منچستریونایتد به توافق با آژاکس بر سر انتقال آنتونی بسیار نزدیک است. گفته میشود هزینهی انتقال مجموعاً چیزی حدود ۱۰۰ میلیون یورو خواهد بود.
ایلیا درویش، فوتبال لب – آنتونی از مدتها قبل در رابطه با مسائل شخصی با مدیران یونایتد به توافق رسیده بود و تنها مشکل باقیمانده برای انتقال، جلب رضایت آژاکس بود. منچستریونایتد روز جمعه پیشنهادی به ارزش ۹۰ میلیون یورو برای آژاکس ارسال کرد که بلافاصله توسط مدیران باشگاه هلندی رد شد. ولیکن امروز با افزایش مبلغ پیشنهادی، آژاکس نیز موافقت خود با انتقال را اعلام کرد تا آنتونی تبدیل به گران قیمتترین فروش تاریخ لیگ هلند شود.
از هلند شنیده میشود که افراد فوتبالی و ورزشی آژاکس از جمله شرودر سرمربی تیم، مدیر فنی تیم گری همسترا و همچنین دستیار اول او هانتلار با خروج آنتونی موافق نبودند و تصمیم فروش وینگر برزیلی توسط مدیران آژاکس به ویژه سوزان لندریک مدیر مالی باشگاه گرفته شد.
آلفرد شرودر سرمربی آژاکس که از فروش آنتونی خوشحال به نظر نمیرسید به سوال خبرنگار در رابطه با این موضوع اینگونه پاسخ داد:
به من گفته شده که آنتونی با مبلغ ۹۹ میلیون یورو فروخته خواهد شد. اما بهتر است این سوالات را از ادوین فندرسار و همسترا بپرسید. این روزها همه چیز به پول مربوط میشود که موضوعی بسیار ناراحتکننده است. من نمیتوانم همچین چیزی را قبول کنم.
اریک تنهاخ رابطهی بسیار خوبی با آنتونی دارد و از ابتدای پنجرهی تابستانی، اصرار خاصی به جذب وینگر ۲۲ سالهی سابق خودش داشت که باعث شد سرانجام مدیران یونایتد حاضر به پرداخت هزینهای حدود ۱۰۰ میلیون یورو برای جذب آنتونی شوند تا به نوعی حمایت همه جانبهی خود از سرمربی تازه وارد هلندی را نشان دهند.
پس از برد یک بر صفر مقابل ساوتهمپتون اریک تنهاخ بار دیگر از علاقهی خود برای ادامهی خرید بازیکنان جدید صحبت کرد:
اگر بازیکن خوبی در دسترس باشد، برای جذب او اقدام خواهیم کرد زیرا قصد داریم تا اسکواد را تقویت کنیم. ما تا آخرین لحظات پنجرهی نقلوانتقالاتی آگاه و فعال خواهیم بود.
ابتدای تابستان کمتر کسی فکر میکرد که یونایتد نهایتاً حاضر به پرداخت همچین مبلغی برای جذب آنتونی شود و شاید او را با قیمتهای پایینتری در دسترس میدانستند. حال باید دید آیا پس از این همه کش و قوس، هافبک برزیلی موفق به برآوردن انتظارات میشود؟
منچستریونایتد دیشب در نبردی سزاوارانه موفق به شکست رقیب سنتی با نتیجهی دو بر یک شد که به اعتقاد خیلیها، پیروزی در دربی معلول تصمیمات شجاعانهی تنهاخ بود.
ایلیا درویش، فوتبال لب – جیدن سانچو و مارکوس رشفورد، مهاجمان انگلیسی ناکام در دو دیدار قبلی منچستر، گلهای پیروزی بخش شیاطین در دربی را به ثمر رساندند.
اما در سمت دیگر، لیورپول پس از تساوی مقابل کریستال پالاس و فولام، در این دیدار هم موفق به کسب پیروزی مقابل رقیب سنتیاش نشد تا پس از ۱۰ سال سه بازی ابتدایی لیگ برتر را بدون برد شروع کند. دیگر فکت ناامید کننده برای شاگردان کلوپ که در این بازی هم ادامه پیدا کرد، دریافت گل اول در هفت دیدار متوالی بود که شاید برای طرفداران لیورپول نگرانکننده باشد. پس از دریافت دو گل، محمد صلاح دقیقهی ۸۰ یکی از گلهای عقب افتاده را جبران کرد اما برای بازگشت به بازی کمی دیر بود.
به مصاحبهی تنهاخ پیش از بازی اشاره کنیم:
ما میدانیم که لیورپول تیم بسیار خوبی است و ما باید بتوانیم آنها را تحت فشار قرار دهیم. برای این کار نیاز به انرژی فراوان داریم و به همین خاطر با سانچو، رشفورد و الانگا بازی را آغاز خواهیم کرد.
یونایتد در ۱۵ دقیقه ابتدایی به خوبی توانست از تلههای تیم لیورپول فرار کند و به شیوهای فوتبال ارائه کند که شباهت خاصی به اوایل پروژهی سابق شیاطین با اوله گونار سولسشائر داشت. ۳ مهاجم تنهاخ در هر لحظهای به ویژه در ترنزیشنها برای فرار به عمق لیورپول و استفاده از نقاط ضعف دفاعی شاگردان کلوپ آماده بودند و از پس این کار به خوبی برآمدند.
در خط دفاع یونایتد، رافائل واران و لیساندرو مارتینز دقیقا همان شکلی که باید، یعنی ساده و اصولی از دروازهی تیمشان دفاع کردند. زوج خط دفاعی یونایتد با جایگیریهای مناسب نزدیک به باکس خودی و همچنین اگرسیو بودن در دوئلهای تک به تک، موفق شدند نمایشی کم نقص را به اجرا بگذارند. عملکرد مطمئن و خوب واران و مالاسیا، باعث شد لیساندرو مارتینی آرژانتینی نیز اعتماد به نفس بیشتری به دست آورده و عملکرد بسیار مناسبی داشته باشد.
ترجیح آنتونی مارسیال به کریستیانو رونالدو در نیمه دوم نیز، شایعات مشکل رونالدو و تنهاخ را تقویت کرد. از آنجا که سرمربی هلندی این فرصت را داشت تا حداقل در نیمه دوم رهبری خط حمله را به کریستیانو بسپارد، اما از این امر اجتناب کرد تا نشان دهد بر خلاف گفتههایش در کنفرانسهای خبری، شاید فوقستارهی پرتغالی واقعا جایی در پروژهی جدید یونایتد نداشته باشد. به هرحال، در این مسابقه شاهد عملکردی شجاعانه و قابل ستایش از شاگردان تنهاخ بودیم.
از دیگر تصمیمات عاقلانهی مرد هلندی، درک ظرفیت یونایتد و تغییر ایدههای مورداستفادهاش بود. سقوط و نابودی یونایتد در دو دیدار اخیر، بیش از همه به یک عامل ویرانگر مربوط است. بازیسازی از عقب زمین و به ویژه شروع آن از داوید دخیا، تبدیل به کابوس یونایتد در مسابقات قبلی شده بود.
با این حال در این دیدار نیز یونایتد از شیپ سابق استفاده کرد. دو مدافع میانی در دو طرف دروازهبان و استفاده از یک سینگل پیوت نزدیک به دخیا؛ با این تفاوت که دروازهبان اسپانیایی مقابل لیورپول به جای استفاده از این ۳ نفر و انجام بازیسازی، اقدام به ارسال پاسهای بلند به میانه زمین میکرد تا دچار تلههای پرسینگ لیورپول و تحقیر مجدد در تئاتر رویاها نشوند.
سبک فوتبال مورداستفادهی تنهاخ مقابل لیورپول، شگردی بود که فولام نیز در دیدار نخست از آن استفاده کرد و با استفاده از پاسهای مستقیم طولی و بلند، پرسینگ لیورپول را دور میزد.
هرازگاهی پاسهای دخیا مستقیماً به رشفورد و مهاجمین میرسید و هرگاه که بازیکنان یونایتد موفق به پیروزی در دوئلهای هوایی نمیشدند، هافبکهای مرکزی یونایتد برای بدست آوردن توپهای دوم آماده بودند. در بدترین حالت و عدم موفقیت شیاطین در دوئلها، لیورپول در زمین خودش صاحب توپ میشد نه در زمین یونایتد و یا در موقعیتی تک به تک با دروازهبان.
تنهاخ با استفاده از فرم ۴-۲-۳-۱ به وینگرهایش اجازه میداد که در زمین حریف فولبکهای لیورپول را پرس کرده و بیش از حد به آنها اجازهی نفوذ ندهند. اما یونایتد اقدام به پرس کردنش را بسیار خوب زمانبندی کرده بود و به طور منظمی شیپ تیمیاش را حفظ کرده و به ندرت در زمین حریف اقدام به بازپسگیری توپ میکرد.
ولیکن سوال اینجاست که چه بلایی بر سر کلوپ و شاگردانش آمده و علت این نمایش اسفبار چیست؟
یورگن کلوپ با بیرون گذاشتن فابینیو از ۱۱ نفر اصلی برای دربی، تصمیم عجیب و شجاعانهای گرفت ولی خیلی زود مشخص شد که اقدام اشتباهی بود. البته که مشکلات خط هافبک لیورپول بزرگتر و عمیقتر از این حرفهاست.
جوردن هندرسون، جیمز میلنر و هاروی الیوت کاملا بیحال و بیثمر به نظر میرسیدند. خط هافبک لیورپول نه تنها به اندازهی کافی فیزیکی و اگرسیو نبود، بلکه از خلاقیت کافی برای خلق موقعیت بهرهای نبرده بود و حتی در حفاظت از فضای پشتشان ضعف عمدهای داشتند.
ویژگیهایی که اکثر فوتبالدوستان از خط هافبک تیم کلوپ میشناسند کاملا متفاوت با نمایشی است که دیشب شاهد بودیم. کنترل بازی، از کار انداختن خط هافبک حریف و از بین بردن اعتماد به نفسشان، خصوصیاتی است که از خط هافبک لیورپول انتظار میرود.
کلوپ میتواند سالها راجع به عدم نیاز به هافبک جدید و یا خرید شخص درست صحبت کند. اما تا آنجا که شواهد میگویند، لیورپول با وضعیت فعلی در طول فصل با مشکلات بزرگی روبرو خواهد شد و شاید بهتر است تا دیر نشده مشکل را حل کنند.
دیگر مشکل لیورپول در دربی را میتوان شکست فیرمینو در رهبری خط حمله دانست. مهاجم برزیلی به صورت مداوم به میانه زمین میآمد تا با دریافت توپ از خط دفاع برای وینگرها بازیسازی کند. این امر تا حدی تکرار شد که میانگین جاگیریهای فیرمینو در نیمهی اول حتی از جیمز میلنر نیز دیپتر بود.
اما این سبک از بازی فیرمینو کمک چندانی به لیورپول نمیکرد. از آنجایی که یونایتد به جای پرسینگ از مید بلاک استفاده کرده بود، لیورپول بیشتر به مهاجمی شبیه نونیز نیاز داشت تا جلوی خط دفاعی یونایتد بماند و آنها را عقب نگه دارد تا خط دفاعی یونایتد موفق نشود فضای میانهی زمین را اشغال کند و فضای بازیسازی برای هافبکهای لیورپول فراهمتر شود. اما حرکات رو به عقب فیرمینو تنها منجر به دشوارتر شدن شرایط میشد و کمک حال لیورپول نبود. جالب است بازیکنانی که از فیرمینو بیشترین پاس را دریافت کردند، به ترتیب الیوت، هندرسون و میلنر بودند و مهاجم برزیلی عملاً در تغذیهی دیاز و صلاح ناموفق بود.
این عوامل، مجموعاً دست به دست هم داد تا منچستریونایتد، هویت و جنگندگی گم شدهی خود را پس از مدتها در تئاتر رویاها پیدا کند و با شکست رقیب سنتی در دربی، تا حدودی از بحران و فشار مضاعف خارج شود. بحرانی که احتمالاً از این پس کلوپ و شاگردانش باید با آن دست و پنجه نرم کرده و سربلند بیرون بیایند.
ساعاتی پیش چلسی و تاتنهام در دیداری پر از اتفاق در خانهی آبیها به مصاف هم رفتند که نهایتاً با نتیجهی ۲ بر ۲ به اتمام رسید.
ایلیا درویش، فوتبال لب – چلسی در نیمهی اول کاملا تیم برتر میدان بود و لیاقت گل برتریشان در دقیقه نوزدهم بازی را داشتند. آبیهای لندن از روی ضربه کرنر با همکاری دو خرید جدیدشان به گل رسیدند. سانتر دقیق و زیبای کوکوریا با والی پرقدرت کولیبالی همراه شد تا چلسی از تاتنهام پیش بیفتد.
در نیمهی دوم اما، شرایط متفاوت شد و شاگردان کونته کمی به خودشان آمدند. اسپرز موفق به خلق دو موقعیت حساس برای گلزنی شد که توسط هری کین و سون هیونگ مین از دست رفت با اینحال سفیدها اعتماد به نفسشان را پس گرفته بودند و خود را شایستهی رسیدن به گل تساوی میدیدند. در چنین شرایطی بود که شوت سرکش هافبک دانمارکی تاتنهام امیل هویبرگ ادوارد مندی را مغلوب کرد و قفل دروازهی چلسی را شکست.
توخل و شاگردانش صحت گل را قبول نداشته و معتقد بودند که VAR وظیفه دارد تا صحنهای که ستاره آلمانی چلسی کای هاورتز با تکل بنتاکور توپ را از دست داد مورد بررسی قرار دهد. صحنهای که شاید بهنظر خطا میرسید اما داور تصمیم گرفت که از اتفاق مذکور تا لحظهی گل اسپرز زمان زیادی گذشته و تاثیری در گل به ثمر رسیده نداشتهاست. تصمیمی که مورد قبول سرمربی آلمانی نبود و به اعتراضاتش پایان نداد.
البته آنتونی تیلور داور مسابقه تنها شخصی نبود که پس از گل تساوی تاتنهام با توماس توخل دچار درگیری شد. نوع خوشحالی آنتونیو کونته پس از گل تساویبخش شاگردانش نیز موجب خشم توخل و شروع درگیری بین دو سرمربی شد. جدلی که تا پس از سوت پایان مسابقه هم ادامه داشت.
توماس توخل پس از دریافت گل تساوی، سزار آزپیلیکوئتای اسپانیایی را جایگزین جورجینیو کرد تا تغییر پستهایی در تیمش رخ دهد. با این تعویض، لوفتوس چک از وینگبک راست به پست هافبک میانی به جای جورجینو، ریس جیمز از دفاع میانی به وینگبک راست بهجای چک و نهایتا سزار جایگزین ریس جیمز در دفاع میانی شد. همین تغییر پست باعث شد تا کمتر از ۱۰ دقیقه، ریس جیمز به عنوان وینگبک با حضور در باکس تاتنهام روی پاس رحیم استرلینگ دروازهی هوگو لوریس را برای دومین بار باز کند تا چلسی مجددا ۳ امتیاز مهم دربی را در جیب خود ببیند.
و البته توماس توخل هم پس از به ثمر رسیدن گل برتری، خوشحالی دقایق قبل آنتونیو کونته را بی جواب نگذاشت و فریادزنان از جلوی سرمربی ایتالیایی عبور کرد و شادیاش را با هواداران به اشتراک گذاشت.
نهایتاً در آخرین دقایق از وقتهای تلف شده، هری کین روی سانتر ارسالی توسط ایوان پریشیچ از روی نقطه کرنر گل تساوی را به ثمر رساند تا موجی از خشم و ناراحتی در استمفورد بریج شکل بگیرد. هرچند توماس توخل باز هم به گل دریافتی معترض بود و اعتقاد داشت بازیکن تاتنهام بر روی کوکوریا مرتکب خطا شده و گل نباید پذیرفته شود. اما مجددا آنتونی تیلور با توخل مخالف بود و نبرد دو تیم با نتیجهی ۲ بر ۲ به اتمام رسید. اما اتمام بازی، پایان درگیری دو سرمربی نبود و در لحظهای که برای اجرای خوشوبش مرسوم قصد داشتند با یکدیگر دست بدهند، مجددا دچار درگیری شدیدی شدند که منجر به اخراج هر دو سرمربی توسط آنتونی تیلور شد.
مشخصاً چلسی پس از ترک زمین طرف ناراحت میدان بود. شیرهای لندن در شرایطی ۲ امتیاز بازی را از دست دادند که دقایق زیادی تیم برتر زمین بودند و عملکرد بهتری از رقیب همشهری داشتند. اما اگر از نتیجهی بازی بگذریم، احتمالاً توماس توخل از عملکرد تیمش راضی خواهد بود. شاگردان توخل بدون لوکاکو، پرس بهتری را در زمین حریف اجرا میکردند و ریتم بازی را در دست داشتند. همچنین خریدهای تابستانی چلسی امیدوار کننده نشان دادند. گل اول آبیها روی همکاری کولیبالی و کوکوریا به ثمر رسید و سازندهی گل دوم نیز رحیم استرلینگ بود. نمایش امشب، میتواند طرفداران چلسی را به آینده امیدوار کند.
اما در سمت دیگر ماجرا؛ ریاکشنها و حرکات کونته خود نشاندهندهی میزان اهمیت این دیدار برای سرمربی ایتالیایی بود. اسپرز در این فصل تحت هدایت کونته، با انتظارات زیادی روبروست و وظیفهی خود میدانستند حتی در روزی که خوب نیستند هم شخصیت و روحیهی پیروزیطلب خود را حفظ کنند و تن به شکست ندهند. امری که با گل دقایق پایانی هری کین محقق شد. خوشحالی بیحد و اندازهی آنها با هواداران را میتوان نشانهی رضایتشان از نتیجهی نهایی بازی دانست.
کسپر اشمایکل شماره یک ۳۵ ساله و کاپیتان فصول گذشته لسترسیتی با انتقالی به ارزش ۱ میلیون یورو لستر را به مقصد نیس ترک کرد.
کیارش غریبی، فوتبال لب – اشمایکل ۴۷۹ بار بازی را درون قاب دروازه لستر و به عنوان شماره یک آغاز کرد و نقش بزرگی در موفقیت های چند سال اخیر روباهها مانند قهرمانی باورنکردنی آنها در پریمیرلیگ داشته است حالا و پس از ۱۱ سال حضور در جمع روباهها، وقت خداحافظی سنگربان دانمارکی و باشگاه انگلیسی فرا رسیده است.
او در طی ۱۱ سال حضور در لسترسیتی دو بار به عنوان بازیکن فصل این باشگاه انتخاب شد و با کسب عناوینی مانند کامیونیتی شیلد، افای کاپ، چمپیونشیپ و لیگ برتر انگلستان خود را به یکی از اسطوره های این باشگاه تبدیل کرده است. او همچنین موفق شد جایگاهی در تیم ملی دانمارک برای خود دست و پا کند و تا به الان ۸۴ بازی را برای وایکنیگ ها انجام داده است. او ۴ بار نیز به عنوان بازیکن سال دانمارک انتخاب شده است.
سال های اول حضور آقای شماره یک در لسترسیتی به قدری درخشان بود که با وجود بازی در سطح دوم فوتبال انگلستان، توجه باشگاههایی مانند منچستریونایتد، آث میلان و رئال مادرید را به خود جلب کرده بود ولی با وجود همه اینها او به لستر وفادار ماند و در سال ۲۰۱۴ قرارداد خود با این باشگاه را تا سال ۲۰۱۸ تمدید کرد.
اما سوال اساسی این است که چرا حالا اشمایکل به فکر ترک لستر افتاده است؟ با رسیدن به سال نهائی قرارداد خود با لستر و نزدیک شدن به سال های پایانی فوتبال خود، اشمایکل چالش جدیدی را طلب میکرد.
او برای بیش از یک دهه در یک باشگاه حضور داشت و در دوران فوتبالش تا به حال تجربه بازی خارج از انگلستان را نداشته و میخواهد در سال های پایانی فوتبالش، چالش های این چنینی را نیز امتحان کند.
او در مصاحبهای با اسکای اسپورتس گفت” هر چیزی پایانی دارد. من میخواهم پیشرفت کنم و به عنوان یک انسان و به عنوان یک بازیکن به رشد کردن ادامه بدهم و از منطقه امن خود خارج شوم. من میخواهم چیزی کاملا جدید و متفاوت را امتحان کنم و از این رو بسیار مشتاق انتقال به نیس هستم.”
اما لسترسیتی نیز از این انتقال جلوگیری نمیکرد زیرا نیازمند فروش او بود تا بتواند مقداری پول به باشگاه تزریق کند و بخش کمی از بدهی های مالی خود را جبران کند.
در سمت دیگر این ماجرا، نیس نیز گزینه خوبی برای سنگربان دانمارکی محسوب میشد. آنها در فصل گذشته با کسب ۶۶ امتیاز و رتبه پنجم لوشامپیونه موفق به کسب سهمیه لیگ کنفرانس اروپا شده بودند و اگر آن ۱ امتیاز از آنها کاسته نمیشد شاید حتی به لیگ اروپا راه مییافتند.
آنها نیز با از دست دادن والتر بنیتز، دروازهبان آرژانتینی خود دنبال گزینه ای مناسب برای جانشینی او میگشتند و چه کسی بهتر از اشمایکل برای تصاحب جایگاه او در بازار پیدا میشد؟
کسپر اشمایکل دروازهبان ۳۵ ساله و کاپیتان لسترسیتی، با انتقالی به ارزش ۱ میلیون یورو راهی نیس شد.
کیارش غریبی، فوتبال لب – کسپر اشمایکل که سابقه بازی برای تیم بزرگسالان منچسترسیتی را هم درکارنامه خود دارد در سال ۲۰۱۱ به لسترسیتی پیوست.
اشمایکل در فصل اول خود ۱۷ کلینشیت را به ثبت رساند و ۴ بار از ورود پنالتی حریفان به دروازهش جلوگیری کند و تبدیل به بازیکن سال لستر شد.
در سال دوم حضور خود در جمع روباهها او در ۲۸ بازی ۱۲ کلینشیت را انجام داد و در تیم منتخب فصل چمپیونشیپ قرار گرفت و حتی صحبتهایی راجع به انتقالش به رئالمادرید شنیده میشد.
او به قدری خوب بود تا سرانجام موفق شد در سال ۲۰۱۳ جایگاهی در تیم ملی دانمارک برای خود دست و پا کند و جا پای پدر بگذارد.
اما فصل ۲۰۱۳/۱۴ برای او حتی بهتر هم شد. لسترسیتی پس از شکست مقابل واتفورد در آن بازی دراماتیک پلیآف سال ۲۰۱۳، حالا جانی دوباره گرفته بود بهطوری که توانستند ۱۹ بازی متوالی بدون باخت را پشت سر بگذارند. اشمایکل هم مانند همیشه مرد اول لستر بود. او در این فصل توانست جایگاه خود در ایم ملی دانمارک را تثبیت کند، همراه لسترسیتی به پریمیرلیگ صعود کند و با وجود پیشنهاد هایی از جانب باشگاههای بزرگی مثل آث میلان و منچستریونایتد قرارداد خود را تا سال ۲۰۱۸ با لستر تمدید کند.
در ابتدای فصل ۲۰۱۵/۱۶ هیچکس حتی فکر نمیکرد لسترسیتی با مربی جدید خود رانیری، تیم اول جدول پریمیرلیگ در روز کریسمس باشد. تیمی که در فصل گذشته در مقاطعی از فصل حتی کاندید سقوط بود، حالا جلو تر از آرسنال و تاتنهام پیشتاز کورس قهرمانی انگلستان بود. نهایتا در انتهای فصل لستر با رهبری وس مورگان و اشمایکل و با درخشش امثال ریاض ماحرز و جیمی واردی با ۸۱ امتیاز، به عنوان قهرمان جدید انگلستان، تاجگذاری شد.
کسپر باز هم فصل درخشانی را پشت سر گذاشت و دقیقا در روزی که پدرش برای اولین بار قهرمان این لیگ شده بود، جام قهرمانی پریمیرلیگ را بالای سر برد.
حالا و پس از ۱۱ سال، از تسلیم ضربه تروی دینی شدن تا قهرمانی لیگ برتر انگلستان و افای کاپ با لستر، کسپر اشمایکل به عنوان یک اسطوره جمع روباهها را ترک میکند.
رئال مادرید در حالی برای تمرینات پیش فصل خود عازم ایالات متحده شده که پس از قهرمانی در لیگ قهرمانان اروپا، انتظارات فراوانی از پادشاه فوتبال اروپا وجود دارد.
رضا حسینی، فوتبال لب – رئال مادرید آخرین مسابقهی پیش فصل خود برابر یوونتوس را با پیروزی پشت سر گذاشت تا آمادهی دیدار سوپرکاپ اروپا شود. اما این پایان داستان آمادهسازی مادریدیها برای یک فصل سنگین و طولانی بود. شروع داستان به یک مسابقهی کلاسیک با حریف همیشگی برمیگردد. پادشاه اروپا تصمیم گرفت تا تمرینات خود را با سه بازی دوستانه در غرب آمریکا پیگیری کند. حریفان رئالیها در این بازیها، بارسلونای اسپانیا، کلاب آمریکای مکزیک و یوونتوس ایتالیا بودند. رئال در اولین دیدار خود در تاریخ ۲۳ جولای در لاسوگاس یک الکلاسیکوی دوستانه را پیش رو داشت. کاتالانها آمار بهتری در بازیهای دوستانه در برابر رقیب مادریدی داشتند و قبل از این دیدار، در ۳۳ الکلاسیکوی دوستانه موفق شده بودند که ۱۹ برد و ۱۰ تسوای به دست آورند و تنها ۴ مرتبه قافیه را به دشمن همیشگی باخته بودند. در این بازی، بارساییها از خریدهای جدید خود یعنی لواندوفسکی، رافینیا، کریستینسن و کسیه رونمایی کردند و در آن سوی میدان نیز مادریدیها از شوامنی و رودیگر برای اولین بار بهره بردند. آنجلوتی که در این بازی بنزما را در اختیار نداشت، هازارد را به عنوان فالس ناین در ترکیب استفاده کرده بود. هازارد در انتهای فصل قبل قول داده بود که مادریدیها در این فصل هازارد متفاوتی را خواهند دید. البته اگر چه در این بازی به بدی سال قبل نبود ولی چیز خاص و متفاوتی هم از اون مشاهده نشد. یکی از نکات جالب توجه در این بازی به کارگیری رودیگر به عنوان دفاع چپ و آلابا به عنوان دفاع مرکزی چپ بود که کاملا برخلاف چیزی بود که هواداران مادریدی گمان میکردند. حضور همزمان شوامنی، کاماوینگا و والورده در خط میانی نیز از نکات دیگر این بازی بود. مثلت جوانی که به احتمال فراوان در سالهای آینده جایگزین سه تفنگدار رئال رئال مادرید خواهند شد. در نیمه دوم نیز مطابق انتظار آنجلوتی دست به تعویض زد و تمامی بازیکنان به جز کورتوا زمین را ترک کردند. این بازی روی تک گل رافینیا که با یک شوت از راه دور به ثمر رسید، یک بر صفر به نفع بارسلونا خاتمه یافت تا انتقام رئالیها برای بازی نیم فصل دوم سال گذشته به بازیهای لالیگا موکول شود. سانفرانسیسکو در ۲۶ جولای میزبان رئالیها برای بازی دوم در مقابل کلاب آمیکا بود. کارلتو در این بازی رودیگر را از ابتدا در دفاع میانی به و در کنار ناچو به کار گرفت. رئالیها در این بازی هماهنگتر از قبل بازی کردند ولی در نیمه اول در برابر انرژی و انگیزهی حریف مکزیکی حرفی رای گفتن نداشتند. در نیمهی دوم اما با ورود شوامنی، کاماوینگا، والورده و سبایوس، یک بازی تماشاگرپسند و زیبا و صد البته هماهنگتر را از رئالیها شاهد بودیم. در این بازی، وینیسیوس توبیاس ۱۸ ساله برای اولین بار دقایقی به میدان رفت و بازی قابل قبولی از خود به معرض نمایش گذاشت، هر چند که این بازیکن برزیلی به علت نداشتن پاسپورت اروپایی نمیتواند مادریدیها را در لالیگا همراهی کند و در ترکیب کاستیا به کار گرفته خواهد شد. در نهایت این بازی با تساوی دو بر دو به پایان رسید و گلهای رئال مادرید را کریم بنزما از روی یک شوت زیبا و کاتدار و ادن هازارد از روی نقطه پنالتی به ثمر رساندند. در ادامهی تور آمریکا، مادریدیها به پاسادنای کالیفرنیا رفتند تا در ۳۰ جولای یاران آلگری را در استادیوم رزبال ملاقات کنند. آنجلوتی در این بازی از ترکیب اصلی فصل قبل خود یعنی مندی،آلابا، میلیتائو و کارواخال در دفاع، کروس و کاسمیرو و مودریچ در خط میانی و وینیسیوس، والورده و بنزما در خط جلو استفاده کرده بود تا تیم خود را برای بازی سوپرکاپ اروپا مقابل اینتراخت فرانکفورت محک بزند. رئال مادرید در این بازی سعی در حفظ توپ و در اختیار گرفتن بازی داشت. مادریدیها سعی میکردند که کنترل بازی را در دست بگیرند ولی چیزی بیشتر از آنچه در فصل گذشته نشان دادند از خود ارائه نکردند. در ابتدای نیمه دوم هم میلیتائو جای خود را به رودیگر داد تا زوج آلابا و رودیگر نیز دقایقی در مرکز خط دفاعی کنار یکدیگر به چالش کشیده شوند. در پایان مادریدیها توانستند یوونتوس را با نتیجه دو بر صفر و با گلهای بنزما و آسنسیو شکست دهند. رئالیها فصل جدید را با جدایی چندین ستارهی نیمکتنشین خود همچون مارسلو، بیل، ایسکو و یوویچ آغاز خواهند کرد. از سوی دیگر تنها خرید رئال در تابستان و تا اینجای کار شوامنی بوده است که رئالیها امیدوارند جانشین مناسبی برای کاسمیرو باشد. آنچه مسلم است عدم تغییر در رفتار پرز و آنجلوتی است. از یک طرف مدیری وجود دارد که درآمدزایی را در اولویت قرار داده است و تا پایان ساخت برنابئو از انجام هر خرید ریسکی خودداری میکند؛ به همین دلیل تور آمریکا و درآمد ۱۲ میلیون دلاری رئال مادرید از این اردو را به انجام بازیهای تدارکاتی بیشتر ترجیح میدهد. در طرف دیگر نیز کارلتو نشان داد که اعتقاد چندانی به تغییر ندارد و ترکیب برندهی لیگ قهرمانان سال گذشته را به شدت باور دارد. رئال در خط جلو تقویت نشده است. وینیسیوس، بنزما، رودریگو و والورده گزینههای اصلی در خط حمله خواهند بود و هازارد و آسنسیو برای حضور بیشتر در ترکیب تلاش خواهند کرد. هرچند که در شروع تعطیلات، احتمال خروج آسنسیو زیاد بود ولی هر چه به انتهای تابستان نزدیک میشویم، امکان ادامه دادن وی با مادریدیها بیشتر میشود. آنجلوتی نشان داد که کماکان هیچ اعتقادی به ماریانو و مایورال ندارد. مایورال نیز امیدوار است که ختافه هر چه زودتر برای جذب وی با رئال به توافق برسد. لاتاسا، مهاجم ۲۱ سالهی مادریدیها نیز نتوانست آنجلوتی را راضی کند تا به او فرصتی در این بازیهای دوستانه بدهد و شاید او هم باید به فکر ادامه بازی در کاستیا یا خروج از باشگاه باشد. آنچه باعث نگرانی هواداران میشود، فصل سخت پیش رو و تعداد بازیهای بالا به دلیل جام جهانی و احتمال بالای مصدومیت شانس اول توپ طلای امسال یعنی کریم بنزماست. وینی نشان داده که در عدم حضور بنزما، تفاوت بسیاری با وینیسیوس همیشگی دارد. این مسئلهای است که ممکن است برای رئالیها گران تمام شود و آنها را در بازیهای بسیاری برای گلزنی به دشواری اندازد. در خط میانی اما رئالیها کمترین مشکل را خواهند داشت. کروس، مودریچ و کاسمیرو حضور دارند و شوامنی، کاماوینگا و والورده هم بسیار عالی نشان دادهاند. همچنین نباید از بازیهای درخشان سبایوس در پیش فصل به راحتی گذر کرد. بازیکنی که نشان داد سزاوار دقایق بیشتری است؛ اگرچه کارلتو کمترین اعتقاد را به او دارد. با این حال به نظر میرسد باشگاهی که بتواند او را با قیمتی مناسب خریداری کند به راحتی پیدا نمیشود و رئالیها هم از ادامه حضور او تا حدی استقبال خواهند کرد. شاید بیشترین سردرگمی کارلتو و هواداران مادرید در خط دفاع باشد. به نظر میرسد در سمت چپ، آنجلوتی بیشترین اعتقاد را به مندی داشته باشد و رودیگر و آلابا در جایگاه بعدی برای تصاحب این پست قرار دارند. در مرکز خط دفاع هم در حال حاضر جایگاه میلیتائو به عنوان یکی از دفاعهای میانی مستحکم به نظر میرسد و آلابا نامزد اصلی قرار گرفتن به عنوان دومین دفاع میانی است. هر چند ناچو نیز همیشه در صورت نیاز بازیهای خوبی از خود به نمایش گذاشته است و وایخو نیز مادرید را ترک نکرده و برای حضور در ترکیب خواهد جنگید. در دفاع راست هم کماکان کارواخال گزینه اصلی خواهد بود و کارلتو هیچ اعتمادی به اوردیوزولا نخواهد داشت و سرنوشت این بازیکن در هالهای از ابهام قرار دارد. به احتمال زیاد همچون فصل گذشته، واسکز و ناچو گزینههای بعدی برای پر کردن جای کارواخال در هنگام مصدومیت و محرومیت خواهند بود. آنچه مسلم است امسال سال سختی برای مادریدیها خواهد بود. از یک سو رقیب همیشگی به شدت دست به تقویت تیم خود زده و قمار بزرگی بر روی بردن جامهای سال آتی کرده است و از سوی دیگر رئالیها بعد از شکست در خرید امباپه، به کمترین خرید ممکن در تابستان دست زده و تمام تخممرغهای خود را در سبد بنزما و وینیسیوس گذاشتهاند. لالیگای امسال جام جهانی را در بین خود خواهد دید و بازیکنان زیادی از رئال به قطر خواهند رفت و مشخص نیست که با چه وضعیت جسمی و روحی برخواهند گشت. همچنین رقیبان انگلیسی به همراه پاریسیهای زخمخورده انتظار رئال را در لیگ قهرمانان میکشند تا هوادارانشان شاهد انتقام شکستهای سال قبل باشند. رئال مادرید امسال هم به همبستگی تیمی و کمی شانس و شاید خرید یک مهاجم در روزهای باقیمانده یا پنجرهی زمستانی نیاز دارد تا بتواند سال خوبی را برای طرفدارانش رقم بزند.
باشگاههای انگلیسی مجوز برگزاری بازیهای دوستانه به منظور حفظ آمادگی بازیکنان دعوت نشده در هنگام جهامجهانی قطر را کسب کردند.
کیارش غریبی، فوتبال لب – همانطور که میدانید برخلاف روال عادی، جامجهانی ۲۰۲۲ قطر به جای تابستان در زمستان برگزار خواهد شد. این امر بدان معناست که نزدیک یک ماه و نیم از فوتبال باشگاهی خبری نخواهد بود و این به مذاق خیلی از تیمها و مربیان خوش نیامدهاست، به خصوص مربیان و باشگاههای انگلیسی.
جدال میان آرسنال و ولورهمپتون در ۱۲ نوامبر، آخرین تقابل پریمیرلیگ قبل آغاز اردو آمادهسازی تیم های ملی برای جامجهانی میباشد. لیگ به مدت ۶ هفته تعطیل خواهد بود و در تاریخ ۲۶ دسامبر، با دیدار آرسنال و وستهم در امارات از سر گرفته خواهد شد.
بسیاری از باشگاههای سطح اول فوتبال انگلستان نمایندگان بسیار کمی در جامجهانی خواهند داشت و درصد زیادی از اسکواد اولیه، به قطر نخواهند رفت و همین میتواند آمادگی آنها را شدیدا تحث تاثیر قرار بدهد.
همچنین ممکن است مربیان بخواهند تا بازیکنان باقیمانده از حالت بدنی ایدهآل خارج نشوند و در آغاز دوباره لیگ و باکسینگدی، کاملترین و آمادهترین ترکیب ممکن را در اختیار داشته باشند.
همه اینها دلایل محکمی بود تا باشگاههای انگلیسی موفق به دریافت چراغ سبز برای انجام دیدار های دوستانه با یکدیگر هنگام برگزاری جامجهانی ۲۰۲۲ قطر داشته بشوند.
کریستین اریکسن هافبک ۳۰ سالهی دانمارکی با امضای قراردادی ۳ ساله به منچستریونایتد پیوست و مرحلهای جدید در زندگیاش را آغاز کرد.
ایلیا درویش، فوتبال لب – کمتر از ۱۲ ماه پیش بود که در سری مسابقات یورو، کریستین اریکسن در بازی مقابل فنلاند دچار سکته قلبی شد اما او آرام آرام به زندگی بازگشت. او به دلیل وجود باتری در قلبش و ریسک بالا، اجازهی بازی در ایتالیا را نداشت بنابراین ناچار به جدایی از اینتر میلان شد. اما بازی در انگلیس برای او مانعی نداشت، پس به پیشنهاد کوتاه مدت برنتفورد پاسخ مثبت داد.
شاید بزرگترین برندهی برنتفورد در فصل گذشته، اریکسن بود که بازگشتش به فوتبال حرفهای را به تمامی جهان اعلام کرد. و البته اگر کمی بیرحمانه و صادقانه به موضوع نگاه کنیم، فوتبالیستی مانند کریستین اریکسن برای برنتفورد بیش از حد خوب بود.
از طرفی اگر یکسال پیش کسی به شما میگفت که کریستین اریکسن در فصل آینده تحت نظر سرمربی هلندی برای شیاطین سرخ به میدان خواهد رفت، احتمالا او را احمق خطاب میکردید. اما خروج پل پوگبا از منچستریونایتد اریک تنهاگ را به شدت نیازمند جذب یک عنصر بازیساز برای تیمش ساخت.
و البته شاید حضور او در اولدترافورد، پوگبا را از یاد همگان ببرد و به هافبک فرانسوی ثابت کند که سرخها نیازی به او ندارند. اریکسن توانست در برنتفورد نشان دهد که توانایی ارسال پاسهایی را دارد که از دست کمتر کسی برمیآید. در باشگاهی مثل منچستریونایتد که مهاجمها از مشکل کمبود موقعیت در عذاب هستند، همچین ویژگیای در اریکسن میتواند او را به عنصری بسیار مهم تبدیل کند.
برونو فرناندز با ورودش به اولدترافورد در سال ۲۰۲۰، توانست به دلیل ویژگیهایی نظیر فوتبال سربالا و رو به جلو، جانی تازه به خط هافبک منچستریونایتد تزریق کند. ویژگیهایی که در اریکسن هم وجود دارد و البته اریکسن فوتبال کم ریسکتری به نمایش میگذارد و قابل اعتمادتر است.
اریکسن میتواند در میانه زمین و کمی جلوتر (پست شماره ۸ و ۱۰) برای منچستریونایتد به میدان برود و نقشی اساسی و مهم در تیم تنهاگ داشته باشد.
بر خلاف شرایط فعلی حول کریستیانو رونالدو که اصرار زیادی برای ترک اولدترافورد دارد، بسیاری معتقدند که مهاجم پرتغالی باید یک فصل دیگر برای منچستریونایتد به میدان برود تا از خلق موقعیتهای احتمالی اریکسن به خوبی استفاده کند. همانطور که هری کین در تاتنهام و روملو لوکاکو در اینتر این وظیفه را به خوبی انجام دادند.
هافبک دانمارکی اولین خرید اریک تنهاگ برای منچستریونایتد بود و شاید در فصل پیشرو تبدیل به مهمترین ورودی شیاطین سرخ شود.
زمانی که اریکسن به برنتفورد پیوست، زنبورها به تازگی با نتیجهی سه بر صفر از لیورپول شکست خورده بودند.
از آنجایی که اریکسن و توماس فرانک سرمربی برنتفورد هموطن بودند، هافبک ۳۰ ساله ارتباط خیلی خوبی با سرمربیاش برقرار کرد و در تمام طول فصل، همهی تلاشش را به کار گرفت تا به پیشرفت تیم کمک کند.
تا قبل از اولین بازی اریکسن برای برنتفورد در مقابل نیوکاسل، زنبورها تنها موفق به کسب یک امتیاز از هفت مصاف قبلیشان در لیگ شده بودند و در رتبهی چهاردهم قرار داشتند.
البته اولین بازی اریکسن برای برنتفورد نیز منجر به شکست شد. اما در ۹ دیدار بعدی با حضور اریکسن، برنتفورد موفق به کسب ۷ پیروزی شد که یکی از بهیادماندنیترین آنها شکست چلسی در استمفورد بریج با نتیجهی چهار بر یک بود. که اتفاقا زنندهی یکی از گلهای بازی نیز کریستین اریکسن بود. نهایتا زنبورها این فصل را در جایگاه سیزدهم با ۱۱ امتیاز فاصله از منطقهی سقوط تمام کردند که برای تیمی تازه صعود کرده به لیگ برتر نتیجهی قابل قبولی محسوب میشود.
نقش اریکسن در موفقیت برنتفورد غیرقابل انکار است. حالا میراثی که اریکسن از خود به جا گذاشته، یک فصل دیگر حضور در لیگ برتر برای زنبورهاست. به همراه تمام مزایای آن؛ از منافع اقتصادی و رشد برند باشگاه گرفته تا لذت هواداران از حضور دوباره در سطح اول فوتبال انگلیس. و لازم به ذکر است که اریکسن با حضورش در برنتفورد، ساختار دستمزدی باشگاه را بههم نریخت و هرگز حقوق سنگینی را درخواست نکرد.
اربکسن احساس میکرد که به قول خود عمل کرده و وجدانش راحت بود. او دینش را به باشگاه ادا کرده بود و برای آینده بهدنبال گامی بزرگتر بود. با اینحال برنتفورد تمام تلاشش را کرد تا او را در لندن نگه دارد و منتظر وی ماند.
باشگاه سابق اریکسن، تاتنهام نیز قصد ارسال پیشنهاد برای او را داشت اما نهایتا عقب کشید. نیوکاسل نیز به او علاقهمند بود. اما سرانجام هافبک هلندی میبایست بین منچستریونایتد و برنتفورد باشگاه آیندهاش را انتخاب میکرد.
با این وجود که اندازه و اعتبار این دو باشگاه قابل مقایسه نیست، اریکسن و خانوادهاش در لندن خوشحال بودند. وقتی شخصی همچین تجربهی سختی مانند اتفاق یورو را تجربه کرده چنین مسائلی اهمیت بالایی دارند.
با این حال یونایتد میتوانست مزایای بیشتری به اریکسن ارائه دهد. شاید از آن تیم فوقالعاده تحت هدایت سرالکس چیزی باقی نمانده باشد، اما سرخهای منچستر همچنان استادیوم، جو هوادارای و شرایط اقتصادی خوبی دارند و در رقابتهای اروپایی نیز حاضر هستند. و نکته قابل توجه این که سرمربی جدیدی به خدمت گرفتند که از قضا با اریکسن پیشینهای در آژاکس داشته است. و مهم تر از همه، عزم و ارادهی جدی برای تصحیح اشتباهاتی که موجب عقبافتادن باشگاه از رقیبهای دیرینه خود نظیر لیورپول و منچسترسیتی شده است. بنابراین احتمالا در مقطع فعلی، هیچکس از انتخاب اریکسن شگفتزده نشده است.
دیوید مورس مالک و رئیس هیئت مدیره سابق لیورپول در ۷۶ سالگی دار فانی را وداع گفت.
ایلیا درویش، فوتبال لب – دیوید مورس ۱۶ سال به عنوان مالک لیورپول، به این باشگاه خدمت کرد و در این مدت فداکاریهای زیادی برای لیورپول انجام داد و همگان او را به عنوان مالک و هوادارای وفادار برای لیورپول میشناسند.
پیرمرد بریتانیایی از سال ۱۹۹۱ در باشگاه لیورپول کارش را شروع کرد و تا پایان سال ۲۰۰۷ که اقدام به فروش بخش زیادی از سهام خود کرد، لیورپول موفق به کسب ۱۰ عنوان قهرمانی شد. از جملهی این عناوین، قهرمانی در لیگ قهرمانان اروپا تحت هدایت رافائل بنیتز در سال ۲۰۰۵ بود. البته کار دیوید در لیورپول پس از فروش سهامش تمام نشد و به عنوان مدیر افتخاری به کار خود ادامه داد.
مرگ دیوید مورس تنها چند هفته پس از همسرش بود و انگار نتوانست برای زمان زیادی دوری از مارگی را تحمل کند. دیوید و مارگی مورس ۳۹ سال عاشقانه کنار هم زندگی کردند.
باشگاه لیورپول نیز از طریق توییتر مرگ دیوید را به اطلاع هواداران رساند و با خانوادهی مورس اذعان همدردی کرد:
باشگاه لیورپول از مرگ مالک سابق باشگاه دیوید مورس، عمیقا سوگوار شدهاست. در این زمان سخت و دردناک، ذهن و روح همهی افراد باشگاه با دوستان و آشنایان دیوید است.
خانواده مورس بیش از نیمقرن است که در باشگاه لیورپول سهامدار هستند و بخش زیادی از سهام این باشگاه در اختیار این خانواده قرار دارد.
دیوید مورس در کنار مدیر اجراییاش ریک پری، مسئولیت رهبری لیورپولی را بر عهده داشت که به لیگ برتر تازه تاسیس شده در سال ۱۹۹۲، راه پیدا کرده بود. مورس در زمان مدیریتش، نظارت مستقیم بر انتصاب سرمربیانی همچون روی ایوانز، جرارد هولیر و رافا بنیتز داشت.
اما نهایتا، دیوید مورس به منظور افزایش سرمایه جهت بازسازی آنفیلد، بخش زیادی از سهام خود و حق کنترل بهره را در سال ۲۰۰۷ به تام هیکس و جورج گیلت فروخت.
البته این اتفاق خیلی دوام نداشت؛ خیلی زود پس از اعتراض قابل توجه هواداران به مالکان جدید و همچنین قبول نشدن درخواست وام ۲۳۷ میلیون پوندی از بانک RBS، آمریکاییها پس از یک مجادلهی تلخ در هیئت مدیره، ناچار به ترک باشگاه و فروش سهام خود به شرکت New England Sports Ventures شدند.
دیوید مورس برای اولین بار در دههی دوم از قرن بیستویکم، در دسامبر سال ۲۰۱۹ برای تماشای فوتبال لیورپول کلوپ در دربی مرسی ساید، به آنفیلد برگشت.
همانطور که سر کنی دالگلیش اسطورهی باشگاه لیورپول در نامهی تسلیتش نوشت، دیوید علاقهی زیادی به این باشگاه داشت و تمام عمرش به این باشگاه وفادار بود. سر کنی در توییتر اینگونه نوشت:
من و مارینا هردو از درگذشت دیوید مورس سوگواریم. او یک هوادار وفادار برای لیورپول بود که وقتی به عنوان عضوی از هیئت مدیره انتصاب شد رویایش به حقیقت پیوست. وی از جانش مایه گذاشت تا به باشگاه کمک کند. با خانوادهاش ابراز همدردی میکنیم و مطمئن هستیم که دل همهی آشنایانش برای او تنگ خواهد شد. امیدوارم روح او در آرامش باشد.
اوه زیلر، مهاجم و کاپیتان روز های دور تیمملی آلمان و هامبورگ، در ۸۵ سالگی، دارفانی را وداع گفت.
کیارش غریبی، فوتبال لب – اوه زیلر اولین بازی خود برای هامبورگ را در سال ۱۹۵۴ در جامحذفی آلمان و در حالی که حتی ۱۸ سال هم نداشت انجام داد. باوجود پیشنهاد هایی که از تیم های اسپانیایی و ایتالیایی برای او ارسال میشد، اولویت او همیشه هامبورگ بود. زیلر تا انتهای دوران بازی خود به هامبورگ وفادار ماند.
در این دوران او موفق به زدن ۴۹۰ گل در ۵۸۰ بازی برای هامبورگ شد و خود را تبدیل به بهترین گلزن تاریخ این باشگاه کرد. ۷۲ بازی برای تیمملی آلمان انجام داد و ۴۰ بار به عنوان کاپیتان ژرمنها پا به مستطیل سبز گذاشت. زیلر موفق شد تا ۴۳ گل را برای آنها به ثمر برساند. او همچنین موفق به کسب عنوان قهرمانی دیافبی پوکال و سوپرکاپ آلمان با هامبورگ شد. او نهایتا در سال ۱۹۷۲ کفش هایش را آویخت و از فوتبال خداحافظی کرد.
اما زیلر مرد ناکام جام های جهانی بود. او در هر ۴ دورهای که موفق به حضور در این جام شد عملکرد های انفرادی خوبی را به نمایش گذاشت. اما هیچوقت موفق به بردن جامجهانی فوتبال نشد. در جام ۱۹۵۸ ژرمن ها تیم چهارم مسابقات شدند. در سال ۱۹۶۶ او کاپیتان تیمی بود که در وقتهای اضافه مسابقه فینال تسلیم انگلستان شد و در جامجهانی ۱۹۷۰ پس از شکست ۴-۳ در برابر ایتالیا، موفق به شکست اروگوئه در مسابقه ردهبندی شد.
اما با این وجود، او از موفقترین بازیکنان تاریخ جامجهانی از لحاظ دستاورد های فردی بهشمار میرود. زیلر اولین بازیکنی بود که موفق به حضور در ۲۰ بازی جامجهانی شد و توانست ۴ بار پیاپی در این مسابقات حضور پیدا کند.
او همچنین تبدیل به اولین بازیکنی شد که موفق به گلزنی در ۴ جامجهانی پیاپی شد. اوه این کار را فقط چند دقیقه زودتر از پله انجام داد و این رکورد را به نام خود ثبت کرد. زیلر مجموعا ۹ گل در جامهای جهانی به ثمر رساند و پس از پائولو مالدینی و لوتار مائوس، بیشترین حضور در این جام را داشتهاست.
سرانجام زیلر، در حالی که بعد از ظهر را در خانه خود سپری میکرد فوت کرد و فوتبال آلمان را سوگوار مرگ خویش کرد.