بایگانی دسته‌ی: مقاله ها

برنتفورد و پروژه زنبورهای توماس فرانک

برنتفورد و شروع از صفر تا صد، جادوگری در کندوی زنبور عسل…

تیم فوتبال برنتفورد

یوسف جوانشیر، فوتبال لب – توماس فرانک، سرمربی 49ساله و دانمارکی تیم فوتبال برنتفورد، در روز 9ام اکتبر سال 1973 به دنیا آمد. فرانک از سال 2011 مربیگری را در رده ملی شروع کرد. اولین سابقه مربیگری این استعداد خوش‌فکر، در تیم زیر 17ساله‌های دانمارک رقم خورد. درست یک سال بعد و در 35 سالگی، به تیم زیر 19ساله‌ها راه یافت.

روند بسیارعالی فرانک و همچنین ریل پیشرفت او به تیم‌ملی خلاصه نشد. بطوریکه در سال 2013 به تیم Bronby IF کشورش پیوست و آنجا به کارش ادامه داد. تا سال 2016 توانست چیزهای زیادی را به کوله‌پشتی سبک‌ش اضافه کند و در این راه موفق هم عمل کرد. بازیکن‌سازی، مهم‌ترین خصوصیت این نابغه‌ی کمتر دیده‌شده بود و هست. توماس توانست قدرت ذاتی خاص و خالصی را در این حرفه، از خود نشان دهد. در ادامه با چند تن از استعدادها و بهترین‌های این سرمربی دانمارکی آشنا خواهیم شد.

اگر ابتدا بخواهیم روند بحث را به سمت سبک بازی و روش تاکتیکی فرانک ببریم، باید به سال 2016 سفر کنیم. جایی که توماس فرانک یک تیم چمپیونشیپی به نام Brentford FC یا همان برنتفورد، پیوست و دقیقا تمام ماجرا از این نقطه شروع شد. پیش از این، فرانک در سه فصلی که در تیم دانمارکی سپری کرده بود، آمار جالبی را از خود به نمایش گذاشت؛ رکورد  %44.7 پیروزی و فقط 29 شکست در 103 بازی! رکوردی که برای یک مربی تازه وارد به این عرصه، رزومه‌ای چشمگیر محسوب می‌شد. اما اگر کمی جلوتر برویم، اولین تجربه مربیگری فرانک در یک لیگ سطح بالا ( چمپیون‌شیپ)، می‌توانست برای این نابغه یک چالش سخت باشد.

فرانک از کجا آمد؟

فرانک سال 2016 به انگلیس آمد و زیر نظر ریچارد او کِلی، به عنوان کمک‌مربی مشغول به کار شد. آنقدر خوب و قابل توجه عمل کرد که دقیقا دو سال بعد، در سال 2018، طی قراردادی 2 ساله به عنوان سرمربی تیم برنتفورد منسوب شد. مهم‌ترین و ابتدایی‌ترین کاری که فرانک در این تیم پیاده کرد، افزودن یک تیم روانشناسی ورزشی14 نفره به تیم 5 نفره خودش بود. مدیرورزشی تیم برنتفورد، راسموس انکرسن، در سال 2018 پروژه این مرد دانمارکی را استارت زد.

توماس فرانک برای آغاز این پروژه، شروع به پیداکردن استعدادهای سوخته، و یا به اصطلاح آشغال‌های دور ریز تیم‌های مختلف، کرد. اگر نیم‌نگاهی به این بازیکنان مستعد بیاندازیم، شاهکارهایی مانند داوید رایا، اُلی واتکینز (بازیکن حال حاضر استون ویلا) و آیون تونی، سامان قدوس، سرجی کنوس، ماتیاس یورگنسن، کریستین نورگارد، کریستین اریسکن (بازیکن حال حاضر منچستریونایتد) و همچنین تلنت‌هایی که دیده نشده بودند و به اصطلاح، بولد نبودند، را در برنتفورد جمع کرد

ورزشگاه کامیونیتی برنتفورد

فصل ابتدایی حضور فرانک

فصل اول حضور فرانک در چمپیون‌شیپ، آنچنان خارق‌العاده پیش نرفت و این تیم با 46 امتیاز، در رده 11ام جدول جا خوش کرد و فصل را به پایان رساند. منتهی نکته‌ای که وجود داشت، این بود که برنامه‌ی این مربی دانمارکی، پروژه‌ای بلندمدت را به تیم مدیریتی پیشنهاد کرده بود. جالب‌ترین سکانس این سینماییِ چند قسمتی آنجایی رقم می‌خورد که، تیم فرانک در هیچ چیزی جز تصاحب توپ، در رده‌بندی 3تیم برتر چمپیون‌شیپ قرارنگرفت! در همین فصل، نیل ماوپی با 25 گل‌، الی واتکینز و سعید بن‌رحما با 10 گل، بهترین گلزنان تیم‌شان بودند. بن‌رحما توانست با دادن 14 پاس‌گل جای خود را در ترکیب پیدا نماید. از این جهت او را به عنوان یکی از بهترین کشف‌های فرانک، یاد می‌‎کنند.

فصل دوم فرانک

فصل دوم، همه چیز تغییر کرد و ورق کاملا برگشت! فرانک، در فصل 20-2019 افق تازه‌ای به سوی مدیران و تماشاچیان و همچنین بازیکنان تیم‌ش باز کرد. سرمربی حالا 47ساله برنتفورد، با درخشیدن الی-واتکینز، سعید بن‌رحما، ایتن پیناک و برایان ام‌به‌اومو، با 80 گل‌زده و کسب 81 امتیاز، رده‌ی سوم چمپیون‌شیپ را تصاحب کرد؛ اما انگار هنوز زمان راهیابی به رویای فرانک نرسیده بود. در این فصل بی‌نظیر، واتکینز با 25گل، بن‌رحما و ام‌به‌اومو نیز به ترتیب با 17 و 15گل، برترین گلزنان تیم فرانک بودند.

فصل سوم حضور

اما فصل سوم حضور فرانک روی نیمکت زنبورها، کمی متفاوت‌تر از قبل بود. سبک بازی فوتبال انگلیسی مبتنی بر دفاع براساس بازی با توپ‌های بلند و اتکا به توانایی فیزیکی و جسمانی بازیکنان، که نیازمند بدنسازی فوق‌العاده قوی می‌شد. در کنار حفظ پرسینگ و توتال‌فوتبال مدنظر فرانک، تعویض چیدمان بی‌نقص باعث شد تا حالت‌های مختلفی را بهمراه داشته باشد. این موضوع باعث شد تا از طرفی سیستم پرسینگ تیم مقابل را خنثی کند و از طرفی دیگر، پلن‌های مختلفی را برای تیم به ارمغان بیاورد که در نوع خود بسیار منحصربه‌فرد بود.

در فصل 21-2020 چمپیون‌شیپ، تیم لندنی بلاخره توانست به روند خوب‌ش، یک پایان دلچسب را پیوند بزند. آن‌ها با 87 امتیاز و 79گل‌زده، به لیگ برتر راه پیداکردند. تونی در این فصل برای فرانک و برنتفورد، بهترین بازیکن، بهترین گل‌زن و بهترین پاسور شد. تونی نقطه عطف زنبورها در راهیابی به لیگ دسته اول انگلیس نام گرفت.

فصل 22-2021

فصل 22-2021، اولین فصل حضور برنتفوردِ فرانک در پریمیرلیگ بود. کسب 46 امتیاز و قرارگرفتن در رده 13ام دستاوردی نسبتا مطلوب به حساب می‌آمد. 48 گل در 38 بازی نشون‌دهنده تاثیر فشار بازی‌ها و سطح لیگ در عملکرد بازیکنان این تیم بود. نکته حائز اهمیت، 25گل در جریان بازی، 15گل از روی ضربات شروع مجدد و 6گل از روی ضربه‌ پنالتی بود. آیون تونی در این فصل 4 بار بهترین بازیکن زمین، 12 گل‌زده و 5 پاس‌گل را به نام خود ثبت کرد. او یکی از عوامل موثر تیم فرانک به شمار می‌آید. برنتفورد در این فصل میانگین 1.3 گل در هر بازی به ثمر رساند (رده 11ام لیگ) و 1.5 گل در هر بازی (رده 12 لیگ) دریافت کردند. با این حال، با 9 کلین‌شیت در رده 10ام لیگ از این لحاظ قرارگرفتند.

فصل 23-2022

اکنون و با پایان فصل 23-2022، با تغییر سیستم، استفاده از روش‎‌های بازی جدید و همچنین خرید و استفاده از بازیکنایی مانند آرون هیکی، کین لویس پاتر، میکل دامسگارد و بن‌ می در پست‌های جدید، برنتفورد با فرانک توانست لیگ را با 3 پله صعود نسبت به فصل گذشته، در رده 9ام به اتمام برساند. 59 امتیاز از 38 بازی حاصل تلاش شاگردان فرانک در این فصل بود. تعداد 58 گل‌زده و میانگین 1.5 گل در هر بازی و قرار گرفتن در رده 7ام از این حیث بسیار با اهمیت بود.

میانگین 43.5% مالکیت نشا‌ن‌دهنده‌ی برنامه بیشتر در پلن‌های متفاوت توتال فوتبال، توپ‌های بلند، سوییچینگ و کانتر اتک برنتفورد بود. بهترین بازیکن این فصل تیم فرانک دوباره کسی نبود جز آیون تونی. او که با 20 گل و 4 پاس‌‎گل و 6 جایزه بهترین بازیکن زمین، بهترین عملکرد را داشت. ام‌به‌اومو نیز با 9 گل و 8 پاس‌گل و 5 جایزه بهترین بازیکن زمین، نقش بسزایی را در این موفقیت پروژه فرانک ایفا کردند. عملکرد فوق درخشان دروازبان‌ها و مدافعان برنتفورد نیز باعث ثبت 12 کلین‌شیت (رده 6ام در لیگ) در این فصل شد.

سبک فرانک بسیار چالش‌برانگیز است. بطوریکه یکی از سخت‌ترین بدنسازی‌ها، تمرینات ذهنی و روانی، تمرینات و برنامه زندگی سالم را به‌خودی خود برای بازیکنان بوجود می‌آورد. همچنین تماشای یک بازی لذت‌بخش و سراسر هیجان را برای تماشاچیان به همراه دارد. در مقاله بعدی به نحوه و سبک بازی زنبورها زیر نظر توماس فرانک اشاره خواهیم کرد.

جان استونز، کلید سه‌گانه

هادی نوری

جان استونز، بازیکن ملی پوش انگلیسی جایگاه جدیدی به عنوان یه مدافع/هافبک ترکیبی (Hybrid) در ترکیب تیم گواردیولا پیدا کرده است.

منچستر سیتی می‌تواند با کسب پیروزی در آخرین بازی فصل یعنی فینال لیگ قهرمانان اروپا، به دومین تیم انگلیسی پس از منچستر یونایتد سال 1999 تبدیل شود که فاتح سه‌گانه می‌شود و شاید بتوان گفت جان استونز کلیدی‌ترین بازیکن تیم پپ برای به سرانجام رساند این مهم است.

سه سال پیش آینده این جوان 29 ساله نامشخص بود. او در فصل 19/20 که لیورپول عنوان قهرمانی لیگ انگلیس را کسب کرد، تنها 24 بازی انجام داده بود و باشگاه هم در تابستان بیش از 100 میلیون پوند برای مدافعان میانی جدید یعنی نیتن اکه و روبن دیاس هزینه کرد. گواردیولا در آن زمان شمشیر را از رو بست، چه برای جان استونز و چه برای بازیکنان دیگری که اعتماد به نفس کافی برای حضور در ترکیب تیمش نداشتند و از احتمال جدایی آن‌ها صحبت کرد.

خود استونز آن دوران را سخت‌ترین مقطع حضورش در جمع سیتیزن‌ها عنوان کرده است اما در طول این سه فصل، او آنقدر شرایط را تغییر داده است که اکنون تاکتیک تیم پپ بدون اون ناقص و ناکارآمد است. اما نقش کنونی استونز در تاکتیک تیم چیست؟

زمانی که گواردیولا به بایرن مونیخ رفت و تیم را از یوپ هاینکس تحویل گرفت، فیلیپ لام در پست فولبک راست مشغول به بازی بود و یکی از بهترین بازیکنان جهان در پست خود بود. پپ ترکیب تیم را به 4-1-4-1 تغییر داد و از فیلیپ لام در پست هافبک بازی گرفت. تغییر هیت مپ این بازیکن در بایرن مونیخ قبل و بعد از ورود پپ به تیم را مشاهده کنید:

هیت مپ فیلیپ لام در زمان یوپ هاینکس
هیت مپ فیلیپ لام در زمان گواردیولا

گواردیولا فیلیپ لام را باهوش‌ترین بازیکنی لقب داد که تا آن لحظه دیده بود. پس از لام نیز نوبت کیمیش شد که همین تاکتیک را پیاده کند و تا امروز نیز کیمیش نقش بسیار مهمی در دابل پیوت بایرن مونیخ ایفا می‌کند.

جان استونز در ابتدا از اورتون به عنوان یک دفاع وسط برای سیتی خریداری شد اما ویژگی مهم استونز که پپ را ترغیب به خرید وی کرد، توانایی دفاعی فوق العاده وی نبود بلکه این بازیکن، توانایی خوبی در بازی با پای خود داشت و علاوه بر حمل توپ، می‌توانست وظیفه توپ پخش کردن را هم بر عهده بگیرد.

گواردیولا از استونز در سه پست دفاع وسط، فولبک راست و فولبک چپ استفاده کرد اما اوج استفاده وی از استونز به نیم فصل دوم همین فصل یعنی 2022/2023 بر می‌گردد که استونز در کنار رودری و در خط هافبک استفاده شد و علاوه بر حضور در دابل پیوت و پخش توپ، همزمان وظایف دفاعی هم داشت و به دیاس و واکر در خط دفاع سیتی کمک بسیاری می‌کرد. این گونه بود که استونز از یک دفاع وسط نه چندان کارآمد برای سیتی، به یک مدافع/هافبک هایبرید تبدیل شد و امروز در ترکیب آبی‌های شهر منچستر بی جانشین است.

کمک به رودری برای تخریب بازی حریف و اورلود کردن وسط زمین، کاور کردن فضای پشت سر کایل واکر، گزینه پاس اضافی بودن برای روبن دیاس، پخش توپ برای دی بروینه و گندوغان، کاور کردن نیم فضای دفاعی سیتی و جلوگیری از نفوذ حریف در این منطقه، قرار دادن مهاجم حریف در کاور شدو یا سایه خود، خنثی سازی پرس حریف، جلوگیری از ضد حملات حریف با حفظ برتری عددی در خط دفاعی، فضا سازی برای جلو رفتن آکانجی، رساندن سریع توپ‌های هوایی به ماحرز و گریلیش و انجام کارهای ترکیبی با واکر و دی بروینه برای ساختن مثلث و بیلد آپ، وظایف جدید جان استونز به عنوان الماس خط میانی منچستر سیتی هستند.

پوزیشن جدید جان استونز در خط میانی سیتی

شاید اوج بازی جان استونز در این فصل را در بازی رفت با بایرن مونیخ و بازی‌های برگشت منچستر سیتی با لیورپول و البته رئال مادرید در لیگ قهرمانان دیده باشیم که با حضور وی، به نظر می‌رسد سیتی همواره با 12 بازیکن در حال حمله و دفاع است و حریف مهلت نفس کشیدن ندارد. بازی‌های بسیار خوب جان استونز در پست جدید خود باعث شده بسیاری از کارشناسان فوتبال لقب بکن‌بائر جدید فوتبال را به او بدهند و این ملی پوش انگلیسی فرصت آن‌را دارد که با تکرار این عملکرد خوب در فینال چمپیونزلیگ مقابل اینترمیلان، تاریخ و افتخار را در شهر منچستر بازنویسی کند و باعث شود گواردیولا پس از 12 سال، طعم قهرمانی اروپا را با تیمی غیر از بارسلونا بچشد.

هیت مپ جان استونز مقابل رئال مادرید

پسر بچه انگلیسی ای که روزی او را با جان تری مقایسه می‌کردند و خودش نیز قبل از رفتن به سیتی، آرزوی بازی در چلسی و پوشیدن پیراهن اسطوره ای شماره 26 را داشت، امروز خود را در جایگاهی می‌بیند که جان تری هرگز به آن نزدیک هم نشد، فتح سه‌گانه و به لرزه انداختن جایگاه والای شیاطین سرخ در انگلستان.

تحلیل های تاکتیکی فوتبال لب در اپیزودهای هفتگی رو می‌تونید از طریق این صفحه دنبال کرده و گوش بدید!

نیکلاس جکسون، بهترین بازیکن ماه مه لالیگا

نیکلاس جکسون، مهاجم سنگالی در ماه گذشته، در ادامه‌ی روند رو به رشد خود، در ماه مه، آمار فوق‌العاده‌ای به ثبت رساند و در پنج بازی این ماه توانست 5 گل به ثمر برساند.

رضا حسینی؛ فوتبال لب- در آخرین ماه لالیگا که تکلیف قهرمانی مشخض شده بود، همه‌ی نگاه‌ها به انتهای جدول و همچنین رقابت تیم‌ها برای کسب سهمیه‌های اروپایی بود. در این بین نیکلاس جکسون موفق به کسب بهترین بازیکن فصل شد.
پنج گل این مهاجم آفریقایی به زیردریایی زرد کمک کرد تا 10 امتیاز از 15 امتیاز ممکن در ماه می را به دست آورد. ویارئال به لطف سه پیروزی و یک تساوی در ماه مه، جایگاه پنجم جدول رده بندی لالیگا سانتاندر را به دست آورد و سهمیه لیگ اروپای فصل بعد را کسب کرد.
مهاجم سنگالی، ماه مه را با زدن گل تیمش در تساوی 1-1 مقابل والنسیا آغاز کرد. سپس در برد 5-1 مقابل اتلتیک بیلبائو و 2-0 مقابل کادیز یک گل زد. هیچ شکی وجود ندارد که نیکو جکسون بر روی فرم مناسب قرار دارد. بهترین شاهد بر این مدعا، زدن هشت گل در هشت بازی آخر ویارئال است.
نیکلاس جکسون سنگالی، متولد گامبیا است و تنها 21 سال سن دارد. جکسون محصول آکادمی ویارئال است. او در دو فصلی که در تیم اصلی ویارئال حضور دارد در 35 بازی به میدان رفته و 12 گل به ثمر رسانده است.
نیکلاس جکسون برای اولین بار در دوران حرفه‌ای خود این جایزه را به دست آورد. دیگر مهاجم آفریقایی لالیگا، یوسف انسیری از سویا در ماه آوریل برنده‌‌ی این جایزه شد. رقبای جکسون در رای‌گیری این ماه، لازارو وینیسیوس (آلمریا)، الخاندرو بالده (بارسلونا)، تاکفوسا کوبو (رئال سوسیداد)، یانیک کاراسکو (اتلتیکو مادرید)، جاستین کلایورت (والنسیا) و سرجی داردر (اسپانیول) بودند.

چوکووزه، ارزشمندترین بازیکن آفریقایی لالیگا

مهاجم نیجریه‌ای ویارئال، پس از رای هزاران هوادار و برخی از روزنامه‌نگاران فوتبال آفریقا، برنده جایزه‌ی‌ ارزشمندترین بازیکن آفریقایی لالیگا در فصل اخیر شد.


رضا حسینی؛ فوتبال لب- ساموئل چوکووزه، برنده‌ی جایزه ارزشمندترین بازیکن آفریقایی این فصل لالیگا شد. در این رای‌گیری بیش از 30 هزار هوادار و 26 روزنامه‌نگار برتر فوتبال آفریقا شرکت داشتند و وینگر نیجریه‌ای ویارئال توانست در صدر فهرست قرار گیرد.
این مهاجم آفریقایی، فصل فوق‌العاده‌ای را با زیردریایی‌های زرد سپری کرد. وی در 37 بازی از 38 بازی لالیگایی ویارئال حضور داشت و 13 گل و 11 پاس گل در تمام رقابت‌ها به ثمر رساند. با کمک این آمار درخشان او بود که ویارئال توانست در رده‌ی پنجم قرار گیرد و در لیگ اروپای سال بعد حضور داشته باشد.
از رقبای چوکووزه در این رقابت می‌توان از اینیاکی ویلیامز و یاسین بونو نام برد. مهاجم غنایی باسکی‌ها، امسال 36 بازی لالیگایی انجام داد و آمار 10 گل و 3 پاس گل را به ثبت رساند. گلر مراکشی سویا نیز در 25 بازی در لالیگا به میدان رفت و 4 بار موفق شد تا کلین شیت داشته باشد. یاسین بونو که سال گذشته موفق به کسب این عنوان شده بود، موفق به درخشش در آخرین دیدار فصل خود در رقابت‌های اروپایی شد و دومین قهرمانی لیگ اروپای خود را همراه با سویا به دست آورد.

همچنین هم تیمی چوکو، نیکلاس جکسون سنگالی نیز پتانسیل دریافت این جایزه را داشت اما نتوانست نظر هواداران و خبرنگاران را به خود جلب کند. با این حال، جکسون حتما با 12 گلی که در لالیگای اسپانیا به ثمر رساند، سوژه‌ی جذابی برای فصل نقل و انتقالات خواهد بود.
علی‌رغم رقبای سخت ساموئل در کسب این عنوان، در نهایت ملی‌پوش نیجریه‌ای توانست این عنوان را کسب نماید. چوکووزه با ثبت 155 دریبل در این فصل، در جمع سه نفر برتر از این حیث در لالیگا قرار گرفت. همین مسئله باعث شد تا تماشای بازی او در ویارئال به امری لذت‌بخش تبدیل شود.
یکی از بهترین بازی‌های چوکووزه در این فصل به برتری زردپوشان در سانتاگوبرنابئو بازمی‌گردد. جایی که ویارئال موفق شد با کمک دو گل چوکووزه، رئال مادرید را 3 بر دو شکست دهد.
چوکووزه پس از دریافت جایزه‌ی خود گفت: “از بردن این جایزه بسیار خوشحالم. من در این فصل خیلی سخت کار کردم، اما می‌خواهم از هم‌تیمی‌هایم تشکر کنم که این امکان را فراهم کردند. بدون آنها این برای من و مربی نیز ممکن نبود. وقتی مربی به شما ایمان داشته باشد و به شما اعتماد به نفس بازی و لذت بردن بدهد، واقعاً به شما انگیزه می دهد.”

برترین‌های این فصل لالیگا از نگاه فوتبال لب

مازیار فقیه

در این مقاله، برترین‌های این فصل لالیگا را از نگاه فوتبال لب بررسی و مرور کرده‌ام.

فوتبال لب– فصل 2022/23 لالیگا، با قهرمانی بارسلونا به پایان رسید. فصلی که اتفاقات زیادی در آن رقم خورد و البته شگفتی‌های زیادی هم رخ داد. از حضور تیمی همچون ژیرونا در جمع ده تیم بالای جدول، یا کسب سهمیه اروپایی توسط اوساسونا و یا احیای دوباره آنتوان گریزمان زیر نظر دیگو سیمئونه.

بهترین بازیکن فصل: مارک آندره تراشتگن

بی‌انصافی بود اگر غیر از مرد رکوردشکن این فصل لالیگا، بازیکنی را برای این عنوان انتخاب کنیم. کسی که از زمان حضورش در بارسا نتوانسته بود جایزه زامورا را به دست بیاورد، اما در این فصل، بالاخره موفق شد این افتخار را از آن خود کند. او با 26 کلین شیت، در کنار لیانیو، حالا رکورددار بیشترین تعداد کلین شیت در تاریخ لالیگا و پنج لیگ معتبر اروپایی است.

بهترین سرمربی فصل: ژاوی هرناندز

برای اینکه دلیل این انتخاب را بهتر درک کنید، بهتر است نگاهی به شرایط بارسلونا بیاندازید. زمانی که ژاوی سکان هدایت آن را بر عهده گرفت، این تیم که امید چندانی به گرفتن سهمیه اروپایی نداشت و با رونالد کومان هلندی، به بن‌بست رسیده بود، پس از گذشت یک فصل، مقتدرانه عنوان قهرمانی لالیگا را به دست آورد. عملکرد ژاوی در فصل نقل و انتقالات هم قابل ستایش بود و توانست با خارج کردن بازیکنانی که کارآیی چندانی نداشتند و اضافه کردن بازیکنانی باتجربه و باکیفیت، اوضاع تیمش را سر و سامان دهد.

بهترین بازیکن زیر 23 سال فصل: وینیسیوس جونیور

شاید اگر تراشتگن آنقدر درخشان ظاهر نمی‌شد، می‌توانستیم وینی را بهترین بازیکن فصل بدانیم.کسی که موتور محرک خط حمله رئال در فصل جاری بود و به حدی خوب عمل کرد که افراد زیادی را وادار به تحسین خود کرد.

پدیده فصل: آرنائو مارتینز

یکی از تیم‌های جذاب این فصل لالیگا، ژیرونا بود. اما جذاب‌ترین بازیکن این تیم، بی‌شک مدافع راست 20 ساله‌اش بود. آرنائو مارتینز که با نمایش‌های خیره‌کننده‌اش توجه بزرگان لالیگا از جمله بارسلونا و اتلتیکو مادرید را به خود جلب کرد، بی‌شک لایق این جایزه بود. هرچند جکسون، مهاجم ویارئال و ساموئل لینو، وینگر والنسیا هم شایستگی انتخاب به عنوان پدیده فصل لالیگا را داشتند.

سورپرایز فصل: آنتوان گریزمان

شاید پس از انتقال ناموفق به بارسلونا، تمامی کارشناسان و هواداران کارش را تمام شده می‌دانستند، اما او در این فصل نشان داد که حالا حالاها قصد تمام شدن ندارد و می‌خواهد فعلا زیر نظر سیمئونه به درخشش ادامه دهد. او 16 پاس گل برای هم‌تیمی‌هایش ارسال کرد و بهترین پاسور اسپانیا هم شد.

بهترین انتقال فصل: رابرت لواندوفسکی

ماشین گلزنی لهستانی یا به قول توماس مولر “لوانگلسکی” ، پیش از پیوستن به بارسلونا هم نشان داده بود چه بازیکن فوق‌العاده‌ای است؛ اما درمورد حضور در یک لیگ دیگر و پذیرفتن چالش جدید، تردیدهایی وجود داشت که لواندوفسکی با کسب عنوان آقای گلی و جایزه پیچیچی، تمام شک و تردیدها را از میان برداشت و خودش را یک بار دیگر اثبات کرد.

پیشرفت برتر فصل: ژیرونا

ژیرونا در حالی توانست در این فصل در رتبه دهم جدول قرار بگیرد، که فصل گذشته را در دسته دوم لالیگا، یا به اصطلاح لالیگا سگوندا دیویژن سپری کرده بود. معمولا تیم‌هایی که به دسته بالاتر می‌روند، فصل اول تمام تلاش‌شان سقوط نکردن است، اما ژیرونا در این فصل تا هفته‌های پایانی برای سهمیه کنفرانس اروپا می‌جنگید که قابل تقدیر است.

فکری و چوب خط پر شده

محمود فکری با چوب خطی پر شده در انتظار سرمربیگری دوباره در لیگ برتر است.

نوید خیرخواه؛ فوتبال لب- محمود فکری در حالی قرار است به عنوان جانشین ساکت الهامی در هوادار حاضر شود که در سالیان اخیر، چیزی جز جار و جنجال و عملکرد فاجعه از محمود فکری در تیم‌های خود، ندیدیم.

در هفته‌های پایانی دو فصل پیش بود که هدایت سایپا برعهده  حمید درخشان قرار گرفت تا برای فصل اخیر تیم قدری وارد مسابقات شود. او که حضوری نسبتا موثر در سایپا داشت خیلی امیدوار بود که در این فصل به کارش ادامه دهد اما با تغییر مدیریت در باشگاه سایپا و آمدن مهدی حسینی‌پور به جای مهرداد سراجی، درخشان از کار برکنار و جای خود را به محمود فکری داد. انتخابی که در آن زمان گفته می‌شد به مدیرعامل باشگاه سایپا تحمیل کرده‌اند.  

محمود فکری بعد از حضور در تیم سایپا از مدیریت این باشگاه خواست نیازهای تیمش را در فصل نقل و انتقالات برآورده سازد تا بتواند این تیم را دوباره به لیگ برتر برگرداند. حسینی‌پور بودجه سنگینی را در اختیار کادرفنی تیمش گذاشت و تقریبا بیشتر بازیکنانی که وی خواست به جمع نارنجی‌پوشان اضافه شدند. تغییرات زیادی هم در تابستان در این تیم انجام شد و به‌نوعی همه چیز برای حضور سایپا در جمع مدعیان فراهم شد.  

با این وجود، علنی شدن اختلاف او با مدیران باشگاه سایپا در هفته‌های سرنوشت ساز، در نهایت باعث برکناری او شد. همین اتفاق باعث آن شد که تیم او با وجود حرکت در مسیر صعود به لیگ برتر، از حضور دوباره در سطح اول فوتبال ایران بازماند و نارنجی‌پوشان ناکام در بازگشت به لیگ برتر بودند.

از نساجی به استقلال، بدون دستاورد! 

وی در اسفند ۱۳۹۸، به‌عنوان جانشین رضا مهاجری سرمربی نساجی مازندران شد و با کسب ۱۸ امتیاز از ۱۰ بازی توانست با نساجی رتبه نهم را کسب کند. وی در پیش‌فصل لیگ بیستم، قرارداد خود را به‌صورت یک طرفه با نساجی فسخ کرد و به تیم استقلال تهران پیوست. اتفاقی که در آن زمان به شدت جار و جنجال به پا کرد و نساجی هم از او شکایت کرد.

پس از این اتفاقات، فکری کار خود را در استقلال شروع کرد. از نکات جالبی که این روزها هم مشابه آن را در تیم ملی فوتبال ایران می‌بینیم، ارتشی از دستیاران سرمربی بود که در آن زمان برای او به خط شدند! سعید عزیزیان، صمد مرفاوی، آرش برهانی، سیروس دین محمدی، حنیف عمران زاده، وحید فاضلی و امیدعلی دفتری، همگی جزو کادرفنی محمود فکری بودند. کادری که در نهایت داد بازیکنان استقلال را در آورد و وی با وجود اینکه رتبه خوبی هم در جدول داشت، از کار برکنار شد تا فرهاد مجیدی جانشین وی شود.  

بزرگترین ضربه‌ای که در آن زمان به محمود او وارد شد، جدایی وحید فاضلی از جمع دستیاران همیشگی‌اش بود. مغز متفکر اصلی کادر محمود فکری با جدایی از جمع یاران کاپیتان پیشین استقلال، آغاز سقوط فکری در مربیگری را رقم زد.

در ادامه نیز فکری به نفت مسجد سلیمان با همان لشکریان عظیمش رفت اما دستاورد خاصی را در شهر اولین‌ها به دست نیاورد و از آنجا هم رفتنی شد. اکنون سوالی که پیش می‌آید این است که مسوولان هوادار با کدام پیش فرض ذهنی دست به انتخاب محمود او زده‌اند؟ جنجال‌ها و اختلافات همیشگی وی، یا کادر بلند بالای فنی او؟

وقتی خدا گریست

ایلیا بهزاد اول

از اولین روزهای بازی تا لحظات غم‌انگیز خداحافظی با هواداران در سن‌سیرو، زلاتان ابراهیموویچ با صحبت‌ها و شخصیت منحصربفرد خود، شخصیت کاریزماتیک خود را به نمایش گذاشت. حتی در روزی که نقل اول رسانه‌ها اشک‌های غیرمنتظره نماد غرور و اعتماد به نفس در فوتبال بود، وی شخصیت خود را به هواداران ورونا نشان داد. وقتی اندک هواداران ورونا در سن‌سیرو صحبت‌های پایانی زلاتان را هو می‌کردند، او رو به آن‌ها گفت: «من را هو کنید چون دیدن من، بزرگ‌ترین لحظه فصل تیم شماست!»

شاید در برگه‌های آمار و تعداد جام زلاتان پرافتخارترین بازیکن تاریخ نباشد اما این ستاره سوئدی، در طول دوران بازی خود برای تمام تیم‌های خود یک رهبر بزرگ محسوب می‌شد. زلاتان به جز یک فصل حضور نه‌چندان موفقش در بارسلونا، در تیم‌های مختلف به عنوان رهبر اصلی خط حمله تیم خود جام‌های مختلفی را به دست آورد. عملکرد خوب او در مالمو، آرسن ونگر را برای تست گرفتن از زلاتان ترغیب کرد اما مرد سوئدی در ۱۷ سالگی، پیشنهاد تست دادن در آرسنال را رد کرد! غرور زلاتان از وی یکی از فرصت‌های بزرگ هر بازیکنی در فوتبال اروپا را گرفت اما راه ابراهیموویچ، از آمستردام به بزرگ‌ترین باشگاه‌های فوتبال جهان رسید.

دو قهرمانی در لیگ هلند و به ثمر رساندن گل سال یورو اسپورت در سال ۲۰۰۴، نشان داد که زلاتان یک بازیکن معمولی نیست که حضور در بهترین تیم فوتبال هلند برایش قله باشد. انتقال ۱۶ میلیون یورویی به یوونتوس، زلاتان را به فوتبال اروپا معرفی کرد و وی در همان اولین فصل با بانوی پیر، به قهرمانی در سری آ ایتالیا رسید. با وجود درخشش در لباس بیانکونری، دو قهرمانی وی در لیگ ایتالیا با یوونتوس، به دلیل رسوایی‌های ماجرای کالچوپولی از او گرفته شد و زلاتان که خود را در سطح سری بی ایتالیا نمی‌دید، به بزرگ‌ترین رقیب یووه یعنی اینتر پیوست.

زلاتان در دوره حضور به عنوان بازیکن یوونتوس، تنها یک چهره بزرگ در سری آ و فوتبال ایتالیا به شمار می‌رفت اما شناخته شدن وی در سطح بین‌المللی، در لباس آبی و مشکی نراتزوری رقم خورد. پس از رسوایی کالچوپولی، مینو رایوالا از حق قانونی خود برای فسخ کردن قرارداد زلاتان استفاده کرد و او در سال ۲۰۰۶ راهی اینتر شد. سه سال حضور زلاتان در اینتر زیر نظر روبرتو مانچینی و خوزه مورینیو، با سه اسکودتوی متوالی برای اینتر همراه شد. وی در آخرین فصل حضور مانچینی بهترین بازیکن خارجی و بهترین بازیکن سال سری آ لقب گرفت و نامش را در جمع نامزدهای کسب توپ طلا مطرح کرد. با حضور آقای خاص، نقش زلاتان در تیم اینتر پررنگ‌تر هم شد؛ آزادی عملی که شخصیت خاص زلاتان می‌خواست، توسط مورینیو به او داده شد و رابطه فوق‌العاده این دو شخصیت خاص قرن ۲۱ فوتبال اروپا، در فصل ۲۰۰۸/۰۹ شکل گرفت. معاوضه بزرگ زلاتان و اتوئو در تابستان ۲۰۰۹، فرصت کسب قهرمانی اروپا از زلاتان با لباس اینتر را گرفت.

«وقتی شما من را می‌خرید، یک فراری خریده‌اید. اگر شما فراری می‌خرید، یک سوخت ویژه در باک می‌ریزید و پا را روی گاز می‌گذارید. گواردیولا من را با گازوئیل پر کرد؛ او باید فیات می‌خرید!» حضور در یکی از بزرگ‌ترین تیم‌های جهان در دوره اوج مسی، ژاوی، اینیستا و یک فصل پس از شش‌گانه تاریخی گواردیولا، چیزی نبود که زلاتان او را انکار کند. او حتی در مصاحبه با گاردین در سال ۲۰۱۴ نیز از حضور در بهترین باشگاه جهان حرف زده بود اما این نقل قول او درباره گواردیولا، می‌تواند بهترین نماد برای دلیل ناکامی وی در بارسلونا باشد. زلاتان در اسپانیا نیز به قهرمانی رسید و مانند دیگر لیگ‌ها، عملکرد خوبی به جا گذشت اما به دلیل شخصیت منحصربفرد خود، در چارچوب‌های ذهنی و نه‌چندان تطبیق‌پذیر پپ گواردیولا جای نمی‌گرفت. زلاتان با این انتقال برای همیشه فرصت قهرمانی در لیگ قهرمانان اروپا را از دست داد و پس از یک فصل حضور در بارسلونا، برای حضور در سومین اول فوتبال ایتالیا به سرزمین چکمه برگشت.

پیش از آنکه فرمانروایی یوونتوس با مربیانی چون کونته و آلگری در فوتبال ایتالیا آغاز شود، میلان با آلگری و درخشش زلاتان به اسکودتو رسید. زلاتان در دوره اول حضور خود به عنوان بازیکن میلان، تبدیل به اولین بازیکن تاریخ شد که برای هر دو تیم شهر میلان، بیش از ۵۰ گل به ثمر رسانده است. دو فصل حضور موفق زلاتان در روسونری، نماد آخرین فصول حضور میلان در جمع مدعیان اصلی سری آ پیش از روزهای تلخ این تیم بود. با این حال انتقال بزرگ زلاتان در سال ۲۰۱۲ به فوتبال فرانسه، میلان را خیلی زود از روزهای خوش دور کرد.

«این حقیقت دارد که من چیز زیادی از لیگ فرانسه نمی‌دانم، اما لیگ فرانسه من را می‌شناسد!». این حرف زلاتانی ستاره پاری‌سن‌ژرمن درباره خود درست از آب درآمد؛ با حضور زلاتان، پاری‌سن‌ژرمن در سال‌های ابتدایی پروژه مالکان قطری به اولین قهرمانی لیگ در ۱۹ سال رسید. ۱۵۶ گل در ۱۸۰ بازی، عملکردی فوق‌العاده برای کسب چهار عنوان متوالی قهرمانی در لیگ فرانسه بود. تبدیل شدن لیگ یک فرانسه به یک لیگ تک‌قطبی، بدون عملکرد فوق‌العاده زوج گلزن زلاتان-کاوانی ممکن نبود. شاید زلاتان حق داشت که پس از کسب سه جایزه برترین بازیکن فصل لیگ فرانسه و سه کفش طلای این لیگ، از مدیران پاری‌سن‌ژرمن برای تمدید قرارداد درخواست ساخت مجسمه وی به جای برج ایفل را کرد!

انتقال به ورزشگاه اولدترافورد و فوتبال انگلیس، تصمیم غیرمنتظره زلاتان در سال ۲۰۱۶ بود. خوزه مورینیو برای ساخت تیم فصل اول خود رو به جذب یک مهاجم باتجربه آورد و دوران کوتاه وی در فوتبال انگلیس، با کسب سه جام برای شیاطین سرخ همراه شد. در ابتدای فصل، زلاتان گفت که نمی‌خواهد مثل اریک کانتونا پادشاه یونایتد باشد، بلکه او خدای یونایتد خواهد بود! دوران خدایی زلاتان طولانی‌مدت نشد و مصدومیت سخت در روزهای آخر فصل ۲۰۱۶/۱۷، فرصت شکستن رکوردهای گلزنی در انگلیس را از زلاتان گرفت اما روحیه برنده وی و قدرت رهبری زلاتان، به مورینیو و یونایتد در کسب سوپرجام انگلیس، جام اتحادیه و لیگ اروپا کمک بسیار کرد.

زلاتان در فصل ۲۰۱۷/۱۸ برای بازگشت به ترکیب یونایتد تلاش کرد اما مشخصا این مهاجم مسن، از شرایط حضور فیکس در لیگ فرسایشی انگلیس فاصله گرفته بود. مانند بسیاری از بازیکنان پا به سن گذاشته، زلاتان ابراهیموویچ آمریکا را برای سال‌های پایانی فوتبال خود انتخاب کرد.

مردم نه‌چندان فوتبالی آمریکا، هیچگاه فکر نمی‌کردند که یک ستاره فوتبالی بتواند تبدیل به چهره اول ورزشی رسانه‌های این کشور بشود. زلاتان در بدو ورود به لس‌انجلس گلکسی، از حضور او به عنوان بزرگ‌ترین زلزله این شهر یاد کرد و بارها در مصاحبه‌های خود، سطح این لیگ را به بدترین شکل ممکن تحقیر کرد. شاید آن‌قدر که به ثمر رساندن گل‌های خاص و ضربات عجیب توسط او در لیگ آمریکا مورد توجه قرار گرفت، نتایج لیگ آمریکا برای رسانه‌ها مهم نبود. لبران جیمز، ستاره اول بسکتبال آمریکا پیراهن خود را برای زلاتان فرستاد و این موضوع خود یک افتخار برای هر ورزشکاری در آمریکا محسوب می‌شود؛ زلاتان اما با جیمز مانند یک هوادار عادی برخورد کرد و با امضای خود، لباس جیمز را به او برگرداند! یک حرکت کاملاً زلاتانی که باعث شد مردم آمریکا از غرور و اعتماد به نفس این شخصیت فوتبالی در کشورشان تعجب کنند.

معمولا لیگ‌هایی مانند آمریکا آخرین مقصد ستارگان فوتبال پیش از خداحافظی محسوب می‌شوند اما زلاتان ابراهیموویچ به دنبال رقابت در بالاترین سطح بود. بازگشت به میلان در روزهای کابوس‌وار این تیم، هدیه‌ای بود که ابراهیموویچ به هواداران میلان داد. قرارداد شش ماهه وی تا پایان فصل ۲۰۱۹/۲۰، با عملکرد خوب زلاتان تمدید شد و او بود که توانست با گل‌های خود، استفانو پیولی را روی نیمکت روسونری نگه دارد. عملکرد کم‌نقص در آخرین فصل، نایب قهرمانی و بازگشت به لیگ قهرمانان اروپا را پس از هفت سال به میلان هدیه داد و راهی که زلاتان آغاز کرده بود، در پایان فصل گذشته به قهرمانی در سری آ ختم شد. به لحاظ آماری، بازیکنان بهتر زیادی از زلاتان در سه فصل اخیر وجود داشتند اما نقش کلیدی وی در بیدار شدن غول خفته فوتبال اروپا، برای تمامی هواداران میلان غیرقابل انکاری است.

یکشنبه شب و پس از مصدومیت‌های متوالی، زلاتان در سال‌های ابتدایی پنجمین دهه زندگی خود از مستطیل سبز خداحافظی کرد. شاید غرور و شخصیت وی باعث شده باشد که همه هواداران فوتبال او را دوست نداشته باشند، شاید او با صحبت‌های خود باعث ناراحتی برخی از ستارگان فوتبال شده باشد و شاید فرصت درخشش با آرسنال یا بارسلونا را از دست داده باشد؛ اما زلاتان هیچگاه از باور به خود و شخصیت خودش دست نکشید. او نمی‌خواست مثل ستارگان دیگر باشد و زلاتان بودن را بیش از هر چیزی دوست داشت. آنچه فوتبال جهان از امروز از دست می‌دهد، تنها یک مهاجم گلزن و فوق‌العاده نیست. بلکه زلاتان ابراهیموویچ است. شخصیتی که نمی‌توان او را با صفت خاصی توصیف کرد و نام او خود نیز در زبان سوئدی صفتی نزدیک به “تسلط داشتن” محسوب می‌شود.

کاماوینگا، پیشرفت سریع یا راه نجات آنجلوتی در غیاب مصدومان؟

کاماوینگا به تازگی قابلیت خود را برای بازی در چند پست نشان داده است. به نظر می‌رسد که زمان درخشش فرانسوی آینده‌دار فرا رسیده باشد.

رضا حسینی، فوتبال لب – کاماوینگا، تا اینجای فصل لالیگا که هنوز 12 بازی از آن باقی مانده، در تمامی 26 مسابقه‌ی رئال مادرید به میدان رفته است. چیزی به اندازه‌ی همه‌ی فرصتی که در سال قبل در تمامی بازی‌ها به دست آورده بود. تا همین‌جای فصل، او 100 دقیقه بیشتر از پارسال بازی کرده، 2 گل بیشتر زده و 5 کارت زرد کمتر گرفته است. همه‌ی اینها نشان از پیشرفت این بازیکن در والدبباس می‌دهد. آن هم در فصلی که رقیب سرسختی همچون شوامنی را در کنار خود می‌بیند.

آنچلوتی به تازگی تلاش کرده تا به کمک هافبک 20 ساله‌ی پر انرژی که به خاطر تطبیق پذیری، کنترل تمپوی بازی و آگاهی تاکتیکی معروف است، پویایی بیشتری در تیم خود ایجاد کند. این مسئله سبب شده که کاماوینگا تبدیل به گزینه‌ای هیجان انگیز برای تماشا گردد. سرمربی ایتالیایی سوال خبرنگاران در مورد آینده کاماوینگا را اینگونه پاسخ داد: “ما اجازه نمی‌دهیم کاماوینگا برود، او مانند مودریچ و کروس غیرقابل دسترس است.”

این تجزیه و تحلیل تاکتیکی، به جزئیات آمار کاماوینگا و اینکه چگونه او در تاکتیک‌های آنچلوتی به‌عنوان یک هافبک دفاعی یا حتی یک مدافع کناری قرار می‌گیرد، می‌پردازد.

موتور محرک بازی سیال

کاماوینگا عمدتا به عنوان یک پست 6 در سیستم 4-3-3 یا به صورت یکی از دو بازیکن دابل پیوت در 3-4-3 یا 4-2-3-1 یا حتی به عنوان پست 8 بازی کرده است. فرانسوی جوان، با چابکی خود در خط هافبک، مومنتوم مورد نیاز در میانه‌ی زمین را ایجاد می‌کند. او بیش از اینکه یک بازیکن باکس تو باکس باشد، به انتقال توپ و پیش‌روی آن در زمین کمک می‌کند.

کاماوینگا در چند ماه اخیر و پس از مصدومیت‌هایی که برای بازیکنان رئال پیش آمد، فرصت بازی بیشتری پیدا کرد. چه در میانه زمین و چه در زمان غیبت فرلاند مندی، به عنوان دفاع چپ، آنجلوتی تصمیم گرفت که به او اعتماد کند.

حضور کاماوینگا در کنار لوکا مودریچ و تونی کروس باعث شد تا بتواند در کنار این دو بازیکن کنترل بهتری روی دینامیک بازی داشته باشد و بدرخشد. این ترکیب سه نفره، به جای اشغال فضاهای از پیش تعیین‌شده، پیوسته حرکت، فضاسازی و به صورت پویا حمله می‌کنند.

کاماوینگا معمولا نقش هافبک دفاعی یا هلدینگ را به شکلی پویا انجام می‌دهد. برخلاف کاسمیرو، اگر حریف تصمیم به پرس از بالا بگیرد، او می‌تواند بازیسازی را از عقب زمین آغاز کند. انعطاف و چابکی او باعث می شود یک لحظه از حریف جلوتر باشد و بتواند بلافاصله در کسری از ثانیه بچرخد.

به طور مثال در تصویر زیر، مقابل بارسلونا، در حالی که لوکا مودریچ و تونی کروس به صورت پویا مناطق دفاعی کناری را اشغال می‌کنند، کاماوینگا فضای ایجاد شده را به خوبی تشخیص داده و برای دریافت توپ به سمت آن حرکت می‌کند.

سپس با استفاده از مقاومت پرسینگ و حفظ توپ در نزدیک خود، می‌چرخد و جهت بدن خود را می‌دهد تا توپ را به آرامی به سمت خلوت حریف انتقال دهد.

در بالای زمین نیز کاماوینگا با همان اصول شناور و غیرمتمرکز در کنار توانایی پاس دادن و دریبل زدن انفجاری خود در فضاهای تنگ، عملکرد موثری دارد. او بیش از آنکه شبیه یک نسخه سنتی از هافبک دفاعی باشد، شبیه یک بازیکن خستگی‌ناپذیر و حامل توپ نترس است که 6.68 پاس رو به جلو در هر 90 دقیقه و 2.64 حمل رو به جلو در هر 90 دقیقه دارد.

در تصویر زیر، در جریان بازی با لیورپول، کروس موقعیت خود را ترک کرد و برای بازیسازی از عمق دفاع اقدام کرد. در همین حین، کاماوینگا و مودریچ در حال حرکت بودند. کاما، فضای پشت خط اول فشار قرمزها را کشف می‌کند و در آنجا توپ را دریافت می‌کند. پویایی آنها لیورپول را مجبور کرد تا پرس را از یک خط عقب‌تر ادامه دهند.

در جریان اولین گل در همان مسابقه، کاماوینگا با دادن پاس بی‌نظیر به کریم بنزما در فاصله بین فان دایک و کوناته، آگاهی محیطی خود را نشان داد. دادن چنین پاس ریسکی‌ای توسط یک هافبک دفاعی، امری غیرعادی است.

علاوه بر این، کاماوینگا با بهره بردن از حرکات بدن و بازی‌خوانی خو، همیشه با تکل کردن یا دنبال کردن مهاجم حریف، تاثیر مثبتی در قطع ضد حملات حریف دارد. ادواردو، 3.09 تکل در هر 90 دقیقه ثبت می‌کند.

در اینجا، در تصویر زیر، دست آرنولد را در هنگام پاس توپ به گاکپو می‌خواند. کاماوینگا موفق می‌شود توپ را پس بگیرد و سپس تیم را وارد یک ضد حمله خطرناک کند.

با این حال، تمایل او به دادن پاس‌های خطرناک و دشوار، شانس از دست دادن توپ را افزایش داده که اغلب منجر به از دست دادن مالکیت می‌شود. علاوه بر این، کاماوینگا گاهی اوقات از موقعیت خارج می‌شود که منجر به این شده است که حریف بتواند از شکاف‌های خط میانی استفاده کند. این دو مسئله به عنوان چاش‌های اساسی او در هنگام بازی در پست 6 در نظر گرفته می‌شود.

شاید به زودی، پس از دوران مودریچ، کروس و آنچلوتی، یک مربی مدرن از راه برسد و یک رویکرد پوزیشنال را اجرا کند که در آن ترکیب، حضور کاماوینگا در کنار شوامنی در دابل پیوت، ایده‌‌ی خوبی باشد. قبل از اینکه به نقش جدید کاماوینگا یعنی دفاع چپ بپردازیم، بیایید با داده‌ها به ویژگی فنی او بیشتر نگاه کنیم.

سولیست توقف ناپذیر

در 365 روز گذشته، 1.58 موفقیت در برابر حریف در هر 90 دقیقه یعنی 95 درصد موفقیت برای او ثبت شده است. در همین حال، میانگین پیروزی 78 درصد است که به این معنی است که کاماوینگا یک دریبل‌زن عالی در فضای تنگ است و به سختی موقعیت‌های یک در برابر یک را از دست می‌دهد. اینمسئله ناشی از لمس اولیه‌ی سریع او و تغییر جهت بدن یا توپ و همچنین نزدیک نگه داشتن توپ به پاهایش تحت فشار حریف است.

علاوه بر اولین لمس‌های مناسب و چرخش‌های سریع در فضاهای تنگ، او همچنین در بازی‌خوانی نیز شگفت‌انگیز است و پاس‌های کامل شده‌ی او در هر بازی،‌ ۹۰.۱ درصد است. در همین حال، استانیسلاو لوبوتکای ناپولی با ۹۳.۶ درصد بالاترین میزان پاس کامل شده را دارد و میانگین هافبک‌ها 81.9 درصد است.

علیرغم دقت مناسب کاماوینگا، او در یک سوم پایانی زمین، قاتل دروازه نیست. در حالی که میانگین شوت در میان هافبک‌ها،‌ 1.09 در 90 دقیقه است، کاماوینگا 0.94 شوت زده می‌زند و 0.08 پاس گل می‌دهد.

او در حالت تدافعی، همان حرکات سریع بدن و تمایل به تکل را با 3.09 تکل در هر بازی با 93 درصد موفقیت اجرا می‌کند. در عوض، تعداد قطه توپ‌های او در هر بازی 0.87 با ضریب موفقیت 31 درصد، کمتر از میانگین است. در زیر خلاصه‌ای از آمار کاماوینگا در طول فصل حاضر را مشاهده می‌کنید.

به عنوان یک فولبک

به هر حال، کاماوینگا تطبیق‌پذیری خود را برای بازی در پست دفاع چپ در فرانسه و رئال مادرید نشان داده است. دشان و آنچلوتی هر از گاهی در صورت غیبت فولبک چپ خود از او استفاده می‌کنند.

از نظر دفاعی، او یک مدافع کناری عادی نیست. مشکلاتی چون جاگیری، پوشش و تعقیب وینگرها به سمت مرکز زمین در بازی او دیده می‌شود و مشخص است که برای بازی در پست دفاع چپ، آگاهی محیطی دفاعی بیشتری لازم دارد.

کاماوینگا در هنگامی که صاحب توپ است، تمایل کمتری به اورلپ کردن وینیسیوس و سانتر از کناره‌ی زمین نشان می‌دهد و بیشتر علاقه دارد تا به مرکز زمین اضافه شده و وینی را در سمت چپ در موقعیت یک در مقابل یک با دفاع حریف قرار دهد.

در سیستم‌های پوزیشنال، کاماوینگا به عنوان دفاع چپ می‌تواند به صورت inverted به کار گرفته شود و مانند زینچنکو در منچسترسیتی و آرسنال، وکارکردهای خاصی را در مراحل مختلف بازی از خود نشان دهد.

در تصویر زیر، مقابل اسپانیول، پس از قرار دادن وینیسیوس جونیور در موقعیت همیشگی حمله در برابر دو مدافع گرفتار شده است. کاماوینگا تصمیم می‌گیرد تا برای مدیریت شرایط حمله به داخل بزند و دو بازیکن حریف را با خود ببرد تا فضای داخل را برای حضور برزیلی باز کند.

این حرکت کاماوینگا باعث می‌شود که وینی جونیور بتواند به سمت داخل نفوذ کرده و با یک ضربه منحنی، بازی را به تساوی بکشاند.

در تصویر زیر، در جریان فینال جام جهانی باشگاه‌ها مقابل الهلال، مجددا کاماوینگا به داخل حرکت می‌کند و مارگا را همراه خود به داخل کشانده و مسیر عبور را برای وینیسیوس باز می‌کند.

سپس کاماوینگا پاس یک را از وینیسیوس گرفته و دو را تحویل می‌دهد که وینی را در موقعیت یک در برابر یک در مقابل مدافع کناری قرار می‌دهد.

و در انتها سانتر بیرون پای وینی به بنزما رسید که با تشخیص خوب فضای خالی موفق به گلزنی شد.

حرکات بدون توپ و آگاهی محیطی تهاجمی او در تصویر بعدی مقابل اتلتیکو مادرید نشان داده شده است. در حالی که رئالی‌ها در موقعیت 3 به 3 گرفتار شده‌اند، کاماوینگا توپ را به مودریچ پاس می‌دهد.

سپس به داخل و فضای پشت مدافعان می‌رود تا پاس مودریچ را دریافت کند.

پس از دریافت توپ در بین مدافعین، کاما شوت مستقیمی را به سمت دروازه زد که اوبلاک به خوبی در مقابل آن مقاومت کرد.

تطبیق‌پذیری و توانایی‌های فنی ادواردو کاماوینگا او را در حال حاضر به یک دارایی ارزشمند در رئال مادرید تبدیل کرده است. او توانایی خود را برای بازی در چندین پست نشان داده است. کاما در خط هافبک مومنتوم مورد نیاز را ایجاد می‌کند و در صورت نیاز به عنوان یک مدافع کناری به میدان می‌رود.

ادواردو کاماوینگا قبلاً ثابت کرده است که یک جنگجوی واقعی است. در اردوگاه پناهندگان آنگولا از پدر و مادری کنگویی به دنیا آمد. بلافاصله پس از تولدش به فرانسه آمد. در سال 2019 تابعیت فرانسه را گرفت و اولین بازی خود را برای زیر 21 سال فرانسه انجام داد. حالا او برای قهرمان اروپا بازی می کند.

کاماوینگا دستاوردهای زیادی داشته است و مطمئناً آینده بزرگی با پادشاه اروپا در پیش دارد.

رئال مادرید و لیورپول؛ یک کامبک تکراری

کامبک رئال مادرید به لیورپول

رئال مثل همیشه کامبک زد، این بار در آنفیلد. اما چرا ناتوانی لیورپول در جلوگیری از جابجایی بازیکنان رئال مادرید برای آن‌ها گران تمام شد؟

رضا حسینی، فوتبال لب – آنفیلد جایی بود که توجه تمام فوتبال دوستان جهان را در سه‌شنبه شب به خود معطوف کرده بود. لیورپول و رئال مادرید در مرحله یک هشتم نهایی لیگ قهرمانان اروپا به مصاف هم رفتند. دیداری که در سال‌های اخیر، بسیار تکرار شده است. البته این بار هم فرصتی برای انتقام لیورپول و محمد صلاح به وجود نیامد.

اگرچه هر تیم در این فصل در فرم بدی قرار دارند، اما بازی هیجان انگیزی بود. در نهایت، قهرمان 14 دوره اروپا دوباره مانند سال قبل، به روشی دراماتیک پیروز مسابقه بود. شخصیت بازیکنان رئال مادرید در لیگ قهرمانان اروپا در سال‌های اخیر در هر شرایطی و در هر ورزشگاهی چیزی منحصر به فرد و نادر است. جدا از لحظات هیجان‌انگیز بازی، در این تحلیل تاکتیکی، ما به تاکتیک‌های هر دو تیم نگاهی دقیق‌تر می‌کنیم.

ترکیب اولیه

یورگن کلوپ از سیستم معمول 4-3-3 لیورپول استفاده کرد. آلیسون در دروازه  قرار داشت. آرنولد، جو گومز، فن دایک و رابرتسون چهار دفاعی لیورپول را تشکیل می‌دادند. باجستیچ، فابینیو و هندرسون هافبک ها و صلاح، گاکپو و داروین نونیز مهاجمان قرمز‌ها بودند.

در مقابل، کارلو آنچلوتی که پیش از این 4 عنوان قهرمانی اروپا را کسب کرده بود، رئال مادرید را با فرم 4-3-3 صف آرایی کرد و بازی را با کریم بنزما در جلو در کنار رودریگو و وینیسیوس جونیور آغاز کرد. دنی کارواخال، ادر میلیتائو، آنتونیو رودیگر و دیوید آلابا خط دفاع رئال را در جلوی تیبو کورتوا تشکیل می‌دادند. مثلث هافبک رئال در این بازی نیز، فده والورده، ادواردو کاماوینگا و لوکا مودریچ بودند.

یک شروع عالی

هیچ راهی برای شروع یک بازی در مرحله حذفی، بهتر از برتری 2-0 در 14 دقیقه اول نیست؛ دقیقا مانند آنچه لیورپول انجام داد. لیورپول بازی را با ترکیب 4-3-3 و البته ماکیت توپ آغاز کرد و تلاش کرد تا با استفادهاز مثلث صلاح، هندرسون و ترنت در سمت راست، پویایی سابق را به تیم بازگرداند.

پیش از این، رئال مادرید در یک بلوک دفاعی 4-5-1 در نیمه خود باقی ماند. در همین حال، مثلث لیورپول در سمت راست پویاتر بود و حرکات عمیق گاکپو در بین خطوط، گزینه اضافی برای نفوذ و حمله از عمق را در دسترس لیورپول قرار می‌داد.

در اینجا و در تصویر اول، در حالی که عملکرد دفاعی بدی از سوی وینیسیوس رخ داد، حرکت هندرسون روی دست صلاح توجه آلابا را به خود جلب می‌کند و رودیگر را تحریک می‌کند تا برای مقابله با خطر از منطقه‌ی دفاعی خود خارج شود. در همان زمان، داروین از سمت کور موجود در مقابل کارواخال، به سمت کور میلیتائو حرکت می‌کند. نونیز پاس را از صلاح دریافت می‌کند و گل اول را به ثمر می‌رساند.

این ایده سیال بودن سمت راست در کنار حمله به فضا از سمت چپ به طور متوالی در طول بازی و عمدتاً در نیمه اول زمانی که قرمزها به یک سوم دفاعی مادرید می‌رسیدند، به کار گرفته شد. در تصویر زیر، آرنولد از موقعیت عقب‌تری به هندرسون می‌رسد که با اورلپ در سمت راست به بیرون حرکت کرده و به صلاح اجازه می‌دهد تا از نیمه‌فضای سمت راست استفاده کند. علاوه بر این، موقعیت صلاح باعث می‌شود که آلابا اشتباه کرده و پست خود را ترک کند. در این لحظه، هندرسون در قسمت کور وینی و در پشت خط دفاع، توپ را دریافت می‌کند.

هنگامی که هندرسون توپ را در منطقه کات بک دریافت کرد، صلاح و گاکپو به سرعت به محوطه جریمه رئال حمله می‌کنند. در این زمان رابرتسون به صورت مورب می‌دود و کارواخال را در سمت کور خود گیج می‌کند تا شانس رسیدن نونیز به توپ افزایش یابد.

در تصویر زیر، گرافیک حرکات وینگرهای لیورپول نشان داده شده است که نشان می دهد سمت راست لیورپول به چه میزان در این بازی برای میزبان تاثیرگذار بوده است.

کلوپ بعد از بازی گفت: “بسیار مهم است که شاهد گام‌های مثبت در شروع بازی باشیم. فکر می‌کنم نیمه اول، فارغ از دو گلی که خوردیم، بهترین نیمه‌ای بود که در کل فصل بازی کرده بودیم. از آن خیلی خوشم آمد.” اما بعد از اینکه صلاح گل دوم را روی اشتباه وحشتناک کورتوا به ثمر رساند، رئال مادرید بازگشتی باورنکردنی داشت. اما چگونه؟

شخصیت باعث می شود رئال مادرید همچنان زنده بماند

کامبک در این سطح از فوتبال، نتیجه‌ی تجربه، قدرت ذهنی، اعتماد به نفس و مقابله با فشار است. قوهای سپید، همه این ویژگی‌ها را دارند. کارلتو، قهرمان اروپا را در شکل کلاسیک 4-3-3 خود چیده بود. حرکات همیشگی بنزما به خارج از محوطه‌ی جریمه و به خصوص در سمت چپ، فضای مناسبی را برای بهره‌برداری رودریگو ایجاد می‌کرد.

رئال مادرید در جریان بازی اقدام به استفاده از مودریچ در موقعیت‌های عقب‌تری در زمین خودی در کنار کاماویگا کرد تا از فشار بالای لیورپول خارج شود و با توانایی مودریچ در فرار از پرسینگ و کیفیت بالای پاس‌های او، پرسینگ را شکست.

در تصویر زیر هیت مپ تماس‌های مودریچ با توپ را می‌بینید. این نقشه نشان می‌دهد که او همه جا بوده است.

هنگامی که رئالی‌ها به یک سوم نهایی می‌رسیدند، سمت چپ، جایی بود که وینیسیوس، آلابا و مودریچ با کمک بنزما، بسیار موثر بودند. با وجود مشکلات دفاعی قرمزها در سمت راست در این فصل، اوضاع بدتر هم شد.

در تصویر زیر، وینی توپ را در سمت چپ در اختیار دارد. در همین حال، بنزما عقب‌تر قرار دارد و برتری عددی را در آن ناحیه برای رئال به ارمغان آورده است. عدم بازگشت صلاح برای حمایت از مدافع کناری‌اش، موجب می‌شود که گومز برای پوشش آرنولد، موقعیت خود را در مرکز خط دفاع ترک کند.

در این زمان،‌ مودریچ فضا را تشخیص می‌دهد و در نیم فضای چپ پشت گومز، حرکت می‌کند که گومز را مجبور به عقب‌نشینی دوباره می‌کند و فضا را برای وینیسیوس باز می‌کند.

پس از انجام یک یک و دوی موفق بین وینی و بنزما، وینیسوس، یک گل زیبا به ثمر می‌رساند.

رئال مادرید به طور مداوم این الگو را به خوبی انجام می‌داد. در تصویر زیر، در حالی که همین الگو در حال اجرا است و مودریچ نیز وارد نیم فضای چپ می‌شود و بنزما عثب‌تر قرار دارد، رودریگو نقش مهاجم را بازی می‌کند و کارواخال به سمت نقطه‌‌ی کور حمله می‌کند و منتظر سانتر است.

مانند کورتوا، خطای آلیسون باعث شد رئال مادرید به تساوی برسد. در نهایت نتیجه‌ی این مسابقه توسط ترنزیشن‌های هجومی مادرید تعیین شد.

ترنزیشن‌های مرگبار رئال مادرید

کلوپ قبلا گفته بود: “هویت ما شدت (Intensity) است”. مشکل اصلی لیورپول در این فصل، از دست دادن شدت در هر کاری است که آنها خوب انجام می دادند.

رئال مادرید کنشگرانه‌ترین تیم اروپا نیست. آنها عاشق حملات برق‌آسا هستند. در طول بازی، لیورپول به دلیل عدم انسجام در ترنزیشن‌ها آسیب پذیر بود.

مودریچ 37 ساله در دو گل آخر به دلیل هوشیاری تدافعی، فوق‌العاده بود. او نقش اصلی را در ترنزیشن از دفاع به حمله بازی می‌کرد و با هوش خود ضدحملات را آغاز می‌کرد. در تصویر زیر، قبل از گل چهارم، لوکا در حال مهار عالی پاس رو به جلوی باجستیچ به گاکپو است. ضد حمله‌ای که بعداً تبدیل به گل می‌شود.

همچنین در گل پنجم، مودریچ پس از لمس بد فابینیو، او را تکل کرد. توپ را وارگرفته و سپس پاسی را به وینی داد که بعداً منجر به گل بنزما شد.

رئال مادرید بدون شک غیر قابل پیش بینی ترین تیم تاریخ لیگ قهرمانان اروپا است. همانطور که تجزیه و تحلیل تاکتیکی نشان داد، رئال مادرید تلاش کرد و موفق شد لیورپول را در آنفیلد 5-2 شکست دهد و بازی بعدی را برای قرمزها در سانتیاگو برنابئو بسیار چالش‌برانگیز کرد.

و سوالی که هنوز وجود دارد، این است که آیا تیمی در اروپا وجود دارد که رئال مادرید نتواند از این تورنمنت خارج کند؟

رئال مادرید، مشکلات بی‌پایان از دفاع تا حمله

باخت رئال مادرید

فصل گذشته در برنابئو، ایده‌ای عمیق ریشه دوانده بود: رئال مادرید بهترین دروازه‌بان (تیبو کورتوا) و بهترین شماره 9 (کریم بنزما) را دارد و این برای پیروزی کافی است. زمانی که آنها لیگ قهرمانان و لالیگا را بردند، به نظر می‌رسید که تعداد کمی حاضر باشند تا این ایده را به چالش بکشند. با این حال، اگر چه امسال هم کورتوا به دفع توپ‌ها ادامه می‌دهد و بنزما همچنان گل می‌زند، اما دیگر اوضاع به خوبی سال قبل نیست.

رضا حسینی، فوتبال لب – جدا از شکست رئال مادرید در فینال سوپرکاپ اسپانیا در برابر بارسلونای آماده که غم و اندوه فراوانی را به هواداران لوس بلانکوس تحمیل کرد، مادریدی‌ها در این فصل در لالیگا نیز کیفیت سال قبل را نداشته‌اند. اوضاع تا جایی بد پیش رفته که بعد از گذشت تقریبا یک نیم فصل، اختلاف آن‌ها با کاتالان‌ها به 11 امتیاز (با وجود یک بازی کمتر نسبت به بارسلونا) رسیده است.

رئالی‌ها امسال سه بازی را به حریفانی واگذار کرده‌اند که سال گذشته کار چندان سختی را در برابر آن‌ها نداشتند. تا اینجای فصل، سه باخت برابر رایووالکانو، ویارئال و مایورکا در پرونده شاگردان آنجلوتی ثبت شده است. البته باخت در الکلاسیکوی عربستان نیز چیز نیست که به راحتی از خاطره‌ی هواداران مادریدی پاک شود.

با این نتایج، الگوی موفقیت مادرید در سال گذشته، زیر سوال رفته است و آنچلوتی باید کارهای زیادی در خط دفاع، هافبک و حمله انجام دهد. آنچلوتی پس از شکست در ال کلاسیکو رئال گفت: “این یک لحظه حساس نیست، بلکه یک لحظه پیچیده و دشوار است، همانطور که معمولا در یک فصل وجود دارد. اما ما برمی گردیم.» با این حال، مسئله فقط مدیریت آنچلوتی نیست و مشکلات زیادی در حال حاضر اکو سیستم رئالی‌ها را مختل می‌کند.

دفاع‌های کناری پایین‌تر از حد انتظار

رئال مادرید در 20 بازی این فصل لالیگا در مجموع 17 گل دریافت کرده است و اگر مجموع بازی‌های این فصل آن‌ها در تمام رقابت‌ها را در نظر بگیریم به آمار یک گل در هر بازی می‌رسیم. اگرچه کورتوا در فرم نسبتا خوبی قرار دارد، اما شکنندگی دفاعی رئال، یکی از بزرگترین نگرانی‌های آنجلوتی است. بنابراین تعجب آور نیست که آنچلوتی در کنفرانس مطبوعاتی پس از بازی الکلاسیکو در را برای تغییرات دفاعی باز کرد. او گفت: “من باید به این فکر کنم که برای بهبود دفاع چه کار کنم. وقتی سه گل دریافت می‌کنید، بدیهی است که باید چیزی را تغییر دهید.»

اما بلاتکلیفی در دفاع عمدتاً از ناحیه دفاع کناری، یعنی دنی کارواخال و فرلاند مندی ناشی می‌شود که در این فصل در فرم خوبی قرار ندارند. هر دو وقتی با سرعت بازیکنان جوانتر  مواجه می‌شوند، بسیار آسیب‌پذیر جلوه می‌کنند؛ اتفاقی که در برابر الخاندرو بالده و گاوی در الکلاسیکو تجربه کردند. این وضعیت در جناحین دفاع رئال با مصدومیت کارواخال و مندی و نبود جایگزین، بدتر هم شد.

اودریوزولا برای پست دفاع راست مدعی نیست. رودیگر هم در پست دفاع چپ به کار گرفته نشده است. ناچو گاهی در دفاع‌های کناری به کار گرفته می‌شود اما آن چیزی نیست که باید باشد. در این بین، آنچلوتی باید به آمادگی کارواخال و مندی تکیه کند و در عین حال به دنبال بهبود سیستمی برای پشتیبانی از آنها در زمین باشد.

خط هافبک ضعیف بعد از جام جهانی

یکی دیگر از مشکلات این فصل این بود که این مسابقات به دلیل تعطیلات جام جهانی به دو قسمت تقسیم شد. این مسئله، بدون شک رئال مادرید را تحت تأثیر قرار داده است؛ زیرا بسیاری از بازیکنان آنها و به ویژه هافبک‌ها در قطر حضور داشتند. هافبک‌هایی که برای متعادل کردن فشار دفاعی و تنظیم بازی، کلیدی هستند.

فدریکو والورده، بازیکن ملی پوش اروگوئه‌ای رئال، بعد از جام جهانی به فرم خود برنگشته است. کما اینکه حضور گاه و بی‌گاه او در پست وینگر راست، والورده را از منطقه‌ی خلاقانه‌ی خط هافبک – که والورده نیز علاقه‌ی بیشتری برای بازی در این منطقه دارد- دور می‌کند.

از سوی دیگر مودریچ و کروس هم 37 و 33 ساله شده‌اند و توانایی فصل پیش را ندارند، همانطور که صداهایی در باشگاه در مورد بازنشستگی این دو به گوش می‌رسد. به خصوص هنگامی که این دو با هم در زمین حضور دارند، کیفیت خط هافبک رئال به طور قابل ملاحظه‌ای افت می‌کند.

نیاز به گلزنان بیشتر

اگر والورده به خط میانی بازگردد، آنچلوتی این فرصت را خواهد داشت که وینیسیوس جونیور، رودریگو و بنزما را در خط حمله گرد هم بیاورد. آنچلوتی قبل از سفر تیمش به عربستان سعودی برای سوپرجام گفت: رودریگو در حال حاضر شروع کننده است. با این حال، اخیرا، کارلتو به دنبال بازی رودریگو به عنوان یک تعویضی طلایی بوده و تیم احساس می کند که او نمی تواند در حمله باشد. البته در دو سه بازی آخر و بعد از مصدومیت بنزما، رودریگو به عنوان بازیکن نوک و حتی 9 کاذب مورد استفاده قرار گرفت. چیزی که قطعا فقط تا بازگشت بنزما به طول خواهد انجامید.

11 گل بنزما برای تیمی مانند رئال بسیار کم است، گرچه بنزما نیز امسال با مصدومیت‌های زیادی روبرو بوده است و نیمی از بازی‌های فصل (تا اینجا 8 بازی) را از دست داده است. وینیسیوس این فصل فاصله‌ی زیادی با ناجی رئال در فصل گذشته دارد. او در فصل پیش آمار 17 گل و 13 پاس گل را به ثبت رساند ولی تا اینجای فصل تنها 7 گل و 3 پاس گل داشته است. اگر وینیسیوس بتواند دوباره مدافعان کناری حریف را به وحشت اندازد، گل‌های بیشتری به دست خواهد آمد. مادرید همچنین از مارکو آسنسیو انتظارات بیشتری دارد که تاکنون برآورده نشده است.

نیاز مادریدی‌ها به یک گلزن زمانی آشکارتر می‌شود که در نظر بگیرید ادن هازارد و ماریانو دیاز عملاً از سیستم چرخشی آنچلوتی خارج شده اند. رئالی‌ها که در تابستان در خرید امباپه ناکام ماندند، ژانویه نیز خریدی نداشت. پرز شاید منتظر است تا این فصل تمام شود و تکلیف بنزما و تمدیدش با رئال مشخص شود. در کل رئال مادرید شرایط پیچیده‌ای را در خط حمله و پست شماره 9 تجربه می‌کند.

هنوز تمدید بنزما انجام نشده است و گزینه‌های وسوسه‌انگیزی همچون امباپه و هالند هم برای سال آینده در دسترس به نظر نمی‌رسند. گذشته از همه‌ی این حرف‌ها، رئال باید برای ادامه فصل از منابعی که در تیم اصلی دارد استفاده کند یا در غیر این صورت در را برای جوانان کاستیا باز کند، جایی که بازیکنان با کیفیتی همچون سرخیو آریباس در کمین یک فرصت کوتاه هستند تا همچون بازی نیمه نهایی جام باشگاه‌های جهان خود را نشان دهند.