بایگانی برچسب: آنالیز فوتبال

مینی آنالیز؛ لیورپول ۲-۵ رئال مادرید

دو تیم لیورپول و رئال مادرید بازی رفت مرحله یک هشتم نهایی چمپیونزلیگ خودشونو در ورزشگاه آنفیلد در تاریخ سه شنبه دوم اسفند ماه ۱۴۰۱ برگزار کردن که پس از دو گل زود هنگام داروین نونیز و محمد صلاح، مادریدی ها بازگشتی رویایی به بازی داشتن و با گلزنی های وینیسیوس (دوبار)، بنزما (دوبار) و ادر میلیتائو موفق شدن پنج گل به حریف پر مدعای انگلیسی شون بزنن تا بلیط یورگن کلوپ به شهر استانبول صرفا برای تماشای بازی فینال باشه و نه مربی‌گری. در این مینی آنالیز تحلیل کوتاهی از این بازی رو باهم می‌شنویم.

شما هم اگه در مورد این بازی نظری دارید توی کامنت ها برامون بنویسید.

مینی آنالیز بازی با هادی نوری:

برای مشاهده همه مینی آنالیز های فوتبال لب اینجا کلیک کنید!

پایان رویای شیرین به دست ۴۲۳۱ زیبا

فرانسه و دیدیه دشان، توانستند با انجام عملکردی بی‌نقص و فوق‌العاده، مراکش شگفتی‌ساز را از پا در بیاورند.

مهران فرهادی، فوتبال لب – فرانسه تحت هدایت دیدیه دشان، دیشب توانست تا با عملکردی برجسته و برتر نسبت به مراکش برای دومین بار پیاپی راه خود به فینال جام جهانی را احداث کند.

قبل از آغاز جام، مصدومیت‌های بازیکنانی نظیر انگولو کانته، کریستوفر انکونکو، پل پوگبا و کریم بنزما در کنار نمایش‌های ضعیف خروس‌ها در مسابقات آماده‌سازی و لیگ ملت‌های اروپا باعث شده بود تا فوتبال‌دوستان زیادی فرانسه را به عنوان مدعی قهرمانی تلقی نکنند.

دشان که خود به نظر از ضعف سیستم جدید و عدم توانایی تطابق بازیکنان با آن‌ها خبردار بود قبل از شروع جام طی کنفرانسی مطبوعاتی اعلام کرد که فرانسوی‌ها در قطر به همان رویه سال 2018 برخواهند گشت و دیگر خبری از دفاع سه نفره نخواهد بود.

تا قبل از آغاز جام، دشان معمولا تیمش را با چینش 3412 وارد میدان می‌کرد. گریزمن به عنوان بازیکن پست 10، پشت سر امباپه و بنزما بازی می‌کرد و بخش بزرگی از بار خلاقیت هجومی تیم را به دوش می‌کشید‌. فرانسوی‌ها با این چینش علاقه چندانی به عقب‌شنینی نداشتند و کار دفاع کردن را با شدت بالایی از همان بالا آغاز می‌کردند.

این سیستم از لحاظ دفاعی به فرانسوی‌ها برتری ویژه‌ای می‌داد چرا که یک نفر به نفرات عقب زمین خروس‌ها اضافه می‌شد اما در فاز هجومی تیم را بسیار وابسته به خلاقیت فردی امباپه، گریزمن و بنزما کرده بود و کار مدافعان حریف برای متوقف کردن آن‌ها را به مراتب آسان‌تر می‌کرد؛ به طوری که در طی 6 بازی لیگ ملت‌های اروپا شاگردان دشان فقط پنج بار موفق به فتح دروازه حریفان شدند.

دشان که متوجه عدم تطابق تیمش با شرایط جدید شده بود، سریعا همه چیز را به تنظیمات کارخانه برگرداند. البته که این ورژن فرانسه تفاوت‌هایی هم نسبت به آن تیم 4 سال پیش داشت. برای مثال این 4231 دیگر نامتقارن نمی‌باشد و مصدومیت پوگبا باعث شده تا دشان بتواند از یک وینگر در سمت چپ زمین استفاده کند و نگرانی زیادی برای کمبود بازدهی دفاعی هافبک‌های خود نداشته باشد.

در سمت دیگر زمین، کونده هم که به عنوان یک Inverted Fullback به خط دفاع اضافه شده و هنگام بیلدآپ دفاع سه نفره را تشکیل می‌دهد در هنگام هجوم، کمک زیادی به عثمان دمبله نمی‌کند درست برخلاف جام 2018 که پاوارد و امباپه زوج درخشانی را در سمت راست زمین تشکیل داده بودند.

اما به خود بازی برسیم. آقای رگراگوی، سرمربی تیم ملی مراکش تیم متفاوتی را نسبت به آن تیم پنج بازی قبلی راهی میدان کرده بود در این بازی تصمیم به استفاده از دفاع پنج نفره گرفته بود اما ضعف نصیر مزروعی در بازی در سمت چپ خط دفاع در کنار عدم توانایی دو مدافع وسط کناری در کاور فضا بین خودشان و وینگ‌بک‌ها دفاع مراکشی‌ها را برای اولین بار در این جام متزلزل کرده بود.

و خب بدیهی‌ست که مقابل امباپه و فرانسه، چنین اشتباهی همان حکم مرگ شماست و همانطور که انتظار می‌رفت فرانسوی‌ها خیلی زود به گل اول دست یافتند.

در این سیستم آمرابات و اوناهی در میانه زمین توسط ژیرو و گریزمن پرس می‌شدند و به گزینه‌های سختی برای پاس دادن تبدیل می‌شدند و از همین‌رو مدافعان هنگام در اختیار داشتن توپ هیچ‌وقت فرد مناسبی را برای ارسال پاس پیدا نمی‌کردند.

در ادامه، این سیستم برتری عددی را در میانه میدان از مراکشی‌ها گرفته بود و فضای نسبتا زیادی را میان خطوط آن‌ها پدید آورده بود؛ مخصوصا در هنگام انتقال‌های منفی که سوفیان آمرابات در میانه میدان تنها به نظر می‌رسید. خود رگراگوی به خوبی متوجه این مسئله شد.

مصدومیت رومن سایس بهانه‌ای شد تا او با ورود امالله او بتواند شرایط را به حالت قبلی برگرداند. امالله که بین خطوط به خوبی جاگیری می‌کرد باعث می‌شد هافبک‌های فرانسه کمی عقب‌تر بایستند و خودش را به عنوان گزینه‌ای برای پاس به بازیکنان عقب زمین معرفی می‌کرد و همین منجر به شکسته شدن پرس فرانسه می‌شد.

و این اتفاق هم افتاد. حالا مراکش از لحاظ دفاعی تیم مستحکم‌تری بود و کم کم به میل هجومی خود می‌افزود. به طوری که در دقایق پایانی نیمه اول آن‌ها کاملا بر بازی مسلط بودند و فشار فرساینده‌ای را به فرانسه وارد می‌کردند. و خب طبیعتا اکثر حملات آن‌ها هم از سمت راست بود جایی که اشرف حکیمی و حکیم زیاش دو ستاره تیم ملی مراکش خیلی خوب و باحوصله لایه لایه دفاع فرانسه را از پیش‌رو برمی‌داشتند.

البته عدم تمایل امباپه به حضور در زمین خودی و کارهای دفاعی، باعث شده بود که تئو هرناندز اکثرا در شرایط دو به یک قرار بگیرد و کارش از حالت عادی بسیار سخت‌تر شود در ابتدا دشان خواست تا شیفت کردن تیمش به سمت چپ هنگام حملات مراکش از سمت راست، با حضور فوفانا برتری را ایجاد کند اما باز هم خط دفاع فرانسه از سمت چپ آسیب‌پذیر نشان می‌داد. پس سرمربی فرانسوی طی ایده‌ای هوشمندانه، با آوردن مارکوس تورام به سمت چپ و بردن امباپه به نواحی مرکزی توانست زهر هجومی مراکشی‌ها در سمت راست را بکشد و بازی را به شرایط ایده‌آلش برگرداند.

مراکشی‌ها در اواخر نیمه با به دست آوردن چند کرنر و ضربه ایستگاهی در سمت راست زمین موقعیت‌های خطرناکی روی دروازه لوریس ایجاد کردند اما درخشش کونده، واران، لوریس و ابراهیما کوناته مانع شکستن قفل دروازه خروس‌ها در این دیدار شد.

فرانسوی‌ها که در نیمه اول به آنچه که باید رسیده بودند در نیمه دوم تلاش کردند تا با چینش یک میدبلاک 442 فضا را برای شاگردان رگراگوی ببندند و از تک گل تئو هرناندز محافظت کنند و با استفاده از سرعت بازیکنانی نظیر امباپه و دمبله در ضدحملات به مراکش ضربه بزنند.

آنتوان گریزمن که توانست جایزه بهترین بازیکن زمین را به دست بیاورد، بدون شک مهم‌ترین بازیکن فرانسه در این بازی و البته شاید در کل تورنومنت بوده باشد. او حالا به عنوان یک بازیکن آزاد به تمامی زمین سر می‌زند، هر جا که باید حضور دارد، ارتباط میان خطوط را برقرار می‌کند و فضای زیادی را برای فرار‌های امباپه ایجاد می‌کند.

 او حتی مرد اول فرانسوی‌ها در خلق موقعیت‌ها می‌باشد و تا به اینجای جام سه گل را برای هم‌تیمی‌ها خود ساخته است. دو تا از این پاس گل‌ها مقابلی انگلیسی بود که تمام توجهش را معطوف به امباپه کرده بود و گریزمن را برای انجام هنرنمایی‌هایش رها کرده بود.

به طور کلی گریزمن بیشتر مانند چسبی‌است که باعث پیوند دو بخش تیم ملی فرانسه شده است و برخلاف روز‌های تاریکش در اتلتیکومادرید، دوران خوبی را در تیم ملی کشورش پشت سر می‌گذارد. فقط با نگاه به هیت‌مپ او می‌تواند دریافت که مهاجم اتلتیکومادرید چه نقش کلیدی‌ای در این پیروزی داشته است.

حالا خروس‌ها و دشان بی‌صبرانه انتظار مسابقه فینال و رویارویی دوباره با مسی و یاران را می‌کشد. فرانسوی‌ها امیدوارند تا دومین پیروزی متوالی آن‌ها برابر آرژانتین دومین قهرمانی پیاپی آن‌ها را برایشان به ارمغان بیاورد.

پرتغال به دور از باید ها

در بخش آخر سفرمان به گروه‌های جام جهانی ۲۰۲۲ قطر، به گروه H مسابقات با حضور پرتغال، کره جنوبی، اروگوئه و غنا می‌پردازیم.

مهران فرهادی، فوتبال لب – گروه H جام جهانی ۲۰۲۲ قطر گروه آخر این مسابقات می‌باشد. جایی که پرتغال و اروگوئه شانس‌های اول صعود محسوب می‌شوند و غنا و کره جنوبی تلاش می‌کنند تا شگفتی‌های سال‌های ۲۰۱۰ و ۲۰۰۲ را تکرار کنند.

اول از همه با غنا شروع می‌کنیم. هنوز یک سال هم از انتصاب اوتو آدو به عنوان سرمربی غنا نمی‌گذرد. او که پس از فاجعه جام ملت‌های آفریقا ۲۰۲۰، سکان هدایت غنا را به عهده گرفت، توانست با کمک گل‌های زده در خانه نیجریه، غنا را به جام جهانی برگرداند.

در غنا ورژن آدو، در هنگام به دست داشتن مالکیت توپ، یکی از هافبک‌ها عقب‌تر می‌آید و خط دفاع سه نفره را تشکیل می‌دهد. که این امر به دو مدافع وسط این اجازه را می‌دهد تا جلوتر رفته و خطوط حریف را از هم بشکافند و با لب خط بازی کردن دو مدافع کناری، آدو برای مدافعان خود گزینه‌های پاس مناسبی ایجاد می‌کند. در خیلی از مواقع آندره آیو مهاجم نوک این تیم عقب می‌آید و به خط هافبک تیمش اضافه می‌شود تا غنایی‌ها برتری عددی در میانه میدان را از دست ندهند و برادر او جردن، به فضا‌های خالی ایجاد شده هجوم می‌آورد.

در هنگام دفاع کردن نیز آن‌ها معمولا به شکل ۴۱۴۱ درمی‌آیند و دو وینگر تیم بسیار فشرده در کنار هافبک‌ها جا می‌گیرند و فضای زیادی را در جناحین در اختیار حریفان قرار می‌دهند و همین آن‌ها را در مناطق عرضی بسیار آسیب‌پذیر کرده است.

محمد کودوس مهاجم باشگاه آژاکس که توانایی بازی در ۴ پست مهاجم نوک، هافبک مرکزی و وینگر چپ و راست را دارد مهم‌ترین بازیکن غنا در این تورنومنت محسوب می‌شود زیرا کودوس آن بازیکنی است که انرژی لازم وسط زمین را هنگام دفاع کردن تیم غنا تامین می‌کند و هنگام حملات با فعالیت‌های بی وقفه خود، در موقعیت‌های مناسبی قرار می‌گیرد.

در آن سمت این گروه، فرناندو سانتوش، سرمربی تیم ملی پرتغال یکی از بهترین نسل‌های تاریخ این کشور را در اختیار دارد و پس از قهرمانی در لیگ ملت‌ها و یورو، حالا امید دارد تا با بردن جام جهانی با خوشی به دوران شش ساله خود در پرتغال پایان دهد.

سانتوش معمولا تیم خود را با سیستم ۴۳۳ راهی مستطیل سبز می‌کند. روبن نوس که معمولا به عنوان هافبک دفاعی پرتغالی‌ها انتخاب می‌شود هنگامی که توپ در یک سوم ابتدایی زمین قرار دارد به میان دو مدافع آمده و در بیلدآپ به مدافعان کمک می‌رساند.

در هنگام مالکیت پرتغالی‌ها معمولا شکل ۴۴۲ یا ۴۲۳۱ به خود می‌گیرند. برونو فرناندز معمولا به یک خط بالاتر کوچ می‌کند و به عنوان مهاجم سایه بازی می‌کند. مسئله‌ای که باعث می‌شود مدافعان حریف نتوانند به راحتی عقب زمین را رها کنند و همین کار آن‌ها را در بالا آوردن توپ راحت‌تر می‌کند.

برناردو سیلوا اما کلیدی‌ترین بازیکن تیم ملی پرتغال محسوب می‌شود. بازیکنی که در با فعالیت‌های بی‌پایان خود در نیم‌فضای سمت راست، فضاهای بسیار خوبی را در سمت راست برای فرارهای برونو فرناندز و ژوائو کانسلو ایجاد می‌کند. جاگیری او میان خطوط تیم حریف بسیار هوشمندانه‌ست و به راحتی می‌تواند در کنار روبن نوس، تمپو بازی در مرکز زمین را به دست بگیرد. او همینطور خلاق‌ترین بازیکن پرتغال طی مسابقات مقدماتی و لیگ ملت‌ها بود و مهره مرکزی پازل تاکتیکی سانتوش محسوب می‌شود.

اما سانتوش تنها مربی پرتغالی این گروه نیست‌. پائولو بنتو سرمربی کره جنوبی نیز اهل پرتغال می‌باشد و با تیم نسبتا خوبی وارد قطر می‌شود.

مانند خیلی از تیم‌های دیگر این جام، کره جنوبی هم معمولا با چینش ۴۲۳۱ یا ۴۳۳ وارد میادین فوتبال می‌شود. بنتو علاقه شدیدی به فوتبال مالکانه دارد و تیمش با میانگین ۶۷ درصد مالکیت توپ، مالکانه‌ترین فوتبال آسیا را بازی می‌کند. بنتو دوست دارد تا تیمش در زمین حریف بازی کند و بتواند از تمامی نقاط به رقبا ضربه بزند.

از هوشمندانه‌ترین ایده‌های آقای بنتو دادن آزادی عمل به سه نفر جلوی زمین بود. با دادن این آزادی، آن‌ها در سراسر زمین پرسه می‌زنند و خود را به یک گزینه پاس تبدیل می‌کنند. این مسئله باعث گیج شدن هافبک‌های دفاعی‌تر حریفان می‌شود و فضاهای قابل توجهی را میان خطوط ایجاد می‌کند.

سون هیونگ مین، کاپیتان تیم ملی کره جنوبی مهم‌ترین بازیکن آقای بنتو محسوب می‌شود. سبک بازی سون که کاپیتان این تیم هم می‌باشد با ایده‌های سرمربی کاملا تطابق دارد و بنتو توانسته به خوبی از یک بازیکن کلاس جهانی با تجربه بالا در کنار مهره‌های سطح پایین‌تر بازی بگیرد.

اما آخرین تیم جام که به بررسی آن خواهیم پرداخت اروگوئه می‌باشد. اروگوئه‌ای که دیگر اسکار تابارز، پیرمرد افسانه‌ای فوتبال اروگوئه را روی نیمکت خود نمی‌بیند. دیگو آلونسو که در دسامبر سال ۲۰۲۱ جانشین اسکار تابارز شد، طی نه بازی رسمی و دوستانه، موفق به کسب هشت برد شد و اجازه پاره شدن نوار خارق‌العاده حضور آن‌ها در جام جهانی را نداد.

تا به این لحظه آلونسو همیشه تیمش را با سیستم ۴۲۲۲ به میدان فرستاده و از لحاظ هجومی تیم بسیار جذابی را آماده جام جهانی کرده. طبق گراف زیر، به طور میانگین پس از بولیوی، اروگوئه‌ای‌ها سریع‌ترین تیم امریکای جنوبی از لحاظ سرعت و مستقیم بودن حملات هستند.

معمولا هنگام حملات مهاجم شماره ۹ این تیم، لوئیز سوارز به کناره‌ها آمده و با کمک بازیکنان دیگر آن سمت زمین کار‌های ترکیبی زیادی را انجام می‌دهد تا شکافی میان مدافعان حریف ایجاد کند و این امر برای داروین نونیز یک نعمت محسوب می‌شود زیرا او علاقه بسیاری به هجوم آوردن به این فضاها دارد.

در هنگامی که توپ در دست حریفان قرار دارد، به طور معمول زیر فشار آن‌ها در تلاشند تا برتری عددی در یک سوم دفاعی و میانی را به دست بیاورند. معمولا یکی از هافبک‌ها به خط دفاع می‌پیوندد و ارتباط میان خطوط را برقرار می‌کند.

فدریکو والورده، هافبک ۲۴ ساله کهکشانی‌ها مهم‌ترین بازیکن اروگوئه ورژن ۲۰۲۲ محسوب می‌شود. چرا که او با دوندگی بسیار زیاد انرژی مورد نیاز وسط زمین را تامین می‌کند و رابط اصلی میان خطوط اروگوئه محسوب می‌شود و در کارهای دفاعی مسارکت بسیار بالایی دارد.

آخرین فرصت این نسل طلایی

بلژیک، کرواسی، مراکش و کانادا تیم‌های تشکیل دهنده ششمین گروه جام جهانی ۲۰۲۲ قطر می‌باشند که به بررسی شرایط هرکدام می‌پردازیم.

مهران فرهادی، فوتبال لب – این جام جهانی، به بیانی آخرین فرصت این نسل طلایی بلژیک است تا پرونده بهترین دوران تاریخ فوتبال این کشور را با یک جام بسته شود. آن‌ها برای این کار در گام اول باید به مصاف کرواسی، مراکش و کانادا بروند.

کانادا برای اولین بار پس از سال ۱۹۸۶ به جام جهانی راه پیدا کرده اما این به آن معنا نیست که آن‌ها به همینجا بسنده می‌کنند. این دقیقا همان نقطه‌ایست که پروژه ۴ ساله هردمن و کانادا باید ثمر بدهد و چه نتیجه‌ای بهتر از صعود به دور بعدی.

به بیان ساده، هردمن فوتبال کانادا را دگرگون کرد. او آن‌ها را از رنک ۹۴ فیفا به رتبه ۴۱ ام رساند و پس از ۳۶ سال جواز حضور در جام جهانی را برای کانادایی‌ها کسب کرد. هردمن معمولا از یک سیستم ثابت استفاده نمی‌کند و مدام دست به تغییر نوع چینش و سبک بازی تیمش می‌زند.

برای مثال او در بازی‌های مقدماتی، در دیدار برابر هندوراس از تیمش می‌خواست تا زمان بیشتری توپ را در اختیار داشته باشد اما در طول بازی با امریکا، شیوه آن‌ها به نحوی بود که فقط ۲۸ درصد مالکیت توپ را به عهده داشتند. هردمن معمولا در برابر تیم‌هایی با کیفیت بالاتر از دفاع پنج نفره استفاده می‌کند اما در عمده مسابقات مقدماتی با سیستم ۴۲۳۱ تیم خود را راهی میدان می‌کرد.

باجود تغییرات زیاد در سیستم و نوع بازی، قواعد حمله کردن کانادایی‌ها همیشه ثابت هستند. آن‌ها اکثرا در تلاشند تا با پاس‌های طولی و دریبل‌های ریز خط به خط تیم حریف را رد کنند و به دروازه برسند.

سم آدکوگبه، دفاع چپ سرعتی، قدرتمند و با میل هجومی‌ای است که ویژگی‌های بازی او بسیار مناسب سبک بازی درخواستی هردمن و البته چنین تورنومنت‌هایی است. کیفیت این بازیکن باعث شده تا آلفونسو دیویس جلو تر رفته و در یکی از پست‌های وینگر چپ و یا هافبک شماره ۱۰ بازی کند تا خلاقیت جلوی زمین کانادایی‌ها افزایش یابد.

کرواسی و زلاتکو دالیچ، نائب قهرمانان جام قبلی، با فرم بسیار خوبی وارد قطر می‌شوند. آن‌ها با پیروزی در ۴ بازی آخر لیگ ملت‌ها، دانمارک و فرانسه را کنار زدند و به عنوان صدرنشین به دور بعد راه یافتند.

دالیچ دوست دارد تا تیمش با ساختاری مستحکم کنترل مالکیت را به دست داشته باشد از همین‌رو معمولا با سیستم ۴۳۳ وارد میدان می‌شود و از دو فولبک خود می‌خواهد تا در مناطق عرضی دائم در رفت و برگشت باشند. از همین رو، آن‌ها نیز مانند لهستان موقعیت‌های بسیار زیادی را از روی ارسال‌ها خلق می‌کنند‌. در طی مسابقات مقدماتی، با خلق ۳۷ موقعیت از روی ارسال‌ها، آن‌ها تیم اول قاره سبز از این لحاظ بودند.

کرواسی هم مانند خیلی از تیم‌های دیگر جام، از نبود یک تمام کننده در مقابل دروازه رنج می‌برد. به طوری که مودریچ و پریسیچ هر کدام با ۳ گل بهترین گلزنان کروات‌ها طی بازی‌های مقدماتی بودند.

نقطه قوت کروات‌ها دقیقا در میانه میدان است. جایی که متئو کواچیچ، مارسلو بروزویچ و لوکا مودریچ مثلث خط میانی دالیچ را تشکیل می‌دهند. ۳ بازیکن که کاملا مکمل یکدیگرند و خط هافبکی ایده‌آل را تشکیل می‌دهند.

مراکش اما باوجود صعود نسبتا راحت به جام جهانی، با آن تیم ترسناک دوره قبل تفاوت‌های بسیاری دارد. ولید رگرروی که در ماه آگوست سال ۲۰۲۲ سکان هدایت مراکش را به دست گرفته تنها دو بازی سرمربی مراکشی‌ها بوده.

طی همین دو بازی او تیمش را با سیستم ۴۳۳ راهی مستطیل سبز کرده و از یک هافبک هولدر و دو وینگر که بیشتر نیم‌فصاها سیر می‌کنند استفاده کرده است. در این دو بازی برابر شیلی و پاراگوئه، عملکرد هجومی مراکشی‌ها قابل تقدیر بوده و آن‌ها نسبت به ایده‌های جدید واکنش خوبی نشان داده‌اند اما باید دید که این شوک سرمربی جدید تا کی اثرگذار خواهد بود.

در هر دوی این بازی‌ها، خارج از مالکیت شاگردان رگرروی به صورت ۴۱۴۱ در زمین جاگیری کرده و با تشکیل یک بلاک در میانه میدان در تلاشند تا راه‌های نفوذ را مسدود کنند.

باوجود بازگشت حکیم زیاش به تیم ملی مراکش، حالا سمت راست آن‌ها با حضور اشرف حکیمی و زیاش از همیشه خطرناک‌تر خواهد بود. همین مسئله در کنار تجربه حضور در میادین بزرگ، این دو بازیکن را به مهم‌ترین بازیکنان مراکش طی جام جهانی پیش‌رو تبدیل کرده است.

بلژیک و روبرتو مارتینز درست مثل تمام تورنومنت‌های دیگری که در آن حاضر بودند از جذاب‌ترین تیم‌های جام محسوب می‌شوند اما این جذابیت حتی برای خودشان هم کافی نیست. به احتمال قوی این آخرین تورنومنتی باشد که نسل طلایی بلژیک فرصت به دست آوردن جامی را داشته باشد.

اگر بنا به تکرار باشد، احتمالا مارتینز بلژیکی‌ها را با چینش ۳۴۲۱ راهی میدان کند. در این سیستم معمولا کوین دیبروینه هافبک هجومی آن‌ها به مراتب بین خطوط و در طول زمین جا عوض می‌کند و تلاش می‌کند تا خطوط حریف را بشکند.

انتظار می‌رود تا ادن هازارد یکی از مهاجمین سیستم دو مهاجمه آقای مارتینز باشد و در خیلی از اوقات به کناره‌ها رفته تا برتری عدد را ایجاد کند. یوری تیلمانس و اکسل ویتسل معمولا وظیفه برقراری ارتباط و شکستن خط‌های حریف را برعهده دارند. دو وینگ‌بک این تیم نیز معمولا در مناطق عرضی، عرض بازی را تامین می‌کنند و به محض سوییچ به سرعت از پشت مدافع حریف اورلپ می‌کنند.

در خیلی از مواقع نیز وقتی یکی از وینگ‌بک ها دیبروین در مناطق عرضی توپ را در موقعیت یک به یک در اختیار دارند، یکی از بازیکنان با انجام فرار آندرلپ از گپ ایجاد شده بین مدافع کناری و مدافع وسط استفاده می‌کند.

نقطه عطف این تیم بلژیک، قدرت هجومی آن‌هاست. در طی این ۶ سال حضور مارتینز، آن‌ها فقط در دو بازی رسمی موفق به گلزنی نشده‌اند. در نقطه مقابل، ضعف اصلی آن‌ها سن بالا و سرعت پایین بازیکنان عقب زمین آن‌هاست که در هنکام ضدحملات و انتقال‌های منفی ضربات هولناکی را به بلژیکی‌ها وارد می‌کند. درست مانند دو کلی که دیشب طی دیداری دوستانه از مصر دریافت کردند.

چگونه ارنستو والورده در اتلتیک بیلبائو تغییر ایجاد کرد؟

بازگشت ارنستو والورده به اتلتیکو بیلبائو
بازگشت ارنستو والورده به اتلتیکو بیلبائو

سرانجام پس از دو سال و نیم دوری از لالیگا، ارنستو والورده با اتلتیک بیلبائو به این رقابت‌ها بازگشت تا تنور لیگ امسال را داغ‌تر از همیشه کند. اما او چه تغییراتی در این تیم ایجاد کرده است؟

رضا حسینی، فوتبال لب – سفید و سرخ‌پوشان باسکی، سال قبل را با مارسلینو در رتبه هشتم جدول به پایان رساندند و تنها به 3 امتیاز دیگر احتیاج داشتند تا به جای ویارئال راهی لیگ کنفرانس شوند. بعد از انتخابات ریاست باشگاه اتلتیک بیلبائو در تابستان، مارسلینو از کار برکنار شد. سپس، رقابتی برای جانشینی او بین دو مربی سابق بیلبائو یعنی مارچلو بیلسا و ارنستو والورده درگرفت. در نهایت این والورده بود که جایگاه را تصاحب کرد و برای سومین بار بر روی نیمکت سن مامس نشست. شیرها امسال شروع بهتری داشتند. آن‌ها در چهار بازی اول خود، دو برد، یک تساوی کسب کرده‌اند، سه بازی اول را بدون گل خورده پشت سر گذاشته‌اند و در رتبه‌ی ششم قرار دارند. در این مقاله به تاثیر والورده بر سیستم بازی اتلتیک بیلبائو خواهیم پرداخت.

تغییر در چینش اولیه

مارسلینو دیوانه‌وار عاشق سیستم 4-4-2 بود. فارغ از اتفاقات بازی یا سبک تاکتیکی تیم حریف، در نهایت مارسلینو سیستم 4-4-2 را انتخاب می‌کرد. فصل گذشته، مارسلینو در 96 درصد بازی‌ها از سیستم 4-4-2 استفاده کرد. تنها چینش متفاوت او، 4-4-1-1 بود که یکی از مهاجمان کمی عقب‌تر و پشت مهاجم دیگر بازی می‌کرد. این لجاجت و عدم انعطاف در تغییر شکل چیزی است که کمتر در فوتبال مدرن و روز دنیا اتفاق می‌افتد.

بیلبائو اما تحت هدایت والورده، انعطاف بیشتری از خود نشان داده است. با اینکه سیستم پایه‌ی آن‌ها 4-2-3-1 بوده است، تا همین جای فصل از سیستم‌های 4-3-3 و 4-4-2 نیز بهره گرفته‌اند. ظاهرا والورده اعتقاد دارد که با توجه به قدرت و سبک بازی حریفان می‌تواند از چینش‌های متفاوتی استفاده کند. البته باید ببینیم در آینده از دفاع سه نفره هم استفاده خواهد کرد یا خیر. بیایید کمی با تاکتیک‌هایی که امسال در سن مامس به اجرا گذاشته است آشنا شویم.

چینش 4-3-3 هجومی

مانند آنچه در زمان حضور والورده در نیوکمپ سراغ داریم، در اینجا هم سبک بازی پوزیشنال را می‌بینیم. در فاز تهاجمی و به خصوص در فاز طراحی حمله، سیستم اولیه‌ی بیلبائو از اهمیت بالایی برخوردار است. اینجا در 15 ثانیه بازی اول اتلتیکو بیلبائو در برابر مایورکا می‌توان شباهت چینش بیلبائو با ساختار مورد علاقه‌ی گواردیولا را مشاهده کرد.

فاز طراحی

در فاز طراحی، مدافعان میانی از همدیگر فاصله می‌گیرند تا دروازه‌بان به مرکز این دو آمده و در بازی‌سازی شرکت کند. در این حالت، مدافعان کناری کمی بالاتر می‌روند؛ البته در حدی که فاصله‌ی مناسبی برای دریافت توپ داشته باشند. بازیکن پست شش درست قبل از خط اول فشار حریف قرار می‌گیرد. دو هافبک مرکزی دیگر به جلوتر رفته و در بین شکاف خط هافبک تیم مدافع قرار گرفته و آن‌ها را به عقب می‌رانند.

یکی دیگر از ویژگی‌هایی که والورده همراه خود از کاتالونیا به باسک سوغات آورده است، سرسختی او برای ادامه‌ی این ساختار در فازهای حمله است. صرف نظر از اینکه او 4-2-3-1 یا 4-4-2 را اجرا کند، فاز طراحی در سیستم 4-3-3 اجرا می‌شود.

طراحی حمله

اتلتیک بیلبائو در مقابل کادیز با سیستم 4-2-3-1 بازی کرد. در این بازی، اویهان سانست در کنار میکل وسگا دو هافبک دفاعی تیم بودند. با این حال همانطور که در تصویر بالا مشاهده می‌کنید، زمانی که بیلبائو در فاز طراحی حمله بود، سانست در عرض بازیکن پست 8 تیم یعنی ایکر مونیایین به سمت بالا حرکت می‌کرد و وسگا به عنوان “سینگل پیوت” در عقب باقی می‌ماند. حتی می‌توان گفت که قرار دادن بازیکنی همچون سانست، که تفکر تهاجمی دارد و سال قبل گاهی به عنوان مهاجم نیز به میدان رفته است، به عنوان یکی از دو هافبک دفاعی نشان می‌دهد که برنامه‌ی والورده این است که این بازیکن 22 ساله را جلوتر قرار دهد تا بتواند تاثیر بیشتری داشته باشد. بیلبائو برای انتقال توپ از عقب به جلوی زمین، از بازی در عرض استفاده می‌کند. آنها اغلب از بازی ترکیبی سریع برای غلبه بر پرس از بالای حریف بهره می‌گیرند.

طراحی حمله از کناره زمین

بازی ترکیبی بیلبائو معمولاً توسط مدافعان کناری، وینگرها و بازیکن پست 6 آن‌ها اجرا می‌شود. با بررسی نقشه پاس این تیم در بازی آنها مقابل کادیز می‌توان مشاهده کرد که بازیکن پست 6 به سمت توپ می‌رود تا پاس را از بازیکنان کناری دریافت کند.

نمودار پاس

آنچه مشهود است تعداد بالای پاس از مدافعان کناری، وینگرها و خط دفاعی به وسگا در میانه‌ی زمین است. فازغ از اینکه کادیزی‌ها کدامیک از کجای زمین شروع به پرس و چیدن بلوک دفاعی می‌کردند، بیلبائو برای عبور از این بلوک دفاعی، اقدام به گردش زیاد توپ کرده است. با جلو رفتن توپ در زمین در هنگام حمله‌ی بیلبائو، شکل چینش اولیه‌ی آن‌ها یعنی 4-3-3، دستخوش تغییر می‌شود. البته این مسئله، امری طبیعی در سبک بازی پوزیشنال است. آرایش اولیه هرگز در هنگام مالکیت توپ ثابت نیست.

طراحی حمله در جلوی زمین

تصویر بالا، شکل اولیه‌ی طراحی حمله‌ی بیلبائو در جلوی زمین را نشان می‌دهد. به طور کلی، وینگر چپ، آلخاندرو برنگوئر، به لب خط می‌رود و  وینگر راست در نیم فضا قرار می‌گیرد. در این بازی از اینیاکی ویلیامز به عنوان وینگر راست استفاده شده بود. پستی که در بازی‌های دیگر توسط برادرش نیکو اشغال شد. این دو برادر با سرعت بالای خود به خوبی در بین و پشت خطوط دفاعی حریف حرکت می‌کنند. در همین حین و با اضافه شدن دو بازیکن پست 8 به جلوی زمین، بیلبائو چهار بازیکن در این منطقه از زمین دارد. جالب اینجاست که مدافعان کناری تا زمانی که توپ به یک سوم پایانی نرسد، چندان به جلو حرکت نمی‌کنند. این را می‌توان در نقشه‌ی حرکت بازیکنان مشاهده کرد:

نقشه حرکت بازیکنان

این تصویر، شبکه‌ی پاس‌های اتلتیک بیلبائو و موقعیت بازیکنان را در پیروزی یک بر صفر آنها مقابل والنسیا به تصویر می‌کشد. می‌توان دید که مدافعان کناری بسیار عقب بازی کرده‌اند؛ در حالی که هافبک‌ها و مهاجمان بین خطوط قرار گرفته و نزدیک به هم می‌مانند. در اغلب لحظات چینش تیم 4-1-5 نامتقارن است. اما آن‌ها چگونه با این ساختار دست به ایجاد موقعیت می‌زنند؟

سانترها و حرکات سریع پشت خطوط دفاعی

استفاده از نقاط قوت بازیکنان،‌ یکی از مهمترین فاکتورهای مربیگری است و والورده، این اصل را به خوبی رعایت می‌کند. یکی از روش‌های بیلبائو برای عبور از سد دفاعی حریفان، استفاده از توپ‌های هوایی پشت دفاع حریف است. استفاده از سرعت بازیکنی مانند ایناکی ویلیامز روشی فوق‌العاده برای انجام این کار است، زیرا این بازیکن بدون شک یکی از سریع ترین و قدرتمندترین مهاجمان لالیگا است. ویلیامز به خوبی از بین کانال‌های دفاعی حریف فرار می‌کند و میانبری ساده و موثر برای رساندن توپ به پشت دفاع یا درون یک سوم دفاعی حریفان است.

ارسال پاس به اینیاکی ویلیامز

این پاس‌ها می‌تواند از هر بازیکنی که در موقعیت عقب زمین قرار دارد برای ویلیامز ارسال شود اما غالبا فولبک‌ها هستند که پاس را در بین کانال‌های دفاعی برای او می‌فرستند. با بررسی نقشه‌ی پاس‌های بیلبائو در بازی با والنسیا می‌توان دریافت که ارسال توپ از فولبک راست آن‌ها یعنی دی‌مارکوس به ویلیامز، روشی رایج برای جلو بردن توپ توسط مردان والورده بوده است.

نقشه پاس

سانتر کردن یکی از راه‌های دیگر تیم والورده برای پشت سر گذاشتن دفاع عقب نشسته‌ی حریفان و ایجاد موقعیت بر روی دروازه‌ی آنهاست. گرچه این روش خیلی ساده به نظر می‌رسد، اما فرمول مشخصی وجود دارد که بیلبائو از آن برای ارسال مناسب استفاده می‌کند. در بخش قبل در این مورد صحبت کردیم که چطور باسکی‌ها تمایل دارند تا در هنگام طراحی حمله بر اساس بازی پوزیشنال، چهار بازیکن خود را در بین خطوط دفاعی حریف قرار دهند. دلیل این امر این است که والورده می‌خواهد شماره 6 و بازیکنان خط دفاع توپ را به این چهار بازیکن برسانند. بازیکنانی که در فضای بین خطوط حرکت می‌کنند و به دنبال زاویه‌ای مناسب برای دریافت توپ می‌گردند.

استفاده از فاصله بین خطوط حریف
استفاده از فاصله بین خطوط دفاعی والنسیا

دو تصویر بالا، نمونه‌ی بی‌نقصی از استفاده از بازیکنان بیلبائو بین خطوط دفاعی حریف است. وسگا در راهروهای مرکزی با مونیاین سریع یک و دو بازی کرده است. در اینجا، وسگا یک یک و دوی سریع با مونیایین در دالان مرکزی انجام می‌دهد. به طور طبیعی، والنسیا بلوک دفاعی خود را برای متراکم کردن فضای بین خط میانی و خط دفاعی جمع کرده است. این مسئله موجب ایجاد فضای بسیار زیادی در کناره‌ها شده است. مدافع کناری بیلبائو، یوری برچیچه، با دیدن این مسئله به سرعت به جلو حرکت کند تا با تغییر سریع منطقه‌ی بازی، در انتهای زمین صاحب توپ شود. این توپ به جایی نرسید ولی به والنسیا هشدار داد که بیلبائو می‌تواند روی این الگو خطرناک باشد.

تا اینجای فصل، اتلتیک بیلبائو به طور میانگین در هر بازی 18 سانتر انجام داده است. با توجه به آمار نسبتا مناسب دقت 34 درصدی در سانترهای باسکی‌ها، به طور متوسط در هر بازی 6.29 سانتر آنها موفق بوده است. میانگین xG آنها در حال حاضر 1.6 در هر بازی است و 5 گل در 4 بازی اول به ثمر رسانده‌اند. این آمار نشان می‌دهد که مطمئناً در روزهای اولیه‌ی بازگشت والورده به سن مامس مشکل اساسی از لحاظ گلزنی و ایجاد فرصت وجود نداشته است.

پرس کردن و انتقال سریع توپ

در حالیکه والورده عملکرد تیم در هنگام تصاحب توپ و همچنین آرایش تاکتیکی تیم را بهبود بخشیده است، عملکرد خوب تیم در هنگام بازی بدون توپ را حفظ کرده است. در زمان مارسلینو، بیلبائو عملکرد بسیار خوبی در هنگام پرس از بالای زمین از خود نشان می‌داد. آن‌ها در فصل گذشته یکی از شناخته‌شده‌ترین تیم‌های اروپا در زمینه‌ی پرس کردن بودند. در زمان مارسلینو، بیلبائو به صورت منطقه‌ای فشار می‌آورد و گزینه‌های پاس به مرکز را قطع می‌کرد تا حریف مجبور به استفاده از عرض زمین شود. در این هنگام، آنها با استفاده از خطوط کناری زمین به عنوان یک مدافع اضافی، حریف خود را به دام می‌انداختند و به شدت فضا را تنگ می‌کردند تا توپ را از حریف باز پس بگیرند.

پرس بیلبائو

از زمان برگشت والورده به بیلبائو، این مربی باتجربه با درک مفید بودن این روش دفاعی، کماکان به همین سبک دست به پرس حریفان، دام پهن کردن برای آنها و بازپسگیری توپ می‌زند.  با دقت در تصویر زیر، می‌توان دید که تنها گل بیلبائو در برابر والنسیا از همین سبک دفاعی به دست آمد.

تله پرس بیلبائو

والنسیا مجبور به بازی در عرض شد. مردان والورده به سزعت به سمت توپ حرکت کرده و تمام مسیرهای پاس را مسدود کردند. بازیکن والنسیا سعی کرد که هوشمندانه عمل کند و توپ را از بالای تله پرسینگ عبور دهد. اما ویلیامز هوشیار بود و مسیر توپ را قطع کرد.

پرس موفق بیلبائو

بعد از گرفتن توپ، بیلبائو به سرعت فاز انتقال را انجام داد. در نهایت برنگوئر در سمت چپ صاحب توپ شد و با یک شوت به تیر نزدیک، گل را به ثمر رساند. این یک پایان خوب برای پرس به روش مارسلینو بود.

گل بیلبائو در برابر والنسیا

انتقال سریع که میراث دوران مارسلینو می‌باشد، کماکان عنصری اصلی در تیم والورده است. بیلبائو به گونه‌ای برنامه‌ریزی شده است که بتواند عقب‌تر دفاع کند و به محض بازپس‌گیری توپ، به حیفان حمله کند. والورده هم قصد ندارد که تیمش این قابلیت مفید را از دست بدهد. در هنگام دفاع از عقب زمین هم باسکی‌ها همچنان بسیار تهاجمی دفاع می‌کنند و به دنبال گرفتن توپ در بلوک 4-4-2 خود می‌باشند.

فورمیشن دفاعی بیلبائو

با این حال، هنگامی که مالکیت توپ به دست می‌آید، بازیکنانی مانند برادران ویلیامز، سانست، برنگوئر و مونیایین، همگی از سرعت و قدرت هجومی خود برای حرکت درون فضاها استفاده می‌کنند و امیدوارند که در ضد حمله به گل برسند.

ضد حملات بیلبائو

جمع‌بندی

در حال حاضر والورده موفق شده که اتلتیک بیلبائو را تبدیل به تیمی بهتر کند. در حالی که هنوز در روزهای اولیه‌‌ی لیگ هستیم، تیم در حرکت رو به جلو بسیار خطرناک‌تر به نظر می‌رسد و در زمینه‌ی حفظ توپ هم نسبت به زمان مارسلینو بهتر عمل می‌کند. با این حال، سرمربی جدید نقشه‌ی قدیمی را به طور کامل از بین نبرده است و فقط به آن اضافه کرده است. کاری که والورده انجام داده است، بهبود عملکرد باسکی‌ها و به خصوص در هنگام بازی با توپ است. کماکان راه درازی در پیش است، اما هواداران باشگاه مطمئناً می‌توانند از دورنمای رقابت برای به دست آوردن یکی از جایگاه‌های اروپایی هیجان‌زده باشند.

راز قهرمانی رئال مادرید در لیگ قهرمانان سال گذشته مشخص شد؟

قهرمانی رئال در پاریس

یک روز از قرعه‌کشی لیگ قهرمانان اروپای سال 2022/3 گذشته است و بحث‌های زیادی در مورد قرعه‌کشی در جریان می‌باشد. اما هنوز صحبت‌ها در مورد جادوی برنابئو در سال گذشته به پایان نرسیده است. به راستی چه راز تاکتیکی در پشت قهرمانی رئال مادرید نهفته بود؟

قهرمانی رئال در پاریس
قهرمانی رئال مادرید در لیگ قهرمانان 2022

رضا حسینی،‌ فوتبال لب – در نشست خبری قبل از بازی فینال پاریس، خبرنگاران نظر آنجلوتی را در مورد لیورپول پرسیدند. در آن روز ،کارلتوی کارکشته تنها زبان به تمجید از لیورپول و یورگن کلوپ گشود و از شور و هیجان بالا و سازماندهی خوب رقیب گفت. اما در مصاحبه‌ی بعد از بازی و قهرمانی رئال مادرید، آنجلوتی محافظه‌کاری را کنار گذاشت و حرف‌هایی زد که چیزهای بیشتری را برای دوست‌داران فوتبال فاش کرد. او گفت که رمزگشایی از لیورپول ساده‌تر از دیگر حریفان بود. شخصیت ثابت قرمزها باعث شد که رئالی‌ها بدانند چه استراتژی را اتخاذ کنند و چگونه برای فینال آماده شوند.

یوفا تجزیه و تحلیل جامعی از لیگ قهرمانان سال گذشته ارائه داده است که 125 مسابقه را پوشش می‌دهد و نظرات 23 کارشناس از جمله گرت ساوتگیت، سرمربی تیم ملی انگلیس در آن وجود دارد. این گزارش نشان می‌دهد که چگونه رئال توانست بر روندهای تاکتیکی دیگر تیم‌ها فائق آید و قهرمان مسابقات شود. بخشی از این گزارش را مرور می‌کنیم تا با عوامل قهرمانی رئال بیشتر آشنا شویم.

واگذاری فضا به حریفان

برای کلوپ و دیگر مربیانی که تیم‌های بزرگ اروپا را هدایت می‌کنند، دفاع از بالا، پرس سنگین، گرفتن فضا و غنیمت شمردن فرصت‌ها فلسفه‌ی اصلی بازی در سالیان اخیر بوده است. منچسترسیتی، بایرن مونیخ و لیورپول همگی در لیگ قهرمانان اروپا، خط دفاع خود را بالا نگه داشتند. در طول مراحل حذفی، در زمانی که صاحب توپ نبودند، آخرین مدافع آنها به ترتیب 45.5 متر، 44.4 متر و 43.6 متر از خط دروازه فاصله داشت. این سه تیم بالاترین آمار را از این حیث در مجموع مسابقات داشتند.

در مقابل، رئال مادرید عقب نشست. این مولفه برای آن‌ها 35.2 متر بود که در بین 16 تیم پایانی، رتبه‌ی دهم را کسب کردند. از آنجایی که آنچلوتی به جای پرس سنگین و فشار بر روی توپ، دقت را در اولویت قرار داده بود، رقبای رئال به راحتی در زمین حرکت می‌کردند. یوفا میزان فضایی که تیم‌ها در هنگام مالکیت توپ به تسخیر خود در می‌آوردند را محاسبه کرد و مشخص گردید که فقط شریف و دیناموکیف بیشتر از رئال مادرید به حریفان خود فضا دادند. به سادگی می‌توان نتیجه گرفت که مادریدی‌ها در این فصل نه تنها برنامه‌ای برای مالکیت توپ نداشتند، بلکه تصمیمی به اشغال فضاهای موجود در زمین نیز نداشته و جمع شدن در زمین و استفاده از حداقل فضای موجود را در دستور کار خود قرار داده بود.

فابیو کاپلو، یکی از کارشناسان یوفا و یکی از مربیان سابق رئال، این مسئله را یک انتخاب عملگرایانه بر اساس بازیکنان موجود رئال می‌داند. بارزترین مثال شاید در خط هافبک رئال باشد. مثلث هافبک رئال در آن تورنومنت که شامل کاسمیرو 30 ساله، تونی کروس 32 ساله و لوکا مودریچ 36 ساله بود، سال‌ها در جام‌های متفاوتی در کنار یکدیگر بازی کرده بودند. همان‌گونه که کاپلو می‌گوید، این هافبک‌ها دیگر نه جوان هستند و نه چندان سریع. پس آنجلوتی تصمیم گرفت به انتخابی عملگرایانه دست بزند.

نجات‌های کورتوا

اما هر زمان که رئالی‌ها نتوانستند حریف را در چنگ خود نگه دارد، برای نجات دست به دامن پرش‌های بلند دروازه‌بان خود شدند. کاری که تیبو کورتوا به درستی از پس انجام آن بر آمد و چهره‌ی برتر فینال شد. دروازه‌بان سابق چلسی که از نادیده گرفته شدن خود در انگلیس دلگیر بود، در شب فینال 9 سیو انجام داد تا مانع از قهرمانی لیورپول شود. این بهترین رکورد یک دروازه‌بان در تمامی فینال‌های لیگ قهرمانان اروپا بود.

همچنین کورتوا با 59 سیو، بیش از هر دروازه بان دیگری در این رقابت ها سیو انجام داد. بر طبق آمار انتظار گل (xG) حریفان رئال مادرید، کورتوا مانع از به ثمر رسیدن 4.63 گل حریفان رئال گردید که این بهترین آمار دروازه‌بان‌های حاضر در فصل گذشته‌ی لیگ قهرمانان بود.

راندمان بالای تهاجمی رئال مادرید، عامل مهم کامبک‌های دقایق پایانی

در آن سوی زمین نیز رئال عملکرد بهتری نسبت به میانگین داشت. کریم بنزما، مهاجم فرانسوی کهکشانی‌ها با حمایت دو وینگر برزیلی یعنی رودریگو و وینیسیوس جونیور، بسیار بی‌رحم بود. بر روی کاغذ، xG رئال مادرید پس از مرحله گروهی 21.78 بود. با این حال، در زمین آنها موفق شدند 29 بار توپ را به دروازه‌ی حریفان برسانند. این گل‌ها اکثرا در موقعیتی به دست می‌آمدند که رئالی‌ها عقب نشسته و صبورانه در جستجوی موقعیت بودند. این اقدام بر خلاف دو روش مورد استفاده‌ی دیگر حریفان آن‌ها بود یعنی نه مانند حملات برق‌آسای بعضی رقبا که با فشار بالا و پرس انجام می‌دادند و نه مانند تیم‌های ضعیف و با روش حملات مستقیم.

رئال مادرید به طور متوسط 16.2 ثانیه قبل از هر گل توپ را در اختیار داشت که این میزان بیش از هر تیم دیگری است که به مرحله حذفی رسیده بود. باز هم آمار رئال در تضاد با رقیب آن‌ها در فینال یعنی لیورپول است. تیم کلوپ به طور متوسط 9.5 ثانیه قبل از اینکه دروازه را فتح کند، توپ را در اختیار داشت.

با این حال، اندازه‌گیری برخی دیگر از عناصر موفقیت رئال سخت‌تر است. آنها در حالی که 15 دقیقه به پایان بازی یک هشتم نهایی مقابل پاری‌سن ژرمن باقی مانده بود، شروع به کار کردند. در حالی که 10 دقیقه به پایان بازی مرحله یک چهارم نهایی مقابل چلسی مانده بود، شروع به گلزنی کردند و در حالی که تنها 5 دقیقه وقت اضافه مقابل منچسترسیتی باقی مانده بود، دست به کار بزرگ و برگرداندن بازی زدند. هر بار در آخرین لحظات از مخمصه گریختند و به دور بعدی رفتند. خوش شانسی بی‌نظیر یا آمادگی ذهنی فوق‌العاده؟ یا کمی از هر دو؟ پاسخ به این سوال می‌تواند به ساعت‌ها بحث و جدل منتهی شود.

شاید به همین دلیل است که آنچلوتی پس از فینال مصاحبه‌ی خود را ساده و خلاصه برگزار کرد. او گفت: وینیسیوس یک گل زد، کورتوا چند سیو کرد، پایان ماجرا! اگرچه این که رئال چگونه به آنجا رسید، بسیار ساده نبود.

مینی آنالیز؛ رئال مادرید ۲-۰ آینتراخت فرانکفورت


رئال مادرید و آینتراخت فرانکفورت بازی سوپرکاپ اروپا رو در تاریخ چهارشنبه نوزدهم مرداد ماه ۱۴۰۱ در شهر هلسینکی کشور فنلاند برگزار کردن که این بازی با نتیجه دو بر صفر به نفع سفید های مادرید و با گلزنی دیوید آلابا و کریم بنزما برای رئال به پایان رسید تا کهکشانی‌ها سوپرکاپ رو به خانه ببرن و آنجلوتی یه جام دیگه به کلکسیون افتخاراتش اضافه کنه. در این مینی آنالیز، تحلیل کوتاه بازی از دیدگاه رضا حسینی رو باهم می‌شنویم.



شما هم اگه در مورد این بازی نظری دارید توی کامنت ها برامون بنویسید.



مینی آنالیز بازی با رضا حسینی:

برای مشاهده همه مینی آنالیز های فوتبال لب اینجا کلیک کنید!



پیش فصل و خستگی‌های مفرط برای چه؟ / اهمیت تابستان‌های نفس‌گیر تا چقدر؟

شاید یکی از انبوه سوالات فوتبال دوستان میزان تاثیرگذاری و اهمیت آماده‌سازی پیش فصل باشد. این حجم از دوندگی و تلاش و خستگی به چه دلیل است؟ نتایج به‌ دست آمده در مسابقات تدارکاتی پیش‌فصل تا چه حد حائز اهمیت و قابل اتکا هستند؟

شاید یکی از انبوه سوالات فوتبال دوستان میزان تاثیرگذاری و اهمیت آماده‌سازی پیش فصل باشد. این حجم از دوندگی و تلاش و خستگی به چه دلیل است؟

ایلیا درویش، فوتبال لب – آماده‌سازی پیش فصل برای هیچکس آسان نیست. بازیکنان بعد از دویدن تا پای مرگ، در گرمایی داغ‌تر از کویر که از بدن خودشان نشات می‌گیرد، روی زمین ولو شده‌اند. طرفداران از بی‌فوتبالی و پایان هیجانات، بی‌حوصله و کلافه‌ شده‌اند و با خشم به فنجان قهوه نگاه می‌کنند. و سرمربی‌ها، در حالی که سخت عرق می‌ریزند سعی می‌کنند فلسفه‌ی خود را جا بندازند و بدون از دست دادن زمان، تیم خود را برای مسابقات آماده‌ کنند.

ابتدا کمی راجع به جلسات دوندگی که سخت‌ترین بخش پیش فصل توصیف می‌شوند صحبت کنیم. پیتر کلارک، مدافع با‌تجربه‌ی والسال که ۲۵ بار تور پیش‌فصل حرفه‌ای را تجربه کرده، این‌گونه تعریف می‌کند:

یک‌ بار یکی از هم تیمی‌هایم که به تازگی برگشته بود، از فرم ایده‌آل بدنی خارج شده بود و واقعا شرایط خوبی نداشت. تا حدی که حتی برای دویدن هم مشکل داشت. پس از یک جلسه تمرین دوندگی، پای او جوری خم شد که درجا غش کرد و برای سالیان سال فقط در تکاپوی جبران این مصدومیت شدید بود. اگر شما شبیه اون آدم هستید پس کل تابستان و احتمالا مقطعی از فصل را در حال عذاب کشیدن هستید و نمی‌توانید مفید باشید. قطعا هیچکس مایل نیست جای او باشد.

در بعضی مناطق، جلسات تمرینی که صرفا به دویدن می‌پردازند، به عنوان یک روش بدنسازی منسوخ شده دیده می‌شوند. علم ورزشی مدرن، زجر دادن بازیکن با همچین روشی را نمی‌پسندد. اما همین اواخر، شاگردان آنتونیو کونته جلسه تمرینی سختی را پشت سر گذاشتند. آنتونیو کونته شاگردانش را مجبور کرد که در دمای ۳۰ سانتی گرادی سئول کره، ۴۲ دور کامل دور زمین فوتبال را بدوند. این جلسه تمرینی که در حضور هواداران انجام شد، انقدر سخت به‌نظر می‌رسید که هری کین موفق به اتمامش نشد و کنار کشید. و زمانی که تمرین به پایان رسید، سون هیونگ مین توان خروج از زمین تمرینی رو نداشت و از همانجایی که دراز کشیده بود، او را کشان کشان از زمین چمن خارج کردند.

کلارک ۴۰ ساله که بالاتر هم به او اشاره کردیم، به خوبی می‌داند که چگونه میان استراحت و آماده‌سازی فیزیکی بالانس ایجاد کند. پیتر معتقد است که پس از پایان فصل و فرصت استراحت برای بازیکنان، نباید به طور کامل بدنسازی را رها کنند و برای فوتبال بازی کردن در بالاترین سطح ممکن، همچنان نیاز به اقدامات مهمی هست. او در این باره این‌گونه توضیح می‌دهد:

من شخصا پس از پایان فصل مقدار زیادی استراحت نمی‌کنم. من تمایل دارم که به تمرین کردن ادامه بدم. البته این کار به صورت کامل رنج و عذاب پیش‌فصل را از بین نمی‌برد اما آن را قابل تحمل‌تر می‌کند. اما اگر به صورت کامل در آن چند هفته بدنسازی را رها کنی، برای بدن خیلی سخت خواهد شد که خودش را دوباره تطبیق دهد.

پیتر درباره جلسات دوندگی اینگونه توضیح می‌دهد:

دویدن یک شیطان است اما وجود آن اجباری‌ست. من پیش‌فصل های زیادی را در کریر فوتبالی‌ام تجربه کردم و مطمئنم که هیچ میانبری وجود ندارد. متاسفانه حقیقت همین است؛ کار لذت بخشی نیست اما باید انجامش داد. به یاد می‌آورم که در اورتون، والتر اسمیث و آرشی ناکس برای ما جلسات دوندگی ملقب به “نعل اسب” را تدارک دیده بودند. این جلسات در پارک کراکستث انجام می‌شد و هیچوقت برای ما آسان‌تر نشد.

اما آیا این تمرین ها فقط راجع به آمادگی فیزیکی بازیکنان است؟ دیو بیلوز یکی از متخصصان علم ورزش با سابقه‌ی حضور در اورتون، نیوکاسل، وستهم و تیم ملی انگلیس توضیحات جالب و منطقی‌ای درباره‌ی علت انجام این تمرین از سوی سر‌مربیان می‌دهد. با وجود اینکه بخشی از دیو، با دواندن شدید بازیکنان فوتبال مخالف است اما علت انجام آن را درک می‌کند. دیو اینگونه توضیح می‌دهد:

من با دیوید مویس مکالمات زیادی در این باره داشتم و سعی کردم او را راضی کنم که مسافت کمتری برای دوندگی بازیکنان در نظر بگیرد اما او مخالفت می‌کرد. به یاد می‌آورم که در اورتون، بازیکنان قدیمی تیم مانند دانکن فرگوسن و دیوی ویر موفق به انجام تمرین نعل اسب می‌شدند و آن را به اتمام می‌رساندند. اما بازیکنان جدید تیم در انجام آن مشکل داشتند و برای مصدوم شدن و مسائل دیگر غر می‌زدند. من کمی با مویس در این‌باره بحث کردم اما پاسخ او این بود: “من می‌خواهم بدانم در قلب ‌آن‌ها چیست؟” مویس قصد داشت به این مسئله پی ببرد که آیا بازیکن در ۵ دقیقه پایانی یک مسابقه‌ی سخت که همگی خسته خواهند بود، باز هم تمام تلاشش را خواهد کرد؟ آیا ‌آن‌ها حاضرند جان‌شان را وسط بگذارند و به دویدن ادامه دهند؟ منطقی بود. نهایتا من هم مجبور شدم این مسئله را بپذیرم.

هر فصل بازیکنان جدیدی به تیم اضافه می‌شدند و ما مجبور بودیم مجددا این تمرین را انجام بدهیم تا شخصیت آ‌ن‌ها را ‌آزمایش کنیم. و البته همچنان می‌بینید که مویس به شخصیتی که در پایان تمرینات بازیکن‌ها از خود نشان می‌دهند، اهمیت می‌دهد. در واقع، این چیزی‌ست که کلوپ و گواردیولا هم انجام می‌دهند.

اما راجع به اهمیت نتایج به‌دست آمده در پیش‌فصل؛ بهتر است ابتدا به مصاحبه یورگن کلوپ پس از شکست چهار بر صفر مقابل منچستر‌یونایتد در دیدار تدارکاتی هفته گذشته مراجعه کنیم.

من موقعیت‌های خوب بسیار زیادی دیدم و همینطور عملکرد‌های خوب در لحظاتی از مسابقه. اما عدم ثبات را نیز مشاهده کردم. ما در لحظاتی عجله‌ی زیادی داشتیم، در لحظاتی بیش از حد بالا بازی می‌کردیم، اما جوری که منچستریونایتد دفاع می‌کرد و سیستم man marking که به‌ کار گرفته بود، توپ‌های زیادی را مخصوصا در خط هافبک در لحظات اشتباه از دست دادیم و آن‌ها نیز به خوبی از موقعیت‌هایشان استفاده کردند‌. این واضح‌ترین چیزی‌ست که ما نیاز داریم در آن پیشرفت کنیم حتی اگر چهار هیچ برنده می‌شدیم. این فقط شروع پیش‌فصل است و ما ادامه خواهیم داد.

قطعا این‌جوری نبود که پس از این شکست یورگن کلوپ دچار مشکل کم‌خوابی شود، اما احتمالا بعضی از هواداران شدند. اما آیا واقعا این نتایج همچین اهمیتی دارند؟

دیو بیلوز در این باره نیز به این شکل توضیح می‌دهد:

البته که معمولا این نتایج برای هواداران اهمیت دارد، اما در مقاطع اول پیش‌فصل، این نتایج جدا اهمیت خاصی ندارند. هفته‌ی پیش پدرم با من تماس گرفته بود و جوری راجع به شکست لیورپول به منچستریونایتد صحبت می‌کرد که انگار جای نگرانی زیادی وجود دارد. اما حقیقت این است که کلوپ از بازیکنان زیادی بازی گرفت و به هر‌کدام ۳۰ دقیقه فرصت داد. این مسابقه بیشتر راجع به بدنسازی و تنظیم زمان بازی بود تا نتیجه گرفتن. کاربرد واقعی پیش‌فصل نیز همین است.

دیو از تجربه‌ی شخصی خود در اورتون این‌گونه می‌گوید:

در اورتون ما اسکواد کوچکی داشتیم و طبیعتا بازیکنانی نیز وجود داشتند که برای تیم‌ ملی دعوت شده بودند یا در تعطیلات به سر می‌بردند. به همین دلیل مویس گاها مجبور میشد در بازی‌های تدارکاتی به بعضی از بازیکنان حتی ۹۰ دقیقه فرصت بازی بدهد. که این ایده‌آل و درست نیست. این بازی‌ها بیشتر راجع به ترمیم ضعف‌های تاکتیکی، پیشرفت و تشکیل ساختار تاکتیکی بود. بازیکنان نیز از این موضوع آگاه بودند و بیشتر اوقات در ذهن‌شان بدین شکل فکر می‌کردند: “خب؛ من شصت دقیقه فرصت بازی پیدا کردم و احساس خوبی دارم” این تفکر برای آن‌ها از نگرانی راجع به نتیجه‌ی بازی مهم‌تر است. اما خب شاید آخرین بازی تدارکاتی اهمیت بیشتری داشته باشد. در اورتون، ما معمولا مسابقه‌ی آخر را در خانه و در مقابل یک تیم اروپایی نسبتا خوب برگزار می‌‌کردیم و از آنجایی که هواداران نیز حضور داشتند، می‌توانستیم روی این مسابقه بیشتر حساب کنیم.

نهایتا شاید بهترین جمله راجع به یک پیش‌فصل موفق را میکی ملان مربی اسکاتلندی به زبان آورد:

اگر بتوانیم بدون مصدومیت، بازیکنان جدید را در تیم جا بندازیم و به سطح بالایی از آمادگی بدنی برسیم پیش فصل موفقی را پشت سر گذاشتیم. سپس فصل جدید آغاز می‌شود و کار و فعالیت اصلی شروع می‌شود.

فرهاد مشیری اورتون را نمی‌فروشد/ توقف بی‌جا نکنید

فرهاد مشیری، مالک اکثریت سهام اورتون در نامه‌ای به هواداران این باشگاه تاکید کرد که باشگاه فوتبال اورتون برای فروش نیست و او قصد دارد فعالیت‌های خود در اورتون را ادامه دهد.

نوید خیرخواه، فوتبال لب – شاید حتی حرفه‌ای ترین فوتبالی‌های ایرانی‌ هم خبردار نباشند اما کنسرسیومی به رهبری پیتر کنیون، مدیر اجرایی سابق منچستریونایتد و چلسی، و سرمایه گذاری ماچیک کامینسکی، سرمایه‌دار املاک و مستغلات آمریکا و جان تورنتون، میلیاردر معدن‌کاری و سرمایه‌گذاری، در حال مذاکره با فرهاد مشیری برای خرید تافی‌ها بود.

اما حسابدار کارکشته ایرانی در پیامی در سایت باشگاه در 14 جولای گفت که هرگونه سرمایه گذاری جدید فقط سهام اقلیت خواهد بود. او تاکید کرد اکثریت سهام را که خود در اختیار دارد را به هیچ طریقی نخواهد فروخت.

مشیری در این پیام برای هواداران اورتون نوشت:

اخیراً صحبت‌های زیادی درباره سرمایه‌گذاری در باشگاه فوتبال ما و حتی خرید آن شده اما من می‌خواهم توضیح دهم که در حال حاضر هیچ اتیکتی برای فروش در خارج از باشگاه فوتبال اورتون آویزان نیست.
بررسی همه فرصت‌های سرمایه‌گذاری بالقوه همیشه ممکن و عملی بوده و همانطور که در مورد آن شفافیت کافی را دارم، روی تکمیل بودجه برای استادیوم فوق‌العاده جدیدمان و همچنین تقویت تیم اصلی متمرکز هستم. این موضوع البته ممکن است شامل سرمایه‌گذاری در اقلیت سهام باشگاه باشد. اما من می خواهم به همه شما اطمینان دهم که باشگاه فوتبال اورتون فروشی نیست.

وبسایت رسمی باشگاه اورتون

اورتون در سه سال مالی گذشته بیش از ۳۷۰ میلیون پوند (۴۳۸ میلیون دلار) به دنبال سرمایه گذاری هنگفت نقل و انتقالاتی در شاکله تیم بدون هیچ دستاورد خاصی ضرر کرده است.

اوایل این ماه میلادی، اورتون از مذاکرات تصاحب با گروه تحت رهبری کنیون کناره‌گیری کرد. با این حال خانواده کامینسکی ادعا کردند که مذاکرات همچنان ادامه دارد.

مشیری ظاهراً به گزینه های سرمایه گذاری خارجی برای ورزشگاه جدید باشگاه ۵۰۰ میلیون پوندی چشم دوخته است. این ورزشگاه قرار است برای فصل ۲۰۲۴/۲۵ افتتاح شود. اما این مذاکرات برای سرمایه گذاری‌ست، نه فروش باشگاه.

گگن پرسینگ چیست؟

          حامد مهرنیک – گگن پرسینگ (GegenPressing) در واقع نسخه آلمانی پرس شدید از جلو است. درواقع کسانی که با اصطلاحات فوتبالی آشنا هستند از روی معادل این واژه معنی آن‌را می‌توانند درک کنند. پرس شدید از جلو یا پرس سریع سبکی از بازی است که سالیان زیادی است در فوتبال مدرن استفاده می‌شود. اما می‌توان ریشه آن را در خیلی سال‌های قبل هم پیدا کرد.

در آن زمان بخاطر محدود بودن تعداد تیم‌ها  و لیگ‌ها این سبک از بازی محبوب نشد، و حتی در برخی از دوره‌ها این روش کاملا منسوخ شد. اما امروزه این سبک از فوتبال میان بسیاری از مربیان سرشناس دنیا بسیار محبوب شده و ما تصمیم گرفتیم تا تاریخچه و چگونگی این سبک از بازی و همچنین خلق مجدد این سبک از بازی توسط بهترین مربیان دنیا رو بررسی کنیم.

پیشینه گگن پرسینگ

طرفداران عام فوتبال بر این باورند که این سبک توسط یورگن کلوپ، سرمربی آلمانی ابداع شده اما واقعیت داستان چیز دیگری است.

تیم ماینتس تحت سرمربیگری یورگن کلوپ در دهه ۲۰۰۰ میلادی شروع به استفاده از این سبک کرد و این مربی آلمانی، همین سبک فوتبال را به تیم بروسیا دورتموند برد و می‌توان گفت مسلما دوران مربیگری او در دورتموند‌، این سبک از فوتبال را مجددا برای عموم آشکار کرد. اما او خالق این سبک از فوتبال نبود.

او در واقع این سبک از فوتبال را با توجه به پتانسیل تیمش تغییر داد تا مناسب آن تیم شود.

اصل این سبک در دهه ۱۹۶۰ میلادی در فوتبال انگلیس پدیدار شد و سپس به فوتبال هلند و آلمان  هم گسترش یافت، جایی که تیم آژاکس هلند تحت سرمربیگری رینوس میشل، یک فوتبال با پرس بالا را با سبک توتال فوتبال هلند اجرا کرد.

تاثیر تیم میلان تحت سرمربیگری آریگو ساکی

          اواخر دهه ۱۹۷۰ میلادی ایده گگن پرسینگ به ایتالیا رسید و توسط آریگو ساکی منسجم‌تر شد. در آن زمان کار برای تیم های علاقه مند به بازی مالکانه سخت شده بود و تیم‌های ایتالیایی مشغول توسعه تاکتیک دفاع فشرده بودند و این سبک دفاع کردن، میانگین گل زده در هر بازی را به صورت چشم گیری به عدد ۱.۹ گل در هر بازی کاهش داده بود. واکنش تیم میلان با سرمربیگری آریگو ساکی به این مدل دفاع فشرده، یک پرس سنگین خصوصا در یک سوم دفاعی تیم حریف بود به نحوی که هر زمان توپ را از دست می‌دادند، بلافاصله تیم حریف را تحت فشار قرار می‌دادند.

ساکی متوجه شده بود اگر مالکیت توپ را با پرس در زمین حریف پس بگیرد، بهترین راه برای خلق موقعیت گل است زیرا این پرس را پیش از آنکه تیم حریف زمان برای ریکاوری داشته باشد انجام می‌دادند.

از آن زمان به بعد بسیاری از سرمربی‌های فوتبال تلاش کردند این سیستم را به شیوه خود تغییر دهند که می‌توان به لایپزیش تحت رهبری رالف راگنیک، دورتموند و لیورپول با سرمربیگری یورگن کلوپ و همچنین یولیان ناگلزمن در تیم های هافنهایم و لایپزیش اشاره کرد.

گگن پرسینگ، تیکی تاکا و توتال فوتبال

حالا باید تفاوت گگن پرسینگ و پرس کردن را بدانید، دانستن این موضوع یه شما کمک می‌کند تا تفاوت تیم هایی که سبک تیکی تاکا و توتال فوتبال بازی میکنند را از گگن پرسینگ تشخیص دهید. هر دو آنها در فاز دفاعی بسیار شبیه به هم هستند.

قسمت مهم و حیاتی برای موفقیت در این سه سبک زیر پرس کردن است:

  • توتال فوتبال
  • تیکی تاکا
  • گگن پرسینگ

پرس کردن در این قسمت اشاره به این نکته دارد اگر بازیکنی توپ را از دست داد بازیکنان هم تیمی بالافاصله تلاش می‌کنند تا مالکیت توپ را از آن خود کنند. زیرا باریکنان حریف درست پس از به دست آوردن مالکیت توپ در حالی که سعی در پایه ریزی حرکت بعدی خود دارند بسیار آسیب پذیر هستند.

در همان لحظه مهاجمان می‌توانند با محاصره مدافعان حریف، توپ را باز پس گیری کنند. تفاوت این سه سبک در چگونگی بازی سازی و فاز تهاجمی هست.

الف. تیکی تاکا

سیستم این سبک از بازی بر پایه صبر و حوصله بنا شده، تعداد پاس های زیاد و حرکت آرام آرام به سمت جلو و برهم زدن تمرکز حریف از ارکان مهم تیکی تاکا است.

ب. توتال فوتبال

این سیستم نیز بر اساس صبوری بنا شده اما بر خلاف تیکی تاکا که تمرکز آن بر حرکت توپ است در توتال فوتبال تمرکز بر حرکت بازیکنان است.

ج. گگن پرسینگ

برخلاف دو سبک قبلی که پرس کردن بخشی از تاکتیک بازی بود، در گگن پرسینگ کل سیستم بر پایه پرس کردن بنا شده است.

در گگن پرسینگ تیم بسیار بالا بازی میکند و وقتی مالک توپ می‌شود بازیکنان می‌بایست ضرب آهنگ بازی را بالا نگه دارند  تا سد دفاعی حریف را بشکنند و موقعیت گل ایجاد کنند. بازیکنان باید این کار را پیش از آنکه تیم حریف آرایش دفاعی خود را منظم کند انجام دهند.

گگن پرسینگ چگونه کار میکند؟

“گگن پرسینگ این امکان را به شما میدهد تا پس از باز پس گیری توپ، در نزدیک ترین نقطه به دروازه حریف باشید. تنها یک پاس برای خلق یک موقعیت عالی کافی است. هیچ بازیکن بازیسازی به خوبی گگن پرسینگ نمی‌تواند برای شما خلق موقعیت کند.”

این‌ها جملات بورگن کلوپ درباره گگن پرسینگ است. و کاملا می‌توان میزان علاقه وی به این سبک را درک کرد. همچنین این جملات، ساده ترین روش برای پاسخ به سوال گگن پرسینگ چگونه کار میکند هستند.

در ادامه به بررسی لیورپول یورگن کلوپ در لیگ برتر انگلستان میپردازیم.

گگن پرسینگ یورگن کلوپ

گگن پرسینگ توسط یورگن کلوپ

درحال حاضر لیورپول با سه مهاجم بازی می‌کند که دو نفر از آنان را وینگرها تشکیل می‌دهند: محمد صلاح و سادیو مانه که به عنوان مهاجم وسط هم ایفای نقش میکنند  این بدین معنی است که می‌توان آنها را در محوطه ۱۸ قدم نیز مشاهده کرد. فضا‌های کناری که پس از اضافه شدن وینگر ها به باکس حریف خالی می‌شود، توسط فول بک ها پر می‌شود تا فشار حمله را چند برابر کنند. در همین لحظه هافبک‌ها نیز محل خالی فول بک هارا پر می‌کنند تا مانع از ضد حمله تیم حریف شوند.

این یعنی تیم حداقل پنج بازیکن در یک سوم هجومی دارد و این برتری عددی، این اجازه را به تیم می‌دهد که پس از از دست دادن توپ، بتوانند بیشترین فشار را برای باز پس گیری توپ داشته باشند.

در سیستم گگن پرسینگ این تعدد نفرات برای ساخت مثلث‌های مختلف جهت پرس کردن، تحت فشار قرار دادن حریف و همچنین کم کردن گزینه‌های پاس برای بازیکن صاحب توپ است تا بازیکن را مجبور به اشتباه کنند.

وقتی بازیکن حریف اشتباه کرد، مزیت این برتری عددی مجدد آشکار می‌شود زیرا سد دفاعی حریف را می‌شکند و می‌توان به دروازه حریف با سرعت و اثربخشی بسیار زیادی حمله کرد. با این سیستم کلوپ، تیم در اکثر مواقع در مناطق کم ریسک اقدام به پرس حریف می@کند.

بعنوان مثال پرس در یک سوم هجومی یک پرس با ریسک پایین است زیرا اگر پرس شکست بخورد بازیکنان زمان لازم برای ریکاوری و تشکیل آرایش دفاعی را دارند بدون آنکه به حریف فرصت ضد حمله بدهند. اما پرس در مناطق پر ریسک به طور مثال در یک سوم دفاعی، به گونه ای است که اگر پرس شکست بخورد، احتمال خلق موقعیت گلزنی برای تیم حریف بسیار بالا می‌رود.

تیم‌های موفق با سبک گگن پرسینگ

نزدیک‌ترین گزینه‌هایی که از سیستم گگن پرسینگ استفاده میکنند و می‌توان به آنها اشاره کرد این سه تیم هستند:

شماره یک – لیورپول

موفق ترین تیم سال‌های اخیر که از گگن پرسینگ استفاده می‌کند لیورپول یورگن کلوپ است. تیم او با این سیستم به موفقیت‌های زیادی دست یافت. وقتی که مربی آلمانی به این باشگاه پیوست، تیم در رده‌های میانی جدول به سر می‌برد. چند سال بعد آنها سه بار به فینال لیگ قهرمانان صعود کردند و یک بار از آن‌ها را پیروز شدند. آن‌ها همچنین عنوان قهرمانی لیگ را کسب کردند. سوپر کاپ اروپا و همچنین جام باشگاه های جهان.

شماره دو – بروسیا دورتموند

این هم یک مثال دیگر از گگن پرسنیگ موفق به سرمربیگری یورگن کلوپ. مشابه دوران حضورش در لیورپول، در لیگی که کاملا تحت سلطه بایرن مونیخ است او شانس زیادی نداشت، با این وجود او توانست دبل قهرمانی لیگ را با گگن پرسینگ بدست بیاورد و به طور کاملا دردناکی دستش از رسیدن به جام در لیگ قهرمانان اروپا در بازی فینال کوتاه ماند.

شماره سه – بایرن مونیخ

کسب جام قهرمانی در لیگ آلمان برای بایرن مونیح موفقیت بزرگی محسوب نمیشود، اما کسب سه گانه با یوپ هاینکس این دوره را برای این تیم به یادماندنی کرد.

در فصل ۲۰۱۲/۲۰۱۳ بایرن مونیخ یوپ هاینکس توانست با سیستم گگن پرسینگ به عناوینی همچون قهرمانی بوندسلیگا، لیگ قهرمانان اروپا، سوپرکاپ آلمان، و جرمن کاپ دست یابد.

آنها توانستند از ۵۴ بازی آن فصل، ۴۶ بازی را با پیروزی پشت سر بگذارند.

گگن پرسینگ، عضو جدایی ناپذیر آینده فوتبال

نسبت دادن گگن پرسینگ به یک فرد خاص بسیار دشوار است. تقریبا می‌توان با خیالی آسوده گفت تکامل پرس کردن باعث ظهور این سبک از بازی شده است اما تغییرات زیادی توسط مربیان مختلف بر این سبک اعمال شده است و بنظر می‌رسد یک سبک منحصر به فرد از گگن پرسینگ وجود ندارد.

اگر یک جمله را بخواهیم قاطعانه در باره گگن پرسینگ بگوییم، این است که تا هرجا که تاکتیک های مدرن فوتبال پیشرفت کنند، گگن پرسینگ یکی از کلیدی‌ترین ارکانشان خواهد ماند.

منبع:

https://www.soccercoachingpro.com/gegenpressing