بایگانی برچسب: فوتبال اروپا

کاماوینگا، پیشرفت سریع یا راه نجات آنجلوتی در غیاب مصدومان؟

کاماوینگا به تازگی قابلیت خود را برای بازی در چند پست نشان داده است. به نظر می‌رسد که زمان درخشش فرانسوی آینده‌دار فرا رسیده باشد.

رضا حسینی، فوتبال لب – کاماوینگا، تا اینجای فصل لالیگا که هنوز 12 بازی از آن باقی مانده، در تمامی 26 مسابقه‌ی رئال مادرید به میدان رفته است. چیزی به اندازه‌ی همه‌ی فرصتی که در سال قبل در تمامی بازی‌ها به دست آورده بود. تا همین‌جای فصل، او 100 دقیقه بیشتر از پارسال بازی کرده، 2 گل بیشتر زده و 5 کارت زرد کمتر گرفته است. همه‌ی اینها نشان از پیشرفت این بازیکن در والدبباس می‌دهد. آن هم در فصلی که رقیب سرسختی همچون شوامنی را در کنار خود می‌بیند.

آنچلوتی به تازگی تلاش کرده تا به کمک هافبک 20 ساله‌ی پر انرژی که به خاطر تطبیق پذیری، کنترل تمپوی بازی و آگاهی تاکتیکی معروف است، پویایی بیشتری در تیم خود ایجاد کند. این مسئله سبب شده که کاماوینگا تبدیل به گزینه‌ای هیجان انگیز برای تماشا گردد. سرمربی ایتالیایی سوال خبرنگاران در مورد آینده کاماوینگا را اینگونه پاسخ داد: “ما اجازه نمی‌دهیم کاماوینگا برود، او مانند مودریچ و کروس غیرقابل دسترس است.”

این تجزیه و تحلیل تاکتیکی، به جزئیات آمار کاماوینگا و اینکه چگونه او در تاکتیک‌های آنچلوتی به‌عنوان یک هافبک دفاعی یا حتی یک مدافع کناری قرار می‌گیرد، می‌پردازد.

موتور محرک بازی سیال

کاماوینگا عمدتا به عنوان یک پست 6 در سیستم 4-3-3 یا به صورت یکی از دو بازیکن دابل پیوت در 3-4-3 یا 4-2-3-1 یا حتی به عنوان پست 8 بازی کرده است. فرانسوی جوان، با چابکی خود در خط هافبک، مومنتوم مورد نیاز در میانه‌ی زمین را ایجاد می‌کند. او بیش از اینکه یک بازیکن باکس تو باکس باشد، به انتقال توپ و پیش‌روی آن در زمین کمک می‌کند.

کاماوینگا در چند ماه اخیر و پس از مصدومیت‌هایی که برای بازیکنان رئال پیش آمد، فرصت بازی بیشتری پیدا کرد. چه در میانه زمین و چه در زمان غیبت فرلاند مندی، به عنوان دفاع چپ، آنجلوتی تصمیم گرفت که به او اعتماد کند.

حضور کاماوینگا در کنار لوکا مودریچ و تونی کروس باعث شد تا بتواند در کنار این دو بازیکن کنترل بهتری روی دینامیک بازی داشته باشد و بدرخشد. این ترکیب سه نفره، به جای اشغال فضاهای از پیش تعیین‌شده، پیوسته حرکت، فضاسازی و به صورت پویا حمله می‌کنند.

کاماوینگا معمولا نقش هافبک دفاعی یا هلدینگ را به شکلی پویا انجام می‌دهد. برخلاف کاسمیرو، اگر حریف تصمیم به پرس از بالا بگیرد، او می‌تواند بازیسازی را از عقب زمین آغاز کند. انعطاف و چابکی او باعث می شود یک لحظه از حریف جلوتر باشد و بتواند بلافاصله در کسری از ثانیه بچرخد.

به طور مثال در تصویر زیر، مقابل بارسلونا، در حالی که لوکا مودریچ و تونی کروس به صورت پویا مناطق دفاعی کناری را اشغال می‌کنند، کاماوینگا فضای ایجاد شده را به خوبی تشخیص داده و برای دریافت توپ به سمت آن حرکت می‌کند.

سپس با استفاده از مقاومت پرسینگ و حفظ توپ در نزدیک خود، می‌چرخد و جهت بدن خود را می‌دهد تا توپ را به آرامی به سمت خلوت حریف انتقال دهد.

در بالای زمین نیز کاماوینگا با همان اصول شناور و غیرمتمرکز در کنار توانایی پاس دادن و دریبل زدن انفجاری خود در فضاهای تنگ، عملکرد موثری دارد. او بیش از آنکه شبیه یک نسخه سنتی از هافبک دفاعی باشد، شبیه یک بازیکن خستگی‌ناپذیر و حامل توپ نترس است که 6.68 پاس رو به جلو در هر 90 دقیقه و 2.64 حمل رو به جلو در هر 90 دقیقه دارد.

در تصویر زیر، در جریان بازی با لیورپول، کروس موقعیت خود را ترک کرد و برای بازیسازی از عمق دفاع اقدام کرد. در همین حین، کاماوینگا و مودریچ در حال حرکت بودند. کاما، فضای پشت خط اول فشار قرمزها را کشف می‌کند و در آنجا توپ را دریافت می‌کند. پویایی آنها لیورپول را مجبور کرد تا پرس را از یک خط عقب‌تر ادامه دهند.

در جریان اولین گل در همان مسابقه، کاماوینگا با دادن پاس بی‌نظیر به کریم بنزما در فاصله بین فان دایک و کوناته، آگاهی محیطی خود را نشان داد. دادن چنین پاس ریسکی‌ای توسط یک هافبک دفاعی، امری غیرعادی است.

علاوه بر این، کاماوینگا با بهره بردن از حرکات بدن و بازی‌خوانی خو، همیشه با تکل کردن یا دنبال کردن مهاجم حریف، تاثیر مثبتی در قطع ضد حملات حریف دارد. ادواردو، 3.09 تکل در هر 90 دقیقه ثبت می‌کند.

در اینجا، در تصویر زیر، دست آرنولد را در هنگام پاس توپ به گاکپو می‌خواند. کاماوینگا موفق می‌شود توپ را پس بگیرد و سپس تیم را وارد یک ضد حمله خطرناک کند.

با این حال، تمایل او به دادن پاس‌های خطرناک و دشوار، شانس از دست دادن توپ را افزایش داده که اغلب منجر به از دست دادن مالکیت می‌شود. علاوه بر این، کاماوینگا گاهی اوقات از موقعیت خارج می‌شود که منجر به این شده است که حریف بتواند از شکاف‌های خط میانی استفاده کند. این دو مسئله به عنوان چاش‌های اساسی او در هنگام بازی در پست 6 در نظر گرفته می‌شود.

شاید به زودی، پس از دوران مودریچ، کروس و آنچلوتی، یک مربی مدرن از راه برسد و یک رویکرد پوزیشنال را اجرا کند که در آن ترکیب، حضور کاماوینگا در کنار شوامنی در دابل پیوت، ایده‌‌ی خوبی باشد. قبل از اینکه به نقش جدید کاماوینگا یعنی دفاع چپ بپردازیم، بیایید با داده‌ها به ویژگی فنی او بیشتر نگاه کنیم.

سولیست توقف ناپذیر

در 365 روز گذشته، 1.58 موفقیت در برابر حریف در هر 90 دقیقه یعنی 95 درصد موفقیت برای او ثبت شده است. در همین حال، میانگین پیروزی 78 درصد است که به این معنی است که کاماوینگا یک دریبل‌زن عالی در فضای تنگ است و به سختی موقعیت‌های یک در برابر یک را از دست می‌دهد. اینمسئله ناشی از لمس اولیه‌ی سریع او و تغییر جهت بدن یا توپ و همچنین نزدیک نگه داشتن توپ به پاهایش تحت فشار حریف است.

علاوه بر اولین لمس‌های مناسب و چرخش‌های سریع در فضاهای تنگ، او همچنین در بازی‌خوانی نیز شگفت‌انگیز است و پاس‌های کامل شده‌ی او در هر بازی،‌ ۹۰.۱ درصد است. در همین حال، استانیسلاو لوبوتکای ناپولی با ۹۳.۶ درصد بالاترین میزان پاس کامل شده را دارد و میانگین هافبک‌ها 81.9 درصد است.

علیرغم دقت مناسب کاماوینگا، او در یک سوم پایانی زمین، قاتل دروازه نیست. در حالی که میانگین شوت در میان هافبک‌ها،‌ 1.09 در 90 دقیقه است، کاماوینگا 0.94 شوت زده می‌زند و 0.08 پاس گل می‌دهد.

او در حالت تدافعی، همان حرکات سریع بدن و تمایل به تکل را با 3.09 تکل در هر بازی با 93 درصد موفقیت اجرا می‌کند. در عوض، تعداد قطه توپ‌های او در هر بازی 0.87 با ضریب موفقیت 31 درصد، کمتر از میانگین است. در زیر خلاصه‌ای از آمار کاماوینگا در طول فصل حاضر را مشاهده می‌کنید.

به عنوان یک فولبک

به هر حال، کاماوینگا تطبیق‌پذیری خود را برای بازی در پست دفاع چپ در فرانسه و رئال مادرید نشان داده است. دشان و آنچلوتی هر از گاهی در صورت غیبت فولبک چپ خود از او استفاده می‌کنند.

از نظر دفاعی، او یک مدافع کناری عادی نیست. مشکلاتی چون جاگیری، پوشش و تعقیب وینگرها به سمت مرکز زمین در بازی او دیده می‌شود و مشخص است که برای بازی در پست دفاع چپ، آگاهی محیطی دفاعی بیشتری لازم دارد.

کاماوینگا در هنگامی که صاحب توپ است، تمایل کمتری به اورلپ کردن وینیسیوس و سانتر از کناره‌ی زمین نشان می‌دهد و بیشتر علاقه دارد تا به مرکز زمین اضافه شده و وینی را در سمت چپ در موقعیت یک در مقابل یک با دفاع حریف قرار دهد.

در سیستم‌های پوزیشنال، کاماوینگا به عنوان دفاع چپ می‌تواند به صورت inverted به کار گرفته شود و مانند زینچنکو در منچسترسیتی و آرسنال، وکارکردهای خاصی را در مراحل مختلف بازی از خود نشان دهد.

در تصویر زیر، مقابل اسپانیول، پس از قرار دادن وینیسیوس جونیور در موقعیت همیشگی حمله در برابر دو مدافع گرفتار شده است. کاماوینگا تصمیم می‌گیرد تا برای مدیریت شرایط حمله به داخل بزند و دو بازیکن حریف را با خود ببرد تا فضای داخل را برای حضور برزیلی باز کند.

این حرکت کاماوینگا باعث می‌شود که وینی جونیور بتواند به سمت داخل نفوذ کرده و با یک ضربه منحنی، بازی را به تساوی بکشاند.

در تصویر زیر، در جریان فینال جام جهانی باشگاه‌ها مقابل الهلال، مجددا کاماوینگا به داخل حرکت می‌کند و مارگا را همراه خود به داخل کشانده و مسیر عبور را برای وینیسیوس باز می‌کند.

سپس کاماوینگا پاس یک را از وینیسیوس گرفته و دو را تحویل می‌دهد که وینی را در موقعیت یک در برابر یک در مقابل مدافع کناری قرار می‌دهد.

و در انتها سانتر بیرون پای وینی به بنزما رسید که با تشخیص خوب فضای خالی موفق به گلزنی شد.

حرکات بدون توپ و آگاهی محیطی تهاجمی او در تصویر بعدی مقابل اتلتیکو مادرید نشان داده شده است. در حالی که رئالی‌ها در موقعیت 3 به 3 گرفتار شده‌اند، کاماوینگا توپ را به مودریچ پاس می‌دهد.

سپس به داخل و فضای پشت مدافعان می‌رود تا پاس مودریچ را دریافت کند.

پس از دریافت توپ در بین مدافعین، کاما شوت مستقیمی را به سمت دروازه زد که اوبلاک به خوبی در مقابل آن مقاومت کرد.

تطبیق‌پذیری و توانایی‌های فنی ادواردو کاماوینگا او را در حال حاضر به یک دارایی ارزشمند در رئال مادرید تبدیل کرده است. او توانایی خود را برای بازی در چندین پست نشان داده است. کاما در خط هافبک مومنتوم مورد نیاز را ایجاد می‌کند و در صورت نیاز به عنوان یک مدافع کناری به میدان می‌رود.

ادواردو کاماوینگا قبلاً ثابت کرده است که یک جنگجوی واقعی است. در اردوگاه پناهندگان آنگولا از پدر و مادری کنگویی به دنیا آمد. بلافاصله پس از تولدش به فرانسه آمد. در سال 2019 تابعیت فرانسه را گرفت و اولین بازی خود را برای زیر 21 سال فرانسه انجام داد. حالا او برای قهرمان اروپا بازی می کند.

کاماوینگا دستاوردهای زیادی داشته است و مطمئناً آینده بزرگی با پادشاه اروپا در پیش دارد.

اسپانیا 1 آلمان 1، تقابل دو فلسفه

در این مقاله به آنالیز بازی بین دو تیم آلمان و اسپانیا می‌پردازیم. دیداری که برای ژرمن‌ها جنگی برای بقا محسوب می‌شد.

مهدی جعفریان، فوتبال لب– مطابق انتظار سطح این بازی بالاتر از سطح معمول بازی‌های ملی بود. بازی‌ای در حد تقابل‌های دو تیم تحت هدایت کلوپ و گواردیولا. در این مقاله به آنالیز مهمترین نکات تاکتیکی بازی آلمان و اسپانیا میپردازیم.

بیایید از پرس اسپانیا شروع کنیم. اسپانیا معمولا از بالا پرس می کند. آنها با ۷ بازیکن در مقابل ۸ بازیکن پرس می کنند و با یارگیری نفر به نفر سعی در کاهش زمان و فضای بازیکنان حریف دارند. این بازی هم از این قاعده مستثنی نبود. لوئیس انریکه با توجه به عدم تقارن جایگیری فولبک‌های آلمان با همین روش اقدام به پرس کرد.
زمانی که کارواخال اقدام به پرس راوم میکرد، موسیالا عقب می‌آمد تا به او گزینه‌ی پاس و پیش‌برد توپ بدهد؛ یارگیر منصوب او، رودری، به دلیل مسئولیت‌های دفاعی خود به عنوان یک مدافع آخر، در دنبال کردن کامل او تردید داشت و این مهم پیش برد توپ را برای آلمان آسان کرده بود.

پس از این کارواخال و رودری شروع به دفاع منطقه‌ای بیشتر کردند. اما پس از آن موسیالا بالا ماند و از یک در مقابل یک‌ها روی توپ‌های بلند استفاده کرد و موسیالا به دلیل حفظ توپ عالی بود و قدرت چرخش سریع باورنکردنی خود همچنان مشکل اصلی پرس اسپانیا بود. درخصوص کاونترپرس‌ها به هنگام لو دادن توپ اما اسپانیا باز هم به دلیل فاصله‌ی نزدیک بازیکنان و آمادگی ذهنی آنها برای بازپس گیری سریع توپ عالی ظاهر شد و نشان داد که این فاکتور چقدر در کنترل بازی مهم است.

در طرف مقابل آلمان بازی را با بلوک میانی ۱-۳-۲-۴ (روی کاغذ تقابل ۸ بازیکن در مقابل ۶ بازیکن) شروع کرد و مولری که به جای هاورتز در پست مهاجم نوک به بازی گرفته شده بود با دوندگی بی امان خود سعی در هدایت پرس تیمی و فشار روی دو مدافع آخر اسپانیا داشت. در ابتدای بازی اسپانیا به دلیل یارگیری نکردن مدافعان میانی آلمان با آسنسیو بارها خطوط آلمان را شکست. (آسنسیو در نقش مهاجم کاذب با دادن برتری عددی ۴به۳ در میانه‌ی میدان کار را برای کیمیچ و گورتزکا بسیار دشوار کرده بود)

بعد از ۱۵ دقیقه مدافعان آلمان شروع به یارگیری آسنسیو کردند (به خصوص زوله چرا که اسپانیا بیشتر از سمت چپ بازیسازی می‌کند) و پیش‌برد توپ را برای اسپانیا سخت‌تر کردند. هرچند که در انتهای نیمه فرار اولمو به پشت دفاع آلمان برای آنها دردسرساز شد و در صورت دقت فران تورس در ضربه‌ی انتهایی اسپانیا می‌توانست به برتری دست یابد.

در اواسط نیمه‌ی اول شاهد محرک‌های پرس شدیدتر بازیکنان آلمان بودیم؛ پاس رو به عقب به سیمون و پرس با یک بازیکن اضافه‌تر در ضربات شروع مجدد اسپانیا از مهمترین آنها بودند. موفقیت آلمان در بازپس‌گیری توپ با شروع نیمه‌ی دوم بیشتر هم شد و توانستند کنترل بازی را بدست بگیرند. این سبک پرس و موفقیت بازیکنان یادآور همان پرس سنگین تیم قهرمان بایرن مونیخ هانسی فلیک بود.

اما انریکه متوجه این مورد شد و موراتا را به جای فران تورس وارد زمین کرد تا با فرارهای پشت دفاع تراکم طولی خط دفاعی آلمان را افزایش دهد و خطرساز بشود و همچنین با بردن آسنسیو به وینگ راست، کار پرس را برای راوم، دفاع چپ آلمان بر روی کارواخال سخت‌تر کرد.

تعویض‌های انریکه بلافاصله جواب داد و فرارهای پشت دفاع موراتا (به خصوص پشت سر زوله‌ سنگین وزن) منجر به گل پیروزی اسپانیا شد و میتوانست منجر به گل‌های بیشتری هم بشود. بعد از گل اسپانیا منطقا آلمان ریسک بیشتری کرد. فلسفه‌ی بازی مالکانه‌ اسپانیایی ایجاب می‌کرد که اسپانیا بازی را با با توپ کنترل کند اما انریکه با بیرون آوردن آسنسیو و اضافه کردن نیکو ویلیامز کنترل توپ را به کل از دست داد چرا که نیکو بازیکن ریسک‌پذیرتری است و توپ را با ضریب بالاتری نسبت به آسنسیو لو می‌داد.

در سمت مقابل اما تعویض‌های فلیک به خوبی جواب داد؛ فولکروگ قدرتی برای موسیالا فضا ایجاد می‌کرد تا به پشت دفاع حرکت کند و از بی تجربگی رودری در پست دفاع آخر سو استفاده کند. همچنین سانه‌ی چپ پا به دلیل زوایای بهتر خلق موقعیت، پاس‌های عمقی خطرناکی ارسال کرد.

بازی با نتیجه‌ی مساوی به اتمام رسید تا با باخت ژاپن مقابل کاستاریکا، احتمال صعود آلمان افزایش یابد و شانس دیدن دوباره‌ بازی این تیم باکیفیت را در مراحل بعدی داشته باشیم.

این بازی تقابل فلسفه‌های فوتبالی دو غول فوتبال اروپا بود. این فلسفه‌ها در تمامی سطوح فوتبال این دو کشور دیده می‌شود؛ از سبک مربیگیری و الگوهای تاکتیکی گرفته تا بازیکنانی که از پایه‌ای‌ترین سنین با ایده‌های یکسانی پرورش می‌یابند و رشد می‌کنند. به همین علت است که این دو تیم سالهای سال است که در سطحی بالاتر از سایر تیم‌های ملی ظاهر می‌شوند.
اگر این بازی در نیمه‌نهایی یا فینال لیگ قهرمانان که بالاترین استاندارد بازی را دارد برگزار میشد، ابدا کمبود یا تفاوت سطحی احساس نمیشد ولی این تنها یک بازی در مرحله‌ی گروهی بود. باید دید که آیا یکی از این دو تیم موفق می‌شود که در انتهای مسابقات جام قهرمانی را بالای سر ببرد یا خیر.

اسپانیا ۱- آلمان ۱: تقابل دو فلسفهبعد از ۱۵ دقیقه مدافعان آلمان شروع به یارگیری آسنسیو کردند (به خصوص زوله چرا که اسپانیا بیشتر از سمت چپ بازیسازی میکند) و پیشبرد توپ را برای اسپانیا سخت‌تر کردند. هرچند که در انتهای نیمه فرار اولمو به پشت دفاع آلمان برای آنها دردسرساز شد و در صورت دقت فران تورس در ضربه‌ی انتهایی اسپانیا میتوانست به برتری دست یابد.

هلند غیرقابل پیش‌بینی در گروهی ناشناخته

در این سری از مقاله‌ها به معرفی و تحلیل گروه‌های جام جهانی 2022 قطر می‌پردازیم و شرایط هر تیم را بررسی می‌کنیم. در اولین گام، به گروه اول این مسابقات سفری خواهیم داشت جایی که هلند در کنار سنگال شانس اصلی صعود محسوب می‌شود.

مهران فرهادی، فوتبال لب – باوجود حضور هلند متحول شده لویی فن‌خال و سنگالی که روز‌های خوبی رو با بازیکن سابق خود به عنوان سرمربی طی می‌کند در کنار قطر میزبان کسی نگاه ویژه‌ای به این گروه از مسابقات ندارد.

هلند که به عنوان شانس اول صعود از این گروه شناخته می‌شه دوران نسبتا خوبی رو پشت سر می‌گذارد. هلندی‌ها طی ۱۰ بازی برای رسیدن به بزرگ‌ترین رویداد فوتبالی جهان با ۷ برد، دو مساوی و تنها یک باخت صعود بسیار راحتی رو به جام جهانی ۲۰۲۲ قطر داشتند.

اما هلندی‌ها تحت نظر فن‌خال چگونه بازی می‌کنند؟

تیم فن‌خال فرق چندان زیادی با باقی هلند هایی که تو ادوار مختلف این جام دیدیم نداره. علاقه زیاد به پرس از بالا حریفان، فوتبال شناور همراه با چرخش‌های بسیار میان بازیکنان و وابستگی بسیار به مالکیت توپ از ویژگی‌های ملموس این ورژن هلند هستند. پس از جایگزینی دی‌بوئر در ماه آگوست سال ۲۰۲۱، فن‌خال ابتدا تلاش داشت تا با سیستم ۴۳۳ همین مطالبات را از بازیکنان خویش داشته باشد اما کمبود یک هافبک با ویژگی‌های دفاعی و عدم هماهنگی مهره‌های دفاعی در سیستم ۴ دفاعه، باعث شد تا پیرمرد هلندی به سیستم ۳۴۲۱ روی بیاورد.

در زمان‌هایی که لاله‌های نارنجی مالکیت توپ را در اختیار دارند، معمولا فرنکی دیونگ کمی عقب آمده و به صف مدافعان تیم اضافه می‌شود تا بتواند ارتباط لازم میان خطوط تیم را یرقرار کند. کاری که شاید هیچکس بهتر از او قادر به انجام دادن آن نباشد.

در فاز دوم با بالا بازی کردن دو وینگ‌بک تیم، هلندی‌ها برتری عددی قابل توجهی در میانه میدان نسبت به حریف پیدا می‌کنند و معمولا تلاش دارند تا با ایجاد Overload در سمتی از زمین و ایزوله نگه داشتن سمت مقابل، شرایط را برای سوییچ بازی و فرار های وینگ‌بک سمت مقابل مهیا کنند.

در خارج از مالکیت هلندی‌ها به طرز وحشتناکی بالا بازی می‌کنند و فرآیند دفاع را از همان جلو آغاز می‌کنند. به طور میانگین هلند یکی از بالاترین محل قرارگیری خطوط را در میان تیم‌های حاضر در جام جهانی دارد و همین می‌تواند تبدیل به کابوس مدافعان تیم‌های دیگر این جام بشود.

بازیکن کلیدی؟ قطعا می‌توان از فرنگی دی‌یونگ هافبک ۲۵ ساله بارسلونا به عنوان مهم‌ترین بازیکن هلند ورژن فن‌خال نام برد. دیونگ که هم نقش بزرگی در روند بازی‌سازی تیمش دارد و هم در هنگام حملات می‌تواند با یک پاس خط‌شکن هر دفاعی را بهم بریزد قطعا نقش ویژه‌ای در برنامه های لویی فن‌خال برای جام‌جهانی پیش‌رو دارد.

اکوادور اما تیم دیگر این گروه می‌باشد که با جوان‌ترین اسکواد بین تیم‌های آمریکای جنوبی پای به این جام می‌گذارد. برخلاف تصورات، گوستاوو آلوارو سرمربی آن‌ها علاقه زیادی به انجام با حوصله مراحل بیلدآپ و بازی‌سازی از عقب دارد و معمولا بخش عمده این وظیفه را به الکساندر دومینگز سنگربان خود و تیرو هینکاپه مدافع ۲۰ ساله باشگاه بایرلورکوزن واگذار می‌کند.

اما خب باتوجه به قدرت کمتر آن‌ها نسبت به دیگر تیم‌های گروه انتظار می‌رود تا آلوارو شیوه بسیار محتاطانه‌تری را برای این مسابقات برگزیند. درست مانند بازی‌هایی که در برابر برزیل و آرژانتین انجام دادند، این احتمال وجود دارد که اکواردوری‌ها با سیستم ۴۳۳ حریف را پرس کنند و در هنگام چینش بلاک خود در وسط زمین از چینش ۴۴۲ استفاده کنند.

در هنگام مالکیت آن‌ها علاقه چندانی به بازی‌گردانی و کنترل بازی ندارند و معمولا با کمترین ضرب ممکن و سرعت و تمپو بالا به دروازه حریف نزدیک می‌شود. طبق نمودار زیر آن‌ها حتی از برزیل و آرژانتین نیز با سرعت بیشتری برای رسیدن به دروازه رقبا تلاش می‌کنند.

اما مهم‌تر از همه این‌ها، قدرت اکوادوری‌ها در ضربات ایستگاهی می‌باشد‌. در حین مسابقات مقدماتی جام جهانی ۲۰۲۲ قطر، آن‌ها بیشترین شوت، بیشترین امید گل و بیشترین گل را میان تیم‌های آمریکای جنوبی از روی ضربات ایستگاهی داشتند و هیچ تیمی از این لحاظ حتی نزدیک شاگردان گوستاوو آلوارو هم نبودند.

همینطور می‌توان از مویسز کایسدو هافبک میانی ۲۱ ساله برایتون که توجه باشگاه‌های مانند منچستریونایتد را نیز به خود جلب کرده به عنوان کلیدی‌ترین بازیکن آن‌ها نام برد زیرا که کایسدو نقش بزرگی در بازی اکوادور در خارج و هنگام مالکیت دارد و محور اصلی تیم آلوارو محسوب می‌شود.

قطر میزبان نیز در کنار سنگال شانس نسبتا برابری برای صعود از گروه A مسابقات دارد. آن‌ها که به عنوان تیم میزبان و قهرمان آسیا پا به میدان بزرگ جام‌جهانی می‌گذارند امید دارند تا تحت هدایت فلیکس سانچز باز بتوانند یک تورنومنت رویایی دیگر را پشت سر بگذارند.

سانچز معمولا قطری ها را با سیستم ۳۵۲ به میدان می‌فرستد البته که چینش ۴۳۳ نیز به کرّات توسط این مربی اسپانیایی مورد استفاده قرار گرفته.


باوجود اینکه قطری ها در چیدن بلاک‌های دفاعی در میانه زمین تبهر دارند اما مشکل پرس کردن آن‌ها یکی از بزرگ‌ترین مشکلات نماینده میزبان این جام محسوب می‌شود. درطی مرحله نیمه‌نهائی مسابقات گلدکاپ در برابر آمریکا و یا دیدار در برابر ژاپن در فینال جام ملت‌های آسیا، شاگردان دیاز فقط در هنگام ضربات ایستگاهی حریف یا هنگامی که توپ در کناره‌های زمین قرار دارد کمی بالاتر رفته و به طور معمول جانب احتیاط را حفظ می‌کنند.

قطر برنامه‌ریزی دقیقی برای حضور در این جام داشته و الان حدود ۶ ماه از شروع کمپ تمرینی آن‌ها جهت آمادگی برای این بزرگ‌ترین رویداد تاریخ این کشور می‌گذرد. در طی این ماه‌ها قطری‌ها در تورنومنت‌های مختلفی مانند گلدکاپ، عرب کاپ و کوپا آمریکا شرکت کردند و نگاه ویژه‌ای به مسابقات پیش‌رو داشته‌اند.

در هنگام مالکیت آن‌ها درست مانند تیمی که توسط یک اسپانیایی هدایت می‌شود بازی می‌کنند. قطری‌ها اراده ویژه‌ای دارند تا قواعد بازی‌سازی را در هر سه یک سوم زمین فوتبال رعایت کنند و با استفاده از سوییچ‌های مداوم و ناگهانی، پاس‌های خط‌شکن و صبر و حوصله بالا هنگام در اختیار داشتن توپ فوتبال خود را به حریفان دیکته کنند.

موئز علی و اکرم عفیف دو تن از کلیدی‌ترین بازیکنان قطر در جام جهانی پیش‌رو می‌باشند. دو بازیکنی که نقش پررنگی در قهرمانی قطر در جتم ملت‌های آسیا داشتند حالا به عنوان امید های اصلی نماینده کشور میزبان شناخته می‌شوند.

سنگال و آلیسو سیسه که به عنوان قهرمان آفریقا پا به این مسابقات می‌گذارند امید اول قاره سیاه در این تورنومنت محسوب می‌شوند. سیسه معمولا شاگردان خود را با چینش ۴۳۳ راهی مستطیل سبز می‌کند و به بازیکنان میانی دستور می‌دهد تا فشردگی زمین را به گونه‌ای حفظ کنند که هم محفظه‌های نفوذ بسته باشد و هم دو فولبک تیم بتوانند در رفت و آمد دائم باشند و با حضور سادیو مانه و اسماعیلا سار در کنار دو مدافع کناری، سنگال تیم بسیار خطرناکی در کناره‌های زمین نشان داده.

برای مثال تصویر زیر نشان می‌دهد که دو وینگر سنگال مایل به وسط و نیم‌فضا‌ها بازی می‌کنند و دو مدافع کناری وظیفه تامین عرض زمین را به عهده دارند. در فاز ابتدایی بیلدآپ معمولا هافبک‌های آن‌ها به مدافعان نزدیک‌تر شده و دو مدافع کناری بالا می‌کشند.

اما با همه این‌ها، نبوغ سیسه در هنگامی که تیمش مالکیت توپ را در اختیار ندارد مشخص می‌شود. آن‌ها در طی ۷۷ مسابقه تحت هدایت کاپیتان سابق تیم ملی سنگال تنها ۵1 گل دریافت کرده‌اند و ساختار دفاعی مستحکمی را تشکیل داده‌اند. سنگالی‌ها معمولا علاقه به پرس کردن حریف از بالا دارند و این کار را به خوبی انجام می‌دهند.

آن‌ها معمولا با سیستم ۴۳۳ شروع به پرس حریف می‌کنند و در صورت شکستن خط اول پرس، سریعا با چینش ۴۴۲ یک میدبلاک تشکیل می‌دهند و فشردگی طولی و عرضی را به گونه‌ای رعایت می‌کنند که مدافعان حریف به سختی گزینه‌ای برای ارسال پاس پیدا کنند.

و قطعا از سادیو مانه، وینگر بایرن مونیخ و کاپیتان شیر‌ها می‌توان به عنوان کلیدی‌ترین بازیکن سنگال آلیو سیسه نام برد. سنگالی که با وجود هم‌گروهی با هلند و قطر میزبان، انتظار می‌رود تا با بتواند با کامل‌ترین اسکواد قاره آفریقا، به عنوان قهرمان و تیم اول این قاره راهی مراحل حذفی مسابقات شود.

لیدز متفاوت‌تر از همیشه/جسی مارش افکت

پس از فصلی پرفراز و نشیب، حالا لیدز یونایتد جانی دوباره گرفته و با چهره‌ای جدید و متفاوت پا به فصل جدید پریمیرلیگ گذاشته است.

کیارش غریبی، فوتبال لب – پس از باخت سنگین چهار بر صفر در بازی خانگی برابر تاتنهام بود که سران لیدز مجبور به اخراج مارسلو بیلسا شدند. تصمیمی که آندره‌آ رادریزانی درباره آن گفت:

” این سخت‌ترین تصمیمی بود که تا به حال برای لیدز گرفتم”

البته که خداحافظی با تئوریسین آرژانتینی سخت بود. بیلسا در ژوئن ۲۰۱۸ به لیدز پیوست و فقط پس از ۲ سال به حسرت ۱۶ ساله لیدزی ها مبنی بر حضور دوباره در پریمیرلیگ پایان داد. او همچنین دو فصل نسبتا خوب را با رزهای سفید در سطح اول فوتبال انگلستان گذراند اما به‌نظر می‌آمد وقت رفتن رسیده باشد.

بیلسا در ۶ بازی نهایی خود به عنوان سرمربی لیدز یونایتد، فقط ۱ امتیاز کسب کرده بود و تنها ۲ امتیاز با منطقه سقوط فاصله داشت. قرار بود تا او پس از باخت شش بر صفر مقابل لیورپول اخراج شود اما مدیران باشگاه باز هم به او اعتماد کردند تا نهایتا یک هفته بعد و پس از شکست سنگین مقابل تاتنهام، صبر آن‌ها نیز به اتمام رسید و بیلسا را اخراج کردند. یک روز بعد، جسی مارش مربی سابق لایپزیگ، به عنوان سرمربی لیدز یونایتد منصوب شد.

مارش موفق شد تا با ۳ امتیاز بیشتر نسبت به برنلی رده هجدهمی، لیدز را در لیگ برتر انگلستان نگه دارد.

اما چه چیزی انقدر آن‌ها را نسبت به فصل گذشته متفاوت کرده است؟ قطعا از پنجره بسیار خوب لیدزی‌ها در تابستان می‌توان به عنوان یکی از دلایل مهم این تغییر نام برد. آن‌ها با فروش ستاره های خود، رافینیا و کلوین فیلیپس به بارسلونا و منچسترسیتی با مبالغ ۴۹ و ۴۱ میلیون پوند پول قابل توجهی را به بودجه تابستانی خود اضافه کردند. آن‌ها از این پول برای خرید بازیکنانی مانند برندون آرونسون، راسموس کریستنسن، تایلر آدامز، مارک روکا و … استفاده کردند. تمام این خرید ها حدود ۱۱۶ میلیون یورو برای لیدز هزینه داشت که آن‌ها را به دوازدهمین باشگاه پرخرج تابستان تبدیل کرد.

نکته جالب این‌خرید ها در ۳ بازیکنی است که از باشگاه‌های زیرمجموعه ردبول به خدمت گرفته شده‌اند. با توجه به سابقه مربیگری او در لایپزیگ، به‌نظر مارش نیاز به بازیکنانی داشته که با فوتبالی که او از تیمش طلب می‌کند آشنایی کافی را داشته و تعلیم دیده شده باشند.

در سه بازی گذشته لیگ، آن‌ها عملکرد های بسیار خوب و مناسبی را به نمایش گذاشته‌اند. در هفته اول موفق به شکست ولورهمپتون سخت‌کوش برونو لاژه شدند. در هفته دوم با وجود دو گل برتری، به یک امتیاز در برابر ساوتهمپتون قناعت کردند و در هفته سوم ضمن حفظ اولین کلین‌شیت فصل، موفق به پیروزی سه بر صفر در برابر شاگردان توماس توخل شدند.

جک هریسون و رودریگو بازیکنانی بودند که در لیدز نسخه مارش، پررنگ‌ترین نقش را داشتند و تبدیل به کلیدی‌ترین مهره‌های آنان در خط حمله شدند. البته باوجود همه این تغییرات، به‌نظر می‌رسد لیدز یونایتد هنوز از لحاظ دفاعی آسیب‌پذیر است و با مشکلات زیادی در عقب زمین خود دست و پنجه نرم می‌کند.

شماره یک و دلایل جدایی/ چرا شاهزاده دانمارکی رفت؟

کسپر اشمایکل شماره یک ۳۵ ساله و کاپیتان فصول گذشته لسترسیتی با انتقالی به ارزش ۱ میلیون یورو لستر را به مقصد نیس ترک کرد.

کسپر اشمایکل شماره یک ۳۵ ساله و کاپیتان فصول گذشته لسترسیتی با انتقالی به ارزش ۱ میلیون یورو لستر را به مقصد نیس ترک کرد.

کیارش غریبی، فوتبال لب – اشمایکل ۴۷۹ بار بازی را درون قاب دروازه لستر و به عنوان شماره یک آغاز کرد و نقش بزرگی در موفقیت های چند سال اخیر روباه‌ها مانند قهرمانی باورنکردنی آن‌ها در پریمیرلیگ داشته است حالا و پس از ۱۱ سال حضور در جمع روباه‌ها، وقت خداحافظی سنگربان دانمارکی و باشگاه انگلیسی فرا رسیده است.

او در طی ۱۱ سال حضور در لسترسیتی دو بار به عنوان بازیکن فصل این باشگاه انتخاب شد و با کسب عناوینی مانند کامیونیتی شیلد، اف‌ای کاپ، چمپیونشیپ و لیگ برتر انگلستان خود را به یکی از اسطوره های این باشگاه تبدیل کرده است. او همچنین موفق شد جایگاهی در تیم ملی دانمارک برای خود دست و پا کند و تا به الان ۸۴ بازی را برای وایکنیگ ها انجام داده است. او ۴ بار نیز به عنوان بازیکن سال دانمارک انتخاب شده است.

سال های اول حضور آقای شماره یک در لسترسیتی به قدری درخشان بود که با وجود بازی در سطح دوم فوتبال انگلستان، توجه باشگاه‌هایی مانند منچستریونایتد، آ‌ث میلان و رئال مادرید را به خود جلب کرده بود ولی با وجود همه این‌ها او به لستر وفادار ماند و در سال ۲۰۱۴ قرارداد خود با این باشگاه را تا سال ۲۰۱۸ تمدید کرد.

اما سوال اساسی این است که چرا حالا اشمایکل به فکر ترک لستر افتاده است؟ با رسیدن به سال نهائی قرارداد خود با لستر و نزدیک شدن به سال های پایانی فوتبال خود، اشمایکل چالش جدیدی را طلب می‌کرد.

او برای بیش از یک دهه در یک باشگاه حضور داشت و در دوران فوتبالش تا به حال تجربه بازی خارج از انگلستان را نداشته و می‌خواهد در سال های پایانی فوتبالش، چالش های این چنینی را نیز امتحان کند.

او در مصاحبه‌ای با اسکای اسپورتس گفت” هر چیزی پایانی دارد. من می‌خواهم پیشرفت کنم و به عنوان یک انسان و به عنوان یک بازیکن به رشد کردن ادامه بدهم و از منطقه امن خود خارج شوم. من‌ میخواهم چیزی کاملا جدید و متفاوت را امتحان کنم و از این رو بسیار مشتاق انتقال به نیس هستم.”

اما لسترسیتی نیز از این انتقال جلوگیری نمی‌کرد زیرا نیازمند فروش او بود تا بتواند مقداری پول به باشگاه تزریق کند و بخش کمی از بدهی های مالی خود را جبران کند.

در سمت دیگر این ماجرا، نیس نیز گزینه خوبی برای سنگربان دانمارکی محسوب می‌شد. آن‌ها در فصل گذشته با کسب ۶۶ امتیاز و رتبه پنجم لوشامپیونه موفق به کسب سهمیه لیگ کنفرانس اروپا شده‌ بودند و اگر آن ۱ امتیاز از آن‌ها کاسته نمی‌شد شاید حتی به لیگ اروپا راه می‌یافتند.

آن‌ها نیز با از دست دادن والتر بنیتز، دروازه‌بان آرژانتینی خود دنبال گزینه ای مناسب برای جانشینی او می‌گشتند و چه کسی بهتر از اشمایکل برای تصاحب جایگاه او در بازار پیدا می‌شد؟