به تنهاخ و تیمش چه گذشت؟ یک نیم نگاه.
امیرحسین محمودی، فوتبال لب– سرمربی منچستریونایتد شدن یعنی قضاوت شدن بر حسب توانایی برای بهتر کردن شرایط. چیزی که برای تنهاخ بیش از حد بزرگ بود.
با اتمام دوران تنهاخ، فوتبال او توسط قضاوتکنندگان بلعیده شد. او باشگاه را با کسب یک کارابائو کاپ و افای کاپ در دو فصل ترک کرد. چیزی که بارها در برابر نارضایتیها اذعان کرد.
نگاهی کوتاه به تاریخ منچستریونایتد
تنهاخ پنجمین سرمربی دائم برای هدایت سکان منچستریونایتد پس از خروج سر الکس فرگوسن از اولدترافورد در تابستان 2013 بود.
هلندی درگیر اتفاقات و حواشی زیادی بود که به نظر خیلیها بیشتر از آنکه موارد تاکتیکی و تکنیکی باعث اخراجش شوند، حواشی و عدم کنترل رختکن و رفتار با بازیکنان محبوب طرفداران مانند رونالدو و دخیا او را به درهای خروج نزدیک کرد.
هیچ تیمی به اندازه یونایتد برنده لیگ (20 بار) نشده، اما 18 مورد آن توسط سر مت بازبی (5) و سر الکس فرگوسن (13) به ثبت رسیده. این دو همچنین 33 جام از 44 جام مهم را بدست آوردهاند. در کل، 20 مربی از 23 مربی تاریخ باشگاه، نتوانستهاند در فصل نخستشان جام لیگ برتر را کسب کنند.
در تصویر پائین، ClubElo منچستریونایتد را مشاهده میکنید (که اینجا توضیح داده شد) که نشان دهنده وضعیت یونایتد بعد از دوران سر الکس فرگوسن است.
با این تفاسیر، تنهاخ توانست جام را با یونایتد کسب کند، اما چه چیزهایی باعث اخراج او شد و چه عواملی باعث شد وضع او بدتر شود؟
چه اتفاقاتی اخراج را نزدیک کرد؟
مدل بازی تنهاخ براساس فوتبال مالکانه بود، اما همینطور سرعت و مستقیم بودن در حمله.
این سبک بازی ملزوم این بود که مهاجمان بیشتر پرس کنند، چیزی که مهاجمین یونایتد به آن عادت نداشتند. همین موضوع باعث شد که تیم خط میدفیلدی را داشته باشد که مشکل سرعت هم داشت تمام تلاشش را برای جبران فضای خالی پشت مهاجمین بکند.
لحظات خوب یونایتد هنگام بازی ضدحملهای نابود میشد. در حمله شلخته اما در دفاع از این نوع فوتبال، ماهر.
در روزهای بد، آنها نمیتوانستند موقعیتی که حالت ضد حملهای داشت را ایجاد کنند، و در دفاع از حملات سریع، ناتوان.
تلاش برای توضیح نقشههای رشد تیم تنهاخ سخت است. زمانی که بهترین تکه از هر استراتژی را جدا میکرد و با کم فکری به تیمش اضافه میکرد.
بالانس کردن خلاقیت و واقعیت زمین چیزیست که از رهبران بزرگ انتظار میرود، چیزی که تنهاخ متوجه آن نشد.
تنهاخ در این که یونایتد را از نقطهای پائین به چمپیونزلیگ برساند موفق بود. اما از نظر پیدا کردن راهی برای عادت کردن تیمش به تاکتیکهای جدید ناتوان.
آمدن او به یونایتد در 2022 بعد از فصلی با کمترین امتیاز در تاریخ پریمیر لیگ و عملکرد او، نشان میداد که او توانسته چند مشکل را نشان دهد و برای حلشان اقدام کند.
یونایتد 2022-23 به طور کل چه با توپ و چه بدون آن، خوب عمل کرد. برد برابر بارسلونا در پلیآف لیگ اروپا و نیوکاسل در فینال کارابائو کاپ نوید برگشت روزهای بهتر را میداد.
نگرانیهایی در مورد بازی با بزرگان لیگ وجود داشت، چیزی که انتظار میرفت تنهاخ بتواند در فصل بعد از پس آن بر بیاید.
اما او نتوانست.
تنهاخ از احتمال تبدیل شدن یونایتد به بهترین تیم ترنزیشنال تاریخ صحبت میکرد، اما در عمل رو به حمله مستقیم میاورد که به طور کلی آنها را در دفاع تضعیف میکرد.
یک برد غیر منتظره جلوی منچسترسیتی در افای کاپ، دانش او در زمینه تاکتیکی را در یک بازی به دنیا یادآوری کرد. اما شروع فصل جدید دوباره ضعفهای یونایتد را نشان داد(دفاع کردن برابرشان راحت و گیج کردن در خط میدفیلد).
کنفرانسهای خبریاش نشان میداد که او در تلاش بود همهچیز را همزمان جلو ببرد، مشتاق از صحبت در مورد موفقیتهای گذشته و نشان دادن نقشهها و صحبتهایی درباره آینده.
مدیریت یونایتد کاری سخت است و بیشتر مشکلاتی که تنهاخ با آنها مواجه شد مخصوص دوران خودش نبود.
تنهاخ از احتمال تبدیل شدن یونایتد به بهترین تیم ترنزیشنال تاریخ صحبت میکرد، اما در عمل رو به حمله مستقیم میاورد که به طور کلی آنها را در دفاع تضعیف میکرد.
او تقریبا هر کاری کرد که فصل گذشته بدتر شود. تنهاخ در به واقعیت رساندن نقشههایش مشکل داشت و حتی در تعویضها (که زمانی در آن ماهر بنظد میرسید) هم بد عمل کرد.
یک برد غیر منتظره جلوی منچسترسیتی در افای کاپ، دانش او در زمینه تاکتیکی را در یک بازی به دنیا یادآوری کرد. اما شروع فصل جدید دوباره ضعفهای یونایتد را نشان داد(دفاع کردن برابرشان راحت و گیج کردن در خط میدفیلد).
کنفرانسهای خبریاش نشان میداد که او در تلاش بود همهچیز را همزمان جلو ببرد، مشتاق از صحبت در مورد موفقیتهای گذشته و نشان دادن نقشهها و صحبتهایی درباره آینده.
مدیریت یونایتد کاری سخت است و بیشتر مشکلاتی که تنهاخ با آنها مواجه شد مخصوص دوران خودش نبود.
مربی بودن یونایتد مانند مدیریت یک دارایی مولتی میلیارد دلاریست که سعی در راضی کردن طرفدارانش در کل دنیا دارد. این باشگاه در دنیا جزو اخبار است و مدیریت آن کار هرکسی نیست.
در ورزشی که اکثر بازیکنانش درباره نتایج خوب ثابت حرف میزنند و قبل از تصمیم مهم گرفتن به زوایای مختلف نگاه میکنند، یونایتد یک دهه بعد از دوران فرگوسن را خرج گذر از رنجهایی کرده که با عجله همراه بوده. تصمیم برای نگهداشتن تنهاخ به تابستان گذشته برمیگشت که نتیجه برابر کاونتری بر آن تاثیر زیادی گذاشت، اما ادامه افت باعث شد که این تصمیم حتمی شود.
باوری اشتباه در مقیاس باشگاهی بزرگ باعث شد 11 سال ناامیدی برای مدیریت و طرفداران ایجاد شود، چیزی که تیم مدیریتی جدید تازه درحال فهمیدن آن هستند.
یونایتد از سال 2013 وارد کورس قهرمانی جدیای نشده، از زمان بازنشستگی فرگوسن چند باری در بین 4 تیم برتر قرار گرفته. مدیر سابق یونایتد، اد وودوارد؛ یکبار اشاره کرد که عملکرد خوب در زمین تاثیر زیادی بر اتفاقات مدیریتی و بازرگانی ندارد. اما طرفداران یونایتد در تعجبند که چرا این تیم نمیتواند هر دو را همزمان جلو ببرد.
مدیر اجرایی عمر برادا، که تابستان به این پست منصوب شده، به کارمندان گفته که هدف بردن پریمیرلیگ را در سال 2028 دارد، که سالگرد 150سالگی باشگاه است.
اینکه یونایتد با مربی جدید چه نتایجی رقم خواهد زد و اتفاقاتی که برای ساخت استادیوم جدید میافتد، جزو چالشهای جدید باشگاه است.
از زمان پایان دوران فرگوسن در 2013، یونایتد فصلهایی را گذرانده که شک آنان را درباره اینکه آیا بزرگترین باشگاه انگلستان هستند یا خیر، به شک انداخته.
آنها برای رسیدن به این مهم باید خودشان را پیدا کنند.