
امیرمحمد کلانتری، فوتبال لب – در این مقاله که توسط نشریهی اتلتیک منتشر شد، کریستال پالاس را تحت مربیگری اولیور گلاسنر بررسی میکنیم. در اینجا خواهیم گفت که این مربی چگونه عقابها را از یک تیم متکی بر بازیکنان خاص، به یک تیم سیستم محور تبدیل کرد.
اعتقاد اولیور گلاسنر بر تلاش تا آخرین لحظه و دوندگی فراوان
اولیور گلاسنر در لحظهی ورود به سالن کنفرانس مطبوعاتی پیش از بازی، برای لحظهای مات و مبهوت ماند. سالن محل برگزاری کنفرانس خبری، در زمین تمرین کریستال پالاس، جایی است که جلسات تاکتیکی تیم نیز در آن برگزار میشود. این بار، چیزی توجه مربی را جلب کرد؛ یک چارت (نمودار) آموزشی که پُر از دیتاهای آماری بود، به طور کاملاً آشکار در معرض دید رسانهها قرار داشت.
گلاسنر با کنجکاوی از حاضران در سالن پرسید: «کسی از شما میداند که این اعداد چه مفهوم خاصی دارد؟»
همه ساکت شدند. گلاسنر خودش شروع به تشریح توضیحات کرد.
این اعداد نشاندهندهی میزان دوندگی پرتکاپوی بازیکنانش در بازیهای اخیر بودند. برخی از این دیتاها، حتی بالاترین رقمهای ثبتشده در تاریخ باشگاه محسوب میشدند. افتخار او به این موضوع قابل درک بود، چرا که تحرک میدانی، پایه و اساس سبک مربیگری گلاسنر است.
در ماه مارس، کمی پس از انتقالش به سلهرست پارک، گلاسنر اعتراف کرد که یکی از اولین پیامهایش به بازیکنان این بود که: «ما باید بیشتر بدویم، سریعتر بدویم و به شدت با تمام وجود تلاش کنیم.»
اگرچه آمادهسازی تیم از لحاظ فیزیکی زمانبر بود، اما همان چارت آموزشی گواهی بود بر این که بازیکنان اصول او را پذیرفتهاند.
پیشرفت کریستال پالاس تحت نظارت اولیور گلاسنر در زمینهی دوندگی سریع
در فصل 2023/24، کریستال پالاس در زمینهی دوندگی سریع و مسافت طیشده (در حین دویدن با حداکثر سرعت) در هر بازی، پایینتر از میانگین پریمیرلیگ قرار داشت. اما در این فصل، میانگین این شاخصها به ترتیب10% و 24% افزایش یافت و آنها را در ردههای چهارم و ششم لیگ قرار داده است (آمار برای دو ماه پیش است).
تلاش و تکاپوی بالا، خصوصاً در به دست آوردن توپهای دوم اهمیت زیادی دارد، بخشی کلیدی از بازی پالاس که کمترین نرخ موفقیت در دوئلهای هوایی را در لیگ دارد (44% که 3% کمتر از استون ویلایی است که بدترین رکورد بعدی را دارد). اما آنها با دوندگیهای فراوان و قرارگیری هوشمندانهی هافبکها در موقعیت، این ضعف را جبران میکنند.

برای کسانی که سابقهی مربیگری این سرمربی اتریشی را دنبال کردهاند، تأکید او بر جنبههای فیزیکی بازی حیران کننده نیست. حتی در روزهای نخست هدایت باشگاه اتریشی اس.وی. رید، تمرکز او بر دوندگی سازمانیافته همراه با تحلیل دیتا کاملاً مشهود بود.
حیرت مدیران باشگاه اتریشی از ارائهی تاکتیک توسط این مربی!
ژاندی میترهوفر، مدیر مالی باشگاه اس. وی. رید که از سال 1996 برای این تیم کار کرده است، سال گذشته به نشریهی اتلتیک گفت: «اولیور سیستم مورد نظرش را روی صفحهی تلویزیون به رئیس باشگاه و مدیران نشان داد. موضوع دربارهی این بود که یک بازیکن در سیستم او چقدر سریع میتواند بدود. او از لحاظ فکری یک قدم جلوتر بود. اولیور یک نقشه و مسیر راه بزرگ داشت و همه چیز را دربارهی بازیکنان در بازی میدانست: «او با این سرعت میدود و این مقدار کیلومتر طی میکند.» این نگاهی اجمالی به ذات وسواسگونه و دقیق این مربی بود.
او دقیقاً چه انتظاری را از بازیکنانش دارد؟ طرح بازی او چیست و چگونه از بازیکنان میخواهد تا آن را اجرا کنند؟
گلاسنر تیمی را تحویل گرفت که در 16 بازی قبلی خود در تمام رقابتهای فصل، تنها دو بار پیروز شده بود. اما پس از اینکه بازیکنان به متدهای او عادت کردند و خودشان را با سبک این مربی وفق دادند، توانست آنها را به نیمهی بالای جدول پریمیرلیگ برساند.
این فصل با فراز و نشیبهایی همراه بود، اما آنها در مسیر ثبت بالاترین امتیاز تاریخ خود در لیگ حرکت کردند. کریستال پالاس همچنین به بهترین رتبهی تاریخ باشگاه نیز دست یافتند.
رویکرد گلاسنر، چه داخل و چه خارج از زمین، تأثیر دگرگونکنندهای داشت. کریستال پالاس سعی دارد قرارداد او را تمدید کند. چندین باشگاه از بوندسلیگای آلمان نیز با نگاهی طمعآمیز به سمت او خیره شدهاند. اسم و رسم او به عنوان یک مربی کارکشته، بر سر زبانهاست.

گلاسنر یک تاکتیسین باهوش است. او حتی در دورانی که در اتریش بازیکن بود نیز به این جنبه از فوتبال علاقهمند بود. او میداند تاکتیکش جواب میدهد؛ قهرمانی در لیگ اروپا با فرانکفورت در سال 2022 و تأثیر شگفتانگیزش روی پالاس، گواه این ادعاست. البته نشانهای از ترس و فقدان اعتماد به نفس نیز در او موج نمیزند.
تهدیدی که در نهایت جواب داد!
کریستال پالاس در اوایل ماه آوریل، شکست سنگینی را در مقابل سیتی تجربه کرد. گلاسنر در حالی که تیمش با نتیجهی 2-0 پیشتاز بود، نیمهی اول را با تساوی 2-2 تمام کرد. در نیمهی دوم با تغییر سیستم، سه گل دیگر هم دریافت کرد و شکست خورد.

از او پرسیدند آیا فکر میکند در صورت رسیدن به فینال جام حذفی میتواند از پپ گواردیولا پیشی بگیرد؟ پاسخش این بود: «بعد از بازی به پپ گفتم که دیگر اجازه ندارد از این سیستم استفاده کند، چون دفعهی بعد ما آن را شکست خواهیم داد.»
شاید این اظهارنظر جملهی هوشمندانهای نبود، اما اعتماد راسخ او به خودش، کادر مربیگری و بازیکنانش را به خوبی نشان داد. در نهایت نیز چنین شد و کریستال پالاس در فینال منچسترسیتی را شکست داد. کریستال پالاس تحت هدایت گلاسنر از هیچ تیمی نمیترسد، حتی تیمهایی که مهرههای بسیار بیشتری در اختیار دارند. سرمربی آنها باور دارد که این تیم میتواند در هر بازی پیروز شود.

«او فوتبال را درک میکند». این جمله را کلاوس روتینگر، مربی سابق گلاسنر در باشگاه اس.وی. رید بیان کرد. این باشگاه جایی بود که او تقریباً تمام دوران بازیاش را سپری کرد و کار مربیگری را آغاز نمود.
روتینگر همچنین گفت: «در ذهنش میداند که از لحاظ تاکتیکی باید اینطوری یا فلانطور بازی کنم و میداند اگر بازیکنان هم این درک را از موضوع داشته باشند، موفقیت حاصل خواهد شد.»
مستقیماً بروید سر اصل مطلب و کار را تمام کنید!
همانطور که از دوندگی پرتکاپو و باانرژی بازیکنانش میتوان درک کرد، فلسفهی او تمرکز بر بازی هجومی است.
گلاسنر پس از اینکه بهعنوان سرمربی جدید پالاس منصوب شد، در مصاحبهی اختصاصی با تلوزیون این تیم گفت: «فلسفهی من بسیار ساده است: گل زدن. چون همانطور که بارها به بازیکنان گفتهام، همگی برای همین فوتبال را شروع کردیم. هیچ بچهای در زمین نمیآید تا دفاع کند.»
«وقتی به یکسوم نهایی میرسیم، دوست ندارم با حفظ مالکیت بازی کنیم. گاهی برای رسیدن به این منطقه تلاش زیادی میکنیم. پس بیایید با تعداد بازیکن بیشتر و ارسالهای پی در پی به محوطه، شوت بزنیم. وقتی آنجا هستیم، باید مستقیم به سمت گلزنی برویم نه اینکه مالکیت را حفظ کنیم.»

سیستم گلاسنر به فولبکها اجازه میدهد تا از خط دفاعی خارج شوند و بازیساز باشند. استفاده از دو بازیکن پست 6 و دو بازیکن پست 10، طبیعتاً به خط میانی حریف فشار وارد میکند. بالهای سرعتی نیز برای نفوذ به پشت دفاع حریف وارد عمل میشوند.
نگاهی به اعداد و ارقام…
حتی با ترکیب بازیکنان متفاوت، سبک پالاس تحت هدایت او بسیار شبیه به فرانکفورت است. این فصل، میانگین زمان اعمال منجر به گل آنها 7.3 ثانیه (کمتر از میانگین لیگ: 10.5 ثانیه) و تعداد پاسهای منتهی به گل 2.2 پاس (کمتر از میانگین 3 پاس لیگ) است. سرعت انتقال توپ به جلو در این تیم بالاترین رقم در لیگ را دارد.
شرکت آنالیز فوتبال Footovision که از تصاویر پخش زنده همراه با دادههای رویدادها برای ایجاد سنجههای موقعیتی استفاده میکند، اعلام کرد که کریستال پالاس در این فصل با الگوی پاس روبهجلو-روبهعقب-خطشکن، دومین تیم پرکاربرد پریمیرلیگ بود که تنها منچستریونایتد (با سیستمی مشابه تحت هدایت روبن آموریم) از آنها پیشی گرفت.
این الگوی چهارنفره به این شکل میباشد: بازیکن اول برای شکستن خط دفاعی حریف پاس رو به جلو میدهد. بازیکن دوم به سومین همتیمی پاس میدهد. بازیکن سوم یک پاس سریع و رو به جلو برای بازیکن چهارم ارسال میکند و بازیکن چهارم در موقعیت حمله صاحب توپ میشود.
این حرکت در ساختار گل اول ابرچی ازه در جریان پیروزی 3-0 در مقابل فولام در مرحلهی یکچهارم نهایی جام حذفی قابل رصد است. پس از اینکه پالاس توپ را در نیمهی خودی بازپسگیری میکند، کریس ریچاردز (دفاع وسط سمت راست)، بیدرنگ توپ را رو به جلو به اسماعیلا سار، بازیکن پست 10، پاس داد. از آنجا که مدافع فولام، آنتونی رابینسون، به او چسبیده بود، سار مجبور شد توپ را رو به عقب به مکسنس لاکروا برگشت دهد. لاکروا یک پاس کاتدار از روی خط میانی به سمت وینگبک درحال پیشروی، تایریک میچل، فرستاد. او هم به موقع ازه را در موقعیت کنار خود پیدا کرد.
اگرچه خود گل با نبوغ فردی ازه به ثمر رسید، اما موقعیتسازی او در لبهی محوطه برای دریبل زدن، به لطف اجرای بینقص الگوی پاس روبهجلو-روبهعقب-خطشکن بود.
از ” ستارهمحوری ” به ” سیستممحوری “
سبک بازی اولیور گلاسنر در نقطهی مقابل شیوهی روی هاجسون و نسخههای قدیمیتر پالاس با بازیکنانی مثل یانیک بولاسی، ویلفرد زاها، اندروس تاونزند و مایکل اولیسه است. تیمی که بیشتر متکی به حملات و خلاقیت انفرادی و دریبلینگ بود.
پالاس گلاسنر در فصل 2024/25 با کمترین تعداد دریبل در بین تمام تیمهای پریمیرلیگ رکورد زد و این پاسهای ترکیبی و روان، یادآور فوتبال آلمانی هستند.

گلاسنر چهار فصل در بوندسلیگا (فرانکفورت و وولفسبورگ) مربیگری کرد؛ لیگی که به گلهایش از طریق ترنزیشن و کانتر اتک (ضدحمله) و یکدستی در حملات مستقیم مشهور است. عملکرد ضعیف تیم فرانکفورت او در فصل 2021/22 لیگ، با تنها 3 برد در 17 بازی پایانی و کسب جایگاه یازدهم، درحالی که همزمان به فینال لیگ اروپا رسید، به او ثابت کرد که کدام رویکرد واقعاً مؤثر است.
گلاسنر دو ماه پیش توضیح داد:
«به آنالیزورهایم گفتم: چرا؟ آن تیمهای بوندسلیگایی که ازشان شکست خوردیم ضعیفتر بودند. در تمام آن 14 شکست، حریف مالکیت توپ کمتری داشت. اما تیمهای لیگ اروپا که ضدحمله میزدند، مالکیت بیشتری داشتند. پس گفتم: خب. مالکیت توپ را به حریف بدهیم. بقیه که با مالکیت مطلق توپ میخواستند پیروز شوند، شکست خوردند، پس برعکس عمل میکنیم. بگذارید آنها بازی کنند.»
اولیور گلاسنر: «سالها یورگن کلوپ را ستایش میکردم».
او در کنفرانس مطبوعاتی پیش از پیروزی 1-0 پالاس در آنفیلد (آوریل 2024) اعتراف کرد:
«سالها یورگن کلوپ را تحسین میکردم. او برای بسیاری از مربیان آلمانیزبان، یک الگو و الهامبخش بود. شاید سبک بازی او جدید بود: بسیار هجومی، بسیار پُر جنب و جوش. و این چیزی بود که در تیمش ترویج میداد: کانتر پرسینگ / گگن پرسینگ (که بر بازپسگیری مالکیت توپ با فشار بالا پس از دست دادن آن تمرکز دارد).

گلاسنر ادامه داد:
«در آن زمان (در اواخر دوران بازیکنی من) این تاکتیک نوظهور بود. نگرش و دید کلوپ به بازی، تأثیر عمیقی بر دیدگاه من گذاشت که این تاثیر تا امروز نیز باقی است. نحوهی بازی با شدت و فشار بینظیری که وقتی توپ را از دست میدادند، انگار که 10 بازیکن تنها با یک اشاره بدون وقفه بهدنبال تعقیب توپ میرفتند».
الزامات جدید و تکامل سیستم گلاسنر
با کاهش محبوبیت سیستم سهدفاعی و بههمراه وینگبکها در لیگهای معتبر اروپا، تغییر پست خصوصا برای مهاجمان در سیستم 3421 محبوب گلاسنر از اهمیت بالایی برخوردار میشود. این موضوع تا حدی توضیح میدهد که چرا تیمهای او فصلها را کند شروع میکنند و به تدریج اوج میگیرند؛ زیرا بازیکنان کمکم به متدهای او عادت میکنند، آمادگی فیزیکی مورد نیاز را برای رقابت در فشار فیزیکی بالا کسب میکنند و به درک متقابل تاکتیکی میرسند.
سیستمی که او ابتدا در وولفسبورگ اجرا کرد (پیش از اینکه به 4-2-3-1 سوییچ کند)، در فرانکفورت به اوج رسید. نمونهی نهایی آن، فینال لیگ اروپا 2022 وپیروزی مقابل رنجرز بود. موقعیتهای هجومی وینگبکها (نقاط زرد) و ایستادن مهاجم نوک در عمق برای شکستن خطوط دفاعی حریف.

برای مقایسه، اینجا تصویری از چینش پالاس را میبینید که همین سیستم تقریباً یکسان را دو ماه قبل در بیلد آپ اجرا کرده است.

وینگبکهای هجومی در این سیستم به موفقیت میرسند. در دوران گلاسنر در فرانکفورت، فیلیپ کوستیچ، وینگبک چپ، بازیساز اصلی تیم بود و متخصص ارسالهای خطرناک و حضور به موقع در باکس به عنوان مهاجم اضافه محسوب میشد. او در فصل 2021/22 7 گل زد و 14 پاس گل نیز داد.
حالا در پالاس، دنیل مونوز در سمت راست همین نقش را به خوبی ایفا میکند. این پست به طور طبیعی با استایل روان و تمایل او برای حضور در باکس همخوانی کامل دارد.
موفقیت مهاجمان در سیستم اولیور گلاسنر
مهاجمان همیشه تحت هدایت گلاسنر به شکوفایی رسیدهاند.
ووت وخهورست در فصل 2020/21 (دومین فصل گلاسنر در وولفسبورگ) بهترین فصل گلزنی خود را با 20 گل در لیگ تجربه کرد. همچنین فصل 2022/23 برای رندال کولو موآنی، سکوی پرتاب به پاریسنژرمن با مبلغ 80 میلیون یورو بود. اینتراخت فرانکفورت او را تنها یک سال قبل بهصورت رایگان از نانت آورده بود. او در سیستم تهاجمی و پویای 4-2-3-1 فرانکفورت با توپهای درعمق و فضای کافی برای روبرو شدن تکبهتک با مدافعان و به علاوه پاسهای کاتبک فراوان، درخشید.
کولو موآنی در فصل 2022/23 با دو رقمی شدن مجموع گلهایش در بوندسلیگا و لیگ قهرمانان اروپا و رساندن فرانکفورت به مرحله حذفی در اولین حضورشان در این رقابت، در تمام رقابتها 23 گل به ثمر رساند و 14 پاس گل داد. او همچنین با 6 گل، آقای گل جام حذفی آلمان شد، هرچند در فینال به لایپزیگ باختند.
ژان فیلیپ ماتتا آخرین مثال از سیستمی است که گلاسنر بیشترین سود را از یک مهاجم نوک میبرد.

از زمان ورود گلاسنر در فوریه سال گذشته، ماتتا بیشتر از 27 گل زد که در لیگ او را به چهارمین گلزن برتر پریمیرلیگ (پس از الکساندر ایساک، محمد صلاح و ارلینگ هالند) تبدیل کرد. فصل 2023/24 نیز بهترین فصل گلزنی او در سطح اول با 16 گل بود.
دلیل موفقیت مهاجمان گلاسنر چه بود؟
بخش کلیدی موفقیت ماتتا، وخهورست و کولو موآنی، ارتباطشان با بازیکنان شماره 10 و پشتیبانی وینگبکها است. با حضور یک مهاجم نوک که دفاع حریف را به خود مشغول میکند، فضا برای هافبکهای خلاقی مانند ازه، دایچی کامادا (فرانکفورت) و یوسیپ برکالو (وولفسبورگ) باز میشود تا بتوانند با مهاجم زوج شوند یا موقعیت ارسال به وجود آورند.
ازه تاکنون تحت هدایت گلاسنر در تمام رقابتها هشت پاس گل به ماتتا داده است (آمار برای قبل از پایان فصل است)، درحالی که ترکیب برکالو-وخهورست و کامادا-موآنی هر کدام در طول دو فصل، 10 گل به همراه داشتند.
ترقی اسماعیلا سار در پست جدید با عملکردی بهتر
به جرأت میتوان گفت که از عوامل موفقیت در فصل گذشته، وجود اسماعیلا سار میباشد. او تابستان گذشته از مارسی بهعنوان گزینهای چند پسته برای تقویت عمق اسکواد و نیمکت خریداری شد.
این بازیکن سنگالی پیش از این هرگز در شماره 10 بازی نکرده بود، اما علیرغم استفاده مقطعی از او به عنوان مهاجم نوک و حتی وینگبک، دقیقاً در همین پست بیشترین تأثیر را گذاشت. زمان برد تا با این نقش آشنا شود، اما از آن پس، همکاری بسیار خوبی با مونوز در جناح راست زمین برقرار کرد.
راز موفقیت گلاسنر در ایجاد این هماهنگی بینظیر روی زمین چندان پیچیده نیست. این نتیجه تلاش زیاد و آنالیز دقیق است. او یک بار پس از بازی در فرانکفورت به خانه بازگشت و بازی را تا ساعت 4 صبح تماشا کرد، سپس چند ساعت بعد دوباره آن را با اعضای کادر فنی خود بررسی کرد. این وسواس او در تحلیل بصری بازیها مشهود است.
اعتماد برای او یک خط قرمز است. آشنایی پیشین نیز نقش اساسی در سبک مربیگری او دارد. او پیش از این با مایکل آنگرشمید و رونالد برونمایر که همتیمیهایش در اس. وی. رید بودند، همکاری کرده است. همین موضوع در مورد امانوئل پوگاتتز، مدافع سابق میدلزبورو، که با او در لاسک اتریش همکاری داشت و همچنین بازیکنانش نیز صدق میکند.
گلاسنر حتی برای بازگرداندن کامادا به سلهرست پارک تلاش کرد و اصرار داشت که مکسنس لاکروا که در وولفسبورگ تحت هدایت او بازی کرده بود، به تیم ملحق شود.
لاکروا قبل از نیمهنهایی جام حذفی پالاس مقابل استون ویلا به خبرنگاران گفت: «او میتواند یک بازیکن معمولی را به بازیکنی خوب تبدیل کند، چون به تو کمک میکند تا تمام توان خود را به کار بگیری.»
بازیکنانش تحت فشار شدید کار میکنند، اما در عوض با مرخصی و مهمتر از همه، نتایج مثبت، پاداش میگیرند.
مربیای کاملا رُک و رو راست!
گلاسنر در کنار زمین، در بازیها و جلسات تمرین، احساساتش را به وضوح نشان میدهد و اگر چیزی مطابق میلش نباشد، نارضایتی خود را آشکارا بیان میکند.

در یکی از جلسات تمرینی پالاس در بکنهام، یک مهاجم جوان توپ را به سمت کناره زمین برد، حریفش را دریبل زد و سپس به داخل زمین برگشت تا دوباره همین کار را تکرار کند. گلاسنر عصبانی شد و به سوی کادر فنی خود چرخید تا نارضایتی خود را بیان کند، آن هم به زبان آلمانی، همانطور که اغلب در مواقع خشم این کار را میکند. آن بازیکن جوان به سمت خط کناری پیشروی نکرده بود، در حالی که گلاسنر ترجیح میدهد تیمش به این شیوه بازی کند. برای آن بازیکن، این یک درس عبرت بود.
در تیم او باید کاملاً دقیق باشید
استانداردهای مشخصی وجود دارد که باید مو به مو رعایت شوند. سهلانگاری در رعایت زمان، از مواردی است که گلاسنر به شدت از آن متنقر است. اخیراً تیم زیر 21 سال در ساعت 8:30 صبح در آکادمی حاضر شد و به چند نفر انتخابشده گفته شد که برای شروع تمرین تیم اصلی در ساعت 11 صبح، به ساختمان نزدیک در آن سوی خیابان بروند. یکی از بازیکنان پنج دقیقه دیر رسید و با درهای بسته مواجه شد. او را مستقیماً به تیم زیر 21 سال بازگرداندند.
گلاسنر اغلب به مفهوم «انگیزه درونی» اشاره میکند. در این ایده، هر فرد باید خود را متعهد به بهترین عملکرد ممکن بداند و باعث انگیزهبخشی به خودش شود و این انگیزه نمیتواند از بیرون به او تحمیل شود. او از نگاه کردن به گذشته دور یا پیشبینی آیندهای نامعلوم اجتناب میکند. گلاسنر ترجیح میدهد بر عوامل قابل کنترل در زمان حال تمرکز کند. این نگرش ظاهراً ریشه در تجربهاش دارد؛ زمانی که خونریزی مغزی باعث شد تا دوران فعالیتش بهعنوان بازیکن زودتر از موعد به پایان برسد.
درود