
عماد معمار، فوتبال لب– وقتی لیگ برتر انگلیس در سال ۱۹۹۲ از سایر ساختارهای فوتبال این کشور جدا شد، ۲۲ باشگاه این لیگ در اولین فصل فعالیت خود ۲۰۵ میلیون پوند درآمد ایجاد کردند. بازیکنان نیز به طور متوسط هفتهای ۲٬۰۵۰ پوند درآمد داشتند. سی سال بعد، با افزایش ۲۸۵۰ درصدی درآمد به ۶.۱ میلیارد پوند رسید و متوسط دستمزد بازیکنان به ۹۳٬۰۰۰ پوند در هفته افزایش یافت. به نظر میرسد علاوه بر تورم، سرمایهگذاریهای سنگین آمریکاییها هم دلیل این جهش باشند.
تغییرات عمده در مدیریت باشگاههای لیگ با ظهور آمریکاییها
در قلب این رشد خارقالعاده، یک انقلاب آمریکایی نهان است. در فصل آغازین لیگ برتر، فوتبال هنوز در حال بهبود از فجایع فاجعههای استادیوم هیلزبرو و هیسل بود. مالکان معمولاً از منطقه محلی و با پیشینه تجاری بودند. تنها سرمایهگذار خارجی، سام هامان در ویمبلدون بود. یک میلیونر لبنانی که این باشگاه را از روی هوس خریداری کرد و بعدها گزارش شد که به تنیس علاقه بسیار بیشتری داشت. آن فصل با قهرمانی منچستریونایتد (تحت هدایت الکس فرگوسن) در سطح اول فوتبال انگلیس به پایان رسید.
اکنون، با قبول شدن پیشنهاد خرید اورتون توسط گروه فریدکین (پیش از این گروه، مالکیت اورتون با فرهاد مشیری بود) ۱۲ باشگاه از ۲۰ باشگاه لیگ برتر تحت کنترل یا بخشی از مالکیت سرمایهگذاران آمریکایی خواهند بود.
چهار مورد از «بیگ سیکس» لیگ برتر در مالکیت آمریکاییها هستند – منچستر یونایتد، لیورپول، آرسنال و چلسی. در حالی که پنجمی، منچسترسیتی، دارای سهم اقلیتی قابل توجهی از سوی آمریکا است. استون ویلا، فولام، بورنموث، کریستال پالاس، وستهام، برنلی و لیدز یونایتد نیز دارای درجات مختلفی از مالکیت آمریکایی هستند.
قمار آمریکاییها روی باشگاههای کوچکتر
و این مسئله تنها به باشگاههای پرزرق و برق در سطح اول انگلیس محدود نمیشود. سرمایهگذاری آمریکایی در سطوح پایینتر هرم فوتبال نیز قابل توجه بوده است. از جمله این موارد میتوان به خرید پرسر و صدای باشگاه رکسهم (که در آن زمان در لیگ غیرحرفهای بازی میکرد) توسط بازیگران هالیوود، رایان رینولدز و راب مکالهنی، و همچنین خرید باشگاه بیرمنگامسیتی توسط سرمایهگذاران آمریکایی از جمله تام بردی، برنده هفت سوپربول اشاره کرد. سرمایهگذاری آمریکایی در فوتبال به تنوع جغرافیایی گستردهای از جمله کارلایل و کراولی در انگلیس و ابردین و ادینبرو در اسکاتلند نیز رسید.
اما دلیل این علاقه شدید آمریکاییها به فوتبال انگلیس چیست؟ و نگرانیها از اینکه این مالکان آمریکایی ممکن است برای «آمریکایی کردن» سنتهای لیگ برتر تبانی کنند چقدر واقعی است؟
اولین باشگاه با مالکیت آمریکایی
منچستریونایتد اولین باشگاه لیگ برتر انگلیس بود که تحت مالکیت آمریکاییها قرار گرفت، و این ماجرا به خاطر اختلاف بر سر یک اسب شروع شد!
در سال ۲۰۰۵، منچستریونایتد توسط سرمایهگذاران مختلفی، از جمله دو تاجر ایرلندی که مالک اسبهای مسابقهای هم بودند، یعنی جان مگنیر و جی.پی. مکمنوس، اداره میشد. الکس فرگوسن، سرمربی وقت یونایتد و دوست قدیمی این دو، معتقد بود که مالکیت اسب مسابقهای معروف “راک آو جبلالطار”، بین آنها مشترک است. اما مگنیر و مکمنوس این ادعا را قبول نداشتند. این اختلاف آنقدر بالا گرفت که آنها تصمیم گرفتند سهام خود در باشگاه را بفروشند.
خانواده گلیزر، از میامی آمریکا و مالک تیم فوتبال آمریکایی تامپا بی باکنیرز در NFL بودند. آنها پیشتر شروع به خرید تدریجی سهام یونایتد کرده بودند. اما فروش ناگهانی سهام ایرلندیها فرصتی طلایی برای مالکوم گلیزر فراهم کرد. او با پرداخت ۷۹۰ میلیون پوند (معادل حدود ۱.۵ میلیارد پوند امروزی) کنترل باشگاه را به دست بگیرد.
هوش اقتصادی مالکوم گلیزر

این واقعیت که گلیزر پول کافی برای خرید سهام منچستریونایتد نداشت، مشکلی قابل حل بود. در دنیای فوتبال حرفهای انگلیس پیش از تأسیس لیگ برتر، منچستریونایتد باشگاهی بود که هیچ بدهی نداشت. این باشگاه هزینههای خود را بدون استفاده از موقعیتش به عنوان یکی از معروفترین باشگاههای فوتبال جهان تأمین میکرد.
این وضعیت برای گلیزر فرصتی طلایی ایجاد کرد. او از این موقعیت استفاده کرد و یک خرید اهرمی (LBO) ترتیب داد. در این روش، خود باشگاه منچستریونایتد با گرفتن وامی بیش از ۶۰۰ میلیون پوند، که با تضمین داراییهای خودش (مانند ورزشگاه، برند و سایر داراییهای ارزشمند) تأمین شد، عملاً خودش را خرید. به عبارت دیگر، گلیزر با استفاده از اعتبار و ارزش مالی خود باشگاه، وامی گرفت تا سهام آن را تصاحب کند، بدون اینکه نیاز باشد خودش سرمایه هنگفتی تأمین کند. این معامله در سال ۲۰۰۵ نهایی شد و به این ترتیب، منچستریونایتد که تا آن زمان بدهی نداشت، ناگهان با بدهی قابل توجهی مواجه شد که باید بازپرداخت میشد.
ساده ترین گام برای افزایش درآمدزایی باشگاه
با وجود فشار بازپرداخت سود بالای این وام، یونایتد تحت هدایت فرگوسن همچنان به موفقیتهایش ادامه داد. سرالکس سه عنوان قهرمانی پیاپی لیگ برتر در سالهای ۲۰۰۷ تا ۲۰۰۹ و همچنین قهرمانی لیگ قهرمانان اروپا در ۲۰۰۸ را به دست آورد. در این میان، گلیزرها احساس کردند که قیمت بلیتها پایین است. با افزایش آنها، درآمدزایی روز بازی برای آنها از ۶۶ میلیون پوند در فصل ۲۰۰۴/۰۵ به بیش از ۱۰۱ میلیون پوند در فصل ۲۰۰۷/۰۸ رسید.
گلیزرها همچنین به دنبال افزایش درآمدهای تجاری بودند. آنها دفتری در لندن راهاندازی کردند و با رویکردی جهانی، قراردادهای اسپانسری متنوعی از برندهای خوراکی گرفته تا تولیدکنندگان تراکتور و لاستیک امضا کردند. کاری که باعث دو برابر شدن درآمد تجاری آنها شد.
اما در این دنیای جدید که هدفش “حداکثر بهرهبرداری از دارایی” بود، بدهیها همچنان باقی ماندند. از طرفی هواداران یونایتد هم به شدت به مالکان آمریکایی خود بدبین بودند. پس از مرگ مالکوم گلیزر در سال ۲۰۱۴، باشگاه به شش فرزند او رسید. برادران آورام و جوئل گلیزر نیز به عنوان رئیس مشترک انتخاب شدند.
بدهیهایی که پس از یک دهه هم تمام نشدند

امروز، با وجود عرضه بخشی از سهام باشگاه در بورس نیویورک و فروش ۲۷.۷ درصد از سهام به میلیاردر بریتانیایی، سر جیم رتکلیف، یونایتد همچنان بیش از ۵۴۶ میلیون پوند بدهی دارد. شایان ذکر است که باشگاه از زمان خرید در سال ۲۰۰۵، در مجموع ۹۶۹ میلیون پوند سود وام پرداخت کرده است. با این حال، ارزش فعلی باشگاه که حدود ۵ میلیارد پوند (۶.۵۵ میلیارد دلار) برآورد میشود، نشاندهنده سرمایهگذاری بسیار هوشمندانهای برای خانواده گلیزر بوده است.
در حالی که قیمت خرید باشگاههای فوتبال در اروپا به ارقام بیسابقهای رسیده، این باشگاهها در مقایسه با تیمهای برتر ورزشهای آمریکایی همچنان ارزان به نظر میرسند. طبق فهرست سالانه فوربس از باارزشترین تیمهای ورزشی جهان، تیمهای فوتبال آمریکایی (NFL)، بیسبال (MLB) و بسکتبال (NBA) ده رتبه برتر را در اختیار دارند. این یعنی تنها سه باشگاه لیگ برتر انگلیس – منچستریونایتد، لیورپول و منچسترسیتی – در میان ۵۰ تیم برتر قرار دارند.
با میانگین ارزش ۵.۱ میلیارد دلار برای تیمهای NFL و ۳.۹ میلیارد دلار برای تیمهای NBA، بسیاری از باشگاههای فوتبال انگلیسی همچنان از نگاه سرمایهگذاران آمریکایی گزینههایی مقرونبهصرفه به حساب میآیند.
ریسک سقوط و تاثیر آن در سرمایه گذاری بلند مدت
لیگ برتر انگلستان با سه جایگاه سقوط در پایان هر فصل، از زمان آغاز به کارش تاکنون ۵۱ تیم مختلف را در خود دیده است. تنها شش تیم آرسنال، تاتنهام، چلسی، منچستر یونایتد، لیورپول و اورتون از ابتدا تاکنون همیشه در این لیگ حضور داشتهاند،. همچنین آرسنال صدمین سال حضور مداوم خود در سطح اول فوتبال انگلستان را جشن گرفت.
تیمهای دیگر لیگ برتر، تجربههای پر فراز و نشیبی از سقوط و صعود را پشت سر گذاشتهاند. اولدهام اتلتیک که در دو فصل اول لیگ برتر حضور داشت، حالا در سطح پنجم فوتبال انگلستان به سر میبرد. در مقابل، لوتون تاون که تا سال ۲۰۱۴ در سطح پنجم بود، در سال ۲۰۲۳ به لیگ برتر صعود کرد. اگرچه آنها در پایان فصل گذشته دوباره سقوط کردند.
تفاوت دو سیستم رقابتی مختلف
اگرچه مقایسه تیمهای فوتبال با تیمهای بسکتبال و فوتبال آمریکایی دشوار است، اما تفاوت مالی بین یک لیگ باز با سیستم سقوط و صعود و یک لیگ بسته، وقتی به فوتبال زنان در دو سوی اقیانوس اطلس نگاه میکنیم، آشکار میشود.
انجل سیتی، تیم فوتبال زنان مستقر در لسآنجلس، که در سال ۲۰۲۲ به لیگ ملی فوتبال زنان (NWSL) پیوست و هنوز جامی در این لیگ نبرده، ماه گذشته به قیمت ۲۵۰ میلیون دلار (معادل ۱۸۸ میلیون پوند) به باب ایگر، مدیرعامل دیزنی، و ویلو بی، روزنامهنگار تلویزیونی، واگذار شد. گرانترین معامله در تاریخ ورزش حرفهای زنان.
در مقایسه، چلسی که هفت بار قهرمان سوپرلیگ زنان انگلیس شده و یکی از موفقترین تیمهای اروپا به شمار میرود، ارزش تیم زنان خود را در اوایل تابستان امسال ۱۵۰ میلیون پوند (معادل ۱۹۶ میلیون دلار) تخمین زد. اگرچه عوامل متعددی در این تفاوت قیمت نقش دارند، اما اطمینان از اینکه انجل سیتی همیشه در لیگ برتر فوتبال زنان آمریکا حضور خواهد داشت و بهطور برابر از درآمدهای آن بهرهمند میشود، باعث شده که مالکان جدیدش به پایداری بلندمدت این معامله بسیار مطمئن باشند.
علاقمندی روزافزون آمریکاییها به فوتبال زنان
جذابیت بیشتر برای سرمایهگذاران آمریکایی، امکان ورود همزمان به دو بازار است. یکی بازار تثبیتشده (فوتبال مردان) و دیگری بازاری نوپا و در حال رشد (فوتبال زنان). در آمریکا، تیمهای برتر مردان و زنان کاملاً از هم جدا هستند. اما در اروپا، بیشتر تیمهای برتر زنان به باشگاههای مردان وابسته هستند، به استثنای المپیک لیون زنان، که هشت بار قهرمان لیگ قهرمانان زنان شده و در فوریه ۲۰۲۴، پس از خرید اکثریت سهام توسط میکله کانگ، تاجر کرهای-آمریکایی، از باشگاه مردان فرانسوی جدا شد.
در حالی که علاقه به سوپرلیگ زنان انگلیس (WSL) و در نتیجه ارزش آن بهسرعت در حال افزایش است، فوتبال زنان در انگلیس همچنان در مقایسه با مخاطبان لیگ برتر که پربینندهترین لیگ ورزشی جهان با حدود ۱.۸۷ میلیارد بیننده در هفته در ۱۸۹ کشور است، در سایه قرار دارد.
این ارقام حتی در مقایسه با لیگ ملی فوتبال آمریکایی (NFL) که در حال حاضر از نظر قراردادهای پخش، باارزشترین لیگ ورزشی است، بسیار چشمگیر است. این موضوع ممکن است حسادت NFL به رشد لیگ برتر را توضیح دهد. شاید به همین دلیل است که برخی از مالکان تیمهای آمریکایی، اقدام به خرید باشگاههای لیگ برتر کردهاند.
برای بسیاری از تماشاگران شدت و رقابت بالای اکثر مسابقات لیگ برتر که تا حدی نتیجه تهدید سقوط و پاداش صعود به رقابتهای اروپایی است، این لیگ را بسیار جذاب کرده است. با این حال، سرمایهگذاران میلیاردر به دنبال اعداد تضمینشده هستند. آنها از ریسک کردن، بهویژه ریسک مالی موجود در لیگ برتر و لیگ فوتبال انگلیس، بیزارند.
رویای سوپرلیگ با درآمدزایی به سبک آمریکایی
در آوریل ۲۰۲۱، دوازده باشگاه برتر اروپایی (شش تیم از انگلیس، سه تیم از اسپانیا و سه تیم از ایتالیا) از ایجاد سوپرلیگ اروپا (ESL) خبر دادند. این رقابت جدید که قرار بود در وسط هفته برگزار شود، یک رقابت بسته و درآمدزا با (حداکثر) ۱۵ تیم دائمی و پنج تیم اضافی که هر سال از اروپا به آن ملحق میشدند، طراحی شده بود. به گفته جوئل گلیزر، یکی از نیروهای اصلی پشت این طرح و رئیس مشترک منچستر یونایتد:
“با گردهم آوردن بهترین باشگاهها و بازیکنان جهان برای رقابت با یکدیگر در طول فصل، سوپرلیگ اروپا دوره جدیدی برای فوتبال اروپا باز خواهد کرد، با تضمین رقابت و امکانات در سطح جهانی و فراهم کردن حمایت مالی بیشتری برای باشگاه های شرکت کننده“
مشکل پیش روی شش باشگاه بزرگ لیگ برتر این است که در حال حاضر محدودیت سهمیه برای حضور در لیگ قهرمانان اروپا وجود دارد. بنابراین، آنها فکر کردند چرا ریسک عدم صعود به این رقابت را حذف نکنیم؟ با این حال، این پیشنهاد بهسرعت از سوی هواداران سراسر اروپا، نهادهای حاکم بر فوتبال و لیگها محکوم شد. همه آنها پیشنهاد ESL را تهدیدی برای کیفیت و یکپارچگی لیگهای داخلی خود میدیدند. پس از اعتراضات گسترده هواداران، از جمله در استمفوردبریج، منچسترسیتی اولین باشگاهی بود که از این طرح خارج شد. در عرض چند روز، بقیه باشگاههای انگلیسی نیز به دنبال آن از این طرح کنارهگیری کردند.
سوپرلیگ از چه طریقی درآمد باشگاهها را بیشتر میکرد؟
بر اساس شرایط پیشنهادی ESL، باشگاههای بنیانگذار برای همیشه حضورشان در این رقابت تضمین میشد. حضور تضمینشده به معنای درآمدهای تضمینشده است. شکاف مالی کنونی بین شش باشگاه بزرگ و دیگر اعضای لیگ برتر، که در فصل ۲۰۲۲/۲۳ به طور متوسط ۳۹۶ میلیون پوند بود، بهسرعت افزایش مییافت.

برای مثال، این باشگاهها میتوانستند حق پخش برخی از بازیهای خانگی ESL را مستقیماً به هواداران بفروشند، به جای اینکه از طریق یک شبکه پخشکننده این کار را انجام دهند. ناگهان، هوادارانی که اپلیکیشن رسمی باشگاه را دانلود کردهاند یا در لیست ایمیل آنها هستند، بسیار ارزشمندتر میشود. این افراد کسانی هستند که بیش از همه مایلاند بازیهای تیم مورد علاقهشان را بهصورت پرداخت بهازای هر نمایش تماشا کنند و این امر درآمد را بیشتر افزایش میدهد.
در عین حال، سقف دستمزد پیشنهادی ESL مانع از آن میشد که بازیکنان تمام این درآمدهای افزایشیافته را به شکل دستمزدهای بالاتر دریافت کنند. این مورد، این امکان را به باشگاهها میداد که سودآوری بیشتری ثبت کنند و مالکیت آنها حتی پرسودتر از قبل شود.
تکاپوی آمریکاییها برای قدرت بیشتر
منچستر یونایتد و لیورپول، که مالکیت آمریکایی دارند، پیشتر در دوران قرنطینههای کووید با طرحی به نام (Project Big Picture) تلاش کرده بودند ارزش سرمایهگذاری خود را افزایش دهند. این طرح پیشنهاد کاهش تعداد تیمهای لیگ برتر و حذف یکی از دو جام داخلی را مطرح میکرد. آنها میخواستند از این طریق زمان بیشتری برای باشگاههای بزرگتر فراهم شود و بتوانند تورهای پرسودتر و بازیهای اروپایی مقابل حریفان سرشناس ترتیب دهند.
مهمتر از همه، این پروژه باعث تغییر در حاکمیت فوتبال انگلیس میشد. طبق این پیشنهاد، شش باشگاه بزرگ از حقوق رأی بیشتری برخوردار میشدند و در نتیجه میتوانستند تأثیر قابلتوجهی بر نحوه اداره فوتبال انگلستان داشته باشند.
تمرکز قدرت آمریکایی یا رقابت جذابتر انگلیسی؟
هر تلاشی برای افزایش تمرکز قدرت، نگرانیهایی درباره کاهش تعادل در رقابت ایجاد میکند. موضوعی که باعث میشود تیمهای کمتری شانس قهرمانی داشته باشند و بازیهای کمتری هیجان انگیز شوند. این مشکلی است که برخی دیگر از لیگهای بزرگ اروپایی، از جمله لیگ ۱ فرانسه، با آن روبرو هستند. جایی که سلطه پاری سن ژرمن باعث کاهش علاقه پخشکنندگان شده است.
بنابراین، اگرچه تاکنون تلاشهای تحت رهبری آمریکا برای تغییر ساختار لیگ برتر ناکام ماند، بعید است که این ایدهها برای همیشه دست نیافتنی باشند. ترس تقریباً همگانی هواداران، این است که اگر چنین طرحهایی موفق شوند، جذابیت لیگ کاهش خواهد یافت.
همچنین شواهدی از فوتبال زنان وجود دارد که نشان میدهد ساختار لیگ بسته آمریکا تحت فشار نیروهای جهانی فوتبال میباشد. لیگ ملی فوتبال زنان (NWSL) اخیراً اعلام کرد که سیستم درفت (انتخاب بازیکن) را حذف میکند.
باشگاههای برتر فوتبال زنان آمریکا برخی از بازیکنان برجسته خود را به دلیل نبود محدودیتهای مشابه قوانین استخدامی در اروپا به سایر لیگها از دست میدهند. در یک ورزش حرفهای واقعاً جهانی مانند فوتبال، رقابت بینالمللی همیشه تمایل به بیثبات کردن لیگهای بسته دارد.
با همه این دردسرها، چرا هنوز آمریکاییها به خریدن باشگاه در انگلیس ادامه میدهند؟
آیا این به این معناست که مالکان آمریکایی و دیگر ثروتمندان لیگ برتر که به دنبال کاهش ریسکهای خود هستند، در نهایت در حال مبارزه در یک نبرد بازندهاند؟ و اگر چنین است، با توجه به ریسکهای بالقوه مالی و حتی شخصی در مالکیت یک باشگاه فوتبال، چرا آنها همچنان به خرید این باشگاهها ادامه میدهند؟
انگیزهها تا حدی مالی، تا بخشی فناوری و همانطور که همیشه در مالکیت ورزشی صادق بوده، تا حدی ناشی از خودنمایی است.
اقتصاد آمریکا در سالهای اخیر بسیار سریعتر از اقتصاد اتحادیه اروپا یا بریتانیا رشد کرده است. در نتیجه، بسیاری از افرادی که از این رشد سود بردهاند، پول نقد مازادی دارند و اینجا فوتبال به یک پیشنهاد جذاب تبدیل میشود. در واقع، باشگاههای فوتبال در مقایسه با صنایع دیگر در برابر رکودهای اقتصادی مقاومتر هستند و ارزش خود را بهتر حفظ میکنند.
از سال ۱۹۹۳ تا ۲۰۱۸، دورهای که اقتصاد بریتانیا بیش از دو برابر شد، ارزش کل باشگاههای لیگ برتر ۳۰ برابر افزایش یافت. بسیاری از هواداران به حمایت از یک باشگاه خاص وابستهاند. این امر باعث میشود بزرگترین باشگاهها در برابر تغییرات اقتصادی مقاومتر از دیگر صنایع باشند. اگرچه فوتبال، مانند بسیاری از بخشهای صنعت سرگرمی، در دوران قرنطینههای کووید آسیب دید، با وجود چالشهایی که بازیها در استادیومهای خالی ایجاد کردند، هیچ باشگاهی ورشکست نشد.
علاوه بر این، نرخ تبدیل دلار آمریکا تا همین اواخر بسیار مطلوب بوده و سرمایهگذاریهای آمریکایی در بریتانیا و اروپا را برای سرمایهگذاران آمریکایی ارزانتر کرده است.
بنابراین، در حالی که هواداران منچستر یونایتد معتقدند خانواده گلیزر برای این باشگاه خوب نبودهاند، منچستر یونایتد برای گلیزرها سودآور بوده است. همچنین گروه ورزشی فنوی (FSG) که در سال ۲۰۱۰ لیورپول را به قیمت ۳۰۰ میلیون پوند خرید، تقریباً تمام این مبلغ را از طریق فروش سهامهای کوچکتر بازیافت کرده و همچنان مالک اکثریت لیورپول باقی مانده است.
انقلاب بزرگ در مالکیت شیرهای لندن با مالکیت آمریکایی

با این حال، قیمت ۲.۵ میلیارد پوندی که کنسرسیوم آمریکایی کلیرلیک- تاد بولی در می ۲۰۲۲ برای خرید چلسی پرداخت کرد، بازارها را شگفتزده کرد.
این فروش که پس از توقیف داراییهای رومن آبراموویچ، مالک الیگارش روس این باشگاه، توسط دولت بریتانیا به دنبال تهاجم به اوکراین انجام شد، کمتر از یک سال پس از فروش نیوکاسل یونایتد توسط مایک اشلی، بنیانگذار اسپورتس دایرکت، به صندوق سرمایهگذاری عمومی عربستان سعودی به قیمت ۳۰۵ میلیون پوند (تقریباً دو برابر درآمد سالانه این باشگاه) صورت گرفت. با این حال، کلیرلیک- بولی حاضر شدند بیش از پنج برابر درآمد سالانه چلسی را برای خرید این باشگاه بپردازند، حتی با وجود وضعیت مالی متزلزل آن.
کلیرلیک یک گروه سرمایهگذاری خصوصی است که هدف اصلی آن کسب سود برای سرمایهگذارانش است. اکثر سرمایهگذاران اینچنینی معمولاً بر کاهش هزینهها تمرکز دارند. مالکان چلسی اما با استراتژی هزینههای بالا و ایدههای جدید ساختار مالی، مانند ارائه قراردادهای طولانیتر به بازیکنان برای دور زدن قوانین سودآوری و پایداری مالی فوتبال وارد شدند. هرچند این باگ قانونی بعداً رفع شد و یوفا، نهاد حاکم بر فوتبال اروپا، طول قراردادها را برای اهداف مقررات مالی به پنج سال محدود کرد.
موقعیت چلسی در یکی از گرانقیمتترین مناطق لندن، همراه با موفقیتهای این تیم در زمین بازی تحت مالکیت آبراموویچ، قطعاً به جذابیت آن افزود. اما دلایل دیگری نیز وجود دارد که چرا کلیرلیک، همراه با تاجر میلیاردر بولی، حاضر شدند چنین مبلغ هنگفتی برای این باشگاه بپردازند.
از هالیوود تا متاورس
در حالی که برخی هواداران بریتانیایی ممکن است سریال «تد لاسو» را داستانی خیالی و کمی شیرین درباره دخالت آمریکاییها در فوتبال انگلیس بدانند، این سریال جذابیت این ورزش را در آمریکا افزایش داده است. همینطور مستند «به رکسهم خوش آمدید» که داستان دو صعود پیاپی قدیمیترین باشگاه فوتبال ولز را تحت مالکیت غیرمنتظره هالیوودی رایان رینولدز و راب مکالهنی دنبال میکند.
رشد علاقه آمریکا به فوتبال انگلیس در قرارداد رکوردشکن حقوق رسانهای لیگ برتر در سال ۲۰۲۲ منعکس شد. طبق گزارشها شبکه NBC Sports برای قرارداد ششساله جدید خود ۲.۷ میلیارد دلار (۲.۰۶ میلیارد پوند) پرداخت کرده است.
سرمایهگذاری روی واقعیت مجازی
اما علاوه بر اینکه فوتبال یکی از معدود «تجربیات زنده تلویزیونی مشترک» را ارائه میدهد که جایگاههای تبلیغاتی پرسودی دارند، ممکن است فرصتهای بیشتری برای پوشش پشتصحنه لیگ برتر وجود داشته باشد. مشابه آنچه در پوشش بازیهای NBA در آمریکا مشاهده میشود، جایی که بازیکنان بلافاصله پس از بازیها در رختکن مصاحبه میشوند.
طبق آخرین گزارش سالانه منچستریونایتد، این باشگاه اکنون «جامعه جهانی ۱.۱ میلیارد هوادار و دنبالکننده» دارد. چنین اعدادی باعث میشود که مالکان این باشگاه و دیگران نسبت به پتانسیل متاورس برای ارائه تجربهای مشابه حضور در روز مسابقه، خوشبین باشند.
همسایه آنها، منچسترسیتی، در سال ۲۰۲۲ با امضای قرارداد متاورس با سونی، قدم جدیدی در دنیای مجازی برداشت. واقعیت مجازی میتواند به هواداران در سراسر جهان این حس را بدهد که در یک مسابقه زنده حضور دارند، کنار دوستانشان نشستهاند و همراه با جمعیت همخوانی میکنند.
برخی سرمایهگذاران حتی مطمئن هستند که پیشرفتهای فناوری آواتار به سبک گروه آبا (ABBA) روزی به هواداران امکان میدهد تا شبیهسازیهای سهبعدی زنده از مسابقات لیگ برتر را در استادیومهای سراسر جهان تماشا کنند.
تلاش آمریکاییها برای برگزاری بازی ها در کشورهای دیگر
در کوتاهمدت، نشانههایی وجود دارد که مسابقات رقابتی با حضور تیمهای برتر مردان انگلیس ممکن است بهزودی در آمریکا یا مکانهای دیگر برگزار شود. تاد بولی، یکی از مالکان چلسی، پیشتر پیشنهاد داد که برخی از عناصر ورزشهای آمریکایی مانند (All-Star) برای افزایش درآمد در فوتبال ترکیب شوند. در واقع، در سال ۲۰۰۸، لیگ برتر بهطور آزمایشی ایده «بازی سیونهم» در خارج از کشور را مطرح کرد. ایده ای که بهسرعت رد شد.
مالکان آمریکایی بیرمنگام سیتی مشتاق بودند که بازی این فصل لیگ یک EFL مقابل رکسهم را در آمریکا برگزار کنند، اما این پیشنهاد نیز چندان پیش نرفت. تام ورنر، رئیس لیورپول، میگوید مصمم است که بازیها در خارج از کشور برگزار شود و تغییرات اخیر در کتاب قوانین فیفا، نهاد حاکم جهانی فوتبال، میتواند این پیشنهاد را آسانتر کند.
مزایای بالقوه برگزاری بازیها در خارج از کشور شامل درآمدهای بالاتر در روز مسابقه، افزایش آگاهی از برند و بهبود حقوق پخش است. این طرح احتمالاً با مخالفت شدید هواداران محلی روبرو خواهد شد. حداقل مالکان آمریکایی میدانند که در آمریکا با همان دشمنیای که در انگلیس به دلیل افزایش قیمت بلیتهای روز مسابقه با آن مواجه شدهاند، روبرو نخواهند شد.
وقتی لیونل مسی، اسطوره آرژانتینی، در سال ۲۰۲۳ به تیم جدید MLS، اینتر میامی، پیوست، قیمت بلیتهای فصل تقریباً دو برابر شد. در حالی که در انگلیس مخالفتهای صوتی با افزایش قیمت بلیتها وجود دارد، این موضوع در کاهش حضور تماشاگران در بازیهای مقابل حریفان باکیفیت تأثیری نداشته است. برای مثال استون ویلا برای دیدار لیگ قهرمانان مقابل بایرن مونیخ تا ۹۷ پوند قیمتگذاری کرد.
کریس هک، مدیر عملیات ویلا، از این قیمتها دفاع کرد و گفت که برای رقابتپذیر ماندن باشگاه، تصمیمات دشواری باید اتخاذ شود.
درآمد روز مسابقه منچستر یونایتد در هر فصل لیگ برتر ( بر حسب میلیون پوند)

درآمدزایی یا رضایت هوادار؟ آمریکاییها به کدام یک اهمیت بیشتری میدهند؟
در طول دهه ۲۰۱۰، با افزایش سریع درآمدهای پخش، بسیاری از مالکان لیگ برتر تلاش چندانی برای افزایش قیمت بلیتها و ایجاد تنش با پایگاه هواداران وفادار خود نکردند. در واقع، منچستریونایتد در فصل ۲۰۲۱-۲۲، زمانی که فوتبال از همهگیری کرونا خارج میشد، درآمد روز مسابقهاش تفاوت چندانی با فصل ۲۰۱۰-۱۱ نداشت.
با این حال، این آتشبس ناپایدار بین هواداران و مالکان به پایان رسید. توقف نسبی رشد درآمدهای پخش از سال ۲۰۱۷، همراه با قوانین کنترل هزینه که شروع به تأثیرگذاری بر توانایی باشگاهها برای صرف هزینه در خرید بازیکنان و دستمزدها کردهاند، رویکرد باشگاهها را نسبت به کاهش قیمت بلیتها تغییر داده است. این امر منجر به افزایش قابلتوجه قیمت بلیتهای تکی و بلیتهای فصلی توسط برخی باشگاهها شده است.
با این حال، هواداران دارای بلیت فصلی و دیگر هواداران محلی در مقایسه با هواداران خارجی و گردشگران، که درآمدزایی بیشتری دارند، پول کمی برای باشگاهها تولید میکنند. این هواداران خارجی ممکن است تنها یک بار در فصل تیم مورد علاقه خود را بهصورت زنده تماشا کنند. آنها اما وقتی به استادیوم میآیند، نهتنها احتمال بیشتری دارد که قیمتهای بالاتر روز مسابقه را بپردازند، بلکه هزینه بیشتری برای خرید محصولات، خدمات پذیرایی و دیگر پیشنهادات باشگاه صرف میکنند.
نسل امروزی مالکان آمریکایی لیگ برتر، که به دنبال سود حداکثری هستند و توسط خانواده گلیزر پیشگام شدهاند (کسانی که دریافتند «استفاده حداکثری از دارایی» به معنای چیزی فراتر از تماشای دویدن بازیکنان فوتبال است) درک کردهاند که ارزش بسیار بیشتری از تیمهای فوتبال انگلیسی میتوان استخراج کرد. هواداران وفادار محلی ممکن است از این موضوع خوششان نیاید، اما انقلاب آمریکاییها در فوتبال انگلیس هنوز به پایان نرسیده است.