
مسیح میرجعفری، فوتبال لب – بامداد سهشنبه به وقت تهران وقتی کیلومترها آنطرفتر در منچستر مایکل اولیور در سوت پایان بازی تیمهای منچستر یونایتد – لیورپول، دربی شمال غرب انگلیس را زد؛ بار سنگینی از روی دوش من برداشتهشد. باری که اقلا یکسال با خود حمل میکنم ننگ باختهای پیاپی و پرگل مقابل رقیب قدیمی. این بار ما بودیم که بردیم. کمتر کسی فکرش را میکرد، اما من فکرش را میکردم و این برد را برایم شیرینتر میکرد.
منچستر در روزهای بحران با یک مربی که تمام رکوردهای بد را هم شکست همین چندماه پیش 3 – 0 برنتفورد را بردهبود. فاصله دو تیم در جدول این فصل پیش از بازی فقط دو امتیاز بود اما رالف رانگنیک هم تایید میکرد که یونایتد سالها از رقیب دیرینه عقب است. از همان زمانی که لیورپول کلوپ را آورد و منچستر نتوانست کسی همسنگ او را برای خود پیدا کند.

عقب افتادن یونایتد از لیورپول
کافیست تنها به چند روز پیش از بازی پالاس برگردیم تا یک جام دیگر را که توسط لیورپول فتح میشود مشاهده کنیم: کامیونیتی شیلد یا همان جام خیریه. رقابتی که منچستریونایتد پرافتخارترین تیم آن است اما این بار لیورپول با فتح آن و پیروزی برابر همشهری یونایتد دو رکورد را شکست! اول اینکه این تنها جامی بود که کلوپ در این هشت سال به آن دست نیافتهبود و دوم با این جام مجموع جامهای لیورپول به ۶۷ میرسید یعنی یکی بیشتر از یونایتد. حالا دیگر رجوع به تاریخ پرزرق و برق منچستر پس از شکستهای متوالی برابر لیورپول هم کارساز نبود.
لیورپول در کمتر از یکسال با نتایج ۴ – ۲ سپس ۵ – ۰ و سپس ۴ – ۰ یوناتید را تحقیر کردهبود. اشاره به کلکسیون جامها تنها راه من رهایی از زخم زبانهای دوستان لیورپولی بود اما دیشب ما برنده شدیم با اختلاف یک گل، جانانه جنگیدیم و مهمتر از همه بحران را از اردو خودمان به ۴۰ مایل آن طرف بفرستیم به لیورپول.

شروع نه چندان خوب
بعد از باخت مقابل برنتفورد هنوز ایمانم به پروژه را از دست ندادهبودم، پروژهای که چند ماه پیش با رانگنیک شروع شدهبود و حالا تنهاخ رهبر جدید آن بود. تنهاخ مربی آژاکس بود، رشد خوبی را در تیم او دیدیم و روزگاری که ترکیب طلاییاش را داشت تا نیمهنهایی لیگ قهرمانان جلو رفت. گزینه جذابی برای من بود چه از لحاظ سبک بازی و چه کاراکتر. حالا آمدهبود ما را نجات دهد. از لحظههای آغازین او در شهر منچستر امیدواریم بیشتر و بیشتر میشد. بازی دوستانه اولش را که انجام داد مقابل همین لیورپول بود چهارتا زدیم و گلی نخوردیم انگار معجزه شدهبود اما ته دلمان میگفتیم این یک بازی بیاهمیت است، واقعا هم بود. پیش فصل نسبتاً خوبی داشتیم بعد لیگ شروع شد و همه چیز عوض شد.
نمایش اقتدار
روز بعد از باخت برنتفورد خبر آمد که تنهاخ بازیکنان را مجبور کرده ۱۳.۸ کیلومتر بدوند همان مقداری که کمتر از تیم مقابل دویدهاند. حالا بعد از بازی لیورپول میدانیم او هم پا به پای این بازیکنان دویده تا همراهیاش با تیم را نشان بدهد. فصل پیش وقتی مدیران یونایتد بین کونته و رانگنیک مردد بودند. عدهای از هواداران گفتند: کنته به فلسفه باشگاه نمیخورد. این باشگاه فقط یک فلسفه دارد: به هرقیمتی برنده شو! نماینده این فلسفه اکنون برای من تنهاخ است من امیدم را انقدر ساده از دست نمیدهم. من به پروژه اعتماد میکنم.

ترکیب اصلی منچستر یونایتد
ترکیب که آمد مشکل اصلی همان شماره یک بود؛ من به داوید دخیا اعتماد ندارم. تواناییهایی او حتی به عنوان یک گلر سنتی هم تواناییهای کاملی ندارد در بازی گذشته هم دیدیم که چگونه با دو اشتباه پیاپی همه چیز را به باد داد. او دیگر توانایی مهار شوت را هم ندارد. هنوز درک نمیکنم چرا در تابستان دین هندرسون را دادیم به ناتینگهام فارست؟
زوج دفاعی مورد نظر من بالاخره در این تیم دیدهشد: لیساندرو مارتینز خرید جدیدمان از آژاکس، تیم قبلی سرمربی و واران که بهتر از هر کس دیگری است که داریم. مالاسیا هم که از هلند آمده بازیکن بسیار خوبی است و بالاخره جایگزین لوک شاو در ترکیب اصلی تیم شد. بالاخره یک نفر جرئت کرده انگلیسیها را نیمکتنشین کند.

شکل چینش
دابل پیوت این بازی احتمالا بهترین گزینه ممکن با بازیکنان موجود بود: اریکسن و اسکاتی. با تمام انتقاداتی که میشود اسکاتی را دوست دارم و امیدوارم بهتر شود، اریکسن برای باکس تو باکس بازی کردن یک مقدار پیر است ولی بهتر از این نمیشود. البته اول همین بازی از خرید جدید تیم کاسمیرو رونمایی شد، فصل پیش در فینال لیگ قهرمانان همین لیورپول را بردند و یکی از پرافتخارترین بازیکنان تاریخ این تورنمومنت است. یکی از سه نفر بهترین خط هافبک تاریخ رئال و منچستر وقتی او را خرید که با دو باخت متوالی در ردۀ آخر جدول لیگ بود. احتمالا بازیهای بعد شاهد زوج اریکسن و کاسمیرو خواهیم بود. البته سرمربی در یک هفته باقیمانده هنوز از رویای فرانکی دیونگ، هافبک آن یکی غول اسپانیایی، بارسلونا، دست نکشیدهاست.
هدف خرید ها
مرد هلندی دنبال کسانی در زمین است که حرف او را بفهمند. اوضاع خرید دیونگ خیلی پیچیده است. برعکس کاسمیرو که خریدش در چند روز انجام شد! رئال پیش از این جایگزین او را با حدود 100 میلیون یورو از موناکو آوردهبود و پرز ترجیح داد برای اینکه دقایق بیشتر به او بازی برسد، کاسمیرو را بفروشد! احتمالاً آخرین سالی هم بود که میشد از او پول خوبی در آورد.

فیکس بودن آنتونی الانگای جوان توجیه تاکتیکی خوبی داشت میتوان از سرعت او برای پرس دفاع استفاده کرد. رونالدو سرعت و انرژی او را ندارد و مارسیال هوش او را. رونالدو هم مثل مگوایر چسبیدهبود به نیمکت دو نفری که داعیه رهبری تیم را داشتند بهترین جایگاهشان را پیدا کردند.
همچنان شایعاتی در بازار نقل و انتقالات جاری است شاگرد قبلی تنهاخ، آنتونی بازیکن برزیلی آژاکس به نظر دوست دارد به یونایتد بیاید. پلن جایگزین خرید او خرید همتیمی سابق مالاسیا گاکپو هلندی است. زمزمههایی هم میآید که منچستر به آلن سنت-ماکسیمین علاقه دارد البته بعید به نظر میرسد مالکان سعودی جدید نیوکاسل او را بفروشند او بخش مهمی از یک پروژه است.

ما مستحق برد بودیم
کلوپ پیش از بازی گفتهبود ترجیح میدادم وقتی با منچستر رو به رو شویم که بازی قبلیشان را ۵ – ۰ بردهاند (نه وقتی که ۴ – ۰ باختهاند) در این مورد حق با او بود. منچستر متحمل تحقیرهایی شدهبود و دیگر تحقیر جدیدی را برنمیتابید. به خاطر همین برای اولین بار پس از مدتها بود که تیم ما جنگید. تلویزیون ایران ۱۰ دقیقه اول بازی نتوانست تصاویر را از جایی کش برود به خاطر همین این لحظات را به سختی و با سرعت کم اینترنت دیدم.
شرح بازی
بعدتر پس از پایان بازی نسخه کامل اسکای اسپورت را دانلود کردم و دیدم در ۱۵ دقیقه اول ما بر بازی مسلط بودیم تا سانچو گل را زد و ترجیح دادیم عقب بنشینیم. و سانچو هم عجب گلی زد، منچستر اول یک حمله از سمت راست ترتیب داد برونو فرناندز در عرض پاس داد توپ به اریکسن رسید، اریکسن ترجیح داد و به عقب پاس بدهد به مالاسیای جوان، مالاسیا هم فوراً توسط دو بازیکن احاطه شد باز هم رو به عقب برای لیساندرو مارتینز و لیساندرو یک پاس رو به جلو برای الانگا ارسال کرد، یک و دو با اریکسن پاس کاتبک برای جیدون سانچو، او دور خودش چرخید. مینلر پیر عجولانه تکل زد با یک سر توپ محو شد و یک ضربه دقیق که احتمالاً گل شدن آن 79 درصد بود. تمام.
شرح وقایع بازی بعد از گل یونایتد
در این 15 دقیقه الانگا یه توپ را به تیرک زد که همچنان حسرتش باقیست، چون گل برای او معنای دیگری داشت. البته گلزدن برای تمام این بازیکنان که زیر فشاری بیامان بودند، موهبت بزرگی بود. در این دقایق که حرفش را میزنم اوضاع به شکل عجیبی بر وقف مراد بود حتی دخیا که برای مشت کردن توپ از شش قدم خارج نمیشود به سبک گلر سوییپرهای این روز فوتبال از هجده قدم آمد بیرون و توپ را به اوت زد.

بعد از آن اگرچه مالکیت دست لیورپول بود اما اجازه ندادیم دروازه را چندان تهدید کنند. بزرگترین عامل این هم لیچا بود، شماره 6 آرژانتینی. جدیترین موقعیت لیورپول در نیمه اول و احتمالا کل بازی دفع توپ عجیب برونو بود که توپ را یک راست به سمت گل خودی زد و لیساندرو با بدنش جلوی توپ ایستاد.
نیمه دوم متفاوت
نیمه دوم هم که شروع شد بازی دست لیورپول بود اما پس از سانتر آرنولد، واران توپ را برگرداند، هندرسون نتوانست توپ را کنترل کند و لغزید زیر پای مارسیال تازه نفس، فندایک نتوانست توپ را کنترل کند و یک پاس در عمق ضربه تمام کننده راشفورد و هر آنچه میخواستیم. تنها چیزی که آن لحظه نگرانش بودم آفساید شدن، گل بود که نشد. واقعا این پسر را دوست دارم نمیدانم چرا با وجود او بازوبند را دادند به مگوایر و برونو.
گل لیورپول در دقایق پایانی حاصل عوامل متعددی بود من جمله هوش صلاح در جاگیری و تمامکنندگی اما برای من مهم بعد از آن بود که کاپیتان برونو رفت و توپ را برداشت و نمیداد به صلاح در واقع داشت سعی میکرد بازی به تاخیر بیفتد دقیقه ۷۵ او یک کارت زرد گرفتهبود اگر اولیور میخواست میتوانست دقیقه ۸۱ یعنی پس از گل صلاح کارت زرد دوم را نشان دهد و برونو را از زمین اخراج کند. یعنی ۹ دقیقه (به علاوه ۵) ده نفره بازی میکردیم.

کریستانو رونالدو لعنتی
پارسال آمد. بعد از دوازده سال جدایی، بالاخره برگشت در این دوازده سال چهار لیگ قهرمانان برد و به یکی از بهترین بازیکنان تاریخ رئال تبدیل شد. روزهایی را در یوونتوس گذراند با پیراهن آنها به یونایتد گل زد و خوشحالی کرد بعد از آن هیچوقت دلم نمیخواست برگردد اما برگشت. منچستر یک چالش جدید بود یا پروژه بازنشستگی؟ هیچکدام. بعد از اینکه منچستر نتوانست یکی از ۴ تیم انگلیسی لیگ قهرمانان باشد. رونالدو آواز جدایی سر داد. تقریبا کل تور پیش فصل را غایب بود و فصل را از روی نیمکت شروع کرد درست مانند فصل پیش در یوونتوس که ۱۰ روز بعدش به یونایتد آمد. در این تابستان هر جا تلاش کرد برود نشد نه منچستر گذاشت و نه کسی او را میخواست.
رونالدو توقع دارد تاکتیک تیم روی خواسته او بچرخد، اگر یک بازیکن در دنیا چنین خواستهای حقش باشد اوست اما نه تنهاخ چنین آدمی است، نه یونایتد چنین باشگاهی. به نظر نمیآید مسئله به سادگی حل شود و ممکن است اصلا حل نشود اما در بازی دیشب برابر لیورپول وقتی 5 دقیقه به پایان وقت قانونی وارد زمین شد، عملاً شانس گل سوم را از منچستر گرفت. راشفورد و برنو – که هموطنش هم هست وقتی کنار او قرار میگیرند پراسترستر بازی میکنند و کارهای قبلیشان هم یادشان میرود.

در آستانه انقلاب یونایتد
همه چیز در زمین بازی و تمرین نشان میدهد انقلابی در راه است اما انقلاب اصلی باید خارج از زمین اتفاق بیفتد. مالکان این باشگاه سرمایهداران آمریکاییای هستند که با ۸۰۰ میلیون پوند وام این باشگاه را خریدهاند و تا به حال بیش از ۲ میلیارد از آن درآمد داشتهاند. مردان و زنانی که تنها به این خاطر که نام خانوادگیشان گلیزر است از باشگاه حقوق میگیرند در حالی که آنها هیچ هزینه و تلاشی برای این باشگاه نمیکنند.
وضعیت بد باشگاه
در گزارشهایی که اوضاع آشفته تیم در فصل گذشته آمد خواندیم رونالدو از اینکه وسایل استخر باشگاه در این ۱۲ سال تغییری نکردهاند متعجب شده. این اولین باری نیست که چنین صدایی از بازیکنان یونایتد در بیاید، رونالدو آن کسی که صدایش شنیده میشود. الکسیس سانچز گفتهبود یخچال رختکن کنار پای من است و وقتی در آن را چند بار باز میکنند تا آب معدنی بردارند پای من یخ میکند و نمیتوانم خوب بازی کنم. زلاتان هم گفتهبود وقتی ما در تمرین آب میخوریم پول آن را از ما میگیرند. یک بطری آب معدنی در انگلیس ۱.۵ پوند است و حقوق زلاتان سالی ۷ میلیون یورو بود.
خریداران احتمالی
گزینه مورد علاقه خیلیها برای انتقال منچستر یک گروه ورزشی شناخته شده مانند مالکان لیورپول یا یک شیخ متمول عرب است که خرج خوبی بکنند. گزینه دیگر که با توجه به اخبار متحمل است سر جیم رادکیلف، سرمایهدار بریتانیایی، است. یک دیدگاه سنتی میگوید که او بهترین گزینه است چراکه به عنوان یک بریتانیایی تعصب دارد. او میگوید چه بر سر آبروی فوتبال بریتانیا آمده و میتواند این باشگاه را درست کند. رادکیلف نمیتواند مثل تاد بولی یک شبه صاحب کل باشگاه بشود مسیر انتقال مالکیت به او چند سال طول خواهد کشید.

پس از پایان
مشخص است ذوق زدهام فکر میکنم اگر ۱۰ سال دیگر این نوشته را نگاه کنم چه حس و حالی خواهم داشت یا جواب اعتمادم به پروژه را گرفتهام؟ تنهاخ پیروز شده یا شکست خورده؟ کدام انتقال نهایی شده و کدام جواب داده؟ رادکیلف باشگاه را خریده یا نه؟ هیچ چیز برایم روشن نیست حتی نتیجه این فصل. میتوانیم قهرمان لیگ اروپا شویم؟ هر چقدر حرف از صبر بزنیم باید بگوییم هواداران این باشگاه پرتوقع اند. آیا میتوانیم سهیمه لیگ قهرمانان را بگیریم؟ فشار رسانهای بیامان این اجازه را به تنهاخ و تیمش میدهد؟
هیچ چیزی نمیدانم فقط میدانم از اینکه لیورپول را بردیم خوشحالم. میخواهم برای خودم لیستی بنویسم از حسهایی که هیچوقت تغییر نمیکنند: شماره یک) حس خوب بردن لیورپول.