زیدان با وجود اینکه بعد از رئال مادرید مربی تیمی نشد، اما هنوز هم رئال مادرید زیزو، یکی از بهترین تیمهای دهه اخیر به شمار میرود.
محمدرضا حیدری; فوتبال لب- تنها 10 ماه پس از استعفا، زین الدین زیدان به جایگاه خود بر روی نیمکت رئال مادرید بازگشت. جولن لوپتگی و سانتیاگو سولاری پیش از بازگشت زیدان، دورههای کوتاهی را به عنوان سرمربی کهکشانیها سپری کردند و احساس ثباتی که رئال نیاز داشت را، نتوانستند در باشگاه حفظ نمایند.
بحران در کهکشانی ها
با این حال، او به تیمی بازگشت که با رفتن کریستیانو رونالدو به یوونتوس، ضعف عظیمی را حس میکرد. اما این بار خواسته مدیریت از او، تفاوتی اساسی داشت. تیم پرمهره تا حدودی از اوج دور و جایگزین آن، از او خواسته شد تا بر دوره بلند مدت و جوانسازی نظارت کند و این انتقال نسل را برعهده گرفته و توسعه دهد. این موضوع یک قهرمانی دیگر در لیگ به دنبال داشت؛ تا اینکه زیدان دوباره در ماه می 2021 از رئال جدا شد. شاید مهمتر از آن، نظارت او بر پیشرفت مداوم مارکو آسنسیو، فدریکو والورده و وینیسیوس جونیور بود. بازیکنانی که انتظار میرفت تیم جدید را رهبری کنند. رئال پس از استعفای مجدد او در بیانیهای اعلام کرد:
زیدان یکی از نمادهای بزرگ رئال مادرید است. میراث او فراتر از آن چیزی است که به عنوان مربی و بازیکن در باشگاه ما به دست آورده است.
سبک بازی
انتخابها و عملکرد ثابت تیمی، الهام بخش بسیاری از موفقیتهای رئال در اولین دوره مربیگری زیدان بود. برای مثال، برای هر دو فینال لیگ قهرمانان 2017 و 2018، او از یک ترکیب یازده نفره یکسان استفاده کرد. اندک تفاوت اما، نقش اصلی ایسکو در سال 2018 بود.
اولویت زیدان همچنین، استفاده از بهترین بازیکنان خود تا زمان تاثیرگذاری مثبت در نقشهای اصلی آنهاست. رونالدو شاید یکی از بهترین مهاجمین داخل محوطه جریمه جهان، در دورهای بود که رئال تحت سرمربیگری زیزو قرار داشت. بنابراین او از نقش خود به عنوان یک مهاجم چپ، با تغییر رول به عنوان مهاجم مرکزی به کار گرفته شد و با کمک به بنزما و موقعیت سازی مناسب او، موقعیت شوتزنی را برای خود فراهم مینمود.
بنزما نیز از این تغییر پیشرفت کرد. به ایسکو آزادی عمل داد تا از نقش خود به عنوان پست 10 رئال خلاص شود. این موضوع باعث شد تا بازیکن اسپانیایی، مرتباً با بازیکنانی که از عرض استفاده میکردند جابجا شده و ایجاد فضا نماید. همچنین این تغییر رول، اغلب به رونالدو فضای بیشتری در مناطق میداد. انجام این کار او همچنین، به برتری نفری در برخی شرایط، در مناطق مختلف کمک میکرد. استفاده از این تغییرات، منجر به تسلط رئال بر موقعیتها و فضاها، در زمان مالکیت توپ تحت هدایت زیزو شد.
تغییر هنگام بازگشت
پس از بازگشت زیدان، استفاده از نقاط مختلق زمین در اولوبت تاکتیکی تیم قرار گرفت. جدایی رونالدو باعث شد تا بنزما نقش متفاوتی را ایفا کند و دوباره در 4-3-3 قرار گیرد. او گاهی از پست اصلی خود تغییر رول میداد تا به میانه زمین بیاید. او در پخش توپ، همچنین شکست خطوط دفاعی حریف و تسلط بیشتر بر یک سوم میانی کمک میکرد. اما اغلب از او در کنار رونالدو به بهترین نحو مورد استفاده قرار میگرفت. بسیاری از کسانی که به رئال آمدند از جمله، ادن هازارد، رودریگو و وینیسیوس، اغلب در بهترین حالت خود در پست وینگر به تیم کمک میکردند. در زمان حمله، ترکیبی آنها با اوورلب مارسلو، کارواخال، لوکاس وازکز و فرلاند مندی، که مدافعان کناریشان بودند، باعث فضاسازی و ایجاد موقعیت بر روز خطوط کناری و همچنین نفوذ به داخل محوطه حریف میشد.
وظایف هافبکهای میانی نیز به شکلی ظریف تغییر کرد. دو نفر از میان تونی کروس، کاسمیرو و لوکا مودریچ معمولاً دبل پیوت تشکیل میدادند، همانطور که در سه قهرمانی متوالی لیگ قهرمانان اروپا انجام دادند.
اضافه شدن والورده در آن پستها نیز، فضای بیشتری را در اطراف بنزما ایجاد کرد. همچنین برای ترکیب در شرایط نیاز به فضای بیشتر، از ایسکو استفاده میشد، همانطور که او قبلا در تغییر فورمیشن رئال به چهار چهار دو از خود نشان داد. هافبکهای مرکزی نیز از فضا استفاده مینمودند و با ورود به محوطه جریمه حریف، ایجاد موقعیت گلزنی میکردند. معمولاً از طریق فضای مابین مدافعین این نفوذ صورت میگرفت. این موضوع باعث تقسیم تعداد گلها میان همه اسکواد میشد و دیگر خبری از کانونی به نام کریستیانو رونالدو وجود نداشت.
زیدان در هنگام پرس و دفاع
میزان اوورلب مدافعان کناری رئال، اهمیت فزایندهای به تعادل دفاعی آنها میدهد. کروس، مودریچ و کاسمیرو اغلب در تغذیه مهاجمان، عالی عمل میکردند. وقتی حملات شکست میخورد، با پرسی سریع در مقابل مدافعان مرکزیشان ترکیب میشدند تا تلاش برای حمله از روی ضد حمله را خنثی کنند.
هنگامی که آنها چهار چهار دو خود را اتخاذ کردند، موقعیت کروس به سمت چپ و مودریچ به سمت راست، به این معنی بود که نقضههای بسیاری از میانه زمین شگل میگیرند. همچنین فضا و آزادی عمل بیشتری در بین مهاجمان بوجود میآمد. کروس و مودریچ مغز متفکر تمام نقشههایی بودند که توسط مهاجم مربوطه ادامه مییافت و یک مدافع کناری با اوورلب در یک سمت و ایسکو در سمت دیگر داشت. این دو هافبک که توسط کاسمیرو همیشه حمایت میشدند، در مواقعی که حریف پیش میرفت، به طور موثر دفاع می کردند. وجود این دو مدافع کناری، کمک اساسی برای کهکشانیها بود و تقریبا در تمام نقشههای تیمی نقش داشتند.
تغییر زیدان به ۳ مهاجم
بازگشت آنها به 4-3-3 در نهایت به تغییر رویکرد ضد پرس آنها کمک کرد. رئال همچنان به شدت و به همان اندازه به پرس ادامه داد و همچنان این کار را با پنج نفر شروع میکرد. مدافعان کناری آنها در هنگام بازی در پشت خط میانی، کمتر از آنچه که لازم بود نفوذ میکردند، بنابراین حریفان احتمالاً پاسهای بلند میدادند، که منجر به بازپسگیری مالکیت رئال در زمین خودی میشد، در حالی که زمانی میتوانستند خیلی نزدیک به دروازه حریف این پرس و بازپسگیری را انجام دهند.
از طریق وینگرها، توپ را به مرکز زمین منتقل میکردند.در ادامه هافبکهای میانی وظیفه انتقال توپ از طریق فضای میان مدافعین مرکزی را برعهده داشتند. در حالی که پیش از آن، موج دوم حمله، توسط فولبکهای پیش تاخته و شماره 10 آنها شکل میگرفت. بنابراین آنها چهار نفر بیشتر از قبل در موج بعدی و همچنین بازپسگیری توپ داشتند. دفاع بدین صورت بود که پس از رد شدن توپ، مدافعین مرکزی با کمک هافبکها، فضاها را میبستند و با پرس به موقع، شرایط را به نفع خود تغییر میدادند.