فوتبال مردان و مربی زن؟
یوسف جوانشیر، فوتباللب – به گزارش فوتباللب و به نقل از اتلتیک، در این مقاله به بررسی تفاوتهای میان سرمربیگری در فوتبال مردان و زنان پرداخته میشود. زمانی که سرمربی زنان تاتنهام، رابرت ویلاهام، سرپرستی تیم مردان را در زادگاه خود، سوئد، برعهده داشت، بسیار پر سروصدا بود. رابرت در مصاحبه با اتلتیک چنین گفت:
من فریاد میزدم، تهییجشان میکردم. شما باید تمام 90 دقیقه صدای منو بشنوید؛ مخصوصا هنگامی که توپ را در اختیار ندارید.
زمانی که ویلاهام به تیم زنان هاکن در شهر گوتنبرگ رفت، همین سبک را پیش گرفت. هنگامیکه آنها چند بازی را واگذار کردند، بازیکنان علیالخصوص بازیکنانی که نزدیک به نیمکت سرمربی بودند، این سروصداها باعث استرس آنها میشد. ویلاهام میگوید:
چیزی که لازم بود را انجام میدادم. مرا به فکر فرو میبرد. چرا چیزی که به آنها میگفتم را انجام نمیدادند؟ من اگر جلوی همسرم صدایم را بلند کنم، او به حرفهای من گوش نخواهد داد. احتمالا آنها هم حس کردهاند جای همسرم هستند.
ویلاهام، مردی با قد بلند است که صدای بم، به او پتانسیل انتقال حس تهدید بالقوه را میدهد. اکنون دیگر، تغییراتی در کار خود اعمال نمود تا به یک فرد آرام 41 ساله تبدیل شود. او فردی آرام و ساکت در کنار زمین است. ویلاهام ادامه میدهد:
من سعی کردم تا آنها را بدون فریادزدن کنترل کنم. این موضوعی واضح است که در طول تجربه مربیگریام در فوتبال زنان به آن دست یافتم.
این تنها یک تفاوت ظریف در سرمربیگری میان فوتبال مردان و زنان است، که رابرت ویلاهام موفق به کشف آن شد.
تفاوت یا همپوشانی؟
اتلتیک برای این مقاله، از 11 نفر از سرمربیان (منیجرها) مصاحبه کرده است و مسائل مربوط به منیجرینگ تیمهای مردان و زنان را مورد بررسی قرارداد. البته که ممکن است همپوشانیهایی میان این دو نیز وجود داشته باشد. علاوه بر این، اکثر منیجرهایی که در هردو محیط کارکردند، تنها در تیمهای زیر 21 سال مردان بودند و در تیم اصلی حضور نداشتند.
برخی از آنها احساس میکنند که هیچ تفاوتی در این دو اتمسفر وجود ندارد و باید درباره نحوه مدیریت بحث شود تا جنسیت افراد. با این حال همین منیجرها به تفاوتهای ظریفی اشاره نمودند که برخی خوب و برخی بد هستند. موضوع حائز اهمیت اما، این است که گاهی این دو تنها متفاوت اند و دچار اختلاف نخواهند شد؛ که الیته دانستن آن میتواند کمک بسزایی را به قدرت مدیریت منیجر القا کند.
بزرگترین و رایجترین تفاوت نقلی که ذکر شد، این بود که مردان میخواهند بدانند «چه کار کنند». این درصورتی است که بازیکنان زن میخواهند بدانند «چرا» باید تمرین خاصی را انحام دهند. منیجرها، بازیکنان زن را با عناوین کنجکاو و علاقمند به همراه پرسشهای فراوان توصیف میکنند. به گفته گرت تیلور، منیجر تیم زنان منچسترسیتی، استفاده از دیالوگها و کلمات میتواند یک خرید بزرگ را در پی داشته باشد. این درصورتی است که برخی منیجرها بر این باورند که بازیکنان زن بیش از اندازه به پیشنهادات خود فکر میکنند.
فوتبال زنان کنجکاوانه، فوتبال مردان عملگرا | لیدیا بدفورد
لیدیا بدفورد، منیجر سابق و کمکمربی زنان لسترسیتی و زنان آرسنال به ترتیب، اکنون سرمربی تیم زیر 18 سال مردان برنتفورد، معتقد است که تیم کنونی او عملگراتر و با کنجکاوی کمتری به تمرینات تیمی خود میپردازند. لیدیا بردفورد میگوید:
آنها از رختکن خارج میشوند و تمام برنامهها را به اجرا در میآورند و بعضا برای برخی مسائل راهحل لازم را مییابند. گویا از کودکی به آنها آموختهاند تا گوش کنند و سپس برنامهها را در زمین عملی نمایند.
لیف اسمرود
لیف اسمرود یک روانشناس بالینی و بازیکن سابق فوتبال است. او در دورههای مختلف (10سال گذشته تاکنون) سرمربی موقت تیمهای بزرگسالان مردان و زنان نروژ و همچنین سرمربی تیم مردان زیر 21 سال بوده است. تجربه او در این زمینه، دانستن کار درست پیش از شروع آن کار است. او میگوید:
مربیان مردی که برای اولین بار وارد فوتبال زنان میشوند، منحنی یادگیری صعودیای در زمینه دانستن این سری مسائل را تجربه خواهند کرد.
اسمرود که مربی ستارگان نروژی مانند ارلینگ هالند، مارتین اودگارد، آدا هگربرگ و گورو ریتن بوده است، میگوید:
درک این منطقها باعث بروز یک ساختار خواهد شد. اما او متوجه شده است که بازیکنان زن، ریسک کمتری در بازی خود دارند و کمتر به تصمیمگیری شخصی میپردازند. در حالیکه بازیکنان مرد این کار را کاملا با ریسک و طبیعیتر انجام خواهد داد. بازیکنانی که عقب بنشینند و منتظر انجام کار درست بمانند، برای ورزشهای سرعتی و حرفهای اینچنینی مناسب نیستند.
از سویی، ویلاهام در تلاش است تا محیطی آرام را در تاتنهام بوجود آورد که درست و غلطی نداشته باشد و بازیکنان به ابتکار عمل و آزادی تشویق شوند. به عنوان مثال او به گریس کلینتون، ملیپوش 20 ساله انگلیس که بصورت قرضی ار منچستریونایتد در اسپرز بازی میکند، میگوید:
شما باید با شجاعت کامل وظایف خود را انجام دهید. میخواهم او حس کند که حق انتخاب از آن اوست. میتواند آن را انتخاب کند یا چیز دیگری را، این بحث درست یا غلط نیست، تصمیمگیریست.
در نتیجه تمایل به انجام کار درست، اسمرود دریافته است که زنان اغلب به دنبال بازخورد و واکنش منیجر خود هستند تا بدانند فرد بالادستیشان درمورد آنها چه فکری میکنند. اسمرود همچنین اینگونه دریافت که بازیکنان زن، در اظهارنظر بسیار مرددتر بودند و در عوض، به دنبال انجام کاری درست تلاش میکردند. او میگوید:
اگر یک بازیکن مرد را روی نیمکت یا بیرون از تیم بگذارم، آنها فکر میکنند مربی یک احمق است. اما بازیکنان زن بیشتر فکر میکنند که چه کار اشتباهی باعث نیمکت نشینی و بیرون بودنشان بوده است.
اسمرود دریافته است که زنان بیشتر دروننگرند و میپرسند:
چه اشتباهی انجام دادم؟ مسئولیتپذیری کمتری برای مردان و مسئولیتپذیری بیشتری برای زنان وجود دارد که حتی میتواند از حد خارج شود. من متوجه شدم که مردها به تواناییهای خود، اطمینان بیشتری دارند. آنها معتقدند که مهارتهای لازم برای این کار را دارند. در مقابل برخی زنان که درسطح بالایی از بازی قراردارند، انتقادات شدیدی از خود دارند، حتی پیش از اینکه به کارهای خوب خود فکر کنند، نکات منفی خود را مییابند و مسائل را شخصی و جزئیتر دنبال میکنند.
مردان بیشتر از دیگران انتقاد میکنند. هنگامیکه از آنها بخواهید چیزی را بهبود ببخشند، فکر میکنند شرایط دشوار شده است و فضا سختتر خواهد بود.
آنها با چشمهای درشت وارد میشوند، رویای اینکه یک بازیکن تاپ لیگبرتری شوند یا برای تیم ملی خود بازی کنند آنها را بسیار مشتاق ساخته که از طرفی، این موضوع بسیار حساس و خطرناک نیز میباشد. آنها پر از هورمون، پول، عوامل مختلف طبیعی و شخصی و والدینیاند که همه، این جاهطلبی را به همراه دارند.
تمرکز اصلی او در تیم مردان زیر 21 سال نروژ بود که تیم را در اولویت قراردهد و در عین حال، به جاهطلبیهای فردی نیز احترام بگذارد. بازیهای فوتبال مردان و زنان در ردههای مختلف در حال توسعه هستند و از سویی درک زندگی بازیکنان زن نیز، امری حیاتی است. از تحقیق درمورد سلامتی آنها گرفته تا مفاد زایمان، رفت و آمد بازیکنان تا تاثیر هر یک بر وامهای مسکن.
فوتبال زنان کنجکاوانه، فوتبال مردان عملگرا | هایز
هایز، منیجر تیم زنان چلسی، بر این تصور است که داشتن زنان در پستهای مهم و رهبری در اطراف تیمش بسیار مهم است. زیرا آنها ممکن است به دلیل زن بودن، با بازیکنان همدردی کنند. هایز میگوید:
مهمتر از هر چیزی، داشتن دانش و آگاهی درمورد خود زنان است. یک فرد آگاه در حوزه دانش فوتبالی کافی نیست.
او اطمینان میدهد که تمامی کارکنان خود را در مورد نیازهای عملکردی خاص زنان تحت آموزش قرارداده؛ که اثرات دوران قاعدگی یک نمونه از آنهاست. هایز تابستان امسال چلسی را ترک خواهد کرد تا به تیم ملی زنان ایالات متحده آمریکا پیوندد.
هرشخصی که در تیم زنان کار میکند، شما باید مدام او را با این مفاهیم به چالش بکشید: “زنان همان مردان کوچک نیستند؛ بنابراین آیا ما باید کار همیشگی خود را انجام دهیم، زیرا آن را همیشه انجام میدادیم یا به دلیل اینکه مردان نیز آن را انجام میدهند؟” ما باید مدام این مفهوم را به چالش بکشیم.
فوتبال زنان کنجکاوانه، فوتبال مردان عملگرا | ریهان اسکینر
ریهان اسکینر منیجر تیم فوتبال وستهم نیز بر تفاوت «سبک زندگی کلی» تاکید بسزایی دارد. او در مورد «تاثیر حقوق مالی مرتبط با آنها، و همه چیزهایی که به بازیکنان، تمرکز بیشتری برای ادامه روند خود و عملکرد بهتر کمک میکند.» صحبت میکند. اسکینر نقل و انتقالات بازیکنان را تنها به عنوان نمونه نام میبرد. او میگوید:
این کاری نیست که آنها فقط از روی علاقه و هوس خود انجامش دهند. بلکه تاثیر بسیاری بر روی چیزهای ساده و پیش پا افتاده خواهد داشت. مانند اینکه بایستی چند ماه پیش از انتقال باید نقل مکان کنید، درحالیکه اجاره ملک خود را از پیش پرداختهاید. اینها عوامل مهم و در عین حال ساده در فوتبال و ورزش زنان است که از لحاظ مالی، تاثیر بسیار اندکی در ورزش مردان دارد.
تیلور، وارد
شاید به همین دلیل اسنت که تیلور در منچسترسیتی، در میان دیگران با «میزان اهمیت و کاربرد بازیکنان زن» که عامل «موفقیت و دستیابی به چیزی است که میتواند وجود داشته باشد» میباشد. در مقابل بازیکنان آکادمی مردان با کمی تلاش به موفقیت میرسند و تصور میکنند آنها عامل اصلی این موفقیت بودند. تیلور میگوید:
در مورد زنان و دخترها، تواضع بسیاری وجود دارد. آنها مدام در پی بهبودی هستند و تلاش میکنند.
یکی از بزرگترین کلیشهها میان زنان و مردان، احساسی بودن بیشتر زنان بوده است. او ادامه میدهد:
من از اینکه زن هستم و این را میگویم عبایی ندارم. زنان احساسیتر هستند، اینطور نیست؟
همچنین کارلا وارد، منیجر تیم بانوان استون ویلا، معتقد است که میان این دو فضای کاری/ورزشی، تفاوتهای اساسی وجود دارد. او میگوید:
برخی روزها ما به یک آغوش نیاز داریم و گاهی اوقات، به یک لگد خوردن! ما نیاز به درک شدن داریم، و همچنین پیچیدهتر از مردان هستیم.
دیوید آزنار، ویلاهام
بزرگترین تغییر برای دیوید آزنار، منیجر تیم بانوان اتلتیکو بیلبائو، که پیش از این در فوتبال مردان کار میکرد همین موضوع بود. او به اتلتیک گفت:
صادقانه معتقدم که مربیگری در فوتبال زنان نیازمند حساسیت بسیاری است. زنان نسبت به مردان بسیار حساستر هستند. این نکتهی بسیار مهمی بود که تجربهاش کردم.
ویلاهام نیز نظری مشابه با دیگران دارد. او معتقد است:
در فوتبال مردان بیشتر همان سیاه و سفید است که وجود دارد. کمی خنده و کمی شوخی و نه احساسات. پویایی و حرکت تیمی در فوتبال زنان، نیازمند احساسات بیشتر، روابط قویتر شخصی و شخصیتی است و آنها درواقع در حال معاشرت فوتبال بازی میکنند. در فوتبال مردانن اما، اینگونه نیست و روابط عمیقی میان آنها شکل نمیگیرد.
فوتبال زنان احساسیتر از فوتبال مردان | بدفورد، اسمرود
بدفورد در اولین بازی فصل خود به عنوان مربی تیم زیر 18 سالههای برنتفورد فعالیت میکرد. یک مقام رسمی از او در مورد اینکه منیجر تیم کجاست سوال کرد که او اینگونه پاسخ داد: “تو دنبال او میگردی؟ معتقد است که میتوان بسیار مستقیمتر با مردان و پسران ارتباط برقرار کرد. این موضوع به دلیل عادت آنها به سبک قاطعانه و برخورد مستقیم است.” او در ادامه میگوید:
در مورد مردان، آنها موضوعات را شخصی نمیکنند. اگر بینشان کسی به دیگری بدگویی کند، ممکن است به یکدیگر حمله کنند، به یکدیگر لگد بزنند و در همانجا همه چیز تمام شود. در مورد زنان اما، اگر بخواهد اتفاقی بیفتد و چیزی باعث درگیری میان دو نفر بشود، این موضوع زمانبر خواهد بود.
اسمرود معتقد است که تنوع در حساسیت وجود دارد. اما او بر این باور است که مردان به اندازه زنان دارای احساسات اند. او میگوید:
مردان دارای احساساتی هستند که ما از آنها خبر نداریم. علاقه کمتری به بروز آنها دارند و سخت است که به شناخت این احساسات برسیم. مردان نمیدانند که چگونه این احساسات را بروز بدهند و در انتقال ان به مشکل برمیخورند. این روش متفاوتی برای برخورد با احساسات را میطلبد.
انرژی بسزایی در ایجاد فضای عاطفی میان تیم وجود خواهد داشت. به این معنا که باید احساسات را بپذیریم، اما نباید توسط آنها کنترل شویم. این بخش بزرگ و نقطه عطف مدیریت من است. این همان موردی است که شما را قدرتمند میکند. شما همچنین بایستی نقطه اوج احساس را در تیم پیدا کنیم و در همان حدود حفظ کنید. این دو روی یک سکه است و نشاندهنده این است که شما، با بازیکنان، فوتبال و انسانها کار میکنید.
کلمه “انسانها” واژهایست که مایکی هریس، در پی انتقال خود از آکادمی مردان برایتون به سرپرستی موقت تیم زنان برایتون، به آن اشاره نمود. او میگوید:
شما با انسانها سر و کار دارید.
هریس که به دلیل عشقی که به مدیتیشن داشت، به عنوان مایک خوشذهن شناخته میشود؛ بر اهمیت خودآگاهی و هوش هیجانی در بازیهای فوتبال مردان و زنان تاکید دارد. او میگوید:”کنجکاو باشید. در مورد آنها اطلاعات کسب کنیدو به آنها نشان دهید که برای کاری که میکنید ارزش قائلید. آنها این را میبینند و سعی میکنند ارزش قائل شوند. زمانی که ارتباط خاص خود را ایجاد نمودید، در زمانهای مناسب نوبت به چالش کشیدن آنها فرا میرسد.”
در مورد هایز، یکی از نکات کلیدی، مدیریت افراد آن هم صرف نظر از جنسیت آنهاست. او میگوید:
من باید در مورد مشخصات شخصیتی شما، نحوه واکنش به استرس یا در شرایط بحرانی، بیشتر بدانم. این، باعث میشود تا بهترین نتیجه و بهترین عملکرد را از شما دریافت کنم. من مردان زیادی را درمیان مربیان خود دارم که میتوان آنها را بسیار راحتتر از زنان مدیریت نمود. این همیشه یک ارتباط جنسیتی نیست، برای اینکه منیجری خوب باشید، به هوش هیجانی و مهارتهای ارتباطی موثری نیازمندید. آنها به اندازه کاربرد تاکتیکی و فنی شما مهماند.
بخش مهم سبک مدیریت هریس اما، ایجاد یک محیط امن روانی است. او میگوید:
من از زیردستان و بازیکنان خود میخواهم که خود واقعیشان باشند. وقتی وانمود میکنید شخصی دیگر هستید، شرایط متفاوت میشود و ممکن است مشکلات بزرگی ایجاد شود و از لحاظ روانشاختی موضوع بسیار حائز اهمیتی خواهد بود زیرا به خستهکننده شدن ارتباطات، شرایط و کاری که میکنید منجر شود.
اسمرود، ادامه دهنده سبکی ارزشمند
اسمرود معتقد است که تیمهای زنان بطور کلی ریسک گریزند و این موضوع، نیازمندی بیشتری را برای ایجاد یک محیط امن میطلبد. او میگوید:”صادق بودن و استحکام شخصیتی، باعث ایجاد امنیت تیمی خواهد شد. اگر با خود صادق نباشید، اینی را از خود و تیم میگیرید. شما باید برای نحوه رفتار و ارزشهای ما نیز احترام قائل شوید و این موضوعی ارزشمند است.”
این یادآور سبک منیجر تیم زنان انگلیس، سارینا ویگمن است. او در سپتامبر 2021 که به این مقام منصوب شد، صداقت و شفاف بودن را برای بازیکنان آشکار کرد، چیزی که کاملا مورد پسند آنها قرارگرفت. به گفته اسمرود، وضوج چیزی است و مراقبت از این شفافیت، چیزی دیگر است. او میگوید:
شما باید به هر بازیکن ارزش خود را بشناسانید. به آنها بگویید، من اینجا هستم که به شناخت شما برسم و به یکدیگر کمک کنیم. اولین چیزی که به هر بازیکنی میگویم این است که به شما نیاز دارم که بهترین نسخه خود را ارائه دهید و تبدیل به بهترین بازیکن تیم شوید. همان که هستید باشید و کاری که فکر میکنید درست است را انجام دهید. این وظیفه من است که این را عملی کنم. اگر از شما بخواهم چیزی را تغییر دهید، به شما میگویم اما؛ نقطه قوت یک تیم این است که افراد با تفاوتهای خود در تیم حاضر شوند. این امری حیاتی است و نکتهایست که ابتکار را ایجاد میکند.
یکی از راههایی که ویلاهام میتوانست احساسات تیم مردان را بررسی نماید، حضور در رختکن آنها بود. او میگوید:
شما مستقیما میتوانید احساسات تیمی و شخصی هر فرد را در بین دو نیمه، پایان بازی و شرایط درگیر دریافت نمایید، زیرا میتوانید در کنار بازیکنان قرارگیرید. به ناامیدی آنها گوش میدهید. احساسات را لمس میکنید و این به عنوان یک مربی برای من از اهمیت بالایی برخودار است.
این درحالیست که یک مربی مرد نمیتواند در زمانی که بازیکنان در حال عوض کردن لباسهای خود هستند، وارد رختکن تیم زنان شود و یا برعکس، این موضوع نیز در فوتبال جوانان به دلایل حفاظتی صادق است. منیجرها و مدیرانی که جنسیت متفاوتی با سایر تیم دارند، تمایل بیشتری به آمدن بازیکنان چند دقیقه زودتر به زمین دارند، تا صحبتهای پیش از بازی خود را با آنها درمیان بگذارند.
ویلاهام میگوید:
واقعا نمیتوانم در مورد افکار و بحثهایشان چیزی را حس کنم. آنها پیش از بازی چه میزان عصبیاند؟ در رابطه با چه موضوعاتی ممکن است بحث کنند؟ تنها زمانی که این احساسات را درک میکنم، بین دو نیمه است. دوست دارم افکار آنها را بشنوم و در جریان آن قرارگیرم. این زمانی است که شما بیشتر از فوتبال مردان، از تیم فاصله میگیرید.
ویلاهام در ابتدای کارش در فوتبال زنان، این موضوع را دشوار میدید. اما به تدریج محیطی را بازسازی نمود تا به رهبران خود و مربیان زن، اعتماد بسزایی را قائل شود. بدفورد و هریس نیز، هیچ تفاوتی با ویلاهام ندارند و از پنجرههای زمانی متغدد برای تعامل با بازیکنان بهره میبرند. این موضوع چه در سوپرلیگ زنان و چه با تیمهای آکادمی مردان قابل اجراست.
تفاوتهایی در اجرای سبک
هریس میگوید من وقتم را در رختکن نمیگذرانم. این در حالیست که بدفورد براساس تجربه شخصی، متخصصان فیزیوتراپ و ورزشی را بسیار با اهمیت و موثر در نحوه رفتار بازیکنان میداند. او میگوید:
تا زمانیکه به افراد اعتماد کنید، آنچه موردنیاز شما است را با شما به اشتراک میگذارند. بازیکنان نیازمند همان فضای امن هستند. از نظر من، نیاز به دانستن لحظه به لحظه احساسات آنها نیست. من هرگز به دلیل زن بودن خود و بودن در رخنکم کردانه، احساس ناتوانی نکردهام. همه مدیران و منیجرهایی که با آنها ارتباط داشتم، به “عقل سلیم” از نظر زمان ورود به رختکن اشاره داشتند.
آنها همیشه یک روال ثابت داشتند، یک ضربه به در، چک شدن وضعیت تعویض لباس و سپس ورود منیجر به داخل رختکن. و حالا درمورد فوتبال چطور؟ خب، اکثریت بر این باور بودند که شباهتهایی میان این دو موضوع پابرجاست. ویلاهام و بدفورد به تغییرات فیزیولوژیکی قدرت و سرعت اشاره کردند. درحالیکه اسمرود همان مدلهای بازی را در هردو مورد استفاده قرارداده بود.
آنچه که واضح است، هیچ یک از این مباحث ارتباطی با برنامه درسی دورههای مربیگری ندارند وامری تجربی تلقی میشوند. اما بسیاری از مدیران، مربیان و منیجرها معتقدند که امری بسیار کمک کننده است.
و در پایان نیز، هایز دریافت تنها «استفاده از اشارات» برای بازی زنان میتواند بسیار مفید باشد؛ صرف نظر از اینکه شما تفاوت میان مدیریت فوتبال مردان یا زنان را متوجه شوید. او همچنین میخواهد مدت زمان بیشتری را بر روی “مدیریت انسان، نه مدیریت بیزنس یا نحوه رساندن توپ به دروازه” تمرکز کند.
برای شنیدن تحلیلهای صوتی هفتگی در پادکست فوتبال لب، از این لینک به ما گوش کنید!