Author Archives: amirmmd_kln

پریمیرلیگ و عشق دوباره به پرتاب بلند اوت

رقابت های پریمیرلیگ

امیرمحمد کلانتری، فوتبال لب – تاکتیک‌های فوتبال در سال‌های اخیر رشدی چشمگیر داشتند. با این حال حتی بیشترین هواداران پراگرسیو هم هنوز دوست دارند تیمشان توپ را داخل محوطه شلوغ مقابل دروازه بفرستد.

ارائه فوتبالی بهتر از گذشته در پریمیرلیگ

وقتی موضوع از ابعاد مختلف بررسی میشود، به این نتیجه میرسیم که فوتبالی که در پریمیرلیگ تماشا می‌کنیم پیشرفته‌تر و حسابشده‌تر از قبل میباشد. اما از خود بپرسید: چه کسی وجود دارد که یاد پرتاب‌های نمادین و بلندِ روری دلپ برای استوک سیتی در اواخر دهه 2000 نیفتد؟!

کاهش تمایل به بازی مستقیم در پریمیرلیگ در اواخر دهه گذشته، همزمان با کاهش درصد پاس های بلند دروازه بانان همراه بود. این نوع پاس، به پاس هایی اطلاق میشود که حداقل 32 متر را طی میکنند. چرا که تیم های بیشتری بر حفظ مالکیت توپ، بازیسازی از عقب زمین و بازپسگیری مالکیت توپ پس از از دست دادن آن تمرکز داشتند.

مدس رورسلف، بازیکن برنتفورد - پریمیرلیگ

روند کاهش پاس بلند دروازه بانان در پریمیرلیگ در دو فصل اخیر نیز ادامه یافت. با این حال، استفاده از پرتاب بلند اوت، تغییر چشمگیری داشت و به سطح پیشین بازگشته است.

افزایش استفاده از تاکتیک پرتاب اوت بلند در پریمیرلیگ

از فصل 2021/22، تیم های پریمیرلیگ در موقعیت مناسب، پرتاب اوت بلند بیشتری به سمت محوطه جریمه حریف انجام دادند. در بازی برگشت نیمه نهایی چمپیونزلیگ، این تاکتیک، یکی از سلاح های اصلی آرتتا در برابر شاگردان انریکه بود.

با بررسی سهم پرتاب های اوت بلند هجومی، که به پرتاب هایی به داخل محوطه جریمه از یک چهارم هجومی زمین اطلاق میشود، نسبت به کل پرتاب اوت در آن منطقه، شاهد افزایش سال به سال این آمار بودیم که در فصل جاری به 17% رسید.

آمار پرتاب اوت های هجومی در پریمیرلیگ


ترکیب بازیکنان تیم، توانایی بازی هوایی و توانایی دفاع در موقعیت ترنزیشن حریف در صورتی که توپ پس از پرتاب به آنها واگذار شود، از عوامل کلیدی تعیین کننده تصمیمات تاکتیکی تیم ها هستند. مهمتر از همه، نیاز به بازیکنی دارید که بتواند پرتاب اوت بلند را از آن منطقه به داخل محوطه جریمه ارسال کند.

برنتفورد و ناتینگهام فارست از زمان صعودشان به پریمیرلیگ در فصل های 2021/22 و 2022/23 به ترتیب، پیشگام این تاکیتک بودند؛ به طوری که به ترتیب 54% و 40% از پرتاب های اوت آنها در یک چهارم هجومی زمین، به صورت بلند و مستقیم به محوطه جریمه ارسال شده است.

در فصل جاری، برنتفورد 92 پرتاب اوت را مستقیماً از یک چهارم هجومی زمین به داخل محوطه جریمه انجام داده است. این آمار با سهم 63 درصدی از کل پرتاب اوت آنها در آن منطقه، به وضوح بالاترین رقم در لیگ انگلیس است.

آمار پرتاب اوت های بلند پریمیرلیگ

بررسی پرتاب اوت برنتفوردِ توماس فرانک:

نقشه استراتژی پرتاب اوت برنتفورد در زمین بازی، امکان بررسی دقیق این تاکتیک را فراهم میکند.
با تقسیم پرتاب ها در هر دو سمت زمین، مشخص است که تارگت بیشتر این پرتاب ها به سمت تیرک نزدیک به نقطه پرتاب است. خصوصا زمانی که پرتاب از خط کناری سمت راست انجام میشود. پرتاب از آن منطقه معمولاً توسط کوین شاده یا اتان پیناک اجرا میگردد. سهم بیشتر پرتاب ها مستقیماً به دهانه دروازه حریف ارسال میشود.

نکته قابل توجه این است که موفقیت استراتژی پرتاب اوت بلند، تنها به اولین تماس با توپ محدود نمیشود، بلکه استفاده از بینطمی حریف که پس از آن رخ میدهد نیز نقش کلیدی دارد.

با گسترش بازه تحلیل نرخ گل مورد انتظار (xG) برنتفورد به 10 ثانیه پس از پرتاب اوت، قدرت این تیم در استفاده از چنین شریطی آشکارتر میشود. مجموع نرخ گل مورد انتظار حاصل از پرتاب اوت هجومی برنتفور (3.9)، مشخصا بالاترین رقم خلق موقعیت گلزنی در پریمیرلیگ است. این رقم بیش از دو برابر کریستال پالاس (1.1)، نزدیکترین رقیب آنها در این معیار، میباشد.

تقسیم پرتاب های برنتفورد در دو طرف زمین در فصل جاری پریمیرلیگ

با مقایسه این آمار با ناتینگهام فارست، که 52 پرتاب بلند به محوطه جریمه دارد و دومین رکورددار در لیگ است، به وضوح مشخص میشود که برنتفورد چقدر در این فاز بازی کارآمد عمل کرده است.  مجموع نرخ xG فارست از دنباله پرتاب‌های بلند (0.7)، به سطح مورد انتظار نرسید. با بررسی هر موقعیت به‌صورت‌ جداگانه، تیم نونو اسپریتو سانتو تنها توانست نرخ گل مورد انتظار (xG) 0.01 به‌ازای هر پرتاب بلند ثبت کند. این رقم تنها برای رتبه دهم در لیگ کافی است.

برای برنتفورد، نرخ گل مورد انتظار (xG) 0.04 به‌ازای هر پرتاب بلند، بالاترین مقدار در میان تمام تیم‌های لیگ است. شاید این تفاوت در نگاه اول چشمگیر نباشند، اما در شرایطی که تفاوت ها کم اما حیاتی هستند، همین برتری‌های کوچک می‌توانند تعیین‌کننده باشند.  مشابه تاکتیک‌های آنها در ضربات کرنر و آزاد، برنتفورد از یک تنظیمات و شیوه خاص استفاده میکند تا احتمال گلزنی از پرتاب‌ بلند اوت را به حداکثر برساند.

نحوه اجرای تاکتیک پرتاب اوت توسط برنتفورد در پریمیرلیگ

معمولاً مدافعان میانی آنها در نزدیکی نزدیکترین تیرک دروازه به نقطه پرتاب مستقر میشوند. کریستین نردگارد اطراف نقطه پنالتی قرار میگیرد و یوان ویسا، برایان امبومو و میکل دمسگارد در پشت سر او صف میکشند تا برای حمله توپ های برگشتی مهیا شوند.

برنتفور در مقابل بورنموث - رقابت های پریمیرلیگ

در مثال زیر که مربوط به برد 2-1 برونموث در ماه مارس است، ناتان کالینز، کریستوفر آیر و پیناک در نزدیکی تیرک نزدیک به نقطه پرتاب مستقر شدند. در همین حال، نردگارد، ویسا، دمسگارد و امبومو در موقعیت مستقر شده خود در حوالی نقطه پنالتی، آماده استفاده از توپ برگشتی هستند.

همانطور که شاده پرتاب اوت بلند خود را به سمت تیرک نزدیک به نقطه پرتاب میفرستد…

… نردگارد چند قدم به جلو میرود تا به توپ احتمالی حمله ببرد. در همین حال، ویسا و دمسگارد عقب تر از هافبک دانمارکی باقی میمانند و به سمت مناطق مختلف حرکت میکنند تا مطمئن شوند برنتفورد میتواند پوشش عرضی دروازه را هنگام حمله به توپ برگشتی احتمالی فراهم کند.

مارکوس تاورنیر از بورنموث در چالش فیزیکی با آیر تقریبا موفق به تماس با توپ نمیشود و مسیر توپ را تغییر نمیدهد…

… و این یعنی حرکت قبلی نردگارد او را در موقعیتی ایده آل قرار داد تا گل پیروزی بخش را به ثمر برساند.

توجه به موقعیت یابی ویسا نیز اهمیت دارد، زیرا عقب ماندن عمدی او به این معنی میباشد که میتواند به هر توپ برگشتی حمله کند.

یک نمونه دیگر از تاکتیک برنتفورد

در نمونه بعدی که مربوط به پیروزی 3-1 مقابل ساوتهمپتون در ماه اکتبر است، پیناک و کالینز، دو دفاع وسط این تیم، در ابتدا نزدیک به تیرک دورتر از نقطه پرتاب جاگیری کردند، درحالیکه ویسا و امبومو در نزدیکی ماتیاس ینسن ایستادند زیرا او به فکر انجام یک پرتاب اوت کوتاه است.

وقتی نهایتا ینسن تصمیم میگیرد که پرتاب را بلند انجام دهد، کالینز و پیناک به سمت تیرک نزدیک به نقطه پرتاب حرکت میکنند و ویسا موقعیت خود را تنظیم میکند تا بتواند به توپ برگشتی حمله کند. سپس ینسن پرتاب اوت را به سمت منطقه تیرک نزدیک به نقطه پرتاب هدایت میکند…

… و ویسا در حالی که کالینز مشغول نبرد هوایی برای تصاحب توپ است، به توپ دوم (برگشتی) یورش میبرد . کالینز توپ را به آرامی به سمت تیرک دور هدایت می‌کند…

… و تحرکات زیرکانه ویسا به او اجازه میدهد که مسیر دفع توپ آرون رمزدیل را مختل کند و توپ را با چنگ و دندان از خط دروازه عبور دهد تا نتیجه را به 3-0 به سود برنتفورد تغییر رقم بزند.

در پیروزی پرگل 4-3 مقابل منچستریونایتد، این بار نوبت دمسگارد بود که به توپ برگشتی حمله کند.

نخست او در حالی که هم تیمی‌هایش در موقعیت‌های از پیش تعیین شده خود قرار داشتند، در لبه محوطه جریمه جاگیری کرد.

زمانی که مایکل کایوده پرتاب اوت بلند خود را به سمت تیرک نزدیک به نقطه پرتاب، هدایت کرد…

… کوبی مینو در ابتدا توپ را دور می‌کند، اما کایوده از جناح وارد عمل میشود و به توپ سرگردان حمله میکند. در همین حال، دمسگارد به سمت فضای نزدیک به تیرک نزدیک یورش میبرد تا یک گزینه برای توپ دوم باشد…

… در نهایت پاس دمسگارد پس از برخورد به لوک شاو، به تور دروازه برخورد میکند و گل ثبت میشود.

اصلا تعجبی ندارد که این یک روند و تاکتیک کلیدی است که فرانک همچنان به آن متعهد است.

فرانک در برنامه ” Monday Night Football ” در سال 2023 گفت:

من اعتقاد زیادی به حضور پر تعداد بازیکنان در اطراف محوطه جریمه حریف دارم. اینکه چگونه میشود فشار را بر روی حریف حفظ کنیم و در فاز بعدی، استفاده از توپ های برگشتی.

سخن پایانی

درست است که این روش ممکن است به زیبایی زنجیره پاس های حساب شده و زیبا برای هواداران جذاب نباشد، اما وقتی موضوع رساندن توپ به محوطه جریمه حریف مطرح است، روش کارا تر به روش زیبا تر ارجحیت دارد.

باتوجه به آمار، اینطور به نظر میرسد که پریمیرلیگ هر روز بیشتر مجذوب این ایده میشود.

راز خطرناک بودن لیورپول و سایر تیم‌ها پس از دفاع روی کرنرها

امیر محمد کلانتری، فوتبال‌لب – طبیعت چرخشی تکامل تاکتیکی در فوتبال به این معناست که وقتی چیزی مد روز میشود، فقط کمی موضوع زمان است تا بقیه هم به آن برسند. در این مقاله به موضوع افزایش ضد حملات حاصل از دفاع روی کرنرها در پریمیرلیگ و خصوصا در تیم لیورپول خواهیم پرداخت.

افزایش ضدحمله ها پس از دفاع بر روی کرنرها

تمرکز بیشتر بر روی حمله از ضربات کرنر در پریمیرلیگ در دو فصل اخیر، در کنار ظهور متخصصان ضربات ایستگاهی، همراه با افزایش تعداد گل های حاصل از کرنرها بود.
با این حال، جنبه دفاع روی کرنرها نیز به همان اندازه مهم است. تهدید اخیر حمله از کرنرها در لیگ برتر انگلیس به طور منطقی با تمرکز بیشتر روی دفاع از کرنرها دنبال میشود. آیا این استراتژی جواب داد؟

اول باید نرخ گلزنی به ازای هر 100 ضربه کرنر در هر فصل را بررسی کنیم. بررسی آمار به ازای هر کرنر به ما امکان میدهد مقایسه عادلانه ای بین فصل های مختلف داشته باشیم. زیرا ممکن است تعداد کرنرها در سال های مختلف متفاوت باشد.

از فصل 2007/08 که اُپتا شروع به جمع آوری آمار کرد، بیش ترین تعداد گل به ازای هر 100 کرنر در فصل گذشته با رقم 4.2 به ثبت رسید.

این عدد در فصل جاری به طور چشمگیری کاهش یافت و به 3.3 گل به ازای هر 100 کرنر رسید. پایین ترین رقم از فصل 2019/20 تاکنون.

علاوه بر این، میانگین کیفیت موقعیت‌های ایجادشده از کرنرها در این فصل کاهش پیدا کرد. با نگاه به گل مورد انتظار به ازای هر 100 کرنر در لیگ، رقم فصل جاری (3.6) در مقایسه با سه فصل گذشته پایین تر است. این نشان دهنده بهبود عملکرد تیم‌ها در دفاع روی کرنرها در فصل جاری است. (البته ممکن است کاهشی در جنبه تهاجمی تیم‌ها نیز موجود باشد، بنابراین نمیتوان با قطعیت نظر داد)

نحوه دفاع روی کرنرها

دو روند خاص در دو فصل اخیر، استفاده از کرنرهای کوتاه و برنامه های تهاجمی با بازیکنان مستقر در لبه محوطه جریمه بوده است. برای خنثی کردن این تاکتیک‌ها، تیم‌های در حال دفاع یک یا دو بازیکن را نزدیک نقطه پنالتی قرار می‌دهند.

با ترکیب عوامل فوق، تا حدی توضیح برای افزایش جزئی ضدحمله‌ تیم‌ها هنگام دفاع روی کرنرها در لیگ در فصل جاری به دست می‌آید.

بهبود ظاهری در دفاع از کرنرها در سطح لیگ، منجر به فرصت‌های بیشتر برای ضدحمله شده است. این واقعیت که یک یا دو بازیکن در موقعیت دفاعی بالاتر در محوطه جریمه قرار دارند، احتمال موفقیت در انتقال سریع به حمله را افزایش می‌دهد.

با بررسی ضدحمله‌های ناشی از کرنرها در لیگ انگلیس که بعنوان مالکیت توپ پس از دفاع روی کرنر تعریف می‌شود و در نیمه خودی آغاز و در عرض 15 ثانیه به یک شوت یا لمس توپ در محوطه جریمه حریف منجر می‌شود، نرخ ضدحمله به ازای هر 100 کرنر در فصل جاری (3.1) نسبت به دو فصل قبل بالاتر است.

لیورپول، گل سرسبد ترنزیشن در فصل جاری!

یکی از تیم‌هایی که در فصل جاری پریمیرلیگ در ضدحمله‌های پس از دفاع روی کرنرها بیشترین خطر را ایجاد کرده، لیورپول است. تیم آرنه اسلات در موقعیت‌ ترنزیشن عملکرد درخشانی دارد. به محض دفع کرنر حریف، این موضوع آنها را به تیمی خطرناک تبدیل می‌کند.

بر اساس آمار ضدحمله به ازای دفاع روی هر 100 کرنر در این فصل لیگ، لیورپول با نرخ 9.3 در صدر جدول قرار دارد.

ضد حمله به ازای دفاع از هر 100 کرنر در فصل جاری با حضور لیورپول در صدر.

علاوه بر تهدید آنها در موقعیت‌ ترنزیشن، استحکام دفاعی لیورپول در مقابله با کرنرها، فرصت‌های بیشتری برای ضدحمله در اختیارشان قرار میدهد. در فصل جاری، تیم اسلات با آمار 1.6 گل خورده به ازای هر 100 کرنر، سومین آمار گل خورده کم و با شاخص 2.7 گل مورد انتظار به ازای هر 100 کرنر، دومین میزان گل‌های مورد انتظار کم را در لیگ انگلیس به خود اختصاص داد.

نحوه دفاع لیورپول روی کرنرها

در دفاع روی کرنرها، لیورپول محمد صلاح و وینگر چپ خود (دیاز یا خاکپو) را در موقعیت‌ های نزدیک نقطه پنالتی و تیرک نزدیک دروازه مستقر می‌کند تا در صورت امکان ضدحمله، بتوانند سریع حرکت خود را آغاز کنند.

چینش لیورپول هنگام دفاع روی کرنر در بازی مقابل وستهم

در صورت احتمال اجرای کرنر کوتاه توسط حریف، وینگر چپ لیورپول (دیاز یا خاکپو) مسئول دفاع از آن خواهد بود، در حالی که محمد صلاح همچنان در موقعیت خود نزدیک نقطه پنالتی باقی می‌ماند.

چینش لیورپول هنگام دفاع روی کرنر در بازی مقابل فولام

با این حال، یکی دیگر از طرح‌های دفاعی لیورپول استفاده از آرنولد برای پوشش گزینه کرنر کوتاه است. در این حالت وینگر چپ در موقعیت نزدیک تیرک اول قرار می‌گیرد و صلاح همچنان در جایگاه معمول خود مستقر می‌شود.

توانایی پاس‌دهی آرنولد ابزار مفید دیگری برای انتقال به موقعیت تهاجمی است. قراردادن او در این نقش دفاعی همزمان به ضدحمله‌ نیز کمک می‌کند.

چینش لیورپول هنگام دفاع روی کرنر در بازی مقابل بورنموث

لیورپول در فصل جاری لیگ دو گل از ضدحمله‌های پس از دفاع روی کرنر به ثمر رساند که جایگیری صلاح و دیاز نقش کلیدی در این گل‌ها داشت.

در این نمونه که در بازی مقابل برنتفورد در آگوست اتفاق افتاد، هنگامی که سانتر ماتیاس ینسن توسط کوناته دفع شد، صلاح نزدیک نقطه پنالتی قرار داشت و دیاز مسئول پوشش گزینه کرنر کوتاه بود.

چینش لیورپول هنگام دفاع روی کرنر در بازی مقابل برنتفورد

جایگیری اولیه صلاح و دیاز آنها را در موقعیت مناسبی قرار می‌دهد تا هنگام دفع کرنر بتوانند ضدحمله را آغاز کنند.

صلاح در شروع انتقال توپ سعی می‌کند دیاز را پیدا کند، اما ویتالی جانلت پاس او را قطع می‌کند. از روی خوش شانسی، ژوتا توپ را تصاحب می‌کند و پس از حمل آن، توپ را به دیاز می‌رساند. در نهایت گل را به ثمر می‌رسد.

جمع بندی

البته افزایش ضدحمله‌ها پس از دفاع روی کرنر فقط به تاکتیک‌های کرنر مربوط نیست. ماهیت هرچه بیشتر ترنزیشن پریمیرلیگ از فصل گذشته نیز عامل دیگری است.

امروزه اکثر تیم‌های پریمیرلیگ بازیکنانی دارند که از توانایی فیزیکی و مهارتی لازم برای درخشش در موقعیت‌ ترنزیشن برخوردارند. چه استقامت، چه سرعت و چه توانایی دریبل، دویدن از یک محوطه جریمه به دیگری برای اکثر بازیکنان لیگ کار غیرممکنی نیست.

اما دستورات تاکتیکی نقش مهمی در این روند دارد. همچنان که چرخه تاکتیک‌های کرنر ادامه می‌یابد، تیم‌ها روش‌های جدیدتری برای خنثی کردن سازماندهی دفاعی و کاهش تهدید ضدحمله‌ها پیدا خواهند کرد.

حقه کار این است که همیشه یک گام جلوتر از این چرخه تاکتیکی باشید.

نقل و انتقالات در کانال قاتلان؛ بهترین مقصد برای مهاجمان مطرح بازار اروپا کدام است؟

امیر محمد کلانتری، فوتبال‌لب – با نزدیک شدن به پنجره نقل و انتقالات تابستانی، غول‌های اروپایی خود را برای آغاز چرخه معاملات محیا میکنند.

تعدد مهاجمین در نقل و انتقالات پیش‌رو

در نقل و انتقالات تابستان 2025، تعداد زیادی از باشگاه‌ها در جستجوی مهاجمان تراز اول خواهند بود و گزینه‌ های متنوعی از استعداد های جوان تا مهاجمان باتجربه در اوج دوران حرفه‌ای در سراسر اروپا وجود دارد.

البته این رویکرد که هر باشگاه صرفاً به دنبال بهترین بازیکن موجود باشد، ساده‌لوحانه خواهد بود؛ بلکه باید بازیکنی را بیابند که با سیستم بازی آنها سازگاری داشته باشد.

به همین منظور، نشریه The Athletic مقاله‌ای را برای تطبیق بازیکنان با تیم‌ها ترتیب داد. تطبیق برخی از جذاب‌ترین مهاجمان اروپا با تیم‌هایی که به نظر می‌رسد بیشترین تناسب را با آنها دارند.

برخی از این تطبیق سازی ها بر پایه داده‌های آماری است و برخی دیگر بر اساس تاکتیک. تعدادی از آنها ممکن است گزینه‌های دور از‌ ذهن باشند، اما این بخشی از هیجان ماجراست!

رقابت تیم های شهر منچستر در نقل و انتقالات تابستان، کدام تیم به اوسیمن بیشتر نیاز دارد؟

انتقال قرضی یک‌ساله ویکتور اوسیمن از ناپولی به گالاتاسرای، حال‌ و هوای یک سال عجیب فوتبالی را دارد. این انتقال به استانبول پس از آن انجام گرفت که پیشنهاد انتقال او به عربستان در آخرین لحظات به شکست انجامید. این موضوع ناپولی را مجبور به یافتن راه‌حلی کوتاه‌ مدت وا داشت. با توجه به اینکه این تیم قبلاً روملو لوکاکو را به‌عنوان جایگزین جذب و اوسیمن را از اسکواد خود حذف کرد، قرارداد قرضی تنها گزینه ممکن بود.

بازگشت او به ناپولی در تابستان امسال پس از پایان دوره قرضی، احتمالاً چیزی بیش از یک توقف کوتاه نخواهد بود. جیووانی مانا، مدیر ورزشی ناپولی، قبلاً به‌وضوح اعلام کرد که آنها به دنبال فروش دائمی او در سریع‌ترین زمان ممکن هستند.

برخلاف برخی دیگر از مهاجمان این مقاله، اوسیمن بعنوان یک مهاجم کلاسیک شماره ۹ عمل می‌کند. او کمتر به عقب برمی‌گردد و در بازی ارتباط برقرار می‌کند. تمرکز این مهاجم بیشتر بر دویدن‌های انفجاری به پشت دفاع حریف و حمله به محوطه جریمه تمرکز دارد.

در فصل قبل با ناپولی، اوسیمن سومین نسبت بالای شوت به توپ‌ های لمس‌شده را در چهار لیگ معتبر اروپایی ثبت کرد. اوسیمن تنها از آرتم دوبیک از خیرونا اسپانیا و ارلینگ هالند از منچسترسیتی عقب بود. مانند هالند، این بازیکن ۲۶ ساله نیجریه‌ای وظیفه خود را به‌طرز ساده‌ای ویرانگر تعریف می‌کند: پیدا کردن فضا و گل‌زنی.

مقایسه آماری مهاجمان فعال در اروپا

اوسیمن مورد نیاز برای منچستریونایتد، نه سیتی

هر باشگاهی طبیعتاً مشتاق است بازیکنی را جذب کند که بر مهارت‌ های بنیادی مورد نیاز برای درخشش به عنوان مهاجم تسلط دارد. اما برخی نیاز کمتری به او دارند. برای مثال، منچسترسیتی دلیلی ندارد که یک بازیکن شوت‌ زن دیگر در کنار هالند به خدمت بگیرد.

اما این موضوع در مورد رقیب همشهری‌ آنها، منچستریونایتد، صدق نمی‌کند. مهاجمان این تیم در ایجاد موقعیت‌های شوت‌زنی با مشکل مواجه بوده‌اند. راسموس هویلون و جاشوا زیرکزی در مقایسه با تمام مهاجمانی که حداقل 900 دقیقه در این فصل لیگ بازی کردند، کمترین نسبت شوت به توپ‌ های لمس‌شده را دارند. قبل از شکست 1-0 یونایتد مقابل ناتینگهام فارست در اوایل این ماه، زیرکزی در مورد بهترین پست خود در سیستم حمله‌ تیم ابراز تردید کرد و به ریو فردیناند، مدافع سابق تیم ملی انگلیس که حالا به عنوان تحلیلگر فعالیت می‌کند، گفت که خود را چیزی بین پست‌ ۹ و ۱۰ می‌بیند.

در مقابل، اوسیمن کوچکترین تردیدی ندارد که نقاط قوتش در کجای زمین خودنمایی می‌کند. یک مهاجم گلزن و با حضور موثر در محوطه جریمه مانند او می‌تواند به روبن آموریم، آن محرکی را بدهد که دوران مربیگری‌اش در متچستر تاکنون به شدت فاقد آن می‌باشد.

آرسنال پیشتاز رقابت برای شاه‌ماهی نقل و انتقالات، آیا یوکرش واقعا مناسب توپچی‌هاست؟

طبق گزارش اخیر نشریه The Athletic، آرسنال نیاز مبرم به جذب مهاجم در نقل و انتقالات و علاقه شدیدی به یوکرش دارد. اما با توجه به آمار ترسناک گلزنی او (87 گل در 94 بازی برای اسپورتینگ) بعید است که تنها آرسنال مشتری او در نقل و انتقالات تابستانی باشد.

اما مشخص نیست که این مهاجم 26 ساله‌ سوئدی به‌طور طبیعی با سیستم آرسنال همخوانی داشته باشد. همانطور که نمودار حرکات او نشان می‌دهد، یوکرش به حرکات عرضی پشت خط دفاع تمایل دارد. اما تیم میکل آرتتا از نظر داشتن وینگر، کاملاً تأمین شده است، به‌ویژه با حضور بوکایو ساکا، این بازیکنان بعید است که بخواهند یک مهاجم نوک موقعیت آنها را اشغال کند. در عوض، آنها ترجیح می‌دهند هم‌تیمی‌ای داشته باشند که از سانترهای خطرناک آنها استفاده کند. اما با وجود جثه‌ قدرتمند 192 سانتی‌ متری یوکرش، او در بازی هوایی چندان قوی نیست و حرکات کمتری برای دریافت سانتر انجام می‌دهد.

نمودار پیتزایی آمار ویکتور یوکرش به عنوان گزینه نقل و انتقالاتی

علاوه بر این، آرسنال ترجیح می‌دهد با کنترل بازی بر حریف مسلط شود، که این مسئله فرصت‌های لازم برای دویدن به عمق در پشت مدافعان (نقطه قوت یوکرش) را محدود می‌کند. از این گذشته، کای هاورتز در تابستان 2023 از چلسی نه به خاطر توانایی گلزنی، بلکه به دلیل پرس هوشمندانه، بازی ارتباط دهنده دقیق و انعطاف پذیری برای جابجایی با مهاجمان دیگر آرسنال خریداری شد. ویژگی‌هایی که خط حمله‌ آنها را پویا و غیرقابل پیش‌بینی می‌کند.

تیم مناسب یوکرش در نقل و انتقالات تابستانی

در عوض، یوکرش ممکن است گزینه‌ بهتری برای لیورپول آرنه اسلات باشد. قرمز های مرسی ساید علیرغم عملکردی خوب و کسب قهرمانی احتمالی لیگ انگلیس، به شدت از ضعف مهاجمان مرکزی خود ضربه خوردند. آن‌ها باعملکرد غیرقابل قبول داروین نونیز و دیوگو ژوتا به عنوان گزینه های بالفعل در مرکز خط حمله و عدم گلزنی دیاز و گاکپو به عنوان گزینه های آلترناتیو، در خط حمله چندان قابل قبول نبودند. قرمز ها نیاز به جذب یک مهاجم مرکزی در نقل و انتقالات برای عدم تکرار بازی هایی نظیر شکست مقابل پلیموث در اف‌ای کاپ و حذف مقابل پاریسن‌ژرمن در لیگ قهرمانان خواهند داشت.

اگرچه قهرمان امسال لیگ انگلیس تحت هدایت اسلات نسبت به دوران هوی متال یورگن کلوپ محتاط‌تر است، اما حمله‌های آنها از طریق ضد حمله های سریع همچنان پایه‌ موفقیت آنهاست. لیورپول با ایجاد 9.9 گل مورد انتظار از ضدحمله‌ها (رکورد برتر لیگ در این فصل) ثابت کرد که هنوز پادشاه ترنزیشن سریع است. دویدن‌های انفجاری یوکرش از عمق می‌تواند قدرت این حملات را افزایش دهد.

ویکتور یوکرش مهاجم سوئدی در لباس اسپورتینگ لیسبون

بحران قیمت بازیکن در نقل و انتقالات؛ چرا ایساک نه؟

بسیاری از باشگاه‌ها به دنبال جذب الکساندر ایساک در نقل و انتقالات هستند، اما از نظر نیوکاسل، این خواسته‌ها بی‌فایده است. دلیلی وجود ندارد که این باشگاه فروش ستاره‌ خود را قبول کند. مانند هر عاشق شکست خورده، آنهایی که چشم به ایساک دوختند، باید دامنه نگاه خود را گسترده‌تر کنند تا گزینه‌ی بعدی را بیابند.

اما چه کسی شبیه ایساک است؟

ایده‌ی طبیعی این است: اگر این مهاجم 25 ساله‌ سوئدی دست‌نیافتنی است، آیا می‌توان کسی را یافت که شبیه او باشد؟ اما یافتن چنین جایگزینی کار دشواری است. مقایسه‌ ساده‌ آمار گلزنی او با سایر مهاجمان گمراه‌کننده است. زیرا مهاجمان با پروفایل کاملاً متفاوت می‌توانند به آمار گل مشابهی برسند و ارزش ایساک بسیار فراتر از گلزنی است.

هوگو اکیتیکه مهاجم فرانسوی نوک آینتراخت فرانکفورت و گزینه لیورپول، آرسنال، منچستر یونایتد، بایرن مونیخ و پاریسن ژرمن

دلیل اینکه بسیاری او را گزینه‌ای ایده‌آل برای آرسنال می‌دانند، ارتباط پویا، انعطاف پذیری و کیفیت تکنیکی اوست که با سبک سیال میکل آرتتا کاملاً همخوانی دارد.

برای یافتن جایگزینی با حرکات مشابه ایساک، داده‌های SkillCorner را بررسی کردیم. در این میان، هوگو اکیتیکه از اینتراخت فرانکفورت بعنوان نزدیک‌ترین گزینه ظاهر شد. همانطور که نمودار نشان می‌دهد، او ترکیبی مشابه از دویدن به فضای خالی و حرکت به سمت سانترها را انجام می‌دهد. گل او مقابل تاتنهام در بازی رفت یک‌چهارم نهایی لیگ اروپا نمونه‌ای بارز از این ویژگی‌ها بود. دریافت توپ در محور چپ، دریبل سریع و شوت کم‌ارتفاعی که از ویکاریو گذشت.

مقایسه آماری ایساک و اکیتیکه

اکیتیکه در 22 سالگی زمان کافی برای رشد دارد و اصول اولیه‌ لازم برای تبدیل شدن به یک مهاجم تراز اول را داراست. شاید بهتر باشد آرسنال و دیگران به جای تمرکز روی ایساک، اکیتیکه را هدف قرار دهند و از وسوسه‌ خرید ایساک دست بکشند.

گزینه مناسب مهمان جدید سی‌ال در نقل و انتقالات؛ دلاپ و ناتینگهام فارست در یک تئاتر عاشقانه

عملکرد دلاپ در خط حمله‌ ایپسویچ تاون یکی از معدود نقاط روشن فصل ناامیدکننده‌ای بود که به نظر می‌رسد به سقوط به چمپیونشیپ منجر شود. با وقوع این اتفاق در هفته‌های آینده، با فعال شدن بند آزادسازی سقوط (که گزارش‌ها آن را حدود ۳۰ میلیون پوند تخمین می‌زنند) این بازیکن 22 ساله‌ محصول آکادمی منچسترسیتی به گزینه‌ای جذاب برای چندین تیم پریمیرلیگی تبدیل خواهد شد.

اگرچه آمار گلزنی دلاپ قابل توجه است، اما بازی در تیمی ضعیف مانند ایپسویچ، به شکل متناقضی، می‌تواند نقاط قوت یک مهاجم را برجسته کند.

او عمدتاً در حملات سریع به میدان می‌آید و توپ را در فضای باز دریافت می‌کند، چرا که حریفان معمولاً خطوط دفاعی خود را به جلو منتقل کرده‌اند. به طور میانگین، او پس از دریافت پاس 7.3 متر با توپ پیش می‌رود، رکوردی که در لیگ بی‌نظیر است. این سبک بازی به سرعت و قدرت فیزیکی دلاپ اجازه می‌دهد تا حداکثر بهره‌وری را داشته باشد.

نمودار مقایسه سرعت حملات و تعداد پاس های تیم های لیگ برتر انگلیس در فصل 2024/25

هنوز مشخص نیست که او چگونه می‌تواند خود را با فضاهای محدودتر تیم‌های مسلط بر توپ (مانند آرسنال یا منچسترسیتی) وفق دهد. اما بر اساس پروفایل فعلی‌اش، تیمی مانند ناتینگهام فارست که حملاتش عمدتاً ضدحمله‌های سریع است، می‌تواند گزینه‌ای ایده آل برای او باشد.

از طرف دیگر، بورنموث نیز با ویژگی‌های دلاپ همخوانی دارد و علاوه بر آن، فرصتی برای تقویت پرس از بالا (بخشی اساسی در سبک آندونی ایرائولا) در اختیار او قرار می‌دهد.

لیام دلاپ مهاجم تیم ایپسویچ و محصول آکادمی منچستر سیتی

آیا داروین نونیز گزینه‌ای ایده‌آل برای مبادله است؟

اگرچه ظرافت و دقت در لیست ویژگی‌ های این بازیکن اروگوئه‌ای جایگاه بالایی ندارد، اما بازی پرتلاطم و پرانرژی او قطعاً ارزش خود را دارد، حتی اگر در تیم تحت مربیگری آرنه اسلات جایی نداشته باشد.

واضح است که نونیز در فضاهای باز مقابل خود، درخشان‌تر ظاهر می‌شود، بنابراین انتقال به تیمی که بازی مستقیم با ضدحمله‌ دارد، انتخاب هوشمندانه‌ای برای بهره‌برداری حداکثری از توانایی‌های او خواهد بود. مثلاً اینتراخت فرانکفورت، اگر به هر دلیلی در تابستان نیاز به پر کردن جای خالی در اندازه‌های هوگو اکیتیکه داشته باشد.

پس از اینکه اوایل امسال یک پست اینستاگرامی را که او را به میلان لینک می‌کرد، لایک کرد، نونیز ممکن است ناخواسته ترجیح خود را برای مقصد بعدی فاش کرده باشد. این ترکیب می‌تواند نتیجه‌بخش باشد، چون سبک بازی این تیم ایتالیایی، مبتنی بر ساختار مستحکم و حملات سریع و مستقیم، با ویژگی‌های او همخوانی دارد.

نمودار پیتزایی مدل بازی هجوم آث میلان در فصل 2024/25

اگر نونیز بخواهد در لیگ برتر انگلیس بماند و به بازی پرتلاطم خود ادامه دهد، بدون شک باید به بورنموث فکر کند. بله، می‌دانیم که همه پیشنهادهای این مقاله ممکن است واقع‌بینانه نباشند، اما سبک جسورانه آندونی ایرائولا کاملاً با ویژگی‌های این بازیکن 25 ساله سازگار است.

معامله‌ای شامل معاوضه نونیز با یکی از مدافعان بورنموث، میلوش کرکز یا دین هویسن؟ احتمالاً هواداران لیورپول از این استقبال می‌کنند.

چرا بارسلونا به جاناتان دیوید نیاز دارد؟

شرایط دیوید خصوصا در تابستان امسال جالب توجه است، زیرا با توجه به شرایط فعلی، او تا آغاز ماه ژوئیه بازیکن آزاد خواهد بود.

میانگین گلزنی او 0.61 گل به ازای هر 90 دقیقه در پنج فصل گذشته در لیل، نشان می‌دهد که او قطعاً کارهای زیادی را در خط حمله به درستی انجام می‌دهد. بنابراین شاید بهترین راه‌حل این باشد که به دنبال تیم‌هایی بگردیم که سبک بازی مشابه با لیل دارند.

با انجام یک آنالیز شباهت‌سنجی روی سبک بازی لیل، نام‌های جالبی به چشم می‌خورد. ماندن در فرانسه می‌تواند مارسی را با سبک بازی مبتنی بر مالکیت توپ تحت هدایت روبرتو دیزربی، به گزینه‌ای جذاب برای او تبدیل کند. اما بدون شک دیوید مجذوب تیم اسپانیایی موجود در لیست ما خواهد شد.

شبیه ترین تیم های اروپا در حمله به بارسلونا و شباهت با لیل

این بازیکن 25 ساله کانادایی اخیراً به The Athletic گفت که رویای او بازی برای بارسلونا است، زیرا این تیم همیشه تیمی بود که در دوران رشدش از آن حمایت می‌کرد. وقتی شما از یک تیم در دوران کودکی حمایت می‌کنید، بازی برای آن به یک رویا تبدیل می‌شود.

در حالی که رابرت لواندوفسکی در 36 سالگی همچنان سن خود را به چالش می‌کشد، برنامه‌ریزی برای آینده و جستجوی جانشین می‌تواند برای بارسلونا مفید باشد و دیوید می‌تواند گزینه مناسبی باشد. با توجه به اینکه بارسلونا نیازی به پرداخت هزینه نقل‌ و انتقال ندارد، این انتقال می‌تواند برای همه طرف‌ها سودمند باشد. به‌ویژه که دیوید احتمالاً با سبک بازی بارسا که از قبل با ویژگی‌های او سازگار است، انطباق خوبی پیدا خواهد کرد.

انتقال به دورتموند یا منچسترسیتی کمتر محتمل به نظر می‌رسد، اما قبل از آنکه توانایی‌های لواندوفسکی کاهش پیدا کند، بارسلونا می‌تواند گزینه بدی نباشد. اگر دیوید به کاتالونیا بیاید و به‌تدریج جایگزین مهاچم لهستانی شود.

جاناتان دیوید مهاجم نوک تیم ملی آمریکا و لیل فرانسه

بنجامین شسکو در رادار اروپا!

به راحتی می‌توان فراموش کرد که شسکو فقط 21 سال دارد. از زمانی که برای اولین بار به عنوان یک نوجوان لاغر 17 ساله برای سالزبورگ به میدان رفت، بحث درباره جلب توجه باشگاه‌های بزرگ اروپا حول محور او بود و این تابستان هم تفاوتی نخواهد داشت.

با قد 195 سانتیمتری، شسکو اغلب به عنوان یک تارگت من (مهاجم هدف) در نظر گرفته می‌شود، اما انعطاف‌پذیری او یکی از قوی‌ترین ویژگی‌هایش است. به همان اندازه که می‌تواند به عمق دفاع حریف فرار کند، قادر است به سمت توپ بیاید و بازی را متصل کند. این موضوع در پروفایل SkillCorner او در مقایسه با مهاجمان دیگر از هفت لیگ معتبر اروپا به خوبی مشخص شده است.

در سیستم ردبول، دویدن زیاد یک الزام است، اما تنوع حرکات شسکو است که او را به یک دارایی باارزش در میان بزرگان اروپا تبدیل میکند.

بنجامین شسکو جوان در تیم لایپزگ لایپزیش

کریر شسکو هنوز در آغاز راه است، به این معنی که هر باشگاهی که به دنبال جذب او باشد، زمان زیادی برای شکل‌دهی به او به عنوان بازیکنی متناسب با نیازهای خود خواهد داشت.

لینک شدن به آرسنال می‌تواند منطقی باشد، زیرا شسکو می‌تواند به عنوان یک نقطه ثقل در خط حمله آنها عمل کند. با دریافت سانترها از کناره‌ها و عملکردی به عنوان یک مهاجم داخل باکس که مدافعان را سرگرم می‌کند. از طرف دیگر، توانایی او برای عقب‌نشینی می‌تواند زمینه‌ساز حرکت بازیکنانی مانند گابریل مارتینلی یا بوکایو ساکا به سمت داخل از جناحین شود.

در واقع، همین منطق را می‌توان در مورد لیورپول، چلسی و منچستر یونایتد نیز به کار برد. همه این تیم‌ها از حضور یک مهاجم مدرن شماره 9 در ترکیب خود سود خواهند برد و دقیقاً همین موضوع شسکو را به چنین گزینه جذابی تبدیل کرده است.

دربی شمال غرب در نقل و انتقالات برای کونیا

هیچ شکی نیست که متئوس کونیا این فصل ستاره تیم ولورهمپتون بود. با وجود اینکه به ندرت به عنوان مهاجم ثابت بازی کرد، 13 گلش در این فصل نشان میدهد که چقدر مسئولیت خط حمله را به دوش کشید تا تیمش از سقوط نجات یابد.

کونیا، که به عنوان هافبک هجومی در جناح چپ برای تیم ملی برزیل بازی میکند، با هوشمندی به فضاهای خالی حرکت میکند و معمولاً تمام راه های حمله از او میگذرد. علاوه بر گلزنی، هیچ بازیکن دیگری در ولورهمپتون بیشتر از او موقعیت سازی نکرده یا آمار پاس گل بهتری نداشته است.

در حالت ایده آل، میتوان کونیا را شبیه سازی کرد و هر دو نسخه را بازی داد، یکی برای ساختن موقعیت و دیگری برای تمام کردن آن!

تنوع پست بازی کونیا به عنوان گزینه نقل و انتقالات تیم هالی لیگ برتر

با مهارتی که گاهی اوقات با قد 183 سانتیمتری اش تناقض دارد، این بازیکن 25 ساله اغلب با کنترل نزدیک توپ، تیمش را به تنهایی به جلو میبرد. 118 دریبل موفق او در این فصل لیگ، از هر بازیکن دیگری در ولورهمپتون بیشتر است. در واقع، هیچ هم تیمی دیگری حتی در این پارامتر سه رقمی هم نشده است.

یونایتد یا لیورپول؟ مسئله این است

منچستریونایتد وقتی که گل کونیا در دسامبر باعث شد ولورهمپتون در بازی مقابل آنها پیش بیفتد، از نزدیک شاهد این درخشش ستاره اهل آمریکای جنوبی بود. با توجه به نیاز شدید تیم روبن آموریم به بازیکنی که خط حمله را به هافبک هم وصل کند، کونیا میتواند گزینه ایده آلی برای ارتباط بین خط میانی و خط حمله باشد، به خصوص که او در سیستم 3-4-2-1 هم تبحر دارد.

اما با هوش تاکتیکی که کونیا دارد، آیا میتواند به عنوان مهاجم کاذب، خط حمله لیورپول را متحول کند؟ روبرتو فیرمینو، در آنفیلد به یک افسانه تبدیل شد چون میتوانست به فضاهای خالی برود و راه را برای هافبک ها باز کند. کونیا تمام ویژگی های لازم برای انجام چنین نقشی را دارد به شرطی که آرنه اسلات بخواهد خط حمله تیمش را بازسازی کند.

نیاز به یک متخصص دارید؟ دوشان ولاهوویچ را انتخاب کنید

ولاهاویچ در نقطه عطفی از کریر حرفه‌ای خود قرار دارد. او پس از درخشش در فیورنتینا، در انتقالی پر حاشیه به یوونتوس پیوست. مهاجم صربستانی پس از چند فصل خوب، هم‌اکنون اعتماد به نفس خود را از دست داده و در سمت مقابل یوونتوس نیز اعتقادی به او ندارد.

دوشان ولاهوویچ در لباس یوونتوس به عنوان گزینه نقل و انتقالات

در 25 سالگی، مهاجم تیم ملی صربستان به اوج سال‌های خود نزدیک می‌شود، اما اکنون در زمانی هستیم که سردرگمی بیشتری درباره مهارت‌های او نسبت به گذشته وجود دارد. میانگین گلزنی یک گل در هر دو بازی از زمان پیوستنش به یوونتوس از فیورنتینا در ژانویه 2022، آمار قابل‌توجهی است، اما این احساس وجود دارد که می‌توان حتی بیشتر از او انتظار داشت.

نکته کلیدی این است که ولاهوویچ ممکن است در تابستان امسال در دسترس باشد، چرا که او تمایلی به تمدید قراردادش که تا پایان فصل آینده باقی مانده، ندارد. چه تیمی او را می‌خواهد؟ یک باشگاه که به دنبال یک مهاجم داخل محوطه است. او که پیش‌تر به آرسنال لینک شده بود، نشان از بازیکنی میدهد که می‌تواند در روز پایانی نقل‌وانتقالات نقش پررنگی ایفا کند.

آمار 8.3 تماس با توپ به ازای هر شوت ولاهوویچ، پنجمین رقم کم‌ در میان مهاجمان چهار لیگ معتبر اروپا است که نشان‌دهنده تمرکز کامل او روی به ثمر رساندن حمله‌هاست. تعداد تماس‌های او تنها 27.5 بار در هر 90 دقیقه، او را در میان 20 درصد پایین مهاجمان سری آ قرار می‌دهد.

بنابراین، باشگاه‌های علاقه‌مند باید به‌وضوح بدانند چه پروفایلی از بازیکن را دریافت خواهند کرد.

فصلی سرشار از خبر درباره مهاجمان

باشگاه های زیادی هستند که در پروژه خود پیش رفتند یا در آستانه شروع پروژه‌ای تازه قرار دارند. وجه اشتراک همه این تیم‌ها عدم وجود بازیکنی مناسب در نوک خط حمله است. مهاجمان بارسلونا، منچستریونایتد، آرسنال، لیورپول، بایرن مونیخ و … همگی به دلایل مختلف اعم از کهولت سن، کیفیت فنی یا تاکتیک تیم بازدهی کافی ندارند. این قضیه منجر به جنگی تمام عیار برای مهاجمان حاضر در بازار خواهد شد. با توجه به تعدد بازیکنان و تیم ها، هر انتقال می‌تواند نکات مثبت یا منفی زیادی داشته باشد، ممکن است بازیکنی در یک تیم به عنوان ستاره بدرخشد و همان بازیکن در تیمی دیگر فلاپ شود. می‌توان در نهایت نتیجه گرفت که بازیکنان و تیم ها باید دقت زیادی در تصمیمات خود نشان دهند، در غیر این صورت باید به شکست پروژه و پایان کریر خود بیاندیشند.

رکسهم، وایکام و روزی که معادلات صعود یک بار دیگر زیر و رو شد

امیر محمد کلانتری، فوتبال‌لب – پیچ نهایی و تعیین کننده در جذابترین رقابت صعود از لیگ یک؟ یا فقط مقدمه ای برای نمایشی تماشایی تر در دو هفته پایانی فصل؟ فقط زمان پاسخ این پرسش را خواهد داد، اما شک چندانی نیست که اکنون وایکام در رقابت برای کسب جایگاه نایب قهرمانی، پشت سر برمینگهام که قبلا صعود را قطعی کرد، دست بالا را دارد. آن هم پس از اینکه تیم مایک دادز از مهره ای کاملا غیرمنتظره کمک گرفت.

توقف غیرمنتظره رکسهم مقابل بریستول!

تایلر مور در 10 سال حضورش بعنوان بازیکن حرفه ای و بیش از 275 بازی رسمی، فقط دو بار گلزنی کرد. اما مدافع بریستول با کرنر متیو بوچر در نیمه اول، گلزنی کرد. این اولین گل او از اول ژانویه 2019 محسوب میشد. این گل رکسهم را از مسیر صعود به دسته چمپیونشیپ منحرف کرد.

بریستول 1 - 1 رکسهام

متی جیمز با گل تساوی بخش خود امید را برای تیم فیل پارکینسون زنده نگه داشت. با همه این اتفاقات، آنها جایگاه دوم را به واسطه پیروزی 2-0 وایکام در برابر بولتون از دست دادند. اکنون تنها یک امتیاز بین رکسهم و وایکام فاصله است و تفاضل گل وایکام نیز پنج گل بیشتر است.

رکسهم و وایکام تنها نیستند

چارلتون نیز به کورس جذاب رقابت صعود پیوست. این تیم با پنج امتیاز فاصله و تنها 9 امتیاز باقی‌مانده، هنوز امیدواری‌های خود را حفظ کرده، چراکه باید در بازی ذهای باقی‌مانده هم با وایکام و هم با رکسهم روبرو شود.

فیل پارکینسون گفت: «ما هنوز در موقعیت خوبی قرار داریم. سه بازی باقی است و احتمالاً پیچ زیادی در راه خواهد بود. نمی‌توانید هیچ تیمی را حذف شده تلقی کنید. چارلتون روز دوشنبه مقابل وایکام قرار می‌گیرد و هر دو نمی‌توانند برنده شوند. مطمئناً همه چیز می‌تواند دوباره تغییر کند. هنوز پایان راه نیست. ما در رقابت هستیم و شانس بزرگی داریم.»

پیش از آغاز بازی، همه چیز در دنیای رکسهم آرام به نظر می‌رسید. اگرچه باران بیامان در شمال ولز می‌بارید، اما اریک الن، رئیس خانواده نیویورکی که پاییز گذشته سهم کوچکی از باشگاه را خریداری کرد، با پیوستن به گروه محلی دکلان سوانز روی صحنه و اجرای ترانه ای با مضمون «همیشه در رکسهم آفتابی است»، حال وهوای خوشبینانه حاکم را تشدید کرد.

راب مک‌الهنی، دیگر مالک باشگاه نیز برای اولین بار پس از پیروزی آغاز فصل مقابل وایکام در آگوست، در ورزشگاه استوک کای راس حاضر شد. از سوی دیگر، حضور بریستول که با سابقه بسیار ضعیف در بازی‌های خارج از خانه و در خطر سقوط به میدان آمد، همه شرایط را برای مقدمات یک جشن صعود فراهم می‌کرد… اما فوتبال همیشه مطابق پیش‌بینی‌ها پیش نمی‌رود.

راب مک‌الهنی، یکی از سهامداران رکسهام
راب مک الهنی، مالک مشترک رکسهم

در بازی مقابل بریستول چه گذشت؟

با وجود تفسیرهای زیاد، این تیلور مور بود که با گل‌زنی میهمان را پیش انداخت و رکسهم به سرعت از مسیر خود منحرف شد.

تیم فیل پارکینسون با 65 درصد تصاحب توپ در 90 دقیقه، مالکیت بازی را در دست داشت، اما بخش عمده بازی آن‌ها در مقابل خط دفاعی منظم بریستول خلاصه می‌شد. اینیگو کالدرون، سرمربی تیم میهمان، با تشکیل مثلث هجومی متشکل از سوتیریو و اودونکر در دو طرف شاو، به خوبی مقابل سه مدافع رکسهم ایستادگی کرد. نتیجه این شد که رکسهم زمان زیادی را صرف جابجایی عرضی توپ کرد و در نهایت با پاس‌های شتاب‌زده و بی‌هدف به دنبال شکستن خط دفاعی حریف بود.

متی جیمز پس از گل تساوی بخشش اعتراف کرد: «به خونسردی بیش‌تری نیاز داشتیم. فراز و نشیب‌های دیگری در راه است. شاید اوضاع دوباره روز دوشنبه تغییر کند. پس از آن هنوز دو بازی باقی می‌ماند. قبلاً در صعودهایی حضور داشته ام که تا آخرین ضربه بازی (مثل بازی لسترسیتی مقابل ناتینگهام فارست در سال 2013 که گل آنتونی ناکارت در وقت اضافه، سهمیه پلی آف چمپیونشیپ را تضمین کرد) ادامه پیدا کرد. این هفته برخی درباره زمانبندی خاصی برای صعود حرف می‌زدند، اما فوتبال بازی سختی است و همیشه طبق خواسته شما پیش نمی‌رود. ما هنوز در موقعیت خوبی هستیم و باید از این چالش استقبال کنیم.»

جنگ داغ بر سر نایب قهرمانی و صعود مستقیم!

جمعه گذشته، هجدهمین باری بود که تیم حاضر در رده دوم لیگ یک تغییر کرد. شش تیم از جمله استوک پورت کانتی، هادرزفیلد و چارلتون در هفته‌های ابتدایی این جایگاه را تجربه کرده بودند. این همچنین سومین باری بود که وایکام، رکسهم را از جایگاه دوم کنار زد و با 91 روز حضور در این جایگاه، یک روز بیشتر از تیم ولزی پیشی گرفت.

لیگ یک: مدت زمان تصاحب رده دوم

آیا نوزدهمین و حتی بیستمین تغییر مالکیت رده دوم پیش از پایان فصل در ۳ می محتمل است؟

از نظر تئوری، برنامه وایکام سخت تر به نظر میرسد. دو بازی خانگی مقابل چارلتون و استوک پورت کانتی و دیدار با لیتون اورینت که امیدوار به حضور در پلی آف است. اما از طرفی، بازی‌های چارلتون برابر وایکام در آدامز پارک و سپس مقابل رکسهم در ریسکورس، تیم ناتان جونز را نیز به جمع مدعیان تبدیل میکند.

رکسهم اما امروز به مصاف بلک‌پول میرود؛ تیمی که برای حفظ شانس‌هایش در پلی آف به سه امتیاز این بازی سخت نیاز دارد. پایان فصل نیز با بازی خارج از خانه مقابل لینکلن سیتی همراه است؛ تیمی که جز غرور چیزی برای از دست دادن ندارد.

آیا این شرایط به لینکلن آزادی عمل بیشتری می‌دهد؟ یا بازیکنانشان از هم اکنون به فکر تعطیلات هستند؟

علاوه بر این، زمان بندی متفاوت بازی ها در شنبه پیش از آخرین هفته نیز عاملی تعیین کننده است. شبکه اسکای اسپورت بازی لیتون اورینت مقابل وایکام را ظهر و دیدار رکسهم و چارلتون را در ساعت 17:30 به وقت محلی پخش خواهد کرد.

این زمان بندی دو سناریو را ممکن میسازد: یا وایکام پیش از شروع بازی رقبا صعود مستقیم را قطعی می‌کند، یا درِ امید برای رکسهم و چارلتون باز میشود تا با پیروزی، فصل را به آخرین هفته پرالتهاب گره بزنند.

رقابت بر سر جایگاه دوم

رقابت آنقدر نزدیک است که حتی سوپر کامپیوتر اپتا هم جواب قطعی ندارد. این سیستم تمام فصل را با 10،000 شبیه سازی از نتایج ممکن اجرا کرده است. دو هفته پیش، پیشبینی اپتا حاکی از تفاوت دو امتیازی رکسهم نسبت به وایکام بود، اما این فاصله آخر هفته گذشته به نصف کاهش یافت. اکنون پیش بینی جدید، وایکام را با میانگین 88.75 امتیاز در جایگاه دوم و رکسهم را با 87.13 امتیاز سوم میداند.

فیل پارکینسون از بازیکنانش خواست فقط روی خودشان تمرکز کنند: «چه صعود کنیم چه نه، میخواهم در 90 دقیقه بهتر از امروز (مقابل بریستول) بازی کنیم. اگر این ما را به هدف برساند، عالی است. اگر نه، حداقل تا آخر تلاش کرده ایم.»

استراسبورگ در مالکیت BlueCo؛ اعتراضات، مهره های قرضی چلسی و رویای روزنیور

امیر محمد کلانتری، فوتبال‌لب – شبی الهام‌بخش برای اکثر حاضران در ورزشگاه استاد-ده-لا-مینو بود. استراسبورگ با اعتماد به نفس، پس از عقب‌افتادن از لیل، حریفی که آن زمان به دنبال قرارگیری در هشت تیم برتر لیگ قهرمانان اروپا بود، بازی را برگرداند و پیروز شد. تمایلی به ترک سکوهای پرجنبوجوشی که در نیمه دوم، همزمان با بازگشت تیم به بازی، می‌لرزیدند، وجود نداشت.

مخالفت هواداران استراسبورگ با قرارگیری در سیستم مدیریت چند باشگاهی!

با ثبت یک نوار شکست ناپذیری از 9 فوریه تاکنون، صحبت‌های خوش‌بینانه درباره صعود به رقابت‌های اروپایی در جریان است.

مخالفت بخشی از هواداران با قرارگیری استراسبورگ در زیرمجموعه چندباشگاهی چلسی (BlueCo) همچنان موجب شکاف میان آن‌هاست. اما حبیب دیارا، کاپیتان 21 ساله استراسبورگ، در پایان بازی با میکروفون در مقابل هواداران پرشور تیم، بر ضرورت اتحاد و همبستگی تاکید کرد.

لیام روزنیور، سرمربی انگلیسی تیم، ترجیح داد بازی را از لب خط همراه با اعضای کادر فنی تماشا کند. او پس از بازی به خبرنگاران گفت: «می‌خواستم تصویر کلی بازی را ببینم. فضای ورزشگاه بی‌نظیر بود. ما به همبستگی همه اعضای این باشگاه نیاز داریم.»

تشکر اعضای تیم استراسبورگ از هواداران

حدود هفت یا هشت ماه از آغاز فعالیت لیام روزنیور در تیم جدیدش می‌گذرد. این مربی 40 ساله اهل لندن که برای اولین بار تصمیم گرفت در خارج از کشور کار کند، هنوز از انتخاب تابستانی خود پشیمان نیست. تیم جوان او، استراسبورگ، با روندی رو به رشد در لیگ 1 فرانسه، اکنون در رتبه چهارم جدول قرار دارد و با نزدیک‌شدن به پایان فصل، شتاب مثبتی را تجربه می‌کند.

روزنیور در گفت‌وگو با نشریه The Athletic، در دفتر کارش در محل تمرینات تیم، یک روز قبل از پیروزی مقابل لیل، می‌‌گوید: «من عاشق اینجا هستم. به عنوان یک مربی یا حتی یک انسان، نمی‌دانی رفتن به کشوری دیگر چگونه خواهد بود، اما همین بخشی از جذابیت این تصمیم بود. هر ثانیه‌اش را دوست دارم. این یک تجربه بی‌نظیر است. چون نه تنها مرا به مربی بهتر، بلکه به انسان بهتری تبدیل می‌کند.»

زندگی ساده و به دور از خانواده توسط مربی استراسبورگ

روزنیور به منطقه آلزاس در شرق کشور آمد و عمداً زندگی جدیدش را ساده و متمرکز باقی گذاشت. او خانه‌ای نزدیک به زمین تمرین استراسبورگ را انتخاب کرده و خلیفه سیسه، دستیار مربی و مترجم غیررسمی او که پیش‌تر هم‌تیمی‌اش در باشگاه انگلیسی ردینگ بود، همخانه‌اش است. اعضای قدیمی کادر فنی، جاستین واکر و بن وارنر، در خانه مجاور زندگی می‌کنند. فاصله تا محل تمرینات در سوپرما پارک، مجموعه‌ای ساده که در حومه آرام جنوب شهر به ورزشگاه لا-مینو متصل است، تنها پنج دقیقه پیاده‌روی است.

او ترجیح داد همسرش اریکا و فرزندانش را فعلاً به فرانسه نیاورد. در شش ماه گذشته، پنج بار در فواصل استراحت در بازه فیفادی به خانه خانوادگی‌اش در داربی (منطقه ای در میدلند انگلیس) سر زد. او این دوری از خانواده را به عنوان نقطه ضعفی شخصی در مربیگری خارج از کشور می‌پذیرد.

روزنیور در توصیف برنامه روزانه خود و کادرش می‌گوید: «ما ساعت هشت صبح کار را شروع می‌کنیم و گاهی تا هفت شب اینجا هستیم. به خانه می‌رویم، غذا می‌خوریم، فوتبال تماشا می‌کنیم و درباره فوتبال حرف می‌زنیم. می‌خوابیم، بیدار می‌شویم و دوباره همه چیز تکرار می‌شود. این روند بسیار فشرده است.»

اما آیا این سبک زندگی سالم است؟

او با خنده‌ای بلند پاسخ می‌دهد: «نه! اصلاً سالم نیست. خیلی از دوستان و خانواده نگرانند که من از پا دربیایم. اما من جوانم و در این سن باید سخت‌کوش باشم و غرق فوتبال شوم. برای رسیدن به جایگاهی که در فوتبال به دنبالش می‌باشم، باید عاشقش بود. من دارم رویایم را زندگی می‌کنم.»

روزنیور با حضور در استراسبورگ، طلسمی را شکست. او اولین مربی غیرفرانسوی این باشگاه در 20 سال اخیر و به همراه ویل استیل یکی از دو مربی انگلیسی است که از دهه 1950 تاکنون هدایت یک تیم در لیگ برتر فرانسه را برعهده گرفتند. این مربی که سابقه هدایت تیم های دربی کانتی و هال سیتی در دسته‌های دوم و سوم انگلیس را دارد، با امضای قراردادی سه ساله در ژوئیه گذشته، گامی بزرگ به سوی چالشی جدید برداشت.

حضور در استراسبورگ، تجربه ای متفاوت برای روزنیور

او می‌گوید: «این تجربه مرا بیشتر به چالش کشید. اینجا زبان متفاوت است، بنابراین بیشتر به زبان بدن و حالات چهره توجه می‌کنم. باید از راه های دیگری با بازیکنان ارتباط برقرار کنم؛ گفت‌وگوهای روزمره مثل: «امشب فیلم چی دیدی؟»، «حال والدینت چطوره؟» یا «همسرت خوبه؟». این موضوع فقط مربوط به بازیکنان نیست، بلکه شامل کارکنان باشگاه هم می‌شود. آن‌ها هم به همین اندازه برایم مهم‌اند.»

وی ادامه می‌دهد: «گاهی کار حوصله سر بری است. در جلسات، با احساسات بیشتری نظراتم را بیان می‌کنم. انتقال دقیق منظورمان انرژی بیشتری می‌طلبد.»

روزنیور در تمرینات استراسبورگ

هدایت تیمی در خارج از کشور ارزشش را داشت؟

اگر روزنیور تصمیم می‌گرفت در انگلیس بماند و منتظر فرصتی دیگر در فوتبال این کشور شود، احتمالاً زندگی ساده‌تری داشت. پس از اخراج او از هال سیتی دو روز پس از پایان فصل گذشته (نتیجه باخت تیمش در آستانه صعود به پلی آف دسته بالاتر)، مذاکره‌ای با ساندرلند، تیمی از لیگ دسته دوم انگلیس، انجام شد.

روزنیور می‌گوید: «نمی‌دانم چطور برخی مربیان نامزد بهترین مربی سال می‌شوند و یک ماه بعد اخراج می‌شوند، اما این ذات فوتبال است. من هیچ چیز از عملکردم در آنجا را تغییر نمی‌دهم.»

او مسیری که به لیگ 1 فرانسه ختم شد را نیز تغییر نمی‌دهد. روزنیور در مواجهه با مربیانی مانند لوئیس انریکه و روبرتو دی‌زربی، تجربه اندوزی کرده و یک هفته قبل از مصاحبه با این نشریه، در بازی مقابل مارسی در جنوب فرانسه به تساوی 1-1 دست یافت.

وی می‌افزاید: «این لیگ از نظر تاکتیکی بسیار قوی است. نمی‌توانم برای دیگر مربیان انگلیسی توضیح دهم که چرا به خارج نمی‌آیند، اما مطمئنم این تجربه من را به مربی بهتر تبدیل می‌کند. گراهام پاتر به خارج رفت و در اوسترشوندز کار شگفت انگیزی کرد. او جایگاه خود را ساخت و من برای این موضوع احترام زیادی قائلم. وقتی در برایتون بودم (آخرین تیم روزنیور به عنوان بازیکن قبل از بازنشستگی در 2018 و مربیگری تیم زیر 23 سال)، با او آشنا شدم. فکر می‌کنم فقط دو ماه باهم کار کردیم، اما او مربی خوبی است. از کسب تجربه خارجی نترسید. من هم نمی‌ترسم.»

روزنیور همواره تصویر بزرگتری از آینده حرفه ای خود در ذهن دارد. او مدرک پرو لیسانس یوفا را هنگام بازی در برایتون کسب کرد و هرگز جاه طلبی‌اش برای هدایت تیم‌ها در بالاترین سطوح را پنهان نکرده است.

هدف نهایی او کجاست؟

روزنیور ادامه می‌دهد: «اوج! می‌خواهم تیم ملی کشورم را مربیگری کنم. می‌خواهم در سطح برتر لیگ قهرمانان اروپا کار کنم. وقتی این را می‌گویم، غرور نیست؛ این هدفی است که به سوی آن حرکت می‌کنم. می‌خواهم بازیکنان جوانم اینجا نیز به سطوح بالا فکر کنند. اگر می‌خواهم به آن برسم، باید خودم هم آن استانداردها را به آن‌ها ارائه دهم.»

او در پایان می‌گوید: «هرچه بیشتر در این حرفه کار می‌کنم، بیشتر باور دارم که می‌توانم به هدفم برسم.»

روزنیور از بازیکنان استراسبورگ می‌پرسد: «اگر لیل پاس به عقب بدهد، چه واکنشی نشان می‌دهند؟» در شلوغی و هیاهوی تمرین روز جمعه، فرصتی برای پاسخ دادن به بازیکنان نمی‌دهد و خودش جواب می‌دهد: «حریف فشار می‌آورد!»

تمرینات تیم استراسبورگ

نیم ساعت به تمرینات اختصاصی با توپ و بدون توپ اختصاص می‌یابد، آن هم برای آمادگی مقابل حریفی که تنها دو روز قبلش در لیگ قهرمانان اروپا، لیورپول را در آنفیلد به زحمت انداخت. روزنیور در دایره مرکزی زمین می‌ایستد و تمام تمرین را هدایت می‌کند. او شکل بازی را مشخص کرده و زمان حمله را اعلام می‌کند: «صبر کنید… صبر کنید… مجبورش کنید به عقب برگردد!»

با اینکه اکثر بازیکنان جوان تیم فرانسوی زبان هستند، به روزنیور توصیه شد به انگلیسی مربیگری کند.

او که هفته‌ای یک بار در کلاس 90 دقیقه‌ای زبان فرانسه شرکت می‌کند، می‌گوید: «خلیفه همه چیز را ترجمه می‌کند، اما بخشی از دلیل مربیگری به انگلیسی این است که خود باشگاه هم مرا به این کار تشویق کرده. آن‌ها می‌خواهند بازیکنان انگلیسی یاد بگیرند، چون نمی‌دانیم در آینده به کجا خواهند رسید. انگلیسی زبانی است که همه تا حدی بلدند، به همین خاطر بازیکنان ما هم در کلاس های انگلیسی شرکت می‌کنند.»

روزنیور و دستیارش در استراسبورگ

روزنیور: «باشگاه این کلاس‌ها را برای بازیکنان تنظیم کرده. اجباری در کار نیست. همه چیز بر پایه اعتماد است. من قانون‌های زیادی ندارم. همه چیز به احترام متقابل برمی‌گردد. اولین حرفم به بازیکنان این بود که مسؤولیت موفقیت بر عهده خودشان است. اگر به گروهی جوان چنین اختیاری بدهی، آن‌ها هم تمام وجودشان را برایت می‌گذارند.»

استراسبورگ، تیمی یک‌دست جوان و با انگیزه

جوان؛ توصیفی ساده است. هیچ تیمی در پنج لیگ معتبر اروپایی در این فصل تیمی با میانگین سنی پایین‌تر از استراسبورگ به میدان نبرده است. در پیروزی شنبه مقابل لیل، هیچ بازیکن بالای 22 سال در ترکیب آغازین حضور نداشت. دروازه‌بان قرضی از چلسی، پتروویچ، با 25 سال سن، مسن‌ترین بازیکن تیم بود.

روزنیور از دیدن رشد بازیکنان جوان لذت می‌برد. او علاوه بر تجربه مربیگری تیم‌های پایه در برایتون، در دربی کانتی و هال سیتی نیز به راه دادن جوانان به تیم اول شهرت یافت. لیام دلاپ، جیدن فیلوژن و جیکوب گریوس همگی زیر نظر او در هال سیتی بازی کردند و تابستان گذشته با انتقال‌های گران قیمت به لیگ برتر انگلیس رفتند.

این بخشی از دلایل انتخاب روزنیور برای هدایت استراسبورگ بود. مدیران ورزشی چلسی، پل وینستنلی و لورنس استوارت، هر دو پیشتر با او همکاری داشتند (وینستنلی در برایتون و استوارت در دوران حضورش به عنوان بازیکن در هال سیتی) و در برنامه‌هایشان برای استراسبورگ همسو بودند. روزنیور می‌گوید: «وقتی در مسیر فوتبالی خود با آدم‌های خوبی آشنا می‌شوی، ارتباطت را حفظ می‌کنی. آن‌ها به من گفتند مشتاقانه منتظر آمدنم به استراسبورگ هستند. قبول کردن این پیشنهاد اصلاً سخت نبود.»

اما هدایت استراسبورگ همیشه آسان نبود. پاتریک ویرا، بازیکن افسانه‌ای آرسنال و مربی سابق کریستال پالاس، که پیش از روزنیور هدایت تیم را برعهده داشت، فصل گذشته با چالش‌های زیادی رو‌به‌رو شد و تیم در آستانه سقوط به لیگ 2 قرار گرفت، اما نهایتاً با رتبه سیزدهم در میان 18 تیم نجات یافت.

مخالفت هواداران با قرارگیری استراسبورگ در زیرمجموعه چند باشگاهی چلسی

مخالفت‌ها با مالکیت BlueCo حتی پس از 18 ماه هنوز ادامه دارد. بنر «BlueCo Out» پشت یکی از دروازه‌های ورزشگاه به چشم می‌خورد و هواداران پرشور استراسبورگ در 15 دقیقه ابتدایی بازی مقابل لیل، با سکوت اعتراض آمیز خود موضع‌شان را نشان دادند.

استراسبورگ هنوز باشگاهی با تناقض‌های عمیق است. سرمایه‌گذاری BlueCo بلند پروازی‌هایی مانند صعود به اروپا را جایگزین مبارزه برای بقا در لیگ 1 کرده، اما بسیاری از هواداران نمی‌توانند پذیرای نقش این باشگاه به عنوان چرخ‌دنده ماشین چلسی باشند!

بنر دیگری با شعار «مالکیت چندگانه غیر قابل قبول» (Non à la multipropriété) پیش از نمایش هماهنگ حمایت هواداران (با پرچم ها و آتش بازی) در دقیقه 15 به اهتزاز درآمد. استراسبورگ تا آن زمان با گل دقیقه 8 اسامه سحراوی، 1-0 عقب بود.

هواداران پر شور استراسبورگ

سخنرانی کاپیتان دیارا پس از پایان بازی، درخواستی برای حمایت کامل از تیم بود. موضعی که مارک کلر، بازیکن سابق تیم ملی فرانسه و رئیس کنسرسیوم مالک پیشین باشگاه، نیز آن را تکرار کرد. کلر روز دوشنبه در بیانیه‌ای اعلام کرد که فروش باشگاه به BlueCo به استراسبورگ اجازه داد گامی به جلو بردارد و بازیکنان سزاوار حمایت بی قید و شرط هواداران هستند.

مالکان BlueCo به ندرت در ورزشگاه لا-مینو ظاهر میشوند، اما بهداد اقبالی، مدیر شریک شرکت «کلیرلیک کپتال»، در بازی مقابل مارسی حضور داشت.

حمایت سرمربی از مدیریت BlueCo

روزنیور می‌گوید: «آن‌ها (BlueCo) اشتیاق زیادی دارند. مدام تلاش می‌کنند به پیشرفت ما کمک کنند. اعضایی از کادر ما به زمین تمرین چلسی رفتند تا از تجربیات‌شان بیاموزند، و من نیز به طور مداوم با پل، لورنس و سَم جول، مدیر جذب جهانی چلسی، در تماس می‌باشم. BlueCo همانقدر که به چلسی متعهد است، برای استراسبورگ نیز سرمایه‌گذاری و اشتیاق دارد. این برای من عالی است. ما اینجا هستیم تا در بلندمدت کارهای بزرگی انجام دهیم.»

برخی این دیدگاه را می‌پذیرند، و برخی نه، شاید هرگز نپذیرند. استراسبورگ پیشتر طعم تلخ ورشکستگی در سال 2011 و سقوط به لیگ های آماتور فرانسه را چشید.

روزنیور اضافه می‌کند: «برای درک این شرایط باید تاریخچه استراسبورگ را فهمید. قبل از مارک کلر، باشگاه در لیگ پنجم بود، چون سرمایه‌گذاران خارجی مدیریت ضعیفی داشتند. همین حالا هم به خاطر آن تجربه، بی‌اعتمادی نسبت به هر سرمایه‌گذار خارجی جدید وجود دارد.»

اعتراض هواداران استراسبورگ نسبت به مدیریت BlueCo

بازیکنان چلسی، یکی از فرمول های موفقیت استراسبورگ

واقعیت این است که مالکیت BlueCo کیفیت ترکیب استراسبورگ را ارتقا داده است. پتروویچ فصل گذشته برای مدتی در چلسی و پریمیرلیگ بازی می‌کرد. و آندره سانتوس، مهاجم 11 میلیون پوندی خریداری شده در 2023 نوجوانی است که برای سطوح بالای فوتبال نشانه گذاری شده. یکی از آن‌ها در دقایق پایانی شنبه شب با یک مهار خیره کننده برتری استراسبورگ را حفظ کرد، و دیگری با یک ضربه والی بینظیر بازی را به تساوی کشاند. بازیکنان قرضی چلسی، کلید احیای تیم و تلاش برای صعود به اروپا هستند.

روزنیور که پس از عملکرد قهرمانانه پتروویچ، او را در سطح جهانی می‌نامد، در تعریف از سانتوس، هافبک مستعد اما سخت‌کوش، می‌گوید: «آندره آینده‌ای درخشان خواهد داشت. فراموش می‌کنید بعضی از آن‌ها چقدر جوانند. آندره مثل یک بازیکن 32 ساله بازی می‌کند. من به او «دونگا» (کاپیتان قهرمان جام جهانی 1994 برزیل) می‌گویم: او برزیلی است اما سبک بازی‌اش متفاوت است. هوش بالایی دارد و آمارش در گلزنی و پیروزی در دوئل‌ها فوق العاده است. آینده‌اش بی‌نظیر خواهد بود.»

چلسی دلایل بیشتری برای پیگیری اخبار استراسبورگ در نیم فصل دوم دارد، پس از توافق برای جذب مامادو سار، مدافع 19 ساله، به استمفورد بریج، روزنیور می‌گوید: «خلق و خو، آمادگی بدنی، توانایی کنترل توپ… او تمام ویژگی‌های یک مدافع مرکزی سطح جهانی را دارد.»

پیروزی 2-1 شنبه شب با دو گل سانتوس و امانوئل امقا در چهار دقیقه، تأیید دیگری بر پیشرفت استراسبورگ بود. این پنجاه و دومین بازی پیاپی لیگ 1 بود که ورزشگاه لا-مینو با ظرفیت کامل (در حال حاضر حدود 20000 نفر) به فروش رسید. پس از تکمیل پروژه 135 میلیون پوندی سکوی جدید در تابستان آینده، ظرفیت به 34000 نفر افزایش می یابد.

رویای صعود به رقابت های اروپایی و مشکل مالکیت مشترک!

روزنیور می‌گوید: «دوست دارم به اروپا صعود کنم و در آن سطح مربیگری کنم. رتبه هفتم می‌تواند ما را به لیگ کنفرانس برساند، که هدفی واقع‌بینانه است، اما تواضع را فراموش نمی‌کنیم.»

صعود به اروپا ممکن است چالش‌هایی ایجاد کند اگر استراسبورگ و چلسی، به طور غیرمنتظره‌ای، در یک رقابت اروپایی قرار گیرند. یوفا قوانینی برای ممنوعیت حضور باشگاه‌های تحت مالکیت مشترک در یک تورنمنت دارد، اما همانطور که اینئوس با نیس و منچستریونایتد نشان داده، راه‌های فراری وجود دارد.

فعلاً این نگرانی‌ها ارجحیت ندارند. استراسبورگ به آینده امیدوار است و روزنیور هم دلتنگی خانه را ندارد.

اسکات مک تامینای؛ اشتباه در شناخت او در منچستر، کیفیت سری آ و عشق واقعی به گوجه‌

اسکات مک تامینای در ناپولی

امیر محمد کلانتری، فوتبال‌لب – اسکات مک تامینای به صندلی تکیه می‌دهد، چشمانش گرد و صدایش ناگهان مملو از احساس می‌شود. مصاحبه با یک فوتبالیست فعال، معمولاً چالش‌ برانگیز است…

اسکات مک تامینای و اشتیاق صحبت از ایتالیا

این موضوع که مصاحبه با یک فوتبالیست معمولا با چالش همراه است قابل درک میباشد. طبیعی است چون شرایط چندان مناسب گفت‌ و گویی خوب نیست. از نگاه بازیکن، این موقعیت قطعاً عجیب به نظر می‌رسد. فضایی بیش از حد رسمی و تقریباً غیرطبیعی. معمولاً آنها را به اتاقی بی پنجره می‌برند، در مقابل یک غریبه می‌نشانند و از آنها می‌خواهند 15 تا 45دقیقه درباره خودشان صحبت کنند. برای کمک به این فرآیند، سوالاتی کنجکاوانه و جهت‌دار مطرح میشود که اکثراً تمایلی به پاسخگویی واضح ندارند.

این مشکل اصلاً شامل حال مک تامینای نمی‌شود. اگر هم از این موقعیت احساس ناخوشایندی داشته باشد، آن را به خوبی پنهان می‌کند. این بازیکن 28 ساله وقتی از ناپولی، ایتالیا و تغییر غیرمنتظره زندگی‌اش در تابستان گذشته حرف می‌زند، پر از انرژی، اشتیاق و شور است. اما هیچکدام از اینها به پای موضوعی نمی‌رسد که او را تقریباً به وجد می‌آورد.

میگوید «وای خدای من!» و لپ‌هایش را باد می‌کند. «گوجه‌فرنگی ها!»

البته منظور فقط گوجه‌فرنگی نیست. مک تامینای در مورد ماهی، کدو و ریزوتو هم با ذوق صحبت می‌کند. او از فکر کردن به غذای ایتالیایی هم لذت می‌برد. تا جایی که با مطرح شدن این موضوع، هم از ادبیات و هم از رفتارهای ایتالیایی تقلید می‌کند. در حالی که لبخند می‌زند، میگوید «بلیسیمو!».

اسکات مک تامینای و عشق به گوجه فرنگی!

از جهتی، واقعاً پای گوجه‌فرنگی در میان است. گوجه‌فرنگی‌ هایی که در منطقه کامپانیا پرورش می‌یابند، برای او حکم یک کشف را داشتند. همانطور که بیلی گیلمور، هم‌تیمی او در باشگاه و تیم ملی می‌گوید: «اسکاتی عاشق غذاخوردنه!» او نه فقط به عنوان یک خوره غذا، بلکه با شور و اشتیاقی شبیه به یک تازه‌وارد، درباره آنها صحبت می‌کند.

او میگوید: «هرگز در خانه گوجه نمیخوردم. آنها فقط مثل آب قرمز رنگ بودند. اینجا واقعاً مزه گوجه‌فرنگی می‌دهند. حالا به عنوان میان‌وعده میخورمشون. همه سبزیجات، همه میوه‌ها رو میخورم. همه چیز اینجا تازه است. واقعاً باورنکردنیه».

مک تامینای و گیلمور در خارج از شهر و نه چندان دور از هم زندگی می‌کنند و از خدمات یک سرآشپز خصوصی به نام ماریو بهره می‌برند. مک تامینای تقریباً با همان محبتی که درباره گوجه‌فرنگی صحبت می‌کند، از ماریو هم یاد می‌کند: «اون واقعاً عالیه! هر صبح به بازار میره و سبزیجات، ماهی و بقیه چیزها رو تازه میخره. همه چیز مرتب و تمیز. فوق‌العاده است».

البته مک تامینای اولین کسی نیست که متوجه این موضوع شد که زندگی در ناپولی کمی پرشورتر و جاندارتر از دیگر جاها است. این شهر برای حداقل دو هزار سال، مکانی است که مردم برای تجدید قوا به آن پناه می‌بردند.

اسکات از منچستریونایتد دلخور نیست!

اگر پس از ترک منچستریونایتد در تابستان گذشته، حتی ذره‌ای تلخی، حس نفرت یا پشیمانی وجود داشت، اکنون کاملاً وجود ندارد. مک تامینای از صحبت درباره دوران حضورش در اولدترافورد طفره نمی‌رود، اما هیچ نشانی از زخم روانی ناشی از این جدایی هم در او ظاهر نیست.

در عوض، او به سال‌های سازنده فوتبالش در آنجا با آرامشی قابل توجه و صداقتی بی‌پرده نگاه می‌کند. بی‌شک می‌داند که بسیاری ممکن است احساس کنند در اولدترافورد آنطور که شایسته‌اش بود، قدردانی نشد؛ قطعاً توسط یک یا دو مربی که با آنها کار کرد و شاید حتی توسط بخشی از هواداران.

اما او نسبت به همه این ها خونسرد و متواضع است. منچستریونایتد امروزی، باشگاهی که با اضطراب، منتظر فردایی روشن‌تر و بهتر است، نوعی برخورد کودکانه با بازیکنان بومی خود دارد. جسی لینگارد و مارکوس رشفورد حتی در آستانه سی سالگی، هنوز به عنوان استعدادهای در حال رشد توصیف می‌شدند.

اتفاقی مشابه نیز برای اسکات مک تامینای افتاد. وقتی او را فروختند، این حس به وجود آمد که یونایتد یکی از گوهرهای آکادمی خود را، احتمالاً برای رعایت مقرات مالی لیگ برتر، از دست می‌دهد. او در آن زمان ۲۷ سال داشت.

حالا پس از نه ماه، این موضوع غیرمنطقی به نظر می‌رسد. مک تامینای امروز حال و هوای یک حرفه‌ای باتجربه را دارد؛ بازیکنی ملی پوش که به اندازه کافی دیده و انجام داده تا بداند مسیر حرفه‌ای به ندرت خطی مستقیم است. پیچ‌ و خم‌ها و انحراف‌ هایی وجود دارد و تقریباً غیرممکن است که کسی آنچه او «مسیر بی‌نقص» می‌نامد را تجربه کند.

ماجرای بازی در پست غیرتخصصی در یونایتد

وقتی او اشاره می‌کند که در نخستین روزهای حضورش در یونایتد در پست غیرتخصصی قرار می‌گرفت، این حرف را بدون هیچ عصبانیتی بیان می‌کند:
«وقتی به تیم اصلی رسیدم، در پستی بازی می‌کردم که با خصوصیاتم همخوانی نداشت. تقصیر مربیان نبود. نقاط قوت من همیشه حضور در محوطه جریمه، گلزنی و ایجاد مشکل برای حریف بود. اما من به عنوان هافبک پست 6 یا مدافع میانی استفاده می‌شدم، درحالی که این سبک بازی من نیست. اما وقتی ۲۰ ساله هستی و برای منچستر یونایتد بازی می‌کنی، نمی‌توانی در دفتر مربی را بزنی و بگویی باید به جای پل پوگبا در پست 8 بازی کنی! این غیرواقع‌بینانه است. باید جایگاهت را بدانی و کاری که از تو خواسته می‌شود را انجام دهی. در چند فصل اخیر، فرصت بیشتری برای حضور در محوطه و گلزنی پیدا کردم و سال گذشته بهترین عملکردم را داشتم.»

او حتی از این موضوع که مجبور بود بیش از دیگران برای حفظ جایگاهش در تیم بجنگد، کینه‌ای به دل ندارد. بارها قربانی چرخه باطل بازسازی بی‌پایان یونایتد شد؛ هر تابستان، یک خرید درخشان جدید به تیم اضافه می‌شد که عملاً نقشش عقب راندن دوباره مک تامینای بود.

اول پوگبا بود، بعد اریکسن و سپس کاسمیرو! او میگوید: «همیشه بازیکنی را می‌خریدند که لزوماً آنچه مردم انتظار داشتند نبود.»

اریکسن و کاسمیرو، رقیبان اسکات مک تامینای در یونایتد.

این الگو به مرور آشنا شد: مک تامینای به آرامی و با اطمینان جایگاهش را بازمی‌یافت و تا دسامبر، دوباره بخش جدایی‌ناپذیری از تیم می‌شد.

میگوید: «ذهنیت من همیشه این بود که آماده باشم و فرصت‌ها را از دست ندهم. همیشه می‌خواستم ارزشم را ثابت کنم و نشان دهم که می‌توانم در هر بازی حاضر باشم. چنین چیزهایی روی من تأثیر نمی‌گذارند. شما فقط می‌توانید روی کار خود کنترل داشته باشید.»

پروژه های ناتمام!

برای مدتی، به نظر می‌رسید او قربانی پدیده‌ای شد که بسیاری از بازیکنان بومی با آن دست و پنجه نرم می‌کنند. آنها محکومند به عنوان پروژه‌های ناتمام دیده شوند. دردهای رشد اولیه‌شان بخشی از خاطره جمعی باشگاه است. بنابراین همیشه در مقایسه با هم تیمی‌ ها یا رقبایی که از بیرونِ باشگاه، کامل و آماده، خریداری می‌شوند، ناکامل به نظر می‌رسند.

مک تامینای می‌گوید: «هرگز به این شکل به آن فکر دقت نکردم. اما ممکن است درست باشد.» حتی این اشاره کوچک که شاید بیش از حد لازم مورد قضاوت قرار گرفته، آرامش او را برهم نمی‌زند و اضافه کرد: «این منچستریونایتد است. باید آماده باشی. هواداران تحمل اینکه بازیکن آماده‌ نبوده را ندارند. ممکن است 10 یا 40 یا 50 بازی کنی و سپس کنار گذاشته شوی، فقط چون در آن لحظه آماده نیستی. پس باید بروی و یاد بگیری و بهتر شوی. من خوش‌شانس بودم که 250 بازی کردم و جام اتحادیه و جام حذفی را بردم، اما می‌خواستم جام های بیشتری ببرم. همیشه می‌خواهی برنده شوی.»

ناپولی و اسکات مک تامینای؛ یک علاقه دو سویه!

به نظر می‌رسد بخشی از توانایی او در نگاه روشن‌بینانه به همه چیز ــ علاوه بر گوجه‌فرنگی ها (که واقعاً نقش کلیدی دارند!)، این است که در ناپولی، کوچک‌ترین شکی درباره میزان ارزش و محبوبیتش وجود ندارد.

مک تامینای می‌گوید به محض اینکه فهمید ناپولی به او علاقه دارد، جذابیتی آنی احساس کرد. او همیشه سعی داشت فرصت های جدید را ذهنی باز بررسی کند و ادامه میدهد: «شرایط در منچستر سخت بود. دقیقاً نمی‌دانستم چه می‌گذرد. اما ناپولی را فوراً می‌شناسی: اشتیاق هواداران، کیفیت لیگ.»

اگر مک تامینای مجذوب ناپولی شد، این احساس کاملاً دوطرفه بود. آنتونیو کونته کوچک‌ترین ابهامی درباره دلیل جذب او نداشت. او مک تامینای را به عنوان موتور تهاجمی خط هافبک می‌دید که با ورود به محوطه جریمه حریف، دردسر می‌آفرید.

مک تامینای، یک بازیکن شجاع و رهبری ارشد

اما مهم‌تر از آن، کونته او را بازیکنی ارشد و رهبر می‌دانست. اگرچه رختکن ناپولی تحت سلطه سه ایتالیایی، یعنی دی لورنزو، پولیتانو و اسپیناتزولا است، به طوری که بازیکنان حق ندارند میز شام را ترک کنند تا زمانی که این سه اجازه دهند، اما انتقال مک تامینای به عنوان یک دستاورد بزرگ تلقی شد. برای اولین بار در کارنامه حرفه‌ای‌اش، او نه بر اساس گذشته، بلکه بر اساس توانایی‌های فعلی‌اش قضاوت می‌شود.

او با این مسئولیت شکوفا شد. تنها در چند هفته، لقب «مردی با دلی شجاع» را به خود اختصاص داد. به‌ویژه در اوایل فصل، سهم بزرگی در خط حمله ناپولی داشت. در سن سیرو، المپیکو و مقابل یوونتوس گلزنی کرد. حالا در ورزشگاه دیگو آرماندو مارادونا، پرچم‌های نمادین اسکاتلند در میان تماشاگران به چشم می‌خورد.

مک تامینای با اشتیاق تمام، خود را در زندگی ایتالیایی غرق کرده است. او از سری آ به طور تمام و کمال دفاع میکند و در مقابل انتقادهای نابجا، از همان واژه «سوءتفاهم» استفاده می‌کند.

درباره سطح این لیگ میگوید: «مردم وقتی می‌گویند ایتالیا یا اسپانیا همسطح پریمیرلیگ نیستند، باید مراقب باشند. از نظر فیزیکی و تاکتیکی، بعضی از سخت‌ترین بازی‌های عمرم را اینجا تجربه کردم.»

علاقه به زبان و فرهنگ ایتالیایی!

اسکات مک تامینای هفته‌ای چندبار کلاس ایتالیایی دارد و با تمرین در اپلیکیشن‌های مختلف، سعی‌اش را دوچندان می‌کند. پیشرفت او را می‌توان از دو طریق سنجید: اولاً پولیتانو می‌گوید ایتالیایی‌اش خیلی خوب است و ثانیاً گاهی جملات انگلیسی را به سبک ایتالیایی‌ها ادا می‌کند!

اسکات: «همیشه دلم می‌خواست زبان جدیدی یاد بگیرم. کار ارزشمندی است. مهم است که مردم ببینند ما فرهنگ اینجا را هم پذیرفته‌ایم. شهر شگفت‌انگیز است؛ کاملاً متفاوت. باید نشان دهیم که به شهر و فرهنگش اهمیت می‌دهیم، نه فقط به بازی خوب.»

ایتالیا، خانه دوم اسکات مک تامینای

او به قدری خوب عمل کرد که بالاترین افتخار ناپولی را دریافت کرده است: نقاشی دیواری چهره‌اش روی دیواری در شهر. وقتی مک تامینای انگلیس را ترک کرد، این انتقال، مثل همیشه، به عنوان ماجراجویی بزرگ به ناشناخته‌ها تصویر شد. تا حدی هم همینطور بود؛ مهاجرت به کشوری دیگر، به هر دلیلی، شجاعت می‌خواهد.

اما پس از نه ماه، به نظر نمی‌رسد قضیه همین باشد. مک تامینای انگار نه مسافر است و نه مهمان؛ حس میکند اینجا خانه خودش است. به همان اندازه مهم، او در وجود خودش هم آرام است. بازیکنی که بالاخره می‌تواند شیرینی لحظه‌هایش را بچشد.

آرنه اسلات و ماجرای پشت پرده عجیب‌ترین ایده تاکتیکی او؛ شکستی ستودنی

امیر محمد کلانتری، فوتبال‌لب – در این مقاله به یکی از عجیب‌ترین ایده‌های تاکتیکی آرنه اسلات خواهیم پرداخت. به نقل از یک تیتر هلندی، این ایده یک شکست درخشان بود. به بیان دیگر، آرنه اسلات در طول ۳۰ سال فعالیت حرفه‌ای خود به عنوان بازیکن فوتبال و اکنون مربی، ایده‌های بهتری نیز در کارنامه داشت. ایده‌هایی که او را تا آستانه قهرمانی در پریمیرلیگ با لیورپول در این فصل قرار دادند.

بازگشت به دورانی که آرنه اسلات در زووله بود.

اسلات در آن زمان ۳۲ سال داشت و برای تیم زووله در لیگ دسته دوم هلند بازی می‌کرد. این حرکت بداهه‌ی او در شروع بازی چنان عجیب بود که رنه فن در گیژپ، بازیکن سابق تیم ملی هلند، در برنامه‌ی تلویزیونی خود نزدیک بود از شدت عصبانیت منفجر شود.

او خطاب به بینندگان گفت:

اگر این صحنه را به آندرس اینیستا (قهرمان جام جهانی با اسپانیا) نشان دهی، فکر می‌کند این یک ورزش کاملاً متفاوت است. این هیچ ربطی به فوتبال حرفه‌ای ندارد. اگر کسی در یک تیم آماتور  با ۱۲ تماشاچی نیز چنین کاری کند، بلافاصله از زمین اخراجش می‌کنند و همه می‌گویند: «این دیوانه است».

اشتیاق آرنه اسلات به تجربه ایده های جدید از همان ابتدا!

توضیح دادن آن صحنه در سال ۲۰۱۱ آسان نیست. زمانی که اسلات برای امتحان کردن ایده‌ای جدید و کمی عجیب، تایید مربیان تیمش در زووله را گرفت تا بازیکنان تیم مقابل را غافل‌گیر کند.

اگر بخواهیم منصفانه قضاوت کنیم، این ماجرا یادآور این است که اسلات حتی در جوانی هم یک تاکتیک شناس مشتاق بود. او دوست داشت خارج از چارچوب‌های معمول فکر کند.

همچنین ارزش ذکر دارد که او پس از طراحی این ایده، جسارت آن را داشت که آن را با آرت لانگلر (مربی وقت زووله) و دستیارش، یاپ استم (مدافع سابق منچستریونایتد و تیم ملی هلند) در میان بگذارد.

جان اورس، یکی دیگر از مربیان سابق زووله، با خندهای معنادارش به نشریه The Athletic می‌گوید:

اما این ایده همچنان مسخره بود. آرنه ایده‌های زیادی دارد. متاسفانه این یکی از بدترین‌هایش بود.

آرنه اسلات در تیم زووله هلند

طرح او این بود: بلافاصله بعد از شروع بازی، توپ را با یک ضربه سریع به بالا پرتاب کنند، سپس یک شوت قدرتمند به سمت نیمه‌ی زمین حریف بزنند تا توپ در محوطه‌ی جریمه فرود بیاید. همزمان با پرواز توپ در هوا، مهاجمان زووله باید با تمام سرعت به سمت محوطه‌ی جریمه می‌دویدند تا توپ را در لحظه‌ی فرود دریافت کنند. در بهترین حالت، آن را از زیر پای دروازه‌بان حریف عبور دهند. از همه مهمتر، بازیکنان در این موقعیت در آفساید گرفتار نمی‌شدند، چون همه‌ی آن‌ها پشت توپ قرار داشتند. اگر این تاکتیک جواب می‌داد، مدافعان حریف کاملاً غافل‌گیر می‌شدند.

جان اورس: ایده آرنه اسلات واقعا افتضاح بود!

اورس که حتی پس از گذشت بیش از یک دهه، هنوز کاملاً سردرگم به نظر می‌رسد، می‌گوید:

به نظر می‌رسد آن‌ها متوجه این نکته نبودند که اگر توپ را مستقیماً بعد از سوت مسابقه تا محوطه جریمه حریف شوت کنند، دروازه‌بان به راحتی می‌تواند آن را بگیرد. همچنین، توپ چقدر در هوا می‌ماند؟ شاید سه ثانیه؟ فقط فکر کنید بازیکنان چقدر باید سریع باشند تا به آن برسند. برای این کار به کسی نیاز دارید که رکورد جهانی دو را بشکند! نه. این ایده واقعاً افتضاح بود.

اما اگر آرنه اسلات، هافبک خلاق تیم، می‌توانست توپ را واقعاً به ارتفاع بالا بفرستد چه می‌شد؟ در تمرین‌ها، این حرکت به خوبی اجرا شد.


لانگلر اخیراً در مصاحبه‌ای با وینسنت دِوریس، روزنامه نگار روزنامه محلی دِ استنتور گفت:

حتی سه بار هم جواب داد. به همین خاطر، من و یاپ استم به هم گفتیم: “بیایید امتحانش کنیم.” البته شرط اصلی اجرای درست آن بود.

اما آنچه اتفاق افتاد ممکن است برای هواداران لیورپول که اسلات را در نخستین سال حضورش، بدون تاکتیک‌های عجیب در صدر جدول می‌بینند، تعجب آور باشد.

متأسفانه برای اسلات، اینترنت هرگز فراموش نمی‌کند و فیلم این اتفاق نشان می‌دهد اجرای این ایده در آن بازی حتی به پای نسخه تمرینی هم نرسید. ضربه اسلات برای بالا فرستادن توپ قابل قبول بود. اما بعد… همه چیز به فنا رفت.

لانگلر با خنده گفت:

آرنه می‌خواست توپ را به سمت محوطه جریمه حریف شوت کند، اما در عوض تقریباً توپ را مستقیم به بالا پرتاب کرد. توپ در واقع به سمت عقب و به ارتفاع بالا رفت، سپس پایین آمد و در لبه سمت چپ دایره مرکزی زمین در نیمه زووله فرود آمد. در حالی که صدای هلهله متعجب تماشاگران به گوش می‌رسید.

گوینده تلویزیون اعلام کرد:

بازی بین زووله و کامبور آغاز شده… و این صحنه واقعاً عجیب است. شاید از استرس باشد… چنین چیزی را به ندرت می‌بینید؛ لحظه‌ای به یاد ماندنی از آرنه اسلات.

جان اورس که در دهه ۱۹۷۰ برای آژاکس و فاینورد بازی می‌کرد، می‌گوید این فیلم هنوز در تلویزیون هلند پخش می‌شود:

آرنه در طول هفته با بازیکنان و مربیان دیگر در مورد این ایده صحبت کرد. گفت: “باید روش شروع بازی را عوض کنیم. اگر اینطوری انجامش دهیم، حیرت زده می‌شوند”. اما ضربه او دقیقاً آن چیزی نشد که می‌خواست. کاملاً اشتباه عمل کرد.

اسلات به نظر می‌رسد جهت گیری خود را اشتباه محاسبه کرد و توپ پشت سرش در منطقه‌ای خالی فرود آمد. این بازیکنان زووله بودند که غافل‌گیر شدند و در عرض چند لحظه، کامبور به حمله پرداخت.

آیا این دیوانگی منطقی پشت خود داشت؟

بن هندریکس که بین سال‌های ۱۹۹۲ تا ۱۹۹۵ مربیگری زووله را برعهده داشت، توضیح می‌دهد:

گاهی ممکن بود حریفان خورشید در چشم‌شان باشد و نتوانند حرکت توپ را دنبال کنند. گاهی هم این روش او برای گفتن این بود که “بفرما، ما دوست داریم توپ دوم را داشته باشیم.” مردم اینجا به آن می‌خندیدند. او توپ را به بالا پرتاب می‌کرد و بعد (با خنده) زووووووووم! (با حرکتی شبیه پرتاب موشک) توپ را مستقیم به آسمان شلیک می‌کرد.

هندریکس به یاد می آورد که اسلات همیشه به دنبال راه‌های جدید برای کسب برتری بر حریفان زووله بود:

حتی وقتی می‌خوابید، به فوتبال فکر می‌کرد. همیشه ذهنی فوتبالی داشت و در اعتماد به نفس‌دادن به سایرین استاد بود.

لانگلر:

ایده این بود که با شوت کردن توپ به بالاترین حد ممکن به سمت محوطه جریمه، سه مهاجم ما به جلو بدوند و در لبه محوطه حاضر باشند. چه کسی میداند از این حرکت چه نتیجه ای حاصل می‌شد؟

البته از بیرون خنده دار به نظر می‌رسید. اگر از پیش زمینه ماجرا خبر نداشتی، حتما می‌گفتی: “اینا دقیقاً دارن چیکار میکنن؟ توپو مستقیم به هوا شوت کردن”. اما نه، این یک شکست درخشان بود و بهتر است بحث را همینجا تمام کنیم.

با این حال، اسلات قصد نداشت به همینجا بسنده کند. حداقل در ابتدا. مصمم تر از قبل، او دوباره همان تاکتیک را در همان سال امتحان کرد. اینبار هم حریف کامبور بود و نتیجه باز هم فاجعه بار شد.

اورس می‌گوید:

خودش را مسخره کرد. باورکردنی نبود.

و اضافه می‌کند شاید هدف این بود که «حریف از خنده بتکرد، تمرکزش را از دست بدهد و آن‌ها از این موقعیت سوءاستفاده کنند!

برای درک بهتر، اورس که دو دوره با اسلات همکاری داشته، او را مربی بهتری از کلوپ می‌داند و از افتخارش به عملکرد فوق‌العاده شاگرد سابقش در لیورپول می‌گوید. در حرف‌های او بجز تعجب و خنده، هیچ بدخواهی نیست.

آرنه اسلات سرمربی لیورپول

به گفته او، این ماجرا یادآوری است که حتی باهوش‌ترین افراد در فوتبال هم ممکن است اشتباه کنند:

یوهان کرایف، بهترین بازیکن و مربی، همیشه می‌گفت: “فوتبال بازی ساده‌ای می‌باشد اما اجرای ساده‌ی آن بسیار سخت است.” با این حال، گاهی بازیکنان یا مربیانی هستند که می‌خواهند دوباره فوتبال را اختراع کنند. و این ایده آرنه، نمونه‌ای از آن است.

پریمیرلیگ؛ نقش ضد حمله، انتقال توپ و حمله در عمق در شکل گیری فوتبال مدرن انگلیس

پپ گواردیولا، آندونی ایرائولا و نونو اسپریتو سانتو، مربیان تیم هالی سیتی، بورنموث و ناتینگهام فارست در پریمیرلیگ

امیر محمد کلانتری، فوتبال‌لب – با اعتراف پپ گواردیولا به اهمیت روزافزون انتقال توپ‌، بررسی می‌کنیم که چگونه حملات سریع و مستقیم بیش از هر زمان دیگری بر فوتبال پریمیرلیگ تأثیر می‌گذارند.

ترنزیشن، دشمن قهرمان سالیان اخیر پریمیرلیگ

انتقال توپ‌ها همواره دشمن پپ گواردیولا بوده‌اند. بین تمام جنبه‌های تاکتیکی، این عنصر همیشه چیزی بوده که او بیشتر از هرچیز از آن هراس داشته است. در مقابل، برای بسیاری از رقبای او در طول سال‌ها، انتقال توپ سلاحی بسیار مفید محسوب می‌شود.

در دورانی که گواردیولا برای نخستین بار سبک تاکتیکی خاص خود که از یوهان کرویف موسوم به تیکی تاکا و فوتبال مالکانه (juego-de-posición football) الهام گرفته بود را در بارسلونا پایه‌گذاری می‌کرد، ژوزه مورینیو در اوج قدرت خود بود.

آقای خاص در نقطه مقابل پپ قرار داشت. مالکیت توپ برای او یک ریسک محسوب می‌شد. با این حال عدم مالکیت توپ، نقطه قوتی بود که می‌شد با انتقال‌های سریع از آن بهره‌برداری کرد.

هر دو مربی دوران بسیار موفقی را در هدایت بهترین تیم‌های جهان سپری کردند. آن‌ها با سبک های کاملاً متفاوت، بزرگترین جام‌ها را فتح کردند.

گواردیولا در چهار سال هدایت بارسلونا، سه بار قهرمان لالیگا شد. او دو بار نیز لیگ قهرمانان اروپا را بالای سر برد.

مورینیو، تنها لکه سیاه پپ در بارسلونا!

سبک دفاع محور و مبتنی بر انتقال سریع مورینیو، هرچند به اندازه تاکتیک خاص گواردیولا موفق نبود، اما او مسئول تنها فصلی بود که گواردیولا در قهرمانی لالیگا ناکام ماند.

همچنین یکی از دو باری که گواردیولا در مراحل حذفی چمپیونزلیگ ناکام ماند، مربوط به اینتر ژوزه مورینیو بود (فصل ۲۰۰۹/۱۰ و در مرحله نیمه نهایی). دیگر ناکامی گواردیولا با بارسلونا در چمپیونزلیگ، همراه شد با قهرمانی غیرمنتظره روبرتو دی ماتئو با چلسی در سال ۲۰۱۲.

در آن دوران، دو قطب کاملاً متضاد، گواردیولا و مورینیو، بر قله فوتبال جهان حکمرانی می‌کردند.

درحالی که مورینیو در آن سال‌ها الهام‌بخش گروه کوچکتری از مربیان بود، گواردیولا به کلی بازی را متحول کرد.

آقای نابغه، آغازگر دوران جدیدی از فوتبال پریمیرلیگ.

تأثیر شگرف او حتی پس از پیوستن به منچسترسیتی در ۲۰۱۶ ادامه پیدا کرد. امروز فوتبال انگلیس کاملاً با زمان ورود او متفاوت است.

در آن سال‌ها، گواردیولا به‌خاطر اصرار بر بازی سازی از دفاع و تحت فشار قرار گرفتن مدافعانش، مورد تمسخر قرار می‌گرفت. اما امروزه تقریباً همه تیم‌ها بخش قابل توجهی از ضربات دروازه خود را کوتاه آغاز می‌کنند.

در فصل پیش از ورود او به انگلیس، ۷۴.۲٪ از ضربات دروازه به نیمه حریف ختم می‌شد. این رقم در فصل جاری به ۳۸.۶٪ کاهش یافته است.

پپ گواردیولا، الهام بخش در محدوده ای فراتر از پریمیرلیگ

گواردیولا تنها مسئول این تغییرات نیست. با این حال، نقش بسیار بزرگی در تحول فوتبال طی دهه گذشته داشته است. مطمئناً، درحالی که او همه چیز را در پریمیرلیگ و اروپا فتح می‌کرد، بقیه نیز از او پیروی کردند.

امروزه کاملاً عادی است که حتی تیم‌های لیگ دو و سطوح آماتور نیز از دفاع بازی‌سازی کننید. در طول نزدیک به نه سال حضورش در پریمیرلیگ، او بیش از هر فرد دیگری بر فوتبال تأثیر گذاشت.

صبر کنید! انتقال توپ ها و حملات مستقیم همچنان بخش مهمی از فوتبال انگلیس باقی مانده‌اند

همیشه تیم‌هایی بوده‌اند که با بازی غیر هجومی موفق بوده‌اند. ضدیت با سبک گواردیولا هرگز کاملاً از بین نرفته است.

فصل نا امید کننده برای پپ در پریمیرلیگ

این سبک بازی هرگز به اندازه فصل ۲۰۲۴/۲۵ تأثیرگذار نبوده است. در این فصل پریمیرلیگ بیش از هر زمان دیگری، فوتبال با چاشنی ضدحمله برای گواردیولا و سیتی که درگیر یک فصل غیر منتظره ضعیف هستند، مشکل آفرین شده است.

تنها ساوتهمپتون، وستهم (هر دو ۳۸) و برنتفورد (۳۵)، بیشتر از سیتی (۳۴) شوت ناشی از ضد حمله های سریع دریافت کرده‌اند. آنها تاکنون ۹ باخت در لیگ داشته‌اند. این تعداد باخت برابر با بیشترین تعداد باخت گواردیولا در یک فصل است. هنوز ۹ بازی تا پایان فصل باقی مانده است.

تأثیر و موفقیت تیم‌هایی با سبک بازی حمله در عمق، این سؤال را به وجود آورده که فوتبال به کدام سمت می‌رود. این چیزی است که خود گواردیولا در مصاحب های با TNT Sports اوایل امسال به آن اشاره کرد:

امروز، فوتبال مدرن به سبک بورنموث، نیوکاسل، برایتون و لیورپول است. فوتبال مدرن دیگر پوزیشنال نیست.

بورنموث در این فصل با فوتبال پرس از بالا و پرسرعت خود که شامل تصاحب توپ در زمین حریف و رساندن سریع توپ به جلو برای گلزنی است، موفقیت زیادی پیدا کرد.

از سوی دیگر، ناتینگهام فارست با سبک افراطی ضدحمله، در رده سوم جدول قرار دارد و به سمت سهمیه چمپیونزلیگ پیش می‌رود. آنها با میانگین مالکیت توپ ۳۹.۵٪، کمترین سهم مالکیت را در پریمیرلیگ دارند.

افزایش ضد حمله های سریع در لیگ

در واقع، ضدحمله‌های سریع در کل پریمیرلیگ افزایش یافته‌اند. فصل جاری با میانگین ۱.۸۴ ضدحمله منجر به شوت در هر بازی، بیشترین میزان از زمان شروع ثبت آمار (از ۲۰۰۶/۰۷) را دارد. تعداد بیشتر این ضد حمله ها نیز به گل منجر می‌شوند (۰.۳ گل در هر بازی).

بیشترین شوت / گل ناشی از ضدحمله سریع به ازای هر فصل در پریمیرلیگ

این فصل همچنین بالاترین درصد شوت‌های ناشی از ضدحمله‌های سریع در تاریخ پریمیرلیگ (۱۰.۲٪) و بالاترین درصد گل‌های حاصل از این ضدحمله‌ها (۷.۱٪) را به خود اختصاص داد.

این آمار در فصل ۲۰۱۵/۱۶ به ترتیب در پایین‌ترین حد خود (۳.۷٪ و ۱.۴٪) بود. حتی این آمار در فصل ۲۰۲۱/۲۲ نیز تنها ۵.۰٪ و ۳.۷٪ بود. اما امروز، کارایی و استفاده از ضدحمله در فصل جاری به بالاترین حد تاریخ رسید.

یک واکنش قابل پیش‌بینی؟ 

شاید این روند، نتیجه‌ای منطقی باشد. با تسلط روزافزون فوتبال مالکانه، همواره احتمال یک واکنش متقابل وجود داشت. هرچند فوتبال سریع و مبتنی بر انتقال‌ توپ هرگز به‌طور کامل به حاشیه نرفت، اما آمار نشان می‌دهد که با تقلید تیم‌های بیشتر از سبک گواردیولا، تأثیر آن در سطوح بالای فوتبال کاهش یافت. اما در مقابل، لو بلاک نیز اهمیت بیشتری پیدا کرد. 

برای تیم‌هایی با منابع محدودتر از تیم‌هایی مثل سیتی، عقب‌نشینی و تحمل فشار تنها راه پیروزی بود.

لوبلاک همیشه بخش مهمی از فوتبال بوده، اما هرچه تیم‌های مسلط بر توپ ثروتمندتر، بهتر و قوی‌تر شدند، تیم‌های ضعیف‌تر مجبور شدند سازمان‌یافته‌تر و منظم‌تر عمل کنند.

درخشش سیتی به رقبا یادآوری می‌کرد که کوچک‌ترین اشتباه یا ایجاد کمترین فضا می‌تواند مرگبار باشد. و اگر از این تیم عقب می‌افتادند، راه بازگشت به بازی برایشان حتی سخت‌تر می‌شد. 

اهمیت ترنزیشن در فوتبال امروز 

این مسئله باعث شد اهمیت ضدحمله‌ها و انتقال توپ بیش از پیش افزایش یابد. برای تیم‌هایی که در رده‌ تیم های واقعا تراز اول قرار نداشتند، تنها راه شکستن لو بلاک حریف، حمله سریع و سازمان‌یافته بلافاصله پس از به دست آوردن توپ بود تا حریف را در وضعیت نامنظم غافلگیر کنند. کیفیت این ضدحمله‌ها به شدت در حال افزایش است. تا جایی که گواردیولا حتی این فصل اعتراف کرده که از «بازی در این شرایط ضدحمله کمی هراس دارد.»

نمونه موفق: بورنموث و آندونی ایرائولا

بورنموث و سرمربی آن، آندونی ایرائولا، این فصل به‌خاطر عملکرد درخشانشان مورد تحسین قرار گرفته‌اند. آنها با پرسینگ شدید و سازمان‌یافته، رکورددار کانتر پرس (پرسی که ظرف ۲ ثانیه پس از از دست دادن توپ اعمال می‌شود) با ۱۸۲۲ اقدام در کل (۶۲.۸ در هر بازی) و همچنین بیشترین شوت پس از تصاحب توپ در ۴۰ متری دروازه حریف (۵۷ مورد) در پریمیرلیگ می‌باشند.

آن‌ها مانند ناتینگهام فارست با دفاع عقب نشسته بازی نمی‌کنند و حملات خود را از فواصل طولانی شروع نمی‌کنند. هرچند counter-attacking و transitional attacks دقیقاً یکسان نیستند، اما از این نظر شبیه هستند که هر دو شامل حمله سریع پس از بازپس‌گیری توپ می‌شوند. در این فصل لیگ برتر، فقط ناتینگهام فارست با میانگین سرعت حملات ۲.۰۸ متر بر ثانیه، از بورنموث (۲.۰۵ متر بر ثانیه) سریع‌تر بوده است.

ایرائ‍ولا صراحتاً بیان کرده که اولین اولویت بازیکنانش پس از تصاحب توپ، پیشروی سریع به سمت جلو با هدف مستقیم گلزنی است.

او سال گذشته به اسکای اسپرت گفت:

اولین کاری که پس از بازپس‌گیری توپ انجام می‌دهیم، رساندن سریع آن به بازیکن پست ۹ است. چون معمولاً در آن لحظه، حریف در ضعیف‌ترین موقعیت دفاعی قرار دارد و فضاهای بهتری پیدا می‌کنید.

این استراتژی مؤثر بوده است. بورنموث با ۱۹۶ شوت در ضدحمله‌ها، بیشترین آمار را در پریمیرلیگ دارد و برای اولین بار در آستانه صعود به رقابت‌های اروپایی است. نباید آنها را بر اساس پنج شکست در شش بازی اخیر قضاوت کرد. باید در نظر گرفت که علیرغم پیش‌بینی‌ های بدبینانه پیش از شروع فصل، تنها پنج امتیاز با چهار تیم برتر فاصله دارند.

اما بورنموث تنها تیمی نیست که از ضدحمله‌ها بهره می‌برد. لیورپول، صدرنشین مقتدر لیگ، احتمالاً چندبعدی‌ترین تیم پریمیرلیگ است. آنها هم در بازی با مالکیت توپ مسلط هستند و هم بهترین تیم در زمینه ترنزیشین در لیگ محسوب می‌شوند.

آمار لیورپول در زمینه ضد حمله:

  • رتبه دوم شوت‌‌های پس از ضدحمله (۱۷۹ مورد) پس از بورنموث در پریمیرلیگ
  • صدرنشین گل‌‌های پس از ضدحمله با ۳۱ گل (حداقل ۱۰ گل بیشتر از هر تیم دیگر)
  • ۱۱٪ از کل شوت‌های آن‌ها از ضدحمله‌های سریع بوده است (بالاترین درصد لیگ)
  • ۱۹٪ از گل‌هایشان از همین موقعیت‌ها به ثمر رسید (رتبه دوم پس از ولورهمپتون با ۲۰٪)

رکوردهای تاریخی لیورپول در فصل جاری:

  • ۱۳ گل از ضدحمله‌های سریع که رکورد تمام ادوار از فصل ۲۰۰۶/۰۷ است.
  • ۵۶ شوت از ضد حمله‌ های سریع که رکوردی جدید محسوب میشود.

در حالی که هنوز ۹ بازی باقیمانده است، قهرمان آینده پریمیرلیگ به بهترین شکل ممکن از ترنزیشین بهره می‌برد. شاید بهتر از هر تیم دیگری در سال‌های اخیر.

در دورانی که سبک بازی با مالکیت توپ پپ گواردیولا و منچسترسیتی بر فوتبال مسلط بوده، این فصل شاهد تأثیر چشمگیرتر ضدحمله‌های سریع نسبت به سال‌های گذشته هستیم.

اما چرا سبک ضد حمله این چنین ثمربخش شد؟

برخی استدلال می‌کنند که این سبک بازی (ضدحمله) کم‌خطرتر از استفاده از خط دفاعی بالا و ایجاد فضای پشت سر مدافعان است. قطعاً خط دفاعی جسورانه و بالا، برای تاتنهام آنژ پوستکوغلو جواب نداده است. تیمی که با ۱۵ باخت در ۲۹ بازی این فصل، بیشتر از آنکه به رقابت‌های اروپایی فکر کند، درگیر جدال برای بقا است. آمار نشان می‌دهد تیم‌هایی که ضدحمله را به‌طور مؤثر به کار می‌گیرند، شکست‌ناپذیرتر هستند، ویژگی‌ای که قطعاً در مورد تاتنهام صدق نمی‌کند.

روز های سخت بیگ آنژ در پریمیرلیگ

در ۷۸ مورد ثبت شده از گلزنی تیم‌ها با حداقل یک ضدحمله سریع در مسابقات پریمیرلیگ در این فصل، تنها در ۱۳ مورد آن تیم‌ها در بازی شکست را پذیرفتند. که نرخ باخت را به 16.7% می‌رساند.

بررسی ها نشان داده است وقتی تیمی گل می‌زند اما بدون ضدحمله، نرخ باخت به 26.1% تغییر میکند.

به عبارت دیگر، تیمی که با ضدحمله گل می‌زند، سخت‌تر شکست می‌خورد تا تیمی که از طریق دیگر گلزنی می‌کند. شاید امروز تمرکز بر دفاع محکم به جای فشار برای گل های بیشتر، ایده بهتری باشد.

همینطور این واقعیت وجود دارد که موقعیت‌های حاصل از ضدحمله‌ها عموماً کیفیت بالاتری دارند. میانگین امید گلزنی (xG) در شوت‌های حاصل از موقعیت ضدحمله در این فصل 0.17 است که بالاتر از شوت‌های در جریان بازی (0.12 xG) و موقعیت‌های شروع مجدد (0.09 xG) می‌باشد. میانگین کلی xG تمام شوت‌ها در مسابقات پریمیرلیگ این فصل 0.11 است.

این یعنی شوت‌های ضدحمله هم کیفیت بالاتری دارند و هم احتمال پیروزی تیم را بیشتر می‌کنند. هرچند این تحلیل کاملاً منصفانه نیست، چون ایجاد فرصت‌های ضدحمله سخت‌تر و کم‌تعدادتر است. با این حال، آمار نشان می‌دهد ضدحمله‌های سریع و مستقیم ارزش امتحان کردن را دارند. همانطور که جدول لیگ هم تأیید می‌کند. با حضور لیورپول و ناتینگهام در میان سه تیم برتر.

اما آیا این پایان سلطه بازی مالکانه گواردیولاست؟

آیا این نشانه تغییر روند است یا فقط یک استثنای فصلی است؟ شاید عملکرد ضعیف تر سیتی در این فصل پریمیرلیگ به دلیل تغییر نسل و حضور بازیکنان جدیدی باشد که میانگین سنی تیم را کاهش داده‌اند.

پروفایل سنی بازیکنان منچسترسیتی در فصل جاری پریمیرلیگ

پاسخ به این سؤال قطعیت ندارد، اما پیش‌بینی سقوط یکی از موفق‌ترین سلطه های فوتبال، بسیار جسورانه است. با این حال، به نظر می‌رسد در فوتبال سطح بالا تمرکز بر انتقال ها نسبت به گذشته جایگاه بیشتری پیدا کرده است. اگر حتی گواردیولا خود این تغییر را بپذیرد، حتماً حقیقتی در آن وجود دارد، درست است؟

همچنین ممکن است هواداران پریمیرلیگ از طبیعت سریع حملات انتقالی لذت بیشتری ببرند. آن‌ها این سبک فوتبال را راحت‌تر می‌پذیرند، به جای تیم‌هایی که سبکی شبیه به “کشتن رقیب با پاس‌های بیشمار” گواردیولا بازی می‌کنند.

پپ گواردیولا و آندونی ایرائولا، سرمربیان خوش تاکتیک و اسپانیایی پریمیرلیگ

به همین ترتیب، وقتی بورنموث تحت هدایت مربی‌ای موفق می‌شود که آشکارا از چیزی که به‌عنوان “پاس‌های مطمئن” می‌نامد، پاس‌های قابل اطمینانی که مالکیت توپ را حفظ می‌کنند، همان‌چیزی که فلسفه پپ گواردیولا نیاز داشت، پذیرش این سبک فوتبال آسان‌تر است. و وقتی تیمی سبک هیجان‌انگیزی از فوتبال بازی می‌کند و موفق می‌شود، پذیرش این ایده که فوتبال به این سمت در حال حرکت است (یا باید باشد) ساده‌تر می‌شود.

تاریخ تاکتیک‌های فوتبال همیشه چرخه‌ای بوده است و ممکن است دوباره به چیزی شبیه به دوران طلایی مورینیو بازگردیم.

به همان اندازه ممکن است فوتبال اکنون چنان پیشرفته شده باشد که تیم‌های برجسته باید در همه جنبه‌های بازی برتری پیدا کنند. برای تسلط بر لیگ برتر این فصل، لیورپول ناچار بود که بهترین تیم از نظر حملات سریع و روبه‌جلو باشد، و احتمالاً قهرمانان آینده نیز مجبور خواهند بود چنین باشند.

لیورپول در برابر اورتون؛ پیش بازی دربی مرسی ساید

لیورپول - اورتون

امیر محمد کلانتری، فوتبال‌لب – ابر رایانه اپتا لیورپول را با احتمال پیروزی 66.3% شانس اصلی این مسابقه معرفی کرد. این درحالیست که شاگردان دیوید مویس در 9 بازی اخیر، هیچ شکستی را متحمل نشدند.

نگاه کلی به نبرد لیورپول و همشهری خود

اورتون به دنبال این است که برای اولین بار از فصل 2020/21 در هر دو دیدار رفت و برگشت مقابل لیورپول، کیش و مات نشود. لیورپول تنها یک بار در 24 بازی خانگی اخیر خود در پریمیرلیگ مقابل اورتون شکست خورد و در کنار آن، 14 برد، 9 تساوی کسب کرد. قرمزها پنج بازی از شش بازی خانگی اخیر خود را پیروز از میدان خارج شدند.

از حواشی آخرین دربی در گودیسون پارک چه خبر؟

ضربه والی جیمز تارکوفسکی در واپسین لحظات بازی، پایان دراماتیکی را به آخرین دربی مرسی ساید در گودیسون پارک در فوریه گذشته بخشید.

اورتون با کسب تساوی 2-2 در دقایق پایانی، از لیورپولی 2 امتیاز گرفت که در مسیر قهرمانی بیست‌م خود است. به جرات می‌توان گفت که تافی‌ها در بیشتر دقایق آن دیدار تیم بهتری بودند، به طوری که شوت‌‌های بیشتری (10 شوت در برابر 6 شوت لیورپول) داشتند و شانس‌های گلزنی حریف را به 0.62 گل مورد انتظار (xG) محدود کردند. این کمترین مجموع xG بود که قرمزها در یک بازی این فصل لیگ داشتند.

بنظر می‌رسید که یک بار دیگر محمد صلاح ناجی پیروزی قرمزها شد تا اینکه جیمز تارکوفسکی با گلزنی در دقیقه 97:07 دومین گل دیر هنگام را به لیورپول در یک بازی پریمیرلیگی زد. البته این آمار برای زمانی است که اپتا از فصل 2006/07 شروع به ثبت داده‌ها کرد. آخرین گل دیرهنگام به لیورپول توسط رابین فن پرسی با پیراهن آرسنال در آوریل 2011 در دقیقه 97:10 بود.

درگیری های دیدار لیورپول و اورتون:

حتی بررسی طولانی توسط سیستم وار هم نتوانست از التهاب شور و حرارت گودیسون پارک بکاهد. در همین حال و پس از سوت پایان بازی، آتش خشم و نفرت بازیکنان دو تیم شعله‌ور شد. هنگامی که عبدولای دوکور برای تمسخر به سوی سکوهای لیورپولی‌ها رفت، کرتیس جونز به نشانه اعتراض به سمت او دوید و با این بازیکن درگیر شد. این تنش و درگیری باعث شد تا مایکل اولیور هردو بازیکن را با کارت قرمز از زمین اخراج کند.

درگیری‌ها به همینجا ختم نشد! هنگامی که آرنه اسلات و سیپکه هولشوف قصد داشتند نارضایتی خود را با داور مسابقه در میان بگذارند، با کارت قرمز ماکیل اولیور مواجه شدند.

کارت قرمز، یار همیشگی دربی مرسی‌ساید

با احتساب کارت قرمز بازیکنان، دربی مرسی‌ساید با 25 کارت قرمز، بیشترین کارت قرمز را نسبت به هر مسابقه دیگری در تاریخ پریمیرلیگ دارا است. همچنین اورتون به تنهایی 17 اخراجی که در برابر لیورپول دارد. این بیشترین تعداد اخراجی است که یک تیم در برابر تیم دیگر در این رقابت‌ها خلق کرد.

آرنه اسلات اعتراف کرد که نباید در گودیسون آرامش خود را از دست می‌داد، هرچند که احساس می‌کرد تصمیمات عمدتاً به ضرر تیمش بود. این مربی هلندی امیدوار است که در بازی برگشت در آنفیلد انتقام بگیرد. لیورپول در حال حاضر تنها یک بار در قرن بیست و یکم در آنفیلد از اورتون باخته است.

پیروزی مقابل اورتون دیوید مویس چندان هم آسان نیست!

گفتن آسان‌تر از عمل کردن است. چرا که تیم دیوید مویس در 9 بازی اخیر متوالی لیگ شکست ناپذیر بوده است. این طولانی‌ ترین سریال شکست ناپذیری برای اورتون از فصل 2016/17 تحت هدایت رونالد کومان است.

آخرین بار که نوار شکست ناپذیری های اورتون از این طولانی‌تر شد، دسامبر 2013 بود (10 بازی). آن‌ها در فوریه 2010 نیز با نوار 9 بازی شکست ناپذیری در مقابل لیورپول قرار گرفتند که در نهایت با یک گل بازی را در آنفیلد واگذار کردند. دیوید مویس در آن زمان هدایت تافی‌ها را بر عهده داشت.

لیورپول می‌خواهد از این بازی به‌عنوان پلی برای بازگشت به روند پیروزی‌های خود پس از حذف از لیگ قهرمانان و شکست در فینال جام اتحادیه، استفاده کند. با این حال، قرمزها با 12 امتیاز فاصله از آرسنال در صدر جدول لیگ قرار دارند و آماده و مشتاق هستند تا در خانه با حمایت هواداران به میدان بروند.

مویس، ناکام مطلق در مقابل لیورپول

مویس هیچ‌کدام از 19 بازی خارج از خانه‌اش در پریمیرلیگ برابر لیورپول را نبرده است. این آمار بیشترین تعداد ناکامی در پیروزی در مقابل یک رقیب خاص در خارج از خانه است. دیوید مویس در مقابل چلسی نیز چنین آماری دارد. در اولین دوران مربیگری در اورتون، دیوید مویس 5 باخت و 6 تساوی در آنفیلد کسب کرد. آخرین آن در ماه می 2013 با نتیجه 0-0 بود.

وضعیت مصدومان اورتون

اورتون در هفته‌های اخیر توانست برخی از بازیکنان خود را که دچار مصدومیت شدند را به تیم بازگرداند. هرچند هنوز مشخص نیست که آیا این بازی برای ایلیمان اندیایه، که در دیدار رفت دچار مصدومیت شد، و دوایت مک‌نیل خیلی زود خواهد بود یا خیر. این در حالی است که دومینیک کالورت لوین همچنان غایب است.

تساوی و ضربات ایستگاهی، قوت قلب تافی ها

اورتون تنها یک پیروزی از شش بازی اخیر خود کسب کرد (همراه پنج تساوی).

اورتون 41٪ از گل‌های خود در این فصل لیگ را از ضربات ایستگاهی غیر از پنالتی (13/32) به ثمر رساند که بالاترین آمار در لیگ است. گل اول آن‌ها توسط بتو در دیدار رفت در گودیسون پارک نیز از یک ضربه آزاد سریع خلق شد.

در مقابل، لیورپول کمترین سهم از گل‌های خود در این فصل را از ضربات ایستگاهی غیر از پنالتی با تنها 6٪ (4/69) به ثمر رساند. با این حال، لیورپول نیازی به تکیه بر ضربات ایستگاهی ندارد.

رد پای ستاره لیورپول در دربی مرسی ساید

اصلی‌ترین تهدید اورتون، محمد صلاح است. او در هفت دربی مرسی‌ساید اخیر خود در لیگ برتر مستقیماً در هشت گل (شش گل و دو پاس گل) تاثیر داشت. او در بازی رفت در گودیسون پارک هم گل زد و هم پاس گل داد. تنها بازیکنانی که در هر دو بازی لیگ خود مقابل اورتون در یک فصل هم گل زدند و هم پاس گل دادند، کریس ساتن در فصل 1993/94 و آلن شیرر در فصل 1994/95 بودند. صلاح به دنبال ثبت این آمار است.

تنها استیون جرارد (9) بیشتر از صلاح (8) در دربی‌های مرسی‌ساید در لیگ گل زده است. با توجه به عدم قطعیت درباره قرارداد جدید وینگر مصری در آنفیلد، این ممکن است آخرین حضورش در این بازی مهم باشد، بنابراین او قصد دارد رکورد جرارد را پشت سر بگذارد.

وضعیت مصدومان لیورپول

آلیسون بکر و رایان گراونبرخ به دلیل مصدومیت، زودتر از بقیه اردوی تیم ملی را ترک کردند. اما بنظر می‌رسد هردوی آن‌ها برای بازی در دسترس باشند.

کانر بردلی به تمرینات بازگشت اما احتمالاً این بازی خیلی برای او زود خواهد بود، بنابراین جرل کوانسا ممکن است به بازی در سمت راست دفاعی ادامه دهد به‌ویژه در غیاب ترنت الکساندر آرنولد که مصدوم است.

آمار نبرد لیورپول و اورتون

از 120بازی انجام‌شده در گودیسون پارک، تساوی 2-2 در فوریه باعث شد آمار قبل از بسته شدن درهای این استادیوم قدیمی در ماه می، برابر بماند: هر دو تیم 41 بار برنده شدند (و 38 مرتبه مساوی). اما در آنفیلد، آمار کاملاً یک‌طرفه است.

لیورپول در 3 بازی خانگی اخیر خود مقابل اورتون در لیگ برتر با نتیجه 2-0 پیروز شده است. آخرین باری که آن‌ها بردهای پیاپی بیشتری در مقابل تافی‌ها در بازی‌های خانگی داشتند، بین سال‌های 1990 تا 1994 بود (5 برد متوالی). همچنین، آن‌ها در آن دوره هرگز این کار را بدون دریافت گل عملی نکردند.

در واقع، لیورپول تنها یکی از 24 بازی خانگی اخیر خود مقابل اورتون در لیگ برتر را باخته است (14برد، 9 تساوی) و در 5 بازی از 6 بازی اخیر در آنفیلد پیروز بود.

لیورپول اکنون 99 برد در این رقابت دارد. اگر این بازی را ببرند، پنجمین تیم در تاریخ لیگ انگلیس خواهند بود که 100 بار مقابل یک حریف خاص پیروز می‌شوند (آرسنال 111 برد مقابل اورتون، منچستریونایتد 106برد مقابل استون ویلا، لیورپول 103برد مقابل استون ویلا، آرسنال 100برد مقابل منچسترسیتی).

از سوی دیگر، دیوید مویس تنها 4 بازی از 38 بازی خود مقابل لیورپول در لیگ برتر را برده است (10 تساوی و 24 باخت) که درصد برد او فقط 10.5% است. بدترین رکورد او مقابل هر حریفی در این لیگ.

پیش‌بینی بازی لیورپول مقابل اورتون

از 65 دیدار پریمیرلیگی بین اورتون و لیورپول، 26 بازی با تساوی به پایان رسید که پس از چلسی مقابل منچستریونایتد (با 27 تساوی)، این رقابت بیشترین تعداد تساوی را در تاریخ لیگ دارد. جالب اینجاست که اورتون در این فصل نیز با 13تساوی، بیشترین تعداد مساوی را در بین تمام تیم‌ های لیگ دارد و حتی در 4 بازی اخیرش نیز مساوی کرد.

اما مدل پیش‌بینی اپتا احتمال تساوی را پایین ارزیابی می‌کند و تنها در 18.8% از شبیه‌‌سازی‌‌های داده‌ محور، بازی با تساوی به پایان رسیده است.

پیش بینی ابر رایانه اپتا از نیتجه احتمالی بازی:

پیش بینی دیدار دو تیم لیورپول و اورتون

ترکیب احتمالی لیورپول برای بازی:

ترکیب احتمالی لیورپول برای دیدار با اورتون

ترکیب احتمالی اورتون برای بازی:

ترکیب احتمالی اورتون برای دیدار با لیورپول

آرنه اسلات، یک مربی آگاه

آرنه اسلات، سرمربی هلندی لیورپول

امیر محمد کلانتری، فوتبال‌لب –  با کمی دقت و بازنگری، می‌توان به طور خلاصه گفت که تفاوت‌های بین یورگن کلوپ و آرنه اسلات عمدتاً از شیوه های تعامل آنها با دوگانگی هایی مانند پیشگامی و واکنش پذیری، بازی تهاجمی و صبر و حوصله، ریسک پذیری و احتیاط، و مواردی از این دست ناشی میشود. نتیجه تحلیل ها نشان داد که اسلات به‌عنوان مربی آگاهانه تر عمل می‌کند. این مقاله نیز احتمالا به نتیجه‌گیری های مشابهی ختم شود. زیرا نحوه سازماندهی تیم در حالت بدون مالکیت توپ، تا حد زیادی نشان‌دهنده نحوه چینش و تنظیمات آنها در زمان مالکیت توپ است.

بازیسازی از عقب — ایجاد فضا

بیایید بحث را با بازیسازی از عقب زمین شروع کنیم. این تاکتیک به مرحله‌ای از بازی اشاره دارد که توسط دروازه‌بان آغاز می‌شود. در فاز بازیسازی از عقب زمین (وقتی گردش توپ با دروازه‌بان شروع می‌شود)، معمولاً بازیکنان بازیساز (مدافعان و هافبک‌ های مرکزی) تا حدی از بقیه تیم جدا می‌شوند. این در حالی است که خط حمله تا حد ممکن بالا می‌ایستند و خط دفاعی حریف را ثابت نگه می‌دارند تا نتوانند برای پشتیبانی از پرس، به جلو بیایند.

هدف این تاکتیک، حرکت در عمق و روبه‌جلو تا حد ممکن است تا فاصله بیشتری بین خطوط لاین‌آپ حریف ایجاد شود. این کار، فضای بیشتری برای بازیکنان در فاز بازیسازی بازی فراهم می‌کند. این اثر خصوصاً بین بازیکنان خط اول پرس و خط دوم پرس (ساپورت‌کننده) آن‌ها رخ می‌دهد.

شناخته‌ شده‌ ترین مربی که از این تاکتیک استفاده میکند، روبرتو دیزربی است.

شاختار دونتسکِ روبرتو دی‌زربی، مثالی است که در آن جایگیری بازیکنان در عمق زمین و نزدیک به دروازه خودی، به افراط رسید. میتوان روزنه عظیم ایجاد شده در فضای زمین را مشاهده کرد. در صورت تصمیم خط اول پرس حریف برای ایجاد فشار، حریف آماده استفاده از روزنه های خالی است.

اهمیت جایگیری

بخشی از بازی مقابل برنتفورد، در دقیقه 32، لیورپول توپ را لو داد. در همین حال فضای عظیم ایجاد شده بین خطوط را مشاهده می‌کردیم. پس از بازپس‌گیری توپ، لیورپول بلافاصله خود را در موقعیتی می‌یابد که به دلیل جدایی تاکتیکی بازیکنان بازیسازِ حمله از مهاجمان، قادر به پیشروی در این فضاها می‌شود.

مک آلیستر زیر نظر آرنه اسلات

همچنین در آن صحنه از بازی شاهد مزایای ورود هافبک‌ها به محوطه ۱۸ قدم بودیم. پویایی مک آلیستر در این انتقال توپ تهاجمی (ارسال پاس و حرکت به جلو) بسیار ارزشمند است.

یک نمونه شماتیک از چگونگی ایجاد فضا از طریق جایگیری در عمق بازیکنان بازیساز.

در صحنه ای که اشاره کردیم، سوبوسلای همان امکان را دارد که به شماره ۷ و شماره ۱۰ در این تصویر اعطا شد. یعنی گزینه‌ نفوذ به عمق برای ایجاد موقعیت‌ های پویا باقی ماندن در موقعیت بالا برای جدال بر سر توپ‌ دوم. البته در صورتی که تیم تصمیم به بازی بلند بگیرد.

هرچه فضایی که یک تیم باید در هنگام اجرای پرس کاور کند بیشتر باشد، اثربخشی پرس کاهش می‌یابد.

شروع پرس مهم است؟

این بخشی از دلیل موضوعی است که چرا تیم‌ها اغلب ترجیح میدهند پرس خود را زمانی آغاز کنند که توپ به نواحی کناری زمین منتقل میشود. چرا که در این مناطق فضای کمتری وجود دارد. همچنین در آنجا زوایای کمتری برای تیم حریف جهت پیشبرد توپ قابل استفاده است.

اثر دیگر جایگیری در عمق بازیکنان بازیساز، ایجاد فضای خالی برای هافبک های بالایی است. این کار این امکان را میدهد تا با شروع جریان توپ، بتوانند از موقعیت‌های بالاتر خود به این فضاها وارد شوند.

گراونبرخ زیر نظر آرنه اسلات

این استفاده از حرکت هدفمند بازیکنان به فضای خالی برای دریافت توپ، امکانات متنوعی ایجاد میکند که سرعت جریان بازی را افزایش میدهد. این کار چیزی به نام ” حرکات بدون توپ ” خلق میکند:

  • نیم‌ چرخش‌: دریافت توپ و بلافاصله چرخیدن به‌ منظور فرار از فشار و انتقال توپ به فضای خالی (مانند رایان گراونبرخ)
  • ترکیب سه نفره: الگوی پاسکاری میان سه بازیکن. معمولاً با هدف دستیابی به بازیکنی آزاد به کار میرود. بازیکنی که در موقعیت بهتری از لحاظ زمان و فضا جهت اجرای یک اقدام رو به جلو قرار دارد.
  • یک – دو: پاسکاری بین دو بازیکن که معمولاً برای ایجاد شرایطی طراحی شد که یک بازیکن بتواند از وضعیت تنگ و پر فشار خارج شود.

در مورد چگونگی ایجاد فضا در مرحله بازیسازی از عمق زمین صحبت کردیم. حالا نگاهی مکنیم به نوع ساختار هایی که آرنه اسلات وقتی توپ از دروازه‌بان می‌شود، استفاده می‌کند.

چینش مدنظر آرنه اسلات

به نظر میرسد آرنه اسلات این آرایش‌ های بازیسازی را ترجیح می‌دهد: 4–1، 4–2، 3–3.

ویژگی اصلی این ساختارها تمایل شکل تیم به گسترش یا کاهش عرض زمین با استفاده از فولبک ها است. همراه با اصرار بر حفظ برتری عددی در اطراف توپ تا جایی که ممکن باشد.

از آنجایی که ساختار تیمی همیشه به شکلی افراطی به جهت سمتی که توپ در آن قرار دارد حرکت میکند تا در صورت از دست دادن توپ، محافظت شوند و فضایی در سمت مقابل ایجاد کنند که به راحتی قابل استفاده باشد. پس میتوان به ترنت الکساندر آرنولد و ویرجیل فن‌دایک فکر کرد. این دو بازیکن بیشترین سوئیچ های بازی را در لیگ انجام دادند. برای درک بهتر این موضوع، ترنت ۱۰ بار پاس مورب به کودی خاکپو و ۶ پاس به رابرتسون ارسال کرده است. در حالی که فن‌دایک ۷ جا به جایی منطقه بازی به سمت محمد صلاح را انجام داد. این فضا به صورت جمعی ایجاد میشود و سپس توسط فرد یا افراد مورد استفاده قرار میگیرد.

قندایک زیر نظر آرنه اسلات

هنگام مشاهده بازیکنان خاص در تیم آرنه اسلات (که ویرجیل فن‌دایک می‌تواند مثال بارزی باشد)، همواره قصد نمایش بازی و حرکات تکنیک-تاکتیکی وجود دارد. این به تیم اجازه میدهد توپ را به شیوه‌ای ساختاریافته، زیبا و پویا پیش ببرد.

تکنیک-تاکتیکی

تکنیک-تاکتیکی اصطلاحی است که به اقدامات فنی خاصی اشاره دارد که توسط یک بازیکن اجرا میشود تا تیم بتواند ایده تاکتیکی را عملی کند. در ادامه نمونه‌هایی از این رفتارها آورده شده است:

  • مکث روی توپ قبل از انجام حرکت بعدی. ایجاد مکث عمدی پس از دریافت توپ برای جلب فشار حریف و در نتیجه ایجاد فضای خالی در مناطق بالایی که قابل استفاده است.
  • استفاده از جهت‌گیری بدن برای فریب حریف. جهتگیری بدن به یک سمت خاص برای فریب حریف و جلب فشار از آن جهت، سپس ارسال پاس به جهت مخالف.
  • استفاده از کف پا برای پنهان‌سازی جهت پاس بعدی. قراردادن کف پا روی توپ به‌منظور مخفی نگهداشتن جهت پاس یا شوت بعدی (معمولاً توسط دروازه‌بانان، اما مدافعان مرکزی نیز این تکنیک را اجرا میکنند).
  • اهمیت جایگیری هافبک‌های مرکزی. جایگیری هافبک‌های مرکزی در سطوح مختلف به جهت ایجاد زاویه پاس متنوع و همچنین کمک به فضاسازی در ساختار دفاعی حریف، برای پیشروی راحت‌تر در هنگام حمله.

تمام این جزئیات فنی، حرکات فردی هستند که کیفیت اجرای طرح تاکتیکی را تعیین میکنند. اگر مدافعان شما نتوانند با شگرد های انفرادی، زاویه مطلوب برای ارسال پاس به جلو را ایجاد کنند، اجرای هدف تمرکز بازیکنان در مرکز زمین، چه معنایی دارد؟

یورگن کلوپ قبل از آرنه اسلات

در دوران یورگن کلوپ، تأکید کمتری بر حفظ کنترل در هنگام مالکیت توپ وجود داشت. فلسفه کلی او مبتنی بر پیشبرد سریع توپ به منطقه بعدی در کوتاه‌ترین زمان ممکن و با استفاده از روشی ذاتاً آشفته بود. کنترل روند بازی از طریق پرسینگ فشرده و همان پرس پس از از دست دادن توپ).

ارتباط، لینک و گردش توپ عرضی با استفاده از فولبک های تیم

این بخش به بررسی جایگیری فولبک ها در مرحله بازیسازی اختصاص دارد. در مورد اینکه چگونه آنها نه تنها به خنثی کردن پرس حریف کمک می‌کنند بلکه با استفاده از ارتباط افقی، می‌توانند از طریق بازی کوتاه، بلند یا اطراف فشار حریف بازی کنند.

برای شروع بحث، در اینجا نقل قولی از آرنه اسلات آورده شده است که به‌خوبی مزایای موقعیت نسبی فولبک ها را خلاصه می‌کند:

اگر فولبک ها همه در خط طولی قرار بگیرند و شما به آنها پاس دهید، آنها بسیار از سایر بازیکنان دور هستند و مدت زیادی طول می‌کشد تا توپ به آنجا برسد.”

بنابراین، اگر بازیکنان نزدیک‌تر به یکدیگر بازی کنند، توپ سریع‌تر از پای بازیکن به پای دیگری می‌رود و این به حریف زمان کمتری برای دفاع می‌دهد.

اکنون، قبل از اینکه ادامه دهیم، باید بفهمیم که ارتباط افقی چیست.

اغلب شما پاس‌های سریع افقی به طرفین در خط دفاعی را مشاهده کرده اید. این تاکتیک، همراه با حرکات پویای بازیکن دریافت‌کننده برای قرار گرفتن در موقعیتی که رو به جلو دریافت را انجام دهد، اهمیت خود را به وضوح نشان می‌دهد.

شما می‌توانید توپ را به صورت بهینه از یک سمت به سمت دیگر جابه‌جا کنید تا در صورتی که تیم حریف به اندازه کافی سریع نبوده باشد و بلوک دفاعی خود را برای جلوگیری از عمل پیشرونده‌ی شما جابه‌جا نکرده باشد، بتوانید پروگرسیو پاس ها را از میان یا اطراف بلوک دفاعی حریف ارسال کنید.

بنابراین، در اصل اتصال افقی مستقیماً میزان توانایی یک تیم دفاع‌کننده در حفظ فشردگی افقی را می‌سنجد، که معیاری است برای سنجش اینکه یک تیم چقدر خوب می‌تواند از سمتی به سمت دیگر حرکت کند، در حالی که فاصله‌ی مناسبی از توپ را حفظ می‌کند.

فولبک ها

آرنه اسلات زیر نظر صلاح

برای شروع، چندین عامل وجود دارد که آرنه اسلات هنگام تصمیم‌گیری درباره نحوه قرارگیری مدافعان کناری خود در نظر می‌گیرد. در این بخش از بحث، می‌خواهیم روی دو عامل اصلی تمرکز کنیم

وقتی فشار تیم مقابل زیاد است، معمولاً مشاهده می‌کنیم که فولبک ها به یاران خود در مرکز زمین نزدیک‌تر قرار می‌گیرند تا فاصله انتقال توپ کاهش یابد. این کار باعث می‌شود توپ با سرعت بیشتری بین بازیکنان جا به‌ جا شود و فشار حریف را بی‌اثر کند.

اگر توپ در سمت چپ بازی شود، اغلب می‌بینیم که ترنت الکساندر آرنولد به خط میانی برمی‌گردد و به عنوان پیووت دوم در کنار رایان گراونبرخ قرار می‌گیرد. این کار برای ایجاد یک گزینه پاس افقی دیگر انجام می‌شود تا از فضای ایجادشده در اثر جا به جایی حریف به سمت توپ استفاده شود.

جهت پرس حریف مهم‌ترین عامل است. حریف چند بازیکن را در خط پرس اول خود قرار داده است؟ ۲ بازیکن؟ ۳ بازیکن؟ این مسئله تأثیر مستقیمی دارد. زیرا منطقی نیست که ۴ بازیکن در خط دفاعی داشته باشیم در حالی که حریف فقط ۲ بازیکن را برای پرس بالا می‌فرستد.

موقعیت گیری فولبک ها در عمق زمین، برای آنها امکان ارسال پاس مورب را فراهم می‌کند. از دیدگاه بازیسازی (و حتی در یک‌سوم نهایی)، پاس‌ های مورب زمانی حیاتی هستند که می‌خواهیم شرایطی ایجاد کنیم که هافبک‌ها توپ را رو به‌ جلو دریافت کنند یا در موقعیتی قرار بگیرند که بتوانند توپ را به جلو حرکت دهند.

جمع‌بندی

برای به پایان رساندن این بحث، باید به چند نکته توجه کنیم. در سیستم آرنه اسلات ، رویکرد لیورپول در مرحله بازیسازی واضح و قابل تکرار بوده است، چیزی که در سطوح تیمی، گروهی و فردی مشهود است.

چه در جایگری در عمق بازیکنان بازیساز برای ایجاد فضا جهت بهره‌گیری از توانایی‌ های حمل توپ رایان گراونبرخ و چه در استفاده از ارتباط افقی برای فراهم کردن امکان ارسال پاس‌های مورب توسط فولبک ها، روش‌های آرنه اسلات عمدی و مؤثر هستند.

بهتر است شباهت‌ های آن را با سیستم مربیانی مانند روبرتو دیزربی، پپ گواردیولا و البته یورگن کلوپ مقایسه کنیم تا درک بهتری از قابل تکرار بودن اصول او داشته باشیم.

برای شنیدن تحلیل‌های صوتی هفتگی در پادکست فوتبال لب، از این لینک به ما گوش کنید!