فرانک و سبک بازی او در برنتفورد / بررسی دقیقتر
یوسف جوانشیر، فوتبال لب – با توجه به نکات و مسائلی که پیش از این در قسمت اول این مقاله اشاره نمودیم. در این قسمت تاکتیک و سبک عجیب و در عین حال قابل توجه برنتفورد تحت مربیگری فرانک در کندوی زنبورها مورد تحلیل و بررسی قرار میگیرد.
سیستم اولیه همیشگی برنتفوردِ فرانک در پریمیرلیگ با چیدمان ابتدایی 352 پایهریزی میشود. سیستمی بهظاهر رایج برای تیمهای ایتالیای کلاسیک، کونته و چند مربی خاص دیگر که از ترکیب دفاعی سوئیپر و استاپر بطور همزمان بهره میگرفتند! اما فرق قابل تامل او در استفاده از این نوع سبک بازی در کجای این پروژه محسوس بود؟
بخش عظیمی از نبوغ و خلاقیت فرانک و به نوعی فوتکوزهگری این مرد دانمارکی، توانایی بازیابی توان فردی و روحی بازیکنان خودباخته و سوختشده بود. همچنین او توانایی سوئیچ فوقالعاده آنها در حین بازی و همچنین استفاده استادانه از دو مهاجم نوک در نقش وینگر، پست 10 و فالسناین داراست. بازگشت سریع آنها و کمکشان به خط دفاعی تیم در شرایط ضدحمله، دفاع تیمی منسجم و بازیابی توپ هنگام پرسینگ تیم حریف، بود. تمام این تواناییهای تاکتیکی فقط و فقط توسط برنتفوردِ مرد دانمارکی در حال پیادهسازی بود.
سوئیچهای مداوم بازیکنان در چیدمانهای مشخص توسط توماس فرانک بینظیر اجرا میشد. این اتفاق در حین بازی نیازمند تمرینات جدی، روحیه فکری فوقالعاده، ذهن باز بازیکنان و همچنین بدنسازی بینقص آنها میباشد. این موضوع آنقدر ملموس و محسوس پیادهسازی شد که درحال حاضر میتوان اینگونه از او به عنوان سوپراستاری جسور در این حوزه نام برد.
تحلیل چیدمانهای استفاده شده توسط مربی دانمارکی
اگر بخواهیم ریزتر و در فصل 21-2020 درمورد نحوه بازی تیم فرانک مباحثه نمائیم؛ ترکیب اولیه فرانک، که همان 352 مرسوم، به همراه یک دفاع وسط با وظیفه کاورکردن فضا (سوئیپر) چندپسته که قابلیت بازی در هافبک دفاعی را دارد، استفاده از یک هافبک پست 6 و دو هافبک پست 8 (که معمولا ترکیبی از رجیستا یا دیسترویر و باکستوباکس بودن) که قابلیت سوئیچ و بازی در نقش هافبک پست 10 را داشته باشند. همچنین استفاده از دو هافبک کناری با قابلیت رفت و برگشت بینقص در حین بازی و علاوه بر آن، توانایی بالای بازی در پست وینگبک و فولبک( راست یا چپ) داشته باشند.
اگر این موضوعات را در فصل 23-2022 نیز بررسی نمائیم، شاهد استفاده از چیدمانهای متفاوتتر بدلیل بازتر بودن دست فرانک در استفاده از بازیکنان جدید خود بودیم. شاید جای تعجب و سوال برایتان پیش بیاید. «به چه دلیل بایستی تیمی از این تعداد چیدمان (حدود 8 چیدمان متفاوت) و با این کیفیت استفاده نمود؟». جواب کاملا سادهست! استفاده از 6 الی 7 بازیکن در زمین حریف هنگام در اختیار داشتن توپ بسیار برای فرانک حائز اهمیت است.
همچنین در زمان مالکیت تیم مقابل، برنتفورد توانایی قطع توپ و خراب کردن بازی حریف را از خود به نمایش گذاشت. این پرسینگ با تعداد نفرات بالا از یک سوم دفاعی حریف (بازپسگیری سریع توپ و ضدحملات زهردار با 2 الی 5 نفر) آغاز میشود. این موضوع نیز باعث بالارفتن امکان استفاده از پلنهای متفاوت در زمان حمله برای مرد دانمارکی میشد.
این روند ممکن بود با یک باگ عظیم و اساسی همراه باشد. اعتقاد توماس فرانک به استفاده از بازیکنان جوان و استعدادهای دیده نشده با ریسک بالایی همراه میشد. کمتجربگی باعث لورفتن توپ در میانه زمین و همچنین اشتباهات مداوم در بازیسازی و پخش توپ، تمپو بازی برنتفورد را کمی مختل میساخت. اگر این اشتباهات در هنگام حمله اتفاق میافتاد، عینا یک موقعیت خطرناک یا به اصطلاح Big Chance مانند هدیهای دودستی تقدیم تیم مقابل میگردید.
سیستم سوئیچینگ فرانک
درمورد سیستم سوییچینگ مربی دانمارکی باید اینگونه مباحثه نمود. در فاز هجومی، این ترکیب از 352 تبدیل به 4312 میشود؛ تک سوئیپر حاضر در مرکز خطدفاعی که در دو نقش سوئیپر و هافبک پست 6 سایه عمل میکند و وظیفهی پخش توپ، استفاده از توپ سوم و همچنین قطع توپهای احتمالی به عهده اوست. همچنین فرانک از دو وینگبک که در فاز هجومی تبدیل به وینگر خواهند شد، و سه هافبک مرکزی، که تبدیل به دو هافبک پست10 (یا یک هافبک پست10 و یک مهاجم پست9 (فالس ناین)) و یک هافبک 8 بهره خواهد برد.
در فاز دفاعی، آن ترکیب همیشگی، خیلی سریع و بدون وقفه، پس از پرسینگ و قطع توپ در زمین خودی تغییراتی رو ایجاد کرده و به ترکیب 541 تبدیل خواهد شد. یعنی دو وینگبک تبدیل به فولبک شده و در کنار سه دفاع مرکزی قرارخواهند گرفت. همچنین یکی از بازیکنان سنترفوروارد به بازیکنان خط میانی اضافه خواهد شد که این موضوع باعث پرسینگ بهتر و همچنین پوشش بهتر تمام نواحی میشود.
چیدمانهای برنتفورد در فصلی که گذشت
در فصلی که گذشت نیز استفاده از چیدمانهای متفاوت 721، 631، 532 در هنگام دفاع و تمرکز بر روی توپهای سوم و چهارم باعث شد تا عملکرد بهتری را در خطوط دفاعی برنتفورد شاهد باشیم. همچنین سووئیچ و تغییر چیدمان در هنگام حمله به 4213 و فضاسازی توسط امبهاومو و تونی باعث میشد تا نفوذ دو هافبک مورد استفاده در پست 8 قابلیت تک به تک شدن را پیدا نمایند (چیزی که در بازی رفت مقابل سیتی عینا مشاهده شد). این نفوذ جایی به چشم میآید که بازیکنی مانند دامسگارد طی این فضاسازیهای فوقالعاده و استفاده از این بازیکن در نقش شدو استرایکر مانند داسیلوا، اونیکا و یانلت، ترکیب عجیبی را در خلق موقعیت ایجاد مینمود.
تمرکز و استفاده بیشتر از ضربات ایستگاهی و چیدمان مثلثی در حین بازی با منچستریونایتد (بازیای که 0-4 برنتفورد پیروز میدان بود) در زون پشت محوطه و استفاده از توپهای دوم، سوم و همچنین جلوگیری از ضدحملات احتمالی، باعث لذتبخشتر شدن آنها نسبت به فصل گذشته و متمایزشدن آنها شده است.
درمجموع، نتیجهگیری کلی که میتوان از تاکتیک توماس فرانک داشت؛ فوتبالی تماما انگلیسی با زمینهی عمیقی از توتال فوتبال و پرسینگ لحظهای، ارسال از جناحین مداوم توسط هنری، قدوس، کنوس، نورگارد، هیکی و همچنین ایجاد خطر از روی ضربات ایستگاهی و کاشتهها، دفاع منطقهای و پوششدهی کامل مناطق، بازپسگیری سریع توپ؛ درواقع خلاقیت فرانک، سبکی کاملا ریسکی اما موفق، ارائه کرد.