بایگانی نویسنده: behzad

وقتی خدا گریست

ایلیا بهزاد اول

از اولین روزهای بازی تا لحظات غم‌انگیز خداحافظی با هواداران در سن‌سیرو، زلاتان ابراهیموویچ با صحبت‌ها و شخصیت منحصربفرد خود، شخصیت کاریزماتیک خود را به نمایش گذاشت. حتی در روزی که نقل اول رسانه‌ها اشک‌های غیرمنتظره نماد غرور و اعتماد به نفس در فوتبال بود، وی شخصیت خود را به هواداران ورونا نشان داد. وقتی اندک هواداران ورونا در سن‌سیرو صحبت‌های پایانی زلاتان را هو می‌کردند، او رو به آن‌ها گفت: «من را هو کنید چون دیدن من، بزرگ‌ترین لحظه فصل تیم شماست!»

شاید در برگه‌های آمار و تعداد جام زلاتان پرافتخارترین بازیکن تاریخ نباشد اما این ستاره سوئدی، در طول دوران بازی خود برای تمام تیم‌های خود یک رهبر بزرگ محسوب می‌شد. زلاتان به جز یک فصل حضور نه‌چندان موفقش در بارسلونا، در تیم‌های مختلف به عنوان رهبر اصلی خط حمله تیم خود جام‌های مختلفی را به دست آورد. عملکرد خوب او در مالمو، آرسن ونگر را برای تست گرفتن از زلاتان ترغیب کرد اما مرد سوئدی در ۱۷ سالگی، پیشنهاد تست دادن در آرسنال را رد کرد! غرور زلاتان از وی یکی از فرصت‌های بزرگ هر بازیکنی در فوتبال اروپا را گرفت اما راه ابراهیموویچ، از آمستردام به بزرگ‌ترین باشگاه‌های فوتبال جهان رسید.

دو قهرمانی در لیگ هلند و به ثمر رساندن گل سال یورو اسپورت در سال ۲۰۰۴، نشان داد که زلاتان یک بازیکن معمولی نیست که حضور در بهترین تیم فوتبال هلند برایش قله باشد. انتقال ۱۶ میلیون یورویی به یوونتوس، زلاتان را به فوتبال اروپا معرفی کرد و وی در همان اولین فصل با بانوی پیر، به قهرمانی در سری آ ایتالیا رسید. با وجود درخشش در لباس بیانکونری، دو قهرمانی وی در لیگ ایتالیا با یوونتوس، به دلیل رسوایی‌های ماجرای کالچوپولی از او گرفته شد و زلاتان که خود را در سطح سری بی ایتالیا نمی‌دید، به بزرگ‌ترین رقیب یووه یعنی اینتر پیوست.

زلاتان در دوره حضور به عنوان بازیکن یوونتوس، تنها یک چهره بزرگ در سری آ و فوتبال ایتالیا به شمار می‌رفت اما شناخته شدن وی در سطح بین‌المللی، در لباس آبی و مشکی نراتزوری رقم خورد. پس از رسوایی کالچوپولی، مینو رایوالا از حق قانونی خود برای فسخ کردن قرارداد زلاتان استفاده کرد و او در سال ۲۰۰۶ راهی اینتر شد. سه سال حضور زلاتان در اینتر زیر نظر روبرتو مانچینی و خوزه مورینیو، با سه اسکودتوی متوالی برای اینتر همراه شد. وی در آخرین فصل حضور مانچینی بهترین بازیکن خارجی و بهترین بازیکن سال سری آ لقب گرفت و نامش را در جمع نامزدهای کسب توپ طلا مطرح کرد. با حضور آقای خاص، نقش زلاتان در تیم اینتر پررنگ‌تر هم شد؛ آزادی عملی که شخصیت خاص زلاتان می‌خواست، توسط مورینیو به او داده شد و رابطه فوق‌العاده این دو شخصیت خاص قرن ۲۱ فوتبال اروپا، در فصل ۲۰۰۸/۰۹ شکل گرفت. معاوضه بزرگ زلاتان و اتوئو در تابستان ۲۰۰۹، فرصت کسب قهرمانی اروپا از زلاتان با لباس اینتر را گرفت.

«وقتی شما من را می‌خرید، یک فراری خریده‌اید. اگر شما فراری می‌خرید، یک سوخت ویژه در باک می‌ریزید و پا را روی گاز می‌گذارید. گواردیولا من را با گازوئیل پر کرد؛ او باید فیات می‌خرید!» حضور در یکی از بزرگ‌ترین تیم‌های جهان در دوره اوج مسی، ژاوی، اینیستا و یک فصل پس از شش‌گانه تاریخی گواردیولا، چیزی نبود که زلاتان او را انکار کند. او حتی در مصاحبه با گاردین در سال ۲۰۱۴ نیز از حضور در بهترین باشگاه جهان حرف زده بود اما این نقل قول او درباره گواردیولا، می‌تواند بهترین نماد برای دلیل ناکامی وی در بارسلونا باشد. زلاتان در اسپانیا نیز به قهرمانی رسید و مانند دیگر لیگ‌ها، عملکرد خوبی به جا گذشت اما به دلیل شخصیت منحصربفرد خود، در چارچوب‌های ذهنی و نه‌چندان تطبیق‌پذیر پپ گواردیولا جای نمی‌گرفت. زلاتان با این انتقال برای همیشه فرصت قهرمانی در لیگ قهرمانان اروپا را از دست داد و پس از یک فصل حضور در بارسلونا، برای حضور در سومین اول فوتبال ایتالیا به سرزمین چکمه برگشت.

پیش از آنکه فرمانروایی یوونتوس با مربیانی چون کونته و آلگری در فوتبال ایتالیا آغاز شود، میلان با آلگری و درخشش زلاتان به اسکودتو رسید. زلاتان در دوره اول حضور خود به عنوان بازیکن میلان، تبدیل به اولین بازیکن تاریخ شد که برای هر دو تیم شهر میلان، بیش از ۵۰ گل به ثمر رسانده است. دو فصل حضور موفق زلاتان در روسونری، نماد آخرین فصول حضور میلان در جمع مدعیان اصلی سری آ پیش از روزهای تلخ این تیم بود. با این حال انتقال بزرگ زلاتان در سال ۲۰۱۲ به فوتبال فرانسه، میلان را خیلی زود از روزهای خوش دور کرد.

«این حقیقت دارد که من چیز زیادی از لیگ فرانسه نمی‌دانم، اما لیگ فرانسه من را می‌شناسد!». این حرف زلاتانی ستاره پاری‌سن‌ژرمن درباره خود درست از آب درآمد؛ با حضور زلاتان، پاری‌سن‌ژرمن در سال‌های ابتدایی پروژه مالکان قطری به اولین قهرمانی لیگ در ۱۹ سال رسید. ۱۵۶ گل در ۱۸۰ بازی، عملکردی فوق‌العاده برای کسب چهار عنوان متوالی قهرمانی در لیگ فرانسه بود. تبدیل شدن لیگ یک فرانسه به یک لیگ تک‌قطبی، بدون عملکرد فوق‌العاده زوج گلزن زلاتان-کاوانی ممکن نبود. شاید زلاتان حق داشت که پس از کسب سه جایزه برترین بازیکن فصل لیگ فرانسه و سه کفش طلای این لیگ، از مدیران پاری‌سن‌ژرمن برای تمدید قرارداد درخواست ساخت مجسمه وی به جای برج ایفل را کرد!

انتقال به ورزشگاه اولدترافورد و فوتبال انگلیس، تصمیم غیرمنتظره زلاتان در سال ۲۰۱۶ بود. خوزه مورینیو برای ساخت تیم فصل اول خود رو به جذب یک مهاجم باتجربه آورد و دوران کوتاه وی در فوتبال انگلیس، با کسب سه جام برای شیاطین سرخ همراه شد. در ابتدای فصل، زلاتان گفت که نمی‌خواهد مثل اریک کانتونا پادشاه یونایتد باشد، بلکه او خدای یونایتد خواهد بود! دوران خدایی زلاتان طولانی‌مدت نشد و مصدومیت سخت در روزهای آخر فصل ۲۰۱۶/۱۷، فرصت شکستن رکوردهای گلزنی در انگلیس را از زلاتان گرفت اما روحیه برنده وی و قدرت رهبری زلاتان، به مورینیو و یونایتد در کسب سوپرجام انگلیس، جام اتحادیه و لیگ اروپا کمک بسیار کرد.

زلاتان در فصل ۲۰۱۷/۱۸ برای بازگشت به ترکیب یونایتد تلاش کرد اما مشخصا این مهاجم مسن، از شرایط حضور فیکس در لیگ فرسایشی انگلیس فاصله گرفته بود. مانند بسیاری از بازیکنان پا به سن گذاشته، زلاتان ابراهیموویچ آمریکا را برای سال‌های پایانی فوتبال خود انتخاب کرد.

مردم نه‌چندان فوتبالی آمریکا، هیچگاه فکر نمی‌کردند که یک ستاره فوتبالی بتواند تبدیل به چهره اول ورزشی رسانه‌های این کشور بشود. زلاتان در بدو ورود به لس‌انجلس گلکسی، از حضور او به عنوان بزرگ‌ترین زلزله این شهر یاد کرد و بارها در مصاحبه‌های خود، سطح این لیگ را به بدترین شکل ممکن تحقیر کرد. شاید آن‌قدر که به ثمر رساندن گل‌های خاص و ضربات عجیب توسط او در لیگ آمریکا مورد توجه قرار گرفت، نتایج لیگ آمریکا برای رسانه‌ها مهم نبود. لبران جیمز، ستاره اول بسکتبال آمریکا پیراهن خود را برای زلاتان فرستاد و این موضوع خود یک افتخار برای هر ورزشکاری در آمریکا محسوب می‌شود؛ زلاتان اما با جیمز مانند یک هوادار عادی برخورد کرد و با امضای خود، لباس جیمز را به او برگرداند! یک حرکت کاملاً زلاتانی که باعث شد مردم آمریکا از غرور و اعتماد به نفس این شخصیت فوتبالی در کشورشان تعجب کنند.

معمولا لیگ‌هایی مانند آمریکا آخرین مقصد ستارگان فوتبال پیش از خداحافظی محسوب می‌شوند اما زلاتان ابراهیموویچ به دنبال رقابت در بالاترین سطح بود. بازگشت به میلان در روزهای کابوس‌وار این تیم، هدیه‌ای بود که ابراهیموویچ به هواداران میلان داد. قرارداد شش ماهه وی تا پایان فصل ۲۰۱۹/۲۰، با عملکرد خوب زلاتان تمدید شد و او بود که توانست با گل‌های خود، استفانو پیولی را روی نیمکت روسونری نگه دارد. عملکرد کم‌نقص در آخرین فصل، نایب قهرمانی و بازگشت به لیگ قهرمانان اروپا را پس از هفت سال به میلان هدیه داد و راهی که زلاتان آغاز کرده بود، در پایان فصل گذشته به قهرمانی در سری آ ختم شد. به لحاظ آماری، بازیکنان بهتر زیادی از زلاتان در سه فصل اخیر وجود داشتند اما نقش کلیدی وی در بیدار شدن غول خفته فوتبال اروپا، برای تمامی هواداران میلان غیرقابل انکاری است.

یکشنبه شب و پس از مصدومیت‌های متوالی، زلاتان در سال‌های ابتدایی پنجمین دهه زندگی خود از مستطیل سبز خداحافظی کرد. شاید غرور و شخصیت وی باعث شده باشد که همه هواداران فوتبال او را دوست نداشته باشند، شاید او با صحبت‌های خود باعث ناراحتی برخی از ستارگان فوتبال شده باشد و شاید فرصت درخشش با آرسنال یا بارسلونا را از دست داده باشد؛ اما زلاتان هیچگاه از باور به خود و شخصیت خودش دست نکشید. او نمی‌خواست مثل ستارگان دیگر باشد و زلاتان بودن را بیش از هر چیزی دوست داشت. آنچه فوتبال جهان از امروز از دست می‌دهد، تنها یک مهاجم گلزن و فوق‌العاده نیست. بلکه زلاتان ابراهیموویچ است. شخصیتی که نمی‌توان او را با صفت خاصی توصیف کرد و نام او خود نیز در زبان سوئدی صفتی نزدیک به “تسلط داشتن” محسوب می‌شود.

از سیر تا پیازِ مارتینز/ داستان مهره جدید شیاطین سرخ

منچستریونایتد لیساندرو مارتینز از آژاکس را با قیمت ۵۵ میلیون یورو به خدمت گرفت. ملی‌پوش آرژانتینی می‌تواند در دفاع میانی، دفاع چپ و هافبک میانی بازی کند و آرسنال از جمله مشتری‌های دیگر او بود.

ایلیا میری، فوتبال لب – لیساندرو مارتینز در ۱۸ ژانویه ۱۹۹۸ در شهر گالگوئه واقع در کشور آرژانتین متولد شد. وضع مالی خانواده آن‌ها چندان مناسب نبود و لیساندرو حتی توانایی خرید کفش مناسب فوتبال هم نداشت. در محله منابع کافی وجود نداشت و او در کودکی بعضی از اوقات با شکم گرسنه و بدون خوردن غذا فوتبال بازی می‌کرد. روحیه جنگندگی و سختکوش بودنش را می‌توان نشأت گرفته از همان دوران دانست.

با وجود تمام سختی‌ها او از ۵ سالگی وارد فوتبال شد و به تیم اورکوئیزا پیوست و در رده های پایه به پیشرفتش ادامه داد تا در سال ۲۰۱۴ به تیم پایه نیوولز اولدبویز بپیوندد و بعد از گذشت ۳ سال به تیم بزرگسالان آنها راه یابد؛ بعد از آن، و به صورت قرضی به جاستیزیا رفت و از آنجا هم به باشگاه آژاکس منتقل شد.

مارتینز درباره شروع کارش در آژاکس :

چند هفته اول وحشتناک بود، جلسات تمرینی کاملاً متفاوت با آنچه در آرژانتین به آن عادت داشتم پیش رفت. شدت، کنترل، تسلط، پاس‌ها و نگاه آن‌ها به فوتبال متفاوت بود.

مارتینز وقتی فقط ۲۱ سال داشت وارد فوتبال اروپا شد؛ او درباره روند تطبیق خودش با آژاکس می‌گوید:

من بازیکنی هستم که دوست دارم توپ را در اختیار داشته باشم، اما وقتی سبک آنها را در آمستردام دیدم که با پاس های تک‌ضرب چقدر سریع بازی می‌کنند من رو شگفت‌زده کردن موقع بود که فهمیدم چقدر سرعتم پایینه.

اما او در عرض چند ماه و بعد گذراندن یک پیش‌فصل خوب در آژاکس تبدیل به مهره اصلی تیم هلندی شد و توسط هواداران باشگاه به «قصاب» معروف شد. او در دفاع سبک تهاجمی و خشن دارد اما در مالکیت توپ کاملا باهوش و سنجیده عمل می‌کند.

در همان پنجره که دلیخت به یوونتوس پیوست، مارتنیز با ۷ میلیون یورو جانشین او شد. به نظر می‌رسید که او قرار است جانشین بلندمدت کاپیتان سابق آن‌ها در قلب خط دفاعی باشد اما بعد از گذشت مدتی او مجبور شد که جای خالی دیونگ را در هافبک پر کند.

تن‌هاخ در آن زمان گفت:

ر ابتدای فصل ما به دنبال رهبری برای هافبک مرکزی بودیم. ما می‌دانستیم که مارتینز در هافبک مرکزی بازی کرده است، اما آیا او می‌تواند در سیستم آژاکس این کار را انجام دهد؟ ما او را در آن‌جا امتحان کردیم و چیزهای خوب و مثبتی دیدیم.

و این سندی بر هوش تاکتیکی و تطبیق‌پذیری مارتینز است که در محیطی جدید و ناآشنا و بدون هیچ تسلطی بر زبان انگلیسی و هلندی، او توانست خود را با احتمالاً سخت‌ترین نقش در تیم آژاکس، یعنی دیکته کردن بازی از ابتدای خط دفاعی تا انتهای خط میانی با ایجاد پلی بین دفاع و حمله وفق دهد.

بخشی از این پیشرفت مارتینز بخاطر استعداد ذاتی او بود اما اشتهای بی‌انتهای او برای پیشرفت به همان اندازه مهم بود. مارتینز ذاتاً اهل مطالعه بود پس تلاش کرد تا بازیکنان دیگری را که از دفاع به هافبک تغییر پست داده بودند تماشا کند و از آن‌ها یاد بگیرد.

یکی از بازیکنانی که او درباره اش مطالعه کرد جاشوا کیمیچ از بایرن مونیخ بود که قبل از انتقال به خط میانی زیر نظر پپ گواردیولا، به عنوان یک دفاع راست شروع به کار کرد.

مارتینز درباره کیمیچ گفت:

وقتی او در خط میانی بازی می کند، آرامشی که دارد و نحوه بازی‌خوانی او را دوست دارم، یک بازیکن باید باهوش باشد، البته که باید اعتماد به نفس داشته باشد.

فصل بعد برای مارتینز چالش برانگیزتر بود، به طوری که تن‌هاخ در ابتدا ترجیح داد از رایان گراونبرخ در نقش هافبک و دیلی بلیند به عنوان مدافع میانی سمت چپ خود استفاده کند. لازمه بازگشت او از هافبک به مدافع میانی برعهده گرفتن مسئولیت دفاعی بیشتر بود. اما بازی در مناطق عقب باعث نشد که تاثیر او در بازیسازی آژاکس کمتر شود. در واقع، فصل گذشته، او میانگین پاس‌های بیشتری در 90 دقیقه نسبت به سایر بازیکنان لیگ هلند داشت.

مارتینز مانند هموطنش روبرتو آیالا، ملی‌پوش سابق آرژانتین که با وجود جثه کوچکش به عنوان یکی از بهترین مدافعان میانی نسل خود شناخته می‌شود. او به طرز فوق‌العاده‌ای در هوا مستحکم است و جهشی شگفت انگیز دارد. فصل گذشته در آژاکس، او بیش از هر بازیکن دیگری با ضربه سر توپ را دور کرد(۲۹) و در ۷۹ مورد از ۱۱۲ دوئل هوایی خود پیروز شد. ضریب موفقیت او ۷۱ درصد بود و او را پس از هری مگوایر از منچستریونایتد در رده دوم قرار داد. او به دلیل بازیخوانی خوب و یارگیری مهاجمان و موقعیت‌یابی هوشمندانه برا انجام تکل‌ها و توپ‌گیری‌ها مشهور است.

این ویژگی‌ها، همراه با تاکتیک.پذیری و مهارت فنی، او را برای تیم‌های لیگ برتر جذاب‌تر می‌کند و حالا بعد سه سال همکاری، مارتینز به دیدار مجدد با سرمربی خود این بار در تئاتر رویاها می‌رود.

متئو آلمانی کیست؟/ مروری بر سال‌ها درخشش آقای مدیر در فوتبال اسپانیا

پس از ریخت و پاش های بارسلونا در پنجره نقل و انتقالاتی تابستان علامت سوال‌هایی راجع به وضعیت مالی این باشگاه ایجاد و همه چشم‌ها روی متئو آلمانی است تا بهترین پاسخ برای مشکلات متعدد آبی‌اناری‌ها ارائه کند.

کیارش غریبی، فوتبال لب – متئو آلمانی، مدیر ورزشی کارکشته اسپانیایی در ۱۹۹۰ رسما وارد حرفه مدیریت ورزشی شد. او کار خود را به عنوان دستیار مدیر ورزشی مایورکا آغاز کرد. پس از ۳ سال، در اول جولای ۱۹۹۳، آلمانی ترفیع بزرگی گرفت و به عنوان مدیر اجرایی مایورکا انتخاب شد.

از این نقطه بود که او توانست نامی برای خود در بکند. او به قدری موفق بود که در سال ۲۰۰۰ فلورنتینو پرز به او پیشنهاد کرد که جزئی از پروژه ورزشی رئال مادرید باشد و در مسیر رسیدن به افتخار، به کهکشانی ها کمک بکند. اما آلمانی این پیشنهاد را رد کرد و چند روز بعد به عنوان رئیس مایورکا انتصاب شد.

در طول ۵ سال ریاست بر امور مایورکا، آلمانی یکی از طلایی ترین دوران های باشگاه را برای آن‌ها رقم زد. او موفق شد تا کوپا دل ری را برای قرمز و نارنجی ها به ارمغان بیاورد و از طریق انتقال بازیکنان، سود زیادی به باشگاه برساند. یکی از معروف ترین این انتقال ها، خرید ساموئل اتوئو به مبلغ ۷ میلیون یورو از رئال مادرید و فروش او با قیمت ۲۴ میلیون یورو به بارسلونا بود.

انتقالی که نقش بسیار زیادی در پررنگ‌تر شدن رابطه لاپورتا و آلمانی داشت و یکی از دلایل حضور او در بارسلونا به شمار می‌رود. آلمانی سال ۲۰۰۵ از باشگاه جدا شد و این پایانی بود بر دوران طلائی او در مایورکا.

مدتی بود که خبری از آلمانی نبود تا ناگهان در سال ۲۰۱۷، خاویر تباس، رئیس وقت لالیگا، به پیتر لیم، مالک باشگاه والنسیا، پیشنهاد کرد تا آلمانی را استخدام کند. والسنیا در آن زمان اوضاع خوبی نداشت. آن‌ها در میانه جدول حضور داشتند و از شرایط مدیریتی باشگاه مناسب نبود. سرانجام پس از یک ماه، آلمانی بالاخره شغل مدیریت ورزشی والنسیا را پذیرفت.

با ورود آلمانی به جمع خفاش ها، تغییرات بزرگی در مستایا ایجاد شد و طبق انتظار، آلمانی تصمیمات بزرگی برای باشگاه گرفت. او در ابتدا مارسلینیو را به عنوان سرمربی والنسیا انتخاب کرد.

در طی ۲ سال آینده با خرید بازیکنانی مانند نتو، جفری کوندوگبیا، فران تورس، مختار دیابی، دنیل واس و گونچالو گوئدس از او حمایت کرد تا او را تبدیل به موفق‌ترین مربی والنسیا بعد از رافائل بنتیز کند. او پس از دو سال و نیم و موفقیت های روز افزون جمع خفاش ها را ترک کرد. والنسیا در دوران حضور او موفق به کسب کوپا دل ری شد و توانست به بالاترین سطح فوتبال باشگاهی بازگردد.

اما در زمستان ۲۰۲۱، تغییرات بزرگی در بندر بارسلون در حال انجام بود. پس از کناره‌گیری بارتومئو و ریاست موقت بوسکتس بر امور باشگاه، حال نوبت لاپورتا بود تا دوباره سکان هدایت این کشتی را به دست بگیرد. او در یکی از اولین اقدام‌های خود، دوست قدیمی‌ و دیرینه‌ش، متئو آلمانی را به عنوان مدیر ورزشی باشگاه انتصاب کرد.

آلمانی می‌دانست که آبی‌اناری ها منابع مالی کافی برای خرید بازیکن های کلاس جهانی را در دسترس ندارند. پس در اولین پنجره نقل و انتقالاتی فقط بر روی جذب بازیکنان آزاد و بدون قرارداد کار کرد و آن‌ها را مجذوب پروژه بارسلونا کرد. مدیر موفق قصه ما نام هایی مانند ممفیس دیپای، سرخیو آگوئرو، اریک گارسیا و لوک دی‌یونگ را جذب کرد. او در راستای بهتر شدن اوضاع مالی، عذر برخی از بازیکنان را نیز خواست.

آلمانی امرسون رویال را که در همان پنجره با ۱۴ میلیون یورو خریداری شده بود با ۲۵ میلیون یورو به تاتنهام غالب کرد.جونیور فیرپو را با ۱۵ میلیون یورو و تودیبو را با ۸ میلیون یورو به ترتیب به لیدزیونایتد و نیس فروخت. همچنین ترینکائو را به ولورهمپتون قرض داد و در مجموع ۶ میلیون از این انتقال برای باشگاه کسب درآمد کرد.

آلمانی پیانیچ را نیز به بشیکتاش فرستاد و آن‌ها را راضی کرد تا ۵۰ درصد حقوق او را نیز پرداخت کنند. او همچنین خرید ۱۲۰ میلیون یورویی بارتومئو یعنی آنتوان گریزمان را به اتلتیکومادرید قرض داد و بند خرید اجباری ۴۰ میلیون یورویی را در قرارداد گنجاند.

برخلاف بقیه همکار ها، آلمانی پائیز و زمستان خلوتی نداشت. در اواسط فصل، مجبور شد تا رونالد کومان را به دلیل نتایج ضعیف اخراج کند و هافبک سال های طلائی این تیم، ژاوی هرناندز را از السد قطر به عنوان جانشین او به بارسا بیاورد. پس از این تغییر بزرگ روی نیمکت، زمستان سختی انتظار مدیر اسپانیایی را می‌کشید. ژاوی برای اجرای ایده های خود نیازمند بازیکنان متفاوتی بود و این درخواست با اوضاع اقتصادی بارسا در تضاد بود.

ولی آلمانی باز هم با راه‌حل جدیدی این مشکل را حل کرد. او اوبامیانگ و دنی آلوز را طی انتقال هایی آزاد به نیوکمپ آورد و آداما ترائوره را از ولورهمپتون قرض گرفت. البته آن‌ها یک خرید بزرگ هم داشتند و ۵۵ میلیون یورو برای خرید فران تورس، وینگر ملی‌پوش منچسترسیتی خرج کردند.

اما کار آلمانی فقط به فعالیت های نقل و انتقالاتی محدود نمی‌شد. او بازیکنان لاماسیا را نیز زیر نظر داشت. برخی مانند الکس کویادو را از باشگاه بیرون می‌کرد و برخی مانند نیکو گونزالز و گاوی را به تیم اصلی می‌فرستاد.

متئو آلمانی همچنین موفق شد تا قرارداد گاوی و آرائوخو را در میان انبوهی از پیشنهادات وسوسه‌کننده تمدید کند و آن‌ها را درون باشگاه نگه دارد. با وجود اوضاع درهم اقتصادی، تا به الان او در این تابستان هم بازیکنان باکیفیتی را وارد باشگاه کرده است.

آن‌ها آندریاس کریستینسن و فرانک کسیه را طی انتقال هایی آزاد به نیوکمپ آوردند. پس از ۶ ماه کش و قوس، رافینیا را از لیدزیونایتد به خدمت گرفتند و اکنون در حال پایکوبی برای انتقال رابرت لواندوفسکی ستاره لهستانی دنیای فوتبال هستند.

بارسلونا کوتینیو و دنی آلوز را نیز به سمت درب های خروجی بدرقه کرد و به فرنکی دی‌یونگ فشار می‌آورد تا پیشنهاد منچستریونایتد را بپذیرد و کمک مهمی به اوضاع اقتصادی این باشگاه بکند.

حال باید دید با وجود ریخت و پاش‌های انجام شده در این پنجره، او می‌تواند بارسلونا را از منجلاب مشکلات بیرون بکشد یا بارسلونا به تاریخ می‌پیوندد؟