بایگانی دسته‌ی: فرهنگی

هواداران فوتبال چگونه تیم‌های خود را معرفی می‌کنند؟ بهترین القاب باشگاه‌های قوتبال در اروپا

عسل رضائی-فوتبال لب؛در طول بیش از یک قرن مردم، در سراسر دنیا وارد کالبد ورزش فوتبال شده‌اند و مسئله طرفداری را تبدیل به یکی از مهم ترین عوامل موفقیت و عمر یک باشگاه کرده‌اند. رابطه میان هواداران و باشگاه‌ها با تمام زیبایی های خود گاهی با عبار‌ت‌ها یا کلماتی خاص بیان می‌شود که برای افراد یادآور تیم محبوب یا حتی یکی از رقبای باشگاه‌خودی است. در این مقاله به تعدادی از همین اصطلاحات هواداری خواهیم پرداخت.

استادیوم سانتیاگو برنابئو، میزبان احتمالا بزرگترین جامعه هوادارای فوتبال باشگاهی ملقب به مادریدیستا

انگلیس،هسته اولیه هواداران

با رسوخ فوتبال در زندگی مردم بریتانیا به عنوان خانه‌ فوتبال، در طی سالیان متمادی همواره جالب‌ترین اصطلاحات و القاب هواداری را به وجود آورده‌اند که در ذهن فوتبال‌دوستان در سرتاسر زمین ماندگار شده است. از عنوان “Big Six”تا اسامی هیجان‌انگیزی که به استادیوم‌های جادویی خود اختصاص داده است. اما نام هایی که طرفداران هر تیم برای خود یا تیم رقیب برگزیده‌اند از درخشان‌ترین پدیده‌ها در فرهنگ هواداری این کشور است. اکنون به چند مورد از مشهور‌ترین آنها اشاره خواهیم کرد.

منچستر‌یونایتد که اغلب با نام شیاطین‌سرخ یاد‌می‌شوند پیوند عمیقی با شهر منچستر دارند. مانکویانز نامی است که هواداران این تیم نسبت داده میشود. ساکنین شهر منچستر به لاتین این‌گونه خطاب می‌شوند. “The Rags” به معنای ژنده‌پوشان نیز نامی تحقیر‌آمیز است که طرفداران منچستر سیتی به این تیم با توجه به ورشکستگی مالی در دهه ۱۹۳۰ اعطا کردند اما در طی سالیان این عبارت توسط هواداران باز‌پس گرفته شده‌است.

نیمه آبی شهر منچستر عموما با نام آبی‌آسمانی ها صدا زده‌ می‌شوند که اشاره به رنگ پیراهن‌های منچستر‌سیتی دارد اما واژه “Citizens” در فرهنگ هواداری سیتی به رسمیت شناخته شده‌است. بدین‌شکل هواداران و بازیکنان باشگاه خود‌ را معرفی می‌کنند زیرا بر این‌ باورند که آنها شهروندان اصلی شهر منچستر هستند.

دم‌دستی‌ترین شهر این لیست متعلق به باشگاه آرسنال است. “Gooner” به معنای توپچی به دنبال‌کنندگان و البته بازیکنان این تیم اطلاق می‌شود که به معنای “توپچی” است. در سال ۱۹۸۸ با تاسیس این باشگاه در کارخانه تولیدات توپ‌جنگی(به انگیسی:Arsenal)شمال لندنی‌ها با این نام گره خورده‌اند.

لک‌لک‌ها واژه‌ای بین‌المللی برای اشاره به باشگاه لیورپول نیست اما “The Reds” برای سالیان درازی به تنهایی یادآور مبارزان آنفیلد است. “Scousers” لقب دیگری برای این باشگاه است که استفاده‌ای ندارد. باشگاه اورتون‌، در دیگر سمت دربی مرسی‌ساید به همین نام شناخته می‌شود. البته اورتون نیز به تنهایی عنوان تافی‌ها را یدک می‌کشد‌.

هواداران قرمزهای شهر لیورپول در حال تشویق کرد باشگاه خود

به وستهم “Irons” به معنای آهنی‌ها و به نیوکاسل “Toon Army” یک واژه محلی که بیانگر ارتش شهر(نیوکاسل) است، گفته‌می‌شود. ایپسویچ تاون نیز عضو تازه وارد لیگ برتر، پسران تراکتور خطاب می‌شود.

در دیگر نقاط بریتانیا

رقابت دیرینه دوباشگاه رنجرز و سلتیک در قلب گلاسکو یکی از بزرگترین دشمنی‌ها در تاریخ فوتبال است. هواداران خاص این دو تیم‌باعث شدند که نوع جدیدی از تشویق‌ها و فریاد‌ها در زمین فوتبال به‌ وجود بیاید اما قطعا یکی از مهم‌ترین عناصر تشکیل دهنده این داستان ریشه‌های قومیتی این دو تیم‌ است.


سلتیکی ها خود را”The Bhoys” می‌خوانند که اشاره به زبان گالیک دارد. کاتولیک های ایرلندی ساکن در اسکاتلند با اضافه کردن حرف H به واژه The boys به معنای پسران فرهنگ خود‌را در باشگاه و نام‌ آن به نوعی درونی کردند.
رنجرزی‌ها خود را “The Gers” صدا می‌زنند که کوتاه شده نام‌گلاسکو رنجرز است اما عنوان “teddy bears” از دهه ۷۰ میلادی بسیار پرطرفدار است و با لهجه غلیظ اسکاتلندی توازن خوبی در شعار‌های هواداری باشگاه با گِرس ایجاد می‌کند.

دیدار دو تیم سلتیک و رنجرز که به دلیل مجادلات و مذهب کاتولیک و پروتستان نزد هواداران مهم است.

اسپانیا و تاثیر عمیق ملی‌گرایی

بحث قومیتی و نژادی در اسپانیا هرگز از فوتبال جدا نبوده است. این موضوعی دلیلی برای تولید اصطلاحات و کلماتی شده است که در دل خود هم تاریخ را جا کرده است،هم عشق‌و‌علاقه به این ورزش. البته که همه اسامی خاصه از این الگو پیروی نمی‌کند اما شگفتی‌هایی را خلق کرده‌است.

به طور مثال هواداران رئال مادرید در بیشتر اوقات مادریدیستا ها خطاب می‌شوند. اشاره مستقیم به پایتخت اسپانیا، شهر مادرید یکی از نمادهای ملی کشور بیانگر وابستگی ملی این باشگاه است. البته عنوان کهکشانی ها یا”Los Galácticos” انحصاراً به حضور ستارگان بی‌شمار در دوران مدیریت فلورنتینو پرز مربوط می‌باشد که به نام باشگاه گره خورده‌‌است. سفید ها یا همان “Los belancos” نام مشترک هواداران و رئال مادرید است.


بارسلونا که تا سال ۱۹۰۹ ورزشگاه اختصاصی نداشت،در سال ۱۹۲۲ به استادیوم ۶۰۰۰۰ نفری les cortes منتقل شد. روی دیوار های این استادیوم کلمه “cule” نقش بسته بود. کوله به طرز تعجب‌آوری به معنای الاغ است اما در کاتالونیا به عنوان واژه تحقیرآمیز به کار نمی‌رود. “Socis” سطح بعدی هواداری بارساست. صد‌و‌پنجاه هزار نفر به این عنوان شناخته می‌شوند و حق شرکت در انتخابات بارسلونا را دارند. “Penyes” کلمه‌ای است که به جامعه‌ای از هولیگان های آبی‌واناری اشاره می‌کند.‌


اگر عبارت”Roji belancos”را از میان اسامی مشهور اتلتیکو مادرید فاکتور بگیریم، قطعا عنوان تشک‌ساز ها از غیرمنتظره ترین لقب‌هاست. طرفداران و بازیکنان این تیم با این اسم صدا زده می‌شوند زیرا پس از جنگ داخلی اسپانیا،رنگ تقریبا تمام تشک‌ها راه‌راه سفید-قرمز بود.

احتزاز پرچم ایالت باسک در استادیوم سن مامس توسط هواداران اتلتیک بیلبائو


نام استادیوم شهر بیلبائو “San Mámes” است. برای فهمیدن و درک اهمیت این عبارات باید بدانیم که یکی از افسانه‌های دولت عثمانی و تمام امپراطوری آنها مامس نام دارد. فردی که در کاپادوکیه ترکیه متولد شد و به بردگی گرفته ‌شد‌.وقتی به سیرک فروخته شد، در قفسی از شیرها رها شد اما پیش از اینکه بلعیده شود، شیر‌ها پیش پایش دراز کشیدند و اورا نکشتند. درست است که توسط سربازان به قتل رسید اما اهالی باسک و دیگر کشورها مامس و این شیر ها مقدس شمرده می‌شوند و “Leon”یکی از القاب باشگاه اتلتیک بیلبائو و هواداران است.

ایتالیا در دل تاریخ

الترا ‌ها به طور کلی به هواداران بسیار سفت‌سخت در ایتالیا گفته‌میشود. همان جان‌برکفانی که برای تیم های خود سینه سپر می‌کنند البته که این واژه بین‌المللی جنبه خشونت آمیز نیز دارد اما نمی‌تواند خود را از فرهنگ هواداراری ایتالیا جدا سازد‌. برخی از القاب نیز هستند که اختصاصا به هر تیم یا یا گروه هواداران اشاره دارد که جلوتر به آنها اشاره خواهم کرد.

اهالی شهر میلان خودشان را یا راه‌راه قرمز می‌دانند یا راه‌راه آبی. “Nerazzuri” یعنی مشکی آبی. طرفداران اینترمیلان باشگاه خود و البته یکدیگر را اینگونه خطاب می‌کنند. اما در نگاهی جزئی تر “Biscione” بیشتر به حال‌و‌هوای حاضران جوزپه‌مه‌آتزا نزدیک است. کلمه افعی، الهی مادر شهر میلان است که اغلب در حال به‌دنیا آوردن فرزند نیکوی شهر نمایش‌داده می‌شود.

نبرد نراتزوری و روسونری در استادیوم سن سیرو شهر میلان_تصویر مشهور داربی میلان و غوغا هواداران


اما نیمه قرمز شهر دوست‌ دارد بیشتر از اینکه”Russoneri”تلقی شود. با نام “Cascivit” هواداران خود را صدا کند. چاشیویت یعنی پیچ گوشتی و در واقعیت اشاره به بنیان‌گزاران و هواداران اولیه میلان می‌کند که از طبقه کارگر جامعه شهری بودند.


یوونتوس خود را با نام “Bianconeri” معرفی می‌کند که مشابه دوغول میلان به رنگ پیراهن باشگاه اشاره وارد اما قطعا زیبایی عنوان بانوی پیر را برای یووه ندارد. احتمالا بامزه ترین لقب این لیست متعلق به همین باشگاه هست که عبارت دوست‌دختر ایتالیا یا”La Fidanzata d’italia” است.


افسانه شهر برای همیشه روی لوگو باشگاه رم نقش بسته است. نگاره‌ای که برای همیشه به هواداران باشگاه بیشتر ازین‌که زرد‌وقرمز ربط دهد، کلمه”Lupi” یا همان گرگها را مربوط می‌کند.

التراها و هواداران رم که تیم خود SheWolf خطاب می‌کنند.

در این مقاله به اسامی اندکی از تیم‌های اروپایی و هواداران آنها پرداختیم. اما در آینده نزدیک قطعا وارد جزئیات بیشتری از این دنیای قابل تامل خواهیم شد.

کلودیو رانیری؛ هنر مربیگری

چرا افراد را تعلیم میدیم؟چرا رهبری میکنیم؟چه چیزی به ما انگیزه میده تا راز موفقیت گروهی باشیم؟ رانیری نمادی از رهبری و مدیریت است.

ملودی بیاتی، فوتبال لب– بستر شما هرچه باشد ، چه در دفتر ، چه در زمین تمرین, چه هدایت گروهی از کودکان زیر هشت سال یا ارسال تیم لستر سیتی به یک تور هیجان انگیز به لیگ برتر، رهبری یک هنر است که به استحکام، سازش و زیرکی نیاز دارد. کار هرکسی نخواهد بود ، اما به عنوان مربیان ، ما در موقعیت مربیگری و رهبری قرار داریم، چ خواسته ما باشد چه نه.

برخی از یک مربی درجه یک به عنوان «مدیر» یاد میکنند.
عادت هشتم، در کتاب معرکه استفان کووی که بر روی پیدا کردن راه روش خود و کمک به دیگران تمرکز دارد ، نقل میشود که « افراد را نمیتوان مدیریت یا کنترل کرد، چیزها ،سیستم ها و ابزار مدیریت می‌شوند، اما مردم کنترل نمی‌شوند بلکه هدایت و تشویق می‌شوند.» این خط برایم بسیار جالب بود. چیز ترغیب کننده ای راجب سیستم ها و ساختار ها وجود ندارد اما قابل بحث است که می‌توانند انضباط به یک مجموعه بیاورند.
چگونه ان نظم ایجاد شده،چه کسی مسئول آن است، چه مفهومی برای افراد دارد، هر فرد درگیر با آن چگونه تفسیرش میکند و آن ساختار چ موضوعی را روایت میکند.

گوشه ای از دستاورد ها

داستان کلودیو رانیری به یکی از پر مخاطب ترین موضوعات ورزشی اخیر تبدیل شده است – و دلایل خوبی هم دارد. این مرد تیم فوتبال ناجور خود را به یکی از بهترین داستان ها در تاریخ تبدیل کرده. بسیاری از طرفداران فوتبال از فتوحات ناتینگهام فارست تحت رهبری برایان کلاف افسانه ای در دهه 1970 صحبت میکنند. (که درست است) اما در شرایط فعلی ، معتقد هستم که دستاورد های روباه ها هرچه که کلاف تونسته بود بدست آورد را ربود. دلیل آن این است که در سال 2016 ما در دوره ای زندگی میکنیم که بازی اساسا توسط پول خراب میشود که ناشی از سود ، خودخواهی و منابع مالی عظیمی است که تنها راه موفقیت بنظر می رسند، لستر دنیای فوتبال را زیرورو کرده است و موفقیت آن ها میتواند محرکی باشد که پارادایم فوتبال مدرن را دوباره تعریف می کند.

چهره درهم کلودیو رانیری کنار زمین

چیزی که رانیری ساخته علیرغم غیرقابل درک و بی قیاس بودن اش، بازیکنان آن را بسیار به رخ می کشند. بنظر می رسد که خود باوری ، اعتماد به نفس ، هماهنگی ، فرهنگ و کنار هم بودن عوامل اصول اصلی سازمان آن ها باشد. لستر ها گروهی از برادران هستند ، در سنگر باهم و البته در مهمانی های جیمی واردی باهم! چه فداکاری هایی که آن ها حاضر نیستند برای هم و تیم اشان بکنند!
از بیرون بنظر می رسد که آن ها غرور و خودپرستی را از هدف جمعی خود حذف کرده اند.

ورودی نامحسوس رانیری و سرآغازی چشمگیر

اگر به این بپردازم که چرا مربیگری میکنم ، به رانیری به عنوان تعریف جادوی این شغل و البته رهبری نگاه خواهم کرد. همه ما فیلم های ورزشی را تماشا میکنیم که دنزل واشنگتن تیمی از مردان جوان را به سوی افتخار هدایت می‌کند، راکی بالبوا بر تمام مشکلات پیش رویش غلبه می‌کند تا عنوان سنگین وزن را کسب کند یا مارک والبرگ در باران و برف تمرین می‌کند تا به nfl راه یابد.
از کلیشه ها بگذریم، ما عاشق این فیلم ها هستیم چون این حس رو القا میکنند که همه چیز امکان پذیر است.
با این وجود، رانیری این جمله فانتزی و رویایی که هرچیزی امکان پذیر هست را در دنیای شگفت انگیز ورزش به حقیقت رساند.

کسپر اشمایکل در مصاحبه اخیر خود با اسکای اسپورت اشاره کرد که در هفته اول حضورش در لستر، رانیری پس از ورود، خود را به بازیکنان معرفی کرد و بیش از یک هفته عقب نشست و فقط تماشا کرد. چیزی را تغییر نداد، مشاهده کرد که بازیکنان‌اش چه ویژگی های دارند. مقدار قابل توجهی از ساختار قبلی را حفظ کرد(با توجه به اینکه با باشگاه اشنایی داشت.) کم صحبت کرد. این تصمیم شاید کار شاق و پیچیده ای نباشد اما قطعا حرکتی زیرکانه بوده که تجربه، اعتماد به نفس و تسلط شخص را نشان می دهد. به عنوان مربیان، اگر ما عزت نفس نداشته باشیم، اوضاع برایمان سخت می شود. امکان خطا هست، باید بتوانیم هرج و مرج ها را کنترل کنیم و اشتباهات را بدون ترس بپذیریم. رانیری با ورودی بی سروصدا توانست برای خود زمان بخرد ، زمانی برای مشاهده و تحلیل و از همه مهمتر برای بازیکنانش.

از پیتزا تا پیروزی با رانیری

به خوبی مستند شده که در شروع فصل، لستر گل های زیادی به ثمر می‌رساند و تیم های برتر را شکست می‌داد، اما در دفاع آسیب پذیر بود – جالب است که حالا آن ها لیگ برتر را برده و خط دفاعی آن ها به محکم بودن معروف شده است.
در هرحال ، همیشه به این راحتی نبوده، رانیری-با ذهنیتی قدیمی- به بازیکنانش قول پیتزا مجانی داد اگر که بتوانند دروازه را بسته نگه دارند! بعید است که این وعده وعید ها تنها عامل ها برای چرخش های دفاعی باشد؛ استفان کووی استدلال می‌کند که اینگونه انگیزه ها میتواند از لحاظ روانشناختی مضر باشد.

در هرحال، اگر رانیری از این محرک نیز استفاده نمیکرد(با توجه به اینکه این بازیکنان می‌توانند یک پیتزا برای خودشون بخرند.) درواقع داشت گروه را به چالش می‌کشید و باور داشت تیم‌اش توانایی دفاع داشتند. فقط نیاز بود نشانش بدهند. و البته کاشف به عمل آمد که رانیری در آخر برای بازیکنان پیتزایی نگرفت و مجبورشون کرد که پیتزاشون خودشون درست کنند، تا نشون بده که باید هرچیزی را که میخواهند بدست بیاورند ، آن ها نشان دادند که چقدر خوب از پس دفاع کردن بر‌می‌آیند. همانطور که کسپر اشمایکل گفت:«چهار نفر از دفاع کنندگان من بدون احساس شرمندگی دفاع می‌کنند و به متوقف کردن حریف افتخار می‌کنند.»

رانیری و بوسه بر جام قهرمانی لیگ برتر

پند هایی از قهرمان ایتالیایی

خب، ما چه چیزی میتونیم از این مرد یاد بگیریم؟ کسی که با نام های «مرد متفکر» یا حتی در دایره طرفداران لستر «پدر خوانده» شناخته شده است. معتقدم رانیری به ما نشان داد که مهم نیست در حال حاضر چه تعداد صاحب نظر یا متفکر تاکتیکی مدرن در بازی حضور دارند، مهارت های ساده و ظرافت هایی که فرهنگ رهبری و پرورش دادن افراد رو به چنین هنری تبدیل می‌کند بسیار باارزش و مهم هستند. همه ما باور های خودمون راجب اینکه یک بازی چگونه باید انجام بشه داریم،چه به سبک مورینیو باشد یا گواردیولا، کلوپ یا سیمئونه، در هر حال بنظر می‌رسد درس های که میتوانیم از این قهرمان متمایز ایتالیایی یاد بگیریم عبارت است از:

  • شناخت بازیکنان خود
  • قابلیت سازگاری با محیط
  • حمایت، اعتماد و مراقبت بی وقفه از بازیکنان خود
  • •زیرک و ظریف بودن در ساخت تاکتیک های خود
  • فرهنگ و ساختار مستقلی ایجاد کنید
  • به ویژگی های خود آگاه باشید، نقاط ضعف و قوت خود را بشناسید
  • سخت کار کنید
  • از لحظه ها لذت ببرید
رانیری در کالیاری

پایان دوره ای 37 ساله

دوران مربیگری اسطوره ایتالیایی، پس از 37 سال و با تجربه فراز و فرود های بسیار اعم از کار در رم و اینتر و قهرمانی اعجاب انگیز با لستر در لیگ برتر تا تجربه نه چندان موفق در فولام و واتفورد به پایان خواهد رسید. پیرمرد ایتالیایی اگرچه به مانند برایان کلاف، یوهان کرایوف یا سر مت بازبی خالق یک مکتب و تئوریسین نبود، اما شیوه کاری او، درسی فوق العاده برای همه مربیان است. رانیری جلو تر از مربیانی مثل کلوپ برای ارتباط خوب با بازیکنانش و جلو تر از بیلسا بابت تئوری مشخصش در فوتبال به یاد خواهد ماند. در نهایت می‌توان او را با آرزوی خوش بدرقه کرد. بدرود پیرمرد ایتالیایی…