امیرحسین مرادی، فوتبال لب – درست در دقایق آخر بازی ، ایستاده بازی را دنبال میکنند.. تب و تاب سکوها، تقابل اشکها و لبخندها.. اضطراب پیروزی یا شکست.. تنها و تنها در 90 دقیقه و چند دقیقه اضافه، برای هواداران خلاصه میشود!
فوتبال در کنار زندگی عادی انسانها، درست همان جاییست که ذهن از فشار خارج میشود و عشق و جنون به زندگی و ذهن انسانها تحمیل میشود!
این فوتبال لعنتی!
گاهی وقتها این مستطیل سبز، عامل به هم ریختن اعصاب و زندگی یک فرد، پس از شکست در یک یا چند هفته از طول عمر خود و یا باعث میشود ایام خوش و سرمست از پیروزی تیم مورد علاقه خود ، لذت زندگی را دو چندان کند!
فوتبال را میتوان یکی از دغدغههای مهم زندگی افراد عاشق این ورزش دانست، دغدغهای که انسانها با استرس و اضطراب آن را سپری میکنند و یا گاهی اوقات با اعتماد کامل به تیم خود، این دغدغه را سپری میکنند، دویدن در مستطیل سبز همان لذت گلزنی تیم محبوب خود در ثانیههای پایانیست!
فوتبال همان امید زندگی ما انسانهاست که تا لحظه آخر منتظر میمانیم و یا منتظر معجزه هستیم تا به پیروزی برسیم! فوتبال همان درد و رنج زندگی ما انسانهاست که با خود بعد از شکست تیم محبوبمان، حمل میکنیم و هفتهها از این اتفاق ” اندوهگین “ هستیم!
اگر پاسخی به سوال ” چرا فوتبال؟ “ میتوان داد آن پاسخ این است که اگر این ورزش نبود، آمار خودکشیها، افسردگیها و اتفاقات ناگوار و حوادثها در این کره خاکی، دو چندان میشد و به طرز ترسناکی، بخش بزرگی از دوستیها در جهان از بین میرفت و ملتها نمیتوانستند ارتباط خود را از طریق ورزش حفظ کنند! آری؛ فوتبال خودِزندگیست!
گاهی وقتها، دردها و رنجها به شکل قطرهها و بعد از طلوع دوباره خورشید پشت ابرهای بارانی ، شروع به باریدن میکنند.
در رمان وداع با اسلحه وقتی همسر هنری به او گفت بیا جنگ را کنار بگذاریم و درباره چیزای دیگر حرف بزنیم، قهرمان داستان جواب داد : جنگ همه جاهست، هیچ کناری باقی نمانده که جنگ را آنجا بگذاریم! فوتبال همچین نقشی در زندگی ما دارد! او همه جا وجود دارد!
برای شنیدن تحلیلهای صوتی هفتگی در پادکست فوتبال لب، از این لینک به ما گوش کنید!
امیرحسین مرادی، فوتبال لب – شاید اکثر کودکانی که دنیا میآیند، پدرانشان در طول دوران زندگی خود تیفوسیترین هوادار تیم فوتبال مورد علاقه خود بودند و انتظارشان این است که تا فرزندانشان ادامه دهنده راه پدر باشند.
آبی و قرمز، سیاه و سفید، این رنگها هستند که جذابیت دنیای فوتبال را دوچندان کرده است.
دنیای فوتبال در کنار جذابیت و زیبایی خود، برخی مواقع به دنیایی تیره و تار برای یک تیم تبدیل میشود. گاهی با سقوط آزاد و گاهی با حسرتهای چندین ساله، تبدیل به یک داستان دراماتیک خواهد شد. داستانی که روزهای تیره و تار هواداران آن تیم را، سیاهتر از گذشته میکند. داستانی که پر ازغم و اندوه، اشک و حسرت و جدایی هاست!
در دنیای فوتبال، شما میتوانید یک هوادار 70 ساله نیوکاسل را ببینید که از خوشحالی، اشک شوق میریزد و میگوید ما پس از بیست سال به لیگ قهرمانان بازگشتیم. او آخرینبار در میان سالی تیمش را در لیگ قهرمانان 2002/2003 با کاپیتانی آلن شیرر میبیند و حالا یک بار دیگر در پیری شاهدحضور تیمش در رقابتهای UCL است.
هوادار خردسال بوکا جونیورز که عاشقانه، مانند هولیگانهای آرژانتینی، شعری را یک صدا و با پایکوبی در استادیوم بومبونرا میخواند و این عشق را به بازیکنان تیم خود، القا میکنند!
یا در ایران دربی استقلال و پرسپولیس که میلیونها هوادار از پیر تا جوان با تمام وجود برای همدیگر تا ابد کری میخوانند. قتلهایی که بخاطر تب و تاب بینظیر این مستطیل سبز رنگ در کشورهای اروپایی و آمریکای جنوبی رخ میدهد، همه دست به دست هم میدهند تا جذابیت این فوتبال را دوچندان کنند.
هولیگانها / این مرض انگلیسی!
هولیگانها در فوتبال، افرادی هستند گمنام و افراطی و دارای ویروسی به نام (مرض انگلیسی!) زیرا در دهههای 1970 تا 80 میلادی، جایگاه تماشاگران انگلیسی، یک بلای جهانی در فوتبال بود؛ هولیگان فقط مربوط به انگلیسیها نمیشود بلکه در کشورهایی مانند برزیل و آرژانتین درآمریکای جنوبی، ایتالیا، ترکیه، هلند و لهستان وکشورهای جنوب شرقی اروپا یا همان بالکانهادر اروپا، وجود دارند.
دنیای فوتبال برای همیشه زنده است. اگرچه ستارگان این دنیا کم فروغ شدند اما استعدادهای جوان، پا برجای بزرگان این دنیا سبز رنگ میگذارند، اما هیچوقت نمیتوانند مانند آنها بدرخشند و آمارهای فوق العاده آنها را تکرار کنند. زیرا آمار ضعیفترین فصل بزرگان فوتبال برابری میکند با یک فصل فوق العاده استعدادهای تازه دنیای فوتبال!
رنگها و تیمها فقط برای 90 دقیقه فوتبالیست! چه خوب است که در پایان بازی، فارغ از هر نتیجهای، به هم دیگر احترام بگذاریم و از همدیگر تجلیل کنیم! زیرا در آخر این ” احترام ” است که باقی میماند.
برای شنیدن تحلیلهای صوتی هفتگی در پادکست فوتبال لب، از این لینک به ما گوش کنید!
امیرحسین مرادی، فوتبال لب – در اواخر ژانویه، بارسلونا به بیلبائو سفر کرد تا در سن مامس در کوپا دل ری به مصاف اتلتیک بیلبائو برود؛ از آنجایی که چهارشنبه شب به ساعات اولیه بامداد پنجشنبه نزدیکتر میشد، یک چیز آشکار شد: بارسلونا هیچ شانسی نداشت!
با گذشتن دقایق، ماهیچهها خستهتر شدند و بازی باز شد، احساس میشد باشگاه بیلبائو در اوج حرکت میکرد. آنها با دوازده نفر بازی میکردند، هر حمله توسط تماشاگران تشنه بیلبائو که به نظر میرسید از خستگی مصون بودند، غرش میکرد!
دو خنجر مستقیماً به قلب بارسلونا در وقت اضافه، یکی توسط هر یک از برادران ویلیامز، بارسلونا را از بدبختی نجات داد، زیرا پاهای آنها به خاک تبدیل شد و امیدهای آنها برای کسب افتخار در کوپا از بین رفت.
میزبان آن بازی را با 29 شوت و 7 شوت در چارچوب به پایان رساند که مجموع 7 شوت بارسلونا، 4 شوت در چارچوب بود. بیلبائو در جریان خروج از زمین، مجموع گل های مورد انتظار بارسلونا (xG) را در آن شب تقریباً سه برابر کرد.
این داستان باشگاه اتلتیک بیلبائو در سال 2023-24 است. مبارز، بی امان و بی رحم!
سن مامس به مانند یک قلعه است و آنها برای اولین بار پس از فصل 2014-2015 زمانی که ارنستو والورده مرد اصلی بود، چشم به بازگشت به لیگ قهرمانان اروپا دارند.
سیاست باسکی اتلتیک بیلبائو به این معنی است که آنها به شدت به بازیکنانی که آکادمی تولید میکند متکی هستند! این بدان معناست که وقتی سالهای آیش فرا میرسد ناگزیر میشوند، باشگاه نمیتواند راه خروج از پرتگاه را امضا کند. همچنین به این معنی است که وقتی یک دسته خاص از بازیکنان نفوذ می کنند، احساس سرخوشی به وجود میآید. این فقط “ما برنده می شویم” نیست، بلکه این است که “ما با استعدادهای داخلی برنده می شویم”.
مدیری را اضافه کنید که ذاتاً باشگاه و مکان را درک میکند و احساس میشود که موجی از حرکت است که نمیتوان آن را متوقف کرد.
اتلتیک بیلبائو در حال حاضر بازیکنان خاصی دارد، اویهان سانست، اونای سیمون و نیکو ویلیامز همگی بازیکنان ملی اسپانیا هستند. آنها چند نفر دیگر دارند و تعداد بیشتری از آنها هنوز در باشگاه نفوذ میکنند.
لوئیس د لا فوئنته از تیم اسپانیایی خود خواسته است که سبک عمودیتری بازی کند و فوتبال در شمال نیز همین را فراهم میکند.
مدیریت باسکی و ناسیونالیسم لاروخا!
در زمانی که مدیران باسکی از بیرمنگام تا بورنموث و لورکوزن خبرساز می شوند، باشگاه بیلبائو و رئال سوسیداد ستون فقرات تیم ملی اسپانیا را فراهم می کنند!
به همراه بازیکنانی که در بالا ذکر شد، رئال سوسیداد اخیراً الکس ریمیرو، رابین لو نورماند، میکل مرینو و مارتین زوبیمندی را بازیکن مهم تیم میدانند!
آنها از آن دسته بازیکنانی نیستند که وقتی تصاویر دوران طلایی اسپانیا را بین سالهای 2008 تا 2012 تداعی میکنید، به آنها فکر کنید.
بازی اتلتیک بیلبائو بر این اصل قرار دارد. آنها تیمی مملو از بازیکنان جوان، فیزیکی و از نظر فنی عالی هستند و مدیری دارند که از تفاوتهای ظریف درون هر بازیکن و پست قدردانی میکند.
فرم خانگی آنها جایی است که آنها واقعاً در این فصل نشان خود را نشان دادهاند. باشگاه بیلبائو هشت بازی متوالی را در تمام رقابتها در سن مامس پیروز شد که طولانی ترین برد پیاپی آنها در خانه از سپتامبر 1998 است (همچنین هشت برد متوالی).
تنها رئال مادرید سهم بیشتری از xG در بازیهای خانگی در این فصل دارد. اتلتیک بیلبائو 26.15 گل مورد انتظار و 10.18 گل مورد انتظار را به ثمر رساند که بازده هجومی آنها 72.0 درصد از کل سهم متعلق به این تیم است. رئال مادرید در حال حاضر با 75.7 درصد در سانتیاگو برنابئو و اتلتیکو مادرید با 68.7 درصد در متروپولیتانو در رده سوم قرار دارند.
برای درک قدرت بیلبائو ، باید رویکردی جامع داشته باشید. هیچ سوپراستار برجستهای وجود ندارد، اما یک مکان خوب برای شروع، خط پشتی آنهاست.
فشار بالای زمین عاملی است که آنها را به پیشنهادی ترسناک برای هر تیمی در جهان تبدیل میکند و جدا کردن این دو غیرممکن است، اما افزایش راندمان حمله و توانایی پرس بر این واقعیت است که آنها مرکز سنگی محکمی دارند. بازگشت مشارکت!
آیتور پاردس و دنی ویویان هر دو زیر 25 سال سن دارند و در این فصل بیشترین دقایق انفرادی را در لیگ و جام حذفی برای اتلتیک بازی کرده اند.
آنها با هم، 1593 دقیقه در این فصل بازی کرده اند که بیشترین بازی در لالیگا برای هر یک از مدافعان میانی است. آنها همچنین بهترین گلهای مورد انتظار را در مقابل هر 90 با هم برای جفت دفاع میانی با بیش از 500 دقیقه بازی دارند (1.07).
تنها شراکت دیگر با درصد برد بالاتر در میان کسانی که بیش از 500 دقیقه با هم بازی کردند، آنتونیو رودیگر و دیوید آلابا هستند.
پاردس و ویویان 57.8 درصد از بازیهایی را که با هم شروع کرده اند (19 شروع، 11 برد) برنده شدهاند، در حالی که زوج رئال مادرید 66.6 درصد از بازی هایی را که شروع کردهاند (12 شروع، 8 برد) برنده شدهاند.
تیم والورده تهاجمیترین تیم لیگ از نظر تلاش برای به دست آوردن توپ در بالای زمین است، زیرا می دانند که اگر یک تیم از طریق آنها یا بالاتر از اوج بازی کند، دو مدافع میانی خود همه چیز را پوشش میدهند!
آنها با 251 بیشترین گردش مالی را در لیگ برتر اسپانیا به ثبت رساندند. سویا با 217 گل در رتبه دوم فاصله زیادی دارد، در حالی که بیلبائو تعداد دفعات بالای خود را به تعداد گلهای بیشتری (6) از هر تیم دیگری در این بخش تبدیل کرده است.
آنها حملات خود را به طور متوسط بالاتر از هر تیم دیگری در لالیگا شروع می کنند و از هر تیمی در لیگ برتر اسپانیا نیز اقدامات دفاعی بیشتری دارند.
اما این فقط یک رویکرد تند و سریع نیست. لایهای از تفاوتهای ظریف به بازی آنها اضافه شد که با جذب هوشمندانه و ظهور بازیکنانی که قبلاً در باشگاه بودند تسهیل میشود.
یکی از این خریدها، امضای آنیگو رویز د گالارتا از مایورکا است. اگر بخواهید لیستی از 100 انتقال هیجان انگیز تابستان گذشته را تهیه کنید، رویز دی گالارتا به اتلتیک بیلبائو با انتقال آزاد ممکن است حتی در لیست نامزد نهایی قرار نگیرد .
رویز د گالارتا، هافبک 30 سالهای است که در ایبار به دنیا آمده و در طول دوران حرفهای خود برای باشگاه هایی مانند تیم دوم بارسلونا و لاس پالماس بازی میکرد! دو باشگاهی که به خاطر تمایل خود برای نگه داشتن توپ شناخته شدهاند. او سطحی از کنترل را به تیمی اضافه کرد که اغلب برای یافتن هافبکهای متعادلتر تلاش میکند.
آندر هررا ممکن است بهترین مقایسه باشد، اما او امسال 35 ساله می شود و نمیتواند همان دقایق قبلی را بازی کند. رویز د گالارتا در جنبه فنیتر از مقیاس تودوترانو قرار دارد اما او نیز از مالکیت توپ خجالتی نیست.
به طور متوسط، او 5.7 دوئل در هر 90 برنده می شود و در این فصل تنها از هررا برای هافبک های اتلتیک با بیش از 1000 دقیقه بازی عقب است.
تاثیر رویز د گالارتا را می توان در نتایج باشگاه بیلبائو با حضور او در زمین به بهترین شکل مشاهده کرد. آنها در این فصل که او در لالیگا شروع نکرده است، به همان اندازه بازیها را باخته اند (2/7) که در 17 بازی که او در ترکیب اصلی حضور داشته است.
ظهور سانسته به عنوان یک ملیپوش اسپانیایی و یکی از بهترین هافبکهای تهاجمی لیگ، راه زیادی را برای رفع مشکلی که برای سالها شبیه یک حمله شکسته بود انجام داده است. او در حمله احیا شده و در بیلبائو نقش محوری داشته است.
او در این فصل 0.41 xG غیر پنالتی و پاس گل در هر 90 پاس دارد که با حداقل 1000 دقیقه در بین بازیکنان بیلبائو چهارم است. اما رد پای او در همه جای خط حمله تیم است.
فقط 9 بازیکن در این فصل در لالیگا در سکانس هجومی بیشتری حضور دارند و او همچنین 2.14 موقعیت از بازی آزاد ایجاد میکند که تنها پس از یاگو آسپاس در لالیگا این فصل است.
آخرین قطعه پازل ظهور گورکا گوروتا بوده است. در سن 27 سالگی، بدون اینکه هیچ تاثیری در باشگاهی که در آنجا کار خود را آغاز کرد، احساس میکرد که فرصت گوروتا رو به اتمام است.
اکنون این بحث وجود دارد که لوئیز د لا فوئنته به بازیکنی مانند گوروتا در تیم اسپانیایی خود نیاز دارد یا خیر؟
گوروتا در xG غیر پنالتی در هر 90 با 0.47 تیم را رهبری می کند.
او در این فصل بیش از هر فصل دیگری در دوران حرفهای خود دقایق بیشتری در لالیگا بازی کرده است. او امسال ، سه گل بیشتر به ثمر رساند!(9) نسبت به بهترین فصل قبلی خود که 6 گل در فصل 2022-23 به ثمر رساند. وی در میان بهترین معیارهای دفاعی برای مهاجمان قرار دارد و بازیکنانی مانند کریم بنزما یا باسکی را پیوند میدهد.
او در حال حاضر در سرعتی برای شکست دادن آقای گلی خود در تاریخ (13 گل در لالیگا در فصل 19-2018) است و هم او و هم برادرش میتوانند تیمها را به صورت عمودی و افقی در هر دو طرف با رویز د گالارتا، سانسته و گوروتا که در فضاهای باز عمل میکنند، بکشند. در صورت از دست دادن توپ، آماده جهش هدفمند هستند.
موقعیت فعلی ایناکی ویلیامز بهترین ویژگیهای او را برجسته میکند و برخی از کاستیهایی را که در طول سالها دیدهایم، یعنی پرداخت کارآمد با حجم بالا، پنهان میکند.
نیکو ویلیامز با دریبلینگ یا امتیازگیری در مسیر سریع سوپراستار شدن است که در این فصل جزو سه تیم برتر لالیگا نیست! 56 بازی موفقیتآمیز او در بین تمام بازیکنان پنج لیگ برتر اروپا رتبه هشتم را دارد و او 3.35 دریبل در هر 90 دریبل انجام میدهد، پس از وینیسیوس جونیور در لالیگا این فصل قرار دارد.
این فصل می تواند تبدیل به چیزی خاص برای باشگاه بیلبائو شود!
برای شنیدن تحلیلهای صوتی هفتگی در پادکست فوتبال لب، از این لینک به ما گوش کنید!
امیرحسین مرادی، فوتبال لب – با نزدیک شدن به روزهای پایانی لیگ جزیره، چلسی توسط پوچتینو با کسب نتایج ضعیف مشغول عادیسازی این تیم ریشهدار انگلیسی است!
آبیها در هفت هفته پایانی لیگ انگلیس، شانس بسیار کمی برای کسب حداقل سهمیه این لیگ یعنی لیگ کنفرانس اروپا را دارند؛
آبیهای لندنی در هفتههای پیش رو لیگ باید در مقابل تیمهایی همچون آرسنال، آستونویلا، تانهام و وستهام قرار بگیرند؛ تیمهایی که برای قهرمانی و یا کسب سهمیه لیگ قهرمانان اروپا در حال رقابت هستند!
چلسی با شکست مقابل منچسترسیتی در نیمهنهایی جام حذفی انگلیس که قدیمیترین جام دنیای فوتبال لقب دارد، آخرین کورسوی امید هواداران این تیم را از بین برد.
شاگردان پوچتینو با تیمی جوان و ناموفق که با یک بازی اعصاب خوردکن برای هواداران این تیم که با فرصت سوزیهای مهاجمان و وینگرهایی همچون نیکولاس جکسون، مادوکه و.. همراه بود،
در دقایق آخر تن به شکست داد تا آتش خشم هواداران آبی پوش لندنی برافکنده شود!
عدم توانایی مدیریت و بهکارگیری جوانان توسط پوچتینو باعث ایجاد تنش در تیم و هواداران شد و این مربی بار دیگر ثابت کرد تا مربی قابل اعتمادی نمیتوان او را لقب داد.
چلسی و مشکل عدم کنترل رختکن تیم!
مشکل اصلی بسیاری از تیمهای انگلیسی عدم توانایی کنترل رختکن تیم و تزریق آرامش به اعضای تیم در هنگام عقب افتادن و یا شکست است .
مشکل بزرگی که عامل بحرانزدگی تیم، دو دستگی و عامل مستقیم ایجاد بی انظباطی در تیم میشود.
مشکلاتی که چندین سال است که گریبانگیر تیمهایی همچون منچستریونایتد، تاتنهام، آرسنال و.. شد و میتوان با مدیریت درست و ایجاد برنامهریزی صحیح از بحران گریز کرد!
بازنشستگان لندنی پس از روزهای طلایی و قهرمانی در لیگ قهرمانان اروپا با توماس توخل در روزهای مدیریت رومن آبراموویچ،
حالا توسط تفکرات پوچ و بیهوده پوچتینو آرژانتینی به ویرانهای تبدیل شد که مانند هوای همیشه ابری لندن تیره و تار است!
برای شنیدن تحلیلهای صوتی هفتگی در پادکست فوتبال لب، از این لینک به ما گوش کنید!
امیرحسین مرادی، فوتبال لب – در دنیای به دور از جنگ موشکها، جنگی به نام فوتبال در جزیره بین کلوپ، آرتتا و گواردیولا رخ میدهد!
حالا با شکست شاگردان کلوپ و توپچیها همراه آرتتا جوان، بار دیگر کورسوی امید به سراغ شاگردان گواردیولا و هواداران منچسترسیتی آمده و حال با به دست آوردن رتبه اول، سیتیزنها خودشان را دوباره شانس اول قهرمانی میدانند!
وقتی کلوپ بنزین تمام کرد!
کلوپ حالا بعد از شکست مقابل آتالانتا در آنفیلد و از دست رفتن شانس صعود به مرحله بعدی لیگ اروپا و شاید قهرمانی در این جام، حالا با شکستی دیگر در جزیره، شاید تا حدودی یک جام دیگر را از دست میدهد!
یورگن کلوپ بعد از شکست در آنفیلد در کنفرانس خبری بعد بازی با کریستال پالاس در هنگامی که بسیار ناراحت و عصبی بود. او افزود: اگر قرار است باز هم مثل نیمه اول این مسابقه بازی کنیم، چرا باید برنده لیگ بشویم؟ حس خیلی مزخرفی دارم و زمان میبرد تا آن را هضم کنم!
همچنین شاگردان مایکل آرتتا بعد از یک بازی دشوار در ورزشگاه امارات مقابل بایرن مونیخ و تساوی مقابل این تیم، پنج روز بعد باز هم در خانه جدال حساس و سرنوشتسازی مقابل آستونویلا برگذار کرد.
با شکست مقابل این تیم، صدر جدول لیگ جزیره را در این مقطع حساس در این لیگ را دو دستی تقدیم منچسترسیتی کرد!
آرتتا بعد از بازی در کنفرانس خبری گفت :شاید ما به اندازه کافی خوب نیستیم که جام را ببریم و قهرمان لیگ برتر شویم. ما تیم بزرگ و متحدی هستیم. باخت و توقف در فوتبال عادی است. ما تا پایان فصل، تمام تلاش خود را انجام میدهیم تا به موفقیت دسترسی پیدا کنیم.
حالا با این وضعیت باید دید که در هفتههای باقی مانده فوتبال اروپا چه سرنوشتی در انتظار این دو تیم ریشهدار انگلیسی است؟
برای شنیدن تحلیلهای صوتی هفتگی در پادکست فوتبال لب، از این لینک به ما گوش کنید!
الکساندر ایساک دو گل دیگر را در پیروزی 4-0 نیوکاسل یونایتد مقابل تاتنهام به ثمر رساند. اما بازیکن ملی سوئد چقدر خوب است؟
محمدرضا حیدری;فوتبال لب- آنها مهاجمان خود را در نیوکاسل دوست دارند. جکی میلبرن، اندی کول، آلن شیرر. کسانی که گل می زنند تا طرفداران سنت جیمز پارک را روی پا بگذارند، به عنوان ابرقهرمانان آن بخش خاص از شمال شرق انگلیس معرفی می شوند.
الکساندر ایساک و ویلسون
در دو سال گذشته، آن چشمهای دوستداشتنی به کالوم ویلسون و الکساندر ایساک است. که از آغاز فصل 2022-2023 تاکنون 57 گل بین آنها در همه رقابتها به ثمر رسید.
از آنجایی که ویلسون به دلیل مصدومیت قفسه سینه از اوایل فوریه غایب بود، فشار بر الکساندر ایساک برای گام برداشتن وارد شد. و گامی بلند برداشت و بسیار فراتر رفت.
این بازیکن 24 ساله در 6 بازی اخیر خود در لیگ برتر برای نیوکاسل یونایتد هفت گل را زد. اولین گل او به این معنی بود که ایساک پس از شیرر (15 بازی در 1996-1997)، کول (8 در 1993-94) و لس فردیناند (6 بازی در 1995) به چهارمین بازیکنی تبدیل شد که در 6 بازی خانگی پیاپی لیگ برتر برای نیوکاسل گلزنی می کند.
بدون احتساب فصول زمانی که آنها در چمپیونشیپ بودند، الکساندر ایساک هم اکنون اولین بازیکن نیوکاسل است که پس از شیرر در 2003-2004 (28 گل) در تمام رقابت ها در یک فصل بیش از 20 گل به ثمر می رساند.
الکساندر ایساک در برابر تاتنهام
این یک عملکرد کلی عالی برای مردان ادی هاو در برابر اسپرز بود، و به خصوص در مورد دو گل ایساک، احساس اجتناب ناپذیری در مورد آنها وجود داشت.
در بازی خانگی قبلی نیوکاسل، الکساندر ایساک یک توپ را از پشت خط دفاع اورتون تعقیب کرد. مدافعان وحشت زده را کنار زد و شوتش به گوشه دروازه فرو رفت.
او در مقابل اسپرز نیز از توپ های عمقی استفاده کرد. از یک مدافع (در هر دو مورد میکی فن دی فن) فرار کرد و بدون هیاهو، شوتهای خود را به درون دروازه ویکاریو فرستاد.
تغییر نسبت به فصل قبل
فن دی فن فصل اول فوق العاده ای را در تاتنهام سپری میکند. اما در این موقعیت نادر در موارد متعدد بسیار احمقانه به نظر می رسید. حتی سرعت ریکاوری معروف او برای متوقف کردن ایساک کافی نبود. کسی که به طرز ماهرانهای در گل اول او را کنار زد. همچنین زمانبندی دقیقی برای دویدن خود داشت تا برای زدن دومین گل از مدافع هلندی دور بماند.
الکساندر ایساک 21 گل در 34 بازی (30 شروع) در تمام رقابت های این فصل به ثمر رسانده است. با 17 گل در تنها 24 بازی (21 شروع) در لیگ برتر. این به دنبال 10 گل در 22 بازی (17 بازی شروع) در لیگ در اولین فصل او در انگلیس پس از انتقال او از رئال سوسیداد در آگوست 2022 است.
17 گل او در لیگ برتر در این فصل، هماکنون بیشترین گلزنی یک بازیکن سوئدی در یک فصل در این رقابتها به همراه زلاتان ابراهیموویچ برای منچستریونایتد در فصل 2016-2017 است. بنابراین به نظر میرسد الکساندر ایساک احتمالاً قبل از پایان رقابتها، این رکورد گل را خواهد شکست.
او در این فصل دقایق بیشتری نسبت به گذشته در لیگ برتر بازی کرده است. همچنین تقریباً به طور کامل در پست مورد علاقه خود به عنوان مهاجم مرکزی بازی میکند.
در طول اولین فصل خود به عنوان راهی برای وارد کردن ایساک و ویلسون به تیم، هاو اغلب سوئدی را در سمت چپ مستقر می کرد.
آمار بازی ایساک در فصل قبلآمار بازی ایساک در فصل کنونی
تمام کننده
ایساک کنترل را در اختیار دارد تا گزینه مفیدی در آنجا باشد، اما این فصل هیچ شکی باقی نگذاشته است که او در بهترین حالت خود در مهاجم نوک است.
به پایان رساندن موقعیت های تک به تک به یک نشانه تجاری برای ایساک تبدیل می شود. او در این فصل انواع گل ها را به ثمر رسانده است.
اولین بار او در بازی روز افتتاحیه استون ویلا در سنت جیمز پارک بود. یک ضربه ایستگاهی خوب، سون باتمن را دید که توپ را به عقب پاس داد تا توپ ایساک برای اولین بار از امیلیانو مارتینز عبور کند. همچنین در تساوی 2-2 مقابل وستهام در ماه اکتبر، دو گل واقعی به نام “شماره 9” به ثمر رسید. یکی از آنها تلاشی مشابه از روی ضربات ایستگاهی تمام شده بود، در حالی که گل دوم او را دید که در محوطه شش قدم منتظر بود تا یک توپ را به گل تبدیل کند.
پیدا کردن فضا
یکی از بزرگترین دارایی های ایساک توانایی او در یافتن فضا است. چه با دویدن از کنار شانه آخرین مدافع یا با ایستادن نسبتاً ثابت و انتظار برای باز شدن فضا در اطراف او.
او این موضوع را در پیروزی خانگی 4-1 مقابل چلسی در نوامبر گذشته به خوبی نشان داد. زمانی که در وسط محوطه جریمه قرار گرفت، کمی حرکت کرد تا فضا برای پاس لوئیس مایلی باز شود. سپس در هنگام حرکت ناگهانی او نهایت استفاده را برد. مدافعان مهمان به او فرصت دادند تا توپ را کنترل کند و از رابرت سانچز عبور کند.
برای تیمی که دقیقاً بازیکنان را به جلو انباشته نمی کند و در محوطه جریمه نمی ریزد، ایساک گل های زیادی را در مناطق مرکزی بین نقطه پنالتی و دروازه به ثمر می رساند.
همانطور که از نقشه منطقه لمسی بازی خود می بینید، نیوکاسل به طور میانگین تنها 29.1 لمس در هر بازی در محوطه جریمه حریف دارد. این هفتمین رتبه برتر در لیگ است، اما با فاصله کمی پس از منچسترسیتی (42.5)، آرسنال (40.6)، لیورپول (38.7) و تاتنهام (37.3)، بنابراین این بر عهده ایساک است که از لحظات معدودی خود به طور کامل استفاده کند.
نقشه حرارتی ضربات نیوکاسل در هنگام بازی در جریان
ایساک همچنین با زدن چهار پنالتی از چهار پنالتی در این فصل لیگ برتر، تمام کردن سنجیدهای را به نمایش می گذارد. اما او عملکرد قابل توجهی از گلهای مورد انتظار غیرپنالتی خود (np xG) ندارد. او 13 گل غیر پنالتی از 12.8 np xG به ثمر رسانده است. اما دارای بهترین گل در هر 90 دقیقه بازیکن در این بخش با 0.86 (دقیقه 160 دقیقه بازی) همراه با کول پالمر و بالاتر از ارلینگ است.
مشارکت در بازیسازی
از بین کسانی که در این فصل حداقل 600 دقیقه در لیگ برتر بازی کرده اند، فقط کریس وود مهاجم سابق ناتینگهام فارست (38.7 درصد) و الیجا آدبایو (32.1 درصد) از لوتون تاون درصد تبدیل شوت بهتری نسبت به ایساک 28.3 درصدی دارند. بازیکن سوئدی بیش از مجموع شوت های هر دوی آنها تلاش کرده است.
فقط هالند (16) بیش از 15 موقعیت بزرگ ایساک را به گل تبدیل کرده است. که به عنوان فرصتی تعریف می شود که بازیکن مهاجم احتمالاً از آن گل می زند. در حالی که بازیکن نیوکاسل 16 موقعیت کمتر (46 به 30)دارد .
مانند هالند، الکساندر ایساک نیز در هر بازی لمس زیادی ندارد. تنها 6 مهاجم در لیگ برتر که حداقل 600 دقیقه در این فصل بازی کرده اند به طور میانگین کمتر از 30.9 لمس او در هر بازی هستند. که دو نفر از آنها هالند (23.7) و اولی واتکینز (29.9) هستند. به نظر می رسد که این به دلیل دستورات هاو باشد زیرا ویلسون هم قبل از مصدومیت خود فقط 33.2 لمس در هر بازی را به طور میانگین انجام می داد.
همانطور که نقشه حرارتی الکساندر ایساک در زیر نشان میدهد، او این روزها بیشتر در مرکز قرار میگیرد. اما همچنین دوست دارد از کانال چپ وارد شود، که برخی از مقایسهها را با تیری آنری ایجاد میکند. او ممکن است به این سرعت عمل نکند، اما وقتی میبینید که الکساندر ایساک به همان شیوهای که هانری با چنین نظمی انجام میداد، توپ را با عمد به گوشه دروازه میزند، توصیف بسیار مناسبی به نظر میرسد.
یک مهاجم کامل
ایساک به خوبی از توپ مراقبت می کند. از میان مهاجمان لیگ برتر که حداقل 200 دقیقه در این فصل بازی می کنند، تنها هالند (5.9) کمتر از 8.3 از دست دادن مالکیت توپ در هر بازی را دارد.
در واقع بازیکنی که در پنج لیگ برتر اروپا بیشتر به ایساک نزدیک است، در واقع ویلسون است. این یا به سازگاری تنظیمات و دستورالعمل های هاو اشاره می کند، یا به استخدام نیوکاسل می گوید که آنها بازیکنی را پیدا کردند که می تواند آنچه را ویلسون به آنها می دهد بازسازی کند همچنین جالب است که هری کین، مهاجم بایرن مونیخ را می بینیم که چندان در این لیست قرار ندارد.
فوتبال چنین است، استعداد هیجان انگیزی که در این بازی ظاهر می شود با شایعات نقل و انتقالاتی مواجه خواهد شد. بیشتر به دلیل گزارش هایی مبنی بر اینکه نیوکاسل ممکن است مجبور شود قبل از خرید در تابستان مجبور به فروش شود. پیشنهاداتی مبنی بر احتمال دور زدن کوسه هایی مانند آرسنال، تاتنهام و چلسی وجود دارد.
السکاندر ایساک مهره کلیدی
سرمربی او اخیراً گفت: “برای اینکه تیمی باشیم که می خواهیم باشیم، باید بهترین بازیکنانمان را حفظ کنیم.” این واضح به نظر می رسد و گزارش ها همچنین حاکی از آن است که نیوکاسل قصد ندارد برای ایساک پیشنهادی قبول کند. در حالی که خود بازیکن آرام و خوشحال به نظر می رسد.
و چرا او نخواهد بود؟ نیوکاسل هنوز شانس زیادی برای صعود مجدد به اروپا دارد، در حالی که او در تیمی بازی می کند که مناسب اوست و برای هوادارانی که او را می ستایند.
او پس از حضور در بوروسیا دورتموند و رئال سوسیداد، با تجربه کمی برای یک بازیکن 22 ساله وارد نیوکاسل شد.
الکساندر ایساک در 24 سالگی دنیا را زیر پای خود دارد. به این ترتیب، انتظار داشته باشید که جهان با آرامش در گوشه دروازه قرار گیرد.
امیرحسین مرادی، فوتبال لب – بایرن لورکوزن ژابی آلونسو، درست در شبهای فروپاشی باواراییها در لیگ کشاورزان، دست به یک شاهکار زد!
لورکوزنیها موفق شدند بعد از 30 سال دوباره طعم جام را بچشند و با آلونسو قهرمان بوندسلیگا آلمان شوند!
ماشین آلمانیِ ژابی آلونسو بدون دادن حتی یک امتیاز در پنج هفته پایانی، به سلطه 12 ساله بایرن مونیخ رو پایان داد.
لورکوزن با برد ۵-۰ مقابل وردربرمن، دست نیافتنی شد و برای اولین بار در تاریخ باشگاه قهرمان بوندسلیگا شد!
لورکوزن به اولین تیمی تبدیل شد که با 29 بازی بدون باخت در یک فصل، قهرمانیاش را قطعی میکند.
آنها با 25 برد و 4 مساوی تا این مقطع از فصل توانستند قهرمانی خود را مسجل کرده و تنها 5 هفته دیگر با قهرمانی بدون باخت فاصله دارند!
حالا ژابی آلونسو، سرمربی جوان اسپانیایی که چندی پیش در کنفرانس خبری خود اعلام کرده بود که فصل بعد هم در لورکوزن میماند، کار بسیار دشواری را برای حفظ تیم موفق امسال خود برای سال آتی دارد.
بازیکنانی همچون وریتز، گریمالدو و پالاسیوس و… با درخشش در این فصل، قطعا کار سختی برای جذب این بازیکنان در فصل بعد دارند!
خیابان ژابی آلونسو، نامی که هواداران لورکوزن پس از قهرمانی تاریخی بر خیابانی که به استادیوم بای آرنا منتهی میشود گذاشتند تا از زحمات سرمربی خود تقدیر کنند!
ژابی آلونسو پس از قهرمانی تاریخی گفت :
این یک لحظه بسیار ویژه برای باشگاه است. قهرمانی در بوندسلیگا برای اولین بار در 120 سال گذشته دستاورد بسیار خاصی است. بازیکنانم عالی هستند، آنها یک تیم برتر هستند. به همه آنها خیلی افتخار میکنم. برای من افتخاری بود که در لورکوزن کار کنم. از همه شما برای حمایت باورنکردنی در طول فصل متشکرم. قهرمانی آلمان را داریم و حالا به دنبال چیزهای بیشتر هستیم.
همچنین بایرن مونیخ بجای انتشار بیانیه و آوردن بهانه با جمله ” شما مارا به وجد آوردید “ به تعریف تمجید از لورکوزنیها پرداخت!
برای شنیدن تحلیلهای صوتی هفتگی در پادکست فوتبال لب، از این لینک به ما گوش کنید!
رودری به عنوان بازیکنی در قالب بوسکتس وارد منچسترسیتی شد اما در سال های اخیر اعداد تهاجمی باورنکردنی را ثبت کرد.
محمدرضا حیدری؛ فوتبال لب- شاید به این دلیل است که او اسپانیایی است. شاید این احترامی است که پپ گواردیولا برای او قائل است. به احتمال زیاد، به این دلیل است که او یک هافبک میانی برنده سه گانه، سقوط ناپذیر و توپگیر است.
رودری در طول دوران حرفه ای خود با سرخیو بوسکتس اسطوره بارسلونا مقایسه شده است.
از نظر سبک، البته، شباهت های زیادی وجود دارد. اما حقیقت این است که در حالی که رودری به سیتی آمد تا سوراخ بوسکتس شکل در پازل گواردیولا را پر کند. او به چیزی کاملاً متفاوت تبدیل شد.
او همچنان یک توپگیر نخبه است و هنوز هم در محوطه مقابل مدافعان تیمش رژه می رود. مالکیت توپ را بالا می برد و آن را بین مهاجمان تقسیم می کند. او همچنان مرتباً توپ را از خط دفاعی خارج میکند و نقشی کلیدی در ترکیب سیتی بازی میکند.
اما عملکرد هجومی او در این فصل افزایش چشمگیری داشته است. رودری با یک گل و یک پاس گل در پیروزی 4-1 مقابل استون ویلا و یک پاس گل دیگر در پیروزی 4-2 در کریستال پالاس ، تعداد گل های خود را در این فصل به 14 رساند.
بهتر از خیلی ها
او با هفت گل و هفت پاس گل، در رده شانزدهم لیگ برتر از نظر تعداد گلزنیها قرار دارد. در این فصل، او به طور مستقیم به گل های بیشتری نسبت به مارتین اودگارد (13)، نیکلاس جکسون (12)، برونو فرناندس (12)، لوئیس دیاز (12)، برناردو سیلوا (10) و دژان کولوسفسکی (9) کمک کرد. این لیست ادامه دارد.
بوسکتس چیزهای زیادی بود – از جمله استعدادی نسلی که الهام بخش نسل بعدی هافبک های دفاعی بود – اما او هرگز تهدیدی برای گل نبود. او در 481 بازی حرفه ای خود در لالیگا، تنها 11 گل به ثمر رساند.
رودری زمانی که برای اولین بار به سیتی نقل مکان کرد، بیشتر از این نوع بازیکن بود. او در 97 بازی خود در لالیگا برای ویارئال و اتلتیکو مادرید، تنها 4 گل به ثمر رساند و میانگین 0.9 شوت در 90 دقیقه بازی را به ثمر رساند. در سه فصل کامل حضورش در اسپانیا، میانگین کمتر از یک لمس در محوطه حریف به ازای هر 90 نفر بود.
این در سیتی ادامه یافت، جایی که او در اولین فصل حضورش، تنها سه گل به ثمر رساند. میانگین 0.9 شوت و 1.0 لمس در محوطه جریمه حریف در هر 90 ضربه داشت.
بیشتر از یک هافبک دفاعی
تاثیرات او در محوطه حریف فصل به فصل افزایش یافته است و در فصل 2023-2024 عدد 2.8 در 90 است. او تعداد پاسهای بیشتری در یک سوم پایانی (13.8)، داشتن ضربات (2.1) بیشتر و ایجاد موقعیتهای بیشتر در هر 90 (1.5) نسبت به هر فصل دیگری در دوران حرفهای خود دارد.
این بازیکن اسپانیایی همچنین 0.52 گل یا پاس گل به ازای هر 90 گل می دهد. که به راحتی بالاترین میزان او در تاریخ است، و بهتر از هر بازیکن دیگری است. یک نرخ شگفت انگیز برای بازیکنی که هنوز در درجه اول یک هافبک دفاعی است.
مقایسه نقشه لمسی رودری از فصل اول (2019-2019) در سیتی با 2023-24 تصویر قابل توجهی را نشان می دهد. هافبک اسپانیایی در این فصل به طور متوسط 20 لمس بیشتر در هر 90 بازی (125.9) نسبت به هر دوره دیگری برای سیتی دارد. چهار منطقه ای که بیشترین افزایش را داشته اند در یک سوم هجومی زمین بوده اند.
همانطور که نقشه لمسی او در زیر نشان می دهد، او به طور متوسط 5.4 لمس بیشتر در هر 90 دقیقه در منطقه مهم 14 و 5.2 در 90 در دو نیمه فاصله در هر طرف دارد.
بیشتر هجومی تا دفاعی
او همچنین تقریباً سه برابر بیشتر از اولین فصل حضورش در باشگاه (1.0 در 90) در مجوطه حریف در هر 90 (2.8) لمس می کند. واضح است که او تشویق شده است که بیشتر به مناطق هجومی وارد شود.
سیتی این روزها حتی از زمانی که رودری برای اولین بار به آن پیوست، تسلط بیشتری دارد. و آنها با یک های لاین بازی میکنند و درست به سمت زمین پیش میروند تا حریف را در نیمه خود نگه دارند.
همانطور که نقشه منطقه لمسی زیر برای کل تیم نشان می دهد، سیتی در موقعیت های مرکزی بسیار بیشتر در رده سوم حمله قرار می گیرد.
به این ترتیب رودری در موقعیت های پیشرفته تری قرار خواهد گرفت.
تغییرات پپ
یکی از تغییراتی که گواردیولا ایجاد کرده این است که رودری دیگر در طول تمرین سیتی وارد خط دفاعی نمی شود. او به قدری در برابر مطبوعات مقاومت می کند که گواردیولا متوجه شد که هیچ فایده ای برای حضور او در خط مقدم حریف وجود ندارد. او همچنین ممکن است رودری را در یک منطقه شلوغ در وسط زمین داشته باشد. در این فصل، گواردیولا رودری را حتی بیشتر جلو برد.
هافبک سیتی در این فصل لیگ برتر را برای تعداد دفعاتی که در زمان مالکیت توپ تحت فشار قرار گرفته است (1075) رهبری می کند. در موقعیت های بازی باز که حداقل یکی از حریف ها در فاصله دو متری قرار دارد، ضریب موفقیت پاس 87.3 درصد را حفظ کرده است.
این دومین بالاترین میزان در بین بازیکنان لیگ برتر است که حداقل 300 پاس با حریف در فاصله 2 متری انجام می دهند، پس از بیلی گیلمور از برایتون (88.4٪). گیلمور این میزان موفقیت را از 361 پاس حفظ کرده است. مرد سیتی با نگاه کردن به میزان موفقیت پاس با حریفی در فاصله 3 متری خود (90.3%) در لیگ برتر پیشتاز است.
اینطور نیست که رودری با پاسهایش به خوبی بازی کند. تنها پاسکال گروس (169) در این فصل بیشتر از اسپانیایی (168) در بازیهای لیگ برتر پاسهای مترقی داده است. در حالی که رودری 1179 پاس داده است که حداقل دو حریف را دور زده است – 247 پاس بیشتر از هر کس دیگری (یان پل ون هکه). دوم، با 932). او همچنین در این فصل بیش از هر بازیکن دیگری (137) پاس های خط شکن در لیگ قهرمانان اروپا انجام داده است.
یک پاسور مورد اعتماد
همچنین میتوانیم از معیاری به نام تأثیر پاسور برای اندازهگیری میزان خوب پاسهای یک بازیکن در مقایسه با آنچه که باید از یک پاسور معمولی انتظار داشته باشیم استفاده کنیم.
تاثیر کل پاسور رودری در این فصل 182.1 است – تقریباً دو برابر هر بازیکن دیگری، با گروس (96.4) و اودگارد (80.7) در ردیف بعدی. او همچنین از نظر میانگین تاثیر پاسهایش (0.06) از بازیکنان در رتبه اول قرار دارد تا حداقل 500 پاس در این فصل انجام دهد. رودری با پاس های خود در این فصل بیش از هر کس دیگری در لیگ برتر روی بازی ها تأثیر می گذارد.
اگر او را بیش از حد عمق در اختیار داشته باشد، استعداد او هدر میرود، و او آنقدر تحت فشار است که گواردیولا از او خواسته حتی بیشتر از گذشته جلوتر برود. نتایج ویرانگر بوده است.
او در لحظات کلیدی جلوی دروازه نقش می بندد، دقیقاً مانند گل برنده فصل گذشته اش در فینال لیگ قهرمانان اروپا. از 14 گل یا پاس گل او در این فصل، 10 گل سیتی را به برد رسانده یا آنها را به تساوی رسانده است، از جمله اولین گل او مقابل ویلا در هفته گذشته. او در اوایل فصل در دقیقه 88 در شفیلد یونایتد گل برتری را به ثمر رساند و همچنین گل های مهمی را هم در خانه و هم در خارج از خانه به چلسی زد.
رودری در این فصل نسبت به هر فصل دیگری در دوران حرفهای خود ریکاوری کمتری (مجموع دفعات بازیابی مالکیت) انجام میدهد، با 7.3 در 90. همچنین او میانگین بیش از 9 بازیابی در هر 90 در هر یک از سه فصل گذشته داشته است.
تهاجمی تر از گذشته
با این حال، به طور باورنکردنی، مجموع 195 ریکاوری او بیش از هر بازیکن دیگری در لیگ برتر در این فصل است. او حجم وسیعی از زمین را پوشش می دهد، و از بسیاری جهات، کار بیش از یک بازیکن را انجام می دهد.
رودری هوشمندانه بازی را قطع میکند و میداند چه زمانی باید خطا کند. او مدتهاست که بهعنوان استاد لیگ برتر در انجام هرچه بیشتر خطاها بدون جریمه مورد تحسین و نفرت قرار میگیرد. اما با وجود زمینهای زیاد برای جبران دورههای ریکاوریاش، او بیشتر در سمت اشتباه توپ قرار میگیرد.
که منجر به خطاهای بیشتر و کارت های بیشتر شده است. در حالی که هفت بازی تا پایان فصل 2023-24 باقی مانده است، او در حال حاضر با هشت بازی با بیشترین تعداد زردها در یک فصل برابری کرده است.
بد انضباط مسلما تنها نقص فصل او بوده است. او برای اولین بار در دوران حرفه ای خود در سیتی یک بازی را به دلیل انباشته شدن کارت های زرد از دست داد. و همچنین کارت قرمز و متعاقباً سه جلسه محرومیتی که در مقابل ناتینگهام دریافت کرد وجود داشت.
او در غیر این صورت تقریبا همیشه در دسترس است. این چهار بازی اولین بازیهایی بود که او به دلیل محرومیت برای سیتی از دست داد، و از نوامبر 2019 تاکنون حتی یک بازی را به دلیل مصدومیت از دست نداده است. این رکورد در دسترس بودن، او را ارزشمندتر میکند، بهویژه با توجه به اینکه سیتی در هر چهار بازی بدون او شکست خورد.
مهره کلیدی
گواردیولا بیش از هر بازیکن دیگری در تیم خود به ژنرال هافبک خود متکی است و به راحتی می توان دلیل آن را فهمید.
اما اگرچه آمادگی جسمانی برای رودری مشکلی به نظر نمیرسد، چند اشتباه و پاسهای نابجا مقابل پالاس در روز شنبه رخ داد که نشان میدهد او ممکن است آسیبهای روانی را احساس کند که هرگز نمیتواند یک بازی را از دست بدهد.
شاید بتوان این واقعیت را خواند که گواردیولا به محض اینکه سیتی در مقابل ویلا و پالاس 4-1 پیش رفت – در هر نوبت 15 دقیقه مانده به پایان – که قبلا تنها یک بار رودری را از زمین خارج کرده بود – پس از 87 دقیقه در خانه، رودری را تعویض کرد. سرمربی سیتی باید رودری را برای هر بازی آماده و شاداب نگه دارد.
در این فصل، شاهد پیشرفت رودری به هافبک باکس به باکس بودیم. یک ناوشکن در هر دو انتهای زمین؛ و یک پست هشت در حالی که همچنان کارهای شش را انجام می دهد. او از این نظر در فوتبال جهان منحصر به فرد است و اکنون، به معنای واقعی کلمه، شکست ناپذیر است. رودری به چیزی بیش از یک هافبک دفاعی تبدیل شده است.
امیرحسین مرادی، فوتبال لب – کارهای کوچک بخش برندینگ، در ایران، میتواند مشکلات عدیده دو تیم بزرگ پایتخت، یعنی استقلال و پرسپولیس را حل کند!
استقلال و پرسپولیس با طرفداران میلیونی در ایران، که یک منبع درآمد قوی برای وزارت ورزش و جوانان محسوب میشوند،
حدود دوسال اخیر با فشار AFC برای دریافت مجوز حرفهای اقدام نموده تا خطر حذف از لیگ قهرمانان آسیا، تیمهای پایتخت نشین را تهدید نکند.
مشکلاتی همچون مالکیت مشترک و تفکیک سازی درآمد دو تیم همچنان ادامه دارد!
داستان هزار و یکشب خصوصی سازی سرخابی ها به بیش از 6 هزار روز که معادل 16 سال است به طول انجامید!
حالا با اعلام AFC، تیمها برای حضور در لیگ نخبگان آسیا در فصل بعد، نباید از مالک مشترک برخوردار باشند.
مشکل کسب مجوز حرفهای که حالا این دو تیم تهرانی با واگذاری درصدی از سهام تیمها به بانکها در حال حل مشکلات مجوز AFC میباشند.
با رعایت کردن سادهترین متدهای برندینگ در فوتبال این کشور میتوانند دو تیم جدا از حل مشکلات مالی و پروندههای شکایت مربیان و بازیکنان سابق خود، با توسعه و تبلیغ برند و محصولات خود، نظر شرکتها و هلدینگها را به خود جلب کرده و انتظارات چندین ساله هواداران را برای مشکلات مالکیتی حل کند!
فروش تقویم، سررسید سالانه، کتاب تاریخچه و افتخارات باشگاه و استفاده از اسپانسرهایی برای ایجاد طرح و لوگو باشگاه روی مواد غذایی و.. نمونه بارز کار برندینگ تبلیغات باشگاه پرسپولیس تاکنون با درصد زیادی از همین طریق درآمدزایی کرده و همین حرکت باعث شد تا در خرید بازیکنانی مانند اوستون اورونوف و محمد خدابندهلو کار دشواری نداشته باشند!
کار برندینگ را البته چندین سال پیش، استقلال در دوران مدیریت احمد سعادتمند با محصولاتی مانند پفک آبی و آب معدنی استقلال آغاز کرد، اما هواداران استقلال که با به تمسخر این موضوع باعث شکست پروژه برندینگ و درآمدزایی باشگاه شدند؛ دودی که تا به امروز به چشمان خود هواداران استقلال رفت و شاید آنها میتوانستند با همین چیزهای کوچک مشکلات عدیده خود را در قبال بدهیهای میلیون دلاری استراماچونی و.. دست به دامان وزارت ورزش و جوانان نشوند تا از آسیا حذف نمیشدند!
برای شنیدن تحلیلهای صوتی هفتگی در پادکست فوتبال لب، از این لینک به ما گوش کنید!
یوسف جوانشیر، فوتباللب – به گزارش فوتباللب و به نقل از اتلتیک، در این مقاله به بررسی تفاوتهای میان سرمربیگری در فوتبال مردان و زنان پرداخته میشود. زمانی که سرمربی زنان تاتنهام، رابرت ویلاهام، سرپرستی تیم مردان را در زادگاه خود، سوئد، برعهده داشت، بسیار پر سروصدا بود. رابرت در مصاحبه با اتلتیک چنین گفت:
من فریاد میزدم، تهییجشان میکردم. شما باید تمام 90 دقیقه صدای منو بشنوید؛ مخصوصا هنگامی که توپ را در اختیار ندارید.
زمانی که ویلاهام به تیم زنان هاکن در شهر گوتنبرگ رفت، همین سبک را پیش گرفت. هنگامیکه آنها چند بازی را واگذار کردند، بازیکنان علیالخصوص بازیکنانی که نزدیک به نیمکت سرمربی بودند، این سروصداها باعث استرس آنها میشد. ویلاهام میگوید:
چیزی که لازم بود را انجام میدادم. مرا به فکر فرو میبرد. چرا چیزی که به آنها میگفتم را انجام نمیدادند؟ من اگر جلوی همسرم صدایم را بلند کنم، او به حرفهای من گوش نخواهد داد. احتمالا آنها هم حس کردهاند جای همسرم هستند.
ویلاهام، مردی با قد بلند است که صدای بم، به او پتانسیل انتقال حس تهدید بالقوه را میدهد. اکنون دیگر، تغییراتی در کار خود اعمال نمود تا به یک فرد آرام 41 ساله تبدیل شود. او فردی آرام و ساکت در کنار زمین است. ویلاهام ادامه میدهد:
من سعی کردم تا آنها را بدون فریادزدن کنترل کنم. این موضوعی واضح است که در طول تجربه مربیگریام در فوتبال زنان به آن دست یافتم.
این تنها یک تفاوت ظریف در سرمربیگری میان فوتبال مردان و زنان است، که رابرت ویلاهام موفق به کشف آن شد.
تفاوت یا همپوشانی؟
اتلتیک برای این مقاله، از 11 نفر از سرمربیان (منیجرها) مصاحبه کرده است و مسائل مربوط به منیجرینگ تیمهای مردان و زنان را مورد بررسی قرارداد. البته که ممکن است همپوشانیهایی میان این دو نیز وجود داشته باشد. علاوه بر این، اکثر منیجرهایی که در هردو محیط کارکردند، تنها در تیمهای زیر 21 سال مردان بودند و در تیم اصلی حضور نداشتند.
برخی از آنها احساس میکنند که هیچ تفاوتی در این دو اتمسفر وجود ندارد و باید درباره نحوه مدیریت بحث شود تا جنسیت افراد. با این حال همین منیجرها به تفاوتهای ظریفی اشاره نمودند که برخی خوب و برخی بد هستند. موضوع حائز اهمیت اما، این است که گاهی این دو تنها متفاوت اند و دچار اختلاف نخواهند شد؛ که الیته دانستن آن میتواند کمک بسزایی را به قدرت مدیریت منیجر القا کند.
بزرگترین و رایجترین تفاوت نقلی که ذکر شد، این بود که مردان میخواهند بدانند «چه کار کنند». این درصورتی است که بازیکنان زن میخواهند بدانند «چرا» باید تمرین خاصی را انحام دهند. منیجرها، بازیکنان زن را با عناوین کنجکاو و علاقمند به همراه پرسشهای فراوان توصیف میکنند. به گفته گرت تیلور، منیجر تیم زنان منچسترسیتی، استفاده از دیالوگها و کلمات میتواند یک خرید بزرگ را در پی داشته باشد. این درصورتی است که برخی منیجرها بر این باورند که بازیکنان زن بیش از اندازه به پیشنهادات خود فکر میکنند.
فوتبال زنان کنجکاوانه، فوتبال مردان عملگرا | لیدیا بدفورد
لیدیا بدفورد، منیجر سابق و کمکمربی زنان لسترسیتی و زنان آرسنال به ترتیب، اکنون سرمربی تیم زیر 18 سال مردان برنتفورد، معتقد است که تیم کنونی او عملگراتر و با کنجکاوی کمتری به تمرینات تیمی خود میپردازند. لیدیا بردفورد میگوید:
آنها از رختکن خارج میشوند و تمام برنامهها را به اجرا در میآورند و بعضا برای برخی مسائل راهحل لازم را مییابند. گویا از کودکی به آنها آموختهاند تا گوش کنند و سپس برنامهها را در زمین عملی نمایند.
لیف اسمرود
لیف اسمرود یک روانشناس بالینی و بازیکن سابق فوتبال است. او در دورههای مختلف (10سال گذشته تاکنون) سرمربی موقت تیمهای بزرگسالان مردان و زنان نروژ و همچنین سرمربی تیم مردان زیر 21 سال بوده است. تجربه او در این زمینه، دانستن کار درست پیش از شروع آن کار است. او میگوید:
مربیان مردی که برای اولین بار وارد فوتبال زنان میشوند، منحنی یادگیری صعودیای در زمینه دانستن این سری مسائل را تجربه خواهند کرد.
اسمرود که مربی ستارگان نروژی مانند ارلینگ هالند، مارتین اودگارد، آدا هگربرگ و گورو ریتن بوده است، میگوید:
درک این منطقها باعث بروز یک ساختار خواهد شد. اما او متوجه شده است که بازیکنان زن، ریسک کمتری در بازی خود دارند و کمتر به تصمیمگیری شخصی میپردازند. در حالیکه بازیکنان مرد این کار را کاملا با ریسک و طبیعیتر انجام خواهد داد. بازیکنانی که عقب بنشینند و منتظر انجام کار درست بمانند، برای ورزشهای سرعتی و حرفهای اینچنینی مناسب نیستند.
از سویی، ویلاهام در تلاش است تا محیطی آرام را در تاتنهام بوجود آورد که درست و غلطی نداشته باشد و بازیکنان به ابتکار عمل و آزادی تشویق شوند. به عنوان مثال او به گریس کلینتون، ملیپوش 20 ساله انگلیس که بصورت قرضی ار منچستریونایتد در اسپرز بازی میکند، میگوید:
شما باید با شجاعت کامل وظایف خود را انجام دهید. میخواهم او حس کند که حق انتخاب از آن اوست. میتواند آن را انتخاب کند یا چیز دیگری را، این بحث درست یا غلط نیست، تصمیمگیریست.
در نتیجه تمایل به انجام کار درست، اسمرود دریافته است که زنان اغلب به دنبال بازخورد و واکنش منیجر خود هستند تا بدانند فرد بالادستیشان درمورد آنها چه فکری میکنند. اسمرود همچنین اینگونه دریافت که بازیکنان زن، در اظهارنظر بسیار مرددتر بودند و در عوض، به دنبال انجام کاری درست تلاش میکردند. او میگوید:
اگر یک بازیکن مرد را روی نیمکت یا بیرون از تیم بگذارم، آنها فکر میکنند مربی یک احمق است. اما بازیکنان زن بیشتر فکر میکنند که چه کار اشتباهی باعث نیمکت نشینی و بیرون بودنشان بوده است.
اسمرود دریافته است که زنان بیشتر دروننگرند و میپرسند:
چه اشتباهی انجام دادم؟ مسئولیتپذیری کمتری برای مردان و مسئولیتپذیری بیشتری برای زنان وجود دارد که حتی میتواند از حد خارج شود. من متوجه شدم که مردها به تواناییهای خود، اطمینان بیشتری دارند. آنها معتقدند که مهارتهای لازم برای این کار را دارند. در مقابل برخی زنان که درسطح بالایی از بازی قراردارند، انتقادات شدیدی از خود دارند، حتی پیش از اینکه به کارهای خوب خود فکر کنند، نکات منفی خود را مییابند و مسائل را شخصی و جزئیتر دنبال میکنند.
مردان بیشتر از دیگران انتقاد میکنند. هنگامیکه از آنها بخواهید چیزی را بهبود ببخشند، فکر میکنند شرایط دشوار شده است و فضا سختتر خواهد بود.
آنها با چشمهای درشت وارد میشوند، رویای اینکه یک بازیکن تاپ لیگبرتری شوند یا برای تیم ملی خود بازی کنند آنها را بسیار مشتاق ساخته که از طرفی، این موضوع بسیار حساس و خطرناک نیز میباشد. آنها پر از هورمون، پول، عوامل مختلف طبیعی و شخصی و والدینیاند که همه، این جاهطلبی را به همراه دارند.
تمرکز اصلی او در تیم مردان زیر 21 سال نروژ بود که تیم را در اولویت قراردهد و در عین حال، به جاهطلبیهای فردی نیز احترام بگذارد. بازیهای فوتبال مردان و زنان در ردههای مختلف در حال توسعه هستند و از سویی درک زندگی بازیکنان زن نیز، امری حیاتی است. از تحقیق درمورد سلامتی آنها گرفته تا مفاد زایمان، رفت و آمد بازیکنان تا تاثیر هر یک بر وامهای مسکن.
فوتبال زنان کنجکاوانه، فوتبال مردان عملگرا | هایز
هایز، منیجر تیم زنان چلسی، بر این تصور است که داشتن زنان در پستهای مهم و رهبری در اطراف تیمش بسیار مهم است. زیرا آنها ممکن است به دلیل زن بودن، با بازیکنان همدردی کنند. هایز میگوید:
مهمتر از هر چیزی، داشتن دانش و آگاهی درمورد خود زنان است. یک فرد آگاه در حوزه دانش فوتبالی کافی نیست.
او اطمینان میدهد که تمامی کارکنان خود را در مورد نیازهای عملکردی خاص زنان تحت آموزش قرارداده؛ که اثرات دوران قاعدگی یک نمونه از آنهاست. هایز تابستان امسال چلسی را ترک خواهد کرد تا به تیم ملی زنان ایالات متحده آمریکا پیوندد.
هرشخصی که در تیم زنان کار میکند، شما باید مدام او را با این مفاهیم به چالش بکشید: “زنان همان مردان کوچک نیستند؛ بنابراین آیا ما باید کار همیشگی خود را انجام دهیم، زیرا آن را همیشه انجام میدادیم یا به دلیل اینکه مردان نیز آن را انجام میدهند؟” ما باید مدام این مفهوم را به چالش بکشیم.
فوتبال زنان کنجکاوانه، فوتبال مردان عملگرا | ریهان اسکینر
ریهان اسکینر منیجر تیم فوتبال وستهم نیز بر تفاوت «سبک زندگی کلی» تاکید بسزایی دارد. او در مورد «تاثیر حقوق مالی مرتبط با آنها، و همه چیزهایی که به بازیکنان، تمرکز بیشتری برای ادامه روند خود و عملکرد بهتر کمک میکند.» صحبت میکند. اسکینر نقل و انتقالات بازیکنان را تنها به عنوان نمونه نام میبرد. او میگوید:
این کاری نیست که آنها فقط از روی علاقه و هوس خود انجامش دهند. بلکه تاثیر بسیاری بر روی چیزهای ساده و پیش پا افتاده خواهد داشت. مانند اینکه بایستی چند ماه پیش از انتقال باید نقل مکان کنید، درحالیکه اجاره ملک خود را از پیش پرداختهاید. اینها عوامل مهم و در عین حال ساده در فوتبال و ورزش زنان است که از لحاظ مالی، تاثیر بسیار اندکی در ورزش مردان دارد.
تیلور، وارد
شاید به همین دلیل اسنت که تیلور در منچسترسیتی، در میان دیگران با «میزان اهمیت و کاربرد بازیکنان زن» که عامل «موفقیت و دستیابی به چیزی است که میتواند وجود داشته باشد» میباشد. در مقابل بازیکنان آکادمی مردان با کمی تلاش به موفقیت میرسند و تصور میکنند آنها عامل اصلی این موفقیت بودند. تیلور میگوید:
در مورد زنان و دخترها، تواضع بسیاری وجود دارد. آنها مدام در پی بهبودی هستند و تلاش میکنند.
یکی از بزرگترین کلیشهها میان زنان و مردان، احساسی بودن بیشتر زنان بوده است. او ادامه میدهد:
من از اینکه زن هستم و این را میگویم عبایی ندارم. زنان احساسیتر هستند، اینطور نیست؟
همچنین کارلا وارد، منیجر تیم بانوان استون ویلا، معتقد است که میان این دو فضای کاری/ورزشی، تفاوتهای اساسی وجود دارد. او میگوید:
برخی روزها ما به یک آغوش نیاز داریم و گاهی اوقات، به یک لگد خوردن! ما نیاز به درک شدن داریم، و همچنین پیچیدهتر از مردان هستیم.
دیوید آزنار، ویلاهام
بزرگترین تغییر برای دیوید آزنار، منیجر تیم بانوان اتلتیکو بیلبائو، که پیش از این در فوتبال مردان کار میکرد همین موضوع بود. او به اتلتیک گفت:
صادقانه معتقدم که مربیگری در فوتبال زنان نیازمند حساسیت بسیاری است. زنان نسبت به مردان بسیار حساستر هستند. این نکتهی بسیار مهمی بود که تجربهاش کردم.
ویلاهام نیز نظری مشابه با دیگران دارد. او معتقد است:
در فوتبال مردان بیشتر همان سیاه و سفید است که وجود دارد. کمی خنده و کمی شوخی و نه احساسات. پویایی و حرکت تیمی در فوتبال زنان، نیازمند احساسات بیشتر، روابط قویتر شخصی و شخصیتی است و آنها درواقع در حال معاشرت فوتبال بازی میکنند. در فوتبال مردانن اما، اینگونه نیست و روابط عمیقی میان آنها شکل نمیگیرد.
فوتبال زنان احساسیتر از فوتبال مردان | بدفورد، اسمرود
بدفورد در اولین بازی فصل خود به عنوان مربی تیم زیر 18 سالههای برنتفورد فعالیت میکرد. یک مقام رسمی از او در مورد اینکه منیجر تیم کجاست سوال کرد که او اینگونه پاسخ داد: “تو دنبال او میگردی؟ معتقد است که میتوان بسیار مستقیمتر با مردان و پسران ارتباط برقرار کرد. این موضوع به دلیل عادت آنها به سبک قاطعانه و برخورد مستقیم است.” او در ادامه میگوید:
در مورد مردان، آنها موضوعات را شخصی نمیکنند. اگر بینشان کسی به دیگری بدگویی کند، ممکن است به یکدیگر حمله کنند، به یکدیگر لگد بزنند و در همانجا همه چیز تمام شود. در مورد زنان اما، اگر بخواهد اتفاقی بیفتد و چیزی باعث درگیری میان دو نفر بشود، این موضوع زمانبر خواهد بود.
اسمرود معتقد است که تنوع در حساسیت وجود دارد. اما او بر این باور است که مردان به اندازه زنان دارای احساسات اند. او میگوید:
مردان دارای احساساتی هستند که ما از آنها خبر نداریم. علاقه کمتری به بروز آنها دارند و سخت است که به شناخت این احساسات برسیم. مردان نمیدانند که چگونه این احساسات را بروز بدهند و در انتقال ان به مشکل برمیخورند. این روش متفاوتی برای برخورد با احساسات را میطلبد.
انرژی بسزایی در ایجاد فضای عاطفی میان تیم وجود خواهد داشت. به این معنا که باید احساسات را بپذیریم، اما نباید توسط آنها کنترل شویم. این بخش بزرگ و نقطه عطف مدیریت من است. این همان موردی است که شما را قدرتمند میکند. شما همچنین بایستی نقطه اوج احساس را در تیم پیدا کنیم و در همان حدود حفظ کنید. این دو روی یک سکه است و نشاندهنده این است که شما، با بازیکنان، فوتبال و انسانها کار میکنید.
کلمه “انسانها” واژهایست که مایکی هریس، در پی انتقال خود از آکادمی مردان برایتون به سرپرستی موقت تیم زنان برایتون، به آن اشاره نمود. او میگوید:
شما با انسانها سر و کار دارید.
هریس که به دلیل عشقی که به مدیتیشن داشت، به عنوان مایک خوشذهن شناخته میشود؛ بر اهمیت خودآگاهی و هوش هیجانی در بازیهای فوتبال مردان و زنان تاکید دارد. او میگوید:”کنجکاو باشید. در مورد آنها اطلاعات کسب کنیدو به آنها نشان دهید که برای کاری که میکنید ارزش قائلید. آنها این را میبینند و سعی میکنند ارزش قائل شوند. زمانی که ارتباط خاص خود را ایجاد نمودید، در زمانهای مناسب نوبت به چالش کشیدن آنها فرا میرسد.”
در مورد هایز، یکی از نکات کلیدی، مدیریت افراد آن هم صرف نظر از جنسیت آنهاست. او میگوید:
من باید در مورد مشخصات شخصیتی شما، نحوه واکنش به استرس یا در شرایط بحرانی، بیشتر بدانم. این، باعث میشود تا بهترین نتیجه و بهترین عملکرد را از شما دریافت کنم. من مردان زیادی را درمیان مربیان خود دارم که میتوان آنها را بسیار راحتتر از زنان مدیریت نمود. این همیشه یک ارتباط جنسیتی نیست، برای اینکه منیجری خوب باشید، به هوش هیجانی و مهارتهای ارتباطی موثری نیازمندید. آنها به اندازه کاربرد تاکتیکی و فنی شما مهماند.
بخش مهم سبک مدیریت هریس اما، ایجاد یک محیط امن روانی است. او میگوید:
من از زیردستان و بازیکنان خود میخواهم که خود واقعیشان باشند. وقتی وانمود میکنید شخصی دیگر هستید، شرایط متفاوت میشود و ممکن است مشکلات بزرگی ایجاد شود و از لحاظ روانشاختی موضوع بسیار حائز اهمیتی خواهد بود زیرا به خستهکننده شدن ارتباطات، شرایط و کاری که میکنید منجر شود.
اسمرود، ادامه دهنده سبکی ارزشمند
اسمرود معتقد است که تیمهای زنان بطور کلی ریسک گریزند و این موضوع، نیازمندی بیشتری را برای ایجاد یک محیط امن میطلبد. او میگوید:”صادق بودن و استحکام شخصیتی، باعث ایجاد امنیت تیمی خواهد شد. اگر با خود صادق نباشید، اینی را از خود و تیم میگیرید. شما باید برای نحوه رفتار و ارزشهای ما نیز احترام قائل شوید و این موضوعی ارزشمند است.”
این یادآور سبک منیجر تیم زنان انگلیس، سارینا ویگمن است. او در سپتامبر 2021 که به این مقام منصوب شد، صداقت و شفاف بودن را برای بازیکنان آشکار کرد، چیزی که کاملا مورد پسند آنها قرارگرفت. به گفته اسمرود، وضوج چیزی است و مراقبت از این شفافیت، چیزی دیگر است. او میگوید:
شما باید به هر بازیکن ارزش خود را بشناسانید. به آنها بگویید، من اینجا هستم که به شناخت شما برسم و به یکدیگر کمک کنیم. اولین چیزی که به هر بازیکنی میگویم این است که به شما نیاز دارم که بهترین نسخه خود را ارائه دهید و تبدیل به بهترین بازیکن تیم شوید. همان که هستید باشید و کاری که فکر میکنید درست است را انجام دهید. این وظیفه من است که این را عملی کنم. اگر از شما بخواهم چیزی را تغییر دهید، به شما میگویم اما؛ نقطه قوت یک تیم این است که افراد با تفاوتهای خود در تیم حاضر شوند. این امری حیاتی است و نکتهایست که ابتکار را ایجاد میکند.
یکی از راههایی که ویلاهام میتوانست احساسات تیم مردان را بررسی نماید، حضور در رختکن آنها بود. او میگوید:
شما مستقیما میتوانید احساسات تیمی و شخصی هر فرد را در بین دو نیمه، پایان بازی و شرایط درگیر دریافت نمایید، زیرا میتوانید در کنار بازیکنان قرارگیرید. به ناامیدی آنها گوش میدهید. احساسات را لمس میکنید و این به عنوان یک مربی برای من از اهمیت بالایی برخودار است.
این درحالیست که یک مربی مرد نمیتواند در زمانی که بازیکنان در حال عوض کردن لباسهای خود هستند، وارد رختکن تیم زنان شود و یا برعکس، این موضوع نیز در فوتبال جوانان به دلایل حفاظتی صادق است. منیجرها و مدیرانی که جنسیت متفاوتی با سایر تیم دارند، تمایل بیشتری به آمدن بازیکنان چند دقیقه زودتر به زمین دارند، تا صحبتهای پیش از بازی خود را با آنها درمیان بگذارند.
ویلاهام میگوید:
واقعا نمیتوانم در مورد افکار و بحثهایشان چیزی را حس کنم. آنها پیش از بازی چه میزان عصبیاند؟ در رابطه با چه موضوعاتی ممکن است بحث کنند؟ تنها زمانی که این احساسات را درک میکنم، بین دو نیمه است. دوست دارم افکار آنها را بشنوم و در جریان آن قرارگیرم. این زمانی است که شما بیشتر از فوتبال مردان، از تیم فاصله میگیرید.
ویلاهام در ابتدای کارش در فوتبال زنان، این موضوع را دشوار میدید. اما به تدریج محیطی را بازسازی نمود تا به رهبران خود و مربیان زن، اعتماد بسزایی را قائل شود. بدفورد و هریس نیز، هیچ تفاوتی با ویلاهام ندارند و از پنجرههای زمانی متغدد برای تعامل با بازیکنان بهره میبرند. این موضوع چه در سوپرلیگ زنان و چه با تیمهای آکادمی مردان قابل اجراست.
تفاوتهایی در اجرای سبک
هریس میگوید من وقتم را در رختکن نمیگذرانم. این در حالیست که بدفورد براساس تجربه شخصی، متخصصان فیزیوتراپ و ورزشی را بسیار با اهمیت و موثر در نحوه رفتار بازیکنان میداند. او میگوید:
تا زمانیکه به افراد اعتماد کنید، آنچه موردنیاز شما است را با شما به اشتراک میگذارند. بازیکنان نیازمند همان فضای امن هستند. از نظر من، نیاز به دانستن لحظه به لحظه احساسات آنها نیست. من هرگز به دلیل زن بودن خود و بودن در رخنکم کردانه، احساس ناتوانی نکردهام. همه مدیران و منیجرهایی که با آنها ارتباط داشتم، به “عقل سلیم” از نظر زمان ورود به رختکن اشاره داشتند.
آنها همیشه یک روال ثابت داشتند، یک ضربه به در، چک شدن وضعیت تعویض لباس و سپس ورود منیجر به داخل رختکن. و حالا درمورد فوتبال چطور؟ خب، اکثریت بر این باور بودند که شباهتهایی میان این دو موضوع پابرجاست. ویلاهام و بدفورد به تغییرات فیزیولوژیکی قدرت و سرعت اشاره کردند. درحالیکه اسمرود همان مدلهای بازی را در هردو مورد استفاده قرارداده بود.
آنچه که واضح است، هیچ یک از این مباحث ارتباطی با برنامه درسی دورههای مربیگری ندارند وامری تجربی تلقی میشوند. اما بسیاری از مدیران، مربیان و منیجرها معتقدند که امری بسیار کمک کننده است.
و در پایان نیز، هایز دریافت تنها «استفاده از اشارات» برای بازی زنان میتواند بسیار مفید باشد؛ صرف نظر از اینکه شما تفاوت میان مدیریت فوتبال مردان یا زنان را متوجه شوید. او همچنین میخواهد مدت زمان بیشتری را بر روی “مدیریت انسان، نه مدیریت بیزنس یا نحوه رساندن توپ به دروازه” تمرکز کند.
برای شنیدن تحلیلهای صوتی هفتگی در پادکست فوتبال لب، از این لینک به ما گوش کنید!