باشگاه بارسلونا به فرنکی دیانگ، هافبک هلندی خود اطلاع داد قراردادی که مدیریت قبلی با او امضا کرده است جرم محسوب میشود و آنها باید به توافقات قبلی بازگردند.
محمد حسین فرخی لاشیدانی، فوتبال لب – با وجود توافق منچستر و کاتالانها در هفتههای گذشته، دیانگ از پیوستن به یونایتد خودداری کرد. طبق گفته رسانهها دلیل این اتفاق طلب حقوق ۱۸ میلیون یورویی دییانگ از باشگاه است.
باشگاه بارسلونا در اکتبر ۲۰۲۰ قراردادی جدید با هافبک خود امضا کرد تا با کاهش حقوق بازیکن در دو فصل ۲۰۲۱ و ۲۰۲۲ بتواند مقداری از فشار مالی ایجاد شده بکاهد. قرارداد گونه ای بود که این مبلغ کاهش یافته به حقوق بازیکن در ۴ سال آینده پخش میشد و پایان قرارداد بازیکن از سال ۲۰۲۴ به ۲۰۲۶ تغییر میکرد.
بارسلونا طی نامه ای به دیانگ در ماه گذشته اعلام کرد خود را در موقعیتی میبیند که میتواند با اقدام قانونی و مجرمانه خواندن تجدید قرارداد بازیکن با باشگاه، اقدام به فسخ قرارداد جدید و بازگشت توافقات به قبل بکند.
منابع نزدیک به بارسلونا میگویند که بعد از این نامه صحبتهای مدیریت جدید باشگاه با بازیکن ادامه داشته و گونهای بوده است که بازیکن و وکلایش را مورد اتهام برای مشارکت با مدیران پیشین در امضای قرارداد مجرمانه قرار میدهد.
وضعیت پیش رو میتواند مهر تاییدی بر سخنان رییس اتحادیه بازیکنان هلندی، ییوْگینی لِوچنکو، باشد که بیان کرده بود دیانگ را قربانی اخاذی بارسلونا شده است. گفتهای که رییس کنونی بارسلونا آن را تکذیب کرده و هرگونه اقدام خلاف قانونی را رد کرده است.
در حالی که لاپورتا در تلاش است تا بازیکن را راضی به گذشتن از طلب ۱۸ میلیونی خود بکند، FIFPRO، اتحادیه بازیکنان حرفهای فوتبال، بر فرایند قانونی و اتفاقات رخ داده نظارت میکند و وکلای خود را مأمور به بررسی مشکلات پیش آمده کرده است.
گفتنی است که این تجدید قرارداد با سه بازیکن دیگر در همان روز اعلام شده بود و این نگرانی را ایجاد میکند که بارسا در صورت موفقیت، اقدام به تغییر در وضعیت لانگله، پیکه و ترشتگن بکند. هنوز خبر دقیقی از صحبت های باشگاه با این بازیکنان منتشر نشده است.
کسپر اشمایکل دروازهبان ۳۵ ساله و کاپیتان لسترسیتی، با انتقالی به ارزش ۱ میلیون یورو راهی نیس شد.
کیارش غریبی، فوتبال لب – کسپر اشمایکل که سابقه بازی برای تیم بزرگسالان منچسترسیتی را هم درکارنامه خود دارد در سال ۲۰۱۱ به لسترسیتی پیوست.
اشمایکل در فصل اول خود ۱۷ کلینشیت را به ثبت رساند و ۴ بار از ورود پنالتی حریفان به دروازهش جلوگیری کند و تبدیل به بازیکن سال لستر شد.
در سال دوم حضور خود در جمع روباهها او در ۲۸ بازی ۱۲ کلینشیت را انجام داد و در تیم منتخب فصل چمپیونشیپ قرار گرفت و حتی صحبتهایی راجع به انتقالش به رئالمادرید شنیده میشد.
او به قدری خوب بود تا سرانجام موفق شد در سال ۲۰۱۳ جایگاهی در تیم ملی دانمارک برای خود دست و پا کند و جا پای پدر بگذارد.
اما فصل ۲۰۱۳/۱۴ برای او حتی بهتر هم شد. لسترسیتی پس از شکست مقابل واتفورد در آن بازی دراماتیک پلیآف سال ۲۰۱۳، حالا جانی دوباره گرفته بود بهطوری که توانستند ۱۹ بازی متوالی بدون باخت را پشت سر بگذارند. اشمایکل هم مانند همیشه مرد اول لستر بود. او در این فصل توانست جایگاه خود در ایم ملی دانمارک را تثبیت کند، همراه لسترسیتی به پریمیرلیگ صعود کند و با وجود پیشنهاد هایی از جانب باشگاههای بزرگی مثل آث میلان و منچستریونایتد قرارداد خود را تا سال ۲۰۱۸ با لستر تمدید کند.
در ابتدای فصل ۲۰۱۵/۱۶ هیچکس حتی فکر نمیکرد لسترسیتی با مربی جدید خود رانیری، تیم اول جدول پریمیرلیگ در روز کریسمس باشد. تیمی که در فصل گذشته در مقاطعی از فصل حتی کاندید سقوط بود، حالا جلو تر از آرسنال و تاتنهام پیشتاز کورس قهرمانی انگلستان بود. نهایتا در انتهای فصل لستر با رهبری وس مورگان و اشمایکل و با درخشش امثال ریاض ماحرز و جیمی واردی با ۸۱ امتیاز، به عنوان قهرمان جدید انگلستان، تاجگذاری شد.
کسپر باز هم فصل درخشانی را پشت سر گذاشت و دقیقا در روزی که پدرش برای اولین بار قهرمان این لیگ شده بود، جام قهرمانی پریمیرلیگ را بالای سر برد.
حالا و پس از ۱۱ سال، از تسلیم ضربه تروی دینی شدن تا قهرمانی لیگ برتر انگلستان و افای کاپ با لستر، کسپر اشمایکل به عنوان یک اسطوره جمع روباهها را ترک میکند.
رئال مادرید در حالی برای تمرینات پیش فصل خود عازم ایالات متحده شده که پس از قهرمانی در لیگ قهرمانان اروپا، انتظارات فراوانی از پادشاه فوتبال اروپا وجود دارد.
رضا حسینی، فوتبال لب – رئال مادرید آخرین مسابقهی پیش فصل خود برابر یوونتوس را با پیروزی پشت سر گذاشت تا آمادهی دیدار سوپرکاپ اروپا شود. اما این پایان داستان آمادهسازی مادریدیها برای یک فصل سنگین و طولانی بود. شروع داستان به یک مسابقهی کلاسیک با حریف همیشگی برمیگردد. پادشاه اروپا تصمیم گرفت تا تمرینات خود را با سه بازی دوستانه در غرب آمریکا پیگیری کند. حریفان رئالیها در این بازیها، بارسلونای اسپانیا، کلاب آمریکای مکزیک و یوونتوس ایتالیا بودند. رئال در اولین دیدار خود در تاریخ ۲۳ جولای در لاسوگاس یک الکلاسیکوی دوستانه را پیش رو داشت. کاتالانها آمار بهتری در بازیهای دوستانه در برابر رقیب مادریدی داشتند و قبل از این دیدار، در ۳۳ الکلاسیکوی دوستانه موفق شده بودند که ۱۹ برد و ۱۰ تسوای به دست آورند و تنها ۴ مرتبه قافیه را به دشمن همیشگی باخته بودند. در این بازی، بارساییها از خریدهای جدید خود یعنی لواندوفسکی، رافینیا، کریستینسن و کسیه رونمایی کردند و در آن سوی میدان نیز مادریدیها از شوامنی و رودیگر برای اولین بار بهره بردند. آنجلوتی که در این بازی بنزما را در اختیار نداشت، هازارد را به عنوان فالس ناین در ترکیب استفاده کرده بود. هازارد در انتهای فصل قبل قول داده بود که مادریدیها در این فصل هازارد متفاوتی را خواهند دید. البته اگر چه در این بازی به بدی سال قبل نبود ولی چیز خاص و متفاوتی هم از اون مشاهده نشد. یکی از نکات جالب توجه در این بازی به کارگیری رودیگر به عنوان دفاع چپ و آلابا به عنوان دفاع مرکزی چپ بود که کاملا برخلاف چیزی بود که هواداران مادریدی گمان میکردند. حضور همزمان شوامنی، کاماوینگا و والورده در خط میانی نیز از نکات دیگر این بازی بود. مثلت جوانی که به احتمال فراوان در سالهای آینده جایگزین سه تفنگدار رئال رئال مادرید خواهند شد. در نیمه دوم نیز مطابق انتظار آنجلوتی دست به تعویض زد و تمامی بازیکنان به جز کورتوا زمین را ترک کردند. این بازی روی تک گل رافینیا که با یک شوت از راه دور به ثمر رسید، یک بر صفر به نفع بارسلونا خاتمه یافت تا انتقام رئالیها برای بازی نیم فصل دوم سال گذشته به بازیهای لالیگا موکول شود. سانفرانسیسکو در ۲۶ جولای میزبان رئالیها برای بازی دوم در مقابل کلاب آمیکا بود. کارلتو در این بازی رودیگر را از ابتدا در دفاع میانی به و در کنار ناچو به کار گرفت. رئالیها در این بازی هماهنگتر از قبل بازی کردند ولی در نیمه اول در برابر انرژی و انگیزهی حریف مکزیکی حرفی رای گفتن نداشتند. در نیمهی دوم اما با ورود شوامنی، کاماوینگا، والورده و سبایوس، یک بازی تماشاگرپسند و زیبا و صد البته هماهنگتر را از رئالیها شاهد بودیم. در این بازی، وینیسیوس توبیاس ۱۸ ساله برای اولین بار دقایقی به میدان رفت و بازی قابل قبولی از خود به معرض نمایش گذاشت، هر چند که این بازیکن برزیلی به علت نداشتن پاسپورت اروپایی نمیتواند مادریدیها را در لالیگا همراهی کند و در ترکیب کاستیا به کار گرفته خواهد شد. در نهایت این بازی با تساوی دو بر دو به پایان رسید و گلهای رئال مادرید را کریم بنزما از روی یک شوت زیبا و کاتدار و ادن هازارد از روی نقطه پنالتی به ثمر رساندند. در ادامهی تور آمریکا، مادریدیها به پاسادنای کالیفرنیا رفتند تا در ۳۰ جولای یاران آلگری را در استادیوم رزبال ملاقات کنند. آنجلوتی در این بازی از ترکیب اصلی فصل قبل خود یعنی مندی،آلابا، میلیتائو و کارواخال در دفاع، کروس و کاسمیرو و مودریچ در خط میانی و وینیسیوس، والورده و بنزما در خط جلو استفاده کرده بود تا تیم خود را برای بازی سوپرکاپ اروپا مقابل اینتراخت فرانکفورت محک بزند. رئال مادرید در این بازی سعی در حفظ توپ و در اختیار گرفتن بازی داشت. مادریدیها سعی میکردند که کنترل بازی را در دست بگیرند ولی چیزی بیشتر از آنچه در فصل گذشته نشان دادند از خود ارائه نکردند. در ابتدای نیمه دوم هم میلیتائو جای خود را به رودیگر داد تا زوج آلابا و رودیگر نیز دقایقی در مرکز خط دفاعی کنار یکدیگر به چالش کشیده شوند. در پایان مادریدیها توانستند یوونتوس را با نتیجه دو بر صفر و با گلهای بنزما و آسنسیو شکست دهند. رئالیها فصل جدید را با جدایی چندین ستارهی نیمکتنشین خود همچون مارسلو، بیل، ایسکو و یوویچ آغاز خواهند کرد. از سوی دیگر تنها خرید رئال در تابستان و تا اینجای کار شوامنی بوده است که رئالیها امیدوارند جانشین مناسبی برای کاسمیرو باشد. آنچه مسلم است عدم تغییر در رفتار پرز و آنجلوتی است. از یک طرف مدیری وجود دارد که درآمدزایی را در اولویت قرار داده است و تا پایان ساخت برنابئو از انجام هر خرید ریسکی خودداری میکند؛ به همین دلیل تور آمریکا و درآمد ۱۲ میلیون دلاری رئال مادرید از این اردو را به انجام بازیهای تدارکاتی بیشتر ترجیح میدهد. در طرف دیگر نیز کارلتو نشان داد که اعتقاد چندانی به تغییر ندارد و ترکیب برندهی لیگ قهرمانان سال گذشته را به شدت باور دارد. رئال در خط جلو تقویت نشده است. وینیسیوس، بنزما، رودریگو و والورده گزینههای اصلی در خط حمله خواهند بود و هازارد و آسنسیو برای حضور بیشتر در ترکیب تلاش خواهند کرد. هرچند که در شروع تعطیلات، احتمال خروج آسنسیو زیاد بود ولی هر چه به انتهای تابستان نزدیک میشویم، امکان ادامه دادن وی با مادریدیها بیشتر میشود. آنجلوتی نشان داد که کماکان هیچ اعتقادی به ماریانو و مایورال ندارد. مایورال نیز امیدوار است که ختافه هر چه زودتر برای جذب وی با رئال به توافق برسد. لاتاسا، مهاجم ۲۱ سالهی مادریدیها نیز نتوانست آنجلوتی را راضی کند تا به او فرصتی در این بازیهای دوستانه بدهد و شاید او هم باید به فکر ادامه بازی در کاستیا یا خروج از باشگاه باشد. آنچه باعث نگرانی هواداران میشود، فصل سخت پیش رو و تعداد بازیهای بالا به دلیل جام جهانی و احتمال بالای مصدومیت شانس اول توپ طلای امسال یعنی کریم بنزماست. وینی نشان داده که در عدم حضور بنزما، تفاوت بسیاری با وینیسیوس همیشگی دارد. این مسئلهای است که ممکن است برای رئالیها گران تمام شود و آنها را در بازیهای بسیاری برای گلزنی به دشواری اندازد. در خط میانی اما رئالیها کمترین مشکل را خواهند داشت. کروس، مودریچ و کاسمیرو حضور دارند و شوامنی، کاماوینگا و والورده هم بسیار عالی نشان دادهاند. همچنین نباید از بازیهای درخشان سبایوس در پیش فصل به راحتی گذر کرد. بازیکنی که نشان داد سزاوار دقایق بیشتری است؛ اگرچه کارلتو کمترین اعتقاد را به او دارد. با این حال به نظر میرسد باشگاهی که بتواند او را با قیمتی مناسب خریداری کند به راحتی پیدا نمیشود و رئالیها هم از ادامه حضور او تا حدی استقبال خواهند کرد. شاید بیشترین سردرگمی کارلتو و هواداران مادرید در خط دفاع باشد. به نظر میرسد در سمت چپ، آنجلوتی بیشترین اعتقاد را به مندی داشته باشد و رودیگر و آلابا در جایگاه بعدی برای تصاحب این پست قرار دارند. در مرکز خط دفاع هم در حال حاضر جایگاه میلیتائو به عنوان یکی از دفاعهای میانی مستحکم به نظر میرسد و آلابا نامزد اصلی قرار گرفتن به عنوان دومین دفاع میانی است. هر چند ناچو نیز همیشه در صورت نیاز بازیهای خوبی از خود به نمایش گذاشته است و وایخو نیز مادرید را ترک نکرده و برای حضور در ترکیب خواهد جنگید. در دفاع راست هم کماکان کارواخال گزینه اصلی خواهد بود و کارلتو هیچ اعتمادی به اوردیوزولا نخواهد داشت و سرنوشت این بازیکن در هالهای از ابهام قرار دارد. به احتمال زیاد همچون فصل گذشته، واسکز و ناچو گزینههای بعدی برای پر کردن جای کارواخال در هنگام مصدومیت و محرومیت خواهند بود. آنچه مسلم است امسال سال سختی برای مادریدیها خواهد بود. از یک سو رقیب همیشگی به شدت دست به تقویت تیم خود زده و قمار بزرگی بر روی بردن جامهای سال آتی کرده است و از سوی دیگر رئالیها بعد از شکست در خرید امباپه، به کمترین خرید ممکن در تابستان دست زده و تمام تخممرغهای خود را در سبد بنزما و وینیسیوس گذاشتهاند. لالیگای امسال جام جهانی را در بین خود خواهد دید و بازیکنان زیادی از رئال به قطر خواهند رفت و مشخص نیست که با چه وضعیت جسمی و روحی برخواهند گشت. همچنین رقیبان انگلیسی به همراه پاریسیهای زخمخورده انتظار رئال را در لیگ قهرمانان میکشند تا هوادارانشان شاهد انتقام شکستهای سال قبل باشند. رئال مادرید امسال هم به همبستگی تیمی و کمی شانس و شاید خرید یک مهاجم در روزهای باقیمانده یا پنجرهی زمستانی نیاز دارد تا بتواند سال خوبی را برای طرفدارانش رقم بزند.
باشگاههای انگلیسی مجوز برگزاری بازیهای دوستانه به منظور حفظ آمادگی بازیکنان دعوت نشده در هنگام جهامجهانی قطر را کسب کردند.
کیارش غریبی، فوتبال لب – همانطور که میدانید برخلاف روال عادی، جامجهانی ۲۰۲۲ قطر به جای تابستان در زمستان برگزار خواهد شد. این امر بدان معناست که نزدیک یک ماه و نیم از فوتبال باشگاهی خبری نخواهد بود و این به مذاق خیلی از تیمها و مربیان خوش نیامدهاست، به خصوص مربیان و باشگاههای انگلیسی.
جدال میان آرسنال و ولورهمپتون در ۱۲ نوامبر، آخرین تقابل پریمیرلیگ قبل آغاز اردو آمادهسازی تیم های ملی برای جامجهانی میباشد. لیگ به مدت ۶ هفته تعطیل خواهد بود و در تاریخ ۲۶ دسامبر، با دیدار آرسنال و وستهم در امارات از سر گرفته خواهد شد.
بسیاری از باشگاههای سطح اول فوتبال انگلستان نمایندگان بسیار کمی در جامجهانی خواهند داشت و درصد زیادی از اسکواد اولیه، به قطر نخواهند رفت و همین میتواند آمادگی آنها را شدیدا تحث تاثیر قرار بدهد.
همچنین ممکن است مربیان بخواهند تا بازیکنان باقیمانده از حالت بدنی ایدهآل خارج نشوند و در آغاز دوباره لیگ و باکسینگدی، کاملترین و آمادهترین ترکیب ممکن را در اختیار داشته باشند.
همه اینها دلایل محکمی بود تا باشگاههای انگلیسی موفق به دریافت چراغ سبز برای انجام دیدار های دوستانه با یکدیگر هنگام برگزاری جامجهانی ۲۰۲۲ قطر داشته بشوند.
کریستین اریکسن هافبک ۳۰ سالهی دانمارکی با امضای قراردادی ۳ ساله به منچستریونایتد پیوست و مرحلهای جدید در زندگیاش را آغاز کرد.
ایلیا درویش، فوتبال لب – کمتر از ۱۲ ماه پیش بود که در سری مسابقات یورو، کریستین اریکسن در بازی مقابل فنلاند دچار سکته قلبی شد اما او آرام آرام به زندگی بازگشت. او به دلیل وجود باتری در قلبش و ریسک بالا، اجازهی بازی در ایتالیا را نداشت بنابراین ناچار به جدایی از اینتر میلان شد. اما بازی در انگلیس برای او مانعی نداشت، پس به پیشنهاد کوتاه مدت برنتفورد پاسخ مثبت داد.
شاید بزرگترین برندهی برنتفورد در فصل گذشته، اریکسن بود که بازگشتش به فوتبال حرفهای را به تمامی جهان اعلام کرد. و البته اگر کمی بیرحمانه و صادقانه به موضوع نگاه کنیم، فوتبالیستی مانند کریستین اریکسن برای برنتفورد بیش از حد خوب بود.
از طرفی اگر یکسال پیش کسی به شما میگفت که کریستین اریکسن در فصل آینده تحت نظر سرمربی هلندی برای شیاطین سرخ به میدان خواهد رفت، احتمالا او را احمق خطاب میکردید. اما خروج پل پوگبا از منچستریونایتد اریک تنهاگ را به شدت نیازمند جذب یک عنصر بازیساز برای تیمش ساخت.
و البته شاید حضور او در اولدترافورد، پوگبا را از یاد همگان ببرد و به هافبک فرانسوی ثابت کند که سرخها نیازی به او ندارند. اریکسن توانست در برنتفورد نشان دهد که توانایی ارسال پاسهایی را دارد که از دست کمتر کسی برمیآید. در باشگاهی مثل منچستریونایتد که مهاجمها از مشکل کمبود موقعیت در عذاب هستند، همچین ویژگیای در اریکسن میتواند او را به عنصری بسیار مهم تبدیل کند.
برونو فرناندز با ورودش به اولدترافورد در سال ۲۰۲۰، توانست به دلیل ویژگیهایی نظیر فوتبال سربالا و رو به جلو، جانی تازه به خط هافبک منچستریونایتد تزریق کند. ویژگیهایی که در اریکسن هم وجود دارد و البته اریکسن فوتبال کم ریسکتری به نمایش میگذارد و قابل اعتمادتر است.
اریکسن میتواند در میانه زمین و کمی جلوتر (پست شماره ۸ و ۱۰) برای منچستریونایتد به میدان برود و نقشی اساسی و مهم در تیم تنهاگ داشته باشد.
بر خلاف شرایط فعلی حول کریستیانو رونالدو که اصرار زیادی برای ترک اولدترافورد دارد، بسیاری معتقدند که مهاجم پرتغالی باید یک فصل دیگر برای منچستریونایتد به میدان برود تا از خلق موقعیتهای احتمالی اریکسن به خوبی استفاده کند. همانطور که هری کین در تاتنهام و روملو لوکاکو در اینتر این وظیفه را به خوبی انجام دادند.
هافبک دانمارکی اولین خرید اریک تنهاگ برای منچستریونایتد بود و شاید در فصل پیشرو تبدیل به مهمترین ورودی شیاطین سرخ شود.
زمانی که اریکسن به برنتفورد پیوست، زنبورها به تازگی با نتیجهی سه بر صفر از لیورپول شکست خورده بودند.
از آنجایی که اریکسن و توماس فرانک سرمربی برنتفورد هموطن بودند، هافبک ۳۰ ساله ارتباط خیلی خوبی با سرمربیاش برقرار کرد و در تمام طول فصل، همهی تلاشش را به کار گرفت تا به پیشرفت تیم کمک کند.
تا قبل از اولین بازی اریکسن برای برنتفورد در مقابل نیوکاسل، زنبورها تنها موفق به کسب یک امتیاز از هفت مصاف قبلیشان در لیگ شده بودند و در رتبهی چهاردهم قرار داشتند.
البته اولین بازی اریکسن برای برنتفورد نیز منجر به شکست شد. اما در ۹ دیدار بعدی با حضور اریکسن، برنتفورد موفق به کسب ۷ پیروزی شد که یکی از بهیادماندنیترین آنها شکست چلسی در استمفورد بریج با نتیجهی چهار بر یک بود. که اتفاقا زنندهی یکی از گلهای بازی نیز کریستین اریکسن بود. نهایتا زنبورها این فصل را در جایگاه سیزدهم با ۱۱ امتیاز فاصله از منطقهی سقوط تمام کردند که برای تیمی تازه صعود کرده به لیگ برتر نتیجهی قابل قبولی محسوب میشود.
نقش اریکسن در موفقیت برنتفورد غیرقابل انکار است. حالا میراثی که اریکسن از خود به جا گذاشته، یک فصل دیگر حضور در لیگ برتر برای زنبورهاست. به همراه تمام مزایای آن؛ از منافع اقتصادی و رشد برند باشگاه گرفته تا لذت هواداران از حضور دوباره در سطح اول فوتبال انگلیس. و لازم به ذکر است که اریکسن با حضورش در برنتفورد، ساختار دستمزدی باشگاه را بههم نریخت و هرگز حقوق سنگینی را درخواست نکرد.
اربکسن احساس میکرد که به قول خود عمل کرده و وجدانش راحت بود. او دینش را به باشگاه ادا کرده بود و برای آینده بهدنبال گامی بزرگتر بود. با اینحال برنتفورد تمام تلاشش را کرد تا او را در لندن نگه دارد و منتظر وی ماند.
باشگاه سابق اریکسن، تاتنهام نیز قصد ارسال پیشنهاد برای او را داشت اما نهایتا عقب کشید. نیوکاسل نیز به او علاقهمند بود. اما سرانجام هافبک هلندی میبایست بین منچستریونایتد و برنتفورد باشگاه آیندهاش را انتخاب میکرد.
با این وجود که اندازه و اعتبار این دو باشگاه قابل مقایسه نیست، اریکسن و خانوادهاش در لندن خوشحال بودند. وقتی شخصی همچین تجربهی سختی مانند اتفاق یورو را تجربه کرده چنین مسائلی اهمیت بالایی دارند.
با این حال یونایتد میتوانست مزایای بیشتری به اریکسن ارائه دهد. شاید از آن تیم فوقالعاده تحت هدایت سرالکس چیزی باقی نمانده باشد، اما سرخهای منچستر همچنان استادیوم، جو هوادارای و شرایط اقتصادی خوبی دارند و در رقابتهای اروپایی نیز حاضر هستند. و نکته قابل توجه این که سرمربی جدیدی به خدمت گرفتند که از قضا با اریکسن پیشینهای در آژاکس داشته است. و مهم تر از همه، عزم و ارادهی جدی برای تصحیح اشتباهاتی که موجب عقبافتادن باشگاه از رقیبهای دیرینه خود نظیر لیورپول و منچسترسیتی شده است. بنابراین احتمالا در مقطع فعلی، هیچکس از انتخاب اریکسن شگفتزده نشده است.
دیوید مورس مالک و رئیس هیئت مدیره سابق لیورپول در ۷۶ سالگی دار فانی را وداع گفت.
ایلیا درویش، فوتبال لب – دیوید مورس ۱۶ سال به عنوان مالک لیورپول، به این باشگاه خدمت کرد و در این مدت فداکاریهای زیادی برای لیورپول انجام داد و همگان او را به عنوان مالک و هوادارای وفادار برای لیورپول میشناسند.
پیرمرد بریتانیایی از سال ۱۹۹۱ در باشگاه لیورپول کارش را شروع کرد و تا پایان سال ۲۰۰۷ که اقدام به فروش بخش زیادی از سهام خود کرد، لیورپول موفق به کسب ۱۰ عنوان قهرمانی شد. از جملهی این عناوین، قهرمانی در لیگ قهرمانان اروپا تحت هدایت رافائل بنیتز در سال ۲۰۰۵ بود. البته کار دیوید در لیورپول پس از فروش سهامش تمام نشد و به عنوان مدیر افتخاری به کار خود ادامه داد.
مرگ دیوید مورس تنها چند هفته پس از همسرش بود و انگار نتوانست برای زمان زیادی دوری از مارگی را تحمل کند. دیوید و مارگی مورس ۳۹ سال عاشقانه کنار هم زندگی کردند.
باشگاه لیورپول نیز از طریق توییتر مرگ دیوید را به اطلاع هواداران رساند و با خانوادهی مورس اذعان همدردی کرد:
باشگاه لیورپول از مرگ مالک سابق باشگاه دیوید مورس، عمیقا سوگوار شدهاست. در این زمان سخت و دردناک، ذهن و روح همهی افراد باشگاه با دوستان و آشنایان دیوید است.
خانواده مورس بیش از نیمقرن است که در باشگاه لیورپول سهامدار هستند و بخش زیادی از سهام این باشگاه در اختیار این خانواده قرار دارد.
دیوید مورس در کنار مدیر اجراییاش ریک پری، مسئولیت رهبری لیورپولی را بر عهده داشت که به لیگ برتر تازه تاسیس شده در سال ۱۹۹۲، راه پیدا کرده بود. مورس در زمان مدیریتش، نظارت مستقیم بر انتصاب سرمربیانی همچون روی ایوانز، جرارد هولیر و رافا بنیتز داشت.
اما نهایتا، دیوید مورس به منظور افزایش سرمایه جهت بازسازی آنفیلد، بخش زیادی از سهام خود و حق کنترل بهره را در سال ۲۰۰۷ به تام هیکس و جورج گیلت فروخت.
البته این اتفاق خیلی دوام نداشت؛ خیلی زود پس از اعتراض قابل توجه هواداران به مالکان جدید و همچنین قبول نشدن درخواست وام ۲۳۷ میلیون پوندی از بانک RBS، آمریکاییها پس از یک مجادلهی تلخ در هیئت مدیره، ناچار به ترک باشگاه و فروش سهام خود به شرکت New England Sports Ventures شدند.
دیوید مورس برای اولین بار در دههی دوم از قرن بیستویکم، در دسامبر سال ۲۰۱۹ برای تماشای فوتبال لیورپول کلوپ در دربی مرسی ساید، به آنفیلد برگشت.
همانطور که سر کنی دالگلیش اسطورهی باشگاه لیورپول در نامهی تسلیتش نوشت، دیوید علاقهی زیادی به این باشگاه داشت و تمام عمرش به این باشگاه وفادار بود. سر کنی در توییتر اینگونه نوشت:
من و مارینا هردو از درگذشت دیوید مورس سوگواریم. او یک هوادار وفادار برای لیورپول بود که وقتی به عنوان عضوی از هیئت مدیره انتصاب شد رویایش به حقیقت پیوست. وی از جانش مایه گذاشت تا به باشگاه کمک کند. با خانوادهاش ابراز همدردی میکنیم و مطمئن هستیم که دل همهی آشنایانش برای او تنگ خواهد شد. امیدوارم روح او در آرامش باشد.
اوه زیلر، مهاجم و کاپیتان روز های دور تیمملی آلمان و هامبورگ، در ۸۵ سالگی، دارفانی را وداع گفت.
کیارش غریبی، فوتبال لب – اوه زیلر اولین بازی خود برای هامبورگ را در سال ۱۹۵۴ در جامحذفی آلمان و در حالی که حتی ۱۸ سال هم نداشت انجام داد. باوجود پیشنهاد هایی که از تیم های اسپانیایی و ایتالیایی برای او ارسال میشد، اولویت او همیشه هامبورگ بود. زیلر تا انتهای دوران بازی خود به هامبورگ وفادار ماند.
در این دوران او موفق به زدن ۴۹۰ گل در ۵۸۰ بازی برای هامبورگ شد و خود را تبدیل به بهترین گلزن تاریخ این باشگاه کرد. ۷۲ بازی برای تیمملی آلمان انجام داد و ۴۰ بار به عنوان کاپیتان ژرمنها پا به مستطیل سبز گذاشت. زیلر موفق شد تا ۴۳ گل را برای آنها به ثمر برساند. او همچنین موفق به کسب عنوان قهرمانی دیافبی پوکال و سوپرکاپ آلمان با هامبورگ شد. او نهایتا در سال ۱۹۷۲ کفش هایش را آویخت و از فوتبال خداحافظی کرد.
اما زیلر مرد ناکام جام های جهانی بود. او در هر ۴ دورهای که موفق به حضور در این جام شد عملکرد های انفرادی خوبی را به نمایش گذاشت. اما هیچوقت موفق به بردن جامجهانی فوتبال نشد. در جام ۱۹۵۸ ژرمن ها تیم چهارم مسابقات شدند. در سال ۱۹۶۶ او کاپیتان تیمی بود که در وقتهای اضافه مسابقه فینال تسلیم انگلستان شد و در جامجهانی ۱۹۷۰ پس از شکست ۴-۳ در برابر ایتالیا، موفق به شکست اروگوئه در مسابقه ردهبندی شد.
اما با این وجود، او از موفقترین بازیکنان تاریخ جامجهانی از لحاظ دستاورد های فردی بهشمار میرود. زیلر اولین بازیکنی بود که موفق به حضور در ۲۰ بازی جامجهانی شد و توانست ۴ بار پیاپی در این مسابقات حضور پیدا کند.
او همچنین تبدیل به اولین بازیکنی شد که موفق به گلزنی در ۴ جامجهانی پیاپی شد. اوه این کار را فقط چند دقیقه زودتر از پله انجام داد و این رکورد را به نام خود ثبت کرد. زیلر مجموعا ۹ گل در جامهای جهانی به ثمر رساند و پس از پائولو مالدینی و لوتار مائوس، بیشترین حضور در این جام را داشتهاست.
سرانجام زیلر، در حالی که بعد از ظهر را در خانه خود سپری میکرد فوت کرد و فوتبال آلمان را سوگوار مرگ خویش کرد.
در این مقاله به بررسی نحوه تغییر قانون پاس به دروازه بان ها توسط فیفا و تاثیر آن بر فوتبال امروزی خواهیم پرداخت.
کیارش غریبی، فوتبال لب – شاید بتوان این قانون را بهترین تغییر قانون در تاریخ فوتبال نامید. دیگر دروازه بان ها نمیتوانستند توپ را در اختیار بگیرند، آن را به مدافع خود بدهند، سپس دوباره آن را دریافت کنند و زمان قابل توجهی از بازی را تلف کنند. از معروفترین مثال های این مسئله، میتوان به پیتر اشمایکل در فینال یورو ۱۹۹۲ در برابر آلمان نام برد.
یکی از عجیبترین مثال ها برای کشتن زمان بازی از طریق ارسال پاس به عقب به دروازه بان مربوط به ۳۰ سپتامبر سال ۱۹۸۷ و دیدار بین دو تیم رنجرز و دینامو کیف میباشد. زمانی که گرائم سونس هافبک اسکاتلندی تیم رنجرز، از حوالی دایره وسط زمین و فاصله تقریبا ۶۴ متری توپ را به دروازهبان پاس داد. آن بازی نهایتا با نتیجه ۲ بر صفر به نفع رنجرز به اتمام رسید.
اما جرقه اصلی این تغییر از کجا زده شد؟ جامجهانی ۱۹۹۰ یکی از خاطرهانگیز ترین جامجهانی های تاریخ فوتبال است. از اشک های پل گسکوئین تا خوشحالی های معروف روژه میلا با پرچم کرنر اما این جام با میانگین ۲.۲۱ گل در هر بازی کم گل ترین جام جهانی تاریخ نام گرفت و وقتکشی به وضوح در آن دیده میشد. برای مثال پدی بونر دروازه بان جمهوری ایرلند در دیدار برابر مصر در مجموع به مدت ۶ دقیقه توپ را در اختیار داشت. یا مثلا بازی امارات در برابر کلمبیا که وقتکشی های پیدرپی سنگربان اماراتی ها، باعث غیرقابل تحمل بودن این دیدار شد.
همه اهالی فوتبال از این وضعیت ناراضی بودند اما هنوز معلوم نبود قرار است تغییری ایجاد شود یا خیر. نهایتا سپ بلاتر در یکی از جلسات هیئت انجمن بینالمللی فوتبال، پیشنهادی جذاب را ارائه کرد. از جای خود بلند شد و ادای دروازهبانی را درآورد که توپ را در اختیار دارد. تظاهر میکرد که ابتدا به یک سمت از محوطه جریمه میرود و سپس به سمتی دیگر. او حتی آمار هایی درباره مقدار زمان تلف شده توسط دروازهبانان در فوتبال ارائه کرد و گفت “باید به هر نحوی شده این مسئله را درست کنیم”.
مایل ها آنطرف تر و در فرانسه،دنیل جندپکس سرمربی وقت کان راهحلی جدید برای این موضوع پیدا کرد. او پس از مشاهده فینال جامجهانی ۱۹۹۰ و دیدن وقتکشی های پیدرپی دروازهبان ها تصمیم گرفت تا کمی بیشتر درباره این مسئله تحقیق بکند. پس دست به کار شد و با استفاده از دیتا های در دسترس، مقدار زمان کشته شده توسط گلر ها را بهدست آورد. نتایج برایش شوکه کننده بود چرا که حتی دروازهبان تیم خودش زمان زیادی را از این طریق تلف کرده بود.
او پس از مشورت با والتر گگ، رئیس کمیته فنی فیفا، سرانجام در ۱۴ دسامبر ۱۹۹۰ نامهای به فیفا ارسال کرد. او در این نامه اشاره کرده بود که “دروازهبان تیم من، پادشاه وقتکشی است. در اولین بازی فصل و در برابر نانت او توپ را برای ۴۰۳ ثانیه در اختیار داشت. چیزی نزدیک ۴۲ درصد زمانی که تیم من توپ را در اختیار داشت”. اما این نامه فقط به چند عدد محدود نمیشد. او ابتدا پیشنهاد داد تا زمانی که دروازهبان ها میتوانند توپ را در اختیار داشته باشند محدود تر شود. اما پیشنهاد اصلی او که باعث ایجاد انقلابی در فوتبال بود حذف قانون “مجاز بودن دریافت پاس های بازیکنان خودی توسط دروازهبان” بود. پیشنهاد او این بود که”در این مدل، دروازهبان مجاز به دریافت پاس های بازیکنان خودی با دست نخواهد بود”.
زمانبندی ارسال این نامه فوقالعاده بود. دقیقا یک روز قبل از ارسال این نامه، سپ بلاتر کمیته ای به نام “گروه ضربت ۲۰۰۰” ایجاد کرد که متشکل از بازیکنان و مربیان سابق فوتبال بود. هدف آنها این بود تا جزئیتر به مسابقات نگاه کنند و ایدههایی را بدهند که باعث جذابتر شدن این ورزش بشود و با ارسال آن نامه، جندپکس کار را برای آنها راحت کرد.
۶ ماه بعد و در یکی از جلسات هیئت انجمن بینالمللی فوتبال فیفا درخواست مجوز استفاده از قانونی جدید در مسابقات قهرمانی جهان زیر ۱۷ ساله ها را به این انجمن داد. آنها درخواست کردند تا دروازهبان ها مجاز به دریافت پاس های ارسالی توسط بازیکنان همدسته خود نشوند. در صورت عمل به خلاف این ماجرا، قاضی میدان باید یک خطای دو ضرب در نقطه انجام اشتباه توسط دروازهبان را به ضرر تیم خطاکننده بگیرد. این درخواست موفق به دریافت چراغ سبز این انجمن شد و فیفا آماده اجرای آن در مسابقات قهرمانی جهان زیر ۱۷ ساله ها در ایتالیا شد.
سرانجام فیفا این آزمایش را انجام داد و با این وجود این که اجرای این قانون تاثیر بزرگی در افزایش زمان مفید بازی ها نداشت اما از نتیجه راضی بود. بالاخره در تاریخ ۳۰ می ۱۹۹۲، در هتل سلیتک مانور واقع در ولز جلسهای میان سران فیفا و هیئت انجمن بینالمللی فوتبال شکل گرفت تا به طور جدی حضور این قانون در فوتبال را بررسی کنند. نهایتا طرفین به توافق دست یافتند و اجرای قانون را تایید کردند. این قانون برای اولین بار در المپیک تابستانی ۱۹۹۲ بارسلون مورد استفاده قرار گرفت.
اما زمان زیادی نگذشت تا بازیکنان و مربیان راه های دور زدن این قانون را پیدا کنند. برای مثال در یکی از این روش ها بازیکن صاحب توپ بر روی زمین دراز میکشید و توپ را با سر به دروازهبان میسپرد. این مسئله فیفا را مجبور کرد تا اصلاحاتی ایجاد کند. پس از مدتی در اواخر جولای ۱۹۹۲ فیفا اعلام کرد که اگر داور تشخیص بدهد بازیکن قصد دور زدن قانون را دارد، باید مستقیما بازیکن را جریمه بکند.
شاید یکی از انبوه سوالات فوتبال دوستان میزان تاثیرگذاری و اهمیت آمادهسازی پیش فصل باشد. این حجم از دوندگی و تلاش و خستگی به چه دلیل است؟ نتایج به دست آمده در مسابقات تدارکاتی پیشفصل تا چه حد حائز اهمیت و قابل اتکا هستند؟
ایلیا درویش، فوتبال لب – آمادهسازی پیش فصل برای هیچکس آسان نیست. بازیکنان بعد از دویدن تا پای مرگ، در گرمایی داغتر از کویر که از بدن خودشان نشات میگیرد، روی زمین ولو شدهاند. طرفداران از بیفوتبالی و پایان هیجانات، بیحوصله و کلافه شدهاند و با خشم به فنجان قهوه نگاه میکنند. و سرمربیها، در حالی که سخت عرق میریزند سعی میکنند فلسفهی خود را جا بندازند و بدون از دست دادن زمان، تیم خود را برای مسابقات آماده کنند.
ابتدا کمی راجع به جلسات دوندگی که سختترین بخش پیش فصل توصیف میشوند صحبت کنیم. پیتر کلارک، مدافع باتجربهی والسال که ۲۵ بار تور پیشفصل حرفهای را تجربه کرده، اینگونه تعریف میکند:
یک بار یکی از هم تیمیهایم که به تازگی برگشته بود، از فرم ایدهآل بدنی خارج شده بود و واقعا شرایط خوبی نداشت. تا حدی که حتی برای دویدن هم مشکل داشت. پس از یک جلسه تمرین دوندگی، پای او جوری خم شد که درجا غش کرد و برای سالیان سال فقط در تکاپوی جبران این مصدومیت شدید بود. اگر شما شبیه اون آدم هستید پس کل تابستان و احتمالا مقطعی از فصل را در حال عذاب کشیدن هستید و نمیتوانید مفید باشید. قطعا هیچکس مایل نیست جای او باشد.
در بعضی مناطق، جلسات تمرینی که صرفا به دویدن میپردازند، به عنوان یک روش بدنسازی منسوخ شده دیده میشوند. علم ورزشی مدرن، زجر دادن بازیکن با همچین روشی را نمیپسندد. اما همین اواخر، شاگردان آنتونیو کونته جلسه تمرینی سختی را پشت سر گذاشتند. آنتونیو کونته شاگردانش را مجبور کرد که در دمای ۳۰ سانتی گرادی سئول کره، ۴۲ دور کامل دور زمین فوتبال را بدوند. این جلسه تمرینی که در حضور هواداران انجام شد، انقدر سخت بهنظر میرسید که هری کین موفق به اتمامش نشد و کنار کشید. و زمانی که تمرین به پایان رسید، سون هیونگ مین توان خروج از زمین تمرینی رو نداشت و از همانجایی که دراز کشیده بود، او را کشان کشان از زمین چمن خارج کردند.
کلارک ۴۰ ساله که بالاتر هم به او اشاره کردیم، به خوبی میداند که چگونه میان استراحت و آمادهسازی فیزیکی بالانس ایجاد کند. پیتر معتقد است که پس از پایان فصل و فرصت استراحت برای بازیکنان، نباید به طور کامل بدنسازی را رها کنند و برای فوتبال بازی کردن در بالاترین سطح ممکن، همچنان نیاز به اقدامات مهمی هست. او در این باره اینگونه توضیح میدهد:
من شخصا پس از پایان فصل مقدار زیادی استراحت نمیکنم. من تمایل دارم که به تمرین کردن ادامه بدم. البته این کار به صورت کامل رنج و عذاب پیشفصل را از بین نمیبرد اما آن را قابل تحملتر میکند. اما اگر به صورت کامل در آن چند هفته بدنسازی را رها کنی، برای بدن خیلی سخت خواهد شد که خودش را دوباره تطبیق دهد.
پیتر درباره جلسات دوندگی اینگونه توضیح میدهد:
دویدن یک شیطان است اما وجود آن اجباریست. من پیشفصل های زیادی را در کریر فوتبالیام تجربه کردم و مطمئنم که هیچ میانبری وجود ندارد. متاسفانه حقیقت همین است؛ کار لذت بخشی نیست اما باید انجامش داد. به یاد میآورم که در اورتون، والتر اسمیث و آرشی ناکس برای ما جلسات دوندگی ملقب به “نعل اسب” را تدارک دیده بودند. این جلسات در پارک کراکستث انجام میشد و هیچوقت برای ما آسانتر نشد.
اما آیا این تمرین ها فقط راجع به آمادگی فیزیکی بازیکنان است؟ دیو بیلوز یکی از متخصصان علم ورزش با سابقهی حضور در اورتون، نیوکاسل، وستهم و تیم ملی انگلیس توضیحات جالب و منطقیای دربارهی علت انجام این تمرین از سوی سرمربیان میدهد. با وجود اینکه بخشی از دیو، با دواندن شدید بازیکنان فوتبال مخالف است اما علت انجام آن را درک میکند. دیو اینگونه توضیح میدهد:
من با دیوید مویس مکالمات زیادی در این باره داشتم و سعی کردم او را راضی کنم که مسافت کمتری برای دوندگی بازیکنان در نظر بگیرد اما او مخالفت میکرد. به یاد میآورم که در اورتون، بازیکنان قدیمی تیم مانند دانکن فرگوسن و دیوی ویر موفق به انجام تمرین نعل اسب میشدند و آن را به اتمام میرساندند. اما بازیکنان جدید تیم در انجام آن مشکل داشتند و برای مصدوم شدن و مسائل دیگر غر میزدند. من کمی با مویس در اینباره بحث کردم اما پاسخ او این بود: “من میخواهم بدانم در قلب آنها چیست؟” مویس قصد داشت به این مسئله پی ببرد که آیا بازیکن در ۵ دقیقه پایانی یک مسابقهی سخت که همگی خسته خواهند بود، باز هم تمام تلاشش را خواهد کرد؟ آیا آنها حاضرند جانشان را وسط بگذارند و به دویدن ادامه دهند؟ منطقی بود. نهایتا من هم مجبور شدم این مسئله را بپذیرم.
هر فصل بازیکنان جدیدی به تیم اضافه میشدند و ما مجبور بودیم مجددا این تمرین را انجام بدهیم تا شخصیت آنها را آزمایش کنیم. و البته همچنان میبینید که مویس به شخصیتی که در پایان تمرینات بازیکنها از خود نشان میدهند، اهمیت میدهد. در واقع، این چیزیست که کلوپ و گواردیولا هم انجام میدهند.
اما راجع به اهمیت نتایج بهدست آمده در پیشفصل؛ بهتر است ابتدا به مصاحبه یورگن کلوپ پس از شکست چهار بر صفر مقابل منچستریونایتد در دیدار تدارکاتی هفته گذشته مراجعه کنیم.
من موقعیتهای خوب بسیار زیادی دیدم و همینطور عملکردهای خوب در لحظاتی از مسابقه. اما عدم ثبات را نیز مشاهده کردم. ما در لحظاتی عجلهی زیادی داشتیم، در لحظاتی بیش از حد بالا بازی میکردیم، اما جوری که منچستریونایتد دفاع میکرد و سیستم man marking که به کار گرفته بود، توپهای زیادی را مخصوصا در خط هافبک در لحظات اشتباه از دست دادیم و آنها نیز به خوبی از موقعیتهایشان استفاده کردند. این واضحترین چیزیست که ما نیاز داریم در آن پیشرفت کنیم حتی اگر چهار هیچ برنده میشدیم. این فقط شروع پیشفصل است و ما ادامه خواهیم داد.
قطعا اینجوری نبود که پس از این شکست یورگن کلوپ دچار مشکل کمخوابی شود، اما احتمالا بعضی از هواداران شدند. اما آیا واقعا این نتایج همچین اهمیتی دارند؟
دیو بیلوز در این باره نیز به این شکل توضیح میدهد:
البته که معمولا این نتایج برای هواداران اهمیت دارد، اما در مقاطع اول پیشفصل، این نتایج جدا اهمیت خاصی ندارند. هفتهی پیش پدرم با من تماس گرفته بود و جوری راجع به شکست لیورپول به منچستریونایتد صحبت میکرد که انگار جای نگرانی زیادی وجود دارد. اما حقیقت این است که کلوپ از بازیکنان زیادی بازی گرفت و به هرکدام ۳۰ دقیقه فرصت داد. این مسابقه بیشتر راجع به بدنسازی و تنظیم زمان بازی بود تا نتیجه گرفتن. کاربرد واقعی پیشفصل نیز همین است.
دیو از تجربهی شخصی خود در اورتون اینگونه میگوید:
در اورتون ما اسکواد کوچکی داشتیم و طبیعتا بازیکنانی نیز وجود داشتند که برای تیم ملی دعوت شده بودند یا در تعطیلات به سر میبردند. به همین دلیل مویس گاها مجبور میشد در بازیهای تدارکاتی به بعضی از بازیکنان حتی ۹۰ دقیقه فرصت بازی بدهد. که این ایدهآل و درست نیست. این بازیها بیشتر راجع به ترمیم ضعفهای تاکتیکی، پیشرفت و تشکیل ساختار تاکتیکی بود. بازیکنان نیز از این موضوع آگاه بودند و بیشتر اوقات در ذهنشان بدین شکل فکر میکردند: “خب؛ من شصت دقیقه فرصت بازی پیدا کردم و احساس خوبی دارم” این تفکر برای آنها از نگرانی راجع به نتیجهی بازی مهمتر است. اما خب شاید آخرین بازی تدارکاتی اهمیت بیشتری داشته باشد. در اورتون، ما معمولا مسابقهی آخر را در خانه و در مقابل یک تیم اروپایی نسبتا خوب برگزار میکردیم و از آنجایی که هواداران نیز حضور داشتند، میتوانستیم روی این مسابقه بیشتر حساب کنیم.
نهایتا شاید بهترین جمله راجع به یک پیشفصل موفق را میکی ملان مربی اسکاتلندی به زبان آورد:
اگر بتوانیم بدون مصدومیت، بازیکنان جدید را در تیم جا بندازیم و به سطح بالایی از آمادگی بدنی برسیم پیش فصل موفقی را پشت سر گذاشتیم. سپس فصل جدید آغاز میشود و کار و فعالیت اصلی شروع میشود.
الکساندر زینچنکو دفاع چپ اوکراینی که سال ۲۰۱۶ به عنوان یک استعداد در خط میانی به سیتی پیوسته بود بعد از شیش سال حضور در شهر منچستر و کسب ۴ قهرمانی لیگ با سیتیزنها در انتقالی ۳۰ ملیون پوندی به آرسنال ملحق شد.
محمدحسین فرخی لاشیدانی، فوتبال لب – آرسنالیها که در دو فصل گذشته با مصدومیتهای بلند مدت تیرنی و عدم توانایی نونو تاوارس در ارائه عملکرد راضی کننده در بازیهای مهم در سمت چپ دفاع خود و پر کردن جای خالی تیرنی به مشکلات زیادی بر خورده بودند در این پنجره دوباره به دنبال تقویت این پست و به سراغ زینچنکو رفتند.
لندنیها ابتدا برای افزایش عمق ترکیب خود در پستهای دفاع چپ و هافبک در رقابت با قرمزهای منچستر به دنبال جذب لیساندرو مارتینز بودند که امکان بازی در دفاع میانی را نیز داراست. اما بازیکن آرژانتینی اژاکس حضور دوباره در تیم مربی سابق خود را به همکاری با آرتتا ترجیح داد.
توپچیها با این خرید میتوانند علاوه بر پوشش ضعف پست فولبک چپ از زینچنکو به عنوان گزینه پشتیبان برای میدفیلدرهای خود بهره ببرند و حتی در صورت نیاز مقداری از وضیفه خلق موقعیت تیم و بازی سازی را به او محول کنند.
گواردیولا نیز با فروش ذخیره خود به آرسنال اقدام به جذب پدیده فصل گذشته برایتون، مارک کوکوریا خواهد کرد. سیتی میتواند با این خرید کانسلو را به پست تخصصی خود دفاع راست برگرداند تا فشار کمتری به واکر ۳۲ ساله بیاید.