با اخراج توماس توخل و انتخاب گراهام پاتر به عنوان جایگزین او، حالا علامت سوالهای بسیاری درباره تغییرات آبیها زیر نظر مربی جدید وجود دارد.
کیارش غریبی، فوتبال لب – پس از باخت یک بر صفر در برابر دینامو زاگرب در هفته ابتدایی لیگ قهرمانان اروپا بود که سران تازهوارد چلسی تصمیم به قطع همکاری با توخل گرفتند و پاتر را به عنوان جایگزین او برگزیدند.
ترس هوداران آبیها از این تغییر بسیار منطقی به نظر میرسد. به هر حال سرمربی محبوب آنها که طعم پیروزی در ۳ فینال را با آنها تجربه کرده بود بار رفتن را بسته بود و دورانی جدید در دست آغاز بود.
حتی اگر از خود توخل هم بپرسیم، او نیز به افت عملکرد تیمش در نیمه دوم دوران حضورش در چلسی اذعان میکند. شاید در تعداد بردها، باختها و مساویها تفاوت زیادی احساس نشود اما عملکرد شاگردان توخل از لحاظ دفاعی پسرفت چشمگیری داشته است.
در پنجاه بازی دوم دوران توخل، آنها ۲۹ گل بیشتر از پنجاه بازی اول دریافت کردند و با ۱۳ کلینشیت کمتر نسبت به روزهای آغازین سرمربی آلمانی در چلسی، اوضاع عقب زمین آبیها از همیشه بحرانیتر به نظر میرسید.
اما آیا گراهام پاتر میتواند دردی را از چلسی دوا کند؟ خب ابتدا نگاهی به عملکرد این مربی در برایتون میاندازیم. همانطور که در تصویر زیر مشخص شده، پاتر هیچگونه تعلق خاطری به چینش خاصی ندارد و دائما در حال تغییر آن است.
از همینرو، پاتر خود را بسیار منعطف نشان داده و به هواداران ثابت کرده که هرگاه کار برای او و تیمش گره بخورد، هیچ عبایی از قبول و تغییر اشتباهاتش نداشته است.
برای مثال در بازی برابر فولام، او تیمش را با سیستم ۳۵۲ و بدون هیچ مهاجم کلاسیکی به زمین فرستاد و فقط پس از ۱۵ دقیقه، چینش ۴۲۳۱ را جایگزین ترکیب اولیه کرد. به طور کلی، این سرمربی انگلیسی تلاش میکند تا تاکتیکها و ترکیبهایش را با توجه به حریف مقابلش انتخاب کند.
با توجه به نمودار زیر، واضح است که پاتر دوست دارد تا تیمش فوتبالی مالکانه بازی کند. مسئلهای که در روزهای اول حضور او در جمع برایتونیها زیاد روشن نبود اما پس از اینکه او توانست تفکراتش را برای بازیکنان جا بیندازد، روز به روز صبر و هوشمندی بیشتری از شاگردان پاتر در هنگام گردش و مالکیت توپ دیده میشد.
حتی در فصل گذشته، نحوهای که آنها از توپ هنگام مالکیت استفاده میکردند بیشتر شبیه تیمهایی بود که برای کسب جایگاه اروپایی میجنگند و البته شباهتهای کمی به گردش توپ شاگردان توخل در چلسی نداشت.
تیمی که پاتر از هیوتون، سرمربی سابق مرغابیها تحویل گرفت، بیشتر شبیه تیمی بود که به هر دری میزند تا از سقوط قرار کند. تیمی که با چینش یک لو بلاک در وسط زمین و با استفاده از ضدحملات و ضربات ایستگاهی تلاش میکرد تا حداقل امتیازات را به دست بیاورد و هیچ تلاشی برای تحت فشار قرار دادن حریف و یا بازی مالکانه انجام نمیداد. اما با ورود پاتر از فصل ۲۰۱۹/۲۰، برایتون هر روز یک قدم بیشتر از خرابههای هیوتون دور میشد و به سمت فوتبال با هویتتری قدم برمیداشت.
شاید در روزهای ابتدایی، این تغییرات به چشم طرفداران سفید و آبیها نمیآمدند ولی با آغاز فصل دوم پاتر بود که برایتون کیلومترها از تیمی که طرفداران به یاد داشتند فاصله داشت. حالا آنها اعتماد به نفس بسیار زیادی در هنگام مالکیت داشتند و قواعد بازیابی توپ را بلد بودند. تغییرات به نحوی بود که در فصل ۲۰۲۰/۲۱، برایتون پاتر، یکی از بهترین تیمهای پریمیرلیگ در محافظت و جلو بردن توپ پس از بازپسگیری آن طی ۵ سال گذشته بود.
ولی این تیم فقط در ابعاد مالکیت پیشرفت نکرده بود. سیستم پرسی که پاتر از بازیکنان خود درخواست میکند، برایتون را تبدیل به یکی از بهترین تیمهای لیگ در بازپسگیری توپ بلافاصله بعد از دست دادن آن کرده است.
تنها بخشی از بازی که پاتر نتوانسته در آن برایتون را به جمع ۱۰ تیم ابتدایی لیگ برساند، تبدیل کردن حملات به موقعیتها و گلها بوده است. مسئلهای که بخشی از آن مرتبط با مهاجمانی است که سطح کیفی لازم برای بازی در یک تیم بالا جدولی پریمیرلیگ را ندارد و طبیعتا بخش دیگر آن به عهده مربی است.
حال با وجود همه اینها، پاتر پروژه خود با برایتون را هرچند ناتمام پشت سر گذاشته و وارد چالش جدیدی در زندگی خود شده است. چالشی که میتواند او را به اوج برساند یا شاید حتی دوران مربیگیری او زودتر از موعد به پایان برساند.
سرانجام پس از دو سال و نیم دوری از لالیگا، ارنستو والورده با اتلتیک بیلبائو به این رقابتها بازگشت تا تنور لیگ امسال را داغتر از همیشه کند. اما او چه تغییراتی در این تیم ایجاد کرده است؟
رضا حسینی، فوتبال لب – سفید و سرخپوشان باسکی، سال قبل را با مارسلینو در رتبه هشتم جدول به پایان رساندند و تنها به 3 امتیاز دیگر احتیاج داشتند تا به جای ویارئال راهی لیگ کنفرانس شوند. بعد از انتخابات ریاست باشگاه اتلتیک بیلبائو در تابستان، مارسلینو از کار برکنار شد. سپس، رقابتی برای جانشینی او بین دو مربی سابق بیلبائو یعنی مارچلو بیلسا و ارنستو والورده درگرفت. در نهایت این والورده بود که جایگاه را تصاحب کرد و برای سومین بار بر روی نیمکت سن مامس نشست. شیرها امسال شروع بهتری داشتند. آنها در چهار بازی اول خود، دو برد، یک تساوی کسب کردهاند، سه بازی اول را بدون گل خورده پشت سر گذاشتهاند و در رتبهی ششم قرار دارند. در این مقاله به تاثیر والورده بر سیستم بازی اتلتیک بیلبائو خواهیم پرداخت.
تغییر در چینش اولیه
مارسلینو دیوانهوار عاشق سیستم 4-4-2 بود. فارغ از اتفاقات بازی یا سبک تاکتیکی تیم حریف، در نهایت مارسلینو سیستم 4-4-2 را انتخاب میکرد. فصل گذشته، مارسلینو در 96 درصد بازیها از سیستم 4-4-2 استفاده کرد. تنها چینش متفاوت او، 4-4-1-1 بود که یکی از مهاجمان کمی عقبتر و پشت مهاجم دیگر بازی میکرد. این لجاجت و عدم انعطاف در تغییر شکل چیزی است که کمتر در فوتبال مدرن و روز دنیا اتفاق میافتد.
بیلبائو اما تحت هدایت والورده، انعطاف بیشتری از خود نشان داده است. با اینکه سیستم پایهی آنها 4-2-3-1 بوده است، تا همین جای فصل از سیستمهای 4-3-3 و 4-4-2 نیز بهره گرفتهاند. ظاهرا والورده اعتقاد دارد که با توجه به قدرت و سبک بازی حریفان میتواند از چینشهای متفاوتی استفاده کند. البته باید ببینیم در آینده از دفاع سه نفره هم استفاده خواهد کرد یا خیر. بیایید کمی با تاکتیکهایی که امسال در سن مامس به اجرا گذاشته است آشنا شویم.
چینش 4-3-3 هجومی
مانند آنچه در زمان حضور والورده در نیوکمپ سراغ داریم، در اینجا هم سبک بازی پوزیشنال را میبینیم. در فاز تهاجمی و به خصوص در فاز طراحی حمله، سیستم اولیهی بیلبائو از اهمیت بالایی برخوردار است. اینجا در 15 ثانیه بازی اول اتلتیکو بیلبائو در برابر مایورکا میتوان شباهت چینش بیلبائو با ساختار مورد علاقهی گواردیولا را مشاهده کرد.
در فاز طراحی، مدافعان میانی از همدیگر فاصله میگیرند تا دروازهبان به مرکز این دو آمده و در بازیسازی شرکت کند. در این حالت، مدافعان کناری کمی بالاتر میروند؛ البته در حدی که فاصلهی مناسبی برای دریافت توپ داشته باشند. بازیکن پست شش درست قبل از خط اول فشار حریف قرار میگیرد. دو هافبک مرکزی دیگر به جلوتر رفته و در بین شکاف خط هافبک تیم مدافع قرار گرفته و آنها را به عقب میرانند.
یکی دیگر از ویژگیهایی که والورده همراه خود از کاتالونیا به باسک سوغات آورده است، سرسختی او برای ادامهی این ساختار در فازهای حمله است. صرف نظر از اینکه او 4-2-3-1 یا 4-4-2 را اجرا کند، فاز طراحی در سیستم 4-3-3 اجرا میشود.
اتلتیک بیلبائو در مقابل کادیز با سیستم 4-2-3-1 بازی کرد. در این بازی، اویهان سانست در کنار میکل وسگا دو هافبک دفاعی تیم بودند. با این حال همانطور که در تصویر بالا مشاهده میکنید، زمانی که بیلبائو در فاز طراحی حمله بود، سانست در عرض بازیکن پست 8 تیم یعنی ایکر مونیایین به سمت بالا حرکت میکرد و وسگا به عنوان “سینگل پیوت” در عقب باقی میماند. حتی میتوان گفت که قرار دادن بازیکنی همچون سانست، که تفکر تهاجمی دارد و سال قبل گاهی به عنوان مهاجم نیز به میدان رفته است، به عنوان یکی از دو هافبک دفاعی نشان میدهد که برنامهی والورده این است که این بازیکن 22 ساله را جلوتر قرار دهد تا بتواند تاثیر بیشتری داشته باشد. بیلبائو برای انتقال توپ از عقب به جلوی زمین، از بازی در عرض استفاده میکند. آنها اغلب از بازی ترکیبی سریع برای غلبه بر پرس از بالای حریف بهره میگیرند.
بازی ترکیبی بیلبائو معمولاً توسط مدافعان کناری، وینگرها و بازیکن پست 6 آنها اجرا میشود. با بررسی نقشه پاس این تیم در بازی آنها مقابل کادیز میتوان مشاهده کرد که بازیکن پست 6 به سمت توپ میرود تا پاس را از بازیکنان کناری دریافت کند.
آنچه مشهود است تعداد بالای پاس از مدافعان کناری، وینگرها و خط دفاعی به وسگا در میانهی زمین است. فازغ از اینکه کادیزیها کدامیک از کجای زمین شروع به پرس و چیدن بلوک دفاعی میکردند، بیلبائو برای عبور از این بلوک دفاعی، اقدام به گردش زیاد توپ کرده است. با جلو رفتن توپ در زمین در هنگام حملهی بیلبائو، شکل چینش اولیهی آنها یعنی 4-3-3، دستخوش تغییر میشود. البته این مسئله، امری طبیعی در سبک بازی پوزیشنال است. آرایش اولیه هرگز در هنگام مالکیت توپ ثابت نیست.
تصویر بالا، شکل اولیهی طراحی حملهی بیلبائو در جلوی زمین را نشان میدهد. به طور کلی، وینگر چپ، آلخاندرو برنگوئر، به لب خط میرود و وینگر راست در نیم فضا قرار میگیرد. در این بازی از اینیاکی ویلیامز به عنوان وینگر راست استفاده شده بود. پستی که در بازیهای دیگر توسط برادرش نیکو اشغال شد. این دو برادر با سرعت بالای خود به خوبی در بین و پشت خطوط دفاعی حریف حرکت میکنند. در همین حین و با اضافه شدن دو بازیکن پست 8 به جلوی زمین، بیلبائو چهار بازیکن در این منطقه از زمین دارد. جالب اینجاست که مدافعان کناری تا زمانی که توپ به یک سوم پایانی نرسد، چندان به جلو حرکت نمیکنند. این را میتوان در نقشهی حرکت بازیکنان مشاهده کرد:
این تصویر، شبکهی پاسهای اتلتیک بیلبائو و موقعیت بازیکنان را در پیروزی یک بر صفر آنها مقابل والنسیا به تصویر میکشد. میتوان دید که مدافعان کناری بسیار عقب بازی کردهاند؛ در حالی که هافبکها و مهاجمان بین خطوط قرار گرفته و نزدیک به هم میمانند. در اغلب لحظات چینش تیم 4-1-5 نامتقارن است. اما آنها چگونه با این ساختار دست به ایجاد موقعیت میزنند؟
سانترها و حرکات سریع پشت خطوط دفاعی
استفاده از نقاط قوت بازیکنان، یکی از مهمترین فاکتورهای مربیگری است و والورده، این اصل را به خوبی رعایت میکند. یکی از روشهای بیلبائو برای عبور از سد دفاعی حریفان، استفاده از توپهای هوایی پشت دفاع حریف است. استفاده از سرعت بازیکنی مانند ایناکی ویلیامز روشی فوقالعاده برای انجام این کار است، زیرا این بازیکن بدون شک یکی از سریع ترین و قدرتمندترین مهاجمان لالیگا است. ویلیامز به خوبی از بین کانالهای دفاعی حریف فرار میکند و میانبری ساده و موثر برای رساندن توپ به پشت دفاع یا درون یک سوم دفاعی حریفان است.
این پاسها میتواند از هر بازیکنی که در موقعیت عقب زمین قرار دارد برای ویلیامز ارسال شود اما غالبا فولبکها هستند که پاس را در بین کانالهای دفاعی برای او میفرستند. با بررسی نقشهی پاسهای بیلبائو در بازی با والنسیا میتوان دریافت که ارسال توپ از فولبک راست آنها یعنی دیمارکوس به ویلیامز، روشی رایج برای جلو بردن توپ توسط مردان والورده بوده است.
سانتر کردن یکی از راههای دیگر تیم والورده برای پشت سر گذاشتن دفاع عقب نشستهی حریفان و ایجاد موقعیت بر روی دروازهی آنهاست. گرچه این روش خیلی ساده به نظر میرسد، اما فرمول مشخصی وجود دارد که بیلبائو از آن برای ارسال مناسب استفاده میکند. در بخش قبل در این مورد صحبت کردیم که چطور باسکیها تمایل دارند تا در هنگام طراحی حمله بر اساس بازی پوزیشنال، چهار بازیکن خود را در بین خطوط دفاعی حریف قرار دهند. دلیل این امر این است که والورده میخواهد شماره 6 و بازیکنان خط دفاع توپ را به این چهار بازیکن برسانند. بازیکنانی که در فضای بین خطوط حرکت میکنند و به دنبال زاویهای مناسب برای دریافت توپ میگردند.
دو تصویر بالا، نمونهی بینقصی از استفاده از بازیکنان بیلبائو بین خطوط دفاعی حریف است. وسگا در راهروهای مرکزی با مونیاین سریع یک و دو بازی کرده است. در اینجا، وسگا یک یک و دوی سریع با مونیایین در دالان مرکزی انجام میدهد. به طور طبیعی، والنسیا بلوک دفاعی خود را برای متراکم کردن فضای بین خط میانی و خط دفاعی جمع کرده است. این مسئله موجب ایجاد فضای بسیار زیادی در کنارهها شده است. مدافع کناری بیلبائو، یوری برچیچه، با دیدن این مسئله به سرعت به جلو حرکت کند تا با تغییر سریع منطقهی بازی، در انتهای زمین صاحب توپ شود. این توپ به جایی نرسید ولی به والنسیا هشدار داد که بیلبائو میتواند روی این الگو خطرناک باشد.
تا اینجای فصل، اتلتیک بیلبائو به طور میانگین در هر بازی 18 سانتر انجام داده است. با توجه به آمار نسبتا مناسب دقت 34 درصدی در سانترهای باسکیها، به طور متوسط در هر بازی 6.29 سانتر آنها موفق بوده است. میانگین xG آنها در حال حاضر 1.6 در هر بازی است و 5 گل در 4 بازی اول به ثمر رساندهاند. این آمار نشان میدهد که مطمئناً در روزهای اولیهی بازگشت والورده به سن مامس مشکل اساسی از لحاظ گلزنی و ایجاد فرصت وجود نداشته است.
پرس کردن و انتقال سریع توپ
در حالیکه والورده عملکرد تیم در هنگام تصاحب توپ و همچنین آرایش تاکتیکی تیم را بهبود بخشیده است، عملکرد خوب تیم در هنگام بازی بدون توپ را حفظ کرده است. در زمان مارسلینو، بیلبائو عملکرد بسیار خوبی در هنگام پرس از بالای زمین از خود نشان میداد. آنها در فصل گذشته یکی از شناختهشدهترین تیمهای اروپا در زمینهی پرس کردن بودند. در زمان مارسلینو، بیلبائو به صورت منطقهای فشار میآورد و گزینههای پاس به مرکز را قطع میکرد تا حریف مجبور به استفاده از عرض زمین شود. در این هنگام، آنها با استفاده از خطوط کناری زمین به عنوان یک مدافع اضافی، حریف خود را به دام میانداختند و به شدت فضا را تنگ میکردند تا توپ را از حریف باز پس بگیرند.
از زمان برگشت والورده به بیلبائو، این مربی باتجربه با درک مفید بودن این روش دفاعی، کماکان به همین سبک دست به پرس حریفان، دام پهن کردن برای آنها و بازپسگیری توپ میزند. با دقت در تصویر زیر، میتوان دید که تنها گل بیلبائو در برابر والنسیا از همین سبک دفاعی به دست آمد.
والنسیا مجبور به بازی در عرض شد. مردان والورده به سزعت به سمت توپ حرکت کرده و تمام مسیرهای پاس را مسدود کردند. بازیکن والنسیا سعی کرد که هوشمندانه عمل کند و توپ را از بالای تله پرسینگ عبور دهد. اما ویلیامز هوشیار بود و مسیر توپ را قطع کرد.
بعد از گرفتن توپ، بیلبائو به سرعت فاز انتقال را انجام داد. در نهایت برنگوئر در سمت چپ صاحب توپ شد و با یک شوت به تیر نزدیک، گل را به ثمر رساند. این یک پایان خوب برای پرس به روش مارسلینو بود.
انتقال سریع که میراث دوران مارسلینو میباشد، کماکان عنصری اصلی در تیم والورده است. بیلبائو به گونهای برنامهریزی شده است که بتواند عقبتر دفاع کند و به محض بازپسگیری توپ، به حیفان حمله کند. والورده هم قصد ندارد که تیمش این قابلیت مفید را از دست بدهد. در هنگام دفاع از عقب زمین هم باسکیها همچنان بسیار تهاجمی دفاع میکنند و به دنبال گرفتن توپ در بلوک 4-4-2 خود میباشند.
با این حال، هنگامی که مالکیت توپ به دست میآید، بازیکنانی مانند برادران ویلیامز، سانست، برنگوئر و مونیایین، همگی از سرعت و قدرت هجومی خود برای حرکت درون فضاها استفاده میکنند و امیدوارند که در ضد حمله به گل برسند.
جمعبندی
در حال حاضر والورده موفق شده که اتلتیک بیلبائو را تبدیل به تیمی بهتر کند. در حالی که هنوز در روزهای اولیهی لیگ هستیم، تیم در حرکت رو به جلو بسیار خطرناکتر به نظر میرسد و در زمینهی حفظ توپ هم نسبت به زمان مارسلینو بهتر عمل میکند. با این حال، سرمربی جدید نقشهی قدیمی را به طور کامل از بین نبرده است و فقط به آن اضافه کرده است. کاری که والورده انجام داده است، بهبود عملکرد باسکیها و به خصوص در هنگام بازی با توپ است. کماکان راه درازی در پیش است، اما هواداران باشگاه مطمئناً میتوانند از دورنمای رقابت برای به دست آوردن یکی از جایگاههای اروپایی هیجانزده باشند.
باوجود کسب عناوین و جامهای مختلف، آنتونیو کنته هنوز موفق به کسب دستاورد خاصی در فوتبال قارهای نشده است.
کیارش غریبی، فوتبال لب – آنتونیو کنته و چمپیونزلیگ از همان دوران بازیکنی این سرمربی ایتالیایی، رابطه چندان خوبی با یکدیگر نداشتند.
کنته در سالهای ۱۹۹۷، ۱۹۹۸ و ۲۰۰۳ جزء تیم بازنده فینال چمپیونزلیگ بود، در سال ۱۹۹۹ قربانی منچستریونایتد عجیب آن دوران و روی کین شد و در سالهای ۲۰۰۱ و ۲۰۰۲ حتی موفق به صعود از گروه خود نشد.
حتی در سال ۱۹۹۶ که پس از پیروزی در ضربات پنالتی برابر آژاکس، کنته این جام نقرهای را بالا سر برد، با مصدومیت بسیار شدیدی مواجه شد که میتوانست به قیمت فوتبالش تمام شود.
پس از آن مسابقه او حتی در جشن قهرمانی تیمش شرکت نکرد و سریعا با آمبولانس به بیمارستان منتقل شد.
حالا نزدیک یک دهه از زمانی که کنته خود را به عنوان یک سرمربی صاحبسبک به جهان معرفی کرد میگذرد.
باوجود موفقیتهای زیاد در مسابقات داخلی، او هیچگاه عملکرد چندان چشمگیری در هیچ یک از مسابقات اروپایی نداشته است.
در فصل ۲۰۱۲/۲۰۱۳ و اولین حضور خود در معتبرترین تورنومنت باشگاهی اروپا، یوونتوس آنتونیو کنته با چلسی، شاختار دونتسک و نوردزلند نروژ در یک گروه قرار داشت و با کسب ۱۲ امتیاز به عنوان تیم صدرنشین صعود کرد.
در مرحله بعدی، شاگردان کنته باید به مصاف سلیتک میرفتند. حریفی که با توجه به قرعه دیگر تیمها، قرعه بسیار مناسبی به نظر میآمد. نهایتا آنها با دو پیروزی سه بر صفر و دو بر صفر سلتیک را از دور مسابقات خارج کردند و آماده دیدار خود با بایرن مونیخ ترسناک یوپ هاینکس میکردند.
بازی در برابر بایرن در استادیوم آلیانز شهر تورین آخرین بازی کنته و تیمش در آن تورنومنت بود و نهایتا با قبول دو باخت دو گله در برابر قهرمان آن سال چمپیونزلیگ، از مسابقات حذف شدند.
در سال آینده، کنته باز هم برگشت و این بار در گروهی آسانتر به نظر نمیرسید که کار سختی در برابر رئال مادرید، گالاتاسرای و کپنهاگن برای صعود داشته باشد اما کنته هم مانند دیگر اهالی فوتبال، فاتح تریم و تیمش را دست کم گرفت. از همین رو به عنوان تیم سوم راهی لیگ اروپا شد.
در لیگ اروپا، شرایط کمی بهتر بود. شروع کنته در لیگ اروپا قدرتمند بود. او ترابوزون اسپور را با مجموعا ۴ گل مجازات کرد و در مرحله بعدی طی دو دیدار نزدیک، فیورنتینا را راهی خانه کرد.
در مرحله یک چهارم نیز کنته با کسب دو برد اقتصادی در برابر لیون فرانسه، مچ رمی گارده را خواباند و به نیمهنهایی رسید. در نیمهنهایی، بنفیکا که به عنوان شگفتی این جام شناخته میشد، دست کنته را از اولین فینال اروپایی دوران مربیگری خود کوتاه کرد.
پس از ۳ سال دوری از این مسابقات، سرانجام در سال ۲۰۱۷، کنته با چلسی به این رقابتها بازگشت. این دفعه گروه او کمی سختتر بود. باحضور چلسی، رم و اتلتیکومادرید حالا جنگ بر سر صعود به دور بعدی میان ۳ تیم بود. قرهباغ دیگر عضو این گروه بود که با کسب ۲ تساوی در برابر شاگردان سیمئونه، در رده آخر این گروه قرار گرفت. رم و چلسی هر دو با ۱۱ امتیاز به دور بعدی صعود کردند و اتلتیکومادرید راهی لیگ اروپا شد.
در مرحله یک هشتم نهایی آنها به مصاف بارسلونا آماده ارنستو والورده رفتند. در دیدار رفت توانستند بارسا را با نتیجه یک بر یک متوقف کنند اما وقتی کار به بازی برگشت و نیوکمپ کشیده شد، این لیونل مسی بود که چلسی را در حسرت مرحله یک چهارم نهایی گذاشت.
دو سال بعد و در سال ۲۰۱۹، این بار با اینترمیلان کنته به لیگ قهرمانان اروپا بازگشت. در دور گروهی باز هم کنته و والورده به پست یکدیگر خوردند. دورتموند و اسلاویا پراگ هم دو تیم دیگر گروه F این مسابقات بودند. این بار هم مانند سال ۲۰۱۳ دون آنتونیو نتوانست از گروهش صعود کند و باز هم به لیگ اروپا رسید.
میتوان گفت تا بازی فینال، کنته هیچ رقیب سختی را در برابر خود نمیدید. اینتر در این ۴ مرحله لودوگورتس، ختافه، بایر لورکوزن و شاختار دونستک را حذف کرد تا در مسابقه فینال در مقابل پرافتخارترین تیم تاریخ این مسابقات یعنی سویا قرار بگیرد.
در دیدار نهایی اینتریها شروع قدرتمندی داشتند و با پنالتی دقیقه ۵ روملو لوکاکو برتری را به دست آوردند. سپس لوک دیونگ با دو گل در دقایق ۱۲ و ۳۳ سویا را یک گام از شاگردان کنته جلوتر انداخت اما دیری نپایید که دیگو گودین همه چیز را به تعادل رساند.
بازی در اوج هیجان دنبال میشد که ناگهان روملو لوکاکو دروازه خودی را باز کرد و باز هم دست کنته از یک جام اروپایی در دوران سرمربیگری خود کوتاه ماند.
در سال بعد هم شرایط برای سرمربی ایتالیایی فرق چندانی نداشت. در گروهی که شامل رئال مادرید، اینترمیلان، شاختار دونتسک و بورسیا مونشن گلادباخ حضور داشتند دست کنته از صعود کوتاه ماند. البته که این اتفاق کمک شایانی به هموار شدن مسیر شاگردان دون آنتونیو برای قهرمانی در سریآ کرد.
تا به الان کنته فقط یک بار به مرحله یک چهارم نهایی لیگ قهرمانان اروپا رسیده که اکنون حدود ۱۰ سال از آن اتفاق میگذرد. در مجموع ۵۲ بازیای که تیمهای کنته در هر ۳ تورنومنت اروپایی انجام دادهاند فقط از ۲۳ بازی با سری بلند بیرون آمدهاند و ناکامیهای زیادی را تجربه کردهاند.
حالا و باوجود پنجره درخشانی که دنیل لوی و پاراتیچی برای سرمربی ایتالیایی رقم زدند، باید دید آیا بالاخره کنته موفق به داشتن یک فصل موفق در معتبرترین تورنومنت باشگاهی اروپا میشود یا نه؟
ولورهمپتون تعداد بازیکنان پرتغالی زیادی را در اختیار دارد و همین علامت سوالهای زیادی را در ذهن فوتبال دوستان ایجاد کرده است.
کیارش غریبی، فوتبال لب – در حال حاضر، ۱۰ بازیکن پرتغالی در اسکواد ولورهمپتون حضور دارد. این عدد از ۳ برابر تعداد بازیکنان بریتانیایی گرگها هم بیشتر میباشد.
ولی چرا؟ میتوان گفت شروع این ماجرا در سال ۲۰۱۶ بوده است. هنگامی که کمپانی فوسون چین، با مبلغی به ارزش ۴۵ میلیون پوند باشگاه ولورهمپتون را خریداری کرد.
اما واقعا چین چه ربطی به پرتغال دارد؟ قضیه از آنجایی جالب میشود که این کمپانی سرمایهگذاری چینی، حدود ۱۵ درصد از سهام شرکت Gestifute Agency Company را در اختیار دارد. کمپانیای که خورخه مندز، سوپر ایجنت دنیای فوتبال موسس آن میباشد.
خورخه مندز یکی از بزرگترین و بانفوذ ترین ایجنتهای مستطیل سبز میباشد که وکالت بازیکنانی نظیر رافائل لیائو، خامس رودریگز، برناردو سیلوا و کریستیانو رونالدو را برعهده دارد. تقریبا ۸۰ درصد از موکلهای او پرتغالی زبان میباشند.
به دلیل شراکت در این کمپانی، مندز و سران چینی فوسون رابطه نزدیکی با یکدیگر دارند و این خورخه مندز بود که آنها را به خرید ولورهمپتون علاقهمند کرد.
از همینرو مندز نفوذ زیادی بر مالکان این تیم دارد. در روز های اول مالکیت چینیها بر ولوز بود که مندز به آنها پیشنهاد استخدام نونو اسپریتو، سرمربی سابق والنسیا و بنفیکا را ارائه کرد و سران ولوز هم دست به این پیشنهاد نه نگفتند. اسپریتو و مندز سابقه طولانیای با یکدیگر داشتند و از دوران بازیکنی نونو، بایکدیگر همکاری میکردند.
حالا و با حضور نونو، یکی از نزدیکترین دوستان مندز و رابطه خوب ایجنت پرتغالی با سران ولوز، این اجازه را به او میداد تا برای انتقال موکلهایش به باشگاه انگلیسی، کار راحتتری داشته باشد و این آغازی بود بر قصه پرتغالیها در ولورهمپتون.
از همینرو، طی ۴ سال حضور نونو اسپریتو سانتو در ولورهمپتون، ۱۵ عدد از موکلان مندز به این تیم منتقل شدند. برخی از آنها مانند روبن نوس و رائول خیمنز تبدیل به ستاره گرگها شدند و برخی مانند نلسون سمدو ناامید کننده ظاهر شدند.
پس از جدایی نونو اسپریتو، سران ولوز باز هم به سراغ مندز رفتند و این بار برونو لاژه، سرمربی پرتغالی بنفیکا، گزینه پیشنهادی این سوپر ایجنت به آنها بود.
با حضور لاژه در باشگاه، تغییری در سیستم نقل و انتقالاتی گرگها به وجود نیامد. هنوز مندز نقش زیادی در ورودیها و خروجیهای باشگاه داشت و کما فیالسابق بازیکنان پرتغالی زیادی راهی مالینیو میشدند.
در طول این ۲ پنجره تابستانی که برونو لاژه در ولورهمپتون حضور داشته، ۴ تن از موکلهای مندز نظیر خوزه سا، فرانسیسکو ترینکائو، متئوس نونز و گونچالو گوئدس وارد این باشگاه شدهاند.
به طور کلی در طی ۶ سال حضور مالکان چینی در این باشگاه، ۱۹ بازیکن که مندز وکالت آنها را برعهده داشته است به ولورهمپتون پیوستند. بازیکنانی که مجموعا بیش از ۳۳۰ میلیون پوند برای گرگها آب خوردند.
با این وجود، افراد داخل باشگاه، هرگونه نقش مندز در سیستم نقل و انتقالاتی باشگاه خود را تکذیب میکنند و در رسانهها از او به عنوان یک دوست و یک مشاور یاد میکنند.
ناتینگهام فارست، تیم تازه صعود کرده انگلیسی، در این پنجره نقل و انتقالاتی موفق به جذب ۲۱ بازیکن جدید شد.
کیارش غریبی، فوتبال لب – پس از صعود دوباره به پریمیرلیگ بعد از ۲۳ سال، ناتینگهام فارست با دریافت پاداش ۱۵۰ میلیون پوندی، قصد ساخت تیمی داشت که هیچ دغدغهای برای بقا در لیگ نداشته باشند.
آنها شروع خوبی برای این پنجره نیز داشتند. ابتدا به سراغ تایو آیووینی مهاجم یونیون برلین رفتند و با بیش از ۱۷ میلیون پوند، رکورد نقل و انتقالاتی تاریخ باشگاه را بخاطر او شکاندند. البته این تنها رکوردشکنی فارست در طول پنجره نبود.
پس از استخدام بازیکن سابق لیورپول آن ها به سراغ دین هندرسون دروازهبان ذخیره منچستریونایتد رفتند و طی انتقالی قرضی او را به خدمت گرفتند. جیولیان بیانکونه از ترویس فرانسه و موسی نیاخاته از ماینز آلمان خرید های بعدی شهر رابین هود بودند.
با عبور از این چهار انتقال، سران فارست در هفته دوم جولای پروسه انتقال عمر ریچاردز مدافع چپ بایرنمونیخ را به اتمام رساندند ولی از شانس بد در هفته اول تمرینات او دردی را در پای خود احساس کرد و سپس معلوم شد که استخوان پای او مو برداشته است.
عمر ریچاردز مثل هر بازیکن دیگری پس از گذراندن تست های پزشکی قرارداد خود را امضا کرده بود؛ باوجود اینکه این شکستگی کهنه به نظر میرسید اما در تستها هیچ نشانهای از آن دیده نمیشد. همین امر موجب شد تا آنان به دنبال مدافع چپ دیگری در بازار باشند.
تنها یک روز پس از تکمیل انتقال ریچاردز، آنها نکو ویلیامز، مدافع راست ولزی لیورپول را با مبلغ ۱۷ میلیون پوند به خدمت گرفتند.
اما جولای برای طرفداران فوتبال در شهر ناتینگهام به این زودیها تمام نمیشد. فقط چهار روز پس از تکمیل انتقال نکو ویلیامز، ساکنان استادیوم سیتی گراند به سراغ خرید وین هنسی دروازهبان برنلی رفتند و پس از تکمیل جزئیات انتقال برندون آگیلرا از کاستاریکا، با لوویز اوبرین و هری توفولو ستون های فصل پیش هادرسفیلد در چمیپونشیپ قرارداد امضا کردند.
قضیه انتقال لینگارد کمی متفاوت و جالبتر بود. تقریبا ۱۵ ساعت از صعود آنها گذشته بود که ایمیلی از سوی ناتینگهام فارست به همه خبرنگاران فعال در انگلستان ارسال شد. ایمیلی که طی آن از ژورنالیستها میخواست تا صفحه شخصی میلتیادیس ماریناکیس در توییتر را دنبال کنند.
میلیتیادیس فرزند مالک تیم میباشد و به دلیل ارتباطاتی که با ایجنتهای دنیای فوتبال دارد، یک مهره مهم در فارست محسوب میشود. برای مثال او نقش مهمی در انتقال جانسون به برنتفورد و لینگارد به ناتینگهام داشت و به روایتی عامل اصلی حضور هافبک سابق شیاطین سرخ در تیم پدرش بود. او حتی زودتر از صفحه رسمی باشگاه، انتقال لینگارد به ناتینگهام را رسانهای کرد. پس از لینگارد آنها به سراغ شیخو کویاته و اورل مانگالا رفتند تا با پایان ماه جولای، ۱۳ بازیکن جدید را جذب کرده باشند.
باوجود جذب این ۱۳ بازیکن، ولی هنوز گزینه مدنظر استیو کوپر، سرمربی آنها جذب نشده بود. مورگان گیبز وایت، هافبک انگلیسی ولورهمپتون که در فصل گذشته به صورت قرضی در شفیلد یونایتد توپ میزد، تبدیل به اولویت اول سرمربی سابق سوانزی شده بود. پروسه انجام این انتقال بسیار طولانی بود. بهطوری که در هنگام مذاکرات بر سر جزئیات قرارداد این هافبک انگلیسی، ناتینگهامیها امانوئل دنیس ستاره فصل گذشته واتفورد و رمو فرولر هافبک سوئیسی آتالانتا را به خدمت گرفتند.
در گیر و دار انتقال هافبک انگلیسی، 20 میلیون پوندی که برای دنیس خرج شد، او را تبدیل به ارزشمندترین خرید تاریخ فارست تا آن ها بار دیگر رکورد خود در نقل و انتقالات را بشکانند.
مشکلات بین مدیران این باشگاه ساکن شرق انگلستان و خورخه مندز، مدیربرنامه بسیاری از ستارگان دنیای فوتبال از جمله رونالدو، ژوزه مورینیو، ژوتا و گیبز وایت هدف نقل و انتقالاتی سرمربی تیم، یکی از دلایلی بود که پروسه اتمام ترنسفر گیبز وایت به فارست، انقدر طولانی شده بود. نهایتا یک پیشنهاد ۴۲.۵ میلیون پوندی، باعث شد تا کوپر و بازیکن مورد علاقهش به یکدیگر برسند.
هزینه متحمل شده برای گیبز وایت بیش از دو برابر مبلغی بود که امانوئل دنیس را مدتی قبل تر تبدیل به گران ترین خرید باشگاه کرده بود. با این اوصاف گیبز وایت پس از آوونی و دنیس سومین بازیکن رکورد شکن مالکان یونانی تیم بود!
درست زمانی که گیبز وایت در حال انجام اولین بازی خانگی خود برای ناتینگهام فارست بود، رنان لودی و هوانگ اوی جوی، خرید های جدید فارست در استادیوم سیتی گراند حضور داشتند تا بازی را از نزدیک مشاهده کنند.
به نظر میرسید که با خرید ۱۸ بازیکن، دیگر کار ناتینگهام در این پنجره به پایان رسیده باشد اما یک باخت سنگین به منچسترسیتی، تمام معادلات را بهم ریخت و استیو کوپر و رفقا دوباره وارد بازار شدند. آنها ابتدا انتقال ویلی بولی مدافع ۳۱ ساله ولورهمپتون را نهائی کردند و سپس جاش بولر را از تیم چمپیونشیپی بلکپول را بخه اسکواد خود اضافه کرند و او را به المپیاکوس یونان، تیم دیگر مالکان این تیم قرض دادند.
لویک باده، مدافع فرانسوی رن خامه روی کیک این پنجره نقل و انتقالاتی بود و نهایتا روز ددلاین بود که باعث توقف ناتینگهام فارست در این تابستان شد
بهنظر میرسد که لسترسیتی و برندون راجرز هر روز یک قدم به پایان همکاری با یکدیگر نزدیکتر میشوند.
در شب گذشته و پس از چهارمین شکست فصل در برابر منچستریونایتد، علامت سوالها درباره آینده لسترسیتی کمی پررنگتر شد.
کیارش غریبی، فوتبال لب – این اوضاع بد لسترسیتی حتی صدای هواداران روباهها را هم درآورد و طرفداران حاضر در کینگ پاور پس از سوت پایان مسابقه، بازیکنان و مربی تیم خود را “هو” کردند. حتی خود راجرز هم از شرایط راضی نیست. او در کنفرانس پس از مسابقه اذعان کرد:
“این تیم، تیم سالهای گذشته نیست”.
شاید حق با راجرز باشد. قطعا لسترسیتی یکی از موفقترین تیمهای دهه اخیر فوتبال انگلستان بوده است. هرچه که باشد، آنها با کسب یک پریمیرلیگ و افای کاپ از منچستریونایتد و تاتنهام موفقیتهای مهمتری در چند سال اخیر کسب کردهاند.
اما حالا اوضاع بر وفق مراد روباهها نیست. از لحاظ مالی، لسترسیتی وضعیت چندان مناسبی ندارد. در این تابستان آنها وسلی فوفانا و کسپر اشمایکل، دو تن از مهمترین بازیکنان اسکواد خود را از دادهاند و در روز پایانی پنجره نقل و انتقالاتی ووت فائس از رمس را جذب کردند.
بهنظر میرسد راجرز نیز راه اسکات پارکر را در پیش گرفته و شب گذشته درباره نارضایتی خود از مالکیت باشگاه گفت:
” باوجود احترامی که برای آنها قائل هستم، اما ما به هیچ وجه نتوانستیم ترکیب خود را تقویت کنیم. من ناراحتی هواداران را درک میکنم. اینکه ببینید بقیه تیمها بازیکنان جدیدی را اضافه کنند اما باشگاه مورد علاقه شما نه، سخت است”.
در آن سمت ماجرا، سران لستر نیز اوقات سختی را پشت سر میگذارند. آنها در حال دست و پنجه نرم کردن با مشکلات مختلف میباشند و طبق گفته خودشان، تمام تلاش خود را جهت خروج باشگاه از بحران انجام میدهند.
چندی پیش بود که آنها در طی بیانیهای اعلام کردند که قصد فروش باشگاه را ندارند و تلاش میکنند تا با تصمیمهای کوتاهمدت، آینده باشگاه را نجات دهند.
تقریبا سرمایهگذاریهای کلان روی بازیکنان بالا ۳۰ سال در فوتبال تبدیل به تابو شده بود اما در این تابستان اوضاع کمی فرق داشت.
کیارش غریبی، فوتبال لب – در سالیان اخیر باشگاههای فوتبال تلاش کردهاند تا از خرج پولهای هنگفت برای بازیکنان بالا ۳۰ سال خودداری کنند. اما شرایط کمی فرق کرده است. انگار که دوباره زور عنصر تجربه به قدرت جوانی چربیده. برخلاف اتفاقی که در سالهای اخیر افتاده بود، بازار نقل و انتقالات بازیکنان مثبت ۳۰ سال در ۶ ماه گذشته بسیار داغ بوده است.
برای مثال کیران تریپیر در زمستان ۲۰۲۲ و در ۳۱ سالگی توسط نیوکسل به خدمت گرفته شد. یا فیلیپه کوتینیویی که در آستانه ۳۰ سالگی به صورت قرضی به استون ویلا پیوست و قرارداد خود را در ابتدای تابستان دائمی کرد.
همچنین کاسمیرو، کالیدو کولیبالی و روبرت لواندوفسکی از آن دسته بازیکنانی بودند که با انتقالهایی گران قیمت در این تابستان از تیمی به تیمی دیگر منتقل شدند.
اما چرا؟ از خرید های هیجانی میتوان به عنوان عامل اصلی این انتقالها نام برد. برخی از این خرید ها حاصل عملکرد بد تیمها در بازی های ابتدایی فصل میباشند. زمانی که نیاز به یک بازیکن شدیدا احساس میشود و باشگاه روی قابل دسترسترین گزینه ممکن میگذارد.
بیشک، یکی دیگر از دلایل این قضیه واقعبینی میباشد. از هر طرفی که بخواهیم به داستان نگاه کنیم، بازیکنان جوانتر هیچگاه کاملا کافی نیستند و عنصر تجربه در خیلی از مواقع تفاوتها را ایجاد میکند. پس طبیعی است باشگاهی مانند چلسی در کنار بازیکنان جوانی مانند کیرنی چوکووئمکا و چزاره کاسادی به دنبال جذب امثال کولیبالی و اوبامیانگ باشد.
با این وجود باشگاههایی مانند لیورپول و منچسترسیتی که از ابتدا با برنامهای مشخص شده پا به پنجره تابستانی میگذارند، هرگز نیاز به چنین خرید هایی پیدا نمیکنند. اکنون حدود ۶ سال میشود که سران لیورپول هیچ بازیکن بالا ۳۰ سالی را برای ۳ خط جلوئی خود خریداری نکردهاند. همچنین از آخرین باری که منچسترسیتی برای بازیکن بالا ۳۰ سالی پولی خرج کرد به بیش از یک دهه پیش بازمیگردد.
منچستریونایتد به توافق با آژاکس بر سر انتقال آنتونی بسیار نزدیک است. گفته میشود هزینهی انتقال مجموعاً چیزی حدود ۱۰۰ میلیون یورو خواهد بود.
ایلیا درویش، فوتبال لب – آنتونی از مدتها قبل در رابطه با مسائل شخصی با مدیران یونایتد به توافق رسیده بود و تنها مشکل باقیمانده برای انتقال، جلب رضایت آژاکس بود. منچستریونایتد روز جمعه پیشنهادی به ارزش ۹۰ میلیون یورو برای آژاکس ارسال کرد که بلافاصله توسط مدیران باشگاه هلندی رد شد. ولیکن امروز با افزایش مبلغ پیشنهادی، آژاکس نیز موافقت خود با انتقال را اعلام کرد تا آنتونی تبدیل به گران قیمتترین فروش تاریخ لیگ هلند شود.
از هلند شنیده میشود که افراد فوتبالی و ورزشی آژاکس از جمله شرودر سرمربی تیم، مدیر فنی تیم گری همسترا و همچنین دستیار اول او هانتلار با خروج آنتونی موافق نبودند و تصمیم فروش وینگر برزیلی توسط مدیران آژاکس به ویژه سوزان لندریک مدیر مالی باشگاه گرفته شد.
آلفرد شرودر سرمربی آژاکس که از فروش آنتونی خوشحال به نظر نمیرسید به سوال خبرنگار در رابطه با این موضوع اینگونه پاسخ داد:
به من گفته شده که آنتونی با مبلغ ۹۹ میلیون یورو فروخته خواهد شد. اما بهتر است این سوالات را از ادوین فندرسار و همسترا بپرسید. این روزها همه چیز به پول مربوط میشود که موضوعی بسیار ناراحتکننده است. من نمیتوانم همچین چیزی را قبول کنم.
اریک تنهاخ رابطهی بسیار خوبی با آنتونی دارد و از ابتدای پنجرهی تابستانی، اصرار خاصی به جذب وینگر ۲۲ سالهی سابق خودش داشت که باعث شد سرانجام مدیران یونایتد حاضر به پرداخت هزینهای حدود ۱۰۰ میلیون یورو برای جذب آنتونی شوند تا به نوعی حمایت همه جانبهی خود از سرمربی تازه وارد هلندی را نشان دهند.
پس از برد یک بر صفر مقابل ساوتهمپتون اریک تنهاخ بار دیگر از علاقهی خود برای ادامهی خرید بازیکنان جدید صحبت کرد:
اگر بازیکن خوبی در دسترس باشد، برای جذب او اقدام خواهیم کرد زیرا قصد داریم تا اسکواد را تقویت کنیم. ما تا آخرین لحظات پنجرهی نقلوانتقالاتی آگاه و فعال خواهیم بود.
ابتدای تابستان کمتر کسی فکر میکرد که یونایتد نهایتاً حاضر به پرداخت همچین مبلغی برای جذب آنتونی شود و شاید او را با قیمتهای پایینتری در دسترس میدانستند. حال باید دید آیا پس از این همه کش و قوس، هافبک برزیلی موفق به برآوردن انتظارات میشود؟
یک روز از قرعهکشی لیگ قهرمانان اروپای سال 2022/3 گذشته است و بحثهای زیادی در مورد قرعهکشی در جریان میباشد. اما هنوز صحبتها در مورد جادوی برنابئو در سال گذشته به پایان نرسیده است. به راستی چه راز تاکتیکی در پشت قهرمانی رئال مادرید نهفته بود؟
رضا حسینی، فوتبال لب – در نشست خبری قبل از بازی فینال پاریس، خبرنگاران نظر آنجلوتی را در مورد لیورپول پرسیدند. در آن روز ،کارلتوی کارکشته تنها زبان به تمجید از لیورپول و یورگن کلوپ گشود و از شور و هیجان بالا و سازماندهی خوب رقیب گفت. اما در مصاحبهی بعد از بازی و قهرمانی رئال مادرید، آنجلوتی محافظهکاری را کنار گذاشت و حرفهایی زد که چیزهای بیشتری را برای دوستداران فوتبال فاش کرد. او گفت که رمزگشایی از لیورپول سادهتر از دیگر حریفان بود. شخصیت ثابت قرمزها باعث شد که رئالیها بدانند چه استراتژی را اتخاذ کنند و چگونه برای فینال آماده شوند.
یوفا تجزیه و تحلیل جامعی از لیگ قهرمانان سال گذشته ارائه داده است که 125 مسابقه را پوشش میدهد و نظرات 23 کارشناس از جمله گرت ساوتگیت، سرمربی تیم ملی انگلیس در آن وجود دارد. این گزارش نشان میدهد که چگونه رئال توانست بر روندهای تاکتیکی دیگر تیمها فائق آید و قهرمان مسابقات شود. بخشی از این گزارش را مرور میکنیم تا با عوامل قهرمانی رئال بیشتر آشنا شویم.
واگذاری فضا به حریفان
برای کلوپ و دیگر مربیانی که تیمهای بزرگ اروپا را هدایت میکنند، دفاع از بالا، پرس سنگین، گرفتن فضا و غنیمت شمردن فرصتها فلسفهی اصلی بازی در سالیان اخیر بوده است. منچسترسیتی، بایرن مونیخ و لیورپول همگی در لیگ قهرمانان اروپا، خط دفاع خود را بالا نگه داشتند. در طول مراحل حذفی، در زمانی که صاحب توپ نبودند، آخرین مدافع آنها به ترتیب 45.5 متر، 44.4 متر و 43.6 متر از خط دروازه فاصله داشت. این سه تیم بالاترین آمار را از این حیث در مجموع مسابقات داشتند.
در مقابل، رئال مادرید عقب نشست. این مولفه برای آنها 35.2 متر بود که در بین 16 تیم پایانی، رتبهی دهم را کسب کردند. از آنجایی که آنچلوتی به جای پرس سنگین و فشار بر روی توپ، دقت را در اولویت قرار داده بود، رقبای رئال به راحتی در زمین حرکت میکردند. یوفا میزان فضایی که تیمها در هنگام مالکیت توپ به تسخیر خود در میآوردند را محاسبه کرد و مشخص گردید که فقط شریف و دیناموکیف بیشتر از رئال مادرید به حریفان خود فضا دادند. به سادگی میتوان نتیجه گرفت که مادریدیها در این فصل نه تنها برنامهای برای مالکیت توپ نداشتند، بلکه تصمیمی به اشغال فضاهای موجود در زمین نیز نداشته و جمع شدن در زمین و استفاده از حداقل فضای موجود را در دستور کار خود قرار داده بود.
فابیو کاپلو، یکی از کارشناسان یوفا و یکی از مربیان سابق رئال، این مسئله را یک انتخاب عملگرایانه بر اساس بازیکنان موجود رئال میداند. بارزترین مثال شاید در خط هافبک رئال باشد. مثلث هافبک رئال در آن تورنومنت که شامل کاسمیرو 30 ساله، تونی کروس 32 ساله و لوکا مودریچ 36 ساله بود، سالها در جامهای متفاوتی در کنار یکدیگر بازی کرده بودند. همانگونه که کاپلو میگوید، این هافبکها دیگر نه جوان هستند و نه چندان سریع. پس آنجلوتی تصمیم گرفت به انتخابی عملگرایانه دست بزند.
نجاتهای کورتوا
اما هر زمان که رئالیها نتوانستند حریف را در چنگ خود نگه دارد، برای نجات دست به دامن پرشهای بلند دروازهبان خود شدند. کاری که تیبو کورتوا به درستی از پس انجام آن بر آمد و چهرهی برتر فینال شد. دروازهبان سابق چلسی که از نادیده گرفته شدن خود در انگلیس دلگیر بود، در شب فینال 9 سیو انجام داد تا مانع از قهرمانی لیورپول شود. این بهترین رکورد یک دروازهبان در تمامی فینالهای لیگ قهرمانان اروپا بود.
همچنین کورتوا با 59 سیو، بیش از هر دروازه بان دیگری در این رقابت ها سیو انجام داد. بر طبق آمار انتظار گل (xG) حریفان رئال مادرید، کورتوا مانع از به ثمر رسیدن 4.63 گل حریفان رئال گردید که این بهترین آمار دروازهبانهای حاضر در فصل گذشتهی لیگ قهرمانان بود.
راندمان بالای تهاجمی رئال مادرید، عامل مهم کامبکهای دقایق پایانی
در آن سوی زمین نیز رئال عملکرد بهتری نسبت به میانگین داشت. کریم بنزما، مهاجم فرانسوی کهکشانیها با حمایت دو وینگر برزیلی یعنی رودریگو و وینیسیوس جونیور، بسیار بیرحم بود. بر روی کاغذ، xG رئال مادرید پس از مرحله گروهی 21.78 بود. با این حال، در زمین آنها موفق شدند 29 بار توپ را به دروازهی حریفان برسانند. این گلها اکثرا در موقعیتی به دست میآمدند که رئالیها عقب نشسته و صبورانه در جستجوی موقعیت بودند. این اقدام بر خلاف دو روش مورد استفادهی دیگر حریفان آنها بود یعنی نه مانند حملات برقآسای بعضی رقبا که با فشار بالا و پرس انجام میدادند و نه مانند تیمهای ضعیف و با روش حملات مستقیم.
رئال مادرید به طور متوسط 16.2 ثانیه قبل از هر گل توپ را در اختیار داشت که این میزان بیش از هر تیم دیگری است که به مرحله حذفی رسیده بود. باز هم آمار رئال در تضاد با رقیب آنها در فینال یعنی لیورپول است. تیم کلوپ به طور متوسط 9.5 ثانیه قبل از اینکه دروازه را فتح کند، توپ را در اختیار داشت.
با این حال، اندازهگیری برخی دیگر از عناصر موفقیت رئال سختتر است. آنها در حالی که 15 دقیقه به پایان بازی یک هشتم نهایی مقابل پاریسن ژرمن باقی مانده بود، شروع به کار کردند. در حالی که 10 دقیقه به پایان بازی مرحله یک چهارم نهایی مقابل چلسی مانده بود، شروع به گلزنی کردند و در حالی که تنها 5 دقیقه وقت اضافه مقابل منچسترسیتی باقی مانده بود، دست به کار بزرگ و برگرداندن بازی زدند. هر بار در آخرین لحظات از مخمصه گریختند و به دور بعدی رفتند. خوش شانسی بینظیر یا آمادگی ذهنی فوقالعاده؟ یا کمی از هر دو؟ پاسخ به این سوال میتواند به ساعتها بحث و جدل منتهی شود.
شاید به همین دلیل است که آنچلوتی پس از فینال مصاحبهی خود را ساده و خلاصه برگزار کرد. او گفت: وینیسیوس یک گل زد، کورتوا چند سیو کرد، پایان ماجرا! اگرچه این که رئال چگونه به آنجا رسید، بسیار ساده نبود.
در حالی که فقط ۴ روز تا پایان پنجره نقل و انتقالاتی باقی مانده، لیورپول هنوز دست به ترمیم یکی از بزرگترین مشکلات خود نزده است.
کیارش غریبی، فوتبال لب – شاید با نگاه به لیست هافبکهای لیورپول، نیاز این تیم به یک بازیکن جدید در میانه میدان احساس نشود اما لیورپول نیازی جدی به بازیکنانی جدید برای این ناحیه دارد.
وقتی از یورگن کلوپ درباره هافبکهای تیمش سوال شد، او پاسخ داد
“وقتی همه آنها در دسترس باشند من نیز راضی خواهم بود اما باز هم در هر شرایطی، ما به دنبال تقویت خود هستیم. بازیکنی که به خومت میگیریم باید بازیکن مناسبی باشد و اگر این بازیکن مناسب در دسترس نباشد، ما به گزینههای موجود در تیم فکر میکنیم. البته که الان مصدومیتهای زیادی داریم، اضافه کردن یک هافبک به تیم گزینه جالبی محسوب میشود”.
اما کمی به اوضاع میانه میدان شاگردان کلوپ بپردازیم. از زمان آغاز فصل پیش فقط کریستال پالاس(۱۰ هافبک) بیشتر از لیورپول(۹ هافبک) بازیکنان مختلفی را در سه پست وسط زمین به کار گرفته است و در حال حاضر نیز با خروج قرضی تایلر مورتون و اضافه شدن فابیو کاروالیو، لیورپدل ۹ هافبک را در اختیار دارد.
بهنظر نمیرسد که ۹ بازیکن برای چنین محدودهای از زمین تعداد کمی باشد. حتی منچسترسیتی که عمق اسکوادش زبانزد همه اهالی فوتبال میباشد، ۷ بازیکن بزرگسال را برای خط هافبک خود در اختیار دارد. به تصویر زیر توجه کنید.
باتوجه به تصویر بالا، جدا از سن بالای برخی از هافبکهای این تیم، بازیکنانی مانند کرتیس جونز، هاروی الیوت، نبی کیتا و الکس اوکسلید چمبرلین حتی موفق به انجام ۲۰ بازی در طول فصل هم نمیشوند.
کیتا و چمبرلین در طی دوران حضور خود در لیورپول، هیچگاه موفق به انجام نصف بازیهای لیورپول در پریمیرلیگ هم نشدهاند.
اما حتی اگر آنها را گزینههای قابل دسترسی برای لیورپول بدانیم، باز هم میلنر، چمبرلین و کیتا در سال پایانی قرارداد خود قرار دارند. تیاگو و هندرسون بیشاز ۳۰ سال دارند و فابینیو نیز بهزودی وارد دهه چهارم زندگی خود میشود. با توجه به همه اینها، لیورپول باید خیلی زودتر از این برای تقویت خط میانی خود اقدام میکرد.
تیاگو اما یکی از بازیکنانی بود که در تابستان ۲۰۲۰ به منظور تقویت خط هافبک سرخهای آنفیلد خریداری شد. تیاگو شروع درخشانی در لیورپول نداشت و بخش زیادی از فصل را به دلیل مصدومیت از دست داد اما با شروع فصل گذشته و کاهش مصدومیتها، تیاگو به ستاره خط هافبک لیورپول تبدیل شد.
تصویر بالا کاملا گویا کیفیتی میباشد که تیاگو به وسط زمین لیورپول اضافه کرده است. از همین منظر هیچ تعجبی ندارد که لیورپول در ۲۷ بازی گذشته که تیاگو بازی را از ابتدا آغاز کرده، متحمل هیچ شکستی نشده است.
با این وجود هافبک اسپانیایی لیورپول هنوز با فشار تمرینات یورگن کلوپ و لیگ برتر انگلستان کنار نیامده و در طی این دو سال با مصدومیتهای بسیاری مواجه شده است.
از همینرو هواداران لیورپول خرید یک هافبک در روز های پایانی نقل و انتقالات را مسئلهای ضروری تلقی میکنند. طبق گزارش برخی منابع، آنها پرس و جو هایی درباره متئوس نونز هافبک تیم اسپورتینگ لیسبون انجام دادند اما ولورهمپتون از هفتهها قبل به توافقات اولیه با اسپورتینگ رسیده بود و نهایتا هافبک پرتغالی را به خدمت گرفت.
یکی دیگر از بازیکنانی که نامش مدام کنار نام لیورپول میآید، جود بلینگهام است. بسیاری از خبرنگاران نزدیک لیورپول، آن بازیکن مناسب که کلوپ در مصاحبههای خود به او اشاره میکند را بلینگهام میدانند. بهنظر نمیرسد که دورتموند راضی به جدایی این هافبک با ارزش خود در پنجره آتی بشود و لیورپول از حالا خود را آماده انتقال هافبک انگلیسی در پنجره نقل و انتقالاتی تابستانی ۲۰۲۳ میکند.