Author Archives: emad

لیگ برتر و مالکان غیر‌انگلیسی؛ علاقه روزافزون آمریکایی‌ها به فوتبال انگلیس

مالکان آمریکایی لیورپول و منچستریونایتد
چهار تیم از "بیگ سیکس" انگلستان مالکیت عمده آمریکایی دارند.

عماد معمار، فوتبال لب– وقتی لیگ برتر انگلیس در سال ۱۹۹۲ از سایر ساختارهای فوتبال این کشور جدا شد، ۲۲ باشگاه این لیگ در اولین فصل فعالیت خود ۲۰۵ میلیون پوند درآمد ایجاد کردند. بازیکنان نیز به طور متوسط هفته‌ای ۲٬۰۵۰ پوند درآمد داشتند. سی سال بعد، با افزایش ۲۸۵۰ درصدی درآمد به ۶.۱ میلیارد پوند رسید و متوسط دستمزد بازیکنان به ۹۳٬۰۰۰ پوند در هفته افزایش یافت. به نظر می‌رسد علاوه بر تورم، سرمایه‌گذاری‌‌های سنگین آمریکایی‌ها هم دلیل این جهش باشند.

تغییرات عمده در مدیریت باشگاه‌های لیگ با ظهور آمریکایی‌ها

در قلب این رشد خارق‌العاده، یک انقلاب آمریکایی نهان است. در فصل آغازین لیگ برتر، فوتبال هنوز در حال بهبود از فجایع فاجعه‌های استادیوم هیلزبرو و هیسل بود. مالکان معمولاً از منطقه محلی و با پیشینه تجاری بودند. تنها سرمایه‌گذار خارجی، سام هامان در ویمبلدون بود. یک میلیونر لبنانی که این باشگاه را از روی هوس خریداری کرد و بعدها گزارش شد که به تنیس علاقه بسیار بیشتری داشت. آن فصل با قهرمانی منچستریونایتد (تحت هدایت الکس فرگوسن) در سطح اول فوتبال انگلیس به پایان رسید.

اکنون، با قبول شدن پیشنهاد خرید اورتون توسط گروه فریدکین (پیش از این گروه، مالکیت اورتون با فرهاد مشیری بود) ۱۲ باشگاه از ۲۰ باشگاه لیگ برتر تحت کنترل یا بخشی از مالکیت سرمایه‌گذاران آمریکایی خواهند بود.

چهار مورد از «بیگ سیکس» لیگ برتر در مالکیت آمریکایی‌ها هستند – منچستر یونایتد، لیورپول، آرسنال و چلسی. در حالی که پنجمی، منچسترسیتی، دارای سهم اقلیتی قابل توجهی از سوی آمریکا است. استون ویلا، فولام، بورنموث، کریستال پالاس، وستهام، برنلی و لیدز یونایتد نیز دارای درجات مختلفی از مالکیت آمریکایی هستند.

قمار آمریکایی‌ها روی باشگاه‌های کوچکتر

و این مسئله تنها به باشگاه‌های پرزرق و برق در سطح اول انگلیس محدود نمی‌شود. سرمایه‌گذاری آمریکایی در سطوح پایین‌تر هرم فوتبال نیز قابل توجه بوده است. از جمله این موارد می‌توان به خرید پرسر و صدای باشگاه رکسهم (که در آن زمان در لیگ غیرحرفه‌ای بازی می‌کرد) توسط بازیگران هالیوود، رایان رینولدز و راب مک‌الهنی، و همچنین خرید باشگاه بیرمنگام‌سیتی توسط سرمایه‌گذاران آمریکایی از جمله تام بردی، برنده هفت سوپربول اشاره کرد. سرمایه‌گذاری آمریکایی در فوتبال به تنوع جغرافیایی گسترده‌ای از جمله کارلایل و کراولی در انگلیس و ابردین و ادینبرو در اسکاتلند نیز رسید.

اما دلیل این علاقه شدید آمریکایی‌ها به فوتبال انگلیس چیست؟ و نگرانی‌ها از اینکه این مالکان آمریکایی ممکن است برای «آمریکایی کردن» سنت‌های لیگ برتر تبانی کنند چقدر واقعی است؟

اولین باشگاه با مالکیت آمریکایی

منچستریونایتد اولین باشگاه لیگ برتر انگلیس بود که تحت مالکیت آمریکایی‌ها قرار گرفت، و این ماجرا به خاطر اختلاف بر سر یک اسب شروع شد!

در سال ۲۰۰۵، منچستریونایتد توسط سرمایه‌گذاران مختلفی، از جمله دو تاجر ایرلندی که مالک اسب‌های مسابقه‌ای هم بودند، یعنی جان مگنیر و جی.پی. مک‌منوس، اداره می‌شد. الکس فرگوسن، سرمربی وقت یونایتد و دوست قدیمی این دو، معتقد بود که مالکیت اسب مسابقه‌ای معروف “راک آو جبل‌الطار”، بین آن‌ها مشترک است. اما مگنیر و مک‌منوس این ادعا را قبول نداشتند. این اختلاف آن‌قدر بالا گرفت که آن‌ها تصمیم گرفتند سهام خود در باشگاه را بفروشند.

خانواده گلیزر، از میامی آمریکا و مالک تیم فوتبال آمریکایی تامپا بی باکنیرز در NFL بودند. آن‌ها پیش‌تر شروع به خرید تدریجی سهام یونایتد کرده بودند. اما فروش ناگهانی سهام ایرلندی‌ها فرصتی طلایی برای مالکوم گلیزر فراهم کرد. او با پرداخت ۷۹۰ میلیون پوند (معادل حدود ۱.۵ میلیارد پوند امروزی) کنترل باشگاه را به دست بگیرد.

هوش اقتصادی مالکوم گلیزر

مالکان آمریکایی شیاطین سرخ

این واقعیت که گلیزر پول کافی برای خرید سهام منچستریونایتد نداشت، مشکلی قابل حل بود. در دنیای فوتبال حرفه‌ای انگلیس پیش از تأسیس لیگ برتر، منچستریونایتد باشگاهی بود که هیچ بدهی نداشت. این باشگاه هزینه‌های خود را بدون استفاده از موقعیتش به عنوان یکی از معروف‌ترین باشگاه‌های فوتبال جهان تأمین می‌کرد.

این وضعیت برای گلیزر فرصتی طلایی ایجاد کرد. او از این موقعیت استفاده کرد و یک خرید اهرمی (LBO) ترتیب داد. در این روش، خود باشگاه منچستریونایتد با گرفتن وامی بیش از ۶۰۰ میلیون پوند، که با تضمین دارایی‌های خودش (مانند ورزشگاه، برند و سایر دارایی‌های ارزشمند) تأمین شد، عملاً خودش را خرید. به عبارت دیگر، گلیزر با استفاده از اعتبار و ارزش مالی خود باشگاه، وامی گرفت تا سهام آن را تصاحب کند، بدون اینکه نیاز باشد خودش سرمایه هنگفتی تأمین کند. این معامله در سال ۲۰۰۵ نهایی شد و به این ترتیب، منچستریونایتد که تا آن زمان بدهی نداشت، ناگهان با بدهی قابل توجهی مواجه شد که باید بازپرداخت می‌شد.

ساده ترین گام برای افزایش درآمدزایی باشگاه

با وجود فشار بازپرداخت سود بالای این وام، یونایتد تحت هدایت فرگوسن همچنان به موفقیت‌هایش ادامه داد. سرالکس سه عنوان قهرمانی پیاپی لیگ برتر در سال‌های ۲۰۰۷ تا ۲۰۰۹ و همچنین قهرمانی لیگ قهرمانان اروپا در ۲۰۰۸ را به دست آورد. در این میان، گلیزرها احساس کردند که قیمت بلیت‌ها پایین است. با افزایش آن‌ها، درآمدزایی روز بازی برای آن‌ها از ۶۶ میلیون پوند در فصل ۲۰۰۴/۰۵ به بیش از ۱۰۱ میلیون پوند در فصل ۲۰۰۷/۰۸ رسید.

گلیزرها همچنین به دنبال افزایش درآمدهای تجاری بودند. آن‌ها دفتری در لندن راه‌اندازی کردند و با رویکردی جهانی، قراردادهای اسپانسری متنوعی از برندهای خوراکی گرفته تا تولیدکنندگان تراکتور و لاستیک امضا کردند. کاری که باعث دو برابر شدن درآمد تجاری آن‌ها شد.

اما در این دنیای جدید که هدفش “حداکثر بهره‌برداری از دارایی” بود، بدهی‌ها همچنان باقی ماندند. از طرفی هواداران یونایتد هم به شدت به مالکان آمریکایی خود بدبین بودند. پس از مرگ مالکوم گلیزر در سال ۲۰۱۴، باشگاه به شش فرزند او رسید. برادران آورام و جوئل گلیزر نیز به عنوان رئیس مشترک انتخاب شدند.

بدهی‌هایی که پس از یک دهه هم تمام نشدند

سر جیم رتکلیف

امروز، با وجود عرضه بخشی از سهام باشگاه در بورس نیویورک و فروش ۲۷.۷ درصد از سهام به میلیاردر بریتانیایی، سر جیم رتکلیف، یونایتد همچنان بیش از ۵۴۶ میلیون پوند بدهی دارد. شایان ذکر است که باشگاه از زمان خرید در سال ۲۰۰۵، در مجموع ۹۶۹ میلیون پوند سود وام پرداخت کرده است. با این حال، ارزش فعلی باشگاه که حدود ۵ میلیارد پوند (۶.۵۵ میلیارد دلار) برآورد می‌شود، نشان‌دهنده سرمایه‌گذاری بسیار هوشمندانه‌ای برای خانواده گلیزر بوده است.

در حالی که قیمت خرید باشگاه‌های فوتبال در اروپا به ارقام بی‌سابقه‌ای رسیده، این باشگاه‌ها در مقایسه با تیم‌های برتر ورزش‌های آمریکایی همچنان ارزان به نظر می‌رسند. طبق فهرست سالانه فوربس از با‌ارزش‌ترین تیم‌های ورزشی جهان، تیم‌های فوتبال آمریکایی (NFL)، بیسبال (MLB) و بسکتبال (NBA) ده رتبه برتر را در اختیار دارند. این یعنی تنها سه باشگاه لیگ برتر انگلیس – منچستریونایتد، لیورپول و منچسترسیتی – در میان ۵۰ تیم برتر قرار دارند.

با میانگین ارزش ۵.۱ میلیارد دلار برای تیم‌های NFL و ۳.۹ میلیارد دلار برای تیم‌های NBA، بسیاری از باشگاه‌های فوتبال انگلیسی همچنان از نگاه سرمایه‌گذاران آمریکایی گزینه‌هایی مقرون‌به‌صرفه به حساب می‌آیند.

ریسک سقوط و تاثیر آن در سرمایه گذاری بلند مدت

لیگ برتر انگلستان با سه جایگاه سقوط در پایان هر فصل، از زمان آغاز به کارش تاکنون ۵۱ تیم مختلف را در خود دیده است. تنها شش تیم آرسنال، تاتنهام، چلسی، منچستر یونایتد، لیورپول و اورتون از ابتدا تاکنون همیشه در این لیگ حضور داشته‌اند،. همچنین آرسنال صدمین سال حضور مداوم خود در سطح اول فوتبال انگلستان را جشن گرفت.

تیم‌های دیگر لیگ برتر، تجربه‌های پر فراز و نشیبی از سقوط و صعود را پشت سر گذاشته‌اند. اولدهام اتلتیک که در دو فصل اول لیگ برتر حضور داشت، حالا در سطح پنجم فوتبال انگلستان به سر می‌برد. در مقابل، لوتون تاون که تا سال ۲۰۱۴ در سطح پنجم بود، در سال ۲۰۲۳ به لیگ برتر صعود کرد. اگرچه آن‌ها در پایان فصل گذشته دوباره سقوط کردند.

تفاوت دو سیستم رقابتی مختلف

اگرچه مقایسه تیم‌های فوتبال با تیم‌های بسکتبال و فوتبال آمریکایی دشوار است، اما تفاوت مالی بین یک لیگ باز با سیستم سقوط و صعود و یک لیگ بسته، وقتی به فوتبال زنان در دو سوی اقیانوس اطلس نگاه می‌کنیم، آشکار می‌شود.

انجل سیتی، تیم فوتبال زنان مستقر در لس‌آنجلس، که در سال ۲۰۲۲ به لیگ ملی فوتبال زنان (NWSL) پیوست و هنوز جامی در این لیگ نبرده، ماه گذشته به قیمت ۲۵۰ میلیون دلار (معادل ۱۸۸ میلیون پوند) به باب ایگر، مدیرعامل دیزنی، و ویلو بی، روزنامه‌نگار تلویزیونی، واگذار شد. گران‌ترین معامله در تاریخ ورزش حرفه‌ای زنان.

در مقایسه، چلسی که هفت بار قهرمان سوپرلیگ زنان انگلیس شده و یکی از موفق‌ترین تیم‌های اروپا به شمار می‌رود، ارزش تیم زنان خود را در اوایل تابستان امسال ۱۵۰ میلیون پوند (معادل ۱۹۶ میلیون دلار) تخمین زد. اگرچه عوامل متعددی در این تفاوت قیمت نقش دارند، اما اطمینان از اینکه انجل سیتی همیشه در لیگ برتر فوتبال زنان آمریکا حضور خواهد داشت و به‌طور برابر از درآمدهای آن بهره‌مند می‌شود، باعث شده که مالکان جدیدش به پایداری بلندمدت این معامله بسیار مطمئن باشند.

علاقمندی روزافزون آمریکایی‌ها به فوتبال زنان

جذابیت بیشتر برای سرمایه‌گذاران آمریکایی، امکان ورود همزمان به دو بازار است. یکی بازار تثبیت‌شده (فوتبال مردان) و دیگری بازاری نوپا و در حال رشد (فوتبال زنان). در آمریکا، تیم‌های برتر مردان و زنان کاملاً از هم جدا هستند. اما در اروپا، بیشتر تیم‌های برتر زنان به باشگاه‌های مردان وابسته‌ هستند، به استثنای المپیک لیون زنان، که هشت بار قهرمان لیگ قهرمانان زنان شده و در فوریه ۲۰۲۴، پس از خرید اکثریت سهام توسط میکله کانگ، تاجر کره‌ای-آمریکایی، از باشگاه مردان فرانسوی جدا شد.

در حالی که علاقه به سوپرلیگ زنان انگلیس (WSL) و در نتیجه ارزش آن به‌سرعت در حال افزایش است، فوتبال زنان در انگلیس همچنان در مقایسه با مخاطبان لیگ برتر که پربیننده‌ترین لیگ ورزشی جهان با حدود ۱.۸۷ میلیارد بیننده در هفته در ۱۸۹ کشور است، در سایه قرار دارد.

این ارقام حتی در مقایسه با لیگ ملی فوتبال آمریکایی (NFL) که در حال حاضر از نظر قراردادهای پخش، باارزش‌ترین لیگ ورزشی است، بسیار چشمگیر است. این موضوع ممکن است حسادت NFL به رشد لیگ برتر را توضیح دهد. شاید به همین دلیل است که برخی از مالکان تیم‌های آمریکایی، اقدام به خرید باشگاه‌های لیگ برتر کرده‌اند.

برای بسیاری از تماشاگران شدت و رقابت بالای اکثر مسابقات لیگ برتر که تا حدی نتیجه تهدید سقوط و پاداش صعود به رقابت‌های اروپایی است، این لیگ را بسیار جذاب کرده است. با این حال، سرمایه‌گذاران میلیاردر به دنبال اعداد تضمین‌شده هستند. آن‌ها از ریسک کردن، به‌ویژه ریسک مالی موجود در لیگ برتر و لیگ فوتبال انگلیس، بیزارند.

رویای سوپرلیگ با درآمدزایی به سبک آمریکایی

طرح انقلابی سوپرلیگ پرز که بسیار بحث برانگیز بود.

در آوریل ۲۰۲۱، دوازده باشگاه برتر اروپایی (شش تیم از انگلیس، سه تیم از اسپانیا و سه تیم از ایتالیا) از ایجاد سوپرلیگ اروپا (ESL) خبر دادند. این رقابت جدید که قرار بود در وسط هفته برگزار شود، یک رقابت بسته و درآمدزا با (حداکثر) ۱۵ تیم دائمی و پنج تیم اضافی که هر سال از اروپا به آن ملحق می‌شدند، طراحی شده بود. به گفته جوئل گلیزر، یکی از نیروهای اصلی پشت این طرح و رئیس مشترک منچستر یونایتد:

“با گردهم آوردن بهترین باشگاه‌ها و بازیکنان جهان برای رقابت با یکدیگر در طول فصل، سوپرلیگ اروپا دوره جدیدی برای فوتبال اروپا باز خواهد کرد، با تضمین رقابت و امکانات در سطح جهانی و فراهم کردن حمایت مالی بیشتری برای باشگاه های شرکت کننده

مشکل پیش‌ روی شش باشگاه بزرگ لیگ برتر این است که در حال حاضر محدودیت سهمیه برای حضور در لیگ قهرمانان اروپا وجود دارد. بنابراین، آن‌ها فکر کردند چرا ریسک عدم صعود به این رقابت را حذف نکنیم؟ با این حال، این پیشنهاد به‌سرعت از سوی هواداران سراسر اروپا، نهادهای حاکم بر فوتبال و لیگ‌ها محکوم شد. همه آن‌ها پیشنهاد ESL را تهدیدی برای کیفیت و یکپارچگی لیگ‌های داخلی خود می‌دیدند. پس از اعتراضات گسترده هواداران، از جمله در استمفوردبریج، منچسترسیتی اولین باشگاهی بود که از این طرح خارج شد. در عرض چند روز، بقیه باشگاه‌های انگلیسی نیز به دنبال آن از این طرح کناره‌گیری کردند.

سوپرلیگ از چه طریقی درآمد باشگاه‌ها را بیشتر می‌کرد؟

بر اساس شرایط پیشنهادی ESL، باشگاه‌های بنیان‌گذار برای همیشه حضورشان در این رقابت تضمین می‌شد. حضور تضمین‌شده به معنای درآمدهای تضمین‌شده است. شکاف مالی کنونی بین شش باشگاه بزرگ و دیگر اعضای لیگ برتر، که در فصل ۲۰۲۲/۲۳ به طور متوسط ۳۹۶ میلیون پوند بود، به‌سرعت افزایش می‌یافت.

جان استونز بازیکن منچسترسیتی مقابل هواداران

برای مثال، این باشگاه‌ها می‌توانستند حق پخش برخی از بازی‌های خانگی ESL را مستقیماً به هواداران بفروشند، به جای اینکه از طریق یک شبکه پخش‌کننده این کار را انجام دهند. ناگهان، هوادارانی که اپلیکیشن رسمی باشگاه را دانلود کرده‌اند یا در لیست ایمیل آن‌ها هستند، بسیار ارزشمندتر می‌شود. این افراد کسانی هستند که بیش از همه مایل‌اند بازی‌های تیم مورد علاقه‌شان را به‌صورت پرداخت به‌ازای هر نمایش تماشا کنند و این امر درآمد را بیشتر افزایش می‌دهد.

در عین حال، سقف دستمزد پیشنهادی ESL مانع از آن می‌شد که بازیکنان تمام این درآمدهای افزایش‌یافته را به شکل دستمزدهای بالاتر دریافت کنند. این مورد، این امکان را به باشگاه‌ها می‌داد که سودآوری بیشتری ثبت کنند و مالکیت آن‌ها حتی پرسودتر از قبل شود.

تکاپوی آمریکایی‌ها برای قدرت بیشتر

منچستر یونایتد و لیورپول، که مالکیت آمریکایی دارند، پیش‌تر در دوران قرنطینه‌های کووید با طرحی به نام (Project Big Picture) تلاش کرده بودند ارزش سرمایه‌گذاری خود را افزایش دهند. این طرح پیشنهاد کاهش تعداد تیم‌های لیگ برتر و حذف یکی از دو جام داخلی را مطرح می‌کرد. آن‌ها می‌خواستند از این طریق زمان بیشتری برای باشگاه‌های بزرگ‌تر فراهم شود و بتوانند تورهای پرسودتر و بازی‌های اروپایی مقابل حریفان سرشناس ترتیب دهند.

مهم‌تر از همه، این پروژه باعث تغییر در حاکمیت فوتبال انگلیس می‌شد. طبق این پیشنهاد، شش باشگاه بزرگ از حقوق رأی بیشتری برخوردار می‌شدند و در نتیجه می‌توانستند تأثیر قابل‌توجهی بر نحوه اداره فوتبال انگلستان داشته باشند.

تمرکز قدرت آمریکایی یا رقابت جذاب‌تر انگلیسی؟

هر تلاشی برای افزایش تمرکز قدرت، نگرانی‌هایی درباره کاهش تعادل در رقابت ایجاد می‌کند. موضوعی که باعث می‌شود تیم‌های کمتری شانس قهرمانی داشته باشند و بازی‌های کمتری هیجان انگیز شوند. این مشکلی است که برخی دیگر از لیگ‌های بزرگ اروپایی، از جمله لیگ ۱ فرانسه، با آن روبرو هستند. جایی که سلطه پاری سن ژرمن باعث کاهش علاقه پخش‌کنندگان شده است.

بنابراین، اگرچه تاکنون تلاش‌های تحت رهبری آمریکا برای تغییر ساختار لیگ برتر ناکام ماند، بعید است که این ایده‌ها برای همیشه دست نیافتنی باشند. ترس تقریباً همگانی هواداران، این است که اگر چنین طرح‌هایی موفق شوند، جذابیت لیگ کاهش خواهد یافت.

همچنین شواهدی از فوتبال زنان وجود دارد که نشان می‌دهد ساختار لیگ بسته آمریکا تحت فشار نیروهای جهانی فوتبال می‌باشد. لیگ ملی فوتبال زنان (NWSL) اخیراً اعلام کرد که سیستم درفت (انتخاب بازیکن) را حذف می‌کند.

باشگاه‌های برتر فوتبال زنان آمریکا برخی از بازیکنان برجسته خود را به دلیل نبود محدودیت‌های مشابه قوانین استخدامی در اروپا به سایر لیگ‌ها از دست می‌دهند. در یک ورزش حرفه‌ای واقعاً جهانی مانند فوتبال، رقابت بین‌المللی همیشه تمایل به بی‌ثبات کردن لیگ‌های بسته دارد.

با همه این دردسرها، چرا هنوز آمریکایی‌ها به خریدن باشگاه در انگلیس ادامه می‌دهند؟

آیا این به این معناست که مالکان آمریکایی و دیگر ثروتمندان لیگ برتر که به دنبال کاهش ریسک‌های خود هستند، در نهایت در حال مبارزه در یک نبرد بازنده‌اند؟ و اگر چنین است، با توجه به ریسک‌های بالقوه مالی و حتی شخصی در مالکیت یک باشگاه فوتبال، چرا آن‌ها همچنان به خرید این باشگاه‌ها ادامه می‌دهند؟

انگیزه‌ها تا حدی مالی، تا بخشی فناوری و همان‌طور که همیشه در مالکیت ورزشی صادق بوده، تا حدی ناشی از خودنمایی است.

اقتصاد آمریکا در سال‌های اخیر بسیار سریع‌تر از اقتصاد اتحادیه اروپا یا بریتانیا رشد کرده است. در نتیجه، بسیاری از افرادی که از این رشد سود برده‌اند، پول نقد مازادی دارند و اینجا فوتبال به یک پیشنهاد جذاب تبدیل می‌شود. در واقع، باشگاه‌های فوتبال در مقایسه با صنایع دیگر در برابر رکودهای اقتصادی مقاوم‌تر هستند و ارزش خود را بهتر حفظ می‌کنند.

از سال ۱۹۹۳ تا ۲۰۱۸، دوره‌ای که اقتصاد بریتانیا بیش از دو برابر شد، ارزش کل باشگاه‌های لیگ برتر ۳۰ برابر افزایش یافت. بسیاری از هواداران به حمایت از یک باشگاه خاص وابسته‌اند. این امر باعث می‌شود بزرگ‌ترین باشگاه‌ها در برابر تغییرات اقتصادی مقاوم‌تر از دیگر صنایع باشند. اگرچه فوتبال، مانند بسیاری از بخش‌های صنعت سرگرمی، در دوران قرنطینه‌های کووید آسیب دید، با وجود چالش‌هایی که بازی‌ها در استادیوم‌های خالی ایجاد کردند، هیچ باشگاهی ورشکست نشد.

علاوه بر این، نرخ تبدیل دلار آمریکا تا همین اواخر بسیار مطلوب بوده و سرمایه‌گذاری‌های آمریکایی در بریتانیا و اروپا را برای سرمایه‌گذاران آمریکایی ارزان‌تر کرده است.

بنابراین، در حالی که هواداران منچستر یونایتد معتقدند خانواده گلیزر برای این باشگاه خوب نبوده‌اند، منچستر یونایتد برای گلیزرها سودآور بوده است. همچنین گروه ورزشی فن‌وی (FSG) که در سال ۲۰۱۰ لیورپول را به قیمت ۳۰۰ میلیون پوند خرید، تقریباً تمام این مبلغ را از طریق فروش سهام‌های کوچک‌تر بازیافت کرده و همچنان مالک اکثریت لیورپول باقی مانده است.

انقلاب بزرگ در مالکیت شیرهای لندن با مالکیت آمریکایی

تاد بولی مالک آمریکایی چلسی و وارث آبراموویچ

با این حال، قیمت ۲.۵ میلیارد پوندی که کنسرسیوم آمریکایی کلیرلیک- تاد بولی در می ۲۰۲۲ برای خرید چلسی پرداخت کرد، بازارها را شگفت‌زده کرد.

این فروش که پس از توقیف دارایی‌های رومن آبراموویچ، مالک الیگارش روس این باشگاه، توسط دولت بریتانیا به دنبال تهاجم به اوکراین انجام شد، کمتر از یک سال پس از فروش نیوکاسل یونایتد توسط مایک اشلی، بنیان‌گذار اسپورتس دایرکت، به صندوق سرمایه‌گذاری عمومی عربستان سعودی به قیمت ۳۰۵ میلیون پوند (تقریباً دو برابر درآمد سالانه این باشگاه) صورت گرفت. با این حال، کلیرلیک- بولی حاضر شدند بیش از پنج برابر درآمد سالانه چلسی را برای خرید این باشگاه بپردازند، حتی با وجود وضعیت مالی متزلزل آن.

کلیرلیک یک گروه سرمایه‌گذاری خصوصی است که هدف اصلی آن کسب سود برای سرمایه‌گذارانش است. اکثر سرمایه‌گذاران این‌چنینی معمولاً بر کاهش هزینه‌ها تمرکز دارند. مالکان چلسی اما با استراتژی هزینه‌های بالا و ایده‌های جدید ساختار مالی، مانند ارائه قراردادهای طولانی‌تر به بازیکنان برای دور زدن قوانین سودآوری و پایداری مالی فوتبال وارد شدند. هرچند این باگ قانونی بعداً رفع شد و یوفا، نهاد حاکم بر فوتبال اروپا، طول قراردادها را برای اهداف مقررات مالی به پنج سال محدود کرد.

موقعیت چلسی در یکی از گران‌قیمت‌ترین مناطق لندن، همراه با موفقیت‌های این تیم در زمین بازی تحت مالکیت آبراموویچ، قطعاً به جذابیت آن افزود. اما دلایل دیگری نیز وجود دارد که چرا کلیرلیک، همراه با تاجر میلیاردر بولی، حاضر شدند چنین مبلغ هنگفتی برای این باشگاه بپردازند.

از هالیوود تا متاورس

در حالی که برخی هواداران بریتانیایی ممکن است سریال «تد لاسو» را داستانی خیالی و کمی شیرین درباره دخالت آمریکایی‌ها در فوتبال انگلیس بدانند، این سریال جذابیت این ورزش را در آمریکا افزایش داده است. همین‌طور مستند «به رکسهم خوش آمدید» که داستان دو صعود پیاپی قدیمی‌ترین باشگاه فوتبال ولز را تحت مالکیت غیرمنتظره هالیوودی رایان رینولدز و راب مک‌الهنی دنبال می‌کند.

رشد علاقه آمریکا به فوتبال انگلیس در قرارداد رکوردشکن حقوق رسانه‌ای لیگ برتر در سال ۲۰۲۲ منعکس شد. طبق گزارش‌ها شبکه NBC Sports برای قرارداد شش‌ساله جدید خود ۲.۷ میلیارد دلار (۲.۰۶ میلیارد پوند) پرداخت کرده است.

سرمایه‌گذاری روی واقعیت مجازی

اما علاوه بر اینکه فوتبال یکی از معدود «تجربیات زنده تلویزیونی مشترک» را ارائه می‌دهد که جایگاه‌های تبلیغاتی پرسودی دارند، ممکن است فرصت‌های بیشتری برای پوشش پشت‌صحنه لیگ برتر وجود داشته باشد. مشابه آنچه در پوشش بازی‌های NBA در آمریکا مشاهده می‌شود، جایی که بازیکنان بلافاصله پس از بازی‌ها در رختکن مصاحبه می‌شوند.

طبق آخرین گزارش سالانه منچستریونایتد، این باشگاه اکنون «جامعه جهانی ۱.۱ میلیارد هوادار و دنبال‌کننده» دارد. چنین اعدادی باعث می‌شود که مالکان این باشگاه و دیگران نسبت به پتانسیل متاورس برای ارائه تجربه‌ای مشابه حضور در روز مسابقه، خوش‌بین باشند.

همسایه آن‌ها، منچسترسیتی، در سال ۲۰۲۲ با امضای قرارداد متاورس با سونی، قدم جدیدی در دنیای مجازی برداشت. واقعیت مجازی می‌تواند به هواداران در سراسر جهان این حس را بدهد که در یک مسابقه زنده حضور دارند، کنار دوستانشان نشسته‌اند و همراه با جمعیت هم‌خوانی می‌کنند.

برخی سرمایه‌گذاران حتی مطمئن‌ هستند که پیشرفت‌های فناوری آواتار به سبک گروه آبا (ABBA) روزی به هواداران امکان می‌دهد تا شبیه‌سازی‌های سه‌بعدی زنده از مسابقات لیگ برتر را در استادیوم‌های سراسر جهان تماشا کنند.

تلاش آمریکایی‌ها برای برگزاری بازی ها در کشورهای دیگر

در کوتاه‌مدت، نشانه‌هایی وجود دارد که مسابقات رقابتی با حضور تیم‌های برتر مردان انگلیس ممکن است به‌زودی در آمریکا یا مکان‌های دیگر برگزار شود. تاد بولی، یکی از مالکان چلسی، پیش‌تر پیشنهاد داد که برخی از عناصر ورزش‌های آمریکایی مانند (All-Star) برای افزایش درآمد در فوتبال ترکیب شوند. در واقع، در سال ۲۰۰۸، لیگ برتر به‌طور آزمایشی ایده «بازی سی‌ونهم» در خارج از کشور را مطرح کرد. ایده ای که به‌سرعت رد شد.

مالکان آمریکایی بیرمنگام سیتی مشتاق بودند که بازی این فصل لیگ یک EFL مقابل رکسهم را در آمریکا برگزار کنند، اما این پیشنهاد نیز چندان پیش نرفت. تام ورنر، رئیس لیورپول، می‌گوید مصمم است که بازی‌ها در خارج از کشور برگزار شود و تغییرات اخیر در کتاب قوانین فیفا، نهاد حاکم جهانی فوتبال، می‌تواند این پیشنهاد را آسان‌تر کند.

مزایای بالقوه برگزاری بازی‌ها در خارج از کشور شامل درآمدهای بالاتر در روز مسابقه، افزایش آگاهی از برند و بهبود حقوق پخش است. این طرح احتمالاً با مخالفت شدید هواداران محلی روبرو خواهد شد. حداقل مالکان آمریکایی می‌دانند که در آمریکا با همان دشمنی‌ای که در انگلیس به دلیل افزایش قیمت بلیت‌های روز مسابقه با آن مواجه شده‌اند، روبرو نخواهند شد.

وقتی لیونل مسی، اسطوره آرژانتینی، در سال ۲۰۲۳ به تیم جدید MLS، اینتر میامی، پیوست، قیمت بلیت‌های فصل تقریباً دو برابر شد. در حالی که در انگلیس مخالفت‌های صوتی با افزایش قیمت بلیت‌ها وجود دارد، این موضوع در کاهش حضور تماشاگران در بازی‌های مقابل حریفان باکیفیت تأثیری نداشته است. برای مثال استون ویلا برای دیدار لیگ قهرمانان مقابل بایرن مونیخ تا ۹۷ پوند قیمت‌گذاری کرد.

کریس هک، مدیر عملیات ویلا، از این قیمت‌ها دفاع کرد و گفت که برای رقابت‌پذیر ماندن باشگاه، تصمیمات دشواری باید اتخاذ شود.

درآمد روز مسابقه منچستر یونایتد در هر فصل لیگ برتر ( بر حسب میلیون پوند)

درآمد روز مسابقه منچستر یونایتد در هر فصل لیگ برتر ( بر حسب میلیون پوند)

درآمدزایی یا رضایت هوادار؟ آمریکایی‌ها به کدام یک اهمیت بیشتری می‌دهند؟

در طول دهه ۲۰۱۰، با افزایش سریع درآمدهای پخش، بسیاری از مالکان لیگ برتر تلاش چندانی برای افزایش قیمت بلیت‌ها و ایجاد تنش با پایگاه هواداران وفادار خود نکردند. در واقع، منچستریونایتد در فصل ۲۰۲۱-۲۲، زمانی که فوتبال از همه‌گیری کرونا خارج می‌شد، درآمد روز مسابقه‌اش تفاوت چندانی با فصل ۲۰۱۰-۱۱ نداشت.

با این حال، این آتش‌بس ناپایدار بین هواداران و مالکان به پایان رسید. توقف نسبی رشد درآمدهای پخش از سال ۲۰۱۷، همراه با قوانین کنترل هزینه که شروع به تأثیرگذاری بر توانایی باشگاه‌ها برای صرف هزینه در خرید بازیکنان و دستمزدها کرده‌اند، رویکرد باشگاه‌ها را نسبت به کاهش قیمت بلیت‌ها تغییر داده است. این امر منجر به افزایش قابل‌توجه قیمت بلیت‌های تکی و بلیت‌های فصلی توسط برخی باشگاه‌ها شده است.

با این حال، هواداران دارای بلیت فصلی و دیگر هواداران محلی در مقایسه با هواداران خارجی و گردشگران، که درآمدزایی بیشتری دارند، پول کمی برای باشگاه‌ها تولید می‌کنند. این هواداران خارجی ممکن است تنها یک بار در فصل تیم مورد علاقه خود را به‌صورت زنده تماشا کنند. آن‌ها اما وقتی به استادیوم می‌آیند، نه‌تنها احتمال بیشتری دارد که قیمت‌های بالاتر روز مسابقه را بپردازند، بلکه هزینه بیشتری برای خرید محصولات، خدمات پذیرایی و دیگر پیشنهادات باشگاه صرف می‌کنند.

نسل امروزی مالکان آمریکایی لیگ برتر، که به دنبال سود حداکثری هستند و توسط خانواده گلیزر پیشگام شده‌اند (کسانی که دریافتند «استفاده حداکثری از دارایی» به معنای چیزی فراتر از تماشای دویدن بازیکنان فوتبال است) درک کرده‌اند که ارزش بسیار بیشتری از تیم‌های فوتبال انگلیسی می‌توان استخراج کرد. هواداران وفادار محلی ممکن است از این موضوع خوششان نیاید، اما انقلاب آمریکایی‌ها در فوتبال انگلیس هنوز به پایان نرسیده است.

چرا میسن ماونت در نگاه مربیانش تا این حد پر اهمیت است؟

عماد معمار، فوتبال لب– بازیکنانی که مورد علاقه هواداران هستند، همیشه مورد قدردانی مربیانشان قرار نمی‌گیرند.اما میسن ماونت همیشه مهره‌ای پر اهمیت برای مربیانش بود. زمانی که میسن ماونت در اوج فوتبال خود بود( که حالا حدود نیم دهه از آن زمان می‌گذرد) در آستانه یورو 2020، درست نقطه مقابل جک گریلیش بود. در حالی که گریلیش یک سرگرم‌کننده، یک بازیکن فانتزی باز و یک بازی‌ساز شعبده باز بود، ماونت به عنوان شاگرد خوب مربی شناخته می‌شد. گاهی اوقات، مردم دقیقاً به این فکر می‌کردند که او چه چیزی برای ارائه دارد.

اگر گریلیش یک بازیکن منفرد و تک رو بود، مانت یک اسکواد پلیر بود. اول از همه، او دستورات مربی را به دقت اجرا می‌کرد. علاوه بر این، او درک تاکتیکی خوبی از بازی داشت. همیشه سیستم مربی را درک می‌کرد، می‌دانست چگونه فضاها را پیدا کند و چگونه بهترین بازیش را با هم‌تیمی‌هایش به نمایش بگذارد.

شکست امیدوار کننده

در جریان شکست یک بر صفر یکشنبه شب مقابل آرسنال، منچستر یونایتد شانس های بهتری ایجاد کرد و بر بازی مسلط بود. ماونت در این بازی دوباره یادآوری کرد که چرا مربی هایش به او ارزش زیادی میدهند.

اینکه میسن ماونت بازی را فیکس شروع کند یک تصمیم سورپرایز کننده بود. انتظار ها بر این بود که خرید های تابستانی منچستر، یعنی بنیامین ششکو، متئوس کونیا و برایان امبومو بازی را در سیستم 1-2-4-3 روبن آموریم شروع کنند. ولی با توجه به این نکته که ششکو فقط یک هفته در پیش فصل حضور داشت، فرصت به ماونت رسید. کونیا در راس خط حمله و ماونت کمی عقب تر از و در جناح چپ بازی میکرد. دقیقا همان نقش و همان سیستمی که او بهترین بازی هایش را زیر نظر توماس توخل در چلسی انجام داده بود.

پس از به عهده گرفتن هدایت یونایتد توسط آموریم در نوامبر گذشته، تنها سه بازیکن در ترکیب تیم وجود داشتند که دقایق بیشتری از میانگین دقایق بازی شده در طول دوران حرفه‌ای خود را در سیستم سه دفاعه پشت سر گذاشته بودند: راسموس هویلون، مانوئل اوگارته و میسن ماونت. این موضوع که آیا آن دو بازیکن دیگر دارای توانایی‌های فنی لازم هستند یا خیر، هنوز در پرده ابهام قرار دارد. اما برای ماونت، مسئله اصلی بیشتر حفظ آمادگی بدنی است. او حتی دو سال پس از پیوستن به یونایتد، هنوز موفق نشده ۹۰ دقیقه کامل در لیگ برتر برای این تیم به میدان برود.

جاگیری و بازی تیمی درست ماونت

اما از همان ابتدای بازی دیروز، به نظر می‌رسید ماونتِ قدیمی بازگشته است. این پاس بلند دروازه‌بان، آلتای باییندیر را به او در نظر بگیرید. او کاملاً در موقعیت مناسبی بین مدافع راست بن وایت و مدافع میانی ویلیام سالیبا قرار دارد. به گابریل نگاه کنید که در حالی که دستانش را بالا میبرد، می‌پرسد چه کسی ماونت را مارک می‌کند؟ سؤال او کاملاً به جا است و پاسخ این است که احتمالاً باید سالیبا مسئول او می‌بود. اما ماونت در بازی روز یکشنبه به طور مداوم با قرارگیری دقیقاً در چنین موقعیت‌هایی توپ را دریافت می‌کرد.

نقش ماونت در طراحی حملات شیاطین سرخ

آنچه شما واقعاً از یک بازیکن راست‌پا در سمت چپ مهاجم، عقب تر از آن انتظار دارید، این است که بتواند بین خطوط حریف فضا پیدا کند و برای مهاجمان دیگر پاس های در عمق ارسال کند.
ماونت این توانایی را در دقیقه پنجم بازی نشان داد، با ارسال این پاس در عمق برای امبومو که یادآور توپی بود که برای کای هاورتز زد تا تنها گل پیروزی چلسی در فینال لیگ قهرمانان اروپا 2021 برابر منچسترسیتی را به ثمر برساند. در اینجا، امبومو قبل از اینکه مستقیماً به سمت دیوید رایا شوت بزند توپ را کمی بیش از حد به سمت بیرون برد و موقعیت از دست رفت.

پاس دیگر ماونت به امبومو، این ارسال بلند به نقطه مقابل زمین در اواسط نیمه اول بود. زمانی که آموریم در فصل گذشته جایگزین اریک تن هاخ شد، این تغییر جهت‌های بازی تبدیل به ویژگی تعیین‌کننده تیم او شد. این ارسال به امبومو اجازه داد تا دیوگو دالو که به صورت اورلپ حرکت می‌کرد را صاحب توپ کند. اگرچه پاس او با تأخیر همراه بود و وینگ بک راست یونایتد در موقعیت آفساید قرار داشت.

عمده نقشه های سیستم 1-2-4-3 مبتنی بر ترکیب مهاجم‌های پشت مهاجم مرکزی و وینگ بک‌ها هستند. و ماونت دقیقا میدانست وینگ بک او کجاست.

این یک مثال بارز است : او وایت را به مرکز کشاند و می‌دانست که فضای پشت او خالی خواهد شد. او با این کار پاتریک دورگو را با یک نیمه کامل فضای خالی صاحب توپ کرد.

عملکرد چشم نواز دورگو در کنار ماونت

این بازی، بهترین عملکرد پاتریک دورگو از زمان پیوستن او به یونایتد بود و بازی کردن کنار ماونت یکی از دلایل این عملکرد چشمگیر بود. ماونتی که بیش از هر چیز, بازی را برای هم تیمی هایش ساده می‌کند.

مشخصا دورگو از بازی کنار ماونت لذت می‌برد. مثلا در اینجا، او یک قرار اندرلپ انجام داد در حالی که ماونت عرض زمین را در اختیار دارد.

کارهای ترکیبی در جناحین

یونایتد در نیمه دوم تهدید هجومی خود را در سمت چپ افزایش داد، زمانی که لوک شاو که در سمت چپ دفاع سه نفره آن‌ها بازی می‌کرد. او به طور مداوم به جلو حرکت میکرد تا به حمله بپیوندد.

در این صحنه، دورگو در کناره زمین قرار دارد، شاو حرکت آندرلپ را انجام می‌دهد، و ماونت می‌تواند در موقعیت باقی بماند تا توپ را پس از کاتبک دریافت کند و شوت مناسبی بزند که بلاک می‌شود.

رگه‌هایی از چرخش بازیکنان هم در بازی مشاهده می‌شد. مثلا اینجا دورگو جایی قرار دارد که انتظار دارید ماونت را آنجا ببینید. شاو موقتا در نقش دورگو اورلپ کرده و ماونت عقب‌تر از هر دوی این‌ها، پاس رو به جلو می‌دهد.

 

ناهماهنگی‌ها در جناح دیگر

در حالی که برخی از این موارد در تئوری ساده به نظر می‌رسند، مشکلات یونایتد در سمت راست، اهمیت درک متقابل بین بازیکنان را نشان به ما نشان داد.

امبومو در ابتدا هنگامی که از عقب دریبل می‌زد خوب شروع کرد، اما علاوه بر پاس تأخیری قبلی که دالو را در آفساید قرار داد، در اینجا او متوجه نشد که آماد چه نوع پاسی را می‌خواهد و توپی را به عمق فرستاد درست در زمانی که آماد فرارش را متوقف کرده بود.

اکنون 6 سال از اولین بازی ماونت در لیگ جزیره می‌گذرد. جایی که او علی رغم باخت 4-0 چلسی در اولدترافورد در بحث جاگیری و برقراری ارتباط بین خطوط عملکرد شایسته‌ای داشت.

برای آن‌هایی که کیفیت فنی او را زیر سوال می‌برند، بازی هفته گذشته یک عملکرد خوب بدون گل و پاس گل دیگر برای ماونت بود.

یونایتد 3 بازیکن هجومی خارق‌‌العاده به ترکیب خود اضافه کرد ولی آن‌ها پیش از این هم بازیکنان خوبی را به خدمت گرفته بودند. آنچه آن‌ها کم‌تر از آن بهره می‌بردند، انسجام تیمی بود. و ماونت یک اسکواد پلیر است که عملکرد بازیکنان اطرافش را بهبود می‌بخشد.

این، همان دلیل علاقه بی‌شمار مربیان ماونت به اوست.

آرنه اسلوت چگونه تیمش را آماده مسابقات می‌کند؟ از حمام‌های یخ تا چکاپ سلامتی

آرنه اسلوت در تمرینات لیورپول

مربی جدید با شیوه‌هایی متفاوت


عماد معمار، فوتبال‌لب – از زمان روی کار آمدن آرنه اسلوت به عنوان مربی لیورپول، فرآیندی به اسم “بیدارسازی بدن” به بخش مهمی از روتین بازیکنان تبدیل شده است.
مربی هلندی و دستیارانش تمرینات تنفسی را مثل تمارین عادی، پیش از مسابقات تدارک می‌بینند.حمام‌های یخ هم جزوی از فرآیند ریکاوری بعد از هر مسابقه هستند.

اندرو رابرتسون پس از پیروزی تیمش مقابل ولورهمپتون به خبرنگاران گفت:
ما از هیچ تلاشی دریغ نمی‌کنیم. کارکنان تیم واقعا عالی عمل می‌کنند تا ما را برای هر بازی آماده کنند و مطمئن شوند که تا حد ممکن سرحال هستیم.
یک تغییر جدید برای بازیکنان، این است که آن‌ها بر خلاف زمان یورگن کلوپ اجازه دارند شب قبل از مسابقات خانگی را در منزل خود استراحت کنند.
با وجود موفقیت‌های پرشمار یورگن کلوپ در بندر مثل رکورد 68 بازی شکست ناپذیری متوالی در بازی‌های خانگی لیگ، سخت به نظر می‌رسید که چنین تغییراتی باعث بهبود عملکرد تیم شوند اما آرنه اسلوت بر این باور است که بازیکنان اینگونه می‌توانند استراحت بهتری داشته باشند.

آرنه اسلوت در لیورپول

پیش از برتری ۳-۰ بندرنشینان مقابل شیطاین سرخ، تعدادی از بازیکنان لیورپول که منزل‌شان در منطقه چشایر بود، به جای اقامت در هتلی نزدیک الدترافورد، در خانه‌هایشان ماندند.

برای بازی‌های خانگی, بازیکنان هنوز زمان زیادی را با یکدیگر می‌گذرانند. مثلا برای بازی‌هایی که غروب شروع می‌شوند، بازیکنان حوالی ظهر دور هم جمع می‌شوند.
به نظر می‌رسد شیوه اسلوت جواب داده است. لیورپول با اسلوت فصل موفقی را گذرانده و آن‌ها فاتح لیگ برتر شده‌اند. آن‌ها حتی در بازی‌های تایم ظهر، پس از بازی‌های لیگ قهرمانان هم عملکرد خوبی داشته‌اند (چیزی که یورگن کلوپ بار‌ها از آن شکایت کرده بود)

تدابیر اسلوت و دستیارانش برای رفع مشکلات گذشته

در دفتر کار اسلات در کمپ تمرینی آکسا در کرکبی، چندین مانیتور روی دیوار نصب شده تا او بتواند تاکتیک‌ها و موقعیت‌های ضربات ایستگاهی را تحلیل کند.

اتاق بغلی متعلق به مربیان است و به یک سالن ارائه متصل می‌شود؛ جایی که اسلات به‌طور مداوم جلسات گروهی و انفرادی با بازیکنان برگزار می‌کند. این جلسات اگرچه مکرر هستند، اما معمولاً کوتاه و مختصرند، چرا که اسلات ترجیح می‌دهد پیام‌هایش را صریح و کوتاه بیان کند.

بازیکنان کم‌کم با سبک آرام اما رک اسلات آشنا می‌شوند؛ او به وضوح نقاط قوت و بخش‌های قابل بهبود هر بازیکن را توضیح می‌دهد. اما به جای صرفاً گفتن خواسته‌هایش، دوست دارد با استفاده از ویدئو، مثال‌های عینی نشان دهد. به همین خاطر، او ارتباط تنگاتنگی با تیم تحلیل ویدئویی باشگاه دارد.

آنالیزورها، ستون های اصلی تصمیمات فنی اسلوت

دنیل اسپریت مسئول تحلیل مسابقات و توسعه بازیکنان برتر است و بخشی از کارش، استخراج لحظات کلیدی بازی همزمان با پخش زنده است. کار او, این قابلیت را به اسلوت می‌دهدکه قبل از صحبت با رسانه‌ها، تصاویر را بررسی کند. خود او می‌گوید این روش به صحبت‌هایش اعتبار بیشتری می‌بخشد.

تحلیل‌گران در طول هفته با ارائه داده‌های کلیدی، مستقیماً بر تصمیمات اسلات برای آماده‌سازی تیم تأثیر گذاشتند. در مقاطعی از فصل، مثلا در بازی مقابل ولوز و بولونیا، تاکتیک کرنرهای لیورپول به سمت داخل تنظیم شد، چون تحلیل‌ها، با همکاری آرون بریگز (مربی جدید ضربات ثابت) نشان می‌داد این روش احتمال گلزنی را بالاتر می‌برد.

پیروزی ۳-۱ مقابل میلان در سان سیرو هم نمونه دیگری از این هماهنگی بود. جایی که گل‌های کوناته و فن دایک از ضربات ایستگاهی، حاصل هدف‌گذاری روی محوطه شش‌قدم بود.

فندایک در تیم آرنه اسلوت

پیشنهادات آنالیزور ها برای اسلوت بسیار بااهمیت هستند.
برای مثال در بازی افتتاحیه فصل مقابل ایپسویچ تاون، تصمیم اسلوت برای دفاع کردن فولبک‌هایش در عمق بیشتر و به صورت متراکم تر، حاصل گفتگو با آنالیزورها بود.

ترکیبی از نظم و آزادی عمل

اگرچه رایان گرونبرخ تحت هدایت اسلات به دلیل توانایی‌اش در دریبل‌ و حمل توپ های طولانی خوش درخشیده، اما در برخی بازی‌ها، استراتژی حریفان این امکان را برای او سخت‌تر کرده است. اسلوت اغلب درباره دوئل‌ها صحبت می‌کند و در بازی مقابل بولونیا تصمیم گرفت که لیورپول به صورت نفر به نفر دفاع کند، که در تئوری، برای بازیکنی مثل گراونبرخ سخت‌تر بود تا از فشار رها شود و کارهای همیشگی خود را انجام دهد.

با این حال، همان‌طور که الکسیس مک آلیستر، همبازی گرونبرخ در هافبک، در کنفرانس مطبوعاتی پیش از آن بازی گفت:
«ما سعی می‌کنیم ساختار مشخصی داشته باشیم و بدانیم هم‌تیمی‌هایمان در کجا قرار خواهند گرفت، اما در عین حال آزادی عمل هم داریم.»

اسلوت توضیح داد که می‌خواهد بازیکنانش «ساختار را حس کنند». او تأکید کرد که اگرچه انتظار دارد بازیکنان بدون توپ از دستوراتش پیروی کنند، اما این موضوع در زمان مالکیت توپ متفاوت است.

او گفت:
«وقتی توپ را نداریم، جایی برای آزادی عمل وجود ندارد. فقط سخت کوشی و انجام وظیفه است. اما وقتی صاحب توپ هستیم، به ویژه در یک‌سوم آخر زمین، به کیفیت فردی بازیکنان هم تکیه می‌کنیم. ما تا حد امکان آن‌ها را در موقعیت‌های مشخصی قرار می‌دهیم که ناشی از ساختار است، اما در نهایت ارتباط زیادی با کیفیت فردی بازیکنان دارد.»

آرنه اسلوت

فندایک پس از پیروزی مقابل بولونیا به خبرنگاران گفت:
«جلسات زیادی داریم. جلسات ویدیویی متعدد که دقیقاً به ما نشان می‌دهد اسلوت چه انتظاری دارد، چه کارهایی را خوب انجام می‌دهیم و چه بخش‌هایی نیاز به بهبود دارد.»

خونسردی در حین صراحت

اگرچه اسلات در بیشتر دوران حضورش در آنفیلد تاکنون آرامش خود را حفظ کرده، اما گه‌گاه نشانه‌هایی از خشم نیز در او دیده می‌شود.

فندایک در این باره توضیح داد:
«گاهی اوقات (اسلوت) در صورت لزوم صدایش را بالا می‌برد. اما اینطور نیست که بی‌دلیل فریاد بزند. او بلافاصله می‌تواند به ما نشان دهد: “به این نگاه کن، اینجا چه کار می‌کنی؟ باید این کار را می‌کردی”. این ویژگی خوبی است.»

پس از بازی ولورهمپتون، اسلوت مانند تمام بازی‌های قبلی‌اش در لیورپول، ارزیابی خود را کوتاه و مختصر بیان کرد. بازیکنان یکشنبه را تعطیل بودند، در حالی که اسلات به بررسی اشکالات بازی در مولینو (علیرغم کسب سه امتیاز) پرداخت.

اسلات پیش از بازی بولونیا گفت:
«زیاد عصبانی نمی‌شوم. فکر هم نمی‌کنم هر روز از کوره در رفتن ایده خوبی باشد، چون در این صورت بازیکنان پس از مدتی می‌گویند: “باز هم شروع کرد به فریاد زدن”. این روش جواب نمی‌دهد. به نظر من بهتر است به آن‌ها نشان دهیم دقیقاً چه کاری را اشتباه انجام داده‌اند.»

شاهکار تیم داده‌ای قرمزها


زمانی که لیورپول به دنبال جایگزینی برای یورگن کلوپ بود، مدل‌های داده‌محور اسلات را در سه حوزه کلیدی در صدر فهرست قرار دادند:

سبک بازی, سابقه بهبود عملکرد فوتبالیست‌ها در فاینورد و پیشگیری از مصدومیت (با روش‌های تمرینی خاص و مدیریت حجم کاری بازیکنان)

نکته جالب این بود که این نتایج علی‌رغم وزن منفی مدل دیتای لیورپول برای لیگ هلند (به دلیل سطح پایین‌تر نسبت به لیگ‌های اروپایی بزرگ) به دست آمد، که این مطلب, توانایی چشمگیر مربی هلندی را در این فاکتورها نشان می‌دهد.

تفاوت‌های کلیدی در تحلیل حریفان:

در حالیکه کلوپ در جلسات آنالیز بیشتر بر تاکتیک‌ها و تهدیدات تیمی حریف تمرکز می‌کرد، اسلوت بیشتر روی تحلیل فردی بازیکنان مهم حریف و نقاط ضعف برجسته آن‌ها است.

اسلوت قبل از جلسات توجیهی، با داده‌های کامل حاضر می‌شود و گاهی از تخته سفید برای نمایش موارد زیر استفاده می‌کند:

نقاط قوت حریف که باید خنثی شوند.
ضعف‌هایی که باید مورد هدف قرار گیرند.

نقش دستیاران اسلات:

اشپیگه هولشوف مسئول جلسات فردی یا جلسات گروهی کوچک است. مثلا جلسه 4 نفره ای با حضور مدافعین میانی تیم شکل گرفت تا آن‌ها با وظایف جدید خود آشنا شوند.

آرنه اسلوت

روال جدید تمرینات تحت هدایت آرنه اسلات

بازبینی دقیق جلسات تمرین
اسلوت پس از اتمام هر جلسه تمرین، ویدیوها را مرور می‌کند تا نقاط قابل بهبود را شناسایی کند. اگرچه او در جزئیات وسواس دارد و روزهای تمرین نسبت به زمان کلوپ طولانی‌تر هستند، اما تمرینات در مقایسه با دوران کلوپ با فشار کمتری انجام می‌شود تا خطر مصدومیت کمتر شود. همچنین زمان بیشتری در سالن بدنسازی با برنامه‌های فردی که تیم پزشکی و عملکرد تنظیم کرده‌اند، صرف می‌شود.

روتین جلسات تمرین

اکنون برای بازیکنان اجباری است که صبحانه را به صورت گروهی در کرکبی میل کنند. یک روز معمولی حدود ساعت 9:45 صبح با بررسی وضعیت سلامت آغاز می‌شود. بازیکنان اطلاعاتی مانند کیفیت خواب خود را در یک اپلیکیشن ثبت می‌کنند. قبل از شروع تمرین اصلی که دو ساعت بعد آغاز می‌شود، جلساتی شامل یوگا و هیدروتراپی ممکن است برگزار شود.

تمرینات معمولاً حدود یک ساعت و نیم طول می‌کشد و بازیکنان تا ساعت 3 بعدازظهر به خانه بازمی‌گردند. روز قبل از مسابقه، اسلوت جلسه‌ای نسبتاً طولانی‌تر برگزار می‌کند و در این مرحله ترکیب تیمی که انتخاب کرده است مشخص می‌شود.

پیش از بازی بولونیا، از تیم لیورپول عکس‌هایی منتشر شد که در حال دویدن به دنبال توپ‌های تنیس قرارگرفته روی مخروط‌ها بودند و سپس از میان یک دروازه می‌گذشتند. این تمرین شامل دویدن‌های کوتاه و سریعی بود که اسلوت در طول بازی‌ها انتظار دارد. او به تمرینات تک‌به‌تک علاقه دارد، زیرا معتقد است این تمرینات رقابت بین بازیکنان را افزایش می‌دهد، به‌ویژه در روز مسابقه که جو جدی‌تر می‌شود و تمرکز افزایش می‌یابد.

روش‌های اسلوت لزوماً انقلابی نیستند، اما با دقت و ظرافت تنظیم شده‌اند. آزمایش‌های سخت‌تری در پیش است، اما در حال حاضر این روش‌ها برای او مؤثر واقع شده‌اند.

سلهرست پارک و ماجرای تمام نشدنی بازسازی؛ پروژه ادامه دار کریستال پالاس.

سلهرست پارک لندن استادیوم خانگی باشگاه کریستال پالاس
سلهرست پارک استادیوم باشگاه کریستال پالاس در لندن

عماد معمار، فوتبال لب– عقاب های لندن در ادامه طرح گسترش درآمد های فوتبالی خود و برندینگ مناسب برنامه بازسازی و بهبود استادیوم خود را طرح ریزی کردند. سلهرست پارک به عنوان استادیوم خانگی باشگاه کریستال پالاس واقع در لندن با ظرفیتی 25هزار نفری از استاندارد های میزبانی لیگ برتر برخوردار است. با این حال، عقاب های شرق لندن از سال 2014 به فکر بهبود وضعیت میزبانی خود از تیم حریف و تماشاگران افتادند. ایده ای که به پروژه بازسازی استادیوم منجر شد.

افزایش هزینه ها برنامه ی عقاب ها برای سلهرست پارک را بهم نریخت

پروژه ای که اولین بار در سال 2017 کلید خورد و انتظار میرفت تا سال 2021 به اتمام برسد, با تاخیر ها و افزایش هزینه ها روبرو شد. هزینه احتمالی در ابتدای کار برای پالاس بین 75 الی 100 میلیون یورو بود اما در سال 2022 این عدد به 150 میلیون افزایش پیدا کرد و هم اکنون رقم تخمینی 200 میلیون یورو است. عقاب ها اما همچنان خود را ملزم به اتمام پروژه بازسازی سلهرست پارک می بینند.

گزینه های روی میز چه چیز هایی هستند؟

برنامه اولیه این بود که ساخت و ساز در پشت, بالا و اطراف جایگاه اصلی(جایگاهی که در سال 1924 بنا شد.) انجام شود و سپس آنرا تخریب کنند. با این حال یکی از گزینه های جدیدی که مطرح شد, این بود که جایگاه فعلی به طور کامل تخریب و سپس بازسازی شود.

در حالی که این روش احتمالا روند تکمیل پروژه را سرعت می بخشد, اما به طور چشمگیری ظرفیت ورزشگاه سلهرست پارک در طول ساخت و ساز محدود میشود, چرا که دیگر درآمدی از 6000 تماشاگر فعلی که در این جایگاه حضور دارند, دریافت نخواهد شد.

عکس قدیمی از سلهرست پارک

در صورت انتخاب این روش (تخلیه کامل و ساخت مجدد)، مجموعه‌ای کوچک‌تر از صندلی‌های موقتی در جلوی جایگاه ساخته خواهد شد، اما این کار با مشکلات عملیاتی همراه است — از جمله مهم‌ترین آن‌ها، پیدا کردن مکانی مناسب برای میزبانی مهمانان ویژه در روز مسابقه است؛ بخشی که سهم بزرگی از درآمد باشگاه خارج از حق پخش تلویزیونی را تشکیل می‌دهد. باشگاه باید برای این موضوع چاره‌ای بیندیشد، همچنین برای هوادارانی که بلیت بازی های فصل ساخت و ساز را تهیه کردند باید تدبیری اندیشید.

این گزینه کم‌طرفدارترین سناریو است و با اینکه هنوز در دست بررسی قرار دارد، احتمال اجرای آن کمتر از برنامه اولیه‌ای است که امکان حفظ کامل ظرفیت جایگاه اصلی را از طریق ساخت‌وساز از بالا و اطراف فراهم می‌کند.

پس از تکمیل پروژه, ظرفیت ورزشگاه از 25486 به 34259 نفر افزایش خواهد یافت.

اما باشگاه چگونه هزینه های بازسازی سلهرست پارک را پرداخت خواهد کرد؟

قرار بود تأمین مالی پروژه در ابتدا از طریق سهام‌داران باشگاه پالاس انجام بگیرد، چرا که استیو پریش، رئیس باشگاه، تمایلی به وام گرفتن کل مبلغ نداشت و در عوض ترجیح می‌داد منابع مالی را به صورت ترکیبی از بدهی و سرمایه (سهام) تأمین کند.

گزینه‌های مختلفی در حال حاضر میان سهام‌داران در حال بررسی است، اما با وجود تداوم عدم قطعیت درباره آینده سهام جان تکستور در باشگاه و این واقعیت که هر چهار شریک اصلی باید در هرگونه افزایش سرمایه مشارکت کنند، باشگاه پالاس همچنان اطمینان دارد که موفق به تأمین منابع مالی لازم خواهد شد.

با این حال، هنوز پرسش‌هایی در مورد صرفه اقتصادی این پروژه باقی مانده است. ورزشگاه بازسازی حدودا 20 میلیون پوند درآمد سالانه اضافی برای باشگاه پالاس به همراه خواهد داشت, که به این معناست که ممکن است حدود یک دهه طول بکشد تا پروژه به نقطه سر به سر برسد.

طرح جدید سلهرست پارک در لندن پس از بازسازی

دلیل این همه تاخیر چه بود؟

روز شنبه آینده هفت سال از زمانی می‌گذرد که باشگاه پالاس به‌طور اولیه از شورای منطقه کرویدون مجوز برنامه‌ریزی دریافت کرد. البته مشروط بر توافق بر سر قرارداد بخش 106. قراردادی که مطابق آن قرار بود برای تأمین مالی طرح‌های بهبود جامعه محلی استفاده شود.

با این‌که قرارداد S106 نهایی شد، اما پالاس آن را امضا نکرد. پس از تغییراتی در طرح توسعه لندن (طرحی که مشخص می‌کند پایتخت بریتانیا در 20 تا 25 سال آینده چگونه توسعه خواهد یافت) باشگاه موظف شد تا درخواست برنامه‌ریزی اصلاح‌شده‌ای ارائه دهد.

این درخواست اما اصلاح‌شد. نهایتا در آگوست سال پیش توسط کمیته برنامه‌ریزی شورای کرویدون تأیید شد و قرارداد S106 نیز از آن زمان به امضای هر دو طرف رسید.

سال پیش، سایت The Athletic فاش کرد که حتی تا سال 2020، باشگاه پالاس گزینه بازگشت به کریستال پالاس پارک را مد نظر داشت. جایی که در سال 2011 برای آن طرح‌هایی ارائه شد، اما ان طرح ها هرگز دنبال نشدند.

این احتمال که باشگاه به خانه اصلی خود در تپه سیدهانهام در جنوب‌شرقی لندن( چند مایل شمال‌تر از سلهرست) بازگردد، فراتر از مذاکرات اولیه نرفت. پالاس در عوض، بار دیگر به بازسازی ورزشگاه سلهرست پارک متعهد شد.

استادیوم سیدهانهام در جنوب شرقی لندن

زمانی که پاندمی کووید-۱۹ در مارس 2020 شروع شد، باشگاه پالاس تصمیم گرفت توسعه آکادمی باشگاه را در اولویت قرار دهد. پروژه‌ای کوچکتر و کم‌هزینه‌تر که حدود30 میلیون یورو هزینه داشت. پیش از آغاز کار روی ساخت جایگاه اصلی، مدتی طول کشید تا باشگاه با فروشگاه زنجیره‌ای Sainsbury’s برای خرید قطعه‌ زمینی به توافق برسد. زمینی که بخشی از پارکینگ این فروشگاه بود. معامله‌ای که به گزارش The Athletic، چندین میلیون پوند ارزش داشت. تمام این عوامل باعث تأخیرهایی شدند. در این مدت، تورم هم باعث افزایش هزینه‌های ساخت‌وساز در همه زمینه‌ها شد و این مسئله تأثیر زیادی بر باشگاه پالاس گذاشت.

آیا پروژه هنوز شروع نشده ؟

در ماه ژوئن سال گذشته، باشگاه پالاس کارهای مقدماتی روی ورزشگاه را آغاز کرد . آنها ساختمان‌های قدیمی موقتی که بین جایگاه‌های Holmesdale Road و جایگاه اصلی قرار داشتند را به منطقه‌ای بازتوسعه‌شده در پشت باکس‌های اجرایی Whitehorse Lane منتقل کردند. جایی که پیش‌تر میزبان کلاب شبانه Crystals بود.

با این حال، در حال حاضر چندین مسئله وجود دارد که نیاز به تصمیم‌گیری دارد تا کار ساخت‌وساز اصلی بتواند آغاز شود. در نتیجه، پروژه با تأخیر بیشتری دست و پنجه نرم میکند. همچنان اما انتظار می‌رود که پس از آغاز عملیات شمع‌کوبی(که شامل فروبردن فونداسیون در زمین است) تکمیل آن دو سال زمان ببرد. پیش‌بینی می‌شود کار قابل‌توجهی در تابستان امسال آغاز شود، اما هنوز مشخص نیست این کارها در عمل چه خواهند بود.

سنگریزه های پیش پای مدیران پالاس

مسائلی در رابطه با خرید تنها خانه با مالکیت خصوصی در Wooderson Close وجود دارد که باشگاه پالاس در حال بررسی گزینه‌های مختلف برای خرید آن است. همچنین یافتن زمینی در محدوده شهر برای ساخت خانه‌های جایگزینی که طبق توافق‌نامه برنامه‌ریزی، باشگاه موظف به احداث آن‌هاست. ساکنانی که در پنج خانه مسکونی اجتماعی در Wooderson Close زندگی می‌کردند (خانه‌هایی که قرار است تخریب شوند.) در اکتبر 2023 به اقامتگاه‌های جدید منتقل شدند و این خانه‌ها در حال حاضر خالی هستند. پالاس موظف است ارزش بازار این خانه‌ها به علاوه 2.5 درصد اضافی را به شورای شهر پرداخت کند. این پروژه همراه با مسیری دشوار و اصلاحات متعدد بود و همچنان برخی پرسش‌ها بی‌پاسخ هستند. ولی باشگاه پالاس علی رغم تمامی مشکلات همچنان اطمینان دارد که بازسازی سلهرست پارک به پایان خواهد رسید.

با ثبات در سقوط, رکوردداران سقوط در میان پرمیرلیگی ها

منتخب سقوط پرمیرلیگی ها

عماد معمار, فوتبال لب– هر اوج گرفتنی, سقوطی دارد. در این مقاله ما به بررسی سقوط پرمیرلیگی ها میپردازیم؛ تیم هایی با بیشترین تعداد سقوط در تاریخ پرمیر لیگ.

از زمان شکل گیری فرمت جدید لیگ برتر در سال 1992, تنها 7 باشگاه سقوط را تجربه نکرده اند. 6 تا از آنها یعنی منچستر یونایتد, آرسنال, تاتنهام, لیورپول, اورتون و چلسی پایه های ثابت لیگ بودند. آخرین تیم اضافه شده به لیست, برایتون است. البته آنها از فصل 18-2017 به لیگ برتر راه پیدا کردند و از آن زمان به دسته پایینتر نرفتند. میتوان به برنتفورد هم اشاره کرد اما از جایی که سابقه آنها کمتر از 5 فصل کامل است, در این آمار به حساب نمی آیند.

اما همانقدر که در انگلیس تیم های ثابت قدم هستند , تیم های آسانسوری هم وجود دارند. در اینجا ما روند این تیم هارا زیر ذره بین میگیریم.

باشگاه هایی با بیشترین تعداد سقوط از زمان تاسیس پرمیرلیگ

نوریچ سیتی و وست بروموریچ؛ الگوی سقوط در پرمیرلیگی ها

نوریچ سیتی با 6 بار سابقه سقوط به دسته پایینتر, جلوتر از بقیه تیم ها, بهترین تعریف برای باشگاه اسانسوری است. آنها اما طبیعتا سابقه بیشترین صعود به سطح اول پرمیر لیگ را هم دارند. اخرین سقوط آنها در فصل 21-2020 بود؛ آنها در حالی فصل را در رتبه آخر تمام کردند که فصل پیش از آن, قهرمان چمپیونشیپ شده بودند. در واقع آنها از 3 دفعه آخری که آنها به پرمیر لیگ راه پیدا کردند, دقیقا فصل بعد طعم تلخ سقوط را چشیدند.

وست بروم با 5 بار تجربه این اتفاق, در یک قدمی نوریچ قرار میگیرد. پس از تجربه فصل های رویایی خود از 2010 تا 2017, آنها وارد سال های سیاهی شدند. آنها نخستین صعودشان به لیگ برتر را در فصل 03-2002 جشن گرفتند اما شادی آنها با دوام نبود و در همان فصل اول به دسته پایینتر بازگشتند. پیش از آخرین سقوطشان در فصل 21-2020, آنها بین سال های 2005 تا 2009, مثال بارزی از یک باشگاه آسانسوری بودند.

لستر سیتی و بلکبرن به ترتیب با تجربه 4 و 2 سقوط, تنها باشگاه هایی هستند که هم شیرینی قهرمانی و هم تلخی سقوط را چشیده اند.

سایر تیم ها

برنلی, میدلزبورو, شفیلد یونایتد, ساندرلند, واتفورد با 4 بار سقوط رکوردی منحصر به فرد در اختیار دارند،سپس بیرمنگام, بولتن, کریستال پالاس, فولهام, هال سیتی, ناتینگهام فارست, کویینز پارک رنجرز با 3 بار پست سر آن ها هستند.

کاردیف, چارلتون, دربی کانتی, ایپسویچ تاون, لیدز یونایتد, منچستر سیتی, نیوکاسل یونایتد, ردینگ, ساوتهمپتون, وستهم یونایتد, ولوز با 2 بار و استون ویلا, بارنزلی, بلکپول, بورنموث, بردفورد, کاونتری, هادرزفیلد, اولدهام, پورتموث, شفیلد ونزدی, استوک سیتی, سوانزی سیتی, سوییندون تاون, ویگان اتلتیک, ویمبلدون, لوتون تاون با 1 بار تیم هایی هستند که به سمت سطح پایین تر رفتند.

باشگاه فوتبال شفیلد یونایتد

باشگاه هایی با بیشترین تعداد سقوط در سطح اول انگلیس(در تمامی زمان ها)

واضح است که لیگ برتر انگلیس قدمتی بیش از 33 سال دارد. پس با در نظر گرفتن کل فصل ها آمار به شکل دیگری خواهد بود.

بیرمنگام و لستر سیتی با 12 بار, رکورد دار این زمینه هستند. آنها در دوران حضور خود در لیگ برتر انگلیس بیش از هرچیزی سقوط را به نمایش گذاشتند. همچنین از سایر تیم های حاضر در لیست نیز در این امر فعال تر بودند.

آخرین حضور بیرمنگام در پرمیر لیگ در فصل 11-2010 بود. آن ها پس از سقوط در آن فصل مدت زیادی را در چمپیونشیپ گذراندند و به نظر می رسید بالاخره سطح مناسب خود را یافتند و در آن به ثبات رسیدند! با این حال, دوره 13 ساله حضور آنها در چمپیونشیپ در فصل 24-2023 با سقوط به لیگ وان به پایان رسید.

حضور سیتیزن ها در این لیست هم جالب توجه است. اکثر طرفداران فوتبال با شنیدن نام منچسترسیتی به یاد روز های خوش تیم آبی پوش یورکشایر از زمان مالکیت اماراتی می افتند، علیرغم موفقیت های پیاپی آنها در فصول پیشین, سیتیزن ها در تاریخ خود 10 بار حس تلخ سقوط را چشیدند.

سایر تیم ها:

وست بروم با 11 بار سقوط به سطح پایین تر نام خود را در این بحث ماندگار کردند، پس از آن ها بولتن با 10 بار حضور در جایگاه های پایین و از دست دادن صلاحیت حضور در لیگ قرار دارد. با عبور از بولتون، برنلی, میدلزبورو, نوریچ سیتی, شفیلد یونایتد, شفیلد ونزدی و ساندرلند با 9 بار در این لیست حضور دارند. دربی کانتی با 8 بار تجربه طعم سراشیبی در نزدیکی آن ها قرار دارد.

لیدز یونایتد, ناتینگهام فارست, استوک سیتی و ولوز با 7 بار سقوط عملکردی به نسبت قابل قبول تر نسبت به سایر تیم های نامبرده دارند، هرچند این آمار برای فرار از این لیست کافی نیست. چلسی, کریستال پالاس, نیوکاسل یونایتد, ناتس کانتی, پرستون نورث اند و وستهم 6 بار طرفداران خود را ناامید کردند و استون ویلا, بلکبرن, کاردیف سیتی, فولام, منچستر یونایتد, کویینز پارک رنجرز و واتفورد با 5 بار سقوط در رده بعدی این لیست قرار دارند.

وداع با ترنت، آینده قرمزها در پست دفاع راست چه خواهد بود؟

ترنت آرنولد پورو فریمپونگ

فریمپونگ؟ پورو؟ بردلی؟ لیورپول چگونه میتواند ترنت آرنولد را جایگزین کند؟

عماد معمار، فوتبال‌لب – با توجه به اخبار و شایعات نقل و انتقالاتی، ترنت آرنولد با اتمام قراردادش در این تابستان، تیم کودکی‌اش را به مقصد رئال مادرید ترک خواهد کرد. ما بررسی می‌کنیم که تیم لیگ برتری چگونه می‌تواند جانشینی برای مدافع راست ظاهراً جایگزین‌ناپذیر خود پیدا کند.

در فاصله 9 بازی مانده به اتمام فصل، با توجه به اختلاف 12 امتیازی لیورپول، به نظر می‌رسد در اواخر ماه می، جشن بزرگی در بندر برپا شود. به هر ترتیب اما، گزارش‌ها حاکی از آن است که ترنت آرنولد تصمیم دارد با انقضای قراردادش به کهکشانی‌ها بپیوندد. خبری که سایه بزرگی بر هفته‌های پایانی فصل انداخت. پسر بومی بندر که از 6 سالگی در لیورپول توپ می‌زد و در فصل گذشته کاپیتان دوم تیم بود، اکنون در حال ترک باشگاه است. موضوعی که چندان به مذاق هواداران لیورپول خوش نمی آید، خصوصا وقتی صحبت از یک استعداد سطح جهانی با توانایی‌هایی منحصر به فرد در پست خود باشد.

اهمیت ترنت به زبان آمار و ارقام

ترنت آرنولد در 349 بازی، موفق شد برای لیورپول 22 گل و 86 پاس گل ثبت کند. او بهتر از هرکس دیگری بازی را از جناح راست تحت تاثیر قرار می‌دهد. دامنه پاس‌های دقیق و متنوع او را، در کمتر مدافع کناری‌ای می‌توانیم ببینیم. این فصل در میان 5 لیگ معتبر اروپایی، او با 176 پاس پراگرسیو و 321 پاس به یک سوم دفاعی حریف، در آمار‌های فوق رکورددار است. او همچنین با ارسال 215 پاس (با احتساب سانترها) به محوطه جریمه حریف، دومین مدافع برتر از این حیث می‌باشد.

لیورپول چگونه می‌‎تواند او را جایگزین کند؟ ما برخی از گزینه‌های احتمالی را بررسی کردیم.

جانشینی از دل باشگاه

لیورپول فصل پر فراز و نشیبی را تجربه کرد. بیش‌ترین تشویق آنفیلد در این فصل اما، نه به خاطر یک گل، که برای یک تکل بود. جایی که در ماه نوامبر در جریان رویارویی لیورپول و رئال مادرید، کانر بردلی تکل جانانه‌ای روی پای کیلین امباپه زد. واکنش هواداران لیورپول تلفیقی از شگفتی و افتخار بود.

جوان ایرلندی در تمام طول بازی مقابل کهکشانی‌ها درخشید. حالا شاید رئال مادرید باعث درخشش دوباره او شود. این بار با جذب ترنت و ایجاد حفره‌ای که بردلی بتواند آن‌را پر کند.

کانر 21 ساله این فصل در تمامی رقابت‌ها 22 بار به میدان رفت که 9 تای آن‌ها را به عنوان بازیکن فیکس آغاز کرد. دقیقا اندکی بیشتر از 1000 دقیقه ولی در جریان تساوی 2-2 مقابل استون ویلا، دچار مصدومیت شد.

ترنت در مقابل بردلی: 2 تعریف از یک پست

نکته‌ای که باید در نظر گرفت این است که بردلی سبک بازی متفاوتی نسبت به الکساندر-آرنولد دارد. همان‌طور که از هیت مپ مشخص است، او در مناطق هجومی به اندازه ترنت آرنولد لمس توپ ندارد و کمتر به مرکز میدان متمایل می‌شود.

در حالیکه ترنت بیشتر به تصاحب توپ و کنترل ریتم بازی همانند یک هافبک علاقه‌مند است، بردلی به بازی بدون توپ مایل است. در این فصل لیگ برتر، ترنت 10.5 فرار بدون توپ به ازای هر 90 دقیقه را ثبت کرد. برای بردلی این آمار با عدد 25.4 تعریف می‌شود. همچنین ترنت 4.7 فرار به یک سوم دفاعی حریف ثبت کرده و کانر 10.9. تعداد فرارهای به محوطه جریمه حریف هم برای ترنت 2.2 و برای بردلی 6.9 است. میزان اورلپ از سمت راست به ازای هر 90 دقیقه برای ترنت 2.7 بوده اما کانر آمار 6.9 را دارد. آماری که نشان می‌دهد وینگر راست فصل بعد قرمزها بیشتر از قبل گزینه مناسب برای پاس دادن خواهد داشت.

از نظر دفاعی آنها تقریبا آمار یکسانی ثبت کرده اند: تعداد تکل‌ها برای او و ترنت به ترتیب 2.6 و 2.7 است. در شاخص‌های بازپس گیری مالکیت و قطع توپ اما ترنت دست بالاتر را دارد (به ترتیب با برتری 5 – 4.5 و 1.3 – 0.9).

ایرلندی آینده‌دار ولی پر مصدومیت

برای بردلی فرارها صرفا یک فرار ساده نیست. او در این فصل لیگ برتر 3 حرکت تهدیدآمیز برای شکستن دفاع حریف انجام داد (فرار بدون توپی که به قصد رسیدن به پشت خط دفاعی حریف انجام می‌شود). تنها 5 دفاع راست آمار بهتری از او ثبت کردند، در صورتی که همه آن‌ها حداقل 1500 دقیقه زمان بیشتری برای بازی کردن داشتند. مسلما همه این‌ها بستگی دارد به اینکه آرنه اسلوت از فولبک‌های خود چه چیزی بخواهد. اگر او کماکان انتظار پخش توپ و خلاقیت فوق‌العاده داشته باشد، بردلی احتمالا هنوز پاسخ مناسب نیست. او در تمام رقابت‌های این فصل به ازای هر 90 دقیقه در جریان بازی تنها 0.7 موقعیت ایجاد کرده که دقیقا نصف ترنت است. کانر همچنین به طور متوسط 1.3 سانتر داشته که در این شاخص هم ترنت با 3.4 عملکرد به مراتب بهتری دارد.

فراموش نکنیم که بردلی هنوز در حال پیشرفت است. او تنها ۲۱ سال دارد و بازی منظم در تیم اول می‌تواند او را در تمامی این جنبه‌ها بهبود بخشد. بر خلاف سن و سالش، مربی ایرلند “مایکل اونیل”، او را لایق بازوبند کاپیتانی تیم ملی میداند و در مورد او می‌گوید:

“ما یک استعداد ویژه در اختیار داریم… مهم‌ترین ویژگی بردلی، عشق او به بازی است. او همیشه با حداکثر توان تمرین می‌کند و این انرژی را به بقیه بازیکنان جوان هم منتقل می‌کند.

نگرانی‌هایی از باب مصدومیت وجود دارد. بنا بر ادعای ترنسفر مارکت، بردلی طی 2 سال گذشته تجربه 4 مصدومیت جداگانه داشت. موضوعی که باعث شد تا او 7 ماه از میادین دور باشد. پس این موضوع که لیورپول با خیال راحت به او به عنوان گزینه اصلی نگاه کند یا خیر، مسئله دیگری است.

وینگ بک جذاب ژابی

یکی از نام‌های بزرگی که به جایگزینی ترنت الکساندر-آرنولد لینک می‌شود، جرمی فریمپونگ از بایر لورکوزن است. این مدافع هلندی ریز جثه و سریع، در دو فصل اخیر برای تیم آلونسو عملکرد درخشانی داشت و یکی از مؤثرترین مدافعان راست در دنیای فوتبال است.

در سیستم 3 دفاعه الونسو, فریمپونگ نقش وینگ بک را بازی می‌کند. نقشی که باعث می‌شود وظایف هجومی او بسیار بیشتر از وظایف دفاعی‌اش باشد. همانطور که در هیت مپ زیر می‌توان دید:

فرارهای او از جناح راست، موقعیت‌های بسیار زیادی برای لورکوزن ایجاد می‌کند. او عنصر کلیدی تیم برنده‌ی دوگانه‌ی لیگ حذفی فصل پیش بود. آن‌ها در این فصل هم، بایرن مونیخ را به چالش کشیدند. در مجموع فریمپونگ در 2 فصل گذشته آمار چشمگیر 18 گل و 19 پاس گل را ثبت کرده.

با اینکه زیر نظر آلونسو فولبک نبود، اما در سلتیک و در لورکوزن هم تا پیش از سر کار آمدن آلونسو، او دفاع راست بازی می‌کرد. هیت مپ زیر، مربوط به فصل 2022-2021 نمایانگر آن است که لمس توپ‌های او تحت نظر جراردو سیوآن، بیشتر شبیه یک دفاع راست کلاسیک بود.

در آن زمان، او 6 پاس گل در بوندسلیگا ثبت کرد. آماری مشابه با ترنت آرنولد در فصل جاری. همچنین به طور متوسط 1.3 موقعیت در جریان بازی (به ازای هر 90 دقیقه) ایجاد کرد. بسیار نزدیک به ترنت آرنولد با 1.4. اما نقش این دو کاملا متفاوت بود.

ترنت یا فریمپونگ؟

در مقایسه فریمپونگ 22-2021 با ترنت 25-2024 می‌بینیم، که مرد هلندی دریبل‌های بیشتری دارد و در دوئل‌های زمینی دست بالاتر را دارد. ترنت اما واضحا مشارکت در پاسکاری و اکت‌های دفاعی داشته.

مقایسه ترنت و فریمپونگ

فریمپونگ بازیکن بسیار خوبی است، ولی سبک بازی‌اش با ترنت تفاوت بسیاری دارد. آرنه اسلوت ممکن است مایل باشد چیدمان تیمش را تغییر دهد و حتی مشتاق به داشتن دفاع راستی مانند فریمپونگ باشد. کسی که عرض بیشتری به بازی می‌دهد و تهدید دریبل بیشتری دارد. اما برای این کار، تغییراتی در دیگر پست‌ها هم لازم است تا تیم بهتر بتواند از پتانسیل‌های فریمپونگ استفاده کند.

نگرانی‌هایی در مورد همکاری او با محمد صلاح هم وجود دارد. باید به یاد بیاوریم که فریمپونگ و موسی دیابی، “او هم یک وینگر چپ پای سریع است” همکاری بسیار خوبی در جناح راست تیم لورکوزن در فصل‌های 22-2021 و 23-2022 داشتند. هرچند دیابی گاهی در سمت چپ هم بازی می‌کرد.

مزایای فریمپونگ

با توجه به اینکه فریمپونگ دوران رشد خود را در آکادمی منچسترسیتی گذراند، از نظر قوانین لیگ برتر انگلیس یک بازیکن بومی محسوب می‌شود. این موضوع برای لیورپول اهمیت دارد، زیرا آن‌ها در حال از دست دادن یک محصول آکادمی (ترنت الکساندر-آرنولد) هستند و داشتن تعداد کافی بازیکن خانگی در فهرست لیگ برتر، یک امتیاز محسوب می‌شود.

یکی از مزیت‌های دیگر فریمپونگ این است که او می‌تواند در خط حمله نیز بازی کند. او این قابلیت را به لیورپول می‌دهد که در صورت لزوم، فریمپونگ و کانر بردلی را هم‌زمان در سمت راست میدان قرار دهد. این مسئله به‌ویژه در زمان غیبت محمد صلاح اهمیت پیدا می‌کند. اگر صلاح در لیورپول بماند، او در دسامبر و ژانویه به دلیل برگزاری جام ملت‌های آفریقا در دسترس نخواهد بود.

پدرو پورو، شبیه‌ترین مدافع به ترنت

در بین گزینه‌های روی میز، پدرو پورو هم می‌تواند انتخاب جاه‌طلبانه‌ای باشد. کسی که اتفاقا همانند فریمپونگ در سنین پایین‌تر برای منچسترسیتی توپ می‌زد.

طبق داده‌های اوپتا، پورو در چندین شاخص کلیدی در فصل گذشته، در میان مدافعین کناری 5 لیگ معتبر، بیش‌ترین شباهت را به ترنت آرنولد این فصل داشت.

آمار ترنت آرنولد

پدرو پورو از بدو پیوستنش به تاتنهام هاتسپر در ژانویه 2023، توانست در تمامی رقابت‌ها در 95 بازی برای این تیم، 9 گل و 17 پاس گل ثبت کند.

در بین مدافعین راست در این فصل، او با 44 خلق موقعیت تنها کمی عقب‌تر از ترنت (51) از این حیث قرار می‌گیرد. همچنین آمار 109 سانتر در جریان بازی را دارد که او را از این نظر پیشتاز می‌سازد.

مسلما خریدن پورو از اسپرز، مبلغ هنگفتی نیاز دارد. از طرفی شهرت دنیل لوی به سخت‌گیری در فروش ستاره‌هایش و از طرف دیگر تابستان احتمالا شلوغ قرمزها باعث می‌شود. راه‌های بهتری نسبت به خرج کردن آن مقدار پول روی یک مدافع راست، پیش پای مدیران باشد.

بازیکنان آزاد

با علم بر این‌‎که ترنت به صورت آزاد جدا خواهد شد و مدیران لیورپول، از این طریق پولی به دست نمی‌آورند، ممکن است آن‌ها بتوانند طبق قانون بوسمن، دنبال یک گزینه آزاد باشند. در این صورت واضح‌ترین گزینه می‌تواند اولا آینا باشد. دفاع راست اهل نیجریه که فصل فوق‌العاده‌ای را با فارست تجربه کرد و در زمینه باز پس‌گیری مالکیت در این فصل لیگ برتر، با 156بار باز پس‌گیری، در این شاخص حرف اول را می‌زند.

آینا جایگزین ترنت

اولا آینا در برخورد با لیورپول در فصل گذشته عملکرد درخشانی داشت. او در دقایق پایانی بازی توپ محمد صلاح را از خط دروازه بیرون کشید که یکی از سه دفع توپ از خط دروازه او در این فصل بود و باعث شد تیمش امتیازهای مهمی کسب کند. این نوع عملکرد دفاعی در لحظات حساس، ارزش‌های او را نشان می‌دهد.

با این حال، لیورپول نیاز دارد که مدافع راستش در حملات هم مؤثر باشد. در حالی که آینا در تیمی با سبک بازی متفاوت قرار دارد که بیشتر بر دفاع تمرکز دارد، آمار او در زمینه ساخت موقعیت، کمی نگران‌کننده است. او با 11 خلق موقعیت در لیگ این فصل (40 تا کمتر از تعداد شانس‌های ایجاد شده توسط آرنولد) نشان داد که در ایجاد موقعیت‌های گل‌زنی در حملات به اندازه کافی تأثیرگذار نیست.

برای لیورپول، که به هجوم و پاس‌های کلیدی از دفاع راست نیاز دارد، آینا ممکن است نتواند در حملات همان تأثیرگذاری که آرنولد دارد را ارائه دهد. به همین دلیل، اگر لیورپول بخواهد یک گزینه دفاعی پیدا کند که هم در حملات و هم در دفاع عملکرد خوبی داشته باشد، ممکن است به گزینه‌هایی مانند فریمپونگ یا پورو توجه بیشتری داشته باشد.

الماس قدیس ها

گزینه دیگر برای لیورپول میتواند کایل واکر-پیترز باشد. دفاع راستی که احتمالا علاقه ای به گذراندن یک فصل دیگر در چمپیونشیپ ندارد. مدافع اسبق اسپرز، توانایی بازی در هر دو سمت دفاع را دارد و همانند آینا، بازیکن بومی محسوب می‌شود.

او 27 بازی در این فصل لیگ برتر انجام داده. تقریبا به طور مساوی در هر دو پست مدافع چپ و مدافع راست. آمار حیرت انگیز 91.1% پاس موفق را داشت و موفق شد در جریان بازی، 21 موقعیت برای تیمش ایجاد کند (حداقل 9 تا بیشتر از هر مدافع دیگری از ساوتهمپتون). فقط 10 مدافع لیگ برتری آمار بهتری از او دارند.

آرنولد بعدی؟

با توجه به موفقیت لیورپول در اعتماد به ترنت الکساندر-آرنولد در سنین جوانی و تبدیل او به یکی از بهترین مدافعان راست دنیا، ممکن است این تیم بخواهد ریسک مشابهی را با یک استعداد جوان دیگر امتحان کند.

خیوایرو رید از فاینورد، گزینه‌ای که اسلوت او را به خوبی می‌شناسد، زیرا او بود که در جریان نبرد مقابل رم در لیگ اروپا، او را از روی نیمکت به بازی فرستاد تا اولین بازی‌اش برای فاینورد را انجام دهد.

او خودش را در ترکیب 11 نفره فاینورد در این فصل تثبیت کرد. با انجام 17بازی، که 13تای آنها را از ابتدا به میدان رفت. او موفق شد 6پاس گل ارسال کند که 3تای آن‌ها در جریان برد 2-6 مقابل توئنته بود. تنها پایساو با 9 پاس گل توانست این فصل پاس گل‌های بیش‌تری از او برای فاینورد ثبت کند.

جایگزین ترنت

مدافع 18 ساله و تند و تیز فاینوردی‌ها همچنین تجربه بازی در لیگ قهرمانان را دارد. او در 2 بازی رفت و برگشت مقابل میلان در پلی‌آف و همچنین در یک شانزدهم مقابل اینتر حضور داشت.

استعدادی دیگر از لیگ پرتغال

گزینه دیگر می‌تواند مارتیم فرناندز از پورتو باشد. یکی از هیجان‌انگیزترین استعدادهای لیگ پرتغال. گزارش‌ها در ماه دسامبر، حاکی از آن بودند که لیورپول پیشرفت او را به عنوان یکی از گزینه‌های احتمالی جانشینی ترنت، تحت نظر دارد.

بازیکن 19 ساله که تسلط خوبی روی توپ دارد و همیشه مایل به همکاری در حرکات هجومی تیمش است، در فصل 25-2024 موفق شد 5 پاس گل به ثمر برساند (مشترکا با فرانسیسکو مورا بهترین بازیکنان پورتو از این حیث هستند).

او در این فصل بیشتر از هر مدافع دیگری (با حداقل 10 بازی) در 10 لیگ برتر اروپایی، توانست موقعیت بزرگ خلق کند. به طور متوسط 0.96 در هر 90 دقیقه!

دشتی دیگر از چمپیونشیپ؟

ترای هوم از ساندرلند ممکن است گزینه‌ای جالب برای لیورپول باشد. این مدافع 23 ساله در فصل جاری چمپیونشیپ عملکرد بسیار خوبی داشته است. او شش پاس گل ثبت کرد (مساوی با پاتریک رابرتز). هیچ‌کدام از بازیکنان ساندرلند بیشتر از این تعداد پاس گل نداشتند.

هوم در این فصل بیش‌ترین شانس‌های ایجاد شده از بازی در جریان (45) و بیش‌ترین شانس‌های بزرگ (13) توسط یک مدافع در چمپیونشیپ را داشت. در واقع، حتی اگر تمام بازیکنان خط میانه و حمله را در نظر بگیریم، تنها پنج بازیکن در این سطح از لیگ بیش‌تر از او شانس ایجاد کرده‌اند و تنها چهار نفر بیش‌تر از او شانس‌های بزرگ ساخته‌اند.

این آمار نشان می‌دهد که هوم می‌تواند علاوه بر توانایی‌های دفاعی، در حملات هم مؤثر باشد و بتواند در لیورپول در سمت راست به کمک تیم بیاید.

نگاه آماری به ترای هوم

ترای هوم در فصل جاری چمپیونشیپ به‌طور برجسته‌ای عمل کرده است. هرچند او بیشترین تعداد دریبل خورده (39 بار) در این فصل را در میان مدافعان دارد، اما وقتی آمار را به صورت متوسط در هر 90 دقیقه (با حداقل 10 بازی) بررسی کنیم، رتبه‌اش به دهم می‌رسد (1.08 عبور از او). علاوه بر این، هوم بیش‌ترین تعداد تکل (99) را در میان مدافعان چمپیونشیپ ثبت کرده است. هفت نفر از او در باز پس‌گیری مالکیت نقش داشته‌اند (154)، همچنین در قطع توپ (44) مقام هشتم را دارد.

او فصل گذشته 152 تکل نیز داشت که حداقل 33 تکل بیش‌تر از هر مدافع دیگر در چمپیونشیپ است.

همچنین، هوم در تمامی بازی‌های لیگ این فصل به جز یک بازی، حضور داشته و در فصل گذشته نیز در تمامی 46 بازی لیگ برای ساندرلند بازی کرده، که نشان‌دهنده توانایی او در حفظ آمادگی بدنی است.

چگونه باید یک بازیکن شاخص را جایگزین کرد؟ به نظر میرسد قرمز ها باید راه و روش این کار را کشف کنند. ولی هر تصمیمی بگیرند, قرمز ها در فصل بعد قطعا دیدگاه متفاوتی خواهند

منچستریونایتد و تیره روزی‌هایی که تمامی ندارد؛ آموریم هم نتوانست یونایتد را نجات دهد!

آموریم سرمربی منچستریونایتد

عماد معمار، فوتبال لب– منچستریونایتد سه شنبه شب، شکست دیگری را متحمل شد. اما این باخت آن‌ها به ناتینگهام, منجر به ثبت یک رکورد منفی از زمان رفتن سر الکس فرگوسن در سال 2013 شد.

شکست تاریخی منچستریونایتد

منچستریونایتد در بازی وسط هفته‌ای مهمان پدیده این فصل لیگ برتر، ناتینگهام فارست بود. جایی که آن‌ها سیزدهمین شکست این فصل خود را با نتیجه 0-1 ثبت کردند. رکورد بیشترین شکست آن‌ها در یک فصل از لیگ برتر، مربوط به سال پیش با 14 شکست بود. اما با توجه به اینکه هنوز 8 بازی دیگر تا پایان فصل لیگ دارند، احتمال شکستن رکورد قبلی‌شان بسیار زیاد است.

از زمان اولین بازی شیاطین سرخ تحت هدایت روبن آموریم در 24 نوامبر، (تساوی 1-1 در مقابل ایپسویچ) آن‌ها از 19 مسابقه تنها موفق به کسب 22 امتیاز شدند. حاصل عملکرد آن‌ها در این بازه زمانی 9 شکست و 6 پیروزی بود.

نتایج به ما نشان می‌دهد که آموریم در حال حاضر ضعیف‌ترین آمار را در قامت مربی شیاطین سرخ (از زمان شروع پریمیرلیگ) دارد. پایین‌ترین درصد برد (31.6%) و کم‌ترین میزان امتیاز به ازای هر بازی (1.16). نفر دوم از این حیث، رالف رانگنیک بود با 1.54 امتیاز به ازای هر بازی!

سقوط یک پادشاهی

سقوط یونایتد اما، تنها مربوط به دوره آموریم نیست. از زمان خداحافظی سر الکس در فصل 13-2012، آن‌ها در سراشیبی سقوط قرار گرفتند. یونایتد پله پله از جمع مدعیان لیگ خارج شد.

آمار کلی منچستریونایتد از سال 2013 تا کنون

آن‌ها تحت هدایت 10 مربی مختلف در 448 بازی لیگ برتری، تنها موفق به کسب 786 امتیاز شدند. 209 امتیاز کمتر از همشهری‌شان با 995 امتیاز. همچنین لیورپول، آرسنال، چلسی و حتی تاتنهام هم امتیازات بیشتری کسب کرده‌اند.

به طور شگفت‌انگیزی، شکست مقابل ناتینگهام فارست، صد و چهاردهمین شکست منچستریونایتد در لیگ برتر از زمان جدایی فرگوسن بود. این با تعداد شکست‌های آن‌ها در دوران حضور فرگوسن در این رقابت‌ها (بدون در نظر گرفتن نتایج دسته اول انگلیس) برابری می‌کند.

موضوع نگران‌کننده‌تر این است که این تعداد شکست در تقریباً نصف تعداد بازی‌ها رقم خورده. فرگوسن در 810 بازی خود به عنوان سرمربی منچستریونایتد در لیگ برتر 114 بار شکست خورد، در حالی که 10 مربی پس از او این تعداد شکست را تنها در 448 مسابقه تجربه کردند.

سر الکس فرگوسن سرمربی سابق منچستریونایتد

آینده مربی پرتغالی منچستریونایتد چه خواهد شد؟

آموریم ممکن است به لطف عملکرد خوب منچستریونایتد در رقابت‌های اروپایی نجات پیدا کند. چرا که شیاطین سرخ در مرحله یک‌چهارم نهایی لیگ اروپا حضور دارند، اما او در فصلی سهیم بوده که می‌تواند بدترین فصل لیگ برتری آن‌ها در نسل‌های اخیر باشد.

این فصل بدترین امتیاز آن‌ها در تاریخ لیگ برتر خواهد بود، مگر اینکه یونایتد هر هشت بازی باقی‌مانده خود در لیگ برتر را پیروز شود، (که بعید به نظر می‌رسد) آن‌ها حتی از رکورد 60 امتیازی فصل گذشته تحت هدایت اریک تن‌هاخ نیز پایین‌تر خواهد رفت.

آن‌ها هنوز به 11 امتیاز از هشت بازی پایانی خود نیاز دارند تا حداقل به رکورد 48 امتیازی فصل برسند، فصلی که آخرین باری بود که یونایتد کمتر از 50 امتیاز کسب کرد. همچنین، آن فصل آخرین باری بود که منچستریونایتد در نیمه پایینی جدول قرار گرفت و در رتبه سیزدهم ایستاد.

بازی بعدی یونایتد، دربی منچستر مقابل سیتی در اولدترافورد است، که روز یکشنبه برگزار می‌شود. با توجه به اینکه آن‌ها در دیدار رفت این فصل موفق به شکست سیتی در اتحاد شدند. این مسابقه فرصتی است تا برای اولین‌بار از فصل 2019-20، موفق به کسب دبل مقابل رقیب همشهری خود شوند. یونایتد و آموریم هر دو به یک نتیجه مثبت در این بازی نیاز دارند.

دروازه‌بان‌ها و نقش تحولی آن‌ها

عادات پاسکاری در میان دروازه‌بان ها تغییر کرده, اما تا چه حد؟

عماد معمار، فوتبال‌لب – این یک واقعیت ثابت شد که نقش دروازه‌بان‌ها در طول 20 سال گذشته تغییر چشمگیری کرد. اما در اینجا ما این تحولات را با امار و اعداد بررسی می‌کنیم. انقلاب فوتبال در قرن جدید, جایگاه دروازه‌بان را به کلی عوض کرد.

آنچه که زمانی به عنوان آخرین لایه دفاعی در نظر گرفته می‌شد, امروزه تبدیل به اولین خط حمله شده است. به نحوی که دروازه‌بانان امروزه بیشتر از هر زمان دیگری صاحب توپ هستند و نقش کلیدی‌ای در طراحی حرکات هجومی تیم‌هایشان دارند.

بازیسازی از عقب به یک اصطلاح معروف و یک شیوه بیلدآپ تبدیل شد که موفقیت یا عدم موفقیت آن تا حد بسیار زیادی (اگر نگوییم کاملا) به تسلط دروازه‌بان روی توپ بستگی دارد.

احتمالا هیچ یک از این اطلاعات برای شما جدید نیست و دلایل این تحول هم به احتمال زیاد چیز تازه‌ای نیستند. موفقیت پپ گواردیولا در سال 2016 باعث شد تا در لیگ برتر, تمرکز زیادی به مالکیت توپ معطوف شود. درست 3 سال بعد, قانون‌گذاران فوتبال قانونی که طبق آن, ضربات دروازه باید به بیرون از محوطه جریمه ارسال می‌شدند را حذف کردند. اما شاید شواهد آماری این موضوع برای شما جدید باشد.

اهمیت بازی‌سازی در دروازه‌بان‌ها

افزایش اهمیت بازی‌سازی از خط دفاعی در دو دهه‌ی گذشته را می‌توان با بررسی افزایش تعداد پاس‌های موفق در نیمه‌ی دفاعی زمین در بالاترین سطح فوتبال نشان داد. نمودارهای زیر تغییرات این آمار را برای هر یک از پنج لیگ برتر اروپا از فصل 07-2006 به صورت میانگین در هر بازی نمایش می‌دهند.

این تغییر بیش‌تر از همه در لیگ برتر انگلیس مشهود است. جایی که در فصل 07-2006 به طور میانگین در هر بازی, 221.9 پاس موفق در یک سوم دفاعی رد و بدل می‌شد. اما در فصل 25-2024 این عدد به 385.6 پاس در هر بازی رسید. که این یک افزایش 73.8 درصدی است. در حالی که بقیه لیگ‌ها در بازه زمانی مشابه, پیشرفتی بیش از 55.2 درصد را تجربه نکردند. صرف نظر از اینکه این مورد چقدر می‌تواند باعث یکنواختی رقابت‌ها شود. همیشه در آمارها جزئیات بسیاری وجود دارند که در این مقاله ما بررسی خواهیم کرد. چگونه عادات دروازه‌بان‌ در این سالیان دچار تغییر شد.

برای مثال, در زیر ما نقشه پاس Nicky Weaver, دروازه‌بان منچسترسیتی در فصل 07-2006 را داریم.

اما چرا او؟ چون دقت پاس 44.24 درصدی او, نزدیک‌ترین مقدار به میانگین لیگ (44.25%) برای دروازه‌بانانی با حداقل 1000 دقیقه حضور در زمین بود. پس می‌توانیم عملکرد او را با تقریب خوبی به عنوان نماینده‌ی آن دوره در نظر بگیریم.

و حالا ما رابرت سانچزی را داریم که با دقت 69.44% نزدیک‌ترین عملکرد نسبت به میانگین (69.04%) را دارد.

تفاوت‌ها چشمگیر هستند. همانطور که انتظارش را داشتید، اما ظهور این تغییرات به‌صورت کاملاً واضح (البته مقدار زیادی رنگ خاکستری و قرمز هم در آن می‌توان دید) واقعاً نشان می‌دهد که چگونه فوتبال در این زمینه دستخوش تحول شد.

قوانین جدید، مشکل‌ساز یا کمک‌کننده؟

بدون شک، حذف قوانینی که دروازه‌بان را وادار می‌کردند تا ضربات دروازه را به خارج از محوطه جریمه ارسال کنند، نقش کلیدی در تغییر عادات بازی داشت. اما این تغییرات پیش از آن نیز آغاز شدند.

داده‌های اپتا درباره دقت پاس دروازه‌بان‌ها تا فصل 04-2003 بازمی‌گردد. از آن زمان تا فصل11-2010, میانگین دقت پاس دروازه‌بان در محدوده 40 درصد باقی ماند و تنها به حداکثر 45.95% رسید.

اما از فصل 12-2011 به بعد، این درصد تقریباً هر فصل افزایش یافت تا اینکه سال گذشته به اوج خود یعنی 69.5% رسید. این فصل نیز 68.9% است که دومین درصد بالای ثبت‌شده محسوب می‌شود، اما همچنان ممکن است افزایش یابد.

بزرگ‌ترین افزایش بین دو فصل از نظر درصدی در فصل 20-2019 رخ داد. زمانی که میانگین دقت پاس از 56.2% به 61.4% جهش کرد. چرا که تیم‌ها شروع به آزمایش حفظ ضربات دروازه در محدوده محوطه جریمه خود کردند.

در لیگ برتر این فصل، دو تیم به‌طور ویژه به اجرای این سبک پایبند هستند.

باشگاه چلسی، سانچز، 84% از ضربات دروازه خود را درون محوطه جریمه بازی می‌کند. که بیشترین درصد در بین 20 تیم لیگ برتر در این فصل محسوب می‌شود. این رقم آن‌ها را کمی بالاتر از تاتنهام قرار می‌دهد، که 82% از ضربات دروازه خود را در داخل محوطه جریمه ارسال می‌کنند.

با این حال، این ارقام نشان‌دهنده‌ی تمرکز هر دو تیم بر بازی‌سازی از خط دفاعی هستند. اگرچه تاتنهام درصد کمی کمتر از چلسی از ضربات دروازه را درون محوطه جریمه بازی می‌کند، اما شاگردان آنژه پوستکوگلو تنها 6% از این ضربات را مستقیماً به خارج از یک‌سوم دفاعی ارسال کرده‌اند.

در مقابل، چلسی 14% از ضربات دروازه خود را به یک‌سوم میانی و حمله می‌فرستد، که نشان می‌دهد تاتنهام حتی نسبت به آن‌ها نیز پایبندتر به این سبک بازی است.

بازی‌سازی، نقش جدید دروازه‌بان‌ها

این‌ها به‌طور قابل‌توجهی بارزترین نمونه‌ها از بازی‌سازی از خط دفاعی با پاس‌های کوتاه از دروازه‌بان در شروع مجدد هستند.

هر تیم دیگری حداقل 22% از ضربات دروازه خود را خارج از یک‌سوم دفاعی بازی می‌کند، و 13 تیم بیش از 40% از ضربات دروازه خود را خارج از یک‌سوم دفاعی ارسال می‌کنند.

اما اجازه ندهید که این موضوع شما را فریب دهد تا فکر کنید بازی‌سازی از خط دفاعی یک مد گذرا بوده که در حال کنار رفتن است.

در واقع، از 17 تیمی که در لیگ برتر این فصل و فصل گذشته رقابت کرده‌اند، 11 تیم نسبت به فصل 24-2023 درصد بیشتری از ضربات دروازه خود را درون محوطه جریمه بازی می‌کنند.

البته که تغییرات مدیریتی تأثیر زیادی در این زمینه دارند. برای مثال، افزایش 34.7 درصدی چلسی از فصل گذشته به وضوح تحت تأثیر انتصاب انزو مارسکا در تابستان قرار گرفته است.

اما تیم‌هایی نیز وجود دارند که عادات‌شان بدون تغییر در کادر فنی تکامل یافته است. برنتفورد (+16 درصد) تیمی است که بزرگ‌ترین تغییر تناسبی در بازی‌سازی از ضربات دروازه داخل محوطه جریمه خود را تجربه کرده است. توماس فرانک در هر چهار فصل اخیر باشگاه در لیگ برتر مسئول بوده است و این فصل بیشترین سهم از مالکیت توپ (48%) را به ثبت رسانده‌اند. بدون شک، دقت بیشتر در ضربات دروازه نقش مهمی در این تغییر دارد.

محوطه جریمه، آغازگر بازی‌سازی

وقتی به لیگ به‌طور کلی در فصل 2024-25 نگاه می‌کنیم، به‌طور میانگین، تیم‌ها 50.7% از ضربات دروازه خود را درون محوطه جریمه حفظ می‌کنند، که نسبت به 44.6% در فصل گذشته افزایش یافته است. بنابراین، با وجود تمرکز ظاهری بیشتر بر روی انتقالات سریع، ضد حملات و فوتبال مستقیم، پاس‌های کوتاه از خط دفاعی همچنان روند رو به رشدی دارد.

اما این بدان معنا نیست که استثنائاتی وجود ندارد.

آرسنال همان سرمربی فصل گذشته را دارند و در این فصل ضربات دروازه خود را خیلی کمتر از فصل قبل وامحوطه جریمه بازی کرده‌اند، با کاهش 15.8 درصدی.

توپچی ها یکی از تیم‌های جالب در این زمینه هستند زیرا به طور کلی تصور می‌شود که در حفظ توپ مرتب و منظم هستند، اما در واقع تعداد تیم‌هایی که ضربات دروازه‌شان را بلندتر از آرسنال بازی می‌کنند، چندان زیاد نیست.

در فصل 25-2024، 52% از ضربات دروازه این تیم خارج از یک‌سوم دفاعی بازی شد. که آن‌ها را در این معیار در جایگاه هفتم قرار می‌دهد. در فصل 24-2023، آن‌ها در جایگاه چهاردهم بودند و تنها 36.5% از ضربات دروازه‌شان را خارج از یک‌سوم دفاعی بازی کرده بودند.

تغییر قابل‌توجهی در منچستریونایتد نیز مشاهده شد.

دارو یا درد؟

آندره اونانا پیش از فصل 24-2023 به منظور مؤثرتر کردن بازی‌سازی از خط دفاعی به منچستریونایتد پیوست. او در فصل گذشته این تغییر به 62% از ضربات دروازه‌شان که درون محوطه جریمه بازی شده بود، منجر شد.

اما این فصل، توزیع ضربات دروازه‌ها به‌طور مساوی بین ضربات درون محوطه جریمه و خارج از آن تقسیم شد. به طوری که 48% از ضربات دروازه‌شان خارج از یک‌سوم دفاعی بازی شده است. این تغییر به وضوح نشان‌دهنده‌ی تغییر رویکرد سرمربی جدید، روبن آموریم، است. که به نظر می‌رسد می‌خواهد تیم در یک‌سوم دفاعی خود ریسک کمتری کند. که با توجه به فرم ضعیف تیم تحت هدایت او، قابل درک است.

با این حال، در واقع اونانا تنها 26% از ضربات دروازه‌اش را درون محوطه جریمه خود بازی کرد. ارقام منچستریونایتد در این زمینه، با این حال، تحت تأثیر این واقعیت قرار دارند. که 59 ضربه دروازه توسط بازیکنان دیگر زده شد. و از این تعداد 58 ضربه در داخل محدوده محوطه جریمه پاس داده شده است.

همانطور که از مکان‌های نهایی ضربات دروازه اونانا در زیر می‌بینید، او معمولا بازی را به جناح چپ برده و تقریباً هرگز به جناح راست نمی‌برد. در حالی که در فصل 24-2023، پخش ضربات او بسیار متنوع‌تر بود.

متز سلز نیز مستثنی نماند!

تغییرات عادات متز سلز از فصل گذشته به این فصل را نمی‌توان نادیده گرفت.

در فصل 24-2023، دروازه‌بان ناتینگهام فارست 42.6% از ضربات دروازه‌اش را – که هفتمین درصد بزرگ‌ در لیگ بود – به هم‌تیمی‌هایش در محوطه جریمه خود ارسال کرد. اما در این فصل، این درصد به شدت کاهش یافت و به 16.7% رسید.

این تغییرات نشان‌دهنده‌ی تبدیل شدن ناتینگهام فارست به تیمی بسیار مستقیم‌تر و متمرکز بر ترنزیشن ها از زمان انتصاب نونو اسپیریتو سانتو در دسامبر ۲۰۲۳ است، به‌ویژه در این فصل.

آیا این یادآوری از دوران گذشته است؟ شاید، اما نادیده گرفتن این موضوع به عنوان دلیلی بر کمبود تفکر، ضرر بزرگی به واقعیت وارد می‌کند که فارست در این فصل بسیار موفق بود. و بخش زیادی از این موفقیت به این برمی‌گردد که نونو فوراً پس از انتصابش نیاز به “بازی سریع” با تاکتیک‌های مستقیم را شناسایی کرد.

سلز قطعاً برای همین رویکردخریداری شد، با این که میانگین مسافت ضربات دروازه‌اش در فصل 25-2024 به 52.9 متر رسید که طولانی‌ترین مسافت در بین افرادی است که حداقل 50 ضربه دروازه زدند.

دروازه‌بان رکوردداری از بندر

سپس جوردن پیکفورد را داریم، که به طور معمول به خاطر ضربات دروازه بسیار بلند معروف است. وقتی تمام انواع پاس‌ها در نظر گرفته می‌شوند، (نه فقط ضربات دروازه)، دروازه‌بان اورتون ۴۵ توپ به محوطه جریمه حریف ارسال می‌کند که ۱۹ مورد بیشتر از هر دروازه‌بان دیگری است.

آرون رمزدیل هم شایسته یادآوری ویژه‌ای است. با وجود اینکه برای تیم ساوتهمپتون بازی می‌کند که از سبک بازی مبتنی بر مالکیت توپ استفاده کرده، او در جایگاه سوم برای طولانی‌ترین میانگین ضربات دروازه (51.8 متر) قرار دارد. به طور مشابه، رمزدیل – به طرز شگفت‌انگیزی – به طور میانگین 9.0 توپ بلند به پل اونواچو ارسال می‌کند برای هر 90 دقیقه‌ای که این مهاجم نیجریه‌ای در زمین است؛ بعد از او، پیکفورد با 5.0 توپ بلند به دامینیک کالورت-لوین در هر90 دقیقه در رتبه بعدی قرار دارد.

به هر حال، باید گفت که این‌ها استثنا هستند.

طول میانگین پاس‌های دروازه‌بان‌ها در جریان بازی از فصل24-2023 افزایش یافت. اما تفاوت آن جزئی است و هنوز هم در راستای کاهش عمومی در طی دوره‌ای است که Opta این داده‌ها را از آن زمان (از فصل 14-2013) ثبت کردند.

در آن زمان، میانگین مسافت 40.5 متر بود؛ در فصل 25-2024، این مقدار به 29.7 متر کاهش یافت. به طور مشابه، طول ضربات دروازه همچنان کاهش می‌یابد، به طوری که میانگین این فصل 33.3 متر است که تقریباً سه متر کوتاه‌تر از فصل 24-2023 (36.1 متر) و تقریباً 23 متر کوتاه‌تر از فصل 14-2013 (56 متر) است.

پاداش یا هزینه برای دروازه‌بان؟

ولی این سوال همیشه وجود دارد که آیا این ریسک, ارزش پاداشش را دارد یا نه؟

این اتفاق تصادفی نیست که turnover ها – بازپس‌گیری توپ در فاصله 40 متری از دروازه حریف – که منجر به شوت و گل می‌شود، در 15 سال گذشته به طور قابل توجهی افزایش داشت.

مسلماً، این فقط به دلیل بازی از عقب یا دروازه‌بان‌های نامناسب که سعی در حفظ توپ دارند، نیست، اما بدون شک این سبک ریسک‌پذیر بازی تأثیرگذار بوده است.

هیچ‌وقت پاسخ قطعی برای بحث ریسک در برابر پاداش وجود نخواهد داشت، زیرا دیدگاه‌ها از تیم به تیم و بازیکن به بازیکن متفاوت خواهد بود. بنابراین، مگر اینکه هر باشگاه دقیقا به همان شیوه بازی کند. ذهنیت و نظر شخصی همیشه حاکم خواهد بود.

اما در همین‌جا است که جذابیت فوتبال پنهان است. مطمئناً، ممکن است برخی احساس کنند که ورزش به سمت یکنواخت تر شدن رفت – و شاید هم چنین باشد، چه کسی می‌تواند بگوید؟ – اما هنوز هم به اندازه کافی ظرافت و تحول مداوم وجود دارد که اوضاع را جالب نگه دارد.

برای مثال به منچسترسیتی نگاه کنید. بسیاری ممکن است آن‌ها را به عنوان تیمی که بیشتر از همه به بازی از عقب علاقه دارد در دوره‌ای که چنین سبکی غالب است، در نظر بگیرند. اما ادرسون این فصل رکورد جدیدی برای بیشترین پاس گل ثبت‌شده توسط یک دروازه‌بان در یک فصل لیگ برتر (3) به ثبت رساند و هر سه پاس گل او شامل توپ‌های بلند بود.

نوآوری و تلاش برای یک قدم جلوتر بودن از بقیه همیشه اجزای حیاتی در ترکیب همیشه در حال تغییر فوتبال سطح بالا خواهند بود.

اما قرار نیست که نتوانید با الهام از گذشته، نوآوری کنید.