Tag Archives: آنالیز فوتبال

جان استونز، کلید سه‌گانه

هادی نوری

جان استونز، بازیکن ملی پوش انگلیسی جایگاه جدیدی به عنوان یه مدافع/هافبک ترکیبی (Hybrid) در ترکیب تیم گواردیولا پیدا کرده است.

منچستر سیتی می‌تواند با کسب پیروزی در آخرین بازی فصل یعنی فینال لیگ قهرمانان اروپا، به دومین تیم انگلیسی پس از منچستر یونایتد سال 1999 تبدیل شود که فاتح سه‌گانه می‌شود و شاید بتوان گفت جان استونز کلیدی‌ترین بازیکن تیم پپ برای به سرانجام رساند این مهم است.

سه سال پیش آینده این جوان 29 ساله نامشخص بود. او در فصل 19/20 که لیورپول عنوان قهرمانی لیگ انگلیس را کسب کرد، تنها 24 بازی انجام داده بود و باشگاه هم در تابستان بیش از 100 میلیون پوند برای مدافعان میانی جدید یعنی نیتن اکه و روبن دیاس هزینه کرد. گواردیولا در آن زمان شمشیر را از رو بست، چه برای جان استونز و چه برای بازیکنان دیگری که اعتماد به نفس کافی برای حضور در ترکیب تیمش نداشتند و از احتمال جدایی آن‌ها صحبت کرد.

خود استونز آن دوران را سخت‌ترین مقطع حضورش در جمع سیتیزن‌ها عنوان کرده است اما در طول این سه فصل، او آنقدر شرایط را تغییر داده است که اکنون تاکتیک تیم پپ بدون اون ناقص و ناکارآمد است. اما نقش کنونی استونز در تاکتیک تیم چیست؟

زمانی که گواردیولا به بایرن مونیخ رفت و تیم را از یوپ هاینکس تحویل گرفت، فیلیپ لام در پست فولبک راست مشغول به بازی بود و یکی از بهترین بازیکنان جهان در پست خود بود. پپ ترکیب تیم را به 4-1-4-1 تغییر داد و از فیلیپ لام در پست هافبک بازی گرفت. تغییر هیت مپ این بازیکن در بایرن مونیخ قبل و بعد از ورود پپ به تیم را مشاهده کنید:

هیت مپ فیلیپ لام در زمان یوپ هاینکس
هیت مپ فیلیپ لام در زمان گواردیولا

گواردیولا فیلیپ لام را باهوش‌ترین بازیکنی لقب داد که تا آن لحظه دیده بود. پس از لام نیز نوبت کیمیش شد که همین تاکتیک را پیاده کند و تا امروز نیز کیمیش نقش بسیار مهمی در دابل پیوت بایرن مونیخ ایفا می‌کند.

جان استونز در ابتدا از اورتون به عنوان یک دفاع وسط برای سیتی خریداری شد اما ویژگی مهم استونز که پپ را ترغیب به خرید وی کرد، توانایی دفاعی فوق العاده وی نبود بلکه این بازیکن، توانایی خوبی در بازی با پای خود داشت و علاوه بر حمل توپ، می‌توانست وظیفه توپ پخش کردن را هم بر عهده بگیرد.

گواردیولا از استونز در سه پست دفاع وسط، فولبک راست و فولبک چپ استفاده کرد اما اوج استفاده وی از استونز به نیم فصل دوم همین فصل یعنی 2022/2023 بر می‌گردد که استونز در کنار رودری و در خط هافبک استفاده شد و علاوه بر حضور در دابل پیوت و پخش توپ، همزمان وظایف دفاعی هم داشت و به دیاس و واکر در خط دفاع سیتی کمک بسیاری می‌کرد. این گونه بود که استونز از یک دفاع وسط نه چندان کارآمد برای سیتی، به یک مدافع/هافبک هایبرید تبدیل شد و امروز در ترکیب آبی‌های شهر منچستر بی جانشین است.

کمک به رودری برای تخریب بازی حریف و اورلود کردن وسط زمین، کاور کردن فضای پشت سر کایل واکر، گزینه پاس اضافی بودن برای روبن دیاس، پخش توپ برای دی بروینه و گندوغان، کاور کردن نیم فضای دفاعی سیتی و جلوگیری از نفوذ حریف در این منطقه، قرار دادن مهاجم حریف در کاور شدو یا سایه خود، خنثی سازی پرس حریف، جلوگیری از ضد حملات حریف با حفظ برتری عددی در خط دفاعی، فضا سازی برای جلو رفتن آکانجی، رساندن سریع توپ‌های هوایی به ماحرز و گریلیش و انجام کارهای ترکیبی با واکر و دی بروینه برای ساختن مثلث و بیلد آپ، وظایف جدید جان استونز به عنوان الماس خط میانی منچستر سیتی هستند.

پوزیشن جدید جان استونز در خط میانی سیتی

شاید اوج بازی جان استونز در این فصل را در بازی رفت با بایرن مونیخ و بازی‌های برگشت منچستر سیتی با لیورپول و البته رئال مادرید در لیگ قهرمانان دیده باشیم که با حضور وی، به نظر می‌رسد سیتی همواره با 12 بازیکن در حال حمله و دفاع است و حریف مهلت نفس کشیدن ندارد. بازی‌های بسیار خوب جان استونز در پست جدید خود باعث شده بسیاری از کارشناسان فوتبال لقب بکن‌بائر جدید فوتبال را به او بدهند و این ملی پوش انگلیسی فرصت آن‌را دارد که با تکرار این عملکرد خوب در فینال چمپیونزلیگ مقابل اینترمیلان، تاریخ و افتخار را در شهر منچستر بازنویسی کند و باعث شود گواردیولا پس از 12 سال، طعم قهرمانی اروپا را با تیمی غیر از بارسلونا بچشد.

هیت مپ جان استونز مقابل رئال مادرید

پسر بچه انگلیسی ای که روزی او را با جان تری مقایسه می‌کردند و خودش نیز قبل از رفتن به سیتی، آرزوی بازی در چلسی و پوشیدن پیراهن اسطوره ای شماره 26 را داشت، امروز خود را در جایگاهی می‌بیند که جان تری هرگز به آن نزدیک هم نشد، فتح سه‌گانه و به لرزه انداختن جایگاه والای شیاطین سرخ در انگلستان.

تحلیل های تاکتیکی فوتبال لب در اپیزودهای هفتگی رو می‌تونید از طریق این صفحه دنبال کرده و گوش بدید!

برترین‌های این فصل لالیگا از نگاه فوتبال لب

مازیار فقیه

در این مقاله، برترین‌های این فصل لالیگا را از نگاه فوتبال لب بررسی و مرور کرده‌ام.

فوتبال لب– فصل 2022/23 لالیگا، با قهرمانی بارسلونا به پایان رسید. فصلی که اتفاقات زیادی در آن رقم خورد و البته شگفتی‌های زیادی هم رخ داد. از حضور تیمی همچون ژیرونا در جمع ده تیم بالای جدول، یا کسب سهمیه اروپایی توسط اوساسونا و یا احیای دوباره آنتوان گریزمان زیر نظر دیگو سیمئونه.

بهترین بازیکن فصل: مارک آندره تراشتگن

بی‌انصافی بود اگر غیر از مرد رکوردشکن این فصل لالیگا، بازیکنی را برای این عنوان انتخاب کنیم. کسی که از زمان حضورش در بارسا نتوانسته بود جایزه زامورا را به دست بیاورد، اما در این فصل، بالاخره موفق شد این افتخار را از آن خود کند. او با 26 کلین شیت، در کنار لیانیو، حالا رکورددار بیشترین تعداد کلین شیت در تاریخ لالیگا و پنج لیگ معتبر اروپایی است.

بهترین سرمربی فصل: ژاوی هرناندز

برای اینکه دلیل این انتخاب را بهتر درک کنید، بهتر است نگاهی به شرایط بارسلونا بیاندازید. زمانی که ژاوی سکان هدایت آن را بر عهده گرفت، این تیم که امید چندانی به گرفتن سهمیه اروپایی نداشت و با رونالد کومان هلندی، به بن‌بست رسیده بود، پس از گذشت یک فصل، مقتدرانه عنوان قهرمانی لالیگا را به دست آورد. عملکرد ژاوی در فصل نقل و انتقالات هم قابل ستایش بود و توانست با خارج کردن بازیکنانی که کارآیی چندانی نداشتند و اضافه کردن بازیکنانی باتجربه و باکیفیت، اوضاع تیمش را سر و سامان دهد.

بهترین بازیکن زیر 23 سال فصل: وینیسیوس جونیور

شاید اگر تراشتگن آنقدر درخشان ظاهر نمی‌شد، می‌توانستیم وینی را بهترین بازیکن فصل بدانیم.کسی که موتور محرک خط حمله رئال در فصل جاری بود و به حدی خوب عمل کرد که افراد زیادی را وادار به تحسین خود کرد.

پدیده فصل: آرنائو مارتینز

یکی از تیم‌های جذاب این فصل لالیگا، ژیرونا بود. اما جذاب‌ترین بازیکن این تیم، بی‌شک مدافع راست 20 ساله‌اش بود. آرنائو مارتینز که با نمایش‌های خیره‌کننده‌اش توجه بزرگان لالیگا از جمله بارسلونا و اتلتیکو مادرید را به خود جلب کرد، بی‌شک لایق این جایزه بود. هرچند جکسون، مهاجم ویارئال و ساموئل لینو، وینگر والنسیا هم شایستگی انتخاب به عنوان پدیده فصل لالیگا را داشتند.

سورپرایز فصل: آنتوان گریزمان

شاید پس از انتقال ناموفق به بارسلونا، تمامی کارشناسان و هواداران کارش را تمام شده می‌دانستند، اما او در این فصل نشان داد که حالا حالاها قصد تمام شدن ندارد و می‌خواهد فعلا زیر نظر سیمئونه به درخشش ادامه دهد. او 16 پاس گل برای هم‌تیمی‌هایش ارسال کرد و بهترین پاسور اسپانیا هم شد.

بهترین انتقال فصل: رابرت لواندوفسکی

ماشین گلزنی لهستانی یا به قول توماس مولر “لوانگلسکی” ، پیش از پیوستن به بارسلونا هم نشان داده بود چه بازیکن فوق‌العاده‌ای است؛ اما درمورد حضور در یک لیگ دیگر و پذیرفتن چالش جدید، تردیدهایی وجود داشت که لواندوفسکی با کسب عنوان آقای گلی و جایزه پیچیچی، تمام شک و تردیدها را از میان برداشت و خودش را یک بار دیگر اثبات کرد.

پیشرفت برتر فصل: ژیرونا

ژیرونا در حالی توانست در این فصل در رتبه دهم جدول قرار بگیرد، که فصل گذشته را در دسته دوم لالیگا، یا به اصطلاح لالیگا سگوندا دیویژن سپری کرده بود. معمولا تیم‌هایی که به دسته بالاتر می‌روند، فصل اول تمام تلاش‌شان سقوط نکردن است، اما ژیرونا در این فصل تا هفته‌های پایانی برای سهمیه کنفرانس اروپا می‌جنگید که قابل تقدیر است.

کاماوینگا، پیشرفت سریع یا راه نجات آنجلوتی در غیاب مصدومان؟

کاماوینگا به تازگی قابلیت خود را برای بازی در چند پست نشان داده است. به نظر می‌رسد که زمان درخشش فرانسوی آینده‌دار فرا رسیده باشد.

رضا حسینی، فوتبال لب – کاماوینگا، تا اینجای فصل لالیگا که هنوز 12 بازی از آن باقی مانده، در تمامی 26 مسابقه‌ی رئال مادرید به میدان رفته است. چیزی به اندازه‌ی همه‌ی فرصتی که در سال قبل در تمامی بازی‌ها به دست آورده بود. تا همین‌جای فصل، او 100 دقیقه بیشتر از پارسال بازی کرده، 2 گل بیشتر زده و 5 کارت زرد کمتر گرفته است. همه‌ی اینها نشان از پیشرفت این بازیکن در والدبباس می‌دهد. آن هم در فصلی که رقیب سرسختی همچون شوامنی را در کنار خود می‌بیند.

آنچلوتی به تازگی تلاش کرده تا به کمک هافبک 20 ساله‌ی پر انرژی که به خاطر تطبیق پذیری، کنترل تمپوی بازی و آگاهی تاکتیکی معروف است، پویایی بیشتری در تیم خود ایجاد کند. این مسئله سبب شده که کاماوینگا تبدیل به گزینه‌ای هیجان انگیز برای تماشا گردد. سرمربی ایتالیایی سوال خبرنگاران در مورد آینده کاماوینگا را اینگونه پاسخ داد: “ما اجازه نمی‌دهیم کاماوینگا برود، او مانند مودریچ و کروس غیرقابل دسترس است.”

این تجزیه و تحلیل تاکتیکی، به جزئیات آمار کاماوینگا و اینکه چگونه او در تاکتیک‌های آنچلوتی به‌عنوان یک هافبک دفاعی یا حتی یک مدافع کناری قرار می‌گیرد، می‌پردازد.

موتور محرک بازی سیال

کاماوینگا عمدتا به عنوان یک پست 6 در سیستم 4-3-3 یا به صورت یکی از دو بازیکن دابل پیوت در 3-4-3 یا 4-2-3-1 یا حتی به عنوان پست 8 بازی کرده است. فرانسوی جوان، با چابکی خود در خط هافبک، مومنتوم مورد نیاز در میانه‌ی زمین را ایجاد می‌کند. او بیش از اینکه یک بازیکن باکس تو باکس باشد، به انتقال توپ و پیش‌روی آن در زمین کمک می‌کند.

کاماوینگا در چند ماه اخیر و پس از مصدومیت‌هایی که برای بازیکنان رئال پیش آمد، فرصت بازی بیشتری پیدا کرد. چه در میانه زمین و چه در زمان غیبت فرلاند مندی، به عنوان دفاع چپ، آنجلوتی تصمیم گرفت که به او اعتماد کند.

حضور کاماوینگا در کنار لوکا مودریچ و تونی کروس باعث شد تا بتواند در کنار این دو بازیکن کنترل بهتری روی دینامیک بازی داشته باشد و بدرخشد. این ترکیب سه نفره، به جای اشغال فضاهای از پیش تعیین‌شده، پیوسته حرکت، فضاسازی و به صورت پویا حمله می‌کنند.

کاماوینگا معمولا نقش هافبک دفاعی یا هلدینگ را به شکلی پویا انجام می‌دهد. برخلاف کاسمیرو، اگر حریف تصمیم به پرس از بالا بگیرد، او می‌تواند بازیسازی را از عقب زمین آغاز کند. انعطاف و چابکی او باعث می شود یک لحظه از حریف جلوتر باشد و بتواند بلافاصله در کسری از ثانیه بچرخد.

به طور مثال در تصویر زیر، مقابل بارسلونا، در حالی که لوکا مودریچ و تونی کروس به صورت پویا مناطق دفاعی کناری را اشغال می‌کنند، کاماوینگا فضای ایجاد شده را به خوبی تشخیص داده و برای دریافت توپ به سمت آن حرکت می‌کند.

سپس با استفاده از مقاومت پرسینگ و حفظ توپ در نزدیک خود، می‌چرخد و جهت بدن خود را می‌دهد تا توپ را به آرامی به سمت خلوت حریف انتقال دهد.

در بالای زمین نیز کاماوینگا با همان اصول شناور و غیرمتمرکز در کنار توانایی پاس دادن و دریبل زدن انفجاری خود در فضاهای تنگ، عملکرد موثری دارد. او بیش از آنکه شبیه یک نسخه سنتی از هافبک دفاعی باشد، شبیه یک بازیکن خستگی‌ناپذیر و حامل توپ نترس است که 6.68 پاس رو به جلو در هر 90 دقیقه و 2.64 حمل رو به جلو در هر 90 دقیقه دارد.

در تصویر زیر، در جریان بازی با لیورپول، کروس موقعیت خود را ترک کرد و برای بازیسازی از عمق دفاع اقدام کرد. در همین حین، کاماوینگا و مودریچ در حال حرکت بودند. کاما، فضای پشت خط اول فشار قرمزها را کشف می‌کند و در آنجا توپ را دریافت می‌کند. پویایی آنها لیورپول را مجبور کرد تا پرس را از یک خط عقب‌تر ادامه دهند.

در جریان اولین گل در همان مسابقه، کاماوینگا با دادن پاس بی‌نظیر به کریم بنزما در فاصله بین فان دایک و کوناته، آگاهی محیطی خود را نشان داد. دادن چنین پاس ریسکی‌ای توسط یک هافبک دفاعی، امری غیرعادی است.

علاوه بر این، کاماوینگا با بهره بردن از حرکات بدن و بازی‌خوانی خو، همیشه با تکل کردن یا دنبال کردن مهاجم حریف، تاثیر مثبتی در قطع ضد حملات حریف دارد. ادواردو، 3.09 تکل در هر 90 دقیقه ثبت می‌کند.

در اینجا، در تصویر زیر، دست آرنولد را در هنگام پاس توپ به گاکپو می‌خواند. کاماوینگا موفق می‌شود توپ را پس بگیرد و سپس تیم را وارد یک ضد حمله خطرناک کند.

با این حال، تمایل او به دادن پاس‌های خطرناک و دشوار، شانس از دست دادن توپ را افزایش داده که اغلب منجر به از دست دادن مالکیت می‌شود. علاوه بر این، کاماوینگا گاهی اوقات از موقعیت خارج می‌شود که منجر به این شده است که حریف بتواند از شکاف‌های خط میانی استفاده کند. این دو مسئله به عنوان چاش‌های اساسی او در هنگام بازی در پست 6 در نظر گرفته می‌شود.

شاید به زودی، پس از دوران مودریچ، کروس و آنچلوتی، یک مربی مدرن از راه برسد و یک رویکرد پوزیشنال را اجرا کند که در آن ترکیب، حضور کاماوینگا در کنار شوامنی در دابل پیوت، ایده‌‌ی خوبی باشد. قبل از اینکه به نقش جدید کاماوینگا یعنی دفاع چپ بپردازیم، بیایید با داده‌ها به ویژگی فنی او بیشتر نگاه کنیم.

سولیست توقف ناپذیر

در 365 روز گذشته، 1.58 موفقیت در برابر حریف در هر 90 دقیقه یعنی 95 درصد موفقیت برای او ثبت شده است. در همین حال، میانگین پیروزی 78 درصد است که به این معنی است که کاماوینگا یک دریبل‌زن عالی در فضای تنگ است و به سختی موقعیت‌های یک در برابر یک را از دست می‌دهد. اینمسئله ناشی از لمس اولیه‌ی سریع او و تغییر جهت بدن یا توپ و همچنین نزدیک نگه داشتن توپ به پاهایش تحت فشار حریف است.

علاوه بر اولین لمس‌های مناسب و چرخش‌های سریع در فضاهای تنگ، او همچنین در بازی‌خوانی نیز شگفت‌انگیز است و پاس‌های کامل شده‌ی او در هر بازی،‌ ۹۰.۱ درصد است. در همین حال، استانیسلاو لوبوتکای ناپولی با ۹۳.۶ درصد بالاترین میزان پاس کامل شده را دارد و میانگین هافبک‌ها 81.9 درصد است.

علیرغم دقت مناسب کاماوینگا، او در یک سوم پایانی زمین، قاتل دروازه نیست. در حالی که میانگین شوت در میان هافبک‌ها،‌ 1.09 در 90 دقیقه است، کاماوینگا 0.94 شوت زده می‌زند و 0.08 پاس گل می‌دهد.

او در حالت تدافعی، همان حرکات سریع بدن و تمایل به تکل را با 3.09 تکل در هر بازی با 93 درصد موفقیت اجرا می‌کند. در عوض، تعداد قطه توپ‌های او در هر بازی 0.87 با ضریب موفقیت 31 درصد، کمتر از میانگین است. در زیر خلاصه‌ای از آمار کاماوینگا در طول فصل حاضر را مشاهده می‌کنید.

به عنوان یک فولبک

به هر حال، کاماوینگا تطبیق‌پذیری خود را برای بازی در پست دفاع چپ در فرانسه و رئال مادرید نشان داده است. دشان و آنچلوتی هر از گاهی در صورت غیبت فولبک چپ خود از او استفاده می‌کنند.

از نظر دفاعی، او یک مدافع کناری عادی نیست. مشکلاتی چون جاگیری، پوشش و تعقیب وینگرها به سمت مرکز زمین در بازی او دیده می‌شود و مشخص است که برای بازی در پست دفاع چپ، آگاهی محیطی دفاعی بیشتری لازم دارد.

کاماوینگا در هنگامی که صاحب توپ است، تمایل کمتری به اورلپ کردن وینیسیوس و سانتر از کناره‌ی زمین نشان می‌دهد و بیشتر علاقه دارد تا به مرکز زمین اضافه شده و وینی را در سمت چپ در موقعیت یک در مقابل یک با دفاع حریف قرار دهد.

در سیستم‌های پوزیشنال، کاماوینگا به عنوان دفاع چپ می‌تواند به صورت inverted به کار گرفته شود و مانند زینچنکو در منچسترسیتی و آرسنال، وکارکردهای خاصی را در مراحل مختلف بازی از خود نشان دهد.

در تصویر زیر، مقابل اسپانیول، پس از قرار دادن وینیسیوس جونیور در موقعیت همیشگی حمله در برابر دو مدافع گرفتار شده است. کاماوینگا تصمیم می‌گیرد تا برای مدیریت شرایط حمله به داخل بزند و دو بازیکن حریف را با خود ببرد تا فضای داخل را برای حضور برزیلی باز کند.

این حرکت کاماوینگا باعث می‌شود که وینی جونیور بتواند به سمت داخل نفوذ کرده و با یک ضربه منحنی، بازی را به تساوی بکشاند.

در تصویر زیر، در جریان فینال جام جهانی باشگاه‌ها مقابل الهلال، مجددا کاماوینگا به داخل حرکت می‌کند و مارگا را همراه خود به داخل کشانده و مسیر عبور را برای وینیسیوس باز می‌کند.

سپس کاماوینگا پاس یک را از وینیسیوس گرفته و دو را تحویل می‌دهد که وینی را در موقعیت یک در برابر یک در مقابل مدافع کناری قرار می‌دهد.

و در انتها سانتر بیرون پای وینی به بنزما رسید که با تشخیص خوب فضای خالی موفق به گلزنی شد.

حرکات بدون توپ و آگاهی محیطی تهاجمی او در تصویر بعدی مقابل اتلتیکو مادرید نشان داده شده است. در حالی که رئالی‌ها در موقعیت 3 به 3 گرفتار شده‌اند، کاماوینگا توپ را به مودریچ پاس می‌دهد.

سپس به داخل و فضای پشت مدافعان می‌رود تا پاس مودریچ را دریافت کند.

پس از دریافت توپ در بین مدافعین، کاما شوت مستقیمی را به سمت دروازه زد که اوبلاک به خوبی در مقابل آن مقاومت کرد.

تطبیق‌پذیری و توانایی‌های فنی ادواردو کاماوینگا او را در حال حاضر به یک دارایی ارزشمند در رئال مادرید تبدیل کرده است. او توانایی خود را برای بازی در چندین پست نشان داده است. کاما در خط هافبک مومنتوم مورد نیاز را ایجاد می‌کند و در صورت نیاز به عنوان یک مدافع کناری به میدان می‌رود.

ادواردو کاماوینگا قبلاً ثابت کرده است که یک جنگجوی واقعی است. در اردوگاه پناهندگان آنگولا از پدر و مادری کنگویی به دنیا آمد. بلافاصله پس از تولدش به فرانسه آمد. در سال 2019 تابعیت فرانسه را گرفت و اولین بازی خود را برای زیر 21 سال فرانسه انجام داد. حالا او برای قهرمان اروپا بازی می کند.

کاماوینگا دستاوردهای زیادی داشته است و مطمئناً آینده بزرگی با پادشاه اروپا در پیش دارد.

رئال مادرید و لیورپول؛ یک کامبک تکراری

کامبک رئال مادرید به لیورپول

رئال مثل همیشه کامبک زد، این بار در آنفیلد. اما چرا ناتوانی لیورپول در جلوگیری از جابجایی بازیکنان رئال مادرید برای آن‌ها گران تمام شد؟

رضا حسینی، فوتبال لب – آنفیلد جایی بود که توجه تمام فوتبال دوستان جهان را در سه‌شنبه شب به خود معطوف کرده بود. لیورپول و رئال مادرید در مرحله یک هشتم نهایی لیگ قهرمانان اروپا به مصاف هم رفتند. دیداری که در سال‌های اخیر، بسیار تکرار شده است. البته این بار هم فرصتی برای انتقام لیورپول و محمد صلاح به وجود نیامد.

اگرچه هر تیم در این فصل در فرم بدی قرار دارند، اما بازی هیجان انگیزی بود. در نهایت، قهرمان 14 دوره اروپا دوباره مانند سال قبل، به روشی دراماتیک پیروز مسابقه بود. شخصیت بازیکنان رئال مادرید در لیگ قهرمانان اروپا در سال‌های اخیر در هر شرایطی و در هر ورزشگاهی چیزی منحصر به فرد و نادر است. جدا از لحظات هیجان‌انگیز بازی، در این تحلیل تاکتیکی، ما به تاکتیک‌های هر دو تیم نگاهی دقیق‌تر می‌کنیم.

ترکیب اولیه

یورگن کلوپ از سیستم معمول 4-3-3 لیورپول استفاده کرد. آلیسون در دروازه  قرار داشت. آرنولد، جو گومز، فن دایک و رابرتسون چهار دفاعی لیورپول را تشکیل می‌دادند. باجستیچ، فابینیو و هندرسون هافبک ها و صلاح، گاکپو و داروین نونیز مهاجمان قرمز‌ها بودند.

در مقابل، کارلو آنچلوتی که پیش از این 4 عنوان قهرمانی اروپا را کسب کرده بود، رئال مادرید را با فرم 4-3-3 صف آرایی کرد و بازی را با کریم بنزما در جلو در کنار رودریگو و وینیسیوس جونیور آغاز کرد. دنی کارواخال، ادر میلیتائو، آنتونیو رودیگر و دیوید آلابا خط دفاع رئال را در جلوی تیبو کورتوا تشکیل می‌دادند. مثلث هافبک رئال در این بازی نیز، فده والورده، ادواردو کاماوینگا و لوکا مودریچ بودند.

یک شروع عالی

هیچ راهی برای شروع یک بازی در مرحله حذفی، بهتر از برتری 2-0 در 14 دقیقه اول نیست؛ دقیقا مانند آنچه لیورپول انجام داد. لیورپول بازی را با ترکیب 4-3-3 و البته ماکیت توپ آغاز کرد و تلاش کرد تا با استفادهاز مثلث صلاح، هندرسون و ترنت در سمت راست، پویایی سابق را به تیم بازگرداند.

پیش از این، رئال مادرید در یک بلوک دفاعی 4-5-1 در نیمه خود باقی ماند. در همین حال، مثلث لیورپول در سمت راست پویاتر بود و حرکات عمیق گاکپو در بین خطوط، گزینه اضافی برای نفوذ و حمله از عمق را در دسترس لیورپول قرار می‌داد.

در اینجا و در تصویر اول، در حالی که عملکرد دفاعی بدی از سوی وینیسیوس رخ داد، حرکت هندرسون روی دست صلاح توجه آلابا را به خود جلب می‌کند و رودیگر را تحریک می‌کند تا برای مقابله با خطر از منطقه‌ی دفاعی خود خارج شود. در همان زمان، داروین از سمت کور موجود در مقابل کارواخال، به سمت کور میلیتائو حرکت می‌کند. نونیز پاس را از صلاح دریافت می‌کند و گل اول را به ثمر می‌رساند.

این ایده سیال بودن سمت راست در کنار حمله به فضا از سمت چپ به طور متوالی در طول بازی و عمدتاً در نیمه اول زمانی که قرمزها به یک سوم دفاعی مادرید می‌رسیدند، به کار گرفته شد. در تصویر زیر، آرنولد از موقعیت عقب‌تری به هندرسون می‌رسد که با اورلپ در سمت راست به بیرون حرکت کرده و به صلاح اجازه می‌دهد تا از نیمه‌فضای سمت راست استفاده کند. علاوه بر این، موقعیت صلاح باعث می‌شود که آلابا اشتباه کرده و پست خود را ترک کند. در این لحظه، هندرسون در قسمت کور وینی و در پشت خط دفاع، توپ را دریافت می‌کند.

هنگامی که هندرسون توپ را در منطقه کات بک دریافت کرد، صلاح و گاکپو به سرعت به محوطه جریمه رئال حمله می‌کنند. در این زمان رابرتسون به صورت مورب می‌دود و کارواخال را در سمت کور خود گیج می‌کند تا شانس رسیدن نونیز به توپ افزایش یابد.

در تصویر زیر، گرافیک حرکات وینگرهای لیورپول نشان داده شده است که نشان می دهد سمت راست لیورپول به چه میزان در این بازی برای میزبان تاثیرگذار بوده است.

کلوپ بعد از بازی گفت: “بسیار مهم است که شاهد گام‌های مثبت در شروع بازی باشیم. فکر می‌کنم نیمه اول، فارغ از دو گلی که خوردیم، بهترین نیمه‌ای بود که در کل فصل بازی کرده بودیم. از آن خیلی خوشم آمد.” اما بعد از اینکه صلاح گل دوم را روی اشتباه وحشتناک کورتوا به ثمر رساند، رئال مادرید بازگشتی باورنکردنی داشت. اما چگونه؟

شخصیت باعث می شود رئال مادرید همچنان زنده بماند

کامبک در این سطح از فوتبال، نتیجه‌ی تجربه، قدرت ذهنی، اعتماد به نفس و مقابله با فشار است. قوهای سپید، همه این ویژگی‌ها را دارند. کارلتو، قهرمان اروپا را در شکل کلاسیک 4-3-3 خود چیده بود. حرکات همیشگی بنزما به خارج از محوطه‌ی جریمه و به خصوص در سمت چپ، فضای مناسبی را برای بهره‌برداری رودریگو ایجاد می‌کرد.

رئال مادرید در جریان بازی اقدام به استفاده از مودریچ در موقعیت‌های عقب‌تری در زمین خودی در کنار کاماویگا کرد تا از فشار بالای لیورپول خارج شود و با توانایی مودریچ در فرار از پرسینگ و کیفیت بالای پاس‌های او، پرسینگ را شکست.

در تصویر زیر هیت مپ تماس‌های مودریچ با توپ را می‌بینید. این نقشه نشان می‌دهد که او همه جا بوده است.

هنگامی که رئالی‌ها به یک سوم نهایی می‌رسیدند، سمت چپ، جایی بود که وینیسیوس، آلابا و مودریچ با کمک بنزما، بسیار موثر بودند. با وجود مشکلات دفاعی قرمزها در سمت راست در این فصل، اوضاع بدتر هم شد.

در تصویر زیر، وینی توپ را در سمت چپ در اختیار دارد. در همین حال، بنزما عقب‌تر قرار دارد و برتری عددی را در آن ناحیه برای رئال به ارمغان آورده است. عدم بازگشت صلاح برای حمایت از مدافع کناری‌اش، موجب می‌شود که گومز برای پوشش آرنولد، موقعیت خود را در مرکز خط دفاع ترک کند.

در این زمان،‌ مودریچ فضا را تشخیص می‌دهد و در نیم فضای چپ پشت گومز، حرکت می‌کند که گومز را مجبور به عقب‌نشینی دوباره می‌کند و فضا را برای وینیسیوس باز می‌کند.

پس از انجام یک یک و دوی موفق بین وینی و بنزما، وینیسوس، یک گل زیبا به ثمر می‌رساند.

رئال مادرید به طور مداوم این الگو را به خوبی انجام می‌داد. در تصویر زیر، در حالی که همین الگو در حال اجرا است و مودریچ نیز وارد نیم فضای چپ می‌شود و بنزما عثب‌تر قرار دارد، رودریگو نقش مهاجم را بازی می‌کند و کارواخال به سمت نقطه‌‌ی کور حمله می‌کند و منتظر سانتر است.

مانند کورتوا، خطای آلیسون باعث شد رئال مادرید به تساوی برسد. در نهایت نتیجه‌ی این مسابقه توسط ترنزیشن‌های هجومی مادرید تعیین شد.

ترنزیشن‌های مرگبار رئال مادرید

کلوپ قبلا گفته بود: “هویت ما شدت (Intensity) است”. مشکل اصلی لیورپول در این فصل، از دست دادن شدت در هر کاری است که آنها خوب انجام می دادند.

رئال مادرید کنشگرانه‌ترین تیم اروپا نیست. آنها عاشق حملات برق‌آسا هستند. در طول بازی، لیورپول به دلیل عدم انسجام در ترنزیشن‌ها آسیب پذیر بود.

مودریچ 37 ساله در دو گل آخر به دلیل هوشیاری تدافعی، فوق‌العاده بود. او نقش اصلی را در ترنزیشن از دفاع به حمله بازی می‌کرد و با هوش خود ضدحملات را آغاز می‌کرد. در تصویر زیر، قبل از گل چهارم، لوکا در حال مهار عالی پاس رو به جلوی باجستیچ به گاکپو است. ضد حمله‌ای که بعداً تبدیل به گل می‌شود.

همچنین در گل پنجم، مودریچ پس از لمس بد فابینیو، او را تکل کرد. توپ را وارگرفته و سپس پاسی را به وینی داد که بعداً منجر به گل بنزما شد.

رئال مادرید بدون شک غیر قابل پیش بینی ترین تیم تاریخ لیگ قهرمانان اروپا است. همانطور که تجزیه و تحلیل تاکتیکی نشان داد، رئال مادرید تلاش کرد و موفق شد لیورپول را در آنفیلد 5-2 شکست دهد و بازی بعدی را برای قرمزها در سانتیاگو برنابئو بسیار چالش‌برانگیز کرد.

و سوالی که هنوز وجود دارد، این است که آیا تیمی در اروپا وجود دارد که رئال مادرید نتواند از این تورنمنت خارج کند؟

مینی آنالیز؛ لیورپول ۲-۵ رئال مادرید

دو تیم لیورپول و رئال مادرید بازی رفت مرحله یک هشتم نهایی چمپیونزلیگ خودشونو در ورزشگاه آنفیلد در تاریخ سه شنبه دوم اسفند ماه ۱۴۰۱ برگزار کردن که پس از دو گل زود هنگام داروین نونیز و محمد صلاح، مادریدی ها بازگشتی رویایی به بازی داشتن و با گلزنی های وینیسیوس (دوبار)، بنزما (دوبار) و ادر میلیتائو موفق شدن پنج گل به حریف پر مدعای انگلیسی شون بزنن تا بلیط یورگن کلوپ به شهر استانبول صرفا برای تماشای بازی فینال باشه و نه مربی‌گری. در این مینی آنالیز تحلیل کوتاهی از این بازی رو باهم می‌شنویم.

شما هم اگه در مورد این بازی نظری دارید توی کامنت ها برامون بنویسید.

مینی آنالیز بازی با هادی نوری:

برای مشاهده همه مینی آنالیز های فوتبال لب اینجا کلیک کنید!

پایان رویای شیرین به دست ۴۲۳۱ زیبا

فرانسه و دیدیه دشان، توانستند با انجام عملکردی بی‌نقص و فوق‌العاده، مراکش شگفتی‌ساز را از پا در بیاورند.

مهران فرهادی، فوتبال لب – فرانسه تحت هدایت دیدیه دشان، دیشب توانست تا با عملکردی برجسته و برتر نسبت به مراکش برای دومین بار پیاپی راه خود به فینال جام جهانی را احداث کند.

قبل از آغاز جام، مصدومیت‌های بازیکنانی نظیر انگولو کانته، کریستوفر انکونکو، پل پوگبا و کریم بنزما در کنار نمایش‌های ضعیف خروس‌ها در مسابقات آماده‌سازی و لیگ ملت‌های اروپا باعث شده بود تا فوتبال‌دوستان زیادی فرانسه را به عنوان مدعی قهرمانی تلقی نکنند.

دشان که خود به نظر از ضعف سیستم جدید و عدم توانایی تطابق بازیکنان با آن‌ها خبردار بود قبل از شروع جام طی کنفرانسی مطبوعاتی اعلام کرد که فرانسوی‌ها در قطر به همان رویه سال 2018 برخواهند گشت و دیگر خبری از دفاع سه نفره نخواهد بود.

تا قبل از آغاز جام، دشان معمولا تیمش را با چینش 3412 وارد میدان می‌کرد. گریزمن به عنوان بازیکن پست 10، پشت سر امباپه و بنزما بازی می‌کرد و بخش بزرگی از بار خلاقیت هجومی تیم را به دوش می‌کشید‌. فرانسوی‌ها با این چینش علاقه چندانی به عقب‌شنینی نداشتند و کار دفاع کردن را با شدت بالایی از همان بالا آغاز می‌کردند.

این سیستم از لحاظ دفاعی به فرانسوی‌ها برتری ویژه‌ای می‌داد چرا که یک نفر به نفرات عقب زمین خروس‌ها اضافه می‌شد اما در فاز هجومی تیم را بسیار وابسته به خلاقیت فردی امباپه، گریزمن و بنزما کرده بود و کار مدافعان حریف برای متوقف کردن آن‌ها را به مراتب آسان‌تر می‌کرد؛ به طوری که در طی 6 بازی لیگ ملت‌های اروپا شاگردان دشان فقط پنج بار موفق به فتح دروازه حریفان شدند.

دشان که متوجه عدم تطابق تیمش با شرایط جدید شده بود، سریعا همه چیز را به تنظیمات کارخانه برگرداند. البته که این ورژن فرانسه تفاوت‌هایی هم نسبت به آن تیم 4 سال پیش داشت. برای مثال این 4231 دیگر نامتقارن نمی‌باشد و مصدومیت پوگبا باعث شده تا دشان بتواند از یک وینگر در سمت چپ زمین استفاده کند و نگرانی زیادی برای کمبود بازدهی دفاعی هافبک‌های خود نداشته باشد.

در سمت دیگر زمین، کونده هم که به عنوان یک Inverted Fullback به خط دفاع اضافه شده و هنگام بیلدآپ دفاع سه نفره را تشکیل می‌دهد در هنگام هجوم، کمک زیادی به عثمان دمبله نمی‌کند درست برخلاف جام 2018 که پاوارد و امباپه زوج درخشانی را در سمت راست زمین تشکیل داده بودند.

اما به خود بازی برسیم. آقای رگراگوی، سرمربی تیم ملی مراکش تیم متفاوتی را نسبت به آن تیم پنج بازی قبلی راهی میدان کرده بود در این بازی تصمیم به استفاده از دفاع پنج نفره گرفته بود اما ضعف نصیر مزروعی در بازی در سمت چپ خط دفاع در کنار عدم توانایی دو مدافع وسط کناری در کاور فضا بین خودشان و وینگ‌بک‌ها دفاع مراکشی‌ها را برای اولین بار در این جام متزلزل کرده بود.

و خب بدیهی‌ست که مقابل امباپه و فرانسه، چنین اشتباهی همان حکم مرگ شماست و همانطور که انتظار می‌رفت فرانسوی‌ها خیلی زود به گل اول دست یافتند.

در این سیستم آمرابات و اوناهی در میانه زمین توسط ژیرو و گریزمن پرس می‌شدند و به گزینه‌های سختی برای پاس دادن تبدیل می‌شدند و از همین‌رو مدافعان هنگام در اختیار داشتن توپ هیچ‌وقت فرد مناسبی را برای ارسال پاس پیدا نمی‌کردند.

در ادامه، این سیستم برتری عددی را در میانه میدان از مراکشی‌ها گرفته بود و فضای نسبتا زیادی را میان خطوط آن‌ها پدید آورده بود؛ مخصوصا در هنگام انتقال‌های منفی که سوفیان آمرابات در میانه میدان تنها به نظر می‌رسید. خود رگراگوی به خوبی متوجه این مسئله شد.

مصدومیت رومن سایس بهانه‌ای شد تا او با ورود امالله او بتواند شرایط را به حالت قبلی برگرداند. امالله که بین خطوط به خوبی جاگیری می‌کرد باعث می‌شد هافبک‌های فرانسه کمی عقب‌تر بایستند و خودش را به عنوان گزینه‌ای برای پاس به بازیکنان عقب زمین معرفی می‌کرد و همین منجر به شکسته شدن پرس فرانسه می‌شد.

و این اتفاق هم افتاد. حالا مراکش از لحاظ دفاعی تیم مستحکم‌تری بود و کم کم به میل هجومی خود می‌افزود. به طوری که در دقایق پایانی نیمه اول آن‌ها کاملا بر بازی مسلط بودند و فشار فرساینده‌ای را به فرانسه وارد می‌کردند. و خب طبیعتا اکثر حملات آن‌ها هم از سمت راست بود جایی که اشرف حکیمی و حکیم زیاش دو ستاره تیم ملی مراکش خیلی خوب و باحوصله لایه لایه دفاع فرانسه را از پیش‌رو برمی‌داشتند.

البته عدم تمایل امباپه به حضور در زمین خودی و کارهای دفاعی، باعث شده بود که تئو هرناندز اکثرا در شرایط دو به یک قرار بگیرد و کارش از حالت عادی بسیار سخت‌تر شود در ابتدا دشان خواست تا شیفت کردن تیمش به سمت چپ هنگام حملات مراکش از سمت راست، با حضور فوفانا برتری را ایجاد کند اما باز هم خط دفاع فرانسه از سمت چپ آسیب‌پذیر نشان می‌داد. پس سرمربی فرانسوی طی ایده‌ای هوشمندانه، با آوردن مارکوس تورام به سمت چپ و بردن امباپه به نواحی مرکزی توانست زهر هجومی مراکشی‌ها در سمت راست را بکشد و بازی را به شرایط ایده‌آلش برگرداند.

مراکشی‌ها در اواخر نیمه با به دست آوردن چند کرنر و ضربه ایستگاهی در سمت راست زمین موقعیت‌های خطرناکی روی دروازه لوریس ایجاد کردند اما درخشش کونده، واران، لوریس و ابراهیما کوناته مانع شکستن قفل دروازه خروس‌ها در این دیدار شد.

فرانسوی‌ها که در نیمه اول به آنچه که باید رسیده بودند در نیمه دوم تلاش کردند تا با چینش یک میدبلاک 442 فضا را برای شاگردان رگراگوی ببندند و از تک گل تئو هرناندز محافظت کنند و با استفاده از سرعت بازیکنانی نظیر امباپه و دمبله در ضدحملات به مراکش ضربه بزنند.

آنتوان گریزمن که توانست جایزه بهترین بازیکن زمین را به دست بیاورد، بدون شک مهم‌ترین بازیکن فرانسه در این بازی و البته شاید در کل تورنومنت بوده باشد. او حالا به عنوان یک بازیکن آزاد به تمامی زمین سر می‌زند، هر جا که باید حضور دارد، ارتباط میان خطوط را برقرار می‌کند و فضای زیادی را برای فرار‌های امباپه ایجاد می‌کند.

 او حتی مرد اول فرانسوی‌ها در خلق موقعیت‌ها می‌باشد و تا به اینجای جام سه گل را برای هم‌تیمی‌ها خود ساخته است. دو تا از این پاس گل‌ها مقابلی انگلیسی بود که تمام توجهش را معطوف به امباپه کرده بود و گریزمن را برای انجام هنرنمایی‌هایش رها کرده بود.

به طور کلی گریزمن بیشتر مانند چسبی‌است که باعث پیوند دو بخش تیم ملی فرانسه شده است و برخلاف روز‌های تاریکش در اتلتیکومادرید، دوران خوبی را در تیم ملی کشورش پشت سر می‌گذارد. فقط با نگاه به هیت‌مپ او می‌تواند دریافت که مهاجم اتلتیکومادرید چه نقش کلیدی‌ای در این پیروزی داشته است.

حالا خروس‌ها و دشان بی‌صبرانه انتظار مسابقه فینال و رویارویی دوباره با مسی و یاران را می‌کشد. فرانسوی‌ها امیدوارند تا دومین پیروزی متوالی آن‌ها برابر آرژانتین دومین قهرمانی پیاپی آن‌ها را برایشان به ارمغان بیاورد.

پرتغال به دور از باید ها

در بخش آخر سفرمان به گروه‌های جام جهانی ۲۰۲۲ قطر، به گروه H مسابقات با حضور پرتغال، کره جنوبی، اروگوئه و غنا می‌پردازیم.

مهران فرهادی، فوتبال لب – گروه H جام جهانی ۲۰۲۲ قطر گروه آخر این مسابقات می‌باشد. جایی که پرتغال و اروگوئه شانس‌های اول صعود محسوب می‌شوند و غنا و کره جنوبی تلاش می‌کنند تا شگفتی‌های سال‌های ۲۰۱۰ و ۲۰۰۲ را تکرار کنند.

اول از همه با غنا شروع می‌کنیم. هنوز یک سال هم از انتصاب اوتو آدو به عنوان سرمربی غنا نمی‌گذرد. او که پس از فاجعه جام ملت‌های آفریقا ۲۰۲۰، سکان هدایت غنا را به عهده گرفت، توانست با کمک گل‌های زده در خانه نیجریه، غنا را به جام جهانی برگرداند.

در غنا ورژن آدو، در هنگام به دست داشتن مالکیت توپ، یکی از هافبک‌ها عقب‌تر می‌آید و خط دفاع سه نفره را تشکیل می‌دهد. که این امر به دو مدافع وسط این اجازه را می‌دهد تا جلوتر رفته و خطوط حریف را از هم بشکافند و با لب خط بازی کردن دو مدافع کناری، آدو برای مدافعان خود گزینه‌های پاس مناسبی ایجاد می‌کند. در خیلی از مواقع آندره آیو مهاجم نوک این تیم عقب می‌آید و به خط هافبک تیمش اضافه می‌شود تا غنایی‌ها برتری عددی در میانه میدان را از دست ندهند و برادر او جردن، به فضا‌های خالی ایجاد شده هجوم می‌آورد.

در هنگام دفاع کردن نیز آن‌ها معمولا به شکل ۴۱۴۱ درمی‌آیند و دو وینگر تیم بسیار فشرده در کنار هافبک‌ها جا می‌گیرند و فضای زیادی را در جناحین در اختیار حریفان قرار می‌دهند و همین آن‌ها را در مناطق عرضی بسیار آسیب‌پذیر کرده است.

محمد کودوس مهاجم باشگاه آژاکس که توانایی بازی در ۴ پست مهاجم نوک، هافبک مرکزی و وینگر چپ و راست را دارد مهم‌ترین بازیکن غنا در این تورنومنت محسوب می‌شود زیرا کودوس آن بازیکنی است که انرژی لازم وسط زمین را هنگام دفاع کردن تیم غنا تامین می‌کند و هنگام حملات با فعالیت‌های بی وقفه خود، در موقعیت‌های مناسبی قرار می‌گیرد.

در آن سمت این گروه، فرناندو سانتوش، سرمربی تیم ملی پرتغال یکی از بهترین نسل‌های تاریخ این کشور را در اختیار دارد و پس از قهرمانی در لیگ ملت‌ها و یورو، حالا امید دارد تا با بردن جام جهانی با خوشی به دوران شش ساله خود در پرتغال پایان دهد.

سانتوش معمولا تیم خود را با سیستم ۴۳۳ راهی مستطیل سبز می‌کند. روبن نوس که معمولا به عنوان هافبک دفاعی پرتغالی‌ها انتخاب می‌شود هنگامی که توپ در یک سوم ابتدایی زمین قرار دارد به میان دو مدافع آمده و در بیلدآپ به مدافعان کمک می‌رساند.

در هنگام مالکیت پرتغالی‌ها معمولا شکل ۴۴۲ یا ۴۲۳۱ به خود می‌گیرند. برونو فرناندز معمولا به یک خط بالاتر کوچ می‌کند و به عنوان مهاجم سایه بازی می‌کند. مسئله‌ای که باعث می‌شود مدافعان حریف نتوانند به راحتی عقب زمین را رها کنند و همین کار آن‌ها را در بالا آوردن توپ راحت‌تر می‌کند.

برناردو سیلوا اما کلیدی‌ترین بازیکن تیم ملی پرتغال محسوب می‌شود. بازیکنی که در با فعالیت‌های بی‌پایان خود در نیم‌فضای سمت راست، فضاهای بسیار خوبی را در سمت راست برای فرارهای برونو فرناندز و ژوائو کانسلو ایجاد می‌کند. جاگیری او میان خطوط تیم حریف بسیار هوشمندانه‌ست و به راحتی می‌تواند در کنار روبن نوس، تمپو بازی در مرکز زمین را به دست بگیرد. او همینطور خلاق‌ترین بازیکن پرتغال طی مسابقات مقدماتی و لیگ ملت‌ها بود و مهره مرکزی پازل تاکتیکی سانتوش محسوب می‌شود.

اما سانتوش تنها مربی پرتغالی این گروه نیست‌. پائولو بنتو سرمربی کره جنوبی نیز اهل پرتغال می‌باشد و با تیم نسبتا خوبی وارد قطر می‌شود.

مانند خیلی از تیم‌های دیگر این جام، کره جنوبی هم معمولا با چینش ۴۲۳۱ یا ۴۳۳ وارد میادین فوتبال می‌شود. بنتو علاقه شدیدی به فوتبال مالکانه دارد و تیمش با میانگین ۶۷ درصد مالکیت توپ، مالکانه‌ترین فوتبال آسیا را بازی می‌کند. بنتو دوست دارد تا تیمش در زمین حریف بازی کند و بتواند از تمامی نقاط به رقبا ضربه بزند.

از هوشمندانه‌ترین ایده‌های آقای بنتو دادن آزادی عمل به سه نفر جلوی زمین بود. با دادن این آزادی، آن‌ها در سراسر زمین پرسه می‌زنند و خود را به یک گزینه پاس تبدیل می‌کنند. این مسئله باعث گیج شدن هافبک‌های دفاعی‌تر حریفان می‌شود و فضاهای قابل توجهی را میان خطوط ایجاد می‌کند.

سون هیونگ مین، کاپیتان تیم ملی کره جنوبی مهم‌ترین بازیکن آقای بنتو محسوب می‌شود. سبک بازی سون که کاپیتان این تیم هم می‌باشد با ایده‌های سرمربی کاملا تطابق دارد و بنتو توانسته به خوبی از یک بازیکن کلاس جهانی با تجربه بالا در کنار مهره‌های سطح پایین‌تر بازی بگیرد.

اما آخرین تیم جام که به بررسی آن خواهیم پرداخت اروگوئه می‌باشد. اروگوئه‌ای که دیگر اسکار تابارز، پیرمرد افسانه‌ای فوتبال اروگوئه را روی نیمکت خود نمی‌بیند. دیگو آلونسو که در دسامبر سال ۲۰۲۱ جانشین اسکار تابارز شد، طی نه بازی رسمی و دوستانه، موفق به کسب هشت برد شد و اجازه پاره شدن نوار خارق‌العاده حضور آن‌ها در جام جهانی را نداد.

تا به این لحظه آلونسو همیشه تیمش را با سیستم ۴۲۲۲ به میدان فرستاده و از لحاظ هجومی تیم بسیار جذابی را آماده جام جهانی کرده. طبق گراف زیر، به طور میانگین پس از بولیوی، اروگوئه‌ای‌ها سریع‌ترین تیم امریکای جنوبی از لحاظ سرعت و مستقیم بودن حملات هستند.

معمولا هنگام حملات مهاجم شماره ۹ این تیم، لوئیز سوارز به کناره‌ها آمده و با کمک بازیکنان دیگر آن سمت زمین کار‌های ترکیبی زیادی را انجام می‌دهد تا شکافی میان مدافعان حریف ایجاد کند و این امر برای داروین نونیز یک نعمت محسوب می‌شود زیرا او علاقه بسیاری به هجوم آوردن به این فضاها دارد.

در هنگامی که توپ در دست حریفان قرار دارد، به طور معمول زیر فشار آن‌ها در تلاشند تا برتری عددی در یک سوم دفاعی و میانی را به دست بیاورند. معمولا یکی از هافبک‌ها به خط دفاع می‌پیوندد و ارتباط میان خطوط را برقرار می‌کند.

فدریکو والورده، هافبک ۲۴ ساله کهکشانی‌ها مهم‌ترین بازیکن اروگوئه ورژن ۲۰۲۲ محسوب می‌شود. چرا که او با دوندگی بسیار زیاد انرژی مورد نیاز وسط زمین را تامین می‌کند و رابط اصلی میان خطوط اروگوئه محسوب می‌شود و در کارهای دفاعی مسارکت بسیار بالایی دارد.

آخرین فرصت این نسل طلایی

بلژیک، کرواسی، مراکش و کانادا تیم‌های تشکیل دهنده ششمین گروه جام جهانی ۲۰۲۲ قطر می‌باشند که به بررسی شرایط هرکدام می‌پردازیم.

مهران فرهادی، فوتبال لب – این جام جهانی، به بیانی آخرین فرصت این نسل طلایی بلژیک است تا پرونده بهترین دوران تاریخ فوتبال این کشور را با یک جام بسته شود. آن‌ها برای این کار در گام اول باید به مصاف کرواسی، مراکش و کانادا بروند.

کانادا برای اولین بار پس از سال ۱۹۸۶ به جام جهانی راه پیدا کرده اما این به آن معنا نیست که آن‌ها به همینجا بسنده می‌کنند. این دقیقا همان نقطه‌ایست که پروژه ۴ ساله هردمن و کانادا باید ثمر بدهد و چه نتیجه‌ای بهتر از صعود به دور بعدی.

به بیان ساده، هردمن فوتبال کانادا را دگرگون کرد. او آن‌ها را از رنک ۹۴ فیفا به رتبه ۴۱ ام رساند و پس از ۳۶ سال جواز حضور در جام جهانی را برای کانادایی‌ها کسب کرد. هردمن معمولا از یک سیستم ثابت استفاده نمی‌کند و مدام دست به تغییر نوع چینش و سبک بازی تیمش می‌زند.

برای مثال او در بازی‌های مقدماتی، در دیدار برابر هندوراس از تیمش می‌خواست تا زمان بیشتری توپ را در اختیار داشته باشد اما در طول بازی با امریکا، شیوه آن‌ها به نحوی بود که فقط ۲۸ درصد مالکیت توپ را به عهده داشتند. هردمن معمولا در برابر تیم‌هایی با کیفیت بالاتر از دفاع پنج نفره استفاده می‌کند اما در عمده مسابقات مقدماتی با سیستم ۴۲۳۱ تیم خود را راهی میدان می‌کرد.

باجود تغییرات زیاد در سیستم و نوع بازی، قواعد حمله کردن کانادایی‌ها همیشه ثابت هستند. آن‌ها اکثرا در تلاشند تا با پاس‌های طولی و دریبل‌های ریز خط به خط تیم حریف را رد کنند و به دروازه برسند.

سم آدکوگبه، دفاع چپ سرعتی، قدرتمند و با میل هجومی‌ای است که ویژگی‌های بازی او بسیار مناسب سبک بازی درخواستی هردمن و البته چنین تورنومنت‌هایی است. کیفیت این بازیکن باعث شده تا آلفونسو دیویس جلو تر رفته و در یکی از پست‌های وینگر چپ و یا هافبک شماره ۱۰ بازی کند تا خلاقیت جلوی زمین کانادایی‌ها افزایش یابد.

کرواسی و زلاتکو دالیچ، نائب قهرمانان جام قبلی، با فرم بسیار خوبی وارد قطر می‌شوند. آن‌ها با پیروزی در ۴ بازی آخر لیگ ملت‌ها، دانمارک و فرانسه را کنار زدند و به عنوان صدرنشین به دور بعد راه یافتند.

دالیچ دوست دارد تا تیمش با ساختاری مستحکم کنترل مالکیت را به دست داشته باشد از همین‌رو معمولا با سیستم ۴۳۳ وارد میدان می‌شود و از دو فولبک خود می‌خواهد تا در مناطق عرضی دائم در رفت و برگشت باشند. از همین رو، آن‌ها نیز مانند لهستان موقعیت‌های بسیار زیادی را از روی ارسال‌ها خلق می‌کنند‌. در طی مسابقات مقدماتی، با خلق ۳۷ موقعیت از روی ارسال‌ها، آن‌ها تیم اول قاره سبز از این لحاظ بودند.

کرواسی هم مانند خیلی از تیم‌های دیگر جام، از نبود یک تمام کننده در مقابل دروازه رنج می‌برد. به طوری که مودریچ و پریسیچ هر کدام با ۳ گل بهترین گلزنان کروات‌ها طی بازی‌های مقدماتی بودند.

نقطه قوت کروات‌ها دقیقا در میانه میدان است. جایی که متئو کواچیچ، مارسلو بروزویچ و لوکا مودریچ مثلث خط میانی دالیچ را تشکیل می‌دهند. ۳ بازیکن که کاملا مکمل یکدیگرند و خط هافبکی ایده‌آل را تشکیل می‌دهند.

مراکش اما باوجود صعود نسبتا راحت به جام جهانی، با آن تیم ترسناک دوره قبل تفاوت‌های بسیاری دارد. ولید رگرروی که در ماه آگوست سال ۲۰۲۲ سکان هدایت مراکش را به دست گرفته تنها دو بازی سرمربی مراکشی‌ها بوده.

طی همین دو بازی او تیمش را با سیستم ۴۳۳ راهی مستطیل سبز کرده و از یک هافبک هولدر و دو وینگر که بیشتر نیم‌فصاها سیر می‌کنند استفاده کرده است. در این دو بازی برابر شیلی و پاراگوئه، عملکرد هجومی مراکشی‌ها قابل تقدیر بوده و آن‌ها نسبت به ایده‌های جدید واکنش خوبی نشان داده‌اند اما باید دید که این شوک سرمربی جدید تا کی اثرگذار خواهد بود.

در هر دوی این بازی‌ها، خارج از مالکیت شاگردان رگرروی به صورت ۴۱۴۱ در زمین جاگیری کرده و با تشکیل یک بلاک در میانه میدان در تلاشند تا راه‌های نفوذ را مسدود کنند.

باوجود بازگشت حکیم زیاش به تیم ملی مراکش، حالا سمت راست آن‌ها با حضور اشرف حکیمی و زیاش از همیشه خطرناک‌تر خواهد بود. همین مسئله در کنار تجربه حضور در میادین بزرگ، این دو بازیکن را به مهم‌ترین بازیکنان مراکش طی جام جهانی پیش‌رو تبدیل کرده است.

بلژیک و روبرتو مارتینز درست مثل تمام تورنومنت‌های دیگری که در آن حاضر بودند از جذاب‌ترین تیم‌های جام محسوب می‌شوند اما این جذابیت حتی برای خودشان هم کافی نیست. به احتمال قوی این آخرین تورنومنتی باشد که نسل طلایی بلژیک فرصت به دست آوردن جامی را داشته باشد.

اگر بنا به تکرار باشد، احتمالا مارتینز بلژیکی‌ها را با چینش ۳۴۲۱ راهی میدان کند. در این سیستم معمولا کوین دیبروینه هافبک هجومی آن‌ها به مراتب بین خطوط و در طول زمین جا عوض می‌کند و تلاش می‌کند تا خطوط حریف را بشکند.

انتظار می‌رود تا ادن هازارد یکی از مهاجمین سیستم دو مهاجمه آقای مارتینز باشد و در خیلی از اوقات به کناره‌ها رفته تا برتری عدد را ایجاد کند. یوری تیلمانس و اکسل ویتسل معمولا وظیفه برقراری ارتباط و شکستن خط‌های حریف را برعهده دارند. دو وینگ‌بک این تیم نیز معمولا در مناطق عرضی، عرض بازی را تامین می‌کنند و به محض سوییچ به سرعت از پشت مدافع حریف اورلپ می‌کنند.

در خیلی از مواقع نیز وقتی یکی از وینگ‌بک ها دیبروین در مناطق عرضی توپ را در موقعیت یک به یک در اختیار دارند، یکی از بازیکنان با انجام فرار آندرلپ از گپ ایجاد شده بین مدافع کناری و مدافع وسط استفاده می‌کند.

نقطه عطف این تیم بلژیک، قدرت هجومی آن‌هاست. در طی این ۶ سال حضور مارتینز، آن‌ها فقط در دو بازی رسمی موفق به گلزنی نشده‌اند. در نقطه مقابل، ضعف اصلی آن‌ها سن بالا و سرعت پایین بازیکنان عقب زمین آن‌هاست که در هنکام ضدحملات و انتقال‌های منفی ضربات هولناکی را به بلژیکی‌ها وارد می‌کند. درست مانند دو کلی که دیشب طی دیداری دوستانه از مصر دریافت کردند.

چگونه ارنستو والورده در اتلتیک بیلبائو تغییر ایجاد کرد؟

بازگشت ارنستو والورده به اتلتیکو بیلبائو
بازگشت ارنستو والورده به اتلتیکو بیلبائو

سرانجام پس از دو سال و نیم دوری از لالیگا، ارنستو والورده با اتلتیک بیلبائو به این رقابت‌ها بازگشت تا تنور لیگ امسال را داغ‌تر از همیشه کند. اما او چه تغییراتی در این تیم ایجاد کرده است؟

رضا حسینی، فوتبال لب – سفید و سرخ‌پوشان باسکی، سال قبل را با مارسلینو در رتبه هشتم جدول به پایان رساندند و تنها به 3 امتیاز دیگر احتیاج داشتند تا به جای ویارئال راهی لیگ کنفرانس شوند. بعد از انتخابات ریاست باشگاه اتلتیک بیلبائو در تابستان، مارسلینو از کار برکنار شد. سپس، رقابتی برای جانشینی او بین دو مربی سابق بیلبائو یعنی مارچلو بیلسا و ارنستو والورده درگرفت. در نهایت این والورده بود که جایگاه را تصاحب کرد و برای سومین بار بر روی نیمکت سن مامس نشست. شیرها امسال شروع بهتری داشتند. آن‌ها در چهار بازی اول خود، دو برد، یک تساوی کسب کرده‌اند، سه بازی اول را بدون گل خورده پشت سر گذاشته‌اند و در رتبه‌ی ششم قرار دارند. در این مقاله به تاثیر والورده بر سیستم بازی اتلتیک بیلبائو خواهیم پرداخت.

تغییر در چینش اولیه

مارسلینو دیوانه‌وار عاشق سیستم 4-4-2 بود. فارغ از اتفاقات بازی یا سبک تاکتیکی تیم حریف، در نهایت مارسلینو سیستم 4-4-2 را انتخاب می‌کرد. فصل گذشته، مارسلینو در 96 درصد بازی‌ها از سیستم 4-4-2 استفاده کرد. تنها چینش متفاوت او، 4-4-1-1 بود که یکی از مهاجمان کمی عقب‌تر و پشت مهاجم دیگر بازی می‌کرد. این لجاجت و عدم انعطاف در تغییر شکل چیزی است که کمتر در فوتبال مدرن و روز دنیا اتفاق می‌افتد.

بیلبائو اما تحت هدایت والورده، انعطاف بیشتری از خود نشان داده است. با اینکه سیستم پایه‌ی آن‌ها 4-2-3-1 بوده است، تا همین جای فصل از سیستم‌های 4-3-3 و 4-4-2 نیز بهره گرفته‌اند. ظاهرا والورده اعتقاد دارد که با توجه به قدرت و سبک بازی حریفان می‌تواند از چینش‌های متفاوتی استفاده کند. البته باید ببینیم در آینده از دفاع سه نفره هم استفاده خواهد کرد یا خیر. بیایید کمی با تاکتیک‌هایی که امسال در سن مامس به اجرا گذاشته است آشنا شویم.

چینش 4-3-3 هجومی

مانند آنچه در زمان حضور والورده در نیوکمپ سراغ داریم، در اینجا هم سبک بازی پوزیشنال را می‌بینیم. در فاز تهاجمی و به خصوص در فاز طراحی حمله، سیستم اولیه‌ی بیلبائو از اهمیت بالایی برخوردار است. اینجا در 15 ثانیه بازی اول اتلتیکو بیلبائو در برابر مایورکا می‌توان شباهت چینش بیلبائو با ساختار مورد علاقه‌ی گواردیولا را مشاهده کرد.

فاز طراحی

در فاز طراحی، مدافعان میانی از همدیگر فاصله می‌گیرند تا دروازه‌بان به مرکز این دو آمده و در بازی‌سازی شرکت کند. در این حالت، مدافعان کناری کمی بالاتر می‌روند؛ البته در حدی که فاصله‌ی مناسبی برای دریافت توپ داشته باشند. بازیکن پست شش درست قبل از خط اول فشار حریف قرار می‌گیرد. دو هافبک مرکزی دیگر به جلوتر رفته و در بین شکاف خط هافبک تیم مدافع قرار گرفته و آن‌ها را به عقب می‌رانند.

یکی دیگر از ویژگی‌هایی که والورده همراه خود از کاتالونیا به باسک سوغات آورده است، سرسختی او برای ادامه‌ی این ساختار در فازهای حمله است. صرف نظر از اینکه او 4-2-3-1 یا 4-4-2 را اجرا کند، فاز طراحی در سیستم 4-3-3 اجرا می‌شود.

طراحی حمله

اتلتیک بیلبائو در مقابل کادیز با سیستم 4-2-3-1 بازی کرد. در این بازی، اویهان سانست در کنار میکل وسگا دو هافبک دفاعی تیم بودند. با این حال همانطور که در تصویر بالا مشاهده می‌کنید، زمانی که بیلبائو در فاز طراحی حمله بود، سانست در عرض بازیکن پست 8 تیم یعنی ایکر مونیایین به سمت بالا حرکت می‌کرد و وسگا به عنوان “سینگل پیوت” در عقب باقی می‌ماند. حتی می‌توان گفت که قرار دادن بازیکنی همچون سانست، که تفکر تهاجمی دارد و سال قبل گاهی به عنوان مهاجم نیز به میدان رفته است، به عنوان یکی از دو هافبک دفاعی نشان می‌دهد که برنامه‌ی والورده این است که این بازیکن 22 ساله را جلوتر قرار دهد تا بتواند تاثیر بیشتری داشته باشد. بیلبائو برای انتقال توپ از عقب به جلوی زمین، از بازی در عرض استفاده می‌کند. آنها اغلب از بازی ترکیبی سریع برای غلبه بر پرس از بالای حریف بهره می‌گیرند.

طراحی حمله از کناره زمین

بازی ترکیبی بیلبائو معمولاً توسط مدافعان کناری، وینگرها و بازیکن پست 6 آن‌ها اجرا می‌شود. با بررسی نقشه پاس این تیم در بازی آنها مقابل کادیز می‌توان مشاهده کرد که بازیکن پست 6 به سمت توپ می‌رود تا پاس را از بازیکنان کناری دریافت کند.

نمودار پاس

آنچه مشهود است تعداد بالای پاس از مدافعان کناری، وینگرها و خط دفاعی به وسگا در میانه‌ی زمین است. فازغ از اینکه کادیزی‌ها کدامیک از کجای زمین شروع به پرس و چیدن بلوک دفاعی می‌کردند، بیلبائو برای عبور از این بلوک دفاعی، اقدام به گردش زیاد توپ کرده است. با جلو رفتن توپ در زمین در هنگام حمله‌ی بیلبائو، شکل چینش اولیه‌ی آن‌ها یعنی 4-3-3، دستخوش تغییر می‌شود. البته این مسئله، امری طبیعی در سبک بازی پوزیشنال است. آرایش اولیه هرگز در هنگام مالکیت توپ ثابت نیست.

طراحی حمله در جلوی زمین

تصویر بالا، شکل اولیه‌ی طراحی حمله‌ی بیلبائو در جلوی زمین را نشان می‌دهد. به طور کلی، وینگر چپ، آلخاندرو برنگوئر، به لب خط می‌رود و  وینگر راست در نیم فضا قرار می‌گیرد. در این بازی از اینیاکی ویلیامز به عنوان وینگر راست استفاده شده بود. پستی که در بازی‌های دیگر توسط برادرش نیکو اشغال شد. این دو برادر با سرعت بالای خود به خوبی در بین و پشت خطوط دفاعی حریف حرکت می‌کنند. در همین حین و با اضافه شدن دو بازیکن پست 8 به جلوی زمین، بیلبائو چهار بازیکن در این منطقه از زمین دارد. جالب اینجاست که مدافعان کناری تا زمانی که توپ به یک سوم پایانی نرسد، چندان به جلو حرکت نمی‌کنند. این را می‌توان در نقشه‌ی حرکت بازیکنان مشاهده کرد:

نقشه حرکت بازیکنان

این تصویر، شبکه‌ی پاس‌های اتلتیک بیلبائو و موقعیت بازیکنان را در پیروزی یک بر صفر آنها مقابل والنسیا به تصویر می‌کشد. می‌توان دید که مدافعان کناری بسیار عقب بازی کرده‌اند؛ در حالی که هافبک‌ها و مهاجمان بین خطوط قرار گرفته و نزدیک به هم می‌مانند. در اغلب لحظات چینش تیم 4-1-5 نامتقارن است. اما آن‌ها چگونه با این ساختار دست به ایجاد موقعیت می‌زنند؟

سانترها و حرکات سریع پشت خطوط دفاعی

استفاده از نقاط قوت بازیکنان،‌ یکی از مهمترین فاکتورهای مربیگری است و والورده، این اصل را به خوبی رعایت می‌کند. یکی از روش‌های بیلبائو برای عبور از سد دفاعی حریفان، استفاده از توپ‌های هوایی پشت دفاع حریف است. استفاده از سرعت بازیکنی مانند ایناکی ویلیامز روشی فوق‌العاده برای انجام این کار است، زیرا این بازیکن بدون شک یکی از سریع ترین و قدرتمندترین مهاجمان لالیگا است. ویلیامز به خوبی از بین کانال‌های دفاعی حریف فرار می‌کند و میانبری ساده و موثر برای رساندن توپ به پشت دفاع یا درون یک سوم دفاعی حریفان است.

ارسال پاس به اینیاکی ویلیامز

این پاس‌ها می‌تواند از هر بازیکنی که در موقعیت عقب زمین قرار دارد برای ویلیامز ارسال شود اما غالبا فولبک‌ها هستند که پاس را در بین کانال‌های دفاعی برای او می‌فرستند. با بررسی نقشه‌ی پاس‌های بیلبائو در بازی با والنسیا می‌توان دریافت که ارسال توپ از فولبک راست آن‌ها یعنی دی‌مارکوس به ویلیامز، روشی رایج برای جلو بردن توپ توسط مردان والورده بوده است.

نقشه پاس

سانتر کردن یکی از راه‌های دیگر تیم والورده برای پشت سر گذاشتن دفاع عقب نشسته‌ی حریفان و ایجاد موقعیت بر روی دروازه‌ی آنهاست. گرچه این روش خیلی ساده به نظر می‌رسد، اما فرمول مشخصی وجود دارد که بیلبائو از آن برای ارسال مناسب استفاده می‌کند. در بخش قبل در این مورد صحبت کردیم که چطور باسکی‌ها تمایل دارند تا در هنگام طراحی حمله بر اساس بازی پوزیشنال، چهار بازیکن خود را در بین خطوط دفاعی حریف قرار دهند. دلیل این امر این است که والورده می‌خواهد شماره 6 و بازیکنان خط دفاع توپ را به این چهار بازیکن برسانند. بازیکنانی که در فضای بین خطوط حرکت می‌کنند و به دنبال زاویه‌ای مناسب برای دریافت توپ می‌گردند.

استفاده از فاصله بین خطوط حریف
استفاده از فاصله بین خطوط دفاعی والنسیا

دو تصویر بالا، نمونه‌ی بی‌نقصی از استفاده از بازیکنان بیلبائو بین خطوط دفاعی حریف است. وسگا در راهروهای مرکزی با مونیاین سریع یک و دو بازی کرده است. در اینجا، وسگا یک یک و دوی سریع با مونیایین در دالان مرکزی انجام می‌دهد. به طور طبیعی، والنسیا بلوک دفاعی خود را برای متراکم کردن فضای بین خط میانی و خط دفاعی جمع کرده است. این مسئله موجب ایجاد فضای بسیار زیادی در کناره‌ها شده است. مدافع کناری بیلبائو، یوری برچیچه، با دیدن این مسئله به سرعت به جلو حرکت کند تا با تغییر سریع منطقه‌ی بازی، در انتهای زمین صاحب توپ شود. این توپ به جایی نرسید ولی به والنسیا هشدار داد که بیلبائو می‌تواند روی این الگو خطرناک باشد.

تا اینجای فصل، اتلتیک بیلبائو به طور میانگین در هر بازی 18 سانتر انجام داده است. با توجه به آمار نسبتا مناسب دقت 34 درصدی در سانترهای باسکی‌ها، به طور متوسط در هر بازی 6.29 سانتر آنها موفق بوده است. میانگین xG آنها در حال حاضر 1.6 در هر بازی است و 5 گل در 4 بازی اول به ثمر رسانده‌اند. این آمار نشان می‌دهد که مطمئناً در روزهای اولیه‌ی بازگشت والورده به سن مامس مشکل اساسی از لحاظ گلزنی و ایجاد فرصت وجود نداشته است.

پرس کردن و انتقال سریع توپ

در حالیکه والورده عملکرد تیم در هنگام تصاحب توپ و همچنین آرایش تاکتیکی تیم را بهبود بخشیده است، عملکرد خوب تیم در هنگام بازی بدون توپ را حفظ کرده است. در زمان مارسلینو، بیلبائو عملکرد بسیار خوبی در هنگام پرس از بالای زمین از خود نشان می‌داد. آن‌ها در فصل گذشته یکی از شناخته‌شده‌ترین تیم‌های اروپا در زمینه‌ی پرس کردن بودند. در زمان مارسلینو، بیلبائو به صورت منطقه‌ای فشار می‌آورد و گزینه‌های پاس به مرکز را قطع می‌کرد تا حریف مجبور به استفاده از عرض زمین شود. در این هنگام، آنها با استفاده از خطوط کناری زمین به عنوان یک مدافع اضافی، حریف خود را به دام می‌انداختند و به شدت فضا را تنگ می‌کردند تا توپ را از حریف باز پس بگیرند.

پرس بیلبائو

از زمان برگشت والورده به بیلبائو، این مربی باتجربه با درک مفید بودن این روش دفاعی، کماکان به همین سبک دست به پرس حریفان، دام پهن کردن برای آنها و بازپسگیری توپ می‌زند.  با دقت در تصویر زیر، می‌توان دید که تنها گل بیلبائو در برابر والنسیا از همین سبک دفاعی به دست آمد.

تله پرس بیلبائو

والنسیا مجبور به بازی در عرض شد. مردان والورده به سزعت به سمت توپ حرکت کرده و تمام مسیرهای پاس را مسدود کردند. بازیکن والنسیا سعی کرد که هوشمندانه عمل کند و توپ را از بالای تله پرسینگ عبور دهد. اما ویلیامز هوشیار بود و مسیر توپ را قطع کرد.

پرس موفق بیلبائو

بعد از گرفتن توپ، بیلبائو به سرعت فاز انتقال را انجام داد. در نهایت برنگوئر در سمت چپ صاحب توپ شد و با یک شوت به تیر نزدیک، گل را به ثمر رساند. این یک پایان خوب برای پرس به روش مارسلینو بود.

گل بیلبائو در برابر والنسیا

انتقال سریع که میراث دوران مارسلینو می‌باشد، کماکان عنصری اصلی در تیم والورده است. بیلبائو به گونه‌ای برنامه‌ریزی شده است که بتواند عقب‌تر دفاع کند و به محض بازپس‌گیری توپ، به حیفان حمله کند. والورده هم قصد ندارد که تیمش این قابلیت مفید را از دست بدهد. در هنگام دفاع از عقب زمین هم باسکی‌ها همچنان بسیار تهاجمی دفاع می‌کنند و به دنبال گرفتن توپ در بلوک 4-4-2 خود می‌باشند.

فورمیشن دفاعی بیلبائو

با این حال، هنگامی که مالکیت توپ به دست می‌آید، بازیکنانی مانند برادران ویلیامز، سانست، برنگوئر و مونیایین، همگی از سرعت و قدرت هجومی خود برای حرکت درون فضاها استفاده می‌کنند و امیدوارند که در ضد حمله به گل برسند.

ضد حملات بیلبائو

جمع‌بندی

در حال حاضر والورده موفق شده که اتلتیک بیلبائو را تبدیل به تیمی بهتر کند. در حالی که هنوز در روزهای اولیه‌‌ی لیگ هستیم، تیم در حرکت رو به جلو بسیار خطرناک‌تر به نظر می‌رسد و در زمینه‌ی حفظ توپ هم نسبت به زمان مارسلینو بهتر عمل می‌کند. با این حال، سرمربی جدید نقشه‌ی قدیمی را به طور کامل از بین نبرده است و فقط به آن اضافه کرده است. کاری که والورده انجام داده است، بهبود عملکرد باسکی‌ها و به خصوص در هنگام بازی با توپ است. کماکان راه درازی در پیش است، اما هواداران باشگاه مطمئناً می‌توانند از دورنمای رقابت برای به دست آوردن یکی از جایگاه‌های اروپایی هیجان‌زده باشند.

راز قهرمانی رئال مادرید در لیگ قهرمانان سال گذشته مشخص شد؟

قهرمانی رئال در پاریس

یک روز از قرعه‌کشی لیگ قهرمانان اروپای سال 2022/3 گذشته است و بحث‌های زیادی در مورد قرعه‌کشی در جریان می‌باشد. اما هنوز صحبت‌ها در مورد جادوی برنابئو در سال گذشته به پایان نرسیده است. به راستی چه راز تاکتیکی در پشت قهرمانی رئال مادرید نهفته بود؟

قهرمانی رئال در پاریس
قهرمانی رئال مادرید در لیگ قهرمانان 2022

رضا حسینی،‌ فوتبال لب – در نشست خبری قبل از بازی فینال پاریس، خبرنگاران نظر آنجلوتی را در مورد لیورپول پرسیدند. در آن روز ،کارلتوی کارکشته تنها زبان به تمجید از لیورپول و یورگن کلوپ گشود و از شور و هیجان بالا و سازماندهی خوب رقیب گفت. اما در مصاحبه‌ی بعد از بازی و قهرمانی رئال مادرید، آنجلوتی محافظه‌کاری را کنار گذاشت و حرف‌هایی زد که چیزهای بیشتری را برای دوست‌داران فوتبال فاش کرد. او گفت که رمزگشایی از لیورپول ساده‌تر از دیگر حریفان بود. شخصیت ثابت قرمزها باعث شد که رئالی‌ها بدانند چه استراتژی را اتخاذ کنند و چگونه برای فینال آماده شوند.

یوفا تجزیه و تحلیل جامعی از لیگ قهرمانان سال گذشته ارائه داده است که 125 مسابقه را پوشش می‌دهد و نظرات 23 کارشناس از جمله گرت ساوتگیت، سرمربی تیم ملی انگلیس در آن وجود دارد. این گزارش نشان می‌دهد که چگونه رئال توانست بر روندهای تاکتیکی دیگر تیم‌ها فائق آید و قهرمان مسابقات شود. بخشی از این گزارش را مرور می‌کنیم تا با عوامل قهرمانی رئال بیشتر آشنا شویم.

واگذاری فضا به حریفان

برای کلوپ و دیگر مربیانی که تیم‌های بزرگ اروپا را هدایت می‌کنند، دفاع از بالا، پرس سنگین، گرفتن فضا و غنیمت شمردن فرصت‌ها فلسفه‌ی اصلی بازی در سالیان اخیر بوده است. منچسترسیتی، بایرن مونیخ و لیورپول همگی در لیگ قهرمانان اروپا، خط دفاع خود را بالا نگه داشتند. در طول مراحل حذفی، در زمانی که صاحب توپ نبودند، آخرین مدافع آنها به ترتیب 45.5 متر، 44.4 متر و 43.6 متر از خط دروازه فاصله داشت. این سه تیم بالاترین آمار را از این حیث در مجموع مسابقات داشتند.

در مقابل، رئال مادرید عقب نشست. این مولفه برای آن‌ها 35.2 متر بود که در بین 16 تیم پایانی، رتبه‌ی دهم را کسب کردند. از آنجایی که آنچلوتی به جای پرس سنگین و فشار بر روی توپ، دقت را در اولویت قرار داده بود، رقبای رئال به راحتی در زمین حرکت می‌کردند. یوفا میزان فضایی که تیم‌ها در هنگام مالکیت توپ به تسخیر خود در می‌آوردند را محاسبه کرد و مشخص گردید که فقط شریف و دیناموکیف بیشتر از رئال مادرید به حریفان خود فضا دادند. به سادگی می‌توان نتیجه گرفت که مادریدی‌ها در این فصل نه تنها برنامه‌ای برای مالکیت توپ نداشتند، بلکه تصمیمی به اشغال فضاهای موجود در زمین نیز نداشته و جمع شدن در زمین و استفاده از حداقل فضای موجود را در دستور کار خود قرار داده بود.

فابیو کاپلو، یکی از کارشناسان یوفا و یکی از مربیان سابق رئال، این مسئله را یک انتخاب عملگرایانه بر اساس بازیکنان موجود رئال می‌داند. بارزترین مثال شاید در خط هافبک رئال باشد. مثلث هافبک رئال در آن تورنومنت که شامل کاسمیرو 30 ساله، تونی کروس 32 ساله و لوکا مودریچ 36 ساله بود، سال‌ها در جام‌های متفاوتی در کنار یکدیگر بازی کرده بودند. همان‌گونه که کاپلو می‌گوید، این هافبک‌ها دیگر نه جوان هستند و نه چندان سریع. پس آنجلوتی تصمیم گرفت به انتخابی عملگرایانه دست بزند.

نجات‌های کورتوا

اما هر زمان که رئالی‌ها نتوانستند حریف را در چنگ خود نگه دارد، برای نجات دست به دامن پرش‌های بلند دروازه‌بان خود شدند. کاری که تیبو کورتوا به درستی از پس انجام آن بر آمد و چهره‌ی برتر فینال شد. دروازه‌بان سابق چلسی که از نادیده گرفته شدن خود در انگلیس دلگیر بود، در شب فینال 9 سیو انجام داد تا مانع از قهرمانی لیورپول شود. این بهترین رکورد یک دروازه‌بان در تمامی فینال‌های لیگ قهرمانان اروپا بود.

همچنین کورتوا با 59 سیو، بیش از هر دروازه بان دیگری در این رقابت ها سیو انجام داد. بر طبق آمار انتظار گل (xG) حریفان رئال مادرید، کورتوا مانع از به ثمر رسیدن 4.63 گل حریفان رئال گردید که این بهترین آمار دروازه‌بان‌های حاضر در فصل گذشته‌ی لیگ قهرمانان بود.

راندمان بالای تهاجمی رئال مادرید، عامل مهم کامبک‌های دقایق پایانی

در آن سوی زمین نیز رئال عملکرد بهتری نسبت به میانگین داشت. کریم بنزما، مهاجم فرانسوی کهکشانی‌ها با حمایت دو وینگر برزیلی یعنی رودریگو و وینیسیوس جونیور، بسیار بی‌رحم بود. بر روی کاغذ، xG رئال مادرید پس از مرحله گروهی 21.78 بود. با این حال، در زمین آنها موفق شدند 29 بار توپ را به دروازه‌ی حریفان برسانند. این گل‌ها اکثرا در موقعیتی به دست می‌آمدند که رئالی‌ها عقب نشسته و صبورانه در جستجوی موقعیت بودند. این اقدام بر خلاف دو روش مورد استفاده‌ی دیگر حریفان آن‌ها بود یعنی نه مانند حملات برق‌آسای بعضی رقبا که با فشار بالا و پرس انجام می‌دادند و نه مانند تیم‌های ضعیف و با روش حملات مستقیم.

رئال مادرید به طور متوسط 16.2 ثانیه قبل از هر گل توپ را در اختیار داشت که این میزان بیش از هر تیم دیگری است که به مرحله حذفی رسیده بود. باز هم آمار رئال در تضاد با رقیب آن‌ها در فینال یعنی لیورپول است. تیم کلوپ به طور متوسط 9.5 ثانیه قبل از اینکه دروازه را فتح کند، توپ را در اختیار داشت.

با این حال، اندازه‌گیری برخی دیگر از عناصر موفقیت رئال سخت‌تر است. آنها در حالی که 15 دقیقه به پایان بازی یک هشتم نهایی مقابل پاری‌سن ژرمن باقی مانده بود، شروع به کار کردند. در حالی که 10 دقیقه به پایان بازی مرحله یک چهارم نهایی مقابل چلسی مانده بود، شروع به گلزنی کردند و در حالی که تنها 5 دقیقه وقت اضافه مقابل منچسترسیتی باقی مانده بود، دست به کار بزرگ و برگرداندن بازی زدند. هر بار در آخرین لحظات از مخمصه گریختند و به دور بعدی رفتند. خوش شانسی بی‌نظیر یا آمادگی ذهنی فوق‌العاده؟ یا کمی از هر دو؟ پاسخ به این سوال می‌تواند به ساعت‌ها بحث و جدل منتهی شود.

شاید به همین دلیل است که آنچلوتی پس از فینال مصاحبه‌ی خود را ساده و خلاصه برگزار کرد. او گفت: وینیسیوس یک گل زد، کورتوا چند سیو کرد، پایان ماجرا! اگرچه این که رئال چگونه به آنجا رسید، بسیار ساده نبود.