امیرحسین مرادی، فوتبال لب – گاهی وقتها درست در هنگامی که فکرش را نمیکنید، وقت رفتن فرا میرسد! داستان تونی کروس با رئال مادرید به اتمام رسید! اما هر رفتنی به معنای خداحافظی نیست!
مهاتما گاندی رهبر معاصر هندوستان میگوید برای ما خداحافظی وجود ندارد، او هرجا که برود در قلب ما ساکن است!
مهندس آلمانی دوست داشتنی!
دنیای پر رفت و آمد فوتبال در تاریخ 21 می 2024، به شوک جدیدی فرو رفت؛ تونی کروس ، هافبک کلاسیک آلمانی مادریدیها اعلام کرد که پس از رقابتهای یورو 2024 از دنیای سبز رنگ فوتبال خداحافظی میکند!
در حالی که مادریدیستا منتظر خبر تمدید یا خداحافظی رسمی هافبک دیگر تیمشان یعنی لوکا مودریچ بودند؛ تونی کروس با اعلام این خبر آنها را در شوک و ناراحتی فرو برد!
حالا تمام نگاههای دنیا به فینال رقابتهای لیگ قهرمانان اروپاست، آخرین بازی مارکو رویس برای دورتموند و آخرین بازی تونی کروس برای رئال مادرید، باعث شد تا این فینال یکی از دراماتیکترین فینالهای اخیر UCL لقب بگیرد. او 2014 به رئال مادرید پیوست. در همان سال با تیم ملی آلمان قهرمان جام جهانی شد و یکی از بهترین هافبکهای تاریخ فوتبال لقب گرفت.
تونی فوتبال را از باشگاه محلی زادگاهش گریفس والدر اس سی آغاز کرد اما پس از مدت کوتاهی به باشگاه معروف تر منطقه یعنی هانزاروستوک و تیم جوانان این باشگاه پیوست.
سال 2006 به عنوان یک استعداد به بایرن مونیخ ملحق شد و در کسب سهگانه هاینکس در فصل 2012/2013 به عنوان یک وزنه اصلی در تیم از او یاد میشد.
خرید کروس برای رئال مادرید، یکی از مقرون به صرفه ترین خریدهای تاریخ فوتبال نام دارد! او با مبلغ 25 میلیون یورو به تیم اول شهر مادرید پیوست؛ انتقالی که از او به عنوان یکی از شاهکارهای دوران مدیریت پرز در رئال مادرید نام دارد!
تونی کروس یادآور خاطرات روزهای شیرین برای مادریدیستا است، شاید این روزها لوکا مودریچ به تمدید خود با رئال مادرید نزدیک باشد اما او یکی از ناراحتترین بازیکنان رئالیست که از رفتن تونی کروس غمگین است! او در آخرین اظهار خود در این مورد گفت که دیگر هیچ تونی کروس دیگری وجود نخواهد داشت! آقای مهندس در اوج از دنیای فوتبال کنار میرود تا شاید او هم مانند سایر آلمانیها به دنیای مربیگری روی بیارود.
مربیگری در خون آلمانیها !
آخرین بازیکن ورود کرده به دنیای مربیگری از باشگاه رئال مادرید، ژابی آلونسو نام دارد که در این فصل شگفت انگیز خود با باشگاه لورکوزن آلمان توانست یک قهرمانی بدون باخت به دست بیاورد و تیم خود را به فینال جام حذفی و فینال لیگ اروپا برساند و سودای کسب سهگانه را در سر خود دنبال کند!
تونی کروس، با قدرت ، ذهنیت و خلاقیت فوق العاده خود میتواند به یکی از موفقترین مربیان آینده دنیای مستطیل سبز تبدیل شود و میتواند مانند اسطورههای اسبق مادریدی مانند زیدان، رائول و.. در باشگاه مورد علاقه خود فعالیت داشته باشد.
برای شنیدن تحلیلهای صوتی هفتگی در پادکست فوتبال لب، از این لینک به ما گوش کنید!
امیرحسین مرادی، فوتبال لب – شاید اغلب هواداران فوتبال در کره زمین بجز باواراییها، دورتموند و هواداران متعصب و جذابشان را تیمی دوست داشتنی و قابل احترام میدانند!
دورتموند با کسب نتایج ضعیف و القا ذهنیت بازنده به سایر تماشاگران فوتبال، تا حدودی از دایره تیمهای جذاب دنیای فوتبال کنار رفته بود؛ اما امسال شاگردان ترزیچ پس از یک فصل تکراری سینوسوار در بوندوسلیگا، در لیگ قهرمانان اروپا به یک تیم غولکش تبدیل شدند تا با نتایج دیوانهوار پا به فینال مسابقات بگذارند!
زنبورها در گروه F رقابتهای لیگ قهرمانان اروپا با تیمهای : پی اس جی میلان نیوکاسل همگروه بودند و تا حدودی گروه مرگ رقابتهای امسال UCL را تشکیل بدهند!
دورتموند با سه پیروزی، دو تساوی و یک شکست توانست عنوان صدرنشینی این گروه را به دست بیاورد.
شاگردان ترزیچ در مرحله یک هشتم نهایی با آیندهوون هلند دیدار کردند و توانستند در مجموع دو مسابقه با نتیجه سه بر یک این تیم هلندی را شکست دهند! دورتموندیها در مرحله بعد با اتلتیکومادرید باید به رقابت میپرداختند؛ آنها در بازی رفت در متروپولیتانو اسپانیا یعنی ورزشگاه خانگی اتلتیها با نتیجه دو بر یک شکست خوردند!
امید در نقطه زرد رنگ آلمان به حداقل رسید و ضربان قلب بالا رفت؛ تقریبا اکثریت رسانههای معتبر جهان فوتبال، دورتموند را ناکام میدانستند و رسانههای اسپانیایی پیش بینی یک جدال تمام اسپانیایی را بین بارسلونا و اتلتیکومادرید در نیمهنهایی لیگ قهرمانان اروپا را داشتند!
سه شنبه ۱۶ آوریل / ورزشگاه سیگنال ایدونا پارک
نگاههای 82 هزار تماشاگر به داور مسابقه یعنی اسلواکو وینچیچ بود! دورتموند با یک نمایش بسیار خیره کننده در ورزشگاه خانگی خود و حمایت دیوار زرد توانست شاگردان سیمئونه را راهی خانه کند! زنبورها با نتیجه چهار بر دو توانستند از سد روخی بلانکو عبور کنند!
دورتموند در نیمهنهایی با پی اس جی، رقیب مستقیم این تیم در مرحله گروهی که عنوان دوم گروه را نصیب خود کرده بود، رقابت کرد!
آنها توانستند با دو نتیجه مشابه یک بر صفر در بازی رفت و برگشت شاگردان انریکه را شکست بدهند و امباپه را ناکامتر از همیشه در پاریس راهی خانه کنند!
فینالیست شدن دورتموند هم یک شادی اندوهگین به همراه داشت، اندوهی که داستان دراماتیک جدایی یک عشق دوازده ساله را در پی دارد!
مارکو رویس ستاره باشگاه دورتموند قبل از بازی برگشت نیمه نهایی مقابل پاریسیها اعلام کرد که پس از ۱۲ سال حضور در جمع زنبورها حالا در پایان فصل از این تیم جدا میشود!
حالا دورتموندیها بعد از ۱۱ سال به فینال رسیدهاند و سودای دومین قهرمانی را در این جام دارند تا مارکو رویس را با خاطره شیرین همراه کنند.
برای شنیدن تحلیلهای صوتی هفتگی در پادکست فوتبال لب، از این لینک به ما گوش کنید!
امیرحسین مرادی، فوتبال لب – درست در دقایق آخر بازی ، ایستاده بازی را دنبال میکنند.. تب و تاب سکوها، تقابل اشکها و لبخندها.. اضطراب پیروزی یا شکست.. تنها و تنها در 90 دقیقه و چند دقیقه اضافه، برای هواداران خلاصه میشود!
فوتبال در کنار زندگی عادی انسانها، درست همان جاییست که ذهن از فشار خارج میشود و عشق و جنون به زندگی و ذهن انسانها تحمیل میشود!
این فوتبال لعنتی!
گاهی وقتها این مستطیل سبز، عامل به هم ریختن اعصاب و زندگی یک فرد، پس از شکست در یک یا چند هفته از طول عمر خود و یا باعث میشود ایام خوش و سرمست از پیروزی تیم مورد علاقه خود ، لذت زندگی را دو چندان کند!
فوتبال را میتوان یکی از دغدغههای مهم زندگی افراد عاشق این ورزش دانست، دغدغهای که انسانها با استرس و اضطراب آن را سپری میکنند و یا گاهی اوقات با اعتماد کامل به تیم خود، این دغدغه را سپری میکنند، دویدن در مستطیل سبز همان لذت گلزنی تیم محبوب خود در ثانیههای پایانیست!
فوتبال همان امید زندگی ما انسانهاست که تا لحظه آخر منتظر میمانیم و یا منتظر معجزه هستیم تا به پیروزی برسیم! فوتبال همان درد و رنج زندگی ما انسانهاست که با خود بعد از شکست تیم محبوبمان، حمل میکنیم و هفتهها از این اتفاق ” اندوهگین “ هستیم!
اگر پاسخی به سوال ” چرا فوتبال؟ “ میتوان داد آن پاسخ این است که اگر این ورزش نبود، آمار خودکشیها، افسردگیها و اتفاقات ناگوار و حوادثها در این کره خاکی، دو چندان میشد و به طرز ترسناکی، بخش بزرگی از دوستیها در جهان از بین میرفت و ملتها نمیتوانستند ارتباط خود را از طریق ورزش حفظ کنند! آری؛ فوتبال خودِزندگیست!
گاهی وقتها، دردها و رنجها به شکل قطرهها و بعد از طلوع دوباره خورشید پشت ابرهای بارانی ، شروع به باریدن میکنند.
در رمان وداع با اسلحه وقتی همسر هنری به او گفت بیا جنگ را کنار بگذاریم و درباره چیزای دیگر حرف بزنیم، قهرمان داستان جواب داد : جنگ همه جاهست، هیچ کناری باقی نمانده که جنگ را آنجا بگذاریم! فوتبال همچین نقشی در زندگی ما دارد! او همه جا وجود دارد!
برای شنیدن تحلیلهای صوتی هفتگی در پادکست فوتبال لب، از این لینک به ما گوش کنید!
امیرحسین مرادی، فوتبال لب – در اواخر ژانویه، بارسلونا به بیلبائو سفر کرد تا در سن مامس در کوپا دل ری به مصاف اتلتیک بیلبائو برود؛ از آنجایی که چهارشنبه شب به ساعات اولیه بامداد پنجشنبه نزدیکتر میشد، یک چیز آشکار شد: بارسلونا هیچ شانسی نداشت!
با گذشتن دقایق، ماهیچهها خستهتر شدند و بازی باز شد، احساس میشد باشگاه بیلبائو در اوج حرکت میکرد. آنها با دوازده نفر بازی میکردند، هر حمله توسط تماشاگران تشنه بیلبائو که به نظر میرسید از خستگی مصون بودند، غرش میکرد!
دو خنجر مستقیماً به قلب بارسلونا در وقت اضافه، یکی توسط هر یک از برادران ویلیامز، بارسلونا را از بدبختی نجات داد، زیرا پاهای آنها به خاک تبدیل شد و امیدهای آنها برای کسب افتخار در کوپا از بین رفت.
میزبان آن بازی را با 29 شوت و 7 شوت در چارچوب به پایان رساند که مجموع 7 شوت بارسلونا، 4 شوت در چارچوب بود. بیلبائو در جریان خروج از زمین، مجموع گل های مورد انتظار بارسلونا (xG) را در آن شب تقریباً سه برابر کرد.
این داستان باشگاه اتلتیک بیلبائو در سال 2023-24 است. مبارز، بی امان و بی رحم!
سن مامس به مانند یک قلعه است و آنها برای اولین بار پس از فصل 2014-2015 زمانی که ارنستو والورده مرد اصلی بود، چشم به بازگشت به لیگ قهرمانان اروپا دارند.
سیاست باسکی اتلتیک بیلبائو به این معنی است که آنها به شدت به بازیکنانی که آکادمی تولید میکند متکی هستند! این بدان معناست که وقتی سالهای آیش فرا میرسد ناگزیر میشوند، باشگاه نمیتواند راه خروج از پرتگاه را امضا کند. همچنین به این معنی است که وقتی یک دسته خاص از بازیکنان نفوذ می کنند، احساس سرخوشی به وجود میآید. این فقط “ما برنده می شویم” نیست، بلکه این است که “ما با استعدادهای داخلی برنده می شویم”.
مدیری را اضافه کنید که ذاتاً باشگاه و مکان را درک میکند و احساس میشود که موجی از حرکت است که نمیتوان آن را متوقف کرد.
اتلتیک بیلبائو در حال حاضر بازیکنان خاصی دارد، اویهان سانست، اونای سیمون و نیکو ویلیامز همگی بازیکنان ملی اسپانیا هستند. آنها چند نفر دیگر دارند و تعداد بیشتری از آنها هنوز در باشگاه نفوذ میکنند.
لوئیس د لا فوئنته از تیم اسپانیایی خود خواسته است که سبک عمودیتری بازی کند و فوتبال در شمال نیز همین را فراهم میکند.
مدیریت باسکی و ناسیونالیسم لاروخا!
در زمانی که مدیران باسکی از بیرمنگام تا بورنموث و لورکوزن خبرساز می شوند، باشگاه بیلبائو و رئال سوسیداد ستون فقرات تیم ملی اسپانیا را فراهم می کنند!
به همراه بازیکنانی که در بالا ذکر شد، رئال سوسیداد اخیراً الکس ریمیرو، رابین لو نورماند، میکل مرینو و مارتین زوبیمندی را بازیکن مهم تیم میدانند!
آنها از آن دسته بازیکنانی نیستند که وقتی تصاویر دوران طلایی اسپانیا را بین سالهای 2008 تا 2012 تداعی میکنید، به آنها فکر کنید.
بازی اتلتیک بیلبائو بر این اصل قرار دارد. آنها تیمی مملو از بازیکنان جوان، فیزیکی و از نظر فنی عالی هستند و مدیری دارند که از تفاوتهای ظریف درون هر بازیکن و پست قدردانی میکند.
فرم خانگی آنها جایی است که آنها واقعاً در این فصل نشان خود را نشان دادهاند. باشگاه بیلبائو هشت بازی متوالی را در تمام رقابتها در سن مامس پیروز شد که طولانی ترین برد پیاپی آنها در خانه از سپتامبر 1998 است (همچنین هشت برد متوالی).
تنها رئال مادرید سهم بیشتری از xG در بازیهای خانگی در این فصل دارد. اتلتیک بیلبائو 26.15 گل مورد انتظار و 10.18 گل مورد انتظار را به ثمر رساند که بازده هجومی آنها 72.0 درصد از کل سهم متعلق به این تیم است. رئال مادرید در حال حاضر با 75.7 درصد در سانتیاگو برنابئو و اتلتیکو مادرید با 68.7 درصد در متروپولیتانو در رده سوم قرار دارند.
برای درک قدرت بیلبائو ، باید رویکردی جامع داشته باشید. هیچ سوپراستار برجستهای وجود ندارد، اما یک مکان خوب برای شروع، خط پشتی آنهاست.
فشار بالای زمین عاملی است که آنها را به پیشنهادی ترسناک برای هر تیمی در جهان تبدیل میکند و جدا کردن این دو غیرممکن است، اما افزایش راندمان حمله و توانایی پرس بر این واقعیت است که آنها مرکز سنگی محکمی دارند. بازگشت مشارکت!
آیتور پاردس و دنی ویویان هر دو زیر 25 سال سن دارند و در این فصل بیشترین دقایق انفرادی را در لیگ و جام حذفی برای اتلتیک بازی کرده اند.
آنها با هم، 1593 دقیقه در این فصل بازی کرده اند که بیشترین بازی در لالیگا برای هر یک از مدافعان میانی است. آنها همچنین بهترین گلهای مورد انتظار را در مقابل هر 90 با هم برای جفت دفاع میانی با بیش از 500 دقیقه بازی دارند (1.07).
تنها شراکت دیگر با درصد برد بالاتر در میان کسانی که بیش از 500 دقیقه با هم بازی کردند، آنتونیو رودیگر و دیوید آلابا هستند.
پاردس و ویویان 57.8 درصد از بازیهایی را که با هم شروع کرده اند (19 شروع، 11 برد) برنده شدهاند، در حالی که زوج رئال مادرید 66.6 درصد از بازی هایی را که شروع کردهاند (12 شروع، 8 برد) برنده شدهاند.
تیم والورده تهاجمیترین تیم لیگ از نظر تلاش برای به دست آوردن توپ در بالای زمین است، زیرا می دانند که اگر یک تیم از طریق آنها یا بالاتر از اوج بازی کند، دو مدافع میانی خود همه چیز را پوشش میدهند!
آنها با 251 بیشترین گردش مالی را در لیگ برتر اسپانیا به ثبت رساندند. سویا با 217 گل در رتبه دوم فاصله زیادی دارد، در حالی که بیلبائو تعداد دفعات بالای خود را به تعداد گلهای بیشتری (6) از هر تیم دیگری در این بخش تبدیل کرده است.
آنها حملات خود را به طور متوسط بالاتر از هر تیم دیگری در لالیگا شروع می کنند و از هر تیمی در لیگ برتر اسپانیا نیز اقدامات دفاعی بیشتری دارند.
اما این فقط یک رویکرد تند و سریع نیست. لایهای از تفاوتهای ظریف به بازی آنها اضافه شد که با جذب هوشمندانه و ظهور بازیکنانی که قبلاً در باشگاه بودند تسهیل میشود.
یکی از این خریدها، امضای آنیگو رویز د گالارتا از مایورکا است. اگر بخواهید لیستی از 100 انتقال هیجان انگیز تابستان گذشته را تهیه کنید، رویز دی گالارتا به اتلتیک بیلبائو با انتقال آزاد ممکن است حتی در لیست نامزد نهایی قرار نگیرد .
رویز د گالارتا، هافبک 30 سالهای است که در ایبار به دنیا آمده و در طول دوران حرفهای خود برای باشگاه هایی مانند تیم دوم بارسلونا و لاس پالماس بازی میکرد! دو باشگاهی که به خاطر تمایل خود برای نگه داشتن توپ شناخته شدهاند. او سطحی از کنترل را به تیمی اضافه کرد که اغلب برای یافتن هافبکهای متعادلتر تلاش میکند.
آندر هررا ممکن است بهترین مقایسه باشد، اما او امسال 35 ساله می شود و نمیتواند همان دقایق قبلی را بازی کند. رویز د گالارتا در جنبه فنیتر از مقیاس تودوترانو قرار دارد اما او نیز از مالکیت توپ خجالتی نیست.
به طور متوسط، او 5.7 دوئل در هر 90 برنده می شود و در این فصل تنها از هررا برای هافبک های اتلتیک با بیش از 1000 دقیقه بازی عقب است.
تاثیر رویز د گالارتا را می توان در نتایج باشگاه بیلبائو با حضور او در زمین به بهترین شکل مشاهده کرد. آنها در این فصل که او در لالیگا شروع نکرده است، به همان اندازه بازیها را باخته اند (2/7) که در 17 بازی که او در ترکیب اصلی حضور داشته است.
ظهور سانسته به عنوان یک ملیپوش اسپانیایی و یکی از بهترین هافبکهای تهاجمی لیگ، راه زیادی را برای رفع مشکلی که برای سالها شبیه یک حمله شکسته بود انجام داده است. او در حمله احیا شده و در بیلبائو نقش محوری داشته است.
او در این فصل 0.41 xG غیر پنالتی و پاس گل در هر 90 پاس دارد که با حداقل 1000 دقیقه در بین بازیکنان بیلبائو چهارم است. اما رد پای او در همه جای خط حمله تیم است.
فقط 9 بازیکن در این فصل در لالیگا در سکانس هجومی بیشتری حضور دارند و او همچنین 2.14 موقعیت از بازی آزاد ایجاد میکند که تنها پس از یاگو آسپاس در لالیگا این فصل است.
آخرین قطعه پازل ظهور گورکا گوروتا بوده است. در سن 27 سالگی، بدون اینکه هیچ تاثیری در باشگاهی که در آنجا کار خود را آغاز کرد، احساس میکرد که فرصت گوروتا رو به اتمام است.
اکنون این بحث وجود دارد که لوئیز د لا فوئنته به بازیکنی مانند گوروتا در تیم اسپانیایی خود نیاز دارد یا خیر؟
گوروتا در xG غیر پنالتی در هر 90 با 0.47 تیم را رهبری می کند.
او در این فصل بیش از هر فصل دیگری در دوران حرفهای خود دقایق بیشتری در لالیگا بازی کرده است. او امسال ، سه گل بیشتر به ثمر رساند!(9) نسبت به بهترین فصل قبلی خود که 6 گل در فصل 2022-23 به ثمر رساند. وی در میان بهترین معیارهای دفاعی برای مهاجمان قرار دارد و بازیکنانی مانند کریم بنزما یا باسکی را پیوند میدهد.
او در حال حاضر در سرعتی برای شکست دادن آقای گلی خود در تاریخ (13 گل در لالیگا در فصل 19-2018) است و هم او و هم برادرش میتوانند تیمها را به صورت عمودی و افقی در هر دو طرف با رویز د گالارتا، سانسته و گوروتا که در فضاهای باز عمل میکنند، بکشند. در صورت از دست دادن توپ، آماده جهش هدفمند هستند.
موقعیت فعلی ایناکی ویلیامز بهترین ویژگیهای او را برجسته میکند و برخی از کاستیهایی را که در طول سالها دیدهایم، یعنی پرداخت کارآمد با حجم بالا، پنهان میکند.
نیکو ویلیامز با دریبلینگ یا امتیازگیری در مسیر سریع سوپراستار شدن است که در این فصل جزو سه تیم برتر لالیگا نیست! 56 بازی موفقیتآمیز او در بین تمام بازیکنان پنج لیگ برتر اروپا رتبه هشتم را دارد و او 3.35 دریبل در هر 90 دریبل انجام میدهد، پس از وینیسیوس جونیور در لالیگا این فصل قرار دارد.
این فصل می تواند تبدیل به چیزی خاص برای باشگاه بیلبائو شود!
برای شنیدن تحلیلهای صوتی هفتگی در پادکست فوتبال لب، از این لینک به ما گوش کنید!
زیدان با وجود اینکه بعد از رئال مادرید مربی تیمی نشد، اما هنوز هم رئال مادرید زیزو، یکی از بهترین تیمهای دهه اخیر به شمار میرود.
محمدرضا حیدری; فوتبال لب- تنها 10 ماه پس از استعفا، زین الدین زیدان به جایگاه خود بر روی نیمکت رئال مادرید بازگشت. جولن لوپتگی و سانتیاگو سولاری پیش از بازگشت زیدان، دورههای کوتاهی را به عنوان سرمربی کهکشانیها سپری کردند و احساس ثباتی که رئال نیاز داشت را، نتوانستند در باشگاه حفظ نمایند.
بحران در کهکشانی ها
با این حال، او به تیمی بازگشت که با رفتن کریستیانو رونالدو به یوونتوس، ضعف عظیمی را حس میکرد. اما این بار خواسته مدیریت از او، تفاوتی اساسی داشت. تیم پرمهره تا حدودی از اوج دور و جایگزین آن، از او خواسته شد تا بر دوره بلند مدت و جوانسازی نظارت کند و این انتقال نسل را برعهده گرفته و توسعه دهد. این موضوع یک قهرمانی دیگر در لیگ به دنبال داشت؛ تا اینکه زیدان دوباره در ماه می 2021 از رئال جدا شد. شاید مهمتر از آن، نظارت او بر پیشرفت مداوم مارکو آسنسیو، فدریکو والورده و وینیسیوس جونیور بود. بازیکنانی که انتظار میرفت تیم جدید را رهبری کنند. رئال پس از استعفای مجدد او در بیانیهای اعلام کرد:
زیدان یکی از نمادهای بزرگ رئال مادرید است. میراث او فراتر از آن چیزی است که به عنوان مربی و بازیکن در باشگاه ما به دست آورده است.
سبک بازی
انتخابها و عملکرد ثابت تیمی، الهام بخش بسیاری از موفقیتهای رئال در اولین دوره مربیگری زیدان بود. برای مثال، برای هر دو فینال لیگ قهرمانان 2017 و 2018، او از یک ترکیب یازده نفره یکسان استفاده کرد. اندک تفاوت اما، نقش اصلی ایسکو در سال 2018 بود.
اولویت زیدان همچنین، استفاده از بهترین بازیکنان خود تا زمان تاثیرگذاری مثبت در نقشهای اصلی آنهاست. رونالدو شاید یکی از بهترین مهاجمین داخل محوطه جریمه جهان، در دورهای بود که رئال تحت سرمربیگری زیزو قرار داشت. بنابراین او از نقش خود به عنوان یک مهاجم چپ، با تغییر رول به عنوان مهاجم مرکزی به کار گرفته شد و با کمک به بنزما و موقعیت سازی مناسب او، موقعیت شوتزنی را برای خود فراهم مینمود.
بنزما نیز از این تغییر پیشرفت کرد. به ایسکو آزادی عمل داد تا از نقش خود به عنوان پست 10 رئال خلاص شود. این موضوع باعث شد تا بازیکن اسپانیایی، مرتباً با بازیکنانی که از عرض استفاده میکردند جابجا شده و ایجاد فضا نماید. همچنین این تغییر رول، اغلب به رونالدو فضای بیشتری در مناطق میداد. انجام این کار او همچنین، به برتری نفری در برخی شرایط، در مناطق مختلف کمک میکرد. استفاده از این تغییرات، منجر به تسلط رئال بر موقعیتها و فضاها، در زمان مالکیت توپ تحت هدایت زیزو شد.
تغییر هنگام بازگشت
پس از بازگشت زیدان، استفاده از نقاط مختلق زمین در اولوبت تاکتیکی تیم قرار گرفت. جدایی رونالدو باعث شد تا بنزما نقش متفاوتی را ایفا کند و دوباره در 4-3-3 قرار گیرد. او گاهی از پست اصلی خود تغییر رول میداد تا به میانه زمین بیاید. او در پخش توپ، همچنین شکست خطوط دفاعی حریف و تسلط بیشتر بر یک سوم میانی کمک میکرد. اما اغلب از او در کنار رونالدو به بهترین نحو مورد استفاده قرار میگرفت. بسیاری از کسانی که به رئال آمدند از جمله، ادن هازارد، رودریگو و وینیسیوس، اغلب در بهترین حالت خود در پست وینگر به تیم کمک میکردند. در زمان حمله، ترکیبی آنها با اوورلب مارسلو، کارواخال، لوکاس وازکز و فرلاند مندی، که مدافعان کناریشان بودند، باعث فضاسازی و ایجاد موقعیت بر روز خطوط کناری و همچنین نفوذ به داخل محوطه حریف میشد.
وظایف هافبکهای میانی نیز به شکلی ظریف تغییر کرد. دو نفر از میان تونی کروس، کاسمیرو و لوکا مودریچ معمولاً دبل پیوت تشکیل میدادند، همانطور که در سه قهرمانی متوالی لیگ قهرمانان اروپا انجام دادند. اضافه شدن والورده در آن پستها نیز، فضای بیشتری را در اطراف بنزما ایجاد کرد. همچنین برای ترکیب در شرایط نیاز به فضای بیشتر، از ایسکو استفاده میشد، همانطور که او قبلا در تغییر فورمیشن رئال به چهار چهار دو از خود نشان داد. هافبکهای مرکزی نیز از فضا استفاده مینمودند و با ورود به محوطه جریمه حریف، ایجاد موقعیت گلزنی میکردند. معمولاً از طریق فضای مابین مدافعین این نفوذ صورت میگرفت. این موضوع باعث تقسیم تعداد گلها میان همه اسکواد میشد و دیگر خبری از کانونی به نام کریستیانو رونالدو وجود نداشت.
زیدان در هنگام پرس و دفاع
میزان اوورلب مدافعان کناری رئال، اهمیت فزایندهای به تعادل دفاعی آنها میدهد. کروس، مودریچ و کاسمیرو اغلب در تغذیه مهاجمان، عالی عمل میکردند. وقتی حملات شکست میخورد، با پرسی سریع در مقابل مدافعان مرکزیشان ترکیب میشدند تا تلاش برای حمله از روی ضد حمله را خنثی کنند.
هنگامی که آنها چهار چهار دو خود را اتخاذ کردند، موقعیت کروس به سمت چپ و مودریچ به سمت راست، به این معنی بود که نقضههای بسیاری از میانه زمین شگل میگیرند. همچنین فضا و آزادی عمل بیشتری در بین مهاجمان بوجود میآمد. کروس و مودریچ مغز متفکر تمام نقشههایی بودند که توسط مهاجم مربوطه ادامه مییافت و یک مدافع کناری با اوورلب در یک سمت و ایسکو در سمت دیگر داشت. این دو هافبک که توسط کاسمیرو همیشه حمایت میشدند، در مواقعی که حریف پیش میرفت، به طور موثر دفاع می کردند. وجود این دو مدافع کناری، کمک اساسی برای کهکشانیها بود و تقریبا در تمام نقشههای تیمی نقش داشتند.
تغییر زیدان به ۳ مهاجم
بازگشت آنها به 4-3-3 در نهایت به تغییر رویکرد ضد پرس آنها کمک کرد. رئال همچنان به شدت و به همان اندازه به پرس ادامه داد و همچنان این کار را با پنج نفر شروع میکرد. مدافعان کناری آنها در هنگام بازی در پشت خط میانی، کمتر از آنچه که لازم بود نفوذ میکردند، بنابراین حریفان احتمالاً پاسهای بلند میدادند، که منجر به بازپسگیری مالکیت رئال در زمین خودی میشد، در حالی که زمانی میتوانستند خیلی نزدیک به دروازه حریف این پرس و بازپسگیری را انجام دهند.
از طریق وینگرها، توپ را به مرکز زمین منتقل میکردند.در ادامه هافبکهای میانی وظیفه انتقال توپ از طریق فضای میان مدافعین مرکزی را برعهده داشتند. در حالی که پیش از آن، موج دوم حمله، توسط فولبکهای پیش تاخته و شماره 10 آنها شکل میگرفت. بنابراین آنها چهار نفر بیشتر از قبل در موج بعدی و همچنین بازپسگیری توپ داشتند. دفاع بدین صورت بود که پس از رد شدن توپ، مدافعین مرکزی با کمک هافبکها، فضاها را میبستند و با پرس به موقع، شرایط را به نفع خود تغییر میدادند.
امیرحسین مرادی، فوتبال لب – جود بلینگهام در 23 ژوئن سال 2003 در استائربریج انگلستان چشم به جهان گشود و فوتبال خود را در نوجوانی با تیم جوانان این شهر در منطقه نیوکاسل آغاز کرد.
جود بلینگهام در سال 2010 به جوانان بیرمنگام پیوست و بعد از 9 سال تلاش، با قراردادی یک ساله به تیم بزرگسالان این تیم راه یافت؛ مدیران باشگاه بیرمنگام بعد از یک سال با پیشنهاد دورتموند رو به رو شدند!
بلینگهام به دورتموند پیوست و پس از سه سال طلایی و درخشان به تیم محبوب خود از کودکی یعنی رئال مادرید پیوست.
او در کنفرانس خبری معارفه خود در مادرید گفت:
برای من بودن در بهترین باشگاه دنیا یک افتخار بزرگ است و اینجا بسیار مورد لطف قرار گرفتهام. ممنون از همه کسانی که کمک کردند این انتقال نهایی شود.
همچنین از خانواده وی از او پرسیدند و او از احساسات خانواده خود به رسانهها نشر داد:
آنها گریه میکردند، در حالی که بغض گلویشان را فشرده بود! در واقع این یک لحظه خاص برای آنها بود و برایشان ارزش زیادی داشت. احترامی که باشگاه برای خانواده من قائل شده، باورنکردنی است.
بلینگهام همچنین از لحظه پیشنهاد رئال مادرید به خود صحبت کرد :
من همیشه از علاقه رئال آگاه بودم، اما لحظه کلیدی هشت یا 10 ماه پیش بود، زمانی که پدرم به من گفت رئال مادرید در مورد من سوال کرده است. من انتظارش را نداشتم و لحظهای قلبم ایستاد!
بلینگهام در رئال مادرید شماره 5 را بر تن میکند و از او به عنوان میراثدار زیدان یاد میشود؛ او در این مورد توضیح داد :
میخواهم از خسوس وایِخو به خاطر دادن شماره پنج تشکر کنم، از خسوس این را پرسیدم و او مرد بزرگی است؛ من زیدان را بسیار تحسین میکنم و این شمارهای است که به من الهام میدهد، من خصوصیاتی متفاوت با زیدان دارم و نمیتوانم مثل او باشم ولی افتخار میکنم شماره او را بر تن خواهم کرد. پیراهن به خودی خود مسئولیت بزرگی است، زیدان کسی است که همیشه برای من ارزش فوق العادهای داشته و برای من بهترین بوده است، میخواهم میراث شماره پنج را گسترش دهم!
او از عشق خود به کهکشانیها از کودکی صحبت کرد:
احترامی که در انگلیس برای رئال مادرید قائلند، قابل توجه است؛ من بازیهای سالهای گذشته رئال را دیدهام و دستاوردهای آنها فوق العاده است، رئال باشگاهی بسیار جذاب و دوست داشتنی است.
سرمربی تیم ملی انگلیس پس از دیدار با بلژیک با جمله ” بلینگهام همیشه تیتر یک است ” به تعریف از این بازیکن پرداخت!
بلینگهام حالا به یکی از مهرههای اصلی سه شیرها در خط مرکزی تیم ساوتگیت تبدیل شد تا خط هافبک انگلیسیها تا سالها تمدید شود!
انگلیس حالا در سودای قهرمانی در یورو 2024 و همچنین رویای قهرمانی با این نسل طلایی انگلیس در جام جهانی 2026 به سر میبرد.
برای شنیدن تحلیلهای صوتی هفتگی در پادکست فوتبال لب، از این لینک به ما گوش کنید!
مهدی سهیلی، فوتبال لب – بعد از گذشت هفت هفته از لالیگا کمتر کسی فکر میکرد که تیم خیرونا صدرنشین باشد آن هم بدون باخت!
پایان بی پولی و رسیدن به خوشبختی!
خیرونا اغلب در دهه ۸۰ و ۹۰ میلادی مرتب بین لیگ های پایین تر اسپانیا جا به جا میشد. آنها حتی در برهه ای به لیگ منطقه ای نیز سقوط کردند! اما با امدن پر ساگوئر به ریاست جمهوری مشکلات مالی برطرف شد. در سال ۲۰۱۷ گروه سیتی فوتبال که مالکیت منچستر سیتی و نیویورک سیتی و ملبورن سیتی را برعهده داشت؛ بخشی از سهام تیم خیرونا را خریداری کردن و مجهز کردن ورزشگاه و استادیوم تمرینی وضعیت این تیم بهتر شد!
بازگشت به لالیگا با میچل سانچز!
در فصل ۲۰۲۱ هدایت تیم به میگل سانچز سپرده شد. کسی که رایووایکانو و هوئسکا را قهرمان سگوندا کرده بود؛ با خیرونا هم به لالیگا صعود کرد تا سه گانه خودش را تکمیل کند! سانچز در فصل گذشته به وفور سیستم عوض کرد، ۴-۱-۴-۱ ، ۳-۵-۲ و ۵-۴-۱ سیستمهای مورد استفاده او بودند.
تاثیر سیتی فوتبال و گواردیولا بر خیرونا!
حضور پِر گورادیولا برادر پپ در کادر مدیریتی باشگاه و همچنین گروه نقل و انتقالاتی تاکتیک گروپ باعث شد آنها فصل را با نقل و انتقالات خوب شروع کنند. پابلو توره ، اریک گارسیا از بارسا ، ساویو از تروا و دائمی کردن قرارداد آنخل هررا از منچسترسیتی مهم ترین نقل و انتقالات این تیم بود!
خیرونا و مگسهای ترسناک سنت نارسیس!
در سال ۱۲۸۶ فرانسوی های همسایه به شهر خیرونا نفوذ کرده بودند. آنها به کلیساها و هر چیز دیگری که در شهر بود حمله میکردند و اشیا قدیمی و قیمتی را غارت میکردند. اما اشتباه بزرگ آنها حمله به کلیسای سنت فلیکس و تخریب مقبره سنت نارسیس بود که ناگهان با حمله انبوه مگس های گزنده از مقبره؛ به سربازان فرانسوی حمله کردند و شهر را نجات دادند. از آنجا بود که مگس نماد شهر خیرونا و سنت نارسیس شد تا جایی که اثر این نماد به سوغاتی ها هم سرایت کرد مانند شکلات با شکل شمایل مگس!
مگس نماد تیم خیرونا !
سیسا (sisa) عروسکی که هر هفته و قبل از بازیهای خیرونا در مونتیلیوی به زمین می آید. سیسا یا همان مگس سنت نارسیس نشانگر دفاع از شهر و امید به پیروزی حتی پس از شکست در یک نبرد است. چیزی که خیرونا در این فصل به خوبی آن را ثابت کرده است
هر چه که هست این روزها کام خیرونا و مردمش مانند سوسو (suso ، شیرینی محلی شهر خیرونا) حسابی شیرین است. هر چند طرفداران فوتبال هر هفته منتظر به اصطلاح ترکیدن حباب این تیم هستند اما فعلا خیرونا میخواهد به یکه تازی ادامه دهد! باید دید داستان این مگسهای سمج به کجا ختم میشود!
در مصاف یکشنبه شب، اتلتیکومادرید میزبان دربی مادرید بود تا روند ناموفق شاگردان دیگو سیمئونه و شروع نه چندان خوب این تیم در این فصل، اندکی بهبود یابد.
امیر احمدی حق، فوتبال لب – اشکها خشکیده، چهرهها ورافتاده، گیلاسها خرد شده، نگاهها به قالیچه، موزائیک، چمن سبز و سفید، به کفشهای بیهوده گرهزدهمان، به جورابهایی که اگر در ناحیه پشت ساقها در آن حفرات بیضوی را ایجاد نمیکردیم هم امروز هراس کمتری از ناکارآمدی خود نداشتیم؛ پلکهامان بازتر از همیشه، این بار نه از هیجان، نه از اشتیاق دستیابی به آن بلندیهای غرور آمیز. بلکه در انتظار پایان دست و پا زدنهای این حلق آویزانمان؛ فرزندانمان در ایالات و ممالکی نه چندان دور، با خاطری که هرگز از ما آسوده تر نیست؛ ما چه بر سر یکدیگر آوردهایم رئیس؟
یکشنبه، در خانه، این سرای مجلل نفرین شده که بین ما جدایی انداخت، به دربی بزرگ شهر مادرید میرفتیم. 13 شکست و یک پیروزی نه چندان غرور آمیز؛ شرم، فخری که مدتهاست لگدمال شده. خرسی که اگرچه در خانه همسایهای نزدیک با هفت پرش خود به سوی توت فرنگیهای حومه دست درازی کرده بود، اما مگر ضربات ترکه صنوبر مستایا و خیزش ایوان پروودل مزهای از توت باقی میگذارد؟ 13 شکست که هویت ما را به یک باره ناپدید میکرد؛ مگر نه آنکه ما برای مقابله با بزرگان زاده شده بودیم؟ مگر نه آنکه غرش پوزئیدون برای شکست برزرگانی چون الهه سیبلس طنین انداز شد؟ ما دیگر آن خانواده نیستیم برادر. ما همه پژوهشگرانی هستیم تا دلیلی برای اینکه هنوز از بین نرفتهایم بیابیم. ما همه تیم تجسسی بودیم تا بیابیم چرا ما همچنان تحت حمایت خدای تریدنت به دست، آن الهه دریاهای زمینیم؛ مگرنه آنکه باید در طی این سالها به رعایای بیجان هادس، حاکم آبهای زیرین، در جوار رفقایمان، ساکنان مستایا میپیوستیم؟
با این همه، اولین نتایج این پژوهشها، با آخرین انتخابهای مربی ایتالیایی پدیدار شد. کارلتو آنچلوتی، آن نادانترین فردی که زیرکیهایش بارها تحسینم را برمیانگیخت نمایان شد. آن حفره ای که در تمامی این 12 دیدار بدون شکست خود چندان هم برای رقبا پنهان نبود، این بار در مقابل اتلتیکومادرید، از همیشه درخشان تر به نظر میرسید. پنج بازیکن میانی، با پیرمردی که هرگز در کناره خط طولی زمین توان دنبال کردن ناهوئل مولینا را نداشت؛ این آغاز ماجرای ما بود.
حاشیههای کناری زمین از همیشه خلوتتر، نوید حکمرانی بی چون و چرای مثلثهای شاگردان سیمئونه در لب خط و نیم فضاها را میداد؛ و اتفاقی که پیشبینی میشد بسیار زود به وقوع پیوست.
درحالی که درخت کریسمس رئال مادرید به نگینهایی چون فده والورده، ادوارد کاماوینگا و تونی کروس پا به سن گذاشته مطرز شده بود، این بهترین گلزن فصل پیش والنسیا بود که با اتمام مصدومیت خود، آماده تهدید منطقه تحت پوشش والورده و لوکاس وازکز بود. با برش دقیق ارسال داخل پا، مهاجم نه چندان محبوب روخی بلانکوس، از فضای همیشه کافی بین مدافعین خط چهار نفره استفاده کرد و زنگهای خطر برای صدرنشینان اسپانیا را به صدا در آورد.
نقطه ضعف از قبل هم آشکارتر شد؛ شاید اکنون افراد بیشتری به یاد آوردند که آرایش کهنه و موفق شش هفته ابتدایی، به چه دلیل در فوتبال نوین منسوخ شده بود. ما بار دیگر آشکار ساز ضعف بزرگان فوتبال شده بودیم، هرچند شاید حکومت این لیگ به قدری علاقهمند به قوانین فدرال نباشد و این دشمنان کاتالان ما باشند که با یاری فرزند قدرنادیدهمان از این آشکارسازی بهره جویی میکنند.
در رهبری پیرمرد ایتالیایی اما این بازیکنان بودند که خود را با نقطه ضعفها تطبیق میدادند؛ ربع ساعت بعد، داوید آلابا با چشمانی آگاهتر، حرکات مهاجم اسپانیایی را دنبال کرد. فدریکو والورده و وازکز، با هراس بیشتر و از فاصلهای کمتر، فعالیت ساموئل لینوی برزیلی را زیر نظر گرفتند. اما مشکل این ضعف آنها نبود. لینو با خارج کردن دو مسئول جناح راست، فضا را در اختیار سائول نیگوئز، این کدر و نرمترین الماس کهنه سیویتاس متروپولیتانو، قرار داد. مکثی برای چرخش و ارسال به فضای کذایی رخ نداد، آلابا با هوشیاری موراتا را دنبال کرد، ولی آن فضای همیشگی هرگز با دنبال کردن کاپیتان ماتادورها تحت ضمانت قرار نمیگرفت. بلکه این بار، ستارهای نه چندان ناشناخته در حفره مذکور درخشید. آنتوان گریزمان، این منفورترین پدیدهای که بار دیگر محبوبیت او سکوهای ورزشگاه را به جهشهای متوالی دعوت میکرد. برتری یاران چولو سیمئونه را دوچندان کرده بود. جهشها بیهوده نبود. ما شاخههای توت فرنگی را لمس کرده ایم برادر!
هافبک آلمانی قرار بود به واسطه ناتوانی فیزیکی بدن پا به سن گذاشتهاش، گذرگاه رستگاری پسران ماتریس در جناح راست باشد؛ اگرچه با حرکات زیرکانه آنتوان گریزمان، این مهم بارها زمینه ساز تاخت و تازهای ناهوئل مولینا و مارکوس یورنته شد، اما هرگز فراموش نخواهیم کرد که وظیفه تطبیق سفیدپوشان، توسط مهرههای درون زمین صورت میگیرد.
اما پرافتخارترین مربی اروپا در لیگ قهرمانان، به خوبی از لحظاتی که ستارههای روزهای پیشین، بیشترین پتانسیل برگرداندن ورق را برای تیمشان دارند آگاه بود؛ ارسال والورده با تجمع حداکثری مدافعین قرمز و سفیدپوش همراه شد و شاگردان سیمئونه، با خط دفاعی پنج نفره خود امیدوار بودند از تهدیدات هوایی همشهری، آن هم در نبود خوزلو مصون باشند. اما با این تمهیدات، آنها توپ را در جلوی پای یکی از شوتزنترین افراد دیدند. این ناکافیترین ساویچ برای پرواز از چمن متروپولیتانو، تراژدی را به خاطر همه مان آورد؛ آیا به راستی بزرگان در حضور تمام ضعفهایشان از مقام بزرگی نزول نخواهند کرد؟
مگر نه آنکه آشکار کردن ضعف بزرگان باید با بهرهبرداری مفید و با لبخندی به ارزش سه امتیاز، با تلنگری به ارزش یک شکست و از دست رفتن آن 12 بازی توام باشد؟ نه، ما بار دیگر بیهودگی خود را به یاد آوردهایم.
فضاها برای دریبل های رودریگو بسیار تنگ بود؛ فرصتها برای ورود بلینگهام به محوطه بسیار محدود بود. به اندازه یک بازگشت مدافع برای پوشش ارسال والورده و وازکز؛ اما با دیدن توپ زیر پای تونی کروس، این دشمن کهنه همیشه پیروز، هراس در خط مقدم قرمز و سفیدها پدیدار شد؛ آن چنان که مارکوس یورنته، این آخرین به جامانده روزهای درخشان تریپیر و سوارز در 20-21 ، سراسیمه به دنبال متوقف کردن هافبک آلمانی به فضای بلوکه کردن توپ دوید. دویدنی مناسب برای فرار به عمق کور مدافعین لالیگا، اما بیش از حد کافی برای مقاومت در برابر حیله مرد آلمانی. توپ در ابتدا به پای راست سپرده شد و سپس به تور دروازه. اشک هامان بار دیگر فرصت تشکیل یافته بودند تا در پایان نیمه بازی، ما را همراهی کنند و فقط آفساید رودیگر بود که از تکمیل این تراژدی جلوگیری کرد.
در فوتبال، این تاکتیسینها هستند که حین انجام بازی، برای پوشش ضعفهای دفاعی خود تلاش میکنند؛ چنین چیزی در بازی رهبران رخ نمیدهد. شاگردان آنچلوتی، اگرچه با مهرههای متفاوت، اما با همان آرایش سابق به زمین سبز بازگشتند؛ هوشیاری وازکز هرگز برای پیشگیری از رخداد دوباره آنچه دیده بودیم، کافی نبود. ساموئل لینو با حرکت رو به داخل خود، مدافع اسپانیایی را به دنبال خود کشید تا سائول نیگوئز پس دریافت پاس گریزمان، از فضای حاکم گریخته ایالت شرقی نهایت استفاده را کرد و ارسال دیگری را روانه موراتا کرد. کپا و کاماوینگا، فقط نقش نزدیکترین تماشاگران این صحنه را به عهده گرفتند.
ادعا کردیم که از اشتباهاتمان درس گرفتیم. در شب بازگشت خوزه ما خیمنز، پس از دستیابی دوباره به اختلاف دوگله، شاگردان مرد سیاهپوش توپ را تقدیم کرده و به دفاع از دژ خود پرداختند. آنها در طول بازی با استفاده تکراری از ماریو هرموسو در مرکز، تا حدودی برتری عددی رقیب در میانه را خنثی کرده بودند، اما اکنون این اجازه در اختیار سفیدپوشان بود و تا مرز منطقه 14، مزاحمتی برای پاسکاری های نه چندان مفید آنها دیده نمیشد.
همه چیز بر طبق اصول روزهای اوج تیم دیگو سیمئونه میچرخید. استفاده بهینه از کمترین کنش های تهاجمی؛ دفاع کم اشتباهی که با مصدومیت های مکرر خیمنز، خداحافظی گودین و پا به سن گذاشتن ساویچ مدتها از خاطر همگان رفته است، این بار در ناکام گذاشتن رقیب همشهری مفید واقع شده بود و با وجود اختیار تام در مرکز زمین، سربازان مرد آرژانتینی با هوشیاری از پدید آمدن موقعیت های ارزشمند رقیب، پیشگیری کردند.
بزرگان، بار دیگر، اگرچه در نبود مهره های ارزشمند تدافعی، بدون امتیاز از خانه ما خارج شده بودند؛ اما مگر نه آنکه در بسیاری از آن 13 شکست وضعیت خود روخی بلانکوس در غیاب اندک بازیکنان سرشناس تیم رخ داده بود؟ مگر نه آنکه به وضوح برتری تاکتیکی و عدم پوشش ضعفها از رختکن سفیدپوشان عامل اصلی شکستشان بود؟ چولو سیمئونه مجوز یافت تا یک شب دیگر با خواندن “Allez Allez” این پیروزی خانگی را جشن بگیرد. نه به عنوان آشتی این کوچکترین خانواده، نه به عنوان پرواز ققنوسی که در آتش دو سال فاجعه بار اخیر سوخته، بلکه به عنوان شبی زیبا در این خانه نفرین شده که می تواند کوچکترین دلیل فعلی افتخار الهه پوزئیدون به رعایای وفادار خود باشد. فصلی طولانی در انتظار آنهاست …
پس از تصمیم کریم بنزما برای ترک رئال مادرید، اکنون همهی مادریدیها بر روی این مسئله متمرکز شدهاند که چه کسی به عنوان مهاجم اصلی تیم کارلو آنچلوتی جایگزین این بازیکن فرانسوی خواهد شد.
رضا حسینی,فوتبال لب-در همین چند روز گذشته، نامهای مختلفی از جمله روبرتو فیرمینو، لائوتارو مارتینز و خوزلو برای انتقال به رئال مادرید مطرح شده است. با این حال، به نظر میرسد هری کین خرید مورد علاقهی مادریدیها باشد و این ملیپوش انگلیسی احتمالا تابستان امسال تاتنهام را ترک خواهد کرد.
طبق گزارش Relevo، آنچلوتی میخواهد هر طور که شده در تابستان امسال هری کین را به خدمت بگیرد. مشکل اینجاست که دنیل لوی این بازیکن را ارزان نخواهد فروخت. شنیدهها حاکی از این است که مالک تاتنهام، مبلغی بیش از 100 میلیون یورو برای فروش کین در نظر دارد.
اما فلورنتینو پرز در مورد پرداخت هزینهی بیش از 100 میلیون یورو برای هری کین بازیکن 29 ساله تردید دارد. دلیل پرز برای این موضوع، این است که او میخواهد تابستان آینده کیلیان امباپه را به خدمت بگیرد. مهاجم پاری سن ژرمن احتمالا به صورت رایگان در دسترس خواهد بود. تمام دنیای فوتبال از علاقهی پرز به امباپه باخبر هستند. پرز احساس میکند که با وجود وینیسیوس جونیور، امباپه نقش مهاجم نوک را در رئال مادرید بازی خواهد کرد. بنابراین، از دید رئیس، پرداخت این قیمت بالا برای هری کین، عاقلانه به نظر نمیرسد.
با وجود تمام آنچه گفته شد، این سوال مطرح میشود که در صورتی که هری کین یا هر مهاجم تراز اول دیگهای در این تابستان خریداری نشود، چه بر سر رئال مادرید در فصل بعد خواهد آمد. همه میدانیم که با وجود تیمهای پولدار انگلیسی، رقابت در لیگ قهرمانان بسیار سخت شده است. حال با نداشتن یک مهاجم شماره 9 باکیفیت. رئال مادرید در لالیگای فصل بعد هم در مقابل بارسلونا و اتلتیکو به سختی به چالش کشیده خواهد شد.
کاماوینگا به تازگی قابلیت خود را برای بازی در چند پست نشان داده است. به نظر میرسد که زمان درخشش فرانسوی آیندهدار فرا رسیده باشد.
رضا حسینی، فوتبال لب – کاماوینگا، تا اینجای فصل لالیگا که هنوز 12 بازی از آن باقی مانده، در تمامی 26 مسابقهی رئال مادرید به میدان رفته است. چیزی به اندازهی همهی فرصتی که در سال قبل در تمامی بازیها به دست آورده بود. تا همینجای فصل، او 100 دقیقه بیشتر از پارسال بازی کرده، 2 گل بیشتر زده و 5 کارت زرد کمتر گرفته است. همهی اینها نشان از پیشرفت این بازیکن در والدبباس میدهد. آن هم در فصلی که رقیب سرسختی همچون شوامنی را در کنار خود میبیند.
آنچلوتی به تازگی تلاش کرده تا به کمک هافبک 20 سالهی پر انرژی که به خاطر تطبیق پذیری، کنترل تمپوی بازی و آگاهی تاکتیکی معروف است، پویایی بیشتری در تیم خود ایجاد کند. این مسئله سبب شده که کاماوینگا تبدیل به گزینهای هیجان انگیز برای تماشا گردد. سرمربی ایتالیایی سوال خبرنگاران در مورد آینده کاماوینگا را اینگونه پاسخ داد: “ما اجازه نمیدهیم کاماوینگا برود، او مانند مودریچ و کروس غیرقابل دسترس است.”
این تجزیه و تحلیل تاکتیکی، به جزئیات آمار کاماوینگا و اینکه چگونه او در تاکتیکهای آنچلوتی بهعنوان یک هافبک دفاعی یا حتی یک مدافع کناری قرار میگیرد، میپردازد.
موتور محرک بازی سیال
کاماوینگا عمدتا به عنوان یک پست 6 در سیستم 4-3-3 یا به صورت یکی از دو بازیکن دابل پیوت در 3-4-3 یا 4-2-3-1 یا حتی به عنوان پست 8 بازی کرده است. فرانسوی جوان، با چابکی خود در خط هافبک، مومنتوم مورد نیاز در میانهی زمین را ایجاد میکند. او بیش از اینکه یک بازیکن باکس تو باکس باشد، به انتقال توپ و پیشروی آن در زمین کمک میکند.
کاماوینگا در چند ماه اخیر و پس از مصدومیتهایی که برای بازیکنان رئال پیش آمد، فرصت بازی بیشتری پیدا کرد. چه در میانه زمین و چه در زمان غیبت فرلاند مندی، به عنوان دفاع چپ، آنجلوتی تصمیم گرفت که به او اعتماد کند.
حضور کاماوینگا در کنار لوکا مودریچ و تونی کروس باعث شد تا بتواند در کنار این دو بازیکن کنترل بهتری روی دینامیک بازی داشته باشد و بدرخشد. این ترکیب سه نفره، به جای اشغال فضاهای از پیش تعیینشده، پیوسته حرکت، فضاسازی و به صورت پویا حمله میکنند.
کاماوینگا معمولا نقش هافبک دفاعی یا هلدینگ را به شکلی پویا انجام میدهد. برخلاف کاسمیرو، اگر حریف تصمیم به پرس از بالا بگیرد، او میتواند بازیسازی را از عقب زمین آغاز کند. انعطاف و چابکی او باعث می شود یک لحظه از حریف جلوتر باشد و بتواند بلافاصله در کسری از ثانیه بچرخد.
به طور مثال در تصویر زیر، مقابل بارسلونا، در حالی که لوکا مودریچ و تونی کروس به صورت پویا مناطق دفاعی کناری را اشغال میکنند، کاماوینگا فضای ایجاد شده را به خوبی تشخیص داده و برای دریافت توپ به سمت آن حرکت میکند.
سپس با استفاده از مقاومت پرسینگ و حفظ توپ در نزدیک خود، میچرخد و جهت بدن خود را میدهد تا توپ را به آرامی به سمت خلوت حریف انتقال دهد.
در بالای زمین نیز کاماوینگا با همان اصول شناور و غیرمتمرکز در کنار توانایی پاس دادن و دریبل زدن انفجاری خود در فضاهای تنگ، عملکرد موثری دارد. او بیش از آنکه شبیه یک نسخه سنتی از هافبک دفاعی باشد، شبیه یک بازیکن خستگیناپذیر و حامل توپ نترس است که 6.68 پاس رو به جلو در هر 90 دقیقه و 2.64 حمل رو به جلو در هر 90 دقیقه دارد.
در تصویر زیر، در جریان بازی با لیورپول، کروس موقعیت خود را ترک کرد و برای بازیسازی از عمق دفاع اقدام کرد. در همین حین، کاماوینگا و مودریچ در حال حرکت بودند. کاما، فضای پشت خط اول فشار قرمزها را کشف میکند و در آنجا توپ را دریافت میکند. پویایی آنها لیورپول را مجبور کرد تا پرس را از یک خط عقبتر ادامه دهند.
در جریان اولین گل در همان مسابقه، کاماوینگا با دادن پاس بینظیر به کریم بنزما در فاصله بین فان دایک و کوناته، آگاهی محیطی خود را نشان داد. دادن چنین پاس ریسکیای توسط یک هافبک دفاعی، امری غیرعادی است.
علاوه بر این، کاماوینگا با بهره بردن از حرکات بدن و بازیخوانی خو، همیشه با تکل کردن یا دنبال کردن مهاجم حریف، تاثیر مثبتی در قطع ضد حملات حریف دارد. ادواردو، 3.09 تکل در هر 90 دقیقه ثبت میکند.
در اینجا، در تصویر زیر، دست آرنولد را در هنگام پاس توپ به گاکپو میخواند. کاماوینگا موفق میشود توپ را پس بگیرد و سپس تیم را وارد یک ضد حمله خطرناک کند.
با این حال، تمایل او به دادن پاسهای خطرناک و دشوار، شانس از دست دادن توپ را افزایش داده که اغلب منجر به از دست دادن مالکیت میشود. علاوه بر این، کاماوینگا گاهی اوقات از موقعیت خارج میشود که منجر به این شده است که حریف بتواند از شکافهای خط میانی استفاده کند. این دو مسئله به عنوان چاشهای اساسی او در هنگام بازی در پست 6 در نظر گرفته میشود.
شاید به زودی، پس از دوران مودریچ، کروس و آنچلوتی، یک مربی مدرن از راه برسد و یک رویکرد پوزیشنال را اجرا کند که در آن ترکیب، حضور کاماوینگا در کنار شوامنی در دابل پیوت، ایدهی خوبی باشد. قبل از اینکه به نقش جدید کاماوینگا یعنی دفاع چپ بپردازیم، بیایید با دادهها به ویژگی فنی او بیشتر نگاه کنیم.
سولیست توقف ناپذیر
در 365 روز گذشته، 1.58 موفقیت در برابر حریف در هر 90 دقیقه یعنی 95 درصد موفقیت برای او ثبت شده است. در همین حال، میانگین پیروزی 78 درصد است که به این معنی است که کاماوینگا یک دریبلزن عالی در فضای تنگ است و به سختی موقعیتهای یک در برابر یک را از دست میدهد. اینمسئله ناشی از لمس اولیهی سریع او و تغییر جهت بدن یا توپ و همچنین نزدیک نگه داشتن توپ به پاهایش تحت فشار حریف است.
علاوه بر اولین لمسهای مناسب و چرخشهای سریع در فضاهای تنگ، او همچنین در بازیخوانی نیز شگفتانگیز است و پاسهای کامل شدهی او در هر بازی، ۹۰.۱ درصد است. در همین حال، استانیسلاو لوبوتکای ناپولی با ۹۳.۶ درصد بالاترین میزان پاس کامل شده را دارد و میانگین هافبکها 81.9 درصد است.
علیرغم دقت مناسب کاماوینگا، او در یک سوم پایانی زمین، قاتل دروازه نیست. در حالی که میانگین شوت در میان هافبکها، 1.09 در 90 دقیقه است، کاماوینگا 0.94 شوت زده میزند و 0.08 پاس گل میدهد.
او در حالت تدافعی، همان حرکات سریع بدن و تمایل به تکل را با 3.09 تکل در هر بازی با 93 درصد موفقیت اجرا میکند. در عوض، تعداد قطه توپهای او در هر بازی 0.87 با ضریب موفقیت 31 درصد، کمتر از میانگین است. در زیر خلاصهای از آمار کاماوینگا در طول فصل حاضر را مشاهده میکنید.
به عنوان یک فولبک
به هر حال، کاماوینگا تطبیقپذیری خود را برای بازی در پست دفاع چپ در فرانسه و رئال مادرید نشان داده است. دشان و آنچلوتی هر از گاهی در صورت غیبت فولبک چپ خود از او استفاده میکنند.
از نظر دفاعی، او یک مدافع کناری عادی نیست. مشکلاتی چون جاگیری، پوشش و تعقیب وینگرها به سمت مرکز زمین در بازی او دیده میشود و مشخص است که برای بازی در پست دفاع چپ، آگاهی محیطی دفاعی بیشتری لازم دارد.
کاماوینگا در هنگامی که صاحب توپ است، تمایل کمتری به اورلپ کردن وینیسیوس و سانتر از کنارهی زمین نشان میدهد و بیشتر علاقه دارد تا به مرکز زمین اضافه شده و وینی را در سمت چپ در موقعیت یک در مقابل یک با دفاع حریف قرار دهد.
در سیستمهای پوزیشنال، کاماوینگا به عنوان دفاع چپ میتواند به صورت inverted به کار گرفته شود و مانند زینچنکو در منچسترسیتی و آرسنال، وکارکردهای خاصی را در مراحل مختلف بازی از خود نشان دهد.
در تصویر زیر، مقابل اسپانیول، پس از قرار دادن وینیسیوس جونیور در موقعیت همیشگی حمله در برابر دو مدافع گرفتار شده است. کاماوینگا تصمیم میگیرد تا برای مدیریت شرایط حمله به داخل بزند و دو بازیکن حریف را با خود ببرد تا فضای داخل را برای حضور برزیلی باز کند.
این حرکت کاماوینگا باعث میشود که وینی جونیور بتواند به سمت داخل نفوذ کرده و با یک ضربه منحنی، بازی را به تساوی بکشاند.
در تصویر زیر، در جریان فینال جام جهانی باشگاهها مقابل الهلال، مجددا کاماوینگا به داخل حرکت میکند و مارگا را همراه خود به داخل کشانده و مسیر عبور را برای وینیسیوس باز میکند.
سپس کاماوینگا پاس یک را از وینیسیوس گرفته و دو را تحویل میدهد که وینی را در موقعیت یک در برابر یک در مقابل مدافع کناری قرار میدهد.
و در انتها سانتر بیرون پای وینی به بنزما رسید که با تشخیص خوب فضای خالی موفق به گلزنی شد.
حرکات بدون توپ و آگاهی محیطی تهاجمی او در تصویر بعدی مقابل اتلتیکو مادرید نشان داده شده است. در حالی که رئالیها در موقعیت 3 به 3 گرفتار شدهاند، کاماوینگا توپ را به مودریچ پاس میدهد.
سپس به داخل و فضای پشت مدافعان میرود تا پاس مودریچ را دریافت کند.
پس از دریافت توپ در بین مدافعین، کاما شوت مستقیمی را به سمت دروازه زد که اوبلاک به خوبی در مقابل آن مقاومت کرد.
تطبیقپذیری و تواناییهای فنی ادواردو کاماوینگا او را در حال حاضر به یک دارایی ارزشمند در رئال مادرید تبدیل کرده است. او توانایی خود را برای بازی در چندین پست نشان داده است. کاما در خط هافبک مومنتوم مورد نیاز را ایجاد میکند و در صورت نیاز به عنوان یک مدافع کناری به میدان میرود.
ادواردو کاماوینگا قبلاً ثابت کرده است که یک جنگجوی واقعی است. در اردوگاه پناهندگان آنگولا از پدر و مادری کنگویی به دنیا آمد. بلافاصله پس از تولدش به فرانسه آمد. در سال 2019 تابعیت فرانسه را گرفت و اولین بازی خود را برای زیر 21 سال فرانسه انجام داد. حالا او برای قهرمان اروپا بازی می کند.
کاماوینگا دستاوردهای زیادی داشته است و مطمئناً آینده بزرگی با پادشاه اروپا در پیش دارد.