Category Archives: مقاله ها

لیگ برتر و مالکان غیر‌انگلیسی؛ علاقه روزافزون آمریکایی‌ها به فوتبال انگلیس

مالکان آمریکایی لیورپول و منچستریونایتد
چهار تیم از "بیگ سیکس" انگلستان مالکیت عمده آمریکایی دارند.

عماد معمار، فوتبال لب– وقتی لیگ برتر انگلیس در سال ۱۹۹۲ از سایر ساختارهای فوتبال این کشور جدا شد، ۲۲ باشگاه این لیگ در اولین فصل فعالیت خود ۲۰۵ میلیون پوند درآمد ایجاد کردند. بازیکنان نیز به طور متوسط هفته‌ای ۲٬۰۵۰ پوند درآمد داشتند. سی سال بعد، با افزایش ۲۸۵۰ درصدی درآمد به ۶.۱ میلیارد پوند رسید و متوسط دستمزد بازیکنان به ۹۳٬۰۰۰ پوند در هفته افزایش یافت. به نظر می‌رسد علاوه بر تورم، سرمایه‌گذاری‌‌های سنگین آمریکایی‌ها هم دلیل این جهش باشند.

تغییرات عمده در مدیریت باشگاه‌های لیگ با ظهور آمریکایی‌ها

در قلب این رشد خارق‌العاده، یک انقلاب آمریکایی نهان است. در فصل آغازین لیگ برتر، فوتبال هنوز در حال بهبود از فجایع فاجعه‌های استادیوم هیلزبرو و هیسل بود. مالکان معمولاً از منطقه محلی و با پیشینه تجاری بودند. تنها سرمایه‌گذار خارجی، سام هامان در ویمبلدون بود. یک میلیونر لبنانی که این باشگاه را از روی هوس خریداری کرد و بعدها گزارش شد که به تنیس علاقه بسیار بیشتری داشت. آن فصل با قهرمانی منچستریونایتد (تحت هدایت الکس فرگوسن) در سطح اول فوتبال انگلیس به پایان رسید.

اکنون، با قبول شدن پیشنهاد خرید اورتون توسط گروه فریدکین (پیش از این گروه، مالکیت اورتون با فرهاد مشیری بود) ۱۲ باشگاه از ۲۰ باشگاه لیگ برتر تحت کنترل یا بخشی از مالکیت سرمایه‌گذاران آمریکایی خواهند بود.

چهار مورد از «بیگ سیکس» لیگ برتر در مالکیت آمریکایی‌ها هستند – منچستر یونایتد، لیورپول، آرسنال و چلسی. در حالی که پنجمی، منچسترسیتی، دارای سهم اقلیتی قابل توجهی از سوی آمریکا است. استون ویلا، فولام، بورنموث، کریستال پالاس، وستهام، برنلی و لیدز یونایتد نیز دارای درجات مختلفی از مالکیت آمریکایی هستند.

قمار آمریکایی‌ها روی باشگاه‌های کوچکتر

و این مسئله تنها به باشگاه‌های پرزرق و برق در سطح اول انگلیس محدود نمی‌شود. سرمایه‌گذاری آمریکایی در سطوح پایین‌تر هرم فوتبال نیز قابل توجه بوده است. از جمله این موارد می‌توان به خرید پرسر و صدای باشگاه رکسهم (که در آن زمان در لیگ غیرحرفه‌ای بازی می‌کرد) توسط بازیگران هالیوود، رایان رینولدز و راب مک‌الهنی، و همچنین خرید باشگاه بیرمنگام‌سیتی توسط سرمایه‌گذاران آمریکایی از جمله تام بردی، برنده هفت سوپربول اشاره کرد. سرمایه‌گذاری آمریکایی در فوتبال به تنوع جغرافیایی گسترده‌ای از جمله کارلایل و کراولی در انگلیس و ابردین و ادینبرو در اسکاتلند نیز رسید.

اما دلیل این علاقه شدید آمریکایی‌ها به فوتبال انگلیس چیست؟ و نگرانی‌ها از اینکه این مالکان آمریکایی ممکن است برای «آمریکایی کردن» سنت‌های لیگ برتر تبانی کنند چقدر واقعی است؟

اولین باشگاه با مالکیت آمریکایی

منچستریونایتد اولین باشگاه لیگ برتر انگلیس بود که تحت مالکیت آمریکایی‌ها قرار گرفت، و این ماجرا به خاطر اختلاف بر سر یک اسب شروع شد!

در سال ۲۰۰۵، منچستریونایتد توسط سرمایه‌گذاران مختلفی، از جمله دو تاجر ایرلندی که مالک اسب‌های مسابقه‌ای هم بودند، یعنی جان مگنیر و جی.پی. مک‌منوس، اداره می‌شد. الکس فرگوسن، سرمربی وقت یونایتد و دوست قدیمی این دو، معتقد بود که مالکیت اسب مسابقه‌ای معروف “راک آو جبل‌الطار”، بین آن‌ها مشترک است. اما مگنیر و مک‌منوس این ادعا را قبول نداشتند. این اختلاف آن‌قدر بالا گرفت که آن‌ها تصمیم گرفتند سهام خود در باشگاه را بفروشند.

خانواده گلیزر، از میامی آمریکا و مالک تیم فوتبال آمریکایی تامپا بی باکنیرز در NFL بودند. آن‌ها پیش‌تر شروع به خرید تدریجی سهام یونایتد کرده بودند. اما فروش ناگهانی سهام ایرلندی‌ها فرصتی طلایی برای مالکوم گلیزر فراهم کرد. او با پرداخت ۷۹۰ میلیون پوند (معادل حدود ۱.۵ میلیارد پوند امروزی) کنترل باشگاه را به دست بگیرد.

هوش اقتصادی مالکوم گلیزر

مالکان آمریکایی شیاطین سرخ

این واقعیت که گلیزر پول کافی برای خرید سهام منچستریونایتد نداشت، مشکلی قابل حل بود. در دنیای فوتبال حرفه‌ای انگلیس پیش از تأسیس لیگ برتر، منچستریونایتد باشگاهی بود که هیچ بدهی نداشت. این باشگاه هزینه‌های خود را بدون استفاده از موقعیتش به عنوان یکی از معروف‌ترین باشگاه‌های فوتبال جهان تأمین می‌کرد.

این وضعیت برای گلیزر فرصتی طلایی ایجاد کرد. او از این موقعیت استفاده کرد و یک خرید اهرمی (LBO) ترتیب داد. در این روش، خود باشگاه منچستریونایتد با گرفتن وامی بیش از ۶۰۰ میلیون پوند، که با تضمین دارایی‌های خودش (مانند ورزشگاه، برند و سایر دارایی‌های ارزشمند) تأمین شد، عملاً خودش را خرید. به عبارت دیگر، گلیزر با استفاده از اعتبار و ارزش مالی خود باشگاه، وامی گرفت تا سهام آن را تصاحب کند، بدون اینکه نیاز باشد خودش سرمایه هنگفتی تأمین کند. این معامله در سال ۲۰۰۵ نهایی شد و به این ترتیب، منچستریونایتد که تا آن زمان بدهی نداشت، ناگهان با بدهی قابل توجهی مواجه شد که باید بازپرداخت می‌شد.

ساده ترین گام برای افزایش درآمدزایی باشگاه

با وجود فشار بازپرداخت سود بالای این وام، یونایتد تحت هدایت فرگوسن همچنان به موفقیت‌هایش ادامه داد. سرالکس سه عنوان قهرمانی پیاپی لیگ برتر در سال‌های ۲۰۰۷ تا ۲۰۰۹ و همچنین قهرمانی لیگ قهرمانان اروپا در ۲۰۰۸ را به دست آورد. در این میان، گلیزرها احساس کردند که قیمت بلیت‌ها پایین است. با افزایش آن‌ها، درآمدزایی روز بازی برای آن‌ها از ۶۶ میلیون پوند در فصل ۲۰۰۴/۰۵ به بیش از ۱۰۱ میلیون پوند در فصل ۲۰۰۷/۰۸ رسید.

گلیزرها همچنین به دنبال افزایش درآمدهای تجاری بودند. آن‌ها دفتری در لندن راه‌اندازی کردند و با رویکردی جهانی، قراردادهای اسپانسری متنوعی از برندهای خوراکی گرفته تا تولیدکنندگان تراکتور و لاستیک امضا کردند. کاری که باعث دو برابر شدن درآمد تجاری آن‌ها شد.

اما در این دنیای جدید که هدفش “حداکثر بهره‌برداری از دارایی” بود، بدهی‌ها همچنان باقی ماندند. از طرفی هواداران یونایتد هم به شدت به مالکان آمریکایی خود بدبین بودند. پس از مرگ مالکوم گلیزر در سال ۲۰۱۴، باشگاه به شش فرزند او رسید. برادران آورام و جوئل گلیزر نیز به عنوان رئیس مشترک انتخاب شدند.

بدهی‌هایی که پس از یک دهه هم تمام نشدند

سر جیم رتکلیف

امروز، با وجود عرضه بخشی از سهام باشگاه در بورس نیویورک و فروش ۲۷.۷ درصد از سهام به میلیاردر بریتانیایی، سر جیم رتکلیف، یونایتد همچنان بیش از ۵۴۶ میلیون پوند بدهی دارد. شایان ذکر است که باشگاه از زمان خرید در سال ۲۰۰۵، در مجموع ۹۶۹ میلیون پوند سود وام پرداخت کرده است. با این حال، ارزش فعلی باشگاه که حدود ۵ میلیارد پوند (۶.۵۵ میلیارد دلار) برآورد می‌شود، نشان‌دهنده سرمایه‌گذاری بسیار هوشمندانه‌ای برای خانواده گلیزر بوده است.

در حالی که قیمت خرید باشگاه‌های فوتبال در اروپا به ارقام بی‌سابقه‌ای رسیده، این باشگاه‌ها در مقایسه با تیم‌های برتر ورزش‌های آمریکایی همچنان ارزان به نظر می‌رسند. طبق فهرست سالانه فوربس از با‌ارزش‌ترین تیم‌های ورزشی جهان، تیم‌های فوتبال آمریکایی (NFL)، بیسبال (MLB) و بسکتبال (NBA) ده رتبه برتر را در اختیار دارند. این یعنی تنها سه باشگاه لیگ برتر انگلیس – منچستریونایتد، لیورپول و منچسترسیتی – در میان ۵۰ تیم برتر قرار دارند.

با میانگین ارزش ۵.۱ میلیارد دلار برای تیم‌های NFL و ۳.۹ میلیارد دلار برای تیم‌های NBA، بسیاری از باشگاه‌های فوتبال انگلیسی همچنان از نگاه سرمایه‌گذاران آمریکایی گزینه‌هایی مقرون‌به‌صرفه به حساب می‌آیند.

ریسک سقوط و تاثیر آن در سرمایه گذاری بلند مدت

لیگ برتر انگلستان با سه جایگاه سقوط در پایان هر فصل، از زمان آغاز به کارش تاکنون ۵۱ تیم مختلف را در خود دیده است. تنها شش تیم آرسنال، تاتنهام، چلسی، منچستر یونایتد، لیورپول و اورتون از ابتدا تاکنون همیشه در این لیگ حضور داشته‌اند،. همچنین آرسنال صدمین سال حضور مداوم خود در سطح اول فوتبال انگلستان را جشن گرفت.

تیم‌های دیگر لیگ برتر، تجربه‌های پر فراز و نشیبی از سقوط و صعود را پشت سر گذاشته‌اند. اولدهام اتلتیک که در دو فصل اول لیگ برتر حضور داشت، حالا در سطح پنجم فوتبال انگلستان به سر می‌برد. در مقابل، لوتون تاون که تا سال ۲۰۱۴ در سطح پنجم بود، در سال ۲۰۲۳ به لیگ برتر صعود کرد. اگرچه آن‌ها در پایان فصل گذشته دوباره سقوط کردند.

تفاوت دو سیستم رقابتی مختلف

اگرچه مقایسه تیم‌های فوتبال با تیم‌های بسکتبال و فوتبال آمریکایی دشوار است، اما تفاوت مالی بین یک لیگ باز با سیستم سقوط و صعود و یک لیگ بسته، وقتی به فوتبال زنان در دو سوی اقیانوس اطلس نگاه می‌کنیم، آشکار می‌شود.

انجل سیتی، تیم فوتبال زنان مستقر در لس‌آنجلس، که در سال ۲۰۲۲ به لیگ ملی فوتبال زنان (NWSL) پیوست و هنوز جامی در این لیگ نبرده، ماه گذشته به قیمت ۲۵۰ میلیون دلار (معادل ۱۸۸ میلیون پوند) به باب ایگر، مدیرعامل دیزنی، و ویلو بی، روزنامه‌نگار تلویزیونی، واگذار شد. گران‌ترین معامله در تاریخ ورزش حرفه‌ای زنان.

در مقایسه، چلسی که هفت بار قهرمان سوپرلیگ زنان انگلیس شده و یکی از موفق‌ترین تیم‌های اروپا به شمار می‌رود، ارزش تیم زنان خود را در اوایل تابستان امسال ۱۵۰ میلیون پوند (معادل ۱۹۶ میلیون دلار) تخمین زد. اگرچه عوامل متعددی در این تفاوت قیمت نقش دارند، اما اطمینان از اینکه انجل سیتی همیشه در لیگ برتر فوتبال زنان آمریکا حضور خواهد داشت و به‌طور برابر از درآمدهای آن بهره‌مند می‌شود، باعث شده که مالکان جدیدش به پایداری بلندمدت این معامله بسیار مطمئن باشند.

علاقمندی روزافزون آمریکایی‌ها به فوتبال زنان

جذابیت بیشتر برای سرمایه‌گذاران آمریکایی، امکان ورود همزمان به دو بازار است. یکی بازار تثبیت‌شده (فوتبال مردان) و دیگری بازاری نوپا و در حال رشد (فوتبال زنان). در آمریکا، تیم‌های برتر مردان و زنان کاملاً از هم جدا هستند. اما در اروپا، بیشتر تیم‌های برتر زنان به باشگاه‌های مردان وابسته‌ هستند، به استثنای المپیک لیون زنان، که هشت بار قهرمان لیگ قهرمانان زنان شده و در فوریه ۲۰۲۴، پس از خرید اکثریت سهام توسط میکله کانگ، تاجر کره‌ای-آمریکایی، از باشگاه مردان فرانسوی جدا شد.

در حالی که علاقه به سوپرلیگ زنان انگلیس (WSL) و در نتیجه ارزش آن به‌سرعت در حال افزایش است، فوتبال زنان در انگلیس همچنان در مقایسه با مخاطبان لیگ برتر که پربیننده‌ترین لیگ ورزشی جهان با حدود ۱.۸۷ میلیارد بیننده در هفته در ۱۸۹ کشور است، در سایه قرار دارد.

این ارقام حتی در مقایسه با لیگ ملی فوتبال آمریکایی (NFL) که در حال حاضر از نظر قراردادهای پخش، باارزش‌ترین لیگ ورزشی است، بسیار چشمگیر است. این موضوع ممکن است حسادت NFL به رشد لیگ برتر را توضیح دهد. شاید به همین دلیل است که برخی از مالکان تیم‌های آمریکایی، اقدام به خرید باشگاه‌های لیگ برتر کرده‌اند.

برای بسیاری از تماشاگران شدت و رقابت بالای اکثر مسابقات لیگ برتر که تا حدی نتیجه تهدید سقوط و پاداش صعود به رقابت‌های اروپایی است، این لیگ را بسیار جذاب کرده است. با این حال، سرمایه‌گذاران میلیاردر به دنبال اعداد تضمین‌شده هستند. آن‌ها از ریسک کردن، به‌ویژه ریسک مالی موجود در لیگ برتر و لیگ فوتبال انگلیس، بیزارند.

رویای سوپرلیگ با درآمدزایی به سبک آمریکایی

طرح انقلابی سوپرلیگ پرز که بسیار بحث برانگیز بود.

در آوریل ۲۰۲۱، دوازده باشگاه برتر اروپایی (شش تیم از انگلیس، سه تیم از اسپانیا و سه تیم از ایتالیا) از ایجاد سوپرلیگ اروپا (ESL) خبر دادند. این رقابت جدید که قرار بود در وسط هفته برگزار شود، یک رقابت بسته و درآمدزا با (حداکثر) ۱۵ تیم دائمی و پنج تیم اضافی که هر سال از اروپا به آن ملحق می‌شدند، طراحی شده بود. به گفته جوئل گلیزر، یکی از نیروهای اصلی پشت این طرح و رئیس مشترک منچستر یونایتد:

“با گردهم آوردن بهترین باشگاه‌ها و بازیکنان جهان برای رقابت با یکدیگر در طول فصل، سوپرلیگ اروپا دوره جدیدی برای فوتبال اروپا باز خواهد کرد، با تضمین رقابت و امکانات در سطح جهانی و فراهم کردن حمایت مالی بیشتری برای باشگاه های شرکت کننده

مشکل پیش‌ روی شش باشگاه بزرگ لیگ برتر این است که در حال حاضر محدودیت سهمیه برای حضور در لیگ قهرمانان اروپا وجود دارد. بنابراین، آن‌ها فکر کردند چرا ریسک عدم صعود به این رقابت را حذف نکنیم؟ با این حال، این پیشنهاد به‌سرعت از سوی هواداران سراسر اروپا، نهادهای حاکم بر فوتبال و لیگ‌ها محکوم شد. همه آن‌ها پیشنهاد ESL را تهدیدی برای کیفیت و یکپارچگی لیگ‌های داخلی خود می‌دیدند. پس از اعتراضات گسترده هواداران، از جمله در استمفوردبریج، منچسترسیتی اولین باشگاهی بود که از این طرح خارج شد. در عرض چند روز، بقیه باشگاه‌های انگلیسی نیز به دنبال آن از این طرح کناره‌گیری کردند.

سوپرلیگ از چه طریقی درآمد باشگاه‌ها را بیشتر می‌کرد؟

بر اساس شرایط پیشنهادی ESL، باشگاه‌های بنیان‌گذار برای همیشه حضورشان در این رقابت تضمین می‌شد. حضور تضمین‌شده به معنای درآمدهای تضمین‌شده است. شکاف مالی کنونی بین شش باشگاه بزرگ و دیگر اعضای لیگ برتر، که در فصل ۲۰۲۲/۲۳ به طور متوسط ۳۹۶ میلیون پوند بود، به‌سرعت افزایش می‌یافت.

جان استونز بازیکن منچسترسیتی مقابل هواداران

برای مثال، این باشگاه‌ها می‌توانستند حق پخش برخی از بازی‌های خانگی ESL را مستقیماً به هواداران بفروشند، به جای اینکه از طریق یک شبکه پخش‌کننده این کار را انجام دهند. ناگهان، هوادارانی که اپلیکیشن رسمی باشگاه را دانلود کرده‌اند یا در لیست ایمیل آن‌ها هستند، بسیار ارزشمندتر می‌شود. این افراد کسانی هستند که بیش از همه مایل‌اند بازی‌های تیم مورد علاقه‌شان را به‌صورت پرداخت به‌ازای هر نمایش تماشا کنند و این امر درآمد را بیشتر افزایش می‌دهد.

در عین حال، سقف دستمزد پیشنهادی ESL مانع از آن می‌شد که بازیکنان تمام این درآمدهای افزایش‌یافته را به شکل دستمزدهای بالاتر دریافت کنند. این مورد، این امکان را به باشگاه‌ها می‌داد که سودآوری بیشتری ثبت کنند و مالکیت آن‌ها حتی پرسودتر از قبل شود.

تکاپوی آمریکایی‌ها برای قدرت بیشتر

منچستر یونایتد و لیورپول، که مالکیت آمریکایی دارند، پیش‌تر در دوران قرنطینه‌های کووید با طرحی به نام (Project Big Picture) تلاش کرده بودند ارزش سرمایه‌گذاری خود را افزایش دهند. این طرح پیشنهاد کاهش تعداد تیم‌های لیگ برتر و حذف یکی از دو جام داخلی را مطرح می‌کرد. آن‌ها می‌خواستند از این طریق زمان بیشتری برای باشگاه‌های بزرگ‌تر فراهم شود و بتوانند تورهای پرسودتر و بازی‌های اروپایی مقابل حریفان سرشناس ترتیب دهند.

مهم‌تر از همه، این پروژه باعث تغییر در حاکمیت فوتبال انگلیس می‌شد. طبق این پیشنهاد، شش باشگاه بزرگ از حقوق رأی بیشتری برخوردار می‌شدند و در نتیجه می‌توانستند تأثیر قابل‌توجهی بر نحوه اداره فوتبال انگلستان داشته باشند.

تمرکز قدرت آمریکایی یا رقابت جذاب‌تر انگلیسی؟

هر تلاشی برای افزایش تمرکز قدرت، نگرانی‌هایی درباره کاهش تعادل در رقابت ایجاد می‌کند. موضوعی که باعث می‌شود تیم‌های کمتری شانس قهرمانی داشته باشند و بازی‌های کمتری هیجان انگیز شوند. این مشکلی است که برخی دیگر از لیگ‌های بزرگ اروپایی، از جمله لیگ ۱ فرانسه، با آن روبرو هستند. جایی که سلطه پاری سن ژرمن باعث کاهش علاقه پخش‌کنندگان شده است.

بنابراین، اگرچه تاکنون تلاش‌های تحت رهبری آمریکا برای تغییر ساختار لیگ برتر ناکام ماند، بعید است که این ایده‌ها برای همیشه دست نیافتنی باشند. ترس تقریباً همگانی هواداران، این است که اگر چنین طرح‌هایی موفق شوند، جذابیت لیگ کاهش خواهد یافت.

همچنین شواهدی از فوتبال زنان وجود دارد که نشان می‌دهد ساختار لیگ بسته آمریکا تحت فشار نیروهای جهانی فوتبال می‌باشد. لیگ ملی فوتبال زنان (NWSL) اخیراً اعلام کرد که سیستم درفت (انتخاب بازیکن) را حذف می‌کند.

باشگاه‌های برتر فوتبال زنان آمریکا برخی از بازیکنان برجسته خود را به دلیل نبود محدودیت‌های مشابه قوانین استخدامی در اروپا به سایر لیگ‌ها از دست می‌دهند. در یک ورزش حرفه‌ای واقعاً جهانی مانند فوتبال، رقابت بین‌المللی همیشه تمایل به بی‌ثبات کردن لیگ‌های بسته دارد.

با همه این دردسرها، چرا هنوز آمریکایی‌ها به خریدن باشگاه در انگلیس ادامه می‌دهند؟

آیا این به این معناست که مالکان آمریکایی و دیگر ثروتمندان لیگ برتر که به دنبال کاهش ریسک‌های خود هستند، در نهایت در حال مبارزه در یک نبرد بازنده‌اند؟ و اگر چنین است، با توجه به ریسک‌های بالقوه مالی و حتی شخصی در مالکیت یک باشگاه فوتبال، چرا آن‌ها همچنان به خرید این باشگاه‌ها ادامه می‌دهند؟

انگیزه‌ها تا حدی مالی، تا بخشی فناوری و همان‌طور که همیشه در مالکیت ورزشی صادق بوده، تا حدی ناشی از خودنمایی است.

اقتصاد آمریکا در سال‌های اخیر بسیار سریع‌تر از اقتصاد اتحادیه اروپا یا بریتانیا رشد کرده است. در نتیجه، بسیاری از افرادی که از این رشد سود برده‌اند، پول نقد مازادی دارند و اینجا فوتبال به یک پیشنهاد جذاب تبدیل می‌شود. در واقع، باشگاه‌های فوتبال در مقایسه با صنایع دیگر در برابر رکودهای اقتصادی مقاوم‌تر هستند و ارزش خود را بهتر حفظ می‌کنند.

از سال ۱۹۹۳ تا ۲۰۱۸، دوره‌ای که اقتصاد بریتانیا بیش از دو برابر شد، ارزش کل باشگاه‌های لیگ برتر ۳۰ برابر افزایش یافت. بسیاری از هواداران به حمایت از یک باشگاه خاص وابسته‌اند. این امر باعث می‌شود بزرگ‌ترین باشگاه‌ها در برابر تغییرات اقتصادی مقاوم‌تر از دیگر صنایع باشند. اگرچه فوتبال، مانند بسیاری از بخش‌های صنعت سرگرمی، در دوران قرنطینه‌های کووید آسیب دید، با وجود چالش‌هایی که بازی‌ها در استادیوم‌های خالی ایجاد کردند، هیچ باشگاهی ورشکست نشد.

علاوه بر این، نرخ تبدیل دلار آمریکا تا همین اواخر بسیار مطلوب بوده و سرمایه‌گذاری‌های آمریکایی در بریتانیا و اروپا را برای سرمایه‌گذاران آمریکایی ارزان‌تر کرده است.

بنابراین، در حالی که هواداران منچستر یونایتد معتقدند خانواده گلیزر برای این باشگاه خوب نبوده‌اند، منچستر یونایتد برای گلیزرها سودآور بوده است. همچنین گروه ورزشی فن‌وی (FSG) که در سال ۲۰۱۰ لیورپول را به قیمت ۳۰۰ میلیون پوند خرید، تقریباً تمام این مبلغ را از طریق فروش سهام‌های کوچک‌تر بازیافت کرده و همچنان مالک اکثریت لیورپول باقی مانده است.

انقلاب بزرگ در مالکیت شیرهای لندن با مالکیت آمریکایی

تاد بولی مالک آمریکایی چلسی و وارث آبراموویچ

با این حال، قیمت ۲.۵ میلیارد پوندی که کنسرسیوم آمریکایی کلیرلیک- تاد بولی در می ۲۰۲۲ برای خرید چلسی پرداخت کرد، بازارها را شگفت‌زده کرد.

این فروش که پس از توقیف دارایی‌های رومن آبراموویچ، مالک الیگارش روس این باشگاه، توسط دولت بریتانیا به دنبال تهاجم به اوکراین انجام شد، کمتر از یک سال پس از فروش نیوکاسل یونایتد توسط مایک اشلی، بنیان‌گذار اسپورتس دایرکت، به صندوق سرمایه‌گذاری عمومی عربستان سعودی به قیمت ۳۰۵ میلیون پوند (تقریباً دو برابر درآمد سالانه این باشگاه) صورت گرفت. با این حال، کلیرلیک- بولی حاضر شدند بیش از پنج برابر درآمد سالانه چلسی را برای خرید این باشگاه بپردازند، حتی با وجود وضعیت مالی متزلزل آن.

کلیرلیک یک گروه سرمایه‌گذاری خصوصی است که هدف اصلی آن کسب سود برای سرمایه‌گذارانش است. اکثر سرمایه‌گذاران این‌چنینی معمولاً بر کاهش هزینه‌ها تمرکز دارند. مالکان چلسی اما با استراتژی هزینه‌های بالا و ایده‌های جدید ساختار مالی، مانند ارائه قراردادهای طولانی‌تر به بازیکنان برای دور زدن قوانین سودآوری و پایداری مالی فوتبال وارد شدند. هرچند این باگ قانونی بعداً رفع شد و یوفا، نهاد حاکم بر فوتبال اروپا، طول قراردادها را برای اهداف مقررات مالی به پنج سال محدود کرد.

موقعیت چلسی در یکی از گران‌قیمت‌ترین مناطق لندن، همراه با موفقیت‌های این تیم در زمین بازی تحت مالکیت آبراموویچ، قطعاً به جذابیت آن افزود. اما دلایل دیگری نیز وجود دارد که چرا کلیرلیک، همراه با تاجر میلیاردر بولی، حاضر شدند چنین مبلغ هنگفتی برای این باشگاه بپردازند.

از هالیوود تا متاورس

در حالی که برخی هواداران بریتانیایی ممکن است سریال «تد لاسو» را داستانی خیالی و کمی شیرین درباره دخالت آمریکایی‌ها در فوتبال انگلیس بدانند، این سریال جذابیت این ورزش را در آمریکا افزایش داده است. همین‌طور مستند «به رکسهم خوش آمدید» که داستان دو صعود پیاپی قدیمی‌ترین باشگاه فوتبال ولز را تحت مالکیت غیرمنتظره هالیوودی رایان رینولدز و راب مک‌الهنی دنبال می‌کند.

رشد علاقه آمریکا به فوتبال انگلیس در قرارداد رکوردشکن حقوق رسانه‌ای لیگ برتر در سال ۲۰۲۲ منعکس شد. طبق گزارش‌ها شبکه NBC Sports برای قرارداد شش‌ساله جدید خود ۲.۷ میلیارد دلار (۲.۰۶ میلیارد پوند) پرداخت کرده است.

سرمایه‌گذاری روی واقعیت مجازی

اما علاوه بر اینکه فوتبال یکی از معدود «تجربیات زنده تلویزیونی مشترک» را ارائه می‌دهد که جایگاه‌های تبلیغاتی پرسودی دارند، ممکن است فرصت‌های بیشتری برای پوشش پشت‌صحنه لیگ برتر وجود داشته باشد. مشابه آنچه در پوشش بازی‌های NBA در آمریکا مشاهده می‌شود، جایی که بازیکنان بلافاصله پس از بازی‌ها در رختکن مصاحبه می‌شوند.

طبق آخرین گزارش سالانه منچستریونایتد، این باشگاه اکنون «جامعه جهانی ۱.۱ میلیارد هوادار و دنبال‌کننده» دارد. چنین اعدادی باعث می‌شود که مالکان این باشگاه و دیگران نسبت به پتانسیل متاورس برای ارائه تجربه‌ای مشابه حضور در روز مسابقه، خوش‌بین باشند.

همسایه آن‌ها، منچسترسیتی، در سال ۲۰۲۲ با امضای قرارداد متاورس با سونی، قدم جدیدی در دنیای مجازی برداشت. واقعیت مجازی می‌تواند به هواداران در سراسر جهان این حس را بدهد که در یک مسابقه زنده حضور دارند، کنار دوستانشان نشسته‌اند و همراه با جمعیت هم‌خوانی می‌کنند.

برخی سرمایه‌گذاران حتی مطمئن‌ هستند که پیشرفت‌های فناوری آواتار به سبک گروه آبا (ABBA) روزی به هواداران امکان می‌دهد تا شبیه‌سازی‌های سه‌بعدی زنده از مسابقات لیگ برتر را در استادیوم‌های سراسر جهان تماشا کنند.

تلاش آمریکایی‌ها برای برگزاری بازی ها در کشورهای دیگر

در کوتاه‌مدت، نشانه‌هایی وجود دارد که مسابقات رقابتی با حضور تیم‌های برتر مردان انگلیس ممکن است به‌زودی در آمریکا یا مکان‌های دیگر برگزار شود. تاد بولی، یکی از مالکان چلسی، پیش‌تر پیشنهاد داد که برخی از عناصر ورزش‌های آمریکایی مانند (All-Star) برای افزایش درآمد در فوتبال ترکیب شوند. در واقع، در سال ۲۰۰۸، لیگ برتر به‌طور آزمایشی ایده «بازی سی‌ونهم» در خارج از کشور را مطرح کرد. ایده ای که به‌سرعت رد شد.

مالکان آمریکایی بیرمنگام سیتی مشتاق بودند که بازی این فصل لیگ یک EFL مقابل رکسهم را در آمریکا برگزار کنند، اما این پیشنهاد نیز چندان پیش نرفت. تام ورنر، رئیس لیورپول، می‌گوید مصمم است که بازی‌ها در خارج از کشور برگزار شود و تغییرات اخیر در کتاب قوانین فیفا، نهاد حاکم جهانی فوتبال، می‌تواند این پیشنهاد را آسان‌تر کند.

مزایای بالقوه برگزاری بازی‌ها در خارج از کشور شامل درآمدهای بالاتر در روز مسابقه، افزایش آگاهی از برند و بهبود حقوق پخش است. این طرح احتمالاً با مخالفت شدید هواداران محلی روبرو خواهد شد. حداقل مالکان آمریکایی می‌دانند که در آمریکا با همان دشمنی‌ای که در انگلیس به دلیل افزایش قیمت بلیت‌های روز مسابقه با آن مواجه شده‌اند، روبرو نخواهند شد.

وقتی لیونل مسی، اسطوره آرژانتینی، در سال ۲۰۲۳ به تیم جدید MLS، اینتر میامی، پیوست، قیمت بلیت‌های فصل تقریباً دو برابر شد. در حالی که در انگلیس مخالفت‌های صوتی با افزایش قیمت بلیت‌ها وجود دارد، این موضوع در کاهش حضور تماشاگران در بازی‌های مقابل حریفان باکیفیت تأثیری نداشته است. برای مثال استون ویلا برای دیدار لیگ قهرمانان مقابل بایرن مونیخ تا ۹۷ پوند قیمت‌گذاری کرد.

کریس هک، مدیر عملیات ویلا، از این قیمت‌ها دفاع کرد و گفت که برای رقابت‌پذیر ماندن باشگاه، تصمیمات دشواری باید اتخاذ شود.

درآمد روز مسابقه منچستر یونایتد در هر فصل لیگ برتر ( بر حسب میلیون پوند)

درآمد روز مسابقه منچستر یونایتد در هر فصل لیگ برتر ( بر حسب میلیون پوند)

درآمدزایی یا رضایت هوادار؟ آمریکایی‌ها به کدام یک اهمیت بیشتری می‌دهند؟

در طول دهه ۲۰۱۰، با افزایش سریع درآمدهای پخش، بسیاری از مالکان لیگ برتر تلاش چندانی برای افزایش قیمت بلیت‌ها و ایجاد تنش با پایگاه هواداران وفادار خود نکردند. در واقع، منچستریونایتد در فصل ۲۰۲۱-۲۲، زمانی که فوتبال از همه‌گیری کرونا خارج می‌شد، درآمد روز مسابقه‌اش تفاوت چندانی با فصل ۲۰۱۰-۱۱ نداشت.

با این حال، این آتش‌بس ناپایدار بین هواداران و مالکان به پایان رسید. توقف نسبی رشد درآمدهای پخش از سال ۲۰۱۷، همراه با قوانین کنترل هزینه که شروع به تأثیرگذاری بر توانایی باشگاه‌ها برای صرف هزینه در خرید بازیکنان و دستمزدها کرده‌اند، رویکرد باشگاه‌ها را نسبت به کاهش قیمت بلیت‌ها تغییر داده است. این امر منجر به افزایش قابل‌توجه قیمت بلیت‌های تکی و بلیت‌های فصلی توسط برخی باشگاه‌ها شده است.

با این حال، هواداران دارای بلیت فصلی و دیگر هواداران محلی در مقایسه با هواداران خارجی و گردشگران، که درآمدزایی بیشتری دارند، پول کمی برای باشگاه‌ها تولید می‌کنند. این هواداران خارجی ممکن است تنها یک بار در فصل تیم مورد علاقه خود را به‌صورت زنده تماشا کنند. آن‌ها اما وقتی به استادیوم می‌آیند، نه‌تنها احتمال بیشتری دارد که قیمت‌های بالاتر روز مسابقه را بپردازند، بلکه هزینه بیشتری برای خرید محصولات، خدمات پذیرایی و دیگر پیشنهادات باشگاه صرف می‌کنند.

نسل امروزی مالکان آمریکایی لیگ برتر، که به دنبال سود حداکثری هستند و توسط خانواده گلیزر پیشگام شده‌اند (کسانی که دریافتند «استفاده حداکثری از دارایی» به معنای چیزی فراتر از تماشای دویدن بازیکنان فوتبال است) درک کرده‌اند که ارزش بسیار بیشتری از تیم‌های فوتبال انگلیسی می‌توان استخراج کرد. هواداران وفادار محلی ممکن است از این موضوع خوششان نیاید، اما انقلاب آمریکایی‌ها در فوتبال انگلیس هنوز به پایان نرسیده است.

لیورپول و مشکلات خط دفاع: نقطات ضعف مشهود مدافع عنوان قهرمانی

بازیکنان دفاعی لیورپول
فندایک و کوناته دو دفاع لیورپول


محمد حسام کیانی نیا، فوتبال لب– فصل گذشته، لیورپول برای دریافت چهار گل در پرمیرلیگ به 9 بازی زمان نیاز داشت. امسال، لیورپول تنها پس از گذشت دو بازی چهار گل دریافت کرد. همچنین با احتساب جام خیریه، شش بار دروازه تیم اسلوت باز شد.
این موضوع فاصله‌ی زیادی تا یک بحران دارد. لیورپول یکی از سه باشگاه لیگ برتر است که هنوز رکورد صددرصد برد دارد. پس از گذشت دو بازی؛ همچنین، سه بازی نمونه‌ی خیلی کوچکی برای نتیجه‌گیری‌های کلی است. لیورپول هنوز نتوانسته از حضور همزمان گراونبرخ و مک آلیستر که محور خط میانی سال گذشته اش بودند بهره ببرد.
با این حال، نشانه‌های هشداردهنده‌ای وجود دارد. اسلوت پیش از بازی مقابل آرسنال باید فکری برای این وضع بکند.

وضعیت ناپایدار کوناته


کوناته در این فصل و در واقع، در بازی‌های پیش‌فصل لیورپول اصلاً مطمئن به نظر نرسیده است.این یک مشکل جدید نیست. این ملی‌پوش فرانسوی از زمانی که فصل گذشته به‌دلیل مصدومیت زانو یک ماه را از دست داد، افت کرده است. اما او همچنین به‌خاطر وضعیت قراردادش زیر ذره‌بین باشگاه های علاقه مند و رسانه ها قرار دارد. او در 12 ماه پایانی قراردادی است که در سال 2021 امضا کرد. همچنین لیورپول به مارک گهی از کریستال پالاس علاقه‌مند است.
کوناته مقصر دو گل از چهار گل در دو بازی اخیر لیورپول بوده. اولی، گل تساوی بورنموث بود؛ جایی که او در درگیری با آنتوان سمنیو ناکام ماند و سپس در لبه‌ی محوطه جریمه جا ماند. البته در دفاع از کوناته باید گفت لیورپولی ها به شکل عجیبی عقب تر از مهاجمان بورنموث بودند.

بازیکنان لیورپول در محوطه بورنموث

با این حال، با وجود این‌که مدافعان میانی در موقعیت خوبی قرار داشتند، به عقب‌نشینی ادامه دادند. فن دایک و کوناته به سمنیو اجازه دادند بدون هر گونه دخالت ضربه را روانه دروازه کند.

دومین اشتباه مقابل نیوکاسل بود.کوناته در نبرد هوایی ضعیف برابر دن برن روی ضربۀ آزاد بلند نیک پوپ، به گل تساوی ویلیام اوسولا منجر شد. باز هم، کوناته در موقعیت درستی قرار داشت، اما در عمل ناکام ماند و نبرد را به مدافع نیوکاسل باخت.

نباید عملکرد فن دایک را نادیده گرفت

در حالی که ویرجیل فن دایک از زمانی که در جام خیریه عملکردی پایین‌تر از حد معمول داشت، در لیگ درخشیده است. او ثبت 30 توپ‌گیری در دو بازی اخیرش داشته؛ اما کوناته همچنان به اشتباهات عجیب خود ادامه می‌دهد.

اگرچه او گاهی در بازیسازی موفق بوده، اما در مراحل ابتدایی مقابل بورنموث یک پاس به عقب اشتباه داد که به کرنر منجر شد. همچنین یک پاس ضعیف داشت که توسط ساندرو تونالی قطع و منجر به یک موقعیت حمله خطرناک شد.

او همچنین خیلی راحت در هوا توسط آنتونی گوردون شکست خورد، که این موضوع منجر به یک موقعیت شد. در انتها باعث شد سوبوسلای، یک دخالت در آخرین لحظه انجام دهد تا از گل جلوگیری کند.

او تنها 60 درصد از دوئل‌هایش در دو بازی موفقیت آمیز بود. اما از یک مدافع قهرمان انگلیس انتظار می‌رود که پس از شروعی سخت در فصل، به فرم خوب خود در فصول گذشته بازگردد.

ضعف کرکز در دوئل ها

شروع زندگی در آنفیلد برای میلوش کرکز چندان هموار نبوده است. او اوایل این تابستان با حدود 45 میلیون پوند (60 میلیون دلار) به لیورپول منتقل شد. او بابت اکت دفاعی‌اش در گل اول نیوکاسل مورد انتقاد قرار گرفت. کرکز توسط برونو گیمارش تحت فشار قرار گرفت و وضعیت بدن کرکز در موقعیت اشتباهی بود و منجر به گلزنی گیمارش پس از عملکرد بد کرکز در مواجهه با او شد.

گل‌هایی که از طریق سانتر‌هایی که به تیر دوم ارسال می‌شوند به ثمر می رسند، مسئله‌ای است که اسلوت و کادر فنی او باید در نظر بگیرند. به‌ویژه اگر کرکز به شکلی فزاینده به هدف تیم‌های رقیب تبدیل شود. علاوه بر این، توانایی هوایی آرسنال در ضربات ایستگاهی، آزمونی جدی در دیدار این هفته خواهد بود.

ضعف کرکز در توپ های ارسالی

هشدار اولیه در نیمه نخست دیدار مقابل نیوکاسل نمایان شد؛ جایی که گوردون توانست در نبرد هوایی کرکز را مغلوب کند و ضربه سر خود را تنها اندکی بالای دروازه بفرستد.

او همچنین در ابتدای دیدار مقابل بورنموث نزدیک بود توسط سمنیو غافلگیر شود، اما مهاجم ضربه‌ی خود را با بی‌دقتی به بالای دروازه فرستاد.

مدافع ملی‌پوش مجارستانی در ابتدای کار با سه مهاجم سریع و دریبل‌زن یعنی اسماعیلا سار، سمنیو و آنتونی الانگا رو به رو شد. بنابراین برای کرکز شروع آسانی برایش نبوده. او به‌طور کلی در برابر این چالش عملکرد مناسبی داشته، اما الانگا در نیمه نخست با ارسال چندین سانتر خطرناک، مشکلاتی برایش ایجاد کرد.

الحاق به یک تیم جدید آسان نیست. کرکز نیز همان دشواری‌های تطبیق را تجربه می‌کند که فلوریان ویرتز پشت سر می گذارد، با این تفاوت که در پستی دیگر بازی میکند. تاکنون هنوز شاهد تأثیرگذاری کرکز در بخش هجومی بازی نبوده‌ایم و او بیشتر نقشی ایستا در خط دفاعی داشته.

بازیکنی که کرکز برای جانشینی او به تیم اضافه شد، یعنی اندی رابرتسون، نیز پس از انتقال از هال‌سیتی زمان نیاز داشت تا خود را با شرایط یک باشگاه سطح بالا وفق دهد. اگر کرکز همان مسیر پیشرفت رابرتسون را دنبال کند، جای چندان نگرانی نخواهد بود.

گردش توپ برای لیورپول نسخه 2.0

پس از آنکه لیورپول برابر بورنموث و کریستال پالاس چهار گل را بر اثر از دست دادن توپ و اشتباهات فردی دریافت کرد، این بار برابر نیوکاسل موفق شد مانع از گل‌خوردن با چنین ماهیتی شود.

با این حال، همچنان لحظاتی وجود داشت که تیم اسلوت توپ را از دست داد و در انتقال های توپ در جریان بازی غافلگیر شد. تفاوت دیدار با شاگردان ادی هاو این بود که بازیکنان لیورپول توانستند جایگاه خود را دوباره پیدا کنند و در ادامه حملات حریف را خنثی کنند. هرچند در برخی صحنه‌ها به دفاع‌های لحظه آخری نیاز شد.

اسلوت از عملکرد گراونبرخ، سوبوسلای و ویرتز در پیروزی دوستانه برابر اتلتیک بیلبائو ابراز رضایت داشت و به محدود شدن موقعیت‌های بازیِ در جریان برای حریف اشاره کرد. البته آرسنال حریفی سطح بالاتر است، اما چینش تیم متوازن به نظر می‌رسید. ممکن است در صورت غیبت مجدد مک آلیستر در برابر آرسنال مجددا شاهد حضور سوبوسلای در خط هافبک در کنار گراونبرخ و ویرتز باشیم. هرچند به گفته اسلوت مک آلیستر به بازی می‌رسد و باید ببینیم آیا اسلوت از سه نفر همیشگی خودش در فصل گذشته استفاده خواهد کرد و ویرتز پس از چند عملکرد دور از انتظار به نیمکت منتقل میشود یا سوبوسلای پس از عملکرد درخشان برابر نیوکاسل مجددا در فولبک راست قرار بگیرد و گراونبرخ و مک آلیستر و ویرتز خط سه نفره هافبک را تشکیل می‌دهند.

مشکل لیورپول در ضربات آزاد

ضربات ایستگاهی آزمونی بزرگ در دیدار یکشنبه برابر آرسنالی خواهد بود که در این بخش تخصص دارد. دیدیم که چگونه سیستم دفاعی لیورپول در برابر ضربات ایستگاهی نیوکاسل توانست بمباران هوایی حریف را خنثی کند. اما زمانی که موفق نبود؛ دقیقاً همان زمانی که خط دفاعی بیش از حد جلو آمد و نیوکاسل توانست گل تساوی را به ثمر برساند. همچنین در دیدار برابر اتلتیک بیلبائو نیز خط دفاعی بیش از حد جلو بودند و همین مسئله منجر به دریافت گل از روی یک ضربه آزاد شد.

همچنین در بازی برابر نیوکاسل هم و صحنه به ثمر رسیدن گل دوم همون طور که بالا اشاره کردم اوسولا به خوبی مهار نشده بود و ضعف کوناته در نبرد هوایی هم منجر به این گل شد. این مشکل لیورپول از زمان حضور اسلات در این تیم وجود داشته است. برای مثال در بازی رفت برابر نیوکاسل در فصل گذشته اشتباه خط دفاع حین ضربه آزاد منجر به گل تساوی بخش فابیان شار در دقیقه 90 بازی شد.

نحوه پرس لیورپول نسخه 2.0

جای تعجب ندارد که با توجه به تغییرات در خط حمله لیورپول، این تیم دیگر آن نیروی پرس‌کننده قدرتمند فصل گذشته تحت هدایت اسلوت و پیش‌تر در دوران یورگن کلوپ را ندارد. ماشین پرسینگ منسجمی که با محوریت سوبوسلای و لوئیس دیاز عمل می‌کرد، اکنون با ویرتز و اکیتیکه پرس میکند که همچنان در حال شکل دادن درک متقابل بین یکدیگر هستند که در زمان مالکیت توپ و یا زمانی که توپ در اختیار حریف هست چکار کنند.

هیچ‌یک از رقبای اخیر لیورپول شبیه آرسنالِ یکشنبه نخواهند بود؛ تیمی که حملات خود را از عقب زمین سازمان‌دهی می‌کند. با این وجود، در دیدار برابر نیوکاسل لحظاتی دلگرم‌کننده دیدیم که نشان می‌دهد لیورپول در حال پیدا کردن راه خود در ایجاد موقعیت پس از توپ‌گیری‌های موفق در نیمه حریف است.

در نخستین نمونه، اکیتیکه یک تلاش برای دفع توپ در نزدیکی محوطه جریمه نیوکاسل را قطع کرد و همین منجر به شوت ویرتز شد که نیک پوپ آن را مهار کرد. در نمونه‌ی دوم، گراونبرخ با واکنشی سریع توانست پرتاب اوت تریپیر را قطع کند و آغازگز گلی باشد که خود به ثمر رساند.

صحنه گل گراونبرخ بازیکن لیورپول برابر نیوکاسل

نمونه‌ی محدود بازی‌ها در ابتدای فصل، زمانی که تغییراتی در پست‌های کلیدی رخ داده، نباید مبنایی برای نتیجه‌گیری درباره‌ی آشفتگی دفاعی لیورپول باشد. با این حال، مهم این است که اطمینان حاصل شود این وضعیت صرفاً یک نوسان موقت باقی بماند. با این دیدگاه، نیاز به بهبودهایی هم‌زمان در سطح تیمی و فردی و هماهنگی بازیکنان لازم است.

چرا باشگاه‌های لیگ برتر بازیکنان خود را با قیمت‌های بالاتر می‌فروشند؟

ژوائو پدرو مهاجم نوک چلسی
نونی مادوئکه بازیکن آرسنال تیم لیگ برتر انگلیس

آرین اختری، فوتبال‌لب – در فوتبال حرفه‌ای، بازار نقل‌وانتقالات نقش کلیدی در موفقیت مالی باشگاه‌ها دارد. اما یک سؤال مهم وجود دارد:
چرا باشگاه‌های لیگ برتر انگلیس بازیکنان خود را بسیار بهتر و گران‌تر می‌فروشند، در حالی که باشگاه‌هایی مانند بارسلونا اغلب دچار ضرر یا انتقال رایگان بازیکن می‌شوند؟ برای مثال باشگاه چلسی در روزهای اخیر نونی مادوئکه را با را با مبلغی حدود 52 میلیون پوند به فروش رسانده. مبلغی بالا برای بازیکنی که در فصل گذشته پریمیرلیگ مجموعا ۲,۰۴۷ دقیقه کرده. در این نوشته به بررسی دلایل این تفاوت می‌پردازدیم. از ساختار اقتصادی گرفته تا برندینگ بازیکنان و نقش مدیریت علمی در فوتبال مدرن.

۱. قدرت مالی لیگ برتر انگلیس

لیگ برتر انگلیس

لیگ برتر انگلیس ثروتمندترین لیگ فوتبال دنیاست.
فقط قرارداد حق پخش تلویزیونی بین سال‌های ۲۰۲۲ تا ۲۰۲۵، بیش از ۵ میلیارد پوند ارزش دارد.

این درآمد بالا به باشگاه‌ها اجازه می‌دهد تا با خونسردی وارد مذاکرات فروش شوند. آن‌ها عجله‌ای برای فروش ندارند و می‌توانند ارزش واقعی بازیکن را حفظ کنند. در مقابل، باشگاه‌هایی مانند بارسلونا به دلیل بدهی‌های سنگین و بحران مالی، اغلب ناچار به فروش ارزان بازیکنان هستند.

۲. مدیریت حرفه‌ای و آنالیز اقتصادی

باشگاه‌های لیگ برتر مانند شرکت‌های بزرگ اداره می‌شوند.
آن‌ها از تیم‌های تخصصی تحلیل‌گر استفاده می‌کنند که با مدل‌های آماری و اقتصادی، قیمت‌گذاری بازیکنان را انجام می‌دهند. بر اساس پژوهش MDPI در سال 2022، در بیش از ۸۰٪ انتقالات لیگ برتر، تحلیل داده محور نقش اصلی در تعیین قیمت داشته است. اما باشگاه‌هایی مانند بارسلونا، مخصوصاً تا پیش از ۲۰۲۱، بارها به دلیل تصمیمات غیرتحلیلی و سیاست‌های نادرست باشگاه، متضرر شده‌اند.

در سوی مقابل، باشگاه‌هایی مثل بارسلونا تا پیش از سال ۲۰۲۱ تصمیمات نقل‌وانتقالی خود را بیشتر بر اساس هیجان، فشار هوادار و سیاست داخلی اتخاذ می‌کردند. نتیجه‌اش؟ خریدهای گران و کم‌بازده‌ای مثل کوتینیو، دمبله و گریزمان.

۳. بازار داخلی پرتحرک در لیگ برتر

بازیکنان لیگ برتر

یکی از مزایای منحصربه‌فرد لیگ برتر، بازار داخلی فعال بین باشگاه‌هاست.
تیم‌هایی مثل برایتون، استون ویلا یا وست‌هم، خریدار بازیکنان باشگاه‌های بزرگ‌تر هستند و گاهی برای یک بازیکن متوسط، مبلغی فراتر از ارزش بازار پرداخت می‌کنند. بر اساس گزارش CBS Sports در سال 2023 بیش از ۴۰٪ از خریدهای داخلی لیگ برتر، بالاتر از قیمت جهانی انجام شده‌اند.

اما در لالیگا، به‌جز رئال مادرید و اتلتیکو، باقی باشگاه‌ها توان پرداخت مبالغ بالا را ندارند. همین امر قدرت فروش باشگاه‌هایی مثل بارسلونا را محدود می‌کند.

۴. برندینگ بازیکن، یک ابزار سودآور در بازار نقل‌وانتقالات فوتبال

در دنیای امروز فوتبال، ارزش بازیکنان دیگر فقط به توانایی‌های فنی یا آماری آن‌ها محدود نمی‌شود. برند شخصی، شهرت در فضای مجازی و قابلیت تجاری‌سازی (commercialization)، نقش حیاتی در تعیین قیمت بازیکن دارند. باشگاه‌های لیگ برتر انگلیس، به‌خصوص تیم‌هایی مانند منچستریونایتد، آرسنال و چلسی، این موضوع را به‌خوبی درک کرده‌اند و با بهره‌گیری از تیم‌های تخصصی بازاریابی و تولید محتوا، از هر بازیکن—حتی نیمکت‌نشین‌ها—یک برند قابل فروش می‌سازند.

فعالیت بازیکنان در فضای دیجیتال

بر اساس مطالعه دانشگاه والنسیا در سال ۲۰۲۲، بازیکنانی که بیش از ۵ میلیون دنبال‌کننده در شبکه‌های اجتماعی دارند، به‌طور میانگین ۱۵ تا ۲۰ درصد گران‌تر از ارزش تخمینی خود به فروش می‌رسند. این اختلاف به دلیل توان تجاری بالای چنین بازیکنانی است: تبلیغات، فروش پیراهن، جذب اسپانسر و افزایش ترافیک رسانه‌ای.

برای مثال میسون مانت که در سال ۲۰۲۳ از چلسی به منچستریونایتد منتقل شد، با قیمتی حدود ۵۵ میلیون پوند فروخته شد. با وجود افت عملکرد او در فصل آخر، برند شخصی مانت در شبکه‌های اجتماعی، محبوبیت بین هواداران و حضور فعال رسانه‌ای باعث شد قیمت او از آنچه بازار انتظار داشت، بالاتر برود.

اما برندینگ فقط به بازیکن محدود نمی‌شود. باشگاه‌های انگلیسی، با استفاده از مستندهای اختصاصی مثل “All or Nothing” (آمازون) یا تولید محتوا برای یوتیوب، حتی چهره‌هایی مانند مربیان، تیم پزشکی، یا بازیکنان جوان را وارد چرخه برندینگ می‌کنند. این استراتژی باعث افزایش آگاهی جهانی از نام بازیکنان می‌شود—و هرچه شهرت بیشتر، قیمت بالاتر. برخلاف باشگاه‌هایی مانند بارسلونا یا اتلتیکو مادرید که هنوز عمدتاً بر روی سابقه ورزشی بازیکن تمرکز دارند، باشگاه‌های لیگ برتر از قدرت رسانه، الگوریتم شبکه‌های اجتماعی و سبک زندگی بازیکنان به‌عنوان ابزاری برای افزایش ارزش آن‌ها در بازار استفاده می‌کنند.

در نتیجه، یک بازیکن متوسط در لیگ برتر ممکن است فقط به خاطر برند شخصی‌اش با قیمتی فروخته شود که بازیکنان مطرح لالیگا به آن نمی‌رسند.

فروش موفق بازیکنان در لیگ برتر انگلیس نتیجه‌ی ترکیب عوامل مختلف است:

  • قدرت مالی و استقلال باشگاه‌ها
  • تحلیل داده‌محور و تصمیم‌گیری علمی
  • بازار داخلی پرتحرک
  • و برندینگ هوشمندانه بازیکنان

در مقابل، باشگاه‌هایی مانند بارسلونا برای بازسازی موقعیت مالی خود، نیاز به اصلاحات اساسی در ساختار اقتصادی و سیاست‌های نقل‌وانتقال دارند.

جمع‌بندی نهایی

فروش بازیکنان در فوتبال اروپا فقط به کیفیت فنی آن‌ها بستگی ندارد، بلکه ترکیبی از اقتصاد، مدیریت، بازاریابی و قدرت لیگ است.

باشگاه‌های لیگ برتر انگلیس به دلیل:

قدرت مالی و درآمدهای هنگفت تلویزیونی
مدیریت حرفه‌ای و تصمیم‌گیری داده‌محور
بازار داخلی پویا و رقابتی
برندینگ قوی بازیکنان و استفاده از رسانه‌های اجتماعی

می‌توانند حتی بازیکنان متوسط را با قیمت‌های بالاتر از ارزش واقعی‌شان بفروشند.

در مقابل، باشگاه‌هایی مثل بارسلونا با مشکلات مالی، ساختار مدیریتی ضعیف و محدودیت بازار داخلی، توان رقابت در این سطح را از دست داده‌اند. نمونه‌های زیادی از فروش بازیکنان با ضرر مالی (مثل کوتینیو یا دمبله) نشان می‌دهد که بدون استراتژی تجاری و برندینگ قوی، حتی یک باشگاه بزرگ تاریخی هم نمی‌تواند در بازار مدرن نقل‌وانتقالات موفق عمل کند.

پس در فوتبال امروز، فقط مهارت ورزشی کافی نیست؛ اقتصاد، بازاریابی و رسانه تعیین می‌کنند که یک بازیکن چقدر می‌ارزد.

توماس فرانک چطور مچ پپ را خواباند؟ تاکتیکی که در برد تاتنهام برابر منچستر سیتی حیاتی بود.

توماس فرانک سرمربی تاتنهام برابر پپ گواردیولا سرمربی منچستر سیتی

امیرحسین محمودی، فوتبال لب– وقتی اولین گل تاتنهام هاتسپر در مقابل منچستر سیتی در ابتدا آفساید اعلام شد، این موضوع توماس فرانک، سرمربی تیم را از تشویق و تقدیر از بازیکنانش باز نداشت.

دلیل اصلی برد: فست بیلدآپ

بیلدآپی متهاجم که موقعیت‌های واید آن مناسب شکست حریف است. فصل گذشته از نشانه‌های بارز برنتفورد تحت هدایت توماس فرانک بود. در بازی‌های پیش فصل تاتنهام نشانه‌ها از این قرار بود که این سبک می‌تواند برای آن‌ها در این فصل یک راه‌حل تهاجمی مهم باشد. سومین گل تاتنهام در مقابل برنلی در هفته افتتاحیه لیگ برتر، یکی از انواع همین ساخت‌های حمله سریعی بود که توماس فرانک به تیم آورد. ریچارلیسون به عقب رفت تا موقعیت را متصل کند. سپس پاپه ماتار سار، استارت برنان جانسون به پشت دفاع را دید. گل اول جانسون در پیروزی 2-0 روز شنبه برابر سیتی نیز از همان اصول تهاجمی پیروی کرد، اما این ترکیب‌ها در ناحیه عرضی انجام شد و الگوی متفاوتی را دنبال کرد. در مقابل پرس 4-3-3 سیتی، که وینگر به داخل حرکت می‌کند، برای فول‌بک تاتنهام، زمان اضافی وجود داشت.

فست بیلد آپ توماس فرانک در تاتنهام چطور کار می‌کند؟

در مرحلهٔ بیلدآپ بازی تاتنهام تحت سرمربی‌‌گری توماس فرانک، دو بازیکن سیتی، اسکار باب و عمر مرموش، جد اسپنس و پدرو پورو را یارگیری نکردند تا بتوانند با جابه‌جایی توپ به فلنک (گوشه‌های عرضی زمین) دیگر، به داخل زمین برای پرسینگ حرکت کنند. تیم توماس فرانک با آغاز بیلدآپ سریع خود از طریق پورو از این ضعف بهره‌برداری کرد و سپس از محمد کودوس و سار در مناطق بالایی زمین برای فریب دفاع سیتی استفاده نمود. به محض اینکه فول‌بک راست توپ را دریافت کرد، کودوس عقب کشید تا رایان آیت‌ نوری را از موقعیت خود خارج کند و سار به فضای خالی که برای او محیا بود، حمله کرد.

پاس رومرو به پورو بخاطر عدم یارگیری مناسب
پاس رومرو به پورو بخاطر عدم یارگیری مناسب
حرکت بدون توپ کودوس که سار را صاحب توپ کرد.
حرکت بدون توپ کودوس که سار را صاحب توپ کرد.

دقیقه 12:59

در یکی از صحنه‌های بازی، بعد از موقعیت بالایی؛ نقش مرموش در پرس منچستر سیتی باعث می‌شود که پورو زمان بیشتری برای صاحب توپ بودن دارد. این مزیت به او اجازه داد تا محمد کودوس را پیدا کند. همزمان، سار به فضای خالی حمله می‌کند، اما با توجه به کم بودن سرعت او روبن دیاز به راحتی او را یارگیری می‌کند. علاوه بر آن، آیت نوری، کودوس را مانع از پیشرفت توپ به سمت دروازه سیتی می‌کند و تاتنهام دوباره باید از اول شروع کند.

پاس رومرو به پورو
پورو در طی مدت عملکردی عالی در تاتنهام زیر نظر توماس فرانک داشته است
پاس رومرو به پورو
شکل گیری دوباره موقعیت که این بار دیاز از رخ دادنش جلوگیری کرد.
شکل گیری دوباره موقعیت که این بار دیاز از رخ دادنش جلوگیری کرد.

دقیقه 14:02

در مثالی دیگر، می‌توانید موقعیت داخلی زمین مرموش را مشاهده کنید، که میکى فن د فن به سمت دروازه‌بان خود، ویکاریو، عقب می‌رود. وینگر مصری به سمت پورو حرکت نمی‌کند تا در موقعیتی قرار گیرد که در صورت ارسال توپ ویکاریو به فن د فن یا اسپنس، رومرو را پرس کند. این حرکت منطقی است زیرا ارلینگ هالند مسیر پاس به سمت راست را مسدود کرده است. با این حال، حرکت هوشمندانه رودریگو بنتانکور به تاتنهام امکان می‌دهد تا ویکاریو، رومرو را پیدا کند. در حالی که مرموش در موقعیت مناسبی برای دفاع از پورو نیست. سپس رومرو با هافبک اروگوئه‌ای بازی می‌کند تا فول‌بک راست که آزاد است را پیدا کند.

رفتن بنتانکور به سمت ویکاریو
رفتن بنتانکور به سمت ویکاریو
خروج از پرس تاتنهام طی سه پاس
خروج از پرس تاتنهام طی سه پاس

با حرکت پورو به موقعیتی برای پیشروی توپ، بخش دوم بیلدآپ سریع تاتنهام آغاز می‌شود. در اینجا، او توپ را به بنتانکور بازمی‌گرداند که بنتانکور بلافاصله آن را به پشت دفاع سیتی ارسال می‌کند. مطابق برنامه‌، کودوس عقب می‌کشد تا آیت‌نوری را به جلو بکشاند و سار به فضای خالی حمله می‌کند. حتی اگر دیاز آزاد باشد تا از هافبک سنگالی دفاع کند، ایده این است که سار به صورت دینامیک و در حال دویدن در مقابل مدافعی که از یک موقعیت ایستا حرکت خود را آغاز می‌کند، به فضای مقابل حمله کند. پاس بنتانکور بیش‌ از اندازه قدرتمند بود و احتمالا سار در موقعیت آفساید قرار گرفت. اما همین حملات نشانه‌ای هشدار دهنده از آنچه در ادامه قرار بود اتفاق بیفتد را نشان می‌داد.

حرکت رو به عقب کودوس و استارت همزمان سار رو به جلو
حرکت رو به عقب کودوس و استارت همزمان سار رو به جلو

دقیقه 34:25

گل اول تاتنهام دقیقاً از همان حرکتی که از ابتدای نیمه اول در تلاش برای اجرای آن بودند، به ثمر رسید. در فرآیند ساخت این گل، تاتنهام بار دیگر حمله را از طریق پورو آغاز می‌کند. زیرا نقش پرسینگ مرموش به فول‌بک راست اجازه می‌دهد کسری از ثانیه زمان بیشتری روی توپ داشته باشد.

شروع دوباره روند تاتنهام
شروع دوباره روند تاتنهام

هم‌زمان که فول‌بک راست، خود را برای پیش بردن توپ آماده می‌کند، کودوس عقب می‌کشد تا ناتان آکه، جایگزین آیت‌نوری بعد از مصدومیت و تعویض او، را از موقعیت خود خارج کند. و فضای لازم برای حمله سار را ایجاد نماید. این هافبک سنگالی با دویدن به سمت جلو در لحظه‌ای که پورو توپ را به سمت منطقه مورد نظر ارسال می‌کند. او این حرکت را تکمیل می‌کند.

پاس بلند و خط شکن پورو
پاس بلند و خط شکن پورو

حمله به توپ از یک موقعیت در حال دویدن نسبت به دیاز، به سار کمک می‌کند تا مدافع میانی را برای رسیدن به توپ شکست دهد. او با پرشی بالاتر از دیاز، توپ را در مسیر ریچارلیسون قرار داد.

پاس سار با ضربه سر
پاس سار با ضربه سر

در ادامه، مهاجم نوک تاتنهام توپ را به جلوی دروازه ارسال می‌کند تا جانسون با یک ضربه گل را به ثمر می‌رساند.

پاس عرضی ریچارلیسون به جانسون
ریجارلیسون در ابتدای این فصل تاتنهام زیر نظر توماس فرانک عملکرد عالی داشته
پاس عرضی ریچارلیسون به جانسون
ضربه نهایی و گل اول تاتنهام و خوشحالی توماس فرانک
ضربه نهایی و گل اول تاتنهام و خوشحالی توماس فرانک

غلبه تاتنهام و توماس فرانک ادامه یافت

گل جانسون حرکت بازی را به نفع تاتنهام تغییر داد. پس از آن، ژائو پالینیا دومین گل را از یک موقعیت پرسینگ بالا به ثمر رساند. تاتنهامِ توماس فرانک در نیمه دوم نیز همین فشار را حفظ کرد تا به پیروزی برسد. پیروزی‌ای که گل‌های آن دو ویژگی کلیدی این تیم تاتنهام را به نمایش گذاشت. همان‌طور که توماس فرانک در کنفرانس خبری پس از بازی توضیح داد، سه موضوع کلیدی که می‌خواست اصول بازی خود در برابر سیتی را بر حول آن‌ها بنا کند، عبارت بودند از: «جنبه دفاعی بازی، شجاعت در فاز یک (بیلدآپ) و فاز دو (پراگرشن توپ) و توپ‌های راکد».

تشویق او از بازیکنان، پس از آنکه در ابتدا گل جانسون آفساید اعلام شد، به این دلیل بود که آن‌ها در اجرای الگوی پاس‌کاری که بر اساس اصول حمله‌ای تاتنهام طراحی شده بود، بهتر عمل می‌کردند. سپس توماس فرانک به سمت نیمکت تاتنهام نگاه کرد تا مطمئن شود گل مورد تأیید قرار می‌گیرد یا خیر. پاسخی که دریافت کرد باعث شد با نشان دادن دو شست به سوی بازیکنان، آن‌ها را تحسین کند. حرکت فست بیلدآپ که تاتنهام از ابتدای بازی در تلاش برای اجرای آن بود، در نهایت کلید پیروزی آن‌ها شد.

برونو فرناندز؛ یک پارادوکس: چرا بهترین بازیکن منچستر یونایتد یک سردرد تاکتیکی است؟

برونو فرناندز بدترین کاپیتان تاریخ منچستر یونایتد

امیرحسین محمودی، فوتبال لب– قبل از این‌که بخواهیم مشکل منچستر یونایتد در این هفته را بررسی کنیم، باید دو نکته را به یاد داشته باشیم. اول این‌که در این باشگاه فقط یک مشکل وجود ندارد. دوم این‌که هر چند مشکل باشد، برونو فرناندز یکی از آن‌ها نیست. همیشه باید این موضوع را تأکید کنیم. مخصوصاً در این مواقع نادر که او بیشتر به تیم ضرر می‌زند تا کمک، همان‌طور که یکشنبه در ورزشگاه کروین کاتیج این اتفاق افتاد.

نگاهی نزدیک‌تر

برای مثال، فصل گذشته را در نظر بگیرید. آن فصل احتمالاً بهترین عملکرد فرناندز برای یونایتد بود؛ حداقل بعد از اولین فصل کاملش. اما شروع خوبی نداشت. او تا وقفه‌ی بین‌المللی ماه اکتبر فقط یک پاس گل در لیگ ثبت کرده بود، مقابل ساوت‌همپتون. اولین گل او هم زمانی به ثمر رسید که اریک تن‌هاخ اخراج شد. در آن زمان، مثل حالا، بهترین پیش‌بینی این بود که برونو فرناندز دوباره به فرم خوبش برمی‌گردد. و در نهایت این اتفاق افتاد. اما تفاوت این است که آن زمان او در خط میانی دو نفره بازی نمی‌کرد. به‌راحتی می‌شود تساوی ناامیدکننده‌ی 1-1 روز یکشنبه مقابل فولام را گردن فرناندز انداخت. او در دو صحنه‌ی تعیین‌کننده‌ی بازی نقش داشت: پنالتی از دست‌رفته در نیمه‌ی اول که توپ را بالای دروازه زد. همچنین عدم توجه به یارگیری امیل اسمیت‌رو که با یک فرار دیرهنگام، گل مساوی را در دقیقه‌ی 73 به ثمر رساند.

برونو فرناندز هنگام زدن ضربه پنالتی برابر فولام
برونو فرناندز حین ضربه پنالتی

برونو فرناندز؛ مشکل خط میانی یونایتد؟

آنچه برای هفته‌ها و ماه‌های آینده نگران‌کننده‌تر است، سهولت کار فولام در عبور مکرر از خط هافبک منچستریونایتد بود. هافبکی متشکل از برونو فرناندز و کاسمیرو، سپس فرناندز و میسن ماونت، و در ادامه فرناندز و مانوئل اوگارته. اما همیشه با حضور فرناندز. این دقیقاً همان برنامه‌ی بازی مارکو سیلوا از ابتدا بود؛ چیزی که الکس ایووبی بعدها تأیید کرد. او پس از بازی به اسکای اسپورت گفت: «ما می‌دانستیم می‌توانیم از دو هافبک آن‌ها عبور کنیم و مدافعان مرکزی‌شان جلو می‌کشند. ما امروز از این موضوع استفاده کردیم.»

روبن آموریم گفت که پنالتی از دست‌رفته‌ی فرناندز تا حدی به خاطر «مسئولیت زیاد» او بود. اما سرمربی یونایتد در 9ماه گذشته، به‌ویژه از نظر تاکتیکی، مسئولیت‌های بیشتری را به کاپیتان خود سپرده است. آموریم فصل گذشته فرناندز را عقب‌تر از قبل قرار داد تا به بازی‌سازی نامطمئن یونایتد کمک کند. اما در این حالت، تأثیر او در نزدیکی محوطه‌ی جریمه‌ی حریف کاهش یافت. آموریم، متئوس کونیا و برایان امبومو را به خدمت گرفت؛ تا حدی برای تقسیم این بار به برونو فرناندز کمک کنند.

خرید امبومو و کونیا؛ به ضرر برونو

اما نکته‌ای که در نقل‌ و انتقالات تابستانی یونایتد به چشم نیامد، این بود که دو بازیکنی که توانایی اجرای سیستم آموریم را نشان دادند، تقریباً در پست‌های غیرطبیعی خود بازی می‌کنند تا با تاکتیک فعلی هماهنگ بشوند.

کمتر کسی معتقد است که خرید متئوس کونیا و برایان امبومو غیرضروری بود. مخصوصاً بعد از ثبت رکوردِ منفی 44 گل در لیگ برتر فصل گذشته. اما همیشه این خطر وجود دارد تا با عقب بردن فرناندز و استفاده از آماد در پست وینگ‌بک راست، همان اندک خلاقیت یونایتد در فصل پیش کاهش پیدا کند. بله، ضعف در تمام‌کنندگی برای آموریم گران تمام شد. (هیچ تیمی در لیگ برتر کمتر از یونایتد عملکردی مطابق با xG آن‌ها را نداشت) بنابراین خرید گل‌زنان قابل‌ اعتماد ضروری بود. اما مجموع xG تنها 52.6، نشان می‌دهد که یونایتد حتی در خلق موقعیت هم مشکل داشت؛ آماری در حد تیم‌های نیمه‌ی پایینی جدول.

مشکل گل‌زنی همچنان پابرجاست.

این مشکل در فصل جدید هم ادامه دارد. یونایتد هفته‌ی گذشته مقابل آرسنال شوت‌های زیادی زد، اما هیچ‌کدام موقعیت صددرصدی نبود. با وجود برتری ظاهری، تیم آموریم به ندرت توانست این برتری را به نتیجه تبدیل کند. یک هفته بعد، به‌ جز 15 دقیقه‌ی ابتدایی که کونیا بدشانس بود که گل نزد، یونایتد مقابل فولام کاملاً بی‌اثر بود. سیلوا بعد از بازی گفت: «تمام خطرات یونایتد در نیمه‌ی دوم از روی ضربات ایستگاهی بود، نه بیشتر.» این حرف بی‌راه نبود.تنها «موقعیت بزرگ» یونایتد در این بازی، طبق تعریف اوپتا، از یک شوت بلند دروازه‌بان آلتای بایندیر ایجاد شد. در مقابل، فرناندز فقط یک بار پاس گل‌ساز داد. برای کونیا در همان دقیقه‌ی اول، آن هم از راه دور.

وقتی قرار گرفتن کاپیتان یونایتد در پست عقب‌تر (همان‌طور که در نقشه‌ی لمس توپ او مشهود است) باعث افت شدید خلاقیت تیم است سخت است که این اقدام را حمایت کرد. این موضوع حتی غیرقابل‌دفاع‌تر می‌شود، وقتی مانع پیشرفت یک استعداد ویژه از آکادمی باشگاه شود.

لمس توپ برونو فرناندز
لمس توپ‌های برونو فرناندز برابر فولام

دردسر تاکتیکی آموریم!

کوبی ماینو که برابر آرسنال روی نیمکت بود، دوباره یکشنبه بدون حضور در زمین ماند. چرا؟ ساده است. آموریم بعد از بازی تأیید کرد: «او حالا برای این پست با برونو رقابت می‌کند.» آموریم حتی در طول بازی مقابل کروین کاتیج به استفاده از زوج فرناندز-ماینو فکر نکرد و ظاهراً در آینده هم قصد چنین کاری ندارد. تصور این‌که چنین زوجی هم به‌راحتی مثل بقیه ترکیب‌های یکشنبه مغلوب شود، سخت نیست. اما مهارت‌های ماینو و فرناندز آن‌قدر متفاوت است که این سؤال ایجاد می‌شود: چرا آن‌ها برای یک پست رقابت می‌کنند؟ و آیا این نقش واقعاً برای هیچ‌کدام مناسب است؟قرار دادن بهترین بازیکن یونایتد، با استعدادترین محصول آکادمی و یک خط حمله‌ی جدید در یک ترکیب، در این سیستم کاملاً غیرعملی است.

روبن آموریم سرمربی منچستر یونایتد
آموریم در منچستر چه خواهد کرد؟

اما اگر منچستریونایتد با خرید دو هافبک هجومی در تابستان، این مسیر را انتخاب کرد. برونو فرناندز هم با رد پیشنهاد الهلال برای بازی در لیگ حرفه‌ای عربستان، چنین تصمیمی گرفت.

چه بلایی بر سر برونو فرناندز خواهد آمد؟

در طول هفته‌ی گذشته، گزارش‌هایی منتشر شد مبنی بر این‌که باشگاه الاتحاد نیز به جذب این بازیکن 30 ساله علاقه‌مند است. اما انتظار نمی‌رود فرناندز قبل از پایان مهلت نقل‌ و انتقالات در دوشنبه‌ی آینده، از یونایتد جدا شود. منابع نزدیک به فوتبال عربستان نیز نسبت به واقعی بودن این شایعات تردید دارند. فرناندز در ابتدای همین پنجره‌ی نقل‌ و انتقالاتی تصمیم گرفت در اولدترافورد بماند و هیچ نشانه‌ای وجود ندارد که این تصمیم تغییر کند.در این شرایط، یونایتد باید راهی پیدا کند تا نقاط قوت زیاد فرناندز را برجسته کند و نقاط ضعفش را پوشش دهد. این به معنی یافتن یک زوج مناسب در خط میانی یا حتی بازنگری کامل در نقش عمیق فعلی برای او است. آنچه قطعی است این‌که آموریم مشکلات زیادی برای حل کردن دارد، بدون این‌که بهترین و مهم‌ترین بازیکنش را هم به یکی از این مشکلات تبدیل کند.

چرا میسن ماونت در نگاه مربیانش تا این حد پر اهمیت است؟

عماد معمار، فوتبال لب– بازیکنانی که مورد علاقه هواداران هستند، همیشه مورد قدردانی مربیانشان قرار نمی‌گیرند.اما میسن ماونت همیشه مهره‌ای پر اهمیت برای مربیانش بود. زمانی که میسن ماونت در اوج فوتبال خود بود( که حالا حدود نیم دهه از آن زمان می‌گذرد) در آستانه یورو 2020، درست نقطه مقابل جک گریلیش بود. در حالی که گریلیش یک سرگرم‌کننده، یک بازیکن فانتزی باز و یک بازی‌ساز شعبده باز بود، ماونت به عنوان شاگرد خوب مربی شناخته می‌شد. گاهی اوقات، مردم دقیقاً به این فکر می‌کردند که او چه چیزی برای ارائه دارد.

اگر گریلیش یک بازیکن منفرد و تک رو بود، مانت یک اسکواد پلیر بود. اول از همه، او دستورات مربی را به دقت اجرا می‌کرد. علاوه بر این، او درک تاکتیکی خوبی از بازی داشت. همیشه سیستم مربی را درک می‌کرد، می‌دانست چگونه فضاها را پیدا کند و چگونه بهترین بازیش را با هم‌تیمی‌هایش به نمایش بگذارد.

شکست امیدوار کننده

در جریان شکست یک بر صفر یکشنبه شب مقابل آرسنال، منچستر یونایتد شانس های بهتری ایجاد کرد و بر بازی مسلط بود. ماونت در این بازی دوباره یادآوری کرد که چرا مربی هایش به او ارزش زیادی میدهند.

اینکه میسن ماونت بازی را فیکس شروع کند یک تصمیم سورپرایز کننده بود. انتظار ها بر این بود که خرید های تابستانی منچستر، یعنی بنیامین ششکو، متئوس کونیا و برایان امبومو بازی را در سیستم 1-2-4-3 روبن آموریم شروع کنند. ولی با توجه به این نکته که ششکو فقط یک هفته در پیش فصل حضور داشت، فرصت به ماونت رسید. کونیا در راس خط حمله و ماونت کمی عقب تر از و در جناح چپ بازی میکرد. دقیقا همان نقش و همان سیستمی که او بهترین بازی هایش را زیر نظر توماس توخل در چلسی انجام داده بود.

پس از به عهده گرفتن هدایت یونایتد توسط آموریم در نوامبر گذشته، تنها سه بازیکن در ترکیب تیم وجود داشتند که دقایق بیشتری از میانگین دقایق بازی شده در طول دوران حرفه‌ای خود را در سیستم سه دفاعه پشت سر گذاشته بودند: راسموس هویلون، مانوئل اوگارته و میسن ماونت. این موضوع که آیا آن دو بازیکن دیگر دارای توانایی‌های فنی لازم هستند یا خیر، هنوز در پرده ابهام قرار دارد. اما برای ماونت، مسئله اصلی بیشتر حفظ آمادگی بدنی است. او حتی دو سال پس از پیوستن به یونایتد، هنوز موفق نشده ۹۰ دقیقه کامل در لیگ برتر برای این تیم به میدان برود.

جاگیری و بازی تیمی درست ماونت

اما از همان ابتدای بازی دیروز، به نظر می‌رسید ماونتِ قدیمی بازگشته است. این پاس بلند دروازه‌بان، آلتای باییندیر را به او در نظر بگیرید. او کاملاً در موقعیت مناسبی بین مدافع راست بن وایت و مدافع میانی ویلیام سالیبا قرار دارد. به گابریل نگاه کنید که در حالی که دستانش را بالا میبرد، می‌پرسد چه کسی ماونت را مارک می‌کند؟ سؤال او کاملاً به جا است و پاسخ این است که احتمالاً باید سالیبا مسئول او می‌بود. اما ماونت در بازی روز یکشنبه به طور مداوم با قرارگیری دقیقاً در چنین موقعیت‌هایی توپ را دریافت می‌کرد.

نقش ماونت در طراحی حملات شیاطین سرخ

آنچه شما واقعاً از یک بازیکن راست‌پا در سمت چپ مهاجم، عقب تر از آن انتظار دارید، این است که بتواند بین خطوط حریف فضا پیدا کند و برای مهاجمان دیگر پاس های در عمق ارسال کند.
ماونت این توانایی را در دقیقه پنجم بازی نشان داد، با ارسال این پاس در عمق برای امبومو که یادآور توپی بود که برای کای هاورتز زد تا تنها گل پیروزی چلسی در فینال لیگ قهرمانان اروپا 2021 برابر منچسترسیتی را به ثمر برساند. در اینجا، امبومو قبل از اینکه مستقیماً به سمت دیوید رایا شوت بزند توپ را کمی بیش از حد به سمت بیرون برد و موقعیت از دست رفت.

پاس دیگر ماونت به امبومو، این ارسال بلند به نقطه مقابل زمین در اواسط نیمه اول بود. زمانی که آموریم در فصل گذشته جایگزین اریک تن هاخ شد، این تغییر جهت‌های بازی تبدیل به ویژگی تعیین‌کننده تیم او شد. این ارسال به امبومو اجازه داد تا دیوگو دالو که به صورت اورلپ حرکت می‌کرد را صاحب توپ کند. اگرچه پاس او با تأخیر همراه بود و وینگ بک راست یونایتد در موقعیت آفساید قرار داشت.

عمده نقشه های سیستم 1-2-4-3 مبتنی بر ترکیب مهاجم‌های پشت مهاجم مرکزی و وینگ بک‌ها هستند. و ماونت دقیقا میدانست وینگ بک او کجاست.

این یک مثال بارز است : او وایت را به مرکز کشاند و می‌دانست که فضای پشت او خالی خواهد شد. او با این کار پاتریک دورگو را با یک نیمه کامل فضای خالی صاحب توپ کرد.

عملکرد چشم نواز دورگو در کنار ماونت

این بازی، بهترین عملکرد پاتریک دورگو از زمان پیوستن او به یونایتد بود و بازی کردن کنار ماونت یکی از دلایل این عملکرد چشمگیر بود. ماونتی که بیش از هر چیز, بازی را برای هم تیمی هایش ساده می‌کند.

مشخصا دورگو از بازی کنار ماونت لذت می‌برد. مثلا در اینجا، او یک قرار اندرلپ انجام داد در حالی که ماونت عرض زمین را در اختیار دارد.

کارهای ترکیبی در جناحین

یونایتد در نیمه دوم تهدید هجومی خود را در سمت چپ افزایش داد، زمانی که لوک شاو که در سمت چپ دفاع سه نفره آن‌ها بازی می‌کرد. او به طور مداوم به جلو حرکت میکرد تا به حمله بپیوندد.

در این صحنه، دورگو در کناره زمین قرار دارد، شاو حرکت آندرلپ را انجام می‌دهد، و ماونت می‌تواند در موقعیت باقی بماند تا توپ را پس از کاتبک دریافت کند و شوت مناسبی بزند که بلاک می‌شود.

رگه‌هایی از چرخش بازیکنان هم در بازی مشاهده می‌شد. مثلا اینجا دورگو جایی قرار دارد که انتظار دارید ماونت را آنجا ببینید. شاو موقتا در نقش دورگو اورلپ کرده و ماونت عقب‌تر از هر دوی این‌ها، پاس رو به جلو می‌دهد.

 

ناهماهنگی‌ها در جناح دیگر

در حالی که برخی از این موارد در تئوری ساده به نظر می‌رسند، مشکلات یونایتد در سمت راست، اهمیت درک متقابل بین بازیکنان را نشان به ما نشان داد.

امبومو در ابتدا هنگامی که از عقب دریبل می‌زد خوب شروع کرد، اما علاوه بر پاس تأخیری قبلی که دالو را در آفساید قرار داد، در اینجا او متوجه نشد که آماد چه نوع پاسی را می‌خواهد و توپی را به عمق فرستاد درست در زمانی که آماد فرارش را متوقف کرده بود.

اکنون 6 سال از اولین بازی ماونت در لیگ جزیره می‌گذرد. جایی که او علی رغم باخت 4-0 چلسی در اولدترافورد در بحث جاگیری و برقراری ارتباط بین خطوط عملکرد شایسته‌ای داشت.

برای آن‌هایی که کیفیت فنی او را زیر سوال می‌برند، بازی هفته گذشته یک عملکرد خوب بدون گل و پاس گل دیگر برای ماونت بود.

یونایتد 3 بازیکن هجومی خارق‌‌العاده به ترکیب خود اضافه کرد ولی آن‌ها پیش از این هم بازیکنان خوبی را به خدمت گرفته بودند. آنچه آن‌ها کم‌تر از آن بهره می‌بردند، انسجام تیمی بود. و ماونت یک اسکواد پلیر است که عملکرد بازیکنان اطرافش را بهبود می‌بخشد.

این، همان دلیل علاقه بی‌شمار مربیان ماونت به اوست.

منچستر یونایتد 0 آرسنال 1: آنالیز ضربات ایستگاهی جدید آرسنال، مشکل دروازه‌بان آموریم، تماشای یوکرش و ششکو.

گل زنی آرسنالی ها برابر منچستر یونایتد
شادی پس از گل کالافیوری برابر منچستر یونایتد

امیرحسین محمودی، فوتبال لب– منچستر یونایتد برابر آرسنالی در تلاش برای بهتر شدن در رقابت‌های لیگ برتر این فصل است، در اولدترافورد شکست خورد. این گل از روی یک ضربه ایستگاهی جدید به ثمر رسید.
آورام گلیزر، مالک مشترک منچستر یونایتد، در بازی حضور داشت و تیمش را بدون دروازه‌بان مصدوم آندره اونانا و مهاجم راسموس هولیون دید. طبق گزارش‌ها هویلون باید برای کسب زمان بازی زیر نظر آموریم رقابت کند. برای آرسنال، هافبک 15 ساله مکس داومن به همراه تیم سفر کرد اما در ترکیب قرار نگرفت.
آموریم دروازه‌بان آلتای بایندیر را انتخاب کرد که نتوانست از گل سر ریکاردو کلافیوری در دقیقه 13 جلوگیری کند. منچستر واکنش خوبی نشان داد؛ پاتریک دورگو تیر دروازه زد و دیوید رایا با یک واکنش عالی توپ را از متئوس کونیا گرفت.
مهاجم جدید آرسنال، ویکتور یوکرش، که با مبلغ اولیه 55 میلیون پوند از اسپورتینگ خریداری شد، یک ساعت بازی کرد اما تاثیرگذاری نداشت. بنبامین ششکو، مهاجم تازه منچستر یونایتد، 25 دقیقه پایانی را بازی کرد.
رایا شوت سر برایان امبومو را دفع کرد و سپس ششکو ضربه سر خود را از دست داد. منچستر برای جبران فشار آورد اما آرسنال مستحکم باقی ماند و حالا 15 بازی خارج از خانه در لیگ برتر را بدون شکست است.
در این مقاله نکات کلیدی این بازی را بررسی خواهیم کرد.

روش جدید آرسنال در ضربات آزاد چگونه کار می‌کند؟


فصل جدید شروع شد، اما آرسنال در ضربات ایستگاهی خلاقیت خود را حفظ کرده است.
از ابتدای فصل 2021/22، هیچ تیمی بیشتر از آرسنال گل نزده است (71 گل بدون احتساب پنالتی) که نشان‌دهنده تخصص آنها در ضربات ایستگاهی است. پس از آرسنال، لیورپول با 64 گل و منچستر سیتی با 60 گل در رتبه‌های بعدی قرار دارند.
روش جدید شامل پنج بازیکن است که درست قبل از ضربه کرنر، در حاشیه محوطه جریمه قرار می‌گیرند. این روش کاملاً جدید نیست و برای اولین بار در بازی دوستانه مقابل تاتنهام هاتسپر در پیش‌فصل آزمایش شد و از اولین کرنر فصل سود بردند.
دو بازیکن از این پنج نفر، گابریل مارتینلی و مارتین زوبیمندی، باعث ایجاد هرج‌ومرج در مرکز محوطه شدند. میسن ماونت باید بهتر برابر ویلیام سالیبا دفاع می‌کرد، اما اشتباه او باعث شد کلافیوری در پشت او کمتر فشار دریافت کند.
آرسنال در پیش‌فصل هم گل از عقب زد؛ کریستین نورگارد مقابل ویارئال، اما از روش متفاوتی استفاده شد. باز بودن این فضا معمولاً خطرناک‌تر از اتفاقات نزدیک دروازه است.
گل‌های آرسنال از ضربات ایستگاهی تعجب‌آور نیست، به خصوص با توجه به محل گل‌های آنها مقابل منچستر یونایتد در فصل گذشته.

آرسنال و منچستر یونایتد در کرنرها
لحظه جاگیری بازیکنان آرسنال در کرنرها

یوکرش در اولین بازی‌اش در پریمیرلیگ چه کرد؟

ویکتور یوکرش در اولین بازی‌اش در لیگ برتر نزدیک به یک ساعت بازی کرد، که یادآور اولین حضورش برای آرسنال مقابل ویارئال در پیش‌فصل بود.
این مهاجم 27 ساله تلاش کرد تأثیرگذار باشد اما در لحظات حساس عملکرد خوبی نداشت. ماتیس دلیخت در شروع بازی در نبرد تک به تک، فردی برتر بود. اما یوکرش در ادامه بهتر شد و توانست در مواقع نیاز برای آرسنال فرصت‌سازی کند.
مانند بازی‌های پیش‌فصل، حرکات یوکرش خودخواهانه نبود و بیشتر به دنبال پاس به هم‌تیمی‌هایش، مارتینلی و بوکایو ساکا بود، اما پاس‌هایش اغلب بیش‌ از حد بود و نتوانست از موقعیت‌ها به خوبی استفاده کند.
این تصمیم‌گیری ضعیف تنها مشکل یوکرش نبود، بلکه کل تیم آرسنال در بازی برابر منچستر یونایتد کمی کند و واکنشی عمل کرد و نتوانست کاملاً بازی را کنترل کند، هرچند فرصت‌های خوبی داشت.

دلیخت برابر یوکرش در بازی منچستر یونایتد و آرسنال
دوئل های دلیخت و یوکرش در این بازی از تقابل های جذاب بازی بود


یوکرش و دلیخت نبرد فیزیکی داشتند و آرسنال به لطف درخشش دیوید رایا در هر دو نیمه توانست بازی را با برد و کلین شیت آغاز کند.
کای هاورتز با یوکرش تعویض شد و عملکرد خوبی نداشت. حتی با وجود خطاهایی که گرفت. پس در بازی بعدی آرسنال مقابل لیدز یونایتد در امارات و با توجه به مصدومیت زانوی او، یوکرش نباید برای حضور در ترکیب اصلی نگران باشد.

آیا منچستر یونایتد مشکل دروازه‌بانی دارد؟


آموریم قبل از بازی گفت که آندره اونانا از آسیب همسترینگ بهبود یافت، اما او تصمیم گرفت از گزینه‌های دیگر استفاده کند و بایندیر را در ترکیب اصلی گذاشت.
در دو فصل گذشته، بایندیر تجربه عجیبی در انگلیس داشته است. برخلاف بسیاری از تیم‌ها که دروازه‌بان دوم خود را در جام‌های داخلی بازی می‌دهند، بایندیر بیشتر نقش جانشین کلاسیک را دارد و معمولا زمانی به میدان می‌رود که اونانا مصدوم است یا نیاز به استراحت دارد.
بخشی از این موضوع به دلیل ضعف بایندیر در پاس‌دهی و ضعف‌هایش در دفاع مقابل ضربات کرنر است. فصل گذشته، او یک گل المپیکی دریافت کرد و تیم‌های زیادی از پر کردن محوطه برای محدود کردن حرکت او پیش از ضربه ایستگاهی استفاده کردند.
گل اول آرسنال نیز به دلیل ناتوانی بایندیر در مقابله با ویلیام سالیبا و کنترل توپ بود.
گری نویل، مدافع سابق منچستر یونایتد، در پخش زنده اسکای اسپورت گفت: «دروازه‌بان باید قوی‌تر باشد. او ممکن است بگوید خطا شد، اما باید قوی‌تر باشد.»
جو هارت، دروازه‌بان سابق منچستر سیتی و تیم ملی انگلیس، گفت بایندیر باید با دست چپ سالیبا را دفع می‌کرد و با دست راست توپ را می‌زد. برای موفقیت در لیگ برتر، دروازه‌بان باید بداند چه زمانی باید مبارزه کند و چه زمانی توپ را مهار کند. ضعف بایندیر در این زمینه و همچنین تقویت تیم در ضربات ایستگاهی، باعث شد منچستر در لحظات حساس آسیب‌پذیر باشد.

آلتای بایندیر، دروازه‌بان نامطمئن منچستر یونایتد
آلتای بایندیر، دروازه‌بان نامطمئن منچستر یونایتد

چه راه حلی وجود دارد؟


متأسفانه، بازگشت اونانا نیز مشکل را حل نمی‌کند، چون او فقط سه بار پس از بهبودی با تیم تمرین کرده و در برابر تیم‌هایی که محوطه را پر می‌کنند، ضعف دارد. عملکرد او در مهار توپ‌ها نیز گاهی ناپایدار بوده است.
آیا منچستر باید قبل از پایان پنجره نقل‌وانتقالات، دروازه‌بان جدیدی جذب کند؟ گزارش‌ها می‌گویند احتمال خرید دروازه‌بان جدید کم است، مگر با فروش بایندیر یا اونانا.
هواداران ممکن است خواهان جذب جانلوئیجی دوناروما باشند، اما او نیز در دفاع از کرنر و توپ‌های بلند مشکلاتی دارد، با وجود قد 1/96 متری‌اش.
امیلیانو مارتینز در این زمینه عملکرد بهتری دارد، اما استون ویلا بعید است او را زیر 40 میلیون پوند بفروشد.
منچستر یونایتد اعتماد به نفس لازم در اطراف محوطه جریمه را ندارد و آموریم باید برای حل این مشکل جسور باشد.

چه چیزی درباره منچستر یونایتد پیشرفت کرده؟

از زمان ورود آموریم در نوامبر 2024، منچستر یونایتد به نظر می‌رسید که کمبود قدرت بدنی برای بازی در سیستم 343 و اصول مورد نظر سرمربی پرتغالی دارد. آموریم در کنفرانس‌های خبری خود به این موضوع اشاره کرد و گفت که یکی از دلایل بهتر بودن عملکرد یونایتد در لیگ اروپا، تفاوت سطح بدنی بین این لیگ و لیگ برتر است.

اما در بازی اول فصل 2025/26 لیگ برتر مقابل آرسنال، یونایتد در پرسینگ بهتر و تیزتر بود. زمان‌بندی در پرس‌های جلو بهبود یافته بود، بازیکنان بدون تردید و با فشار مناسب روی بازیکنان آرسنال عمل می‌کردند و تعداد بیشتری از نبردهای میانه میدان را بردند.

این افزایش شدت و قدرت بدنی فقط در دفاع موثر نبود، بلکه باعث ایجاد فرصت‌های انتقالی بیشتری نیز شد. در نیمه اول بارها یونایتد توپ را به سرعت پس گرفت و حمله را به سمت امبومو در سمت راست هدایت کرد یا با حرکت رو به جلو شوت‌هایی به سمت دروازه داشت؛ مانند دورگو که در دقیقه 30 تیرک دروازه را هدف گرفت.

امبومو و گابریل در بازی منچستر یونایتد و آرسنال
عملکرد خوب امبومو در برابر آرسنال

بررسی 90 دقیقه منچستر یونایتد

در دقیقه 20 بازی، پاس امبومو به دیوگو دالو رسید که در حمله روی یک دوئل جلو آمده بود. این همان سبک بازی‌ای است که آموریم دوست دارد: یک پاس مستقیم به فضای بین مدافعان که پست 10 تیم توپ را می‌گیرد و سپس مهاجم جانشین به سرعت به فضای باز حمله می‌کند.

مشکل حرکت دالو این بود که کسی درون محوطه جریمه نبود تا پاس او را دریافت کند. خط حمله آموریم با امبومو، کونیا و ماونت انرژی زیادی بدون توپ و چرخش‌های متعدد داشت، اما تهدید چندانی داخل محوطه جریمه ایجاد نمی‌کرد.

بعد از یک ساعت بازی، یونایتد چهار شوت در چارچوب داشت و آرسنال سه، اما بیشتر شوت‌ها از زاویه‌های بسته و با احتمال گل‌زنی کمتر بودند. نزدیک‌ترین فرصت، شوت ضعیف کونیا بود.

در دقیقه 65، آموریم به دلیل کمبود تهدید، ششکو را به جای ماونت وارد زمین کرد. این مهاجم بلافاصله شروع به حرکت بین گابریل و کلافیوری کرد تا هم‌تیمی‌ها بتوانند با پاس‌های سریع او را صاحب توپ کنند.

عملکرد ششکو در اولین بازی

یک حرکت هوشمندانه ششکو قبل از استراحت آب خوری نیمه دوم بود. وقتی توپ در سمت چپ بود، او پشت سر گابریل و سالیبا دوید و مدافعان را از امبومو در پشت محوطه جریمه دور کرد. با این حال، امبومو و آماد نتوانستند موقعیت گل خوبی ایجاد کنند.

پنج دقیقه بعد، ششکو دوباره از موقعیت خود خارج شد و به سمت نقطه پنالتی رفت تا توپ ارسالی دورگو را دنبال کند. توپ از سرش رد شد و به امبومو رسید که ضربه سرش مهار شد.

سرعت انفجاری ششکو در 5 متر اول، او را در فصل جاری برای مدافعان لیگ برتر دشوار خواهد کرد. تلاش او برای پرسینگ از جلو، هم آموریم و هم هواداران را خوشحال می‌کند.

گرچه لمس توپ و زمان‌بندی پرش‌هایش نیاز به بهبود دارد، اما انرژی و تحرک بالای او واضح است. همچنین توانایی مبارزه با مدافعان او را بالاتر از هویلون و جاشوا زیرکزی قرار می‌دهد.

ششکو یک نقطه کانونی جنگنده به تیم یونایتد اضافه کرد که در فصل گذشته اغلب این ویژگی را نداشت. این بازیکن 22 ساله در نهایت با تعداد گل‌هایی که به تیم آموریم می‌زند قضاوت خواهد شد، اما در نیم ساعت حضورش نشانه‌های امیدوارکننده‌ای داشت.

بنیامین ششکو در اولین بازی اش برای منچستر یوناید عملکرد قابل قبولی داشت

چمپیونشیپ 2025/26 از نگاه سوپرکامپیوتر اُپتا

چمپیونشیپ
چمپیونشیپ

محمد حسام کیانی نیا، فوتبال لب– کدام تیم‌ها راهی پریمیرلیگ خواهند شد؟ چه باشگاه‌هایی در خطر سقوط به لیگ یک هستند؟ با کمک سوپرکامپیوتر اُپتا، تمام پرسش‌های مهم فصل 2025/26 چمپیونشیپ را پاسخ می‌دهیم.

ورودی‌های قدیمی و خروجی‌های چمپیونشیپ

لسترسیتی، ایپسویچ و ساوتهمپتون، پس از یک فصل حضور در پریمیرلیگ، به چمپیونشیپ سقوط کردند؛ بیرمنگام نیز پس از یک حضور کوتاه‌مدت در لیگ یک، دوباره در چمپیونشیپ بازی خواهد کرد. در همین حال، رکسهم و چارلتون اتلتیک هم به‌عنوان تازه‌واردان، از سطح سوم فوتبال انگلیس، به این لیگ صعود کردند.

خیلی از تیم‌های آشنا بازگشتند تا دوباره تلاش کنند، اما با توجه به بی‌ثباتی معروف چمپیونشیپ، نباید انتظار داشت که همه‌چیز طبق روال قبلی پیش برود.

با وجود ماهیت غیرقابل‌پیش‌بینی چمپیونشیپ، ما از سوپرکامپیوتر معتبر اُپتا خواسته‌ایم تا پیش‌بینی کند که از حالا تا پایان فصل، چه اتفاقاتی ممکن است در سطح دوم فوتبال انگلیس رخ دهد.

نتایج بررسی های سوپرکامپیوتر اٌپتا:

بر اساس محاسبات اپتا که هر 24 باشگاه، دست‌کم 12 بار در جایگاه آخر جدول قرار گرفتند. سوپرکامپیوتر 10,000 پیش‌بینی متفاوت راجع به بازی‌ها و نتایج ارائه کرد. در مجموع، هر تیم حداقل در 104 سناریو، موفق به قهرمانی می‌شود. همه این موارد بخشی از پیش‌بینی این سوپرکامپیوتر است.

درک این نکته مهم است که این پیش‌بینی‌ها بر اساس داده‌هایی است که سوپرکامپیوتر اُپتا در حال حاضر در اختیار دارد. در واقع، اگر تمام بازی‌های چمپیونشیپ قرار بود همین امروز برگزار شوند، جدول نهایی لیگ از نگاه اُپتا این‌گونه شکل می‌گرفت. البته که این پیش‌بینی‌ها، در طول فصل بارها با انجام هر مسابقه تغییر می‌کنند.

با این حال، این پیش‌بینی‌های پیش‌فصل نگاهی اولیه ارائه می‌دهند به آنچه که هر تیم ممکن است به طور واقع‌بینانه در فصل جاری هدف‌گذاری کرده باشد. اکثر پیش‌بینی‌های دیگر پیش‌فصل، تقریبا بر پایه نظر شخصی هستند؛ بنابراین این را پیش‌بینی‌ای بدون دخالت نظر شخصی در نظر بگیرید که بر اساس داده‌های واقعی طراحی شده است.

جدول احتمالی

کدام تیم‌ها از چمپیونشیپ به پریمیرلیگ راه خواهند یافت؟ شانس اول قهرمانی کدام تیم هست؟

رویای هر تیمی در فوتبال انگلیس این است که خود را به شهرت و جایگاه مالیِ یک تیم پریمیرلیگی برساند؛ در فصل 2025/26 کدام سه تیم موفق به انجامش خواهند شد؟

فصل قبل، طبق پیش‌بینی سوپرکامپیوتر، لیدز یونایتد و برنلی جزو سه مدعی اصلی صعود بودند، هرچند باید اعتراف کرد که همان مدل، پیش‌بینی کرده بود که ساندرلند بیست‌ویکم می‌شود! برای همین، همه‌ تیم‌ها می‌توانند به خودشان امیدوار باشند.

مدعی اصلی قهرمانی فصل 2025/26 چمپیونشیپ، شفیلدیونایتد است. آن‌ها چند ماه پیش در فینال پلی‌آف، در ومبلی، مقابل ساندرلند شکست خوردند. شمشیرها باید خود را بدشانس بدانند که در فصل عادی، بین دو تیم اول جدول قرار نگرفتند. آن‌ها سومین تیم در تاریخ چمپیونشیپ هستند که توانستند به 90 امتیاز برسند و موفق به صعود مستقیم نشوند.

اینکه بتوانند امسال هم به همان تعداد امتیاز برسند و یا حتی بهتر عمل کنند، بستگی دارد به اینکه روبن سه‌یس چگونه با نقش سرمربیگری در برامال لین وفق بگیرد. این مربی که پیش از این هدایت ردینگ و هال‌سیتی را داشت، تابستان جایگزین کریس وایلدر شد. با این حال، سوپرکامپیوتر به تیم شفیلد امید زیادی برای صعود قائل است و شانس صعود این تیم را برای این فصل، 41.1 درصد پیش‌بینی کرد.

غیر از شفیلد، رقابت برای بقیه تیم‌ها فوق‌العاده فشرده‌ است. هیچ تیم دیگری در بیش از یک‌ششم شبیه‌سازی‌ها، موفق به صعود نشده است.

تیم‌های سقوط کرده از پریمیرلیگ چه وضعیتی را خواهند داشت؟

لسترسیتی با وجود فصل فوق‌العاده‌ای که برای صعود به پریمیرلیگ در 2023/24 داشت، نتوانست در لیگ برتر باقی بماند و حالا با سرمربی جدیدش، مارتین سیفوئنتس، که جای رود فن‌نیستلروی را گرفت، می‌خواهد که همان اول کار دوباره به لیگ برتر بازگردد. البته روباه‌ها مهاجم افسانه‌ای‌ خود، جیمی واردی را نیز از دست دادند، با این حال طبق پیش‌بینی سوپرکامپیوتر، با شانس 16.0 درصدی، دومین مدعی صعود محسوب می‌شوند.

کیران مک‌کنا با وجود سقوط مستقیم ایپسویچ، همچنان روی نیمکت این تیم مانده است و همین مسئله به آن‌ها کمک کننده است. ایپسویچ تیمی است که طبق شبیه‌سازی‌ها، در 15.2 درصد موارد دوباره به لیگ برتر بازمی‌گردد. ایپسویچِ مک‌کنا در فصل 2023/24 با 96 امتیاز مستقیم صعود کرده بود و خیلی از آن بازیکنان هنوز در باشگاه هستند.

سومین تیم سقوط‌کرده، ساوتهمپتون است. آن‌ها ویل استیل را در نیمکت خود می‌بینند. شخصی که بعد از سر و صدای فراوان در فرانسه، اکنون به اینجا آمد. فصل قبل، قدیس‌ها در لیگ برتر اوضاع فاجعه باری داشتند و فقط یک امتیاز بیشتر از رکورد بد تاریخی دربی کانتی با 11 امتیاز در فصل 2006/07 گرفتند. با این حال، سوپرکامپیوتر معتقد است که در چمپیونشیپ اوضاع آن‌ها خیلی بهتر می‌شود. طبق شبیه‌سازی‌ها، ساوتهمپتون در 11.2 درصد مواقع، مستقیماً به پریمیرلیگ بازمی‌گردد. اما یک تیم دیگر هم هست که حتی بیشتر از این شانس دارد.

سایر تیم‌ها چه شانسی برای صعود از چمپیونشیپ خواهند داشت؟

کاونتری سیتی با فرانک لمپارد فصل قبل فاصله‌ای با صعود نداشت. آن‌ها با عملکرد چشمگیر در آخر فصل، توانستند تا به سختی راهی پلی آف شوند. در نیمه‌نهایی، با گل دیرهنگام ساندرلند در وقت اضافه، در بازی برگشت، حذف شدند. آبی‌آسمانی‌ها امیدوارند تا همان انگیزه و جریان پایان فصل قبل را به این فصل هم تزریق کنند. سوپرکامپیوتر آن‌ها را به‌عنوان چهارمین مدعی صعود، با شانس 14.4 درصدی، معرفی کرد. شروع فصل 2025/26 برای کاونتری به خاطر اینکه به عنوان آسان‌ترین شروع نسبت به سایر تیم‌ها شناخته شد، می‌تواند کمک شایانی به آن‌ها کند.

میدلزبرو فصل قبل دومین مدعی سوپرکامپیوتر بود. با وجود شروع امیدوارکننده، در نهایت افت کردند و دهم شدند. آن‌ها هم در تابستان سرمربی‌شان را عوض کردند؛ راب ادواردز جای مایکل کریک را گرفت. این فصل میدلزبرور در 9.4 درصد شبیه‌سازی‌ها صعود می‌کند، درست مثل وست برومِ رایان میسون.

بریستول سیتی فصل قبل در پلی‌آف به راحتی توسط شفیلدیونایتد کنار رفت. سوپرکامپیوتر فعلاً فکر نمی‌کند که این فصل بتوانند در میان شش تیم بالای جدول قرار بگیرند. بریستول در 9 درصد شبیه‌سازی‌ها صعود می‌کند و پیش‌بینی شده که در این فصل نهم شوند.

همانند کاونتری، میلوال هم فصل قبل، تا پایان فصل برای رسیدن به شش تیم اول جنگید. میلوال مثل بلکبرن، در روز آخر ضعیف ظاهر شد و نتوانست به پلی آف برسد. با این حال، شیرهای میلوال امسال 9.1 درصد شانس صعود دارند، کمی بیشتر از 6.6 درصد بلکبرن.

شانس های صعود

رقابت غیرقابل پیش‌بینی برای سقوط از چمپیونشیپ!

در سال گذشته، سوپرکامپیوتر به‌درستی پیش‌بینی کرد که کاردیف سیتی و پلیموث آرگیل سقوط خواهند کرد.

سومین تیمی که برای سقوط پیش‌بینی شد، آکسفورد یونایتد بود. آن‌ها تازه از لیگ یک صعود کرده بودند و اما با این حال، در چمپیونشیپ ماندگار شدند و با قرارگیری در رتبه هفدهم فصل را به پایان رساندند.

سوپرکامپیوتر اما نظرش را تغییر نداد و این فصل نیز آکسفورد را مدعی اصلی سقوط می‌داند. آکسفورد در 21.7 درصد شبیه‌سازی‌ها، سقوط می‌کند.

شایان ذکر است که حتی این عدد برای تیم‌های مدعی سقوط هم عدد نسبتاً پایینی محسوب می‌شود. رقابت برای سقوط در این فصل از همیشه غیرقابل پیش‌بینی‌تر خواهد بود. همان‌طور که نشان می‌دهد حتی مدعیان سقوط هم فقط در حدود یک‌پنجم شبیه‌سازی‌ها واقعاً سقوط می‌کنند. فصل قبل، چهار تیم قبل از اولین بازی فصل، از سوی سوپرکامپیوتر، شانس بیشتری برای سقوط داشتند و یکی از آن‌ها ساندرلند بود که در نهایت صعود کرد.

واتفورد مدعی بعدی سقوط به دسته پایین‌تر است. واتفورد فصل قبل را خیلی خوب تمام نکرد و در نیم‌فصل دوم کمترین امتیاز را دشت کرد (۲۰ امتیاز از ۲۳ بازی). با عملکرد بد این تیم، سرمربی آن‌ها، تام کلورلی، در میانه فصل اخراج شد. با این حال، این تیم در جایگاه چهاردهم قرار گرفت. مربی جدید واتفورد، پائولو پزولانو، تازه به فضای فوتبال انگلیس وارد شده است و قصد دارد این سوپرکامپیوتر را سورپرایز کند. البته گفتنی است که واتفورد شانس بیشتری دارد که در میان 9 تیم اول باشد (22.8٪) نسبت به اینکه سقوط کند 21.7٪ و این هم نشان می‌دهد که چقدر پیش‌بینی‌ها به هم نزدیک هستند.

سایر مدعیان سقوط به دسته پایین‌تر…

مثل همیشه، توجه زیادی به رکسهم معطوف خواهد شد. این اولین فصل بازگشت‌ آن‌ها به سطح دوم فوتبال انگلیس از فصل 1981/82 به بعد است. چشم هالیوود به این تیم دوخته شده است؛ چراکه راب مک النهی و رایان رینولدز، دو بازیگر معروفی هستن که مالک این تیم هستند. تیم فیلیپ پارکینسون به دنبال چهارمین صعود متوالی خودش است در لیگ های انگلیس هست، ولی سوپرکامپیوتر بیشتر چشم به پایین جدول دارد. در 20.2 درصد شبیه‌سازی‌ها، رکسهم سقوط می‌کند، کمی بیشتر از تیم تازه صعود کرده چارلتون اتلتیک که 20.1 درصد احتمال سقوط دارد.

پرستون نورث اند در روز آخر فصل قبل، از سقوط فرار کرد. پرستون در 19.6 درصد پیش بینی‌ها شانس سقوط است. همچنین استوک سیتی در 19.1 درصد شبیه‌سازی‌ها سقوط می‌کند.

نباید از شفیلد ونزدی هم غافل شد. آن‌ها همین الان نیز مشکلات زیادی دارند. باشگاه در پرداخت دستمزد بازیکنان مشکل داشته و بعضی‌ها قراردادشان را فسخ کردند و به تیم دیگری رفتند. ضمن اینکه، دنی رول، سرمربی این تیم، هفته پیش رفت و جای خودش را به هِنریک پِدرسن، دستیار سابق خودش، داد. با شروع فصل جدید، اوضاع در شفیلد ونزدی زیاد خوب به نظر نمی‌رسد، ولی سوپرکامپیوتر این مسائل را در پیش‌بینی‌های مبتنی بر داده‌هایش لحاظ نمی‌کند. با این شرایط می‌توان گفت پیش‌بینی رتبه چهاردهم سوپرکامپیوتر برای آن‌ها زیاد دقیق نمی‌تواند باشد.

سقوط کننده ها

پیش‌بینی نهایی اٌپتا

پس از 10000بار پیش‌بینی تمامی بازی‌ها توسط ابر کامپیوتر اپتا، میانگین امتیاز هر تیم را از تمام این شبیه‌سازی‌ها محاسبه شده و تیم‌ها بر این اساس رتبه‌بندی شدند.نتایج سوپرکامپیوتر اُپتا از طریق شبیه‌سازی‌ها به شرح زیر است:

  1. شفیلد یونایتد — پیش‌بینی امتیاز: 80.7
  2. لسترسیتی — پیش‌بینی امتیاز: 70.4
  3. ایپسویچ تاون — پیش‌بینی امتیاز: 70.4
  4. کاونتری سیتی — پیش‌بینی امتیاز: 68.7
  5. ساوتهمپتون — پیش‌بینی امتیاز: 67.2
  6. وست برومویچ — پیش‌بینی امتیاز: 65.9
  7. میلوال — پیش‌بینی امتیاز: 65.4
  8. میدلزبرو — پیش‌بینی امتیاز: 65.4
  9. بریستول سیتی — پیش‌بینی امتیاز: 65.3
  10. بلکبرن — پیش‌بینی امتیاز: 63.4
  11. سوانزی — پیش‌بینی امتیاز: 62.6
  12. نوریچ سیتی — پیش‌بینی امتیاز: 62.0
  13. بیرمنگام — پیش‌بینی امتیاز:: 61.5
  14. شفیلد ونزدی — پیش‌بینی امتیاز: 61.3
  15. پورتثموث — پیش‌بینی امتیاز: 60.7
  16. کوئینز پارک رنجرز — پیش‌بینی امتیاز: 59.7
  17. هال سیتی — پیش‌بینی امتیاز: 59.6
  18. دربی کانتی — پیش‌بینی امتیاز: 58.6
  19. پرستون نورث‌اند — پیش‌بینی امتیاز: 57.8
  20. استوک سیتی — پیش‌بینی امتیاز: 57.6
  21. رکسهم — پیش‌بینی امتیاز: 57.4
  22. چارلتون اتلتیک — پیش‌بینی امتیاز: 57.2
  23. واتفورد — پیش‌بینی امتیاز: 56.9
  24. آکسفورد یونایتد — پیش‌بینی امتیاز: 56.3

اولیور گلاسنر؛ فلسفه، تاکتیک‌ها و چگونگی اجرای سیستمش در کریستال پالاس

اولیور گلاسنر، سرمربی تیم کریستال پالاس

امیرمحمد کلانتری، فوتبال لب – در این مقاله که توسط نشریه‌ی اتلتیک منتشر شد، کریستال پالاس را تحت مربیگری اولیور گلاسنر بررسی می‌کنیم. در اینجا خواهیم گفت که این مربی چگونه عقاب‌ها را از یک تیم متکی بر بازیکنان خاص، به یک تیم سیستم محور تبدیل کرد.

اعتقاد اولیور گلاسنر بر تلاش تا آخرین لحظه و دوندگی فراوان

اولیور گلاسنر در لحظه‌ی ورود به سالن کنفرانس مطبوعاتی پیش از بازی، برای لحظه‌ای مات و مبهوت ماند. سالن محل برگزاری کنفرانس خبری، در زمین تمرین کریستال پالاس، جایی است که جلسات تاکتیکی تیم نیز در آن برگزار می‌شود. این بار، چیزی توجه مربی را جلب کرد؛ یک چارت (نمودار) آموزشی که پُر از دیتاهای آماری بود، به طور کاملاً آشکار در معرض دید رسانه‌ها قرار داشت.

گلاسنر با کنجکاوی از حاضران در سالن پرسید: «کسی از شما می‌داند که این اعداد چه مفهوم خاصی دارد؟»

همه ساکت شدند. گلاسنر خودش شروع به تشریح توضیحات کرد.

این اعداد نشان‌دهنده‌ی میزان دوندگی پرتکاپوی بازیکنانش در بازی‌های اخیر بودند. برخی از این دیتاها، حتی بالاترین رقم‌های ثبت‌شده در تاریخ باشگاه محسوب می‌شدند. افتخار او به این موضوع قابل درک بود، چرا که تحرک میدانی، پایه و اساس سبک مربیگری گلاسنر است.

در ماه مارس، کمی پس از انتقالش به سلهرست پارک، گلاسنر اعتراف کرد که یکی از اولین پیام‌هایش به بازیکنان این بود که: «ما باید بیشتر بدویم، سریع‌تر بدویم و به شدت با تمام وجود تلاش کنیم.»

اگرچه آماده‌سازی تیم از لحاظ فیزیکی زمان‌بر بود، اما همان چارت آموزشی گواهی بود بر این که بازیکنان اصول او را پذیرفته‌اند.

پیشرفت کریستال پالاس تحت نظارت اولیور گلاسنر در زمینه‌ی دوندگی سریع

در فصل 2023/24، کریستال پالاس در زمینه‌ی دوندگی سریع و مسافت طی‌شده (در حین دویدن با حداکثر سرعت) در هر بازی، پایین‌تر از میانگین پریمیرلیگ قرار داشت. اما در این فصل، میانگین این شاخص‌ها به ترتیب10% و 24% افزایش یافت و آن‌ها را در رده‌های چهارم و ششم لیگ قرار داده است (آمار برای دو ماه پیش است).

تلاش و تکاپوی بالا، خصوصاً در به دست آوردن توپ‌های دوم اهمیت زیادی دارد، بخشی کلیدی از بازی پالاس که کمترین نرخ موفقیت در دوئل‌های هوایی را در لیگ دارد (44% که 3% کمتر از استون ویلایی است که بدترین رکورد بعدی را دارد). اما آن‌ها با دوندگی‌های فراوان و قرارگیری هوشمندانه‌ی هافبک‌ها در موقعیت، این ضعف را جبران می‌کنند.

اولیور گلاسنر

برای کسانی که سابقه‌ی مربیگری این سرمربی اتریشی را دنبال کرده‌اند، تأکید او بر جنبه‌های فیزیکی بازی حیران کننده نیست. حتی در روزهای نخست هدایت باشگاه اتریشی اس.وی. رید، تمرکز او بر دوندگی سازمان‌یافته همراه با تحلیل دیتا کاملاً مشهود بود.

حیرت مدیران باشگاه اتریشی از ارائه‌ی تاکتیک توسط این مربی!

ژاندی میترهوفر، مدیر مالی باشگاه اس. وی. رید که از سال 1996 برای این تیم کار کرده است، سال گذشته به نشریه‌ی اتلتیک گفت: «اولیور سیستم مورد نظرش را روی صفحه‌ی تلویزیون به رئیس باشگاه و مدیران نشان داد. موضوع درباره‌ی این بود که یک بازیکن در سیستم او چقدر سریع می‌تواند بدود. او از لحاظ فکری یک قدم جلوتر بود. اولیور یک نقشه‌ و مسیر راه بزرگ داشت و همه چیز را درباره‌ی بازیکنان در بازی می‌دانست: «او با این سرعت می‌دود و این مقدار کیلومتر طی می‌کند.» این نگاهی اجمالی به ذات وسواس‌گونه و دقیق این مربی بود.

او دقیقاً چه انتظاری را از بازیکنانش دارد؟ طرح بازی او چیست و چگونه از بازیکنان می‌خواهد تا آن را اجرا کنند؟

گلاسنر تیمی را تحویل گرفت که در 16 بازی قبلی خود در تمام رقابت‌های فصل، تنها دو بار پیروز شده بود. اما پس از اینکه بازیکنان به متدهای او عادت کردند و خودشان را با سبک این مربی وفق دادند، توانست آن‌ها را به نیمه‌ی بالای جدول پریمیرلیگ برساند.

این فصل با فراز و نشیب‌هایی همراه بود، اما آن‌ها در مسیر ثبت بالاترین امتیاز تاریخ خود در لیگ حرکت کردند. کریستال پالاس همچنین به بهترین رتبه‌ی تاریخ باشگاه نیز دست یافتند.

رویکرد گلاسنر، چه داخل و چه خارج از زمین، تأثیر دگرگون‌کننده‌ای داشت. کریستال پالاس سعی دارد قرارداد او را تمدید کند. چندین باشگاه از بوندسلیگای آلمان نیز با نگاهی طمع‌آمیز به سمت او خیره شده‌اند. اسم و رسم او به عنوان یک مربی کارکشته، بر سر زبان‌هاست.

اولیور گلاسنر

گلاسنر یک تاکتیسین باهوش است. او حتی در دورانی که در اتریش بازیکن بود نیز به این جنبه از فوتبال علاقه‌مند بود. او می‌داند تاکتیکش جواب می‌دهد؛ قهرمانی در لیگ اروپا با فرانکفورت در سال 2022 و تأثیر شگفت‌انگیزش روی پالاس، گواه این ادعاست. البته نشانه‌ای از ترس و فقدان اعتماد به نفس نیز در او موج نمی‌زند.

تهدیدی که در نهایت جواب داد!

کریستال پالاس در اوایل ماه آوریل، شکست سنگینی را در مقابل سیتی تجربه کرد. گلاسنر در حالی که تیمش با نتیجه‌ی 2-0 پیشتاز بود، نیمه‌ی اول را با تساوی 2-2 تمام کرد. در نیمه‌ی دوم با تغییر سیستم، سه گل دیگر هم دریافت کرد و شکست خورد.

از او پرسیدند آیا فکر می‌کند در صورت رسیدن به فینال جام حذفی می‌تواند از پپ گواردیولا پیشی بگیرد؟ پاسخش این بود: «بعد از بازی به پپ گفتم که دیگر اجازه ندارد از این سیستم استفاده کند، چون دفعه‌ی بعد ما آن را شکست خواهیم داد.»

شاید این اظهارنظر جمله‌ی هوشمندانه‌ای نبود، اما اعتماد راسخ او به خودش، کادر مربیگری و بازیکنانش را به خوبی نشان داد. در نهایت نیز چنین شد و کریستال پالاس در فینال منچسترسیتی را شکست داد. کریستال پالاس تحت هدایت گلاسنر از هیچ تیمی نمی‌ترسد، حتی تیم‌هایی که مهره‌های بسیار بیشتری در اختیار دارند. سرمربی آن‌ها باور دارد که این تیم می‌تواند در هر بازی پیروز شود.

گلاسنر با جام قهرمانی اف ای کاپ

«او فوتبال را درک می‌کند». این جمله را کلاوس روتینگر، مربی سابق گلاسنر در باشگاه اس.وی. رید بیان کرد. این باشگاه جایی بود که او تقریباً تمام دوران بازی‌اش را سپری کرد و کار مربیگری را آغاز نمود.

روتینگر همچنین گفت: «در ذهنش می‌داند که از لحاظ تاکتیکی باید اینطوری یا فلان‌طور بازی کنم و می‌داند اگر بازیکنان هم این درک را از موضوع داشته باشند، موفقیت حاصل خواهد شد.»

مستقیماً بروید سر اصل مطلب و کار را تمام کنید!

همانطور که از دوندگی پرتکاپو و باانرژی بازیکنانش می‌توان درک کرد، فلسفه‌ی او تمرکز بر بازی هجومی است.

گلاسنر پس از اینکه به‌عنوان سرمربی جدید پالاس منصوب شد، در مصاحبه‌ی اختصاصی با تلوزیون این تیم گفت: «فلسفه‌ی من بسیار ساده است: گل زدن. چون همانطور که بارها به بازیکنان گفته‌ام، همگی برای همین فوتبال را شروع کردیم. هیچ بچه‌ای در زمین نمی‌آید تا دفاع کند.»

«وقتی به یک‌سوم نهایی می‌رسیم، دوست ندارم با حفظ مالکیت بازی کنیم. گاهی برای رسیدن به این منطقه تلاش زیادی می‌کنیم. پس بیایید با تعداد بازیکن بیشتر و ارسال‌های پی در پی به محوطه، شوت بزنیم. وقتی آنجا هستیم، باید مستقیم به سمت گلزنی برویم نه اینکه مالکیت را حفظ کنیم.»

سیستم گلاسنر به فول‌بک‌ها اجازه می‌دهد تا از خط دفاعی خارج شوند و بازی‌ساز باشند. استفاده از دو بازیکن پست 6 و دو بازیکن پست 10، طبیعتاً به خط میانی حریف فشار وارد می‌کند. بال‌های سرعتی نیز برای نفوذ به پشت دفاع حریف وارد عمل می‌شوند.

نگاهی به اعداد و ارقام…

حتی با ترکیب بازیکنان متفاوت، سبک پالاس تحت هدایت او بسیار شبیه به فرانکفورت است. این فصل، میانگین زمان اعمال منجر به گل آن‌ها 7.3 ثانیه (کم‌تر از میانگین لیگ: 10.5 ثانیه) و تعداد پاس‌های منتهی به گل 2.2 پاس (کم‌تر از میانگین 3 پاس لیگ) است. سرعت انتقال توپ به جلو در این تیم بالاترین رقم در لیگ را دارد.

شرکت آنالیز فوتبال Footovision که از تصاویر پخش زنده همراه با داده‌های رویدادها برای ایجاد سنجه‌های موقعیتی استفاده می‌کند، اعلام کرد که کریستال پالاس در این فصل با الگوی پاس‌ روبه‌جلو-روبه‌عقب-خط‌شکن، دومین تیم پرکاربرد پریمیرلیگ بود که تنها منچستریونایتد (با سیستمی مشابه تحت هدایت روبن آموریم) از آنها پیشی گرفت.

این الگوی چهارنفره به این شکل می‌باشد: بازیکن اول برای شکستن خط دفاعی حریف پاس رو به جلو می‌دهد. بازیکن دوم به سومین هم‌تیمی پاس می‌دهد. بازیکن سوم یک پاس سریع و رو به جلو برای بازیکن چهارم ارسال می‌کند و بازیکن چهارم در موقعیت حمله صاحب توپ می‌شود.

این حرکت در ساختار گل اول ابرچی ازه در جریان پیروزی 3-0 در مقابل فولام در مرحله‌ی یک‌چهارم نهایی جام حذفی قابل رصد است. پس از اینکه پالاس توپ را در نیمه‌ی خودی بازپس‌گیری می‌کند، کریس ریچاردز (دفاع وسط سمت راست)، بی‌درنگ توپ را رو به جلو به اسماعیلا سار، بازیکن پست 10، پاس داد. از آنجا که مدافع فولام، آنتونی رابینسون، به او چسبیده بود، سار مجبور شد توپ را رو به عقب به مکسنس لاکروا برگشت دهد. لاکروا یک پاس کات‌دار از روی خط میانی به سمت وینگ‌بک درحال پیشروی، تایریک میچل، فرستاد. او هم به موقع ازه را در موقعیت کنار خود پیدا کرد.

اگرچه خود گل با نبوغ فردی ازه به ثمر رسید، اما موقعیت‌سازی او در لبه‌ی محوطه برای دریبل زدن، به لطف اجرای بی‌نقص الگوی پاس روبه‌جلو-روبه‌عقب-خط‌شکن بود.

از ” ستاره‌محوری ” به ” سیستم‌محوری “

سبک بازی اولیور گلاسنر در نقطه‌ی مقابل شیوه‌ی‌ روی هاجسون و نسخه‌های قدیمی‌تر پالاس با بازیکنانی مثل یانیک بولاسی، ویلفرد زاها، اندروس تاونزند و مایکل اولیسه است. تیمی که بیشتر متکی به حملات و خلاقیت انفرادی و دریبلینگ بود.

پالاس گلاسنر در فصل 2024/25 با کمترین تعداد دریبل در بین تمام تیم‌های پریمیرلیگ رکورد زد و این پاس‌های ترکیبی و روان، یادآور فوتبال آلمانی هستند.

گلاسنر چهار فصل در بوندسلیگا (فرانکفورت و وولفسبورگ) مربیگری کرد؛ لیگی که به گل‌هایش از طریق ترنزیشن و کانتر اتک (ضدحمله) و یکدستی در حملات مستقیم مشهور است. عملکرد ضعیف تیم فرانکفورت او در فصل 2021/22 لیگ، با تنها 3 برد در 17 بازی پایانی و کسب جایگاه یازدهم، درحالی که همزمان به فینال لیگ اروپا رسید، به او ثابت کرد که کدام رویکرد واقعاً مؤثر است.

گلاسنر دو ماه پیش توضیح داد:

«به آنالیزورهایم گفتم: چرا؟ آن تیم‌های بوندسلیگایی که ازشان شکست خوردیم ضعیف‌تر بودند. در تمام آن 14 شکست، حریف مالکیت توپ کمتری داشت. اما تیم‌های لیگ اروپا که ضدحمله می‌زدند، مالکیت بیشتری داشتند. پس گفتم: خب. مالکیت توپ را به حریف بدهیم. بقیه که با مالکیت مطلق توپ می‌خواستند پیروز شوند، شکست خوردند، پس برعکس عمل می‌کنیم. بگذارید آن‌ها بازی کنند.»

اولیور گلاسنر: «سال‌ها یورگن کلوپ را ستایش می‌کردم».

او در کنفرانس مطبوعاتی پیش از پیروزی 1-0 پالاس در آنفیلد (آوریل 2024) اعتراف کرد:

«سال‌ها یورگن کلوپ را تحسین می‌کردم. او برای بسیاری از مربیان آلمانی‌زبان، یک الگو و الهام‌بخش بود. شاید سبک بازی او جدید بود: بسیار هجومی، بسیار پُر جنب و جوش. و این چیزی بود که در تیمش ترویج می‌داد: کانتر پرسینگ / گگن پرسینگ (که بر بازپس‌گیری مالکیت توپ با فشار بالا پس از دست دادن آن تمرکز دارد).

اولیور گلاسنر و کلوپ

گلاسنر ادامه داد:

«در آن زمان (در اواخر دوران بازیکنی‌ من) این تاکتیک نوظهور بود. نگرش و دید کلوپ به بازی، تأثیر عمیقی بر دیدگاه من گذاشت که این تاثیر تا امروز نیز باقی است. نحوه‌ی بازی با شدت و فشار بی‌نظیری که وقتی توپ را از دست می‌دادند، انگار که 10 بازیکن تنها با یک اشاره بدون وقفه به‌دنبال تعقیب توپ می‌رفتند».

الزامات جدید و تکامل سیستم گلاسنر

با کاهش محبوبیت سیستم سه‌دفاعی و به‌همراه وینگ‌بک‌ها در لیگ‌های معتبر اروپا، تغییر پست خصوصا برای مهاجمان در سیستم 3421 محبوب گلاسنر از اهمیت بالایی برخوردار می‌شود. این موضوع تا حدی توضیح می‌دهد که چرا تیم‌های او فصل‌ها را کند شروع می‌کنند و به تدریج اوج می‌گیرند؛ زیرا بازیکنان کم‌کم به متدهای او عادت می‌کنند، آمادگی فیزیکی مورد نیاز را برای رقابت در فشار فیزیکی بالا کسب می‌کنند و به درک متقابل تاکتیکی می‌رسند.

سیستمی که او ابتدا در وولفسبورگ اجرا کرد (پیش از اینکه به 4-2-3-1 سوییچ کند)، در فرانکفورت به اوج رسید. نمونه‌ی نهایی آن، فینال لیگ اروپا 2022 وپیروزی مقابل رنجرز بود. موقعیت‌های هجومی وینگ‌بک‌ها (نقاط زرد) و ایستادن مهاجم نوک در عمق برای شکستن خطوط دفاعی حریف.

برای مقایسه، اینجا تصویری از چینش پالاس را می‌بینید که همین سیستم تقریباً یکسان را دو ماه قبل در بیلد آپ اجرا کرده است.

وینگ‌بک‌های هجومی در این سیستم به موفقیت می‌رسند. در دوران گلاسنر در فرانکفورت، فیلیپ کوستیچ، وینگ‌بک چپ، بازی‌ساز اصلی تیم بود و متخصص ارسال‌های خطرناک و حضور به موقع در باکس به عنوان مهاجم اضافه محسوب می‌شد. او در فصل 2021/22 7 گل زد و 14 پاس گل نیز داد.

حالا در پالاس، دنیل مونوز در سمت راست همین نقش را به خوبی ایفا می‌کند. این پست به طور طبیعی با استایل روان و تمایل او برای حضور در باکس همخوانی کامل دارد.

موفقیت مهاجمان در سیستم اولیور گلاسنر

مهاجمان همیشه تحت هدایت گلاسنر به شکوفایی رسیده‌اند.

ووت وخهورست در فصل 2020/21 (دومین فصل گلاسنر در وولفسبورگ) بهترین فصل گلزنی خود را با 20 گل در لیگ تجربه کرد. همچنین فصل 2022/23 برای رندال کولو موآنی، سکوی پرتاب به پاریسن‌ژرمن با مبلغ 80 میلیون یورو بود. اینتراخت فرانکفورت او را تنها یک سال قبل به‌صورت رایگان از نانت آورده بود. او در سیستم تهاجمی و پویای 4-2-3-1 فرانکفورت با توپ‌های درعمق و فضای کافی برای روبرو شدن تک‌به‌تک با مدافعان و به علاوه پاس‌های کات‌بک فراوان، درخشید.

کولو موآنی در فصل 2022/23 با دو رقمی شدن مجموع گل‌هایش در بوندسلیگا و لیگ قهرمانان اروپا و رساندن فرانکفورت به مرحله حذفی در اولین حضورشان در این رقابت، در تمام رقابت‌ها 23 گل به ثمر رساند و 14 پاس گل داد. او همچنین با 6 گل، آقای گل جام حذفی آلمان شد، هرچند در فینال به لایپزیگ باختند.

ژان فیلیپ ماتتا آخرین مثال از سیستمی است که گلاسنر بیشترین سود را از یک مهاجم نوک می‌برد.

از زمان ورود گلاسنر در فوریه سال گذشته، ماتتا بیشتر از 27 گل زد که در لیگ او را به چهارمین گلزن برتر پریمیرلیگ (پس از الکساندر ایساک، محمد صلاح و ارلینگ هالند) تبدیل کرد. فصل 2023/24 نیز بهترین فصل گلزنی او در سطح اول با 16 گل بود.

دلیل موفقیت مهاجمان گلاسنر چه بود؟

بخش کلیدی موفقیت ماتتا، وخهورست و کولو موآنی، ارتباطشان با بازیکنان شماره 10 و پشتیبانی وینگ‌بک‌ها است. با حضور یک مهاجم نوک که دفاع حریف را به خود مشغول می‌کند، فضا برای هافبک‌های خلاقی مانند ازه، دایچی کامادا (فرانکفورت) و یوسیپ برکالو (وولفسبورگ) باز می‌شود تا بتوانند با مهاجم زوج شوند یا موقعیت‌ ارسال به وجود آورند.

ازه تاکنون تحت هدایت گلاسنر در تمام رقابت‌ها هشت پاس گل به ماتتا داده است (آمار برای قبل از پایان فصل است)، درحالی که ترکیب برکالو-وخهورست و کامادا-موآنی هر کدام در طول دو فصل، 10 گل به همراه داشتند.

ترقی اسماعیلا سار در پست جدید با عملکردی بهتر

به جرأت می‌توان گفت که از عوامل موفقیت در فصل گذشته، وجود اسماعیلا سار می‌باشد. او تابستان گذشته از مارسی به‌عنوان گزینه‌ای چند پسته برای تقویت عمق اسکواد و نیمکت خریداری شد.

این بازیکن سنگالی پیش از این هرگز در شماره 10 بازی نکرده بود، اما علیرغم استفاده مقطعی از او به عنوان مهاجم نوک و حتی وینگ‌بک، دقیقاً در همین پست بیشترین تأثیر را گذاشت. زمان برد تا با این نقش آشنا شود، اما از آن پس، همکاری بسیار خوبی با مونوز در جناح راست زمین برقرار کرد.

راز موفقیت گلاسنر در ایجاد این هماهنگی بی‌نظیر روی زمین چندان پیچیده نیست. این نتیجه تلاش زیاد و آنالیز دقیق است. او یک بار پس از بازی در فرانکفورت به خانه بازگشت و بازی را تا ساعت 4 صبح تماشا کرد، سپس چند ساعت بعد دوباره آن را با اعضای کادر فنی خود بررسی کرد. این وسواس او در تحلیل بصری بازی‌ها مشهود است.

اعتماد برای او یک خط قرمز است. آشنایی پیشین نیز نقش اساسی در سبک مربیگری او دارد. او پیش از این با مایکل آنگرشمید و رونالد برونمایر که هم‌تیمی‌هایش در اس. وی. رید بودند، همکاری کرده است. همین موضوع در مورد امانوئل پوگاتتز، مدافع سابق میدلزبورو، که با او در لاسک اتریش همکاری داشت و همچنین بازیکنانش نیز صدق می‌کند.

گلاسنر حتی برای بازگرداندن کامادا به سلهرست پارک تلاش کرد و اصرار داشت که مکسنس لاکروا که در وولفسبورگ تحت هدایت او بازی کرده بود، به تیم ملحق شود.

لاکروا قبل از نیمه‌نهایی جام حذفی پالاس مقابل استون ویلا به خبرنگاران گفت: «او می‌تواند یک بازیکن معمولی را به بازیکنی خوب تبدیل کند، چون به تو کمک می‌کند تا تمام توان خود را به کار بگیری.»

بازیکنانش تحت فشار شدید کار می‌کنند، اما در عوض با مرخصی و مهم‌تر از همه، نتایج مثبت، پاداش می‌گیرند.

مربی‌ای کاملا رُک و رو راست!

گلاسنر در کنار زمین، در بازی‌ها و جلسات تمرین، احساساتش را به وضوح نشان می‌دهد و اگر چیزی مطابق میلش نباشد، نارضایتی خود را آشکارا بیان می‌کند.

در یکی از جلسات تمرینی پالاس در بکنهام، یک مهاجم جوان توپ را به سمت کناره زمین برد، حریفش را دریبل زد و سپس به داخل زمین برگشت تا دوباره همین کار را تکرار کند. گلاسنر عصبانی شد و به سوی کادر فنی خود چرخید تا نارضایتی خود را بیان کند، آن هم به زبان آلمانی، همانطور که اغلب در مواقع خشم این کار را می‌کند. آن بازیکن جوان به سمت خط کناری پیشروی نکرده بود، در حالی که گلاسنر ترجیح می‌دهد تیمش به این شیوه بازی کند. برای آن بازیکن، این یک درس عبرت بود.

در تیم او باید کاملاً دقیق باشید

استانداردهای مشخصی وجود دارد که باید مو به مو رعایت شوند. سهل‌انگاری در رعایت زمان، از مواردی است که گلاسنر به شدت از آن متنقر است. اخیراً تیم زیر 21 سال در ساعت 8:30 صبح در آکادمی حاضر شد و به چند نفر انتخاب‌شده گفته شد که برای شروع تمرین تیم اصلی در ساعت 11 صبح، به ساختمان نزدیک در آن سوی خیابان بروند. یکی از بازیکنان پنج دقیقه دیر رسید و با درهای بسته مواجه شد. او را مستقیماً به تیم زیر 21 سال بازگرداندند.

گلاسنر اغلب به مفهوم «انگیزه درونی» اشاره می‌کند. در این ایده‌، هر فرد باید خود را متعهد به بهترین عملکرد ممکن بداند و باعث انگیزه‌بخشی به خودش شود و این انگیزه نمی‌تواند از بیرون به او تحمیل شود. او از نگاه کردن به گذشته دور یا پیش‌بینی آینده‌ای نامعلوم اجتناب می‌کند. گلاسنر ترجیح می‌دهد بر عوامل قابل کنترل در زمان حال تمرکز کند. این نگرش ظاهراً ریشه در تجربه‌اش دارد؛ زمانی که خونریزی مغزی باعث شد تا دوران فعالیتش به‌عنوان بازیکن زودتر از موعد به پایان برسد.

لیورپول چگونه به اعضای جدید در راستای وفق پیدا کردن با فضای تیم کمک می‌کند

امیرمحمد کلانتری، فوتبال لب – زمانی که آرنه اسلات در تابستان گذشته به لیورپول پیوست، به اندازه‌ای مشغولیت داشت که به ندرت فرصت پختن شام را پیدا می‌کرد. مواد غذایی موجود در یخچال خانه‌اش معمولا دست نخورده باقی می‌ماندند. بسته‌ی غذای آماده‌ای که توسط آشپزان مرکز تمرینی آکسا ارائه می‌شود، جایگزین سریع‌تری محسوب می‌شد.

در لیورپول نگران آشپزی نباشید!

نخستین روز آرنه اسلات در باشگاه لیورپول

در لابه‌لای تلاش برای یافتن فرمول قهرمانی، آرنه اسلات مشغول ساختن ارتباطی قوی با باشگاه جدیدش و استقرار در آپارتمانی در چشر (شهرستانی در شمال غربی انگلیس) بود. غذای آماده اما مغذی که توسط کارکنان باشگاه ارائه می‌شد، به او این امکان را داد تا بدون دردسر برای آشپزی، در منزل به کارهایش برسد. کارهایی مانند آنالیز حریفان در بازی‌های آینده.

لیورپول درحال جا انداختن بازیکنان جدید…

در این تابستان، لیورپولی‌ها در حال جا انداختن چندین انتقال پر سر و صدایی هستند که برای افزودن به کیفیت تیم به اینجا آمدند. فلورین ویرتز، الماس درخشان فوتبال آلمان، با مبلغ رکوردشکن 116 میلیون پوندی، به آنفیلد آمد. هوگو اکیتیکه، میلوش کرکز و جرمی فریمپونگ نیز همراه با ویرتز، مجموعا در حدود 300 میلیون پوند برای لیورپول هزینه داشتند.

فلورین ویرتز، بازیکن جدید لیورپول

گیورگی مامارداشویلی پس از گذراندن انتقال قرضی در والنسیا، به لیورپول ملحق شد. فردی وودمن (به‌صورت رایگان) و آرمین پچی نیز سایر دروازه‌بانان جدیدالورود قرمزها بودند. با نزدیک شدن به ماه سپتامبر و پایان پنجره‌ی تابستانی، احتمال جذب بازیکنان جدید همچنان وجود دارد.

دپارتمان مراقبت از بازیکنان باشگاه، همیشه در کنار تیم

درگذشت غم‌انگیز دیوگو ژوتا، تابستان چالش‌ برانگیزی را برای دپارتمان مراقبت از بازیکنان لیورپول رقم زد. این واحد بر روی رفاه بازیکنان و خانواده‌های آن‌ها تمرکز دارد. یکی از وظایف کلیدی آن‌ها کمک به بازیکنان برای احساس راحتی در محیط جدید، کاهش استرس زندگی خارج از زمین و آشنا کردن تازه‌واردها با فرهنگ باشگاه است.

فرایند آشنایی با فرهنگ باشگاه، شامل ارائه‌ی توضیحاتی درباره‌ی رویدادهای کلیدی تاریخ باشگاه است؛ خصوصا فاجعه‌ی هیلزبورو در سال 1989 که بازیکنان از تأثیر این تراژدی بر باشگاه و شهر آگاه می‌شوند.

سال‌هاست که آن‌ها در مراسم سالانه‌ی یادبودی که در آنفیلد برگزار می‌شود شرکت می‌کنند. اما همه‌ی بازیکنان نیاز به توضیحات کامل ندارند و اغلب این کار به تدریج توسط کارکنان قدیمی باشگاه انجام می‌شود.

ساختمانی که به افزایش اتحاد تیم کمک می‌کند!

دپارتمان مراقبت از بازیکنان که سه عضو دارد، تحت نظارت «جین گریفیتز» قراردارد که دفتر کارش در پایگاه تمرینی باشگاه در کرکبی قرار دارد.

مایکل ادواردز در سال 2020 (که در آن زمان مدیر ورزشی لیورپول بود و اکنون مدیرعامل فوتبال گروه فنوی اسپورتس است) در مصاحبه با سایت رسمی لیورپول، گفت: «این واقعیت که بازیکنان می‌توانند از پله‌های اصلی بالا بروند و همچنان از کنار دفتر جین رد شوند و سری به او بزنند، هنگام طراحی ساختمان یک نکته‌ی کلیدی بود».

از نظر ادواردز، این طراحی به ایجاد حس همبستگی بین تیم و کارکنان کمک می‌کرد.

وظایف دپارتمان مراقبت از بازیکنان لیورپول به چه شکل است؟

تیم مراقبت از بازیکنان عمدتاً بر فراهم کردن بهترین محیط ممکن برای بازیکنان و خانواده‌های نزدیک آن‌ها متمرکز است. آن‌ها به بازیکنان جدید کمک می‌کنند تا مسکن مناسب پیدا کنند و سپس پرداخت هزینه‌های مربوطه را آغاز می‌کنند. این تیم در تنظیم قراردادهای اجاره، بیمه و خدمات درمانی شخصی برای همراهان بازیکنان کمک می‌کند و اطمینان حاصل می‌کند که آن‌ها بتوانند هرچه سریع‌تر و راحت‌تر خانه‌ای جدید برای خود دست‌وپا کنند.

تیم مراقبت از بازیکنان به‌صورت نزدیک با نمایندگان بازیکنان همکاری می‌کند و زمان می‌گذارد تا هر بازیکن و نیازهای خاص او را بشناسد.

ایجنت یکی از ستاره‌های لیورپول که به دلیل مسائل حرفه‌ای نمی‌خواهد که نامش فاش شود، گفت: «بخش مراقبت از بازیکنان لیورپول بی‌نظیر است. آنها هر کاری برای بازیکنان انجام می‌دهند و در مواقع لازم ما را در جریان می‌گذارند. همه‌چیز به‌صورت بسیار روان پیش می‌رود».

روند تطبیق اعضای تازه وارد با شرایط و محیط جدید

وقتی اسلات تابستان گذشته از فاینورد به لیورپول تغییر مکان داد، خانواده‌اش را در هلند باقی گذاشت، چون دو فرزندش در مراحل مهمی از تحصیل بودند. او ابتدا در یک آپارتمان زندگی می‌کرد و سپس به یک خانه نقل مکان کرد. بازیکنان دیگر هم معمولاً روند مشابهی را طی می‌کنند.

برای افرادی مانند جرمی فریمپونگ، که در هفت سالگی به منچستر نقل مکان کرد و با منطقه آشناست، شرایط تطبیق آسان‌تر است. او در منچستر زندگی خواهد کرد که به نزدیکانش از جمله خانواده، تیم پشتیبانی و آشپز خصوصی‌اش نزدیک باشد. او از قبل چند بازیکن تیم را از تیم ملی هلند و رفاقت در فضای فوتبالی می‌شناسد، که این موضوع نیز کمک شایانی می‌کند.

در رابطه با ویرتز و اکیتیکه که برای اولین بار به بریتانیا نقل مکان می‌کنند، تیم مراقبت از بازیکنان همیشه آماده‌ی کمک به حل هرگونه مشکل در رابطه با سازگاری در فضای جدید است.

بررسی‌هایی که روی ویرتز صورت گرفت، نشان می‌دهد که او دارای ذهنیتی قوی و روحیه‌ای پولادین می‌باشد. بنابراین، نگرانی خاصی در رابطه با او وجود ندارد. با این حال، هرگونه کمک و پشتیبانی اضافی باعث می‌شود که بازیکنان بخش زیادی از تمرکز خود را بر روی عملکردشان معطوف کنند و از همان آغاز تاثیرگذار واقع شوند.

مزیت داشتن یک کادر مراقبت مجهز، چیزی که از نان شب واجب‌تر است!

هزینه‌های نقل‌وانتقال سرسام‌آور، سطح انتظارات و فشارها را افزایش می‌دهد و در اینجا جزئیات کوچک اهمیت پیدا می‌کنند. لیورپول مزیت داشتن تیم مراقبت مجهزی را که می‌تواند تمام نیازها از جمله تسهیل فرآیند درخواست ویزا برای بازیکنان نیازمند را برطرف کند، به خوبی درک کرده است.

این موضوع تا حدی برای مامارداشویلی که خانواده‌ی جوانی دارد و پچی 20 ساله نیز صادق است. هر دو تازه‌وارد این کشور محسوب می‌شوند. مامارداشویلی سال گذشته یادگیری زبان انگلیسی را برای آمادگی نقل‌مکانش آغاز کرد و همچنین مطالعه‌ی تاریخچه‌ی باشگاه را شروع نمود، اما در زمینه‌ی اسکان به کمی کمک نیاز داشت.

گیورگی مامارداشویلی، دروازه‌بان لیورپول

پچی از دوران حضورش در آکادمی پوشکاش به محیط تیم اصلی عادت داشت. به همین دلیل به او گفتند که پس از انتقال، به تور هنگ کنگ و ژاپن خواهد پیوست تا فرآیند ادغامش تسهیل شود. انتظار نمی‌رود او در فصل آینده برای جایگاهی در تیم اصلی رقابت کند، اما در باشگاه تمرین خواهد کرد تا احتمالاً سال آینده به صورت قرضی به تیمی دیگر برود.

ایجاد فضایی کاملا دوستانه، صریح و شفاف برای ایجاد ارتباط بهتر

صحبت‌های هوشمندانه و راهنمایی‌های اسلات برای افرادی مثل ویرتز، اکیتیکه و فریمپونگ، هنگام تصمیم‌گیری برای آینده‌شان بسیار حیاتی بود. پس از گذشت یک سال موفقیت‌آمیز در باشگاه، کلمات او از مفهوم بالایی برخوردار است، بنابراین وقتی دقیقاً توضیح داد که هر بازیکن در کجای برنامه‌های آینده او جای می‌گیرد، هر دو تحت تأثیر قرار گرفتند و هیجان‌زده شدند.

ویرجیل فن‌دایک، به‌عنوان کاپیتان، همیشه از بازیکنان جدید از طریق مجموعه‌ای از گفتگوهای دوستانه در زمین تمرین یا اخیراً در تورها، استقبال می‌کند. بازی‌های پینگ‌پنگ و ورق نیز باعث همبستگی بیشتر تیم می‌شود، همانند زمانی که دور از خانواده‌هایشان هستند و در گروه کار می‌کنند.

دلیل ورود سریع لیورپول به بازار چه بود؟!

آرنه اسلات و ریچارد هیوز، مدیر ورزشی باشگاه، اصرار داشتند تا بخش عمده‌ای از نقل‌وانتقالات خود را زودتر انجام دهند تا بازیکنان جدید زمان کافی برای سازگاری داشته باشند. همانطور که اندی رابرتسون هفته‌ی گذشته اشاره کرد، نشانه‌های اولیه از بازیکنان جدید، مثبت هستند.

رابرتسون در مصاحبه‌ی اختصاصی با سایت لیورپول اظهار داشت:

«بچه‌ها واقعاً خوب جا افتادند. طوری رفتار می‌کنند که انگار ماه‌هاست اینجا هستند. این واقعاً رضایت‌بخش است. وقتی به چهار بازیکن باتجربه‌تر، یعنی من، آلیسون، فن‌دایک و صلاح نگاه می‌کنید، ما این مسئولیت را بر عهده می‌گیریم که شرایط را تا حد امکان برای سازگاری آن‌ها آسان کنیم و کمک کنیم تا با تیم ادغام شوند».

او ادامه داد: «ما به این موضوع، یعنی کمک به آن‌ها برای اسکان، پیدا کردن خانه و حتی سازگار شدن با خانواده‌هایشان، افتخار می‌کنیم. می‌دانیم این مسائل چقدر اهمیت دارند».