مهدی سهیلی، فوتبال لب – بعد از گذشت هفت هفته از لالیگا کمتر کسی فکر میکرد که تیم خیرونا صدرنشین باشد آن هم بدون باخت!
پایان بی پولی و رسیدن به خوشبختی!
خیرونا اغلب در دهه ۸۰ و ۹۰ میلادی مرتب بین لیگ های پایین تر اسپانیا جا به جا میشد. آنها حتی در برهه ای به لیگ منطقه ای نیز سقوط کردند! اما با امدن پر ساگوئر به ریاست جمهوری مشکلات مالی برطرف شد. در سال ۲۰۱۷ گروه سیتی فوتبال که مالکیت منچستر سیتی و نیویورک سیتی و ملبورن سیتی را برعهده داشت؛ بخشی از سهام تیم خیرونا را خریداری کردن و مجهز کردن ورزشگاه و استادیوم تمرینی وضعیت این تیم بهتر شد!
بازگشت به لالیگا با میچل سانچز!
در فصل ۲۰۲۱ هدایت تیم به میگل سانچز سپرده شد. کسی که رایووایکانو و هوئسکا را قهرمان سگوندا کرده بود؛ با خیرونا هم به لالیگا صعود کرد تا سه گانه خودش را تکمیل کند! سانچز در فصل گذشته به وفور سیستم عوض کرد، ۴-۱-۴-۱ ، ۳-۵-۲ و ۵-۴-۱ سیستمهای مورد استفاده او بودند.
تاثیر سیتی فوتبال و گواردیولا بر خیرونا!
حضور پِر گورادیولا برادر پپ در کادر مدیریتی باشگاه و همچنین گروه نقل و انتقالاتی تاکتیک گروپ باعث شد آنها فصل را با نقل و انتقالات خوب شروع کنند. پابلو توره ، اریک گارسیا از بارسا ، ساویو از تروا و دائمی کردن قرارداد آنخل هررا از منچسترسیتی مهم ترین نقل و انتقالات این تیم بود!
خیرونا و مگسهای ترسناک سنت نارسیس!
در سال ۱۲۸۶ فرانسوی های همسایه به شهر خیرونا نفوذ کرده بودند. آنها به کلیساها و هر چیز دیگری که در شهر بود حمله میکردند و اشیا قدیمی و قیمتی را غارت میکردند. اما اشتباه بزرگ آنها حمله به کلیسای سنت فلیکس و تخریب مقبره سنت نارسیس بود که ناگهان با حمله انبوه مگس های گزنده از مقبره؛ به سربازان فرانسوی حمله کردند و شهر را نجات دادند. از آنجا بود که مگس نماد شهر خیرونا و سنت نارسیس شد تا جایی که اثر این نماد به سوغاتی ها هم سرایت کرد مانند شکلات با شکل شمایل مگس!
مگس نماد تیم خیرونا !
سیسا (sisa) عروسکی که هر هفته و قبل از بازیهای خیرونا در مونتیلیوی به زمین می آید. سیسا یا همان مگس سنت نارسیس نشانگر دفاع از شهر و امید به پیروزی حتی پس از شکست در یک نبرد است. چیزی که خیرونا در این فصل به خوبی آن را ثابت کرده است
هر چه که هست این روزها کام خیرونا و مردمش مانند سوسو (suso ، شیرینی محلی شهر خیرونا) حسابی شیرین است. هر چند طرفداران فوتبال هر هفته منتظر به اصطلاح ترکیدن حباب این تیم هستند اما فعلا خیرونا میخواهد به یکه تازی ادامه دهد! باید دید داستان این مگسهای سمج به کجا ختم میشود!
در مصاف یکشنبه شب، اتلتیکومادرید میزبان دربی مادرید بود تا روند ناموفق شاگردان دیگو سیمئونه و شروع نه چندان خوب این تیم در این فصل، اندکی بهبود یابد.
امیر احمدی حق، فوتبال لب – اشکها خشکیده، چهرهها ورافتاده، گیلاسها خرد شده، نگاهها به قالیچه، موزائیک، چمن سبز و سفید، به کفشهای بیهوده گرهزدهمان، به جورابهایی که اگر در ناحیه پشت ساقها در آن حفرات بیضوی را ایجاد نمیکردیم هم امروز هراس کمتری از ناکارآمدی خود نداشتیم؛ پلکهامان بازتر از همیشه، این بار نه از هیجان، نه از اشتیاق دستیابی به آن بلندیهای غرور آمیز. بلکه در انتظار پایان دست و پا زدنهای این حلق آویزانمان؛ فرزندانمان در ایالات و ممالکی نه چندان دور، با خاطری که هرگز از ما آسوده تر نیست؛ ما چه بر سر یکدیگر آوردهایم رئیس؟
یکشنبه، در خانه، این سرای مجلل نفرین شده که بین ما جدایی انداخت، به دربی بزرگ شهر مادرید میرفتیم. 13 شکست و یک پیروزی نه چندان غرور آمیز؛ شرم، فخری که مدتهاست لگدمال شده. خرسی که اگرچه در خانه همسایهای نزدیک با هفت پرش خود به سوی توت فرنگیهای حومه دست درازی کرده بود، اما مگر ضربات ترکه صنوبر مستایا و خیزش ایوان پروودل مزهای از توت باقی میگذارد؟ 13 شکست که هویت ما را به یک باره ناپدید میکرد؛ مگر نه آنکه ما برای مقابله با بزرگان زاده شده بودیم؟ مگر نه آنکه غرش پوزئیدون برای شکست برزرگانی چون الهه سیبلس طنین انداز شد؟ ما دیگر آن خانواده نیستیم برادر. ما همه پژوهشگرانی هستیم تا دلیلی برای اینکه هنوز از بین نرفتهایم بیابیم. ما همه تیم تجسسی بودیم تا بیابیم چرا ما همچنان تحت حمایت خدای تریدنت به دست، آن الهه دریاهای زمینیم؛ مگرنه آنکه باید در طی این سالها به رعایای بیجان هادس، حاکم آبهای زیرین، در جوار رفقایمان، ساکنان مستایا میپیوستیم؟
با این همه، اولین نتایج این پژوهشها، با آخرین انتخابهای مربی ایتالیایی پدیدار شد. کارلتو آنچلوتی، آن نادانترین فردی که زیرکیهایش بارها تحسینم را برمیانگیخت نمایان شد. آن حفره ای که در تمامی این 12 دیدار بدون شکست خود چندان هم برای رقبا پنهان نبود، این بار در مقابل اتلتیکومادرید، از همیشه درخشان تر به نظر میرسید. پنج بازیکن میانی، با پیرمردی که هرگز در کناره خط طولی زمین توان دنبال کردن ناهوئل مولینا را نداشت؛ این آغاز ماجرای ما بود.
رئال با قرار دادن پنج هافبک در مرکز زمین، عملا راه پیش روی مرکزی را برای اتلتیکومادرید بست و در عوض مشارکت پایین بازیکنان در نواحی کناری امکان تشکیل مثلث های هجومی قرمز و سفید ها را فراهم کرد.
حاشیههای کناری زمین از همیشه خلوتتر، نوید حکمرانی بی چون و چرای مثلثهای شاگردان سیمئونه در لب خط و نیم فضاها را میداد؛ و اتفاقی که پیشبینی میشد بسیار زود به وقوع پیوست.
درحالی که درخت کریسمس رئال مادرید به نگینهایی چون فده والورده، ادوارد کاماوینگا و تونی کروس پا به سن گذاشته مطرز شده بود، این بهترین گلزن فصل پیش والنسیا بود که با اتمام مصدومیت خود، آماده تهدید منطقه تحت پوشش والورده و لوکاس وازکز بود. با برش دقیق ارسال داخل پا، مهاجم نه چندان محبوب روخی بلانکوس، از فضای همیشه کافی بین مدافعین خط چهار نفره استفاده کرد و زنگهای خطر برای صدرنشینان اسپانیا را به صدا در آورد.
نقطه ضعف از قبل هم آشکارتر شد؛ شاید اکنون افراد بیشتری به یاد آوردند که آرایش کهنه و موفق شش هفته ابتدایی، به چه دلیل در فوتبال نوین منسوخ شده بود. ما بار دیگر آشکار ساز ضعف بزرگان فوتبال شده بودیم، هرچند شاید حکومت این لیگ به قدری علاقهمند به قوانین فدرال نباشد و این دشمنان کاتالان ما باشند که با یاری فرزند قدرنادیدهمان از این آشکارسازی بهره جویی میکنند.
در رهبری پیرمرد ایتالیایی اما این بازیکنان بودند که خود را با نقطه ضعفها تطبیق میدادند؛ ربع ساعت بعد، داوید آلابا با چشمانی آگاهتر، حرکات مهاجم اسپانیایی را دنبال کرد. فدریکو والورده و وازکز، با هراس بیشتر و از فاصلهای کمتر، فعالیت ساموئل لینوی برزیلی را زیر نظر گرفتند. اما مشکل این ضعف آنها نبود. لینو با خارج کردن دو مسئول جناح راست، فضا را در اختیار سائول نیگوئز، این کدر و نرمترین الماس کهنه سیویتاس متروپولیتانو، قرار داد. مکثی برای چرخش و ارسال به فضای کذایی رخ نداد، آلابا با هوشیاری موراتا را دنبال کرد، ولی آن فضای همیشگی هرگز با دنبال کردن کاپیتان ماتادورها تحت ضمانت قرار نمیگرفت. بلکه این بار، ستارهای نه چندان ناشناخته در حفره مذکور درخشید. آنتوان گریزمان، این منفورترین پدیدهای که بار دیگر محبوبیت او سکوهای ورزشگاه را به جهشهای متوالی دعوت میکرد. برتری یاران چولو سیمئونه را دوچندان کرده بود. جهشها بیهوده نبود. ما شاخههای توت فرنگی را لمس کرده ایم برادر!
هافبک آلمانی قرار بود به واسطه ناتوانی فیزیکی بدن پا به سن گذاشتهاش، گذرگاه رستگاری پسران ماتریس در جناح راست باشد؛ اگرچه با حرکات زیرکانه آنتوان گریزمان، این مهم بارها زمینه ساز تاخت و تازهای ناهوئل مولینا و مارکوس یورنته شد، اما هرگز فراموش نخواهیم کرد که وظیفه تطبیق سفیدپوشان، توسط مهرههای درون زمین صورت میگیرد.
کنش هجومی اتلتیکومادرید؛ گریزمان با خارج کردن فران گارسیا از موقعیت، فضایی برای فرار مولینا فراهم میکند؛ حضور یورنته و موراتا از دخالت مدافعین وسط جلوگیری میکند. به دنبال ناتوانی کروس در همراهی مولینا، دقایقی بعد کاماوینگا مسئول پوشش این نوع حملات میشود.
اما پرافتخارترین مربی اروپا در لیگ قهرمانان، به خوبی از لحظاتی که ستارههای روزهای پیشین، بیشترین پتانسیل برگرداندن ورق را برای تیمشان دارند آگاه بود؛ ارسال والورده با تجمع حداکثری مدافعین قرمز و سفیدپوش همراه شد و شاگردان سیمئونه، با خط دفاعی پنج نفره خود امیدوار بودند از تهدیدات هوایی همشهری، آن هم در نبود خوزلو مصون باشند. اما با این تمهیدات، آنها توپ را در جلوی پای یکی از شوتزنترین افراد دیدند. این ناکافیترین ساویچ برای پرواز از چمن متروپولیتانو، تراژدی را به خاطر همه مان آورد؛ آیا به راستی بزرگان در حضور تمام ضعفهایشان از مقام بزرگی نزول نخواهند کرد؟
مگر نه آنکه آشکار کردن ضعف بزرگان باید با بهرهبرداری مفید و با لبخندی به ارزش سه امتیاز، با تلنگری به ارزش یک شکست و از دست رفتن آن 12 بازی توام باشد؟ نه، ما بار دیگر بیهودگی خود را به یاد آوردهایم.
فضاها برای دریبل های رودریگو بسیار تنگ بود؛ فرصتها برای ورود بلینگهام به محوطه بسیار محدود بود. به اندازه یک بازگشت مدافع برای پوشش ارسال والورده و وازکز؛ اما با دیدن توپ زیر پای تونی کروس، این دشمن کهنه همیشه پیروز، هراس در خط مقدم قرمز و سفیدها پدیدار شد؛ آن چنان که مارکوس یورنته، این آخرین به جامانده روزهای درخشان تریپیر و سوارز در 20-21 ، سراسیمه به دنبال متوقف کردن هافبک آلمانی به فضای بلوکه کردن توپ دوید. دویدنی مناسب برای فرار به عمق کور مدافعین لالیگا، اما بیش از حد کافی برای مقاومت در برابر حیله مرد آلمانی. توپ در ابتدا به پای راست سپرده شد و سپس به تور دروازه. اشک هامان بار دیگر فرصت تشکیل یافته بودند تا در پایان نیمه بازی، ما را همراهی کنند و فقط آفساید رودیگر بود که از تکمیل این تراژدی جلوگیری کرد.
در فوتبال، این تاکتیسینها هستند که حین انجام بازی، برای پوشش ضعفهای دفاعی خود تلاش میکنند؛ چنین چیزی در بازی رهبران رخ نمیدهد. شاگردان آنچلوتی، اگرچه با مهرههای متفاوت، اما با همان آرایش سابق به زمین سبز بازگشتند؛ هوشیاری وازکز هرگز برای پیشگیری از رخداد دوباره آنچه دیده بودیم، کافی نبود. ساموئل لینو با حرکت رو به داخل خود، مدافع اسپانیایی را به دنبال خود کشید تا سائول نیگوئز پس دریافت پاس گریزمان، از فضای حاکم گریخته ایالت شرقی نهایت استفاده را کرد و ارسال دیگری را روانه موراتا کرد. کپا و کاماوینگا، فقط نقش نزدیکترین تماشاگران این صحنه را به عهده گرفتند.
ادعا کردیم که از اشتباهاتمان درس گرفتیم. در شب بازگشت خوزه ما خیمنز، پس از دستیابی دوباره به اختلاف دوگله، شاگردان مرد سیاهپوش توپ را تقدیم کرده و به دفاع از دژ خود پرداختند. آنها در طول بازی با استفاده تکراری از ماریو هرموسو در مرکز، تا حدودی برتری عددی رقیب در میانه را خنثی کرده بودند، اما اکنون این اجازه در اختیار سفیدپوشان بود و تا مرز منطقه 14، مزاحمتی برای پاسکاری های نه چندان مفید آنها دیده نمیشد.
چیدمان اتلتیکومادرید و حضور مرکزی ماریو هرموسو؛ به دلیل بازگشت وی به خط دفاع در نیمه دوم، نقطه به کارگیری تقریبی این بازیکن، اندکی عقب تر از کوکه میباشد.
نقشه پاس های نیم فضا و منطقه 14 دو تیم ؛ کنش های هجومی فراوان رئال مادرید موفق به بازکردن قفل دروازه اوبلاک در نیمه دوم نشد.
همه چیز بر طبق اصول روزهای اوج تیم دیگو سیمئونه میچرخید. استفاده بهینه از کمترین کنش های تهاجمی؛ دفاع کم اشتباهی که با مصدومیت های مکرر خیمنز، خداحافظی گودین و پا به سن گذاشتن ساویچ مدتها از خاطر همگان رفته است، این بار در ناکام گذاشتن رقیب همشهری مفید واقع شده بود و با وجود اختیار تام در مرکز زمین، سربازان مرد آرژانتینی با هوشیاری از پدید آمدن موقعیت های ارزشمند رقیب، پیشگیری کردند.
بزرگان، بار دیگر، اگرچه در نبود مهره های ارزشمند تدافعی، بدون امتیاز از خانه ما خارج شده بودند؛ اما مگر نه آنکه در بسیاری از آن 13 شکست وضعیت خود روخی بلانکوس در غیاب اندک بازیکنان سرشناس تیم رخ داده بود؟ مگر نه آنکه به وضوح برتری تاکتیکی و عدم پوشش ضعفها از رختکن سفیدپوشان عامل اصلی شکستشان بود؟ چولو سیمئونه مجوز یافت تا یک شب دیگر با خواندن “Allez Allez” این پیروزی خانگی را جشن بگیرد. نه به عنوان آشتی این کوچکترین خانواده، نه به عنوان پرواز ققنوسی که در آتش دو سال فاجعه بار اخیر سوخته، بلکه به عنوان شبی زیبا در این خانه نفرین شده که می تواند کوچکترین دلیل فعلی افتخار الهه پوزئیدون به رعایای وفادار خود باشد. فصلی طولانی در انتظار آنهاست …
به نظر میرسد همه چیز برای بازگشت راموس به لالیگا آماده باشد. اما مقصد این اسطوره رئال مادرید نیست.
رضا حسینی، فوتبال لب- مدافع میانی اسطورهای رئالیها پس از جدایی از پاری سن ژرمن بازیکن آزاد است و گزینههای مختلفی پیش رو دارد. با توجه به اتفاقات اخیر، عربستان سعودی مقصدی ایدهآل و جذاب برای راموس به نظر میرسد اما اخبار رسیده حاکی از چیز دیگری است.
اخبار حاکی از آن است که پیلار روبیو (همسر او) تمایلی به زندگی در خاورمیانه ندارد. او همچنین پیشنهادهایی از ایتالیا دارد. اما جالبتر از همه اخباری است که نشان از علاقهمندی سویا به وی دارد. راموس در جوانی سویا را ترک کرد و به رئال مادرید پیوست. از آن زمان بود که روابط بین راموس و طرفداران سویا تیره و تار شد. در آخرین اتفاق بین آنها، راموس در سال 2018 در استادیوم خانگی سویا، رامون سانچز پیسخوان، دو گل به سویا زد و خوشحالی زایدالوصفی از خود نشان داد. به همین دلیل او مورد اهانت شدید هوادارن سویا قرار گرفت. لالیگا نیز بخشی از استادیوم را مورد تنبیه و محرومیت قرار داد. همین مسئله آتش دشمنی بین او و هواداران سویا را شعلهورتر نمود. ب این حال به نظر میرسد هر دو طرف ممکن است به زودی اختلافات را کنار بگذارند. خوزه مانوئل گارسیا نیز تایید میکند که سویا نیز مورد علاقه راموس است. برادر وی این ایده را با کاپیتان فعلی سویا، خسوس ناواس، در میان گذاشته است. سویا در حال حاضر بدون مدیر ورزشی است و انتظار میرود مونچی بهزودی راهی استون ویلا شود. این بدان معناست که بعید است به زودی شاهد نقل و انتقالات در سویا باشیم. در صورت بازگشت وی، مطمئنا به جذابیت لالیگا در سال آینده افزوده خواهد شد. باید منتظر باشیم تا مشخص شود که راموس را در مقابل رئال مادرید خواهیم دید یا خیر.
اولین خرید رسمی رئال برای فصل آینده، بازگشت محصول آکادمی آنها به تیم اصلی است. فران گارسیا به لوس بلانکوس بازگشت و قرارداد چهار سالهی خود را تا ژوئن 2027 به امضا رساند.
رضا حسینی,فوتبال لب- فران گارسیا مدافع چپ اسپانیایی پس از سه سال حضور در رایو وایکانو، به باشگاهی بازگشت که فعالیت خود را از آکادمی آن آغاز کرده بود. گارسیا سه سال در رایو وایکانو تجربه کسب کرد. در این مدت، 72 بازی در لالیگا انجام داد و به یکی از مدافعان برتر لیگ تبدیل شد. در مسابقات فصل گذشته، فران گارسیا با 3408 دقیقه، بیشترین دقایق بازی را داشت.
حضور در رایو وایکانو
فران گارسیا در سن 23 سالگی دقیقا میداند که پوشیدن پیراهن رئال مادرید چه با ارزش می باشد. او اولین بازی خود را با تیم اصلی در بازی کوپا دل ری فصل 2019/2018 مقابل ملیا انجام داد و یک پاس گل داد. گارسیا در سال 2013 به رئال مادرید پیوست تا در تیم های زیر 15 سال بازی کند. از آن پس در تمامی ردههای سنی رئال بازی کرد و در سال 2018 به کاستیا پیوست. بعد از دو سال حضور در آکادمی، فران گارسیا در سپتامبر 2020 با 2 میلیون به رایو وایکانو فروخته شد.
حضور فران گارسیا در سال 2020 به رایو کمک کرد تا به لالیگا صعود کند. او بازیکنی همیشه حاضر در سمت چپ تیم وایکانو بود و فصل گذشته 40 بازی انجام داد و 2 گل به ثمر رساند.
رئال مادرید 50 درصد از حقوق ورزشی فران گارسیا را در اختیار داشت و اکنون با خرید وی با مبلغ 5 میلیون یورو، تمام حقوق ورزشی این بازیکن را به دست آورد. مراسم معرفی فران گارسیا به عنوان بازیکن جدید، دوشنبه 12 ژوئن ساعت 12:00 بعد از ظهر، برگزار خواهد شد.
سال گذشته، رئال مادرید در سمت چپ دفاع خود، مندی را به عنوان فولبک اصلی در اختیار داشت. با این حال به دلیل مصدومیتهای زیاد و همچنین عدم ثبات و کیفیت پایین مندی، سپیدپوشان از آلابا، کاماوینگا و رودیگر نیز در این پست بهره میگرفتند. با این حال، زمزمههایی در زمینهی علاقهی آنجلوتی به خریدهای دیگر در این پست به نظر میرسد. از آلفونسو دیویس بایرن مونیخ به عنوان یکی از گزینههای این پست یاد میشود. البته با شناختی که از رئیس پرز داریم، بعید به نظر میرسد که امسال در این پست خرید جدیدی انجام شود.
یکی از شایعاتی که در چند روز گذشته زیاد به گوش میرسید این بود که، هیچ بازیکنی در مادرید غیر قابل فروش نیست و درب خروج باشگاه به روی همه باز است. اما یکی از اسمهای پرتکرار در این رابطه شوامنی بود.
رضا حسینی؛ فوتبال لب- هفتهی گذشته و پس از انجام آخرین بازی، خروج تعدادی از بازیکنان تیم اصلی و حتی نیمکتنشین رئال مادرید به طور رسمی اعلام شد. پس از آن بود که فعالیت نقل و انتقالاتی مادریدیها آغاز شد. چیزی که به نظر میرسد که منجر به یک خانهتکانی اساسی در تابستان گردد از جمله فروش اورلین شوامنی!
جدایی کریم بنزما، مارکو آسنسیو، ادن هازارد و ماریانو دیاز از رئال مادرید تایید شده است. اما هنوز تکلیف بازیکنانی مانند دنی سبایوس، ناچو فرناندز و فرلاند مندی مشخص نشده است. در نتیجه، انتظار میرود که بازیکنان جدید زیادی هم به تیم اضافه شوند.
تا اینجای کار و گرچه هنوز به طور رسمی چیزی اعلام نشده است، اما باید جود بلینگهام را اولین نفری دانست که به جمع قوهای سپید اضافه خواهد شد. به گزارش اسپورت، آمدن بلینگهام ممکن است آینده اورلین شوامنی در رئال مادرید را به چالش بکشد. بازیکنی که در اولین فصل حضورش در باشگاه تلاش کرد تا جایی در ترکیب اصلی رئال برای خود دست و پا کند. شوامنی تابستان گذشته با قیمت 80 میلیون یورو از موناکو به خدمت گرفته شد. هرچند بندهایی در قرار داد وجود دارد که می تواند قیمت خرید او را تا 100 میلیون یورو افزایش دهد.
با این حال، سال گذشته شوامنی شروع سختی در رئال مادرید داشت و آنجلوتی به اندازهی سایرین روی او حساب نکرد. کارلتو تا جایی که امکان داشت به زوج کروس و مودریچ بازی داد و در کنار این دو از والورده، سبایوس و کاماوینگا استفاده میکرد. کروس و مودریچ قراردادهای خود را یک سال دیگر تمدید کردند و به نظر میرسد که برای سال بعد هم کارلتو تکیهی زیادی بر روی آنها داشته باشد.
از قرار معلوم، شوامنی باید کمی صبور باشد تا این دو والدبباس را ترک کنند و او شانس بیشتری برای بازی به عنوان یکی از یازده نفر ابتدایی رئال داشته باشد. همهی این مسائل باعث شده است تا زمزمههایی مبنی بر امکان فروش شوامنی در این تابستان به گوش برسد. اما نباید فراموش کرد که شوامنی فقط 23 سال دارد. کاملاً طبیعی است که او در اولین فصل خود نتواند با فوتبال اسپانیا کنار بیاید.
چیزی که طرفداران مادریدی انتظار دارند این است که شوامنی در فصل پیش رو به تطابق خود با لالیگا ادامه دهد، شروع به پیشرفت کند و به زودی تبدیل به بازیکنی بسیار ارزشمند برای رئال مادرید گردد. در کنار بازیکنانی مانند بلینگهام، فدریکو والورده و ادواردو کاماویگا، لوس بلانکوس بدون شک بهترین خط هافبک فوتبال جهان را در اختیار دارد.
علیرغم تمام شایعات، بسیار تعجب خواهیم کرد اگر رئال مادرید به این زودی از شوامنی ناامید شود. قطعا، یک فصل برای قضاوت در مورد او خیلی زود است؛ به خصوص زمانی که او شانس زیادی برای اثبات خود به آنجلوتی و رختکن نداشته است. بدون شک، اگر کمی صبر و حوصله داشته باشند، پاداش آن را دریافت خواهند کرد. بیایید امیدوار باشیم که احمقها در مادرید درب خروج را به روی شوامنی باز نکنند.
نیکلاس جکسون، مهاجم سنگالی در ماه گذشته، در ادامهی روند رو به رشد خود، در ماه مه، آمار فوقالعادهای به ثبت رساند و در پنج بازی این ماه توانست 5 گل به ثمر برساند.
رضا حسینی؛ فوتبال لب- در آخرین ماه لالیگا که تکلیف قهرمانی مشخض شده بود، همهی نگاهها به انتهای جدول و همچنین رقابت تیمها برای کسب سهمیههای اروپایی بود. در این بین نیکلاس جکسون موفق به کسب بهترین بازیکن فصل شد. پنج گل این مهاجم آفریقایی به زیردریایی زرد کمک کرد تا 10 امتیاز از 15 امتیاز ممکن در ماه می را به دست آورد. ویارئال به لطف سه پیروزی و یک تساوی در ماه مه، جایگاه پنجم جدول رده بندی لالیگا سانتاندر را به دست آورد و سهمیه لیگ اروپای فصل بعد را کسب کرد. مهاجم سنگالی، ماه مه را با زدن گل تیمش در تساوی 1-1 مقابل والنسیا آغاز کرد. سپس در برد 5-1 مقابل اتلتیک بیلبائو و 2-0 مقابل کادیز یک گل زد. هیچ شکی وجود ندارد که نیکو جکسون بر روی فرم مناسب قرار دارد. بهترین شاهد بر این مدعا، زدن هشت گل در هشت بازی آخر ویارئال است. نیکلاس جکسون سنگالی، متولد گامبیا است و تنها 21 سال سن دارد. جکسون محصول آکادمی ویارئال است. او در دو فصلی که در تیم اصلی ویارئال حضور دارد در 35 بازی به میدان رفته و 12 گل به ثمر رسانده است. نیکلاس جکسون برای اولین بار در دوران حرفهای خود این جایزه را به دست آورد. دیگر مهاجم آفریقایی لالیگا، یوسف انسیری از سویا در ماه آوریل برندهی این جایزه شد. رقبای جکسون در رایگیری این ماه، لازارو وینیسیوس (آلمریا)، الخاندرو بالده (بارسلونا)، تاکفوسا کوبو (رئال سوسیداد)، یانیک کاراسکو (اتلتیکو مادرید)، جاستین کلایورت (والنسیا) و سرجی داردر (اسپانیول) بودند.
مهاجم نیجریهای ویارئال، پس از رای هزاران هوادار و برخی از روزنامهنگاران فوتبال آفریقا، برنده جایزهی ارزشمندترین بازیکن آفریقایی لالیگا در فصل اخیر شد.
رضا حسینی؛ فوتبال لب- ساموئل چوکووزه، برندهی جایزه ارزشمندترین بازیکن آفریقایی این فصل لالیگا شد. در این رایگیری بیش از 30 هزار هوادار و 26 روزنامهنگار برتر فوتبال آفریقا شرکت داشتند و وینگر نیجریهای ویارئال توانست در صدر فهرست قرار گیرد. این مهاجم آفریقایی، فصل فوقالعادهای را با زیردریاییهای زرد سپری کرد. وی در 37 بازی از 38 بازی لالیگایی ویارئال حضور داشت و 13 گل و 11 پاس گل در تمام رقابتها به ثمر رساند. با کمک این آمار درخشان او بود که ویارئال توانست در ردهی پنجم قرار گیرد و در لیگ اروپای سال بعد حضور داشته باشد. از رقبای چوکووزه در این رقابت میتوان از اینیاکی ویلیامز و یاسین بونو نام برد. مهاجم غنایی باسکیها، امسال 36 بازی لالیگایی انجام داد و آمار 10 گل و 3 پاس گل را به ثبت رساند. گلر مراکشی سویا نیز در 25 بازی در لالیگا به میدان رفت و 4 بار موفق شد تا کلین شیت داشته باشد. یاسین بونو که سال گذشته موفق به کسب این عنوان شده بود، موفق به درخشش در آخرین دیدار فصل خود در رقابتهای اروپایی شد و دومین قهرمانی لیگ اروپای خود را همراه با سویا به دست آورد.
همچنین هم تیمی چوکو، نیکلاس جکسون سنگالی نیز پتانسیل دریافت این جایزه را داشت اما نتوانست نظر هواداران و خبرنگاران را به خود جلب کند. با این حال، جکسون حتما با 12 گلی که در لالیگای اسپانیا به ثمر رساند، سوژهی جذابی برای فصل نقل و انتقالات خواهد بود. علیرغم رقبای سخت ساموئل در کسب این عنوان، در نهایت ملیپوش نیجریهای توانست این عنوان را کسب نماید. چوکووزه با ثبت 155 دریبل در این فصل، در جمع سه نفر برتر از این حیث در لالیگا قرار گرفت. همین مسئله باعث شد تا تماشای بازی او در ویارئال به امری لذتبخش تبدیل شود. یکی از بهترین بازیهای چوکووزه در این فصل به برتری زردپوشان در سانتاگوبرنابئو بازمیگردد. جایی که ویارئال موفق شد با کمک دو گل چوکووزه، رئال مادرید را 3 بر دو شکست دهد. چوکووزه پس از دریافت جایزهی خود گفت: “از بردن این جایزه بسیار خوشحالم. من در این فصل خیلی سخت کار کردم، اما میخواهم از همتیمیهایم تشکر کنم که این امکان را فراهم کردند. بدون آنها این برای من و مربی نیز ممکن نبود. وقتی مربی به شما ایمان داشته باشد و به شما اعتماد به نفس بازی و لذت بردن بدهد، واقعاً به شما انگیزه می دهد.”
در این مقاله، برترینهای این فصل لالیگا را از نگاه فوتبال لب بررسی و مرور کردهام.
فوتبال لب– فصل 2022/23 لالیگا، با قهرمانی بارسلونا به پایان رسید. فصلی که اتفاقات زیادی در آن رقم خورد و البته شگفتیهای زیادی هم رخ داد. از حضور تیمی همچون ژیرونا در جمع ده تیم بالای جدول، یا کسب سهمیه اروپایی توسط اوساسونا و یا احیای دوباره آنتوان گریزمان زیر نظر دیگو سیمئونه.
بهترین بازیکن فصل: مارک آندره تراشتگن
بیانصافی بود اگر غیر از مرد رکوردشکن این فصل لالیگا، بازیکنی را برای این عنوان انتخاب کنیم. کسی که از زمان حضورش در بارسا نتوانسته بود جایزه زامورا را به دست بیاورد، اما در این فصل، بالاخره موفق شد این افتخار را از آن خود کند. او با 26 کلین شیت، در کنار لیانیو، حالا رکورددار بیشترین تعداد کلین شیت در تاریخ لالیگا و پنج لیگ معتبر اروپایی است.
بهترین سرمربی فصل: ژاوی هرناندز
برای اینکه دلیل این انتخاب را بهتر درک کنید، بهتر است نگاهی به شرایط بارسلونا بیاندازید. زمانی که ژاوی سکان هدایت آن را بر عهده گرفت، این تیم که امید چندانی به گرفتن سهمیه اروپایی نداشت و با رونالد کومان هلندی، به بنبست رسیده بود، پس از گذشت یک فصل، مقتدرانه عنوان قهرمانی لالیگا را به دست آورد. عملکرد ژاوی در فصل نقل و انتقالات هم قابل ستایش بود و توانست با خارج کردن بازیکنانی که کارآیی چندانی نداشتند و اضافه کردن بازیکنانی باتجربه و باکیفیت، اوضاع تیمش را سر و سامان دهد.
بهترین بازیکن زیر 23 سال فصل: وینیسیوس جونیور
شاید اگر تراشتگن آنقدر درخشان ظاهر نمیشد، میتوانستیم وینی را بهترین بازیکن فصل بدانیم.کسی که موتور محرک خط حمله رئال در فصل جاری بود و به حدی خوب عمل کرد که افراد زیادی را وادار به تحسین خود کرد.
پدیده فصل: آرنائو مارتینز
یکی از تیمهای جذاب این فصل لالیگا، ژیرونا بود. اما جذابترین بازیکن این تیم، بیشک مدافع راست 20 سالهاش بود. آرنائو مارتینز که با نمایشهای خیرهکنندهاش توجه بزرگان لالیگا از جمله بارسلونا و اتلتیکو مادرید را به خود جلب کرد، بیشک لایق این جایزه بود. هرچند جکسون، مهاجم ویارئال و ساموئل لینو، وینگر والنسیا هم شایستگی انتخاب به عنوان پدیده فصل لالیگا را داشتند.
سورپرایز فصل: آنتوان گریزمان
شاید پس از انتقال ناموفق به بارسلونا، تمامی کارشناسان و هواداران کارش را تمام شده میدانستند، اما او در این فصل نشان داد که حالا حالاها قصد تمام شدن ندارد و میخواهد فعلا زیر نظر سیمئونه به درخشش ادامه دهد. او 16 پاس گل برای همتیمیهایش ارسال کرد و بهترین پاسور اسپانیا هم شد.
بهترین انتقال فصل: رابرت لواندوفسکی
ماشین گلزنی لهستانی یا به قول توماس مولر “لوانگلسکی” ، پیش از پیوستن به بارسلونا هم نشان داده بود چه بازیکن فوقالعادهای است؛ اما درمورد حضور در یک لیگ دیگر و پذیرفتن چالش جدید، تردیدهایی وجود داشت که لواندوفسکی با کسب عنوان آقای گلی و جایزه پیچیچی، تمام شک و تردیدها را از میان برداشت و خودش را یک بار دیگر اثبات کرد.
پیشرفت برتر فصل: ژیرونا
ژیرونا در حالی توانست در این فصل در رتبه دهم جدول قرار بگیرد، که فصل گذشته را در دسته دوم لالیگا، یا به اصطلاح لالیگا سگوندا دیویژن سپری کرده بود. معمولا تیمهایی که به دسته بالاتر میروند، فصل اول تمام تلاششان سقوط نکردن است، اما ژیرونا در این فصل تا هفتههای پایانی برای سهمیه کنفرانس اروپا میجنگید که قابل تقدیر است.
فصل گذشته در برنابئو، ایدهای عمیق ریشه دوانده بود: رئال مادرید بهترین دروازهبان (تیبو کورتوا) و بهترین شماره 9 (کریم بنزما) را دارد و این برای پیروزی کافی است. زمانی که آنها لیگ قهرمانان و لالیگا را بردند، به نظر میرسید که تعداد کمی حاضر باشند تا این ایده را به چالش بکشند. با این حال، اگر چه امسال هم کورتوا به دفع توپها ادامه میدهد و بنزما همچنان گل میزند، اما دیگر اوضاع به خوبی سال قبل نیست.
رضا حسینی، فوتبال لب – جدا از شکست رئال مادرید در فینال سوپرکاپ اسپانیا در برابر بارسلونای آماده که غم و اندوه فراوانی را به هواداران لوس بلانکوس تحمیل کرد، مادریدیها در این فصل در لالیگا نیز کیفیت سال قبل را نداشتهاند. اوضاع تا جایی بد پیش رفته که بعد از گذشت تقریبا یک نیم فصل، اختلاف آنها با کاتالانها به 11 امتیاز (با وجود یک بازی کمتر نسبت به بارسلونا) رسیده است.
رئالیها امسال سه بازی را به حریفانی واگذار کردهاند که سال گذشته کار چندان سختی را در برابر آنها نداشتند. تا اینجای فصل، سه باخت برابر رایووالکانو، ویارئال و مایورکا در پرونده شاگردان آنجلوتی ثبت شده است. البته باخت در الکلاسیکوی عربستان نیز چیز نیست که به راحتی از خاطرهی هواداران مادریدی پاک شود.
با این نتایج، الگوی موفقیت مادرید در سال گذشته، زیر سوال رفته است و آنچلوتی باید کارهای زیادی در خط دفاع، هافبک و حمله انجام دهد. آنچلوتی پس از شکست در ال کلاسیکو رئال گفت: “این یک لحظه حساس نیست، بلکه یک لحظه پیچیده و دشوار است، همانطور که معمولا در یک فصل وجود دارد. اما ما برمی گردیم.» با این حال، مسئله فقط مدیریت آنچلوتی نیست و مشکلات زیادی در حال حاضر اکو سیستم رئالیها را مختل میکند.
دفاعهای کناری پایینتر از حد انتظار
رئال مادرید در 20 بازی این فصل لالیگا در مجموع 17 گل دریافت کرده است و اگر مجموع بازیهای این فصل آنها در تمام رقابتها را در نظر بگیریم به آمار یک گل در هر بازی میرسیم. اگرچه کورتوا در فرم نسبتا خوبی قرار دارد، اما شکنندگی دفاعی رئال، یکی از بزرگترین نگرانیهای آنجلوتی است. بنابراین تعجب آور نیست که آنچلوتی در کنفرانس مطبوعاتی پس از بازی الکلاسیکو در را برای تغییرات دفاعی باز کرد. او گفت: “من باید به این فکر کنم که برای بهبود دفاع چه کار کنم. وقتی سه گل دریافت میکنید، بدیهی است که باید چیزی را تغییر دهید.»
اما بلاتکلیفی در دفاع عمدتاً از ناحیه دفاع کناری، یعنی دنی کارواخال و فرلاند مندی ناشی میشود که در این فصل در فرم خوبی قرار ندارند. هر دو وقتی با سرعت بازیکنان جوانتر مواجه میشوند، بسیار آسیبپذیر جلوه میکنند؛ اتفاقی که در برابر الخاندرو بالده و گاوی در الکلاسیکو تجربه کردند. این وضعیت در جناحین دفاع رئال با مصدومیت کارواخال و مندی و نبود جایگزین، بدتر هم شد.
اودریوزولا برای پست دفاع راست مدعی نیست. رودیگر هم در پست دفاع چپ به کار گرفته نشده است. ناچو گاهی در دفاعهای کناری به کار گرفته میشود اما آن چیزی نیست که باید باشد. در این بین، آنچلوتی باید به آمادگی کارواخال و مندی تکیه کند و در عین حال به دنبال بهبود سیستمی برای پشتیبانی از آنها در زمین باشد.
خط هافبک ضعیف بعد از جام جهانی
یکی دیگر از مشکلات این فصل این بود که این مسابقات به دلیل تعطیلات جام جهانی به دو قسمت تقسیم شد. این مسئله، بدون شک رئال مادرید را تحت تأثیر قرار داده است؛ زیرا بسیاری از بازیکنان آنها و به ویژه هافبکها در قطر حضور داشتند. هافبکهایی که برای متعادل کردن فشار دفاعی و تنظیم بازی، کلیدی هستند.
فدریکو والورده، بازیکن ملی پوش اروگوئهای رئال، بعد از جام جهانی به فرم خود برنگشته است. کما اینکه حضور گاه و بیگاه او در پست وینگر راست، والورده را از منطقهی خلاقانهی خط هافبک – که والورده نیز علاقهی بیشتری برای بازی در این منطقه دارد- دور میکند.
از سوی دیگر مودریچ و کروس هم 37 و 33 ساله شدهاند و توانایی فصل پیش را ندارند، همانطور که صداهایی در باشگاه در مورد بازنشستگی این دو به گوش میرسد. به خصوص هنگامی که این دو با هم در زمین حضور دارند، کیفیت خط هافبک رئال به طور قابل ملاحظهای افت میکند.
نیاز به گلزنان بیشتر
اگر والورده به خط میانی بازگردد، آنچلوتی این فرصت را خواهد داشت که وینیسیوس جونیور، رودریگو و بنزما را در خط حمله گرد هم بیاورد. آنچلوتی قبل از سفر تیمش به عربستان سعودی برای سوپرجام گفت: رودریگو در حال حاضر شروع کننده است. با این حال، اخیرا، کارلتو به دنبال بازی رودریگو به عنوان یک تعویضی طلایی بوده و تیم احساس می کند که او نمی تواند در حمله باشد. البته در دو سه بازی آخر و بعد از مصدومیت بنزما، رودریگو به عنوان بازیکن نوک و حتی 9 کاذب مورد استفاده قرار گرفت. چیزی که قطعا فقط تا بازگشت بنزما به طول خواهد انجامید.
11 گل بنزما برای تیمی مانند رئال بسیار کم است، گرچه بنزما نیز امسال با مصدومیتهای زیادی روبرو بوده است و نیمی از بازیهای فصل (تا اینجا 8 بازی) را از دست داده است. وینیسیوس این فصل فاصلهی زیادی با ناجی رئال در فصل گذشته دارد. او در فصل پیش آمار 17 گل و 13 پاس گل را به ثبت رساند ولی تا اینجای فصل تنها 7 گل و 3 پاس گل داشته است. اگر وینیسیوس بتواند دوباره مدافعان کناری حریف را به وحشت اندازد، گلهای بیشتری به دست خواهد آمد. مادرید همچنین از مارکو آسنسیو انتظارات بیشتری دارد که تاکنون برآورده نشده است.
نیاز مادریدیها به یک گلزن زمانی آشکارتر میشود که در نظر بگیرید ادن هازارد و ماریانو دیاز عملاً از سیستم چرخشی آنچلوتی خارج شده اند. رئالیها که در تابستان در خرید امباپه ناکام ماندند، ژانویه نیز خریدی نداشت. پرز شاید منتظر است تا این فصل تمام شود و تکلیف بنزما و تمدیدش با رئال مشخص شود. در کل رئال مادرید شرایط پیچیدهای را در خط حمله و پست شماره 9 تجربه میکند.
هنوز تمدید بنزما انجام نشده است و گزینههای وسوسهانگیزی همچون امباپه و هالند هم برای سال آینده در دسترس به نظر نمیرسند. گذشته از همهی این حرفها، رئال باید برای ادامه فصل از منابعی که در تیم اصلی دارد استفاده کند یا در غیر این صورت در را برای جوانان کاستیا باز کند، جایی که بازیکنان با کیفیتی همچون سرخیو آریباس در کمین یک فرصت کوتاه هستند تا همچون بازی نیمه نهایی جام باشگاههای جهان خود را نشان دهند.
سرانجام پس از دو سال و نیم دوری از لالیگا، ارنستو والورده با اتلتیک بیلبائو به این رقابتها بازگشت تا تنور لیگ امسال را داغتر از همیشه کند. اما او چه تغییراتی در این تیم ایجاد کرده است؟
رضا حسینی، فوتبال لب – سفید و سرخپوشان باسکی، سال قبل را با مارسلینو در رتبه هشتم جدول به پایان رساندند و تنها به 3 امتیاز دیگر احتیاج داشتند تا به جای ویارئال راهی لیگ کنفرانس شوند. بعد از انتخابات ریاست باشگاه اتلتیک بیلبائو در تابستان، مارسلینو از کار برکنار شد. سپس، رقابتی برای جانشینی او بین دو مربی سابق بیلبائو یعنی مارچلو بیلسا و ارنستو والورده درگرفت. در نهایت این والورده بود که جایگاه را تصاحب کرد و برای سومین بار بر روی نیمکت سن مامس نشست. شیرها امسال شروع بهتری داشتند. آنها در چهار بازی اول خود، دو برد، یک تساوی کسب کردهاند، سه بازی اول را بدون گل خورده پشت سر گذاشتهاند و در رتبهی ششم قرار دارند. در این مقاله به تاثیر والورده بر سیستم بازی اتلتیک بیلبائو خواهیم پرداخت.
تغییر در چینش اولیه
مارسلینو دیوانهوار عاشق سیستم 4-4-2 بود. فارغ از اتفاقات بازی یا سبک تاکتیکی تیم حریف، در نهایت مارسلینو سیستم 4-4-2 را انتخاب میکرد. فصل گذشته، مارسلینو در 96 درصد بازیها از سیستم 4-4-2 استفاده کرد. تنها چینش متفاوت او، 4-4-1-1 بود که یکی از مهاجمان کمی عقبتر و پشت مهاجم دیگر بازی میکرد. این لجاجت و عدم انعطاف در تغییر شکل چیزی است که کمتر در فوتبال مدرن و روز دنیا اتفاق میافتد.
بیلبائو اما تحت هدایت والورده، انعطاف بیشتری از خود نشان داده است. با اینکه سیستم پایهی آنها 4-2-3-1 بوده است، تا همین جای فصل از سیستمهای 4-3-3 و 4-4-2 نیز بهره گرفتهاند. ظاهرا والورده اعتقاد دارد که با توجه به قدرت و سبک بازی حریفان میتواند از چینشهای متفاوتی استفاده کند. البته باید ببینیم در آینده از دفاع سه نفره هم استفاده خواهد کرد یا خیر. بیایید کمی با تاکتیکهایی که امسال در سن مامس به اجرا گذاشته است آشنا شویم.
چینش 4-3-3 هجومی
مانند آنچه در زمان حضور والورده در نیوکمپ سراغ داریم، در اینجا هم سبک بازی پوزیشنال را میبینیم. در فاز تهاجمی و به خصوص در فاز طراحی حمله، سیستم اولیهی بیلبائو از اهمیت بالایی برخوردار است. اینجا در 15 ثانیه بازی اول اتلتیکو بیلبائو در برابر مایورکا میتوان شباهت چینش بیلبائو با ساختار مورد علاقهی گواردیولا را مشاهده کرد.
در فاز طراحی، مدافعان میانی از همدیگر فاصله میگیرند تا دروازهبان به مرکز این دو آمده و در بازیسازی شرکت کند. در این حالت، مدافعان کناری کمی بالاتر میروند؛ البته در حدی که فاصلهی مناسبی برای دریافت توپ داشته باشند. بازیکن پست شش درست قبل از خط اول فشار حریف قرار میگیرد. دو هافبک مرکزی دیگر به جلوتر رفته و در بین شکاف خط هافبک تیم مدافع قرار گرفته و آنها را به عقب میرانند.
یکی دیگر از ویژگیهایی که والورده همراه خود از کاتالونیا به باسک سوغات آورده است، سرسختی او برای ادامهی این ساختار در فازهای حمله است. صرف نظر از اینکه او 4-2-3-1 یا 4-4-2 را اجرا کند، فاز طراحی در سیستم 4-3-3 اجرا میشود.
اتلتیک بیلبائو در مقابل کادیز با سیستم 4-2-3-1 بازی کرد. در این بازی، اویهان سانست در کنار میکل وسگا دو هافبک دفاعی تیم بودند. با این حال همانطور که در تصویر بالا مشاهده میکنید، زمانی که بیلبائو در فاز طراحی حمله بود، سانست در عرض بازیکن پست 8 تیم یعنی ایکر مونیایین به سمت بالا حرکت میکرد و وسگا به عنوان “سینگل پیوت” در عقب باقی میماند. حتی میتوان گفت که قرار دادن بازیکنی همچون سانست، که تفکر تهاجمی دارد و سال قبل گاهی به عنوان مهاجم نیز به میدان رفته است، به عنوان یکی از دو هافبک دفاعی نشان میدهد که برنامهی والورده این است که این بازیکن 22 ساله را جلوتر قرار دهد تا بتواند تاثیر بیشتری داشته باشد. بیلبائو برای انتقال توپ از عقب به جلوی زمین، از بازی در عرض استفاده میکند. آنها اغلب از بازی ترکیبی سریع برای غلبه بر پرس از بالای حریف بهره میگیرند.
بازی ترکیبی بیلبائو معمولاً توسط مدافعان کناری، وینگرها و بازیکن پست 6 آنها اجرا میشود. با بررسی نقشه پاس این تیم در بازی آنها مقابل کادیز میتوان مشاهده کرد که بازیکن پست 6 به سمت توپ میرود تا پاس را از بازیکنان کناری دریافت کند.
آنچه مشهود است تعداد بالای پاس از مدافعان کناری، وینگرها و خط دفاعی به وسگا در میانهی زمین است. فازغ از اینکه کادیزیها کدامیک از کجای زمین شروع به پرس و چیدن بلوک دفاعی میکردند، بیلبائو برای عبور از این بلوک دفاعی، اقدام به گردش زیاد توپ کرده است. با جلو رفتن توپ در زمین در هنگام حملهی بیلبائو، شکل چینش اولیهی آنها یعنی 4-3-3، دستخوش تغییر میشود. البته این مسئله، امری طبیعی در سبک بازی پوزیشنال است. آرایش اولیه هرگز در هنگام مالکیت توپ ثابت نیست.
تصویر بالا، شکل اولیهی طراحی حملهی بیلبائو در جلوی زمین را نشان میدهد. به طور کلی، وینگر چپ، آلخاندرو برنگوئر، به لب خط میرود و وینگر راست در نیم فضا قرار میگیرد. در این بازی از اینیاکی ویلیامز به عنوان وینگر راست استفاده شده بود. پستی که در بازیهای دیگر توسط برادرش نیکو اشغال شد. این دو برادر با سرعت بالای خود به خوبی در بین و پشت خطوط دفاعی حریف حرکت میکنند. در همین حین و با اضافه شدن دو بازیکن پست 8 به جلوی زمین، بیلبائو چهار بازیکن در این منطقه از زمین دارد. جالب اینجاست که مدافعان کناری تا زمانی که توپ به یک سوم پایانی نرسد، چندان به جلو حرکت نمیکنند. این را میتوان در نقشهی حرکت بازیکنان مشاهده کرد:
این تصویر، شبکهی پاسهای اتلتیک بیلبائو و موقعیت بازیکنان را در پیروزی یک بر صفر آنها مقابل والنسیا به تصویر میکشد. میتوان دید که مدافعان کناری بسیار عقب بازی کردهاند؛ در حالی که هافبکها و مهاجمان بین خطوط قرار گرفته و نزدیک به هم میمانند. در اغلب لحظات چینش تیم 4-1-5 نامتقارن است. اما آنها چگونه با این ساختار دست به ایجاد موقعیت میزنند؟
سانترها و حرکات سریع پشت خطوط دفاعی
استفاده از نقاط قوت بازیکنان، یکی از مهمترین فاکتورهای مربیگری است و والورده، این اصل را به خوبی رعایت میکند. یکی از روشهای بیلبائو برای عبور از سد دفاعی حریفان، استفاده از توپهای هوایی پشت دفاع حریف است. استفاده از سرعت بازیکنی مانند ایناکی ویلیامز روشی فوقالعاده برای انجام این کار است، زیرا این بازیکن بدون شک یکی از سریع ترین و قدرتمندترین مهاجمان لالیگا است. ویلیامز به خوبی از بین کانالهای دفاعی حریف فرار میکند و میانبری ساده و موثر برای رساندن توپ به پشت دفاع یا درون یک سوم دفاعی حریفان است.
این پاسها میتواند از هر بازیکنی که در موقعیت عقب زمین قرار دارد برای ویلیامز ارسال شود اما غالبا فولبکها هستند که پاس را در بین کانالهای دفاعی برای او میفرستند. با بررسی نقشهی پاسهای بیلبائو در بازی با والنسیا میتوان دریافت که ارسال توپ از فولبک راست آنها یعنی دیمارکوس به ویلیامز، روشی رایج برای جلو بردن توپ توسط مردان والورده بوده است.
سانتر کردن یکی از راههای دیگر تیم والورده برای پشت سر گذاشتن دفاع عقب نشستهی حریفان و ایجاد موقعیت بر روی دروازهی آنهاست. گرچه این روش خیلی ساده به نظر میرسد، اما فرمول مشخصی وجود دارد که بیلبائو از آن برای ارسال مناسب استفاده میکند. در بخش قبل در این مورد صحبت کردیم که چطور باسکیها تمایل دارند تا در هنگام طراحی حمله بر اساس بازی پوزیشنال، چهار بازیکن خود را در بین خطوط دفاعی حریف قرار دهند. دلیل این امر این است که والورده میخواهد شماره 6 و بازیکنان خط دفاع توپ را به این چهار بازیکن برسانند. بازیکنانی که در فضای بین خطوط حرکت میکنند و به دنبال زاویهای مناسب برای دریافت توپ میگردند.
دو تصویر بالا، نمونهی بینقصی از استفاده از بازیکنان بیلبائو بین خطوط دفاعی حریف است. وسگا در راهروهای مرکزی با مونیاین سریع یک و دو بازی کرده است. در اینجا، وسگا یک یک و دوی سریع با مونیایین در دالان مرکزی انجام میدهد. به طور طبیعی، والنسیا بلوک دفاعی خود را برای متراکم کردن فضای بین خط میانی و خط دفاعی جمع کرده است. این مسئله موجب ایجاد فضای بسیار زیادی در کنارهها شده است. مدافع کناری بیلبائو، یوری برچیچه، با دیدن این مسئله به سرعت به جلو حرکت کند تا با تغییر سریع منطقهی بازی، در انتهای زمین صاحب توپ شود. این توپ به جایی نرسید ولی به والنسیا هشدار داد که بیلبائو میتواند روی این الگو خطرناک باشد.
تا اینجای فصل، اتلتیک بیلبائو به طور میانگین در هر بازی 18 سانتر انجام داده است. با توجه به آمار نسبتا مناسب دقت 34 درصدی در سانترهای باسکیها، به طور متوسط در هر بازی 6.29 سانتر آنها موفق بوده است. میانگین xG آنها در حال حاضر 1.6 در هر بازی است و 5 گل در 4 بازی اول به ثمر رساندهاند. این آمار نشان میدهد که مطمئناً در روزهای اولیهی بازگشت والورده به سن مامس مشکل اساسی از لحاظ گلزنی و ایجاد فرصت وجود نداشته است.
پرس کردن و انتقال سریع توپ
در حالیکه والورده عملکرد تیم در هنگام تصاحب توپ و همچنین آرایش تاکتیکی تیم را بهبود بخشیده است، عملکرد خوب تیم در هنگام بازی بدون توپ را حفظ کرده است. در زمان مارسلینو، بیلبائو عملکرد بسیار خوبی در هنگام پرس از بالای زمین از خود نشان میداد. آنها در فصل گذشته یکی از شناختهشدهترین تیمهای اروپا در زمینهی پرس کردن بودند. در زمان مارسلینو، بیلبائو به صورت منطقهای فشار میآورد و گزینههای پاس به مرکز را قطع میکرد تا حریف مجبور به استفاده از عرض زمین شود. در این هنگام، آنها با استفاده از خطوط کناری زمین به عنوان یک مدافع اضافی، حریف خود را به دام میانداختند و به شدت فضا را تنگ میکردند تا توپ را از حریف باز پس بگیرند.
از زمان برگشت والورده به بیلبائو، این مربی باتجربه با درک مفید بودن این روش دفاعی، کماکان به همین سبک دست به پرس حریفان، دام پهن کردن برای آنها و بازپسگیری توپ میزند. با دقت در تصویر زیر، میتوان دید که تنها گل بیلبائو در برابر والنسیا از همین سبک دفاعی به دست آمد.
والنسیا مجبور به بازی در عرض شد. مردان والورده به سزعت به سمت توپ حرکت کرده و تمام مسیرهای پاس را مسدود کردند. بازیکن والنسیا سعی کرد که هوشمندانه عمل کند و توپ را از بالای تله پرسینگ عبور دهد. اما ویلیامز هوشیار بود و مسیر توپ را قطع کرد.
بعد از گرفتن توپ، بیلبائو به سرعت فاز انتقال را انجام داد. در نهایت برنگوئر در سمت چپ صاحب توپ شد و با یک شوت به تیر نزدیک، گل را به ثمر رساند. این یک پایان خوب برای پرس به روش مارسلینو بود.
انتقال سریع که میراث دوران مارسلینو میباشد، کماکان عنصری اصلی در تیم والورده است. بیلبائو به گونهای برنامهریزی شده است که بتواند عقبتر دفاع کند و به محض بازپسگیری توپ، به حیفان حمله کند. والورده هم قصد ندارد که تیمش این قابلیت مفید را از دست بدهد. در هنگام دفاع از عقب زمین هم باسکیها همچنان بسیار تهاجمی دفاع میکنند و به دنبال گرفتن توپ در بلوک 4-4-2 خود میباشند.
با این حال، هنگامی که مالکیت توپ به دست میآید، بازیکنانی مانند برادران ویلیامز، سانست، برنگوئر و مونیایین، همگی از سرعت و قدرت هجومی خود برای حرکت درون فضاها استفاده میکنند و امیدوارند که در ضد حمله به گل برسند.
جمعبندی
در حال حاضر والورده موفق شده که اتلتیک بیلبائو را تبدیل به تیمی بهتر کند. در حالی که هنوز در روزهای اولیهی لیگ هستیم، تیم در حرکت رو به جلو بسیار خطرناکتر به نظر میرسد و در زمینهی حفظ توپ هم نسبت به زمان مارسلینو بهتر عمل میکند. با این حال، سرمربی جدید نقشهی قدیمی را به طور کامل از بین نبرده است و فقط به آن اضافه کرده است. کاری که والورده انجام داده است، بهبود عملکرد باسکیها و به خصوص در هنگام بازی با توپ است. کماکان راه درازی در پیش است، اما هواداران باشگاه مطمئناً میتوانند از دورنمای رقابت برای به دست آوردن یکی از جایگاههای اروپایی هیجانزده باشند.