اگر چه مائوریسیو پوچتینو سرانجام پس از تنها یک فصل از هدایت چلسی برکنار شد اما بررسی آمار نشان میدهد عملکردش چندان ناامید کننده نبوده است.
عملکرد در دفاع و حمله
مهدی سهیلی، فوتبال لب – در خط حمله ، پوچتینو بهبود چشمیگیری نسبت به 38 گلی که در 38 بازی فصل گذشته توسط تیمهای تحت هدایت پاتر، توخل لمپارد داشت. طوری که با 77 گل در این فصل سومین دوره برتر هجومی لیگ برتر را تشکیل میدهد! فصل 2008، 103 گل و فصل 2016، 85 گل که منجر به قهرمانی چلسی در لیگ برتر شد.
اما این پیشرفت در حمله ، هزینه گزافی در خط دفاعی داشت. به طوری که چلسی 63 گل دریافت کرد. البته این آمار در مقایسه با تیمهای بالاتر از چلسی مثل تاتنهام و استون ویلا قابل بحث است.
آمار گلزنی و (XG)
پوچتینو میانگین گلهای زده غیر پنالتی شیرهای لندن را به دوران اوج توخل برگرداند؛ اما در گلهای دریافتی غیر پنالتی از عملکرد پاتر و لمپارد هم بدتر بود.
چلسی 40 گل از 63 گل دریافتی را در نیمه دوم دریافت کرد. این نشان دهنده ضعف این تیم در مدیریت بازی است. البته در نیمه دوم هم تقریبا به همین تعداد گل زدهاند که نشان از ناامید نشدن این تیم پس از عقب افتادن است.
شروع بد دلیل نرفتن چلسی به چمپیونزلیگ
مربی چلسی بارها در کنفرانس خبری علنا این موضوع را مطرح کرده که عملکرد نهچندان خوب در ۷ هفته اول باعث عدم حضور در کورس سهمیه شد.
البته طبق آمار حق با سرمربی آرژانتینی است؛ این تیم از اکتبر بعد از سیتی و لیورپول و آرسنال بهترین عملکرد را داشته است.
یکی از بدشانسی های دیگر آبیهای لندن و پوچ، مصدومیتها بود که منجر به دوری بلند مدت ریس جیمز، بن چیلول و خریدهایی گران قیمتی مثل انکوکو، فوفانا و لاویا شد. با این حجم مصدومیت، دست چلسی و پوچتینو از بازیکنان با کیفیت خالی شد.
البته این مصدومیتها میتواند از دلایل مدیریتی هم تاثیر بگیرد؛ از جمله تغییرات تاد بولی در دپارتمان پزشکی چلسی ، کادرفنی و بازیکنان است. هر چه هست آمار نشان میدهد فصل اول پوچتینو زیاد هم ناموفق نبوده هر چند او دیگر سرمربی چلسی نیست.
شکیب معصومی، فوتبال لب– چند هفته پیش، در گیر و دار جدایی کلوپ و استخدام مدیرورزشی جدید برا فصل آینده لیورپول، خبر بازگشت مایکل ادواردز در نقشی جدید به طور رسمی از سمت باشگاه اعلام شد.
مایکل ادواردز که پیش از جدایی از لیورپول به عنوان مدیر ورزشی این باشگاه فعالیت میکرد، خریدهای موفقی همچون محمد صلاح، اندی رابرتسون، بابی فیرمینو و … داشت که همگی با قیمتی مناسب و کارایی بسیار بالا جذب تیم شدند. همچنین ادواردز در فروش بازیکنان مازاد تیم و آکادمی نظیر سولانکه، بروستر و هری ویلسون بسیار موفق عمل کرده بود. اما بزرگترین کار او استخدام یورگن کلوپ به عنوان سرمربی بود!
بازگشت به لیورپول
با اعلام خبر جدایی یورگن کلوپ در پایان فصل، گروه اف اس جی فورا برای بازگرداندن مایکل ادواردز دست به کار شد. مایکل ادواردز که پیش از این پیشنهاد باشگاههایی نظیر رئال مادرید، چلسی و منچستر یونایتد را رد کرده بود، صراحتا به مدیران و مالکان لیورپول اعلام کرد که قصد فعالیت به عنوان مدیر ورزشی را ندارد.
اف اس جی که پیشتر خبر جدایی بیلی هوگان از لیورپول و فعالیت او به عنوان مدیر اجرایی جدید گروه ورزشی فنوی را اعلام کرده بود، مذاکرات خود را با ادواردز جهت استخدام او به عنوان مدیر اجرایی باشگاه (CEO) آغاز کرد. در نهایت ادواردز و لیورپول به داستان یکدیگر بازگشتند تا با توجه به سابقه مثبت ادواردز، امیدهای زیادی برای دوران پسا کلوپ در لیورپول وجود داشته باشد.
ادواردز به محض انتصاب به عنوان مدیر اجرایی باشگاه در مصاحبه با وبسایت رسمی گفت:
یکی از اصلی ترین عوامل در تصمیم من، مدیریت و نظارت بر یک باشگاه دوم برای رشد مالی و فوتبالی آنها بود. من معتقدم که در شرایط فعلی این کار لازم و ضروری خواهد بود.
با این مصاحبه، لیورپول رسما اعلام کرد که به دنبال خرید یک باشگاه دوم در فوتبال خواهد بود. اف اس جی پیش از این در ورزش های فوتبال، بیسبال و هاکی سرمایه گذاری های موفقی داشته اما در هیچ رشته ای سابقه مدیریت و مالکیت بیش از یک باشگاه را ندارد.
پروسه انتخاب باشگاه دوم لیورپول
خرید باشگاه دوم ممکن است چیزی گذرا برای طرفداران لیورپول باشد اما ادواردز و اف اس جی، نگاهی بلند مدت به این قضیه دارند. آنها قصد دارند وارد مسیری شوند که پیش از آن منچستر سیتی و چلسی آن را طی کرده اند.
مایک گوردون در ایمیلی به کارمندان باشگاه گفته:
ما به دنبال کمک به تقویت باشگاه در بلند مدت هستیم.
در حال حاضر اف اس جی مشغول جستجوی باشگاهی مناسب برای خرید است، در حالی که پیش از این فقط آنها مالک لیورپول در فوتبال بودند. برخی گمانهزنیها خبر از خرید یکی از باشگاههای برزیلی میدادند، اما ظاهرا آنها به دنبال شرایطی پایدار برای سرمایه گذاری هستند.
بر اساس تحقیقات انجام شده توسط European football’s governing در سال 2023، 230 باشگاه در سراسر جهان که جزو پروژههای چند باشگاهی حساب میشوند، این درحالی است که تعداد این باشگاهها در سال 2012 کمتر از 40 باشگاه بود. طبق این تحقیقات، 13 باشگاه از 105 باشگاه لیگهای برتر اروپا، در یک پروژه چند باشگاهی حاضر هستند. اکثر این پروژهها توسط مدیران و مالکان آمریکایی اداره می شود.
الگوی کار پروژه لیورپول
اف اس جی که از سال 2010 مالکیت لیورپول را در اختیار دارد، برای اعمال این سیستم الگوهایی در اختیار دارد. به عنوان مثال مالکان چلسی سال گذشته باشگاه فرانسوی استراسبورگ را برای پروژهای مشابه خریداری کردند.
خرید استراسبورگ، کاری منطقی از جانب مدیران چلسی بود. آنها هم اکنون میتوانند ستارهها و استعدادهای جوان را بدون درگیری با قانون برگزیت و قوانین کار بریتانیا برای رشد به فرانسه بفرستند.
یک باشگاه زیرمجموعه اروپایی برای باشگاههای انگلیسی، فرصت رشد و پرورش بهتر استعدادهای بین المللی را در اختیار آنها قرار میدهد. به عنوان مثال جوان برزیلی مستعد چلسی، آندری سانتوس، که از واسکو دوگاما در ژانویه 2023 خریداری شد و هم اکنون در استراسبورگ بازی میکند.
مالکیت چند باشگاهی به شما اجازه مانور بیشتر در بازار را میدهد. باشگاهها میتوانند استعدادها را کشف کنند و پرورش دهند. این قضیه زیر نظر یوفا ممکن است کمی سخت به نظر آید. به گفته مسئول تحقیقات، آندریا تراورسو این مسئله یک ریسک بزرگ با پتانسیل بالا است.
سایمون فن کرخوفن، کسی که پیشنهاد خرید یک باشگاه بلژیکی به سیتی گروپ را داد، میگوید:
چیزی که امروزه باشگاهها به دنبال آن هستند، دادن شانس بازی با زمان مناسب به استعدادهای جوان در سطحی حرفهای است. اگر ما به پرتغال و بلژیک نگاه کنیم، تعداد زیادی بازیکن با استعداد و جوان میبینیم که به لیگ برتر، لالیگا و بوندسلیگا منتقل خواهند شد.
یک مسئله دیگر در پرورش استعدادها، این است که پرتغال مارکت بازیکنان برزیلی را در اختیار دارد. این مسئله بسیار برای پروژههای چندباشگاهی جذاب خواهد بود. آنها میتوانند از طریق باشگاههای پرتغالی، بازیکنانی که پاسپورت اروپا ندارند را وارد فوتبال اروپا کنند.
موفق ترین الگو
گروه ورزشی سیتی گروپ(CFG)، واقع در ابوظبی، مالکیت باشگاه های زیادی را در اختیار دارد. منچسترسیتی(انگلیس)، خیرونا(اسپانیا)، پالرمو(ایتالیا)، ترویس(فرانسه)، لومل(بلژیک) تنها چند باشگاه از باشگاههای سیتی گروپ هستند. آنها از سال 2017 شکل جدیدی از مالکیت چندباشگاهی را اجرا میکنند.
بیشتر باشگاه های لیگ برتری دامنه کاری کوچکتری نسبت به CFG دارند. آنها در صورت داشتن زیر مجموعه نهایتا روی یک یا دو باشگاه کار میکنند.
خیرونا فصل خوبی را در لالیگا سپری کرده با این حال، باشگاههای لیگ برتری توجه بیشتری به فرانسه و بلژیک دارند. احتمال میرود با توجه به جذب پدرو مارکز، مسئول سابق پروژه چندباشگاهی سیتی گروپ و مدیر ورزشی موفق فعلی بنفیکا، توسط لیورپول برای تابستان آتی، قرمزهای مرسی ساید، نیم نگاهی به سمت پرتغال داشته باشند. طبق آمار، هم اکنون 16 باشگاه پرتغالی بخشی از پروژههای چند باشگاهی اروپا هستند که 9 تا از آنها در سطح اول پرتغال حضور دارند. پدرو مارکز به واسطه کار در سیتی گروپ آشنایی کاملی با پروژه چند باشگاهی دارد.
نمونههای مشابه
استون ویلا یکی از باشگاههایی است که با پرتغالیها همکاری میکند. آنها 13 ماه پیش ویتوریا را خریداری کردند. چیزی که آنها را برای حضور همزمان در رقابتهای یوفا دچار مشکل میکند اما همچنان این یک قدم رو به جلو برای گروه ورزشی V sport میباشد.
پاریسنژرمن نیز 29 درصد مالکیت براگا را در اختیار دارد. مالکان قطری با سرمایه گذاری در پرتغال به دنبال پیشبرد اهداف خود هستند. این در حالی است که آیدان اُفر از برقراری ارتباط بین اتلتیکو مادرید و فامیلیکائو اطمینان دارد. همچنین استرویل تحت مالکیت دیوید بلیتز، مالک کریستال پالاس، است.
به گفته گاردنر:
پرتغال یک انتخاب عالی برای لیورپول خواهد بود. استون ویلا یک باشگاه آنجا خریده و استعدادها را پرورش میدهد. چلسی نیز در دیگر گزینه پیش روی قرمزها، فرانسه، فعال است. برای شخص من پرتغال و فرانسه بهترین هدف ها خواهد بود.
در آنجا اشتیاق زیادی در مارکت بین باشگاه ها وجود دارد. تاد بولی نیز در پرتغال به دنبال خرید باشگاه است. بعضی موارد در آن اطراف دیوانهوار است. با این حال لیورپول به دنبال باشگاهی مناسب برای خود خواهد بود.
برنامه اف اس جی برای باشگاه دوم لیورپول
به نظر میرسد که پرتغال، فرانسه و بلژیک مقاصد مورد علاقه سرمایه گذاران آمریکایی لیورپول برای آغاز ماجراجویی در اروپاست. مسئله بعدی در خرید باشگاه دوم، سطح آن است.
به نظر نمیآید بزرگترین باشگاه های لیگهای داخلی علاقهای به قرار گرفتن در زیر سایه سایر باشگاههای داشته باشند. این اطمینان در آنها وجود دارد که هرگز قرار نیست از پرایم بازیکن استفاده کنند.
فن کرخوفن توضیح میدهد:
زمانی که من در بلژیک به دنبال باشگاهی برای سیتی گروپ بودم، دلیل استقبال لومل از این پروژه، فن بیس کوچک و محدود آن ها بود. شاید در هر بازی 800 تا 1000 تماشاگر برای بازی های لومل در استادیوم حاضر میشدند. یک شهر کوچک بدون باشگاهی که بازیکنان بتوانند از آن خارج شوند! این برای سیتی گروپ بسیار حائز اهمیت بود.
همین مورد می تواند راهنمای لیورپول نیز باشد. آنها باید به دنبال باشگاهی حرفهای اما کوچک باشند. جایی که طرفداران آن محدود باشند. من تا به حال ندیدهام که طرفداران تیمی از آمدن یه باشگاه مادر استقبال کنند. روش موفقیت در این امر، در سابقه سیتی گروپ موجود است. در تیمهای کوچکی مثل خیرونا، طرفداران از عملکردی در حد متوسط ذوق زده خواهند بود که این بسیار برای تیمهای زیرمجموعه مناسب است.
اگر من به جای لیورپول بودم، به دنبال باشگاهی با پتانسیل زیاد، شرایط حضور در رقابتهای اروپایی و فن بیس کوچک میگشتم. جایی که نیاز نباشد هر سال برای حضور در اروپا رقابت کنم.
طبق اخبار اف اس جی در هر صورت از مسائلی که ثبات شرکت و لیورپول را بهم بزند دوری خواهد کرد، فارغ از حاشیه سودی که این امر میتواند به جای بگذارد. آنها به دنبال یک سرمایه گذاری برای رشد فوتبالی لیورپول و رشد مالی گروه سرمایه گذاری خواهند بود.
فن کرخوفن افزود:
این یک ریسک بزرگ برای باشگاه خواهد بود. نگاهی به لومل بیاندازید، این باشگاه تفاوت زیادی با گذشته خود دارد.
آنها در سطح خود موفقیتهایی کسب کردهاند. منفرد را به توئنته با 4 میلیون یورو فروختند و وینی سوزا با 12 میلیون به شفیلد یونایتد منتقل شد، رقمی بزرگتر از کل گردش مالی تاریخ باشگاه. همه این تغییرات اثر مثبت سیتی گروپ به حساب می آید. آیا مالکان آمریکایی چلسی موفق به خلق تغییری بزرگتر از ابعاد استراسبورگ در تابستان گذشته شدند؟
در مقابل گارند معتقد است:
همه چیز در استراسبورگ با ثبات است. شما میتوانید ببینید چه چیزی بین چلسی و استراسبورگ در حال وقوع است! آنها توسط طرفداران خود شبیه به دو باشگاه همسطح زیر فشار هستند.
از سمتی، ممکن است اعتقاد داشته باشید که استراسبورگ برای خرید به عنوان زیر مجموعه بیش از حد بزرگ است، اما از سمت دیگر آنها باشگاهی هستند که با حضور در اروپا سطح مناسبی دارند. این باشگاهی است که شما علاقه دارید بازیکنان جوانتان را در آنجا بازی دهید. البته که این مسئله میتواند مشکلاتی به بار بیاورد.
باشگاههای لیگ برتری از این باشگاهها برای رشد بازیکنان خود استفاده میکنند، با این حال، چشم خود را به روی سود مالی کار نبسته اند.
به طور کلی خرید باشگاه دوم و شروع پروژه چند باشگاهی، کاری بزرگ از سوی اف اس جی خواهد بود که در کنار رشد فوتبالی باشگاهها، درآمد مالی بیشتر برای مالکان و سهامداران خود را در پی خواهد داشت.
برای شنیدن تحلیلهای صوتی هفتگی در پادکست فوتبال لب، از این لینک به ما گوش کنید!
عسل رضائی،فوتبال لب-چند سالی میشود که وقتی درباره بهترین لیگ جهان صحبت میکنیم نام انگلیس و لیگ برترش خودنمایی میکند. سرمایهگذاری های عظیم و پوشش اخبار این رقابت ها توسط رسانهها سبب شده ستاره های بزرگ این مسابقات را بهترین لیگ داخلی فوتبال جهان بدل کنند. با همین وصف در رده زنان نیز شرایط مشابهی برقرار است. در این مقاله قصد داریم به معرفی لیگ Woman’s Super League یا همان سوپر لیگ زنان بپردازیم.لیگی که باید اشاره کنیم چهره ای برای زنان در مستطیل سبز است.
نمایی از استادیوم امارات در حین برگزاری مسابقهای میان دو تیم ارسنال و منچستریونایتد -رکورد حضور بیشترین تماشاگر در WSL نیز در اختیار این بازی است.
تاسیس:
آغاز مسیر پر فراز نشیب WSL در سال ۲۰۰۹ بود.سالی که ۱۶ تیم برای حضور در فرمت جدید رقابت های سطح اول فوتبال زنان در انگلیس اعلام امادگی کردند.یک سال بعد با اعلام FA،نام لیگ یک ملی زنان به سوپرلیگ زنان انگلیس تغییر یافت.سال بعد تیم های آرسنال،بیرمینگام سیتی،بریستول سیتی،،چلسی،،دانکستر رورز بز،اورتون، زنان لینکلن و لیورپول چراغ اول سوپرلیگ را روشن کردند.
اولین بازی لیگ دربی قرمز و آبی لندن بود.آرسنال در پایان نود دقیقه با تک گل جیلی فلاهرتی پیروز میدان بود. انتهای فصل نیز توپچی ها جام رقابت هارا بالا بردند. همان فصل ریچل ویلیامز با چهارده گل خانم گل مسابقات شد و با بریستول سیتی بر سکوی دومی ایستاد.
۱۳ اوریل سال ۲۰۱۱،الن وایت در سمت چپ و دنی برد در سمت راست در اولین بازی تاریخ WSL
حد فاصل سال های ۲۰۱۱ تا ۲۰۱۶ Super league در فرمت تابستانه در جریان بود اما در سال ۲۰۱۶ اعلام شد که پس از برگزاری یک لیگ بهاری این رقابت ها تبدیل به لیگی سنتی و به همان شکل زمستانه(اکتبر تا مارس) شد.سال ۲۰۱۴ لیگ سطح دومی با نام WSL2 تاسیس شد که بعدها مانند هم رده خود در سطح مردان به چمپیونشیپ تغییر نام داد.
در ابتدای فصل ۲۰۱۷/۲۰۱۸ نیز با راهیابی وستهم و برایتون تعداد تیم های لیگ افزایش یافت. در فصل ۲۰۱۹/۲۰۲۰ منچستریونایتد و تاتنهام نیز به سوپرلیگ زنان اضافه شدند. شکل فعلی جدول رقابت های WSL در همان سال پدید آمد.بانک بارکلیز نیز در همان ابتدای فصل تبدیل به اسپانسر اصلی مسابقات شد. نام لیگ نیز به Barclays Women’s Super League تغییر یافت. زمزمه هایی درباره افزایش تیم ها به ۱۶ عدد در انتهای فصل فعلی یا بعدی به گوش می رسد.
تصویری از جشن قهرمانی باشگاه چلسی در پایان فصل ۲۰۲۲/۲۰۲۳ سوپرلیگ زنان
رکورد ها:
چلسی با ۶ قهرمانی اعم از چهار قهرمانی پی در پی در چهار فصل گذشته در این زمینه رکورددار است. سوفی اینگل بیشترین تعداد بازی در لیگ را با ۱۸۸ بار حضور در در اختیار دارد. ویویانه میدما ماشین گلزنی فعلی ارسنال با ۷۹ گل بهترین گلزن تاریخ رقابتها است و بث مید با ۴۲ پاس گل،ملکه پاس گل سوپرلیگ زنان میباشد. همچنین مری ارپس با ۵۶ کلین شیت بهترین دروازه بان تاریخ WSL است. نکته جالب تر فعال بودن هر چهار بازیکن در لیگ فعلی رقابت ها است. استادیوم امارات،میزبان پرتماشاگرترین بازی های لیگ عنوان پرشورترین استادیوم رقابت ها را به دوش میکشد. استادیومی که میانگین تماشاگرانش از نه تیم PL بیشتر است.
ویویانه میدما،ستاره ۲۷ ساله هلندی،رکوردار گلزنی در سوپرلیگ زنان انگلستان
فصل ۲۰۲۳/۲۰۲۴
رقابتی نفسگیر در فصل فعلی لیگ در جریان است. باشگاه چلسی با تفاضل گل بهتر نسبت به منچسترسیتی با ۴۳ امتیاز صدر جدول قرار دارد.ارسنال نیز در رتبه سوم قرار گرفته است اما همچنان قرمزها میتوانند به کورس قهرمانی بازگردند.بریستول سیتی هم با کسب فقط ۶ امتیاز در منطقه سقوط قرار گرفته است. خدیجه شاو،ستاره سیتیزن ها بهترین گلزن مسابقات است. یونا رایتینگ کنیارد،هافبک شیر های لندن بیشترین پاس گل را داده است و کایرا کیتینگ بیشتر از هر دروازه بانی قفل دروازه خود را بسته نگه داشته است.
با اخراج توماس توخل و انتخاب گراهام پاتر به عنوان جایگزین او، حالا علامت سوالهای بسیاری درباره تغییرات آبیها زیر نظر مربی جدید وجود دارد.
کیارش غریبی، فوتبال لب – پس از باخت یک بر صفر در برابر دینامو زاگرب در هفته ابتدایی لیگ قهرمانان اروپا بود که سران تازهوارد چلسی تصمیم به قطع همکاری با توخل گرفتند و پاتر را به عنوان جایگزین او برگزیدند.
ترس هوداران آبیها از این تغییر بسیار منطقی به نظر میرسد. به هر حال سرمربی محبوب آنها که طعم پیروزی در ۳ فینال را با آنها تجربه کرده بود بار رفتن را بسته بود و دورانی جدید در دست آغاز بود.
حتی اگر از خود توخل هم بپرسیم، او نیز به افت عملکرد تیمش در نیمه دوم دوران حضورش در چلسی اذعان میکند. شاید در تعداد بردها، باختها و مساویها تفاوت زیادی احساس نشود اما عملکرد شاگردان توخل از لحاظ دفاعی پسرفت چشمگیری داشته است.
در پنجاه بازی دوم دوران توخل، آنها ۲۹ گل بیشتر از پنجاه بازی اول دریافت کردند و با ۱۳ کلینشیت کمتر نسبت به روزهای آغازین سرمربی آلمانی در چلسی، اوضاع عقب زمین آبیها از همیشه بحرانیتر به نظر میرسید.
اما آیا گراهام پاتر میتواند دردی را از چلسی دوا کند؟ خب ابتدا نگاهی به عملکرد این مربی در برایتون میاندازیم. همانطور که در تصویر زیر مشخص شده، پاتر هیچگونه تعلق خاطری به چینش خاصی ندارد و دائما در حال تغییر آن است.
از همینرو، پاتر خود را بسیار منعطف نشان داده و به هواداران ثابت کرده که هرگاه کار برای او و تیمش گره بخورد، هیچ عبایی از قبول و تغییر اشتباهاتش نداشته است.
برای مثال در بازی برابر فولام، او تیمش را با سیستم ۳۵۲ و بدون هیچ مهاجم کلاسیکی به زمین فرستاد و فقط پس از ۱۵ دقیقه، چینش ۴۲۳۱ را جایگزین ترکیب اولیه کرد. به طور کلی، این سرمربی انگلیسی تلاش میکند تا تاکتیکها و ترکیبهایش را با توجه به حریف مقابلش انتخاب کند.
با توجه به نمودار زیر، واضح است که پاتر دوست دارد تا تیمش فوتبالی مالکانه بازی کند. مسئلهای که در روزهای اول حضور او در جمع برایتونیها زیاد روشن نبود اما پس از اینکه او توانست تفکراتش را برای بازیکنان جا بیندازد، روز به روز صبر و هوشمندی بیشتری از شاگردان پاتر در هنگام گردش و مالکیت توپ دیده میشد.
حتی در فصل گذشته، نحوهای که آنها از توپ هنگام مالکیت استفاده میکردند بیشتر شبیه تیمهایی بود که برای کسب جایگاه اروپایی میجنگند و البته شباهتهای کمی به گردش توپ شاگردان توخل در چلسی نداشت.
تیمی که پاتر از هیوتون، سرمربی سابق مرغابیها تحویل گرفت، بیشتر شبیه تیمی بود که به هر دری میزند تا از سقوط قرار کند. تیمی که با چینش یک لو بلاک در وسط زمین و با استفاده از ضدحملات و ضربات ایستگاهی تلاش میکرد تا حداقل امتیازات را به دست بیاورد و هیچ تلاشی برای تحت فشار قرار دادن حریف و یا بازی مالکانه انجام نمیداد. اما با ورود پاتر از فصل ۲۰۱۹/۲۰، برایتون هر روز یک قدم بیشتر از خرابههای هیوتون دور میشد و به سمت فوتبال با هویتتری قدم برمیداشت.
شاید در روزهای ابتدایی، این تغییرات به چشم طرفداران سفید و آبیها نمیآمدند ولی با آغاز فصل دوم پاتر بود که برایتون کیلومترها از تیمی که طرفداران به یاد داشتند فاصله داشت. حالا آنها اعتماد به نفس بسیار زیادی در هنگام مالکیت داشتند و قواعد بازیابی توپ را بلد بودند. تغییرات به نحوی بود که در فصل ۲۰۲۰/۲۱، برایتون پاتر، یکی از بهترین تیمهای پریمیرلیگ در محافظت و جلو بردن توپ پس از بازپسگیری آن طی ۵ سال گذشته بود.
ولی این تیم فقط در ابعاد مالکیت پیشرفت نکرده بود. سیستم پرسی که پاتر از بازیکنان خود درخواست میکند، برایتون را تبدیل به یکی از بهترین تیمهای لیگ در بازپسگیری توپ بلافاصله بعد از دست دادن آن کرده است.
تنها بخشی از بازی که پاتر نتوانسته در آن برایتون را به جمع ۱۰ تیم ابتدایی لیگ برساند، تبدیل کردن حملات به موقعیتها و گلها بوده است. مسئلهای که بخشی از آن مرتبط با مهاجمانی است که سطح کیفی لازم برای بازی در یک تیم بالا جدولی پریمیرلیگ را ندارد و طبیعتا بخش دیگر آن به عهده مربی است.
حال با وجود همه اینها، پاتر پروژه خود با برایتون را هرچند ناتمام پشت سر گذاشته و وارد چالش جدیدی در زندگی خود شده است. چالشی که میتواند او را به اوج برساند یا شاید حتی دوران مربیگیری او زودتر از موعد به پایان برساند.
تقریبا سرمایهگذاریهای کلان روی بازیکنان بالا ۳۰ سال در فوتبال تبدیل به تابو شده بود اما در این تابستان اوضاع کمی فرق داشت.
کیارش غریبی، فوتبال لب – در سالیان اخیر باشگاههای فوتبال تلاش کردهاند تا از خرج پولهای هنگفت برای بازیکنان بالا ۳۰ سال خودداری کنند. اما شرایط کمی فرق کرده است. انگار که دوباره زور عنصر تجربه به قدرت جوانی چربیده. برخلاف اتفاقی که در سالهای اخیر افتاده بود، بازار نقل و انتقالات بازیکنان مثبت ۳۰ سال در ۶ ماه گذشته بسیار داغ بوده است.
برای مثال کیران تریپیر در زمستان ۲۰۲۲ و در ۳۱ سالگی توسط نیوکسل به خدمت گرفته شد. یا فیلیپه کوتینیویی که در آستانه ۳۰ سالگی به صورت قرضی به استون ویلا پیوست و قرارداد خود را در ابتدای تابستان دائمی کرد.
همچنین کاسمیرو، کالیدو کولیبالی و روبرت لواندوفسکی از آن دسته بازیکنانی بودند که با انتقالهایی گران قیمت در این تابستان از تیمی به تیمی دیگر منتقل شدند.
اما چرا؟ از خرید های هیجانی میتوان به عنوان عامل اصلی این انتقالها نام برد. برخی از این خرید ها حاصل عملکرد بد تیمها در بازی های ابتدایی فصل میباشند. زمانی که نیاز به یک بازیکن شدیدا احساس میشود و باشگاه روی قابل دسترسترین گزینه ممکن میگذارد.
بیشک، یکی دیگر از دلایل این قضیه واقعبینی میباشد. از هر طرفی که بخواهیم به داستان نگاه کنیم، بازیکنان جوانتر هیچگاه کاملا کافی نیستند و عنصر تجربه در خیلی از مواقع تفاوتها را ایجاد میکند. پس طبیعی است باشگاهی مانند چلسی در کنار بازیکنان جوانی مانند کیرنی چوکووئمکا و چزاره کاسادی به دنبال جذب امثال کولیبالی و اوبامیانگ باشد.
با این وجود باشگاههایی مانند لیورپول و منچسترسیتی که از ابتدا با برنامهای مشخص شده پا به پنجره تابستانی میگذارند، هرگز نیاز به چنین خرید هایی پیدا نمیکنند. اکنون حدود ۶ سال میشود که سران لیورپول هیچ بازیکن بالا ۳۰ سالی را برای ۳ خط جلوئی خود خریداری نکردهاند. همچنین از آخرین باری که منچسترسیتی برای بازیکن بالا ۳۰ سالی پولی خرج کرد به بیش از یک دهه پیش بازمیگردد.
ساعاتی پیش چلسی و تاتنهام در دیداری پر از اتفاق در خانهی آبیها به مصاف هم رفتند که نهایتاً با نتیجهی ۲ بر ۲ به اتمام رسید.
ایلیا درویش، فوتبال لب – چلسی در نیمهی اول کاملا تیم برتر میدان بود و لیاقت گل برتریشان در دقیقه نوزدهم بازی را داشتند. آبیهای لندن از روی ضربه کرنر با همکاری دو خرید جدیدشان به گل رسیدند. سانتر دقیق و زیبای کوکوریا با والی پرقدرت کولیبالی همراه شد تا چلسی از تاتنهام پیش بیفتد.
در نیمهی دوم اما، شرایط متفاوت شد و شاگردان کونته کمی به خودشان آمدند. اسپرز موفق به خلق دو موقعیت حساس برای گلزنی شد که توسط هری کین و سون هیونگ مین از دست رفت با اینحال سفیدها اعتماد به نفسشان را پس گرفته بودند و خود را شایستهی رسیدن به گل تساوی میدیدند. در چنین شرایطی بود که شوت سرکش هافبک دانمارکی تاتنهام امیل هویبرگ ادوارد مندی را مغلوب کرد و قفل دروازهی چلسی را شکست.
توخل و شاگردانش صحت گل را قبول نداشته و معتقد بودند که VAR وظیفه دارد تا صحنهای که ستاره آلمانی چلسی کای هاورتز با تکل بنتاکور توپ را از دست داد مورد بررسی قرار دهد. صحنهای که شاید بهنظر خطا میرسید اما داور تصمیم گرفت که از اتفاق مذکور تا لحظهی گل اسپرز زمان زیادی گذشته و تاثیری در گل به ثمر رسیده نداشتهاست. تصمیمی که مورد قبول سرمربی آلمانی نبود و به اعتراضاتش پایان نداد.
البته آنتونی تیلور داور مسابقه تنها شخصی نبود که پس از گل تساوی تاتنهام با توماس توخل دچار درگیری شد. نوع خوشحالی آنتونیو کونته پس از گل تساویبخش شاگردانش نیز موجب خشم توخل و شروع درگیری بین دو سرمربی شد. جدلی که تا پس از سوت پایان مسابقه هم ادامه داشت.
توماس توخل پس از دریافت گل تساوی، سزار آزپیلیکوئتای اسپانیایی را جایگزین جورجینیو کرد تا تغییر پستهایی در تیمش رخ دهد. با این تعویض، لوفتوس چک از وینگبک راست به پست هافبک میانی به جای جورجینو، ریس جیمز از دفاع میانی به وینگبک راست بهجای چک و نهایتا سزار جایگزین ریس جیمز در دفاع میانی شد. همین تغییر پست باعث شد تا کمتر از ۱۰ دقیقه، ریس جیمز به عنوان وینگبک با حضور در باکس تاتنهام روی پاس رحیم استرلینگ دروازهی هوگو لوریس را برای دومین بار باز کند تا چلسی مجددا ۳ امتیاز مهم دربی را در جیب خود ببیند.
و البته توماس توخل هم پس از به ثمر رسیدن گل برتری، خوشحالی دقایق قبل آنتونیو کونته را بی جواب نگذاشت و فریادزنان از جلوی سرمربی ایتالیایی عبور کرد و شادیاش را با هواداران به اشتراک گذاشت.
نهایتاً در آخرین دقایق از وقتهای تلف شده، هری کین روی سانتر ارسالی توسط ایوان پریشیچ از روی نقطه کرنر گل تساوی را به ثمر رساند تا موجی از خشم و ناراحتی در استمفورد بریج شکل بگیرد. هرچند توماس توخل باز هم به گل دریافتی معترض بود و اعتقاد داشت بازیکن تاتنهام بر روی کوکوریا مرتکب خطا شده و گل نباید پذیرفته شود. اما مجددا آنتونی تیلور با توخل مخالف بود و نبرد دو تیم با نتیجهی ۲ بر ۲ به اتمام رسید. اما اتمام بازی، پایان درگیری دو سرمربی نبود و در لحظهای که برای اجرای خوشوبش مرسوم قصد داشتند با یکدیگر دست بدهند، مجددا دچار درگیری شدیدی شدند که منجر به اخراج هر دو سرمربی توسط آنتونی تیلور شد.
مشخصاً چلسی پس از ترک زمین طرف ناراحت میدان بود. شیرهای لندن در شرایطی ۲ امتیاز بازی را از دست دادند که دقایق زیادی تیم برتر زمین بودند و عملکرد بهتری از رقیب همشهری داشتند. اما اگر از نتیجهی بازی بگذریم، احتمالاً توماس توخل از عملکرد تیمش راضی خواهد بود. شاگردان توخل بدون لوکاکو، پرس بهتری را در زمین حریف اجرا میکردند و ریتم بازی را در دست داشتند. همچنین خریدهای تابستانی چلسی امیدوار کننده نشان دادند. گل اول آبیها روی همکاری کولیبالی و کوکوریا به ثمر رسید و سازندهی گل دوم نیز رحیم استرلینگ بود. نمایش امشب، میتواند طرفداران چلسی را به آینده امیدوار کند.
اما در سمت دیگر ماجرا؛ ریاکشنها و حرکات کونته خود نشاندهندهی میزان اهمیت این دیدار برای سرمربی ایتالیایی بود. اسپرز در این فصل تحت هدایت کونته، با انتظارات زیادی روبروست و وظیفهی خود میدانستند حتی در روزی که خوب نیستند هم شخصیت و روحیهی پیروزیطلب خود را حفظ کنند و تن به شکست ندهند. امری که با گل دقایق پایانی هری کین محقق شد. خوشحالی بیحد و اندازهی آنها با هواداران را میتوان نشانهی رضایتشان از نتیجهی نهایی بازی دانست.
باشگاه بارسلونا به فرنکی دیانگ، هافبک هلندی خود اطلاع داد قراردادی که مدیریت قبلی با او امضا کرده است جرم محسوب میشود و آنها باید به توافقات قبلی بازگردند.
محمد حسین فرخی لاشیدانی، فوتبال لب – با وجود توافق منچستر و کاتالانها در هفتههای گذشته، دیانگ از پیوستن به یونایتد خودداری کرد. طبق گفته رسانهها دلیل این اتفاق طلب حقوق ۱۸ میلیون یورویی دییانگ از باشگاه است.
باشگاه بارسلونا در اکتبر ۲۰۲۰ قراردادی جدید با هافبک خود امضا کرد تا با کاهش حقوق بازیکن در دو فصل ۲۰۲۱ و ۲۰۲۲ بتواند مقداری از فشار مالی ایجاد شده بکاهد. قرارداد گونه ای بود که این مبلغ کاهش یافته به حقوق بازیکن در ۴ سال آینده پخش میشد و پایان قرارداد بازیکن از سال ۲۰۲۴ به ۲۰۲۶ تغییر میکرد.
بارسلونا طی نامه ای به دیانگ در ماه گذشته اعلام کرد خود را در موقعیتی میبیند که میتواند با اقدام قانونی و مجرمانه خواندن تجدید قرارداد بازیکن با باشگاه، اقدام به فسخ قرارداد جدید و بازگشت توافقات به قبل بکند.
منابع نزدیک به بارسلونا میگویند که بعد از این نامه صحبتهای مدیریت جدید باشگاه با بازیکن ادامه داشته و گونهای بوده است که بازیکن و وکلایش را مورد اتهام برای مشارکت با مدیران پیشین در امضای قرارداد مجرمانه قرار میدهد.
وضعیت پیش رو میتواند مهر تاییدی بر سخنان رییس اتحادیه بازیکنان هلندی، ییوْگینی لِوچنکو، باشد که بیان کرده بود دیانگ را قربانی اخاذی بارسلونا شده است. گفتهای که رییس کنونی بارسلونا آن را تکذیب کرده و هرگونه اقدام خلاف قانونی را رد کرده است.
در حالی که لاپورتا در تلاش است تا بازیکن را راضی به گذشتن از طلب ۱۸ میلیونی خود بکند، FIFPRO، اتحادیه بازیکنان حرفهای فوتبال، بر فرایند قانونی و اتفاقات رخ داده نظارت میکند و وکلای خود را مأمور به بررسی مشکلات پیش آمده کرده است.
گفتنی است که این تجدید قرارداد با سه بازیکن دیگر در همان روز اعلام شده بود و این نگرانی را ایجاد میکند که بارسا در صورت موفقیت، اقدام به تغییر در وضعیت لانگله، پیکه و ترشتگن بکند. هنوز خبر دقیقی از صحبت های باشگاه با این بازیکنان منتشر نشده است.
بالاخره پس از یک جنگ هایجکی بزرگ، این بارسلونا بود که توانست رافینیا را جذب کند. باهم نگاهی خواهیم داشت بر پروسه این انتقال.
کیارش غریبی، فوتبال لب – قصد رافینیا از ابتدا رفتن بود. دکو، ایجنت او و بارسلونا از ژانویه بایکدیگر در ارتباط بودند و بر سر مسائل شخصی به توافق رسیده بودند. اما بارسلونا منابع مالی کافی برای بستن این معامله را نداشت و همین باعث شده بود تا باشگاههایی مانند چلسی، تاتنهام، آرسنال و منچستریونایتد از شرایط استفاده کنند و علاقه خود را به وینگر برزیلی ابراز کنند.
به دلیل رقابت دیرینه شیاطین سرخ و رز های سفید، لیدزیها حاضر نبودند تا رافینیا را با مبلغی کمتر از ۶۰ میلیون پوند به یونایتد بفروشند. پس پرافتخار ترین تیم انگلستان سریعا از کورس حذف شد.
تاتنهام تیم دیگر حاضر در این کورس بود. طبق گزارش اتلتیک، پایخت نشینها پیشنهاد پول نقد به علاوه یک بازیکن جهت معاوضه را پیشنهاد کردند اما موضع لیدز مشخص بود؛ آنها فقط پول را میپذیرفتند. زیرا بازیکنانی مانند چارلس دیکلرته را زیر نظر داشتند و برای آوردن آنها به الند رود تلاش میکردند. اما خود رافینیا هم مشتاق این انتقال نبود. زیرا او میترسید که آنتونیو کنته او را برای استفاده در نقش وینگبک راست در نظر داشته باشد و از پست اصلی خود دور شود.
دیگر تیم شمال لندن یعنی آرسنال با اعتماد به نفس بالایی وارد این جنگ شد. آنها بر این باور بودند که رقابت اصلی برای جذب رافینیا با دیگر همشهری خود یعنی چلسی است و از ابتدا تاتنهام را در کورس بازنده میدانستند. آرسنال خیلی سریع رافینیا را در صدر لیست اولویت های خود قرار دارد و پیشنهادی به ارزش ۳۵ میلیون پوند را برای لیدز ارسال کرد که توسط لیدز رد شد. آنها قرار گذاشتند که در ۲۸ ژوئن با پیشنهادی جذابتر برگردند اما باز هم خبری از توافق نبود و آرسنال هم از این رقابت کنار کشید.
اما عصر ۲۸ ژوئن به این زودی تمام نمیشد. در سمت دیگر لندن، چلسی احساس میکرد به دلیل حضور در لیگ قهرمانان اروپا، رابطه نزدیک تیاگو سیلوا و رافینیا و سابقه بازی دکو، ایجنت او در تیم لندنی، بتواند به راحتی معامله را جوش بدهد. پس در بعد از ظهر ۲۸ ژوئن پیشنهادی به ارزش ۵۵ میلیون پوند را به لیدزیونایتد ارائه کردند. سفید پوش های یورکشایر این پیشنهاد را پذیرفتند و چلسی در حال آمادهسازی تست های پزشکی بود. ناگهان بارسلونا دوباره وارد رقابت شد.
درست چند ساعت بعد از پذیرش پیشنهاد چلسی توسط لیدز، دکو در بارسلون حاضر شد. با وجود علاقه به انتقال به چلسی، اولویت رافینیا همیشه بارسلونا بود و دکو آخرین تلاشها رو برای برآورده کردن آرزوی بزرگ او انجام میداد. اما مسئولین لیدز سریعا موضع خودشون را مشخص کردند. آنها با مبلغی کمتر از پیشنهاد چلسی یا قسط بندی مبلغ انتقال موافقت نخواهند کرد. رافینیا تا مشخص نشدن شرایط بارسلونا به چلسی پاسخی نمیداد و آماده میشد که به تمرینات پیشفصل شاگردان جسی مارش اضافه شود.
بارسلونا عقب نکشید و پیشنهادی را برای لیدز ارسال کرد که باعث شد درون باشگاه انگلیسی احساس بشود این انتقال شدنیست. این پیشنهاد شامل ۵۸ میلیون یورو مبلغ ثابت به ۱۰ میلیون یورو متغیرات بود که مجموعا چیزی حدودی ۷۰ میلیون یورو برای بارسلونا آب میخورد. مسئله ای که همگان را شگفت زده کرده بود. بارسلونا چگونه با شرایط مالی کنونی، چنین پیشنهاد هایی را برای به خدمتگیری بازیکنان ارسال میکند؟ سرانجام لیدزیها این پیشنهاد را پذیرفتند و به رافینیا اجازه سفر به بندر بارسلون داده شد.
دو تیم چلسی و لیل بازی رفت خودشونو در مرحله یک هشتم لیگ قهرمانان در تاریخ سوم اسفند ماه ۱۴۰۰ در ورزشگاه استمفورد بریج شهر لندن برگزار کردند که تیم انگلیسی موفق شد با دو گل کای هاورتز و کریستین پولیشیچ، لیل رو به کشورش بفرسته. در این مینی آنالیز، تحلیل کوتاه بازی از دیدگاه محمد حسین فرخی لاشیدانی رو باهم میشنویم.
شما هم اگه در مورد این بازی نظری دارید توی کامنت ها برامون بنویسید.
آنالیز این بازی با محفل:
برای مشاهده همه مینی آنالیز های فوتبال لب اینجا کلیک کنید!