پس از کسب دومین قهرمانی در چهار سال اخیر با اسپورتینگ لیسبون، توجه باشگاههای بزرگ فوتبال اروپا به روبن آموریم جلب شد، و حالا؛ منابع مختلف خبری، پیوستن این سرمربی ۳۹ ساله و جوان پرتغالی را به منچستریونایتد تأیید میکنند. آموریم اسپورتینگ را به ویترین جذابیت لیگ پرتغال تبدیل کرده و در این فصل، آنها با ۳۰ گل زده و ۲ گل خورده در ۹ پیروزی از ۹ هفته ابتدایی، عملکرد فوقالعاده و بینقصی داشتهاند. پیش از آغاز فصل، آموریم مذاکراتی با دو باشگاه لیگ برتری دیگر یعنی لیورپول و وستهم داشت و حتی در ماه آوریل برای مذاکره با وستهم به لندن نیز سفر کرد اما در نهایت، تصمیم به تمدید قرارداد با اسپورتینگ گرفت. در این مطلب، به دلایل توجه باشگاههای بزرگ به آموریم میپردازیم.
معمار اسپورتینگ نوین
رشد آموریم به عنوان سرمربی سریع و غیرمنتظره شکل گرفت؛ او که مربیگری خود را سال ۲۰۱۸ در سطح سوم فوتبال پرتغال با تیم “کاسا پیا” آغاز کرده بود، سه ماه پیش از قبول هدایت تیم اصلی براگا در ژانویه ۲۰۲۰ روی نیمکت تیم دوم آنها نشست. با کسب ۱۰ پیروزی در ۱۳ بازی روی نیمکت براگا، توجه اسپورتینگ لیسبون به آموریم که سابقه بازی در بنفیکا داشت جلب شد و او در ۳۶ سالگی، تبدیل به پنجمین سرمربی اسپورتینگ طی دو سال حضور شد. آموریم در اولین سال حضورش، به رده چهارم لیگ رسید اما در دومین فصل، برای نخستین بار در ۱۹ سال اسپورتینگ را به قهرمانی در لیگ پرتغال رساند. اسپورتینگ در دوران آموریم، به دو قهرمانی در لیگ کاپ پرتغال هم رسیده اما بیشک دستاورد قابلتوجه او، تبدیل شدن اسپورتینگ به تیم اول پرتغال بعد از سالها ناکامی بودن است.
با استفاده از دادههای ClubElo ( که معیاری برای قدرت تیمهاست) میتوان رده اسپورتینگ در دهه گذشته به این سمت را اندازهگیری کرد و همانطور که در نمودار پیداست، اسپورتینگ زیر نظر آموریم به قدرتمندترین فرم خود در یک دهه اخیر رسیدن است. او در دوران حضور خود روی نیمکت اسپورتینگ، جسارت و عطش خود برای به کار گرفتن بازیکنان جوانی چون گونسالو ایناسیو، ماتئوس نونس، عثمان دیاموند و نونو مندس را نشان داده است و این موضوع منجر به افزایش کیفیت تیم با توجه به داشتههای آنها شده است.
برونو فرناندز تنها یک ماه پیش از انتصاب آموریم به منچستریونایتد منتقل شد اما انتقال مندس به پاریسنژرمن، نونس به ولورهمپتون، پدرو پورو به تاتنهام، مانوئل اوگارته بازیکن فصل منچستریونایتد به پاریسنژرمن و ژائو پالینیا به فولام، بخشی از درآمدزاییهاس اسپورتینگ از طریق فروش بازیکنان ارتقاء یافته در دوران آموریم بوده است. آموریم در دوران حضور خود, سبک بازی باثبات و مشخصی داشته و این یکی از دلایل موفقیت این تیم به شمار میرود؛ حالا سوال اینجاست که سبک بازی آموریم در اسپورتینگ چگونه بوده است؟
آشنایی با سبک بازی آموریم
روی کاغذ تیم آموریم با ۳-۴-۳ یا ۱-۲-۴-۳ مبتنی بر مالکیت بالا، تنوع برنامههای هجومی و ساختار دفاعی مستحکم بازی میکند. در بازیسازی، آنها از هافبکهایی در خطوط مختلف زمین استفاده میکنند تا کار انتقال توپ از دفاع به حمله از طریق کانال میانی سریعتر شکل بگیرد. وینگبکها در این سیستم بالا و لی خط. بازی میکنند تا به دنبال ایجاد فضا در خط دفاعی حریف باشند و جلوتر از آنها، دو هافبک تهاجمی در نیمفضاها به دنبال خلق موقعیت و نزدیک شدن به تک مهاجم تیم هستند.
در زمین بازیسازی از عقب، آموریم معمولاً از بازیکنان خود میخواهد در سیستم ۲-۲-۲-۴ قرار بگیرند. در فصل گذشته، مدافع میانی این تیم یعنی سباستین کواتس به خط میانی اضافه میشد تا کار با توپ و زوایای پاس بهتر شکل بگیرد. شناور بودن خط حمله تیم اسپورتینگ و ایدههای آنها در مقایسه با سایر تیمهای اروپا در این حوزه کاملا مشخص است. برای مثال در آمار «مقاومت پرس» که بر اساس لمس توپ در یکسوم ابتدایی زمین به ازای هر تکل حریف تعریف میشود، این تیم امتیاز ۹۸ از ۹۹ را به دست آورده است که نشان میدهد تیم اسپورتینگ توانایی زیادی در پرسگریزی دارد. در هفت لیگ برتر اروپایی، تنها منچسترسیتی و اینتر میلان بیش از اسپورتینگ با ۷۴.۹ لمس توپ به ازای هر تکل حریف عملکرد بهتری داشتهاند.
در زمان مالکیت توپ، تیم آموریم میتواند از طریق پاسهای کوتاه یا بازی مستقیم برای بازیکنان کناری، خلق موقعیت کنند. نمره گردش توپ این تیم، ۶۰ از ۹۹ هست که نشان میدهد این تیم به اندازه تیمهای تیمهای مسلط بر توپ در لیگهای معتبر اروپایی، کمتر به دنبال حفظ مالکیت توپ است اما این موضوع نشان میدهد که آموریم در زمان بازیسازی، برنامههای متنوعی را برای خلق موقعیت دنبال میکند.
با این حال، این نمره نشاندهنده حمله باحوصله اسپورتینگ نیز هست. هیچ تیمی در فصل گذشته لیگ پرتغال، حمله با بیش از ۱۰ پاس متوالی انجام نداده است و همزمان، هیچ تیم هم به اندازه آنها با ۷۴ حمله مستقیم، بازی طولی انجام نداده است که نشان از تطبیقپذیری تیم آموریم با شرایط بازی و تیم حریف دارد. برای مثال فصل گذشته مقابل تیمی با دفاع چند لایه از عقب زمین مانند ویتوریا گیمارش، اسپورتینگ با پاسهای تک ضرب و استفاده از فرار عمقی ویکتور گیوکرش دروازه حریف را باز کرد اما این مهاجم ملیپوش سوئدی با قد و قامت خود، تغییراتی را در سبک بازی این تیم ایجاد کرده است.
حضور این بازیکن ۱۸۷ سانتیمتری در خط حمله اسپورتینگ، میل به بازی مستقیم در تیم آموریم را هم افزایش داده است و وقتی او گلزنی نکند، قدرت بدنی او و فرارهای عمقی وی برای سایر بازیکنان فضای مناسب ایجاد میکند. تنها هری کین از بایرن مونیخ و لوک دییونگ از آیندهوون فصل گذشته بیش از گیوکرش گل و پاس گل در هفت لیگ معتبر اروپایی ثبت کردند. گیوکرش، یکی از کلیدیترین بازیکنان فصل گذشته فوتبال اروپا بوده اما مسئله اصلی تیم اسپورتینگ، تغییر در سبک بازی باحوصله این تیم و بازیسازی با تنوع بیشتر در فصل گذشته بوده است. موضوعاتی که میتوان آن را در گراف زیر مشاهده کرد.
رویکرد بدون توپ
هواداران منچستریونایتد که این روزها مشکلات دفاعی زیادی دارند؛ به شدت نگران تاکتیکهای دفاعی آموریم هستند. در زمان مالکیت توپ حریف، اسپورتینگ آموریم عملکرد مطلوبی داشته و فصل گذشته در مسابقات هفت لیگ معتبر اروپایی، تنها آرسنال و فاینورد امید گل بدون پنالتی کمتری نسبت به اسپورتینگ برای حریفان مهیا کردند. حریفان اسپورتینگ به طور میانگین در هر بازی، ۰.۷۸ امید گل بدون پنالتی خلق کردهاند. سیستم اسپورتینگ در دفاع، معمولاً ۱-۴-۵ یا ۳-۲-۵ است که اجازه نمیدهد بازیکنان حریف از عمق دفاع اسپورتینگ موقعیت خلق کنند و حریف را به کنارهها متمایل میکند.
استفاده اسپورتینگ از خط دفاع ۵ نفره به این معنا است که میتوان در لحظاتی این موضوع را دید که یکی از مدافعان میانی سمت چپ یا راست، برای پرس کردن مهاجمان حریف از پست خود خارج شود و مطمئن باشد که همتیمیها، پشت سر او را پوشش میدهند. با این وجود، پرس از بالا با نمره ۹۵ از ۹۹ و بالا بازی کردن تیم با نمره ۸۳ از ۹۹ نیز در دستور کار اسپورتینگ قرار دارد.
در لیگ پرتغال، تنها بنفیکا بیش از اسپورتینگ در یکسوم دفاعی حریف موفق به کسب توپ شده است. برای این سبک از بازی، نیاز به یک هافبک؛ با قابلیتهای مناسب در فاز تدافعی احساس میشود که پس از مانوئل اوگارته و ژائو پالینیا، این وظیفه به مورتن هیولمند ۲۵ ساله محول شده است. توانایی پوشش دادن کانالهای کناری، بازپسگیری توپ و جلوگیری از بازیسازی حریف نقش بزرگی در ایدههای خط میانی تیم آموریم دارند.
با توجه به اینکه بازیکنان کناری اسپورتینگ میل زیادی حضور در نقاط بالایی زمین دارند، محور دوگانه خط هافبک این تیم وظیفه مشخصی در پوشش دادن فضاهای کناری برای جلوگیری از ضدحملات حریف خواهد داشت. موضوعی که توسط هیولمند و براگانچا در تیم اسپورتینگ انجام میشود اما معلوم نیست آیا بازیکنانی چون اریکسن، کاسمیرو، اوگاته و ماینو میتوانند این وظیفه را در یونایتد انجام دهند یا خیر.
با این حال، این ضعف دفاعی در ایجاد کردن فضا در کانالهای کناری برای تیمهای حریف، میتواند در لیگ برتر انگلیس به یکی از نقاط ضعف منچستریونایتد تبدیل شود.
در نهایت، نمیتوان موفقیت آموریم در یونایتد بحرانزده این روزها را تضمین شده دانست، شرایط لیگ برتر انگلیس و لیگ پرتغال، تفاوتهای زیادی دارد. نهایتا؛ میتوان گفت که حتی در لیگ پرتغال نیز، تبدیل کردن یک تیم به یکی از بهترین تیمهای دفاعی و هجومی در فوتبال اروپا، نشاندهنده تواناییهای بالای یک سرمربی است.
در پایان، آموریم را باید یک رهبر کاریزماتیک که به رشد دادن بازیکنان جوان، پیشرفت دادن عملکرد بازیکنان و کسب افتخار مشهور است توصیف کرد؛ سرمربی جوانی که با این خصوصیات، حالا به دنبال ماجراجویی جدید در اولدترافورد خواهد بود.
امیرحسین محمودی، فوتبال لب– مهمترین دلیل برای ماندن تنهاخ در یونایتد، این بود که گفته میشد او فرصت این را نداشت که با گروه برتر مدیریتی و اینئوس در منچستریونایتد کار کند. شاید تا آخرین لحظه هم نکرد.
نه تنها چون 14بازی در فصل 2024-25 از دیدگاه برخی “فرصت” محسوب نمیشود، بلکه یک تیم نخبه مدیریتی به هیچ سرمربیای یکسال تمدید قرارداد نمیدهد و چهار ماه بعد اخراجش کند.
شاید این کار ناجوانمردانهای از سمت اینئوس، مالک مشترک یونایتد بود. بههرحال این تابستانی بود که مهمترین اولویتها مورد بحث قرار گرفت. از ساخت استادیوم جدید تا بازسازی زمین تمرینی کارینگتون که تیم مدیریتی جدید به فکر تغییر در آنان افتاد. اما بزرگترین مسئله کنار یا روبروی تنهاخ قرار گرفتن بود. مسئلهای که مالک اقل تیم یعنی سر جیم رتکلیف باید بعد از رسمی شدن خرید سهام باشگاه توسط تیم اینئوس در ماه فوریه، روبرو میشد. و اخبار اخراج تنهاخ (که روز دوشنبه توسط اتلتیک مطرح شد) به این معنی بود که نگهداشتن تنهاخ در مسئولیت منچستر تا پایان فصل گذشته اشتباه بود، اشتباهی که برای آنان هزینه هم در بر داشت. روزهای تنهاخ بعد از عملکردش در ماه می به شمارش افتاد. بعد از پیشنهاد تغییر مربی که در یک جلسه متشکل از تیم اینئوس در موناکو برگزار شد، بعد از رسیدن یونایتد به فینال افای کاپ به تعویق افتاد.
یونایتد جلساتی با کاندیدهای مختلف برگزار کرد، جزئیاتی که در بازی ومبلی کنار زده شد. زمانی که مذاکرات با کاندیدها به تعویق افتاد، یونایتد سعی کرد با کاندیداهای مربیگری ارتباط برقرار کند، که باعث ایجاد سایه بر روی بازی فینال افای کاپ شد. زمانی که صحبت با کاندیداها به تعویق افتاد، به طوری که برد برابر منچستر سیتی غیر محتمل بهنظر میرسید، یونایتد به جای عوض کردن تنهاخ سعی کرد او را نگه دارد. اما با توجه به مانورهای زیاد در تغییر سرمربی، نشان میداد این فرصت اینئوس به تنهاخ، اعتماد؛ همچنان به او وجود دارد.
حالا، به دنبال تابستانی که در آن اینئوس به دنبال کاهش هزینههاست، یونایتد باید خیلی بیشتر از مقداری که در صورت اخراج تنهاخ در تابستان میکردند، خرج کنند.
با توجه به این که یونایتد سعی در کم کردن مخارجش داشت، آنها بیشتر از 200میلیون پوند (260میلیون دلار) در این پنجره نقل و انتقالاتی خرج کردند. در تابستانی که هدفهای تنهاخ مد نظر این تیم بود. با وجود تمام قدمهای مثبتی که اینئوس در یونایتد برداشته، به نظر در مهمترین تصمیم خوب عمل نکردند، که باعث میشود به عنوان اولین اشتباه بزرگشان در نظر گرفته شود.
در عین حال، گلیزرها از این اتفاق کاملا مصون هستند، چون این اشتباهی مدیریتی تقصیر آنها نبوده. پنجمین مربی دائمی انتخابی آنها بعد از دوران سر الکس و همچنان دارا بودن 69/1 درصد باشگاه، و کسانی که گندکاریشان را جمع کنند. این، وقتی که رتکلیف 1/3 میلیارد پوند خرج کرد تا بتواند کنترل امور ورزشی یونایتد را بدست بیاورد، قسمتی از قرارداد بود. شاید او الان متوجه شود که آنها چرا انقدر راحت این مورد را پذیرفتند. اما با مسئولیت زیاد، قدرت زیاد هم میآید. بر خلاف اشتباهاتی که منجر به خروج تنهاخ شد، نشاندهنده این است که شروع دوران اینئوس یونایتد در راه است. اینکه فصل 2024-25 میتواند با چه سرعتی از بین برود به عهده رتکلیف و تیمش است. این تستی است که قطعات پازل چه قدر به آن اندازه که گفته میشود سرجایشان هستند، و چه قدر در مورد اتفاقات ناگهانی اطرافشان واکنش نشان میدهند.
در خواب و خیال مدیریتی یونایتد، خرج بیش از حد و در عین حال اجازه دادن به باقی ماندن تنهاخ بود. حتی اگر جنبههای اخراج او مثبت نبود، آنها باید حداقل نتایج اخیر را میدیدند که چقدر مخرب و نیاز به اقدام است.
تنهاخ درخواست صبر بیشتر برای ثابت خود میکرد، تا قضاوتها بعد از پایان فصل سومش در تیم انجام شود، بدون توجه به اینکه او تا همینجا هم وقت قرض کرده بود. باشگاه الان به دنبال جانشین/جایگزین/وارث این تیم هستند تا ورق را برگرداند. با اینکه یونایتد بعد از 9 بازی تنها هفت امتیاز با منطقه سقوط فاصله دارد، آنها تنها هفت امتیاز با رتبه چهارم دارند. دو و نیم ماه از فصل از دست رفته، با تنها سه برد برابر فولهام، ساوتهمپتون و برنتفورد، همچنان فرصت وجود دارد. روند انتخاب جانشین حالا باید روان و آرام پیش برود. زمانی که جانشین انتخاب شد، این انتخاب اینئوس محسوب میشود. ساختار جدیدی که رتکلیف با بهترین گروه از اشخاص ایجاد کرده، شامل فرد حاضر در کنار خط نیز میشود. چون برخلاف ماندن با تنهاخ در تابستان، اخراج تنهاخ برای رتکلیف و اینئوس گزینه بهتریست چون در درجه اول میتوان گفت او، مربی رتکلیف نبوده.
در نهایت، رتکلیف با این کار توانست قدرت خودش را نشان دهد. چون بر خلاف گذشته، او مجبور به کار کردن و گذران دوران مانند زوجی که به واسطه فرزندان کنار هم زندگی میکنند، نبود. اخراج تنهاخ در نهایت تصمیم او بود و این را میتوان در آینده اشتباه کس دیگری دانست. این صرفا مربوط به انتخاب جانشین نیست، در پس کار انتخاب جانشین، کارهای بیشتر و بزرگتری به رهبری اینئوس انجام میشود (و خواهد شد). کارها و ماموریتهایی که این باشگاه را به جایی بهتر تبدیل کنند. بعد از اولین تصمیم بزرگ این تیم، تیم مدیریتی یونایتد اکنون تصمیم بزرگتری در راه دارد. این بار، تیم اینئوس تنهاست و نمیتواند پشت اشتباه دیگران قایم شود.
امیرحسین محمودی، فوتبال لب-به اریک تنهاخ، صبح دوشنبه؛ پس از باخت برابر وستهم در روز یکشنبه، اطلاع داده شد که پس از دو و نیم سال مربیگری، دیگر در اولدترافورد نخواهد بود و این تیم را ترک خواهد کرد.
نتیجه بازی یکشنبه جایگاه تیم تنهاخ را در رده 14م جدول قرار داد، هفت امتیاز فاصله با کسب سهمیه لیگ قهرمانان؛ فقط سه برد از نه بازی در پریمیرلیگ و تنها 4 برد بعد از 14 بازی در تمامی رقابتها.
باشگاه هماکنون گام بعدی را با روود فن نیستلروی، مهاجم سابقشان برخواهند داشت که قبل از شروع این فصل به خدمت گرفته شد تا کنار تن هاخ کار کند و از او و باقی کادر فنی خواسته شد تا زمانی که جانشین تنهاخ به تیم اضافه میشود؛ زمام امور را در دست بگیرند.
در ادامه بیانیهای از سمت باشگاه مبنی بر این که “اریک تنهاخ از مربیگری منچستریونایتد برکنار شد” منتشر شد.
در این بیانیه نقل شده: “اریک در آپریل 2022 به باشگاه آمد که در این مدت توانست دو جام داخلی کسب کند؛ که شامل کارابائو کاپ در سال 2023 و افای کاپ در سال 2024 میشود. ما از اریک و تمام اقداماتی که در زمان مربیگریاش برای ما انجام داد مچکریم و برای او در آینده آرزوی موفقیت میکنیم.”
تنهاخ در تابستانی که یونایتد لیگ را در جایگاه هشتم (که بدترین نتیجه از سال 1990 بود) به پایان رسانده بود و همچنین به رقیبش منچستر سیتی در فینال افای کاپ باخته بود.
یونایتد در آغاز ماه جولای امسال، بند تمدید خودکار یکساله مرد 54ساله را فعال کرد که در قرارداد قبلی او که در سال 2022 منعقد شده بود، این گزینه که امکان تمدید از سمت باشگاه تا سال 2025 وجود داشت. با اینحال، یک شروع ناامیدکننده، که از ابتدای فصل رقم خورد؛ کلید تصمیم گیری این مسئله که تحت نظر عمر برادا (مدیر اجرایی)، دن اشورث (مدیر ورزشی) و جیسون ویلکاکس (مدیر فنی) بود، که جایگزینی تنهاخ را پیشنهاد کنند.
اتلتیک فاش کرد که در تعطیلات ملی جلسه مدیریتی در دفتر منچستریونایتد واقع در لندن برگزار شد، که در خلال این جلسه عملکرد تنهاخ به عنوان سرمربی و احتمالات برکناری او بررسی و مورد بحث قرار گرفت.
در فصل اول حضورش، تنهاخ توانست این تیم را در جایگاه سوم قرار دهد و قهرمانی آنها در کارابائو کاپ را به ارمغان آورد که باعث شد روند شش ساله این تیم بدون جام شکسته شود.
اما در سال گذشته، یونایتد در لیگ داخلی و در اروپا به سختی دوام آورد که منجر به حذف مستقیم آنها از لیگ قهرمانان اروپا بود و تنها با قهرمانی در افای کاپ توانستند سهمیه لیگ اروپا در این فصل را بدست بیاورند
یونایتد جایگزینهای احتمالیای را در آن مدت مدنظر قرار داد، که شامل سرمربی حال حاضر انگلستان، توماس توخل سرمربی جدید تیم ملی آمریکا مائوریسیو پوچتینو، روبرتو دیزربی سرمربی سابق برایتون که در حال حاضر سرمربی مارسی است، توماس فرانک سرمربی برنتفورد و کیران مک کنا سرمربی ایپسویچ تاون میباشد.
اما در نهایت پروسه به گونه ای بود که مالک تیم سر جیم رتکلیف و مدیر ورزشی اینئوس سر دیو بریسفولد این بود که با تنهاخ ادامه دهند.
یونایتد در بازار نقل و انتقالاتی فعال بود و ماتیاس دلیخت، لنی یورو، یاشوا زیرکزی، مانوئل اوگارته و نوصیر مزراوی را با مبلغ تخمینی کلی 205 میلیون پوند (274 میلیون دلار) به علاوه بندهای پاداشی به خدمت گرفت.
در ساعات پایانی پنچره نقل و انتقالاتی و چند ساعت بعد از باخت یونایتد علیه لیورپول، برادا حمایت کامل باشگاه و تیم مدیریتی را از تنهاخ اعلام کرد.
تنهاخ قبل از شروع به کار در یونایتد به مدت 4سال و نیم در آژاکس مشغول به کار بود. او همچنین تیم گو اهد ایگلز و اوترخت را هدایت میکرد، که با مربیگری دو ساله در تیم دوم بایرن مونیخ ادامه یافت.
اکنون مسئولیت انتخاب جانشین توسط تیم مدیریتی جدید برپا شده انجام میشود که متشکل از مدیر اجرایی عمر برادا و مدیر ورزشی دن اشورث است، که جانشینی برای تنهاخ پیدا کنند که بتوان فصل مقطعی را به پایان رساند.
چه قدر بدتر باید میشد؟
بدون حتی در نظر گرفتن عملکردهای اخیر در زمین، یک دورنمای بلندمدت از نتایج یونایتد در گذشته، نشاندهنده این است که چقدر موقعیت آنها به نسبت تیمهای بزرگ اروپا افت داشته است.
با استفاده از دادههای ClubElo،( که معیاری برای قدرت تیمهاست، که امتیازات از تمامی بردها را گرفته و به نسبت حریفی که تیم با آن بازی میکند به آن وزن میدهد)؛ میتوان رده یونایتد در دهه گذشته به این سمت را اندازهگیری کرد.
افت و خیزها برای هر تیمی عادیست، اما گرافیک پائین نشاندهنده این است که تسلط یونایتد افت داشته است. بعد از یک افت قابل توجه، پس از بازنشستگی فرگوسن در تابستان 2013، در دوران مورینیو و سولسشائر نتایج مثبتی وجود داشت.
با اینحال، دلیلهایی برای مثبتاندیشی وجود دارد. از زمانی که تنهاخ به یونایتد آمده برای عملکرد کلی باشگاه که در پایینترین خود از زمان پسا-فرگوسن است، وجود دارد. نشانههایی از فلشهای سبز و مثبت در زمانهایی وجود داشت، اما نه آنقدری که بتوان برای بلندمدت هم آنها را در نظر گرفت.
مقایسه با روزهای شکوه غیرقابل اجتناب است. اما تنها زمانی نیست که نقشهای برای آینده یونایتد داشته باشید، که بتوان از آن مشکلاتی که گریبانگیر تیم است را واضحا نشان دهید.
اتلتیک مناظراتی در مورد یک موضوع مخصوص با نویسندههای مختلف برگزار میکند که اینبار نماینده لیورپول، جیمز پیرس و نویسنده منچستریونایتد، کارل آنکا در این مورد بحث میکنند که کدام طرفداران باید از فصلی که پیش روی تیمشان است، هیجان زده تر باشند.
امیرحسین محمودی، فوتبال لب– منچستریونایتد و لیورپول یکشنبه در برابر همدیگر قرار میگیرند تا یک بار دیگر تیغ رقابت دیرینه شان را تیز نگه دارند. هر دو دوران پر افت و خیزی را تجربه کرده اند؛ که با وجود تیم های همشهری به نسبت قدرتمندشان، یعنی اورتون و منچسترسیتی؛ دو تیم همچنان میزان موفقیتشان در طول فصل را با عملکردشان در برابر یکدیگر میسنجند. اما اینکه کدام باشگاه بزرگترین باشگاه پریمیرلیگ میباشد، همیشه مورد بحث بوده است. با چه مقیاسی اندازه گیری کنیم؟ تعداد لیگ؟ جام های اروپایی؟ اندازه استادیوم؟ طرفداران جهانی؟ صحبت این دو را بخوانید و نظراتتان را برایمان بنویسید.
کدام مهمتر است، لیگ یا سیال؟
پیرس: افتخار باید مهمترین فاکتور اینجا باشد. تفاوت خاصی بین این دو تیم در لیگ داخلی وجود ندارد، یونایتد 20 بار و لیورپول 19 بار قهرمان لیگ شدهاند. اما زمانی که به بزرگترین دستاورد در رقابتهای تمام اروپا میرسیم، لیورپول در کلاس بالاتری به سر میبرد. تنها رئال مادرید و میلان از 6 قهرمانی آنها عناوین بیشتری دارند. نه تنها لیورپول دو برابر یونایتد قهرمان این جام شده است، بلکه آنها در بطن یکی از مهم ترین و دراماتیکترین فینالهای این رقابتها در استانبول در تاریخ 2005 بودند. یونایتد این فاکتور را ندارد.
آنکا: نمیگذارم فینال 2005 استانبول را دراماتیکتر از فینال 1999 تلقی کنی. نام بایرن مونیخ تقریبا بر روی جام حک شده بود که با این حال یونایتد راهی برای برد پیدا کرد. همچنین به نظرم برد میلان بیشتر از اینکه معجزه باشد، یک تغییر تاکتیکی بود. رافا بنیتز متوجه شد که استیون جرارد مثل یک مرغ سرکنده در حال دویدن بیهوده است، پس دیتمار هامان را در نیمه دوم به بازی آورد. انرژی جرارد به خوبی به جایی که باید منتقل شد و اتفاقات خوبی افتاد. میتوانید توضیح بدهید که لیورپول چطور در 2005 ورق را به نفع خودش برگرداند، اما نمیتوانید همین حرف را در مورد 1999 بزنید، که اتفاق بزرگتری از لحاظ معجزات بود. و اگه میخواهی در مورد فصل گذشته صحبت کنی، منچستریونایتد جام نقرهای افای کاپ را بدست آورد، جایی که در نیمه نهایی آن، لیورپول را شکست داد.
پیرس: متاسفانه افای کاپ آن رقابتی که یک زمان بود، نیست.
رقابت رو در رو
بله، لیورپول و یونایتد در فصل گذشته از برنده شدن لیگ محروم بودند، اما آنها 22 امتیاز در جدول فصل گذشته فاصله داشتند. لیورپول رده سوم و منچستر با فاصله زیاد در رده هشتم. این چهارمین فصل از شش فصل گذشته بود که لیورپول بالاتر از یونایتد لیگ را به پایان میرساند. 18 ماه از زمانی که لیورپول یونایتد را با نتیجه 7-0 به دیوار مصلوب کرد، میگذرد. بزرگترینها اینگونه نعلکوب نمیشوند.
آنکا: خیلی تلاش کردهام که آن روز در آنفیلد را فراموش کنم، پس در این مورد حق با توست. اگر افتخار را بزرگ ترین فاکتور میدانی، پس یونایتد در رقابتهای مهم تیم بزرگ.تری است. زمانهایی هست که بهترین تیمهای اروپا نمیتوانند در آن فصل، جام چمپیونزلیگ را بالا ببرند، اما جام لیگ، رقابت جامعتری است و یونایتد 20بار و لیورپول 19بار برنده این رقابت شده. یونایتد در حال حاضر در اوضاع خوبی نیست، اما همچنان بهترین تیم انگلستان و همچنین یک غول بزرگ در حوزه تبلیغات و بازرگانی است که تیم های ورزشی کمی میتوانند با آن رقابت کنند.
پیرس: صحبت از غول شد، لیورپول کلوپ در برابر منچسترسیتی با کم اقبالی مواجه بوده. خواهیم دید که با اثبات 115 اتهام سیتی، جامها از آنها گرفته میشود یا خیر. در فصولی که لیورپول با 97 و 92 امتیاز قهرمان نشد دیوانهوار بود. این امتیازات بیشتر از تمام امتیازاتی است که فرگوسن در تمام تاریخ مربیگریاش با یونایتد کسب کرده است.
از جنبه مالی چه خبر؟
بزرگترین باشگاهها استراتژی و دیدگاه واضحی دارند. رویکرد یونایتد در خرید بازیکنان خیلی بههم ریخته بهنظر میرسد. آنها بسیار بیشتر از لیورپول خرج کردهاند، اما بختی برایشان نداشته. لازم است آنتونی و سانچو را مثال بزنم؟
آنکا: و با این حال با تمامی هایپها و سر و صداها، لیورپول نتوانسته یونایتد را در سه بازی اخیر رو در رو شکست دهد. در بهترین روزهایتان، یونایتد همچنان طرفداران بیشتر و پول بیشتری در بانک دارد. حتی در غلبه پوشالیتان بر لیگ، همچنان هم نتوانستید به بزرگترین رقیب خود ضربه مهلکی وارد کنید. اما این اعتبار را به شما میدهم، در خارج از زمین و از لحاظ استراتژی، بله؛ این درست است که افاسجی لیورپول را به خوبی اداره کرده است. این مدیریت آنها را تبدیل به یکی از با ارزشترین باشگاههای دنیا کرده است. میگویم “یکی” چون در ماه می، ارقام جمع آوری شده توسط اسپورتیکو، یونایتد را باارزشترین باشگاه فوتبالی؛ با ارزش کلی 6.2 میلیارد دلار (4.96 میلیارد پوند) محاسبه کرد. درحالی که لیورپول ارزشی برابر 5.11 میلیارد دلار دارد.
حتی در دوران همکاری کلوپ و افاسجی که با موفقیت بیش از اندازه بزرگ شدهشان، همچنان از لحاظ مالی و تبلیغاتی، نتوانستید به پای یونایتدی که در دوران خوبی به سر نمیبرد، برسید.
پیرس: بههرحال، بعد از غلبه کامل در دهههای 1970 و 80، لیورپول خیلی از یونایتد عقب افتاد، اما زمانه عوض شده. یونایتد از دوران پسا-فرگوسن پیشرفتی نکرده و در دوران کلوپ، لیوپول پیشرفت قابل توجهی چه در داخل و چه در خارج زمین کرده است.
بلینکفایر آنالیستیکس گزارشهایی از بیشترین حضور طرفداران لیورپول در ورزشگاهها (بیشتر از یک و نیم میلیارد طرفدار) میدهد و بیشترین ویو فضای مجازی (11.9 میلیارد ویو در کانال باشگاهی)، و به علاوه باشگاهی با بیشترین بازی تماشا شده در جهان، در فصل گذشته را به ثبت رساند. از دیدگاه تماشاگران، با استفاده از دادههای جمع آوری شده، نشان میدهد تقریبا 471میلیون تماشاگر تلویزیونی در تمامی بازی های فصل را تماشا کردهاند.
و لیورپول اولین باشگاه پریمیرلیگی بود که به 10میلیون دنبالکننده در یوتیوب دست یافت. به علاوه، علاقهها در آمریکا درحال افزایش است؛ لیورپول توانسته فاصلهاش با یونایتد در حوزه درآمد تبلیغاتی را با بستن معاملات سودآوری با شرکتهایی مثل گوگل پیکسل، پلوتون، یوپیاس و اوریون را به اندازه قابل توجهی کاهش دهد. تمامی آنها سهمی از لیورپول را میخواهند.
آنکا: این قطعا پیشرفت خوبی از لحاظ تبلیغاتی برای آنهاست و لیورپول درحال نزدیک شدن به یونایتد است، اما این یک یونایتد مدیریت شده توسط گلیزرها بود. با اینکه مدیریت افتضاحی در این دوران انجام گرفته، آنها به نحوی توانستند سرشان را در این معاملات بالا نگه دارند.
به قرارداد آدیداس نگاه کنید: یونایتد یک قرارداد ده ساله به ارزش 900میلیون پوند امضا کرد، یک رکورد جهانی. سرمایه گذاری اسنپ دراگون در پنج سال آینده با یونایتد درآمد 375میلیون دلاری را رقم زد. اینها ارقامی هستند که تعهد به یونایتد را نشان میدهد، چیزی که باشگاهی مانند لیورپول نمیتواند با آن رقابت کند.
در مورد یونایتد، اینگونه بنظر میآید که با چند سال موفقیت ورزشی و ثبات زیر نظر اینئوس، فاصله درآمدی بین دو باشگاه بیشتر میشود، با توجه به اینکه افراد علاقه دارند خود (و به طبع کیف پولشان) را به آینده و یونایتدی برنده نزدیک کنند.
تاثیر پول بر جذابیت
پیرس: صحبت درباره پول کافیه، بهتره به مسائل داخل زمین برگردیم. بعد از این همه خرج، کدام یکی از بازیکنان یونایتد میتوانند وارد ترکیب قابل رقابت با لیورپول بشوند؟ شاید ماینو؛ با کمی ارفاق. قطعا کسی در مورد خط تهاجمی اینچنین نظری ندارد.
آنکا: و با این همه، لیورپول با تمامی سر و صدا نتوانسته یونایتد را در سه بازی گذشته شکست دهد. یونایتد همچنان طرفداران بیشتر و پول بیشتری در بانک دارد.
بگذریم، طرفدارها و استادیومها چی؟ لیورپول رکورد تماشاگرانش با برد 2-0 برابر برنتفورد شکست. با 60,107 تماشاگر حاضر ورزشگاه. رقم قابل احترامیست، اما هموزن ارقام یونایتد نیست. تازه، استادیوم جدید میتواند این رقم را بالاتر هم ببرد. با وجود بدترین پایان فصل تاریخ پریمیرلیگ برای یونایتد، شاگردان تنهاخ توانستهاند مردم را به ورزشگاه بکشانند.
پیرس: آنفیلد هیچوقت در نظر تعداد حاضرین ورزشگاه حریف اولدترافورد نمیشود، چون محدودیتهایی در قسمتهایی که همه میدانیم وجود دارد. اما بهبودهای ورزشگاه قابل تحسین بوده است. دو جایگاه با هزینه 200میلیون پوند بازسازی و توسعه داده شده، که ظرفیت ورزشگاه را از 44هزار به 61هزار نفر رسانده است.
آنفیلد با هزینههایی که منطقی و قابل پرداخت بوده، مدرنیزه شده؛ درحالی که تاریخچه و سنت ورزشگاه در نظر گرفته شده. از آن دست اولدترافورد بدون تعمیر و مرمت باقی مانده. وضعیت غمناکیست. هنوز سقفتان درست نشده؟
آنکا: هی! این فقط مشکل اولدترافورد نیست. زمانی که باران به ورزشگاه دورتموند در یورو حمله کرد، همگی این مشکل را دیدیم. خیلی از استادیومها با مشکل آب و هوای سرکش دست و پنجه نرم میکنند. اما با این تفاسیر، زمانی که یونایتد برای قدم بعدی برای ورزشگاهش تصمیمگیری کند، قطعا یک دستاورد دیگر خواهد بود.
از یکشنبه چه خبر؟
بگذریم، سرمربی جدیدتان برای یکشنبه آماده است؟ اریک تنهاخ در چهار ملاقات اخیرش با او دو بازی را برده و دو بازی را باخته.
پیرس: قطعا یک شوک فرهنگی با طعم پریمیرلیگ در کمین آرنه اسلاوتی که بی سروصدا معرفی شد، خواهد بود. قطعا چشمهای او را از لحاظ شدت حساسیت و رقابت خصمانه بین دو تیم و در کل، پریمیرلیگ باز خواهد کرد. لیورپول با دیدی به اولدترافورد خواهد رفت که در طول دوران مدرن آن را به دست آوردهاند، نگاه از بالا به یونایتد.
پ.ن: این مقاله بدون دخل و تصرف در صحبتهای دو سمت ترجمه شده و جهتگیری در نوشته وجود ندارد.
پس از پنج سال وستهام حالا یک مربی جدید و اسپانیایی رو نیمکت خود میبیند. مویس سالها تلاش کرد این تیم را به لیگ قهرمانان اروپا ببرد ولی بهتر از رتبه ششمی نصیبش نشد. البته مربی اسکاتلندی توانست بعد از ۵۸ سال یک جام اروپایی برای چکش به ارمغان بیاورد!
لوپتگی و فقط یک جام اروپایی و تجربه حضور در لیگ جزیره!
مربی اسپانیایی در چند روز مانده به جام جهانی 2018 به رئال مادرید رفت؛ همین باعث شد او از اسپانیا اخراج شود. لوپتگی در رئال 14 بازی بیشتر دوام نیاورد و باخت سنگین در الکلاسیکو باعث شد از آنجا هم اخراج شود. شش ماه بعد سویا به سراغ او رفت و برای سه فصل با او قرارداد بست؛ در فصل اول موفق شد با شکست اینتر در فینال لیگ اروپا ، تنها افتخار خود در عرصه مربیگری را رقم بزند.
او سپس در ولورهمپتون مشغول به کار شد و در ابتدای فصل 2023-24 با مدیران این تیم به مشکل خورد. با جدایی لوپتگی از ولوز، گری اونیل جانشین او روی صندلی داغ سرمربیگری گرگ های انگلیسی شد.
چکش کاری نقل و انتقالات برای لیگ قهرمانان!
وستهام در نقل و انتقالات این فصل لیگ جزیره حسابی فعال بوده ، گل سرسبد خریدهای این تیم نیکولاس فولکروگ مهاجم سابق زنبورها و مانشافت است. کیلمن، آرون ون بیساکا، لوئیس گیلرمه، رودریگز، سامرویل، تودیبو دیگر خریدهای این فصل چکش ها هستند. اشتایدن، مدیر ورزشی وستهم، ایده ای مشخص را دنبال میکند و به بهترین شکل بازیکنان را برای آن استخدام میکند.
آنها این فصل در هیچ رقابت اروپایی حضور ندارند و همین مسئله و تقویم سبک میتواند نقطه عطف این تیم برای رسیدن به لیگ قهرمانان اروپا باشد.
آورین منصوری، فوتبال لب – اولدترافورد در بیشتر هفتههای آگوست و می، از بیش از هفتاد و پنج هزار نفر برای تماشای بازی منچستریونایتد میزبانی میکند. اگر در روز مسابقه در خیابان سر مت بازبی قدم بزنید، جاده را مملو از مغازه های پاپ آپی است که اجناس غیر رسمی می فروشند، و برخی از هواداران که برای اولین بار به سمت استادیوم و جایگاه های غذا می روند.در امتداد جاده معروف هیاهویی وجود دارد. اما همانطور که قدم می زنید، ممکن است متوجه خانه هایی شوید که در یک طرف خیابان قرار دارند.با نزدیک تر شدن به اولدترافورد و قبل از بررسی های امنیتی، خیابان دیگری به نام راه آهن را در سمت چپ خود مشاهده خواید کرد.نقاشی دیواری Mary Earps نظر شما را جلب خواهد کرد.
همسایگان منچستریونایتد
اما اگر فراتر از آن نگاه کنید، صد ها خانه را خواهید دید.افرادی که آنجا زندگی می کنند، همسایگان منچستریونایتد هستند.بسیاری هم می توانند اولدترافورد را از پنجر یا پشت حیاط های خود ببینند.برای برخی، آنها ممکن است مورد حسادت هواداران یونایتد قرار باشند که باید از سراسر کشور یا خارج از کشور برای تماشای تیم خود سفر کنند. اما رابطه بین ساکنان محلی و منچستریونایتد آنقدر ها هم که فکر می کنید ساده نیست.
فرقی نمی کند مسئله زباله ها در باغ خانه شان باشد،یا کسی در کنار خانه شان ادرار می کند،افرادی که به دنبال جای پارک هستند، شنیدن صدای طبل هواداران در حال خروج و … مشکلات بی شماری از زندگی کردن در همسایگی بزرگترین استادیوم داخلی در انگلستان هست.
بازسازی منطقه
در ماه فوریه، باشگاه و شورای ترافورد برای شروع یک پروژه جدید زیر ساختمانی مهم به توافق رسیدند، تا با یک استادیوم جدید در قلب این برنامه های جاه طلبانه، برای بازسازی منطقه از طریق توسعه اسکله ترافورد، نیرو های تقویت کنند.
طبق پیش نویس مسترپلان Trafford Wharfside آنها،امیدوارند که پروژه طی 15 سال آینده به واقعیت تبدیل شود. در این طرح شاهد ساخت پنج هزار خانه جدید، بهبود حمل و نقل عمومی و یک محیط با کیفیت برای منچستر یونایتد در حالی که آنها برنامههای خود را برای استادیوم فوتبالی در سطح جهان برنامه میچینند، هستیم.
باشگاه در حال حاضر مالک بخش قابل توجهی از زمین است که شامل طرح اصلی Trafford Wharfside است، به این معنی که یونایتد و شورای ترافورد باید دست به دست هم دهند تا ایده خود را به واقعیت تبدیل کنند.
با این حال، در حال حاضر سوال هایی در مورد اینکه چه کسی هزینه این برنامه ها را پرداخت می کند وجود دارد، یونایتد فعالانه در حال بررسی امکان استفاده از پول عمومی برای کمک به بودجه یک استادیوم جدید است.
تبلیغات
سر جیم رتکلیف، مالک مشترک باشگاه، در مورد 90,000 نفری در سایت اولدترافورد بحث کرده است، در حالی که همچنان ارتقاع مکان مجود را به عنوان یک گزینه حفظ کرده است.راتکلیف تخمین می زند که باز سازی آن 1میلیارد هزینه داشته باشد و هزینه ساخت جدید 2 برابر.
اما برنامه ها برای همسایگان باشگاه و کسب و کار های محلی که برای در آمد به روز های مسابقه متکی هستند چه معنایی دارد؟
مزایای سایهی اولدترافورد
زندگی در سایه اولترافورد می تواند برای صاحبان مشاغل محلی که به دلیل نزدیکی به استادیوم سود می برند خوب باشد.در روز مسابقه، به خصوص در مسیر سر مت بازبی، فرصت های بی شماری برای خرید کالا های غیر رسمی وجود دارد. حتی برای یک شال با عکس بازیکن مورد علاقه شما یا یک نشان باشد، پیشنهادات زیادی وجود دارد.
آنجلو آگاتاگلوس 33 سال است که مالک سوغاتی های ورزشی ستاره سرخ است. خانواده او نزدیک به 56سال است که در این کار فعالیت دارند. این یک تجارت خانوادگی طولانی مدت است که به 75000 نفر حاضر در اولدترافورد متکی است. آگاتاگلوس در پاسخ به این سوال که روز های مسابقه چقدر برای کسب و کار مهم هستند، میگوید:
«این همه چیز است.بدون یونایتد.ما اینجا نبودیم و این برای بقیه هم صدق می کنه».
این احساس در دیگر صاحبان مشاغل تکرار می شود، بنابراین آنها در مورد برنامه های باشگاه برای توسعه مجدد اولدترافورد یا ساخت یک استادیوم جدید در محدده حسابی فکر خواند کرد.
بازسازی یا انتقال؟
اگر بخواهند زمین را جابجا کنند، شگفتانگیز نخواهد بود، اما همچنین فرصتی وجود دارد که با توسعه موجودی باشگاه و زمین های اطراف اولترافورد سرمایه گذاری عظیمی انجام شود.
سر مت بازبی در دورانی که هدایت منچستر یونایتد را بر عهده داشت گفته بود:
ما باید ببینیم واقعا چه اتفاقی میافتد. اگر استادیوم جدیدی بود و اولدترافورد را ترک میکرد، مشکل بزرگی بود زیرا ما یک میخانه فقط در روز مسابقه هستیم. ما فقط میتوانیم میخانه باشیم یا میخانه مسابقه. اینجا هیچ مبلمانی نیست شما نمی توانید هر دو بازار را تامین کنید.اگر آنها کل زمین را به جای دیگری منتقل کنند، چندان ساده نیست. اما اگر اقدام به بازسازی کنند یا یک استادیوم جدید درست پشت سر اولدترافورد بسازند، مشکلی وجود نخواهد دات. این فقط می تواند ارزش افزایی کند و حامیان بیشتری بیاورد.
. آگاتاگلوس بر این باور است که بازسازی اولدترافورد برای افرادی که در این منطقه کار میکنند، تونیک عالی خواهد بود، زیرا یک ساختمان جدید، حتی اگر قرار است در سایت موجود باشد، عدم اطمینان ایجاد میکند.
مشکلات اولدترافورد حتی با راتکلیف
او همچنین از راتکلیف، سهامدار اقلیت باشگاه که 1.3 میلیارد دلار برای خرید 27.7 درصد سهام در ماه فوریه خرج کرد، انتقاد کرد که به برنامههای بازسازی یک استادیوم جدید انرژی تزریق کرده است. آگاتاگلوس مدعی است که رتکلیف “یک هوادار واقعی یونایتد نیست” و آنها “تجار” هستند که “در مورد باشگاه حرفی نمی زنند، و به تاریخ و سنت یونایتد فکر نمی کنند. بهانه قابل پذیرشی وجود ندارد، سقف چکه میکند، نشتی دارد.
طرفدار یونایتد می گوید:
«خانه من نشتی سقف داشت، آن را درست کردم! قرار است 20 سال دیگر ادامه داشته باشد. استادیوم بزرگتر، هواداران بیشتر، پول بیشتر. من می گویم واقعیت را حفظ کنید، بچه های اولدترافورد! این همان گونه هست.” بابی، مالک مشترک کافه بار یونایتد و آف لایسنس در بالای سر مت بازبی وی، میگوید: «ترجیح میدهم که اولدترافورد موجود را بازسازی کنند، که تئاتر رویاها است. اولدترافورد همانطور که هست، فقط به روز شد و اساساً آن را به استانداردها رساند. آنها سالها و دههها است که چیزی در زیرساختهای اولدترافورد سرمایهگذاری نکردهاند. مطمئناً از آنجایی که گلیزرها مالک بوده اند.»
سبک زندگی منچستری
اگرچه آنها در همان خیابانی که شور روز مسابقه را دارد، هستند؛ اما ساکنان محلی دیدگاه کاملاً متفاوتی از معنای زندگی زیر سایه اولدترافورد دارند. حتی در یک بعد از ظهر بارانی آوریل، و علیرغم اینکه هیچ مسابقهای برگزار نمیشود، همچنان در سر مت بازبی وی، همهمه ای از فعالیت وجود دارد، در حالی که مردم به سمت اولدترافورد می روند و عکس و فیلم می گیرند، در حالی که دیگران با افتخار در جهت مخالف باشگاه حرکت می کنند و خارج می شوند.
فروش کیسه های خرید از این نظر، کسب و کار همیشگی باشگاه است. طنابها به زنگ زدن ادامه میدهند و مردم همچنان میآیند. اما برای اندی کاوانا و ساندرا آگیلرا که در جاده راه آهن زندگی می کنند، شرایط عادی تا حدودی متفاوت است. آنها از رابطه “ما و آنها” صحبت می کنند. در یک طرف خط راه آهن منچستریونایتد قرار دارد. طرف دیگر، در نگاه آنها، همسایه های فراموش شده.
آیا ساکنان اولدترافورد به هواداران اعتنایی میکنند؟
کاوانا میگوید:
«من از وجود انسانها در سیستم آنها قدردانی میکنم، اما قطعاً برای گوش دادن به مردم یا نگرانیها آماده نشده است. ما نمی خواهیم از کیفیت خدمات در زمین شکایت کنیم. اگر ارتباط بهتری برقرار میکردند، مانند بسیاری از کسبوکارها، میتوانستند کار بزرگی انجام دهند. ما در جاده راه آهن زندگی می کنیم. خوب، ما می دانیم که از قطار سر و صدا خواهد شد. اما این می آید و می رود. باشگاه همیشه در حالت دفاع است. «همه چیز در حال رنگ آمیزی بر روی این نمای وحشتناک یک شرکت پوچ است. من نمیدانم چقدر از آن به گلیزرها یا فرهنگ مربوط میشود، اما نتیجه یکسان است. آنها و ما هستیم جامعه ای وجود ندارد.»
باشگاه مدعی است که چندین نقطه تماس با جامعه دارد، که از چندین بخش در سراسر باشگاه سرچشمه میگیرد، در حالی که به کار بنیاد منچستریونایتد نیز اشاره میکند. این باشگاه یادداشت میکند که چگونه آنها در 12 ماه گذشته در چندین موقعیت مستقیم با اعضای گروههای اجتماعی ملاقات کردهاند، اما از آن زمانی که یک فرآیند رسمی برای هدایت بحثها از طریق اعضای شورای محلی ایجاد کردهاند، یونایتد هر سه ماه با اعضای شورای نماینده گورس هیل و کورنبروک، اولدترافورد و لانگفورد ملاقات میکند. جایی که موضوعات مورد بیان، توسط مشاغل محلی و ساکنان مورد بحث قرار می گیرد.
گول زدن به سبک شیاطین
کاوانا و آگیلرا مشکلی را که با هواداران باشگاه داشتند را به یاد میآورند. به گفته آنها برای روزها ادامه خواهد داشت و باعث آلودگی صوتی بالایی در باغچه پشتی آنها میشود. آنها آن را به عنوان یک “مبارزه” با هر کسی در یونایتد برای طرح شکایت خود توصیف کردند، بنابراین از طرف شورای ترافورد اعزام شدند تا ببینند، آیا میتوان بر باشگاه فشار آورد تا به خاطر بسپارند که به فکر هواداران باشند. روش باشگاه برای حل این مشکل این بود که به ساندرا، که اهل آمریکای جنوبی است، پیراهن الکسیس سانچز بدهد. کاوانا افزود:
در ذهن آنها، این موضوع برطرف شد. آنها یک پیراهن به ما دادند، اما تنها راهی که میتوانستیم از پیراهن برای حل مشکل هواداران استفاده کنیم، این بود که آن را برش دهیم و در گوشمان بچسبانیم، زیرا باید با سر و صدا زندگی کنیم.
مثال این زوج خلاصه از برخورد باشگاه با هواداران است. لازم به ذکر است پیراهن سانچز بعد از اینکه آنها را دادند دیگر در اختیار آنها نیست. کاوانا می افزاید:
وقتی به پایان ارتباط خود با آنها رسیدیم، آنها در مورد طرح هر موضوع دیگری از طریق انجمن طرفداران صحبت کردند. اما ما در انجمن هواداران نیستیم، ما طرفدار منچستریونایتد نیستیم. ما همسایه منچستریونایتد هستیم تا مشتری.
روث هانان، ساکن محلی و یکی از بنیانگذاران گروه اجتماعی Gorgeous Gorse Hill، می گوید:
“من فکر می کنم همیشه یک رابطه غیرمعمول بین جامعه محلی و منچستر یونایتد وجود داشته است.”
جامعه بومی و غیربومی
بسیاری از افرادی که در استراتفورد و گورس هیل زندگی می کنند، هواداران منچستریونایتد هستند، اما آنها طرفدار تیم فوتبال هستند و تنش در اینجاست. من در مورد ایده کسب و کارها در یک مکان صحبت کرده ام که مانند همسایگان عمل می کنند و بخشی از آن جامعه هستند و بنابراین به همسایگان خود توجه دارند. زمانی که یکی از آن همسایه ها قدرت بسیار بیشتری نسبت به دیگران داشته باشد، این رابطه بیش از پیش غیرعادی تر می شود. این رویکردی است که من همیشه در پیش گرفته ام و نگرانی من در مورد پیشنهاد توسعه مجدد است.
“نگرانی بسیاری از ساکنان این است که درباره “مزایای جامعه محلی” صحبت شود، اما به عنوان فردی که بیش از 20 سال در اینجا زندگی کرده است، مشاهده این مزایا بسیار سخت است. یک استادیوم بزرگتر با تمام چالشهای اضافی که به همراه خواهد داشت، این رابطه را تغییر نمیدهد و آنچه را که به نفع جامعه محلی است تغییر نخواهد داد.
امروز ساعت 16:34 از طریق جلسات سه ماهه با اعضای شورا، یونایتد میگوید که مشارکت خود را در جامعه افزایش داده است. که منجر به شبهای “گرم هاب” شده است که در دو زمستان گذشته برگزار شده است. همچنین با منچستر مایند و “Talk About It Mate” همکاری کرده است. این فرصت را برای ساکنان محلی فراهم کند تا با کارشناسان بهداشت روان صحبت کنند.
بهبود رابطه
برای بهبود گفتگو، یونایتد میگوید که اخیراً یک خبرنامه اجتماعی راهاندازی کرده است که هدف آن بهروز نگهداشتن ساکنان و کسبوکارهای محلی در مورد مسائل باشگاه است، در حالی که به دنبال شنیدن نظرات آنهاست، که بخشی از جلسات فصلی با اعضای شورا را تشکیل خواهد داد. یونایتد همچنین خاطرنشان می کند که چگونه بخش قابل توجهی از نیروی کار معمولی روز مسابقه آنها از منطقه محلی است، با 1400 کارمند که در شعاع پنج مایلی اولدترافورد زندگی می کنند.
در دسامبر 2022، شورای ترافورد نظرسنجی را برای بررسی تأثیر رویدادهای اولدترافورد بر جامعه محلی راه اندازی کرد. این نظرسنجی در 13 ژانویه 2023 فعال شد و در 10 فوریه 2023 بسته شد. 486 پاسخ وجود داشت که 97 درصد آنها اظهار داشتند که ساکنان محلی هستند. اکثر پاسخ دهندگان – 46 درصد – ادعا کردند که هرگز به مسابقه ای در اولدترافورد نرفته اند. در حالی که فقط پنج درصد گفتند که هر هفته در رویدادهایی در آنجا شرکت می کنند.
همه چیز بدون مشکل برگزار میشود؟
وقتی شورای ترافورد از او پرسید که رویدادهای اولدترافورد چه مشکلاتی را برای ساکنان ایجاد میکنند، 87 درصد اختلال در سفر به داخل و خارج از منطقه را انتخاب کردند. هفتاد درصد گفتند پارک غیرقانونی یا خطرناک. 63 درصد از زباله شکایت داشتند. 35 درصد رفتار ضداجتماعی را به عنوان یک موضوع کلیدی معرفی کردند.
10 درصد رفتار مجرمانه تایید شد. فقط کمتر از نیمی (46 درصد)، بر این نظر بودند که اگر منچستریونایتد در خانه بازی میکند، برای ادامه زندگی روزمره خود دچار مشکل میشوند. تنها 6 درصد گفتند که هنگام برگزاری مسابقه تحت تأثیر قرار نمیگیرند. یونایتد به همکاری خود با شورای ترافورد و حمل و نقل برای منچستر بزرگ برای توسعه یک سیستم مدیریت ترافیک برای کاهش تأثیر بر شبکه جادهای در روزهای بازی اشاره میکند. همچنین میگوید که هنگام بازیهای یونایتد در خانه، به حمایت از پلیس شهر منچستر با سرکوب رفتارهای ضد اجتماعی همکاری مینمایند. آنها می گویند 25000 پوند برای نصب دروازه های کوچه در خیابان های مسکونی در جامعه محلی برای کاهش مسائل رفتار ضد اجتماعی هزینه شد. وقتی صحبت از شکایت از چنین مسائلی می شود، کاری که کاوانا و آگیلرا مجبور به انجام آن هستند، تجربیات منفی بسیار بیشتر از جنبه های مثبت آن است. با این حال، تنها 11 درصد گفتند که شکایت خود را به منچستریونایتد مطرح کردهاند در حالی که 36 درصد به شورای ترافورد شکایت کردهاند.
من به شورا و GMP (پلیس شهر منچستر) در مورد کلاهبردارهای پارکینگ، مصرف الکل و مواد مخدر، ادرار عمومی، حذف غیرقانونی تابلوهای محدودیت پارک، ارعاب، آسیبهای شهری و ریختن زباله، شکایت کردم.
یکی از پاسخگویان گفت:
«تأثیر مثبت بر اقتصاد محلی بسیار بیشتر از هر موضوعی است».
شیاطین و خدایان اولدترافورد
از اواسط دهه 1990 تا 2008، منچستریونایتد، از طریق شرکت سرمایه گذاری شهر آلدرلی خود، مالکیت های آزاد و اجاره ای را در نزدیکی اولدترافورد خریداری کرد. باشگاه علاوه بر مالکیت بیشتر زمین در ترافورد پارک، در حدود 100 ملک، از جمله در سر مت بازبی وی، خیابان کلاین و جاده راه آهن، دارای مالکیت اجاره یا مالکیت آزاد نیز است. آنها مالک اجاره خانه کاوانا و آگیلرا هستند، به این معنی که مالک زمینی هستند که خانه در آن قرار دارد.
داشتن مالکیت آزاد به این معنی است که شما هم مالک ملک و هم زمینی هستید که در آن قرار دارد. اگر مالک ملک هستید اما زمینی را که در آن قرار دارد ندارید، اغلب باید اجاره زمین را به شرکتی که مالک اجاره نامه است بپردازید. بنابراین برای اجارهای که متعلق به یونایتد است، آن ها میتوانند اجاره زمین را دریافت کنند. کاوانا و آگیلرا می گویند که از زمانی که Alderley Urban Investments اجاره نامه را خریداری کرده است مجبور به پرداخت اجاره زمین نشده اند.
استراتژی باشگاه برای دستیابی به ملکی درمدت زمان مشخص است. این کار به این دلیل است که آنها اکنون این فرصت را دارند که به ساخت یک استادیوم جدید یا توسعه اولدترافورد فکر کنند. گروه های مختلف رهبری در باشگاه تصمیم گرفتند در ملک سرمایه گذاری کنند. در برخی موارد که باشگاه ملکی را به فروش گذاشت، حرفی از اجاره در میان نبود. این با ایده یک استادیوم بالقوه در ذهن وجود داشت، فقط برای آن برنامههایی که در اوایل دهه 2000 به نتیجه نرسیدند.
کاوانا و گلیزرها، بیشتر به فکر هواداران باشیم
کاوانا می افزاید:
20 سال بلاتکلیفی وجود داشته است. شاید در مورد گلیزرها کمتر، زیرا آنها سرمایه گذاری زیادی نکردهاند، اما همیشه در حرفهای روی هوا وجود دارد. «مشکل است که بدانیم اگر این جاده تبدیل به پیشرو شود، باید یک خرید اجباری انجام دهند و از جاده خارج شوند. اما اکنون آنها در مورد ساخت یک استادیوم دیگر صحبت می کنند. بنابراین مشخص نیست. یونایتد اصرار دارد که با مستاجران و اجاره داران آنها در طول این فرآیند به طور کامل مشورت شود.
ساکنان محلی و صاحبان مشاغل هنوز باید توسط باشگاه در مورد برنامه های توسعه اولدترافورد یا ساخت یک استادیوم جدید مشورت کنند. این چیزی است که آنها از آن استقبال میکنند. هانان معتقد است که اکنون فرصتی برای یونایتد به وجود میآورد تا نحوه تعامل خود با جامعه محلی را تغییر دهد و مفهوم رابطه «ما و آنها» را از بین ببرد. یونایتد میگوید که طیف وسیعی از روشهای مشاوره استفاده خواهد شد. این موضوع باعث حصول اطمینان از همه کسانی که تحت تأثیر بازسازی اولدترافورد و منطقه وسیعتر قرار میگیرند، میشود.
مشکلاتی به اندازه باشگاه
یکی از مسائلی که توسط هانان، کاوانا و آگیلرا مطرح شد این است که حتی با وجود اینکه گروه کاری جدید باشگاه شامل اندی برنهام، شهردار منچستر بزرگ و تام راس، رهبر شورای ترافورد است، هیچ نماینده محلی وجود ندارد. به جای اینکه باشگاه به جامعه محلی نزدیک شود و بگوید: “این کاری است که ما قرار است انجام دهیم. به نظر شما چیست؟” باید بگوید: “چالش ها چیست؟ برای شما خوب به نظر میرسد؟»
هانان می گوید:
آنها باید بپرسند که ما می خواهیم تجربه زندگی در کنار یک زمین بزرگ فوتبال چه حسی داشته باشد. «باید نمایندگان جامعه در گروه ضربت حضور داشته باشند. یک شانس واقعی برای ایجاد یک تجربه مشارکتی و ایجاد یک پانل اجتماعی وجود دارد. آنها بایستی نمایندگانی از جامعه محلی داشته باشند و وادارشان نمایند تا به این روند کمک کنند و آن را شکل دهند.
هانان، به فکر جامعه فوتبالی پویاتر
“هنوز فرصتی برای آنها وجود دارد که اوضاع را برای جامعه بهتر کنند و همچنان پول در بیاورند. این دو نباید از هم جدا باشند.» یونایتد اصرار دارد که گروه ضربت متشکل از افرادی با تجربیات، مهارتها و سوابق مختلف خواهد بود. آنها نماینده گروههای ذی نفع کلیدی هستند که نیاز به حمایت از طرح Trafford Wharfside دارند و انتصابات بعدی برای گروه ضربت متعاقب خواهد بود. آنها می گویند که می خواهند از طیف کاملی از صداها و دیدگاه ها در حین انجام پروژه بشنوند. هانان میافزاید:
نمیگویم برای جامعه صحبت میکنم، این کار را نمیکنم. این رابطه بین جامعه محلی و باشگاه همیشه قدرتی است که مستقیماً در منچستریونایتد قرار دارد. من بیش از 20 سال است که اینجا زندگی کردهام. تعامل با ساکنان، دور زدن شورای محلی ما و تعامل با ما به عنوان ساکنان، همیشه ضعیف است. مثل این است که آنها به ما استخوان می اندازند در حالی که می دانند واقعاً مجبور نیستند به حرف ما گوش دهند.
فرصتی برای منفعت، یا نابودی؟
کسانی که The Athletic با آنها مصاحبه نمود، معتقدند که این فرصت خوبی برای یونایتد است تا به قول هانان “کارها را متفاوت انجام دهد”. آنها “تعامل معنی دار” می خواهند و از باشگاه می خواهند که فقط به پولی که یک استادیوم جدید می تواند تولید کند فکر نکند. هانان افزود:
اگر رتکلیف می خواهد بگوید که یک شمالی خوب و هوادار منچستریونایتد است، پس باید این را نشان دهد. برخی از آنها به این معنی است که برنامه های تحت برنامهریزی، درآمد کافی ندارند. اما گاهی ارزشش را دارد. آنها واقعاً می توانند رابطه خود را با جامعه محلی مستحکم کنند. جایی که جامعه محلی با آنها همکاری میکند و از آنها حمایت می کند. حال شریک یکدیگرند. همانطور که می توانند این کار را با طرفداران انجام دهند.
هویلوند نامی است که اخیرا در اطراف منچستریونایتد شنیده میشود.
محمدرضا حیدری;فوتبال لب-حتی برای تشبیه شدن به ارلینگ هالند، باید واقعاً خاص باشید. اما این چیزی است که برای راسموس هویلوند 20 ساله اتفاق می افتد. منچستریونایتد به شدت با این جوان دانمارکی در ارتباط است. اریک تن هاخ به صراحت اعلام کرده است که جذب یک مهاجم مرکزی در تابستان امسال اولویت دارد.
مقایسه بین این دو بازیکن چقدر منصفانه است؟
هالند سرعت، قدرت و فیزیک بدنی را با هم ترکیب می کند که کمتر کسی در فوتبال جهان داشته است. او 194 سانتی متر است اما در مواقعی که لازم باشد به طرز انفجاری سریع و به طرز فریبنده ای ظریف است. به هیچ وجه شماره 9 منچسترسیتی، مهاجمی نیست که به قد و هیکل خود متکی است.
هالند از زمانی که وارد فوتبال شده است، برای سالزبورگ، بوروسیا دورتموند و منچسترسیتی گلزنی کرده است. به نظر می رسد هیچ چیز او را نگران نمی کند. او یک بار در یک بازی زیر 20 سال برای نروژ 9 گل به ثمر رساند. رکورد او برای تیم بزرگسالان 21 گل در 23 بازی است.
در انگلیس او 52 گل در همه رقابتها به ثمر رسانده است. در اولین فصل کامل حضورش در دورتموند 41 گل به ثمر رساند.
به این ترتیب، جای تعجب نیست که چرا همچنان تلاش برای پیدا کردن هالند بعدی ادامه دارد. با این حال احساس می شود که آتالانتا ممکن است دقیقاً این کار را انجام داده باشد.
مقایسه با هالند
در نگاه اول، شباهت های هالند و راسموس هویلوند نسبتاً آشکار است. این دو اسکاندیناویایی موهای بلوند بلندی دارند، هر دوی آنها بیش از شش فوت قد دارند. چپ پا هستند و در یک سوم پایانی کیفیتی بیرحمانه دارند.
هویلوند تابستان گذشته با قراردادی به مبلغ 15 میلیون پوند به استادیوم گیویس آتالانتا نقل مکان کرد. این انتقال تنها هفت ماه پس از جدایی استورم گراتس با 1.5 میلیون پوند انجام شد تا او را از کپنهاگ به بوندسلیگا اتریش بیاورد.
این بازیکن 20 ساله قبل از انتقالش به اتریش حتی یک گل برای تیم دانمارکی در لیگ به ثمر نرسانده بود اما به نظر می رسید که این تغییر به دوران حرفه ای نوپای او روحیه می بخشد.
هویلوند در استورم گراتز
در فصل 2021-2022، مهاجم میانی در 1156 دقیقه شش بار از تعداد گلهای پیشبینی شده 5.2 گلزنی کرد تا استورم گراتس پس از ردبول سالزبورگ در رده دوم قرار گیرد. حتی از زمان کم بازی او، نشانه هایی وجود داشت که هویلوند دارای غرایز و هوش لازم برای ورود به مناطق با ارزش گلزنی بود. نقشه شوت او در بالا مجموعهای از ضربات را از داخل محوطه جریمه نشان میدهد و تنها هشت بازیکن دیگر میتوانند از میانگین xG در هر ضربه بهتر از 0.20 او در طول فصل به رخ بکشند. این اعداد زیربنایی نشان میدهند که انتظار میرود هویلوند از هر پنج موقعیت یک گل بزند، و این واقعیت را تکرار میکند که او یک تهدید واقعی و قابل اعتماد برای گل است.
هوش بالای هویلوند
هویلوند درست در داخل نیمه حریف توپ را برمی دارد. او یک هم تیمی در سمت چپ خود دارد و فقط یک بازیکن بین او و دروازه بان است.
در این شرایط، تعدادی از بازیکنان به دنبال پاس دادن به مرد سمت چپ قبل از حمله به محوطه جریمه در مرکز هستند، به این امید که توپ در محوطه جریمه پخش شود تا پایانی آسان داشته باشد. او از کسانی که به دنبال رسیدن به او هستند دور می شود. سپس، قبل از اینکه دروازه بان بتواند زاویه را بیشتر ببندد، هویلوند با تلاش خود توپ را به آرامی وارد دروازه می کند.
این واقعیت که هویلوند برای لمس توپ حضور ذهن دارد، دروازه بان را مجبور می کند با او درگیر شود و در حین این حرکت است که مهاجم شوت می زند. ضربه هویلوند غیرقابل مهار است.
نقشه لمس توپ هویلوند نشان میدهد او متمایل است تا توپ را در میانه زمین دریافت کند تا اینکه در محوطه جریمه منتظر توپ بماند.
یکی دیگر از ویژگی های هالند در بازی هویلوند تمایل او به حضور در مناطق مرکزی است. امروزه بسیاری از مهاجمان برای یافتن فضا به مناطق وسیع تری می روند. آنها هر کاری می کنند اما در وسط زمین می مانند.
هویلوند در آتالانتا
علیرغم بازی در سیستمهای مختلف برای آتالانتا، او همچنان در مناطق مرکزی توپ را میگیرد، درست همانطور که در استورم گراتس انجام می داد. در واقع، وقتی نقشههای لمسی او را با استورم گراتز مقایسه میکنید، به طرز قابل ملاحظهای شبیه به هم هستند.
در طول 1832 دقیقه در این دوره از سری آ، هویلوند 9 گل از xG 9.5 به ثمر رساند میانگین xG او در هر ضربه 0.18 است، تقریباً مشابه آنچه او برای استورم گراتز می کرد. هویلوند در این فصل سری آ فقط سه شوت از خارج از محوطه جریمه زد و حتی آن ها در فاصله دو یاردی محوطه جریمه بود.
او کسی نیست که مالکیت توپ را با شوت های کم ارزش هدر دهد. در عوض، او همیشه به دنبال کسب موقعیت های بهتر است.
هویلوند که برای رقابت برای یک توپ مرده از زمین خارج شد، زمانی که آتالانتا دوباره مالکیت توپ را به دست آورد، نسبتاً عمیق است. کوپمینرز از او جلوتر است و هلندی می تواند در ادامه بازی به محوطه جریمه حمله کند. اما به محض اینکه توپ از بیرون پخش می شود، هویلوند از وسط زمین قدرت می گیرد تا به موقعیت مهاجم مرکزی بازگردد.
میل به گلزنی او را به آن موقعیت می رساند. بازیکن دانمارکی میتوانست در لبه محوطه جریمه بماند و منتظر کات بک باشد، اما درعوض میخواست مطمئن شود که ضربهاش یک شانس با ارزش است اگر توپ به او برسد.
این میزان کار به تنهایی ارزش چندین فرصت مناسب در هر فصل را دارد. هالند نیز دقیقاً همین طور است، به همین دلیل است که بسیاری از اهداف او به نظر می رسد که به راحتی وارد شوند.
تفاوت های دو بازیکن
اما در حالی که شباهت های زیادی بین این دو وجود دارد، چه از نظر فیزیکی و چه از نظر سبک، تفاوت هایی نیز وجود دارد. برخی از اینها می تواند به نقش آنها در تاکتیک تیم مرتبط باشد، اما برخی از آنها فقط به عنوان یک بازیکن انجام می شود.
به عنوان مثال، هویلوند هنوز آنقدرها هم یک هیولا نیست. در طول دوران فوتبالش او به طور متوسط فقط 2.4 شوت در هر 90 دقیقه زده است. در مقایسه، هالند به طور متوسط 3.8 شوت در هر 90 ضربه زده است . روند شوت های هالند در هر بازی سال به سال افزایش می یابد. با این حال، مقایسه شدن با هالند، همیشه مخفی است، و xG 0.47 هویلوند در هر 90 دقیقه در فصل 2022-23 بسیار قابل احترام است. فقط 10 بازیکن می توانند آمار بهتری داشته باشند.
هویلوند تمایل بیشتری به زدن ضربه سر دارد و برای استفاده از پای ضعیفتر خود بسیار بازتر است و نزدیک به 25 درصد تلاشهای او از طریق پای راست انجام میشود. در مقایسه، فقط 15 درصد از تلاش های هالند با پای راست او بوده است.
با توجه به سن هر دو مهاجم، این اندازههای نمونه کوچک هستند، اما تفاوتهای ظریف و در عین حال مهمی دارند. از آنجا که در حالی که مرد آتالانتا به اندازه هالند کشنده نیست، تنوع انتخاب شوت او نشان می دهد که به طور بالقوه راه های مختلفی وجود دارد که می تواند به شما آسیب برساند. غیرقابل پیش بینی بودن در محوطه جریمه ویژگی مفیدی است، مخصوصاً به عنوان گلزن و هویلوند آن را دارد.
مسیر هویلوند
این مهاجم در اوایل سال جاری به خاطر بازیهایش برای دانمارک در سرتاسر بازیهای بینالمللی تیتر یک روزنامه ها شد و در دو بازی – از جمله هت تریک مقابل فنلاند – پنج گل زد تا در صدر جدول گلزنان مقدماتی یورو 2024 قرار بگیرد.
علاقه به این جوان 20 ساله قابل درک است. او هنوز در بخشهای خاصی خام است – بازی پیوندی او به طور خاص نیاز به اصلاح دارد – اما دقایق منظم باطی کردن باعث پیشرفت او میشود. منبع : The Analyst
منچستریونایتد لیساندرو مارتینز از آژاکس را با قیمت ۵۵ میلیون یورو به خدمت گرفت. ملیپوش آرژانتینی میتواند در دفاع میانی، دفاع چپ و هافبک میانی بازی کند و آرسنال از جمله مشتریهای دیگر او بود.
ایلیا میری، فوتبال لب – لیساندرو مارتینز در ۱۸ ژانویه ۱۹۹۸ در شهر گالگوئه واقع در کشور آرژانتین متولد شد. وضع مالی خانواده آنها چندان مناسب نبود و لیساندرو حتی توانایی خرید کفش مناسب فوتبال هم نداشت. در محله منابع کافی وجود نداشت و او در کودکی بعضی از اوقات با شکم گرسنه و بدون خوردن غذا فوتبال بازی میکرد. روحیه جنگندگی و سختکوش بودنش را میتوان نشأت گرفته از همان دوران دانست.
با وجود تمام سختیها او از ۵ سالگی وارد فوتبال شد و به تیم اورکوئیزا پیوست و در رده های پایه به پیشرفتش ادامه داد تا در سال ۲۰۱۴ به تیم پایه نیوولز اولدبویز بپیوندد و بعد از گذشت ۳ سال به تیم بزرگسالان آنها راه یابد؛ بعد از آن، و به صورت قرضی به جاستیزیا رفت و از آنجا هم به باشگاه آژاکس منتقل شد.
مارتینز درباره شروع کارش در آژاکس :
چند هفته اول وحشتناک بود، جلسات تمرینی کاملاً متفاوت با آنچه در آرژانتین به آن عادت داشتم پیش رفت. شدت، کنترل، تسلط، پاسها و نگاه آنها به فوتبال متفاوت بود.
مارتینز وقتی فقط ۲۱ سال داشت وارد فوتبال اروپا شد؛ او درباره روند تطبیق خودش با آژاکس میگوید:
من بازیکنی هستم که دوست دارم توپ را در اختیار داشته باشم، اما وقتی سبک آنها را در آمستردام دیدم که با پاس های تکضرب چقدر سریع بازی میکنند من رو شگفتزده کردن موقع بود که فهمیدم چقدر سرعتم پایینه.
اما او در عرض چند ماه و بعد گذراندن یک پیشفصل خوب در آژاکس تبدیل به مهره اصلی تیم هلندی شد و توسط هواداران باشگاه به «قصاب» معروف شد. او در دفاع سبک تهاجمی و خشن دارد اما در مالکیت توپ کاملا باهوش و سنجیده عمل میکند.
در همان پنجره که دلیخت به یوونتوس پیوست، مارتنیز با ۷ میلیون یورو جانشین او شد. به نظر میرسید که او قرار است جانشین بلندمدت کاپیتان سابق آنها در قلب خط دفاعی باشد اما بعد از گذشت مدتی او مجبور شد که جای خالی دیونگ را در هافبک پر کند.
تنهاخ در آن زمان گفت:
ر ابتدای فصل ما به دنبال رهبری برای هافبک مرکزی بودیم. ما میدانستیم که مارتینز در هافبک مرکزی بازی کرده است، اما آیا او میتواند در سیستم آژاکس این کار را انجام دهد؟ ما او را در آنجا امتحان کردیم و چیزهای خوب و مثبتی دیدیم.
و این سندی بر هوش تاکتیکی و تطبیقپذیری مارتینز است که در محیطی جدید و ناآشنا و بدون هیچ تسلطی بر زبان انگلیسی و هلندی، او توانست خود را با احتمالاً سختترین نقش در تیم آژاکس، یعنی دیکته کردن بازی از ابتدای خط دفاعی تا انتهای خط میانی با ایجاد پلی بین دفاع و حمله وفق دهد.
بخشی از این پیشرفت مارتینز بخاطر استعداد ذاتی او بود اما اشتهای بیانتهای او برای پیشرفت به همان اندازه مهم بود. مارتینز ذاتاً اهل مطالعه بود پس تلاش کرد تا بازیکنان دیگری را که از دفاع به هافبک تغییر پست داده بودند تماشا کند و از آنها یاد بگیرد.
یکی از بازیکنانی که او درباره اش مطالعه کرد جاشوا کیمیچ از بایرن مونیخ بود که قبل از انتقال به خط میانی زیر نظر پپ گواردیولا، به عنوان یک دفاع راست شروع به کار کرد.
مارتینز درباره کیمیچ گفت:
وقتی او در خط میانی بازی می کند، آرامشی که دارد و نحوه بازیخوانی او را دوست دارم، یک بازیکن باید باهوش باشد، البته که باید اعتماد به نفس داشته باشد.
فصل بعد برای مارتینز چالش برانگیزتر بود، به طوری که تنهاخ در ابتدا ترجیح داد از رایان گراونبرخ در نقش هافبک و دیلی بلیند به عنوان مدافع میانی سمت چپ خود استفاده کند. لازمه بازگشت او از هافبک به مدافع میانی برعهده گرفتن مسئولیت دفاعی بیشتر بود. اما بازی در مناطق عقب باعث نشد که تاثیر او در بازیسازی آژاکس کمتر شود. در واقع، فصل گذشته، او میانگین پاسهای بیشتری در 90 دقیقه نسبت به سایر بازیکنان لیگ هلند داشت.
مارتینز مانند هموطنش روبرتو آیالا، ملیپوش سابق آرژانتین که با وجود جثه کوچکش به عنوان یکی از بهترین مدافعان میانی نسل خود شناخته میشود. او به طرز فوقالعادهای در هوا مستحکم است و جهشی شگفت انگیز دارد. فصل گذشته در آژاکس، او بیش از هر بازیکن دیگری با ضربه سر توپ را دور کرد(۲۹) و در ۷۹ مورد از ۱۱۲ دوئل هوایی خود پیروز شد. ضریب موفقیت او ۷۱ درصد بود و او را پس از هری مگوایر از منچستریونایتد در رده دوم قرار داد. او به دلیل بازیخوانی خوب و یارگیری مهاجمان و موقعیتیابی هوشمندانه برا انجام تکلها و توپگیریها مشهور است.
این ویژگیها، همراه با تاکتیک.پذیری و مهارت فنی، او را برای تیمهای لیگ برتر جذابتر میکند و حالا بعد سه سال همکاری، مارتینز به دیدار مجدد با سرمربی خود این بار در تئاتر رویاها میرود.
منچستر سیتی و منچستر یونایتد بازی برگشت خودشونو در هفته بیست و هشتم لیگ برتر انگلیس در تاریخ یکشنبه پانزدهم اسفند ماه ۱۴۰۰ در ورزشگاه اتحاد شهر منچستر برگزار کردند که این بازی با نتیجه چهار بر یک به نفع منچستر سیتی و با گلزنی دیبروینه (دوبار)، محرز (دوبار) و جیدون سانچو به پایان رسید. در این مینی آنالیز، تحلیل کوتاه بازی از دیدگاه هادی نوری و کیارش مرتضوی رو باهم میشنویم.
شما هم اگه در مورد این بازی نظری دارید توی کامنت ها برامون بنویسید.
آنالیز این بازی با کیارش مرتضوی
آنالیز این بازی با هادی نوری
برای مشاهده همه مینی آنالیز های فوتبال لب اینجا کلیک کنید!
اتلتیکو مادرید و منچستر یونایتد بازی رفت خودشونو در مرحله یک هشتم لیگ قهرمانان اروپا در تاریخ چهارم اسفند ماه ۱۴۰۰ در ورزشگاه وندا مترو پولیتانو شهر مادرید برگزار کردند که این بازی با نتیجه مساوی و با گلزنی ژائو فلیکس و آنتونی الانگا به پایان رسید. در این مینی آنالیز، تحلیل کوتاه بازی از دیدگاه هادی نوری و امیر احمدی حق رو باهم میشنویم.
شما هم اگه در مورد این بازی نظری دارید توی کامنت ها برامون بنویسید.
آنالیز این بازی با هادی نوری:
آنالیز این بازی با امیر احمدی حق:
برای مشاهده همه مینی آنالیز های فوتبال لب اینجا کلیک کنید!