امیرحسین مرادی، فوتبال لب – شاید اغلب هواداران فوتبال در کره زمین بجز باواراییها، دورتموند و هواداران متعصب و جذابشان را تیمی دوست داشتنی و قابل احترام میدانند!
دورتموند با کسب نتایج ضعیف و القا ذهنیت بازنده به سایر تماشاگران فوتبال، تا حدودی از دایره تیمهای جذاب دنیای فوتبال کنار رفته بود؛ اما امسال شاگردان ترزیچ پس از یک فصل تکراری سینوسوار در بوندوسلیگا، در لیگ قهرمانان اروپا به یک تیم غولکش تبدیل شدند تا با نتایج دیوانهوار پا به فینال مسابقات بگذارند!
زنبورها در گروه F رقابتهای لیگ قهرمانان اروپا با تیمهای : پی اس جی میلان نیوکاسل همگروه بودند و تا حدودی گروه مرگ رقابتهای امسال UCL را تشکیل بدهند!
دورتموند با سه پیروزی، دو تساوی و یک شکست توانست عنوان صدرنشینی این گروه را به دست بیاورد.
شاگردان ترزیچ در مرحله یک هشتم نهایی با آیندهوون هلند دیدار کردند و توانستند در مجموع دو مسابقه با نتیجه سه بر یک این تیم هلندی را شکست دهند! دورتموندیها در مرحله بعد با اتلتیکومادرید باید به رقابت میپرداختند؛ آنها در بازی رفت در متروپولیتانو اسپانیا یعنی ورزشگاه خانگی اتلتیها با نتیجه دو بر یک شکست خوردند!
امید در نقطه زرد رنگ آلمان به حداقل رسید و ضربان قلب بالا رفت؛ تقریبا اکثریت رسانههای معتبر جهان فوتبال، دورتموند را ناکام میدانستند و رسانههای اسپانیایی پیش بینی یک جدال تمام اسپانیایی را بین بارسلونا و اتلتیکومادرید در نیمهنهایی لیگ قهرمانان اروپا را داشتند!
سه شنبه ۱۶ آوریل / ورزشگاه سیگنال ایدونا پارک
نگاههای 82 هزار تماشاگر به داور مسابقه یعنی اسلواکو وینچیچ بود! دورتموند با یک نمایش بسیار خیره کننده در ورزشگاه خانگی خود و حمایت دیوار زرد توانست شاگردان سیمئونه را راهی خانه کند! زنبورها با نتیجه چهار بر دو توانستند از سد روخی بلانکو عبور کنند!
دورتموند در نیمهنهایی با پی اس جی، رقیب مستقیم این تیم در مرحله گروهی که عنوان دوم گروه را نصیب خود کرده بود، رقابت کرد!
آنها توانستند با دو نتیجه مشابه یک بر صفر در بازی رفت و برگشت شاگردان انریکه را شکست بدهند و امباپه را ناکامتر از همیشه در پاریس راهی خانه کنند!
فینالیست شدن دورتموند هم یک شادی اندوهگین به همراه داشت، اندوهی که داستان دراماتیک جدایی یک عشق دوازده ساله را در پی دارد!
مارکو رویس ستاره باشگاه دورتموند قبل از بازی برگشت نیمه نهایی مقابل پاریسیها اعلام کرد که پس از ۱۲ سال حضور در جمع زنبورها حالا در پایان فصل از این تیم جدا میشود!
حالا دورتموندیها بعد از ۱۱ سال به فینال رسیدهاند و سودای دومین قهرمانی را در این جام دارند تا مارکو رویس را با خاطره شیرین همراه کنند.
برای شنیدن تحلیلهای صوتی هفتگی در پادکست فوتبال لب، از این لینک به ما گوش کنید!
امیرحسین مرادی، فوتبال لب – درست در دقایق آخر بازی ، ایستاده بازی را دنبال میکنند.. تب و تاب سکوها، تقابل اشکها و لبخندها.. اضطراب پیروزی یا شکست.. تنها و تنها در 90 دقیقه و چند دقیقه اضافه، برای هواداران خلاصه میشود!
فوتبال در کنار زندگی عادی انسانها، درست همان جاییست که ذهن از فشار خارج میشود و عشق و جنون به زندگی و ذهن انسانها تحمیل میشود!
این فوتبال لعنتی!
گاهی وقتها این مستطیل سبز، عامل به هم ریختن اعصاب و زندگی یک فرد، پس از شکست در یک یا چند هفته از طول عمر خود و یا باعث میشود ایام خوش و سرمست از پیروزی تیم مورد علاقه خود ، لذت زندگی را دو چندان کند!
فوتبال را میتوان یکی از دغدغههای مهم زندگی افراد عاشق این ورزش دانست، دغدغهای که انسانها با استرس و اضطراب آن را سپری میکنند و یا گاهی اوقات با اعتماد کامل به تیم خود، این دغدغه را سپری میکنند، دویدن در مستطیل سبز همان لذت گلزنی تیم محبوب خود در ثانیههای پایانیست!
فوتبال همان امید زندگی ما انسانهاست که تا لحظه آخر منتظر میمانیم و یا منتظر معجزه هستیم تا به پیروزی برسیم! فوتبال همان درد و رنج زندگی ما انسانهاست که با خود بعد از شکست تیم محبوبمان، حمل میکنیم و هفتهها از این اتفاق ” اندوهگین “ هستیم!
اگر پاسخی به سوال ” چرا فوتبال؟ “ میتوان داد آن پاسخ این است که اگر این ورزش نبود، آمار خودکشیها، افسردگیها و اتفاقات ناگوار و حوادثها در این کره خاکی، دو چندان میشد و به طرز ترسناکی، بخش بزرگی از دوستیها در جهان از بین میرفت و ملتها نمیتوانستند ارتباط خود را از طریق ورزش حفظ کنند! آری؛ فوتبال خودِزندگیست!
گاهی وقتها، دردها و رنجها به شکل قطرهها و بعد از طلوع دوباره خورشید پشت ابرهای بارانی ، شروع به باریدن میکنند.
در رمان وداع با اسلحه وقتی همسر هنری به او گفت بیا جنگ را کنار بگذاریم و درباره چیزای دیگر حرف بزنیم، قهرمان داستان جواب داد : جنگ همه جاهست، هیچ کناری باقی نمانده که جنگ را آنجا بگذاریم! فوتبال همچین نقشی در زندگی ما دارد! او همه جا وجود دارد!
برای شنیدن تحلیلهای صوتی هفتگی در پادکست فوتبال لب، از این لینک به ما گوش کنید!
کیران مک کنا با اولین نقش سرمربیگری خود در ایپسویچ تاون به دو صعود متوالی دست یافت.
محمدرضا حیدری فوتبال لب;این مربی ایرلندی شمالی در دسامبر 2021 و در سن 35 سالگی به عنوان سرمربی منصوب شد. احتمالاً به عنوان یک مربی خیلی جوان است. با این حال، او مدتها بود که پایههایی را برای آنچه که در پورتمن رود اجرا میکند، ایجاد کرده بود.
کلایو آلن، مربی وقت تاتنهام مجبور به بازنشستگی در سن 22 سالگی شد. او را چنین توصیف کرد: “بازیکن و فردی که میشناسید، هر روز، چه در تمرین و چه در حال بازی، 100 درصد در مورد هر کاری که انجام میداد متعهد بود.” آلن با احتیاط ادامه داد: “[او] یک شخصیت مصمم و متعهد است که باهوش و خوش بیان نیز هست. تعجب نکنید اگر کیران به عنوان مربی به اوج بازی برسد.”
کیران مک کنا در دانشگاه لافبورو به تحصیل در رشته علوم ورزشی ادامه داد و اولین گام های خود را در حرفه مربیگری برداشت. او سپس به آکادمی تاتنهام بازگشت. در ابتدا در نقش آنالیزور، قبل از اینکه هدایت تیم های زیر 18 سال را بر عهده بگیرد و آنها را به نیمه نهایی جام حذفی جوانان راهنمایی کند.
کیران مک کنا در منچستریونایتد
کریر او دو سال با تیم زیر 18 ساله های منچستریونایتد دنبال شد و در آنجا قهرمان لیگ برتر در بخش شمالی شد. در سال 2018، او برای کمک به ژوزه مورینیو در تیم بزرگسالان ترفیع یافت. و با اوله گونار سولسشر و سپس برای مدت کوتاهی با رالف رانگنیک کار کرد. او فقط یک ماه را با دومی گذراند، زیرا ایپسویچ تاون به او پیشنهاد سرمربیگری داد.
در آن زمان باشگاه به همان اندازه که به پلی آف نزدیک بود به منطقه سقوط لیگ یک هم نزدیک بود. با این حال، تنها دو شکست در 17 بازی اخر آنها تحت هدایت مک کنا، پیشرفت او را نشان داد. در مرحله بعد، در اولین فصل کامل او، آنها تنها چهار بازی از 46 بازی را از شکست خوردند. این برای صعود با 98 امتیاز کافی بود و به عنوان نایب قهرمان به چمپونشیپ صعود کردند.
بازیسازی با دابل پیوت
مربی قبلی در ایپسویچ از سیستم ۴ دفاعه اسفتاده میکرد. اما کیران مک کنا فورا ترکیب تیم را به ۳ دفاعه تغییر داد. یک دابل پیوت جلوتر از سه مدافع میانی، در ساختار 2-1-4-3 یا 1-2-4-3. این در اولین فصل کامل او به عنوان سرمربی ادامه یافت، تا اینکه او برای فصل 2022/23 لیگ یک به سیستم ۴ دفاعه برگشت. تیم او در 19 بازی پایانی شکست نخورده بود تا صعود را قطعی کند و تقریباً همه این بازی ها را با ساختار 1-3-2-4 انجام داد.
اقتباسهای پشت خط هر چه که باشند، محور دوگانه برای کیران مک کنا مهم باقی ماند. در فصل 2022/23، ایپسویچ بیشترین مالکیت، بیشترین پاس و سومین تعداد کمترین توپ های بلند را داشت. این سبک پاس کوتاه باعث شد که دابل پیوت از یک سوم دفاعی ساخته شود و به نیمه حریف منتقل شود.
هنگام کار با سه دفاع، دابل پیوت دویدن ها و حرکات بیشتری را در طول زمین انجام می دهد. در اینجا آنها آماده حمایت از مدافعان کناری بودند که طبیعتاً در مقایسه با زوج دفاع کناری و وینگر منزویتر بودند.
دودندگی بالا
از دو محور با دویدن کمی جلوتر از توپ پشتیبانی می شود، اما همچنان به طور تهاجمی در سراسر زمین حرکت می کند. ایده آل است برای زمانی که مدافع کناری برای دریافت توپ به وسط زمین می آید یا با فشار تهاجمی مواجه می شود. سپس قسمت بیشتر دو محور پشتیبانی می شود.
با این حال، اگر دفاع کناری خیلی زودتر بالا رود – که بیشتر در سمت راست ایپسویچ به دلیل ویژگیهای هجومی وس برنز دیده میشود – در آن صورت، محور نزدیکتر، تقریباً در کنار سه مدافع میانی، پایین میآمد. محور بعدی دوباره حرکات مخالف انجام میداد، اما این بار کمی به جلو حرکت می کرد. در آنجا، آنها به عنوان یک پیوند اضافی عمل می کنند تا توپ را به دو شماره 10 تبدیل برسانند که از مهاجم مرکزی تک حمایت می کند.
دابل پیوت در 1-3-2-4
شکل 1-3-2-4 که در پایان فصل قهرمانی لیگ یک آنها مشاهده شد – و متعاقباً در چمپیونشیپ – یک محور دوگانه را در طول مرحله ساخت یا همان بیلداپ حفظ کرده است. خط عقب با توجه به بازیکن اضافی در سراسر زمین گسترده تر است، در حالی که محور دوگانه حرکات جانبی کمتری را ارائه می دهد. در عوض آنها توپ را نگه می دارند، می چرخند یا به سمت توپ می روند و به صورت یک جفت باریک باقی می مانند. در صورتی که حریف فشار خود را محدود کند و یکی از مدافعان کناری ایپسویچ را آزاد بگذارد، این گزینهها را به شما میدهد.
حرکت عمیق بودن از پیوت های کیران مک کنا – مشابه آنچه در برایتون تحت هدایت روبرتو دی زربی دیده می شود – همچنین به ترسیم و کشیدن حریف به سمت جلو، در بخش مرکزی زمین کمک می کند. سپس بازیکنان بین خطوط می توانند یک پاس تقسیم شده یا یک پاس کوتاه دریافت کنند. برخلاف دی زربی، کیران مک کنا به دنبال شماره 10 خود – معمولاً کانر چاپلین – میگردد تا عریض شود و به یک سمت زمین برود. اغلب، بازیکن در همان سمتی است که توپ است. در اینجا، وینگر در سمت مقابل زمین نزدیک به وسط میشود و تقریباً بهعنوان یک شماره 10 موقت و دوم عمل میکند. این گزینه پاس دیگری را برای بازی از طریق عمق یا توپ های بلند پرس حریف میدهد. ایپسویچ همچنین یک بازیکن مرکزی اضافی برای دفاع از انتقال خواهد داشت، تا در صورتی که در تلاش برای ساختن از عقب، مالکیت توپ را از دست بدهد دچار مشکل نشود.
یک سوم هجومی
اگرچه مک کنا بین 1-3-2-4 و 1-2-4-3 تغییر داده است، اما زمانی که ایپسویچ توپ را برای مدت کافی در اختیار داشته باشد، این دو ساختار تقریباً ادغام می شوند. در هنگام حمله، لیف دیویس، مدافع چپ، بالا و پایین می رود. وینگر چپ کیران مک کنا – هر یک از بین مارکوس هارنس، ناتان برادهد، عمری هاچینسون یا جرمی سارمینتو – به سمت داخل می رود. باقی خط عقب باید تبدیل به یک سه گانه موقت شود که توسط پوشش دو محور جلویی پشتیبانی می شود. این واحد پنج نفره حریف را در نیمه خود قفل می کند و همچنین مسئول دفاع از ضد حمله در صورت از دست دادن توپ توسط ایپسویچ است.
همانطور که وینگر چپ به سمت داخل حرکت می کند، چاپلین به عنوان شماره 10 به خوبی سازگار می شود. او یک دارایی گلزن است و اغلب به عنوان مهاجم دوم به محوطه جریمه حمله می کند. اما او فراتر از خط دفاعی حریف نیز می دود. در مواقعی، او بازی را به سمت کانال داخلی هدایت میکند تا با برنز، کیدن جکسون یا هاچینسون تبدیلشده، هنگام حمله از این طرف، ترکیب شود. 1-3-2-4 سپس در هنگام حمله به یک نوع 1-2-4-3 تبدیل می شود، با دفاع چپ و وینگر راست مک کنا که عرض را نگه می دارند.
درخشش بازیکنان
در نتیجه، دیویس و برنز بیش از یک سوم سانترهای ایپسویچ را در چمپیونشیپ انجام دادند و یکی از سه مهاجم را در فضاهای مرکزی انتخاب کردند. با دویدن های رو به جلو چاپلین، وینگر چپ اینورت شده، مهاجم میانی که مدافعان میانی عقب نشینی را اشغال می کند، و یک وینگر یا مدافع کناری به طور بالقوه در پست دور، ایپسویچ به ویژه از کات بک ها تهدید می کند. علاوه بر این، ارسال توپ مرده آنها می تواند تهدیدی برای گل باشد.
در لیگ یک، ایپسویچ با بالاترین پاسها در هر اقدام دفاعی (PPDA) مواجه شد که نشان میدهد تیمها ترجیح میدهند مقابل آنها عقب بنشینند. این به تسلط آنها بر مالکیت کمک کرد، اما بازی را برای آنها دشوارتر کرد. با وجود این، آنها بیشترین گل را به ثمر رساندند و همچنین بیشترین ضربه را در محوطه جریمه حریف داشتند. این روند در چمپیونشیپ ادامه یافت – پس از 42 بازی در فصل 2023/24، ایپسویچ چهارمین تعداد شوت را انجام داد.
بازی فوروارد کیران مک کنا همچنین کاملاً متکی به یک مهاجم مرکزی قدرتمند – کیفر مور، جورج هرست یا فردی لاداپو – است که می تواند توپ را بالا نگه دارد و بازی را پیوند دهد، اما در صورت لزوم فراتر از آن حرکت کند. داشتن یک نقطه کانونی مرکزی به ایپسویچ اجازه می دهد تا حرکات تهاجمی و چرخش های دور از توپ را انجام دهد. این مدافعان وسط را اشغال می کند و سرعت آنها را در ردیابی، تغییر موقعیت یا پوشش محدود می کند – مخصوصاً در برابر حرکات سمت چپ. این پروفایل فوروارد مرکزی نیز حضوری برای حمله به سانترهای دیویس یا برنز اضافه می کند.
پرسینگ کیران مک کنا
بدون توپ، ایپسویچ یک تیم پر پرس بوده است. با PPDA بسیار پایین تر از میانگین لیگ خود. از پایه 1-3-2-4، وینگرها به طور تهاجمی به سمت مدافعان کناری حریف می روند و مهاجم وسط در حمایت است. در اینجا، ایپسویچ تلاش می کند تا بازی را در یک طرف زمین قفل کند. مدافع کناری و محورهای نزدیکتر، فضای جلوتر از حامل توپ را فشرده می کند.
از اینجا، محور دورتر از توپ به اطراف می چرخد و پوشش میدهد. این محور به سمت مهاجم مرکزی حریف میرود، اما همچنان برای مقابله با پاسهای مرکزی – بهویژه پاسهای برگشتی به داخل، در موقعیت قرار دارد.
یکی از جنبه های کلیدی این پرس زمانی رخ می دهد که وینگر دورتر از توپ به وسط نزدیک می شود. موقعیت یابی وینگر روی مدافع میانی دوم فشار می آورد، شماره 10 ایپسویچ نیز برای محافظت، نمایش و پوشش دسترسی به پاس از مرکز زمین نزدیک است.
بلاک
در چمپیونشیپ، ایپسویچ به روشی مشابه به پرس میپردازد. ساختار 1-3-2-4 فشار تهاجمی از وینگرها را امکان پذیر می کند که توسط نزدیکترین پیوت ها، مدافعان کناری، شماره 10 و وینگرهای دور باریک حمایت می شود. با این حال، تیم کیران مک کنا در مقایسه با زمانی که در لیگ یک حضور داشت، به طور متوسط با هشت پاس بلند کمتر در هر 90 دقیقه مواجه می شود. این در حالی است که حریفان در هر 90 دقیقه 21 پاس به عقب و 17 پاس به جلو بیشتر انجام داده اند. این به این دلیل است که در مجموع، حریفان آنها مالکیت بیشتری در اختیار دارند – با پاسهای کوتاهتر میسازند و با بازی دور از دروازه ایپسویچ یا در عرض زمین، مالکیت توپ را دوباره شروع میکنند.
با این حال، ایپسویچ در بین بهترین های این بخش برای PPDA باقی مانده است. آنها به اعمال فشار بالا از ساختار 4-2-3-1، به خصوص روی پاس های عقب و کناری از حریف ادامه می دهند. اما میانگین مالکیت آنها اندکی کاهش می یابد. توانایی مک کنا در سازماندهی تیمش در بلاک های فشرده در مسابقات بزرگ بیشتر اتفاق می افتد. در مقایسه با لیگ یک، ایپسویچ در حال تلاش برای دوئلهای بیشتر و مهارهای بیشتری است. نه فقط در یک پرس بالا، بلکه از یک بلاک عمیقتر، که اغلب در یک سوم میانی قرار میگیرد.مید بلاک
تله پرس
از اینجا، ایپسویچ اغلب تله گسترده خود را می گذارد. آنها از طریق دفاع تهاجمی مدافع کناری، پیشرفت گسترده را متوقف می کنند، در حالی که بازی را در مرکز از طریق پوشش دو محور خود محدود می کنند. آنها همچنین میتوانند حریف را که با توپ به عقب حرکت میکنند، به دور از فشار، محدود کنند، همانطور که وینگرهای کیران مک کنا به عقب پرس میکنند.
این یک روش هوشمندانه و متعهدانه برای بازی است که شخصیت کیران مک کنا را که کلایو آلن توصیف کرده است، منعکس می کند. همچنین این یک سبک بازی است که به خوبی می تواند ایرلندی شمالی را به عنوان مربی به اوج بازی برساند.
امیرحسین مرادی، فوتبال لب – شاید اکثر کودکانی که دنیا میآیند، پدرانشان در طول دوران زندگی خود تیفوسیترین هوادار تیم فوتبال مورد علاقه خود بودند و انتظارشان این است که تا فرزندانشان ادامه دهنده راه پدر باشند.
آبی و قرمز، سیاه و سفید، این رنگها هستند که جذابیت دنیای فوتبال را دوچندان کرده است.
دنیای فوتبال در کنار جذابیت و زیبایی خود، برخی مواقع به دنیایی تیره و تار برای یک تیم تبدیل میشود. گاهی با سقوط آزاد و گاهی با حسرتهای چندین ساله، تبدیل به یک داستان دراماتیک خواهد شد. داستانی که روزهای تیره و تار هواداران آن تیم را، سیاهتر از گذشته میکند. داستانی که پر ازغم و اندوه، اشک و حسرت و جدایی هاست!
در دنیای فوتبال، شما میتوانید یک هوادار 70 ساله نیوکاسل را ببینید که از خوشحالی، اشک شوق میریزد و میگوید ما پس از بیست سال به لیگ قهرمانان بازگشتیم. او آخرینبار در میان سالی تیمش را در لیگ قهرمانان 2002/2003 با کاپیتانی آلن شیرر میبیند و حالا یک بار دیگر در پیری شاهدحضور تیمش در رقابتهای UCL است.
هوادار خردسال بوکا جونیورز که عاشقانه، مانند هولیگانهای آرژانتینی، شعری را یک صدا و با پایکوبی در استادیوم بومبونرا میخواند و این عشق را به بازیکنان تیم خود، القا میکنند!
یا در ایران دربی استقلال و پرسپولیس که میلیونها هوادار از پیر تا جوان با تمام وجود برای همدیگر تا ابد کری میخوانند. قتلهایی که بخاطر تب و تاب بینظیر این مستطیل سبز رنگ در کشورهای اروپایی و آمریکای جنوبی رخ میدهد، همه دست به دست هم میدهند تا جذابیت این فوتبال را دوچندان کنند.
هولیگانها / این مرض انگلیسی!
هولیگانها در فوتبال، افرادی هستند گمنام و افراطی و دارای ویروسی به نام (مرض انگلیسی!) زیرا در دهههای 1970 تا 80 میلادی، جایگاه تماشاگران انگلیسی، یک بلای جهانی در فوتبال بود؛ هولیگان فقط مربوط به انگلیسیها نمیشود بلکه در کشورهایی مانند برزیل و آرژانتین درآمریکای جنوبی، ایتالیا، ترکیه، هلند و لهستان وکشورهای جنوب شرقی اروپا یا همان بالکانهادر اروپا، وجود دارند.
دنیای فوتبال برای همیشه زنده است. اگرچه ستارگان این دنیا کم فروغ شدند اما استعدادهای جوان، پا برجای بزرگان این دنیا سبز رنگ میگذارند، اما هیچوقت نمیتوانند مانند آنها بدرخشند و آمارهای فوق العاده آنها را تکرار کنند. زیرا آمار ضعیفترین فصل بزرگان فوتبال برابری میکند با یک فصل فوق العاده استعدادهای تازه دنیای فوتبال!
رنگها و تیمها فقط برای 90 دقیقه فوتبالیست! چه خوب است که در پایان بازی، فارغ از هر نتیجهای، به هم دیگر احترام بگذاریم و از همدیگر تجلیل کنیم! زیرا در آخر این ” احترام ” است که باقی میماند.
برای شنیدن تحلیلهای صوتی هفتگی در پادکست فوتبال لب، از این لینک به ما گوش کنید!
امیرحسین مرادی، فوتبال لب – در اواخر ژانویه، بارسلونا به بیلبائو سفر کرد تا در سن مامس در کوپا دل ری به مصاف اتلتیک بیلبائو برود؛ از آنجایی که چهارشنبه شب به ساعات اولیه بامداد پنجشنبه نزدیکتر میشد، یک چیز آشکار شد: بارسلونا هیچ شانسی نداشت!
با گذشتن دقایق، ماهیچهها خستهتر شدند و بازی باز شد، احساس میشد باشگاه بیلبائو در اوج حرکت میکرد. آنها با دوازده نفر بازی میکردند، هر حمله توسط تماشاگران تشنه بیلبائو که به نظر میرسید از خستگی مصون بودند، غرش میکرد!
دو خنجر مستقیماً به قلب بارسلونا در وقت اضافه، یکی توسط هر یک از برادران ویلیامز، بارسلونا را از بدبختی نجات داد، زیرا پاهای آنها به خاک تبدیل شد و امیدهای آنها برای کسب افتخار در کوپا از بین رفت.
میزبان آن بازی را با 29 شوت و 7 شوت در چارچوب به پایان رساند که مجموع 7 شوت بارسلونا، 4 شوت در چارچوب بود. بیلبائو در جریان خروج از زمین، مجموع گل های مورد انتظار بارسلونا (xG) را در آن شب تقریباً سه برابر کرد.
این داستان باشگاه اتلتیک بیلبائو در سال 2023-24 است. مبارز، بی امان و بی رحم!
سن مامس به مانند یک قلعه است و آنها برای اولین بار پس از فصل 2014-2015 زمانی که ارنستو والورده مرد اصلی بود، چشم به بازگشت به لیگ قهرمانان اروپا دارند.
سیاست باسکی اتلتیک بیلبائو به این معنی است که آنها به شدت به بازیکنانی که آکادمی تولید میکند متکی هستند! این بدان معناست که وقتی سالهای آیش فرا میرسد ناگزیر میشوند، باشگاه نمیتواند راه خروج از پرتگاه را امضا کند. همچنین به این معنی است که وقتی یک دسته خاص از بازیکنان نفوذ می کنند، احساس سرخوشی به وجود میآید. این فقط “ما برنده می شویم” نیست، بلکه این است که “ما با استعدادهای داخلی برنده می شویم”.
مدیری را اضافه کنید که ذاتاً باشگاه و مکان را درک میکند و احساس میشود که موجی از حرکت است که نمیتوان آن را متوقف کرد.
اتلتیک بیلبائو در حال حاضر بازیکنان خاصی دارد، اویهان سانست، اونای سیمون و نیکو ویلیامز همگی بازیکنان ملی اسپانیا هستند. آنها چند نفر دیگر دارند و تعداد بیشتری از آنها هنوز در باشگاه نفوذ میکنند.
لوئیس د لا فوئنته از تیم اسپانیایی خود خواسته است که سبک عمودیتری بازی کند و فوتبال در شمال نیز همین را فراهم میکند.
مدیریت باسکی و ناسیونالیسم لاروخا!
در زمانی که مدیران باسکی از بیرمنگام تا بورنموث و لورکوزن خبرساز می شوند، باشگاه بیلبائو و رئال سوسیداد ستون فقرات تیم ملی اسپانیا را فراهم می کنند!
به همراه بازیکنانی که در بالا ذکر شد، رئال سوسیداد اخیراً الکس ریمیرو، رابین لو نورماند، میکل مرینو و مارتین زوبیمندی را بازیکن مهم تیم میدانند!
آنها از آن دسته بازیکنانی نیستند که وقتی تصاویر دوران طلایی اسپانیا را بین سالهای 2008 تا 2012 تداعی میکنید، به آنها فکر کنید.
بازی اتلتیک بیلبائو بر این اصل قرار دارد. آنها تیمی مملو از بازیکنان جوان، فیزیکی و از نظر فنی عالی هستند و مدیری دارند که از تفاوتهای ظریف درون هر بازیکن و پست قدردانی میکند.
فرم خانگی آنها جایی است که آنها واقعاً در این فصل نشان خود را نشان دادهاند. باشگاه بیلبائو هشت بازی متوالی را در تمام رقابتها در سن مامس پیروز شد که طولانی ترین برد پیاپی آنها در خانه از سپتامبر 1998 است (همچنین هشت برد متوالی).
تنها رئال مادرید سهم بیشتری از xG در بازیهای خانگی در این فصل دارد. اتلتیک بیلبائو 26.15 گل مورد انتظار و 10.18 گل مورد انتظار را به ثمر رساند که بازده هجومی آنها 72.0 درصد از کل سهم متعلق به این تیم است. رئال مادرید در حال حاضر با 75.7 درصد در سانتیاگو برنابئو و اتلتیکو مادرید با 68.7 درصد در متروپولیتانو در رده سوم قرار دارند.
برای درک قدرت بیلبائو ، باید رویکردی جامع داشته باشید. هیچ سوپراستار برجستهای وجود ندارد، اما یک مکان خوب برای شروع، خط پشتی آنهاست.
فشار بالای زمین عاملی است که آنها را به پیشنهادی ترسناک برای هر تیمی در جهان تبدیل میکند و جدا کردن این دو غیرممکن است، اما افزایش راندمان حمله و توانایی پرس بر این واقعیت است که آنها مرکز سنگی محکمی دارند. بازگشت مشارکت!
آیتور پاردس و دنی ویویان هر دو زیر 25 سال سن دارند و در این فصل بیشترین دقایق انفرادی را در لیگ و جام حذفی برای اتلتیک بازی کرده اند.
آنها با هم، 1593 دقیقه در این فصل بازی کرده اند که بیشترین بازی در لالیگا برای هر یک از مدافعان میانی است. آنها همچنین بهترین گلهای مورد انتظار را در مقابل هر 90 با هم برای جفت دفاع میانی با بیش از 500 دقیقه بازی دارند (1.07).
تنها شراکت دیگر با درصد برد بالاتر در میان کسانی که بیش از 500 دقیقه با هم بازی کردند، آنتونیو رودیگر و دیوید آلابا هستند.
پاردس و ویویان 57.8 درصد از بازیهایی را که با هم شروع کرده اند (19 شروع، 11 برد) برنده شدهاند، در حالی که زوج رئال مادرید 66.6 درصد از بازی هایی را که شروع کردهاند (12 شروع، 8 برد) برنده شدهاند.
تیم والورده تهاجمیترین تیم لیگ از نظر تلاش برای به دست آوردن توپ در بالای زمین است، زیرا می دانند که اگر یک تیم از طریق آنها یا بالاتر از اوج بازی کند، دو مدافع میانی خود همه چیز را پوشش میدهند!
آنها با 251 بیشترین گردش مالی را در لیگ برتر اسپانیا به ثبت رساندند. سویا با 217 گل در رتبه دوم فاصله زیادی دارد، در حالی که بیلبائو تعداد دفعات بالای خود را به تعداد گلهای بیشتری (6) از هر تیم دیگری در این بخش تبدیل کرده است.
آنها حملات خود را به طور متوسط بالاتر از هر تیم دیگری در لالیگا شروع می کنند و از هر تیمی در لیگ برتر اسپانیا نیز اقدامات دفاعی بیشتری دارند.
اما این فقط یک رویکرد تند و سریع نیست. لایهای از تفاوتهای ظریف به بازی آنها اضافه شد که با جذب هوشمندانه و ظهور بازیکنانی که قبلاً در باشگاه بودند تسهیل میشود.
یکی از این خریدها، امضای آنیگو رویز د گالارتا از مایورکا است. اگر بخواهید لیستی از 100 انتقال هیجان انگیز تابستان گذشته را تهیه کنید، رویز دی گالارتا به اتلتیک بیلبائو با انتقال آزاد ممکن است حتی در لیست نامزد نهایی قرار نگیرد .
رویز د گالارتا، هافبک 30 سالهای است که در ایبار به دنیا آمده و در طول دوران حرفهای خود برای باشگاه هایی مانند تیم دوم بارسلونا و لاس پالماس بازی میکرد! دو باشگاهی که به خاطر تمایل خود برای نگه داشتن توپ شناخته شدهاند. او سطحی از کنترل را به تیمی اضافه کرد که اغلب برای یافتن هافبکهای متعادلتر تلاش میکند.
آندر هررا ممکن است بهترین مقایسه باشد، اما او امسال 35 ساله می شود و نمیتواند همان دقایق قبلی را بازی کند. رویز د گالارتا در جنبه فنیتر از مقیاس تودوترانو قرار دارد اما او نیز از مالکیت توپ خجالتی نیست.
به طور متوسط، او 5.7 دوئل در هر 90 برنده می شود و در این فصل تنها از هررا برای هافبک های اتلتیک با بیش از 1000 دقیقه بازی عقب است.
تاثیر رویز د گالارتا را می توان در نتایج باشگاه بیلبائو با حضور او در زمین به بهترین شکل مشاهده کرد. آنها در این فصل که او در لالیگا شروع نکرده است، به همان اندازه بازیها را باخته اند (2/7) که در 17 بازی که او در ترکیب اصلی حضور داشته است.
ظهور سانسته به عنوان یک ملیپوش اسپانیایی و یکی از بهترین هافبکهای تهاجمی لیگ، راه زیادی را برای رفع مشکلی که برای سالها شبیه یک حمله شکسته بود انجام داده است. او در حمله احیا شده و در بیلبائو نقش محوری داشته است.
او در این فصل 0.41 xG غیر پنالتی و پاس گل در هر 90 پاس دارد که با حداقل 1000 دقیقه در بین بازیکنان بیلبائو چهارم است. اما رد پای او در همه جای خط حمله تیم است.
فقط 9 بازیکن در این فصل در لالیگا در سکانس هجومی بیشتری حضور دارند و او همچنین 2.14 موقعیت از بازی آزاد ایجاد میکند که تنها پس از یاگو آسپاس در لالیگا این فصل است.
آخرین قطعه پازل ظهور گورکا گوروتا بوده است. در سن 27 سالگی، بدون اینکه هیچ تاثیری در باشگاهی که در آنجا کار خود را آغاز کرد، احساس میکرد که فرصت گوروتا رو به اتمام است.
اکنون این بحث وجود دارد که لوئیز د لا فوئنته به بازیکنی مانند گوروتا در تیم اسپانیایی خود نیاز دارد یا خیر؟
گوروتا در xG غیر پنالتی در هر 90 با 0.47 تیم را رهبری می کند.
او در این فصل بیش از هر فصل دیگری در دوران حرفهای خود دقایق بیشتری در لالیگا بازی کرده است. او امسال ، سه گل بیشتر به ثمر رساند!(9) نسبت به بهترین فصل قبلی خود که 6 گل در فصل 2022-23 به ثمر رساند. وی در میان بهترین معیارهای دفاعی برای مهاجمان قرار دارد و بازیکنانی مانند کریم بنزما یا باسکی را پیوند میدهد.
او در حال حاضر در سرعتی برای شکست دادن آقای گلی خود در تاریخ (13 گل در لالیگا در فصل 19-2018) است و هم او و هم برادرش میتوانند تیمها را به صورت عمودی و افقی در هر دو طرف با رویز د گالارتا، سانسته و گوروتا که در فضاهای باز عمل میکنند، بکشند. در صورت از دست دادن توپ، آماده جهش هدفمند هستند.
موقعیت فعلی ایناکی ویلیامز بهترین ویژگیهای او را برجسته میکند و برخی از کاستیهایی را که در طول سالها دیدهایم، یعنی پرداخت کارآمد با حجم بالا، پنهان میکند.
نیکو ویلیامز با دریبلینگ یا امتیازگیری در مسیر سریع سوپراستار شدن است که در این فصل جزو سه تیم برتر لالیگا نیست! 56 بازی موفقیتآمیز او در بین تمام بازیکنان پنج لیگ برتر اروپا رتبه هشتم را دارد و او 3.35 دریبل در هر 90 دریبل انجام میدهد، پس از وینیسیوس جونیور در لالیگا این فصل قرار دارد.
این فصل می تواند تبدیل به چیزی خاص برای باشگاه بیلبائو شود!
برای شنیدن تحلیلهای صوتی هفتگی در پادکست فوتبال لب، از این لینک به ما گوش کنید!
امیرحسین مرادی، فوتبال لب – با نزدیک شدن به روزهای پایانی لیگ جزیره، چلسی توسط پوچتینو با کسب نتایج ضعیف مشغول عادیسازی این تیم ریشهدار انگلیسی است!
آبیها در هفت هفته پایانی لیگ انگلیس، شانس بسیار کمی برای کسب حداقل سهمیه این لیگ یعنی لیگ کنفرانس اروپا را دارند؛
آبیهای لندنی در هفتههای پیش رو لیگ باید در مقابل تیمهایی همچون آرسنال، آستونویلا، تانهام و وستهام قرار بگیرند؛ تیمهایی که برای قهرمانی و یا کسب سهمیه لیگ قهرمانان اروپا در حال رقابت هستند!
چلسی با شکست مقابل منچسترسیتی در نیمهنهایی جام حذفی انگلیس که قدیمیترین جام دنیای فوتبال لقب دارد، آخرین کورسوی امید هواداران این تیم را از بین برد.
شاگردان پوچتینو با تیمی جوان و ناموفق که با یک بازی اعصاب خوردکن برای هواداران این تیم که با فرصت سوزیهای مهاجمان و وینگرهایی همچون نیکولاس جکسون، مادوکه و.. همراه بود،
در دقایق آخر تن به شکست داد تا آتش خشم هواداران آبی پوش لندنی برافکنده شود!
عدم توانایی مدیریت و بهکارگیری جوانان توسط پوچتینو باعث ایجاد تنش در تیم و هواداران شد و این مربی بار دیگر ثابت کرد تا مربی قابل اعتمادی نمیتوان او را لقب داد.
چلسی و مشکل عدم کنترل رختکن تیم!
مشکل اصلی بسیاری از تیمهای انگلیسی عدم توانایی کنترل رختکن تیم و تزریق آرامش به اعضای تیم در هنگام عقب افتادن و یا شکست است .
مشکل بزرگی که عامل بحرانزدگی تیم، دو دستگی و عامل مستقیم ایجاد بی انظباطی در تیم میشود.
مشکلاتی که چندین سال است که گریبانگیر تیمهایی همچون منچستریونایتد، تاتنهام، آرسنال و.. شد و میتوان با مدیریت درست و ایجاد برنامهریزی صحیح از بحران گریز کرد!
بازنشستگان لندنی پس از روزهای طلایی و قهرمانی در لیگ قهرمانان اروپا با توماس توخل در روزهای مدیریت رومن آبراموویچ،
حالا توسط تفکرات پوچ و بیهوده پوچتینو آرژانتینی به ویرانهای تبدیل شد که مانند هوای همیشه ابری لندن تیره و تار است!
برای شنیدن تحلیلهای صوتی هفتگی در پادکست فوتبال لب، از این لینک به ما گوش کنید!
امیرحسین مرادی، فوتبال لب – در دنیای به دور از جنگ موشکها، جنگی به نام فوتبال در جزیره بین کلوپ، آرتتا و گواردیولا رخ میدهد!
حالا با شکست شاگردان کلوپ و توپچیها همراه آرتتا جوان، بار دیگر کورسوی امید به سراغ شاگردان گواردیولا و هواداران منچسترسیتی آمده و حال با به دست آوردن رتبه اول، سیتیزنها خودشان را دوباره شانس اول قهرمانی میدانند!
وقتی کلوپ بنزین تمام کرد!
کلوپ حالا بعد از شکست مقابل آتالانتا در آنفیلد و از دست رفتن شانس صعود به مرحله بعدی لیگ اروپا و شاید قهرمانی در این جام، حالا با شکستی دیگر در جزیره، شاید تا حدودی یک جام دیگر را از دست میدهد!
یورگن کلوپ بعد از شکست در آنفیلد در کنفرانس خبری بعد بازی با کریستال پالاس در هنگامی که بسیار ناراحت و عصبی بود. او افزود: اگر قرار است باز هم مثل نیمه اول این مسابقه بازی کنیم، چرا باید برنده لیگ بشویم؟ حس خیلی مزخرفی دارم و زمان میبرد تا آن را هضم کنم!
همچنین شاگردان مایکل آرتتا بعد از یک بازی دشوار در ورزشگاه امارات مقابل بایرن مونیخ و تساوی مقابل این تیم، پنج روز بعد باز هم در خانه جدال حساس و سرنوشتسازی مقابل آستونویلا برگذار کرد.
با شکست مقابل این تیم، صدر جدول لیگ جزیره را در این مقطع حساس در این لیگ را دو دستی تقدیم منچسترسیتی کرد!
آرتتا بعد از بازی در کنفرانس خبری گفت :شاید ما به اندازه کافی خوب نیستیم که جام را ببریم و قهرمان لیگ برتر شویم. ما تیم بزرگ و متحدی هستیم. باخت و توقف در فوتبال عادی است. ما تا پایان فصل، تمام تلاش خود را انجام میدهیم تا به موفقیت دسترسی پیدا کنیم.
حالا با این وضعیت باید دید که در هفتههای باقی مانده فوتبال اروپا چه سرنوشتی در انتظار این دو تیم ریشهدار انگلیسی است؟
برای شنیدن تحلیلهای صوتی هفتگی در پادکست فوتبال لب، از این لینک به ما گوش کنید!
زیدان با وجود اینکه بعد از رئال مادرید مربی تیمی نشد، اما هنوز هم رئال مادرید زیزو، یکی از بهترین تیمهای دهه اخیر به شمار میرود.
محمدرضا حیدری; فوتبال لب- تنها 10 ماه پس از استعفا، زین الدین زیدان به جایگاه خود بر روی نیمکت رئال مادرید بازگشت. جولن لوپتگی و سانتیاگو سولاری پیش از بازگشت زیدان، دورههای کوتاهی را به عنوان سرمربی کهکشانیها سپری کردند و احساس ثباتی که رئال نیاز داشت را، نتوانستند در باشگاه حفظ نمایند.
بحران در کهکشانی ها
با این حال، او به تیمی بازگشت که با رفتن کریستیانو رونالدو به یوونتوس، ضعف عظیمی را حس میکرد. اما این بار خواسته مدیریت از او، تفاوتی اساسی داشت. تیم پرمهره تا حدودی از اوج دور و جایگزین آن، از او خواسته شد تا بر دوره بلند مدت و جوانسازی نظارت کند و این انتقال نسل را برعهده گرفته و توسعه دهد. این موضوع یک قهرمانی دیگر در لیگ به دنبال داشت؛ تا اینکه زیدان دوباره در ماه می 2021 از رئال جدا شد. شاید مهمتر از آن، نظارت او بر پیشرفت مداوم مارکو آسنسیو، فدریکو والورده و وینیسیوس جونیور بود. بازیکنانی که انتظار میرفت تیم جدید را رهبری کنند. رئال پس از استعفای مجدد او در بیانیهای اعلام کرد:
زیدان یکی از نمادهای بزرگ رئال مادرید است. میراث او فراتر از آن چیزی است که به عنوان مربی و بازیکن در باشگاه ما به دست آورده است.
سبک بازی
انتخابها و عملکرد ثابت تیمی، الهام بخش بسیاری از موفقیتهای رئال در اولین دوره مربیگری زیدان بود. برای مثال، برای هر دو فینال لیگ قهرمانان 2017 و 2018، او از یک ترکیب یازده نفره یکسان استفاده کرد. اندک تفاوت اما، نقش اصلی ایسکو در سال 2018 بود.
اولویت زیدان همچنین، استفاده از بهترین بازیکنان خود تا زمان تاثیرگذاری مثبت در نقشهای اصلی آنهاست. رونالدو شاید یکی از بهترین مهاجمین داخل محوطه جریمه جهان، در دورهای بود که رئال تحت سرمربیگری زیزو قرار داشت. بنابراین او از نقش خود به عنوان یک مهاجم چپ، با تغییر رول به عنوان مهاجم مرکزی به کار گرفته شد و با کمک به بنزما و موقعیت سازی مناسب او، موقعیت شوتزنی را برای خود فراهم مینمود.
بنزما نیز از این تغییر پیشرفت کرد. به ایسکو آزادی عمل داد تا از نقش خود به عنوان پست 10 رئال خلاص شود. این موضوع باعث شد تا بازیکن اسپانیایی، مرتباً با بازیکنانی که از عرض استفاده میکردند جابجا شده و ایجاد فضا نماید. همچنین این تغییر رول، اغلب به رونالدو فضای بیشتری در مناطق میداد. انجام این کار او همچنین، به برتری نفری در برخی شرایط، در مناطق مختلف کمک میکرد. استفاده از این تغییرات، منجر به تسلط رئال بر موقعیتها و فضاها، در زمان مالکیت توپ تحت هدایت زیزو شد.
تغییر هنگام بازگشت
پس از بازگشت زیدان، استفاده از نقاط مختلق زمین در اولوبت تاکتیکی تیم قرار گرفت. جدایی رونالدو باعث شد تا بنزما نقش متفاوتی را ایفا کند و دوباره در 4-3-3 قرار گیرد. او گاهی از پست اصلی خود تغییر رول میداد تا به میانه زمین بیاید. او در پخش توپ، همچنین شکست خطوط دفاعی حریف و تسلط بیشتر بر یک سوم میانی کمک میکرد. اما اغلب از او در کنار رونالدو به بهترین نحو مورد استفاده قرار میگرفت. بسیاری از کسانی که به رئال آمدند از جمله، ادن هازارد، رودریگو و وینیسیوس، اغلب در بهترین حالت خود در پست وینگر به تیم کمک میکردند. در زمان حمله، ترکیبی آنها با اوورلب مارسلو، کارواخال، لوکاس وازکز و فرلاند مندی، که مدافعان کناریشان بودند، باعث فضاسازی و ایجاد موقعیت بر روز خطوط کناری و همچنین نفوذ به داخل محوطه حریف میشد.
وظایف هافبکهای میانی نیز به شکلی ظریف تغییر کرد. دو نفر از میان تونی کروس، کاسمیرو و لوکا مودریچ معمولاً دبل پیوت تشکیل میدادند، همانطور که در سه قهرمانی متوالی لیگ قهرمانان اروپا انجام دادند. اضافه شدن والورده در آن پستها نیز، فضای بیشتری را در اطراف بنزما ایجاد کرد. همچنین برای ترکیب در شرایط نیاز به فضای بیشتر، از ایسکو استفاده میشد، همانطور که او قبلا در تغییر فورمیشن رئال به چهار چهار دو از خود نشان داد. هافبکهای مرکزی نیز از فضا استفاده مینمودند و با ورود به محوطه جریمه حریف، ایجاد موقعیت گلزنی میکردند. معمولاً از طریق فضای مابین مدافعین این نفوذ صورت میگرفت. این موضوع باعث تقسیم تعداد گلها میان همه اسکواد میشد و دیگر خبری از کانونی به نام کریستیانو رونالدو وجود نداشت.
زیدان در هنگام پرس و دفاع
میزان اوورلب مدافعان کناری رئال، اهمیت فزایندهای به تعادل دفاعی آنها میدهد. کروس، مودریچ و کاسمیرو اغلب در تغذیه مهاجمان، عالی عمل میکردند. وقتی حملات شکست میخورد، با پرسی سریع در مقابل مدافعان مرکزیشان ترکیب میشدند تا تلاش برای حمله از روی ضد حمله را خنثی کنند.
هنگامی که آنها چهار چهار دو خود را اتخاذ کردند، موقعیت کروس به سمت چپ و مودریچ به سمت راست، به این معنی بود که نقضههای بسیاری از میانه زمین شگل میگیرند. همچنین فضا و آزادی عمل بیشتری در بین مهاجمان بوجود میآمد. کروس و مودریچ مغز متفکر تمام نقشههایی بودند که توسط مهاجم مربوطه ادامه مییافت و یک مدافع کناری با اوورلب در یک سمت و ایسکو در سمت دیگر داشت. این دو هافبک که توسط کاسمیرو همیشه حمایت میشدند، در مواقعی که حریف پیش میرفت، به طور موثر دفاع می کردند. وجود این دو مدافع کناری، کمک اساسی برای کهکشانیها بود و تقریبا در تمام نقشههای تیمی نقش داشتند.
تغییر زیدان به ۳ مهاجم
بازگشت آنها به 4-3-3 در نهایت به تغییر رویکرد ضد پرس آنها کمک کرد. رئال همچنان به شدت و به همان اندازه به پرس ادامه داد و همچنان این کار را با پنج نفر شروع میکرد. مدافعان کناری آنها در هنگام بازی در پشت خط میانی، کمتر از آنچه که لازم بود نفوذ میکردند، بنابراین حریفان احتمالاً پاسهای بلند میدادند، که منجر به بازپسگیری مالکیت رئال در زمین خودی میشد، در حالی که زمانی میتوانستند خیلی نزدیک به دروازه حریف این پرس و بازپسگیری را انجام دهند.
از طریق وینگرها، توپ را به مرکز زمین منتقل میکردند.در ادامه هافبکهای میانی وظیفه انتقال توپ از طریق فضای میان مدافعین مرکزی را برعهده داشتند. در حالی که پیش از آن، موج دوم حمله، توسط فولبکهای پیش تاخته و شماره 10 آنها شکل میگرفت. بنابراین آنها چهار نفر بیشتر از قبل در موج بعدی و همچنین بازپسگیری توپ داشتند. دفاع بدین صورت بود که پس از رد شدن توپ، مدافعین مرکزی با کمک هافبکها، فضاها را میبستند و با پرس به موقع، شرایط را به نفع خود تغییر میدادند.
امیرحسین مرادی، فوتبال لب – بایرن لورکوزن ژابی آلونسو، درست در شبهای فروپاشی باواراییها در لیگ کشاورزان، دست به یک شاهکار زد!
لورکوزنیها موفق شدند بعد از 30 سال دوباره طعم جام را بچشند و با آلونسو قهرمان بوندسلیگا آلمان شوند!
ماشین آلمانیِ ژابی آلونسو بدون دادن حتی یک امتیاز در پنج هفته پایانی، به سلطه 12 ساله بایرن مونیخ رو پایان داد.
لورکوزن با برد ۵-۰ مقابل وردربرمن، دست نیافتنی شد و برای اولین بار در تاریخ باشگاه قهرمان بوندسلیگا شد!
لورکوزن به اولین تیمی تبدیل شد که با 29 بازی بدون باخت در یک فصل، قهرمانیاش را قطعی میکند.
آنها با 25 برد و 4 مساوی تا این مقطع از فصل توانستند قهرمانی خود را مسجل کرده و تنها 5 هفته دیگر با قهرمانی بدون باخت فاصله دارند!
حالا ژابی آلونسو، سرمربی جوان اسپانیایی که چندی پیش در کنفرانس خبری خود اعلام کرده بود که فصل بعد هم در لورکوزن میماند، کار بسیار دشواری را برای حفظ تیم موفق امسال خود برای سال آتی دارد.
بازیکنانی همچون وریتز، گریمالدو و پالاسیوس و… با درخشش در این فصل، قطعا کار سختی برای جذب این بازیکنان در فصل بعد دارند!
خیابان ژابی آلونسو، نامی که هواداران لورکوزن پس از قهرمانی تاریخی بر خیابانی که به استادیوم بای آرنا منتهی میشود گذاشتند تا از زحمات سرمربی خود تقدیر کنند!
ژابی آلونسو پس از قهرمانی تاریخی گفت :
این یک لحظه بسیار ویژه برای باشگاه است. قهرمانی در بوندسلیگا برای اولین بار در 120 سال گذشته دستاورد بسیار خاصی است. بازیکنانم عالی هستند، آنها یک تیم برتر هستند. به همه آنها خیلی افتخار میکنم. برای من افتخاری بود که در لورکوزن کار کنم. از همه شما برای حمایت باورنکردنی در طول فصل متشکرم. قهرمانی آلمان را داریم و حالا به دنبال چیزهای بیشتر هستیم.
همچنین بایرن مونیخ بجای انتشار بیانیه و آوردن بهانه با جمله ” شما مارا به وجد آوردید “ به تعریف تمجید از لورکوزنیها پرداخت!
برای شنیدن تحلیلهای صوتی هفتگی در پادکست فوتبال لب، از این لینک به ما گوش کنید!
رودری به عنوان بازیکنی در قالب بوسکتس وارد منچسترسیتی شد اما در سال های اخیر اعداد تهاجمی باورنکردنی را ثبت کرد.
محمدرضا حیدری؛ فوتبال لب- شاید به این دلیل است که او اسپانیایی است. شاید این احترامی است که پپ گواردیولا برای او قائل است. به احتمال زیاد، به این دلیل است که او یک هافبک میانی برنده سه گانه، سقوط ناپذیر و توپگیر است.
رودری در طول دوران حرفه ای خود با سرخیو بوسکتس اسطوره بارسلونا مقایسه شده است.
از نظر سبک، البته، شباهت های زیادی وجود دارد. اما حقیقت این است که در حالی که رودری به سیتی آمد تا سوراخ بوسکتس شکل در پازل گواردیولا را پر کند. او به چیزی کاملاً متفاوت تبدیل شد.
او همچنان یک توپگیر نخبه است و هنوز هم در محوطه مقابل مدافعان تیمش رژه می رود. مالکیت توپ را بالا می برد و آن را بین مهاجمان تقسیم می کند. او همچنان مرتباً توپ را از خط دفاعی خارج میکند و نقشی کلیدی در ترکیب سیتی بازی میکند.
اما عملکرد هجومی او در این فصل افزایش چشمگیری داشته است. رودری با یک گل و یک پاس گل در پیروزی 4-1 مقابل استون ویلا و یک پاس گل دیگر در پیروزی 4-2 در کریستال پالاس ، تعداد گل های خود را در این فصل به 14 رساند.
بهتر از خیلی ها
او با هفت گل و هفت پاس گل، در رده شانزدهم لیگ برتر از نظر تعداد گلزنیها قرار دارد. در این فصل، او به طور مستقیم به گل های بیشتری نسبت به مارتین اودگارد (13)، نیکلاس جکسون (12)، برونو فرناندس (12)، لوئیس دیاز (12)، برناردو سیلوا (10) و دژان کولوسفسکی (9) کمک کرد. این لیست ادامه دارد.
بوسکتس چیزهای زیادی بود – از جمله استعدادی نسلی که الهام بخش نسل بعدی هافبک های دفاعی بود – اما او هرگز تهدیدی برای گل نبود. او در 481 بازی حرفه ای خود در لالیگا، تنها 11 گل به ثمر رساند.
رودری زمانی که برای اولین بار به سیتی نقل مکان کرد، بیشتر از این نوع بازیکن بود. او در 97 بازی خود در لالیگا برای ویارئال و اتلتیکو مادرید، تنها 4 گل به ثمر رساند و میانگین 0.9 شوت در 90 دقیقه بازی را به ثمر رساند. در سه فصل کامل حضورش در اسپانیا، میانگین کمتر از یک لمس در محوطه حریف به ازای هر 90 نفر بود.
این در سیتی ادامه یافت، جایی که او در اولین فصل حضورش، تنها سه گل به ثمر رساند. میانگین 0.9 شوت و 1.0 لمس در محوطه جریمه حریف در هر 90 ضربه داشت.
بیشتر از یک هافبک دفاعی
تاثیرات او در محوطه حریف فصل به فصل افزایش یافته است و در فصل 2023-2024 عدد 2.8 در 90 است. او تعداد پاسهای بیشتری در یک سوم پایانی (13.8)، داشتن ضربات (2.1) بیشتر و ایجاد موقعیتهای بیشتر در هر 90 (1.5) نسبت به هر فصل دیگری در دوران حرفهای خود دارد.
این بازیکن اسپانیایی همچنین 0.52 گل یا پاس گل به ازای هر 90 گل می دهد. که به راحتی بالاترین میزان او در تاریخ است، و بهتر از هر بازیکن دیگری است. یک نرخ شگفت انگیز برای بازیکنی که هنوز در درجه اول یک هافبک دفاعی است.
مقایسه نقشه لمسی رودری از فصل اول (2019-2019) در سیتی با 2023-24 تصویر قابل توجهی را نشان می دهد. هافبک اسپانیایی در این فصل به طور متوسط 20 لمس بیشتر در هر 90 بازی (125.9) نسبت به هر دوره دیگری برای سیتی دارد. چهار منطقه ای که بیشترین افزایش را داشته اند در یک سوم هجومی زمین بوده اند.
همانطور که نقشه لمسی او در زیر نشان می دهد، او به طور متوسط 5.4 لمس بیشتر در هر 90 دقیقه در منطقه مهم 14 و 5.2 در 90 در دو نیمه فاصله در هر طرف دارد.
بیشتر هجومی تا دفاعی
او همچنین تقریباً سه برابر بیشتر از اولین فصل حضورش در باشگاه (1.0 در 90) در مجوطه حریف در هر 90 (2.8) لمس می کند. واضح است که او تشویق شده است که بیشتر به مناطق هجومی وارد شود.
سیتی این روزها حتی از زمانی که رودری برای اولین بار به آن پیوست، تسلط بیشتری دارد. و آنها با یک های لاین بازی میکنند و درست به سمت زمین پیش میروند تا حریف را در نیمه خود نگه دارند.
همانطور که نقشه منطقه لمسی زیر برای کل تیم نشان می دهد، سیتی در موقعیت های مرکزی بسیار بیشتر در رده سوم حمله قرار می گیرد.
به این ترتیب رودری در موقعیت های پیشرفته تری قرار خواهد گرفت.
تغییرات پپ
یکی از تغییراتی که گواردیولا ایجاد کرده این است که رودری دیگر در طول تمرین سیتی وارد خط دفاعی نمی شود. او به قدری در برابر مطبوعات مقاومت می کند که گواردیولا متوجه شد که هیچ فایده ای برای حضور او در خط مقدم حریف وجود ندارد. او همچنین ممکن است رودری را در یک منطقه شلوغ در وسط زمین داشته باشد. در این فصل، گواردیولا رودری را حتی بیشتر جلو برد.
هافبک سیتی در این فصل لیگ برتر را برای تعداد دفعاتی که در زمان مالکیت توپ تحت فشار قرار گرفته است (1075) رهبری می کند. در موقعیت های بازی باز که حداقل یکی از حریف ها در فاصله دو متری قرار دارد، ضریب موفقیت پاس 87.3 درصد را حفظ کرده است.
این دومین بالاترین میزان در بین بازیکنان لیگ برتر است که حداقل 300 پاس با حریف در فاصله 2 متری انجام می دهند، پس از بیلی گیلمور از برایتون (88.4٪). گیلمور این میزان موفقیت را از 361 پاس حفظ کرده است. مرد سیتی با نگاه کردن به میزان موفقیت پاس با حریفی در فاصله 3 متری خود (90.3%) در لیگ برتر پیشتاز است.
اینطور نیست که رودری با پاسهایش به خوبی بازی کند. تنها پاسکال گروس (169) در این فصل بیشتر از اسپانیایی (168) در بازیهای لیگ برتر پاسهای مترقی داده است. در حالی که رودری 1179 پاس داده است که حداقل دو حریف را دور زده است – 247 پاس بیشتر از هر کس دیگری (یان پل ون هکه). دوم، با 932). او همچنین در این فصل بیش از هر بازیکن دیگری (137) پاس های خط شکن در لیگ قهرمانان اروپا انجام داده است.
یک پاسور مورد اعتماد
همچنین میتوانیم از معیاری به نام تأثیر پاسور برای اندازهگیری میزان خوب پاسهای یک بازیکن در مقایسه با آنچه که باید از یک پاسور معمولی انتظار داشته باشیم استفاده کنیم.
تاثیر کل پاسور رودری در این فصل 182.1 است – تقریباً دو برابر هر بازیکن دیگری، با گروس (96.4) و اودگارد (80.7) در ردیف بعدی. او همچنین از نظر میانگین تاثیر پاسهایش (0.06) از بازیکنان در رتبه اول قرار دارد تا حداقل 500 پاس در این فصل انجام دهد. رودری با پاس های خود در این فصل بیش از هر کس دیگری در لیگ برتر روی بازی ها تأثیر می گذارد.
اگر او را بیش از حد عمق در اختیار داشته باشد، استعداد او هدر میرود، و او آنقدر تحت فشار است که گواردیولا از او خواسته حتی بیشتر از گذشته جلوتر برود. نتایج ویرانگر بوده است.
او در لحظات کلیدی جلوی دروازه نقش می بندد، دقیقاً مانند گل برنده فصل گذشته اش در فینال لیگ قهرمانان اروپا. از 14 گل یا پاس گل او در این فصل، 10 گل سیتی را به برد رسانده یا آنها را به تساوی رسانده است، از جمله اولین گل او مقابل ویلا در هفته گذشته. او در اوایل فصل در دقیقه 88 در شفیلد یونایتد گل برتری را به ثمر رساند و همچنین گل های مهمی را هم در خانه و هم در خارج از خانه به چلسی زد.
رودری در این فصل نسبت به هر فصل دیگری در دوران حرفهای خود ریکاوری کمتری (مجموع دفعات بازیابی مالکیت) انجام میدهد، با 7.3 در 90. همچنین او میانگین بیش از 9 بازیابی در هر 90 در هر یک از سه فصل گذشته داشته است.
تهاجمی تر از گذشته
با این حال، به طور باورنکردنی، مجموع 195 ریکاوری او بیش از هر بازیکن دیگری در لیگ برتر در این فصل است. او حجم وسیعی از زمین را پوشش می دهد، و از بسیاری جهات، کار بیش از یک بازیکن را انجام می دهد.
رودری هوشمندانه بازی را قطع میکند و میداند چه زمانی باید خطا کند. او مدتهاست که بهعنوان استاد لیگ برتر در انجام هرچه بیشتر خطاها بدون جریمه مورد تحسین و نفرت قرار میگیرد. اما با وجود زمینهای زیاد برای جبران دورههای ریکاوریاش، او بیشتر در سمت اشتباه توپ قرار میگیرد.
که منجر به خطاهای بیشتر و کارت های بیشتر شده است. در حالی که هفت بازی تا پایان فصل 2023-24 باقی مانده است، او در حال حاضر با هشت بازی با بیشترین تعداد زردها در یک فصل برابری کرده است.
بد انضباط مسلما تنها نقص فصل او بوده است. او برای اولین بار در دوران حرفه ای خود در سیتی یک بازی را به دلیل انباشته شدن کارت های زرد از دست داد. و همچنین کارت قرمز و متعاقباً سه جلسه محرومیتی که در مقابل ناتینگهام دریافت کرد وجود داشت.
او در غیر این صورت تقریبا همیشه در دسترس است. این چهار بازی اولین بازیهایی بود که او به دلیل محرومیت برای سیتی از دست داد، و از نوامبر 2019 تاکنون حتی یک بازی را به دلیل مصدومیت از دست نداده است. این رکورد در دسترس بودن، او را ارزشمندتر میکند، بهویژه با توجه به اینکه سیتی در هر چهار بازی بدون او شکست خورد.
مهره کلیدی
گواردیولا بیش از هر بازیکن دیگری در تیم خود به ژنرال هافبک خود متکی است و به راحتی می توان دلیل آن را فهمید.
اما اگرچه آمادگی جسمانی برای رودری مشکلی به نظر نمیرسد، چند اشتباه و پاسهای نابجا مقابل پالاس در روز شنبه رخ داد که نشان میدهد او ممکن است آسیبهای روانی را احساس کند که هرگز نمیتواند یک بازی را از دست بدهد.
شاید بتوان این واقعیت را خواند که گواردیولا به محض اینکه سیتی در مقابل ویلا و پالاس 4-1 پیش رفت – در هر نوبت 15 دقیقه مانده به پایان – که قبلا تنها یک بار رودری را از زمین خارج کرده بود – پس از 87 دقیقه در خانه، رودری را تعویض کرد. سرمربی سیتی باید رودری را برای هر بازی آماده و شاداب نگه دارد.
در این فصل، شاهد پیشرفت رودری به هافبک باکس به باکس بودیم. یک ناوشکن در هر دو انتهای زمین؛ و یک پست هشت در حالی که همچنان کارهای شش را انجام می دهد. او از این نظر در فوتبال جهان منحصر به فرد است و اکنون، به معنای واقعی کلمه، شکست ناپذیر است. رودری به چیزی بیش از یک هافبک دفاعی تبدیل شده است.