Tag Archives: آنالیز فوتبال

لیورپول یا منچستریونایتد؟ کدام بزرگ‌تر است؟ یک مناظره.

اتلتیک مناظراتی در مورد یک موضوع مخصوص با نویسنده‌های مختلف برگزار می‌کند که این‌بار نماینده لیورپول، جیمز پیرس و نویسنده منچستریونایتد، کارل آنکا در این مورد بحث می‌کنند که کدام طرفداران باید از فصلی که پیش روی تیمشان است، هیجان زده تر باشند.

امیرحسین محمودی، فوتبال لب– منچستریونایتد و لیورپول یکشنبه در برابر همدیگر قرار میگیرند تا یک بار دیگر تیغ رقابت دیرینه شان را تیز نگه دارند.
هر دو دوران پر افت و خیزی را تجربه کرده اند؛ که با وجود تیم های همشهری به نسبت قدرتمندشان، یعنی اورتون و منچسترسیتی؛ دو تیم همچنان میزان موفقیت‌شان در طول فصل را با عملکردشان در برابر یکدیگر می‌سنجند.
اما این‌که کدام باشگاه بزرگ‌ترین باشگاه پریمیرلیگ می‌باشد، همیشه مورد بحث بوده است. با چه مقیاسی اندازه گیری کنیم؟ تعداد لیگ؟ جام های اروپایی؟ اندازه استادیوم؟ طرفداران جهانی؟
صحبت این دو را بخوانید و نظراتتان را برایمان بنویسید.

کدام مهم‌تر است، لیگ یا سی‌ال؟

پیرس: افتخار باید مهم‌ترین فاکتور اینجا باشد. تفاوت خاصی بین این دو تیم در لیگ داخلی وجود ندارد، یونایتد 20 بار و لیورپول 19 بار قهرمان لیگ شده‌اند. اما زمانی که به بزرگ‌ترین دستاورد در رقابت‌های تمام اروپا می‌رسیم، لیورپول در کلاس بالاتری به سر می‌برد. تنها رئال مادرید و میلان از 6 قهرمانی آنها عناوین بیشتری دارند.
نه تنها لیورپول دو برابر یونایتد قهرمان این جام شده است، بلکه آنها در بطن یکی از مهم ترین و دراماتیک‌ترین فینال‌های این رقابت‌ها در استانبول در تاریخ 2005 بودند.
یونایتد این فاکتور را ندارد.

آنکا: نمی‌گذارم فینال 2005 استانبول را دراماتیک‌تر از فینال 1999 تلقی کنی. نام بایرن مونیخ تقریبا بر روی جام حک شده بود که با این حال یونایتد راهی برای برد پیدا کرد. هم‌چنین به نظرم برد میلان بیشتر از اینکه معجزه باشد، یک تغییر تاکتیکی بود. رافا بنیتز متوجه شد که استیون جرارد مثل یک مرغ سرکنده در حال دویدن بیهوده است، پس دیتمار هامان را در نیمه دوم به بازی آورد. انرژی جرارد به خوبی به جایی که باید منتقل شد و اتفاقات خوبی افتاد. می‌توانید توضیح بدهید که لیورپول چطور در 2005 ورق را به نفع خودش برگرداند، اما نمی‌توانید همین حرف را در مورد 1999 بزنید، که اتفاق بزرگتری از لحاظ معجزات بود.
و اگه میخواهی در مورد فصل گذشته صحبت کنی، منچستریونایتد جام نقره‌ای اف‌ای کاپ را بدست آورد، جایی که در نیمه نهایی آن، لیورپول را شکست داد.

پیرس: متاسفانه اف‌ای کاپ آن رقابتی که یک زمان بود، نیست.

رقابت‌ رو در رو

بله، لیورپول و یونایتد در فصل گذشته از برنده شدن لیگ محروم بودند، اما آنها 22 امتیاز در جدول فصل گذشته فاصله داشتند. لیورپول رده سوم و منچستر با فاصله زیاد در رده هشتم.
این چهارمین فصل از شش فصل گذشته بود که لیورپول بالاتر از یونایتد لیگ را به پایان می‌رساند. 18 ماه از زمانی که لیورپول یونایتد را با نتیجه 7-0 به دیوار مصلوب کرد، می‌گذرد. بزرگترین‌ها اینگونه نعل‌کوب نمی‌شوند.

آنکا: خیلی تلاش کرده‌ام که آن روز در آنفیلد را فراموش کنم، پس در این مورد حق با توست. اگر افتخار را بزرگ ترین فاکتور می‌دانی، پس یونایتد در رقابت‌های مهم تیم بزرگ.تری است. زمان‌هایی هست که بهترین تیم‌های اروپا نمی‌توانند در آن فصل، جام چمپیونزلیگ را بالا ببرند، اما جام لیگ، رقابت جامع‌تری است و یونایتد 20بار و لیورپول 19بار برنده این رقابت شده. یونایتد در حال حاضر در اوضاع خوبی نیست، اما همچنان بهترین تیم انگلستان و همچنین یک غول بزرگ در حوزه تبلیغات و بازرگانی است که تیم های ورزشی کمی میتوانند با آن رقابت کنند.

پیرس: صحبت از غول شد، لیورپول کلوپ در برابر منچسترسیتی با کم اقبالی مواجه بوده. خواهیم دید که با اثبات 115 اتهام سیتی، جام‌ها از آنها گرفته میشود یا خیر. در فصولی که لیورپول با 97 و 92 امتیاز قهرمان نشد دیوانه‌وار بود. این امتیازات بیشتر از تمام امتیازاتی است که فرگوسن در تمام تاریخ مربی‌گری‌اش با یونایتد کسب کرده است.

از جنبه مالی چه خبر؟

بزرگترین باشگاه‌ها استراتژی و دیدگاه واضحی دارند. رویکرد یونایتد در خرید بازیکنان خیلی به‌هم ریخته به‌نظر می‌رسد. آنها بسیار بیشتر از لیورپول خرج کرده‌اند، اما بختی برایشان نداشته. لازم است آنتونی و سانچو را مثال بزنم؟

آنکا: و با این حال با تمامی هایپ‌ها و سر و صداها، لیورپول نتوانسته یونایتد را در سه بازی اخیر رو در رو شکست دهد. در بهترین روزهایتان، یونایتد همچنان طرفداران بیشتر و پول بیشتری در بانک دارد. حتی در غلبه پوشالی‌تان بر لیگ، همچنان هم نتوانستید به بزرگترین رقیب خود ضربه مهلکی وارد کنید.
اما این اعتبار را به شما می‌دهم، در خارج از زمین و از لحاظ استراتژی، بله؛ این درست است که اف‌اس‌جی لیورپول را به خوبی اداره کرده است. این مدیریت آنها را تبدیل به یکی از با ارزش‌ترین باشگاه‌های دنیا کرده است. میگویم “یکی” چون در ماه می، ارقام جمع‌ آوری شده توسط اسپورتیکو، یونایتد را باارزش‌ترین باشگاه فوتبالی؛ با ارزش کلی 6.2 میلیارد دلار (4.96 میلیارد پوند) محاسبه کرد. درحالی که لیورپول ارزشی برابر 5.11 میلیارد دلار دارد.

حتی در دوران همکاری کلوپ و اف‌اس‌جی که با موفقیت بیش از اندازه بزرگ شده‌شان، همچنان از لحاظ مالی و تبلیغاتی، نتوانستید به پای یونایتدی که در دوران خوبی به سر نمی‌برد، برسید.

پیرس: به‌هرحال، بعد از غلبه کامل در دهه‌های 1970 و 80، لیورپول خیلی از یونایتد عقب افتاد، اما زمانه عوض شده. یونایتد از دوران پسا-فرگوسن پیشرفتی نکرده و در دوران کلوپ، لیوپول پیشرفت قابل توجهی چه در داخل و چه در خارج زمین کرده است.

بلینکفایر آنالیستیکس گزارش‌هایی از بیشترین حضور طرفداران لیورپول در ورزشگاه‌ها (بیشتر از یک و نیم میلیارد طرفدار) می‌دهد و بیشترین ویو فضای مجازی (11.9 میلیارد ویو در کانال باشگاهی)، و به علاوه باشگاهی با بیشترین بازی تماشا شده در جهان، در فصل گذشته را به ثبت رساند. از دیدگاه تماشاگران، با استفاده از داده‌های جمع آوری شده، نشان میدهد تقریبا 471میلیون تماشاگر تلویزیونی در تمامی بازی های فصل را تماشا کرده‌اند.

و لیورپول اولین باشگاه پریمیرلیگی بود که به 10میلیون دنبال‌کننده در یوتیوب دست یافت. به علاوه، علاقه‌ها در آمریکا درحال افزایش است؛ لیورپول توانسته فاصله‌اش با یونایتد در حوزه درآمد تبلیغاتی را با بستن معاملات سودآوری با شرکت‌هایی مثل گوگل پیکسل، پلوتون، یو‌پی‌اس و اوریون را به اندازه قابل توجهی کاهش دهد‌. تمامی آن‌ها سهمی از لیورپول را می‌خواهند.

آنکا: این قطعا پیشرفت خوبی از لحاظ تبلیغاتی برای آنهاست و لیورپول درحال نزدیک شدن به یونایتد است، اما این یک یونایتد مدیریت شده توسط گلیزرها بود. با اینکه مدیریت افتضاحی در این دوران انجام گرفته، آنها به نحوی توانستند سرشان را در این معاملات بالا نگه دارند.

به قرارداد آدیداس نگاه کنید: یونایتد یک قرارداد ده ساله به ارزش 900میلیون پوند امضا کرد، یک رکورد جهانی. سرمایه گذاری اسنپ‌ دراگون در پنج سال آینده با یونایتد درآمد 375میلیون دلاری را رقم زد. این‌ها ارقامی هستند که تعهد به یونایتد را نشان می‌دهد، چیزی که باشگاهی مانند لیورپول نمیتواند با آن رقابت کند.

در مورد یونایتد، این‌گونه بنظر می‌آید که با چند سال موفقیت ورزشی و ثبات زیر نظر اینئوس، فاصله درآمدی بین دو باشگاه بیشتر می‌شود، با توجه به اینکه افراد علاقه دارند خود (و به طبع کیف پولشان) را به آینده‌ و یونایتدی برنده نزدیک کنند.

تاثیر پول بر جذابیت

پیرس: صحبت درباره پول کافیه، بهتره به مسائل داخل زمین برگردیم. بعد از این همه خرج، کدام یکی از بازیکنان یونایتد میتوانند وارد ترکیب قابل رقابت با لیورپول بشوند؟ شاید ماینو؛ با کمی ارفاق. قطعا کسی در مورد خط تهاجمی این‌چنین نظری ندارد.

آنکا: و با این همه، لیورپول با تمامی سر و صدا نتوانسته یونایتد را در سه بازی گذشته شکست دهد. یونایتد همچنان طرفداران بیشتر و پول بیشتری در بانک دارد.

بگذریم، طرفدارها و استادیوم‌ها چی؟ لیورپول رکورد تماشاگرانش با برد 2-0 برابر برنتفورد شکست. با 60,107 تماشاگر حاضر ورزشگاه. رقم قابل احترامیست، اما هم‌وزن ارقام یونایتد نیست. تازه، استادیوم جدید می‌تواند این رقم را بالاتر هم ببرد.
با وجود بدترین پایان فصل تاریخ پریمیرلیگ برای یونایتد، شاگردان تن‌هاخ توانسته‌اند مردم را به ورزشگاه بکشانند.

پیرس: آنفیلد هیچ‌وقت در نظر تعداد حاضرین ورزشگاه حریف اولدترافورد نمی‌شود، چون محدودیت‌هایی در قسمت‌هایی که همه می‌دانیم وجود دارد. اما بهبودهای ورزشگاه قابل تحسین بوده است. دو جایگاه با هزینه 200میلیون پوند بازسازی و توسعه داده شده، که ظرفیت ورزشگاه را از 44هزار به 61هزار نفر رسانده است.

آنفیلد با هزینه‌هایی که منطقی و قابل پرداخت بوده، مدرنیزه شده؛ درحالی که تاریخچه و سنت ورزشگاه در نظر گرفته شده. از آن دست اولدترافورد بدون تعمیر و مرمت باقی مانده. وضعیت غمناکی‌ست. هنوز سقفتان درست نشده؟

آنکا: هی! این فقط مشکل اولدترافورد نیست. زمانی که باران به ورزشگاه دورتموند در یورو حمله کرد، همگی این مشکل را دیدیم. خیلی از استادیوم‌ها با مشکل آب و هوای سرکش دست و پنجه نرم میکنند. اما با این تفاسیر، زمانی که یونایتد برای قدم بعدی برای ورزشگاهش تصمیم‌گیری کند، قطعا یک دستاورد دیگر خواهد بود.

از یکشنبه چه خبر؟

بگذریم، سرمربی جدیدتان برای یکشنبه آماده است؟ اریک تن‎‌هاخ در چهار ملاقات اخیرش با او دو بازی را برده و دو بازی را باخته.

پیرس: قطعا یک شوک فرهنگی با طعم پریمیرلیگ در کمین آرنه اسلاوتی که بی سروصدا معرفی شد، خواهد بود. قطعا چشم‌های او را از لحاظ شدت حساسیت و رقابت خصمانه بین دو تیم و در کل، پریمیرلیگ باز خواهد کرد. لیورپول با دیدی به اولدترافورد خواهد رفت که در طول دوران مدرن آن را به دست آورده‌اند، نگاه از بالا به یونایتد.

پ.ن: این مقاله بدون دخل و تصرف در صحبت‌های دو سمت ترجمه شده و جهت‌گیری در نوشته‌ وجود ندارد.

تاریخچه تاکتیک ­های فوتبال: بخش اول – از پیدایش تا هرم ­ها

مهران قهرمانی، فوتبال لب– در رشته­ مقاله­ هایی که هر هفته منتشر خواهد شد، تیم فوتبال لب قصد دارد تا به خلاصه­ ای از کتاب” Inverting the Pyramid” به قلم جاناتان ویلسون با موضوع روند پیشرفت تاکتیک های فوتبال بپردازد. این کتاب یکی از کتاب­های بسیار تحسین برانگیز بوده که به بررسی تکامل تاکتیک­ های فوتبال از اولین روز­های آغاز این ورزش تا دوران مدرن می­پردازد. این کتاب در سال 2008 منتشر شده و یکی از کتاب­های ضروری برای علاقمندان به درک جنبه ­های استراتژیک فوتبال شناخته می­شود.

جاناتان ویلسون، روزنامه­ نگار، نویسنده و مورخ ورزشی بریتانیایی 48 ساله که به تخصص خود در مورد تاکتیک ­های فوتبال و تاریخچه آن شناخته شده و به عنوان مرجعی بزرگ در این زمینه معرفی می­ شود. عنوان کتاب که به وارونه کردن هرم می­ توان ترجمه کرد؛ به تغییر آرایش­ های اولیه فوتبال که بیشتر به حمله تمرکز داشتند ( با تعداد زیادی مهاجم و تعداد کمی مدافع)، به آرایش ­های مدرن که بر دفاع و کنترل میانه زمین تاکید دارند، اشاره دارد. واژه هرم، به آرایش کلاسیک 5-3-2 اشاره دارد که در اوایل قرن بیستم رایج بود و با تکامل تاکتیک ­های فوتبال به تدریج وارونه شد.

جاناتان ویلسون نویسنده
جاناتان ویلسون

خاستگاه فوتبال

در فصل اول این کتاب به بررسی خواستگاه فوتبال در قرن نوزدهم می­پردازد. زمانی که این ورزش با بازی سازمان یافته ای که امروز می­شناسیم، فاصله زیادی دارد. در ابتدا، فوتبال یک سرگرمی خشن، بی نظم و بدون ساختار بود که عمدتا توسط دانشجویان و جوانان در انگلستان بدون هیچگونه قانون استانداردی بازی می­شد و محلی برای نزاع بود تا یک ورزش. به بیان مختصر، ابتدای فوتبال تاکید بیشتری بر فیزیک و قدرت بدنی بود و نسبت به استراتژی و یا کار تیمی اولویت بالاتری داشت.

با گسترش محبوبیت فوتبال، تلاش­هایی برای نظم بخشیدن به این هرج و مرجی که در فوتبال وجود داشت صورت گرفت. دانشگاه­های مختلفی نسخه­ هایی از این بازی را با قوانین مختص به خود توسعه دادند که هر کدام تفاوتی با دیگری داشت. این دانشگاه­ها نقش مهمی در رسمی سازی فوتبال ایفا کردند و سنگ بنای پایه ­های ورزشی و تبدیل شدن این ورزش به ورزش مدرن امروزی هستند. سرانجام در سال 1863 که به نوعی نقطه عطف فوتبال شناخته می‌شود؛ با تشکیل اتحادیه فوتبال (FA)، قوانین و ایجاد رویکردی ساختار یافته تر برای این بازی تدوین و ارائه شد. این نقطه از تاریخ، آغاز تغییر و انتقال فوتبال از یک نزاع و هرج و مرج به ورزشی استراتژیک و مبتنی بر تاکتیک ­ها بود.

با وجود معرفی قوانین، فوتبال در آن زمان هنوز فاقد پیچیدگی­ های تاکتیکی بود که بعدا به مشخصه این ورزش تبدیل شد. مسابقات اغلب تحت سلطه دریبل زدن قرار می­گرفت و بازیکنان بیشتر مهارت­های فردی را به کار تیمی ترجیح می­ ادند. مفهوم پاس دادن عملا وجود نداشت و تیم­ها بیشتر به غلبه بر حریفان با تعداد زیاد و خشونت تکیه داشتند، اما به زودی با آشکار شدن نیاز به سازماندهی و استراتژی، این وضعیت تغییر پیدا کرد و به توسعه اولین آرایش­ های قابل تشخیص فوتبال منجر شد.

یکی از قدیمی ترین تصویر های بازی فوتبال قبل از پیدایش تاکتیک های فوتبال

آرایش ­های اولیه تاکتیک های فوتبال

اولین آرایش­ های فوتبال ابتدایی و با تاکید زیاد بر حمله بودند که بازتاب ­دهنده تمرکز اولیه این ورزش بر حمله به جای دفاع بود. یکی از اولین آرایش­ های مورد بحث در این فصل کتاب، آرایش 7-2-1 بود که در اواخر قرن نوزدهم مورد استفاده قرار می­گرفت. این ترکیب شامل یک دروازه بان، دو مدافع و 7 مهاجم بود که ذهنیت تهاجمی این ورزش را در اوایل نشان می­دهد. تیم­­ها بیشتر به گلزنی اهمیت می­دادند تا جلوگیری از گل خوردن و دفاع اغلب نادیده گرفته می­شد. (در اوایل فوتبال، از 10 بازیکن در زمین استفاده می­شد و دروازه بان در آرایش به حساب می­آمد و حتی اجازه استفاده از دست تا میانه زمین را داشت اما در طی قوانین اتحادیه فوتبال تعیین شد که تعداد بازیکنان هر تیم در زمین 11 بازیکن خواهد بود. همچنین اصلاحیه­ های بسیاری در رابطه با قانون آفساید، قانون محدود کردن دروازه بان و محدوده استفاده از دست از وسط زمین تا محوطه جریمه و حتی امکان پاس رو به جلو و … انجام شده است که برخی از این قوانین موجب فاصله گرفتن دو ورزش راگبی و فوتبال از یکدیگر شد که در مقالات دیگر به آن­ها خواهیم پرداخت.)

آرایش هرم در فوتبال

آرایش 1-2-7 نتیجه مستقیم از تمرکز اولیه بازی بر مهارت فردی، به ویژه قابلیت دریبل زدن بود. با داشتن تعداد زیادی بازیکن در جلو، استراتژی این بود که حریف را با تعداد زیاد غافلگیر کرده و بازی را به یک رقابت پرگل و آشوب برانگیز تبدیل کنند. اما این رویکرد منجر به مسابقاتی شد که ساختار نداشتند و اغلب بی نظمی در آن­ها موج می­زد. بازیکنانی که به صورت دسته­ جمعی به دنبال توپ بودند و عدم حضور بازیکنان زیاد در خط میانی، بازی­ها را به صورت حمله­ های پشت سر هم و بدون تعادل و تاکتیک تبدیل می­کردند. با پیشرفت فوتبال، روشن شد که این رویکرد ناپایدار است. تیم­ها شروع به درک کردن اهمیت داشتن آرایش متوازن تر کردند به طوریکه هم دفاعی و هم حمله ای باشند. بازیکنان و مربیان شروع به آزمایش با موقعیت بازیکنان و تاکتیک ­ها کردند و آرایش 7-2-1 به تدریج جای خود را به آرایش­ های پیچیده تر داد. این آزمایش­ها زمینه ­ای را برای توسعه آرایش­ های پیشرفته ­تر را فراهم کرد؛ به­ طوریکه آرایش 5-3-2 در اوایل قرن بیستم به یک استاندارد تبدیل شد.

آرایش هرم به عنوان یکی از اولین تاکتیک های فوتبال
آرایش هرم

توسعه آرایش هرم

جاناتان ویلسون در این فصل از کتاب به تحولی می­پردازد که از آرایش ابتدایی 7-2-1 به توسعه آرایش 5-3-2 معروف به هرم منجر شد، که به دلیل ساختار مثلثی خود در زمین فوتبال به این نام شناخته می­شود. این آرایش نشان­دهنده تغییر قابل توجهی بر تاکتیک­ های فوتبال بود، بخاطر اینکه رویکردی متعادل تر را معرفی کرد که هم حمله و هم دفاع را شامل میشد. آرایش 5-3-2 شامل دو مدافع، سه هافبک و پنج مهاجم بود که شرایطی را مهیا میکرد که تیم­ها میتوانستند بازی را به طور موثرتری کنترل کنند.

به دلیل تبدیل شدن تیمها با ساختار جدید به تیم های با سازماندهی و استراتژیک تر به طوریکه تیمها میتوانستند از تمامی زمین به صورت موثر تری استفاده کنند، آرایش هرم در زمان خود انقلابی را در دنیای فوتبال به وجود آورد. سه هافبک در این آرایش نقش مهمی در ارتباط دفاع و حمله ایفا می­کردند و به تیم­ها امکان انتقال روان­تر بین این دو فاز بازی را می ­داد. این آرایش همچنین مفهوم خط میانی را به عنوان منطقه متمایز در زمین معرفی کرد که در آن کنترل و توزیع توپ به جنبه ­های کلیدی بازی تبدیل شدند. هرم به تیم­ها اجازه می­داد که فشار بیشتری به حریف وارد کنند، سریعتر توپ را پس بگیرند و حملات هماهنگ ­تری را آغاز کنند.

با گسترش آرایش هرم، دوران جدیدی در تاکتیک­های فوتبال آغاز شد. تمرکز از غلبه بر حریفان صرفا از طریق تعداد بیشتر به استفاده از استراتژی و جایگیری بازیکنان در زمین تغییر کرد. تیم­ها شروع به توسعه درک عمیق­تری از فضا، حرکت و کار تیمی کردند که پایه­ گذار نوآوری­های تاکتیکی بود که در این کتاب به مفصل آمده و ما هم در غالب ایپزود­هایی از خلاصه این کتاب به آن­ها اشاره می­کنیم. آرایش هرم در اوایل قرن بیستم به استاندارد تبدیل شد و تاثیر آن همچنان در تاکتیک­های مدرن فوتبال دیده می­ شود.

توپ فوتبال

تاثیر نخستین تاکتیسین ها بر تاکتیک های فوتبال

ویلسون در ادامه فصل اول کتاب خود به بررسی نقش نخستین­ تاکتیسین­ های فوتبال پرداخته است که به اهمیت ساختار و سازمان­دهی در مسابقات پی برده بودند. یکی از شخصیت­های کلیدی که در این فصل مورد بحث قرار گرفته، ویلیام مک­ گرگور، مدیر فوتبال اسکاتلندی که نقش مهمی در تشکیل لیگ فوتبال انگلستان در سال 1888 ایفا کرد. مک ­گرگور و افرادی مانند او متوجه شده بودند که برای رشد فوتبال به عنوان یک ورزش، باید از ریشه­ های بی نظمی خود گذر کرده و تیمها سازمان یافته و تاکتیکی­ تر به فوتبال نگاه کنند. آن­ها در ترویج پذیرش قوانین و آرایش ­های استاندارد که به حرفه ­ای شدن بازی کمک کردند، نقش بسزایی داشتند.

فوتبال اسکاتلند، به ویژه در توسعه تاکتیک­ های فوتبال در این دوره تاثیر قابل توجهی داشت. برخلاف سبک انگلیسی که در ابتدا بر دریبل فردی متمرکز بود، تیمهای اسکاتلندی از اولین تیم­هایی بودند که بر پاس دادن به عنوان یک عنصر کلیدی بازی تاکید میکردند. بازی پاس کاری، معروف به “بازی ترکیبی”، به رویکردی فکر شده تر و هماهنگ تر نیاز داشت که بازیکنان با همکاری یکدیگر توپ را در زمین حرکت می­دادند. سبک بازی اسکاتلندی چالشی جدی بر سبک بازی دریبل انگلیسی ایجاد کرد و اثربخشی کار تیمی و استراتژی در فوتبال را نشان داد.

ویلیام مک گرگور تاکستیسین و مربی فوتبال
ویلیام مک گرگور

تاثیر اولین تاکتیسین­ ها فراتر از زمین بازی بود و آن­ها شروع به آموزش و تدریس فوتبال کردند. مربیانی چون جیمی هوگان، یک انگلیسی که به طور گسترده ­ای در اروپای مرکزی کار می­کرد، نقش مهمی در گسترش دانش تاکتیکی در میان فرهنگ­های مختلف فوتبال ایفا نقش کرد. تاکید هوگان بر مهارت، تکنیک و آگاهی تاکتیکی، تاثیر ماندگاری بر فوتبال در کشور­های اتریش و مجارستان داشت و به ارتقا سطح استاندارد کلی مسابقات کمک کرد. کار این تاکتیسین­ ها، زمینه­ ساز پیچیدگی های تاکتیکی بود که فوتبال را در قرن بیستم و پس از آن تعریف شد.

جیمی هوگان فردی موثر بر تاکتیک های فوتبال
جیمی هوگان

فوتبال به عنوان یک بازی تاکتیکی

 ویلسون همچنین تاکید می­کند که ظهور آرایش­هایی مانند آرایش 5-3-2 هرم، آغازگر فوتبال به عنوان یک مسابقه تاکتیکی بود. معرفی این آرایش ها به این معنی بود که تیم­ها دیگر نمی توانستند تنها به فیزیک بدنی یا نبوغ فردی تکیه کنند؛ بلکه باید به طور استراتژیک در مورد چگونگی غلبه بر حریفان فکر میشد. این تغییر در طرز تفکر، نقطه عطف مهمی در تکامل این ورزش بود و راه را برای توسعه ­های تاکتیکی پیچیده تر باز کرد.

تخته سیاه تاکتیک های فوتبال

با آرایش هرم، تیم­ها شروع به توجه در رابطه با چگونگی جلوگیری از گلزنی حریفان کردند. معرفی دفاع ساختار یافته تر موجب شد تا مهاجمان مجبور شوند راه­ های جدیدی برای شکستن دفاع تیمهای حریف پیدا کنند، که این اتفاق به خودی خود منجر به توسعه استراتژی­های خط حمله پیچیده­ تر شد. این دوره شاهد ظهور نقش مدافع بود، بازیکنی که تنها به عنوان خط آخر تیم نبود؛ بلکه تبدیل به بخش جدایی ناپذیری از استراتژی کلی تیم شد. همچنین نقش هافبک، به دلیل اینکه بازیکنان مسئول کنترل سرعت بازی و ارتباط دفاع با حمله بودند؛ برجسته تر شد.

این فصل زمینه را برای بقیه فصلهای کتاب فراهم میکند و نشان دهنده این است که چگونه این تحولات اولیه در حرکت فوتبال از ریشه ­های خود به عنوان یک سرگرمی بی نظم و بدون ساختار به سوی یک ورزش پیچیده و استراتژیک نقش داشت. از زمانی که تیم­ها و مربیان به اهمیت تاکتیک ­های فوتبال پی بردند، فوتبال به مثابه یک بازی شطرنج در زمین تبدیل شد؛ جایی که هر حرکت با دقت و برنامه ­ریزی صورت می­گرفت. این تغییر، راه را برای چشم انداز غنی تاکتیکی باز کرد که امروز در فوتبال مدرن میبینیم؛ جایی که استراتژی و نوآوری کلید موفقیت هستند.

نبوغ گواردیولا: رفع مشکل هجومی فصل گذشته

مشکل هجومی سیتی

گواردیولا در نقش تئوریسین

هادی نوری، فوتبال لب – آیا مشکل هجومی آن‌ها قابل حل بود؟ پپ همیشه از دراختیار داشتن میدفیلد استفاده می‌کرد. برای کارآیی بهتر این تفکر، بهترین بازیکنان خود را در آن ناحیه استفاده و اورلود می‌کرد. در دو فصل اخیر، با استفاده از جان استونز یا آکانجی، به نتیجه‌ای به نام باکس میدفیلد رسید. به یک چینش چهار نفر مربعی، که اورلود را به بهترین شکل انجام می‌دادند و منجر به تقدیم ضد حمله به تیم حریف نیز نمی‌شدند.

تفاوت این چینش با اینورتد فولبک‌های مورد استفاده در لیگ، مانند آرنولد یا تریپیر، این بود که استونز یا آکانجی ذاتا فولبک نبودند؛ بلکه پست تخصصی آن‌ها دفاع وسط بود. به همین جهت، دابل پیوتی که با رودری تشکیل می‌دادند، بسیار کم نقص‌تر از بقیه بود. علت آن؟ فیزیک بدنی قابل قبول به دلیل پست تخصصی و استایل آن‌ها!

مشکل هجومی؟ راه حل پپ؟

مشکل این چینش اما جایی بود که تیم‌ها برای مقابله، کاملا اگرسیو از وسط زمین دفاع را آغاز می‌کردند. همین موضوع باعث تشکیل میدبلاک شلوغی می‌شد. در نتیجه توپ کمتری به هالند می‌رسید. پپ برای راه حل این موضوع دست به چه کاری زد؟ استفاده از خط دفاعی 4 نفره سنتی، با وجود نفوذ فولبک‌ها!

مشکل هجومی

زینچنکو پیش از این، از سیتی رفته بود و آکانجی حالا توانایی نفوذ خیلی خوبی نداشت. پس واردیول که هم سرعت و هم قدرت حمل توپ خوبی داشت به عنوان فولبک چپ شروع به کار کرد. همچنین نقش کایل واکر بعد از خروج کانسلو که فیزیک لازم را نداشت، مانند زینچنکو دوباره پررنگ شد. این دو فولبک با وینگرها، علی الخصوص با جرمی دوکو و فیل فودن، ترکیب خوبی می‌ساختند.

واردیول و واکر

این چینش مشکل هجومی را برطرف کرد، اما در بخش دفاعی خیر! زیرا داشتن یک خط دفاع 2 نفره باعث می‌شد تا آن‌ها در ضدحمله‌ها آسیب پذیر نشان دهند. نمود این قضیه را در سری گل‌های دریافتی‌شان یا قفل‌شدن بازی در برابر تیم‌هایی همچون؛ رئال مادرید، آرسنال، لیورپول، چلسی، کریستال پالاس، استون ویلا و تاتنهام دیدیم. با وجود نقش قابل اعتمادی که جان استونز در این نقش جدید، از خود نشان داد؛ اما در نقش دفاعی خود چنان مستحکم نشان نداد.

مشکل تدافعی

امتحان چینش جدید دربرابر چلسی!

حال، در این فصل و دربازی برابر چلسی، پپ تمام 90 دقیقه را از دفاع 3 نفره استفاده کرد. ریکو لوییس وظیفه اینورت کردن را برعهده داشت و تشکیل دابل پیوت می‌داد. اما نه دقیقا در پوزیشنی که استونز قبلا قرار می‌گرفت! او علاوه بر وظیفه اصلی خود، به عنوان یک پست 8 باکس تو باکس بازی می‌کرد. وظیفه دیگر ریکو لوییز، پوشش زون‌های کثیری در زمین مسابقه بود؛ که در هیت مپ این بازیکن نیز قابل مشاهده می‌باشد. او به عنوان یک بازیکن بالغ، کاملا خونسرد و با تجربه بازی کرد درحالیکه اصلا مشخص نبود که فقط 19 سال دارد.

بوزی میانه زمین

حال شکل بازی اینگونه بود. در زمان هجوم، سیتی با تک پیوت بازی می‌کرد و یک لوزی در وسط زمین تشکیل می‌داد. کوین دی بروین برخلاف همیشه سمت چپ زمین بود و همین باعث ایجاد کلی موقعیت شد. از طرفی دیگر نیز، ریکو لوییس باکس تو باکس بود و وظایف پخش توپ و البته بادیگارد دی بروین و برناردو سیلوا بودن را به تناوب انجام می‌داد. دراین چینش، برناردو راس این لوزی قرارداشت.

چلسی در تله موش…

حال اگر چلسی میانه زمین را شلوغ می‌کرد و جلوی این همکاری را می‌گرفت، دفاع وسط‌های سیتی یعنی واردیول و آکانجی که قدرت پا به توپ خوبی نیز دارند، می‌توانستند از روبن دیاز یا ادرسون توپ‌گیری کنند و با بردن توپ به کناره‌ها، موقعیت و بازیسازی را در اختیار وینگرهای سیتی، یعنی دوکو و ساویو قراردهند. که ساویو مصدوم شد و بین دو نیمه فودن وارد بازی شد.

اما! سیستم کماکان ادامه داشت و وینگرها مدام با فولبک‌های چلسی در موقعیت یک در برابر یک قرار می‌گرفتند. که قدرت دریبلینگ بالای آن‌ باعث خلق موقعیت‌های زیادی شد. بدین صورت؛ دوکو 5 دریبل موفق از 10 تلاش، 1 پاس کلیدی از 61 لمس توپ. ساویو 3 دریبل موفق از 3 تلاش، 3 پاس کلیدی از 24 لمس توپ.

این موضوع به خودی خود تهدید هجومی بسیار بیشتری به نسبت گذشته که واکر و واردیول، باید جلوی فولبک‌های حریف صاحب توپ می‌شدند، به همراه داشت. حال این که دفاع وسط‌های رونده سیتی، فضای زیادی داشتند، بخاطر شلوغ شدن مرکز زمین باعث میشد موقع پرس کول پالمر مجبوربه پرس واردیول شده و از پوزیشن خود خارج شود. همین باعث ایجاد فضایی خوب، درست پشت سرش می‌شد. این موضوع باعث بیرون آمدن دی بروین از کاور شدو، و درنتیجه تبدیل شدن به اولین آپشن پاس می‌شد.

پارکی خلوت، استعاره‌ای برای بیان میانه زمین چلسی!

دی بروین، وقتی توپ را می‌گرفت با دید خوبی که به کل زمین دارد، شروع به پخش توپ‌های موثر همیشگی خود و یا شروع به حرکت پا به توپ و موقعیت سازی مستقیم با شوت، یا پاس به هالند می‌کرد. همین اتفاق باعث می‌شد که وینگر سیتی که حالا دوکو، ساویو یا فودن باشند، قابلیت کات اینساید داشته باشند و در نیم فضاها تا فولبک چلسی که مالو گوستو یا کوکوریا باشد، در موقعیت تک به دو قرار گیرد و موقعیت سختی داشته باشد. این به خودی خود، حالتی نامتقارن درست می‌کند که در خط میانی که ریکو لوییس یکم عقب‌تر از کوین قرار میگیرد و از آن طرف نیز، جابجایی مدام وینگرها که مدام جناح بازی خود را عوض میکردند، خط دفاع چلسی را از پای درآورده بود.

مشکل هجومی و دید باز دی بروین

مزایای این سیستم اینجا تمام نمی‌شد! وقتی چلسی شرایط را دید، سعی کرد این همه فضای عرضی را از بازیکنان سیتی بگیرد. پس یکی از هافبک‌های خود را موظف به مراقبت از دی بروین می‌کند. دیگری را نیز به عنوان یار پرس برناردو سیلوا و یا نقش وینگر در لحظه قرار می‌دهد.

مشکل هجومی! گرگیجه‌ در زمین فوتبال

نتیجه؟ سمت راست میدفیلد چلسی کاملا باز می‌شود و با یه سوییچ پلی ساده، جناح بازی را عوض می‌کند و از آن شلوغی خارج می‌شود. علت لمس توپ بیشتر دوکو نیز همین موضوع بود. به قدری این سوییچ انجام می‌شد تا توپ به ریکو لوییس می‌رسید که او نیز دوکو را صاحب توپ می‌کرد. تا در عدم حضور لاویا چون در سمتی دیگر مشغول بود، به خط دفاع چلسی نفوذ کند و اگر دوکو دقت بیشتری به خرج می‌داد، شوت او نیز گل می‌شد.

دوباره این موضوع باعث شد کول پالمر و انکونکو پرس پسیوتری اعمال کنن. بنابراین بالا بازی نمی‌کردند و انزو فرناندز نیز یارگیر اصلی کواچیچ شده بود، تا تک پیوت سیتی را از تمپو بازی خارج کند. حتی در دقایقی دو نفره کواچیچ را تحت پرس قرار می‌دادند که ارتباط‌های او را قطع کنند؛ اما این لوزی خط میانی سیتی باعث شده بود تا همیشه در صحنه‌ها، برتری 1 نفره داشته باشند. اگر کواچیچ نیز تحت پرس شدید قرارمی‌گرفت، باقی آزاد می‌شدند و مدافعین میانی، گزینه‌های بیشتری برای پاس داشتند.

مشکل هجومی

استفاده از چینش نفر 12ام؛ راه حل نهایی برای حل مشکل هجومی، میانی و تدافعی

دوباره یک کار هوشمندانه از پپ شکل گرفت. هنگامیکه کواچیچ را تحت من مارک فرناندز دید، کواچیچ را به کناره‌ها می‌برد تا انزو نیز با او به کناره‌ها برود و همین باعث ایجاد یک بزرگ در میان خط پرس چلسی می‌شد. همین موضوع باعث می‌شد تا استفاده از پیرسینگ پاس کاربرد زیادی در بازی سیتی ایفا کند. پیرسینگ پاس همان پاس عمقی خط شکن یا پرس شکن است.

در مورد همه حرف زده شد غیر از برناردو سیلوا. او کاملا فری روم (free roam) بود و هرجای زمین سر و کله‌اش پیدا می‌شد. هرکسی که تصمیم می‌گرفت را صاحب توپ می‌کرد و گاهی اوقات ناگهان به داخل نفوذ می‌کرد. لحظه‌ای نیم فضا بود، لحظه‌ای نزدیک به وینگر، لحظه‌ای نزدیک به دایره وسط زمین. خط دفاع و پرس چلسی انقدر با بقیه بازیکن‌ها مشغول بودند، اصلا نمی‌دانستند برناردو را چکار کنند! پس بیخیال او شدند و برناردو هر اسبی که خواست تازاند و در نهایت یک پاس گل را نیز به نام خود ثبت کرد.

مشکل هجومی پپ گواردیولا برناردو سیلوا

بدین شکل که شما به تصور اینکه گواردیولا همیشه در خط میانی نیازمند نفری اضافه است؛ اما در نهایت شاهد آزاد شدن یار خودی و در قبال آن، درگیری نفر حریف (داشتن نفر اضافه در تمام طول بازی) خواهید بود. گویا 12 نفر در برابر 11 نفر قرار گرفته‌اند. انگار حریف یک اخراجی دارد و یار دوازدهم تیم پپ، نه تماشاگران و نه داور هستند.

نقاط ضعف سیستم پپ؟ دو نمره

نقطه ضعفی که به نظرم قابل مشاهده است، ترنزیشن‌های خیلی سریع و ضد حمله‌های برق آساست! که چلسی توانایی همچین کاری را ندارد. اما برای مثال رئال مادرید سال گذشته توانست آن را اجرایی کند. اما آن‌ها اکنون نه تونی کروس ندارند. همچنین بخاطر امباپه، بلینگام قابلیت حرکت‌های آزادانه گذشته خود را نخواهد داشت. باید صبر کنیم و در انتظار بازی ان‌ها در لیگ داخلی در برابر آرسنال و لیورپول و شاید یونایتد، و عکس العمل هریک از سرمربی‌های ان‌ها برابر سیتی باشیم.

شما برای تقابل با مشکل هجومی و تدافعی پیش رو، باید زیر 6 ثانیه توپ را از خط دفاعی خود، به باکس سیتی برسانید. آن هم با حداقل 2 بازیکن که مایند ست بازیکنانتان باید انقدر قوی باشد، که وقتی 90 دقیقه در حال دفاع کردن در مقابل به ظاهر 12 نفر هستند، در کسری از ثانیه ذهنیت خود را عوض کرده و انقدر سرپنجه باشند که حرکات رو به عقب خود را به حرکات رو به جلو، آن هم به قصد استفاده حداکثری از حداقل موقعیت‌‌ها کنند.

برای شنیدن تحلیل‌های صوتی هفتگی در پادکست فوتبال لب، از این لینک به ما گوش کنید.

انزو مارسکا، تاکتیک ها و سبک بازی

انزو مارسکا سرمربی جدید آبی های لندن تاکتیک ها و سبک بازی جذابی دارد که در این مقاله به آن میپردازیم.

انزو مارسکا مربی ایتالیایی سابق لسترسیتی و حال حاضر چلسی.

محمدرضا حیدری فوتبال لب-حرکت‌ها برای دوران مربیگری فوتبال انزو مارسکا اساسی بوده است. هنگام تحصیل در مرکز مربیگری افسانه ای ایتالیا، کوورچیانو پایان نامه او با عنوان فوتبال و شطرنج بود. مربی ایتالیایی با مقایسه این دو بازی گفت: “شباهت های زیادی وجود دارد.” “مهمترین آن بازی موقعیتی و استراتژی است. برای یک مربی، داشتن ذهنیت یک شطرنج باز مهم است: برنامه ریزی کنید، حرکات و ضد حرکات را مطالعه کنید، ترتیب مهره ها را انتخاب کنید.

حرکات تاکتیکی مورد علاقه او در زمین بدون شک با جا به جایی هایی که از باشگاهی به باشگاه دیگر و کشوری به کشور دیگر انجام داده است، شکل گرفته است. این بازیکن ایتالیایی دوران بازی خود را در تیم جوانان آث میلان با شماره شش و هشت آغاز کرد. در آنجا، او با شماره 10 تیم روبرتو دزربی دوست شد.

دوران بازیگری

مارسکا در سن 18 سالگی جسورانه به وست برومویچ آلبیون رفت و اولین طعم فوتبال بزرگسالان را در دسته دوم انگلیس چشید. سپس به یوونتوس نقل مکان کرد، جایی که برای کارلو آنچلوتی و مارچلو لیپی بازی کرد و سویا. یک قهرمانی در سری آ، دو جام یوفا و یک کوپا دل ری به دست آورد. یک فصل با المپیاکوس به تجربه او از فرهنگ های مختلف فوتبال افزود.

یک دوره 18 ماهه با بازی زیر نظر مانوئل پلگرینی در مالاگا دنبال شد و در طی آن مربی شیلیایی به انزو مارسکا گفت که پتانسیل تبدیل شدن به یک مربی خوب را دارد. پس از دوره های اولیه مربیگری در سری B با آسکولی و سپس در سویا، او در تابستان 2018 به کادر مربیگری پلگرینی در وستهام پیوست.

در این مرحله، مارسکا به عنوان یک مربی پیشرو با توجه عالی به بازی موقعیتی شهرت پیدا کرده بود. شاید تعجبی نداشته باشد که در سال 2020، پپ گواردیولا او را برای هدایت تیم توسعه نخبگان منچسترسیتی (EDS) به خدمت گرفت. مارسکا با تیمی شامل رومئو لاویا، کول پالمر و تامی دویل، اولین قهرمانی سیتی در لیگ برتر 2 را به درستی به دست آورد.

اولین نقش سرمربیگری او در سال 2021 در سری B با پارما انجام شد. اما تنها پس از 14 بازی به پایان رسید. گواردیولا در بازگرداندن انزو مارسکا به عنوان دستیار تیم اول برای فصل کسب سه گانه تردیدی نداشت.

بازیسازی تیم لسترسیتی در زمان هدایت انزو مارسکا

بازیسازی بسیار عمیق

انزو مارسکا ارزش بالایی برای بازیسازی عمیق قائل است. با استفاده از پاس های کوتاه از خط عقب برای شکست دادن پرس از بالای حریف. دروازه بان نقش بزرگی در این استراتژی ایفا می کند و اغلب به خط دفاعی می پیوندد. این به ایجاد اوورلود در صورت نیاز کمک می کند، مخصوصا اگر حریف از پرس بازیکن محور استفاده کند.

انزو مارسکا اغلب یک دفاع چهار نفره را در ترکیب 1-3-2-4 یا 3-3-4 انتخاب می کند. پیوستن دروازه بان به بازی به مربی ایتالیایی اجازه می دهد یکی از مدافعان کناری خود را به داخل ببرد و چهار مدافع را در خط دفاع نگه دارد. در شکل 3-3-4 خود در لستر، یک مدافع کناری معکوس به شکل گیری یک دابل پیوت کمک می کند تا از مدافعان پاس دریافت کند. دخالت دروازه بان و دفاع کناری وارونه، ترفندهایی است که از تیم منچستر سیتی در او آشناست.

در تیم پارما نیز انزو مارسکا تلاش کرد تا از عقب بازیسازی کند. حتی اگر میانگین مالکیت توپ کمتری نسبت به لستر در اوایل دوران او در استادیوم کینگ پاور داشته باشد. تیم سری B یک حرکت دفاع کناری معکوس در سمت مقابل توپ داشت. مدافع کناری دیگر به طور همزمان برای پیوستن به حمله به سمت بالا پیش می رفت یا شماره هشت و وینگر پشتیبانی را می کرد. در لستر، مدافع کناری به نظر می‌رسد قبل از اینکه توپ فراتر از خط اول حریف بازیسازی شود، معکوس می شود.

بازیسازی تیم پارما در سری بی ایتالیا

تهدید های دو شماره هشت

در لستر، یک مدافع کناری معکوس که یک دابل پیوت را تشکیل می‌دهد به شماره هشت‌ها اجازه می‌دهد بالاتر بازی کنند. سپس به کانال های داخلی و نیم فضا ها اضافه میشوند و به مهاجم نوک تیم کمک میکنند. در بازی‌های اولیه آبی ها زیر نظر مارسکا، حمله به کانال‌های داخلی موثر بوده است. اینها الگوهایی هستند که از تیم های پارما و منچستر سیتی او نیز دیده می شود.

هنگامی که مدافعان کناری پارما در ساخت یک حمله معکوس می‌شدند، هشت‌ها به سمت خط جلو حرکت می‌کردند و در واقع به 5-3-2 تبدیل می‌شدند. در لستر، با یک مهاجم کناری شکل هجومی بیشتر شبیه 1-4-2-3 است.

هر دو سیستم نیاز به دویدن های تهاجمی از پست هشت دارند. هر زمان که مدافع کناری حریف برای فشار آوردن به مهاجمان گسترده باز جایگاه خود خارج شوند، ران‌های شماره هشت در دسترس هستند. این امر به ویژه در صورتی اتفاق می افتد که مهاجم وسط نزدیک ترین مدافع بعدی را مارک کند.

تنها در یکی از هفت بازی اول انرو مارسکا در لستر، تیمش کمتر از 63 درصد مالکیت توپ را در اختیار داشت. این اغلب حریفان را برای دوره های طولانی در بلاک های میانی و پایین قفل می کرد. دویدن های درون کانال از هشت ها می توانند جلوی مدافعین فضا دهد و فشار را از مهاجم مرکزی برای دویدن پشت دفاع کم میکند.

اگر هافبک های حریف این دوها را دنبال کنند و هشت ها را مهار کنند، هافبک وسط با مدافع کناری معکوس می تواند بر توپ مسلط شود. این برای تضمین مالکیت توپ بالا عمل می کند. وینگرهای مارسکا می‌توانند به داخل حمله کنند، زمانی که هشت‌ها از وسط زمین خارج شدند، به اوورلود مرکزی اضافه کرده و تهدیدی برای گل ایجاد می‌کنند.

دفاع تیم پارما در برابر ضدحمله ها

دفاع در برابر ضدحمله

در لستر، مانند پارما، خط حمله در فاز هجومی پنج نفره است. چیدمان مارسکا در حمله در سری B از نظر شکل بازیکنان در هنگام مالکیت توپ در مقایسه با روزهای اولیه او به عنوان سرمربی در چمپیونشیپ متفاوت بود.

با توجه به چرخش های لستر در فاز هجومی، آنها اغلب سه بازیکن در خط دفاعی و یک دابل پیوت دارند. این یک شکل 2-3 را تشکیل می دهد. برای محافظت در برابر ضد حملات احتمالی، در فضاهای مرکزی قرار میگیرند.

این سه نفر مدافعان میانی هستند که آماده اند تا با ضد حملات گسترده مقابله کنند. با دو محوری که جلوتر از یک مدافع میانی محافظت می‌کند، مدافعان میانی کناری باید ضد حملات را به تعویق بیاندازند تا هم تیمی‌های مهاجم برگردند.

در پارما، پوشش در انتقال دفاعی، دو نفر را در خط عقب و سه نفر جلوتر، به شکل 3-2 نشان داد. خط دوم معمولاً از هر دو مدافع کناری و تک پیوت از 3-3-4 تشکیل می شد. بنابراین، در تیم پارما مارسکا در مقایسه با دابل پیوت لستر، پرس و دوئل فوری و تهاجمی‌تر هنگام مالکیت توپ داشت. بازیکن اضافی نزدیکتر به توپ نیاز به پرسینگ عقب را کاهش می داد.

قفل کردن بازی توسط لسترسیتی قهرمان چمپدونشیپ

قفل کردن بازی در یک سمت

انزو مارسکا می‌خواهد بازیکنانش فشار بیاورند و به سرعت توپ را پس بگیرند، این کار با هدف تسلط بر مالکیت و محدود کردن حملات حریف انجام می شود. لستر معمولاً مانند تیم منچستر سیتی در پرس به 2-4-4 تبدیل می شود. این امر مستلزم این است که یکی از هشت ها در کنار مهاجم مرکزی قرار گیرد، زیرا مهاجم دوم تلاش می کند توپ را به یک سمت وادار کند.

اگر آنها توپ را از یک طرف قفل کنند، شماره هشت آماده است تا هر تلاشی را برای جابجایی مجدد انجام دهد. وینگر مقابل نیز معکوس می‌شود و به دو هافبک میانی اجازه می‌دهد به سمت بالا حرکت کنند و نزدیک‌ترین وینگر با فشار بالا برای پرس کردن اقدام میکند. مدافع کناری مقابل نیز باید حمایت کند، لستر توپ را در یک سمت قفل می کند تا بتواند توپ را دوباره به دست آورد.

هنگامی که پرس بالا یک گزینه نیست، لستر در بلاکی قرار می گیرد که شکل 2-4-4 را حفظ می کند. یکی از شماره هشت ها در خط اول باقی می ماند و دو هافبک میانی دیگر پوشش میدهند. یکی عقب می افتد تا فضای بین خطوط را بپوشاند و از مدافعان مرکزی حمایت کند. شکاف آنها در خط میانی پس از آن با پرسینگ پشتی شماره 8 پر می شود، یا یک وینگر که به داخل حرکت می کند و یک منطقه وسیع را آزاد می کند.

انزو مارسکا سرمربی ایتالیایی جدید چلسی

عدم موفقیت در پارما

در پارما، انزو مارسکا تیمش را تشویق کرد که یک طرفه بازی کند و فشار بیاورد. کل خط جلو به سمت خط دفاعی حریف فشار می آورد و هافبک مرکزی شکل خود را حفظ می کرد تا پاس‌های مرکزی را دریافت کند. مدافعان کناری خیلی زودتر از تیم های منچسترسیتی و لستر ادر مناطق بالا حمایت می کردند و فشار می آوردند. در نتیجه، تاکید زیادی بر بازیابی مالکیت در مناطق وسیع از طریق دویدن با شدت بالا از بازیکنان تیم بود.

اگر تیم‌ها روی وینگرها بازی می‌کردند، 3-3-4 به سرعت تبدیل به یک بلاک 1-4-1-4 می‌شد و هافبک‌های مرکزی روی محافظت از وسط تمرکز می‌کردند. مدافعان کناری پارما همچنان برای پرس از جایگاه خود خارج می شدند، و وینگرها باید برگردند و در پشتیبانی دو برابر شوند. پرس پرانرژی در مناطق وسیع نیز زمانی رخ میداد که پارما در یک بلاک تنظیم شده بود.

زمان زیادی به مارسکا داده نشد تا ایده های خود را در اولین نقش سرمربی ارشد اجرایی کند. چهار برد و پنج تساوی از 14 بازی که هدایت پارما را بر عهده داشت، باعث شد که به او در خروج ورزشگاه انیو تاردینی را نشان دهند. در لستر، او چهار پیروزی در چهار بازی اول خود در چمپیونشیپ به دست آورد. اکنون هدف این است که حرکت بزرگ بعدی خود را در لیگ برتر و تیم چلسی انجام دهد.

رستگاری زنبور‌ها / این دورتموند دیوانه!

امیرحسین مرادی، فوتبال لب – شاید اغلب هواداران فوتبال در کره زمین بجز باوارایی‌ها، دورتموند و هواداران متعصب و جذابشان را تیمی دوست داشتنی و قابل احترام میدانند!

دورتموند با کسب نتایج ضعیف و القا ذهنیت بازنده به سایر تماشاگران فوتبال، تا حدودی از دایره تیم‌های جذاب دنیای فوتبال کنار رفته بود؛
اما امسال شاگردان ترزیچ پس از یک فصل تکراری سینوس‌وار در بوندوسلیگا، در لیگ قهرمانان اروپا به یک تیم غول‌کش تبدیل شدند تا با نتایج دیوانه‌وار پا به فینال مسابقات بگذارند!

زنبور‌ها در گروه F رقابت‌های لیگ قهرمانان اروپا با تیم‌های :
پی اس جی
میلان
نیوکاسل
همگروه بودند و تا حدودی گروه مرگ رقابت‌های امسال UCL را تشکیل بدهند!

دورتموند با سه پیروزی، دو تساوی و یک شکست توانست عنوان صدرنشینی این گروه را به دست بیاورد.

شاگردان ترزیچ در مرحله یک هشتم نهایی با آیندهوون هلند دیدار کردند و توانستند در مجموع دو مسابقه با نتیجه سه بر یک این تیم هلندی را شکست دهند!
دورتموندی‌ها در‌ مرحله بعد با اتلتیکومادرید باید به رقابت میپرداختند؛
آنها در بازی رفت در متروپولیتانو اسپانیا یعنی ورزشگاه خانگی اتلتی‌ها با نتیجه دو بر یک شکست خوردند!

امید در نقطه زرد رنگ آلمان به حداقل رسید و ضربان قلب بالا رفت؛
تقریبا اکثریت رسانه‌های معتبر جهان فوتبال، دورتموند را ناکام میدانستند و رسانه‌های اسپانیایی پیش بینی یک جدال تمام اسپانیایی را بین بارسلونا و اتلتیکومادرید در نیمه‌نهایی لیگ قهرمانان اروپا را داشتند!

سه شنبه ۱۶ آوریل / ورزشگاه سیگنال ایدونا پارک

نگاه‌های 82 هزار تماشاگر به داور مسابقه یعنی اسلواکو وینچیچ بود!
دورتموند با یک نمایش بسیار خیره کننده در ورزشگاه خانگی خود و حمایت دیوار زرد توانست شاگردان سیمئونه را راهی خانه کند!
زنبور‌ها با نتیجه چهار بر دو توانستند از سد روخی بلانکو عبور کنند!

دورتموند در نیمه‌نهایی با پی اس جی، رقیب مستقیم این تیم در مرحله گروهی که عنوان دوم گروه را نصیب خود کرده بود، رقابت کرد!


آنها توانستند با دو نتیجه مشابه یک بر صفر در بازی رفت و برگشت شاگردان انریکه را شکست بدهند و امباپه را ناکام‌تر از همیشه در پاریس راهی خانه کنند!

فینالیست شدن دورتموند هم یک شادی اندوهگین به همراه داشت،
اندوهی که داستان دراماتیک جدایی یک عشق دوازده ساله را در پی دارد!

مارکو رویس ستاره باشگاه دورتموند قبل از بازی برگشت نیمه نهایی مقابل پاریسی‌ها اعلام کرد که پس از ۱۲ سال حضور در جمع زنبورها حالا در پایان فصل از این تیم جدا می‌شود!

حالا دورتموندی‌ها بعد از ۱۱ سال به فینال رسیده‌اند و سودای دومین قهرمانی را در این جام دارند تا مارکو رویس را با خاطره شیرین همراه کنند.

برای شنیدن تحلیل‌های صوتی هفتگی در پادکست فوتبال لب، از این لینک به ما گوش کنید!

فوتبال / تب و تاب ثانیه‌ها !

امیرحسین مرادی، فوتبال لب – درست در دقایق آخر بازی ، ایستاده بازی را دنبال میکنند..
تب و تاب سکوها، تقابل اشک‌ها و لبخندها..
اضطراب پیروزی یا شکست..
تنها و تنها در 90 دقیقه و چند دقیقه اضافه، برای هواداران خلاصه میشود!


فوتبال در کنار زندگی عادی انسان‌ها، درست همان جاییست که ذهن از فشار خارج میشود و عشق و جنون به زندگی و ذهن انسان‌ها تحمیل میشود!

این فوتبال لعنتی!

گاهی وقت‌ها این مستطیل سبز، عامل به هم ریختن اعصاب و زندگی یک فرد، پس از شکست در یک یا چند هفته از طول عمر خود و یا باعث می‌شود ایام خوش و سرمست از پیروزی تیم مورد علاقه خود ، لذت زندگی را دو چندان کند!



فوتبال را میتوان یکی از دغدغه‌های مهم زندگی افراد عاشق این ورزش دانست،
دغدغه‌ای که انسان‌ها با استرس و اضطراب آن را سپری میکنند و یا گاهی اوقات با اعتماد کامل به تیم خود، این دغدغه را سپری میکنند،
دویدن در مستطیل سبز همان لذت گل‌زنی تیم محبوب خود در ثانیه‌های پایانیست!

فوتبال همان امید زندگی ما انسان‌هاست که تا لحظه آخر منتظر میمانیم و یا منتظر معجزه هستیم تا به پیروزی برسیم!
فوتبال همان درد و رنج زندگی ما انسان‌هاست که با خود بعد از شکست تیم محبوبمان، حمل میکنیم و هفته‌ها از این اتفاق ” اندوهگین “ هستیم!


اگر پاسخی به سوال ” چرا فوتبال؟ “ میتوان داد
آن پاسخ این است که اگر این ورزش نبود، آمار خودکشی‌ها، افسردگی‌ها و اتفاقات ناگوار و حوادث‌ها در این کره خاکی، دو چندان میشد و به طرز ترسناکی، بخش بزرگی از دوستی‌ها در جهان از بین میرفت و ملت‌ها نمیتوانستند ارتباط خود را از طریق ورزش حفظ کنند!
آری؛ فوتبال خودِ زندگیست!


گاهی‌ وقت‌ها، دردها و رنج‌ها به شکل قطره‌ها و بعد از طلوع دوباره خورشید پشت ابرهای بارانی ، شروع به باریدن میکنند.


در رمان وداع با اسلحه وقتی همسر هنری به او گفت بیا جنگ را کنار بگذاریم و درباره چیزای دیگر حرف بزنیم، قهرمان داستان جواب داد : جنگ همه جا هست، هیچ کناری باقی نمانده که جنگ را آنجا بگذاریم!
فوتبال همچین نقشی در زندگی ما دارد!
او همه جا وجود دارد!

برای شنیدن تحلیل‌های صوتی هفتگی در پادکست فوتبال لب، از این لینک به ما گوش کنید!

کیران مک کنا به سمت پریمیرلیگ; تاکتیک ها و استایل بازی پدیده این فصل چمپونشیپ

کیران مک کنا با اولین نقش سرمربیگری خود در ایپسویچ تاون به دو صعود متوالی دست یافت.

کیران مک کنا مربی جوان تیم ایپسویچ است.

محمدرضا حیدری فوتبال لب;این مربی ایرلندی شمالی در دسامبر 2021 و در سن 35 سالگی به عنوان سرمربی منصوب شد. احتمالاً به عنوان یک مربی خیلی جوان است. با این حال، او مدت‌ها بود که پایه‌هایی را برای آنچه که در پورتمن رود اجرا می‌کند، ایجاد کرده بود.

کلایو آلن، مربی وقت تاتنهام مجبور به بازنشستگی در سن 22 سالگی شد. او را چنین توصیف کرد: “بازیکن و فردی که می‌شناسید، هر روز، چه در تمرین و چه در حال بازی، 100 درصد در مورد هر کاری که انجام می‌داد متعهد بود.” آلن با احتیاط ادامه داد: “[او] یک شخصیت مصمم و متعهد است که باهوش و خوش بیان نیز هست. تعجب نکنید اگر کیران به عنوان مربی به اوج بازی برسد.”

کیران مک کنا در دانشگاه لافبورو به تحصیل در رشته علوم ورزشی ادامه داد و اولین گام های خود را در حرفه مربیگری برداشت. او سپس به آکادمی تاتنهام بازگشت. در ابتدا در نقش آنالیزور، قبل از اینکه هدایت تیم های زیر 18 سال را بر عهده بگیرد و آنها را به نیمه نهایی جام حذفی جوانان راهنمایی کند.

کیران مک کنا در منچستریونایتد

کریر او دو سال با تیم زیر 18 ساله های منچستریونایتد دنبال شد و در آنجا قهرمان لیگ برتر در بخش شمالی شد. در سال 2018، او برای کمک به ژوزه مورینیو در تیم بزرگسالان ترفیع یافت. و با اوله گونار سولسشر و سپس برای مدت کوتاهی با رالف رانگنیک کار کرد. او فقط یک ماه را با دومی گذراند، زیرا ایپسویچ تاون به او پیشنهاد سرمربیگری داد.

در آن زمان باشگاه به همان اندازه که به پلی آف نزدیک بود به منطقه سقوط لیگ یک هم نزدیک بود. با این حال، تنها دو شکست در 17 بازی اخر آنها تحت هدایت مک کنا، پیشرفت او را نشان داد. در مرحله بعد، در اولین فصل کامل او، آنها تنها چهار بازی از 46 بازی را از شکست خوردند. این برای صعود با 98 امتیاز کافی بود و به عنوان نایب قهرمان به چمپونشیپ صعود کردند.

بازیسازی با دابل پیوت

مربی قبلی در ایپسویچ از سیستم ۴ دفاعه اسفتاده میکرد. اما کیران مک کنا فورا ترکیب تیم را به ۳ دفاعه تغییر داد. یک دابل پیوت جلوتر از سه مدافع میانی، در ساختار 2-1-4-3 یا 1-2-4-3. این در اولین فصل کامل او به عنوان سرمربی ادامه یافت، تا اینکه او برای فصل 2022/23 لیگ یک به سیستم ۴ دفاعه برگشت. تیم او در 19 بازی پایانی شکست نخورده بود تا صعود را قطعی کند و تقریباً همه این بازی ها را با ساختار 1-3-2-4 انجام داد.

اقتباس‌های پشت خط هر چه که باشند، محور دوگانه برای کیران مک‌ کنا مهم باقی ماند. در فصل 2022/23، ایپسویچ بیشترین مالکیت، بیشترین پاس و سومین تعداد کمترین توپ های بلند را داشت. این سبک پاس کوتاه باعث شد که دابل پیوت از یک سوم دفاعی ساخته شود و به نیمه حریف منتقل شود.

هنگام کار با سه دفاع، دابل پیوت دویدن ها و حرکات بیشتری را در طول زمین انجام می دهد. در اینجا آنها آماده حمایت از مدافعان کناری بودند که طبیعتاً در مقایسه با زوج دفاع کناری و وینگر منزوی‌تر بودند.

پوشش دفاعی دابل پیوت تیم کیران مک کنا.

دودندگی بالا

از دو محور با دویدن کمی جلوتر از توپ پشتیبانی می شود، اما همچنان به طور تهاجمی در سراسر زمین حرکت می کند. ایده آل است برای زمانی که مدافع کناری برای دریافت توپ به وسط زمین می آید یا با فشار تهاجمی مواجه می شود. سپس قسمت بیشتر دو محور پشتیبانی می شود.

با این حال، اگر دفاع کناری خیلی زودتر بالا رود – که بیشتر در سمت راست ایپسویچ به دلیل ویژگی‌های هجومی وس برنز دیده می‌شود – در آن صورت، محور نزدیک‌تر، تقریباً در کنار سه مدافع میانی، پایین می‌آمد. محور بعدی دوباره حرکات مخالف انجام میداد، اما این بار کمی به جلو حرکت می کرد. در آنجا، آنها به عنوان یک پیوند اضافی عمل می کنند تا توپ را به دو شماره 10 تبدیل برسانند که از مهاجم مرکزی تک حمایت می کند.

دابل پیوت در 1-3-2-4

شکل 1-3-2-4 که در پایان فصل قهرمانی لیگ یک آنها مشاهده شد – و متعاقباً در چمپیونشیپ – یک محور دوگانه را در طول مرحله ساخت یا همان بیلداپ حفظ کرده است. خط عقب با توجه به بازیکن اضافی در سراسر زمین گسترده تر است، در حالی که محور دوگانه حرکات جانبی کمتری را ارائه می دهد. در عوض آنها توپ را نگه می دارند، می چرخند یا به سمت توپ می روند و به صورت یک جفت باریک باقی می مانند. در صورتی که حریف فشار خود را محدود کند و یکی از مدافعان کناری ایپسویچ را آزاد بگذارد، این گزینه‌ها را به شما می‌دهد.

حرکت عمیق بودن از پیوت های کیران مک کنا – مشابه آنچه در برایتون تحت هدایت روبرتو دی زربی دیده می شود – همچنین به ترسیم و کشیدن حریف به سمت جلو، در بخش مرکزی زمین کمک می کند. سپس بازیکنان بین خطوط می توانند یک پاس تقسیم شده یا یک پاس کوتاه دریافت کنند.
برخلاف دی زربی، کیران مک کنا به دنبال شماره 10 خود – معمولاً کانر چاپلین – می‌گردد تا عریض شود و به یک سمت زمین برود. اغلب، بازیکن در همان سمتی است که توپ است. در اینجا، وینگر در سمت مقابل زمین نزدیک به وسط می‌شود و تقریباً به‌عنوان یک شماره 10 موقت و دوم عمل می‌کند. این گزینه پاس دیگری را برای بازی از طریق عمق یا توپ های بلند پرس حریف می‌دهد. ایپسویچ همچنین یک بازیکن مرکزی اضافی برای دفاع از انتقال خواهد داشت، تا در صورتی که در تلاش برای ساختن از عقب، مالکیت توپ را از دست بدهد دچار مشکل نشود.

بازیسازی تیم ایپسویچ از عقب رمین.

یک سوم هجومی

اگرچه مک کنا بین 1-3-2-4 و 1-2-4-3 تغییر داده است، اما زمانی که ایپسویچ توپ را برای مدت کافی در اختیار داشته باشد، این دو ساختار تقریباً ادغام می شوند. در هنگام حمله، لیف دیویس، مدافع چپ، بالا و پایین می رود. وینگر چپ کیران مک کنا – هر یک از بین مارکوس هارنس، ناتان برادهد، عمری هاچینسون یا جرمی سارمینتو – به سمت داخل می رود. باقی خط عقب باید تبدیل به یک سه گانه موقت شود که توسط پوشش دو محور جلویی پشتیبانی می شود. این واحد پنج نفره حریف را در نیمه خود قفل می کند و همچنین مسئول دفاع از ضد حمله در صورت از دست دادن توپ توسط ایپسویچ است.

همانطور که وینگر چپ به سمت داخل حرکت می کند، چاپلین به عنوان شماره 10 به خوبی سازگار می شود. او یک دارایی گلزن است و اغلب به عنوان مهاجم دوم به محوطه جریمه حمله می کند. اما او فراتر از خط دفاعی حریف نیز می دود. در مواقعی، او بازی را به سمت کانال داخلی هدایت می‌کند تا با برنز، کیدن جکسون یا هاچینسون تبدیل‌شده، هنگام حمله از این طرف، ترکیب شود. 1-3-2-4 سپس در هنگام حمله به یک نوع 1-2-4-3 تبدیل می شود، با دفاع چپ و وینگر راست مک کنا که عرض را نگه می دارند.

حرکات تغییر دهنده بازیکنان هجومی ایپسویچ تاون.

درخشش بازیکنان

در نتیجه، دیویس و برنز بیش از یک سوم سانترهای ایپسویچ را در چمپیونشیپ انجام دادند و یکی از سه مهاجم را در فضاهای مرکزی انتخاب کردند. با دویدن های رو به جلو چاپلین، وینگر چپ اینورت شده، مهاجم میانی که مدافعان میانی عقب نشینی را اشغال می کند، و یک وینگر یا مدافع کناری به طور بالقوه در پست دور، ایپسویچ به ویژه از کات بک ها تهدید می کند. علاوه بر این، ارسال توپ مرده آنها می تواند تهدیدی برای گل باشد.

در لیگ یک، ایپسویچ با بالاترین پاس‌ها در هر اقدام دفاعی (PPDA) مواجه شد که نشان می‌دهد تیم‌ها ترجیح می‌دهند مقابل آنها عقب بنشینند. این به تسلط آنها بر مالکیت کمک کرد، اما بازی را برای آنها دشوارتر کرد. با وجود این، آنها بیشترین گل را به ثمر رساندند و همچنین بیشترین ضربه را در محوطه جریمه حریف داشتند. این روند در چمپیونشیپ ادامه یافت – پس از 42 بازی در فصل 2023/24، ایپسویچ چهارمین تعداد شوت را انجام داد.

بازی فوروارد کیران مک کنا همچنین کاملاً متکی به یک مهاجم مرکزی قدرتمند – کیفر مور، جورج هرست یا فردی لاداپو – است که می تواند توپ را بالا نگه دارد و بازی را پیوند دهد، اما در صورت لزوم فراتر از آن حرکت کند. داشتن یک نقطه کانونی مرکزی به ایپسویچ اجازه می دهد تا حرکات تهاجمی و چرخش های دور از توپ را انجام دهد. این مدافعان وسط را اشغال می کند و سرعت آنها را در ردیابی، تغییر موقعیت یا پوشش محدود می کند – مخصوصاً در برابر حرکات سمت چپ. این پروفایل فوروارد مرکزی نیز حضوری برای حمله به سانترهای دیویس یا برنز اضافه می کند.

پرسینگ کیران مک کنا

بدون توپ، ایپسویچ یک تیم پر پرس بوده است. با PPDA بسیار پایین تر از میانگین لیگ خود. از پایه 1-3-2-4، وینگرها به طور تهاجمی به سمت مدافعان کناری حریف می روند و مهاجم وسط در حمایت است. در اینجا، ایپسویچ تلاش می کند تا بازی را در یک طرف زمین قفل کند. مدافع کناری و محورهای نزدیکتر، فضای جلوتر از حامل توپ را فشرده می کند.

از اینجا، محور دورتر از توپ به اطراف می چرخد ​​و پوشش میدهد. این محور به سمت مهاجم مرکزی حریف می‌رود، اما همچنان برای مقابله با پاس‌های مرکزی – به‌ویژه پاس‌های برگشتی به داخل، در موقعیت قرار دارد.

یکی از جنبه های کلیدی این پرس زمانی رخ می دهد که وینگر دورتر از توپ به وسط نزدیک می شود. موقعیت یابی وینگر روی مدافع میانی دوم فشار می آورد، شماره 10 ایپسویچ نیز برای محافظت، نمایش و پوشش دسترسی به پاس از مرکز زمین نزدیک است.

بلاک

در چمپیونشیپ، ایپسویچ به روشی مشابه به پرس میپردازد. ساختار 1-3-2-4 فشار تهاجمی از وینگرها را امکان پذیر می کند که توسط نزدیکترین پیوت ها، مدافعان کناری، شماره 10 و وینگرهای دور باریک حمایت می شود. با این حال، تیم کیران مک کنا در مقایسه با زمانی که در لیگ یک حضور داشت، به طور متوسط ​​با هشت پاس بلند کمتر در هر 90 دقیقه مواجه می شود. این در حالی است که حریفان در هر 90 دقیقه 21 پاس به عقب و 17 پاس به جلو بیشتر انجام داده اند. این به این دلیل است که در مجموع، حریفان آنها مالکیت بیشتری در اختیار دارند – با پاس‌های کوتاه‌تر می‌سازند و با بازی دور از دروازه ایپسویچ یا در عرض زمین، مالکیت توپ را دوباره شروع می‌کنند.

با این حال، ایپسویچ در بین بهترین های این بخش برای PPDA باقی مانده است. آنها به اعمال فشار بالا از ساختار 4-2-3-1، به خصوص روی پاس های عقب و کناری از حریف ادامه می دهند. اما میانگین مالکیت آنها اندکی کاهش می یابد. توانایی مک کنا در سازماندهی تیمش در بلاک های فشرده در مسابقات بزرگ بیشتر اتفاق می افتد. در مقایسه با لیگ یک، ایپسویچ در حال تلاش برای دوئل‌های بیشتر و مهارهای بیشتری است. نه فقط در یک پرس بالا، بلکه از یک بلاک عمیق‌تر، که اغلب در یک سوم میانی قرار می‌گیرد.مید بلاک

تله پرس

از اینجا، ایپسویچ اغلب تله گسترده خود را می گذارد. آنها از طریق دفاع تهاجمی مدافع کناری، پیشرفت گسترده را متوقف می کنند، در حالی که بازی را در مرکز از طریق پوشش دو محور خود محدود می کنند. آن‌ها همچنین می‌توانند حریف را که با توپ به عقب حرکت می‌کنند، به دور از فشار، محدود کنند، همانطور که وینگرهای کیران مک کنا به عقب پرس می‌کنند.

این یک روش هوشمندانه و متعهدانه برای بازی است که شخصیت کیران مک کنا را که کلایو آلن توصیف کرده است، منعکس می کند. همچنین این یک سبک بازی است که به خوبی می تواند ایرلندی شمالی را به عنوان مربی به اوج بازی برساند.

عاشقانه‌ای از خردسالی تا کهن سالی به نام فوتبال!

امیرحسین مرادی، فوتبال لب – شاید اکثر کودکانی که دنیا می‌آیند، پدرانشان در طول دوران زندگی خود تیفوسی‌ترین هوادار تیم فوتبال مورد علاقه خود بودند و انتظارشان این است که تا فرزندانشان ادامه دهنده راه پدر باشند.

آبی و قرمز، سیاه و سفید، این رنگ‌ها هستند که جذابیت دنیای فوتبال را دوچندان کرده است.


دنیای فوتبال در کنار جذابیت و زیبایی خود، برخی مواقع به دنیایی تیره و تار برای یک تیم تبدیل میشود.
گاهی با سقوط آزاد و گاهی با حسرت‌های چندین ساله، تبدیل به یک داستان دراماتیک خواهد شد.
داستانی که روزهای تیره و تار هواداران آن تیم را، سیاه‌تر از گذشته میکند.
داستانی که پر ازغم و اندوه، اشک و حسرت و جدایی هاست!


در دنیای فوتبال، شما میتوانید یک هوادار 70 ساله نیوکاسل را ببینید که از خوشحالی، اشک شوق میریزد و میگوید ما پس از بیست سال به لیگ قهرمانان بازگشتیم.
او آخرین‌بار در میان سالی تیمش را در لیگ قهرمانان 2002/2003 با کاپیتانی آلن شیرر می‌بیند و حالا یک بار دیگر در پیری شاهدحضور تیمش در رقابت‌های UCL است.


هوادار خردسال بوکا جونیورز که عاشقانه، مانند هولیگان‌های آرژانتینی، شعری را یک صدا و با پایکوبی در استادیوم بومبونرا میخواند و این عشق را به بازیکنان تیم خود، القا میکنند!

یا در ایران دربی استقلال و پرسپولیس که میلیون‌ها هوادار از پیر تا جوان با تمام وجود برای همدیگر تا ابد کری میخوانند.
قتل‌هایی که بخاطر تب و تاب بی‌نظیر این مستطیل سبز رنگ در کشورهای اروپایی و آمریکای جنوبی رخ میدهد، همه دست به دست هم میدهند تا جذابیت این فوتبال را دوچندان کنند.

هولیگان‌‌‌‌‌‌‌‌‌ها / این مرض انگلیسی!

هولیگان‌ها در فوتبال، افرادی هستند گم‌‌نام و افراطی و دارای ویروسی به نام (مرض انگلیسی!)
زیرا در دهه‌های 1970 تا 80 میلادی، جایگاه تماشاگران انگلیسی، یک بلای جهانی در فوتبال بود؛
هولیگان فقط مربوط به انگلیسی‌ها نمیشود بلکه در کشورهایی مانند برزیل و آرژانتین درآمریکای جنوبی، ایتالیا، ترکیه، هلند و لهستان وکشورهای جنوب شرقی اروپا یا همان بالکان‌هادر اروپا، وجود دارند.


دنیای فوتبال برای همیشه زنده است.
اگرچه ستارگان این دنیا کم فروغ شدند اما استعدادهای جوان، پا برجای بزرگان این دنیا سبز رنگ میگذارند،
اما هیچوقت نمیتوانند مانند آن‌ها بدرخشند و آمارهای فوق العاده آن‌ها را تکرار کنند.
زیرا آمار ضعیف‌ترین فصل بزرگان فوتبال برابری میکند با یک فصل فوق العاده استعدادهای تازه دنیای فوتبال!


رنگ‌ها و تیم‌ها فقط برای 90 دقیقه فوتبالیست!
چه خوب است که در پایان بازی، فارغ از هر نتیجه‌ای، به هم دیگر احترام بگذاریم و از هم‌دیگر تجلیل کنیم!
زیرا در آخر این ” احترام ” است که باقی می‌ماند.

برای شنیدن تحلیل‌های صوتی هفتگی در پادکست فوتبال لب، از این لینک به ما گوش کنید!

نسل طلایی بومی لاروخا / اتلتیک بیلبائو به لیگ قهرمانان اروپا باز میگردد!

امیرحسین مرادی، فوتبال لب – در اواخر ژانویه، بارسلونا به بیلبائو سفر کرد تا در سن مامس در کوپا دل ری به مصاف اتلتیک بیلبائو برود؛ از آنجایی که چهارشنبه شب به ساعات اولیه بامداد پنجشنبه نزدیکتر میشد، یک چیز آشکار شد: بارسلونا هیچ شانسی نداشت!

با گذشتن دقایق، ماهیچه‌ها خسته‌تر شدند و بازی باز شد، احساس میشد باشگاه بیلبائو در اوج حرکت می‌کرد. آنها با دوازده نفر بازی می‌کردند، هر حمله توسط تماشاگران تشنه بیلبائو که به نظر می‌رسید از خستگی مصون بودند، غرش می‌کرد!

دو خنجر مستقیماً به قلب بارسلونا در وقت اضافه، یکی توسط هر یک از برادران ویلیامز، بارسلونا را از بدبختی نجات داد، زیرا پاهای آنها به خاک تبدیل شد و امیدهای آنها برای کسب افتخار در کوپا از بین رفت.

میزبان آن بازی را با 29 شوت و 7 شوت در چارچوب به پایان رساند که مجموع 7 شوت بارسلونا، 4 شوت در چارچوب بود. بیلبائو در جریان خروج از زمین، مجموع گل های مورد انتظار بارسلونا (xG) را در آن شب تقریباً سه برابر کرد.

این داستان باشگاه اتلتیک بیلبائو در سال 2023-24 است. مبارز، بی امان و بی رحم!

سن مامس به مانند یک قلعه است و آنها برای اولین بار پس از فصل 2014-2015 زمانی که ارنستو والورده مرد اصلی بود، چشم به بازگشت به لیگ قهرمانان اروپا دارند.

سیاست باسکی اتلتیک بیلبائو به این معنی است که آنها به شدت به بازیکنانی که آکادمی تولید می‌کند متکی هستند! این بدان معناست که وقتی سال‌های آیش فرا می‌رسد ناگزیر می‌شوند، باشگاه نمی‌تواند راه خروج از پرتگاه را امضا کند. همچنین به این معنی است که وقتی یک دسته خاص از بازیکنان نفوذ می کنند، احساس سرخوشی به وجود می‌آید. این فقط “ما برنده می شویم” نیست، بلکه این است که “ما با استعدادهای داخلی برنده می شویم”.

مدیری را اضافه کنید که ذاتاً باشگاه و مکان را درک می‌کند و احساس می‌شود که موجی از حرکت است که نمی‌توان آن را متوقف کرد.

اتلتیک بیلبائو در حال حاضر بازیکنان خاصی دارد، اویهان سانست، اونای سیمون و نیکو ویلیامز همگی بازیکنان ملی اسپانیا هستند. آنها چند نفر دیگر دارند و تعداد بیشتری از آنها هنوز در باشگاه نفوذ می‌کنند.

لوئیس د لا فوئنته از تیم اسپانیایی خود خواسته است که سبک عمودی‌تری بازی کند و فوتبال در شمال نیز همین را فراهم می‌کند.

مدیریت باسکی و ناسیونالیسم لاروخا!

در زمانی که مدیران باسکی از بیرمنگام تا بورنموث و لورکوزن خبرساز می شوند، باشگاه بیلبائو و رئال سوسیداد ستون فقرات تیم ملی اسپانیا را فراهم می کنند!

به همراه بازیکنانی که در بالا ذکر شد، رئال سوسیداد اخیراً الکس ریمیرو، رابین لو نورماند، میکل مرینو و مارتین زوبیمندی را بازیکن مهم تیم می‌دانند!

آنها از آن دسته بازیکنانی نیستند که وقتی تصاویر دوران طلایی اسپانیا را بین سال‌های 2008 تا 2012 تداعی می‌کنید، به آنها فکر کنید.

بازی اتلتیک بیلبائو بر این اصل قرار دارد. آنها تیمی مملو از بازیکنان جوان، فیزیکی و از نظر فنی عالی هستند و مدیری دارند که از تفاوت‌های ظریف درون هر بازیکن و پست قدردانی می‌کند.

فرم خانگی آنها جایی است که آنها واقعاً در این فصل نشان خود را نشان داده‌اند. باشگاه بیلبائو هشت بازی متوالی را در تمام رقابت‌ها در سن مامس پیروز شد که طولانی ترین برد پیاپی آنها در خانه از سپتامبر 1998 است (همچنین هشت برد متوالی).

تنها رئال مادرید سهم بیشتری از xG در بازی‌های خانگی در این فصل دارد. اتلتیک بیلبائو 26.15 گل مورد انتظار و 10.18 گل مورد انتظار را به ثمر رساند که بازده هجومی آنها 72.0 درصد از کل سهم متعلق به این تیم است. رئال مادرید در حال حاضر با 75.7 درصد در سانتیاگو برنابئو و اتلتیکو مادرید با 68.7 درصد در متروپولیتانو در رده سوم قرار دارند.

برای درک قدرت بیلبائو ، باید رویکردی جامع داشته باشید. هیچ سوپراستار برجسته‌ای وجود ندارد، اما یک مکان خوب برای شروع، خط پشتی آنهاست.

فشار بالای زمین عاملی است که آنها را به پیشنهادی ترسناک برای هر تیمی در جهان تبدیل می‌کند و جدا کردن این دو غیرممکن است، اما افزایش راندمان حمله و توانایی پرس بر این واقعیت است که آنها مرکز سنگی محکمی دارند. بازگشت مشارکت!

آیتور پاردس و دنی ویویان هر دو زیر 25 سال سن دارند و در این فصل بیشترین دقایق انفرادی را در لیگ و جام حذفی برای اتلتیک بازی کرده اند.

آنها با هم، 1593 دقیقه در این فصل بازی کرده اند که بیشترین بازی در لالیگا برای هر یک از مدافعان میانی است. آنها همچنین بهترین گل‌های مورد انتظار را در مقابل هر 90 با هم برای جفت دفاع میانی با بیش از 500 دقیقه بازی دارند (1.07).

تنها شراکت دیگر با درصد برد بالاتر در میان کسانی که بیش از 500 دقیقه با هم بازی کردند، آنتونیو رودیگر و دیوید آلابا هستند.

پاردس و ویویان 57.8 درصد از بازی‌هایی را که با هم شروع کرده اند (19 شروع، 11 برد) برنده شده‌اند، در حالی که زوج رئال مادرید 66.6 درصد از بازی هایی را که شروع کرده‌اند (12 شروع، 8 برد) برنده شده‌اند.

تیم والورده تهاجمی‌ترین تیم لیگ از نظر تلاش برای به دست آوردن توپ در بالای زمین است، زیرا می دانند که اگر یک تیم از طریق آنها یا بالاتر از اوج بازی کند، دو مدافع میانی خود همه چیز را پوشش می‌دهند!

آنها با 251 بیشترین گردش مالی را در لیگ برتر اسپانیا به ثبت رساندند. سویا با 217 گل در رتبه دوم فاصله زیادی دارد، در حالی که بیلبائو تعداد دفعات بالای خود را به تعداد گل‌های بیشتری (6) از هر تیم دیگری در این بخش تبدیل کرده است.

آنها حملات خود را به طور متوسط بالاتر از هر تیم دیگری در لالیگا شروع می کنند و از هر تیمی در لیگ برتر اسپانیا نیز اقدامات دفاعی بیشتری دارند.

اما این فقط یک رویکرد تند و سریع نیست. لایه‌ای از تفاوت‌های ظریف به بازی آن‌ها اضافه شد که با جذب هوشمندانه و ظهور بازیکنانی که قبلاً در باشگاه بودند تسهیل می‌شود.

یکی از این خریدها، امضای آنیگو رویز د گالارتا از مایورکا است. اگر بخواهید لیستی از 100 انتقال هیجان انگیز تابستان گذشته را تهیه کنید، رویز دی گالارتا به اتلتیک بیلبائو با انتقال آزاد ممکن است حتی در لیست نامزد نهایی قرار نگیرد .

رویز د گالارتا، هافبک 30 ساله‌ای است که در ایبار به دنیا آمده و در طول دوران حرفه‌ای خود برای باشگاه هایی مانند تیم دوم بارسلونا و لاس پالماس بازی می‌کرد! دو باشگاهی که به خاطر تمایل خود برای نگه داشتن توپ شناخته شده‌اند. او سطحی از کنترل را به تیمی اضافه کرد که اغلب برای یافتن هافبک‌های متعادل‌تر تلاش می‌کند.

آندر هررا ممکن است بهترین مقایسه باشد، اما او امسال 35 ساله می شود و نمی‌تواند همان دقایق قبلی را بازی کند. رویز د گالارتا در جنبه فنی‌تر از مقیاس تودوترانو قرار دارد اما او نیز از مالکیت توپ خجالتی نیست.

به طور متوسط، او 5.7 دوئل در هر 90 برنده می شود و در این فصل تنها از هررا برای هافبک های اتلتیک با بیش از 1000 دقیقه بازی عقب است.

تاثیر رویز د گالارتا را می توان در نتایج باشگاه بیلبائو با حضور او در زمین به بهترین شکل مشاهده کرد. آنها در این فصل که او در لالیگا شروع نکرده است، به همان اندازه بازی‌ها را باخته اند (2/7) که در 17 بازی که او در ترکیب اصلی حضور داشته است.

ظهور سانسته به عنوان یک ملی‌پوش اسپانیایی و یکی از بهترین هافبک‌های تهاجمی لیگ، راه زیادی را برای رفع مشکلی که برای سال‌ها شبیه یک حمله شکسته بود انجام داده است. او در حمله احیا شده و در بیلبائو نقش محوری داشته است.

او در این فصل 0.41 xG غیر پنالتی و پاس گل در هر 90 پاس دارد که با حداقل 1000 دقیقه در بین بازیکنان بیلبائو چهارم است. اما رد پای او در همه جای خط حمله تیم است.

فقط 9 بازیکن در این فصل در لالیگا در سکانس هجومی بیشتری حضور دارند و او همچنین 2.14 موقعیت از بازی آزاد ایجاد می‌کند که تنها پس از یاگو آسپاس در لالیگا این فصل است.

آخرین قطعه پازل ظهور گورکا گوروتا بوده است. در سن 27 سالگی، بدون اینکه هیچ تاثیری در باشگاهی که در آنجا کار خود را آغاز کرد، احساس می‌کرد که فرصت گوروتا رو به اتمام است.

اکنون این بحث وجود دارد که لوئیز د لا فوئنته به بازیکنی مانند گوروتا در تیم اسپانیایی خود نیاز دارد یا خیر؟

گوروتا در xG غیر پنالتی در هر 90 با 0.47 تیم را رهبری می کند.

او در این فصل بیش از هر فصل دیگری در دوران حرفه‌ای خود دقایق بیشتری در لالیگا بازی کرده است. او امسال ، سه گل بیشتر به ثمر رساند!(9) نسبت به بهترین فصل قبلی خود که 6 گل در فصل 2022-23 به ثمر رساند. وی در میان بهترین معیارهای دفاعی برای مهاجمان قرار دارد و بازیکنانی مانند کریم بنزما یا باسکی را پیوند می‌دهد.

او در حال حاضر در سرعتی برای شکست دادن آقای گلی خود در تاریخ (13 گل در لالیگا در فصل 19-2018) است و هم او و هم برادرش می‌توانند تیم‌ها را به صورت عمودی و افقی در هر دو طرف با رویز د گالارتا، سانسته و گوروتا که در فضاهای باز عمل می‌کنند، بکشند. در صورت از دست دادن توپ، آماده جهش هدفمند هستند.

موقعیت فعلی ایناکی ویلیامز بهترین ویژگی‌های او را برجسته می‌کند و برخی از کاستی‌هایی را که در طول سال‌ها دیده‌ایم، یعنی پرداخت کارآمد با حجم بالا، پنهان می‌کند.

نیکو ویلیامز با دریبلینگ یا امتیازگیری در مسیر سریع سوپراستار شدن است که در این فصل جزو سه تیم برتر لالیگا نیست! 56 بازی موفقیت‌آمیز او در بین تمام بازیکنان پنج لیگ برتر اروپا رتبه هشتم را دارد و او 3.35 دریبل در هر 90 دریبل انجام می‌دهد، پس از وینیسیوس جونیور در لالیگا این فصل قرار دارد.

این تصویر دارای صفت خالی alt است؛ نام پروندهٔ آن image-46-914x800.png است

این فصل می تواند تبدیل به چیزی خاص برای باشگاه بیلبائو شود!

برای شنیدن تحلیل‌های صوتی هفتگی در پادکست فوتبال لب، از این لینک به ما گوش کنید!

چلسی! پیش به سوی معمولی شدن!

امیرحسین مرادی، فوتبال لب – با نزدیک شدن به روزهای پایانی لیگ جزیره، چلسی توسط پوچتینو با کسب نتایج ضعیف مشغول عادی‌سازی این تیم ریشه‌دار انگلیسی است!


آبی‌ها در هفت هفته پایانی لیگ انگلیس، شانس بسیار کمی برای کسب حداقل سهمیه این لیگ یعنی لیگ کنفرانس اروپا را دارند؛


آبی‌های لندنی در هفته‌های پیش رو لیگ باید در مقابل تیم‌هایی همچون آرسنال، آستون‌ویلا، تانهام و وستهام قرار بگیرند؛ تیم‌هایی که برای قهرمانی و یا کسب سهمیه لیگ قهرمانان اروپا در حال رقابت هستند!


چلسی با شکست مقابل منچسترسیتی در نیمه‌نهایی جام حذفی انگلیس که قدیمی‌ترین جام دنیای فوتبال لقب دارد، آخرین کورسوی امید هواداران این تیم را از بین برد.


شاگردان پوچتینو با تیمی جوان و ناموفق که با یک بازی اعصاب خوردکن برای هواداران این تیم که با فرصت‌ سوزی‌های مهاجمان و وینگر‌هایی همچون نیکولاس جکسون، مادوکه و.. همراه بود،

در دقایق آخر تن به شکست داد تا آتش خشم هواداران ‌آبی پوش لندنی برافکنده شود!


عدم توانایی مدیریت و به‌کارگیری جوانان توسط پوچتینو باعث ایجاد تنش در تیم و هواداران شد و این مربی بار دیگر ثابت کرد تا مربی قابل اعتمادی نمیتوان او را لقب داد.

چلسی و مشکل عدم کنترل رختکن تیم!

مشکل اصلی بسیاری از تیم‌های انگلیسی عدم توانایی کنترل رختکن تیم و تزریق آرامش به اعضای تیم در هنگام عقب افتادن و یا شکست است .

مشکل بزرگی که عامل بحران‌زدگی تیم، دو دستگی و عامل مستقیم ایجاد بی انظباطی در تیم می‌شود.


مشکلاتی که چندین سال است که گریبان‌گیر تیم‌هایی همچون منچستریونایتد، تاتنهام، آرسنال و.. شد و میتوان با مدیریت درست و ایجاد برنامه‌ریزی صحیح از بحران گریز کرد!


بازنشستگان لندنی‌ پس از روز‌های طلایی و قهرمانی در لیگ قهرمانان اروپا با توماس توخل در روز‌های مدیریت رومن آبراموویچ،

حالا توسط تفکرات پوچ و بیهوده پوچتینو آرژانتینی به ویرانه‌ای تبدیل شد که مانند هوای همیشه ابری لندن تیره و تار است!

برای شنیدن تحلیل‌های صوتی هفتگی در پادکست فوتبال لب، از این لینک به ما گوش کنید!