اولین خرید رسمی رئال برای فصل آینده، بازگشت محصول آکادمی آنها به تیم اصلی است. فران گارسیا به لوس بلانکوس بازگشت و قرارداد چهار سالهی خود را تا ژوئن 2027 به امضا رساند.
رضا حسینی,فوتبال لب- فران گارسیا مدافع چپ اسپانیایی پس از سه سال حضور در رایو وایکانو، به باشگاهی بازگشت که فعالیت خود را از آکادمی آن آغاز کرده بود. گارسیا سه سال در رایو وایکانو تجربه کسب کرد. در این مدت، 72 بازی در لالیگا انجام داد و به یکی از مدافعان برتر لیگ تبدیل شد. در مسابقات فصل گذشته، فران گارسیا با 3408 دقیقه، بیشترین دقایق بازی را داشت.
حضور در رایو وایکانو
فران گارسیا در سن 23 سالگی دقیقا میداند که پوشیدن پیراهن رئال مادرید چه با ارزش می باشد. او اولین بازی خود را با تیم اصلی در بازی کوپا دل ری فصل 2019/2018 مقابل ملیا انجام داد و یک پاس گل داد. گارسیا در سال 2013 به رئال مادرید پیوست تا در تیم های زیر 15 سال بازی کند. از آن پس در تمامی ردههای سنی رئال بازی کرد و در سال 2018 به کاستیا پیوست. بعد از دو سال حضور در آکادمی، فران گارسیا در سپتامبر 2020 با 2 میلیون به رایو وایکانو فروخته شد.
حضور فران گارسیا در سال 2020 به رایو کمک کرد تا به لالیگا صعود کند. او بازیکنی همیشه حاضر در سمت چپ تیم وایکانو بود و فصل گذشته 40 بازی انجام داد و 2 گل به ثمر رساند.
رئال مادرید 50 درصد از حقوق ورزشی فران گارسیا را در اختیار داشت و اکنون با خرید وی با مبلغ 5 میلیون یورو، تمام حقوق ورزشی این بازیکن را به دست آورد. مراسم معرفی فران گارسیا به عنوان بازیکن جدید، دوشنبه 12 ژوئن ساعت 12:00 بعد از ظهر، برگزار خواهد شد.
سال گذشته، رئال مادرید در سمت چپ دفاع خود، مندی را به عنوان فولبک اصلی در اختیار داشت. با این حال به دلیل مصدومیتهای زیاد و همچنین عدم ثبات و کیفیت پایین مندی، سپیدپوشان از آلابا، کاماوینگا و رودیگر نیز در این پست بهره میگرفتند. با این حال، زمزمههایی در زمینهی علاقهی آنجلوتی به خریدهای دیگر در این پست به نظر میرسد. از آلفونسو دیویس بایرن مونیخ به عنوان یکی از گزینههای این پست یاد میشود. البته با شناختی که از رئیس پرز داریم، بعید به نظر میرسد که امسال در این پست خرید جدیدی انجام شود.
در این مقاله، برترینهای این فصل لالیگا را از نگاه فوتبال لب بررسی و مرور کردهام.
فوتبال لب– فصل 2022/23 لالیگا، با قهرمانی بارسلونا به پایان رسید. فصلی که اتفاقات زیادی در آن رقم خورد و البته شگفتیهای زیادی هم رخ داد. از حضور تیمی همچون ژیرونا در جمع ده تیم بالای جدول، یا کسب سهمیه اروپایی توسط اوساسونا و یا احیای دوباره آنتوان گریزمان زیر نظر دیگو سیمئونه.
بهترین بازیکن فصل: مارک آندره تراشتگن
بیانصافی بود اگر غیر از مرد رکوردشکن این فصل لالیگا، بازیکنی را برای این عنوان انتخاب کنیم. کسی که از زمان حضورش در بارسا نتوانسته بود جایزه زامورا را به دست بیاورد، اما در این فصل، بالاخره موفق شد این افتخار را از آن خود کند. او با 26 کلین شیت، در کنار لیانیو، حالا رکورددار بیشترین تعداد کلین شیت در تاریخ لالیگا و پنج لیگ معتبر اروپایی است.
بهترین سرمربی فصل: ژاوی هرناندز
برای اینکه دلیل این انتخاب را بهتر درک کنید، بهتر است نگاهی به شرایط بارسلونا بیاندازید. زمانی که ژاوی سکان هدایت آن را بر عهده گرفت، این تیم که امید چندانی به گرفتن سهمیه اروپایی نداشت و با رونالد کومان هلندی، به بنبست رسیده بود، پس از گذشت یک فصل، مقتدرانه عنوان قهرمانی لالیگا را به دست آورد. عملکرد ژاوی در فصل نقل و انتقالات هم قابل ستایش بود و توانست با خارج کردن بازیکنانی که کارآیی چندانی نداشتند و اضافه کردن بازیکنانی باتجربه و باکیفیت، اوضاع تیمش را سر و سامان دهد.
بهترین بازیکن زیر 23 سال فصل: وینیسیوس جونیور
شاید اگر تراشتگن آنقدر درخشان ظاهر نمیشد، میتوانستیم وینی را بهترین بازیکن فصل بدانیم.کسی که موتور محرک خط حمله رئال در فصل جاری بود و به حدی خوب عمل کرد که افراد زیادی را وادار به تحسین خود کرد.
پدیده فصل: آرنائو مارتینز
یکی از تیمهای جذاب این فصل لالیگا، ژیرونا بود. اما جذابترین بازیکن این تیم، بیشک مدافع راست 20 سالهاش بود. آرنائو مارتینز که با نمایشهای خیرهکنندهاش توجه بزرگان لالیگا از جمله بارسلونا و اتلتیکو مادرید را به خود جلب کرد، بیشک لایق این جایزه بود. هرچند جکسون، مهاجم ویارئال و ساموئل لینو، وینگر والنسیا هم شایستگی انتخاب به عنوان پدیده فصل لالیگا را داشتند.
سورپرایز فصل: آنتوان گریزمان
شاید پس از انتقال ناموفق به بارسلونا، تمامی کارشناسان و هواداران کارش را تمام شده میدانستند، اما او در این فصل نشان داد که حالا حالاها قصد تمام شدن ندارد و میخواهد فعلا زیر نظر سیمئونه به درخشش ادامه دهد. او 16 پاس گل برای همتیمیهایش ارسال کرد و بهترین پاسور اسپانیا هم شد.
بهترین انتقال فصل: رابرت لواندوفسکی
ماشین گلزنی لهستانی یا به قول توماس مولر “لوانگلسکی” ، پیش از پیوستن به بارسلونا هم نشان داده بود چه بازیکن فوقالعادهای است؛ اما درمورد حضور در یک لیگ دیگر و پذیرفتن چالش جدید، تردیدهایی وجود داشت که لواندوفسکی با کسب عنوان آقای گلی و جایزه پیچیچی، تمام شک و تردیدها را از میان برداشت و خودش را یک بار دیگر اثبات کرد.
پیشرفت برتر فصل: ژیرونا
ژیرونا در حالی توانست در این فصل در رتبه دهم جدول قرار بگیرد، که فصل گذشته را در دسته دوم لالیگا، یا به اصطلاح لالیگا سگوندا دیویژن سپری کرده بود. معمولا تیمهایی که به دسته بالاتر میروند، فصل اول تمام تلاششان سقوط نکردن است، اما ژیرونا در این فصل تا هفتههای پایانی برای سهمیه کنفرانس اروپا میجنگید که قابل تقدیر است.
فصل گذشته در برنابئو، ایدهای عمیق ریشه دوانده بود: رئال مادرید بهترین دروازهبان (تیبو کورتوا) و بهترین شماره 9 (کریم بنزما) را دارد و این برای پیروزی کافی است. زمانی که آنها لیگ قهرمانان و لالیگا را بردند، به نظر میرسید که تعداد کمی حاضر باشند تا این ایده را به چالش بکشند. با این حال، اگر چه امسال هم کورتوا به دفع توپها ادامه میدهد و بنزما همچنان گل میزند، اما دیگر اوضاع به خوبی سال قبل نیست.
رضا حسینی، فوتبال لب – جدا از شکست رئال مادرید در فینال سوپرکاپ اسپانیا در برابر بارسلونای آماده که غم و اندوه فراوانی را به هواداران لوس بلانکوس تحمیل کرد، مادریدیها در این فصل در لالیگا نیز کیفیت سال قبل را نداشتهاند. اوضاع تا جایی بد پیش رفته که بعد از گذشت تقریبا یک نیم فصل، اختلاف آنها با کاتالانها به 11 امتیاز (با وجود یک بازی کمتر نسبت به بارسلونا) رسیده است.
رئالیها امسال سه بازی را به حریفانی واگذار کردهاند که سال گذشته کار چندان سختی را در برابر آنها نداشتند. تا اینجای فصل، سه باخت برابر رایووالکانو، ویارئال و مایورکا در پرونده شاگردان آنجلوتی ثبت شده است. البته باخت در الکلاسیکوی عربستان نیز چیز نیست که به راحتی از خاطرهی هواداران مادریدی پاک شود.
با این نتایج، الگوی موفقیت مادرید در سال گذشته، زیر سوال رفته است و آنچلوتی باید کارهای زیادی در خط دفاع، هافبک و حمله انجام دهد. آنچلوتی پس از شکست در ال کلاسیکو رئال گفت: “این یک لحظه حساس نیست، بلکه یک لحظه پیچیده و دشوار است، همانطور که معمولا در یک فصل وجود دارد. اما ما برمی گردیم.» با این حال، مسئله فقط مدیریت آنچلوتی نیست و مشکلات زیادی در حال حاضر اکو سیستم رئالیها را مختل میکند.
دفاعهای کناری پایینتر از حد انتظار
رئال مادرید در 20 بازی این فصل لالیگا در مجموع 17 گل دریافت کرده است و اگر مجموع بازیهای این فصل آنها در تمام رقابتها را در نظر بگیریم به آمار یک گل در هر بازی میرسیم. اگرچه کورتوا در فرم نسبتا خوبی قرار دارد، اما شکنندگی دفاعی رئال، یکی از بزرگترین نگرانیهای آنجلوتی است. بنابراین تعجب آور نیست که آنچلوتی در کنفرانس مطبوعاتی پس از بازی الکلاسیکو در را برای تغییرات دفاعی باز کرد. او گفت: “من باید به این فکر کنم که برای بهبود دفاع چه کار کنم. وقتی سه گل دریافت میکنید، بدیهی است که باید چیزی را تغییر دهید.»
اما بلاتکلیفی در دفاع عمدتاً از ناحیه دفاع کناری، یعنی دنی کارواخال و فرلاند مندی ناشی میشود که در این فصل در فرم خوبی قرار ندارند. هر دو وقتی با سرعت بازیکنان جوانتر مواجه میشوند، بسیار آسیبپذیر جلوه میکنند؛ اتفاقی که در برابر الخاندرو بالده و گاوی در الکلاسیکو تجربه کردند. این وضعیت در جناحین دفاع رئال با مصدومیت کارواخال و مندی و نبود جایگزین، بدتر هم شد.
اودریوزولا برای پست دفاع راست مدعی نیست. رودیگر هم در پست دفاع چپ به کار گرفته نشده است. ناچو گاهی در دفاعهای کناری به کار گرفته میشود اما آن چیزی نیست که باید باشد. در این بین، آنچلوتی باید به آمادگی کارواخال و مندی تکیه کند و در عین حال به دنبال بهبود سیستمی برای پشتیبانی از آنها در زمین باشد.
خط هافبک ضعیف بعد از جام جهانی
یکی دیگر از مشکلات این فصل این بود که این مسابقات به دلیل تعطیلات جام جهانی به دو قسمت تقسیم شد. این مسئله، بدون شک رئال مادرید را تحت تأثیر قرار داده است؛ زیرا بسیاری از بازیکنان آنها و به ویژه هافبکها در قطر حضور داشتند. هافبکهایی که برای متعادل کردن فشار دفاعی و تنظیم بازی، کلیدی هستند.
فدریکو والورده، بازیکن ملی پوش اروگوئهای رئال، بعد از جام جهانی به فرم خود برنگشته است. کما اینکه حضور گاه و بیگاه او در پست وینگر راست، والورده را از منطقهی خلاقانهی خط هافبک – که والورده نیز علاقهی بیشتری برای بازی در این منطقه دارد- دور میکند.
از سوی دیگر مودریچ و کروس هم 37 و 33 ساله شدهاند و توانایی فصل پیش را ندارند، همانطور که صداهایی در باشگاه در مورد بازنشستگی این دو به گوش میرسد. به خصوص هنگامی که این دو با هم در زمین حضور دارند، کیفیت خط هافبک رئال به طور قابل ملاحظهای افت میکند.
نیاز به گلزنان بیشتر
اگر والورده به خط میانی بازگردد، آنچلوتی این فرصت را خواهد داشت که وینیسیوس جونیور، رودریگو و بنزما را در خط حمله گرد هم بیاورد. آنچلوتی قبل از سفر تیمش به عربستان سعودی برای سوپرجام گفت: رودریگو در حال حاضر شروع کننده است. با این حال، اخیرا، کارلتو به دنبال بازی رودریگو به عنوان یک تعویضی طلایی بوده و تیم احساس می کند که او نمی تواند در حمله باشد. البته در دو سه بازی آخر و بعد از مصدومیت بنزما، رودریگو به عنوان بازیکن نوک و حتی 9 کاذب مورد استفاده قرار گرفت. چیزی که قطعا فقط تا بازگشت بنزما به طول خواهد انجامید.
11 گل بنزما برای تیمی مانند رئال بسیار کم است، گرچه بنزما نیز امسال با مصدومیتهای زیادی روبرو بوده است و نیمی از بازیهای فصل (تا اینجا 8 بازی) را از دست داده است. وینیسیوس این فصل فاصلهی زیادی با ناجی رئال در فصل گذشته دارد. او در فصل پیش آمار 17 گل و 13 پاس گل را به ثبت رساند ولی تا اینجای فصل تنها 7 گل و 3 پاس گل داشته است. اگر وینیسیوس بتواند دوباره مدافعان کناری حریف را به وحشت اندازد، گلهای بیشتری به دست خواهد آمد. مادرید همچنین از مارکو آسنسیو انتظارات بیشتری دارد که تاکنون برآورده نشده است.
نیاز مادریدیها به یک گلزن زمانی آشکارتر میشود که در نظر بگیرید ادن هازارد و ماریانو دیاز عملاً از سیستم چرخشی آنچلوتی خارج شده اند. رئالیها که در تابستان در خرید امباپه ناکام ماندند، ژانویه نیز خریدی نداشت. پرز شاید منتظر است تا این فصل تمام شود و تکلیف بنزما و تمدیدش با رئال مشخص شود. در کل رئال مادرید شرایط پیچیدهای را در خط حمله و پست شماره 9 تجربه میکند.
هنوز تمدید بنزما انجام نشده است و گزینههای وسوسهانگیزی همچون امباپه و هالند هم برای سال آینده در دسترس به نظر نمیرسند. گذشته از همهی این حرفها، رئال باید برای ادامه فصل از منابعی که در تیم اصلی دارد استفاده کند یا در غیر این صورت در را برای جوانان کاستیا باز کند، جایی که بازیکنان با کیفیتی همچون سرخیو آریباس در کمین یک فرصت کوتاه هستند تا همچون بازی نیمه نهایی جام باشگاههای جهان خود را نشان دهند.
سرانجام پس از دو سال و نیم دوری از لالیگا، ارنستو والورده با اتلتیک بیلبائو به این رقابتها بازگشت تا تنور لیگ امسال را داغتر از همیشه کند. اما او چه تغییراتی در این تیم ایجاد کرده است؟
رضا حسینی، فوتبال لب – سفید و سرخپوشان باسکی، سال قبل را با مارسلینو در رتبه هشتم جدول به پایان رساندند و تنها به 3 امتیاز دیگر احتیاج داشتند تا به جای ویارئال راهی لیگ کنفرانس شوند. بعد از انتخابات ریاست باشگاه اتلتیک بیلبائو در تابستان، مارسلینو از کار برکنار شد. سپس، رقابتی برای جانشینی او بین دو مربی سابق بیلبائو یعنی مارچلو بیلسا و ارنستو والورده درگرفت. در نهایت این والورده بود که جایگاه را تصاحب کرد و برای سومین بار بر روی نیمکت سن مامس نشست. شیرها امسال شروع بهتری داشتند. آنها در چهار بازی اول خود، دو برد، یک تساوی کسب کردهاند، سه بازی اول را بدون گل خورده پشت سر گذاشتهاند و در رتبهی ششم قرار دارند. در این مقاله به تاثیر والورده بر سیستم بازی اتلتیک بیلبائو خواهیم پرداخت.
تغییر در چینش اولیه
مارسلینو دیوانهوار عاشق سیستم 4-4-2 بود. فارغ از اتفاقات بازی یا سبک تاکتیکی تیم حریف، در نهایت مارسلینو سیستم 4-4-2 را انتخاب میکرد. فصل گذشته، مارسلینو در 96 درصد بازیها از سیستم 4-4-2 استفاده کرد. تنها چینش متفاوت او، 4-4-1-1 بود که یکی از مهاجمان کمی عقبتر و پشت مهاجم دیگر بازی میکرد. این لجاجت و عدم انعطاف در تغییر شکل چیزی است که کمتر در فوتبال مدرن و روز دنیا اتفاق میافتد.
بیلبائو اما تحت هدایت والورده، انعطاف بیشتری از خود نشان داده است. با اینکه سیستم پایهی آنها 4-2-3-1 بوده است، تا همین جای فصل از سیستمهای 4-3-3 و 4-4-2 نیز بهره گرفتهاند. ظاهرا والورده اعتقاد دارد که با توجه به قدرت و سبک بازی حریفان میتواند از چینشهای متفاوتی استفاده کند. البته باید ببینیم در آینده از دفاع سه نفره هم استفاده خواهد کرد یا خیر. بیایید کمی با تاکتیکهایی که امسال در سن مامس به اجرا گذاشته است آشنا شویم.
چینش 4-3-3 هجومی
مانند آنچه در زمان حضور والورده در نیوکمپ سراغ داریم، در اینجا هم سبک بازی پوزیشنال را میبینیم. در فاز تهاجمی و به خصوص در فاز طراحی حمله، سیستم اولیهی بیلبائو از اهمیت بالایی برخوردار است. اینجا در 15 ثانیه بازی اول اتلتیکو بیلبائو در برابر مایورکا میتوان شباهت چینش بیلبائو با ساختار مورد علاقهی گواردیولا را مشاهده کرد.
در فاز طراحی، مدافعان میانی از همدیگر فاصله میگیرند تا دروازهبان به مرکز این دو آمده و در بازیسازی شرکت کند. در این حالت، مدافعان کناری کمی بالاتر میروند؛ البته در حدی که فاصلهی مناسبی برای دریافت توپ داشته باشند. بازیکن پست شش درست قبل از خط اول فشار حریف قرار میگیرد. دو هافبک مرکزی دیگر به جلوتر رفته و در بین شکاف خط هافبک تیم مدافع قرار گرفته و آنها را به عقب میرانند.
یکی دیگر از ویژگیهایی که والورده همراه خود از کاتالونیا به باسک سوغات آورده است، سرسختی او برای ادامهی این ساختار در فازهای حمله است. صرف نظر از اینکه او 4-2-3-1 یا 4-4-2 را اجرا کند، فاز طراحی در سیستم 4-3-3 اجرا میشود.
اتلتیک بیلبائو در مقابل کادیز با سیستم 4-2-3-1 بازی کرد. در این بازی، اویهان سانست در کنار میکل وسگا دو هافبک دفاعی تیم بودند. با این حال همانطور که در تصویر بالا مشاهده میکنید، زمانی که بیلبائو در فاز طراحی حمله بود، سانست در عرض بازیکن پست 8 تیم یعنی ایکر مونیایین به سمت بالا حرکت میکرد و وسگا به عنوان “سینگل پیوت” در عقب باقی میماند. حتی میتوان گفت که قرار دادن بازیکنی همچون سانست، که تفکر تهاجمی دارد و سال قبل گاهی به عنوان مهاجم نیز به میدان رفته است، به عنوان یکی از دو هافبک دفاعی نشان میدهد که برنامهی والورده این است که این بازیکن 22 ساله را جلوتر قرار دهد تا بتواند تاثیر بیشتری داشته باشد. بیلبائو برای انتقال توپ از عقب به جلوی زمین، از بازی در عرض استفاده میکند. آنها اغلب از بازی ترکیبی سریع برای غلبه بر پرس از بالای حریف بهره میگیرند.
بازی ترکیبی بیلبائو معمولاً توسط مدافعان کناری، وینگرها و بازیکن پست 6 آنها اجرا میشود. با بررسی نقشه پاس این تیم در بازی آنها مقابل کادیز میتوان مشاهده کرد که بازیکن پست 6 به سمت توپ میرود تا پاس را از بازیکنان کناری دریافت کند.
آنچه مشهود است تعداد بالای پاس از مدافعان کناری، وینگرها و خط دفاعی به وسگا در میانهی زمین است. فازغ از اینکه کادیزیها کدامیک از کجای زمین شروع به پرس و چیدن بلوک دفاعی میکردند، بیلبائو برای عبور از این بلوک دفاعی، اقدام به گردش زیاد توپ کرده است. با جلو رفتن توپ در زمین در هنگام حملهی بیلبائو، شکل چینش اولیهی آنها یعنی 4-3-3، دستخوش تغییر میشود. البته این مسئله، امری طبیعی در سبک بازی پوزیشنال است. آرایش اولیه هرگز در هنگام مالکیت توپ ثابت نیست.
تصویر بالا، شکل اولیهی طراحی حملهی بیلبائو در جلوی زمین را نشان میدهد. به طور کلی، وینگر چپ، آلخاندرو برنگوئر، به لب خط میرود و وینگر راست در نیم فضا قرار میگیرد. در این بازی از اینیاکی ویلیامز به عنوان وینگر راست استفاده شده بود. پستی که در بازیهای دیگر توسط برادرش نیکو اشغال شد. این دو برادر با سرعت بالای خود به خوبی در بین و پشت خطوط دفاعی حریف حرکت میکنند. در همین حین و با اضافه شدن دو بازیکن پست 8 به جلوی زمین، بیلبائو چهار بازیکن در این منطقه از زمین دارد. جالب اینجاست که مدافعان کناری تا زمانی که توپ به یک سوم پایانی نرسد، چندان به جلو حرکت نمیکنند. این را میتوان در نقشهی حرکت بازیکنان مشاهده کرد:
این تصویر، شبکهی پاسهای اتلتیک بیلبائو و موقعیت بازیکنان را در پیروزی یک بر صفر آنها مقابل والنسیا به تصویر میکشد. میتوان دید که مدافعان کناری بسیار عقب بازی کردهاند؛ در حالی که هافبکها و مهاجمان بین خطوط قرار گرفته و نزدیک به هم میمانند. در اغلب لحظات چینش تیم 4-1-5 نامتقارن است. اما آنها چگونه با این ساختار دست به ایجاد موقعیت میزنند؟
سانترها و حرکات سریع پشت خطوط دفاعی
استفاده از نقاط قوت بازیکنان، یکی از مهمترین فاکتورهای مربیگری است و والورده، این اصل را به خوبی رعایت میکند. یکی از روشهای بیلبائو برای عبور از سد دفاعی حریفان، استفاده از توپهای هوایی پشت دفاع حریف است. استفاده از سرعت بازیکنی مانند ایناکی ویلیامز روشی فوقالعاده برای انجام این کار است، زیرا این بازیکن بدون شک یکی از سریع ترین و قدرتمندترین مهاجمان لالیگا است. ویلیامز به خوبی از بین کانالهای دفاعی حریف فرار میکند و میانبری ساده و موثر برای رساندن توپ به پشت دفاع یا درون یک سوم دفاعی حریفان است.
این پاسها میتواند از هر بازیکنی که در موقعیت عقب زمین قرار دارد برای ویلیامز ارسال شود اما غالبا فولبکها هستند که پاس را در بین کانالهای دفاعی برای او میفرستند. با بررسی نقشهی پاسهای بیلبائو در بازی با والنسیا میتوان دریافت که ارسال توپ از فولبک راست آنها یعنی دیمارکوس به ویلیامز، روشی رایج برای جلو بردن توپ توسط مردان والورده بوده است.
سانتر کردن یکی از راههای دیگر تیم والورده برای پشت سر گذاشتن دفاع عقب نشستهی حریفان و ایجاد موقعیت بر روی دروازهی آنهاست. گرچه این روش خیلی ساده به نظر میرسد، اما فرمول مشخصی وجود دارد که بیلبائو از آن برای ارسال مناسب استفاده میکند. در بخش قبل در این مورد صحبت کردیم که چطور باسکیها تمایل دارند تا در هنگام طراحی حمله بر اساس بازی پوزیشنال، چهار بازیکن خود را در بین خطوط دفاعی حریف قرار دهند. دلیل این امر این است که والورده میخواهد شماره 6 و بازیکنان خط دفاع توپ را به این چهار بازیکن برسانند. بازیکنانی که در فضای بین خطوط حرکت میکنند و به دنبال زاویهای مناسب برای دریافت توپ میگردند.
دو تصویر بالا، نمونهی بینقصی از استفاده از بازیکنان بیلبائو بین خطوط دفاعی حریف است. وسگا در راهروهای مرکزی با مونیاین سریع یک و دو بازی کرده است. در اینجا، وسگا یک یک و دوی سریع با مونیایین در دالان مرکزی انجام میدهد. به طور طبیعی، والنسیا بلوک دفاعی خود را برای متراکم کردن فضای بین خط میانی و خط دفاعی جمع کرده است. این مسئله موجب ایجاد فضای بسیار زیادی در کنارهها شده است. مدافع کناری بیلبائو، یوری برچیچه، با دیدن این مسئله به سرعت به جلو حرکت کند تا با تغییر سریع منطقهی بازی، در انتهای زمین صاحب توپ شود. این توپ به جایی نرسید ولی به والنسیا هشدار داد که بیلبائو میتواند روی این الگو خطرناک باشد.
تا اینجای فصل، اتلتیک بیلبائو به طور میانگین در هر بازی 18 سانتر انجام داده است. با توجه به آمار نسبتا مناسب دقت 34 درصدی در سانترهای باسکیها، به طور متوسط در هر بازی 6.29 سانتر آنها موفق بوده است. میانگین xG آنها در حال حاضر 1.6 در هر بازی است و 5 گل در 4 بازی اول به ثمر رساندهاند. این آمار نشان میدهد که مطمئناً در روزهای اولیهی بازگشت والورده به سن مامس مشکل اساسی از لحاظ گلزنی و ایجاد فرصت وجود نداشته است.
پرس کردن و انتقال سریع توپ
در حالیکه والورده عملکرد تیم در هنگام تصاحب توپ و همچنین آرایش تاکتیکی تیم را بهبود بخشیده است، عملکرد خوب تیم در هنگام بازی بدون توپ را حفظ کرده است. در زمان مارسلینو، بیلبائو عملکرد بسیار خوبی در هنگام پرس از بالای زمین از خود نشان میداد. آنها در فصل گذشته یکی از شناختهشدهترین تیمهای اروپا در زمینهی پرس کردن بودند. در زمان مارسلینو، بیلبائو به صورت منطقهای فشار میآورد و گزینههای پاس به مرکز را قطع میکرد تا حریف مجبور به استفاده از عرض زمین شود. در این هنگام، آنها با استفاده از خطوط کناری زمین به عنوان یک مدافع اضافی، حریف خود را به دام میانداختند و به شدت فضا را تنگ میکردند تا توپ را از حریف باز پس بگیرند.
از زمان برگشت والورده به بیلبائو، این مربی باتجربه با درک مفید بودن این روش دفاعی، کماکان به همین سبک دست به پرس حریفان، دام پهن کردن برای آنها و بازپسگیری توپ میزند. با دقت در تصویر زیر، میتوان دید که تنها گل بیلبائو در برابر والنسیا از همین سبک دفاعی به دست آمد.
والنسیا مجبور به بازی در عرض شد. مردان والورده به سزعت به سمت توپ حرکت کرده و تمام مسیرهای پاس را مسدود کردند. بازیکن والنسیا سعی کرد که هوشمندانه عمل کند و توپ را از بالای تله پرسینگ عبور دهد. اما ویلیامز هوشیار بود و مسیر توپ را قطع کرد.
بعد از گرفتن توپ، بیلبائو به سرعت فاز انتقال را انجام داد. در نهایت برنگوئر در سمت چپ صاحب توپ شد و با یک شوت به تیر نزدیک، گل را به ثمر رساند. این یک پایان خوب برای پرس به روش مارسلینو بود.
انتقال سریع که میراث دوران مارسلینو میباشد، کماکان عنصری اصلی در تیم والورده است. بیلبائو به گونهای برنامهریزی شده است که بتواند عقبتر دفاع کند و به محض بازپسگیری توپ، به حیفان حمله کند. والورده هم قصد ندارد که تیمش این قابلیت مفید را از دست بدهد. در هنگام دفاع از عقب زمین هم باسکیها همچنان بسیار تهاجمی دفاع میکنند و به دنبال گرفتن توپ در بلوک 4-4-2 خود میباشند.
با این حال، هنگامی که مالکیت توپ به دست میآید، بازیکنانی مانند برادران ویلیامز، سانست، برنگوئر و مونیایین، همگی از سرعت و قدرت هجومی خود برای حرکت درون فضاها استفاده میکنند و امیدوارند که در ضد حمله به گل برسند.
جمعبندی
در حال حاضر والورده موفق شده که اتلتیک بیلبائو را تبدیل به تیمی بهتر کند. در حالی که هنوز در روزهای اولیهی لیگ هستیم، تیم در حرکت رو به جلو بسیار خطرناکتر به نظر میرسد و در زمینهی حفظ توپ هم نسبت به زمان مارسلینو بهتر عمل میکند. با این حال، سرمربی جدید نقشهی قدیمی را به طور کامل از بین نبرده است و فقط به آن اضافه کرده است. کاری که والورده انجام داده است، بهبود عملکرد باسکیها و به خصوص در هنگام بازی با توپ است. کماکان راه درازی در پیش است، اما هواداران باشگاه مطمئناً میتوانند از دورنمای رقابت برای به دست آوردن یکی از جایگاههای اروپایی هیجانزده باشند.
خریدهای بزرگ، مسائل مالی پیچیده و ریسکهای بسیار؛ تابستان بارسلونا مطمئناً آرام نبوده است. لاپورتا بارسلونا را از چاله در خواهد آورد یا آنها را به ته چاه ویل بدهکاری خواهد انداخت؟
رضا حسینی، فوتبال لب – فرانک کسیه، آندریاس کریستنسن، روبرت لواندوفسکی، رافینیا و ژول کونده همگی با حدود 200 میلیون پوند به بارسلونا آمدهاند، علیرغم اینکه باشگاه بیش از یک میلیارد پوند بدهی دارد. بارسلونیها برای کاهش فشار مالی در کوتاه مدت و کسب اجازهی ثبت قراردادهای جدید خود، درصدی از حقوق تلویزیونی آینده خود و همچنین تقریبا نیمی از سهام واحد تولید رسانه ای خود “بارسا استودیوز” را فروختند. اما رویکرد رئیس باشگاه خوان لاپورتا منجر به این اتهام شده است که او با آینده بلند مدت باشگاه قمار میکند.
بارسا در یک چاه عمیق گرفتار شده است و سعی می کند از آن خارج شود. آیا هر کاری که انجام می دهند درست است؟ نه. آیا آنها کاری را که قرار است انجام دهند، انجام می دهند؟ بیشتر، بله.
لاپورتا در حال تکرار چرخهی بیعیب و نقصی است که در اولین دورهی حضور او در باشگاه، موفقیت زیادی به ارمغان آورد. همه یا هیچ. در آن زمان هم او مانند اکنون، پیشینیان را مقصر گرفتاریهایی که به ارث برده بود میدانست. اکنون نیز لاپورتا تیغ تیز انتقادات را به سمت بارتومئو نشانه رفته است. آشکار است که در دوران رئیس سابق، تصمیمات فاجعهباری در بخش ورزشی از جمله تمدید قراردادهای پرهزینه برای بازیکنان مشهور گرفته شد که خود بارتومئو نیز این اشتباهات را قبول دارد. اما همه چیز بد نبود.
همیشه یک جنگ داخلی در بارسلونا بین دو طرف که دائماً برای قدرت میجنگند، وجود داشته است که اکنون توسط بارتومئو و ساندرو راسل از یک سو (تشکیلات کاتالونیا) و لاپورتا از سوی دیگر نمایندگی میشوند. این مسئله، اغلب رئیس باشگاه را مجبور میکند که برای خشنود کردن هواداران و رسانهها به سمت تصمیمات کوتاه مدت برود و آیندهنگری نداشته باشد.
در نهایت بارسلونا با گرفتن قرض و فروش بخشهایی از باشگاه، پول خرید بازیکنان را تهیه کرد. مشکل اما ثبت نام آنها بود؛ زیرا باشگاه باید ضمن پرداخت دستمزد خریدهای جدید، قوانین سختگیرانهی لالیگا در زمینهی فیرپلی مالی را نیز رعایت کند. با این حال، اکنون تحت قانون 1/1 لالیگا، با صرفهجویی هر پنی توسط باشگاه، بارسلونا میتواند آن پول را روی بازیکنان جدید سرمایهگذاری کند. در حالی که در گذشته و طبق قانون 1/4، آنها میتوانستند یک چهارم پولی که صرفهجویی میکنند را صرف حقوق بازیکنان جدید کنند. به عنوان مثال، اکنون اگر جرارد پیکه در نهایت با کاهش شدید دستمزد خود موافقت کند – کاری که به نظر میرسید انجام شده است اما در روزهای اخیر کند شده – به ثبت نام کونده کمک میکند؛ بازیکنی که احتمالاً به جای خود او بازی خواهد کرد.
لاپورتا ترجیح داده است که بیشتر پول موجود را خرج کند تا یک تیم قوی جمع کند او باور دارد که موفقیت در زمین، پول و شرکای جدید را به همراه خواهد آورد و این مسئله به پرداخت دستمزدها و هزینههای نقل و انتقالات در آینده کمک میکند و این موضوع نیز موفقیت را به ارمغان خواهد آورد که موجب آمدن بهترین بازیکنان به تیم خواهد شد و این داستان به همین ترتیب ادامه پیدا خواهد کرد. این همان چرخهی بیعیب و نقص موفقیتی است که لاپورتا در ذهن دارد. بارسلونا معتقد است که موفقیت در زمین نشان دهنده 30 تا 40 درصد ارزش برند آنهاست و برند آنها آنقدر قوی است که تا زمانی که بازیکنان بزرگ پیراهن آنها را بپوشند، یک یا دو سال بدون موفقیت چشمگیر نیز دوام خواهند آورد.
آنهایی که کل طرح را مشابه لاپورتا نمیبینند، از آینده میترسند. در سال 2003، زمانی که لاپورتا برای اولین بار به این باشگاه آمد، بارسلونا 170 میلیون یورو درآمد داشت که در مقایسه با سایر باشگاههای اروپایی در میانه جدول قرار داشت. در آن زمان پتانسیل زیادی برای افزایش درآمد توسط تصمیمات هوشمندانه وجود داشت. با این حال، اکنون بارسلونا از نظر درآمد در بالاترین حد ممکن است و این برند در قویترین حالت خود قرار دارد. به دست آوردن جام های بزرگ، باعث رشد بیشتر درآمد در کوتاه مدت نخواهد شد. اساساً، باشگاه در حال حاضر راههای سنتی کسب درآمد را به حداکثر رسانده است – حقوق تلویزیونی، بازارگردانی و تبلیغات، بلیط. تنها راه واقعی برای ایجاد رشد در میان مدت و بلند مدت از طریق فعالیتهای دیجیتالی باشگاه است که لاپورتا به تازگی تقریبا 50 درصد از این تجارت را فروخته است. بنابراین دیدگاه لاپورتا خطرات زیادی را به همراه دارد و البته محتاج موفقیت در زمین بازی است.
آنها چقدر میتوانند در میدان مسابقه موفق باشند؟ لواندوفسکی، نماد جدید آنها، رونالدینیو نیست. موفقیت دوره اول لاپورتا نیز بر اساس ساختههای لاماسیا و البته مسی بود. پدری چیزی شبیه آندرس اینیستا است، اما نمیتوان امثال ژاوی، بوسکتس، پویول یا چیزی نزدیک به مسی را در تیم پیدا کرد. این تیم کیفیت بالایی دارد و بر اساس این کیفیت اکثر بازی ها را پیروز خواهد شد. چیزی که مشخص نیست این است که آنها در مقابل بزرگترین تیمها چگونه عمل خواهند کرد.
اما اگر آنها در زمین مسابقه موفق نشوند، چه اتفاقی میافتد؟ بانک سرمایهگذاری گلدمن ساکس در حال اعطای 2 میلیارد یورو در قالب وامهای مختلف به باشگاه است و به نظر میرسد که در صورت لزوم آن را افزایش نیز خواهد داد. ضمن اینکه اعتباری که برای بازسازی استادیوم در نظر گرفته شده است (1.5 میلیارد یورو)، برای بارسلونا بسیار عالی است؛ زیرا آنها تا زمانی که شروع به کسب درآمد از تاسیسات جدید نکنند، نیازی به بازپرداخت آن ندارند. با این حال اگر همه چیز به درستی پیش نرود، احتمالا باشگاه به بخش خصوصی سپرده خواهد شد. در هر صورت، بارسلونا دیگر به طور کامل به کسانی که بلیت استادیوم را در دست دارند تعلق ندارد. آنها مالکیت باشگاه را با کسانی که قسمتهایی از باشگاه را خریداری کردهاند شریک شدهاند.
اتلتیکو مادرید نیز همچون بارسلونا در سال گذشته قافیه را به رئال مادرید باخته بود. اما تشکسازان مادریدی امسال سودای دیگری در سر دارند.
رضا حسینی، فوتبال لب – رئال مادرید و بارسلونا اسب خود را برای به دست آوردن قهرمانی لالیگا زین کردهاند؛ اما آیا امسال در لالیگا شاهد یک مسابقهی دو اسبه خواهیم بود؟ بعید به نظر میرسد. فعلا باید روی اتلتیکو هم شرطبندی کرد.
شاگردان سیمئونه سال گذشته نتوانستند از عنوان قهرمانی خود دفاع کنند و سایهای از تیم قهرمان سال قبل خود را نشان دادند و تنها به لطف اوجگیری در هفتههای پایانی توانستند در جمع چهار تیم برتر لیگ قرار گرفته و در لیگ قهرمانان امسال حاضر باشند. اما نشانههای دلگرمکنندهای برای لیگ پیش رو وجود دارد. خرید مولینا از اودینزه باید حفرهی ناشی از جدایی کایران تریپیه در دفاع راست را پر کند، در حالی که اکسل ویتسل، ملی پوش باتجربهی بلژیکی، میتواند سر و سامانی به مرکز زمین اتلتیکو مادرید دهد؛ اگر چه در بازی اول و بر خلاف تصور همگان، سیمئونه از ویتسل در مرکز خط دفاع سه نفره استفاده کرد و کیفیت خوبی را نیز از وی شاهد بودیم.
اتلتیکو مادرید در طول پیش فصل در گلزنی بسیار موفق عمل کرد و همهی حریفان را از دم تیغ گذراند. در این بین بازی ژائو فلیکس چشمنواز بوده است و نشان میدهد که مهاجم با استعداد پرتغالی آماده است تا در نهایت در این فصل استعداد خود را به طور کامل شکوفا سازد. موراتا نیز اکنون باتجربهتر شده است و در پیشفصل نیز آمار خوبی را از خود به جای گذاشت. همانطور که دیدیم در اولین بازی فصل نیز فلیکس سه پاس گل داد و موراتا دو گل از سه گل اتلتیکو در برابر ختافه را به ثمر رساند.
باید ببینیم که خریدهای جدید به کار اتلتیکو مادرید میآید و فلیکس میتواند به درخشش خود ادامه دهد و آیا سیمئونه میتواند استحکام دفاعی گذشته را که دوران ده سالهی سلطنتش در اتلتیکو را مرهون آن است، به دست آورد؟ اگر چنین شود، اتلتیکو تا آخرین پیچ مسابقه در کنار بارسلونا و رئال مادرید خواهد بود.
بارسلونا قهرمانی فصل گذشته را به رئال مادرید واگذار کرد؛ اما امسال در اسپانیا همهی چشمها به کاتالانها خیره شده است تا ژاوی با خریدهای متعدد لاپورتا معجزه کند.
رضا حسینی، فوتبال لب – بارسلوناییها تابستان داغی را پشت سر گذاشتند که البته تنها تحت تاثیر گرمایش جهانی نبود. بخشی از این گرما، تحت تاثیر خوان لاپورتا، و قمار بزرگی بود که با فروش بخشهایی از داراییهای تجاری باشگاه بارسلونا و برای تامین هزینهی ولخرجیهای فصل نقل و انتقالاتی بارسلونا اتفاق افتاد.
ژاوی از باشگاه خواسته بود که در هر پست دو بازیکن کلاس جهانی داشته باشد ولی باشگاه چیزی به او داد که بیش از انتظارات و خیالپردازیهای او بود. از سویی ژول کونده، آندریاس کریستینسن، فرانک کسیه، رافینیا و روبرت لواندوفسکی به نیوکمپ آمدند و از سوی دیگر قرارداد عثمان دمبله تمدید شد و مذاکرات جریان دارد تا مارکوس آلونسو و برناردو سیلوا نیز به جمع آبی و اناریپوشان اضافه گردند.
البته هنوز بارساییها با مشکلات مالی شدیدی دست و پنجه نرم میکنند و برای رعایت مقررات مالی سختگیرانهی لالیگا کار سختی را پیش رو دارند. با این حال آنها مطمئن هستند که از پس این مشکلات بر خواهند آمد و اکنون فشار بر روی مربی است تا خود را ثابت کند. تلاش بارسلونا برای بازگشت به مسیر افتخار بستگی به یک سوال اساسی و البته در حال حاضر بیپاسخ است: ژاوی چقدر مربی خوبی است؟
آنها در فصل گذشته از 26 بازی خود در لیگ و زیر نظر ژاوی، 56 امتیاز به دست آوردند و رکورد قابل توجه هفت پیروزی متوالی بین فوریه و آوریل و از جمله پیروزی 4 بر صفر بر رئال مادرید در برنابئو را ثبت کردند. اما در این بین ضعفهایی نیز وجود داشت؛ باخت خانگی به کادیز و رایو وایکانو و حذف تحقیرآمیز از لیگ اروپا با شکست در مقابل آینتراخت فرانکفورت از آن جملهاند. میتوان گفت که اولین وظیفهی ژاوی این است که این بیثباتیها را در تیم از بین ببرد تا باعث خروج بارسلونا از ریل پیشرفت نگردند.
سیستم پایه و مورد علاقهی ژاوی 4-3-3 است ولی با توجه به خریدهای جدید میتواند از دفاع سه نفره نیز استفاده کند. ضمن اینکه حضور مهاجمانی چون لواندوفسکی، دمبله، رافینیا، آنسو فاتی، فران تورس و پیر امریک اوبامیانگ دست او را در خط حمله نیز باز نگه میدارد.
با این اوصاف به نظر میرسد امثال شاهد گلهای زیادی از خط حملهی آتشین بارسلونا باشیم. اما دفاع بارساییها تا چه حد میتواند در مقابل حریفان مقاومت کند. نقطه ضعف بارسا در چند سال گذشته، آسیبپذیری در برابر ضدحملات سریع بوده است؛ اما ژاوی امیدوار است که سرعت کونده و رونالد آرائوخو به تیمش اجازه دهد تا همزمان که دفاع را از خط جلوی زمین انجام میدهد، در خط دفاعی نیز در معرض خطر قرار نگیرند.
پس از ریخت و پاش های بارسلونا در پنجره نقل و انتقالاتی تابستان علامت سوالهایی راجع به وضعیت مالی این باشگاه ایجاد و همه چشمها روی متئو آلمانی است تا بهترین پاسخ برای مشکلات متعدد آبیاناریها ارائه کند.
کیارش غریبی، فوتبال لب – متئو آلمانی، مدیر ورزشی کارکشته اسپانیایی در ۱۹۹۰ رسما وارد حرفه مدیریت ورزشی شد. او کار خود را به عنوان دستیار مدیر ورزشی مایورکا آغاز کرد. پس از ۳ سال، در اول جولای ۱۹۹۳، آلمانی ترفیع بزرگی گرفت و به عنوان مدیر اجرایی مایورکا انتخاب شد.
از این نقطه بود که او توانست نامی برای خود در بکند. او به قدری موفق بود که در سال ۲۰۰۰ فلورنتینو پرز به او پیشنهاد کرد که جزئی از پروژه ورزشی رئال مادرید باشد و در مسیر رسیدن به افتخار، به کهکشانی ها کمک بکند. اما آلمانی این پیشنهاد را رد کرد و چند روز بعد به عنوان رئیس مایورکا انتصاب شد.
در طول ۵ سال ریاست بر امور مایورکا، آلمانی یکی از طلایی ترین دوران های باشگاه را برای آنها رقم زد. او موفق شد تا کوپا دل ری را برای قرمز و نارنجی ها به ارمغان بیاورد و از طریق انتقال بازیکنان، سود زیادی به باشگاه برساند. یکی از معروف ترین این انتقال ها، خرید ساموئل اتوئو به مبلغ ۷ میلیون یورو از رئال مادرید و فروش او با قیمت ۲۴ میلیون یورو به بارسلونا بود.
انتقالی که نقش بسیار زیادی در پررنگتر شدن رابطه لاپورتا و آلمانی داشت و یکی از دلایل حضور او در بارسلونا به شمار میرود. آلمانی سال ۲۰۰۵ از باشگاه جدا شد و این پایانی بود بر دوران طلائی او در مایورکا.
مدتی بود که خبری از آلمانی نبود تا ناگهان در سال ۲۰۱۷، خاویر تباس، رئیس وقت لالیگا، به پیتر لیم، مالک باشگاه والنسیا، پیشنهاد کرد تا آلمانی را استخدام کند. والسنیا در آن زمان اوضاع خوبی نداشت. آنها در میانه جدول حضور داشتند و از شرایط مدیریتی باشگاه مناسب نبود. سرانجام پس از یک ماه، آلمانی بالاخره شغل مدیریت ورزشی والنسیا را پذیرفت.
با ورود آلمانی به جمع خفاش ها، تغییرات بزرگی در مستایا ایجاد شد و طبق انتظار، آلمانی تصمیمات بزرگی برای باشگاه گرفت. او در ابتدا مارسلینیو را به عنوان سرمربی والنسیا انتخاب کرد.
در طی ۲ سال آینده با خرید بازیکنانی مانند نتو، جفری کوندوگبیا، فران تورس، مختار دیابی، دنیل واس و گونچالو گوئدس از او حمایت کرد تا او را تبدیل به موفقترین مربی والنسیا بعد از رافائل بنتیز کند. او پس از دو سال و نیم و موفقیت های روز افزون جمع خفاش ها را ترک کرد. والنسیا در دوران حضور او موفق به کسب کوپا دل ری شد و توانست به بالاترین سطح فوتبال باشگاهی بازگردد.
اما در زمستان ۲۰۲۱، تغییرات بزرگی در بندر بارسلون در حال انجام بود. پس از کنارهگیری بارتومئو و ریاست موقت بوسکتس بر امور باشگاه، حال نوبت لاپورتا بود تا دوباره سکان هدایت این کشتی را به دست بگیرد. او در یکی از اولین اقدامهای خود، دوست قدیمی و دیرینهش، متئو آلمانی را به عنوان مدیر ورزشی باشگاه انتصاب کرد.
آلمانی میدانست که آبیاناری ها منابع مالی کافی برای خرید بازیکن های کلاس جهانی را در دسترس ندارند. پس در اولین پنجره نقل و انتقالاتی فقط بر روی جذب بازیکنان آزاد و بدون قرارداد کار کرد و آنها را مجذوب پروژه بارسلونا کرد. مدیر موفق قصه ما نام هایی مانند ممفیس دیپای، سرخیو آگوئرو، اریک گارسیا و لوک دییونگ را جذب کرد. او در راستای بهتر شدن اوضاع مالی، عذر برخی از بازیکنان را نیز خواست.
آلمانی امرسون رویال را که در همان پنجره با ۱۴ میلیون یورو خریداری شده بود با ۲۵ میلیون یورو به تاتنهام غالب کرد.جونیور فیرپو را با ۱۵ میلیون یورو و تودیبو را با ۸ میلیون یورو به ترتیب به لیدزیونایتد و نیس فروخت. همچنین ترینکائو را به ولورهمپتون قرض داد و در مجموع ۶ میلیون از این انتقال برای باشگاه کسب درآمد کرد.
آلمانی پیانیچ را نیز به بشیکتاش فرستاد و آنها را راضی کرد تا ۵۰ درصد حقوق او را نیز پرداخت کنند. او همچنین خرید ۱۲۰ میلیون یورویی بارتومئو یعنی آنتوان گریزمان را به اتلتیکومادرید قرض داد و بند خرید اجباری ۴۰ میلیون یورویی را در قرارداد گنجاند.
برخلاف بقیه همکار ها، آلمانی پائیز و زمستان خلوتی نداشت. در اواسط فصل، مجبور شد تا رونالد کومان را به دلیل نتایج ضعیف اخراج کند و هافبک سال های طلائی این تیم، ژاوی هرناندز را از السد قطر به عنوان جانشین او به بارسا بیاورد. پس از این تغییر بزرگ روی نیمکت، زمستان سختی انتظار مدیر اسپانیایی را میکشید. ژاوی برای اجرای ایده های خود نیازمند بازیکنان متفاوتی بود و این درخواست با اوضاع اقتصادی بارسا در تضاد بود.
ولی آلمانی باز هم با راهحل جدیدی این مشکل را حل کرد. او اوبامیانگ و دنی آلوز را طی انتقال هایی آزاد به نیوکمپ آورد و آداما ترائوره را از ولورهمپتون قرض گرفت. البته آنها یک خرید بزرگ هم داشتند و ۵۵ میلیون یورو برای خرید فران تورس، وینگر ملیپوش منچسترسیتی خرج کردند.
اما کار آلمانی فقط به فعالیت های نقل و انتقالاتی محدود نمیشد. او بازیکنان لاماسیا را نیز زیر نظر داشت. برخی مانند الکس کویادو را از باشگاه بیرون میکرد و برخی مانند نیکو گونزالز و گاوی را به تیم اصلی میفرستاد.
متئو آلمانی همچنین موفق شد تا قرارداد گاوی و آرائوخو را در میان انبوهی از پیشنهادات وسوسهکننده تمدید کند و آنها را درون باشگاه نگه دارد. با وجود اوضاع درهم اقتصادی، تا به الان او در این تابستان هم بازیکنان باکیفیتی را وارد باشگاه کرده است.
آنها آندریاس کریستینسن و فرانک کسیه را طی انتقال هایی آزاد به نیوکمپ آوردند. پس از ۶ ماه کش و قوس، رافینیا را از لیدزیونایتد به خدمت گرفتند و اکنون در حال پایکوبی برای انتقال رابرت لواندوفسکی ستاره لهستانی دنیای فوتبال هستند.
بارسلونا کوتینیو و دنی آلوز را نیز به سمت درب های خروجی بدرقه کرد و به فرنکی دییونگ فشار میآورد تا پیشنهاد منچستریونایتد را بپذیرد و کمک مهمی به اوضاع اقتصادی این باشگاه بکند.
حال باید دید با وجود ریخت و پاشهای انجام شده در این پنجره، او میتواند بارسلونا را از منجلاب مشکلات بیرون بکشد یا بارسلونا به تاریخ میپیوندد؟