پس از پنج سال وستهام حالا یک مربی جدید و اسپانیایی رو نیمکت خود میبیند. مویس سالها تلاش کرد این تیم را به لیگ قهرمانان اروپا ببرد ولی بهتر از رتبه ششمی نصیبش نشد. البته مربی اسکاتلندی توانست بعد از ۵۸ سال یک جام اروپایی برای چکش به ارمغان بیاورد!
لوپتگی و فقط یک جام اروپایی و تجربه حضور در لیگ جزیره!
مربی اسپانیایی در چند روز مانده به جام جهانی 2018 به رئال مادرید رفت؛ همین باعث شد او از اسپانیا اخراج شود. لوپتگی در رئال 14 بازی بیشتر دوام نیاورد و باخت سنگین در الکلاسیکو باعث شد از آنجا هم اخراج شود. شش ماه بعد سویا به سراغ او رفت و برای سه فصل با او قرارداد بست؛ در فصل اول موفق شد با شکست اینتر در فینال لیگ اروپا ، تنها افتخار خود در عرصه مربیگری را رقم بزند.
او سپس در ولورهمپتون مشغول به کار شد و در ابتدای فصل 2023-24 با مدیران این تیم به مشکل خورد. با جدایی لوپتگی از ولوز، گری اونیل جانشین او روی صندلی داغ سرمربیگری گرگ های انگلیسی شد.
چکش کاری نقل و انتقالات برای لیگ قهرمانان!
وستهام در نقل و انتقالات این فصل لیگ جزیره حسابی فعال بوده ، گل سرسبد خریدهای این تیم نیکولاس فولکروگ مهاجم سابق زنبورها و مانشافت است. کیلمن، آرون ون بیساکا، لوئیس گیلرمه، رودریگز، سامرویل، تودیبو دیگر خریدهای این فصل چکش ها هستند. اشتایدن، مدیر ورزشی وستهم، ایده ای مشخص را دنبال میکند و به بهترین شکل بازیکنان را برای آن استخدام میکند.
آنها این فصل در هیچ رقابت اروپایی حضور ندارند و همین مسئله و تقویم سبک میتواند نقطه عطف این تیم برای رسیدن به لیگ قهرمانان اروپا باشد.
آورین منصوری، فوتبال لب – اولدترافورد در بیشتر هفتههای آگوست و می، از بیش از هفتاد و پنج هزار نفر برای تماشای بازی منچستریونایتد میزبانی میکند. اگر در روز مسابقه در خیابان سر مت بازبی قدم بزنید، جاده را مملو از مغازه های پاپ آپی است که اجناس غیر رسمی می فروشند، و برخی از هواداران که برای اولین بار به سمت استادیوم و جایگاه های غذا می روند.در امتداد جاده معروف هیاهویی وجود دارد. اما همانطور که قدم می زنید، ممکن است متوجه خانه هایی شوید که در یک طرف خیابان قرار دارند.با نزدیک تر شدن به اولدترافورد و قبل از بررسی های امنیتی، خیابان دیگری به نام راه آهن را در سمت چپ خود مشاهده خواید کرد.نقاشی دیواری Mary Earps نظر شما را جلب خواهد کرد.
همسایگان منچستریونایتد
اما اگر فراتر از آن نگاه کنید، صد ها خانه را خواهید دید.افرادی که آنجا زندگی می کنند، همسایگان منچستریونایتد هستند.بسیاری هم می توانند اولدترافورد را از پنجر یا پشت حیاط های خود ببینند.برای برخی، آنها ممکن است مورد حسادت هواداران یونایتد قرار باشند که باید از سراسر کشور یا خارج از کشور برای تماشای تیم خود سفر کنند. اما رابطه بین ساکنان محلی و منچستریونایتد آنقدر ها هم که فکر می کنید ساده نیست.
فرقی نمی کند مسئله زباله ها در باغ خانه شان باشد،یا کسی در کنار خانه شان ادرار می کند،افرادی که به دنبال جای پارک هستند، شنیدن صدای طبل هواداران در حال خروج و … مشکلات بی شماری از زندگی کردن در همسایگی بزرگترین استادیوم داخلی در انگلستان هست.
بازسازی منطقه
در ماه فوریه، باشگاه و شورای ترافورد برای شروع یک پروژه جدید زیر ساختمانی مهم به توافق رسیدند، تا با یک استادیوم جدید در قلب این برنامه های جاه طلبانه، برای بازسازی منطقه از طریق توسعه اسکله ترافورد، نیرو های تقویت کنند.
طبق پیش نویس مسترپلان Trafford Wharfside آنها،امیدوارند که پروژه طی 15 سال آینده به واقعیت تبدیل شود. در این طرح شاهد ساخت پنج هزار خانه جدید، بهبود حمل و نقل عمومی و یک محیط با کیفیت برای منچستر یونایتد در حالی که آنها برنامههای خود را برای استادیوم فوتبالی در سطح جهان برنامه میچینند، هستیم.
باشگاه در حال حاضر مالک بخش قابل توجهی از زمین است که شامل طرح اصلی Trafford Wharfside است، به این معنی که یونایتد و شورای ترافورد باید دست به دست هم دهند تا ایده خود را به واقعیت تبدیل کنند.
با این حال، در حال حاضر سوال هایی در مورد اینکه چه کسی هزینه این برنامه ها را پرداخت می کند وجود دارد، یونایتد فعالانه در حال بررسی امکان استفاده از پول عمومی برای کمک به بودجه یک استادیوم جدید است.
تبلیغات
سر جیم رتکلیف، مالک مشترک باشگاه، در مورد 90,000 نفری در سایت اولدترافورد بحث کرده است، در حالی که همچنان ارتقاع مکان مجود را به عنوان یک گزینه حفظ کرده است.راتکلیف تخمین می زند که باز سازی آن 1میلیارد هزینه داشته باشد و هزینه ساخت جدید 2 برابر.
اما برنامه ها برای همسایگان باشگاه و کسب و کار های محلی که برای در آمد به روز های مسابقه متکی هستند چه معنایی دارد؟
مزایای سایهی اولدترافورد
زندگی در سایه اولترافورد می تواند برای صاحبان مشاغل محلی که به دلیل نزدیکی به استادیوم سود می برند خوب باشد.در روز مسابقه، به خصوص در مسیر سر مت بازبی، فرصت های بی شماری برای خرید کالا های غیر رسمی وجود دارد. حتی برای یک شال با عکس بازیکن مورد علاقه شما یا یک نشان باشد، پیشنهادات زیادی وجود دارد.
آنجلو آگاتاگلوس 33 سال است که مالک سوغاتی های ورزشی ستاره سرخ است. خانواده او نزدیک به 56سال است که در این کار فعالیت دارند. این یک تجارت خانوادگی طولانی مدت است که به 75000 نفر حاضر در اولدترافورد متکی است. آگاتاگلوس در پاسخ به این سوال که روز های مسابقه چقدر برای کسب و کار مهم هستند، میگوید:
«این همه چیز است.بدون یونایتد.ما اینجا نبودیم و این برای بقیه هم صدق می کنه».
این احساس در دیگر صاحبان مشاغل تکرار می شود، بنابراین آنها در مورد برنامه های باشگاه برای توسعه مجدد اولدترافورد یا ساخت یک استادیوم جدید در محدده حسابی فکر خواند کرد.
بازسازی یا انتقال؟
اگر بخواهند زمین را جابجا کنند، شگفتانگیز نخواهد بود، اما همچنین فرصتی وجود دارد که با توسعه موجودی باشگاه و زمین های اطراف اولترافورد سرمایه گذاری عظیمی انجام شود.
سر مت بازبی در دورانی که هدایت منچستر یونایتد را بر عهده داشت گفته بود:
ما باید ببینیم واقعا چه اتفاقی میافتد. اگر استادیوم جدیدی بود و اولدترافورد را ترک میکرد، مشکل بزرگی بود زیرا ما یک میخانه فقط در روز مسابقه هستیم. ما فقط میتوانیم میخانه باشیم یا میخانه مسابقه. اینجا هیچ مبلمانی نیست شما نمی توانید هر دو بازار را تامین کنید.اگر آنها کل زمین را به جای دیگری منتقل کنند، چندان ساده نیست. اما اگر اقدام به بازسازی کنند یا یک استادیوم جدید درست پشت سر اولدترافورد بسازند، مشکلی وجود نخواهد دات. این فقط می تواند ارزش افزایی کند و حامیان بیشتری بیاورد.
. آگاتاگلوس بر این باور است که بازسازی اولدترافورد برای افرادی که در این منطقه کار میکنند، تونیک عالی خواهد بود، زیرا یک ساختمان جدید، حتی اگر قرار است در سایت موجود باشد، عدم اطمینان ایجاد میکند.
مشکلات اولدترافورد حتی با راتکلیف
او همچنین از راتکلیف، سهامدار اقلیت باشگاه که 1.3 میلیارد دلار برای خرید 27.7 درصد سهام در ماه فوریه خرج کرد، انتقاد کرد که به برنامههای بازسازی یک استادیوم جدید انرژی تزریق کرده است. آگاتاگلوس مدعی است که رتکلیف “یک هوادار واقعی یونایتد نیست” و آنها “تجار” هستند که “در مورد باشگاه حرفی نمی زنند، و به تاریخ و سنت یونایتد فکر نمی کنند. بهانه قابل پذیرشی وجود ندارد، سقف چکه میکند، نشتی دارد.
طرفدار یونایتد می گوید:
«خانه من نشتی سقف داشت، آن را درست کردم! قرار است 20 سال دیگر ادامه داشته باشد. استادیوم بزرگتر، هواداران بیشتر، پول بیشتر. من می گویم واقعیت را حفظ کنید، بچه های اولدترافورد! این همان گونه هست.” بابی، مالک مشترک کافه بار یونایتد و آف لایسنس در بالای سر مت بازبی وی، میگوید: «ترجیح میدهم که اولدترافورد موجود را بازسازی کنند، که تئاتر رویاها است. اولدترافورد همانطور که هست، فقط به روز شد و اساساً آن را به استانداردها رساند. آنها سالها و دههها است که چیزی در زیرساختهای اولدترافورد سرمایهگذاری نکردهاند. مطمئناً از آنجایی که گلیزرها مالک بوده اند.»
سبک زندگی منچستری
اگرچه آنها در همان خیابانی که شور روز مسابقه را دارد، هستند؛ اما ساکنان محلی دیدگاه کاملاً متفاوتی از معنای زندگی زیر سایه اولدترافورد دارند. حتی در یک بعد از ظهر بارانی آوریل، و علیرغم اینکه هیچ مسابقهای برگزار نمیشود، همچنان در سر مت بازبی وی، همهمه ای از فعالیت وجود دارد، در حالی که مردم به سمت اولدترافورد می روند و عکس و فیلم می گیرند، در حالی که دیگران با افتخار در جهت مخالف باشگاه حرکت می کنند و خارج می شوند.
فروش کیسه های خرید از این نظر، کسب و کار همیشگی باشگاه است. طنابها به زنگ زدن ادامه میدهند و مردم همچنان میآیند. اما برای اندی کاوانا و ساندرا آگیلرا که در جاده راه آهن زندگی می کنند، شرایط عادی تا حدودی متفاوت است. آنها از رابطه “ما و آنها” صحبت می کنند. در یک طرف خط راه آهن منچستریونایتد قرار دارد. طرف دیگر، در نگاه آنها، همسایه های فراموش شده.
آیا ساکنان اولدترافورد به هواداران اعتنایی میکنند؟
کاوانا میگوید:
«من از وجود انسانها در سیستم آنها قدردانی میکنم، اما قطعاً برای گوش دادن به مردم یا نگرانیها آماده نشده است. ما نمی خواهیم از کیفیت خدمات در زمین شکایت کنیم. اگر ارتباط بهتری برقرار میکردند، مانند بسیاری از کسبوکارها، میتوانستند کار بزرگی انجام دهند. ما در جاده راه آهن زندگی می کنیم. خوب، ما می دانیم که از قطار سر و صدا خواهد شد. اما این می آید و می رود. باشگاه همیشه در حالت دفاع است. «همه چیز در حال رنگ آمیزی بر روی این نمای وحشتناک یک شرکت پوچ است. من نمیدانم چقدر از آن به گلیزرها یا فرهنگ مربوط میشود، اما نتیجه یکسان است. آنها و ما هستیم جامعه ای وجود ندارد.»
باشگاه مدعی است که چندین نقطه تماس با جامعه دارد، که از چندین بخش در سراسر باشگاه سرچشمه میگیرد، در حالی که به کار بنیاد منچستریونایتد نیز اشاره میکند. این باشگاه یادداشت میکند که چگونه آنها در 12 ماه گذشته در چندین موقعیت مستقیم با اعضای گروههای اجتماعی ملاقات کردهاند، اما از آن زمانی که یک فرآیند رسمی برای هدایت بحثها از طریق اعضای شورای محلی ایجاد کردهاند، یونایتد هر سه ماه با اعضای شورای نماینده گورس هیل و کورنبروک، اولدترافورد و لانگفورد ملاقات میکند. جایی که موضوعات مورد بیان، توسط مشاغل محلی و ساکنان مورد بحث قرار می گیرد.
گول زدن به سبک شیاطین
کاوانا و آگیلرا مشکلی را که با هواداران باشگاه داشتند را به یاد میآورند. به گفته آنها برای روزها ادامه خواهد داشت و باعث آلودگی صوتی بالایی در باغچه پشتی آنها میشود. آنها آن را به عنوان یک “مبارزه” با هر کسی در یونایتد برای طرح شکایت خود توصیف کردند، بنابراین از طرف شورای ترافورد اعزام شدند تا ببینند، آیا میتوان بر باشگاه فشار آورد تا به خاطر بسپارند که به فکر هواداران باشند. روش باشگاه برای حل این مشکل این بود که به ساندرا، که اهل آمریکای جنوبی است، پیراهن الکسیس سانچز بدهد. کاوانا افزود:
در ذهن آنها، این موضوع برطرف شد. آنها یک پیراهن به ما دادند، اما تنها راهی که میتوانستیم از پیراهن برای حل مشکل هواداران استفاده کنیم، این بود که آن را برش دهیم و در گوشمان بچسبانیم، زیرا باید با سر و صدا زندگی کنیم.
مثال این زوج خلاصه از برخورد باشگاه با هواداران است. لازم به ذکر است پیراهن سانچز بعد از اینکه آنها را دادند دیگر در اختیار آنها نیست. کاوانا می افزاید:
وقتی به پایان ارتباط خود با آنها رسیدیم، آنها در مورد طرح هر موضوع دیگری از طریق انجمن طرفداران صحبت کردند. اما ما در انجمن هواداران نیستیم، ما طرفدار منچستریونایتد نیستیم. ما همسایه منچستریونایتد هستیم تا مشتری.
روث هانان، ساکن محلی و یکی از بنیانگذاران گروه اجتماعی Gorgeous Gorse Hill، می گوید:
“من فکر می کنم همیشه یک رابطه غیرمعمول بین جامعه محلی و منچستر یونایتد وجود داشته است.”
جامعه بومی و غیربومی
بسیاری از افرادی که در استراتفورد و گورس هیل زندگی می کنند، هواداران منچستریونایتد هستند، اما آنها طرفدار تیم فوتبال هستند و تنش در اینجاست. من در مورد ایده کسب و کارها در یک مکان صحبت کرده ام که مانند همسایگان عمل می کنند و بخشی از آن جامعه هستند و بنابراین به همسایگان خود توجه دارند. زمانی که یکی از آن همسایه ها قدرت بسیار بیشتری نسبت به دیگران داشته باشد، این رابطه بیش از پیش غیرعادی تر می شود. این رویکردی است که من همیشه در پیش گرفته ام و نگرانی من در مورد پیشنهاد توسعه مجدد است.
“نگرانی بسیاری از ساکنان این است که درباره “مزایای جامعه محلی” صحبت شود، اما به عنوان فردی که بیش از 20 سال در اینجا زندگی کرده است، مشاهده این مزایا بسیار سخت است. یک استادیوم بزرگتر با تمام چالشهای اضافی که به همراه خواهد داشت، این رابطه را تغییر نمیدهد و آنچه را که به نفع جامعه محلی است تغییر نخواهد داد.
امروز ساعت 16:34 از طریق جلسات سه ماهه با اعضای شورا، یونایتد میگوید که مشارکت خود را در جامعه افزایش داده است. که منجر به شبهای “گرم هاب” شده است که در دو زمستان گذشته برگزار شده است. همچنین با منچستر مایند و “Talk About It Mate” همکاری کرده است. این فرصت را برای ساکنان محلی فراهم کند تا با کارشناسان بهداشت روان صحبت کنند.
بهبود رابطه
برای بهبود گفتگو، یونایتد میگوید که اخیراً یک خبرنامه اجتماعی راهاندازی کرده است که هدف آن بهروز نگهداشتن ساکنان و کسبوکارهای محلی در مورد مسائل باشگاه است، در حالی که به دنبال شنیدن نظرات آنهاست، که بخشی از جلسات فصلی با اعضای شورا را تشکیل خواهد داد. یونایتد همچنین خاطرنشان می کند که چگونه بخش قابل توجهی از نیروی کار معمولی روز مسابقه آنها از منطقه محلی است، با 1400 کارمند که در شعاع پنج مایلی اولدترافورد زندگی می کنند.
در دسامبر 2022، شورای ترافورد نظرسنجی را برای بررسی تأثیر رویدادهای اولدترافورد بر جامعه محلی راه اندازی کرد. این نظرسنجی در 13 ژانویه 2023 فعال شد و در 10 فوریه 2023 بسته شد. 486 پاسخ وجود داشت که 97 درصد آنها اظهار داشتند که ساکنان محلی هستند. اکثر پاسخ دهندگان – 46 درصد – ادعا کردند که هرگز به مسابقه ای در اولدترافورد نرفته اند. در حالی که فقط پنج درصد گفتند که هر هفته در رویدادهایی در آنجا شرکت می کنند.
همه چیز بدون مشکل برگزار میشود؟
وقتی شورای ترافورد از او پرسید که رویدادهای اولدترافورد چه مشکلاتی را برای ساکنان ایجاد میکنند، 87 درصد اختلال در سفر به داخل و خارج از منطقه را انتخاب کردند. هفتاد درصد گفتند پارک غیرقانونی یا خطرناک. 63 درصد از زباله شکایت داشتند. 35 درصد رفتار ضداجتماعی را به عنوان یک موضوع کلیدی معرفی کردند.
10 درصد رفتار مجرمانه تایید شد. فقط کمتر از نیمی (46 درصد)، بر این نظر بودند که اگر منچستریونایتد در خانه بازی میکند، برای ادامه زندگی روزمره خود دچار مشکل میشوند. تنها 6 درصد گفتند که هنگام برگزاری مسابقه تحت تأثیر قرار نمیگیرند. یونایتد به همکاری خود با شورای ترافورد و حمل و نقل برای منچستر بزرگ برای توسعه یک سیستم مدیریت ترافیک برای کاهش تأثیر بر شبکه جادهای در روزهای بازی اشاره میکند. همچنین میگوید که هنگام بازیهای یونایتد در خانه، به حمایت از پلیس شهر منچستر با سرکوب رفتارهای ضد اجتماعی همکاری مینمایند. آنها می گویند 25000 پوند برای نصب دروازه های کوچه در خیابان های مسکونی در جامعه محلی برای کاهش مسائل رفتار ضد اجتماعی هزینه شد. وقتی صحبت از شکایت از چنین مسائلی می شود، کاری که کاوانا و آگیلرا مجبور به انجام آن هستند، تجربیات منفی بسیار بیشتر از جنبه های مثبت آن است. با این حال، تنها 11 درصد گفتند که شکایت خود را به منچستریونایتد مطرح کردهاند در حالی که 36 درصد به شورای ترافورد شکایت کردهاند.
من به شورا و GMP (پلیس شهر منچستر) در مورد کلاهبردارهای پارکینگ، مصرف الکل و مواد مخدر، ادرار عمومی، حذف غیرقانونی تابلوهای محدودیت پارک، ارعاب، آسیبهای شهری و ریختن زباله، شکایت کردم.
یکی از پاسخگویان گفت:
«تأثیر مثبت بر اقتصاد محلی بسیار بیشتر از هر موضوعی است».
شیاطین و خدایان اولدترافورد
از اواسط دهه 1990 تا 2008، منچستریونایتد، از طریق شرکت سرمایه گذاری شهر آلدرلی خود، مالکیت های آزاد و اجاره ای را در نزدیکی اولدترافورد خریداری کرد. باشگاه علاوه بر مالکیت بیشتر زمین در ترافورد پارک، در حدود 100 ملک، از جمله در سر مت بازبی وی، خیابان کلاین و جاده راه آهن، دارای مالکیت اجاره یا مالکیت آزاد نیز است. آنها مالک اجاره خانه کاوانا و آگیلرا هستند، به این معنی که مالک زمینی هستند که خانه در آن قرار دارد.
داشتن مالکیت آزاد به این معنی است که شما هم مالک ملک و هم زمینی هستید که در آن قرار دارد. اگر مالک ملک هستید اما زمینی را که در آن قرار دارد ندارید، اغلب باید اجاره زمین را به شرکتی که مالک اجاره نامه است بپردازید. بنابراین برای اجارهای که متعلق به یونایتد است، آن ها میتوانند اجاره زمین را دریافت کنند. کاوانا و آگیلرا می گویند که از زمانی که Alderley Urban Investments اجاره نامه را خریداری کرده است مجبور به پرداخت اجاره زمین نشده اند.
استراتژی باشگاه برای دستیابی به ملکی درمدت زمان مشخص است. این کار به این دلیل است که آنها اکنون این فرصت را دارند که به ساخت یک استادیوم جدید یا توسعه اولدترافورد فکر کنند. گروه های مختلف رهبری در باشگاه تصمیم گرفتند در ملک سرمایه گذاری کنند. در برخی موارد که باشگاه ملکی را به فروش گذاشت، حرفی از اجاره در میان نبود. این با ایده یک استادیوم بالقوه در ذهن وجود داشت، فقط برای آن برنامههایی که در اوایل دهه 2000 به نتیجه نرسیدند.
کاوانا و گلیزرها، بیشتر به فکر هواداران باشیم
کاوانا می افزاید:
20 سال بلاتکلیفی وجود داشته است. شاید در مورد گلیزرها کمتر، زیرا آنها سرمایه گذاری زیادی نکردهاند، اما همیشه در حرفهای روی هوا وجود دارد. «مشکل است که بدانیم اگر این جاده تبدیل به پیشرو شود، باید یک خرید اجباری انجام دهند و از جاده خارج شوند. اما اکنون آنها در مورد ساخت یک استادیوم دیگر صحبت می کنند. بنابراین مشخص نیست. یونایتد اصرار دارد که با مستاجران و اجاره داران آنها در طول این فرآیند به طور کامل مشورت شود.
ساکنان محلی و صاحبان مشاغل هنوز باید توسط باشگاه در مورد برنامه های توسعه اولدترافورد یا ساخت یک استادیوم جدید مشورت کنند. این چیزی است که آنها از آن استقبال میکنند. هانان معتقد است که اکنون فرصتی برای یونایتد به وجود میآورد تا نحوه تعامل خود با جامعه محلی را تغییر دهد و مفهوم رابطه «ما و آنها» را از بین ببرد. یونایتد میگوید که طیف وسیعی از روشهای مشاوره استفاده خواهد شد. این موضوع باعث حصول اطمینان از همه کسانی که تحت تأثیر بازسازی اولدترافورد و منطقه وسیعتر قرار میگیرند، میشود.
مشکلاتی به اندازه باشگاه
یکی از مسائلی که توسط هانان، کاوانا و آگیلرا مطرح شد این است که حتی با وجود اینکه گروه کاری جدید باشگاه شامل اندی برنهام، شهردار منچستر بزرگ و تام راس، رهبر شورای ترافورد است، هیچ نماینده محلی وجود ندارد. به جای اینکه باشگاه به جامعه محلی نزدیک شود و بگوید: “این کاری است که ما قرار است انجام دهیم. به نظر شما چیست؟” باید بگوید: “چالش ها چیست؟ برای شما خوب به نظر میرسد؟»
هانان می گوید:
آنها باید بپرسند که ما می خواهیم تجربه زندگی در کنار یک زمین بزرگ فوتبال چه حسی داشته باشد. «باید نمایندگان جامعه در گروه ضربت حضور داشته باشند. یک شانس واقعی برای ایجاد یک تجربه مشارکتی و ایجاد یک پانل اجتماعی وجود دارد. آنها بایستی نمایندگانی از جامعه محلی داشته باشند و وادارشان نمایند تا به این روند کمک کنند و آن را شکل دهند.
هانان، به فکر جامعه فوتبالی پویاتر
“هنوز فرصتی برای آنها وجود دارد که اوضاع را برای جامعه بهتر کنند و همچنان پول در بیاورند. این دو نباید از هم جدا باشند.» یونایتد اصرار دارد که گروه ضربت متشکل از افرادی با تجربیات، مهارتها و سوابق مختلف خواهد بود. آنها نماینده گروههای ذی نفع کلیدی هستند که نیاز به حمایت از طرح Trafford Wharfside دارند و انتصابات بعدی برای گروه ضربت متعاقب خواهد بود. آنها می گویند که می خواهند از طیف کاملی از صداها و دیدگاه ها در حین انجام پروژه بشنوند. هانان میافزاید:
نمیگویم برای جامعه صحبت میکنم، این کار را نمیکنم. این رابطه بین جامعه محلی و باشگاه همیشه قدرتی است که مستقیماً در منچستریونایتد قرار دارد. من بیش از 20 سال است که اینجا زندگی کردهام. تعامل با ساکنان، دور زدن شورای محلی ما و تعامل با ما به عنوان ساکنان، همیشه ضعیف است. مثل این است که آنها به ما استخوان می اندازند در حالی که می دانند واقعاً مجبور نیستند به حرف ما گوش دهند.
فرصتی برای منفعت، یا نابودی؟
کسانی که The Athletic با آنها مصاحبه نمود، معتقدند که این فرصت خوبی برای یونایتد است تا به قول هانان “کارها را متفاوت انجام دهد”. آنها “تعامل معنی دار” می خواهند و از باشگاه می خواهند که فقط به پولی که یک استادیوم جدید می تواند تولید کند فکر نکند. هانان افزود:
اگر رتکلیف می خواهد بگوید که یک شمالی خوب و هوادار منچستریونایتد است، پس باید این را نشان دهد. برخی از آنها به این معنی است که برنامه های تحت برنامهریزی، درآمد کافی ندارند. اما گاهی ارزشش را دارد. آنها واقعاً می توانند رابطه خود را با جامعه محلی مستحکم کنند. جایی که جامعه محلی با آنها همکاری میکند و از آنها حمایت می کند. حال شریک یکدیگرند. همانطور که می توانند این کار را با طرفداران انجام دهند.
هویلوند نامی است که اخیرا در اطراف منچستریونایتد شنیده میشود.
محمدرضا حیدری;فوتبال لب-حتی برای تشبیه شدن به ارلینگ هالند، باید واقعاً خاص باشید. اما این چیزی است که برای راسموس هویلوند 20 ساله اتفاق می افتد. منچستریونایتد به شدت با این جوان دانمارکی در ارتباط است. اریک تن هاخ به صراحت اعلام کرده است که جذب یک مهاجم مرکزی در تابستان امسال اولویت دارد.
مقایسه بین این دو بازیکن چقدر منصفانه است؟
هالند سرعت، قدرت و فیزیک بدنی را با هم ترکیب می کند که کمتر کسی در فوتبال جهان داشته است. او 194 سانتی متر است اما در مواقعی که لازم باشد به طرز انفجاری سریع و به طرز فریبنده ای ظریف است. به هیچ وجه شماره 9 منچسترسیتی، مهاجمی نیست که به قد و هیکل خود متکی است.
هالند از زمانی که وارد فوتبال شده است، برای سالزبورگ، بوروسیا دورتموند و منچسترسیتی گلزنی کرده است. به نظر می رسد هیچ چیز او را نگران نمی کند. او یک بار در یک بازی زیر 20 سال برای نروژ 9 گل به ثمر رساند. رکورد او برای تیم بزرگسالان 21 گل در 23 بازی است.
در انگلیس او 52 گل در همه رقابتها به ثمر رسانده است. در اولین فصل کامل حضورش در دورتموند 41 گل به ثمر رساند.
به این ترتیب، جای تعجب نیست که چرا همچنان تلاش برای پیدا کردن هالند بعدی ادامه دارد. با این حال احساس می شود که آتالانتا ممکن است دقیقاً این کار را انجام داده باشد.
مقایسه با هالند
در نگاه اول، شباهت های هالند و راسموس هویلوند نسبتاً آشکار است. این دو اسکاندیناویایی موهای بلوند بلندی دارند، هر دوی آنها بیش از شش فوت قد دارند. چپ پا هستند و در یک سوم پایانی کیفیتی بیرحمانه دارند.
هویلوند تابستان گذشته با قراردادی به مبلغ 15 میلیون پوند به استادیوم گیویس آتالانتا نقل مکان کرد. این انتقال تنها هفت ماه پس از جدایی استورم گراتس با 1.5 میلیون پوند انجام شد تا او را از کپنهاگ به بوندسلیگا اتریش بیاورد.
این بازیکن 20 ساله قبل از انتقالش به اتریش حتی یک گل برای تیم دانمارکی در لیگ به ثمر نرسانده بود اما به نظر می رسید که این تغییر به دوران حرفه ای نوپای او روحیه می بخشد.
هویلوند در استورم گراتز
در فصل 2021-2022، مهاجم میانی در 1156 دقیقه شش بار از تعداد گلهای پیشبینی شده 5.2 گلزنی کرد تا استورم گراتس پس از ردبول سالزبورگ در رده دوم قرار گیرد. حتی از زمان کم بازی او، نشانه هایی وجود داشت که هویلوند دارای غرایز و هوش لازم برای ورود به مناطق با ارزش گلزنی بود. نقشه شوت او در بالا مجموعهای از ضربات را از داخل محوطه جریمه نشان میدهد و تنها هشت بازیکن دیگر میتوانند از میانگین xG در هر ضربه بهتر از 0.20 او در طول فصل به رخ بکشند. این اعداد زیربنایی نشان میدهند که انتظار میرود هویلوند از هر پنج موقعیت یک گل بزند، و این واقعیت را تکرار میکند که او یک تهدید واقعی و قابل اعتماد برای گل است.
هوش بالای هویلوند
هویلوند درست در داخل نیمه حریف توپ را برمی دارد. او یک هم تیمی در سمت چپ خود دارد و فقط یک بازیکن بین او و دروازه بان است.
در این شرایط، تعدادی از بازیکنان به دنبال پاس دادن به مرد سمت چپ قبل از حمله به محوطه جریمه در مرکز هستند، به این امید که توپ در محوطه جریمه پخش شود تا پایانی آسان داشته باشد. او از کسانی که به دنبال رسیدن به او هستند دور می شود. سپس، قبل از اینکه دروازه بان بتواند زاویه را بیشتر ببندد، هویلوند با تلاش خود توپ را به آرامی وارد دروازه می کند.
این واقعیت که هویلوند برای لمس توپ حضور ذهن دارد، دروازه بان را مجبور می کند با او درگیر شود و در حین این حرکت است که مهاجم شوت می زند. ضربه هویلوند غیرقابل مهار است.
نقشه لمس توپ هویلوند نشان میدهد او متمایل است تا توپ را در میانه زمین دریافت کند تا اینکه در محوطه جریمه منتظر توپ بماند.
یکی دیگر از ویژگی های هالند در بازی هویلوند تمایل او به حضور در مناطق مرکزی است. امروزه بسیاری از مهاجمان برای یافتن فضا به مناطق وسیع تری می روند. آنها هر کاری می کنند اما در وسط زمین می مانند.
هویلوند در آتالانتا
علیرغم بازی در سیستمهای مختلف برای آتالانتا، او همچنان در مناطق مرکزی توپ را میگیرد، درست همانطور که در استورم گراتس انجام می داد. در واقع، وقتی نقشههای لمسی او را با استورم گراتز مقایسه میکنید، به طرز قابل ملاحظهای شبیه به هم هستند.
در طول 1832 دقیقه در این دوره از سری آ، هویلوند 9 گل از xG 9.5 به ثمر رساند میانگین xG او در هر ضربه 0.18 است، تقریباً مشابه آنچه او برای استورم گراتز می کرد. هویلوند در این فصل سری آ فقط سه شوت از خارج از محوطه جریمه زد و حتی آن ها در فاصله دو یاردی محوطه جریمه بود.
او کسی نیست که مالکیت توپ را با شوت های کم ارزش هدر دهد. در عوض، او همیشه به دنبال کسب موقعیت های بهتر است.
هویلوند که برای رقابت برای یک توپ مرده از زمین خارج شد، زمانی که آتالانتا دوباره مالکیت توپ را به دست آورد، نسبتاً عمیق است. کوپمینرز از او جلوتر است و هلندی می تواند در ادامه بازی به محوطه جریمه حمله کند. اما به محض اینکه توپ از بیرون پخش می شود، هویلوند از وسط زمین قدرت می گیرد تا به موقعیت مهاجم مرکزی بازگردد.
میل به گلزنی او را به آن موقعیت می رساند. بازیکن دانمارکی میتوانست در لبه محوطه جریمه بماند و منتظر کات بک باشد، اما درعوض میخواست مطمئن شود که ضربهاش یک شانس با ارزش است اگر توپ به او برسد.
این میزان کار به تنهایی ارزش چندین فرصت مناسب در هر فصل را دارد. هالند نیز دقیقاً همین طور است، به همین دلیل است که بسیاری از اهداف او به نظر می رسد که به راحتی وارد شوند.
تفاوت های دو بازیکن
اما در حالی که شباهت های زیادی بین این دو وجود دارد، چه از نظر فیزیکی و چه از نظر سبک، تفاوت هایی نیز وجود دارد. برخی از اینها می تواند به نقش آنها در تاکتیک تیم مرتبط باشد، اما برخی از آنها فقط به عنوان یک بازیکن انجام می شود.
به عنوان مثال، هویلوند هنوز آنقدرها هم یک هیولا نیست. در طول دوران فوتبالش او به طور متوسط فقط 2.4 شوت در هر 90 دقیقه زده است. در مقایسه، هالند به طور متوسط 3.8 شوت در هر 90 ضربه زده است . روند شوت های هالند در هر بازی سال به سال افزایش می یابد. با این حال، مقایسه شدن با هالند، همیشه مخفی است، و xG 0.47 هویلوند در هر 90 دقیقه در فصل 2022-23 بسیار قابل احترام است. فقط 10 بازیکن می توانند آمار بهتری داشته باشند.
هویلوند تمایل بیشتری به زدن ضربه سر دارد و برای استفاده از پای ضعیفتر خود بسیار بازتر است و نزدیک به 25 درصد تلاشهای او از طریق پای راست انجام میشود. در مقایسه، فقط 15 درصد از تلاش های هالند با پای راست او بوده است.
با توجه به سن هر دو مهاجم، این اندازههای نمونه کوچک هستند، اما تفاوتهای ظریف و در عین حال مهمی دارند. از آنجا که در حالی که مرد آتالانتا به اندازه هالند کشنده نیست، تنوع انتخاب شوت او نشان می دهد که به طور بالقوه راه های مختلفی وجود دارد که می تواند به شما آسیب برساند. غیرقابل پیش بینی بودن در محوطه جریمه ویژگی مفیدی است، مخصوصاً به عنوان گلزن و هویلوند آن را دارد.
مسیر هویلوند
این مهاجم در اوایل سال جاری به خاطر بازیهایش برای دانمارک در سرتاسر بازیهای بینالمللی تیتر یک روزنامه ها شد و در دو بازی – از جمله هت تریک مقابل فنلاند – پنج گل زد تا در صدر جدول گلزنان مقدماتی یورو 2024 قرار بگیرد.
علاقه به این جوان 20 ساله قابل درک است. او هنوز در بخشهای خاصی خام است – بازی پیوندی او به طور خاص نیاز به اصلاح دارد – اما دقایق منظم باطی کردن باعث پیشرفت او میشود. منبع : The Analyst
منچستریونایتد لیساندرو مارتینز از آژاکس را با قیمت ۵۵ میلیون یورو به خدمت گرفت. ملیپوش آرژانتینی میتواند در دفاع میانی، دفاع چپ و هافبک میانی بازی کند و آرسنال از جمله مشتریهای دیگر او بود.
ایلیا میری، فوتبال لب – لیساندرو مارتینز در ۱۸ ژانویه ۱۹۹۸ در شهر گالگوئه واقع در کشور آرژانتین متولد شد. وضع مالی خانواده آنها چندان مناسب نبود و لیساندرو حتی توانایی خرید کفش مناسب فوتبال هم نداشت. در محله منابع کافی وجود نداشت و او در کودکی بعضی از اوقات با شکم گرسنه و بدون خوردن غذا فوتبال بازی میکرد. روحیه جنگندگی و سختکوش بودنش را میتوان نشأت گرفته از همان دوران دانست.
با وجود تمام سختیها او از ۵ سالگی وارد فوتبال شد و به تیم اورکوئیزا پیوست و در رده های پایه به پیشرفتش ادامه داد تا در سال ۲۰۱۴ به تیم پایه نیوولز اولدبویز بپیوندد و بعد از گذشت ۳ سال به تیم بزرگسالان آنها راه یابد؛ بعد از آن، و به صورت قرضی به جاستیزیا رفت و از آنجا هم به باشگاه آژاکس منتقل شد.
مارتینز درباره شروع کارش در آژاکس :
چند هفته اول وحشتناک بود، جلسات تمرینی کاملاً متفاوت با آنچه در آرژانتین به آن عادت داشتم پیش رفت. شدت، کنترل، تسلط، پاسها و نگاه آنها به فوتبال متفاوت بود.
مارتینز وقتی فقط ۲۱ سال داشت وارد فوتبال اروپا شد؛ او درباره روند تطبیق خودش با آژاکس میگوید:
من بازیکنی هستم که دوست دارم توپ را در اختیار داشته باشم، اما وقتی سبک آنها را در آمستردام دیدم که با پاس های تکضرب چقدر سریع بازی میکنند من رو شگفتزده کردن موقع بود که فهمیدم چقدر سرعتم پایینه.
اما او در عرض چند ماه و بعد گذراندن یک پیشفصل خوب در آژاکس تبدیل به مهره اصلی تیم هلندی شد و توسط هواداران باشگاه به «قصاب» معروف شد. او در دفاع سبک تهاجمی و خشن دارد اما در مالکیت توپ کاملا باهوش و سنجیده عمل میکند.
در همان پنجره که دلیخت به یوونتوس پیوست، مارتنیز با ۷ میلیون یورو جانشین او شد. به نظر میرسید که او قرار است جانشین بلندمدت کاپیتان سابق آنها در قلب خط دفاعی باشد اما بعد از گذشت مدتی او مجبور شد که جای خالی دیونگ را در هافبک پر کند.
تنهاخ در آن زمان گفت:
ر ابتدای فصل ما به دنبال رهبری برای هافبک مرکزی بودیم. ما میدانستیم که مارتینز در هافبک مرکزی بازی کرده است، اما آیا او میتواند در سیستم آژاکس این کار را انجام دهد؟ ما او را در آنجا امتحان کردیم و چیزهای خوب و مثبتی دیدیم.
و این سندی بر هوش تاکتیکی و تطبیقپذیری مارتینز است که در محیطی جدید و ناآشنا و بدون هیچ تسلطی بر زبان انگلیسی و هلندی، او توانست خود را با احتمالاً سختترین نقش در تیم آژاکس، یعنی دیکته کردن بازی از ابتدای خط دفاعی تا انتهای خط میانی با ایجاد پلی بین دفاع و حمله وفق دهد.
بخشی از این پیشرفت مارتینز بخاطر استعداد ذاتی او بود اما اشتهای بیانتهای او برای پیشرفت به همان اندازه مهم بود. مارتینز ذاتاً اهل مطالعه بود پس تلاش کرد تا بازیکنان دیگری را که از دفاع به هافبک تغییر پست داده بودند تماشا کند و از آنها یاد بگیرد.
یکی از بازیکنانی که او درباره اش مطالعه کرد جاشوا کیمیچ از بایرن مونیخ بود که قبل از انتقال به خط میانی زیر نظر پپ گواردیولا، به عنوان یک دفاع راست شروع به کار کرد.
مارتینز درباره کیمیچ گفت:
وقتی او در خط میانی بازی می کند، آرامشی که دارد و نحوه بازیخوانی او را دوست دارم، یک بازیکن باید باهوش باشد، البته که باید اعتماد به نفس داشته باشد.
فصل بعد برای مارتینز چالش برانگیزتر بود، به طوری که تنهاخ در ابتدا ترجیح داد از رایان گراونبرخ در نقش هافبک و دیلی بلیند به عنوان مدافع میانی سمت چپ خود استفاده کند. لازمه بازگشت او از هافبک به مدافع میانی برعهده گرفتن مسئولیت دفاعی بیشتر بود. اما بازی در مناطق عقب باعث نشد که تاثیر او در بازیسازی آژاکس کمتر شود. در واقع، فصل گذشته، او میانگین پاسهای بیشتری در 90 دقیقه نسبت به سایر بازیکنان لیگ هلند داشت.
مارتینز مانند هموطنش روبرتو آیالا، ملیپوش سابق آرژانتین که با وجود جثه کوچکش به عنوان یکی از بهترین مدافعان میانی نسل خود شناخته میشود. او به طرز فوقالعادهای در هوا مستحکم است و جهشی شگفت انگیز دارد. فصل گذشته در آژاکس، او بیش از هر بازیکن دیگری با ضربه سر توپ را دور کرد(۲۹) و در ۷۹ مورد از ۱۱۲ دوئل هوایی خود پیروز شد. ضریب موفقیت او ۷۱ درصد بود و او را پس از هری مگوایر از منچستریونایتد در رده دوم قرار داد. او به دلیل بازیخوانی خوب و یارگیری مهاجمان و موقعیتیابی هوشمندانه برا انجام تکلها و توپگیریها مشهور است.
این ویژگیها، همراه با تاکتیک.پذیری و مهارت فنی، او را برای تیمهای لیگ برتر جذابتر میکند و حالا بعد سه سال همکاری، مارتینز به دیدار مجدد با سرمربی خود این بار در تئاتر رویاها میرود.
منچستر سیتی و منچستر یونایتد بازی برگشت خودشونو در هفته بیست و هشتم لیگ برتر انگلیس در تاریخ یکشنبه پانزدهم اسفند ماه ۱۴۰۰ در ورزشگاه اتحاد شهر منچستر برگزار کردند که این بازی با نتیجه چهار بر یک به نفع منچستر سیتی و با گلزنی دیبروینه (دوبار)، محرز (دوبار) و جیدون سانچو به پایان رسید. در این مینی آنالیز، تحلیل کوتاه بازی از دیدگاه هادی نوری و کیارش مرتضوی رو باهم میشنویم.
شما هم اگه در مورد این بازی نظری دارید توی کامنت ها برامون بنویسید.
آنالیز این بازی با کیارش مرتضوی
آنالیز این بازی با هادی نوری
برای مشاهده همه مینی آنالیز های فوتبال لب اینجا کلیک کنید!
اتلتیکو مادرید و منچستر یونایتد بازی رفت خودشونو در مرحله یک هشتم لیگ قهرمانان اروپا در تاریخ چهارم اسفند ماه ۱۴۰۰ در ورزشگاه وندا مترو پولیتانو شهر مادرید برگزار کردند که این بازی با نتیجه مساوی و با گلزنی ژائو فلیکس و آنتونی الانگا به پایان رسید. در این مینی آنالیز، تحلیل کوتاه بازی از دیدگاه هادی نوری و امیر احمدی حق رو باهم میشنویم.
شما هم اگه در مورد این بازی نظری دارید توی کامنت ها برامون بنویسید.
آنالیز این بازی با هادی نوری:
آنالیز این بازی با امیر احمدی حق:
برای مشاهده همه مینی آنالیز های فوتبال لب اینجا کلیک کنید!
منچستریونایتد و اوله گونار سولشایر فصل گذشته را در رتبه دوم به پایان رساندند. او به دومین مربی در دوران پسافرگوسن تبدیل شد که توانست با شیاطین سرخ به مقام نایبقهرمانی لیگ برتر انگلستان برسد. گرچه تیم سولشایر به جز یک مقطع کوتاه از مدعیان قهرمانی نبود، اما همین عنوان نایبقهرمانی و رسیدن به فینال لیگ اروپا هواداران یونایتد را امیدوار کرد که شاید اضافه شدن دو یا سه بازیکن جدید در پنجره نقل و انتقالاتی تابستان آنها بتوانند بالاخره بعد از سالها به کورس قهرمانی لیگ بازگردند.
شاید خوشبینترین هوادار قرمزپوشان شهر منچستر هم تصور نمیکرد که در ایام کرونا، دو ستاره و یک فوقستاره را جذب کنند. رافائل واران، مدافعی که هواداران منچستر سالها حسرتش را میکشیدند با قراردادی معقول به این تیم پیوست. جیدون سانچو بالاخره پس از دو سال کش و قوس فراوان به ترکیب سولشایرر اضافه شد و در نهایت رویای چندین ساله یونایتدی ها به حقیقت بدل شد. کریستیانو رونالدو، یکی از بهترین بازیکنان دو دهه اخیر فوتبال اروپا با مبلغی ناچیز به تیم حالا ترمیم شده انگلیسی برگشت تا هواداران یونایتد به چیزی جز قهرمانی در فصل پیشرو رضایت ندهند.
بازگشت رونالدو به منچستر یونایتد
شروع فصل و نقاط عطف یونایتد بیثبات
شاگردان اوله در اولین بازی فصل با نتیجه قاطعانه پنج بر یک لیدز را شکست دادند تا هواداران یونایتد خیلی زود شروع به رویاپردازی کنند. هرچند نقاط ضعف این تیم خیلی زود در هفته دوم برای کارشناسان فوتبال روشن شد؛ زمانی که آنها از پس ساوتهمپتونی که با پرس و قدرت فیزیکی بالا بازی میکرد بر نیامدند و به یک امتیاز رضایت دادند. در هفتههای بعدی یونایتد توانست سه امتیاز بازیها را به دست آورد اما عملکرد این تیم نقاط ضعف بزرگی را در معرض نمایش قرار داد. این نقاط ضعف تکراری برخی هواداران منچستریونایتد را نگران کرد.
بازگشت رونالدو به تئاتر رویاها روزی رویایی را برای هواداران یونایتد ساخت، اما همین روز رویایی کار را برای ادامه فصل سختتر کرد؛ یک برتری پر گل برای شیاطین سرخ مقابل نیوکاسل و این نقطه اوج هیجان و انتظارات از تیم سولشایر بود. او هیچگاه همچین فشاری را برای نتیجه گرفتن بر روی خود احساس نکرده بود. برخلاف گذشته، اکنون او باید تک تک بازی ها را با پیروزی پشت هم می گذاشت اما درست در بازی بعدی، در اولین بازی لیگ قهرمانان اروپا شاگردان سولشایر سه امتیاز مهم را در برابر یانگ بویز سوئیس از دست دادند. شاید بتوان گفت بازی برابر یانگ بویز یک نقطه عطف در فصل منچستریونایتد قلمداد میشود؛ زیرا پس از این بازی دیگر به ندرت شاهد عملکردی خوب از شاگردان ذخیره طلایی فرگوسن بودیم.
ضعف در خط هافبک این تیم بسیار ملموس بود. هیچ یک از هافبک های یونایتد در کیفیت بالایی بازی نمیکردند و توپگیری و حفظ توپ به شدت دچار مشکل شد. اما این تمام ضعفهای یونایتد نبود؛ به این دلیل که هرگاه تحت فشار قرار میگرفتند به مشکل بر میخوردند. این مشکلات تاکتیکی و بعضا تکنیکی هر بازی در حال تکرار بود و نگرانی هواداران یونایتد رفته رفته بیشتر میشد. مربی نروژی که همیشه در سخت ترین شرایط و دشوار ترین موقعیت ها راه حلی پیدا می کرد و سربلند از مشکلات خارج میشد این بار به سدی برخورد کرد که شکستنش کار آسانی نبود.
باخت منچستر یونایتد به یانگ بویز سوئیس و آغاز روند بد برای اوله
ستارههای ناکارآمد، ترکیب آشفته و مربی منفعل
یونایتد بازیها را تقریبا با ترکیب ثابت و اکثرا با زوج مکتامینی و فرد در مرکز میدان شروع میکرد و این را میتوان نقطه آغاز انتقادات از سرمربی نروژی تلقی کرد. هواداران یونایتد از انفعال مربی خود خسته شده بودند و نتایج اصلا در حد و اندازههای تیمی که میخواهد برای قهرمانی بجنگد نبود. رافائل واران مدافعی که این فصل به یونایتد اضافه شده بود اکثر بازیها را به دلیل مصدومیت از دست داد و از طرفی دیگر جیدون سانچو خرید گران قیمت اوله، به هیچ عنوان انتظار هواداران منچستر یونایتد را براورده نکرد.
آرون ونبیساکا که در تابستان با مشکلاتی مواجه شده بود عملکرد باثباتی نداشت و لوک شاو، یکی از بهترین مدافعان کناری فصل گذشته فوتبال اروپا، به همان لوک شاو قبل از اوجش تبدیل شده بود. هری مگوایر هیچ شباهتی به مدافعی که میشناختیم نداشت و عملکرد فردی و گروهی یونایتد با تصوراتی که هواداران داشتند همخوانی نداشت.
باخت سنگین یونایتد به لیورپول
شب کابوسوار اولدترافورد
اما با وجود تمامی ضعفها و مشکلات، اکثریت هواداران منچستریونایتد همچنان از اوله گونار سولشایر، زننده گل قهرمانی منچستریونایتد در فینال ۹۹، حمایت میکردند. این حمایت اما در شکست چهار بر دو خارج از خانه مقابل لسترسیتی تا حدودی شکسته شد. اندک هواداری مانده بود که به آینده این تیم با مربی نروژی و شاگرد سابق سرالکس فرگوسن امیدوار باشد. در بازی بعدی منچستریونایتد در چمپیونز لیگ به مصاف آتالانتا رفت. در حالی که نیمه اول با برتری دو بر صفر به سود این تیم ایتالیایی به پایان رسید، شیاطین سرخ توانستند با یک کامبک رویایی بازی را برگردانند و نشان دهند که همچنان رگه هایی از روحیه پیروزی در این تیم وجود دارد.
بازی بعد اما آنها با سد بزرگ مواجه شدند؛ شاید بزرگترین چالش یونایتد در این فصل. آنها در الدترافورد به مصاف لیورپول رقیب سنتی خود رفتند و در کمال شگفتی با نتیجه پنج بر صفر از مهمترین رقیب خود شکست خوردند. از نظر بسیاری از هواداران، این شکست نقطه پایان اوله در منچستریونایتد تلقی می شد اما مدیران این تیم چنین اعتقادی نداشتند. در حالی که مربیهای بزرگ و نامداری منتظر پیشنهاد تاجرین آمریکایی بودند، منچستریونایتد با ترکیبی متفاوت و دفاعی سه نفره به مصاف تاتنهام، تیم بحرانزده نونو اسپریتو رفت و توانست این تیم را در لندن شکست دهد. این نتیجه اخراج مربی تاتنهام را رقم زد. مسئولان تاتنهام خیلی زود به سراغ آنتونیو کنته، اصلیترین کاندیدای جایگزینی سولشایر رفتند و با پیوستن این مربی ایتالیایی به اسپرز، پرونده اخراج سولشایر تا حدودی بسته شد.
پیوستن آنتونیو کنته به تاتنهام و ابقای اوله
مشت آخر از پپ و رانیری
اما حتی برتری با سه گل برابر تاتنهام هم نتوانست ورق را برای یونایتد برگرداند. آن ها پس از یک تساوی ناامید کننده با گل دقایق پایانی رونالدو برابر آتالانتا به مصاف منچسترسیتی رفتند و با عملکردی تحقیرآمیز دربی منچستر را نیز بدون به ثمر رساندن گلی به پایان رساندند. شاگردان گواردیولا با عملکردی مسلط و قاطعانه سه امتیاز را در الدترافورد به دست آوردند، سه امتیازی که شاید بتوان آن را راحتترین سه امتیاز این فصل منچسترسیتی نامید.
پس از شکست در برابر منچسترسیتی دیگر اندک هوادار سرخپوشی در منچستر مانده بود که همچنان به مربی دوستداشتنی و کمحاشیه ایمان داشته باشد. اما حتی شکست در دربی هم باعث اخراج او نشد. تیم به تعطیلات ملی رفت و امیدهایی وجود داشت که پس از از سرگیری بازیها یونایتد با روحیه و سیستمی جدید بتواند مسیر درست خود را پیدا کند اما آنها در اولین بازی پس از فیفادی در نتیجهای عجیب و باورنکردنی با دریافت چهار گل از واتفورد کلودیو رانیری، یکی از اصلیترین شانسهای سقوط این فصل لیگ شکست خوردند.
این پایان حدود سه سال حضور اوله گونار سولشایر در منچستریونایتد بود. او از این تیم جدا شد و مایکل کریک، دستیار او به عنوان مربی موقت سکان هدایت تیم را در دست گرفت. کریک توانست با 2 پیروزی برابر ویارئال و آرسنال و تساوی ارزشمند برابر چلسی یادگار خوبی از خود به جای بگذارد تا اینکه در نهایت تکلیف نیمکت شیاطین سرخ مشخص شد.
آینده یونایتد در دستان رانگنیک
شروعی دوباره، به امید خانهتکانی اساسی
رالف رانگنیک، تئوریسین آلمانی به عنوان سرمربی منچستریونایتد انتخاب شد با این برنامه که در انتهای فصل سرمربی جدیدی مشخص شود و او به سمتی مدیریتی برسد. هیجان و امید به الدترافورد برگشت زیرا هواداران منچستریونایتد بالاخره احساس کردند که مدیران این باشگاه تصمیمی منطقی و بلندمدت را اتخاذ کرده و شاید رالف رانگنیک همان شخصی باشد که بتواند با برنامهریزی درست، سبکی تهاجمی و نگاهی بلندمدت با تکیه بر بازیکنان جوان میراث سرالکس فرگوسن را بازیابی کند.
رانگنیک از ابتدای کار در یونایتد، با تغییر رویه تمرین ها سعی کرده در یونایتد انقلابی تاکتیکی ایجاد کند که این روند با سرعت کندی پیش میرود و این مربی از ابتدا توسط رسانهها و کارشناسان مورد هجمه است. باید دید آیا در انتهای فصل یونایتد موفق به کسب سهمیه چمپیونزلیگ خواهد شد یا روند بازسازی تیم با تاخیر مواجه خواهد شد.