رئال مادرید به دنبال تکرار قهرمانی سال گذشته خود است ولی آیا به عنوان یک مدعی قهرمانی، بیش از حد به بنزما متکی نیستند؟
رضا حسینی، فوتبال لب – رئال مادرید که سال گذشته عنوان قهرمانی لالیگا را با 13 امتیاز اختلاف نسبت به تیم دوم به دست آورد، امسال نیز با قدرت پا به این مسابقات گذاشته است. قوهای سپید امیدوارند که بتوانند برای دومین سال پیاپی این عنوان را کسب کنند. پایتختنشینان آخرین بار در سالهای 2007 و 2008 موفق شده بودند که دو بار پیاپی قهرمان لالیگا شوند. آنها برای تقویت تیم خود، رودیگر را به صورت رایگان و بازیکن آزاد به خدمت گرفتند. همچنین شوامنی را با 80 میلیون یورو از موناکو خریداری کردند تا خط دفاع و هافبک خود را تقویت کنند.
دیگر برای همگان مسجل است که آنجلوتی علاقهی زیادی دارد که ترکیب همیشگی خود را داشته باشد و بازیها را با 11 نفر مورد علاقهی خود شروع کند؛ ولی با توجه به فصل طولانی پیش رو و وقفهای که به خاطر برگزاری بازیهای جام جهانی پیش خواهد آمد، کارلتو مجبور است تا بیشتر از سیستم چرخشی استفاده کند. پس بازیکنان تازه وارد مادرید به همراه کاماوینگا، والورده و رودریگو شانس بالایی جهت به دست آوردن زمان بیشتری برای بازی در ترکیب دارند.
در این بین تنها استثنا کریم بنزما است. شکست غیرمنتظره رئال در جذب کیلیان امباپه به این معنی است که بنزما تنها مهاجم مرکزی تیم است. لوکا یوویچ به فیورنتینا رفته و آنچلوتی هرگز به ماریانو دیاز اعتماد نکرده است. اتکای بیش از حد رئال مادرید در زمینهی گلزنی به بازیکنی که در دسامبر 35 ساله می شود، بزرگترین علامت سوال در مورد جاهطلبیهای رئال است.
با این حال برای مادریدیها کورسوی امیدی وجود دارد، ادن هازارد. مصدومیتهای پیاپی باعث شدند تا بلژیکی بعد از سه سال حضور در مادرید، تنها 6 گل به ثمر برساند. این باعث ناامیدی هواداران مادریدی و حتی خود او شده است. اما در انتهای فصل گذشته و بعد از قهرمانی رئال در لیگ قهرمانان، هازارد به طرفداران رئال قول داد که وقت جبران فرا رسیده است. حالا هازارد آماده است، با یک پیش فصل کامل و با حمایت آنجلوتی که قصد دارد از بلژیکی در یک نقش 9 کاذب استفاده کند. باید ببینیم که آیا او موفق میشود تا از این فرصت استفاده کند و در نهایت تبدیل به آن فوقستارهای شود که قبلاً در استمفورد بریج دیدهایم؟ اگر این اتفاق بیفتد، ترکیب رئال در تنها منطقهای که مادریدیها در آن آسیبپذیر به نظر میرسد، عمق مناسبی پیدا خواهد کرد.
بارسلونا قهرمانی فصل گذشته را به رئال مادرید واگذار کرد؛ اما امسال در اسپانیا همهی چشمها به کاتالانها خیره شده است تا ژاوی با خریدهای متعدد لاپورتا معجزه کند.
رضا حسینی، فوتبال لب – بارسلوناییها تابستان داغی را پشت سر گذاشتند که البته تنها تحت تاثیر گرمایش جهانی نبود. بخشی از این گرما، تحت تاثیر خوان لاپورتا، و قمار بزرگی بود که با فروش بخشهایی از داراییهای تجاری باشگاه بارسلونا و برای تامین هزینهی ولخرجیهای فصل نقل و انتقالاتی بارسلونا اتفاق افتاد.
ژاوی از باشگاه خواسته بود که در هر پست دو بازیکن کلاس جهانی داشته باشد ولی باشگاه چیزی به او داد که بیش از انتظارات و خیالپردازیهای او بود. از سویی ژول کونده، آندریاس کریستینسن، فرانک کسیه، رافینیا و روبرت لواندوفسکی به نیوکمپ آمدند و از سوی دیگر قرارداد عثمان دمبله تمدید شد و مذاکرات جریان دارد تا مارکوس آلونسو و برناردو سیلوا نیز به جمع آبی و اناریپوشان اضافه گردند.
البته هنوز بارساییها با مشکلات مالی شدیدی دست و پنجه نرم میکنند و برای رعایت مقررات مالی سختگیرانهی لالیگا کار سختی را پیش رو دارند. با این حال آنها مطمئن هستند که از پس این مشکلات بر خواهند آمد و اکنون فشار بر روی مربی است تا خود را ثابت کند. تلاش بارسلونا برای بازگشت به مسیر افتخار بستگی به یک سوال اساسی و البته در حال حاضر بیپاسخ است: ژاوی چقدر مربی خوبی است؟
آنها در فصل گذشته از 26 بازی خود در لیگ و زیر نظر ژاوی، 56 امتیاز به دست آوردند و رکورد قابل توجه هفت پیروزی متوالی بین فوریه و آوریل و از جمله پیروزی 4 بر صفر بر رئال مادرید در برنابئو را ثبت کردند. اما در این بین ضعفهایی نیز وجود داشت؛ باخت خانگی به کادیز و رایو وایکانو و حذف تحقیرآمیز از لیگ اروپا با شکست در مقابل آینتراخت فرانکفورت از آن جملهاند. میتوان گفت که اولین وظیفهی ژاوی این است که این بیثباتیها را در تیم از بین ببرد تا باعث خروج بارسلونا از ریل پیشرفت نگردند.
سیستم پایه و مورد علاقهی ژاوی 4-3-3 است ولی با توجه به خریدهای جدید میتواند از دفاع سه نفره نیز استفاده کند. ضمن اینکه حضور مهاجمانی چون لواندوفسکی، دمبله، رافینیا، آنسو فاتی، فران تورس و پیر امریک اوبامیانگ دست او را در خط حمله نیز باز نگه میدارد.
با این اوصاف به نظر میرسد امثال شاهد گلهای زیادی از خط حملهی آتشین بارسلونا باشیم. اما دفاع بارساییها تا چه حد میتواند در مقابل حریفان مقاومت کند. نقطه ضعف بارسا در چند سال گذشته، آسیبپذیری در برابر ضدحملات سریع بوده است؛ اما ژاوی امیدوار است که سرعت کونده و رونالد آرائوخو به تیمش اجازه دهد تا همزمان که دفاع را از خط جلوی زمین انجام میدهد، در خط دفاعی نیز در معرض خطر قرار نگیرند.
روز یکشنبه ناتینگهام فارست با پیروزی یک برصفر در برابر وستهم در هفته دوم لیگ برتر انگلستان، اولین برد خود پس از ۲۳ سال در پریمیرلیگ را جشن گرفت.
کیارش غریبی، فوتبال لب – شاید یک سال پیش در چنین روزی هیچکس فکر نمیکرد که ناتینگهام فارستی که در قعر جدول چمپیونشیپ قرار داشت، ۱۲ ماه بعد، اولین برد خود پس از دو دهه در سطح اول فوتبال انگلستان را در برابر چکشها به دست بیاورد.
سال گذشته در همین حوالی بود که ناتینگهام فارست با هدایت کریس هیوتون دوران خوبی را پشت سر نمیگذاشت. آنها در هفت بازی ابتدایی فقط یک امتیاز کسب کرده بودند و طی ۱۳ هفته هدایت مربی انگلیسی، حتی موفق به کسب یک پیروزی هم نشده بودند. نهایتا هیوتون پس از شکست دو بر صفر در برابر میدلزبرو در هفته سیزدهم چمپیونشیپ، اخراج شد.
جانشین او کسی نبود جز استیو کوپر. او که تجربه هدایت و قهرمانی با تیم زیر ۱۷ سال انگلستان در جام جهانی زیر ۱۷ ساله ها را در کارنامه داشت و دو بار با سوانزی به پلیآف چمپیونشیپ راه یافته بود، در آن مقطع گزینه مناسبی برای آنها به نظر میرسید.
اما شاید در آن زمان حتی خود کوپر هم فکر نمیکرد که بتواند انقدر به پیشرفت سطح فارست کمک کند. او باعث شکوفایی بازیکنانی مانند جیمز گارنر، جد اسپنس، برنن جانسون و … شد و به کسب سهمیه صعود مستقیم به پریمیرلیگ بسیار نزدیک بود اما اسکات پارکر و بورنمورث مانع این اتفاق شدند.
نهایتا ناتینگهام فارست با پیروزی برابر شفیلد یونایتد و هادرسفیلد در پلیآف پس از ۲۳ سال به پریمیرلیگ برگشت و معجزه کوپر تکمیل شد. اما حالا زمان شروع پروژه ای جدید بود. پروژه بقا.
با صعود به لیگ برتر انگلستان، ناتینگهام حدود ۱۵۰ میلیون پوند پاداش از طرف اتحادیه فوتبال انگلستان دریافت کرد و پروژه بقا را آغاز کرد. تا به این لحظه آنها ۱۵ بازیکن منجمله دین هندرسون، جسی لینگارد، امانوئل دنیس، شیخ کویاته و نکو ویلیامز را خریداری کرده اند و در آستانه تکمیل شانزدهمین خرید خود، یعنی نیل موپی از برایتون میباشند.
تقریبا حدود 23 سال از آخرین برد آن ها در سطح اول فوتبال انگلستان گذشته بود. آخرین باری که آنها طعم پیروزی را در پریمیرلیگ چشیده بودند به 16 می 1999 برمیگشت که با پیروزی خانگی در برابر لسترسیتی، فصل را با پیروزی به اتمام رساندند. باوجود 3 برد در 3 بازی انتهایی لیگ، آنها با 5 امتیاز کمتر از بلکبرن، به عنوان تیم قعرنشین به چمپیونشیپ سقوط کردند.
حالا و پس از بازگشت به پریمیرلیگ، در بازی اول لیگ در برابر نیوکسل، آنها تعریف چندانی نداشتند و نتوانستند مشکلی را برای حریف خود ایجاد کنند اما در بازی دوم در برابر وستهم و دیوید مویس، تیم به مراتب منظمتر و هماهنگتری وارد مستطیل سبز شده بود.
ناتینگهام بازی را روی پای جلوئی خود آغاز کرد و فشار زیادی را متحمل چکش ها کرد. نهایتا در لحظات پایانی نیمه اول، تایو آیووینی مهاجم جدید و ۱۷ میلیون یورویی آنها که گرانترین خرید تاریخ ناتینگهام فارست حساب میشد دروازه آلفونس آرئولا را باز کرد. البته این رکورد پس از قطعی شدن انتقال امانوئل دنیس مهاجم واتفورد به این باشگاه شکسته شد.
پس از این گل و آغاز نیمه دوم بازی، شاگردان کوپر با درخشش دین هندرسون و نکو ویلیمز توانستند به هر نحوی شده این برتری را حفظ کنند و طعم شیرین پیروزی در پریمیرلیگ را بچشند.
میکل آرتتا برای سومین بار فصل را به عنوان سرمربی آرسنال آغاز میکند.
امیر احمدی حق، فوتبال لب – به پایان رساندن لیگ در رتبه هشتم و ناکامی در کسب سهمیه لیگ اروپا در دو فصل پیاپی هم نتوانست مانع اعتماد مالک آمریکایی به دستیار سابق گواردیولا شود.
در لندن، آنها ایمان داشتند که هافبک سابق توپچی ها با پرورش نسلی جوان و تزریق دانش استاد خود، شمال لندن را بار دیگر به رنگ قرمز و سفید درخواهد آورد.
حال با جذب گابریل ژسوس و الکساندر زینچنکو، به نظر میرسد ردپای سرمربی اسپانیایی منچستر سیتی در افکار آرتتا پررنگ تر شده و این موضوع را با توجه به تاثیر این دو بازیکن طی فازهای بازیسازی و خلق موقعیت آرسنال در مقابل کریستال پالاس می توان به خوبی درک کرد.
در فصول اخیر، بارها متوجه استفاده متفاوت پپ گواردیولا از مدافعین کناری منچسترسیتی شدهایم؛ فولبکهای پپ محدود به کناره های زمین نبوده و در کنار هافبک دفاعی این تیم در سیستم 433 (رودری و سابقا فرناندینیو) نقشی محوری در بازیسازی در مرکز زمین داشتهاند تا بازیکنان میانی سیتیزن ها در اشغال نیم فضاها و ایجاد برتری عددی در یک سوم دفاعی حریف ، آزاد باشند.
تصاویر زیر ، به خوبی کنش های تهاجمی دو مدافع کناری آرسنال ، بن وایت و زینچنکو را در جریان دیدار افتتاحیه لیگ برتر انگلستان میان آرسنال و کریستال پالاس نشان می دهند.
کنش های تهاجمی زینچنکو ؛ همانند آنچه در منچسترسیتی میدیدیم ، خرید جدید آرسنال بیش از اینکه پوشش دهنده فلنک چپ باشد ، در مرکز زمین و روی دست توماس پارتی ، به بازیسازی میانه میدان کمک میکرد.
کنش های تهاجمی بن وایت ؛ برخلاف گواردیولا ، آرتتا بصورت نامتقارن از مدافعین کناری خود استفاده کرد و بن وایت هرگز به اندازه زینچنکو در مرکز زمین دیده نشده. ( که البته با توجه به حضور ویلفرد زاها در جناح چپ پالاس و همچنین غیبت مایکل اولیس در سمت مقابل ، این سیستم کاملا منطقی بود)
اضافه شدن زینچنکو به خط میانی ، باعث آزادی ژاکا در نفوذ به نیم فضای چپ و اعمال فشار حداکثری آرسنال به خط دفاع پالاس شد که در پی آن توپچی ها موفق به خلق موقعیت هایی ارزشمند و به ثمر رساندن گل اول بازی شدند
اضافه شدن زینچنکو به خط میانی ، باعث آزادی ژاکا در نفوذ به نیم فضای چپ و اعمال فشار حداکثری آرسنال به خط دفاع پالاس شد که در پی آن توپچی ها موفق به خلق موقعیت هایی ارزشمند و به ثمر رساندن گل اول بازی شدند.
با این حال ، عملکرد آرسنال در کناره های زمین در ادامه مسابقه بی نقص نبود و پس از گل گابریل مارتینلی ، به تدریج ضعف های شاگردان آرتتا در تقابل با وینگرهای کریستال پالاس آشکار شد.
زینچنکو هرگز از لحاظ دفاعی بازیکن مستحکمی به شمار نرفته و این موضوع در فصل پیش به خوبی برای علاقه مندان به لیگ جزیره نمایان شد. وی یک هفته مانده به پایان لیگ در جریان تساوی 2-2 منچسترسیتی مقابل وستهم (از اینجا ببینید.
روی هر دو گل دریافتی تیمش مقصر شناخته شد تا قهرمانی لیگ از آنچه تصور میشد برای سیتیزن ها دشوارتر به دست بیاید.
اکثر حملات کریستال پالاس از ارسال پاس های مستقیم به هدف ویلفرد زاها در کناره راست زمین آرسنال شکل می گرفت و مصدومیت مایکل اولیس باعث شد خرید جدید آرسنال کمتر در فاز دفاع به چالش کشیده شود. اما با این حال در اندک نفوذ های جردن آیو نیز میشد متوجه جای خالی زینچنکو شد و حضور گرانیت ژاکا تدبیر سرمربی اسپانیایی برای پوشش این فضای خالی بود.
نمودار شاخص موقعیت گل دو تیم نشان می دهد که علی رغم شروع خوب آرسنال و کارآیی بازی پرفشار 20 دقیقه ابتدایی ، دو تیم تقریبا با شاخص برابری دیدار را به پایان رساندند و فرصت سوزی های شاگردان پت ویرا در مقابل دروازه در کنارعملکرد لایق تحسین ویلیام سالیبا در قلب دفاعی توپچی ها ، عامل مهمی در شکست میزبان بود.
بایستی دید در هفته های آتی و تقابل با خط حمله های با کیفیت تر لیگ ، آرتتا چه تدابیری را برای بیشینه کردن کارآیی مدافعین کناری خود خواهد کرد. آیا مدافعین میانی و ژاکا ، وظیفه پوشش جای خالی زینچنکو را به عهده خواهند گرفت؟ آیا با به کار گیری کیران تیرنی در مقابل تیم های تهاجمی تر باعث نیمکت نشینی فولبک 25 ساله خواهد شد؟ تنها زمان به ما خواهد گفت.
“برگزاری جامجهانی قطر در زمستان و تداخل آن با برنامه همیشگی پریمیرلیگ، این فصل را نسبت به فصول دیگر کاملا متفاوت کرده است ولی یک چیز در این بین ثابت میماند، جنگ قهرمانی بین لیورپول و منچسترسیتی خواهد بود”. این بخشی از صحبت های شیرر در برنامه Match Of The Day درباره فصل آینده پریمیرلیگ بود.
کیارش غریبی، فوتبال لب – آلن شیرر اسطوره سال های دور نیوکسل و کارشناس شبکه تلویزیونی BBC، با حضور در برنامه Match Of The Day، نظرات خود درباره یکی از عجیبترین فصل های تاریخ پریمیرلیگ را به اشتراک گذاشت. وقتی از او درباره اختلاف به وجود آمده بین منچسترسیتی و لیورپول با باقی لیگ سوال شد پاسخ داد:
“وقتی به تیم هایی که پایین آنها هستند نگاه میکنم میبینم که تاتنهام و آرسنال پیشرفت بسیار زیادی داشته اند اما هنوز فکر نمیکنم در سطح به چالش کشیدن این دو باشگاه باشند. هنوز فاصله بزرگی میان این دو باشگاه و باقی تیم های لیگ وجود دارد و این فقط بخاطر سطح کیفی این دو تیم نیست بلکه ذهنیت و اشتیاق آنها برای رسیدن به موفقیت نیز نقش بزرگی را ایفا میکند.”
اما هنگامی که بحث به سمت رقابت میان این دو باشگاه سو گرفت، شیرر گفت:
سیتی قهرمان ۴ فصل از ۵ فصل اخیر فوتبال انگلستان است و میخواهد به سومین قهرمانی متوالی در لیگ برسد. کاری که تا به الان فقط یونایتد از عهده آن برآمده است. در آن طرف، لیورپول در فصل گذشته با وجود عملکرد های مستمر و درخشان خود، فقط موفق به کسب دو جام داخلی شد ولی همه ما میدانیم که واکنش آنها چگونه خواهد بود. فقط با نگاه کردن به بازی آنها در کامیونیتیشیلد در برابر سیتی و زبان بدنشان میتوان دید که آنها آماده جنگی دیگر هستند. در فصل گذشته فقط یک امتیاز تفاوت میان دو تیم را مشخص کرد. اگر من بخواهم قهرمان فصل آینده را پیشبینی کنم، به دلیل حضور هالند سیتی را انتخاب میکنم. آنها سال گذشته لیگ را بدون استفاده از یک مهاجم مرکزی بردند و حالا کسی را دارند که میتواند در هر فصل حداقل ۳۰ گل به ثمر برساند”.
با صحبت از هالند، حالا موضوع داغ دیگری روی میز بود. آیا او و داروین نونیز در تیم های جدید خود موفق خواهند بود؟ اما شیرر انگار از پاسخ خود به این سوال مطمئن بود. او جواب داد:
هالند یک موقعیت خوب را جلوی لیورپول از دست داد؛ خب که چی؟ همه مهاجمان برخی از موقعیت های خوب را خراب میکنند. به لطف کیفیت بالای بازیکنان سیتی، هالند قرار است فرصت های بسیاری در اختیار داشته باشد. یا در حضور هالند آنها سبکی کاملا متفاوت را امتحان میکنند یا هالند باید خود را با شرایط جدید سازگار کند. در هر دو صورت من مشکلی نمیبینم. اما طرفداران لیورپول نیز شاهد ترکیب جدیدی در خط حمله تیم مورد علاقه خود خواهند بود. با خروج سادیو مانه و خرید داروین نونیز از بنفیکا، من فکر نمیکنم که خط هجوم آنها کوچکترین افتی نسبت به فصل گذشته داشته باشد و بهنظر من یکی از دلایل اصلی آن تمدید قرارداد صلاح میباشد که برای آنها موفقیت بزرگی محسوب میشود. ما حتی میتوانیم محمد صلاح بهتری را در طول مسابقات شاهد باشیم و این برای تیم های دیگر لیگ مسئله ترسناکی خواهد بود”.
اما تیم های دیگر چه؟ سطح دیگر تیم های تاپ 6 چگونه خواهد بود؟ شیرر گفت:
” در میان تیم های تاپ 6، تاتنهام خط آتشی نزدیک به سطح لیورپول و سیتی دارد. سران تاتنهام به خوبی از کنته حمایت کردهاند و با تجربه و جاهطلبی او، من انتظار یک فصل خوب دیگر از اسپرز را میکشم. آرسنال نیز با خرید گابریل ژسوس قوای هجومی خود را افزایش داده است. با توجه به تجربه همکاری آرتتا و ژسوس در سیتی و اینکه ژسوس در آرسنال مرد اول خط آتش توپچیها خواهد بود من فکر میکنم آنها نیز ترکیب هجومی خطرناکی خواهند داشت.
“در حال حاضر چلسی آن مقدار از خطر هجومی که آرسنال و تاتنهام ارائه میدهند را در اختیار ندارد. آنها در فصل گذشته لوکاکو را با ۹۷ میلیون پوند جذب کردند که خرید موفقی از آب در نیامد. حالا لوکاکو به صورت قرضی چلسی را ترک کرده است و آنها استرلینگ را اضافه کرده اند که خرید خوبی برایشان میباشد. من هنوز فکر میکنم آنها به اندازه ۳ یا ۴ خرید از جنگ قهرمانی دور هستند و خرید مهاجم مرکزی قطعا یکی از آنهاست”.
و یونایتد نیاز به یک انقلاب اساسی دارد. امثال مارسیال خوب هستند اما کافی نه.
” منچستریونایتد نیز باید کار های زیادی را در این پنجره انجام دهد تا دوباره به یک مدعی تبدیل شود. یونایتد مربی ای جدید با ایدههایی جدید را به خدمت گرفته ولی اسکواد آنها باید تقویت شود وگرنه او مجبور میشود با بازیکنانی مانند آنتونی مارسیال کار بکند، بازیکنانی که در فصل گذشته گفته شد به اندازه کافی خوب نیستند. اما مشکل های دیگری نیز هست. وضعیت کریستیانو رونالدو تبدیل به یک موضوع مبهم و نامعلوم شده است و این شرایط را برای تنهاخ پیچیدهتر میکند. این فصل برای مارکوس رشفورد نیز فصل بسیار مهمی خواهد بود. پس از اتفاقات فصل گذشته حالا او باید باری دیگر خود را ثابت بکند”.
منچستریونایتد لیساندرو مارتینز از آژاکس را با قیمت ۵۵ میلیون یورو به خدمت گرفت. ملیپوش آرژانتینی میتواند در دفاع میانی، دفاع چپ و هافبک میانی بازی کند و آرسنال از جمله مشتریهای دیگر او بود.
ایلیا میری، فوتبال لب – لیساندرو مارتینز در ۱۸ ژانویه ۱۹۹۸ در شهر گالگوئه واقع در کشور آرژانتین متولد شد. وضع مالی خانواده آنها چندان مناسب نبود و لیساندرو حتی توانایی خرید کفش مناسب فوتبال هم نداشت. در محله منابع کافی وجود نداشت و او در کودکی بعضی از اوقات با شکم گرسنه و بدون خوردن غذا فوتبال بازی میکرد. روحیه جنگندگی و سختکوش بودنش را میتوان نشأت گرفته از همان دوران دانست.
با وجود تمام سختیها او از ۵ سالگی وارد فوتبال شد و به تیم اورکوئیزا پیوست و در رده های پایه به پیشرفتش ادامه داد تا در سال ۲۰۱۴ به تیم پایه نیوولز اولدبویز بپیوندد و بعد از گذشت ۳ سال به تیم بزرگسالان آنها راه یابد؛ بعد از آن، و به صورت قرضی به جاستیزیا رفت و از آنجا هم به باشگاه آژاکس منتقل شد.
مارتینز درباره شروع کارش در آژاکس :
چند هفته اول وحشتناک بود، جلسات تمرینی کاملاً متفاوت با آنچه در آرژانتین به آن عادت داشتم پیش رفت. شدت، کنترل، تسلط، پاسها و نگاه آنها به فوتبال متفاوت بود.
مارتینز وقتی فقط ۲۱ سال داشت وارد فوتبال اروپا شد؛ او درباره روند تطبیق خودش با آژاکس میگوید:
من بازیکنی هستم که دوست دارم توپ را در اختیار داشته باشم، اما وقتی سبک آنها را در آمستردام دیدم که با پاس های تکضرب چقدر سریع بازی میکنند من رو شگفتزده کردن موقع بود که فهمیدم چقدر سرعتم پایینه.
اما او در عرض چند ماه و بعد گذراندن یک پیشفصل خوب در آژاکس تبدیل به مهره اصلی تیم هلندی شد و توسط هواداران باشگاه به «قصاب» معروف شد. او در دفاع سبک تهاجمی و خشن دارد اما در مالکیت توپ کاملا باهوش و سنجیده عمل میکند.
در همان پنجره که دلیخت به یوونتوس پیوست، مارتنیز با ۷ میلیون یورو جانشین او شد. به نظر میرسید که او قرار است جانشین بلندمدت کاپیتان سابق آنها در قلب خط دفاعی باشد اما بعد از گذشت مدتی او مجبور شد که جای خالی دیونگ را در هافبک پر کند.
تنهاخ در آن زمان گفت:
ر ابتدای فصل ما به دنبال رهبری برای هافبک مرکزی بودیم. ما میدانستیم که مارتینز در هافبک مرکزی بازی کرده است، اما آیا او میتواند در سیستم آژاکس این کار را انجام دهد؟ ما او را در آنجا امتحان کردیم و چیزهای خوب و مثبتی دیدیم.
و این سندی بر هوش تاکتیکی و تطبیقپذیری مارتینز است که در محیطی جدید و ناآشنا و بدون هیچ تسلطی بر زبان انگلیسی و هلندی، او توانست خود را با احتمالاً سختترین نقش در تیم آژاکس، یعنی دیکته کردن بازی از ابتدای خط دفاعی تا انتهای خط میانی با ایجاد پلی بین دفاع و حمله وفق دهد.
بخشی از این پیشرفت مارتینز بخاطر استعداد ذاتی او بود اما اشتهای بیانتهای او برای پیشرفت به همان اندازه مهم بود. مارتینز ذاتاً اهل مطالعه بود پس تلاش کرد تا بازیکنان دیگری را که از دفاع به هافبک تغییر پست داده بودند تماشا کند و از آنها یاد بگیرد.
یکی از بازیکنانی که او درباره اش مطالعه کرد جاشوا کیمیچ از بایرن مونیخ بود که قبل از انتقال به خط میانی زیر نظر پپ گواردیولا، به عنوان یک دفاع راست شروع به کار کرد.
مارتینز درباره کیمیچ گفت:
وقتی او در خط میانی بازی می کند، آرامشی که دارد و نحوه بازیخوانی او را دوست دارم، یک بازیکن باید باهوش باشد، البته که باید اعتماد به نفس داشته باشد.
فصل بعد برای مارتینز چالش برانگیزتر بود، به طوری که تنهاخ در ابتدا ترجیح داد از رایان گراونبرخ در نقش هافبک و دیلی بلیند به عنوان مدافع میانی سمت چپ خود استفاده کند. لازمه بازگشت او از هافبک به مدافع میانی برعهده گرفتن مسئولیت دفاعی بیشتر بود. اما بازی در مناطق عقب باعث نشد که تاثیر او در بازیسازی آژاکس کمتر شود. در واقع، فصل گذشته، او میانگین پاسهای بیشتری در 90 دقیقه نسبت به سایر بازیکنان لیگ هلند داشت.
مارتینز مانند هموطنش روبرتو آیالا، ملیپوش سابق آرژانتین که با وجود جثه کوچکش به عنوان یکی از بهترین مدافعان میانی نسل خود شناخته میشود. او به طرز فوقالعادهای در هوا مستحکم است و جهشی شگفت انگیز دارد. فصل گذشته در آژاکس، او بیش از هر بازیکن دیگری با ضربه سر توپ را دور کرد(۲۹) و در ۷۹ مورد از ۱۱۲ دوئل هوایی خود پیروز شد. ضریب موفقیت او ۷۱ درصد بود و او را پس از هری مگوایر از منچستریونایتد در رده دوم قرار داد. او به دلیل بازیخوانی خوب و یارگیری مهاجمان و موقعیتیابی هوشمندانه برا انجام تکلها و توپگیریها مشهور است.
این ویژگیها، همراه با تاکتیک.پذیری و مهارت فنی، او را برای تیمهای لیگ برتر جذابتر میکند و حالا بعد سه سال همکاری، مارتینز به دیدار مجدد با سرمربی خود این بار در تئاتر رویاها میرود.
پس از ریخت و پاش های بارسلونا در پنجره نقل و انتقالاتی تابستان علامت سوالهایی راجع به وضعیت مالی این باشگاه ایجاد و همه چشمها روی متئو آلمانی است تا بهترین پاسخ برای مشکلات متعدد آبیاناریها ارائه کند.
کیارش غریبی، فوتبال لب – متئو آلمانی، مدیر ورزشی کارکشته اسپانیایی در ۱۹۹۰ رسما وارد حرفه مدیریت ورزشی شد. او کار خود را به عنوان دستیار مدیر ورزشی مایورکا آغاز کرد. پس از ۳ سال، در اول جولای ۱۹۹۳، آلمانی ترفیع بزرگی گرفت و به عنوان مدیر اجرایی مایورکا انتخاب شد.
از این نقطه بود که او توانست نامی برای خود در بکند. او به قدری موفق بود که در سال ۲۰۰۰ فلورنتینو پرز به او پیشنهاد کرد که جزئی از پروژه ورزشی رئال مادرید باشد و در مسیر رسیدن به افتخار، به کهکشانی ها کمک بکند. اما آلمانی این پیشنهاد را رد کرد و چند روز بعد به عنوان رئیس مایورکا انتصاب شد.
در طول ۵ سال ریاست بر امور مایورکا، آلمانی یکی از طلایی ترین دوران های باشگاه را برای آنها رقم زد. او موفق شد تا کوپا دل ری را برای قرمز و نارنجی ها به ارمغان بیاورد و از طریق انتقال بازیکنان، سود زیادی به باشگاه برساند. یکی از معروف ترین این انتقال ها، خرید ساموئل اتوئو به مبلغ ۷ میلیون یورو از رئال مادرید و فروش او با قیمت ۲۴ میلیون یورو به بارسلونا بود.
انتقالی که نقش بسیار زیادی در پررنگتر شدن رابطه لاپورتا و آلمانی داشت و یکی از دلایل حضور او در بارسلونا به شمار میرود. آلمانی سال ۲۰۰۵ از باشگاه جدا شد و این پایانی بود بر دوران طلائی او در مایورکا.
مدتی بود که خبری از آلمانی نبود تا ناگهان در سال ۲۰۱۷، خاویر تباس، رئیس وقت لالیگا، به پیتر لیم، مالک باشگاه والنسیا، پیشنهاد کرد تا آلمانی را استخدام کند. والسنیا در آن زمان اوضاع خوبی نداشت. آنها در میانه جدول حضور داشتند و از شرایط مدیریتی باشگاه مناسب نبود. سرانجام پس از یک ماه، آلمانی بالاخره شغل مدیریت ورزشی والنسیا را پذیرفت.
با ورود آلمانی به جمع خفاش ها، تغییرات بزرگی در مستایا ایجاد شد و طبق انتظار، آلمانی تصمیمات بزرگی برای باشگاه گرفت. او در ابتدا مارسلینیو را به عنوان سرمربی والنسیا انتخاب کرد.
در طی ۲ سال آینده با خرید بازیکنانی مانند نتو، جفری کوندوگبیا، فران تورس، مختار دیابی، دنیل واس و گونچالو گوئدس از او حمایت کرد تا او را تبدیل به موفقترین مربی والنسیا بعد از رافائل بنتیز کند. او پس از دو سال و نیم و موفقیت های روز افزون جمع خفاش ها را ترک کرد. والنسیا در دوران حضور او موفق به کسب کوپا دل ری شد و توانست به بالاترین سطح فوتبال باشگاهی بازگردد.
اما در زمستان ۲۰۲۱، تغییرات بزرگی در بندر بارسلون در حال انجام بود. پس از کنارهگیری بارتومئو و ریاست موقت بوسکتس بر امور باشگاه، حال نوبت لاپورتا بود تا دوباره سکان هدایت این کشتی را به دست بگیرد. او در یکی از اولین اقدامهای خود، دوست قدیمی و دیرینهش، متئو آلمانی را به عنوان مدیر ورزشی باشگاه انتصاب کرد.
آلمانی میدانست که آبیاناری ها منابع مالی کافی برای خرید بازیکن های کلاس جهانی را در دسترس ندارند. پس در اولین پنجره نقل و انتقالاتی فقط بر روی جذب بازیکنان آزاد و بدون قرارداد کار کرد و آنها را مجذوب پروژه بارسلونا کرد. مدیر موفق قصه ما نام هایی مانند ممفیس دیپای، سرخیو آگوئرو، اریک گارسیا و لوک دییونگ را جذب کرد. او در راستای بهتر شدن اوضاع مالی، عذر برخی از بازیکنان را نیز خواست.
آلمانی امرسون رویال را که در همان پنجره با ۱۴ میلیون یورو خریداری شده بود با ۲۵ میلیون یورو به تاتنهام غالب کرد.جونیور فیرپو را با ۱۵ میلیون یورو و تودیبو را با ۸ میلیون یورو به ترتیب به لیدزیونایتد و نیس فروخت. همچنین ترینکائو را به ولورهمپتون قرض داد و در مجموع ۶ میلیون از این انتقال برای باشگاه کسب درآمد کرد.
آلمانی پیانیچ را نیز به بشیکتاش فرستاد و آنها را راضی کرد تا ۵۰ درصد حقوق او را نیز پرداخت کنند. او همچنین خرید ۱۲۰ میلیون یورویی بارتومئو یعنی آنتوان گریزمان را به اتلتیکومادرید قرض داد و بند خرید اجباری ۴۰ میلیون یورویی را در قرارداد گنجاند.
برخلاف بقیه همکار ها، آلمانی پائیز و زمستان خلوتی نداشت. در اواسط فصل، مجبور شد تا رونالد کومان را به دلیل نتایج ضعیف اخراج کند و هافبک سال های طلائی این تیم، ژاوی هرناندز را از السد قطر به عنوان جانشین او به بارسا بیاورد. پس از این تغییر بزرگ روی نیمکت، زمستان سختی انتظار مدیر اسپانیایی را میکشید. ژاوی برای اجرای ایده های خود نیازمند بازیکنان متفاوتی بود و این درخواست با اوضاع اقتصادی بارسا در تضاد بود.
ولی آلمانی باز هم با راهحل جدیدی این مشکل را حل کرد. او اوبامیانگ و دنی آلوز را طی انتقال هایی آزاد به نیوکمپ آورد و آداما ترائوره را از ولورهمپتون قرض گرفت. البته آنها یک خرید بزرگ هم داشتند و ۵۵ میلیون یورو برای خرید فران تورس، وینگر ملیپوش منچسترسیتی خرج کردند.
اما کار آلمانی فقط به فعالیت های نقل و انتقالاتی محدود نمیشد. او بازیکنان لاماسیا را نیز زیر نظر داشت. برخی مانند الکس کویادو را از باشگاه بیرون میکرد و برخی مانند نیکو گونزالز و گاوی را به تیم اصلی میفرستاد.
متئو آلمانی همچنین موفق شد تا قرارداد گاوی و آرائوخو را در میان انبوهی از پیشنهادات وسوسهکننده تمدید کند و آنها را درون باشگاه نگه دارد. با وجود اوضاع درهم اقتصادی، تا به الان او در این تابستان هم بازیکنان باکیفیتی را وارد باشگاه کرده است.
آنها آندریاس کریستینسن و فرانک کسیه را طی انتقال هایی آزاد به نیوکمپ آوردند. پس از ۶ ماه کش و قوس، رافینیا را از لیدزیونایتد به خدمت گرفتند و اکنون در حال پایکوبی برای انتقال رابرت لواندوفسکی ستاره لهستانی دنیای فوتبال هستند.
بارسلونا کوتینیو و دنی آلوز را نیز به سمت درب های خروجی بدرقه کرد و به فرنکی دییونگ فشار میآورد تا پیشنهاد منچستریونایتد را بپذیرد و کمک مهمی به اوضاع اقتصادی این باشگاه بکند.
حال باید دید با وجود ریخت و پاشهای انجام شده در این پنجره، او میتواند بارسلونا را از منجلاب مشکلات بیرون بکشد یا بارسلونا به تاریخ میپیوندد؟
حامد مهرنیک – گگن پرسینگ (GegenPressing) در واقع نسخه آلمانی پرس شدید از جلو است. درواقع کسانی که با اصطلاحات فوتبالی آشنا هستند از روی معادل این واژه معنی آنرا میتوانند درک کنند. پرس شدید از جلو یا پرس سریع سبکی از بازی است که سالیان زیادی است در فوتبال مدرن استفاده میشود. اما میتوان ریشه آن را در خیلی سالهای قبل هم پیدا کرد.
در آن زمان بخاطر محدود بودن تعداد تیمها و لیگها این سبک از بازی محبوب نشد، و حتی در برخی از دورهها این روش کاملا منسوخ شد. اما امروزه این سبک از فوتبال میان بسیاری از مربیان سرشناس دنیا بسیار محبوب شده و ما تصمیم گرفتیم تا تاریخچه و چگونگی این سبک از بازی و همچنین خلق مجدد این سبک از بازی توسط بهترین مربیان دنیا رو بررسی کنیم.
پیشینه گگن پرسینگ
طرفداران عام فوتبال بر این باورند که این سبک توسط یورگن کلوپ، سرمربی آلمانی ابداع شده اما واقعیت داستان چیز دیگری است.
تیم ماینتس تحت سرمربیگری یورگن کلوپ در دهه ۲۰۰۰ میلادی شروع به استفاده از این سبک کرد و این مربی آلمانی، همین سبک فوتبال را به تیم بروسیا دورتموند برد و میتوان گفت مسلما دوران مربیگری او در دورتموند، این سبک از فوتبال را مجددا برای عموم آشکار کرد. اما او خالق این سبک از فوتبال نبود.
او در واقع این سبک از فوتبال را با توجه به پتانسیل تیمش تغییر داد تا مناسب آن تیم شود.
اصل این سبک در دهه ۱۹۶۰ میلادی در فوتبال انگلیس پدیدار شد و سپس به فوتبال هلند و آلمان هم گسترش یافت، جایی که تیم آژاکس هلند تحت سرمربیگری رینوس میشل، یک فوتبال با پرس بالا را با سبک توتال فوتبال هلند اجرا کرد.
تاثیر تیم میلان تحت سرمربیگری آریگو ساکی
اواخر دهه ۱۹۷۰ میلادی ایده گگن پرسینگ به ایتالیا رسید و توسط آریگو ساکی منسجمتر شد. در آن زمان کار برای تیم های علاقه مند به بازی مالکانه سخت شده بود و تیمهای ایتالیایی مشغول توسعه تاکتیک دفاع فشرده بودند و این سبک دفاع کردن، میانگین گل زده در هر بازی را به صورت چشم گیری به عدد ۱.۹ گل در هر بازی کاهش داده بود. واکنش تیم میلان با سرمربیگری آریگو ساکی به این مدل دفاع فشرده، یک پرس سنگین خصوصا در یک سوم دفاعی تیم حریف بود به نحوی که هر زمان توپ را از دست میدادند، بلافاصله تیم حریف را تحت فشار قرار میدادند.
ساکی متوجه شده بود اگر مالکیت توپ را با پرس در زمین حریف پس بگیرد، بهترین راه برای خلق موقعیت گل است زیرا این پرس را پیش از آنکه تیم حریف زمان برای ریکاوری داشته باشد انجام میدادند.
از آن زمان به بعد بسیاری از سرمربیهای فوتبال تلاش کردند این سیستم را به شیوه خود تغییر دهند که میتوان به لایپزیش تحت رهبری رالف راگنیک، دورتموند و لیورپول با سرمربیگری یورگن کلوپ و همچنین یولیان ناگلزمن در تیم های هافنهایم و لایپزیش اشاره کرد.
گگن پرسینگ، تیکی تاکا و توتال فوتبال
حالا باید تفاوت گگن پرسینگ و پرس کردن را بدانید، دانستن این موضوع یه شما کمک میکند تا تفاوت تیم هایی که سبک تیکی تاکا و توتال فوتبال بازی میکنند را از گگن پرسینگ تشخیص دهید. هر دو آنها در فاز دفاعی بسیار شبیه به هم هستند.
قسمت مهم و حیاتی برای موفقیت در این سه سبک زیر پرس کردن است:
توتال فوتبال
تیکی تاکا
گگن پرسینگ
پرس کردن در این قسمت اشاره به این نکته دارد اگر بازیکنی توپ را از دست داد بازیکنان هم تیمی بالافاصله تلاش میکنند تا مالکیت توپ را از آن خود کنند. زیرا باریکنان حریف درست پس از به دست آوردن مالکیت توپ در حالی که سعی در پایه ریزی حرکت بعدی خود دارند بسیار آسیب پذیر هستند.
در همان لحظه مهاجمان میتوانند با محاصره مدافعان حریف، توپ را باز پس گیری کنند. تفاوت این سه سبک در چگونگی بازی سازی و فاز تهاجمی هست.
الف. تیکی تاکا
سیستم این سبک از بازی بر پایه صبر و حوصله بنا شده، تعداد پاس های زیاد و حرکت آرام آرام به سمت جلو و برهم زدن تمرکز حریف از ارکان مهم تیکی تاکا است.
ب. توتال فوتبال
این سیستم نیز بر اساس صبوری بنا شده اما بر خلاف تیکی تاکا که تمرکز آن بر حرکت توپ است در توتال فوتبال تمرکز بر حرکت بازیکنان است.
ج. گگن پرسینگ
برخلاف دو سبک قبلی که پرس کردن بخشی از تاکتیک بازی بود، در گگن پرسینگ کل سیستم بر پایه پرس کردن بنا شده است.
در گگن پرسینگ تیم بسیار بالا بازی میکند و وقتی مالک توپ میشود بازیکنان میبایست ضرب آهنگ بازی را بالا نگه دارند تا سد دفاعی حریف را بشکنند و موقعیت گل ایجاد کنند. بازیکنان باید این کار را پیش از آنکه تیم حریف آرایش دفاعی خود را منظم کند انجام دهند.
گگن پرسینگ چگونه کار میکند؟
“گگن پرسینگ این امکان را به شما میدهد تا پس از باز پس گیری توپ، در نزدیک ترین نقطه به دروازه حریف باشید. تنها یک پاس برای خلق یک موقعیت عالی کافی است. هیچ بازیکن بازیسازی به خوبی گگن پرسینگ نمیتواند برای شما خلق موقعیت کند.”
اینها جملات بورگن کلوپ درباره گگن پرسینگ است. و کاملا میتوان میزان علاقه وی به این سبک را درک کرد. همچنین این جملات، ساده ترین روش برای پاسخ به سوال گگن پرسینگ چگونه کار میکند هستند.
در ادامه به بررسی لیورپول یورگن کلوپ در لیگ برتر انگلستان میپردازیم.
گگن پرسینگ توسط یورگن کلوپ
درحال حاضر لیورپول با سه مهاجم بازی میکند که دو نفر از آنان را وینگرها تشکیل میدهند: محمد صلاح و سادیو مانه که به عنوان مهاجم وسط هم ایفای نقش میکنند این بدین معنی است که میتوان آنها را در محوطه ۱۸ قدم نیز مشاهده کرد. فضاهای کناری که پس از اضافه شدن وینگر ها به باکس حریف خالی میشود، توسط فول بک ها پر میشود تا فشار حمله را چند برابر کنند. در همین لحظه هافبکها نیز محل خالی فول بک هارا پر میکنند تا مانع از ضد حمله تیم حریف شوند.
این یعنی تیم حداقل پنج بازیکن در یک سوم هجومی دارد و این برتری عددی، این اجازه را به تیم میدهد که پس از از دست دادن توپ، بتوانند بیشترین فشار را برای باز پس گیری توپ داشته باشند.
در سیستم گگن پرسینگ این تعدد نفرات برای ساخت مثلثهای مختلف جهت پرس کردن، تحت فشار قرار دادن حریف و همچنین کم کردن گزینههای پاس برای بازیکن صاحب توپ است تا بازیکن را مجبور به اشتباه کنند.
وقتی بازیکن حریف اشتباه کرد، مزیت این برتری عددی مجدد آشکار میشود زیرا سد دفاعی حریف را میشکند و میتوان به دروازه حریف با سرعت و اثربخشی بسیار زیادی حمله کرد. با این سیستم کلوپ، تیم در اکثر مواقع در مناطق کم ریسک اقدام به پرس حریف می@کند.
بعنوان مثال پرس در یک سوم هجومی یک پرس با ریسک پایین است زیرا اگر پرس شکست بخورد بازیکنان زمان لازم برای ریکاوری و تشکیل آرایش دفاعی را دارند بدون آنکه به حریف فرصت ضد حمله بدهند. اما پرس در مناطق پر ریسک به طور مثال در یک سوم دفاعی، به گونه ای است که اگر پرس شکست بخورد، احتمال خلق موقعیت گلزنی برای تیم حریف بسیار بالا میرود.
تیمهای موفق با سبک گگن پرسینگ
نزدیکترین گزینههایی که از سیستم گگن پرسینگ استفاده میکنند و میتوان به آنها اشاره کرد این سه تیم هستند:
شماره یک – لیورپول
موفق ترین تیم سالهای اخیر که از گگن پرسینگ استفاده میکند لیورپول یورگن کلوپ است. تیم او با این سیستم به موفقیتهای زیادی دست یافت. وقتی که مربی آلمانی به این باشگاه پیوست، تیم در ردههای میانی جدول به سر میبرد. چند سال بعد آنها سه بار به فینال لیگ قهرمانان صعود کردند و یک بار از آنها را پیروز شدند. آنها همچنین عنوان قهرمانی لیگ را کسب کردند. سوپر کاپ اروپا و همچنین جام باشگاه های جهان.
شماره دو – بروسیا دورتموند
این هم یک مثال دیگر از گگن پرسنیگ موفق به سرمربیگری یورگن کلوپ. مشابه دوران حضورش در لیورپول، در لیگی که کاملا تحت سلطه بایرن مونیخ است او شانس زیادی نداشت، با این وجود او توانست دبل قهرمانی لیگ را با گگن پرسینگ بدست بیاورد و به طور کاملا دردناکی دستش از رسیدن به جام در لیگ قهرمانان اروپا در بازی فینال کوتاه ماند.
شماره سه – بایرن مونیخ
کسب جام قهرمانی در لیگ آلمان برای بایرن مونیح موفقیت بزرگی محسوب نمیشود، اما کسب سه گانه با یوپ هاینکس این دوره را برای این تیم به یادماندنی کرد.
در فصل ۲۰۱۲/۲۰۱۳ بایرن مونیخ یوپ هاینکس توانست با سیستم گگن پرسینگ به عناوینی همچون قهرمانی بوندسلیگا، لیگ قهرمانان اروپا، سوپرکاپ آلمان، و جرمن کاپ دست یابد.
آنها توانستند از ۵۴ بازی آن فصل، ۴۶ بازی را با پیروزی پشت سر بگذارند.
گگن پرسینگ، عضو جدایی ناپذیر آینده فوتبال
نسبت دادن گگن پرسینگ به یک فرد خاص بسیار دشوار است. تقریبا میتوان با خیالی آسوده گفت تکامل پرس کردن باعث ظهور این سبک از بازی شده است اما تغییرات زیادی توسط مربیان مختلف بر این سبک اعمال شده است و بنظر میرسد یک سبک منحصر به فرد از گگن پرسینگ وجود ندارد.
اگر یک جمله را بخواهیم قاطعانه در باره گگن پرسینگ بگوییم، این است که تا هرجا که تاکتیک های مدرن فوتبال پیشرفت کنند، گگن پرسینگ یکی از کلیدیترین ارکانشان خواهد ماند.
فوتبال زنان همان سوژه داغ همیشگی برای خودنمایی مسئولان فدراسیون فوتبال است. همان فرصتی برای به صحنه آمدن مدیران فوتبالی و نمایش مدیریتی که می خواهند موفقیتهای زنان را به نام خود تمام کنند. داستانی با سناریوی همیشگی. سریالی تکراری که گاه بعضی از هنرپیشهها و عوامل آن عوض می شوند ولی تغییری در ماهیت آن رخ نمی دهد.
صعود تاریخی یا موج هیجانات زودگذر؟
اگر فوتبال زنان ایران را به مثابه یک کلیت نگاه کنیم از چند بخش تشکیل شده است. پرده اول: صعود تیم ملی فوتبال زنان به جام ملتهای آسیا. ابتدا حضور در یک تورنمنت دوستانه و کسب حداقل دو شکست و یک تساوی.
واکنش مدیران فدراسیون فوتبال: چیزی از ارزشهای زنان ما کم نمی شود. واکنش مربیان تیم: مصدوم داشتیم، بدون بازی تدارکاتی پا به تورنمت گذاشته بودیم، بعضی از بچهها اولین بار بود که در یک میدان رسمی بازی می کردند، تجربه نداشتیم ولی درسهای زیادی یاد گرفتیم. واکنش رسانهها: تاسف و افسوس و نقدی بی زهر و کمرنگی به مسئولان فدراسیون فوتبال که نه سیخ بسوزد نه کباب.
پرده دوم: مسابقات انتخابی برای صعود به جام ملتهای آسیا. برحسب یک اتفاق و شانسی صعود می کنیم. واکنش مسئولان فدراسیون فوتبال: شیرزنان ایران یک بار دیگر نشان دادند که لیاقت داشتن بهترینها را دارند، آنها نشان دادند که می توان از غیرممکن، ممکن ساخت. واکنش مربیان تیم: به لطف خدا و همت بچهها توانستیم رقبایی که سالها سابقه حضور در میادین بین المللی را دارند از پیش بر داریم. هدف ما رسیدن به جمع چهار تیم برتر آسیاست.
این بازیکنان فعل خواستن را صرف کردند و با استعداد و توانمندی که دارند برای اولین بار در تاریخ ورزش زنان حماسه ای به یادماندنی خلق کردند. واکنش رسانهها و خبرگزاریها: در حد یک خبر بسیار ساده، صفحات اینستاگرام و استوری تا چند روز، نشان دادن 15 ثانیه از مسابقه فوتبال زنان و تبریکهای متفاوت با ادبیات متفاوت به دختران آریایی ایران زمین، روزنامهها: مصاحبه تلفنی با بازیکنان با آبکی ترین سوالات ممکن و در نهایت تبریک کنفدراسیون فوتبال آسیا با یک طرح گرافیکی که در صفحه توئیتر یا اینستاگرامش منتشر میکند.
بعد از فروکش کردن این موج هیجانی چه اتفاقی میافتد؟ فوتبال زنان به امان خدا رها می شود نه خبری از اردوی تدارکاتی است نه بازیهای دوستانه. روزها می گذرند هیچ کدام از مسئولان فدراسیون فوتبال حتی به یاد ندارند که زنان هم فوتبال بازی میکنند. تمام توجه و هم و غم فدراسیون نشینان همچنان روی مدار فوتبال مردان و حاشیههای پوچ آن میچرخد.
تبلیغات رسانهای بیسابقه
پرده بعدی قبل از مسابقات است. راه اندازی یک جریان قوی رسانه ای برای تبلیغ و نمایش اهمیت به زنان. جشن خداحافظی برای تیم ملی فوتبال با پخش سرودهای حماسی، دعوت از پیشکسوتان فوتبال مردان بدون در نظر گرفتن پیشکسوتان ورزش زنان، پهن کردن سفره ای عریض و طویل، خنده و شوخی، سرودخوانی دسته جمعی همراه با خواننده وطنی و ترانه های ژانر وطنی اش، گرفتن بیش از هزاران عکس و سلفی و لایو اینستاگرام، دعوت از رسانههایی که تا به امروز حتی یک کلمه در نقد فدراسیون فوتبال ننوشتهاند و چه بهتر که آنها در مراسم خداحافظی تیم ملی فوتبال زنان باشند چون زرق و برق مراسم تصنعی اهمیت به فوتبال زنان به چشم و قلم آنها بیشتر میآید تا منتقدان. رونمایی از لباس تیم ملی که حتما انتقادات وسیعی هم به همراه دارد ولی باز هم کاربران شبکههای اجتماعی همچون سد محکمی سعی می کنند که نقدی محکم تر و اپوزیوسیون گونه ارائه دهند.
واکنش مسئولان فدراسیون مثل همیشه با این جملات همراه است که انشاالله به مرحله بعدی صعود می کنیم، زنان ما توانمندی های بسیاری دارند که در تمام عرصهها آن را نشان داده اند، مربیان تیم ملی خیلی کم و کمرنگ به نداشتن امکانات و اردوی تدارکاتی و بازیهای دوستانه اشاره می کنند ولی امید دارند که معجزه هم همراه تیم به تورنمنت اعزام شود به هر حال حیف است یک نمایش رسانه ای را با بیان مشکلات به کام مسئولان فدراسیون فوتبال تلخ کنند.
واکنش مردان فوتبالیست هم استوری عکس مراسم بدرقه و آرزوی موفقیت است. یکی دو رسانه کم رونق مرتبط به ورزش زنان هم سعی می کنند لینک های پخش بازیها را از شبکههای مختلف تلویزیونی کشورهای خارجی پیدا کنند تا علاقمندان به فوتبال زنان بتوانند بازیهایی را که تلویزیون باید نشان دهد ولی خودش را ملزم به باید نمیداند، ببینند. همه بازیکنان هم خوشحال هستند و فکر میکنند همین که تکنیک دارند یعنی کلید مشکلگشا در جیبشان است.
پایان فوتبال زنان تا اطلاع ثانوی!
شروع رقابت اصلی اولین مسابقه تیم ملی فوتبال زنان در جام ملتهای آسیا برابر هند میزبان بازیها با تساوی به پایان میرسد. برای جماعت اهل هیاهو بهترین فرصت برای پر کردن صفحات مجازی است. بازی دوم برابر چین است. کشور دوست و برادر با قدرت و اقتدار میزبانی رقابتهای ورزشی دنیا را یکی پس از دیگری از آن خود میکند، چون به خوبی فهمیدهاند که ورزش بهترین منبع درآمدزایی است. یک شکست قابل پیش بینی ولی نه با این نتیجه. هفت بر صفر. القای رسانه ای میگوید که با داشتن یک امتیاز برابر هند هنوز شانس داریم. از همان شانسهایی که روی کاغذ با استفاده از احتمالات، خودمان را امیدوار نگه میداریم.
مسئولان فدراسیون حرفی نمیزنند. چون حرفی ندارند بزنند. کار آنها برگزاری یک «شو» بود که انجام دادند. مربیان معتقدند که انتظاراتشان برآورده نشده ولی با دعای خیر مردم اگر برابر چین تایپه برنده شوند و در گروههای دیگر هم همه به نفع فوتبال زنان ایران بازی کنند، حماسه دوم هم رقم میخورد. خبر میرسد که کرونا به اردوی تیم ملی فوتبال زنان هند حمله کرده و طبق مقررات از گردونه رقابتها خارج شدهاند. یعنی همان یک امتیاز هم پرید. بازی سوم با چین تایپه است. دو روز از صعود تیم ملی فوتبال مردان به رقابتهای جام جهانی گذشته و کسی خدا را بنده نیست. از تیم ملی فوتبال زنان چه خبر؟ تقریبا هیچ.
روز بازی باز هم گزارشگران و مجریان رادیو از شنوندگان عزیز میخواهند که با انرژی مثبتی که میفرستند کمک کنند تا چین تایپه را شکست دهیم و همچنان با همان موج انرژی مثبت تیم های دیگر را هم وادار کنیم که به نفع ما بازی کنند. نیم ساعت از بازی گذشته، تیم سه بر صفر عقب است و گزارشگر رادیو که عمری یاد گرفته فقط بذر امید کاذب بکارد، اصرار دارد که هنوز فرصت برای جبران هست. او از قدرت تیم چین تایپه تعریف میکند که صاحب چندین عنوان ارزشمند آسیایی است و اردوهای خوبی برگزار کرده و با قدرت به این رقابتها آمده. یعنی شنونده محترم بدان که هوا حسابی پس است.
او از رقیب تعریف می کند ولی هرگز از یاد نمیبرد که به دلاوری و غیرت و همت و از جان مایه گذشتن و استعداد و توانمندی بازیکنان خودمان هم اشاره کند. ما که بازی را نمیبینیم ولی به نظر میرسد که تیم فوتبال زنان کشورمان هیچ برنامه ای ندارد و حداقل تلاشش این است که کمتر گل بخورد. ولی فوتبال هم اصل و اصول دارد. یک شکست پنج بر صفر که خبرگزاریها سعی میکنند خودشان را از این نتیجه شگفتزده نشان بدهند. در نشست خبری بعد از مسابقه همان داستان همیشگی. همان کلیتی که بر فوتبال ما حاکم است. مربیان میگویند که انتظارات ما برآورده نشد، تیم ما جوان است ولی آینده از آن ماست، ما تیم کم تجربه ای بودیم ولی امیدواریم با حمایتهایی که در آینده میشویم در ادامه مسیر پلههای ترقی را طی کنیم.
فوتبال زنان همین جا تمام میشود. تا دوباره نزدیک یک تورنمنت مهم همه به خوش و خروش بیفتند و سناریو از اول تکرار شود.
منچستریونایتد و اوله گونار سولشایر فصل گذشته را در رتبه دوم به پایان رساندند. او به دومین مربی در دوران پسافرگوسن تبدیل شد که توانست با شیاطین سرخ به مقام نایبقهرمانی لیگ برتر انگلستان برسد. گرچه تیم سولشایر به جز یک مقطع کوتاه از مدعیان قهرمانی نبود، اما همین عنوان نایبقهرمانی و رسیدن به فینال لیگ اروپا هواداران یونایتد را امیدوار کرد که شاید اضافه شدن دو یا سه بازیکن جدید در پنجره نقل و انتقالاتی تابستان آنها بتوانند بالاخره بعد از سالها به کورس قهرمانی لیگ بازگردند.
شاید خوشبینترین هوادار قرمزپوشان شهر منچستر هم تصور نمیکرد که در ایام کرونا، دو ستاره و یک فوقستاره را جذب کنند. رافائل واران، مدافعی که هواداران منچستر سالها حسرتش را میکشیدند با قراردادی معقول به این تیم پیوست. جیدون سانچو بالاخره پس از دو سال کش و قوس فراوان به ترکیب سولشایرر اضافه شد و در نهایت رویای چندین ساله یونایتدی ها به حقیقت بدل شد. کریستیانو رونالدو، یکی از بهترین بازیکنان دو دهه اخیر فوتبال اروپا با مبلغی ناچیز به تیم حالا ترمیم شده انگلیسی برگشت تا هواداران یونایتد به چیزی جز قهرمانی در فصل پیشرو رضایت ندهند.
بازگشت رونالدو به منچستر یونایتد
شروع فصل و نقاط عطف یونایتد بیثبات
شاگردان اوله در اولین بازی فصل با نتیجه قاطعانه پنج بر یک لیدز را شکست دادند تا هواداران یونایتد خیلی زود شروع به رویاپردازی کنند. هرچند نقاط ضعف این تیم خیلی زود در هفته دوم برای کارشناسان فوتبال روشن شد؛ زمانی که آنها از پس ساوتهمپتونی که با پرس و قدرت فیزیکی بالا بازی میکرد بر نیامدند و به یک امتیاز رضایت دادند. در هفتههای بعدی یونایتد توانست سه امتیاز بازیها را به دست آورد اما عملکرد این تیم نقاط ضعف بزرگی را در معرض نمایش قرار داد. این نقاط ضعف تکراری برخی هواداران منچستریونایتد را نگران کرد.
بازگشت رونالدو به تئاتر رویاها روزی رویایی را برای هواداران یونایتد ساخت، اما همین روز رویایی کار را برای ادامه فصل سختتر کرد؛ یک برتری پر گل برای شیاطین سرخ مقابل نیوکاسل و این نقطه اوج هیجان و انتظارات از تیم سولشایر بود. او هیچگاه همچین فشاری را برای نتیجه گرفتن بر روی خود احساس نکرده بود. برخلاف گذشته، اکنون او باید تک تک بازی ها را با پیروزی پشت هم می گذاشت اما درست در بازی بعدی، در اولین بازی لیگ قهرمانان اروپا شاگردان سولشایر سه امتیاز مهم را در برابر یانگ بویز سوئیس از دست دادند. شاید بتوان گفت بازی برابر یانگ بویز یک نقطه عطف در فصل منچستریونایتد قلمداد میشود؛ زیرا پس از این بازی دیگر به ندرت شاهد عملکردی خوب از شاگردان ذخیره طلایی فرگوسن بودیم.
ضعف در خط هافبک این تیم بسیار ملموس بود. هیچ یک از هافبک های یونایتد در کیفیت بالایی بازی نمیکردند و توپگیری و حفظ توپ به شدت دچار مشکل شد. اما این تمام ضعفهای یونایتد نبود؛ به این دلیل که هرگاه تحت فشار قرار میگرفتند به مشکل بر میخوردند. این مشکلات تاکتیکی و بعضا تکنیکی هر بازی در حال تکرار بود و نگرانی هواداران یونایتد رفته رفته بیشتر میشد. مربی نروژی که همیشه در سخت ترین شرایط و دشوار ترین موقعیت ها راه حلی پیدا می کرد و سربلند از مشکلات خارج میشد این بار به سدی برخورد کرد که شکستنش کار آسانی نبود.
باخت منچستر یونایتد به یانگ بویز سوئیس و آغاز روند بد برای اوله
ستارههای ناکارآمد، ترکیب آشفته و مربی منفعل
یونایتد بازیها را تقریبا با ترکیب ثابت و اکثرا با زوج مکتامینی و فرد در مرکز میدان شروع میکرد و این را میتوان نقطه آغاز انتقادات از سرمربی نروژی تلقی کرد. هواداران یونایتد از انفعال مربی خود خسته شده بودند و نتایج اصلا در حد و اندازههای تیمی که میخواهد برای قهرمانی بجنگد نبود. رافائل واران مدافعی که این فصل به یونایتد اضافه شده بود اکثر بازیها را به دلیل مصدومیت از دست داد و از طرفی دیگر جیدون سانچو خرید گران قیمت اوله، به هیچ عنوان انتظار هواداران منچستر یونایتد را براورده نکرد.
آرون ونبیساکا که در تابستان با مشکلاتی مواجه شده بود عملکرد باثباتی نداشت و لوک شاو، یکی از بهترین مدافعان کناری فصل گذشته فوتبال اروپا، به همان لوک شاو قبل از اوجش تبدیل شده بود. هری مگوایر هیچ شباهتی به مدافعی که میشناختیم نداشت و عملکرد فردی و گروهی یونایتد با تصوراتی که هواداران داشتند همخوانی نداشت.
باخت سنگین یونایتد به لیورپول
شب کابوسوار اولدترافورد
اما با وجود تمامی ضعفها و مشکلات، اکثریت هواداران منچستریونایتد همچنان از اوله گونار سولشایر، زننده گل قهرمانی منچستریونایتد در فینال ۹۹، حمایت میکردند. این حمایت اما در شکست چهار بر دو خارج از خانه مقابل لسترسیتی تا حدودی شکسته شد. اندک هواداری مانده بود که به آینده این تیم با مربی نروژی و شاگرد سابق سرالکس فرگوسن امیدوار باشد. در بازی بعدی منچستریونایتد در چمپیونز لیگ به مصاف آتالانتا رفت. در حالی که نیمه اول با برتری دو بر صفر به سود این تیم ایتالیایی به پایان رسید، شیاطین سرخ توانستند با یک کامبک رویایی بازی را برگردانند و نشان دهند که همچنان رگه هایی از روحیه پیروزی در این تیم وجود دارد.
بازی بعد اما آنها با سد بزرگ مواجه شدند؛ شاید بزرگترین چالش یونایتد در این فصل. آنها در الدترافورد به مصاف لیورپول رقیب سنتی خود رفتند و در کمال شگفتی با نتیجه پنج بر صفر از مهمترین رقیب خود شکست خوردند. از نظر بسیاری از هواداران، این شکست نقطه پایان اوله در منچستریونایتد تلقی می شد اما مدیران این تیم چنین اعتقادی نداشتند. در حالی که مربیهای بزرگ و نامداری منتظر پیشنهاد تاجرین آمریکایی بودند، منچستریونایتد با ترکیبی متفاوت و دفاعی سه نفره به مصاف تاتنهام، تیم بحرانزده نونو اسپریتو رفت و توانست این تیم را در لندن شکست دهد. این نتیجه اخراج مربی تاتنهام را رقم زد. مسئولان تاتنهام خیلی زود به سراغ آنتونیو کنته، اصلیترین کاندیدای جایگزینی سولشایر رفتند و با پیوستن این مربی ایتالیایی به اسپرز، پرونده اخراج سولشایر تا حدودی بسته شد.
پیوستن آنتونیو کنته به تاتنهام و ابقای اوله
مشت آخر از پپ و رانیری
اما حتی برتری با سه گل برابر تاتنهام هم نتوانست ورق را برای یونایتد برگرداند. آن ها پس از یک تساوی ناامید کننده با گل دقایق پایانی رونالدو برابر آتالانتا به مصاف منچسترسیتی رفتند و با عملکردی تحقیرآمیز دربی منچستر را نیز بدون به ثمر رساندن گلی به پایان رساندند. شاگردان گواردیولا با عملکردی مسلط و قاطعانه سه امتیاز را در الدترافورد به دست آوردند، سه امتیازی که شاید بتوان آن را راحتترین سه امتیاز این فصل منچسترسیتی نامید.
پس از شکست در برابر منچسترسیتی دیگر اندک هوادار سرخپوشی در منچستر مانده بود که همچنان به مربی دوستداشتنی و کمحاشیه ایمان داشته باشد. اما حتی شکست در دربی هم باعث اخراج او نشد. تیم به تعطیلات ملی رفت و امیدهایی وجود داشت که پس از از سرگیری بازیها یونایتد با روحیه و سیستمی جدید بتواند مسیر درست خود را پیدا کند اما آنها در اولین بازی پس از فیفادی در نتیجهای عجیب و باورنکردنی با دریافت چهار گل از واتفورد کلودیو رانیری، یکی از اصلیترین شانسهای سقوط این فصل لیگ شکست خوردند.
این پایان حدود سه سال حضور اوله گونار سولشایر در منچستریونایتد بود. او از این تیم جدا شد و مایکل کریک، دستیار او به عنوان مربی موقت سکان هدایت تیم را در دست گرفت. کریک توانست با 2 پیروزی برابر ویارئال و آرسنال و تساوی ارزشمند برابر چلسی یادگار خوبی از خود به جای بگذارد تا اینکه در نهایت تکلیف نیمکت شیاطین سرخ مشخص شد.
آینده یونایتد در دستان رانگنیک
شروعی دوباره، به امید خانهتکانی اساسی
رالف رانگنیک، تئوریسین آلمانی به عنوان سرمربی منچستریونایتد انتخاب شد با این برنامه که در انتهای فصل سرمربی جدیدی مشخص شود و او به سمتی مدیریتی برسد. هیجان و امید به الدترافورد برگشت زیرا هواداران منچستریونایتد بالاخره احساس کردند که مدیران این باشگاه تصمیمی منطقی و بلندمدت را اتخاذ کرده و شاید رالف رانگنیک همان شخصی باشد که بتواند با برنامهریزی درست، سبکی تهاجمی و نگاهی بلندمدت با تکیه بر بازیکنان جوان میراث سرالکس فرگوسن را بازیابی کند.
رانگنیک از ابتدای کار در یونایتد، با تغییر رویه تمرین ها سعی کرده در یونایتد انقلابی تاکتیکی ایجاد کند که این روند با سرعت کندی پیش میرود و این مربی از ابتدا توسط رسانهها و کارشناسان مورد هجمه است. باید دید آیا در انتهای فصل یونایتد موفق به کسب سهمیه چمپیونزلیگ خواهد شد یا روند بازسازی تیم با تاخیر مواجه خواهد شد.