محمدرضا حسینخانی، فوتبال لب – آلن هانسن، مدافع بسیار ماهر و مستحکم، سنگ بنای تیم رویایی لیورپول که در طول دهه هشتاد به شکوه جامهای داخلی و اروپایی رسید.
آلن در کلاکماننشر، شهری در اسکاتلند متولد شد، استعداد فوتبالی خود را سریع به عنوان یک جوان به عموم نشان داد.
علاقه او به گلف او را بین دو انتخاب مردد کرد، در نهایت با رد پیشنهاد قرارداد گلف حرفهای از هیبرنیان تصمیم خود را گرفت. او در نهایت به برادرش جان، در پارتیک تیسل اسکاتلند پیوست و در فصل دوم خود در سن نوزده سالگی به تیم اول رسید.
درخشش در جوانی و پیشنهاد مربی بزرگ به پیزلی
هانسن جوان چشمها را در استادیوم فیرهیل به خود معطوف کرد و باشگاه به کمک او به دسته اول لیگ اسکاتلند صعود کرد.
مدافع جوانِ اسکاتلندی توسط جاک استاین سرمربی سلتیک به باب پیزلی پیشنهاد داده شد.
در نهایت لیورپول در سال ۱۹۷۷ با پرداخت رقمِ رکوردشکن ۱۱۰ هزار پوندی یک اتفاق بیسابقه در نقل و انتقالات آنهم برای یک مدافع پرداخت کرد و هانسن راهی آنفیلد شد.
آلن هانسن در اولین فصل خود تعداد بازیهای کمی در لیگ داخلی انجام داد ولی همکاری او با فیل تامپسونِ بزرگ در دفاع از عنوان قهرمانی اروپا با شکست دادن کلوب بروژ در فینال به پایان رسید.
از ترکیب اصلی تا کاپیتانی
اسکاتلندی جوان جایگاه خود را در تیم در سال بعد تثبیت کرد و به عنوان بخشی از ارکان اصلی قهرمانی لیورپول در فصل ۱۹۷۸/۷۹ به عنوان مدافع میانی ۱۶ گل به ثمر رساند.
املین هیوز کاپیتان بلند مدت و بازیکن افسانهای لیورپول در تابستان از تیم جدا شد و بازوبند کاپیتانی به هانسن ۲۲ ساله رسید.
شیوه بازی پیزلی به گونهای بود که همیشه یک مدافع پا به توپ که توپ را از دفاع خارج کند، کم داشت. آلن هانسن کامل کننده اسکواد باب بود؛ مهمتر از هر بازیکن دیگری در تیم.
استواری در حفظ توپ و بازی بدون توپ او، همچنین قدرت بازیخوانی بالای او زبانزد شده بود، اعتماد به نفس و قدرت قلبیای که او به تیم میداد، باعث شد لیورپول یکی از بهترین دورانهای خودش را سپری کند.
آلن هانسن، مردِ فاتحان دربی
در کنار تامپسون او مجدد در سال ۱۹۸۰ عنوان قهرمانی لیگ داخلی انگلیس را کسب کردند. همچنین زمانی که لیورپول همزمان به جام داخلی و اروپایی دست یافت حضور داشت. او در ادامه دورانش در تیم با مارک لارنسون زوج دفاعی قرمزها را تشکیل داد.
آنها باهم سرخها را به کسب دو لیگ متوالی رساندند و جام اروپا را در سال ۱۹۸۴/۸۵ به افتخارات تیم اضافه کردند. هواداران لیورپول گویی در آسمان قرار داشتند و قرار بود فینال جام حذفی را با رقیب همشهری خود اورتون برگزار کنند. کاپیتان با نتیجه ۷-۲ اورتون را از پیش رو برداشت و جام را بالای سر برد.
پس از آن دیدار به او لقب مرد فاتحان دربی را دادند.
آلنِ بزرگ در جام جهانی ۱۹۸۶ مکزیک به تیم ملی اسکاتلند دعوت نشد اما شخصیت کلیدی او دو سال بعد بازهم لیورپول را به قلهی انگلستان رساند، قهرمانی در سال ۱۹۸۸.
آلن هانسن و ششصدمین بازی او در لیورپول
آلن هانسن، یکی از بهترین مدافعین ادوار فوتبال
مشکلات مداوم زانو سهم هانسن را در فصل ۱۹۸۸/۸۹ محدود کرد، اما او در انتهای فصل در یک دیدار نهایی حذفی بازهم برابر اورتون لیورپول را به قهرمانی رساند تا تیم را به پایان دهه هدایت کند.
در آن فصل لیورپول به یک قهرمانی لیگ دیگر (هشتمینِ هانسن) رسید،تا به عنوان یک رکورد فردی در زمان خودش یک کارنامه قوی برای یکی از بزرگترین مدافعین مدرن تاریخ باشد.
هانسن در ۱۴ سال حضورش در آنفیلد ۶۲۰ بازی انجام داد و در دوران طلایی لیورپول ۲۳ جام کسب کرد.
پس از بازنشستگی در سال ۱۹۹۱، آلن در “اسکای” و بعدتر در “بیبیسی” به عنوان کارشناس فعالیت کرد. همچنین او به یکی از مهمترین مقامات فوتبال در اسکاتلند منصوب گردید.
امیررضا همایون; فوتبال لب- در گذشته به ورزش و المپیک تابستانی تنها به چشم یک تورنمنت ورزشی نگاه میشد که هیچ سود آوری ای برای جامعه نداشت. اما امروزه این اتفاق برعکس است. برای نهاد ها و کشورهای برگزار کننده یک تورنمنت ورزشی ابتدا تامین اقتصاد آن. یعنی بازگشت حداقلی سرمایه هزینه شده برای ساخت اماکن ورزشی در اولویت قرار می گیرد. امروز نگاهی به آمار و ارقام بازی های المپیک تابستانی توکیو می اندازیم . همچنین آن را با اقتصاد جام جهانی فوتبال که یکی از پردر آمد ترین رویداد های ورزشی در سراسر جهان است،می اندازیم. معیار مقایسه در این مطلب بازی های تابستانی توکیو با جام جهانی قطر که پائیز 2022 برگزار شد،خواهد بود.
دولت ها و نهاد های برگزار کننده یک تورنمنت که در اینجا کمیته بین الملی المپیک (IOC) و فدراسیون جهانی فوتبال (FIFA ) است. چند راه برای در آمد زایی از تورنمنت برگزار شده دارند.
تبلیغات
امروزه تبلیغات یکی از روش های نوین درآمد زایی در تورنمنت های ورزشی و یا فرهنگی در سراسر جهان است. طبعا وقتی اسم جام جهانی و یا المپیک تابستانی به میان آید بسیاری از کمپانی های بزرگ جهان برای اینکه نامشان در این رویداد بزرگ که میلیون ها بیننده دارد،دیده شود،هرکاری انجام می دهند. البته باید گفت تبلیغات در بازی های المپیک تابستانی نقش کمتری را نسبت به بازی های جام جهانی بازی می کند. تویوتا یکی از برند های خودروسازی مشهور ژاپن برای بازی های 2020 رباط خودرویی ها را ساخت که نامش را بر سر زبان ها انداخت. یا اینکه این شرکت ژاپنی تاکسی هایی را برای انتقال ورزشکاران و خبرنگاران به مرکز خبری،دهکده و سالن های برگزاری ساخت. البته باید گفت به مثال هایی که در بالا خواندید تبلیغات غیر مستقیم میگویند.
حق پخش تلویزیونی
حق پخش تلوزیونی در تورنمت های بزرگ یکی از ارکان اصلی است. آنچه به واسطه شیوع گشترده کووید 19 در جهان نقش اول بازی های 2020 بود، چراکه ژاپن به علت کووید 19 درآمد زایی از گردشگران را از دست داد. با این حال حق پخش برای ژاپن در المپیک توکیو 1.76 میلیارد دلار سود به همراه داشت. آمار بزرگی که از ضرر این کشور و مخاطراتی که مردم این کشور در زمان برگزاری بازی های توکیو تحمل کرده اند،بسیار ناچیز بود.
هزینه های ثانویه
هر تورنمنت هزینه های غیر پیش بینی شده با خودش دارد. به طور مثال برای بازی های توکیو زمانی که کمیته برگزاری بودجه مسابقات را تدوین کرد خبری از کرونا در سطح جهان نبود اما زمان برگزاری دولت ژاپن مجبور به استفاده از کیت های تشخیص کووید 19 شد. آنچه هزینه های زیادی را به این کشور تحمیل کرد. بهتر است بگوییم شاید اگر این هزینه ها نبود سرزمین آفتاب تابان هیچ گاه تا این اندازه دچار ضرر از المپیک و پار المپیک 2020 توکیو نمی شد.
مقایسه هزینه های کمیته بین الملی المپیک تابستانی برای توکیو 2020 و ریو 2016
علاوه بر هزینه هایی که کشورها برای دستیابی به میزبانی المپیک میکنند، کمیته بین الملی المپیک هم برای جابجایی ورزشکاران و کشورها به بازی های تابستانی و زمستانی هزینه هایی را دارد. این مبلغ برای بازی های تابستانی توکیو 1892 میلیارد دلار امریکا است. در صورتی که این رقم برای المپیک 2016 ریو دوژانیرو برزیل تنها 1 میلیارد پنجاه و سه میلیون دلار بوده است. البته بیشتر شدن هزینه ها در توکیو نسبت به ریو یکی از دلایل اصلی افزایش بودجه کمیته بین الملی المپیک برای بازی 2020 است.
جام جهانی و المپیک تابستانی
بی تردید مقایسه رقابت های المپیک و جام جهانی کار درستی نخواهد بود. چراکه تفاوت برگزاری این دو رویداد بزرگ کار را برای مقایسه در این باره سخت می کند. جام جهانی تنها یک رشته را شامل میشود اما المپیک تابستانی چندین رشته را در بر خواهد گرفت. با این وجود اما برای دانستن این موضوع که سود کدام یک بیشتر است باید این اتفاق را رقم بزنیم. البته باید گفت فیفا و جام جهانی تحت امرش هیچ گاه درگیر اتفاقی همچون کرونا و یا تهدید های ترروریستی نشده اند. بنابراین بسیاری از هزینه های ثانویه که در المپیک 2020 برای ویروس کرونا و در ریو 2016 برای مقابله با تهدید های تروریستی. آن زمان و مقابله با ویروس زیکا بوده است را نداشت. به همین دلیل تفاوت های بسیاری را را می توان بین دو المپیک تابستانی گذشته و جام جهانی 2022 که در قطر برگزار شد را قائل گشت.
شرکای تجاری فیفا
اسپانسرینگ بزرگ و ملموس یکی از اتفاقات ویژه فیفا و جام جهانی نسبت به کمیته بین الملی المپیک و بازی ها است. البته باید گفت IOC هم شرکای گسترده تجاری خودش را دارد اما آنها به اندازه فیفا در زمان برگزاری رقابت ها مملموس نیستند. به طور مثال در جام های جهانی گذشته از 2010 آفریقای جنوبی به این سو خطوط هوایی دولتی قطر،مک دونالد و کوکا کولا سه شریک اصلی فیفا برای برگزاری جام جهانی در هر رده های سنی هستند.
البته بسیاری از شرکت ها با پرداخت هزینه تنها برای تبلیغ در یک دوره از مسابقات به جمع شرکای تجاری فیفا می آیند و پس از آن هم می روند. فیفا از جام جهانی قطر در مجموع 6314 میلیون دلار سود کرد. آنچه باعث شد قطر 2022 تبدیل به سود آور ترین دوره جام جهانی در تاریخ شود. بنابراین سود جام جهانی قطر با المپیک توکیو غیر قابل مقایسه خواهد بود. البته باید به این نکته توجه داشت که المپیک حق اسپانسرینگ ملموس ندارد. دوره قبل بازی های تابستانی هم که معیار مقایسه ما در این مطلب است، در شرایط غیر عادی (شیوع ویروس کرونا) برگزار شد و برهمین اساس کمیته بین الملی المپیک و کشور میزبان بسیاری از درآمد ها مانند بلیت فروشی و گردشگری را از دست دادند.
به همین خاطر به نظر می آید مقایسه درآمد بازی های پاریس که مرداد امسال در پایتخت فرانسه برگزار می شود. به دلیل داشتن شرایط یکسان نسبت به قطر 2022 نگاه واضح تری را به ما در این زمینه می دهد. با این وجود اما توکیو 2020 و قطر 2022 دو تورنمنتی که بودند که هر دو شرایط خاصی را به نهاد های برگزار کننده تحمیل کرده اند. بنابراین این دو رویداد ورزشی مسیر برگزاری تورنمنت ها در سالیان آتی را به کلی تغییر می دهد.
عسل رضائی-فوتبال لب،لب خط ایستاده بود. با یکی از همان کفشهای جردن همیشگیاش که کنار نیمکت آبیها خودنمایی میکند. دوازده سال است که سکان هدایت شیرهایلندن را بر عهده گرفته است و اما هایز تا امروز شش بار مدال طلایی سوپرلیگ زنان انگلیس در قامت را به گردن خود آویخته است. با جذبه و پر ابهت. طوری که یاغیترین ها را هم سرکوب میکند.همانطور که در تمام این سال که کنترلشان کرده است و با کمک خالصانه ار چه که در چنته داشته اند اسطوره چلسی شده است.
اما هایز ایستاده کنار خط در استادیم اسمفوردبریج
امای کوچک تا نیمکت شیرهای لندن
اما کارول هایز اُ.بی.ای متولد ۱۸ اکتبر ۱۹۷۶ در کامدن لندن است.همانجایی که اولین بار پا به توپ شدفقط کمی بعد از رفع ممنوعیت حضور زنان در مستطیل سبز.امای کوچک دوید و پاس داد و آنقدر شوت زد تا بالاخره به جمع یکی از بزرگها پیوست. آکادمی آرسنال بین سالهای ۱۹۸۸ تا ۱۹۹۶ خانهاش بود. تا بالاخره بدشانسی گریبانش را گرفت. در یک حادثه اسکی مچ پایش خورد شد و دیگر به او امان برای دویدن نداد. همان سال برای تکمیل آموزش آکادمیک خود به بندر لیورپول رفت. سه مدرک دانشگاهی متنوع گرفت دست آخر از هیچکدام بهره نبرد. مربی تیم دانشگاه شد و همانجا هوش فوتبالی اش را بار دیگر عیان ساخت. در سال ۱۹۹۹ به کریستال پالاس پیوست و جوانان آن تیم را تربیت کرد.
حرفه ای شدن
سال ۲۰۰۲ که رسید اقیانوس اطلس را دور زد و به نیویورک رفت و سرمربی تیم لانگ آیلند شد. تیم را با قهرمانی لیگ شمال شرق ایالات متحده ترک کرد و در همان حوالی در تیم لونا کالج مشغول به کار شد. سال ۲۰۰۶ به خانه بازگشت.به تیم پیراهنهای سرخ و سفید. کنار ویک اکرز ایستاد و فوتوفن کوزهگری را آموخت دو سال بعد لندن را ترک کرد و یه شیکاگو رفت. یادگاری های کوچکی با خود به ایالات متحده برد. چهارگانه اروپایی که در فصل اول حضورش به عنوان کمکمربی به ارمغان اورده بود و سه گانه ای که در اخرین روز ها به آن چنگ زده بود.
چلسی.خانه ابدی
در شیکاگو رد استارز خیلی دوام نیاورد و سال ۲۰۱۰ به نیویورک فلش رفت و در آخر با قهرمانی در لیگ ملی زنان آمریکا به لندن بازگشت. تا سال ۲۰۱۲ در باغ خانوادگیاش کار کرد و در نهایت دوباره بازگشت.بازگشت به لندن اما نه اینبار به شمال شهر. عنوان سرمربیگری چلسی نه چندان خوب آن سال را پذیرفت و رقیب توپچی ها شد.
اما هایز هنگام تمدید قرارداد خود با چلسی
در سه فصل اول حضور خود در چلسی حتی با عدم دست یابی با قهرمانی سوپرلیگ یا حذفی و یا لیگ کاپ جایگاه خود را در تیم مستحکم کرد و از تیم معمولی چلسی تیمی که در سایه قهرمان حرکت میکند ساخت. سال ۲۰۱۵ قهرمان لیگ شد. با جوانانی که بعد ها اسطوره شدند.هدویگ لیندال را در درون دروازه گذاشت و دیواری بلند از جنس رهبری میلی برایت روبهرویش ساخت. ماریا بانوشیچ،جما دیویسون و نیام فلاهی کمربند میلنی شدند و جی سو یون بار تهاجمی را بر دوش کشید تا در پایان فصل قهرمانی را بدست آورند. فصل بعد با اختلاف اندک نسبت به سیتی دوم شد.لیگ بهاری را با قهرمانی پشت سر گذاشت اما در فصل ۲۰۱۸/۲۰۱۹ حتی با رومانا باخمن،ارین کاتبرت،مرن میلده و … نتوانست حریف هلندیهای آرسنال بشود و روی سکو دومی ایستاد.
رویا
فصل ۲۰۱۹/۲۰۲۰ آغاز یک رویا پردازی بزرگ بود. شروعی برای یک خواسته دست یافتنی. سم کر،مگدالینا اریکسن،گورو ریتن،میلی برایت،ارین کاتبرت، پرنیله هاردر و … خواب قهرمانی در لیگ قهرمانان اروپا را دیده بودند و هایز هر آنچه در ذهنش میگذشت را پیاده میساخت تا دوباره دستانش جام ظریف قهرمانی اروپا را لمس کند.در همان فصل قهرمانی مقتدرانه سوپرلیگ انها را مصمم تر کرد و زمانی که در انتهای لیگ بعدی قهرمان شده بودند در یک قدمی تحقق رویا بودند. چند روز بعد آن لحظه فرا رسید. لحظه فینال اما به جای کاپیتان مگدالینا اریکسن دستان اسپانیایی های بارسلونا جام را بالای سر برده بود. چهار گل دریافت کرده بودند اما هایز در پایان شب قول داد تا بدون این جام با آبیها خداحافظی نکند.
هایز در آخرین جلسه تمرینی یکی از بازی های لیگ قهرمانان اروپا
بدرود خانه من
لب خط ایستاده بود. با یکی از همان کفشهای جردن همیشگیاش که کنار نیمکت آبیها خودنمایی میکند. دوازده سال است که سکان هدایت شیرهایلندن را بر عهده گرفته است و تا امروز شش بار مدال طلایی سوپرلیگ زنان انگلیس در قامت را به گردن خود آویخته است. با جذبه و پر ابهت. اما این آخرین فرصت است.آخرین فرصت برا حقیقی سازی آن خوابها. پایان فصل ۲۰۲۳/۲۰۲۴،پایان او و چلسی نیز خواهد بود.اما همیشه میگفت اگرچه متولد انگلیس هستم اما قطعا در ایالات متحده ساخته شدهام. درانتهای فصل بر روی نیمکت یانکی خواهد نشست اما یادش نرفته که باید در روز خداحافظی شوم،به جام نقره ای اروپا بنگرد و سپس سخن پایانی را آغاز کند. همه منتظر آن لحظه هستند منتظر تحقق آن رویای بزرگ.
اما هایز پس قهرمانی برای چهارمین سال متوالی در فصل ۲۰۲۲/۲۰۲۳
پ.ن:اما هایز با ۶ قهرمانی سوپرلیگ ،۵ قهرمانی جام حذفی(FA Cup)، ۲ لیگ کاپ و ۱ سوپرکاپ میان سرمربیان تاریخ WSL رکورد دار است. عنوان مربی سال فیفا در سال ۲۰۲۰ و مربی سال سوپرلیگ انگلیس برای ۵ بار برای اوست. وی نیز در صف اسطوره های چلسی و عضوی از تالار مشاهیر سوپرلیگ قرار است و عنوان افسر والامقام امپراتوری بریتانیا را یدک میکشد.
در دهه های اخیر یکی از پست های فوتبال که تغییراتی زیادی را داشته است وینگر بوده است.وینگر ها نقش زیادی در فوتبال دارند.
محمدرضا حیدری;فوتبال لب- رایان گیگز افسانه ای 3 دهه به عنوان یک وینگر کلاسیک چپ پا در منچستریونایتد سرالکس فرگوسن خدمت کرد. در سال های اخیر پست وینگر در فوتبال دچار تغییر مداوم است. وینگر های کلاسیک اما رفته رفته از تاکتیک ها کنار رفته اند.
وینگر اسپانیایی
زمانی که ژسوس ناواس رهبر سویا برای ششمین قهرمانی در لیگ اروپا شد، حس نوستالژی وجود داشت. وینگری که اساساً روی همان جناح پای مورد علاقهاش عمل میکرد. از کناره ها به سمت محوطه جریمه حرکت میکرد. هدف اصلی آن به عنوان یک وینگر رساندن توپ با مهاجم یا تمام کننده تیم بود.
ناواس به دلیل اینکه یکی از نمونههای نادر وینگر ارتدکس یا مدرسه قدیمی (old school) بود شهرت زیادی داشت. اما حتی او در نهایت مجبور شد خود را تطبیق دهد و خود را به عنوان یک مدافع راست در فوتبال مورد استفاده قرار دهد.
این سوال پیش میآید که چرا وینگر ارتدوکس به عنوان یک مفهوم تاکتیکی منسوخ شد؟ فوتبال آنطور که ما می شناسیم، یک چرخه کامل را طی کرده است. بسیاری از تاکتیکهای قدیمی دوباره ظاهر شدهاند، و بسیاری از تاکتیکهای معتبر سیستمهای مدرسه قدیمی را بازسازی کردهاند تا بتوانند بازی مدرنی را که پیش روی ما میبینیم ایجاد کنند آیا احتمال این وجود دارد که وینگر یک بار دیگر ضروری شود؟
442 خطی سرالکس فرگوسن
شاید آخرین تیم بزرگی که از وینگر های ارتدوکس خیره کننده استفاده کرد، منچستریونایتد تحت هدایت سرالکس فرگوسن بود. در حالی که رایان گیگز از مدتها پیش نماینده هنر وینگر ارتدوکس بود، شاید تنها نسخه 2006 منچستریونایتد و نسخه 1994 بود که توانستند به طور همزمان در هر دو جناح وینگر های ارتدوکس داشتند. رونالدو جوان و آندری کانچلسکیس شایستگی گیگز را نشان دادند.
این طرفین دو خط مستقیم 4 نفره با تاکید بر گسترش هر چه بیشتر بازی انجام دادند. وظیفه این وینگرها بود که یک سانتر عالی را ارسال کنند که سپس توسط مهاجم برای ضربه زدن به توپ یا تلاش های هوایی روبرو شود. رونالدو جوان نیز خودش را وارد محوطه میکرد و گلزنی میکرد، اما این یک دستورالعمل تاکتیکی نبود. بیشتر از آن بود که او نتوانست درخشش محض خود را فقط در جناحین اجرا کند و احساس می کرد مجبور است خودش هم به سمت گلزنی برود.
شهرت توتال فوتبال
تاثیر 4-3-3 الهام گرفته از آژاکس بر همه تیم های مدرن غیرقابل انکار است و به ویژه این تاکتیک هلندی است که شکل مدرن تری از وینگر را به ما میدهد. در 4-3-3، استفاده از یک مهاجم وسط به تیم اجازه می دهد تا با بازگرداندن مهاجم دوم به خط هافبک، به مالکیت بیشتری دست یابد، بنابراین ایجاد مثلث های پاس آسان تر می شود.
اما یک اشکال بالقوه بزرگ وجود داشت. اگر وینگرهای ارتدکس توپ را به داخل محوطه جریمه عبور می دادند، تنها یک مهاجم انفرادی در انتهای مسیر توپ وجود داشت و تعداد مدافعین از تعداد او بیشتر بود. نه تنها توسط مدافعان میانی، بلکه با پوشش دفاع کناری در تیرک دورتر. این بدان معنی بود که تمام مالکیت اساسا بیهوده بود.
تغییر در وینگر ارتدکس
بنابراین به منظور استفاده مثبت از این مالکیت، آژاکس وینگرها را به عنوان مهاجمان در حمایت از مهاجم نوک مستقر می کند. در حالی که تمرکز اصلی یکسان بود. با توجه به موقعیت خود، مهاجمان بیرونی نزدیکتر به دروازه بازی میکردند و این منجر به افزایش سانترها میشد که به ضربههای آسان ختم میشد.
اینورتد وینگر
این نیاز فزاینده به گل در موقعیتهای “فوروارد دور از دروازه” در نهایت منجر به ایجاد و برتری وینگرهای وارونه (اینورتد)شد. بازیکنانی که میتوانستند از کانالهای نیمهفضای چپ/راست وارد شوند و با پای مورد علاقهشان شوت بزنند. به نفع آنهایی که مانند فیگو بازی در هر دو جناح را تجربه کردند. وینگر وارونه به ویژه با ظهور رونالدینیو، آرین روبن و مسی برجسته شد.
این سه بازیکن به حدی بر بازی مدرن تأثیر گذاشتند که اکنون بازی با وینگرهای وارونه عادی شده است. همچنین باید به کریستیانو رونالدو که این وظیفه را بر عهده گرفت تا از یک وینگر سمت راست ارتدکس به یکی از بهترین وینگر وارونه های تمام دوران تبدیل شود.
با ظهور وینگر وارونه، مسئولیت اکنون به عهده دفاع افتاد که از کناره ها نفوذ کند. یک عارضه جانبی سودمند این بود که تیم ها اکنون بهترین های هر دو جهان را داشتند. افزایش خطر گلزنی، با سه مهاجم که میتوانند وارد محوطه شوند و گل بزنند، در عین حال از طریق حمایت بازیکنان کناری.با وجود طیف وسیع تری از امکانات هجومی که اکنون در اختیار دارند، آیا واقعاً فرصتی برای وینگر ارتدوکس وجود داشت که از خاکستر بلند شود؟
بازگشتی از آینده
بازی مدرن همچنان در حال تکامل است، اما اخیراً ما متوجه بازگشت انواع سیستم های قدیمی شدیم. البته با تغییر، برخی از مجموعههای تاکتیکی داستانهای موفقیت خود را بیان میکنند. وینگر مدرن ممکن است چندان شبیه به کلاسیک نباشد، اما نشانه هایی از احیای آن وجود دارد.
در قهرمانی سویا در لیگ اروپا، از نظر تاکتیکی شاهد هر دو طرف بازی بودیم. تیم لوپتگی یک بازی بسیار انعطاف پذیر 1-4-1-4 3-3-4 با یک وینگر بیرونی لوکاس اوکامپوس و یک وینگر وارونه سوسو بازی کرد.
چیزی به همان اندازه کلیدی برای احیای بایرن مونیخ تحت هدایت هانسی فلیک بوده است. او از وینگر ارتدکس گنابری در سمت راست و دیویس دفاع کناری هجومی مدرن با پریسیچ/کومان وینگرهای وارونه در سیستم 4-2-3-1 مورد علاقه خود استفاده کرد که در بعضی مواقع شکست ناپذیر به نظر می رسید. او از آن زمان لروی سانه را به دست آورد. مسلماً بهترین بازیکن ارتدکسس در این بازی مدرن. من سیتی به عنوان یک جایگزین تاکتیکی برای رویکرد وینگر معکوس سانه را از دست داد.
شکیب معصومی، فوتبال لب– چند هفته پیش، در گیر و دار جدایی کلوپ و استخدام مدیرورزشی جدید برا فصل آینده لیورپول، خبر بازگشت مایکل ادواردز در نقشی جدید به طور رسمی از سمت باشگاه اعلام شد.
مایکل ادواردز که پیش از جدایی از لیورپول به عنوان مدیر ورزشی این باشگاه فعالیت میکرد، خریدهای موفقی همچون محمد صلاح، اندی رابرتسون، بابی فیرمینو و … داشت که همگی با قیمتی مناسب و کارایی بسیار بالا جذب تیم شدند. همچنین ادواردز در فروش بازیکنان مازاد تیم و آکادمی نظیر سولانکه، بروستر و هری ویلسون بسیار موفق عمل کرده بود. اما بزرگترین کار او استخدام یورگن کلوپ به عنوان سرمربی بود!
بازگشت به لیورپول
با اعلام خبر جدایی یورگن کلوپ در پایان فصل، گروه اف اس جی فورا برای بازگرداندن مایکل ادواردز دست به کار شد. مایکل ادواردز که پیش از این پیشنهاد باشگاههایی نظیر رئال مادرید، چلسی و منچستر یونایتد را رد کرده بود، صراحتا به مدیران و مالکان لیورپول اعلام کرد که قصد فعالیت به عنوان مدیر ورزشی را ندارد.
اف اس جی که پیشتر خبر جدایی بیلی هوگان از لیورپول و فعالیت او به عنوان مدیر اجرایی جدید گروه ورزشی فنوی را اعلام کرده بود، مذاکرات خود را با ادواردز جهت استخدام او به عنوان مدیر اجرایی باشگاه (CEO) آغاز کرد. در نهایت ادواردز و لیورپول به داستان یکدیگر بازگشتند تا با توجه به سابقه مثبت ادواردز، امیدهای زیادی برای دوران پسا کلوپ در لیورپول وجود داشته باشد.
ادواردز به محض انتصاب به عنوان مدیر اجرایی باشگاه در مصاحبه با وبسایت رسمی گفت:
یکی از اصلی ترین عوامل در تصمیم من، مدیریت و نظارت بر یک باشگاه دوم برای رشد مالی و فوتبالی آنها بود. من معتقدم که در شرایط فعلی این کار لازم و ضروری خواهد بود.
با این مصاحبه، لیورپول رسما اعلام کرد که به دنبال خرید یک باشگاه دوم در فوتبال خواهد بود. اف اس جی پیش از این در ورزش های فوتبال، بیسبال و هاکی سرمایه گذاری های موفقی داشته اما در هیچ رشته ای سابقه مدیریت و مالکیت بیش از یک باشگاه را ندارد.
پروسه انتخاب باشگاه دوم لیورپول
خرید باشگاه دوم ممکن است چیزی گذرا برای طرفداران لیورپول باشد اما ادواردز و اف اس جی، نگاهی بلند مدت به این قضیه دارند. آنها قصد دارند وارد مسیری شوند که پیش از آن منچستر سیتی و چلسی آن را طی کرده اند.
مایک گوردون در ایمیلی به کارمندان باشگاه گفته:
ما به دنبال کمک به تقویت باشگاه در بلند مدت هستیم.
در حال حاضر اف اس جی مشغول جستجوی باشگاهی مناسب برای خرید است، در حالی که پیش از این فقط آنها مالک لیورپول در فوتبال بودند. برخی گمانهزنیها خبر از خرید یکی از باشگاههای برزیلی میدادند، اما ظاهرا آنها به دنبال شرایطی پایدار برای سرمایه گذاری هستند.
بر اساس تحقیقات انجام شده توسط European football’s governing در سال 2023، 230 باشگاه در سراسر جهان که جزو پروژههای چند باشگاهی حساب میشوند، این درحالی است که تعداد این باشگاهها در سال 2012 کمتر از 40 باشگاه بود. طبق این تحقیقات، 13 باشگاه از 105 باشگاه لیگهای برتر اروپا، در یک پروژه چند باشگاهی حاضر هستند. اکثر این پروژهها توسط مدیران و مالکان آمریکایی اداره می شود.
الگوی کار پروژه لیورپول
اف اس جی که از سال 2010 مالکیت لیورپول را در اختیار دارد، برای اعمال این سیستم الگوهایی در اختیار دارد. به عنوان مثال مالکان چلسی سال گذشته باشگاه فرانسوی استراسبورگ را برای پروژهای مشابه خریداری کردند.
خرید استراسبورگ، کاری منطقی از جانب مدیران چلسی بود. آنها هم اکنون میتوانند ستارهها و استعدادهای جوان را بدون درگیری با قانون برگزیت و قوانین کار بریتانیا برای رشد به فرانسه بفرستند.
یک باشگاه زیرمجموعه اروپایی برای باشگاههای انگلیسی، فرصت رشد و پرورش بهتر استعدادهای بین المللی را در اختیار آنها قرار میدهد. به عنوان مثال جوان برزیلی مستعد چلسی، آندری سانتوس، که از واسکو دوگاما در ژانویه 2023 خریداری شد و هم اکنون در استراسبورگ بازی میکند.
مالکیت چند باشگاهی به شما اجازه مانور بیشتر در بازار را میدهد. باشگاهها میتوانند استعدادها را کشف کنند و پرورش دهند. این قضیه زیر نظر یوفا ممکن است کمی سخت به نظر آید. به گفته مسئول تحقیقات، آندریا تراورسو این مسئله یک ریسک بزرگ با پتانسیل بالا است.
سایمون فن کرخوفن، کسی که پیشنهاد خرید یک باشگاه بلژیکی به سیتی گروپ را داد، میگوید:
چیزی که امروزه باشگاهها به دنبال آن هستند، دادن شانس بازی با زمان مناسب به استعدادهای جوان در سطحی حرفهای است. اگر ما به پرتغال و بلژیک نگاه کنیم، تعداد زیادی بازیکن با استعداد و جوان میبینیم که به لیگ برتر، لالیگا و بوندسلیگا منتقل خواهند شد.
یک مسئله دیگر در پرورش استعدادها، این است که پرتغال مارکت بازیکنان برزیلی را در اختیار دارد. این مسئله بسیار برای پروژههای چندباشگاهی جذاب خواهد بود. آنها میتوانند از طریق باشگاههای پرتغالی، بازیکنانی که پاسپورت اروپا ندارند را وارد فوتبال اروپا کنند.
موفق ترین الگو
گروه ورزشی سیتی گروپ(CFG)، واقع در ابوظبی، مالکیت باشگاه های زیادی را در اختیار دارد. منچسترسیتی(انگلیس)، خیرونا(اسپانیا)، پالرمو(ایتالیا)، ترویس(فرانسه)، لومل(بلژیک) تنها چند باشگاه از باشگاههای سیتی گروپ هستند. آنها از سال 2017 شکل جدیدی از مالکیت چندباشگاهی را اجرا میکنند.
بیشتر باشگاه های لیگ برتری دامنه کاری کوچکتری نسبت به CFG دارند. آنها در صورت داشتن زیر مجموعه نهایتا روی یک یا دو باشگاه کار میکنند.
خیرونا فصل خوبی را در لالیگا سپری کرده با این حال، باشگاههای لیگ برتری توجه بیشتری به فرانسه و بلژیک دارند. احتمال میرود با توجه به جذب پدرو مارکز، مسئول سابق پروژه چندباشگاهی سیتی گروپ و مدیر ورزشی موفق فعلی بنفیکا، توسط لیورپول برای تابستان آتی، قرمزهای مرسی ساید، نیم نگاهی به سمت پرتغال داشته باشند. طبق آمار، هم اکنون 16 باشگاه پرتغالی بخشی از پروژههای چند باشگاهی اروپا هستند که 9 تا از آنها در سطح اول پرتغال حضور دارند. پدرو مارکز به واسطه کار در سیتی گروپ آشنایی کاملی با پروژه چند باشگاهی دارد.
نمونههای مشابه
استون ویلا یکی از باشگاههایی است که با پرتغالیها همکاری میکند. آنها 13 ماه پیش ویتوریا را خریداری کردند. چیزی که آنها را برای حضور همزمان در رقابتهای یوفا دچار مشکل میکند اما همچنان این یک قدم رو به جلو برای گروه ورزشی V sport میباشد.
پاریسنژرمن نیز 29 درصد مالکیت براگا را در اختیار دارد. مالکان قطری با سرمایه گذاری در پرتغال به دنبال پیشبرد اهداف خود هستند. این در حالی است که آیدان اُفر از برقراری ارتباط بین اتلتیکو مادرید و فامیلیکائو اطمینان دارد. همچنین استرویل تحت مالکیت دیوید بلیتز، مالک کریستال پالاس، است.
به گفته گاردنر:
پرتغال یک انتخاب عالی برای لیورپول خواهد بود. استون ویلا یک باشگاه آنجا خریده و استعدادها را پرورش میدهد. چلسی نیز در دیگر گزینه پیش روی قرمزها، فرانسه، فعال است. برای شخص من پرتغال و فرانسه بهترین هدف ها خواهد بود.
در آنجا اشتیاق زیادی در مارکت بین باشگاه ها وجود دارد. تاد بولی نیز در پرتغال به دنبال خرید باشگاه است. بعضی موارد در آن اطراف دیوانهوار است. با این حال لیورپول به دنبال باشگاهی مناسب برای خود خواهد بود.
برنامه اف اس جی برای باشگاه دوم لیورپول
به نظر میرسد که پرتغال، فرانسه و بلژیک مقاصد مورد علاقه سرمایه گذاران آمریکایی لیورپول برای آغاز ماجراجویی در اروپاست. مسئله بعدی در خرید باشگاه دوم، سطح آن است.
به نظر نمیآید بزرگترین باشگاه های لیگهای داخلی علاقهای به قرار گرفتن در زیر سایه سایر باشگاههای داشته باشند. این اطمینان در آنها وجود دارد که هرگز قرار نیست از پرایم بازیکن استفاده کنند.
فن کرخوفن توضیح میدهد:
زمانی که من در بلژیک به دنبال باشگاهی برای سیتی گروپ بودم، دلیل استقبال لومل از این پروژه، فن بیس کوچک و محدود آن ها بود. شاید در هر بازی 800 تا 1000 تماشاگر برای بازی های لومل در استادیوم حاضر میشدند. یک شهر کوچک بدون باشگاهی که بازیکنان بتوانند از آن خارج شوند! این برای سیتی گروپ بسیار حائز اهمیت بود.
همین مورد می تواند راهنمای لیورپول نیز باشد. آنها باید به دنبال باشگاهی حرفهای اما کوچک باشند. جایی که طرفداران آن محدود باشند. من تا به حال ندیدهام که طرفداران تیمی از آمدن یه باشگاه مادر استقبال کنند. روش موفقیت در این امر، در سابقه سیتی گروپ موجود است. در تیمهای کوچکی مثل خیرونا، طرفداران از عملکردی در حد متوسط ذوق زده خواهند بود که این بسیار برای تیمهای زیرمجموعه مناسب است.
اگر من به جای لیورپول بودم، به دنبال باشگاهی با پتانسیل زیاد، شرایط حضور در رقابتهای اروپایی و فن بیس کوچک میگشتم. جایی که نیاز نباشد هر سال برای حضور در اروپا رقابت کنم.
طبق اخبار اف اس جی در هر صورت از مسائلی که ثبات شرکت و لیورپول را بهم بزند دوری خواهد کرد، فارغ از حاشیه سودی که این امر میتواند به جای بگذارد. آنها به دنبال یک سرمایه گذاری برای رشد فوتبالی لیورپول و رشد مالی گروه سرمایه گذاری خواهند بود.
فن کرخوفن افزود:
این یک ریسک بزرگ برای باشگاه خواهد بود. نگاهی به لومل بیاندازید، این باشگاه تفاوت زیادی با گذشته خود دارد.
آنها در سطح خود موفقیتهایی کسب کردهاند. منفرد را به توئنته با 4 میلیون یورو فروختند و وینی سوزا با 12 میلیون به شفیلد یونایتد منتقل شد، رقمی بزرگتر از کل گردش مالی تاریخ باشگاه. همه این تغییرات اثر مثبت سیتی گروپ به حساب می آید. آیا مالکان آمریکایی چلسی موفق به خلق تغییری بزرگتر از ابعاد استراسبورگ در تابستان گذشته شدند؟
در مقابل گارند معتقد است:
همه چیز در استراسبورگ با ثبات است. شما میتوانید ببینید چه چیزی بین چلسی و استراسبورگ در حال وقوع است! آنها توسط طرفداران خود شبیه به دو باشگاه همسطح زیر فشار هستند.
از سمتی، ممکن است اعتقاد داشته باشید که استراسبورگ برای خرید به عنوان زیر مجموعه بیش از حد بزرگ است، اما از سمت دیگر آنها باشگاهی هستند که با حضور در اروپا سطح مناسبی دارند. این باشگاهی است که شما علاقه دارید بازیکنان جوانتان را در آنجا بازی دهید. البته که این مسئله میتواند مشکلاتی به بار بیاورد.
باشگاههای لیگ برتری از این باشگاهها برای رشد بازیکنان خود استفاده میکنند، با این حال، چشم خود را به روی سود مالی کار نبسته اند.
به طور کلی خرید باشگاه دوم و شروع پروژه چند باشگاهی، کاری بزرگ از سوی اف اس جی خواهد بود که در کنار رشد فوتبالی باشگاهها، درآمد مالی بیشتر برای مالکان و سهامداران خود را در پی خواهد داشت.
برای شنیدن تحلیلهای صوتی هفتگی در پادکست فوتبال لب، از این لینک به ما گوش کنید!
شکیب معصومی، فوتبال لب– هاروی الیوت، بازیکن 20 ساله لیورپول، از زمان پیوستن به این باشگاه همواره یکی از بازیکنان ثابت تیمش بوده، با این حال نشانی از علاقه فنبیس به او وجود ندارد؛ بلکه اکثریت طرفداران لیورپول در نقاط مختلف جهان خواهان جدایی او هستند!
الیوت به عنوان بازیکنی چندپسته همواره در خدمت تیم بوده و استانداردها را دارا بوده است. تنها دلیل عدم محبوبیب الیوت چشم نواز نبودن سبک بازی اوست.
کریر هاروی الیوت
هاروی الیوت از روز های آغازین فوتبال خود در کودکی، مورد توجه تیمهای مختلف بوده. چلسی، در زمانی که الیوت فقط 11 سال داشت، قصد داشت او را جذب کند. اما ترس از عدم رشد کافی وینگر مستعد، آنها را از این کار باز داشت.
پدر او، اسکات الیوت، یکی از افراد موثر در کریر او بوده. کسی که در مکالمهای با خود هاروی، مشکل جسمانی او را برایش شرح داده. به گفته اسکات، آنها با هم برنامهای تنظیم کردند تا قدرت و توان بدنی هاروی افزایش یابد و بتواند در تست تیمهای بزرگ قبول شود.
الیوت پس از بازهای بسیار کوتاه در کویین پارک رنجرز به آکادمی فولام پیوست و به قدری خوش درخشید که در حالی که فقط 15 سال و 174 روز سن داشت اولین بازی خود را در رده بزرگسالان در لیگ برتر با لباس فولام انجام داد.
انتقال به لیورپول
الیوت پس انجام چند بازی برای فولام به لیورپول پیوست. او در اولین فصل خود در لیورپول با اینکه فقط 16 سال سن داشت و میتوانست برای تیم زیر 19 سال و زیر 17 سال بازی کند، اما عضوی از تیم زیر 21 سال بود. در همان یک فصل هاروی نشان داد که سطحی بالاتر از سایر بازیکنان رده پایه دارد. در نتیجه به مدت یک فصل و قرضی به باشگاه بلکبرن در چمپیونشیپ منتقل شد. الیوت 17 ساله در چمپیونشیپ، در یک باشگاه میان جدولی رکورد بیشترین تعداد خلق موقعیت در آن فصل را به نام خود ثبت کرد.
پس از یک فصل فوق العاده در بلکبرن، الیوت به لیورپول بازگشت و با تصمیم یورگن کلوپ شانه به شانه تیم اصلی در تمرینات شرکت کرد و تا به الان جایگاه خود را در تیم تثبیت کرده. به دلیل حضور صلاح و مانه در پست وینگر، و عدم وجود پست 10 در تاکتیک کلوپ، الیوت به پست 8 منتقل شد و در رولهایی مانند باکس تو باکس، انکرمن، رجیستا و متزالا ایفای نقش کرده است.
وضعیت فعلی هاروی الیوت در لیورپول
الیوت هیچگاه به اندازهای که حقش بوده تقدیر نشده. او چشم نوازی توانایی جسمانی سوبوسلای، جنگدگی اندو، کلاس بازی الکسیس مک آلیستر را ندارد. اما الیوت، مجموعهای کامل از همه این ویژگی به دور از چشم نوازی است. او مهرهای ارزشمند و بیجانشین در تاکتیک لیورپول است، بی آنکه کسی متوجه آن شود.
الیوت نشان داده که یک بازیکن همه کاره است. او در غیاب محمد صلاح از هافبک وسط به وینگر راست منتقل شد، توصیفی جز آرام حین مالکیت و اگرسیو زمان بازپس گیری توپ درباره الیوت وجود ندارد. الیوت در این فصل 3 گل و 7 پاس در تمامی رقابت ها ثبت کرده. بر اساس پاس گل مورد انتظار ثبت در جریان بازی، الیوت خلاقترین بازیکن لیورپول بوده.
با توجه به توانایی تکنیکی او، عجیب نیست که الیوت بیش از هربازیکن دیگری در لیورپول، موفق شده در زون 14 توپ را برای تیم حفظ کند و به چرخش درآورد. همچنین در بین بازیکنان هجومی لیورپول، زیر پرس حریف هیچ بازیکنی بهتر از الیوت کار نکرده! 79 درصد دقت پاس، 64 درصد دوئل موفق، 53 درصد دریبل موفق و ارسال 27 پاس پراگرسیو آمار الیوت در زمانی است که زیر فشار حریف صاحب توپ بوده.
آندرریتدتر از آندرریتد
یکی از دلایلی که از الیوت به اندازه کافی قدردانی نمی شود، این است که افراد فراموش میکنند این بازیکن چندسال سن دارد. آنها از الیوت 20 ساله توقعی را دارند که از بازیکنان 24 یا 25 ساله دارند. بازیکنانی که تجربه بازی و شرایط فیزیکی بسیار بهتری نسبت به الیوت دارند و در 20 سالگی به هیچ عنوان توانایی عرض اندام مانند الیوت را نداشتند.
مدتهاست که کسی به رشد الیوت توجهی ندارد. این روزها رسانهها از بازی خوب کوانسا و بردلی و سایر بازیکنان جوان تیتر میزنند و با الیوت مانند یک بازیکن بزرگسال رفتار میشود. الیوت 3 ماه از کوانسا جوانتر و فقط 3 ماه از بردلی بزرگتر است.
در بازی FAcup مقابل ساوتهمپتون همه توجهها به سمت جیدن دنس و لوییس کوماس بود. فارغ از اینکه الیوت بیشترین خلق موقعیت (5بار) و بیشترین ریکاوری توپ (8بار) را در زمین داشت.
ورود به 21 سالگی
الیوت چهارشنبه بعدی تولد 21 سالگی خود را جشن خواهد گرفت. 107 بازی رسمی برای تیم بزرگسالان لیورپول پیش از 21 سالگی! ماه قبل اون به چهارمین بازیکن جوانی تبدیل شد که به رکورد 100 بازی برای باشگاه میرسد. فقط رحیم استرلینگ، مایکل اوون، و رابی فاولر از او جلوتر هستند.
الیوت در حالی موفق به ثبت 100 بازی برای لیورپول شده که یک فصل کامل را به طور قرضی در بلکبرن گذراند و پس از مصدومیت برابر لیدز یونایتد 5 ماه از فوتبال دور بود.
بازی برای تیم ملی
او از اکنون مشتاق بازی برای تیم ملی انگلیس است. خبرهایی مبنی بر دعوت از هاروی الیوت در فیفادی بعدی وجود دارد. هرچند احتمالا او نمیتواند بخشی از برنامههای ساوتگیت در یورو 2024 باشد. با شناختی که از ساوتگیت وجود دارد، هیچکدام از جوانان انگلیسی اعم از کوبی ماینو و الیوت و کول پالمر شانسی برای تاثیر گذاری در یورو نخواهند داشت.
الیوت در پیروزی 5-1 مقابل تیم زیر 21 سال آذربایجان، دو گل برای انگلستان به ثمر رساند. همچنین در طول پیروزی 7-0 مقابل لوگزامبورگ این بازیکن جوان 2 پاس گل نیز به نام خود ثبت کرد.
هاروی الیوت هم اکنون بهترین گلزن و بهترین خلق کننده موقعیت در رقابتهای انتخابی قهرمانی زیر 21 سال اروپاست. او همچنین آمار شگفت انگیز 9.4 پراگرسیو پاس و 77 درصد دوئل موفق در این رقابتها به ثبت رسانده! چیزی که مشخص است، سطح بالاتر از سن اوست.
در یک نتیجه گیری کلی، میتوان گفت که هواداران از سالهای قبل نام الیوت را شنیدهاند و از او توقع بازی در سطح فودن، رشفورد، گریلیش و امثالهم دارند. درحالی که الیوت هنوز حتی برای بازی در لیگ برتر نیازی به رجیستر ندارد! از همین رو میتوان الیوت را یکی از آندرریتدترین بازیکنان لیگ نامید.
منبع: اتلتیک
برای شنیدن تحلیلهای صوتی هفتگی در پادکست فوتبال لب، از این لینک به ما گوش کنید!
یوسف جوانشیر، فوتباللب – به گزارش فوتباللب و به نقل از اتلتیک، در این مقاله به بررسی تفاوتهای میان سرمربیگری در فوتبال مردان و زنان پرداخته میشود. زمانی که سرمربی زنان تاتنهام، رابرت ویلاهام، سرپرستی تیم مردان را در زادگاه خود، سوئد، برعهده داشت، بسیار پر سروصدا بود. رابرت در مصاحبه با اتلتیک چنین گفت:
من فریاد میزدم، تهییجشان میکردم. شما باید تمام 90 دقیقه صدای منو بشنوید؛ مخصوصا هنگامی که توپ را در اختیار ندارید.
زمانی که ویلاهام به تیم زنان هاکن در شهر گوتنبرگ رفت، همین سبک را پیش گرفت. هنگامیکه آنها چند بازی را واگذار کردند، بازیکنان علیالخصوص بازیکنانی که نزدیک به نیمکت سرمربی بودند، این سروصداها باعث استرس آنها میشد. ویلاهام میگوید:
چیزی که لازم بود را انجام میدادم. مرا به فکر فرو میبرد. چرا چیزی که به آنها میگفتم را انجام نمیدادند؟ من اگر جلوی همسرم صدایم را بلند کنم، او به حرفهای من گوش نخواهد داد. احتمالا آنها هم حس کردهاند جای همسرم هستند.
ویلاهام، مردی با قد بلند است که صدای بم، به او پتانسیل انتقال حس تهدید بالقوه را میدهد. اکنون دیگر، تغییراتی در کار خود اعمال نمود تا به یک فرد آرام 41 ساله تبدیل شود. او فردی آرام و ساکت در کنار زمین است. ویلاهام ادامه میدهد:
من سعی کردم تا آنها را بدون فریادزدن کنترل کنم. این موضوعی واضح است که در طول تجربه مربیگریام در فوتبال زنان به آن دست یافتم.
این تنها یک تفاوت ظریف در سرمربیگری میان فوتبال مردان و زنان است، که رابرت ویلاهام موفق به کشف آن شد.
تفاوت یا همپوشانی؟
اتلتیک برای این مقاله، از 11 نفر از سرمربیان (منیجرها) مصاحبه کرده است و مسائل مربوط به منیجرینگ تیمهای مردان و زنان را مورد بررسی قرارداد. البته که ممکن است همپوشانیهایی میان این دو نیز وجود داشته باشد. علاوه بر این، اکثر منیجرهایی که در هردو محیط کارکردند، تنها در تیمهای زیر 21 سال مردان بودند و در تیم اصلی حضور نداشتند.
برخی از آنها احساس میکنند که هیچ تفاوتی در این دو اتمسفر وجود ندارد و باید درباره نحوه مدیریت بحث شود تا جنسیت افراد. با این حال همین منیجرها به تفاوتهای ظریفی اشاره نمودند که برخی خوب و برخی بد هستند. موضوع حائز اهمیت اما، این است که گاهی این دو تنها متفاوت اند و دچار اختلاف نخواهند شد؛ که الیته دانستن آن میتواند کمک بسزایی را به قدرت مدیریت منیجر القا کند.
بزرگترین و رایجترین تفاوت نقلی که ذکر شد، این بود که مردان میخواهند بدانند «چه کار کنند». این درصورتی است که بازیکنان زن میخواهند بدانند «چرا» باید تمرین خاصی را انحام دهند. منیجرها، بازیکنان زن را با عناوین کنجکاو و علاقمند به همراه پرسشهای فراوان توصیف میکنند. به گفته گرت تیلور، منیجر تیم زنان منچسترسیتی، استفاده از دیالوگها و کلمات میتواند یک خرید بزرگ را در پی داشته باشد. این درصورتی است که برخی منیجرها بر این باورند که بازیکنان زن بیش از اندازه به پیشنهادات خود فکر میکنند.
فوتبال زنان کنجکاوانه، فوتبال مردان عملگرا | لیدیا بدفورد
لیدیا بدفورد، منیجر سابق و کمکمربی زنان لسترسیتی و زنان آرسنال به ترتیب، اکنون سرمربی تیم زیر 18 سال مردان برنتفورد، معتقد است که تیم کنونی او عملگراتر و با کنجکاوی کمتری به تمرینات تیمی خود میپردازند. لیدیا بردفورد میگوید:
آنها از رختکن خارج میشوند و تمام برنامهها را به اجرا در میآورند و بعضا برای برخی مسائل راهحل لازم را مییابند. گویا از کودکی به آنها آموختهاند تا گوش کنند و سپس برنامهها را در زمین عملی نمایند.
لیف اسمرود
لیف اسمرود یک روانشناس بالینی و بازیکن سابق فوتبال است. او در دورههای مختلف (10سال گذشته تاکنون) سرمربی موقت تیمهای بزرگسالان مردان و زنان نروژ و همچنین سرمربی تیم مردان زیر 21 سال بوده است. تجربه او در این زمینه، دانستن کار درست پیش از شروع آن کار است. او میگوید:
مربیان مردی که برای اولین بار وارد فوتبال زنان میشوند، منحنی یادگیری صعودیای در زمینه دانستن این سری مسائل را تجربه خواهند کرد.
اسمرود که مربی ستارگان نروژی مانند ارلینگ هالند، مارتین اودگارد، آدا هگربرگ و گورو ریتن بوده است، میگوید:
درک این منطقها باعث بروز یک ساختار خواهد شد. اما او متوجه شده است که بازیکنان زن، ریسک کمتری در بازی خود دارند و کمتر به تصمیمگیری شخصی میپردازند. در حالیکه بازیکنان مرد این کار را کاملا با ریسک و طبیعیتر انجام خواهد داد. بازیکنانی که عقب بنشینند و منتظر انجام کار درست بمانند، برای ورزشهای سرعتی و حرفهای اینچنینی مناسب نیستند.
از سویی، ویلاهام در تلاش است تا محیطی آرام را در تاتنهام بوجود آورد که درست و غلطی نداشته باشد و بازیکنان به ابتکار عمل و آزادی تشویق شوند. به عنوان مثال او به گریس کلینتون، ملیپوش 20 ساله انگلیس که بصورت قرضی ار منچستریونایتد در اسپرز بازی میکند، میگوید:
شما باید با شجاعت کامل وظایف خود را انجام دهید. میخواهم او حس کند که حق انتخاب از آن اوست. میتواند آن را انتخاب کند یا چیز دیگری را، این بحث درست یا غلط نیست، تصمیمگیریست.
در نتیجه تمایل به انجام کار درست، اسمرود دریافته است که زنان اغلب به دنبال بازخورد و واکنش منیجر خود هستند تا بدانند فرد بالادستیشان درمورد آنها چه فکری میکنند. اسمرود همچنین اینگونه دریافت که بازیکنان زن، در اظهارنظر بسیار مرددتر بودند و در عوض، به دنبال انجام کاری درست تلاش میکردند. او میگوید:
اگر یک بازیکن مرد را روی نیمکت یا بیرون از تیم بگذارم، آنها فکر میکنند مربی یک احمق است. اما بازیکنان زن بیشتر فکر میکنند که چه کار اشتباهی باعث نیمکت نشینی و بیرون بودنشان بوده است.
اسمرود دریافته است که زنان بیشتر دروننگرند و میپرسند:
چه اشتباهی انجام دادم؟ مسئولیتپذیری کمتری برای مردان و مسئولیتپذیری بیشتری برای زنان وجود دارد که حتی میتواند از حد خارج شود. من متوجه شدم که مردها به تواناییهای خود، اطمینان بیشتری دارند. آنها معتقدند که مهارتهای لازم برای این کار را دارند. در مقابل برخی زنان که درسطح بالایی از بازی قراردارند، انتقادات شدیدی از خود دارند، حتی پیش از اینکه به کارهای خوب خود فکر کنند، نکات منفی خود را مییابند و مسائل را شخصی و جزئیتر دنبال میکنند.
مردان بیشتر از دیگران انتقاد میکنند. هنگامیکه از آنها بخواهید چیزی را بهبود ببخشند، فکر میکنند شرایط دشوار شده است و فضا سختتر خواهد بود.
آنها با چشمهای درشت وارد میشوند، رویای اینکه یک بازیکن تاپ لیگبرتری شوند یا برای تیم ملی خود بازی کنند آنها را بسیار مشتاق ساخته که از طرفی، این موضوع بسیار حساس و خطرناک نیز میباشد. آنها پر از هورمون، پول، عوامل مختلف طبیعی و شخصی و والدینیاند که همه، این جاهطلبی را به همراه دارند.
تمرکز اصلی او در تیم مردان زیر 21 سال نروژ بود که تیم را در اولویت قراردهد و در عین حال، به جاهطلبیهای فردی نیز احترام بگذارد. بازیهای فوتبال مردان و زنان در ردههای مختلف در حال توسعه هستند و از سویی درک زندگی بازیکنان زن نیز، امری حیاتی است. از تحقیق درمورد سلامتی آنها گرفته تا مفاد زایمان، رفت و آمد بازیکنان تا تاثیر هر یک بر وامهای مسکن.
فوتبال زنان کنجکاوانه، فوتبال مردان عملگرا | هایز
هایز، منیجر تیم زنان چلسی، بر این تصور است که داشتن زنان در پستهای مهم و رهبری در اطراف تیمش بسیار مهم است. زیرا آنها ممکن است به دلیل زن بودن، با بازیکنان همدردی کنند. هایز میگوید:
مهمتر از هر چیزی، داشتن دانش و آگاهی درمورد خود زنان است. یک فرد آگاه در حوزه دانش فوتبالی کافی نیست.
او اطمینان میدهد که تمامی کارکنان خود را در مورد نیازهای عملکردی خاص زنان تحت آموزش قرارداده؛ که اثرات دوران قاعدگی یک نمونه از آنهاست. هایز تابستان امسال چلسی را ترک خواهد کرد تا به تیم ملی زنان ایالات متحده آمریکا پیوندد.
هرشخصی که در تیم زنان کار میکند، شما باید مدام او را با این مفاهیم به چالش بکشید: “زنان همان مردان کوچک نیستند؛ بنابراین آیا ما باید کار همیشگی خود را انجام دهیم، زیرا آن را همیشه انجام میدادیم یا به دلیل اینکه مردان نیز آن را انجام میدهند؟” ما باید مدام این مفهوم را به چالش بکشیم.
فوتبال زنان کنجکاوانه، فوتبال مردان عملگرا | ریهان اسکینر
ریهان اسکینر منیجر تیم فوتبال وستهم نیز بر تفاوت «سبک زندگی کلی» تاکید بسزایی دارد. او در مورد «تاثیر حقوق مالی مرتبط با آنها، و همه چیزهایی که به بازیکنان، تمرکز بیشتری برای ادامه روند خود و عملکرد بهتر کمک میکند.» صحبت میکند. اسکینر نقل و انتقالات بازیکنان را تنها به عنوان نمونه نام میبرد. او میگوید:
این کاری نیست که آنها فقط از روی علاقه و هوس خود انجامش دهند. بلکه تاثیر بسیاری بر روی چیزهای ساده و پیش پا افتاده خواهد داشت. مانند اینکه بایستی چند ماه پیش از انتقال باید نقل مکان کنید، درحالیکه اجاره ملک خود را از پیش پرداختهاید. اینها عوامل مهم و در عین حال ساده در فوتبال و ورزش زنان است که از لحاظ مالی، تاثیر بسیار اندکی در ورزش مردان دارد.
تیلور، وارد
شاید به همین دلیل اسنت که تیلور در منچسترسیتی، در میان دیگران با «میزان اهمیت و کاربرد بازیکنان زن» که عامل «موفقیت و دستیابی به چیزی است که میتواند وجود داشته باشد» میباشد. در مقابل بازیکنان آکادمی مردان با کمی تلاش به موفقیت میرسند و تصور میکنند آنها عامل اصلی این موفقیت بودند. تیلور میگوید:
در مورد زنان و دخترها، تواضع بسیاری وجود دارد. آنها مدام در پی بهبودی هستند و تلاش میکنند.
یکی از بزرگترین کلیشهها میان زنان و مردان، احساسی بودن بیشتر زنان بوده است. او ادامه میدهد:
من از اینکه زن هستم و این را میگویم عبایی ندارم. زنان احساسیتر هستند، اینطور نیست؟
همچنین کارلا وارد، منیجر تیم بانوان استون ویلا، معتقد است که میان این دو فضای کاری/ورزشی، تفاوتهای اساسی وجود دارد. او میگوید:
برخی روزها ما به یک آغوش نیاز داریم و گاهی اوقات، به یک لگد خوردن! ما نیاز به درک شدن داریم، و همچنین پیچیدهتر از مردان هستیم.
دیوید آزنار، ویلاهام
بزرگترین تغییر برای دیوید آزنار، منیجر تیم بانوان اتلتیکو بیلبائو، که پیش از این در فوتبال مردان کار میکرد همین موضوع بود. او به اتلتیک گفت:
صادقانه معتقدم که مربیگری در فوتبال زنان نیازمند حساسیت بسیاری است. زنان نسبت به مردان بسیار حساستر هستند. این نکتهی بسیار مهمی بود که تجربهاش کردم.
ویلاهام نیز نظری مشابه با دیگران دارد. او معتقد است:
در فوتبال مردان بیشتر همان سیاه و سفید است که وجود دارد. کمی خنده و کمی شوخی و نه احساسات. پویایی و حرکت تیمی در فوتبال زنان، نیازمند احساسات بیشتر، روابط قویتر شخصی و شخصیتی است و آنها درواقع در حال معاشرت فوتبال بازی میکنند. در فوتبال مردانن اما، اینگونه نیست و روابط عمیقی میان آنها شکل نمیگیرد.
فوتبال زنان احساسیتر از فوتبال مردان | بدفورد، اسمرود
بدفورد در اولین بازی فصل خود به عنوان مربی تیم زیر 18 سالههای برنتفورد فعالیت میکرد. یک مقام رسمی از او در مورد اینکه منیجر تیم کجاست سوال کرد که او اینگونه پاسخ داد: “تو دنبال او میگردی؟ معتقد است که میتوان بسیار مستقیمتر با مردان و پسران ارتباط برقرار کرد. این موضوع به دلیل عادت آنها به سبک قاطعانه و برخورد مستقیم است.” او در ادامه میگوید:
در مورد مردان، آنها موضوعات را شخصی نمیکنند. اگر بینشان کسی به دیگری بدگویی کند، ممکن است به یکدیگر حمله کنند، به یکدیگر لگد بزنند و در همانجا همه چیز تمام شود. در مورد زنان اما، اگر بخواهد اتفاقی بیفتد و چیزی باعث درگیری میان دو نفر بشود، این موضوع زمانبر خواهد بود.
اسمرود معتقد است که تنوع در حساسیت وجود دارد. اما او بر این باور است که مردان به اندازه زنان دارای احساسات اند. او میگوید:
مردان دارای احساساتی هستند که ما از آنها خبر نداریم. علاقه کمتری به بروز آنها دارند و سخت است که به شناخت این احساسات برسیم. مردان نمیدانند که چگونه این احساسات را بروز بدهند و در انتقال ان به مشکل برمیخورند. این روش متفاوتی برای برخورد با احساسات را میطلبد.
انرژی بسزایی در ایجاد فضای عاطفی میان تیم وجود خواهد داشت. به این معنا که باید احساسات را بپذیریم، اما نباید توسط آنها کنترل شویم. این بخش بزرگ و نقطه عطف مدیریت من است. این همان موردی است که شما را قدرتمند میکند. شما همچنین بایستی نقطه اوج احساس را در تیم پیدا کنیم و در همان حدود حفظ کنید. این دو روی یک سکه است و نشاندهنده این است که شما، با بازیکنان، فوتبال و انسانها کار میکنید.
کلمه “انسانها” واژهایست که مایکی هریس، در پی انتقال خود از آکادمی مردان برایتون به سرپرستی موقت تیم زنان برایتون، به آن اشاره نمود. او میگوید:
شما با انسانها سر و کار دارید.
هریس که به دلیل عشقی که به مدیتیشن داشت، به عنوان مایک خوشذهن شناخته میشود؛ بر اهمیت خودآگاهی و هوش هیجانی در بازیهای فوتبال مردان و زنان تاکید دارد. او میگوید:”کنجکاو باشید. در مورد آنها اطلاعات کسب کنیدو به آنها نشان دهید که برای کاری که میکنید ارزش قائلید. آنها این را میبینند و سعی میکنند ارزش قائل شوند. زمانی که ارتباط خاص خود را ایجاد نمودید، در زمانهای مناسب نوبت به چالش کشیدن آنها فرا میرسد.”
در مورد هایز، یکی از نکات کلیدی، مدیریت افراد آن هم صرف نظر از جنسیت آنهاست. او میگوید:
من باید در مورد مشخصات شخصیتی شما، نحوه واکنش به استرس یا در شرایط بحرانی، بیشتر بدانم. این، باعث میشود تا بهترین نتیجه و بهترین عملکرد را از شما دریافت کنم. من مردان زیادی را درمیان مربیان خود دارم که میتوان آنها را بسیار راحتتر از زنان مدیریت نمود. این همیشه یک ارتباط جنسیتی نیست، برای اینکه منیجری خوب باشید، به هوش هیجانی و مهارتهای ارتباطی موثری نیازمندید. آنها به اندازه کاربرد تاکتیکی و فنی شما مهماند.
بخش مهم سبک مدیریت هریس اما، ایجاد یک محیط امن روانی است. او میگوید:
من از زیردستان و بازیکنان خود میخواهم که خود واقعیشان باشند. وقتی وانمود میکنید شخصی دیگر هستید، شرایط متفاوت میشود و ممکن است مشکلات بزرگی ایجاد شود و از لحاظ روانشاختی موضوع بسیار حائز اهمیتی خواهد بود زیرا به خستهکننده شدن ارتباطات، شرایط و کاری که میکنید منجر شود.
اسمرود، ادامه دهنده سبکی ارزشمند
اسمرود معتقد است که تیمهای زنان بطور کلی ریسک گریزند و این موضوع، نیازمندی بیشتری را برای ایجاد یک محیط امن میطلبد. او میگوید:”صادق بودن و استحکام شخصیتی، باعث ایجاد امنیت تیمی خواهد شد. اگر با خود صادق نباشید، اینی را از خود و تیم میگیرید. شما باید برای نحوه رفتار و ارزشهای ما نیز احترام قائل شوید و این موضوعی ارزشمند است.”
این یادآور سبک منیجر تیم زنان انگلیس، سارینا ویگمن است. او در سپتامبر 2021 که به این مقام منصوب شد، صداقت و شفاف بودن را برای بازیکنان آشکار کرد، چیزی که کاملا مورد پسند آنها قرارگرفت. به گفته اسمرود، وضوج چیزی است و مراقبت از این شفافیت، چیزی دیگر است. او میگوید:
شما باید به هر بازیکن ارزش خود را بشناسانید. به آنها بگویید، من اینجا هستم که به شناخت شما برسم و به یکدیگر کمک کنیم. اولین چیزی که به هر بازیکنی میگویم این است که به شما نیاز دارم که بهترین نسخه خود را ارائه دهید و تبدیل به بهترین بازیکن تیم شوید. همان که هستید باشید و کاری که فکر میکنید درست است را انجام دهید. این وظیفه من است که این را عملی کنم. اگر از شما بخواهم چیزی را تغییر دهید، به شما میگویم اما؛ نقطه قوت یک تیم این است که افراد با تفاوتهای خود در تیم حاضر شوند. این امری حیاتی است و نکتهایست که ابتکار را ایجاد میکند.
یکی از راههایی که ویلاهام میتوانست احساسات تیم مردان را بررسی نماید، حضور در رختکن آنها بود. او میگوید:
شما مستقیما میتوانید احساسات تیمی و شخصی هر فرد را در بین دو نیمه، پایان بازی و شرایط درگیر دریافت نمایید، زیرا میتوانید در کنار بازیکنان قرارگیرید. به ناامیدی آنها گوش میدهید. احساسات را لمس میکنید و این به عنوان یک مربی برای من از اهمیت بالایی برخودار است.
این درحالیست که یک مربی مرد نمیتواند در زمانی که بازیکنان در حال عوض کردن لباسهای خود هستند، وارد رختکن تیم زنان شود و یا برعکس، این موضوع نیز در فوتبال جوانان به دلایل حفاظتی صادق است. منیجرها و مدیرانی که جنسیت متفاوتی با سایر تیم دارند، تمایل بیشتری به آمدن بازیکنان چند دقیقه زودتر به زمین دارند، تا صحبتهای پیش از بازی خود را با آنها درمیان بگذارند.
ویلاهام میگوید:
واقعا نمیتوانم در مورد افکار و بحثهایشان چیزی را حس کنم. آنها پیش از بازی چه میزان عصبیاند؟ در رابطه با چه موضوعاتی ممکن است بحث کنند؟ تنها زمانی که این احساسات را درک میکنم، بین دو نیمه است. دوست دارم افکار آنها را بشنوم و در جریان آن قرارگیرم. این زمانی است که شما بیشتر از فوتبال مردان، از تیم فاصله میگیرید.
ویلاهام در ابتدای کارش در فوتبال زنان، این موضوع را دشوار میدید. اما به تدریج محیطی را بازسازی نمود تا به رهبران خود و مربیان زن، اعتماد بسزایی را قائل شود. بدفورد و هریس نیز، هیچ تفاوتی با ویلاهام ندارند و از پنجرههای زمانی متغدد برای تعامل با بازیکنان بهره میبرند. این موضوع چه در سوپرلیگ زنان و چه با تیمهای آکادمی مردان قابل اجراست.
تفاوتهایی در اجرای سبک
هریس میگوید من وقتم را در رختکن نمیگذرانم. این در حالیست که بدفورد براساس تجربه شخصی، متخصصان فیزیوتراپ و ورزشی را بسیار با اهمیت و موثر در نحوه رفتار بازیکنان میداند. او میگوید:
تا زمانیکه به افراد اعتماد کنید، آنچه موردنیاز شما است را با شما به اشتراک میگذارند. بازیکنان نیازمند همان فضای امن هستند. از نظر من، نیاز به دانستن لحظه به لحظه احساسات آنها نیست. من هرگز به دلیل زن بودن خود و بودن در رخنکم کردانه، احساس ناتوانی نکردهام. همه مدیران و منیجرهایی که با آنها ارتباط داشتم، به “عقل سلیم” از نظر زمان ورود به رختکن اشاره داشتند.
آنها همیشه یک روال ثابت داشتند، یک ضربه به در، چک شدن وضعیت تعویض لباس و سپس ورود منیجر به داخل رختکن. و حالا درمورد فوتبال چطور؟ خب، اکثریت بر این باور بودند که شباهتهایی میان این دو موضوع پابرجاست. ویلاهام و بدفورد به تغییرات فیزیولوژیکی قدرت و سرعت اشاره کردند. درحالیکه اسمرود همان مدلهای بازی را در هردو مورد استفاده قرارداده بود.
آنچه که واضح است، هیچ یک از این مباحث ارتباطی با برنامه درسی دورههای مربیگری ندارند وامری تجربی تلقی میشوند. اما بسیاری از مدیران، مربیان و منیجرها معتقدند که امری بسیار کمک کننده است.
و در پایان نیز، هایز دریافت تنها «استفاده از اشارات» برای بازی زنان میتواند بسیار مفید باشد؛ صرف نظر از اینکه شما تفاوت میان مدیریت فوتبال مردان یا زنان را متوجه شوید. او همچنین میخواهد مدت زمان بیشتری را بر روی “مدیریت انسان، نه مدیریت بیزنس یا نحوه رساندن توپ به دروازه” تمرکز کند.
برای شنیدن تحلیلهای صوتی هفتگی در پادکست فوتبال لب، از این لینک به ما گوش کنید!
کوبی ماینو جدید ترین استعداد جهان فوتبال می باشد.هافبک جوان انگلیسی در فصل بسیار ضعیف شیاطین سرخ بسیار عالی عمل کرده است.
محمدرضا حیدری فوتبال لب; کوبی ماینو اولین بازی خود در منچستریونایتد را در نوامبر در سن 18 سالگی، در پیروزی 3-0 مقابل اورتون انجام داد. گری نویل در نقد هافبک جوان گفت: “من همیشه بازیکنان را در زمانی که سخت ترین قسمت بازی است قضاوت می کنم.” زمانی که یونایتد سخت ترین دوران خود را در نیمه اول داشت، فکر می کردم او تنها بازیکنی بود که در این نیمه حضور داشت. او خیلی خونسرد به نظر می رسد، آنقدر برازنده، همیشه بالای شانه اش نگاه می کند، می داند که همه کجا هستند.»
آنالیز تکنیکی
کوبی ماینو یک هافبک راست پا است که بیشتر در نقش هافبک دفاعی برای تیم اصلی منچستریونایتد بازی کرده است. او در نقش های پیشرفته تری در سطح جوانان بازی میکرد. اما از زمان ورود به تیم بزرگسالان، او به عنوان بخشی از دابل پیوت، در کنار هم تیمی های باتجربه مورد استفاده قرار گرفت.
انرژی، پرس انفرادی و دوئل کوبی ماینو چشمگیر است. از بین بازیکنان منچستریونایتد که پس از 24 بازی لیگ برتر در فصل 2023/24 بیش از 50 دوئل دفاعی ثبت کرده اند، ستاره جوان سومین میزان موفقیت را داشت.
ریکاوری او در زمان ضد حملات دفاعی نیز تاثیرگذار بوده است. او نه تنها میتواند بازیکنان را ردیابی کند، خطرات را ارزیابی کند و در صورت نیاز تغییر موقعیت دهد، بلکه در دوئلها، تکلها و تلاش برای پس گرفتن توپ نیز سرسخت عمل میکند. پوشش و حمایت کلی دفاعی او در اطراف و پشت مدافع کناری او نقطه قوت دیگری است.
کوبی ماینو در هنگام مالکیت
کوبی ماینو با توپ چابک است و می تواند از فشار و حریف مستقیم خود بپیچد و بچرخد. بدن نسبتا کوچک او به او اجازه می دهد توپ را در نواحی تنگ نگه دارد. اما قدرت انفجاری کافی دارد تا در مواقع لزوم از فشار دور شود.
او قادر است که در نواحی تنگ مالکیت توپ را حفظ کند و با هم تیمی هایش ترکیب شود و گهگاه از طریق حمل توپ به سمت بالا حمله کند.
وقتی که کوبی ماینو با هم تیمی هایش ترکیب می شود، چابکی او به او کمک می کند که جلوتر بازی کند و مالکیت توپ را حفظ کند. زمان انتشار پاس او می تواند حریفان را به پرس ترغیب کند. که فضای بزرگ تری را برای هم تیمی او برای دریافت و بازی رو به جلو ایجاد می کند. هنگامی که نزدیکترین هم تیمی او به شدت علامت گذاری می شود و نمی تواند به راحتی به جلو بازی کند، این فضا برای کوبی ماینو ایده آل است تا آن را اشغال کند و پس بگیرد. چابکی و تعادل او به او کمک می کند تا در این فضای جدید دریافت کند، جایی که می تواند دوباره با یک پاس رو به جلو ترکیب شود .
کوبی ماینو در اولین بازیهای تیم اول خود، هنوز نتوانسته بود پاسهایی را از خطوط متعدد به نمایش بگذارد. توپ های عبوری او اغلب نادرست بود و به ندرت با دویدن حمایتی زمان بندی می شد. او همچنین وزن مناسبی در پاسهای طولانیتر خود نداشت و فضایی برای پیشرفت در یافتن فضای ثابتتر وجود داشت. با قرار گرفتن در معرض بیشتر در سطوح ارشد، این ثبات و کیفیت مطمئناً به دست می آید.
دابل پیوت
کوبی ماینو در قالب دابل پیوت به شکل 4-2-3-1 وارد تیم یونایتد شد. در 10 بازی اول خود در لیگ برتر، او با کاسمیرو، کریستین اریکسن و اسکات مک تومینای همراه بود. همه مجموعه مهارتها و الزامات پشتیبانی متفاوتی را ارائه میکردند که این بازیکن به خوبی با آنها سازگار شد. با کاسمیرو، کوبی ماینو در طول بازیسازی یونایتد کمی بالاتر رفت و از حرکات برونو فرناندز به عنوان شماره 10 استفاده کرد. لحظاتی وجود دارد که او برای حمایت از کاسمیرو در مراحل بازیسازی، عمیق تر شده است، اما بین شماره 10 و کاسمیرو است که او بیشتر حرکات و دریافت های چابک خود را نشان میدهد.
از آنجایی که اریکسن هافبک تهاجمی تری نسبت به کاسمیرو می باشد، کوبی ماینو مسئولیت بیشتری در قبال ساخت و ساز عمیق تر هنگام پیوستن به دانمارکی در دو محور دارد. اریکسن بیشتر از کازمیرو به جلو می چرخد و اغلب در موقعیت های بین خطوط به فرناندز می پیوندد. در نتیجه، کوبی ماینو عمیق تر باقی مانده است تا به عنوان محور اصلی دریافت کننده از دفاع مرکزی عمل کند.
قدرت دفاعی کوبی ماینو
مهم نیست که کوبی ماینو به عنوان دابل پیوت با چه کسی همکاری کرده است، خروجی دفاعی او ثابت مانده است. به عنوان یک دابل پیوت در یک میدبلاک یا یک پرس بالا ثابت، پوشش او برای مدافعان کناری پیشرو مهم بوده است. این مورد به ویژه در شرایطی است که جفت های گسترده بازی هجومی یونایتد را ایجاد کرده و پیشرفت کرده اند.
توانایی او در نمایش و محافظت از فضاهای مرکزی، سپس مناطق وسیع به عنوان پوشش، به طور مداوم مشهود بوده است. گام بعدی کمک به دفاع بیشتر در بالای زمین، در مناطق مرکزی، برای کمک به حمله زوج های گسترده پس از از دست دادن توپ زیاد است.
ایلیا بهزاداول، فوتبال لب-با رسیدن به هفتههای پایانی لیگ برتر انگلیس، کورس برای رسیدن به عنوان قهرمانی در حساسترین حد ممکن قرار دارد و آخرین رقابت رودرروی سه تیم مدعی، برای کسب عنوان قهرمانی حیاتی خواهد بود.
پس از گذشت ۱۰ هفته از این فصل لیگ برتر انگلیس، تاتنهام تیم صدرنشین مسابقات بود و آرسنال و منچسترسیتی با دو امتیاز کمتر پشت سر آنها قرار داشتند و لیورپول نیز با یک امتیاز کمتر، در رده چهارم ایستاده بود. اگر اشتباه مهلک و جنجالی VAR در رد کردن گل لوییز دیاز مقابل تاتنهام را در نظر نگیریم، ترکیب سه تیم بالایی جدول به همان شکلی بود که اکنون و در فاصله ۱۰ هفته تا پایان لیگ وجود دارد. این موضوع به ما چه چیزی را میگویید؟ اینکه هر سه تیم رقابت نزدیکی دارند، در طول فصل ثبات خود را حفظ کردهاند و شاید در لیگهای مدرن فوتبال امروزی، نمیتوان اختلاف زیادی را در بالای جدول ایجاد کرد.
سابقه کورس قهرمانی
برای تبدیل شدن این کورس قهرمانی به یک رقابت تاریخی و پر پیچ و خم، شگفتیها و اتفاقات دور از انتظار در هفتههای پایانی نقش مهمی را ایفا میکند. در فصل ۱۹۷۱/۱۹۷۲، دربی کانتی در شرایطی توانست عنوان قهرمانی سطح اول فوتبال انگلیس را از آن خود کند که لیدز و لیورپول، دو رقیب آنها برای کسب عنوان قهرمانی نتوانستد در سه بازی آخر فصل به پیروزی برسند. در آن زمان به طور معمول تیمهای حاضر در کورس قهرمانی، در سه یا چهار مسابقه از ۱۰ دیدار پایانی خود امتیاز از دست میدادند اما در فصل سخت ۲۰۱۸/۲۰۱۹ که منچسترسیتی و لیورپول برای قهرمانی رقابت کردند، هر دو تیم ۹ دیدار پایانی خود را با برد پشت سر گذاشتند.
این بردهای متوالی، یکی از نتایج و مشکلات تفاوت وضعیت مالی تیمهای مختلف لیگ برتر انگلیس در عصر امروز است. وقتی که تیمها برای قهرمانی به بیش از ۸۵ و گاهی اوقات ۹۰ امتیاز نیاز دارند، دیگر فضایی برای بازگشت و درجا زدن تیمها مانند روزهای دهه ۷۰ وجود ندارد.
وضعیت این فصل
با این حال هر سه تیم حاضر در کورس قهرمانی در پایان فصل پشیمانیهای خود را خواهند داشت، سیتیزنها به این فکر میکنند که چطور به ولورهمپتون باختند، چهار امتیاز را مقابل چلسی از دست دادند و چطور برد خانگی مقابل کریستال پالاس را با دریافت کردن دو گل لحظه آخری تقدیم کردند. در سمت دیگر، لیورپول نگاهی به تساوی مقابل لوتون و بازی بدون گل خانگی مقابل منچستریونایتد در شبی که ۳۴ شوت بدون گل زده داشتند خواهد داشت. همچنین آرسنال امتیازات مهمی را در دوران سال جدید با شکست مقابل وستهم و فولام از دست داد؛ نشانههای خوبی از اینکه بردها آسان به دست نمیآیند.
آخرین بار که کورس قهرمانی لیگ برتر انگلیس با حضور سه تیم و نزدیک به شرایط فعلی بود، به سال ۲۰۱۰ برمیگردد. وقتی که چلسی کارلو آنچلوتی در یک دیدار خانگی با نتیجه ۴ بر ۲ مغلوب منچسترسیتی شد و در فاصله ۱۰ بازی تا پایان لیگ، منچستریونایتد را با یک امتیاز اختلاف در صدر جدول قرار داد و آرسنال نیز با دو امتیاز کمتر در رده سوم حضور داشت.
توپچیها با تساوی مقابل برمینگهام و شکست برابر تاتنهام و ویگان از کورس خارج شدند! در حالی که چلسی با پیروزی در ۸ مسابقه از ۹ رقابت پایانی، علیالخصوص پیروزی حیاتی ۲ بر ۱ مقابل منچستریونایتد در اولدترافورد به عنوان قهرمانی رسید. آبیهای لندن با یک امتیاز بیشتر از شیاطین سرخ وارد هفته پایانی رقابتها شدند و میزبان ویگان بودند؛ در طرف مقابل، منچستریونایتد نیز از استوک سیتی پذیرایی میکرد. با وجود هیجان بالای هفته پایانی، این احساس وجود داشت که پیروزی دو بر صفر چلسی مقابل لیورپول در هفته ماقبل پایانی، تکلیف قهرمان لیگ را مشخص کرده. پیروزی چهار بر صفر تیم سرالکس فرگوسن مقابل استوک، فایدهای برای آنها نداشت چرا که چلسی با هشت گل ویگان را درهم کوبید و عنوان قهرمانی را از آن خود کرد.
در کورس این فصل نیز خطر یک هفته آخر کمهیجان با شرایط مشابه سال ۲۰۱۰ وجود دارد. آرسنال، سیتی و لیورپول به ترتیب در خانه با تیمهایی بازی میکنند که احتمالاً هیچ انگیزهای برای کسب نتیجه ندارند: اورتون، ولورهمپتون و وستهم. به همین دلیل، رقابت یکشنبه هفته آینده بین سیتی و آرسنال اهمیت بالایی خواهد داشت؛ حتی اگر حدود یک چهارم از فصل باقی مانده باشد. با وجود اینکه هر سه تیم در ۱۰ بازی آینده با استون ویلا و تاتنهام بازی میکنند، این آخرین دیدار از ۶ تقابل بین سه مدعی اصلی قهرمانی خواهد بود. سیتی سفر سختی به لندن برای تقابل با تاتنهام خواهد داشت اما این تنها تقابل نسبتاً دشوار آنها در ۹ دیدار آینده خواهد بود و با توجه به فاصله یک امتیازی سیتیزنها تا صدر، آنها را به مدعی اول قهرمانی تبدیل میکند. به همین دلیل دو هفته پیش در آنفیلد این احساس وجود داشت که آنها برای کسب عنوان قهرمانی، حتماً باید مقابل سیتی به پیروزی برسند.
کورس قهرمانی فصل گذشته
سال گذشته و با برگزاری جام جهانی در میانه فصل، روند پیروزی تیمها برای کسب عنوان قهرمانی خیلی زود آغاز شد؛ وقتی آرسنال مقابل استون ویلا و بورنموث در دو بازی دشوار به برتری رسید، این احساس وجود داشت که آنها در مسیر همواری برای قهرمانی قرار گرفتهاند اما هنوز یک سوم از فصل باقی مانده بود.
وقتی به رقابت تعیینکننده قهرمانی بین آرسنال و سیتی در ماه آوریل رسیدیم، سه تساوی متوالی توپچیها آنها را از کورس قهرمانی حذف کرده بود. در این فصل اما رقابت دو تیم زمانی برگزار میشود که رقابت برای قهرمانی هنوز زنده است؛ سیتی در تیمهای موسوم به «بیگ سیکس» تنها مقابل منچستریونایتد پیروز شده، حتی اگر این «بیگ سیکس» را به شش تیم برتر جدول تغییر دهم، دو تساوی مقابل چلسی جایش را به شکست یک بر صفر مقابل استون ویلا میدهد. شاگردان گواردیولا در ۲۲ بازی قبلی خود با رکورد ۱۹ برد شکستناپذیر بودهاند اما نشانههایی از آسیبپذیری در تیم فصل سیتی وجود دارد؛ نشانههایی که پس از عملکرد این تیم در نیمه دوم رقابت با لیورپول در آنفیلد افزایش هم یافته است. آرسنال نیز در این فصل دو بار مقابل سیتی به برتری رسیده، یک بار در ضربات پنالتی سوپرجام و یک بار در دیدار رفت با تک گل گابریل مارتینلی.
آرسنال که در ماه ژانویه از جام حذفی حذف شده، در حالی پا به این مسابقه حساس میگذارد که ۱۸ روز استراحت کرده است. از طرفی، پس از هشت برد متوالی در لیگ و رسیدن به جمع هشت تیم پایانی لیگ قهرمانان اروپا، این وقفه در زمان بدی گریبانگیر آرسنال شده است. برد دشوار آنها در نیمه دوم رقابت با برنتفورد در حالی که بازی را تحت کنترل داشتند، نشان داد که آرسنال همچنان یک تیم احساسیست؛ چه از بعد مثبت و چه از بعد منفی، حفظ روحیه و اعتماد به نفس برای آنها کلیدی خواهد بود. دیدار مقابل برنتفورد، آخرین مسابقه لیگ در روند فوقالعاده آنها پس از امتیازات از دست رفته کریسمس بود؛ روندی که با روتین و ایدههای جدید در ضربات کرنر و شروع مجدد، میتواند در ادامه فصل تعیینکننده باشد.
با رقابت مقابل برایتون، ولورهمپتون، تاتنهام و منچستریونایتد در هفتههای آتی، آرسنال احتمالاً سختترین برنامه را بین سه تیم مدعی قهرمانی دارد. حتی با وجود عملکرد فوقالعاده از ماه فوریه تاکنون، آیا شما میتوانید به آنها اعتماد بکنید که مانند رقابت مقابل وستهم و فولام پایشان نلغزد و امتیاز از دست ندهند؟ آرسنال اما فرصتی دارد که لیورپولیها از آن بهرهمند نیستند؛ فرصت ضربه زدن مستقیم به یک رقیب در کورس قهرمانی. بردن در دیدار روز یکشنبه، آن هم در ورزشگاهی که آنها نتوانستند برای ۹ سال طعم برد را تجربه کنند و موج سرخوشی و روحیه بالای حاصل از آن، میتواند برای بردن جام به خانه آرسنال کافی باشد.
برای شنیدن تحلیلهای صوتی هفتگی در پادکست فوتبال لب، از این لینک به ما گوش کنید!
عسل رضائی،فوتبال لب-چند سالی میشود که وقتی درباره بهترین لیگ جهان صحبت میکنیم نام انگلیس و لیگ برترش خودنمایی میکند. سرمایهگذاری های عظیم و پوشش اخبار این رقابت ها توسط رسانهها سبب شده ستاره های بزرگ این مسابقات را بهترین لیگ داخلی فوتبال جهان بدل کنند. با همین وصف در رده زنان نیز شرایط مشابهی برقرار است. در این مقاله قصد داریم به معرفی لیگ Woman’s Super League یا همان سوپر لیگ زنان بپردازیم.لیگی که باید اشاره کنیم چهره ای برای زنان در مستطیل سبز است.
نمایی از استادیوم امارات در حین برگزاری مسابقهای میان دو تیم ارسنال و منچستریونایتد -رکورد حضور بیشترین تماشاگر در WSL نیز در اختیار این بازی است.
تاسیس:
آغاز مسیر پر فراز نشیب WSL در سال ۲۰۰۹ بود.سالی که ۱۶ تیم برای حضور در فرمت جدید رقابت های سطح اول فوتبال زنان در انگلیس اعلام امادگی کردند.یک سال بعد با اعلام FA،نام لیگ یک ملی زنان به سوپرلیگ زنان انگلیس تغییر یافت.سال بعد تیم های آرسنال،بیرمینگام سیتی،بریستول سیتی،،چلسی،،دانکستر رورز بز،اورتون، زنان لینکلن و لیورپول چراغ اول سوپرلیگ را روشن کردند.
اولین بازی لیگ دربی قرمز و آبی لندن بود.آرسنال در پایان نود دقیقه با تک گل جیلی فلاهرتی پیروز میدان بود. انتهای فصل نیز توپچی ها جام رقابت هارا بالا بردند. همان فصل ریچل ویلیامز با چهارده گل خانم گل مسابقات شد و با بریستول سیتی بر سکوی دومی ایستاد.
۱۳ اوریل سال ۲۰۱۱،الن وایت در سمت چپ و دنی برد در سمت راست در اولین بازی تاریخ WSL
حد فاصل سال های ۲۰۱۱ تا ۲۰۱۶ Super league در فرمت تابستانه در جریان بود اما در سال ۲۰۱۶ اعلام شد که پس از برگزاری یک لیگ بهاری این رقابت ها تبدیل به لیگی سنتی و به همان شکل زمستانه(اکتبر تا مارس) شد.سال ۲۰۱۴ لیگ سطح دومی با نام WSL2 تاسیس شد که بعدها مانند هم رده خود در سطح مردان به چمپیونشیپ تغییر نام داد.
در ابتدای فصل ۲۰۱۷/۲۰۱۸ نیز با راهیابی وستهم و برایتون تعداد تیم های لیگ افزایش یافت. در فصل ۲۰۱۹/۲۰۲۰ منچستریونایتد و تاتنهام نیز به سوپرلیگ زنان اضافه شدند. شکل فعلی جدول رقابت های WSL در همان سال پدید آمد.بانک بارکلیز نیز در همان ابتدای فصل تبدیل به اسپانسر اصلی مسابقات شد. نام لیگ نیز به Barclays Women’s Super League تغییر یافت. زمزمه هایی درباره افزایش تیم ها به ۱۶ عدد در انتهای فصل فعلی یا بعدی به گوش می رسد.
تصویری از جشن قهرمانی باشگاه چلسی در پایان فصل ۲۰۲۲/۲۰۲۳ سوپرلیگ زنان
رکورد ها:
چلسی با ۶ قهرمانی اعم از چهار قهرمانی پی در پی در چهار فصل گذشته در این زمینه رکورددار است. سوفی اینگل بیشترین تعداد بازی در لیگ را با ۱۸۸ بار حضور در در اختیار دارد. ویویانه میدما ماشین گلزنی فعلی ارسنال با ۷۹ گل بهترین گلزن تاریخ رقابتها است و بث مید با ۴۲ پاس گل،ملکه پاس گل سوپرلیگ زنان میباشد. همچنین مری ارپس با ۵۶ کلین شیت بهترین دروازه بان تاریخ WSL است. نکته جالب تر فعال بودن هر چهار بازیکن در لیگ فعلی رقابت ها است. استادیوم امارات،میزبان پرتماشاگرترین بازی های لیگ عنوان پرشورترین استادیوم رقابت ها را به دوش میکشد. استادیومی که میانگین تماشاگرانش از نه تیم PL بیشتر است.
ویویانه میدما،ستاره ۲۷ ساله هلندی،رکوردار گلزنی در سوپرلیگ زنان انگلستان
فصل ۲۰۲۳/۲۰۲۴
رقابتی نفسگیر در فصل فعلی لیگ در جریان است. باشگاه چلسی با تفاضل گل بهتر نسبت به منچسترسیتی با ۴۳ امتیاز صدر جدول قرار دارد.ارسنال نیز در رتبه سوم قرار گرفته است اما همچنان قرمزها میتوانند به کورس قهرمانی بازگردند.بریستول سیتی هم با کسب فقط ۶ امتیاز در منطقه سقوط قرار گرفته است. خدیجه شاو،ستاره سیتیزن ها بهترین گلزن مسابقات است. یونا رایتینگ کنیارد،هافبک شیر های لندن بیشترین پاس گل را داده است و کایرا کیتینگ بیشتر از هر دروازه بانی قفل دروازه خود را بسته نگه داشته است.