مهدی سهیلی، فوتبال لب – بعد از گذشت هفت هفته از لالیگا کمتر کسی فکر میکرد که تیم خیرونا صدرنشین باشد آن هم بدون باخت!
پایان بی پولی و رسیدن به خوشبختی!
خیرونا اغلب در دهه ۸۰ و ۹۰ میلادی مرتب بین لیگ های پایین تر اسپانیا جا به جا میشد. آنها حتی در برهه ای به لیگ منطقه ای نیز سقوط کردند! اما با امدن پر ساگوئر به ریاست جمهوری مشکلات مالی برطرف شد. در سال ۲۰۱۷ گروه سیتی فوتبال که مالکیت منچستر سیتی و نیویورک سیتی و ملبورن سیتی را برعهده داشت؛ بخشی از سهام تیم خیرونا را خریداری کردن و مجهز کردن ورزشگاه و استادیوم تمرینی وضعیت این تیم بهتر شد!
بازگشت به لالیگا با میچل سانچز!
در فصل ۲۰۲۱ هدایت تیم به میگل سانچز سپرده شد. کسی که رایووایکانو و هوئسکا را قهرمان سگوندا کرده بود؛ با خیرونا هم به لالیگا صعود کرد تا سه گانه خودش را تکمیل کند! سانچز در فصل گذشته به وفور سیستم عوض کرد، ۴-۱-۴-۱ ، ۳-۵-۲ و ۵-۴-۱ سیستمهای مورد استفاده او بودند.
تاثیر سیتی فوتبال و گواردیولا بر خیرونا!
حضور پِر گورادیولا برادر پپ در کادر مدیریتی باشگاه و همچنین گروه نقل و انتقالاتی تاکتیک گروپ باعث شد آنها فصل را با نقل و انتقالات خوب شروع کنند. پابلو توره ، اریک گارسیا از بارسا ، ساویو از تروا و دائمی کردن قرارداد آنخل هررا از منچسترسیتی مهم ترین نقل و انتقالات این تیم بود!
خیرونا و مگسهای ترسناک سنت نارسیس!
در سال ۱۲۸۶ فرانسوی های همسایه به شهر خیرونا نفوذ کرده بودند. آنها به کلیساها و هر چیز دیگری که در شهر بود حمله میکردند و اشیا قدیمی و قیمتی را غارت میکردند. اما اشتباه بزرگ آنها حمله به کلیسای سنت فلیکس و تخریب مقبره سنت نارسیس بود که ناگهان با حمله انبوه مگس های گزنده از مقبره؛ به سربازان فرانسوی حمله کردند و شهر را نجات دادند. از آنجا بود که مگس نماد شهر خیرونا و سنت نارسیس شد تا جایی که اثر این نماد به سوغاتی ها هم سرایت کرد مانند شکلات با شکل شمایل مگس!
مگس نماد تیم خیرونا !
سیسا (sisa) عروسکی که هر هفته و قبل از بازیهای خیرونا در مونتیلیوی به زمین می آید. سیسا یا همان مگس سنت نارسیس نشانگر دفاع از شهر و امید به پیروزی حتی پس از شکست در یک نبرد است. چیزی که خیرونا در این فصل به خوبی آن را ثابت کرده است
هر چه که هست این روزها کام خیرونا و مردمش مانند سوسو (suso ، شیرینی محلی شهر خیرونا) حسابی شیرین است. هر چند طرفداران فوتبال هر هفته منتظر به اصطلاح ترکیدن حباب این تیم هستند اما فعلا خیرونا میخواهد به یکه تازی ادامه دهد! باید دید داستان این مگسهای سمج به کجا ختم میشود!
یوسف جوانشیر، فوتبال لب – لیورپول در فصل گذشته با 11 بازی متوالی بدون شکست که شامل 7 برد متوالی بود فصل را به پایان رساند. با وجود تساوی قرمزها در بازی ابتدای فصل در استمفوردبریج، آنها رفته رفته نمایش قابل قبولی را ارائه کردند. 5 برد متوالی آنها پس از آن تساوی، نشانه خوبی برای تصدیق مدعی بودن آنها به شمار میرود.
این موضوع در حالیست که 6 برد متوالی سیتی از ابتدای فصل تاکنون، آنها را به سومین شروع برتر در لیگ انگلیس بدل میکند. از این رو، عدم موفقیت سیتی در بازیهای پیش رو را کمی سخت مینماید. سیتی روز شنبه درحالی در برابر ولوز قرار میگیرد که 6 بازی ابتدای فصل خود را در مجموع 19-3 پیروز شده. در آخر این هفته نیز بازی سختی را در برابر آرسنال خواهند داشت. منچسترسیتی در 8 سفر اخیر خود به امارات پیروز بوده و فصل گذشته نیز در برابر بهترین آرسنال فصول اخیر، نتایج قاطعی را کسب نمودند.
لیورپول یورگن کلوپ تا بحال به در حد و اندازههای سیتی نشان نداده، و اغلب با کامبک و در نیمهی مربیان به بازی بازگشتند. آنها بیش از هر تیم دیگری در لیگ برتر از موقعیت باخت بازگشتند و امتیاز لازم را کسب نمودند (9 امتیاز). پیروزی 3-0 لیورپول در برابر استون ویلا راحتیترین برد آنها در این فصل بود. کامبک آنها در برابر نیوکاسل، ولوز و بورنموث مصداق بارزی بر ترسناک بودن تیم کلوپ به شمار میرود.
فرم بینظیر قرمزهای آنفیلد
لیورپول با وجود ضعف دفاعی فاحشی که از خود نشان داد، 16 امتیاز را از 18 امتیاز ممکن بدست آورد. این فرم قهرمانی در هر فصل دیگری، پیش از ظهور گواردیولا به شمار میرود.
لیورپول از نظر گل های مورد انتظار در این فصل پس از سیتی (13.9) در رده دوم قرار دارد (13.3) و آنها بیش از هر تیم دیگری در این بخش شانس های بزرگ گلزنی (23) داشته اند. بخشی از دلیل آن، وضعیت بازی است که گفته شد. لیورپول در چند مورد در این فصل عقب افتاد و بنابراین باید با خاصیت هجومی بیشتری نسبت به سایر تیمها بازی را دنبال کند، اما آمار و ارقام هنوز هم بسیار مثبت به نظر میرسند. آنها سرعت خوبی برای انتقال از دفاع به حمله برای برگرداندن بازیها به نمایش گذاشتند. لیورپول با یک خط هافبک جدید، همچنین ثابت کرده است که میتواند بلوکهای دفاعی خود را حفظ نموده و آرایش تیمی را در حالت خوبی نگهدارد. در بازی با وستهم این بهم ریختگی و بازنگری تیمی را به خوبی مشاهده نمودیم.
لیورپول ورژن 2.0.0
کلوپ، طبق مصاحبه خود، ورژن دومی از لیورپول را به نمایش میگذارد. تنوع بسیار زیادی که در نحوه حملات و گلززنی نشان دادهاند تقریبا خیره کننده است. بازی مستقیم در کنار پاسکاری دقیق و کمنقص و دید در عمق، آرام و پرپیچوتاب در کنار بازی سرعتی، محشره!
فقط وستهم (2.25 متر در ثانیه) و ناتینگهام فارست (2.1 متر بر ثانیه) سریعتر از لیورپول (1.95 متر بر ثانیه) توپ را به سمت زمین حریف حرکت میدهند. آنها حملات خود را به طور متوسط از 35.6 متری زمین خودی و یک سوم خود شروع میکنند. لیورپول طبیعتاً با خط دفاعی بسیار بالاتری بازی میکند. حملات آنها به طور متوسط در فاصله 42 متری از دروازه خودی شروع میشوند. حتی این تعداد پس از شش بازی که آنها بیشتر دقایق بازیهای بورنموث و نیوکاسل را با 10 نفر بازی کردند و باید بسیار محافظه کارتر بودند، تغییر خواهد کرد.
لیورپول در رده چهارم برای گردش توپ با تعداد پاس بالا که منجر به شوت میشوند (5) و مشترکاً برای آنهایی که منجر به گل میشوند، در ردههای آخر قرار دارند. لکلکها در این فصل پس از کسب مالکیت در زمین حریف، موفق به گلزنی نشدند.
همانطور که سرعت حملات در بالا نشان میدهد، آنها هنوز در زمان انتقال کمی ضعف دارند، و بسیار دورتر از آنچه در روزهای اوج لیورپول ورژن 1.0.0 بودند، نشان دادند. تنها منچستریونایتد (104) در این فصل بیشتر از لیورپول (99) به یک سوم تیم حریف رسیده است. همانطور که در سنت جیمز پارک دیدیم، حتی زمانی که آنها 10 نفرهاند، لیورپول هنوز به طرز باورنکردنی خطرناک بود. نیوکاسل فضایی را برای ضدحملات بای آنها باقی گذاشت. این موضوع و فضا کار را برای مهاجمین بسیار راحت میکند و خلق موقعیت کاملا آسان میشود.
آمار بینظیر کلوپ / منسجمتر از قبل در حمله
لیورپول برای شکست حریفان سرسختتر نیز هشیاری چشمگیری از خود نشان میدهد. تنها چهار تیم در این فصل در لیگ برتر میانگین پاسهای بیشتری در هر سکانس نسبت به لیورپول (4.4) دارند، در حالی که تنها سیتی (144)، آرسنال (119) و چلسی (110) تعداد پاسهای بیش از 10 را نسبت به آنها (102) ساختهاند. زمانی که فضایی برای انتقال وجود ندارد، آنها بازی را آرام نموده و شروع به پاسکاریهای مداوم خود میکنند. با داشتن هافبکی با توانایی ارسال پاسهای عمقی مک آلیستر، میتوان عمق دفاع را نشانه گرفت و جاگذاشت. نمایش زیبای مک در برابر وستهم، نمای زیبایی از توانایی او را به رخ کشید.
آنها به بازیکن خاصی متکی نیستند و این امر آنها را کمی غیرقابل پیشبینی کرده است. 15 گل توسط 7 بازیکن، نشاندهنده این موضوع میباشد. موصلاح و نونیز هرکدام 3 گل، ژوتا و دیاز هرکدام 2گل، و مکآلیستر، سوبوسلای و روبو یک گل را به ثمر رساندهاند. فقط نیوکاسل (10) که در برد 8-0 هفته گذشته مقابل شفیلد 8 گلزن متفاوت داشت و برایتون (8) در این فصل تعداد گلزنان بیشتری داشتند.
لیورپول در ضربات ایستگاهی نیز عالی عمل کرد و در این فصل بیش از هر تیم دیگری در لیگ برتر از توپهای مرده گل زده است (4). این یکی از جنبههای بازی است که بهترین تیمها در سالهای اخیر بیشتر و بیشتر در اولویت آن قرار دادهاند و لیورپول در این فصل بهتر از هر کس دیگری این کار را انجام میدهد. تنها برنتفورد (33) نسبت به لیورپول (29) ضربات بیشتری از کاشتهها داشته است، در حالی که تنها برنتفورد (3.67) و چلسی (2.89) گلهای مورد انتظار بیشتری نسبت به آنها (2.85) از ضربات ایستگاهی ایجاد کردهاند.
خط دفاعی نسبتا بد لیورپول
لیورپول تا به حال در این فصل حداکثر یک گل در هربازی دریافت نموده که در مقابل عملکرد هجومی آنها نادیده گرفته شدهاست. لیورپول نتایج اخیر خود را مدیون بازیکنانی چون مایکل آنتونیو است. این موضوع در حالیست که آنها یکی از بهترین دروازبانان جهان را در اختیار دارند. آلیسون پس از جلوگیری از 10.5 گل در فصل گذشته، دومین دروازبان برتر در لیگ را پس از برند لنو (11.5) در اختیار داشت.
به نظر شما آیا لیورپول با این عملکرد چندوجهی قادر خواهد بود تا این فصل را با نتایج بهتر نسبت به فصل گذشته به پایان برساند؟ مومیاییها بازمیگردند؟!
برای شنیدن تحلیلهای صوتی هفتگی در پادکست فوتبال لب، از این لینک به ما گوش کنید!
در مصاف یکشنبه شب، اتلتیکومادرید میزبان دربی مادرید بود تا روند ناموفق شاگردان دیگو سیمئونه و شروع نه چندان خوب این تیم در این فصل، اندکی بهبود یابد.
امیر احمدی حق، فوتبال لب – اشکها خشکیده، چهرهها ورافتاده، گیلاسها خرد شده، نگاهها به قالیچه، موزائیک، چمن سبز و سفید، به کفشهای بیهوده گرهزدهمان، به جورابهایی که اگر در ناحیه پشت ساقها در آن حفرات بیضوی را ایجاد نمیکردیم هم امروز هراس کمتری از ناکارآمدی خود نداشتیم؛ پلکهامان بازتر از همیشه، این بار نه از هیجان، نه از اشتیاق دستیابی به آن بلندیهای غرور آمیز. بلکه در انتظار پایان دست و پا زدنهای این حلق آویزانمان؛ فرزندانمان در ایالات و ممالکی نه چندان دور، با خاطری که هرگز از ما آسوده تر نیست؛ ما چه بر سر یکدیگر آوردهایم رئیس؟
یکشنبه، در خانه، این سرای مجلل نفرین شده که بین ما جدایی انداخت، به دربی بزرگ شهر مادرید میرفتیم. 13 شکست و یک پیروزی نه چندان غرور آمیز؛ شرم، فخری که مدتهاست لگدمال شده. خرسی که اگرچه در خانه همسایهای نزدیک با هفت پرش خود به سوی توت فرنگیهای حومه دست درازی کرده بود، اما مگر ضربات ترکه صنوبر مستایا و خیزش ایوان پروودل مزهای از توت باقی میگذارد؟ 13 شکست که هویت ما را به یک باره ناپدید میکرد؛ مگر نه آنکه ما برای مقابله با بزرگان زاده شده بودیم؟ مگر نه آنکه غرش پوزئیدون برای شکست برزرگانی چون الهه سیبلس طنین انداز شد؟ ما دیگر آن خانواده نیستیم برادر. ما همه پژوهشگرانی هستیم تا دلیلی برای اینکه هنوز از بین نرفتهایم بیابیم. ما همه تیم تجسسی بودیم تا بیابیم چرا ما همچنان تحت حمایت خدای تریدنت به دست، آن الهه دریاهای زمینیم؛ مگرنه آنکه باید در طی این سالها به رعایای بیجان هادس، حاکم آبهای زیرین، در جوار رفقایمان، ساکنان مستایا میپیوستیم؟
با این همه، اولین نتایج این پژوهشها، با آخرین انتخابهای مربی ایتالیایی پدیدار شد. کارلتو آنچلوتی، آن نادانترین فردی که زیرکیهایش بارها تحسینم را برمیانگیخت نمایان شد. آن حفره ای که در تمامی این 12 دیدار بدون شکست خود چندان هم برای رقبا پنهان نبود، این بار در مقابل اتلتیکومادرید، از همیشه درخشان تر به نظر میرسید. پنج بازیکن میانی، با پیرمردی که هرگز در کناره خط طولی زمین توان دنبال کردن ناهوئل مولینا را نداشت؛ این آغاز ماجرای ما بود.
حاشیههای کناری زمین از همیشه خلوتتر، نوید حکمرانی بی چون و چرای مثلثهای شاگردان سیمئونه در لب خط و نیم فضاها را میداد؛ و اتفاقی که پیشبینی میشد بسیار زود به وقوع پیوست.
درحالی که درخت کریسمس رئال مادرید به نگینهایی چون فده والورده، ادوارد کاماوینگا و تونی کروس پا به سن گذاشته مطرز شده بود، این بهترین گلزن فصل پیش والنسیا بود که با اتمام مصدومیت خود، آماده تهدید منطقه تحت پوشش والورده و لوکاس وازکز بود. با برش دقیق ارسال داخل پا، مهاجم نه چندان محبوب روخی بلانکوس، از فضای همیشه کافی بین مدافعین خط چهار نفره استفاده کرد و زنگهای خطر برای صدرنشینان اسپانیا را به صدا در آورد.
نقطه ضعف از قبل هم آشکارتر شد؛ شاید اکنون افراد بیشتری به یاد آوردند که آرایش کهنه و موفق شش هفته ابتدایی، به چه دلیل در فوتبال نوین منسوخ شده بود. ما بار دیگر آشکار ساز ضعف بزرگان فوتبال شده بودیم، هرچند شاید حکومت این لیگ به قدری علاقهمند به قوانین فدرال نباشد و این دشمنان کاتالان ما باشند که با یاری فرزند قدرنادیدهمان از این آشکارسازی بهره جویی میکنند.
در رهبری پیرمرد ایتالیایی اما این بازیکنان بودند که خود را با نقطه ضعفها تطبیق میدادند؛ ربع ساعت بعد، داوید آلابا با چشمانی آگاهتر، حرکات مهاجم اسپانیایی را دنبال کرد. فدریکو والورده و وازکز، با هراس بیشتر و از فاصلهای کمتر، فعالیت ساموئل لینوی برزیلی را زیر نظر گرفتند. اما مشکل این ضعف آنها نبود. لینو با خارج کردن دو مسئول جناح راست، فضا را در اختیار سائول نیگوئز، این کدر و نرمترین الماس کهنه سیویتاس متروپولیتانو، قرار داد. مکثی برای چرخش و ارسال به فضای کذایی رخ نداد، آلابا با هوشیاری موراتا را دنبال کرد، ولی آن فضای همیشگی هرگز با دنبال کردن کاپیتان ماتادورها تحت ضمانت قرار نمیگرفت. بلکه این بار، ستارهای نه چندان ناشناخته در حفره مذکور درخشید. آنتوان گریزمان، این منفورترین پدیدهای که بار دیگر محبوبیت او سکوهای ورزشگاه را به جهشهای متوالی دعوت میکرد. برتری یاران چولو سیمئونه را دوچندان کرده بود. جهشها بیهوده نبود. ما شاخههای توت فرنگی را لمس کرده ایم برادر!
هافبک آلمانی قرار بود به واسطه ناتوانی فیزیکی بدن پا به سن گذاشتهاش، گذرگاه رستگاری پسران ماتریس در جناح راست باشد؛ اگرچه با حرکات زیرکانه آنتوان گریزمان، این مهم بارها زمینه ساز تاخت و تازهای ناهوئل مولینا و مارکوس یورنته شد، اما هرگز فراموش نخواهیم کرد که وظیفه تطبیق سفیدپوشان، توسط مهرههای درون زمین صورت میگیرد.
اما پرافتخارترین مربی اروپا در لیگ قهرمانان، به خوبی از لحظاتی که ستارههای روزهای پیشین، بیشترین پتانسیل برگرداندن ورق را برای تیمشان دارند آگاه بود؛ ارسال والورده با تجمع حداکثری مدافعین قرمز و سفیدپوش همراه شد و شاگردان سیمئونه، با خط دفاعی پنج نفره خود امیدوار بودند از تهدیدات هوایی همشهری، آن هم در نبود خوزلو مصون باشند. اما با این تمهیدات، آنها توپ را در جلوی پای یکی از شوتزنترین افراد دیدند. این ناکافیترین ساویچ برای پرواز از چمن متروپولیتانو، تراژدی را به خاطر همه مان آورد؛ آیا به راستی بزرگان در حضور تمام ضعفهایشان از مقام بزرگی نزول نخواهند کرد؟
مگر نه آنکه آشکار کردن ضعف بزرگان باید با بهرهبرداری مفید و با لبخندی به ارزش سه امتیاز، با تلنگری به ارزش یک شکست و از دست رفتن آن 12 بازی توام باشد؟ نه، ما بار دیگر بیهودگی خود را به یاد آوردهایم.
فضاها برای دریبل های رودریگو بسیار تنگ بود؛ فرصتها برای ورود بلینگهام به محوطه بسیار محدود بود. به اندازه یک بازگشت مدافع برای پوشش ارسال والورده و وازکز؛ اما با دیدن توپ زیر پای تونی کروس، این دشمن کهنه همیشه پیروز، هراس در خط مقدم قرمز و سفیدها پدیدار شد؛ آن چنان که مارکوس یورنته، این آخرین به جامانده روزهای درخشان تریپیر و سوارز در 20-21 ، سراسیمه به دنبال متوقف کردن هافبک آلمانی به فضای بلوکه کردن توپ دوید. دویدنی مناسب برای فرار به عمق کور مدافعین لالیگا، اما بیش از حد کافی برای مقاومت در برابر حیله مرد آلمانی. توپ در ابتدا به پای راست سپرده شد و سپس به تور دروازه. اشک هامان بار دیگر فرصت تشکیل یافته بودند تا در پایان نیمه بازی، ما را همراهی کنند و فقط آفساید رودیگر بود که از تکمیل این تراژدی جلوگیری کرد.
در فوتبال، این تاکتیسینها هستند که حین انجام بازی، برای پوشش ضعفهای دفاعی خود تلاش میکنند؛ چنین چیزی در بازی رهبران رخ نمیدهد. شاگردان آنچلوتی، اگرچه با مهرههای متفاوت، اما با همان آرایش سابق به زمین سبز بازگشتند؛ هوشیاری وازکز هرگز برای پیشگیری از رخداد دوباره آنچه دیده بودیم، کافی نبود. ساموئل لینو با حرکت رو به داخل خود، مدافع اسپانیایی را به دنبال خود کشید تا سائول نیگوئز پس دریافت پاس گریزمان، از فضای حاکم گریخته ایالت شرقی نهایت استفاده را کرد و ارسال دیگری را روانه موراتا کرد. کپا و کاماوینگا، فقط نقش نزدیکترین تماشاگران این صحنه را به عهده گرفتند.
ادعا کردیم که از اشتباهاتمان درس گرفتیم. در شب بازگشت خوزه ما خیمنز، پس از دستیابی دوباره به اختلاف دوگله، شاگردان مرد سیاهپوش توپ را تقدیم کرده و به دفاع از دژ خود پرداختند. آنها در طول بازی با استفاده تکراری از ماریو هرموسو در مرکز، تا حدودی برتری عددی رقیب در میانه را خنثی کرده بودند، اما اکنون این اجازه در اختیار سفیدپوشان بود و تا مرز منطقه 14، مزاحمتی برای پاسکاری های نه چندان مفید آنها دیده نمیشد.
همه چیز بر طبق اصول روزهای اوج تیم دیگو سیمئونه میچرخید. استفاده بهینه از کمترین کنش های تهاجمی؛ دفاع کم اشتباهی که با مصدومیت های مکرر خیمنز، خداحافظی گودین و پا به سن گذاشتن ساویچ مدتها از خاطر همگان رفته است، این بار در ناکام گذاشتن رقیب همشهری مفید واقع شده بود و با وجود اختیار تام در مرکز زمین، سربازان مرد آرژانتینی با هوشیاری از پدید آمدن موقعیت های ارزشمند رقیب، پیشگیری کردند.
بزرگان، بار دیگر، اگرچه در نبود مهره های ارزشمند تدافعی، بدون امتیاز از خانه ما خارج شده بودند؛ اما مگر نه آنکه در بسیاری از آن 13 شکست وضعیت خود روخی بلانکوس در غیاب اندک بازیکنان سرشناس تیم رخ داده بود؟ مگر نه آنکه به وضوح برتری تاکتیکی و عدم پوشش ضعفها از رختکن سفیدپوشان عامل اصلی شکستشان بود؟ چولو سیمئونه مجوز یافت تا یک شب دیگر با خواندن “Allez Allez” این پیروزی خانگی را جشن بگیرد. نه به عنوان آشتی این کوچکترین خانواده، نه به عنوان پرواز ققنوسی که در آتش دو سال فاجعه بار اخیر سوخته، بلکه به عنوان شبی زیبا در این خانه نفرین شده که می تواند کوچکترین دلیل فعلی افتخار الهه پوزئیدون به رعایای وفادار خود باشد. فصلی طولانی در انتظار آنهاست …
میدبلاک یک استراتژی خارج از مالکیت است که بر محافظت از یک سوم میانی زمین تمرکز دارد. اولویت این است که به اندازه کافی جمع و جور بمانیم تا حریف را از بازی بازدارد. مهاجم ترین بازیکنان در بالای زمین, حریف را درگیر نمی کنند و خط دفاعی به سمت دروازه خودشان خیلی عمیق نیستند. مقداری فضا در پشت خط دفاع باقی می ماند که دروازه بان می تواند در آن کنش دفاعی انجام دهد.
این اصطلاح از کجا سرچشمه می گیرد؟
اصطلاح «میدبلاک» به استراتژی دفاعی اشاره دارد که بین لوبلاک – که نزدیک به دروازه خودی است – و های بلاک قرار دارد، که با آن تیمها فشار میآورند و فضای زیادی را پشت سر میگذارند. میدبلاک از ناحیه زمینی که بیشتر روی آن تمرکز دارد نامگذاری شده است: وسط. بلوک های لو، مید و های سه استراتژی اصلی دفاعی در دوره های طولانی خارج از مالکیت هستند. آنها پس از انتقال یک تیم به دفاع می آیند.
هنگام بازی با میدبلاک، بازیکنان در زمان خارج از مالکیت چه می کنند؟
هنگامی که یک تیم به یک میدبلاک سقوط کرد، اولویت فشرده بودن است. فاصله بین بازیکنان (جانبی) و واحدها (عمودی) باید به حداقل برسد تا از بازی حریف در زمین تیم جلوگیری شود.
تقریباً تمام میدبلاک ها از سه خط یا واحد تشکیل شدهاند که بازیکنان در موقعیتهای دفاعی اولیه خود بازمیگردند. این ممکن است با نقش تهاجمی آنها متفاوت باشد، مانند یک دفاع کناری یا وینگ بک که به خط دفاعی بازمیگردد.
پس از تنظیم بلاک، بازیکنان باید کنترل و خویشتنداری را برای حفظ موقعیت خود نشان دهند. افراد نباید برای فشار دادن زیاد به بیرون از بلاک بپرند، زیرا این شکاف هایی را ایجاد می کند که حریفان می توانند از آنها سوء استفاده کنند. به طور مشابه، یک خط دفاعی محکم باید برای حفظ فشردگی نگه داشته شود و بازیکنان نباید خیلی عمیق عمل کنند. انجام این کار باعث ایجاد فضای بین خطوط می شود. بازیکنان باید به دنبال مسدود کردن خطوط بالقوه پاس، به تاخیر انداختن پیشرفت حریف و سوییچ از یک طرف به سمت دیگر باشند.
اگر ماشه ای برای درگیر شدن وجود داشته باشد – مانند یک لمس ضعیف – بازیکنان می توانند برای به دست آوردن مجدد مالکیت به بیرون بلاک بپرند. برای دیگران مهم است که پشت بازیکنی را که از بلاک بیرون می پرد بپوشانند و فشرده تر شوند تا از ایجاد شکاف در بلاک جلوگیری شود.
هنگام بازی با میدبلاک، بازیکنان هنگام مالکیت توپ چه می کنند؟
از آنجایی که ساختار میدبلاک از وسط زمین دفاع می کند، هدف دعوت از حریف است. این می تواند در پشت خط دفاعی آنها فضا ایجاد کند – بنابراین وقتی یک تیم توپ را از میدبلاک بازیابی می کند، می تواند آن فضاها را هدف قرار دهد. یک ضدحمله سریع از طریق عبور از روی حریف یا از میان حریف می تواند بسیار موثر باشد.
اکثر ضد حملات از میدبلاک از یک پاس فوری به جلو سرچشمه می گیرد. سوئیچ های بازی همچنین می توانند برای شکست دادن هر ضد پرس مفید باشند.
مرکز زمین شلوغ ترین منطقه خواهد بود، بنابراین مدافعان کناری حریف ممکن است به سمت جلو حرکت کنند تا از مناطق وسیع استفاده کنند. مدافعان کناری فضایی را پشت سر خود باقی می گذارند که پس از یک جابجایی می توانند هدف قرار بگیرند.
تیمها همچنین میتوانند پس از بازگشت از میدبلاک، حملات را به شیوهای صبورانهتر بسازند. این را می توان با استفاده از توپ و انجام چندین پاس کوتاه برای تضمین مالکیت توپ در حالی که حریف ضد پرس می کند، قبل از اینکه به دنبال پیشرفت رو به جلو باشد، انجام می شود.
کدام تیم ها یا مربیان به خوبی از میدبلاک استفاده می کنند؟
ولورهمپتون زیر نظر برونو لاژ
گرگهای لاژ اغلب بدون توپ تبدیل به یک پنج دفاعه میشوند و به یک میدبلاک میافتند. این تیم به خوبی پیشرفت حریفان خود را به تاخیر می اندازد و به ندرت در شکل خود شکاف ایجاد می کنند. وقتی افراد برای پرس بیرون میآیند، دیگران به طرز چشمگیری تنظیم میشوند و تیم به طرز چشمگیری شکل دفاعی خود را حفظ میکند. هافبک های مرکزی ژائو موتینیو و روبن نوس به ویژه در سازماندهی تیم تاثیرگذار بوده اند. زمانی که لاژه از میدبلاک 5-3-2 استفاده کرد، مرکز زمین توسط لئاندر دندونکر تقویت شد.
انگلستان با ساوتگیت
هم در جام جهانی 2018 و هم در یورو 2020، انگلیس از میدبلاک زیر ساوت گیت استفاده کرد، چه با یک چهار دفاع (پایین) یا یک پنج دفاع. استفاده او از دابل پیوت کلیدی برای محافظت از مرکز زمین بوده است. بازیکنان هجومی به عقب برمیگردند تا یک بلاک جمع و جور تشکیل دهند، اما پس از بازی مجدد در خط میانی، دویدن سریع رو به جلو انجام میدهند، با مهاجم وسط هری کین در میانه زمین برای کمک به ایجاد فضا در پشت.
برندن راجرز با لسترسیتی
راجرز از یک میدبلاک با ترکیبها و ساختارهای مختلف در لستر استفاده کرده است (در زیر). این امر به ویژه با توجه به کارهایی که ویلفرد اندیدی و یوری تیلمانس هافبک های مرکزی انجام می دهند موثر است. آنها توپ را به طور مداوم با قطع توپ و با پیروزی در دوئل به دست می آورند، و دامنه پاس های قابل توجهی برای یافتن وینگرها یا جیمی واردی پس از یک بازی مجدد دارند.
نمونه های دیگری از مربیانی که به صورت میدبلاک بازی میکنند:
دین اسمیت با استون ویلا اوله گونار سولسشیر با منچستریونایتد میکل آرتتا در 3 فصل اول آرسنال خوزه مورینیو با اینترمیلان,رئال مادرید,چلسی,رم و منچستریونایتد
مزایای بازی با میدبلاک چیست؟
میدبلاک در مرکز زمین محافظت میکند و میتواند به یک تیم اجازه دهد تا مناطق مهم را از بین ببرد. این کار را برای بازیکنان خلاق حریف – که معمولاً ممکن است بین خطوط کار کنند – دشوار می کند تا بر بازی تأثیر بگذارند.
از آنجایی که هیچ تیمی نمی تواند مدام پرس کند، میدبلاک پایه خوبی برای یک تیم است تا قبل یا بعد از پرس کردن دوباره به داخل زمین برود و ریکاوری کند. همچنین می تواند راه خوبی برای دفاع از برتری به عنوان یک استراتژی محفوظ تر باشد.
یک میدبلاک همچنین حریف را تشویق می کند که به اندازه کافی به جلو حرکت کند تا فضایی را در پشت آنها بگذارد، که می تواند پس از یک انتقال تهاجمی مورد سوء استفاده قرار گیرد. در همین حال، اعداد دور توپ پس از بازی مجدد، میتوانند به مقابله با پرسینگ تهاجمی کمک کنند.
معایب بازی با میدبلاک چیست؟
میدبلاک به حریف اجازه می دهد تا با سهولت نسبی وارد نیمه تهاجمی شود – اغلب به آنها اجازه می دهد بر مالکیت توپ مسلط شوند. یک میدبلاک همچنین فاصله بیشتری را برای رسیدن به دروازه حریف پس از بازیابی نسبت به یک های بلاک باقی میگذارد.
در انتهای دیگر زمین، یک میدبلاک نیز فضایی را در پشت خود باقی میگذارد که حریف میتواند با توپهای مستقیم بالای بالا از آن استفاده کند. لوبلاک این امکان را نمی دهد.
رایا دروازبان تیم برنتفورد به آرسنال پیوست. حال باید ببینیم آرتتا از چه جهت به او نیاز دارد؟
یوسف جوانشیر، فوتبال لب – داوید رایا با قراردادی 30 میلیون پوندی به آرسنال پیوست. پیش از این و در فصل 22-2021 توپچیها آرون رمزدیل را با مبلغ مشابه 30 میلیون پونداز شفیلد یونایتد به خدمت گرفت که بسیاری از هواداران را متعجب کرد. رمزدیل که در فصلهای متوالی با بورنموث و سپس شفیلد یونایتد سقوط کرده بود، به نظر نمیرسید جایگاه لازم برای دروازبانی برای تیمی با آرمانهای چهار تیم برتر (و یا حضور در بیگ سیکس) را داشته باشد.
با این حال، از آن زمان، رمزدیل همیشه در دروازه آرسنال حضور داشته و ثبات مورد نیاز را در خط دفاعی آنها به ارمغان آورد. قرارداد بلندمدتی که او چند ماه پیش امضا کرد مطمئناً به این معنی است که او دروازبان اول و بلندمدت باشگاه است. پس چرا آرسنال داوید رایا را به صورت قرضی از برنتفورد (با بند خرید) به تیم آورد؟ آنها قبلاً یک دروازبان منتخب برای ترکیب اصلی دارند!
این دقیقاً یک معامله ارزان هم نیست، با فرض اینکه آرسنال آن را دائمی کند، مبلغ نهایی حدود 30 میلیون پوند است. این میزان خرج برای دروازبان نیمکتنشین منطقی به نظر نمیآید. همچنین تصورش را نمیتوان کرد که رایا امنیت پستی حضور در ترکیب اصلی و نقش اول بود در برنتفورد را رها کند و در آرسنال به عنوان دروازبان جایگزین را بازی کند.
رقابت میان داوید رایا و آرون رمزدیل
درست ترین جواب اما؛ رقابت برای حضور در ترکیب اصلی به نظر میرسد. آرسنال در تلاش برای از بین بردن برتری منچسترسیتی، نمیتواند از بازیکنان ثابتی را در چیدمانی ثابت قراردهد. آنها در فصل نقل و انتقالات خود تا کنون – ژورین تیمبر، دکلان رایس و کای هاورتز – را جذب کردند که می توانند بلافاصله برای یک حضور در ترکیب اولیه رقابت کنند، اگرچه متاسفانه تیمبر در پیروزی روز اول مقابل ناتینگهام فارست از ناحیه زانو آسیب دید و در اثر پارگی رباط، احتمالا تمامی فصل را از دست داد.
از سوی دیگر، رمزدیل در واقع یک گل بیشتر از آنچه که «باید» نتظار میرفت دریافت کند، دریافت کرد. این موضوع شاید این احساس را متبلور کند، که در حالی که لحظات درخشانی داشت، اما مستعد بازیهایی با فرم ضعیف نیز بود. حتی در 2021-22، جایی که رمزدیل بدون شک اولین فصل تاثیرگذاری را در شمال لندن داشت، گلهای دریافتی او تقریباً میانگین لیگ بود. او فقط 0.6 گل بیشتر از میانگین دریافت کرد.
آمار فوقالعاده داوید رایا
توانایی بازی با پای رمزدیل یکی از دلایل اصلی هدف قرار دادن او توسط آرسنال بود، اما این چیزی است که رایا نیز با توجه به تاکتیک تیم، به شکل متفاوتی آن را ارائه میدهد. برنتفورد همچنین بازی مستقیمتری به نسبت آرسنال ارائه میکند. در نتیجه، اغلب از رایا خواسته میشد که ضربههای بلندی به سمت ایوان تونی، چه در جریان بازی و چه از روی ضربات دروازه، ارسال نماید. 66% از پاسهای او در فصل گذشته پاسهای بلند و با مسافت زیاد بودند. این آمارششمین آمار برتر در بین دروازبانان لیگ برتر و احتلاف زیادی با 51% آرون دارد.
دقت پاس رمزدیل 63.4 درصد و در مقابل رایا 60.8 درصد است. دقت پاس رایا در مسافتهای طولانی بسیار خوب بود. رایا 42 درصد از تمام پاسهای بلند خود را در فصل گذشته به ثبت رساند که در بین بهترین آمار لیگ قرار داشت. در مقایسه، فقط 29.2 درصد پاسهای بلند رمزدیل به مقصد رسیدند. این آمار رتبه سوم بدترین آمار دقت پاسهای بلند بین دروازبانهای اول فصل گذشته است. این اختلاف فاحس حاکی از سبک بازی و تاکتیک تیم فرانک است. در هر صورت اختلاف قدری قابل توجه است که نقطه ضعفی برای رمزدیل محسوب میشود.
دقت داوید رایا در پاسهای بلند ارسالی و تاخیری سلاح مفیدی برای برنتفورد بود. دروازبان برنتفورد در فصل گذشته 9 شانس ثانویه گلزنی ایجاد کرد. این شانسها شامل پاس پیش از پاسگل یا پاس منجر به شوت میشود. این تعداد خلق موقعیت، چهار موقعیت بیشتر از هر دروازبان دیگری را ثبت مینماید. او همچنین 22 پاس رو به جلو را ارسال نمود. این آمار نیز 16 پاس بیشتر از هر دروازبان دیگری در فصل گذشته را نشان می دهد؛ که تیم توماس فرانک چقدر از بازی با پا داوید رایا برای پیشروی در بازی بهره میگیرد.
نحوه خلق موقعیتهای ثانویه رایا
موارد زیر تنها یکی از نمونههای متعددی از پاسهای بلند رایا است که حملات برنتفورد را راهاندازی میکنند.
در آستانه نیمه اول مقابل استون ویلا، رایا به بالا نیمه زمین حریف نگاه میکند. او برایان امبومو را در مقابل یک مدافع کناری خود میبیند…
… و بنابراین او یک پاس دقیق روی بندهای کفش امبهاومو میفرستد. سپس این بازیکن کامرونی به زیبایی در فرصت بسیار خوبی قرار میگیرد.
برنتفورد آنقدر مشتاق استفاده از بازی با پای داوید رایا بود که اغلب توپ را مستقیماً پس از آغاز بازی به او میسپردند:
یا اینکه خود را به نیمه حریف رسانده تا ضربات شروع مجدد را بروی دروازه حریفان ارسال کند:
رایا جایگاه خود را تصاحب میکند!!
برنتفورد در فصل گذشته تا آنجا که ممکن بود از رایا استفاده کرد. او در 1195 موقعیت اوپن پلی در فصل 23-2022 شرکت داشت. آماری بیش از هر دروازبان دیگری در مجموع و 372 بیشتر از رمزدیل. علیرغم اینکه این زوج به تعداد دقایق برابر بازی کردند.
این بدان معنا نیست که رمزدیل نمیتواند این نقش را ایفا کند یا نمیتواند ارقا پیدا کند که پاسهای دوربرد خود را بهبود بخشد. او به تازگی 25 سااله شده و به اندازه کافی جوان است تا مهارتهای خود را گسترش دهد. اما رایا میتواند هر زمان که تیم بخواهد و در صورت خواست آرتتا، این کار را عملی کند.
همچنین جذب رایا اغلب نادیده گرفته میشود و دلیل آن این است که او به عنوان یک بازیکن بومی واجد شرایط است. دروازبان شماره دو قدیمی آرسنال، مت ترنر (اکنون عضو ناتینگهام فارست است) اینطور نیست. این به آرتتا انعطافپذیری بیشتری در تیم از نظرداشتن یک جایگاه در تیم برای خرید یا استفاده از بازیکن خارجی میدهد.
رایا برای شروع کار با اکثر تیمهای لیگ برتری، از جمله آرسنال، به اندازه کافی توانایی دارد. داشتن زمان برای امضای قرارداد دائمی او، برای چیزی که در نهایت 15 تا 20 میلیون پوند خرج خالص میشود، زمانی که هزینه ترنر را در نظر بگیرید، یک انتقال هوشمندانه است. او یک دروازبان با استعداد، منعطف و با گیرایی بالا به نسبت رمزدیل است و این احتمال وجود دارد که جایگاه او را به عنوان شماره یک تصاحب نماید.
برای شنیدن تحلیلهای صوتی هفتگی در پادکست فوتبال لب، از این لینک به ما گوش کنید!
مگوآیر که به تازگی پیشنهادی از سوی تیم وستهم دریافت کرده بود، با بازگشت این درخواست از سوی این تیم مواجه گردید.
یوسف جوانشیر، فوتبال لب – مگوآیر در طول دوران حضورش در منچستریونایتد با مشکلاتی اساسی دست وپنجه نرم کرده است. او پس از تبدیل شدن به گرانترین مدافع تاریخ فوتبال پس از انتقال 80 میلیون پوندی از لستر به یونایتد در سال 2019، فشار بیشتری را حس نمود. هری تنها شش ماه بعد، کاپیتان شیاطین سرخ شد.
باید از لحاظ روحی در شرایط بسیار خوبی باشید تا در این سطح قرار بگیرید. تعداد بسیار کمی از گران قیمتترین خریدهای یونایتد در تمام دوران، موفقیت غیرقابل انکاری در این باشگاه داشتهاند. از گران قیمتترینها: پل پوگبا، آنتونی، جیدون سانچو، روملو لوکاکو و آنخل دی ماریا و همچنین مگوآیر.
همه چیز در ابتدا برای مگوآیر خوب پیش رفت و او به عنوان عضوی کلیدی و ثابت در تیم تبدیل شد. در عین حال جایگاه خود را در قلب دفاع انگلیس تحت هدایت گرت ساوتگیت تثبیت کرد. اما وضعیت او به عنوان یک مدافع میانی گرانتر از ویرجیل فن دایک و کاپیتان بزرگترین باشگاه انگلیس، باعث شد که افراد زیادی منتظر شکست او باشند. هری با هر اشتباهی توسط هواداران رقیب مورد حمله قرار میگرفت. در نهایت، هواداران یونایتد به افراد منتقد و مهاجم به عملکرد او پیوستند.
هری و شروع اتفاقات بد
مگوآیر پس از اولین فصل حضورش در یونایتد همیشه در لیگ برتر حضور داشت. در تمام این فصل حتی یک خطا که منجر به مصدومیت حریف شود را مرتکب نشد. سپس سنگینی انتظارات را احساس کرد. او چهار اشتباه مرتکب شد که در فصل 21-2020 موقعیتهایی را برای حریف به ارمغان آورد. او با سه بازیکن دیگر در فصل 22-2021، در رتبه 6 ام بیشترین نیمکتنشینی در تیم بودند.
اشتباهات مگوآیر کمی افت کرد؛ اما انتقادات از او در برخی مواقع هنوز کمی احساس میشد. او واقعاً توسط اطرافیانش تحت حمایت روحی قرار نمیگرفت. یک مدافع میانی با هیکلی تنومند و کند، درخواست بازی بهعنوان یک سوییپر، در یک خط بالاتر برای بازیسازی از خط دفاعی را کرد. با وجود دروازهبانی داوید دخئا که به خوبی نمیتوانست پشت مدافعین خود را پوشش دهد و درست پشت خط میانیای که حتی یک هافبک دیسترویر و پست 6 خوب نداشت، ایدهای کاملا تمسخرآمیز به شمار میرفت.
هری همچنان بازیکن بسیار خوبی برای یونایتد بود و نشان داد که مدافعی بیش از حد توانمند است. اما همانطور که سبک بازی تیم، تحت رهبری اریک تن هاگ تغییر کرد، بازی کردن در مستطیل سبز به طور فزایندهای برای مگوآیر مناسبتر به نظر میرسید.
او قبلاً برای تیمهایی که در لوبلاکترین حالت ممکن از آنچه در یونایتد از او خواسته شده بود، بازی میکرد و شاید این دقیقاً همان نقطه عطف داستان او باشد. او برای احیای حرفهاش به آن نیاز به تغییر تاکتیک یا انتقال به تیمی با تاکتیک مناسب او را دارد. به همین دلیل انتقال به وستهام برای او مناسب به نظر میرسید. هنگامی که تیم شما لوبلاک بازی میکند، عملا فضای کمتری پشت سر آخرین مدافع برای استفاده مهاجمان حریف وجود خواهد داشت. بنابراین مگوآیر میتوانست کمی بیشتر نزدیک به نقاط قوت خود بازی کند.
نقاط قوت مگوآیر؟!
این نقاط قوت برای شروع، توانایی او در هوا است. در فصل 22-2021 (آخرین فصل او به عنوان مدافع یونایتد) او رتبه چهارم را از نظر میزان موفقیت در دوئلهای هوایی در بین بازیکنان لیگ برتر کسب کرد، تا در حداقل 100 نبردهوایی شرکت کند که موفق به برد 72.8 درصد از آنها شد. فندایک یکی از سه بازیکن نزدیک و با عملکرد بهتری نسبت به او بود. او همچنین 100 دفع توپ را انجام داد که 57تای آن با ضربه سر بود. هر دو آمار بیشترین تعداد در میان بازیکنان یونایتد را دارا بود. بازی در تیمی که کمی بیشتر عقب مینشیند میتواند بسیار به نفع او باشد.
مگوآیر همچنین در ضربات ایستگاهی که بخش مهمی از بازی برای تیم دیوید مویس به شمار میرفت، یک تهدید خیلی جدی بود. وستهم فصل گذشته 10 گل از روی ضربات کرنر به ثمر رساند. از این حیث در رتبه پنجم در لیگ برتر انگلیس فصل 23-2022 بود. اولین رتبه لمس توپ از گوشههای آنها در قسمت مرکزی محوطه ششقدم 27٪، به علاوه 18٪ دیگر در منطقه مرکزی درست خارج از محوطه شش قدم بود (همانطور که در نمودار زیر نشان داده شده است). آنها فضای وسط دروازه را که آن دو ناحیه فوق الذکر تشکیل می دهند، با نسبت بیشتری از ضربات کرنر خود نسبت به هر طرف دیگر در موفقترین حالت ممکن (45 درصد) هدف قرار دادند.
ویژگی منحصر به فرد هری
هدف اغلب شلوغی در محوطه شش قدم و ایجاد مزاحمت برای عدم خروج موفق دروازبان حریف بود. در فضاهای شلوغی مانند نزدیک به دروازه، داشتن بازیکنی در حد و اندازههای مگوایر در هوا میتواند کمک بزرگی باشد.
وستهم در فصل 23-2022 از همه ضربات ایستگاهی موقعیتهایی به ارزش 15.3 گل ایجاد کرد که پنجمین موقعیت موردانتظار گل در لیگ برتر بود، اگرچه آنها تنها 11 تا از این موقعیتها را به ثمر رساندند. مجموع گل موردانتظار آنها 30٪ از کل xG آنها را در طول فصل تشکیل میداد. این موضوع چهارمین آمار به نسبت همه تیمها در لیگ برتر بود. واضح است که ضربات ایستگاهی برای مویس مهم هستند.
ما شاهد درخشش مگوآیر برای انگلیس بهعنوان بخش مهمی از رویکرد ضربات ایستگاهی آنها بودهایم. به یاد ماندنیترین آنها در جام جهانی 2018، اما از آن زمان در تورنمنتهای دیگر نیز بود. احتمالاً این بخشی از دلیلی بود که مویس او را در وستهم نیاز داشت. این درحالیست که او به طور قابل توجهی به تهدیدشدن آنها در توپهای مرده میافزاید. هری از بازی در تیمی که ضربات ایستگاهی بخش بزرگتری از تاکتیک است، با برنامههای مشخصی که برای حداکثر استفاده از او تنظیم شدهاند، سود میبرد. فقط 14 درصد از xG یونایتد برای فصل 2022-23 از موقعیتهای ضربات ایستگاهی تشکیل شده بود. این میزان کمترین در بین 20 تیم در لیگ برتر قرارداشت. آنها همچنین با 5 گل، کمترین گل را در لیگ از این راه به ثمر رساندند.
خبر روز دوشنبه مبنی بر اینکه جیمز وارد پروس، متخصص ضربات ایستگاهی و کرنر، انتقالش به وستهم را تکمیل کرده است، آنها را در ضربات ایستگاهی خطرناکتر خواهد کرد. «وارد پروس با مگوایر» میتواند در سالهای آینده به یک ترکیب نسبتاً رایج تبدیل شود، که وستهم از این انتقال منصرف شد. در گذشته نیز به دلیل تواناییاش در توپ مورد انتقاد قرار گرفته بود. اما او مدافع میانی حملکننده توپ خوبی است و در طول دوران حضورش در یونایتد از نظر پیشرفت در حملونقل رتبه خوبی داشت.
آنچه مگوآیر در 22-2021 از خود نشان داد:
در فصل 2021-2022، او برای یونایتد در مجموع حمل توپ (426)، حمل توپ پراگرسیو که حداقل پنج متر به سمت بالا حرکت میکردند (236)، و حملهایی که به پاس میانجامیدند (370) در رده اول قرار گرفت. وقتی او این فرصت را پیدا میکند که با توپ از دفاع خارج شود تا تیم را به سمت جلو سوق دهد، این کار را به خوبی انجام میدهد. او همچنین توانایی پاسینگ بالایی را دارد تا یک پراگرسیو را ارسال کند که پس از حرکت رو به جلو، مایل به این حرکت میشود.
مگوآیر در فصل 22-2021 بیش از هر بازیکن دیگری از یونایتد پاسهای رو به جلو (567) ارسال کرد، همچنین در رده دوم پاسهای موفق (1350) قرار گرفت و پاسهای خود را با میزان موفقیت 86.4 درصد به مقصد رساند. بخشی از دلیل اینکه نرخ مگوآیر با بهترینهای لیگ برتر (که در حدود 90 درصد بودند) خیلی بالا نیست، این است که او در توزیع توپ کاملا بداهه عمل میکند. او با وجود از دست دادن بخش بزرگی از فصل، با 120 توپ در رده 20 بازیکن برتر لیگ برتر برای توپ های بلند موفق قرار گرفت (او 2514 از 3420 دقیقه ممکن بازی کرد – 73.5 درصد). هری همچنین 198 پاس به یک سوم نهایی حریف ارسال نمود که پس از برونو فرناندز برای یونایتد در رده دوم قرار گرفت.
نقشه پاس فوق، تنوع پاسهایی که او میداد و همچنین بیشتر آنها در مسافتهای طولانی ارسال میشد را نشان میدهد. او دامنه پاسهای خوبی دارد و با هر دو پا مهارت اینکار را داراست. با وجود اینکه عمدتاً راستپا است، به عنوان یک مدافع میانی سمت چپ راحتتر میتواند عمل کند. این بدان معناست که حریفان تمایل دارند هنگام پرسینگ او را به بیرون محطوه مایل کنند، اما او به اندازه نیاز از پای غیرتخصصیای بهره میبرد که میتواند بهتر از اکثر مدافعان راست پا در دفاع میانی چپ عمل کند. او همچنین میتواند در سمت راست دفاع مرکزی نیز بازی کند، البته، در وسط یک دفاع سه نفره.
مگوآیر ارزشمند
برخی از انتقاداتی که در چند سال گذشته به او وارد شده است، درک توانایی او را مخدوش کرده است. یک مدافع باکیفیت و 30 ساله در او قلیان میکند. وستهم اگر بخواهد او را به خدمت بگیرد، در بهترین حالت ممکن برای چند سال خط دفاعیاش را بیمه خواهد کرد.
به اعتقاد سرمربی، سبک بازی مناسب او و آسودگی از نبود میلیونها هوادار یونایتد منتظر اشتباه بعدی او، دلایل زیادی وجود دارد که باور کنیم مگوآیر میتواند دوران حرفه ای خود را احیا کند. به نظر می رسید وستهم میتواند مکان مناسبی برای او باشد. اما حال دیگر آنها دنبال گزینهای دیگر برای تقویت خط دفاعی خود خواهند گشت.
برای شنیدن تحلیلهای صوتی هفتگی در پادکست فوتبال لب، از این لینک به ما گوش کنید!
بارسلونا فصل شلوغی را سپری میکند که با مشکلاتی چون نقل و انتقالات و پروژه اسپای بارسا ادغام شده است.
امیر دمی و سینا زرندی;فوتبال لب-اگر در فضای فوتبالی قرار داشته باشید و تنها اخبار تیم محبوبتان را دنبال نکنید، قطعاً نام اسپای بارسا را شنیدید. این پروژه، یکی از بزرگترین پروژههای بازسازی و ارتقا در سطح فوتبال است که شروع آن از سال ۲۰۱۴ با رأی گیری میان اعضای باشگاه بود. بزرگترین حامی مالی کاتالانها در این پروژه، گروه سرمایهگذاری گلدمن ساکس خواهد بود. این بانک هزینه اجرای پروژه که تقریباً ۱/۵ میلیارد یورو است را خواهد پرداخت. قرارداد بارسلونا و گلدمن ساکس ۳۰ ساله خواهد بود که بارسا در مدت زمان ۲۵ سال بازپرداخت وام را انجام میدهد. طبق گفته سرمایهگذار این پروژه یعنی گلدمن ساکس. بارسا سالانه ۲۵۰ میلیون یورو از این اتفاق درآمد خواهد داشت که ۱/۳ آن به امور بازپرداخت تعلق خواهد گرفت. پروژه اسپای بارسا که شامل بازسازی نیوکمپ، گسترش مینی استادیوم یوهان کرویف، گسترش و نوسازی سالن پالائو بلوگرانا، توسعه شهرک ورزشی و اطراف آن خواهد بود در سال ۲۰۲۵ به پایان میرسد. کاتالانها باید در نهایت ۲ میلیارد یورو به شرکت گلدمن ساکس بپردازند. همچنین شرکت ترکیهای لیماک مسئول بازسازی نیوکمپ خواهد بود. شرکتهای دیگر مبالغ زیادی در ازای این کار (بیش از ۱ میلیارد یورو) درخواست کرده بودند و این شرکت ترکیهای با ۴۰ درصد هزینه کمتر نسبت به دیگر شرکتها این کار را انجام خواهد داد. به گفته این شرکت، بازسازی نیوکمپ ۴۳ ماه طول خواهد کشید و بارسا در نهایت بعد از ۱/۵ سال به نیوکمپ بازخواهد گشت. با توجه به بازسازی نیوکمپ، بارسلونا فصل پیش رو را در ورزشگاه مونتجوئیک که ۵۵۰۰۰ نفر ظرفیت دارد به میدان خواهد رفت. طبق پیشبینیها قرار است آبی اناریها فصل ۲۰۲۴/۲۵ بار دیگر در نوکمپ به میدان بروند. این ورزشگاه با ۵۰ درصد ظرفیت خود میزبان هواداران خواهد بود و در نهایت در فصل ۲۰۲۵/۲۶، عملیات نوسازی نوکمپ به طور کامل به پایان خواهد رسید و ورزشگاه ظرفیتی ۱۰۵۰۰۰ نفری خواهد داشت.
سقف بودجه لالیگا و ثبت بازیکن
لالیگا برای اولین بار در سال ۲۰۱۳ قانون سقف حقوق را برای باشگاههای اسپانیایی وضع کرد. خاویر تباس با شروع کرونا قوانین سقف بودجه را سختتر کرد تا باشگاهها مجبور به امضای قرارداد CVC شوند. قراردادی که به موجب آن درصدی از حق پخش تیمهای لالیگایی برای ۵۰ سال آینده به کمپانی CVC فروخته میشد. سیاستهای غلط تباس باعث کاهش چشمگیر فعالیت تیمهای لالیگایی در نقل و انتقالات و به دنبال آن افت شدید این تیمها است. تیمهای لالیگایی در حالی مجموعا حدود ۲۰۰ میلیون یورو – که نیمی از آن مربوط به ترنسفر بلینگهام به رئال مادرید میشود – در این پنجره خرج کردهاند که این مبلغ برای تیمهای لیگ جزیره به بیش ۲ میلیارد یورو میرسد یعنی حدود ۱۰ برابر! که این فاصله تا پایان پنجره تابستانی بیشتر هم خواهد شد. باشگاه بارسلونا که در گذشته از سقف دستمزد ۶۵۶ میلیون یورویی برخوردار بود اکنون بر اثر تصمیمات اشتباه تباس، سوء مدیریت مدیران سابق و البته کرونا با مشکلات زیادی دست و پنجه نرم میکند. پیشبینی میشود که برای فصل آینده سقف حقوق این باشگاه(در تمامی رشتهها) ۴۰۰ میلیون یورو باشد. این وضعیت آنقدر جدیست که این باشگاه در قرارداد گندوغان، بازیکن جدید خود، بندی گنجانده است که به بازیکن اجازه میدهد در صورتی که اسمش پیش از شروع اولین بازی لالیگا در لیست ثبت نشود، قرارداد خود را فسخ کند! در فصل گذشته باشگاه با فعال کردن اهرمهای اقتصادی که ارزش آنها به ۷۰۰ میلیون یورو میرسید توانست سقف بودجه خود را افزایش دهد و به راحتی در بازار فعالیت کند. با حذف بارسا در مرحله گروهی لیگ قهرمانان ضرر هنگفتی به آبی اناری پوشان بندر بارسلون وارد شد به طوری که اکنون به دنبال فعال کردن آخرین اهرم خود در این تابستان هستند تا قرارداد بازیکنان جدید خود را ثبت کرده و به دنبال جایگزین دمبله باشند. طبق آخرین اخبار یک شرکت آلمانی ۲۹/۵٪ از سهام بارسا استودیو به ارزش ۱۲۰ میلیون یورو را خرید. این اهرم به تنهایی برای ثبت قرارداد بازیکنان جدید و تمدیدیهای تیم کافی میباشد. این شرکت متعهد شده که پیش از اتمام بازار تابستانی مبلغی را نقدا به بارسلونا تزریق کند. گفته میشود که لالیگا از قبل با فعالسازی این اهرم موافق است. با اینکه احتمالا این اهرم برای رسیدن بارسلونا به اهداف تابستانی خود کافی است اما نمیتوان احتمال یک فروش بزرگ دیگر را منتفی دانست.
ورودیها
اینیگو مارتینز: مدافع اسبق اتلتیک بیلبائو که فصل گذشته در نیمی از بازیهای لالیگا برای این تیم بازی کرد، با امضای قراردادی ۲ ساله به صورت آزاد به بارسلونا پیوست. همان طور که میدانیم، بارسلونای ژاوی در سبک بازی بسیار متفاوت نسبت به فلسفهای است که سالها در این باشگاه رواج داشته و ژاوی همیشه تأکید ویژهای نسبت به خط دفاعی تیمش داشته است. بعد از خروج پیکه و مصدومیتهایی که در طول فصل برای مدافعان بارسا صورت گرفت. حضور مارتینز با تجربه بر روی نیمکت بارسا را میتوان یک خرید خوب ارزیابی کرد. مارتینز در هیچکدام از بازیهای پیش فصل برای بارسلونا به میدان نرفت. اما این انتظار وجود که در طول فصل در برخی از بازیهای لالیگا و کوپا دل ری شاهد حضور او در ترکیب کاتالانها باشیم.
ایلکای گوندوغان: کاپیتان سیتیزنها بعد از کسب سهگانه، تصمیم به عدم همکاری با پپ گرفت و به جمع شاگردان ژاوی هرناندز ملحق شد. قرارداد او با بلوگرانا ۲ ساله + بند تمدید ۱ ساله خواهد بود و به نحوی میتوان او را بهترین انتقال تابستانی بارسلونا نامید. در تیم ژاوی بار خلاقیت خط هافبک همیشه بر روی دوش پدری بوده و اکنون با اضافه شدن گوندوغان، میتوانیم خط هافبک جذابی را از بارسلونای فصل آینده متصور شویم. گوندو در مقابل آرسنال و رئال مادرید در تور پیش فصل بارسلونا از ابتدا بازی را شروع کرد و در مقابل میلان نیمکت نشین بود. خلاقیت، رهبری، بازیسازی و چه بسا گلزنیهای گوندوغان میتواند در فصل آینده به کمک بارسلونا و ژاوی بیاید.
ویتور روکه: پدیده ۱۸ ساله برزیلی سرانجام پس از کش و قوسهای فراوان و رد کردن پیشنهاد تیمهایی همچون منچستر یونایتد، آرسنال، چلسی و پاریسن ژرمن تصمیم گرفت به بارسلونا بپیوندد. ارزش قرارداد روکه ۳۰+۳۱ (ثابت + متغیر) است و تا فصل ۲۰۳۰/۳۱ معتبر خواهد بود. در فصلی که گذشت او در تیم ملی زیر ۲۰ سال برزیل، در ۸ بازی، آمار ۶ گل و ۱ پاسگل را ثبت کرد. همچنین او در ۱۷ بازی این فصل سری آ برزیل برای اتلتیکو پارانائنسه بر روی ۱۱ گل (۸ گل – ۳ پاسگل) تأثیر مستقیم داشته است. با توجه به خروج دمبله، نبود جانشین برا لواندوفسکی و حذف اتلتیکو پارانائنسه از کوپا لیبرتادورس، برخی از منابع از تلاش بارسا برای آوردن روکه در این تابستان خبر میدهند. از آنجایی که همچنان ۱۸ بازی برای اتلتیکو پارانائنسه در لیگ باقی مانده است، انتظار میرود روکه در ژانویه ۲۰۲۴ به بارسلونا ملحق شود.
اوریل رومئو: هافبک ۳۱ ساله خیرونا در انتقالی غیر منتظره با قراردادی ۳ ساله به بارسلونا پیوست. کاتالانها برای این انتقال ۳/۴ میلیون یورو پرداخت کردند و همچنین پابلو توره را هم با قراردادی ۱ ساله به صورت قرضی راهی خیرونا کردند. رومئو، فصل گذشته لالیگا در ۳۳ بازی برای تیم دوم ایالت کاتالونیا به میدان رفت و به عنوان پست ۶ عملکرد قابل قبولی داشت. همچنین عملکرد او در مقابل رئال مادرید مورد توجه رسانهها قرار گرفت و تمجیدهای فراوانی نسبت به عملکرد این هافبک کهنه کار شد. باید دید این عملکرد رومئو تنها در بازیهای پیش فصل بود یا در طول فصل هم به کمک بارسا می آید.
نوآ دارویچ: ستاره ۱۶ ساله تیم دوم فرایبورگ پس از درخشش در مرحله گروهی یورو زیر ۱۷ سال به جمع شاگردان رافا مارکز در بارسا اتلتیک ملحق شد. او در کنار لمینه یامال، دیگر ستاره جوان کاتالانها، بیشترین خلق موقعیت (۷) را در یورو در اختیار داشت. قرارداد او ۳ ساله و به ارزش ۲/۵ میلیون یورو خواهد بود.
ژائو کانسلو: ستاره مغصوب منچستر سیتی بعد از گذشت ۶ ماه، همچنان اولویت بلوگرانا به عنوان فولبک راست است. کانسلو که پس از درگیریهای متعدد با پپ در نیم فصل با قراردادی قرضی راهی آلیانز آرنا شد، اکنون اولین گزینه بارسلونا است و بنا بر گفته اکثر خبرگزاریها سیتی اولین پیشنهاد بارسا که به صورت قرضی و بند خرید اجباری ۴۰ میلیون یورویی بوده را قبول نمی کند. با توجه به رابطه او و پپ گواردیولا و همچنین عدم حضور او در بازی مقابل آرسنال، انتظار میرود که پرتغالی از منچستر سیتی جدا شود، اما قطعاً با شرایط مالی که بارسلونا دارد، این انتقال برای کاتالانها آسان نخواهد بود.
شایعات
برناردو سیلوا: دیگر جانشین احتمالی دمبله، وینگر پرتغالی منچستر سیتی است. با خروج محرز و عدم جذب جانشین برای او، این معامله بسیار دشوار خواهد بود. به گفته رسانهها اولین پیشنهاد بارسا برای سیلوا (قرضی + بند خرید اجباری ۵۰ میلیون یورو) توسط سیتیزنها رد شد. بارسا بزودی پیشنهادی دیگر (قرضی + بند خرید اجباری ۷۰ میلیون یورو) برای سیلوا ارائه می کند. اگرچه منچستر سیتی با ارسال نامهای به بارسلونا و پاریسن ژرمن اعلام کرده که برناردو فروشی نیست، اما باید دید سرنوشت ستاره پرتغالی تا پایان پنجره چه خواهد شد.
خروجیها
لنگله: لنگله که فصل متوسطی را به صورت قرضی در تاتنهام گذراند به بارسلونا بازگشت و حالا تاتنهام به دنبال جذب قطعی این بازیکن است. این بازیکن برای فصل جدید میتواند ۱۶ میلیون یورو به صورت ناخالص از بارسا دریافت کند که با توجه به وضعیت مالی بارسلونا و کیفیت این بازیکن مبلغ بسیار بالایی میباشد. آخرین پیشنهاد تاتنهام برای این بازیکن ۵+۵ میلیون یورو (ثابت + متغیر) میباشد. حال آنکه بارسا به دنبال این است که حداقل ۱۰ میلیون یورو به طور ثابت از فروش بازیکن فرانسوی خود کسب کند.
دست: فولبک آمریکایی فصل ناموفقی را در میلان گذراند و بعد از بازگشت به بارسا همچنان مشتری جدیای ندارد. امکان دارد بارسلونا در آخر مجبور به فسخ قرارداد این بازیکن بشود.
کسیه: کاپیتان میلان بعد از ورود رایگان به جمع کاتالانها نتوانست جایگاهی را که در میلان داشت در بارسلونا کسب کند و در تفکرات ژاوی جایی ندارد. وی در ازای ۱۵ میلیون یورو راهی عربستان شد.
دمبله: بازیکن فرانسوی که به موجب حمایتهای ژاوی احیا و در بارسا موندگار شد، در آخرین روزهای فعال بودن بند ۵۰ میلیون یورویی قراردادش – که ۲۵ میلیون آن نصیب خودش میشود – آن را فعال کرد و راهی پاریسن ژرمن شد. دمبله در پاریس ۲۰میلیون یورو به صورت خالص دریافت خواهد کرد.
بوسکتس و آلبا: در حالی که به گواه اکثر خبرگزاریها بوسکتس و آلبا به دنبال این بودند که حداقل یک فصل دیگر در بارسلونا بمانند. در اقدامی ناگهانی پس از شام مشترک با لئو مسی هر دو اعلام کردند که خواهان جدایی از بارسلونا هستند. جدایی این دو کاپیتان از بارسلونا کمک شایانی به کاهش دستمزدهای آبی اناریها کرد. هر دو آنها هم اکنون هم بازی مسی در اینتر میامی هستند.
فران تورس: پس ورود به بارسا در ژانویه ۲۰۲۲، جوان اسپانیایی توانست عملکرد قابل قبولی را در نیم فصل دوم فصل ۲۰۲۱/۲۲ داشته باشد. اما با شروع فصل ۲۰۲۲/۲۳، ترافیک زیاد در خط حمله و البته مشکلات شخصی باعث شد فرصت زیادی به بازیکن سابق سیتیزنها نرسد اما با نزدیک شدن به پایان فصل توانست عملکرد خود را بهبود ببخشد. از آنجایی که این بازیکن با قراردادی ۵۵ میلیون یورویی و پنج و نیم ساله به بارسا پیوست. با توجه به مبلغ استهلاک، بارسا نیاز دارد که حداقل ۴۰ میلیون از فروش او کسب کند تا از ضرر مالی جلوگیری کند؛ مبلغی که با توجه به عملکرد وی در فصل گذشته بسیار بعید به نظر میرسد. فروش تورس به قیمتی کمتر از ۴۰ میلیون یورو منتفی نیست.
اریک گارسیا: بارسا علاقه مند است چه به صورت قرضی و چه به صورت قطعی این بازیکن را واگذار کند. تا کنون مشتری جدیای برای این بازیکن اسپانیایی پیدا نشده. از آنجایی که اریک به طور رایگان به بارسا آمد، فروش وی با هر مبلغی به عنوان سود خالص در صورت حساب مالی بارسلونا ثبت میشود.
مارکوس آلونسو: مارکوس آلونسو که به تازگی در میانه فصل قرارداد خود را با بارسلونا تمدید کرد حالا در لیست فروش قرار دارد. خروج مارکوس را به نوعی میتوان مقدمهای بر ورود کانسلو دانست زیرا بازیکن پرتغالی در هر دو سمت چپ و راست خط دفاع بازی میکند. بارسا برای این بازیکن کهنهکار ۹ میلیون یورو طلب خواهد کرد. فروش او نیز مانند گارسیا سود خالص است.
یک خروج غیر منتظره: در حالی که از گوشه و کنار خبر میرسد بارسلونا به دنبال جذب جایگزین دمبله است اما ظاهرا شرایط سختتر از آن چیزی است که تصور میشود. به گفته رسانههای نزدیک باشگاه، کاتالانها همچنان نیاز به یک فروش بزرگ دیگر دارند تا بتوانند جایگزینی مناسب برای دمبله جذب کنند. فاتی، کریستنسن و یا حتی دیونگ میتوانند چاره این مشکل باشند. فاتی در ابتدای پنجره نقل و انتقالاتی با جدایی از بارسلونا مخالفت کرد اما ظاهرا اکنون حاضر شده است که در صورت دریافت پروژه مناسب، بارسا را ترک کند. کریستنسن که در فصل گذشته به صورت رایگان به بارسا آمد خوش درخشید و تبدیل به یکی از کلیدیترین مهرههای دفاعی بارسلونا شد به طوری که در نبود او تیم ژاوی بارها به مشکل خورد. حالا خبر از پیشنهادهای ۳۰ الی ۴۰ میلیون یورویی از لیگ جزیره برای دفاع دانمارکی به گوش میرسد. مبلغی که با توجه به سن، کیفیت کریستنسن و مارکت فعلی، بارسلونا را راضی نخواهد کرد و از آنجایی که با خروج کریستنسن بارسا نیاز به جذب یک دفاع وسط مطمئن پیدا میکند، خروج او بعید به نظر میرسد. شایان ذکر است که خروج فاتی یا کریستنسن هم به مانند اریک گارسیا در سال مالی بارسلونا به عنوان سود خالص ثبت میشود. اما دیونگ که در فصل گذشته حاضر به ترک بارسلونا نشد حالا مهره مهمی در تیم ژاوی است. از آنجایی که بوسکتس هم باشگاه را ترک کرد بسیار بعید میرسد بارسا حاضر به از دست دادن یکی دیگر از پیوتهای خود بشود. از طرفی دیگر فرنکی به زودی پدر خواهد شد و با توجه به شرایط خوب شهر بارسلون احتمال اینکه حاضر به ترک کاتالانها بشود نزدیک به صفر است.
بازگشت مسی
زمزمه بازگشت مسی به جمع آبی اناریها برای اولین بار توسط جرارد رومرو، خبرنگار اسپانیایی، بعد از قهرمانی آرژانتین در جام جهانی مطرح شد. در حالی که تمام خبرنگارهای معتبر خبر از تمدید قرارداد این ستاره با پایتخت نشینان فرانسه میدادند. اما سوالی که اینجا مطرح میشود این است که مسی و اطرافیانش تا چه اندازه علاقهمند به بازگشت به بارسلونا بودند؟ پس از به پایان رسیدن فصل لئو مسی به مدیران پاریسن ژرمن اطلاع داد که قرارداد خود را تمدید نمی کند. طبق اخباری که مخابره میشد مسی از سه باشگاه بارسلونا، اینتر میامی و الهلال عربستان پیشنهاد داشت. گروهی شانس بارسلونا و گروهی دیگر شانس الهلال را برای جذب قهرمان جهان بیشتر میدانستند. ۵ ژوئن خورخه مسی [به ظاهر] برای برگزاری جلسه در مورد بازگشت موکلش به بارسا به خانه لاپورتا رفت، وی بعد از جلسه در مصاحبه با خبرنگاران خبر از بازگشت قریب الوقوع مسی به جمع آبی اناری داد اما در اتفاقی عجیب در شبِ همان روز اعلام کرد که مسی به بارسلونا باز نخواهد گشت! اما به راستی حقیقت ماجرا چه بود؟ بر هیچکس پوشیده نیست که پس از جدایی مسی از بارسا در سال ۲۰۲۱ روابط مدیریت و خانواده مسی تیره و تار شد. پدر و برادر مسی بارها علیه هیئت مدیره بارسلونا و شخص لاپورتا مصاحبه کردند و آنها را مقصر جدایی لئو میدانستند. پیش از چرخش مسی به سمت سواحل آفتابی فلوریدا مصاحبهای از او در موندو دپورتیوو چاپ شد که دارای تناقض عجیبی بود! در قسمتی از مصاحبه لئو اشاره میکند که احساس کرده که شاید بارسلونا علاقهای به بازگشت وی نداشته و تمام تلاش خود را برای بازگشت او انجام نداده است. در قسمت دیگری میگوید که میخواست از فشار زیاد فاصله بگیرد و فوتبال خود را در جایی که آرامش بیشتری دارد دنبال کند. حال آنکه بر همگان روشن است بازی در تیمی مثل بارسلونا و آرامش با یکدیگر بیگانهاند! نکته بعدی که جالب است به آن اشاره کنیم این است که در بیانیه بارسا که در روز ۸ ژوئن منتشر شد. مشخص شد که خورخه در جلسه ۵ ژوئن به لاپورتا اطلاع داد که مسی به میامی خواهد رفت. این بدین معناست که صحبتهای او بعد از این جلسه چیزی جز دروغ نبوده است. در آخر همه میدانیم که بارسلونا در شرایط اقتصادی سختی به سر میبرد و لازمه بازگشت مسی به بارسا صبر از جانب ستاره آرژانتینی بود. وی نهایت ۵ روز بعد از باز شدن پنجره نقل و انتقالاتی اسپانیا به مدیران باشگاه اطلاع داد که به بارسا بازنمیگردد. با گذشت زمان و مشخص شدن خروجیهای بارسلونا و البته فعال شدن آخرین اهرم اقتصادی. سوالاتی مطرح میشود که پاسخ آن را به عهده خوانندگان عزیز میگذاریم:
آیا بارسلونا تنها ۵ روز بعد شروع نقل و انتقالات میتوانست خروجیهای لازم برای ایجاد فضای فیرپلی مالی و ورود لئو را تکمیل کند؟
آیا باشگاه زندگی لئو ارزش حداقل یک ماه صبر را نداشت؟
آیا اینتر میامی که از سال ۲۰۱۵ به جذب لئو علاقه دارد برای وی ۱ ماه بیشتر صبر نمیکرد؟ (با وجود اینکه اکنون ۲ ماه از تصمیم مسی برای پیوستن به اینتر میامی میگذرد وی هنوز در لیگ MLS بازی نکرده است. با توجه به وضع جدولی اینتر میامی این تیم شانس چندانی برای رسیدن به پلیآف ندارد!)
از هتتریک در الکلاسیکوهای آمریکا تا جام خوان گمپر
پیش فصل کاتالانها در حالی آغاز شد که این تیم پس از سفر به آمریکا، بامداد پنجشنبه به مصاف آرتتا و آرسنال رفتند. بارساییها تا دقایق ۳۵، با گلهای لواندوفسکی و رافینیا بازی را ۲ بر ۱ پیش افتادند، اما نمایش خیرهکننده و چشمگیر تروسارد بازی را به سود آرسنال کرد و توپچیها در نهایت با پیروزی ۵ بر ۳ زمین مسابقه را ترک دادند.
بارسلونا در دومین بازی خود در تور آمریکا به مصاف رقیب سنتی خود یعنی رئال مادرید رفت. گل زود هنگام دمبله و پنالتی از دست رفته وینیسیوس شرایط را به نفع کاتالانها تغییر داد. تیر دروازه هم در این تغییر شرایط به بارساییها کمک فراوانی کرد. بازی با همان نتیجه ۰-۱ پیش میرفت تا اینکه فرمین لوپز – جدیدترین محصول لاماسیا – با یک شوت دیدنی گل دوم بلوگرانا را به ثمر رساند. در ادامه هم با یک پاسگل، زمینهساز گل سوم بود. در نهایت بارسا پیروز سومین الکلاسیکو تور آمریکا در چندین سال اخیر بود و ستارهای جوان – فرمین لوپز – هم به هواداران معرفی شد.
سومین و آخرین بازی تور آمریکا کاتالانها در مقابل میلان بود. میلانیها پیش فصل خود را با پیروزی ۷ گله مقابل تیمی از سری سی ایتالیا شروع کردند. در ادامه شکست ۳ بر ۲ در مقابل رئال مادرید و باخت به شاگردان آلگری در پنالتی را تجربه کردند. این بازی هم همانند ۲ بازی قبل برای میلانیها خوب پیش نرفت و تک گل زیبای آنسو فاتی باعث پیروزی تک گله بلوگرانا شد.
جام خوان گمپر و تاتنهام، آخرین بازی آبی اناریها پیش از شروع فصل در مقابل مرغهای لندنی بود. بازی با گل دقیقه ۳ لواندوفسکی و پاسگل زیبای رافینیا شروع شد. طولی نکشید تا اولیور اسکیپ با ۲ گل خود ورق را به سمت تاتنهام برگرداند. شاگردان پوستچوغلو با نمایشی قابل قبول تا دقیقه ۸۰ بازی را ۲ بر ۱ پیروز بودند. اما تعویض اریک گارسیا و اوریل رومئو و حضور فرمین لوپز و لامینه یامال شرایط بازی را ۱۸۰ درجه تغییر داد. یامال تنها به ۱ دقیقه نیاز داشت تا اولین تأثیر خود را در بازی بگذارد و با پاسی که برای فران تورس ارسال کرد، عامل اصلی تساوی بازی بود. در ادامه با گلزنی فاتی و پاسگلی از دیگر ستاره جوان کاتالانها یعنی فرمین لوپز و گلزنی عبدالصمد ازلزولی. بارسا توانست در عرض ۱۲ دقیقه با ۳ گل بازی را ۴ بر ۲ پیروز شود.
فران تورس با ثبت ۳ گل و ۱ پاسگل در ۴ بازی یکی از بهترین بازیکنان بارسلونا در پیش فصل بوده است. باید دید آیا شماره ۷ جدید آبی اناریها میتواند عملکرد بد فصل اخیر خود را جبران کند یا کاتالانها مجبور میشوند به سراغ گزینهای دیگر در خط حمله خود بروند.
بارسا در اولین بازی خود در فصل پیش رو، امشب ساعت ۲۳ در آلفونسو پرز مادرید به مصاف ختافه خواهد رفت.
بارسلونا در فصل آینده چگونه خواهد بود؟
نیاز مبرم آبی اناریها به فولبک راست و پست ۶ بر کسی پوشیده نیست، اما با توجه به داشتههای بارسلونا میتوان ترکیب [به ظاهر] ۴۳۳ را متصور شد. ترکیبی همانند الکلاسیکو فصل گذشته در سوپرجام اسپانیا، حضور پدری/گاوی به عنوان فالس وینگر و ایجاد لینکهای متعدد با خط هافبک و لواندوفسکی.
با توجه به اسکواد بارسلونا، میتوان به ترکیب ۳۴۱۲ به عنوان یکی دیگر از گزینههای ژاوی برای فصل آینده اشاره کرد.
تمام چینشها و ترکیبهای نامبرده حدس و گمان نویسنده متن است. با توجه به درخشش ستارگان جوانی نظیر لامینه یامال، فرمین لوپز، عبدالصمد ازلزولی. حضور بازیکن با تجربهای چون ایلکای گوندوغان؛ چینش ژاوی میتواند متفاوت و جالبتر از چیزی باشد که ما فکر میکنیم.
با توجه به داشتههای کاتالانها و شرایط کلی این باشگاه، میتوان عملکرد قابل قبول در ۳ رقابت داخلی اسپانیا و حضور در ۱/۸ نهایی یا چه بسا مراحل بالاتر لیگ قهرمانان را برای این تیم موفقیت دانست.
محفل، فوتبال لب– چلسی در اولین بازی تور پیشفصل خود در ورزشگاه کِنان شهر چپل هیل در امریکا با پنج گل رکسهم را شکست داد. این اولین بازی چلسی تحت هدایت سرمربی جدیدشان، پوچتینو، بود.
پوچتینو تیم خود را در نیمه اول با چینش ۴-۳-۳ به زمین فرستاد. در درون دروازه چلسی جیمی کامینگ حضور داشت و خط دفاع از کوکوریا، بشیر هامفریز، تروه چالوبا و مالو گوستو تشکیل میشد. سه بازیکن ۱۹ ساله یعنی آندری سانتوس، چزاره کاسادی و کارنی چوکومکا، بازیکنان میانی تیم بودند و یان ماتسن به بعنوان وینگر چپ، جکسون مهاجم مرکزی و موریرو رد نقش وینگر راست آبیها به زمین رفتند.
نیمه اول
چلسی در نیمه اول تلاش داشت تا حداکثر مقدار ممکن بازی سازی رد از عقب زمین خود دنبال کند، روشی که سر مربی چلسی در طول سالهای مربی گری خود به آن اتکا کرده است. کاسادی در اکثر مواقع برای توپگیری و کمک به خط دفاع در بازی سازی در بین دو دفاع میانی چلسی قرار میگرفت و سانتوس با نزدیکتر بازی کردن به او، تلاش در جلو بردن توپ با پاسهای کوتاه داشتند. کوکوریا بیشتر به عنوان یک اینورتد وینگبگ در این مواقع عمل میکرد و رابط انتقال توپ از عقب به جلوی زمین میشد.
بعد از رسیدن توپ به نیمه حریف، نیکولاس جکسون به کمک میفیلدرهای چلسی در خلق موقعیت میآمد و وینگرها نیز با باز نگه داشتن بازی و حرکت در نزدیک خطوط طولی زمین تلاش در ایجاد فضا در سمت مقابل برای استفاده از روزنههای ایجاد شده در دفاع رکسهم داشتند.
هر دو گل چلسی در نیمه اول توسط یان ماتسن به ثمر رسید. در دقیقه سه بازی توپ گیری خوب کاسادی باعث شد که جکسون بتواند از به هم ریختگی بازیکنهای رکسهم استفاده کند و با فراری خوب از میانه میدان و حفظ توپ در میان دفاع تیم حریف، در محوطه جریمه با پاسی کوتاه ماتسن را که در موقعیت بهتری قرار داشت صاحب توپ کند و موجب رسیدن چلسی به گل اول بازی شود.
در دقیقه ۴۲ بازی کار تیمی خوبی که از جیمی کامینگ شروع شد و با پاس سانتوس به گوستو و حمل توپ و دریبل رو به جلو خوب دفاع راست چلسی، تیم خط میانی رکسهم رو پشت سر گذاشت و سپس به ماتسن پاس داد. یک و دو وینگر چپ چلسی در این بازی با کارنی چوکومکا باعث شد که فضای باز خوبی برای او در پت محوطه ایجاد بشه و با شوت پای چپش توانست گل دوم را برای چلسی به ارمغان بیاورد.
نیمه دوم
در نیمه دوم چلسی با شش تغییر وارد زمین شد. چیلول جایگزین کوکوریا شد و گیلکریست، استرلینک، گلگر، آنجلو گابریل و انکونکو نیز به جای مالو گوستو، یان ماتسن، کارنی چوکومکا، موریرا و نیکولاس جکسون به زمین آمدند. با این تغییرات چلسی در فاز تهاجمی به ۳۴۳ تغییر فورمیشن داد اما همچنان در موقع دفاع کردن به شکل ۴۳۳ قرار میگرفتند.
به دلیل تغییرات زیاد تیم میزان هماهنگی بازیکنان با افت نسبی در شروع نیمه دوم همراه بود و چلسی نمیتوانست از مالکیت توپ در یک سوم دفاعی حریف به خوبی استفاده کند و انکونکو تا ۱۵ دقیقه پایانی بازی از خارج شده بود.
در دقیقه ۶۳ لوییس هال جایگزین آندری سانتوس شد که عملکرد متوسطی رو به جا گذاشته بود. و دقیقه ۷۶ نیز جیمی کامینگ جای خود رو به لوکاس برگستروم دروازهبان فنلاندی آکادمی چلسی داد که عملکرد نسبتا خوبی را در انتقال قرضی خود به پیتربورو به جا گذاشته بود.
در دقیقه ۸۱ نیز گلگر توانست با شوتی از پشت قوس هجده قدم رکسهم، گل سوم را بزند. استرلینگ بعد از حمل توپ از کنار زمین به پشت مخوطه پاس این گل را به میدفیلدر چلسی داد.
کوکوریا طی اتفاقی نادر در دقیقه ۸۵ بازی دوباره به زمین بازی برگشت و اینبار جایگزین چالوبا شد. بعد از این تغییر چلسی تاکتیک خود را به ایجاد جملههای سریع و استفاده از ضدحمله و پاسهای بلند تغییر داد که به موجب آن توانست دو گل دیگر نیز به ثمر برساند.
گل چهارم را انکونکو با فرار پشت مدافعین رکسهم و رد شدن از دروازهبان به ثمر رساند. اما پاس گل کاسادی بود که باعث شد مهاجم جدید چلسی در موقعیتی عالی صاحب توپ شود.
گل آخر را نیز بن چیلول به ثمر رساند، حرکت گابریل به وسط زمین و رد شدن از خط میانی با دو بار یک و دو کردن با گلگر و انکونکو با فرار چیلول از پشت دفاع راست حرف همراه شد و با یک شوت چیپ گل پنجم چلسی توسط مدافع چپ انگلیسی به ثمر رسید.
چلسی به عنوان تیمی که اکثر بازیکنها اولین بازی مشترک را با یکدیگر انجام میداند، آبیهای لندنی توانستند عملکرد نسبتا راضی کنندهای داشته باشد. اما چند بازیکن در این بازی توانستند درخشش بیشتری داشته باشند. مالو گوستو، یان ماتسن و نیکولاس جکسون نشان دادند که پتانسیل خوبی دارند و چزاره کاسادی با عملکرد عالی خود توانست مقداری از نگرانی هوادارن برای کمبود بازیکن در خط میانی را کم کند.
جام جهانی فوتبال بانوان 2023 از پنجشنبه 29 تیر آغاز خواهد شد. زمانی که نیوزلند میزبان مشترک در ادن پارک در اوکلند به مصاف نروژ می رود.
محمدرضا حیدری;فوتبال لب-برای اولین بار در یک جام جهانی بانوان، 32 تیم ملی پس از افزایش فرمت از 24 جام، برای کسب این جام با هم رقابت خواهند کرد و در معرض دید جهانی بیشتری برای فوتبال زنان قرار میدهند. همه در رویای تجربه شکوه در استادیوم المپیک سیدنی محل فینال خواهند بود.
همچنین این اولین جام جهانی بانوان خواهد بود که به میزبانی مشترک دو کشور برگزار می شود.نیوزلند و استرالیا مشترکا میزبان جام جهانی بانوان 2023 هستند.استرالیای ها با سامانتا کر ستاره خود به دنبال قهرمانی هستند.
با این حال، ایالات متحده محتمل ترین قهرمان خواهد بود. نه تنها مدافعان قهرمانی آمریکایی ها هستند، بلکه در صدر جدول ردهبندی جهانی فیفا هستند که به مسابقات میروند و خود را در گروهی میبینند که بیشتر انتظار میرود تا به مرحله حذفی صعود کنند. هلند، نایب قهرمان سال 2019، امیدوار است که آنها را در دور گروهی حذف کند، اما ویویان میدما، مهاجم ستاره آرسنال را در اختیار ندارد، مهاجم آرسنال به دلیل مصدومیت، بازی ها را از دست داد.
انگلیس چهار سال پیش به نیمه نهایی رسید و به آمریکا باخت. از آن زمان، آنها با قهرمانی در مسابقات قهرمانی فوتبال زنان اروپا، که با پیروزی 2-1 مقابل آلمان پس از وقتهای اضافه سال گذشته تضمین شد، به سطح دیگری رفتند. اما سرمربی تیم سارینا ویگمن نمی تواند چندین بازیکن کلیدی را به کار بگیرد.
اونای امری و مونچی زمانی همکاری درخشانی در سویا داشتند. اکنون، آنها انتخاب شده اند که استون ویلا را به سطح بالاتری ببرند.
محمدرضا حیدری;فوتبال لب-هیچ کس انتظار تفتیش عقاید اسپانیایی را ندارد، کمتر از همه مردم وست میدلندز. اما یک هاله جدید غیرقابل انکار در استون ویلا، یا استون سویای مونچی وجود دارد.
آوردن اونای امری به ویلا پارک به خودی خود نوعی کودتا محسوب می شد. مونچی دومین دوره خود را به عنوان مدیر ورزشی سویا در اواسط ژوئن به پایان رساند. زیرا انتقال او به ویلا تنها چند هفته بعد از اینکه باشگاه سابقش لیگ اروپا را برای هفتمین بار قهرمان کرد، رسمی شد.
تمام این هفت قهرمانی زیر نظر مونچی بود و از زمانی که دروازه بان سابق سویا برای اولین بار در سال 2000 به عنوان مدیر ورزشی استخدام شد، باشگاه را متحول کرد. همه آنها با مثبت اندیشی و خوش بینی احاطه شده بودند، گویی هر یک از آنها شروع یک دوره با شکوه جدید است.
در حالی که هواداران بدون شک از شکست رم در ضربات پنالتی در بوداپست در ماه مه لذت بردند و در جشن پوئرتا د خرز در سویا حضور داشتند. شکوه با پس زمینه نگران کننده تری رقم خورد. مدتی قبل آنها با سقوط به دسته پایین تر دست و پنجه نرم می کردند. استاندارد تیم ساخته شده توسط مونچی در تمام فصل مورد انتقاد قرار گرفت. وضعیت مالی باشگاه در وضعیت خوبی نیست. شک و تردیدها در مورد آینده نقل و انتقالات شروع شده بود.
این یک فصل طاقت فرسا از نظر احساسی برای سویا و مونچی بود. برای او جدایی معنا داشت. استون ویلا به نوعی گام بعدی عالی است که آشنایی، جاه طلبی و فضای قابل توجهی برای رشد ارائه می دهد.
زوج پویا
مونچی و امری دو مهره خوب در رامون سانچز پیزخوان بودند و سه قهرمانی لیگ اروپا را پشت سر هم بین ژانویه 2013 و ژوئن 2016 به دست آوردند.
اکنون یک پذیرش نیمه جدی وجود دارد که سویا هر سال که در لیگ اروپا حضور دارد قهرمان لیگ اروپا می شود. اما چشم انداز باشگاه زمانی که امری و مونچی برای اولین بار با هم همکاری کردند 10 سال و نیم پیش نسبتاً بدتر بود. .
سویا قدرتی که در دهه قبل بود نبود، با کسب رتبه نهم در فصل 2011-2012 که دومین رتبه پایانی از زمان صعود در سال 2001 بود. اسطوره باشگاه مانولو خیمنز، آنتونیو آلوارز، گرگوریو مانزانو، مارسلینو گارسیا تورال و میشل همگی برکنار شدند.
مطمئنا امری تیمی را به ارث برد که استعدادی در آن وجود داشت. فدریکو فازیو، خسوس ناواس، گری مدل، آلوارو نگردو، دیگو پروتی، ایوان راکیتیچ، خوزه آنتونیو ریس و جفری کوندوگبیا همگی در آنجا حضور داشتند. اما حتی در میان آن گروه نیز بازیکنانی بودند که عملکرد ضعیفی داشتند یا به دلیل مصدومیت به طور مداوم در دسترس نبودند.
فصل 13-2012 با کسب مقام نهمی دیگر به اوج خود رسید. بازی آخر فصل، پیروزی مهیج 4-3 خانگی مقابل تیم سابق امری، والنسیا، حس پایان یک دوران را در خود داشت. آندرس پالوپ دروازه بان باسابقه در حال بازنشستگی بود. پسر محلی ناواس با دستان خود خداحافظی کرد و انتقالش به منچسترسیتی انجام شد و روز بعد اعلام خواهد شد. نگردو او را تا استادیوم اتحاد دنبال کرد و کوندوگبیا و گری مدل نیز از دیگر افراد فروخته شده خواهند بود.
خوش شانسی
با این حال، خوشبختانه برای سویا، مالاگا و رایو وایکانو از رقابت در اروپا در فصل بعد محروم شدند، به این معنی که مونچی با وجود موقعیت ناامیدکننده نهایی لیگ، به ساخت تیمی متهم شد که بتواند در چند جبهه بجنگد.
برای بسیاری از هواداران، کاری که مدیر ورزشی در تابستان 2013 انجام داد بهترین کار او بود.
کمتر از 14 بازیکن وارد شدند که کارلوس باکا با تقریباً 10 میلیون یورو گرانترین آنها بود. مجموع هزینه های تخمینی 35 میلیون یورو توسط خروجی هایی به ارزش 90 میلیون یورو تامین شد و برخی از خریدهای آنها هنوز هم می تواند به عنوان بهترین خریدهای مونچی در نظر گرفته شود. باکا، کوین گامیرو و ویتولو همگی به سودهای قابل توجه سویا دست یافتند، در حالی که استفان امبیا، نیکو پارجا و دانیل کاریکو به محبوب هواداران تبدیل شدند.
مونچی اغلب به عنوان الهامبخش اصلی بسیاری از موفقیتهای سویا در نظر گرفته میشود، و با توجه به تصمیمهای کلیدی و این که تیمسازی همیشه به او بازمیگردد، قابل درک است. اما دشوار است که به فصل 2013-14 نگاهی بیندازیم و امری را بهعنوان تفاوتساز نگاه نکنیم. . جابجایی تیم قابل توجه بود، و با این حال مربی اهل باسک به سرعت آنها را به یک واحد منسجم تبدیل کرد که نه تنها پنجم شد، بلکه به لطف شکست بنفیکا در ضربات پنالتی در فینال، لیگ اروپا را نیز به دست آورد.
برنامه مشخص
مونچی در اواخر سال 2013 درباره امری گفت: “او ایده های روشنی دارد.” نگرانی من این بود که درباره [ایده های امری] متقاعد نشده بودم، اما [اکنون] هیچ شکی وجود ندارد. او می توانست تیمی بسازد که عقب بنشیند، اما پس از آن اونای نیست. او فکر می کند – و از این نظر بسیار شبیه به خواندی راموس است – که بهتر است 4-3 پیروز شویم تا 1-0. تنها چیزی که از یک مربی میخواهم، شفافیت ایدهها است و او کاملاً واضح است.»
برخی از بازیکنان نمی توانند این وضوح را تحمل کنند. در طول روزهای حضورش در آلمریا، که امری با کسب صعود اولین طعم سرمربیگری در لالیگا را با آن چشید، گفته میشد که وسواس او در تجزیه و تحلیل ویدئو، برخی افراد را به خواب میبرد. اما در سویا، بازیکنان بیشتر تحت رهبری او پیشرفت کردند. ویتولو از سگوندا آمد. کاریکو نتوانست در ریدینگ جایگاه تیم اصلی را بدست آورد. به نظر می رسید که اِور بانگا در حال هدر دادن پتانسیل باورنکردنی خود بود. آلکس ویدال، گرزگورز کریچوویاک و استون نزونزی همگی نسبتاً ارزان قرارداد داشتند و پس از فروش برای سودهای کلان به سطوحی رسیدند که دیگر هرگز نمی دیدند.
تاثیر فراوان امری
مطمئناً مونچی سهم خود را از اعتبار دارا بود، اما امری بود که از نظر نوع بازیکنانی که میخواست، وضوح را ارائه کرد و سپس آن افراد را به یک تیم تبدیل کرد. در هر سه تابستانی که امری در سویا گذراند، این باشگاه حداقل 10 بازیکن جدید آورد. با این حال، جام های لیگ اروپا همچنان از راه رسید. مونچی گفت: «او کاملترین مربی است که تا به حال داشتهام.
آنها در سال 2015 دنیپرو را در ورشو شکست دادند تا به رکورد چهار موفقیت در رقابتهای اروپا برسند، سپس یک سال بعد لیورپول یورگن کلوپ را شکست دادند تا اولین تیمی شوند که با قهرمانی در لیگ اروپا به لیگ قهرمانان اروپا راه یافته است. دوران باشکوهی بود، اما در باشگاهی مانند سویا، چنین طلسمهایی میتواند تا این حد طول بکشد که متفکران به کار خود ادامه دهند. پاری سن ژرمن برای امری خیلی زیاد بود.
سقوط مونچی
مونچی در همان تابستان امری تلاش کرد تا سویا را ترک کند، اما باشگاه اجازه نداد. کمتر از یک سال بعد، در آوریل 2017، آرزوی او برآورده شد. یک دوران جدید در رم آغاز شد.
جیم پالوتا، مالک رم در آن زمان، از این استخدام هیجان زده بود: “من نمی توانم از این انتصاب خوشحال باشم زیرا مونچی به طور گسترده به عنوان یکی از بهترین ذهن های فوتبال جهان شناخته می شود.”
مونچی کمی کمتر از دو سال بعد استعفا داد، اقامت او در ایتالیا یک شکست بیدرنگ بود. پالوتا، در مصاحبهای در سال ۲۰۲۱ با The Athletic درباره آن طلسم، گفت: «شما به کل این کار نگاه میکنید. ما میگفتیم، «این اشتباهات گران قیمت بودند».
موفق اما نه کامل!
انصافاً، رم در سری آ سوم شد و در اولین فصل کامل مونچی به نیمه نهایی لیگ قهرمانان اروپا رسید، و برای اولین بار در تاریخ رم، رم را به 5 رتبه متوالی در سه رده بالای جدول رساند. اما تابستان بعد بود که همچنان او را آزار می دهد.
رم به دلایل مالی مجبور به فروش دارایی های خاصی شد – مانند محمد صلاح و آلیسون – اما بازیکنانی که وارد زمین شدند تا حد زیادی ناامید کننده بودند. بیش از 100 میلیون یورو برای پاتریک شیک، استیون نزونزی، خاویر پاستوره و جاستین کلایورت هزینه شد. تنها یکی از کسانی که بیش از 60 بازی برای رم در تمام رقابت ها انجام داد، دومی (68) بود که فقط پنج سال بعد توانستند به بورنموث بفروشند.
لورنزو پلگرینی و برایان کریستانته را میتوان دو مورد از معدود داستانهای موفقیتآمیز در میان کسانی که مونچی امضا کردند در نظر گرفت – نیکولو زانیولو از نظر فنی تحت نظر او قرار گرفت، اگرچه قرارداد او توسط فرانکو بالدینی امضا شد نه مونچی. علاوه بر مواردی که قبلاً ذکر شد، شکست های بسیار بیشتری نیز وجود داشت. ماکسیم گونالون، گرگوار دفرل، ماریو روئی، هکتور مورنو، آنته کوریک و جاناتان سیلوا همگی بیشتر از 23 بازی انجام ندادند.
دوران پسا رم
با وجود دوران مونچی در رم، او تقریباً بلافاصله دوباره با امری ارتباط برقرار کرد. چه کسی می داند، اگر او این کار را انجام می داد، دوران امری در آرسنال ممکن بود بسیار متفاوت باشد – درست است، مونچی اساساً با قراردادی برای انتقال به ورزشگاه امارات در سال 2019 موافقت کرده بود. حتی از امری در یک کنفرانس مطبوعاتی در مورد آن سؤال شد. او گفت: من سه سال و نیم در سویا با او خیلی خوب کار کردم. رابطه من با او خوب است اما این کار برای باشگاه است و این موضوع به عهده باشگاه است. من فقط می توانم به شما بگویم که او یک فرد خوب و یک حرفه ای خوب است.
اما سویا تماس گرفت و توانست او را متقاعد کند که به خانه بازگردد. مونچی گفت: از آرسنال به خاطر علاقه اش تشکر می کنم. آنها باشگاهی بودند که بیشترین علاقه را به من نشان دادند، اما در نهایت، من تمام پیشنهاداتی را که روی میز داشتم ارزیابی کردم و یکی را انتخاب کردم که بیش از همه مرا متقاعد کرد. من گزینههای دیگری داشتم و گزینههای بسیار مهمی که درخشانتر بودند، اما سویا را انتخاب کردم زیرا پروژه ورزشی آن من را متقاعد کرد.»
بازگشت به خانه
پروژه؟ تبدیل سویا به تیمی که می تواند در بین بهترین ها بجنگد. بازسازی دیگری آغاز شد. او به عنوان مربی خولن لوپتگی را استخدام کرد. آن فصل یک مقام چهارم را به همراه داشت، به علاوه یک قهرمانی دیگر در لیگ اروپا. سپس، در فصل 2020-21، سویا در بیشتر فصل قبل از محو شدن در هفته های پایانی رقابت های قهرمانی، رقیب واقعی قهرمانی بود – اما آنها همچنان رکورد باشگاه خود را برای بیشترین امتیاز در یک فصل برتر (77) شکستند. اوج آنها این خواهد بود. سومین رتبه متوالی در جمع چهار تیم برتر – چیزی که از دهه 1950 موفق نشده بودند – در سال 2021-22 به دست آمد، اما این اساساً پایان چرخه بود.
دفاع تیم سویا که تقریباً نظم برقرار شده را به هم ریخته بود، با فروش ضروری دیگو کارلوس و ژول کونده از هم پاشید. مسلماً مونچی به هدفی که برای آن تعیین کرده بود رسید، اما برنامه ریزی تیم قبل از فصل 2022-23 وخیم بود. اینکه خوزه لوئیس مندیلیبار چگونه آنها را به هفتمین قهرمانی در لیگ اروپا هدایت کرد، یک راز است و مطمئناً داستان کمپین آنها را بازگو نمی کند. زمانی که او در ماه مارس استخدام شد، سویا واقعاً کاندیدای سقوط بود. آخرین رتبه آنها در رده دوازدهم یک لغزش بزرگ از رتبه چهارم نسبت به والنسیا بود.
مونچی تصمیم گرفت برود. استراحت چیزی است که او میل داشت، اما پس از آن یک فرصت خاص پیش آمد – این بار او نتوانست آن را رد کند.
اتحاد دوباره
ویلا با اخراج استیون جرارد در اواخر اکتبر در رده هفدهم لیگ برتر قرار داشت. اولین بازی امری در 6 نوامبر بود. بین شروع آن آخر هفته تا پایان فصل، تنها چهار تیم امتیاز بیشتری نسبت به ویلا (49) کسب کردند که یک بازی کمتر از رقبای خود انجام دادند.
1.96 امتیاز آنها در هر بازی مشابه لیورپول در آن دوره بود و تنها توسط منچسترسیتی (2.31)، آرسنال (2.04) و منچستریونایتد (2.0) بهتر بود. این یک چرخش سریع و خیره کننده دیگر بود که از امری الهام گرفته شده بود.
شهرت او در پاری سن ژرمن و سپس آرسنال به نوعی تضعیف شد، اما او دوباره با ویارئال به ترفندهای معمول خود ادامه داد و با شکست منچستریونایتد در ضربات پنالتی در سال 2021 برای چهارمین بار قهرمان لیگ اروپا شد.
بهرهبرداریهای اروپایی ویارئال در این دو سال سرمربیگری، بهعلاوه شروع درخشان او در ویلا، راه زیادی را برای اصلاح تصورات امری در پاریسنژرمن و آرسنال طی کرده است، اما چقدر بیشتر در راه است؟ این بدیهی است که بسیار دشوار یا حتی غیر ممکن است؟ – سوال برای پاسخ، با این حال حداقل باید رکورد او در مسابقات لیگ را در نظر بگیریم.
در 10 سال گذشته، تنها باشگاهی که او توانسته به جمع چهار تیم برتر هدایت کند، PSG است. البته، او در مسابقات حذفی خوب عمل کرده است. علاوه بر موفقیت هایی که قبلا ذکر شد، او همچنین آرسنال را به فینال لیگ اروپا برد و ویارئال را به چهار تیم آخر لیگ قهرمانان اروپا در فصل 2021-22 رساند. اما حتی تیم سه قهرمانی او در لیگ اروپا، سویا، هرگز بالاتر از پنجمی در لالیگا به پایان نرسید، در حالی که او ویارئال را به مقام هفتم رساند.
اسکواد ضغیف
اما در هر مورد با سویا و ویارئال، می توان گفت تمرکز آنها به طور موجهی روی موفقیت اروپا بود، و به طور واقع بینانه تنها تیم هایی با ترکیب بسیار عمیق می توانند سطح بسیار بالایی را در چندین جبهه در تمام فصل حفظ کنند.
شروع امری در ویلا این امر را تایید می کند. آنها یک رقابت اروپایی برای نگرانی نداشتند، بنابراین حواسپرتیها به حداقل میرسید و زمان ریکاوری به حداکثر میرسید. با این حال، آنها در فصل آینده لیگ کنفرانس اروپا حضور خواهند داشت. در حالی که ممکن است اولویت دادن به لیگ برتر بدیهی به نظر برسد، رقابت اضافی مطمئناً سطح تیم آنها را افزایش می دهد.
ویلا امیدی دوباره
با این حال، پتانسیل ویلا نباید نادیده گرفته شود. امری در فصل گذشته تاثیری که می تواند به تنهایی داشته باشد را نشان داد. او مربی بسیار خوبی است و اکنون بار دیگر با مردی که مسلماً بهترین استعداد یاب اروپا در این قرن بوده است، جفت شده است، کسی که قبلاً با او پیشرفت کرده است. مسلما، زمینه در حال حاضر به طور قابل توجهی متفاوت است. صاحبان ویلا جاه طلب هستند. مدل آنها لزوماً حول و حوش خرید الماس های خام و صیقل دادن آنها برای فروش با سود نیست – و سپس دوباره این کار را انجام دهند. نه، پول در حال حاضر وجود دارد، آنها فقط نیاز به یک اقدام مضاعف برای شناسایی و شکوفایی استعدادها داشتند.
در امری و مونچی، بدون شک آنها دو نفر دارند که هم به صورت مشارکتی و هم به صورت انحصاری و به صورت ثابت در آن زمینه ها برتری داشته اند. ماجراجویی رومی و پیش فصل 2022 ممکن است برخی را نگران کند، اما چند تابستان بد نباید تابستان های درخشان بی شماری را تحت الشعاع قرار دهد. برای هر پاستوره یک راکیتیچ و یک بانگا وجود دارد. برای هر ایسکو یک دنی آلوز، یک کونده وجود دارد.
هم تیمی شدن امری با مونچی مطمئناً تضمینی برای موفقیت نیست، اما بیانیه بزرگی از قصد برای آن است.