پس از تصمیم کریم بنزما برای ترک رئال مادرید، اکنون همهی مادریدیها بر روی این مسئله متمرکز شدهاند که چه کسی به عنوان مهاجم اصلی تیم کارلو آنچلوتی جایگزین این بازیکن فرانسوی خواهد شد.
رضا حسینی,فوتبال لب-در همین چند روز گذشته، نامهای مختلفی از جمله روبرتو فیرمینو، لائوتارو مارتینز و خوزلو برای انتقال به رئال مادرید مطرح شده است. با این حال، به نظر میرسد هری کین خرید مورد علاقهی مادریدیها باشد و این ملیپوش انگلیسی احتمالا تابستان امسال تاتنهام را ترک خواهد کرد.
طبق گزارش Relevo، آنچلوتی میخواهد هر طور که شده در تابستان امسال هری کین را به خدمت بگیرد. مشکل اینجاست که دنیل لوی این بازیکن را ارزان نخواهد فروخت. شنیدهها حاکی از این است که مالک تاتنهام، مبلغی بیش از 100 میلیون یورو برای فروش کین در نظر دارد.
اما فلورنتینو پرز در مورد پرداخت هزینهی بیش از 100 میلیون یورو برای هری کین بازیکن 29 ساله تردید دارد. دلیل پرز برای این موضوع، این است که او میخواهد تابستان آینده کیلیان امباپه را به خدمت بگیرد. مهاجم پاری سن ژرمن احتمالا به صورت رایگان در دسترس خواهد بود. تمام دنیای فوتبال از علاقهی پرز به امباپه باخبر هستند. پرز احساس میکند که با وجود وینیسیوس جونیور، امباپه نقش مهاجم نوک را در رئال مادرید بازی خواهد کرد. بنابراین، از دید رئیس، پرداخت این قیمت بالا برای هری کین، عاقلانه به نظر نمیرسد.
با وجود تمام آنچه گفته شد، این سوال مطرح میشود که در صورتی که هری کین یا هر مهاجم تراز اول دیگهای در این تابستان خریداری نشود، چه بر سر رئال مادرید در فصل بعد خواهد آمد. همه میدانیم که با وجود تیمهای پولدار انگلیسی، رقابت در لیگ قهرمانان بسیار سخت شده است. حال با نداشتن یک مهاجم شماره 9 باکیفیت. رئال مادرید در لالیگای فصل بعد هم در مقابل بارسلونا و اتلتیکو به سختی به چالش کشیده خواهد شد.
کاماوینگا به تازگی قابلیت خود را برای بازی در چند پست نشان داده است. به نظر میرسد که زمان درخشش فرانسوی آیندهدار فرا رسیده باشد.
رضا حسینی، فوتبال لب – کاماوینگا، تا اینجای فصل لالیگا که هنوز 12 بازی از آن باقی مانده، در تمامی 26 مسابقهی رئال مادرید به میدان رفته است. چیزی به اندازهی همهی فرصتی که در سال قبل در تمامی بازیها به دست آورده بود. تا همینجای فصل، او 100 دقیقه بیشتر از پارسال بازی کرده، 2 گل بیشتر زده و 5 کارت زرد کمتر گرفته است. همهی اینها نشان از پیشرفت این بازیکن در والدبباس میدهد. آن هم در فصلی که رقیب سرسختی همچون شوامنی را در کنار خود میبیند.
آنچلوتی به تازگی تلاش کرده تا به کمک هافبک 20 سالهی پر انرژی که به خاطر تطبیق پذیری، کنترل تمپوی بازی و آگاهی تاکتیکی معروف است، پویایی بیشتری در تیم خود ایجاد کند. این مسئله سبب شده که کاماوینگا تبدیل به گزینهای هیجان انگیز برای تماشا گردد. سرمربی ایتالیایی سوال خبرنگاران در مورد آینده کاماوینگا را اینگونه پاسخ داد: “ما اجازه نمیدهیم کاماوینگا برود، او مانند مودریچ و کروس غیرقابل دسترس است.”
این تجزیه و تحلیل تاکتیکی، به جزئیات آمار کاماوینگا و اینکه چگونه او در تاکتیکهای آنچلوتی بهعنوان یک هافبک دفاعی یا حتی یک مدافع کناری قرار میگیرد، میپردازد.
موتور محرک بازی سیال
کاماوینگا عمدتا به عنوان یک پست 6 در سیستم 4-3-3 یا به صورت یکی از دو بازیکن دابل پیوت در 3-4-3 یا 4-2-3-1 یا حتی به عنوان پست 8 بازی کرده است. فرانسوی جوان، با چابکی خود در خط هافبک، مومنتوم مورد نیاز در میانهی زمین را ایجاد میکند. او بیش از اینکه یک بازیکن باکس تو باکس باشد، به انتقال توپ و پیشروی آن در زمین کمک میکند.
کاماوینگا در چند ماه اخیر و پس از مصدومیتهایی که برای بازیکنان رئال پیش آمد، فرصت بازی بیشتری پیدا کرد. چه در میانه زمین و چه در زمان غیبت فرلاند مندی، به عنوان دفاع چپ، آنجلوتی تصمیم گرفت که به او اعتماد کند.
حضور کاماوینگا در کنار لوکا مودریچ و تونی کروس باعث شد تا بتواند در کنار این دو بازیکن کنترل بهتری روی دینامیک بازی داشته باشد و بدرخشد. این ترکیب سه نفره، به جای اشغال فضاهای از پیش تعیینشده، پیوسته حرکت، فضاسازی و به صورت پویا حمله میکنند.
کاماوینگا معمولا نقش هافبک دفاعی یا هلدینگ را به شکلی پویا انجام میدهد. برخلاف کاسمیرو، اگر حریف تصمیم به پرس از بالا بگیرد، او میتواند بازیسازی را از عقب زمین آغاز کند. انعطاف و چابکی او باعث می شود یک لحظه از حریف جلوتر باشد و بتواند بلافاصله در کسری از ثانیه بچرخد.
به طور مثال در تصویر زیر، مقابل بارسلونا، در حالی که لوکا مودریچ و تونی کروس به صورت پویا مناطق دفاعی کناری را اشغال میکنند، کاماوینگا فضای ایجاد شده را به خوبی تشخیص داده و برای دریافت توپ به سمت آن حرکت میکند.
سپس با استفاده از مقاومت پرسینگ و حفظ توپ در نزدیک خود، میچرخد و جهت بدن خود را میدهد تا توپ را به آرامی به سمت خلوت حریف انتقال دهد.
در بالای زمین نیز کاماوینگا با همان اصول شناور و غیرمتمرکز در کنار توانایی پاس دادن و دریبل زدن انفجاری خود در فضاهای تنگ، عملکرد موثری دارد. او بیش از آنکه شبیه یک نسخه سنتی از هافبک دفاعی باشد، شبیه یک بازیکن خستگیناپذیر و حامل توپ نترس است که 6.68 پاس رو به جلو در هر 90 دقیقه و 2.64 حمل رو به جلو در هر 90 دقیقه دارد.
در تصویر زیر، در جریان بازی با لیورپول، کروس موقعیت خود را ترک کرد و برای بازیسازی از عمق دفاع اقدام کرد. در همین حین، کاماوینگا و مودریچ در حال حرکت بودند. کاما، فضای پشت خط اول فشار قرمزها را کشف میکند و در آنجا توپ را دریافت میکند. پویایی آنها لیورپول را مجبور کرد تا پرس را از یک خط عقبتر ادامه دهند.
در جریان اولین گل در همان مسابقه، کاماوینگا با دادن پاس بینظیر به کریم بنزما در فاصله بین فان دایک و کوناته، آگاهی محیطی خود را نشان داد. دادن چنین پاس ریسکیای توسط یک هافبک دفاعی، امری غیرعادی است.
علاوه بر این، کاماوینگا با بهره بردن از حرکات بدن و بازیخوانی خو، همیشه با تکل کردن یا دنبال کردن مهاجم حریف، تاثیر مثبتی در قطع ضد حملات حریف دارد. ادواردو، 3.09 تکل در هر 90 دقیقه ثبت میکند.
در اینجا، در تصویر زیر، دست آرنولد را در هنگام پاس توپ به گاکپو میخواند. کاماوینگا موفق میشود توپ را پس بگیرد و سپس تیم را وارد یک ضد حمله خطرناک کند.
با این حال، تمایل او به دادن پاسهای خطرناک و دشوار، شانس از دست دادن توپ را افزایش داده که اغلب منجر به از دست دادن مالکیت میشود. علاوه بر این، کاماوینگا گاهی اوقات از موقعیت خارج میشود که منجر به این شده است که حریف بتواند از شکافهای خط میانی استفاده کند. این دو مسئله به عنوان چاشهای اساسی او در هنگام بازی در پست 6 در نظر گرفته میشود.
شاید به زودی، پس از دوران مودریچ، کروس و آنچلوتی، یک مربی مدرن از راه برسد و یک رویکرد پوزیشنال را اجرا کند که در آن ترکیب، حضور کاماوینگا در کنار شوامنی در دابل پیوت، ایدهی خوبی باشد. قبل از اینکه به نقش جدید کاماوینگا یعنی دفاع چپ بپردازیم، بیایید با دادهها به ویژگی فنی او بیشتر نگاه کنیم.
سولیست توقف ناپذیر
در 365 روز گذشته، 1.58 موفقیت در برابر حریف در هر 90 دقیقه یعنی 95 درصد موفقیت برای او ثبت شده است. در همین حال، میانگین پیروزی 78 درصد است که به این معنی است که کاماوینگا یک دریبلزن عالی در فضای تنگ است و به سختی موقعیتهای یک در برابر یک را از دست میدهد. اینمسئله ناشی از لمس اولیهی سریع او و تغییر جهت بدن یا توپ و همچنین نزدیک نگه داشتن توپ به پاهایش تحت فشار حریف است.
علاوه بر اولین لمسهای مناسب و چرخشهای سریع در فضاهای تنگ، او همچنین در بازیخوانی نیز شگفتانگیز است و پاسهای کامل شدهی او در هر بازی، ۹۰.۱ درصد است. در همین حال، استانیسلاو لوبوتکای ناپولی با ۹۳.۶ درصد بالاترین میزان پاس کامل شده را دارد و میانگین هافبکها 81.9 درصد است.
علیرغم دقت مناسب کاماوینگا، او در یک سوم پایانی زمین، قاتل دروازه نیست. در حالی که میانگین شوت در میان هافبکها، 1.09 در 90 دقیقه است، کاماوینگا 0.94 شوت زده میزند و 0.08 پاس گل میدهد.
او در حالت تدافعی، همان حرکات سریع بدن و تمایل به تکل را با 3.09 تکل در هر بازی با 93 درصد موفقیت اجرا میکند. در عوض، تعداد قطه توپهای او در هر بازی 0.87 با ضریب موفقیت 31 درصد، کمتر از میانگین است. در زیر خلاصهای از آمار کاماوینگا در طول فصل حاضر را مشاهده میکنید.
به عنوان یک فولبک
به هر حال، کاماوینگا تطبیقپذیری خود را برای بازی در پست دفاع چپ در فرانسه و رئال مادرید نشان داده است. دشان و آنچلوتی هر از گاهی در صورت غیبت فولبک چپ خود از او استفاده میکنند.
از نظر دفاعی، او یک مدافع کناری عادی نیست. مشکلاتی چون جاگیری، پوشش و تعقیب وینگرها به سمت مرکز زمین در بازی او دیده میشود و مشخص است که برای بازی در پست دفاع چپ، آگاهی محیطی دفاعی بیشتری لازم دارد.
کاماوینگا در هنگامی که صاحب توپ است، تمایل کمتری به اورلپ کردن وینیسیوس و سانتر از کنارهی زمین نشان میدهد و بیشتر علاقه دارد تا به مرکز زمین اضافه شده و وینی را در سمت چپ در موقعیت یک در مقابل یک با دفاع حریف قرار دهد.
در سیستمهای پوزیشنال، کاماوینگا به عنوان دفاع چپ میتواند به صورت inverted به کار گرفته شود و مانند زینچنکو در منچسترسیتی و آرسنال، وکارکردهای خاصی را در مراحل مختلف بازی از خود نشان دهد.
در تصویر زیر، مقابل اسپانیول، پس از قرار دادن وینیسیوس جونیور در موقعیت همیشگی حمله در برابر دو مدافع گرفتار شده است. کاماوینگا تصمیم میگیرد تا برای مدیریت شرایط حمله به داخل بزند و دو بازیکن حریف را با خود ببرد تا فضای داخل را برای حضور برزیلی باز کند.
این حرکت کاماوینگا باعث میشود که وینی جونیور بتواند به سمت داخل نفوذ کرده و با یک ضربه منحنی، بازی را به تساوی بکشاند.
در تصویر زیر، در جریان فینال جام جهانی باشگاهها مقابل الهلال، مجددا کاماوینگا به داخل حرکت میکند و مارگا را همراه خود به داخل کشانده و مسیر عبور را برای وینیسیوس باز میکند.
سپس کاماوینگا پاس یک را از وینیسیوس گرفته و دو را تحویل میدهد که وینی را در موقعیت یک در برابر یک در مقابل مدافع کناری قرار میدهد.
و در انتها سانتر بیرون پای وینی به بنزما رسید که با تشخیص خوب فضای خالی موفق به گلزنی شد.
حرکات بدون توپ و آگاهی محیطی تهاجمی او در تصویر بعدی مقابل اتلتیکو مادرید نشان داده شده است. در حالی که رئالیها در موقعیت 3 به 3 گرفتار شدهاند، کاماوینگا توپ را به مودریچ پاس میدهد.
سپس به داخل و فضای پشت مدافعان میرود تا پاس مودریچ را دریافت کند.
پس از دریافت توپ در بین مدافعین، کاما شوت مستقیمی را به سمت دروازه زد که اوبلاک به خوبی در مقابل آن مقاومت کرد.
تطبیقپذیری و تواناییهای فنی ادواردو کاماوینگا او را در حال حاضر به یک دارایی ارزشمند در رئال مادرید تبدیل کرده است. او توانایی خود را برای بازی در چندین پست نشان داده است. کاما در خط هافبک مومنتوم مورد نیاز را ایجاد میکند و در صورت نیاز به عنوان یک مدافع کناری به میدان میرود.
ادواردو کاماوینگا قبلاً ثابت کرده است که یک جنگجوی واقعی است. در اردوگاه پناهندگان آنگولا از پدر و مادری کنگویی به دنیا آمد. بلافاصله پس از تولدش به فرانسه آمد. در سال 2019 تابعیت فرانسه را گرفت و اولین بازی خود را برای زیر 21 سال فرانسه انجام داد. حالا او برای قهرمان اروپا بازی می کند.
کاماوینگا دستاوردهای زیادی داشته است و مطمئناً آینده بزرگی با پادشاه اروپا در پیش دارد.
رئال مثل همیشه کامبک زد، این بار در آنفیلد. اما چرا ناتوانی لیورپول در جلوگیری از جابجایی بازیکنان رئال مادرید برای آنها گران تمام شد؟
رضا حسینی، فوتبال لب – آنفیلد جایی بود که توجه تمام فوتبال دوستان جهان را در سهشنبه شب به خود معطوف کرده بود. لیورپول و رئال مادرید در مرحله یک هشتم نهایی لیگ قهرمانان اروپا به مصاف هم رفتند. دیداری که در سالهای اخیر، بسیار تکرار شده است. البته این بار هم فرصتی برای انتقام لیورپول و محمد صلاح به وجود نیامد.
اگرچه هر تیم در این فصل در فرم بدی قرار دارند، اما بازی هیجان انگیزی بود. در نهایت، قهرمان 14 دوره اروپا دوباره مانند سال قبل، به روشی دراماتیک پیروز مسابقه بود. شخصیت بازیکنان رئال مادرید در لیگ قهرمانان اروپا در سالهای اخیر در هر شرایطی و در هر ورزشگاهی چیزی منحصر به فرد و نادر است. جدا از لحظات هیجانانگیز بازی، در این تحلیل تاکتیکی، ما به تاکتیکهای هر دو تیم نگاهی دقیقتر میکنیم.
ترکیب اولیه
یورگن کلوپ از سیستم معمول 4-3-3 لیورپول استفاده کرد. آلیسون در دروازه قرار داشت. آرنولد، جو گومز، فن دایک و رابرتسون چهار دفاعی لیورپول را تشکیل میدادند. باجستیچ، فابینیو و هندرسون هافبک ها و صلاح، گاکپو و داروین نونیز مهاجمان قرمزها بودند.
در مقابل، کارلو آنچلوتی که پیش از این 4 عنوان قهرمانی اروپا را کسب کرده بود، رئال مادرید را با فرم 4-3-3 صف آرایی کرد و بازی را با کریم بنزما در جلو در کنار رودریگو و وینیسیوس جونیور آغاز کرد. دنی کارواخال، ادر میلیتائو، آنتونیو رودیگر و دیوید آلابا خط دفاع رئال را در جلوی تیبو کورتوا تشکیل میدادند. مثلث هافبک رئال در این بازی نیز، فده والورده، ادواردو کاماوینگا و لوکا مودریچ بودند.
یک شروع عالی
هیچ راهی برای شروع یک بازی در مرحله حذفی، بهتر از برتری 2-0 در 14 دقیقه اول نیست؛ دقیقا مانند آنچه لیورپول انجام داد. لیورپول بازی را با ترکیب 4-3-3 و البته ماکیت توپ آغاز کرد و تلاش کرد تا با استفادهاز مثلث صلاح، هندرسون و ترنت در سمت راست، پویایی سابق را به تیم بازگرداند.
پیش از این، رئال مادرید در یک بلوک دفاعی 4-5-1 در نیمه خود باقی ماند. در همین حال، مثلث لیورپول در سمت راست پویاتر بود و حرکات عمیق گاکپو در بین خطوط، گزینه اضافی برای نفوذ و حمله از عمق را در دسترس لیورپول قرار میداد.
در اینجا و در تصویر اول، در حالی که عملکرد دفاعی بدی از سوی وینیسیوس رخ داد، حرکت هندرسون روی دست صلاح توجه آلابا را به خود جلب میکند و رودیگر را تحریک میکند تا برای مقابله با خطر از منطقهی دفاعی خود خارج شود. در همان زمان، داروین از سمت کور موجود در مقابل کارواخال، به سمت کور میلیتائو حرکت میکند. نونیز پاس را از صلاح دریافت میکند و گل اول را به ثمر میرساند.
این ایده سیال بودن سمت راست در کنار حمله به فضا از سمت چپ به طور متوالی در طول بازی و عمدتاً در نیمه اول زمانی که قرمزها به یک سوم دفاعی مادرید میرسیدند، به کار گرفته شد. در تصویر زیر، آرنولد از موقعیت عقبتری به هندرسون میرسد که با اورلپ در سمت راست به بیرون حرکت کرده و به صلاح اجازه میدهد تا از نیمهفضای سمت راست استفاده کند. علاوه بر این، موقعیت صلاح باعث میشود که آلابا اشتباه کرده و پست خود را ترک کند. در این لحظه، هندرسون در قسمت کور وینی و در پشت خط دفاع، توپ را دریافت میکند.
هنگامی که هندرسون توپ را در منطقه کات بک دریافت کرد، صلاح و گاکپو به سرعت به محوطه جریمه رئال حمله میکنند. در این زمان رابرتسون به صورت مورب میدود و کارواخال را در سمت کور خود گیج میکند تا شانس رسیدن نونیز به توپ افزایش یابد.
در تصویر زیر، گرافیک حرکات وینگرهای لیورپول نشان داده شده است که نشان می دهد سمت راست لیورپول به چه میزان در این بازی برای میزبان تاثیرگذار بوده است.
کلوپ بعد از بازی گفت: “بسیار مهم است که شاهد گامهای مثبت در شروع بازی باشیم. فکر میکنم نیمه اول، فارغ از دو گلی که خوردیم، بهترین نیمهای بود که در کل فصل بازی کرده بودیم. از آن خیلی خوشم آمد.” اما بعد از اینکه صلاح گل دوم را روی اشتباه وحشتناک کورتوا به ثمر رساند، رئال مادرید بازگشتی باورنکردنی داشت. اما چگونه؟
شخصیت باعث می شود رئال مادرید همچنان زنده بماند
کامبک در این سطح از فوتبال، نتیجهی تجربه، قدرت ذهنی، اعتماد به نفس و مقابله با فشار است. قوهای سپید، همه این ویژگیها را دارند. کارلتو، قهرمان اروپا را در شکل کلاسیک 4-3-3 خود چیده بود. حرکات همیشگی بنزما به خارج از محوطهی جریمه و به خصوص در سمت چپ، فضای مناسبی را برای بهرهبرداری رودریگو ایجاد میکرد.
رئال مادرید در جریان بازی اقدام به استفاده از مودریچ در موقعیتهای عقبتری در زمین خودی در کنار کاماویگا کرد تا از فشار بالای لیورپول خارج شود و با توانایی مودریچ در فرار از پرسینگ و کیفیت بالای پاسهای او، پرسینگ را شکست.
در تصویر زیر هیت مپ تماسهای مودریچ با توپ را میبینید. این نقشه نشان میدهد که او همه جا بوده است.
هنگامی که رئالیها به یک سوم نهایی میرسیدند، سمت چپ، جایی بود که وینیسیوس، آلابا و مودریچ با کمک بنزما، بسیار موثر بودند. با وجود مشکلات دفاعی قرمزها در سمت راست در این فصل، اوضاع بدتر هم شد.
در تصویر زیر، وینی توپ را در سمت چپ در اختیار دارد. در همین حال، بنزما عقبتر قرار دارد و برتری عددی را در آن ناحیه برای رئال به ارمغان آورده است. عدم بازگشت صلاح برای حمایت از مدافع کناریاش، موجب میشود که گومز برای پوشش آرنولد، موقعیت خود را در مرکز خط دفاع ترک کند.
در این زمان، مودریچ فضا را تشخیص میدهد و در نیم فضای چپ پشت گومز، حرکت میکند که گومز را مجبور به عقبنشینی دوباره میکند و فضا را برای وینیسیوس باز میکند.
پس از انجام یک یک و دوی موفق بین وینی و بنزما، وینیسوس، یک گل زیبا به ثمر میرساند.
رئال مادرید به طور مداوم این الگو را به خوبی انجام میداد. در تصویر زیر، در حالی که همین الگو در حال اجرا است و مودریچ نیز وارد نیم فضای چپ میشود و بنزما عثبتر قرار دارد، رودریگو نقش مهاجم را بازی میکند و کارواخال به سمت نقطهی کور حمله میکند و منتظر سانتر است.
مانند کورتوا، خطای آلیسون باعث شد رئال مادرید به تساوی برسد. در نهایت نتیجهی این مسابقه توسط ترنزیشنهای هجومی مادرید تعیین شد.
ترنزیشنهای مرگبار رئال مادرید
کلوپ قبلا گفته بود: “هویت ما شدت (Intensity) است”. مشکل اصلی لیورپول در این فصل، از دست دادن شدت در هر کاری است که آنها خوب انجام می دادند.
رئال مادرید کنشگرانهترین تیم اروپا نیست. آنها عاشق حملات برقآسا هستند. در طول بازی، لیورپول به دلیل عدم انسجام در ترنزیشنها آسیب پذیر بود.
مودریچ 37 ساله در دو گل آخر به دلیل هوشیاری تدافعی، فوقالعاده بود. او نقش اصلی را در ترنزیشن از دفاع به حمله بازی میکرد و با هوش خود ضدحملات را آغاز میکرد. در تصویر زیر، قبل از گل چهارم، لوکا در حال مهار عالی پاس رو به جلوی باجستیچ به گاکپو است. ضد حملهای که بعداً تبدیل به گل میشود.
همچنین در گل پنجم، مودریچ پس از لمس بد فابینیو، او را تکل کرد. توپ را وارگرفته و سپس پاسی را به وینی داد که بعداً منجر به گل بنزما شد.
رئال مادرید بدون شک غیر قابل پیش بینی ترین تیم تاریخ لیگ قهرمانان اروپا است. همانطور که تجزیه و تحلیل تاکتیکی نشان داد، رئال مادرید تلاش کرد و موفق شد لیورپول را در آنفیلد 5-2 شکست دهد و بازی بعدی را برای قرمزها در سانتیاگو برنابئو بسیار چالشبرانگیز کرد.
و سوالی که هنوز وجود دارد، این است که آیا تیمی در اروپا وجود دارد که رئال مادرید نتواند از این تورنمنت خارج کند؟
دو تیم لیورپول و رئال مادرید بازی رفت مرحله یک هشتم نهایی چمپیونزلیگ خودشونو در ورزشگاه آنفیلد در تاریخ سه شنبه دوم اسفند ماه ۱۴۰۱ برگزار کردن که پس از دو گل زود هنگام داروین نونیز و محمد صلاح، مادریدی ها بازگشتی رویایی به بازی داشتن و با گلزنی های وینیسیوس (دوبار)، بنزما (دوبار) و ادر میلیتائو موفق شدن پنج گل به حریف پر مدعای انگلیسی شون بزنن تا بلیط یورگن کلوپ به شهر استانبول صرفا برای تماشای بازی فینال باشه و نه مربیگری. در این مینی آنالیز تحلیل کوتاهی از این بازی رو باهم میشنویم.
شما هم اگه در مورد این بازی نظری دارید توی کامنت ها برامون بنویسید.
فصل گذشته در برنابئو، ایدهای عمیق ریشه دوانده بود: رئال مادرید بهترین دروازهبان (تیبو کورتوا) و بهترین شماره 9 (کریم بنزما) را دارد و این برای پیروزی کافی است. زمانی که آنها لیگ قهرمانان و لالیگا را بردند، به نظر میرسید که تعداد کمی حاضر باشند تا این ایده را به چالش بکشند. با این حال، اگر چه امسال هم کورتوا به دفع توپها ادامه میدهد و بنزما همچنان گل میزند، اما دیگر اوضاع به خوبی سال قبل نیست.
رضا حسینی، فوتبال لب – جدا از شکست رئال مادرید در فینال سوپرکاپ اسپانیا در برابر بارسلونای آماده که غم و اندوه فراوانی را به هواداران لوس بلانکوس تحمیل کرد، مادریدیها در این فصل در لالیگا نیز کیفیت سال قبل را نداشتهاند. اوضاع تا جایی بد پیش رفته که بعد از گذشت تقریبا یک نیم فصل، اختلاف آنها با کاتالانها به 11 امتیاز (با وجود یک بازی کمتر نسبت به بارسلونا) رسیده است.
رئالیها امسال سه بازی را به حریفانی واگذار کردهاند که سال گذشته کار چندان سختی را در برابر آنها نداشتند. تا اینجای فصل، سه باخت برابر رایووالکانو، ویارئال و مایورکا در پرونده شاگردان آنجلوتی ثبت شده است. البته باخت در الکلاسیکوی عربستان نیز چیز نیست که به راحتی از خاطرهی هواداران مادریدی پاک شود.
با این نتایج، الگوی موفقیت مادرید در سال گذشته، زیر سوال رفته است و آنچلوتی باید کارهای زیادی در خط دفاع، هافبک و حمله انجام دهد. آنچلوتی پس از شکست در ال کلاسیکو رئال گفت: “این یک لحظه حساس نیست، بلکه یک لحظه پیچیده و دشوار است، همانطور که معمولا در یک فصل وجود دارد. اما ما برمی گردیم.» با این حال، مسئله فقط مدیریت آنچلوتی نیست و مشکلات زیادی در حال حاضر اکو سیستم رئالیها را مختل میکند.
دفاعهای کناری پایینتر از حد انتظار
رئال مادرید در 20 بازی این فصل لالیگا در مجموع 17 گل دریافت کرده است و اگر مجموع بازیهای این فصل آنها در تمام رقابتها را در نظر بگیریم به آمار یک گل در هر بازی میرسیم. اگرچه کورتوا در فرم نسبتا خوبی قرار دارد، اما شکنندگی دفاعی رئال، یکی از بزرگترین نگرانیهای آنجلوتی است. بنابراین تعجب آور نیست که آنچلوتی در کنفرانس مطبوعاتی پس از بازی الکلاسیکو در را برای تغییرات دفاعی باز کرد. او گفت: “من باید به این فکر کنم که برای بهبود دفاع چه کار کنم. وقتی سه گل دریافت میکنید، بدیهی است که باید چیزی را تغییر دهید.»
اما بلاتکلیفی در دفاع عمدتاً از ناحیه دفاع کناری، یعنی دنی کارواخال و فرلاند مندی ناشی میشود که در این فصل در فرم خوبی قرار ندارند. هر دو وقتی با سرعت بازیکنان جوانتر مواجه میشوند، بسیار آسیبپذیر جلوه میکنند؛ اتفاقی که در برابر الخاندرو بالده و گاوی در الکلاسیکو تجربه کردند. این وضعیت در جناحین دفاع رئال با مصدومیت کارواخال و مندی و نبود جایگزین، بدتر هم شد.
اودریوزولا برای پست دفاع راست مدعی نیست. رودیگر هم در پست دفاع چپ به کار گرفته نشده است. ناچو گاهی در دفاعهای کناری به کار گرفته میشود اما آن چیزی نیست که باید باشد. در این بین، آنچلوتی باید به آمادگی کارواخال و مندی تکیه کند و در عین حال به دنبال بهبود سیستمی برای پشتیبانی از آنها در زمین باشد.
خط هافبک ضعیف بعد از جام جهانی
یکی دیگر از مشکلات این فصل این بود که این مسابقات به دلیل تعطیلات جام جهانی به دو قسمت تقسیم شد. این مسئله، بدون شک رئال مادرید را تحت تأثیر قرار داده است؛ زیرا بسیاری از بازیکنان آنها و به ویژه هافبکها در قطر حضور داشتند. هافبکهایی که برای متعادل کردن فشار دفاعی و تنظیم بازی، کلیدی هستند.
فدریکو والورده، بازیکن ملی پوش اروگوئهای رئال، بعد از جام جهانی به فرم خود برنگشته است. کما اینکه حضور گاه و بیگاه او در پست وینگر راست، والورده را از منطقهی خلاقانهی خط هافبک – که والورده نیز علاقهی بیشتری برای بازی در این منطقه دارد- دور میکند.
از سوی دیگر مودریچ و کروس هم 37 و 33 ساله شدهاند و توانایی فصل پیش را ندارند، همانطور که صداهایی در باشگاه در مورد بازنشستگی این دو به گوش میرسد. به خصوص هنگامی که این دو با هم در زمین حضور دارند، کیفیت خط هافبک رئال به طور قابل ملاحظهای افت میکند.
نیاز به گلزنان بیشتر
اگر والورده به خط میانی بازگردد، آنچلوتی این فرصت را خواهد داشت که وینیسیوس جونیور، رودریگو و بنزما را در خط حمله گرد هم بیاورد. آنچلوتی قبل از سفر تیمش به عربستان سعودی برای سوپرجام گفت: رودریگو در حال حاضر شروع کننده است. با این حال، اخیرا، کارلتو به دنبال بازی رودریگو به عنوان یک تعویضی طلایی بوده و تیم احساس می کند که او نمی تواند در حمله باشد. البته در دو سه بازی آخر و بعد از مصدومیت بنزما، رودریگو به عنوان بازیکن نوک و حتی 9 کاذب مورد استفاده قرار گرفت. چیزی که قطعا فقط تا بازگشت بنزما به طول خواهد انجامید.
11 گل بنزما برای تیمی مانند رئال بسیار کم است، گرچه بنزما نیز امسال با مصدومیتهای زیادی روبرو بوده است و نیمی از بازیهای فصل (تا اینجا 8 بازی) را از دست داده است. وینیسیوس این فصل فاصلهی زیادی با ناجی رئال در فصل گذشته دارد. او در فصل پیش آمار 17 گل و 13 پاس گل را به ثبت رساند ولی تا اینجای فصل تنها 7 گل و 3 پاس گل داشته است. اگر وینیسیوس بتواند دوباره مدافعان کناری حریف را به وحشت اندازد، گلهای بیشتری به دست خواهد آمد. مادرید همچنین از مارکو آسنسیو انتظارات بیشتری دارد که تاکنون برآورده نشده است.
نیاز مادریدیها به یک گلزن زمانی آشکارتر میشود که در نظر بگیرید ادن هازارد و ماریانو دیاز عملاً از سیستم چرخشی آنچلوتی خارج شده اند. رئالیها که در تابستان در خرید امباپه ناکام ماندند، ژانویه نیز خریدی نداشت. پرز شاید منتظر است تا این فصل تمام شود و تکلیف بنزما و تمدیدش با رئال مشخص شود. در کل رئال مادرید شرایط پیچیدهای را در خط حمله و پست شماره 9 تجربه میکند.
هنوز تمدید بنزما انجام نشده است و گزینههای وسوسهانگیزی همچون امباپه و هالند هم برای سال آینده در دسترس به نظر نمیرسند. گذشته از همهی این حرفها، رئال باید برای ادامه فصل از منابعی که در تیم اصلی دارد استفاده کند یا در غیر این صورت در را برای جوانان کاستیا باز کند، جایی که بازیکنان با کیفیتی همچون سرخیو آریباس در کمین یک فرصت کوتاه هستند تا همچون بازی نیمه نهایی جام باشگاههای جهان خود را نشان دهند.
رئال مادرید و آینتراخت فرانکفورت بازی سوپرکاپ اروپا رو در تاریخ چهارشنبه نوزدهم مرداد ماه ۱۴۰۱ در شهر هلسینکی کشور فنلاند برگزار کردن که این بازی با نتیجه دو بر صفر به نفع سفید های مادرید و با گلزنی دیوید آلابا و کریم بنزما برای رئال به پایان رسید تا کهکشانیها سوپرکاپ رو به خانه ببرن و آنجلوتی یه جام دیگه به کلکسیون افتخاراتش اضافه کنه. در این مینی آنالیز، تحلیل کوتاه بازی از دیدگاه رضا حسینی رو باهم میشنویم.
شما هم اگه در مورد این بازی نظری دارید توی کامنت ها برامون بنویسید.
مینی آنالیز بازی با رضا حسینی:
برای مشاهده همه مینی آنالیز های فوتبال لب اینجا کلیک کنید!
پس از ریخت و پاش های بارسلونا در پنجره نقل و انتقالاتی تابستان علامت سوالهایی راجع به وضعیت مالی این باشگاه ایجاد و همه چشمها روی متئو آلمانی است تا بهترین پاسخ برای مشکلات متعدد آبیاناریها ارائه کند.
کیارش غریبی، فوتبال لب – متئو آلمانی، مدیر ورزشی کارکشته اسپانیایی در ۱۹۹۰ رسما وارد حرفه مدیریت ورزشی شد. او کار خود را به عنوان دستیار مدیر ورزشی مایورکا آغاز کرد. پس از ۳ سال، در اول جولای ۱۹۹۳، آلمانی ترفیع بزرگی گرفت و به عنوان مدیر اجرایی مایورکا انتخاب شد.
از این نقطه بود که او توانست نامی برای خود در بکند. او به قدری موفق بود که در سال ۲۰۰۰ فلورنتینو پرز به او پیشنهاد کرد که جزئی از پروژه ورزشی رئال مادرید باشد و در مسیر رسیدن به افتخار، به کهکشانی ها کمک بکند. اما آلمانی این پیشنهاد را رد کرد و چند روز بعد به عنوان رئیس مایورکا انتصاب شد.
در طول ۵ سال ریاست بر امور مایورکا، آلمانی یکی از طلایی ترین دوران های باشگاه را برای آنها رقم زد. او موفق شد تا کوپا دل ری را برای قرمز و نارنجی ها به ارمغان بیاورد و از طریق انتقال بازیکنان، سود زیادی به باشگاه برساند. یکی از معروف ترین این انتقال ها، خرید ساموئل اتوئو به مبلغ ۷ میلیون یورو از رئال مادرید و فروش او با قیمت ۲۴ میلیون یورو به بارسلونا بود.
انتقالی که نقش بسیار زیادی در پررنگتر شدن رابطه لاپورتا و آلمانی داشت و یکی از دلایل حضور او در بارسلونا به شمار میرود. آلمانی سال ۲۰۰۵ از باشگاه جدا شد و این پایانی بود بر دوران طلائی او در مایورکا.
مدتی بود که خبری از آلمانی نبود تا ناگهان در سال ۲۰۱۷، خاویر تباس، رئیس وقت لالیگا، به پیتر لیم، مالک باشگاه والنسیا، پیشنهاد کرد تا آلمانی را استخدام کند. والسنیا در آن زمان اوضاع خوبی نداشت. آنها در میانه جدول حضور داشتند و از شرایط مدیریتی باشگاه مناسب نبود. سرانجام پس از یک ماه، آلمانی بالاخره شغل مدیریت ورزشی والنسیا را پذیرفت.
با ورود آلمانی به جمع خفاش ها، تغییرات بزرگی در مستایا ایجاد شد و طبق انتظار، آلمانی تصمیمات بزرگی برای باشگاه گرفت. او در ابتدا مارسلینیو را به عنوان سرمربی والنسیا انتخاب کرد.
در طی ۲ سال آینده با خرید بازیکنانی مانند نتو، جفری کوندوگبیا، فران تورس، مختار دیابی، دنیل واس و گونچالو گوئدس از او حمایت کرد تا او را تبدیل به موفقترین مربی والنسیا بعد از رافائل بنتیز کند. او پس از دو سال و نیم و موفقیت های روز افزون جمع خفاش ها را ترک کرد. والنسیا در دوران حضور او موفق به کسب کوپا دل ری شد و توانست به بالاترین سطح فوتبال باشگاهی بازگردد.
اما در زمستان ۲۰۲۱، تغییرات بزرگی در بندر بارسلون در حال انجام بود. پس از کنارهگیری بارتومئو و ریاست موقت بوسکتس بر امور باشگاه، حال نوبت لاپورتا بود تا دوباره سکان هدایت این کشتی را به دست بگیرد. او در یکی از اولین اقدامهای خود، دوست قدیمی و دیرینهش، متئو آلمانی را به عنوان مدیر ورزشی باشگاه انتصاب کرد.
آلمانی میدانست که آبیاناری ها منابع مالی کافی برای خرید بازیکن های کلاس جهانی را در دسترس ندارند. پس در اولین پنجره نقل و انتقالاتی فقط بر روی جذب بازیکنان آزاد و بدون قرارداد کار کرد و آنها را مجذوب پروژه بارسلونا کرد. مدیر موفق قصه ما نام هایی مانند ممفیس دیپای، سرخیو آگوئرو، اریک گارسیا و لوک دییونگ را جذب کرد. او در راستای بهتر شدن اوضاع مالی، عذر برخی از بازیکنان را نیز خواست.
آلمانی امرسون رویال را که در همان پنجره با ۱۴ میلیون یورو خریداری شده بود با ۲۵ میلیون یورو به تاتنهام غالب کرد.جونیور فیرپو را با ۱۵ میلیون یورو و تودیبو را با ۸ میلیون یورو به ترتیب به لیدزیونایتد و نیس فروخت. همچنین ترینکائو را به ولورهمپتون قرض داد و در مجموع ۶ میلیون از این انتقال برای باشگاه کسب درآمد کرد.
آلمانی پیانیچ را نیز به بشیکتاش فرستاد و آنها را راضی کرد تا ۵۰ درصد حقوق او را نیز پرداخت کنند. او همچنین خرید ۱۲۰ میلیون یورویی بارتومئو یعنی آنتوان گریزمان را به اتلتیکومادرید قرض داد و بند خرید اجباری ۴۰ میلیون یورویی را در قرارداد گنجاند.
برخلاف بقیه همکار ها، آلمانی پائیز و زمستان خلوتی نداشت. در اواسط فصل، مجبور شد تا رونالد کومان را به دلیل نتایج ضعیف اخراج کند و هافبک سال های طلائی این تیم، ژاوی هرناندز را از السد قطر به عنوان جانشین او به بارسا بیاورد. پس از این تغییر بزرگ روی نیمکت، زمستان سختی انتظار مدیر اسپانیایی را میکشید. ژاوی برای اجرای ایده های خود نیازمند بازیکنان متفاوتی بود و این درخواست با اوضاع اقتصادی بارسا در تضاد بود.
ولی آلمانی باز هم با راهحل جدیدی این مشکل را حل کرد. او اوبامیانگ و دنی آلوز را طی انتقال هایی آزاد به نیوکمپ آورد و آداما ترائوره را از ولورهمپتون قرض گرفت. البته آنها یک خرید بزرگ هم داشتند و ۵۵ میلیون یورو برای خرید فران تورس، وینگر ملیپوش منچسترسیتی خرج کردند.
اما کار آلمانی فقط به فعالیت های نقل و انتقالاتی محدود نمیشد. او بازیکنان لاماسیا را نیز زیر نظر داشت. برخی مانند الکس کویادو را از باشگاه بیرون میکرد و برخی مانند نیکو گونزالز و گاوی را به تیم اصلی میفرستاد.
متئو آلمانی همچنین موفق شد تا قرارداد گاوی و آرائوخو را در میان انبوهی از پیشنهادات وسوسهکننده تمدید کند و آنها را درون باشگاه نگه دارد. با وجود اوضاع درهم اقتصادی، تا به الان او در این تابستان هم بازیکنان باکیفیتی را وارد باشگاه کرده است.
آنها آندریاس کریستینسن و فرانک کسیه را طی انتقال هایی آزاد به نیوکمپ آوردند. پس از ۶ ماه کش و قوس، رافینیا را از لیدزیونایتد به خدمت گرفتند و اکنون در حال پایکوبی برای انتقال رابرت لواندوفسکی ستاره لهستانی دنیای فوتبال هستند.
بارسلونا کوتینیو و دنی آلوز را نیز به سمت درب های خروجی بدرقه کرد و به فرنکی دییونگ فشار میآورد تا پیشنهاد منچستریونایتد را بپذیرد و کمک مهمی به اوضاع اقتصادی این باشگاه بکند.
حال باید دید با وجود ریخت و پاشهای انجام شده در این پنجره، او میتواند بارسلونا را از منجلاب مشکلات بیرون بکشد یا بارسلونا به تاریخ میپیوندد؟
دو تیم پاریسن ژرمن و رئال مادرید بازی رفت خودشونو در مرحله یک هشتم لیگ قهرمانان در تاریخ ۲۶ بهمن ماه ۱۴۰۰ در ورزشگاه پارک دو پرنس برگزار کردند که تیم فرانسوی موفق شد با تک گل امباپه در لحظات پایانی، رئال مادرید رو شکست بده.
مینی آنالیز این بازی با امیر محمد سلیمانی:
مینی آنالیز این بازی با ایلیا بهزاد اول:
برای مشاهده همه مینی آنالیز های فوتبال لب اینجا کلیک کنید!