در این سری از مقالهها به تاریخچه تمامی جامهای جهانی تاریخ و روند برگزاری آنها میپردازیم.
محمد تقیپور، فوتبال لب – جام جهانی فوتبال بزرگ ترین رویدادهای ورزشی دنیا است. در این مطلب به تاریخچه، پیدایش و نحوه برگزاری آن فوتبال میپردازیم
جام جهانی فوتبال رویدادی است که هر 4 سال یکبار برگزار می شود و 32 تیم ملی از 5 قاره آسیا، اروپا، آمریکای شمالی، آمریکای جنوبی، آفریقا در آن به رقابت با یکدیگر می پردازند. این روبداد یکی از بزرگ ترین رویدادهای دنیا به شمار می رود و میتوان گفت که این مسابقات حتی از المپیک نیز مهمتر و محبوبتر است. در این مطلب می خواهیم نگاهی به این رویداد بزرگ داشته باشیم.
موفقیت فوتبال در مسابقات المپیک بسیار چشمگیر بود. استقبال از مسابقات فوتبال در المپیک های 1924 و 1928 که هر دو با قهرمانی اروگوئه به پایان رسید، به قدری زیاد بود که FIFA و رئیس وقت آن یعنی ژول ریمه، مجددا تصمیم گرفتند تا مسابقاتی جداگانه برای این ورزش محبوب تشکیل دهند.
اولین تیم منتخب
در سال 1928 در آمستردام هلند، FIFA به صورت رسمی تشکیل مسابقاتی مستقل را تایید کرد و در همین راستا، اروگوئه که 2 المپیک قبلی را قهرمان شده بود و به نوعی قهرمان فوتبال جهان به شمار می رفت را به عنوان میزبان اولین مسابقات این چنینی فوتبال که به نام جام جهانی مشهور شد انتخاب کرد. بعد از حواشی بسیار پیرامون میزبانی اروگوئه و عدم استقبال اکثر کشورهای اروپایی از این تصمیم، اولین دوره جام جهانی در سال 1930 و با حضور 13 تیم برگزار شد. در پایان، اروگوئه با شکست آرژانتین، به عنوان اولین تیم قهرمان جهان لقب گرفت.
در شب گذشته، پس از اعلام رسمی فسخ قرارداد کریستیانو رونالدو با منچستریونایتد، خبر دیگری تمام توجهها را معطوف به خود کرد.
مهران فرهادی، فوتبال لب – پس از سپری هفتهای پر از حاشیههای کریستیانو رونالدو، به نظر آغاز هفته جدیدی برای اهالی منچستر خوشیمن بوده باشد.
کریستیانو رونالدو، ابرستاره فوتبال جهان که دوران نسبتا خوبی را بازگشت خود به منچستریونایتد سپری میکرد، به نظر توانایی تطابق با ایدههای اریک تنهاخ سرمربی جدید منچستریونایتد را نداشت.
از همان ابتدا اوضاع بین رونالدو و تنهاخ کمی زاویه داشت. باوجود اینکه مرد هلندی در تقابل با رسانهها از رونالدو به عنوان مهرهای حیاتی یاد میکرد به نظر نمیرسید شرایط میان این دو مناسب باشد.
رونالدو ابتدا به دلیل مشکلات شخصی از شرکت در تمرینات پیشفصل خودداری کرد و خب طبیعی به نظر میرسید که تنهاخ از بازی دادن به او در چند بازی ابتدایی فصل امتنا کند. البته رونالدو در هفته آخر اردو پیشفصل تیم حاضر شد ولی باز هم حاشیهساز شد.
رونالدو که درخواست خروجش توسط سران منچستریونایتد رد شده بود بالاخره به کارینگتون بازگشت تمریناتش را از سر گرفت. او در سفر یونایتدیها به نروژ برای رویارویی برابر اتلتیکومادرید حضور نداشت اما برای حضور در اولین بازی اریک تنهاخ در الدترافورد مقابل رایووایکانو آماده بود و بازی را از ابتدا آغاز کرد و بین دو نیمه تعویض شد. با این حال اما کریستیانو حاضر به تماشای بازی همتیمیهای خود نشد و پس از تعویض ورزشگاه را ترک کرد.
دوباره اوضاع وخیم شد. خورخه مندز ایجنت رونالدو بار دیگر به یونایتدیها درخواست خروج داد اما این بار شرایط کمی متفاوت بود. حالا تنهاخ علاقه چندانی به حفظ یکی از بزرگترین بازیکنان تاریخ نداشت. او هنوز به حفظ ظاهر در رسانهها ادامه میداد اما طبق گزارش اتلتیک، معتبرترین رسانه ورزشی بریتانیا، یونایتد حاضر بود تا در صورت وجود پیشنهاد مناسب روی میز کریستیانو را رها کند اما CR7 مشتریای نداشت.
سرانجام پنجره نقل و انتقالاتی به پایان رسید و رونالدو در جمع شیاطین باقی ماند. ماندنی که به نطر نمیرسید کسی از آن راضی باشد. فصل ادامه پیدا کرد و رونالدو هنوز جایگاه خود میان ایدههای اریک تنهاخ را پیدا نکرده بود. هرگاه که او در زمین بود، یونایتد تیم ضعیفتری نشان میداد.
این قضیه هر روز ادامه پیدا میکرد تا نهایتا در بازی مقابل تاتنهام، وقتی مربی هلندی خواست تا رونالدو را در دقیقه ۸۷ به زمین بیاورد اما رونالدو حاضر نشد تا زیربار این امر برود و زودتر از سوت پایان ورزشگاه را ترک کرد. اینجا بود که جرقه مشکلات دوباره زدا شد. تنهاخ و سران یونایتد رونالدو را به اندازه ۵ روز محرومیت از حضور در تمرینات و حقوق یک هفته تنبیه کردند اما همه میدانستند این جزای کافیای برای کریستیانو نیست. پس از اتمام تنبیهات چندوقتی همه چی آرام بود تا مصاحبه ردنالدو و پیرس مورگان پخش شد.
مصاحبهای که طی آن رونالدو اذعان کرده بود هیچ احترامی برای اریک تنهاخ قائل نیست و در بازی تاتنهام از بازی برای منچستریونایتد خودداری کرده است. او در این مصاحبه به چندتن از همتیمیهای سابق خود مانند وین رونی و گری نویل نیز حمله کرد و به وین رونی لقب موش را نسبت داد.
همه چیز تمام شده به نظر میآمد. صبح روز جمعه منچستریونایتد طی بیانیهای اعلام کرد که در روزهای آتی درباره آینده رونالدو تصمیم باشگاه عمومی خواهد شد. ساعاتی پس از این بیانیه بود که رسانههای معتبر انگلیسی از تصمیم یونایتدیها به رهبری تنهاخ برای فسخ قرارداد رونالدو خبر دادند. پس از گذران چند روز و آرام گرفتن جو، منچستریونایتد طی بیانیه دیگری به طور رسمی قطع همکاری خود با کریستیانو رونالدو را اعلام کرد و به این قصه یک سال و نیمه پایان داد.
اما این تنها خبر مهم و خوب شب برای یونایتدیها نبود. تنها ساعاتی پس از خبر فسخ دو طرفه قرارداد رونالدو، رسانه اسکای اسپورتس خبری مبنی بر قصد خانواده گلیزر به فروش منچستریونایتد کار کرد. مالکانی که هفده سال مانند زالو از خون منچستریونایتد میمکیدند حالا به خواسته چندین و چند ساله هواداران تن دادند و حاضرند در صورت وجود پیشنهاد مناسب باشگاه را به مالکان جدید واگذار کنند.
سرجیم رتکلیف سرمایهدار مشهور انگلیسی که در ماههای گذشته تلاش زیادی برای خرید باشگاه کرده بود به عنوان مشتری و خواهان درجه یک منجستریونایتد شناخته میشود. همچنین خبرهایی مبنی بر علاقه دو شرکت آمریکایی و یک شاهزاده اماراتی به خرید این باشگاه شنیده میشود. باید دید که کدامیک نهایتا برنده این جدال شده و مهمتر از آن، آیا میتوانند منچستریونایتد را به روزهای خوب برگرداند یا نه؟
برزیل رو فرم تیته، صربستان خطرناک، سوئیس همیشه زهردار و کامرون از قدرتهای قاره سیاه تشکیلدهنده یکی از سختترین گروههای جام جهانی 2022 قطر میباشند.
مهران فرهادی، فوتبال لب – گروه G جام جهانی ۲۰۲۲ قطر با حضور برزیل، کامرون، صربستان و سوئیس به عنوان یکی از جذابترین گروههای جامهای جهانی اخیر محسوب میشود.
از برزیل مدعی شروع میکنیم. برزیل به عنوان تیم اول رنک فیفا وارد قطر میشود و با فرم فوقالعاده چند وقت اخیرش، در کنار آرژانتین اسکالونس شانس اول قهرمانی محسوب میشود. تیته در طول مسابقات مقدماتی از سیستمها و چینشهای متنوعی استفاده کرده اما شاید کارآمدترین آنها سیستم ۴۲۳۱ بوده. جایی که به نیمار نقش بازیکن آزاد داده شده و او را تبدیل به محور حملات برزیل میکند.
رافینیا و لوکاس پاکتا معمولا به عنوان وینگرهای چپ و راست روی دست نیمار بازی میکنند و به نظر میرسد ریچارلیسون انتخاب شماره ۱ تیته برای پست شماره ۹ باشد. معمولا در هنگام مالکیت، برزیل بیشتر شکل ۴۲۴ به خود گرفته و نیمار به صف مهاجمان این تیم میپیوندد.
فولبکهای این تیم کمی مرکزیتر و عقبتر بازی میکنند و وینگرهای این تیم در مناطق بالاتر و لب خط جایگیری میکنند. این مورد باعث میشود تا مدافعان حریف نتوانند به راحتی پوزیشن خود را رها کنند و نیمار بتواند میان خطوط حرکت کند.
تیته بخش اصلی بیلدآپ خود را به بازیکنان عقب زمین سپرده و تا حد امکان از نیمار، ریچارلیسون، پاکتا و رافینیا در فازهای ابتدایی بلیدآپ استفاده نمیکند. حضور دروازهبانی مانند آلیسون که توانایی بازی با توپ خارقالعادهای دارد نیز به اجرای این ایده تیته کمک شایانی میکند.
نیمار، ستاره، رهبر و امید اول برزیلیها طی این جام محسوب میشود. بازیکنی که محور اصلی حملات برزیل محسوب میشود و تکنیک منحصر به فردش میتواند هر بازیکنی را به زانو در بیاورد. در کنار همه اینها تجربه حضور میادین بزرگ و نفودی که در اسکواد تیم دارد، او را به مهمترین مهره تیته تبدیل میکند.
جام ملتهای آفریقای سال گذشته، تصویر نسبتا کاملی از کامرون و سبک بازی آنها ارائه داد. کامرونیها در آن تورنومنت از لحاظ هجومی تیم بسیار کاملی نشان دادند و شاید بهترین تیم جام از این لحاظ بودند.
کامرونیها زمانی از همیشه خطرناکتر هستند که توپ را به مناطق بالاتر زمین میرساندند. باوجود توکو اکامبی در سمت چپ، نیکولاس مومی در سمت راست و وینسنت ابوبکار در مرکز، رابرت سانگ هر آن چه را که باید در اختیار دارد و این در صورتیست که اریک ماکسیم چومو موتینگ مهاجم بایرن مونیخ معمولا نیمکتنشین ابوبکار است.
پلن اصلی کامرونیها هنگام حملات بردن توپ به مناطق کناری و انجام ارسالهای متعدد به روی دروازه میباشد. البته که به دلیل بازی کردن توکو اکامبی در پست غیر تخصصی و راست پا بودن مومی و حضور فولبک روندهای مانند کالینز فای اکثر این ارسالها از سمت راست صورت میگیرد که هدف اصلی آنها ابوبکار و توکو اکامبی هستند. از همین رو، وینسنت ابوبکار، مهاجمی زهرناک با جاگیریهای هوشمندانه میان مدافعان حریف که از کوچکترین موقعیتها نهایت بهره را میبرد، مهمترین بازیکن کامرونیها طی این تورنومنت محسوب میشود.
سوئیس پس از تغییر سرمربی در تابستان سال گذشته، تغییرات زیادی نسبت به تیم آشنای جام جهانی ۲۰۱۸ و یورو ۲۰۲۰ دارد. سوئیس تحت هدایت سرمربی جدید خود، مورات یاکین، بیشتر با سیستم ۴۲۳۱ به میدان میرود. سیستمی که به ژردان شکیری، از قدیمیهای تیم ملی سوئیس آزادی عمل بیشتری میدهد و او را بیشتر در جریان حملات تیم قرار میدهد.
به طور کلی تیم ملی سوئیس تیم مالکیت محوری نیست ولی استحکام دفاعی بسیار بالایی دارد. به طوری که در طی مسابقات مقدماتی، فقط ۲ بار اجازه باز شدن دروازهشان را به رقبا دادند. در خارج از مالکیت آنها توانایی ویژهای در تغییر سبک دفاع کردن دارند. هر وقت که بخواهند با overload کردن مناطق مرکزی زمین با چینش ۴۵۱ یک میدبلاک دفاعی میچینند و در مواقع مورد نیاز نیز پرس سنگینی را روی حریف اعمال میکنند.
در هنگام حملات نیز، بیش از اینکه به پلن و الگوهای خاصی وابسته باشند، به خلاقیت فردی بازیکنان وابستهاند و همین موضوع باعث میشود تا شکیری به عنوان کلیدیترین بازیکن آنها در قطر شناخته شود. بازیکنی که محور اصلی حملات سوئیسیهاست و بخش زیادی از ضربات ایستگاهی را به روی دروازه حریفان ارسال میکند میتوان عامل تفاوت بین سوئیس و دیگر تیمهای جام در سطح مشابه سوئیس باشد.
صربستان اما از تیمهای جذاب این دوره مسابقات محسوب میشود. تیمی با ترکیب اولیه قدرتمند و بازیکنانی سختکوش که تا آخرین نفس برای پیروزی تلاش میکنند شاید بهترین تعریف برای صربستان در این دوره از جامهای جهانی باشد. آنها با گل لحظه آخری میتروییچ در برابر پرتغال، توانستند بالاتر از این تیم به طور مستقیم به جام جهانی صعود کنند و از همان ابتدا قدرت خود را نمایان کردند.
از لحاظ تاکتیکی صربها معمولا با چینشهای ۳ دفاعه وارد میدان میشوند و بسته به شرایط بازی تاکتیکها دچار تغییر میشوند. اما به طور کلی در خارج از مالکیت با عقبتر آمدن دو وینگبک، تیم حالت ۵ دفاعه به خود میگیرد.
در هنگام مالکیت زیوکوویچ و کاستیچ دو وینگبک این تیم جلوتر آمده و تیم بیشتر شکلی شبیه ۳۴۱۲ به خود میگیرد و ارسالهای باکیفیت این دو بازیکن در کنار حضور دوشان ولاهوویچ و الکساندر میتروویچ در محوطه جریمه، باعث شده تا حمله از جناحین اصلیترین پلن آقای استویچکوویچ هنگام در اختیار داشتن مالکیت توپ باشد. بالا بازی کردن دو وینگبک صربها باعث میشود تا دو مدافع کناری حریف کمی باز تر از حالت عادی جایگیری کنند و فضای ایدهآلی برای ایجاد فرارهای آندرلپ توسط میتروویچ و ولاهوویچ ایجاد شود.
سوئیس
میتروویچ، ولاهوویچ، زوج خط حمله صربها قطعا مهمترین بازیکنان آنها محسوب میشوند. آنها تحت برنامههای آقای استویچکوویچ به خوبی میتوانند بدون هیچ مشکلی در کنار یکدیگر بازی کنند و به نحوی هرکدام مکمل دیگری هستند. وجود دو مهاجم کلاس جهانی و سطح بالا مانند این دو، میتواند عامل اصلی شگفتیسازی صربها طی این تورنومنت باشد.
بلژیک، کرواسی، مراکش و کانادا تیمهای تشکیل دهنده ششمین گروه جام جهانی ۲۰۲۲ قطر میباشند که به بررسی شرایط هرکدام میپردازیم.
مهران فرهادی، فوتبال لب – این جام جهانی، به بیانی آخرین فرصت این نسل طلایی بلژیک است تا پرونده بهترین دوران تاریخ فوتبال این کشور را با یک جام بسته شود. آنها برای این کار در گام اول باید به مصاف کرواسی، مراکش و کانادا بروند.
کانادا برای اولین بار پس از سال ۱۹۸۶ به جام جهانی راه پیدا کرده اما این به آن معنا نیست که آنها به همینجا بسنده میکنند. این دقیقا همان نقطهایست که پروژه ۴ ساله هردمن و کانادا باید ثمر بدهد و چه نتیجهای بهتر از صعود به دور بعدی.
به بیان ساده، هردمن فوتبال کانادا را دگرگون کرد. او آنها را از رنک ۹۴ فیفا به رتبه ۴۱ ام رساند و پس از ۳۶ سال جواز حضور در جام جهانی را برای کاناداییها کسب کرد. هردمن معمولا از یک سیستم ثابت استفاده نمیکند و مدام دست به تغییر نوع چینش و سبک بازی تیمش میزند.
برای مثال او در بازیهای مقدماتی، در دیدار برابر هندوراس از تیمش میخواست تا زمان بیشتری توپ را در اختیار داشته باشد اما در طول بازی با امریکا، شیوه آنها به نحوی بود که فقط ۲۸ درصد مالکیت توپ را به عهده داشتند. هردمن معمولا در برابر تیمهایی با کیفیت بالاتر از دفاع پنج نفره استفاده میکند اما در عمده مسابقات مقدماتی با سیستم ۴۲۳۱ تیم خود را راهی میدان میکرد.
باجود تغییرات زیاد در سیستم و نوع بازی، قواعد حمله کردن کاناداییها همیشه ثابت هستند. آنها اکثرا در تلاشند تا با پاسهای طولی و دریبلهای ریز خط به خط تیم حریف را رد کنند و به دروازه برسند.
سم آدکوگبه، دفاع چپ سرعتی، قدرتمند و با میل هجومیای است که ویژگیهای بازی او بسیار مناسب سبک بازی درخواستی هردمن و البته چنین تورنومنتهایی است. کیفیت این بازیکن باعث شده تا آلفونسو دیویس جلو تر رفته و در یکی از پستهای وینگر چپ و یا هافبک شماره ۱۰ بازی کند تا خلاقیت جلوی زمین کاناداییها افزایش یابد.
کرواسی و زلاتکو دالیچ، نائب قهرمانان جام قبلی، با فرم بسیار خوبی وارد قطر میشوند. آنها با پیروزی در ۴ بازی آخر لیگ ملتها، دانمارک و فرانسه را کنار زدند و به عنوان صدرنشین به دور بعد راه یافتند.
دالیچ دوست دارد تا تیمش با ساختاری مستحکم کنترل مالکیت را به دست داشته باشد از همینرو معمولا با سیستم ۴۳۳ وارد میدان میشود و از دو فولبک خود میخواهد تا در مناطق عرضی دائم در رفت و برگشت باشند. از همین رو، آنها نیز مانند لهستان موقعیتهای بسیار زیادی را از روی ارسالها خلق میکنند. در طی مسابقات مقدماتی، با خلق ۳۷ موقعیت از روی ارسالها، آنها تیم اول قاره سبز از این لحاظ بودند.
کرواسی هم مانند خیلی از تیمهای دیگر جام، از نبود یک تمام کننده در مقابل دروازه رنج میبرد. به طوری که مودریچ و پریسیچ هر کدام با ۳ گل بهترین گلزنان کرواتها طی بازیهای مقدماتی بودند.
نقطه قوت کرواتها دقیقا در میانه میدان است. جایی که متئو کواچیچ، مارسلو بروزویچ و لوکا مودریچ مثلث خط میانی دالیچ را تشکیل میدهند. ۳ بازیکن که کاملا مکمل یکدیگرند و خط هافبکی ایدهآل را تشکیل میدهند.
مراکش اما باوجود صعود نسبتا راحت به جام جهانی، با آن تیم ترسناک دوره قبل تفاوتهای بسیاری دارد. ولید رگرروی که در ماه آگوست سال ۲۰۲۲ سکان هدایت مراکش را به دست گرفته تنها دو بازی سرمربی مراکشیها بوده.
طی همین دو بازی او تیمش را با سیستم ۴۳۳ راهی مستطیل سبز کرده و از یک هافبک هولدر و دو وینگر که بیشتر نیمفصاها سیر میکنند استفاده کرده است. در این دو بازی برابر شیلی و پاراگوئه، عملکرد هجومی مراکشیها قابل تقدیر بوده و آنها نسبت به ایدههای جدید واکنش خوبی نشان دادهاند اما باید دید که این شوک سرمربی جدید تا کی اثرگذار خواهد بود.
در هر دوی این بازیها، خارج از مالکیت شاگردان رگرروی به صورت ۴۱۴۱ در زمین جاگیری کرده و با تشکیل یک بلاک در میانه میدان در تلاشند تا راههای نفوذ را مسدود کنند.
باوجود بازگشت حکیم زیاش به تیم ملی مراکش، حالا سمت راست آنها با حضور اشرف حکیمی و زیاش از همیشه خطرناکتر خواهد بود. همین مسئله در کنار تجربه حضور در میادین بزرگ، این دو بازیکن را به مهمترین بازیکنان مراکش طی جام جهانی پیشرو تبدیل کرده است.
بلژیک و روبرتو مارتینز درست مثل تمام تورنومنتهای دیگری که در آن حاضر بودند از جذابترین تیمهای جام محسوب میشوند اما این جذابیت حتی برای خودشان هم کافی نیست. به احتمال قوی این آخرین تورنومنتی باشد که نسل طلایی بلژیک فرصت به دست آوردن جامی را داشته باشد.
اگر بنا به تکرار باشد، احتمالا مارتینز بلژیکیها را با چینش ۳۴۲۱ راهی میدان کند. در این سیستم معمولا کوین دیبروینه هافبک هجومی آنها به مراتب بین خطوط و در طول زمین جا عوض میکند و تلاش میکند تا خطوط حریف را بشکند.
انتظار میرود تا ادن هازارد یکی از مهاجمین سیستم دو مهاجمه آقای مارتینز باشد و در خیلی از اوقات به کنارهها رفته تا برتری عدد را ایجاد کند. یوری تیلمانس و اکسل ویتسل معمولا وظیفه برقراری ارتباط و شکستن خطهای حریف را برعهده دارند. دو وینگبک این تیم نیز معمولا در مناطق عرضی، عرض بازی را تامین میکنند و به محض سوییچ به سرعت از پشت مدافع حریف اورلپ میکنند.
در خیلی از مواقع نیز وقتی یکی از وینگبک ها دیبروین در مناطق عرضی توپ را در موقعیت یک به یک در اختیار دارند، یکی از بازیکنان با انجام فرار آندرلپ از گپ ایجاد شده بین مدافع کناری و مدافع وسط استفاده میکند.
نقطه عطف این تیم بلژیک، قدرت هجومی آنهاست. در طی این ۶ سال حضور مارتینز، آنها فقط در دو بازی رسمی موفق به گلزنی نشدهاند. در نقطه مقابل، ضعف اصلی آنها سن بالا و سرعت پایین بازیکنان عقب زمین آنهاست که در هنکام ضدحملات و انتقالهای منفی ضربات هولناکی را به بلژیکیها وارد میکند. درست مانند دو کلی که دیشب طی دیداری دوستانه از مصر دریافت کردند.
اسپانیا، آلمان، کاستاریکا و ژاپن تیمهای تشکیلدهنده گروه مرگ مسابقات جام جهانی ۲۰۲۲ قطر میباشند.
مهران فرهادی، فوتبال لب – شاید هیچیک از تیمهای آلمان، اسپانیا و حتی ژاپن بهترین روزهای دوران خود را سر نکنند اما باز هم با این حال این گروه بهرمند حساسیتی خاصی نسبت به دیگر گروهها میباشد.
باوجود دور بودن آلمان و اسپانیا از سطحی که همگی به یاد داریم، ژاپن و هاجیمه موریاسو امیدوارند تا بتوانند جواز صعود به مرحله بعد جام جهانی از گروه مرگ را به دست بیاورند.
انتظار میرود تا ژاپن درست مانند جام جهانی قبلی با سیستم ۴۲۳۱ وارد میادین شود و تاکتیکها نیز فرق چندانی با ۲۰۱۸ نداشته باشند و فقط پرسنل دچار تغییر شده باشند.
در طی مسابقات مقدماتی آنها به طور میانگین بیش از ۶۰ درصد مالکیت توپ را در اختیار داشتند اما علاقه چندانی به نگه داشتن توپ در زمین خود نداشته و تلاش میکردند تا در زمین حریف مالکیت توپ را حفظ کنند.
در هنگام پرس کردن، با جلوتر آمدن کامادا و قرارگیری در مائدا وینگرها کمی عقب رفته و ژاپن شکل ۴۴۲ به خود میگیرد. معمولا دو مهاجم فشار را بر روی مدافعان گذاشته و وینگرها نیز مدافعان کناری را در سایه خود قرار میدهند تا در صورت ارسال پاس برای آنها سریعا مداخله کنند.
اما درست مانند شمار زیادی از تیمهای این جام، ژاپن نیز مشکل بزرگی در امر گلزنی دارد. آنها معمولا موقعیتهای خوبی خلق میکنند اما در تمام کردن آنها شدیدا مشکل دارند. طی مسابقات مقدماتی، ژاپنیها فقط ۱۲ گل با ثمر رساندند که در میان تیمهای آسیایی صعود کرده، این کمترین مقدار است.
تاکومی مینامینو مهاجم اسبق لیورپول و حال حاضر موناکو میتواند به مهمترین مهره ژاپنیها تبدیل شود. از زمان انتصاب موریاسو، مینامینو طی ۴۱ بازی ملی ۱۷ گل به ثمر رسانده و ۱۰ گل هم ساخته و توانایی بازی در هر ۳ پست جلوی سیستم ۴۲۳۱ مدنظر موریاسو را دارد.
پس از انتصاب به عنوان سرمربی اسپانیا، انریکه به طرز خارقالعادهای ورق را برگرداند و لاروخا را دوباره به یکی از قدرتمندترین تیمهای اروپا تبدیل کرد. او با میدان دادن به امثال گاوی، پدری، اونای سیمون و … توانست تا باوجود اسکواد ضعیفتر اسپانیا را به نیمهنهایی ۳ تورنومنت برساند.
انریکه از شاگردان خود فوتبالی مالکانه و صبورانه را طلب میکند و در خیلی از مواقع از تیمش میخواهد تا پاسهای بلند اما دقیق کنترل بازی را به دست بگیرد. انریکه معمولا بوسکتس را به عنوان کسی که توپ را از مدافعان بگیرد و آن را بین بازیکنان جلوی زمین پخش کند انتخاب میکند و با قرار دادن پدری و گاوی انرژی لازم در میانه میدان را به تیم تزریق میکند.
اما اسپانیا در خارج از مالکیت هم حرفهای زیادی برای گفتن دارد. طبیعتا آنها فوتبالی مبتنی بر پرس شدید را در زمین پیاده میکنند و از بهترین تیمهای دنیا در این امر به شمار میروند. آنها معمولا با آزاد کردن فضا برای حریفان در مناطق کناری برایشان تله گذاری میکنند و به محض اشتباه، ماشه پرس را کشیده و به سمت فضای خالی هجوم میآورند.
پدری و گاوی، دو بازیکنی که در سنین کم توسط خود انریکه به تیم ملی اسپانیا راه یافتند مهمترین بازیکنان این سرمربی اسپانیایی تلقی میشوند. آنها عاملهای اصلی کنترل و تسلط اسپانیا هنگام مالکیت هستند و با جابهجاییهاش بسیار در نیمفضاهه هنگام مالکیت فضای زیادی را برای بازیکنان عرضی ایجاد میکنند.
کاستاریکا، پدیده بلامنازع جام جهانی ۲۰۱۴ برزیل، امسال اما درست مانند جام قبلی، با شرایط نه چندان مناسبی پا به مسابقات میگذارد. آنها آخرین تیمی بودند که بلیط سفر به قطر را رزرو کردند و به نظر میآید جزء اولین تیمهایی باشند که باید بلیط برگشت را نیز تهیه کنند.
کاستاریکای ۲۰۱۴ که در گروه مرگ به عنوان تیم صدرنشین شناخته شد از لحاظ پرسنل فرقی با کاستاریکایی که الان هم در گروه مرگ حضور دارد، ندارد. کیلور ناواس، برایان اویدو، اسکار دوارته، کلوس بورگس و کمپل بازیکنانی هستند که از برزیل تا قطر همواره همراه تیم ملی کشورشان بودهاند.
با توجه به نمودار زیر، کاستاریکا هنوز هم مانند جام جهانی ۲۰۱۴ با شدت بالایی دفاع میکند و از تک موقعیتها برای گلزنی استفاده میکند. آنها از لحاظ فشاری که روی حریف میگذارند(PPDA)، مالکیت توپ، گردش توپ در زمین حریف(Field tilt)، شوت به سمت دروازه حریف، و شوتهای متحمل شده به دروازه خودی یا ضعیفترین تیم امریکای شمالی بودهاند یا جزء ضعیفترینها. از همینرو انتظار میرود کیلور ناواس، دروازهبان سابق کهکشانیها برنده 3 چمپیونزلیگ، امید اول و آخر کاستاریکاییها برای کسب نتیجهای آبرومند در این جام باشد.
پس از فجایع جام جهانی ۲۰۱۸ و یورو ۲۰۲۰، حالا هانسی فلیک دوباره به تیم آلمان برگشته اما این بار نه به عنوان دستیار، بلکه به عنوان سرمربی. فلیک در همان ابتدای حضورش سریعا سیستم را از ۳۴۲۱ به ۴۲۳۱ تغییر داد تا یک بازیکن بیشتر در فاز هجومی داشته باشد و بتواند ساختار وسط زمین را حفظ کند. تغییراتی که آلمان را روز به روز به بایرنمونیخ ورژن فلیک نزدیکتر میکند.
ژرمنها با کمبود بازیکنانی که بتواند در مناطق عرضی یک به یکها را بردارد و موقعیت ایجاد کند مواجه هستند اما از طرف دیگر هافبکهایی دارند که به خوبی میان خطوط جایگیری کرده و با تشکیل مثلث در زون ۱۴، پاسهای تک ضرب و کارهای ترکیبی موقعیت ایجاد میکنند.
باوجود قدرتمندی ژرمنها در مناطق میانی میدان، ضعف در جناحین نقطه ضعف اصلی آنها محسوب میشود. این ضعف در و سمت خط دفاعی بیشتر از همه جا احساس میشود جایی که تیلو کرر که بیشتر یک مدافع وسط است تا مدافع راست و دیوید رام که فضای زیادی را پشت سر خودش خالی میگذارد احتمالا گزینههای اول فلیک برای بازی در جناحین خط دفاعی خواهند بود.
گروه D جام جهانی قطر با حضور فرانسه، تونس، استرالیا و دانمارک از متعادلترین گروههای مسابقات میباشد که امروز درباره آن صحبت خواهیم کرد.
مهران فرهادی، فوتبال لب – در این بخش از سفرمان به گروههای مختلف جام جهانی ۲۰۲۲ قطر به گروه D مسابقات با حضور فرانسه، تونس، استرالیا و دانمارک میپردازیم.
اول از همه به سراغ کسپر هیولمن و دانمارک جذاب او خواهیم رفت. آنها یکی از متعادلترین و جذابترین تیمهای جام جهانی پیشرو میباشند. وایکینگها معمولا با یکی از سه چینش ۴۲۳۱، ۳۴۳ و ۳۵۲ پا به مستطیل سبز میگذارند و در طول بازی به کرّات نحوه چینش خود را عوض میکنند.
برای مثال در بازی رفت لیگ ملتها برابر فرانسه، دانمارک کار را با با ۳۴۳ آغاز کرد و با دفاع بسیار خوب در مناطق میانی میدان، ابتکار عمل را به دست گرفت اما در بازی برگشت با اضافه شدن دو تن از وینگرها به صف بازیکنان میانی، هنگام از دست دادن مالکیت با سیستم ۴۱۴۱ دفاع میکرد.
دانمارک میتواند در محوطه خودی دفاع کنند یا از بالا روی حریفی مانند فرانسه فشار بگذارد و یا با استفاده از انتقالها به حریف ضربه بزند. احتمالا بزرگترین نقطه قوت آنها همین انعطاف پذیری بینظیرشان باشد که رفته رفته آنها را تبدیل به یک تیم قدرتمند کرده است.
با وجود پرسنل خوب در همه نقاط زمین، اما این خط هافبک دانمارکیهاست که معمولا تفاوت را برایشان رقم میزند. از لحاظ دفاعی هویبیرگ و دلینی توانایی پرس از بالا و پیروزی در دوئلهای میانه میدان را دارند و اریکسن که همان موتور محرک وایکینگ هاست وظیفه پخش توپ و موقعیتسازی را به عهده دارد و همین عامل است که این ۳ بازیکن را به کلیدیترین بازیکنان هیولمن بدل کرده است.
تونس اما دیگر تیم این گروه است که به نظر نمیآید شانس چشمگیری برای صعود از این گروه داشته باشد. شاگردان جلال کدری که از ژانویه پارسال هدایت تونسیها را به عهده گرفته جزء مسنترین تیمهای این جام محسوب میشوند.
اگر بخواهیم بخش معرفی سبک فوتبال آنها را به یک کلمه خلاصه کنیم، آن کلمه دفاعی خواهد بود. طی ۷ بازی ابتدایی تونس زیر نظر کدری آنها مقابل تیمهایی نظیر شیلی و ژاپن ۷ کلینشیت ثبت کردند.
تصویر زیر نحوه قرارگیری بازیکنان تونس طی دو دیدار پلیآف مقدماتی جام جهانی ۲۰۲۲ قطر در برابر مالی را نشان میدهد و همانطور که واضح است شاگردان کدری گل نخوردن را اولویت ابتدایی خود قرار دادهاند. طی دو بازی رفت و برگشت برابر مالی، تونسها حتی اجازه خلق یک موقعیت مناسب گلزنی هم به مالی ندادند و راهی جام جهانی شدند.
نقطه ضعف آنها نیز دقیقا دلیل این سبک بازی آنهاست. تونسیها اگر ضعیفترین تیم هجومی جام نباشند یکی از ضعیفترینهاست و مشکلات بزرگی در خلق موقعیتها دارند از همینرو به دفاع و پارک کردن اتوبوس مقابل دروازه خودی روی آوردهاند تا در لحظات مناسب از شانسهای کوچک نهایت بهره را ببرند.
از الیاس سخیری نیز میتوان به عنوان کلیدیترین بازیکن آنها نام برد. هافبکی که نظام دفاعی تیم حول او برقرار میشود و در هنگام بازیسازی میان دو مدافع آمده و به مدافعان و دروازهبان تیم خود یاری میرساند.
استرالیا که برای پنجمین بار متوالی در جام جهانی حضور دارد، به نظر نمیرسد که قدرت سالهای گذشته را داشته باشد و حذف زودهنگامآنها از مسابقات قابل تصور است.
آنها در میانه مسابقات مقدماتی ناگهان افت شدیدی داشتند و از ۷ مسابقه فقط یک برد کسب کردند. از همین جا بود که گراهام آرنولد دفاع ۴ نفره را کنار گذاشت و دفاع ۳ نفره را جایگزین آن کرد. او همچنین از فولبکها خواست تا کمی فشرده بازی کنند و نزدیکتر به میانه زمین جایگیری کنند. او همچنین نقش یکی از دو بازیساز اصلی را تغییر داد و با آرون موی در عقب زمین به کار ادامه داد.
همین تغییرها باعث شد تا استرالیا خیلی زود از کوران مسابقات خارج نشود و با پیروزی برابر امارات و پرو در مسابقات پلیآف جواز حضور در جام جهانی ۲۰۲۲ قطر را کسب کند.
آور مابیل وینگر چپ استرالیاییها نیز یکی از مهمترین بازیکنان آنها محسوب میشود و بخش زیادی از بار هجومی تیم بر عهده اوست. او حتی در خیلی از اوقات عقبتر آمده و در فرآیند بیلدآپ به همتیمیهای خود یاری میرساند.
فرانسه و دشام در حالی وارد قطر میشوند که لقب قهرمان جهان را یدک میکشند و طبق معمول انتظارها از خروسها بسیار بالاست.
دشام در جام قبلی با چینش ۴۲۳۱ غیرمتقارن تیمش را راهی تورنومنت کرد و عنوان قهرمانی را به دست آورد و پس از تغییرهای شکست خورده، او اعلام کرده که در قطر به همان سیستم پیردز ۲۰۱۸ بازخواهد گشت.
در طی این چهار سال فرانسویها معمولا با چینش ۳۴۱۲ راهی میدان مسشدند که آنتوان گریزمان به عنوان بازیکن پست ۱۰ پشت سر کیلیان امباپه و بنزما بازی میکرد. این سیستم استحکام دفاعی خوبی به خروسها میداد اما در موقعیتهای هجومی ضربه زیادی به خلاقیت این تیم وارد میکرد. آنها معمولا با تعداد نفرات بالا از همان محوطه جریمه حریف پرس را آغاز میکردند و خط به خط به خوبی یکدیگر را پشتیبانی میکردند.
حالا دشام متقاعد شده تا به ترکیب برنده روسیه بازگردد و به همین دلیل جاناتان کلاوس از مارسی و لوکا دینیه از استون ویلا باوجود عملکردهای با کیفیت، به لیست ۲۵ نفره خروسها دعوت نشدند. به نظر نمیآید دشام نیازی به این دست از فولبکها داشته باشد.
قطعا کیلین امباپه مهاجمی که کیتواند بلای جان هر مدافعی باشد مهمترین بازیکن دشام در این مسابقات است. او که به عنوان یک تینیجر موفق به گلزنی در فینال جام جهانی هم شده باید پاسخگوی انتظارات طرفداران باشد و عملمردهای نهچندان خوب یورو 2020 را جبران کند.
اما فرانسه با فرم خوبی پا به قطر نمیگذارد. از مصدومیت پوگبا، کانته و انکونکو که بگذریم فرانسویها در صورتی وارد این تورنومنت میشوند که در لیگ ملتها از گروه خود صعود نکردند و نتایج ضعیفی در این بازیها کسب کردند و همین آنها را نگران کرده که شاید مانند تمام جامهای جهانی اخیر، تیم قهرمان باز هم موفق به صعود از گروهش نشود.
در این بخش از سفرمان به گروههای مختلف جام جهانی ۲۰۲۲ قطر، سری به گروه C مسابقات با حضور آرژانتین، عربستان، لهستان و مکزیک خواهیم زد.
مهران فرهادی، فوتبال لب – گروه C جام جهانی ۲۰۲۲ قطر، از آن دست گروههاست که هر چه طلب کنید در آن پیدا میشود. از آرژانتین آماده اسکالونی گرفته تا مکزیک که هنوز با اوچوآ در چهارچوب دروازه خود راهی تورنومنتها میشود.
اصلا بگذارید از همین مکزیک کار این گروه را آغاز کنیم. شاگردان آقای جراردو مارتینو در طی مسابقات مقدماتی با چینش ۴۳۳ راهی میدان شدند. مورنو علاقه شدیدی به استفاده از وینگرهایی دارد که بیشتر در مناطق داخلی زمین سیر میکنند و فضای زیادی را برای فرارهای اورلپ فولبکها آزاد میکنند، دارد. او همچنین حضور یک هافبک که بتواند از مناطق عمقیتر زمین بازیسازی کند و تمپو بازی را دست بگیرد را، برای تیمهای خود الزامی میداند.
نمودار زیر مکزیک را با دیگر تیمهای آمریکای شمالی در متریکهای مختلف مقایسه میکند. همامطور که مشخص است مکزیکیها نیز مانند اکوادور و ولز، دیگر تیمهایی که تا به حال در این جام به آنها پرداختهایم سرعت و مستقیم بودن در حملات را سرلوحه کار خود قرار دادهاند.
آنها همچنین بهترین تیم این قاره در حفظ مالکیت توپ در زمین تیم مقابل(Field tilt) میباشند، قابلیتی که در بازیهای بزرگ و یا مسابقاتی که آنها نتیجه دلخواهشان را کسب کردهاند میتواند در کنترل توپ و میدان کمک شایانی به آنها بکند.
اما در بخش ضعفها، شاید بزرگترین مشکل مکزیک طی جام جهانی پیشرو سن بالای بازیکنان آنها و عدم آمادگیشان برای مبارزه در این سطح میباشد. مکزیکیها در جام جهانی گذشته دومین تیم پیر جام بودند و الان هم با میانگین سنی ۲۸.۵ از مسنترین تیمهای جام شمار میروند.
مشکل دیگر مکزیکیها نبود بیرحمی و تمامکنندگی مناسب در مقابل دروازه است. آنها در کل مسابقات مقدماتی فقط ۱۷ گل به ثمر رساندند و رائول خیمنز با ۳ گل بهترین گلزن آنها بود که او هم هر ۳ گل را از روی نقطه پنالتی به ثمر رساند.
از همه اینها که بگذریم، به بحث بازیکنان کلیدی آقای مارتینو میرسیم. گیلرمو اوچوآ دروازهبان پا به سن گذاشته مکزیکیها باز هم مهمترین مهره مکزیک در این شناخته میشود. دروازهبانی که طی مسابقات قبلی با وجود حذف زودهنگام بیشترین تعداد سیو مسابقات را داشت، حالا باز هم انتظار میرود امید اصلی آنها برای راهیابی به دور بعد جام جهانی قطر باشد.
تیم بعدی، عربستان هروه رنارد خواهد بود. رنارد که پس از قهرمانی آفریقا با دو تیم زامبیا و ساحل عاج، از سال ۲۰۱۹ هدایت عربستان را به عهده گرفته. رنارد تیم بسیار آمادهای را روانه مسابقات کرده و امیدهای زیادی برای صعود به مرحله بعدی دارد.
به طور معمول رنارد چینش ۴۲۳۱ رو به باقی سیستمها ارجحیت داده و به دنبال این است که با متمایلتر کردن وینگرها به نیمفضاها موقعیت مناسب برای اورلپ فولبک ها را انجام دهد. همچنین او علاقه خاصی به سوییچ کردنهای پیدرپی بازی توسط مدافعان وسط خود را دارد و به بازیکنان دستور میدهد تا با ایجاد مثلثهای متعدد در مناطق عرضی و ایجاد گزینههای پاس به دروازه حریفان نزدیک شوند.
به طور کلی آنها علاقه زیادی به بازیسازی از عقب زمین دارند اما به محض اینکه کمی کیفیت پرس حریف بالا رود، توپ را مستقیما به مهاجم نوک خود میرسانند. طبق گراف زیر آنها علاقه زیادی به استفاده از سرعت و غافلگیری در یک سوم نهایی ندارند و در تلاشند تا با صبر و حوصله زیاد قدم به قدم به ایجاد موقعیت گلزنی نزدیکتر شوند.
و برای حرف آخر راجع به عربستان، سالم الدوساری وینگر چپ ۳۱ ساله سعودیها قطعا کلیدیترین بازیکن آنها شمرده میشود. دوساری طی مسابقات مقدماتی ۷ گل با ثمر رساند و در جام جهانی گذشته نیز با گلزنی در برابر مصر تنها برد مسابقات برای عربستان را به ارمغان آورد.
لهستان از دسته تیمهای این جام است که انجام هرگونه پیشبینی درباره سرنوشت آنها کاری دشوار تلقی میشود. هنوز حتی یک سال هم از انتصاب میچینویکز به عنوان سرمربی آنها نگذشته و نتایجشان طی این بازه ۹ ماهه، جایی برای پیشبینی نگذاشته است.
طی ۸ بازی تحت هدایت میچینویکز، در ۷ بازی آنها مقدار کمتری از مالکیت توپ را در اختیار داشتند و موفق به کسب سه پیروزی، دو مساوی و سه شکست شدند. از لحاظ پرسنل هجومی، با حضور امثال لواندوفسکی، زیلینسکی و میلیک، شاید لهستانیها به هیچ چیز دیگری نیاز نداشته باشند. آنها معمولا تلاش میکنند تا بازی مستقیم، پرس توپهای دوم حریفان و سانترهای متعدد برای حریفان خطرآفرین باشند.
در طی بازیهای مقدماتی آنها تیم اول مسابقات از لحاظ خلق موقلیت گلزنی از روی ارسالها و به ثمر رساندن آنها بودند.
در طرف دیگر، قطعا لواندوفکسی مهمترین بازیکن لهستانیهاست. مهاجمی باهوش و با میل وحشتناک به گلزنی که لرزه به اندام هر حریفی میانداز همان چیزیست که تیمهایی مانند لهستان برای صعود به مراحل بالاتر به آن نیاز دارند.
اما برسیم به آرژانتین جذاب اسکالونی. مردی که پس از سالها هویت را به فوتبال آلبی سلسته برگردانده است. اسکالونی پس از سالها توازن را در تیم ملی آرژانتین برقرار کرده. مسئلهای که شاید مشکل اصلی آنها طی دو دهه گذشته تلقی شود.
تا قبل ورود اسکالونی شاید این مسی بود که بخش عظیمی از بار تیم ملی آرژانتین را بر روی دوش خود احساس میکرد اما حالا بهنظر میآید اسکالونی توانسته تا به خوبی از مسی در راستای تاکتیکها و صلاحیت تیمش بازی بگیرد.
آرژانتین تحت نظر اسکالونی معمولا با یکی از دو سیستم ۴۲۳۱ یا ۴۳۳ وارد میدان میشود و حساب ویژهای روی انتقالهای مثبت و منفی باز میکند. معمولا اسکالونی پلنهای متنوعی را برای بیلدآپ کردن در نظر دارد و با وجود امیلیانو مارتینز، لیساندرو مارتینز، کریستین رومرو و هافبکهایی مانند رودریگو دیپائول و انزو فرناندز بهنظر نمیرسد مشکلی در فاز اول بیلدآپ و مقابله با پرس حریفان برای اسکالونی وجود داشته باشد.
اسکالونی همچنین انعطاف تاکتیکی خوبی از خود نشان داده. برای مثال او در فینال کوپاآمهریکا با توجه به شرایط حاکم، به خوبی همه چیز را تغییر داد و با چینش ۴۴۲ تیمش را راهی وارد میدان کرد و با چیدن یک میدبلاک در میانه زمین به خوبی توانست بازی را در طول ۹۰ دقیقه کنترل کند.
و قطعا لیونل مسی مهمترین قطعه این پازل اسکالونی میباشد. مسی نه تنها تاثیر فوقالعادهای در گلهای تیم آرژانتین دارد، بلکه در مراحل انتقال توپ نیز نقش مهمی دارد و توپپخشکن اصلی آلبی سلسته نیز محسوب میشود و جدای از همه اینها او کاپیتان و الگوی سایر بازیکنان آلبی سلسته میباشد و اساسیترین مهره اسکالونی در هر بعدی محسوب میشود.
حالا که ارلینگ هالند به جلد اول روزنامههای انگلستان راه پیدا کرده، اخبار جالبی درباره سالهای ابتدایی فوتبال او دست به دست میشود.
مهران فرهادی، فوتبال لب – شاید امروزه هیچ طرفداری نباشد که خواهان حضور مهاجمی مانند ارلینگ هالند در ترکیب اولیه تیم مورد علاقه خود نباشد. بازیکنی که تمام ویژگیهای لازم برای بازی در سطح اول فوتبال جهان را دارد و فقط با وجودش میتواند سطح بازی هر تیمی را چند مرحله بهبود ببخشد.
اما حالا و پس از شنیدن صحبتهای جان ویک، رئیس سابق استعدادیابهای باشگاه مولده نروژ، شاید حسرت این هواداران حتی دوچندان هم شود. ویک که خود کاشف این غول نروژی بود و او را به فوتبال جهان معرفی کرده بود، درباره این بازیکن گفت
“یک روز عادی بود و من در حال تماشای تمرینات ارلینگ بودم. حدود هشت ماهی از اولین حضور او در جمع ما گذشته بود و هالند روز به روز سختتر کار میکرد تا به لیست تیم اصلی راه پیدا کند. پس از دیدن تمرینات سریعا به پیش اوله گونار سولشیائر مربی وقت مولده رفتم و گفتم باید او را به منچستریونایتد معرفی کنی. این چیزی که ما میبینیم واقعی نیست”.
به نظر میرسد ویک بازیکنی که خودش آن را کشف کرده را بهتر از هر کسی میشناخت. او در ادامه دست از مدح هالند برنداشت و افزود:
“اوله نیز سریعا موافقت کرد. من در اوایل قرن جدید با یونایتد همکاریهای بسیاری داشتم اما آن موقع اکثر دوستان من از باشگاه رفته بودند ولی خب محض رضای خدا او اوله بود. به او گفتم که با نیکی بات (رئیس وقت آکادمی یونایتد) یا هر کس دیگهای تماس بگیر. او نیز این کار را انجام داد اما من هیچوقت نفهمیدم که آنها چگونه قضیه ارلینگ را پیگیری کردند”.
اما منچستریونایتد تنها باشگاه بزرگی نبود که شانس جذب این بازیکن را رد کرد. لیورپول، آرسنال و بسیاری از باشگاههای پریمیرلیگی این شانس را داشتند تا یکی از درخشانترین استعدادهای نسل جدید فوتبال را با قیمتی بسیار کم به خدمت بگیرند اما همگی به این پیشنهاد دست رد زدند. ویک در این باره گفت:
“به نظرم به دلیل فیزیک بزرگش، استعدادیابهای انگلیسی بیشتر او را به عنوان یک مهاجم هدف میدیدند اما من مدام به آنها میگفتم که او چنین بازیکنی نیست. اگر اینگونه او را بسنجید، از نتایج ناامید خواهید شد. یک بار حتی به دوستانم که در انگلیس کار میکنند گفتم او را به عنوان یک مهاجم هدف نبینید. او در بین خطوط جاگیری میکند، به فضا ها هجوم میبرد و در محوطه جریمه فوقالعاده است اما هیچکس این حرف را قبول نمیکرد”.
سپس ویک باشگاههای انگلیسی را هدف قرار داد و سیستم استعدادیابی آنها و نگاه کلی و سنتیشان به بازیکنان را زیر سوال برد. او ادامه داد:
“این مسئله در برخی باشگاههای انگلیسی مشاهده میشود. آنها همیشه به دنبال مهاجمانی هستند که شبیه یکدیگرند. نه فقط مهاجمها بلکه برای هر نقش، آنها فقط یک نوع خاص از بازیکن را میپسندند و وقتی با هالند مواجه میشوند همه چیز را ول میکنند و از فرم بدنش به نوع بازی او پیمیبرند. هم لیورپول و هم آرسنال در کنار بقیه باشگاهها شانس جذب ارلینگ را داشتند اما آنها او را به عنوان یک بازیکن قدبلند، تنومند و مهمتر از همه یک مهاجم هدف میدیدند، پس از جذبش منصرف میشدند”.
کشف هالند توسط این استعدادیاب آمریکایی نیز داستان جالبی دارد. در اواسط سپتامبر ۲۰۱۵ بود که قرار بود بهترین بازیکنان زیر ۱۵ سال سوئد و نروژ در مسابقهای به مصاف یکدیگر بروند. ویک که از قبل شایعات زیادی را توسط پسربچهای به نام ارلینگ شنیده بود حالا میخواست تا بازی او را از نزدیک تماشا کند.
حتی دو ثانیه هم از شروع نیمه دوم نگذشته بود که هالند فضای پشت دروازهبان سوئدیها که کمی از خط دروازه دور شده بود را دید و لحظهای درنگ نکرد، مستقیما از میانه میدان قفل دروازه را باز کرد. اما نکته جذاب این گل برای ویک تکنیک فوقالعاده هالند نبود بلکه او از دل و جرات او برای زدن چنین شوتی به وجد آمده بود. او حتی در گزارشی که پس از بازی برای دپارتمان استعدادیابی بیش از توانایی فنی هالند به ذهنیت قوی و شجاعت او در جریان بازی اشاره کرد و مسئولان مولده را متقاعد کرد تا جزئیات این انتقال را نهائی کنند.
هالند در آن زمان فقط ۱۴ سال داشت اما با این وجود با تیم زیر ۱۹ سالههای باشگاه محل زادگاهش تمرین میکرد. جدا از اینها، در همان سن هم او دفعات زیادی به آلمان سفر کرد تا در تمرینات امتحانی تیمهای سطح اول فوتبال این کشور حضور پیدا کند ولی هیچ یک از باشگاهها پتانسیل نهفته در او را ندیدند و از خرید او خودداری کردند. نهایتا شاید بازنده اصلی این جریانها باشگاههایی بودند که شانس جذب هالند را داشتند اما از این عمل خودداری کردند و الان حسرت چنین مهاجمی در ترکیب اصلی تیم خود را میکشند.
سرانجام پس از دو سال و نیم دوری از لالیگا، ارنستو والورده با اتلتیک بیلبائو به این رقابتها بازگشت تا تنور لیگ امسال را داغتر از همیشه کند. اما او چه تغییراتی در این تیم ایجاد کرده است؟
رضا حسینی، فوتبال لب – سفید و سرخپوشان باسکی، سال قبل را با مارسلینو در رتبه هشتم جدول به پایان رساندند و تنها به 3 امتیاز دیگر احتیاج داشتند تا به جای ویارئال راهی لیگ کنفرانس شوند. بعد از انتخابات ریاست باشگاه اتلتیک بیلبائو در تابستان، مارسلینو از کار برکنار شد. سپس، رقابتی برای جانشینی او بین دو مربی سابق بیلبائو یعنی مارچلو بیلسا و ارنستو والورده درگرفت. در نهایت این والورده بود که جایگاه را تصاحب کرد و برای سومین بار بر روی نیمکت سن مامس نشست. شیرها امسال شروع بهتری داشتند. آنها در چهار بازی اول خود، دو برد، یک تساوی کسب کردهاند، سه بازی اول را بدون گل خورده پشت سر گذاشتهاند و در رتبهی ششم قرار دارند. در این مقاله به تاثیر والورده بر سیستم بازی اتلتیک بیلبائو خواهیم پرداخت.
تغییر در چینش اولیه
مارسلینو دیوانهوار عاشق سیستم 4-4-2 بود. فارغ از اتفاقات بازی یا سبک تاکتیکی تیم حریف، در نهایت مارسلینو سیستم 4-4-2 را انتخاب میکرد. فصل گذشته، مارسلینو در 96 درصد بازیها از سیستم 4-4-2 استفاده کرد. تنها چینش متفاوت او، 4-4-1-1 بود که یکی از مهاجمان کمی عقبتر و پشت مهاجم دیگر بازی میکرد. این لجاجت و عدم انعطاف در تغییر شکل چیزی است که کمتر در فوتبال مدرن و روز دنیا اتفاق میافتد.
بیلبائو اما تحت هدایت والورده، انعطاف بیشتری از خود نشان داده است. با اینکه سیستم پایهی آنها 4-2-3-1 بوده است، تا همین جای فصل از سیستمهای 4-3-3 و 4-4-2 نیز بهره گرفتهاند. ظاهرا والورده اعتقاد دارد که با توجه به قدرت و سبک بازی حریفان میتواند از چینشهای متفاوتی استفاده کند. البته باید ببینیم در آینده از دفاع سه نفره هم استفاده خواهد کرد یا خیر. بیایید کمی با تاکتیکهایی که امسال در سن مامس به اجرا گذاشته است آشنا شویم.
چینش 4-3-3 هجومی
مانند آنچه در زمان حضور والورده در نیوکمپ سراغ داریم، در اینجا هم سبک بازی پوزیشنال را میبینیم. در فاز تهاجمی و به خصوص در فاز طراحی حمله، سیستم اولیهی بیلبائو از اهمیت بالایی برخوردار است. اینجا در 15 ثانیه بازی اول اتلتیکو بیلبائو در برابر مایورکا میتوان شباهت چینش بیلبائو با ساختار مورد علاقهی گواردیولا را مشاهده کرد.
در فاز طراحی، مدافعان میانی از همدیگر فاصله میگیرند تا دروازهبان به مرکز این دو آمده و در بازیسازی شرکت کند. در این حالت، مدافعان کناری کمی بالاتر میروند؛ البته در حدی که فاصلهی مناسبی برای دریافت توپ داشته باشند. بازیکن پست شش درست قبل از خط اول فشار حریف قرار میگیرد. دو هافبک مرکزی دیگر به جلوتر رفته و در بین شکاف خط هافبک تیم مدافع قرار گرفته و آنها را به عقب میرانند.
یکی دیگر از ویژگیهایی که والورده همراه خود از کاتالونیا به باسک سوغات آورده است، سرسختی او برای ادامهی این ساختار در فازهای حمله است. صرف نظر از اینکه او 4-2-3-1 یا 4-4-2 را اجرا کند، فاز طراحی در سیستم 4-3-3 اجرا میشود.
اتلتیک بیلبائو در مقابل کادیز با سیستم 4-2-3-1 بازی کرد. در این بازی، اویهان سانست در کنار میکل وسگا دو هافبک دفاعی تیم بودند. با این حال همانطور که در تصویر بالا مشاهده میکنید، زمانی که بیلبائو در فاز طراحی حمله بود، سانست در عرض بازیکن پست 8 تیم یعنی ایکر مونیایین به سمت بالا حرکت میکرد و وسگا به عنوان “سینگل پیوت” در عقب باقی میماند. حتی میتوان گفت که قرار دادن بازیکنی همچون سانست، که تفکر تهاجمی دارد و سال قبل گاهی به عنوان مهاجم نیز به میدان رفته است، به عنوان یکی از دو هافبک دفاعی نشان میدهد که برنامهی والورده این است که این بازیکن 22 ساله را جلوتر قرار دهد تا بتواند تاثیر بیشتری داشته باشد. بیلبائو برای انتقال توپ از عقب به جلوی زمین، از بازی در عرض استفاده میکند. آنها اغلب از بازی ترکیبی سریع برای غلبه بر پرس از بالای حریف بهره میگیرند.
بازی ترکیبی بیلبائو معمولاً توسط مدافعان کناری، وینگرها و بازیکن پست 6 آنها اجرا میشود. با بررسی نقشه پاس این تیم در بازی آنها مقابل کادیز میتوان مشاهده کرد که بازیکن پست 6 به سمت توپ میرود تا پاس را از بازیکنان کناری دریافت کند.
آنچه مشهود است تعداد بالای پاس از مدافعان کناری، وینگرها و خط دفاعی به وسگا در میانهی زمین است. فازغ از اینکه کادیزیها کدامیک از کجای زمین شروع به پرس و چیدن بلوک دفاعی میکردند، بیلبائو برای عبور از این بلوک دفاعی، اقدام به گردش زیاد توپ کرده است. با جلو رفتن توپ در زمین در هنگام حملهی بیلبائو، شکل چینش اولیهی آنها یعنی 4-3-3، دستخوش تغییر میشود. البته این مسئله، امری طبیعی در سبک بازی پوزیشنال است. آرایش اولیه هرگز در هنگام مالکیت توپ ثابت نیست.
تصویر بالا، شکل اولیهی طراحی حملهی بیلبائو در جلوی زمین را نشان میدهد. به طور کلی، وینگر چپ، آلخاندرو برنگوئر، به لب خط میرود و وینگر راست در نیم فضا قرار میگیرد. در این بازی از اینیاکی ویلیامز به عنوان وینگر راست استفاده شده بود. پستی که در بازیهای دیگر توسط برادرش نیکو اشغال شد. این دو برادر با سرعت بالای خود به خوبی در بین و پشت خطوط دفاعی حریف حرکت میکنند. در همین حین و با اضافه شدن دو بازیکن پست 8 به جلوی زمین، بیلبائو چهار بازیکن در این منطقه از زمین دارد. جالب اینجاست که مدافعان کناری تا زمانی که توپ به یک سوم پایانی نرسد، چندان به جلو حرکت نمیکنند. این را میتوان در نقشهی حرکت بازیکنان مشاهده کرد:
این تصویر، شبکهی پاسهای اتلتیک بیلبائو و موقعیت بازیکنان را در پیروزی یک بر صفر آنها مقابل والنسیا به تصویر میکشد. میتوان دید که مدافعان کناری بسیار عقب بازی کردهاند؛ در حالی که هافبکها و مهاجمان بین خطوط قرار گرفته و نزدیک به هم میمانند. در اغلب لحظات چینش تیم 4-1-5 نامتقارن است. اما آنها چگونه با این ساختار دست به ایجاد موقعیت میزنند؟
سانترها و حرکات سریع پشت خطوط دفاعی
استفاده از نقاط قوت بازیکنان، یکی از مهمترین فاکتورهای مربیگری است و والورده، این اصل را به خوبی رعایت میکند. یکی از روشهای بیلبائو برای عبور از سد دفاعی حریفان، استفاده از توپهای هوایی پشت دفاع حریف است. استفاده از سرعت بازیکنی مانند ایناکی ویلیامز روشی فوقالعاده برای انجام این کار است، زیرا این بازیکن بدون شک یکی از سریع ترین و قدرتمندترین مهاجمان لالیگا است. ویلیامز به خوبی از بین کانالهای دفاعی حریف فرار میکند و میانبری ساده و موثر برای رساندن توپ به پشت دفاع یا درون یک سوم دفاعی حریفان است.
این پاسها میتواند از هر بازیکنی که در موقعیت عقب زمین قرار دارد برای ویلیامز ارسال شود اما غالبا فولبکها هستند که پاس را در بین کانالهای دفاعی برای او میفرستند. با بررسی نقشهی پاسهای بیلبائو در بازی با والنسیا میتوان دریافت که ارسال توپ از فولبک راست آنها یعنی دیمارکوس به ویلیامز، روشی رایج برای جلو بردن توپ توسط مردان والورده بوده است.
سانتر کردن یکی از راههای دیگر تیم والورده برای پشت سر گذاشتن دفاع عقب نشستهی حریفان و ایجاد موقعیت بر روی دروازهی آنهاست. گرچه این روش خیلی ساده به نظر میرسد، اما فرمول مشخصی وجود دارد که بیلبائو از آن برای ارسال مناسب استفاده میکند. در بخش قبل در این مورد صحبت کردیم که چطور باسکیها تمایل دارند تا در هنگام طراحی حمله بر اساس بازی پوزیشنال، چهار بازیکن خود را در بین خطوط دفاعی حریف قرار دهند. دلیل این امر این است که والورده میخواهد شماره 6 و بازیکنان خط دفاع توپ را به این چهار بازیکن برسانند. بازیکنانی که در فضای بین خطوط حرکت میکنند و به دنبال زاویهای مناسب برای دریافت توپ میگردند.
دو تصویر بالا، نمونهی بینقصی از استفاده از بازیکنان بیلبائو بین خطوط دفاعی حریف است. وسگا در راهروهای مرکزی با مونیاین سریع یک و دو بازی کرده است. در اینجا، وسگا یک یک و دوی سریع با مونیایین در دالان مرکزی انجام میدهد. به طور طبیعی، والنسیا بلوک دفاعی خود را برای متراکم کردن فضای بین خط میانی و خط دفاعی جمع کرده است. این مسئله موجب ایجاد فضای بسیار زیادی در کنارهها شده است. مدافع کناری بیلبائو، یوری برچیچه، با دیدن این مسئله به سرعت به جلو حرکت کند تا با تغییر سریع منطقهی بازی، در انتهای زمین صاحب توپ شود. این توپ به جایی نرسید ولی به والنسیا هشدار داد که بیلبائو میتواند روی این الگو خطرناک باشد.
تا اینجای فصل، اتلتیک بیلبائو به طور میانگین در هر بازی 18 سانتر انجام داده است. با توجه به آمار نسبتا مناسب دقت 34 درصدی در سانترهای باسکیها، به طور متوسط در هر بازی 6.29 سانتر آنها موفق بوده است. میانگین xG آنها در حال حاضر 1.6 در هر بازی است و 5 گل در 4 بازی اول به ثمر رساندهاند. این آمار نشان میدهد که مطمئناً در روزهای اولیهی بازگشت والورده به سن مامس مشکل اساسی از لحاظ گلزنی و ایجاد فرصت وجود نداشته است.
پرس کردن و انتقال سریع توپ
در حالیکه والورده عملکرد تیم در هنگام تصاحب توپ و همچنین آرایش تاکتیکی تیم را بهبود بخشیده است، عملکرد خوب تیم در هنگام بازی بدون توپ را حفظ کرده است. در زمان مارسلینو، بیلبائو عملکرد بسیار خوبی در هنگام پرس از بالای زمین از خود نشان میداد. آنها در فصل گذشته یکی از شناختهشدهترین تیمهای اروپا در زمینهی پرس کردن بودند. در زمان مارسلینو، بیلبائو به صورت منطقهای فشار میآورد و گزینههای پاس به مرکز را قطع میکرد تا حریف مجبور به استفاده از عرض زمین شود. در این هنگام، آنها با استفاده از خطوط کناری زمین به عنوان یک مدافع اضافی، حریف خود را به دام میانداختند و به شدت فضا را تنگ میکردند تا توپ را از حریف باز پس بگیرند.
از زمان برگشت والورده به بیلبائو، این مربی باتجربه با درک مفید بودن این روش دفاعی، کماکان به همین سبک دست به پرس حریفان، دام پهن کردن برای آنها و بازپسگیری توپ میزند. با دقت در تصویر زیر، میتوان دید که تنها گل بیلبائو در برابر والنسیا از همین سبک دفاعی به دست آمد.
والنسیا مجبور به بازی در عرض شد. مردان والورده به سزعت به سمت توپ حرکت کرده و تمام مسیرهای پاس را مسدود کردند. بازیکن والنسیا سعی کرد که هوشمندانه عمل کند و توپ را از بالای تله پرسینگ عبور دهد. اما ویلیامز هوشیار بود و مسیر توپ را قطع کرد.
بعد از گرفتن توپ، بیلبائو به سرعت فاز انتقال را انجام داد. در نهایت برنگوئر در سمت چپ صاحب توپ شد و با یک شوت به تیر نزدیک، گل را به ثمر رساند. این یک پایان خوب برای پرس به روش مارسلینو بود.
انتقال سریع که میراث دوران مارسلینو میباشد، کماکان عنصری اصلی در تیم والورده است. بیلبائو به گونهای برنامهریزی شده است که بتواند عقبتر دفاع کند و به محض بازپسگیری توپ، به حیفان حمله کند. والورده هم قصد ندارد که تیمش این قابلیت مفید را از دست بدهد. در هنگام دفاع از عقب زمین هم باسکیها همچنان بسیار تهاجمی دفاع میکنند و به دنبال گرفتن توپ در بلوک 4-4-2 خود میباشند.
با این حال، هنگامی که مالکیت توپ به دست میآید، بازیکنانی مانند برادران ویلیامز، سانست، برنگوئر و مونیایین، همگی از سرعت و قدرت هجومی خود برای حرکت درون فضاها استفاده میکنند و امیدوارند که در ضد حمله به گل برسند.
جمعبندی
در حال حاضر والورده موفق شده که اتلتیک بیلبائو را تبدیل به تیمی بهتر کند. در حالی که هنوز در روزهای اولیهی لیگ هستیم، تیم در حرکت رو به جلو بسیار خطرناکتر به نظر میرسد و در زمینهی حفظ توپ هم نسبت به زمان مارسلینو بهتر عمل میکند. با این حال، سرمربی جدید نقشهی قدیمی را به طور کامل از بین نبرده است و فقط به آن اضافه کرده است. کاری که والورده انجام داده است، بهبود عملکرد باسکیها و به خصوص در هنگام بازی با توپ است. کماکان راه درازی در پیش است، اما هواداران باشگاه مطمئناً میتوانند از دورنمای رقابت برای به دست آوردن یکی از جایگاههای اروپایی هیجانزده باشند.
ناتینگهام فارست، تیم تازه صعود کرده انگلیسی، در این پنجره نقل و انتقالاتی موفق به جذب ۲۱ بازیکن جدید شد.
کیارش غریبی، فوتبال لب – پس از صعود دوباره به پریمیرلیگ بعد از ۲۳ سال، ناتینگهام فارست با دریافت پاداش ۱۵۰ میلیون پوندی، قصد ساخت تیمی داشت که هیچ دغدغهای برای بقا در لیگ نداشته باشند.
آنها شروع خوبی برای این پنجره نیز داشتند. ابتدا به سراغ تایو آیووینی مهاجم یونیون برلین رفتند و با بیش از ۱۷ میلیون پوند، رکورد نقل و انتقالاتی تاریخ باشگاه را بخاطر او شکاندند. البته این تنها رکوردشکنی فارست در طول پنجره نبود.
پس از استخدام بازیکن سابق لیورپول آن ها به سراغ دین هندرسون دروازهبان ذخیره منچستریونایتد رفتند و طی انتقالی قرضی او را به خدمت گرفتند. جیولیان بیانکونه از ترویس فرانسه و موسی نیاخاته از ماینز آلمان خرید های بعدی شهر رابین هود بودند.
با عبور از این چهار انتقال، سران فارست در هفته دوم جولای پروسه انتقال عمر ریچاردز مدافع چپ بایرنمونیخ را به اتمام رساندند ولی از شانس بد در هفته اول تمرینات او دردی را در پای خود احساس کرد و سپس معلوم شد که استخوان پای او مو برداشته است.
عمر ریچاردز مثل هر بازیکن دیگری پس از گذراندن تست های پزشکی قرارداد خود را امضا کرده بود؛ باوجود اینکه این شکستگی کهنه به نظر میرسید اما در تستها هیچ نشانهای از آن دیده نمیشد. همین امر موجب شد تا آنان به دنبال مدافع چپ دیگری در بازار باشند.
تنها یک روز پس از تکمیل انتقال ریچاردز، آنها نکو ویلیامز، مدافع راست ولزی لیورپول را با مبلغ ۱۷ میلیون پوند به خدمت گرفتند.
اما جولای برای طرفداران فوتبال در شهر ناتینگهام به این زودیها تمام نمیشد. فقط چهار روز پس از تکمیل انتقال نکو ویلیامز، ساکنان استادیوم سیتی گراند به سراغ خرید وین هنسی دروازهبان برنلی رفتند و پس از تکمیل جزئیات انتقال برندون آگیلرا از کاستاریکا، با لوویز اوبرین و هری توفولو ستون های فصل پیش هادرسفیلد در چمیپونشیپ قرارداد امضا کردند.
قضیه انتقال لینگارد کمی متفاوت و جالبتر بود. تقریبا ۱۵ ساعت از صعود آنها گذشته بود که ایمیلی از سوی ناتینگهام فارست به همه خبرنگاران فعال در انگلستان ارسال شد. ایمیلی که طی آن از ژورنالیستها میخواست تا صفحه شخصی میلتیادیس ماریناکیس در توییتر را دنبال کنند.
میلیتیادیس فرزند مالک تیم میباشد و به دلیل ارتباطاتی که با ایجنتهای دنیای فوتبال دارد، یک مهره مهم در فارست محسوب میشود. برای مثال او نقش مهمی در انتقال جانسون به برنتفورد و لینگارد به ناتینگهام داشت و به روایتی عامل اصلی حضور هافبک سابق شیاطین سرخ در تیم پدرش بود. او حتی زودتر از صفحه رسمی باشگاه، انتقال لینگارد به ناتینگهام را رسانهای کرد. پس از لینگارد آنها به سراغ شیخو کویاته و اورل مانگالا رفتند تا با پایان ماه جولای، ۱۳ بازیکن جدید را جذب کرده باشند.
باوجود جذب این ۱۳ بازیکن، ولی هنوز گزینه مدنظر استیو کوپر، سرمربی آنها جذب نشده بود. مورگان گیبز وایت، هافبک انگلیسی ولورهمپتون که در فصل گذشته به صورت قرضی در شفیلد یونایتد توپ میزد، تبدیل به اولویت اول سرمربی سابق سوانزی شده بود. پروسه انجام این انتقال بسیار طولانی بود. بهطوری که در هنگام مذاکرات بر سر جزئیات قرارداد این هافبک انگلیسی، ناتینگهامیها امانوئل دنیس ستاره فصل گذشته واتفورد و رمو فرولر هافبک سوئیسی آتالانتا را به خدمت گرفتند.
در گیر و دار انتقال هافبک انگلیسی، 20 میلیون پوندی که برای دنیس خرج شد، او را تبدیل به ارزشمندترین خرید تاریخ فارست تا آن ها بار دیگر رکورد خود در نقل و انتقالات را بشکانند.
مشکلات بین مدیران این باشگاه ساکن شرق انگلستان و خورخه مندز، مدیربرنامه بسیاری از ستارگان دنیای فوتبال از جمله رونالدو، ژوزه مورینیو، ژوتا و گیبز وایت هدف نقل و انتقالاتی سرمربی تیم، یکی از دلایلی بود که پروسه اتمام ترنسفر گیبز وایت به فارست، انقدر طولانی شده بود. نهایتا یک پیشنهاد ۴۲.۵ میلیون پوندی، باعث شد تا کوپر و بازیکن مورد علاقهش به یکدیگر برسند.
هزینه متحمل شده برای گیبز وایت بیش از دو برابر مبلغی بود که امانوئل دنیس را مدتی قبل تر تبدیل به گران ترین خرید باشگاه کرده بود. با این اوصاف گیبز وایت پس از آوونی و دنیس سومین بازیکن رکورد شکن مالکان یونانی تیم بود!
درست زمانی که گیبز وایت در حال انجام اولین بازی خانگی خود برای ناتینگهام فارست بود، رنان لودی و هوانگ اوی جوی، خرید های جدید فارست در استادیوم سیتی گراند حضور داشتند تا بازی را از نزدیک مشاهده کنند.
به نظر میرسید که با خرید ۱۸ بازیکن، دیگر کار ناتینگهام در این پنجره به پایان رسیده باشد اما یک باخت سنگین به منچسترسیتی، تمام معادلات را بهم ریخت و استیو کوپر و رفقا دوباره وارد بازار شدند. آنها ابتدا انتقال ویلی بولی مدافع ۳۱ ساله ولورهمپتون را نهائی کردند و سپس جاش بولر را از تیم چمپیونشیپی بلکپول را بخه اسکواد خود اضافه کرند و او را به المپیاکوس یونان، تیم دیگر مالکان این تیم قرض دادند.
لویک باده، مدافع فرانسوی رن خامه روی کیک این پنجره نقل و انتقالاتی بود و نهایتا روز ددلاین بود که باعث توقف ناتینگهام فارست در این تابستان شد