عسل رضائی-فوتبال لب،اصولا مدیریت سازمان های بزرگ شغل کثیفی است.مجبورید همه کار انجام دهید تا به هدف خود برسید. همه کار کنید تا کشور را سربلند کنید حتی اگر مجبور باشید قربانی بدهید اما اگر فقط کمی زیاده روی کنید آنچنان زمین میخورید که دیگر نتوانید بلند شوید. لوئیس روبیالس جوان وقتی دیدی قرار نیست در دوران فوتبالش برای خود کسی شود تصمیم گرفت درسش را ادامه دهد. وکیل شود و دنبالش را بگیرد تا روزی پشت میز های چوبی بنشیند و تصمیم بگیرد.تصمیم بگیرد که مستطیل سبز چگونه اداره خواهد شد و مجرکی باشد برای ماتادور ها اما طمع با او کاری کرد که دیگر نتواند سرش را بلند کند.
رسوایی ها خیلی زود آغاز شدند
لوئیس روبیالس مارس سال ۲۰۱۰ به عنوان رئیس اتحادیه بازیکنان برگزیده شد و برای اولین بار به عنوان یکی از مقامات بلند پایه فوتبال اسپانیا سروع به کار کرد. می سال ۲۰۱۸ ترفیع گرفت و به عنوان رئیس فدراسیون فوتبال اسپانیا شد. اسپانیایی که در همان سال در آستانه جام جهانی روسیه قرار داشت و به عنوان یکی از تیم های شایسته عنوان قهرمانی شناخته میشد.
اما طوفان او خیلی زود از راه رسید. در ۱۴ ژوئن سال ۲۰۱۸ و بعد از رسیدن هواپیمای حامل تیم ملی اسپانیا به خاک روسیه،لوئیس روبیالس دست به اقدام عجیب زد. خوان لوپتگی سرمربی تیم ملی را در چند روز مانده اولین بازی لاروخا از سمت خود برکنار کرد. احتمالا یکی از جنجالی ترین اتفاقات جام جهانی ۲۰۱۸ بود که روبیالس دلیل آن را مذاکره پنهانی رئالمادرید با لوپتگی دانست. فرناندو هیرو را سرمربی تیم ملی نامید. با شکست در مرحله یک هشتم نهایی مقابل میزبان جام شکست خورد و به همراه آن اولین شکست روبیالس رقم خورد.
رسوایی پشت رسوایی
۸ سپتامبر همان سال، در یک کنفرانس خبری به خاویر تباس، رئیس لالیگا حمله کرد و وی را به فساد در برگزاری سوپر کاپ اسپانیا در ایالات متحده محکوم کرد. سال ۲۰۱۹ توسط el confidencil،مکالمات او که با جرارد پیکه،ستاره وقت باشگاه بارسلونا به بیرون درز کرد که بعدها super cup files نامیده شد. فایل های صوتی که در آن نشانه هایی از مذاکره برای حق پرداخت کمیسیون برای سوپر کاپ عربستان به پیکه وجود داشت. همچنین مشخص شده بود که یکی از شروط برگزاری رقابت ها در عربستان حضور دو تیم رئال مادرید و بارسلونا در رقابت ها بود.
اما حواشی رئیس یکی فدراسیون اسپانیا تمامی نداشت. او که به عنوان نائب رئیس کنفدراسیون فوتبال اروپا نیز شناخته میشد در سال ۲۰۲۲ با خیانت یکی از خویشاندان خود مواجه شد. دفتردار سابق او و عموی روبیالس، خوان روبیالس وی را متهم به اختلاس از پول فدراسیون برای برگزاری یک مهمانی شخصی در سال ۲۰۲۰ و سفر به نیویورک همراه نقاشی مکزیکی به در سال ۲۰۱۸ شد. همچنین طرح جاسوسی علیه رئیس اتحادیه فوتبال بازیکنان دیوید آخانزو یکی دیگر از اتهامات وی بود.
جام جهانی در دستان لاروخا
قهرمانی های متدوام تیم ملی زنان در چند سالی که لوئیس روبیالس رئیس فدراسیون بود باعث میشد که طرفداران لاروخا امید فراوانی به تیم زنان خود در جام جهانی ۲۰۲۳ استرالیا و نیوزلند داشته باشند. اما حدود هشت ماه پیش از شروع رقابت ها فدراسیون فوتبال با نامه چهارده بازیکن فعال تیم ملی مواجه شد که در آن درخواست میشد که تذکراتی به سرمربی تیم ملی خورخه ویلدا شود. بازیکنان در اعتراض به رفتار های متناقض و نامتعارف او دست به چنین اقدامی زدند اما فدراسیون و روبیالس با اقدام به آشکار سازی این پیام ها زد و حمایت بی چونوچرا از ویلدا به عمل آورد.
اتفاقی که باعث شد تا ماه ها ستاره هایی چون الکسیا پوتیاس، آیتانا بونماتی، جنی هرموسو، اونا بتیه، ساندرا پانیوس، پاتری گویخارو، ماپی لئون و… حاضر به شرکت در اردو های تیم ملی نشوند. با اصرار فدراسیون چهار نام ابتدایی و به علاوه آن چند نفر دیگر دوباره به تیم بازگشتند. سپس در آستانه جام جهانی برخی از کم تجربهتر ها به میدان مسابقه رفتند.
در کمال ناب آوری اسپانیایی که در مرحله گروه توسط تیم زنان ژاپن با نتیجه چهار و صفر در هم کوبیده شده بود به فینال رسید. با غلبه بر قهرمان یورو سال گذشته، انگلیس با تک گل اولخا کارمونا به جام قهرمانی دست یافت. بازیکنانی که از آن ها انتظار نمیرفت حتی بتواند به مدال دست یابند، تک ستاره پیراهنشان را دریافت کردند و بسیار شادانه به سوی سکوی جام جهانی حرکت کردند.
غیر قابل جبران
شادی که خیلی زود به پایان رسید. لوئیس بر روی سکو ها به عنوان خوش حالی مقابل ملکه و شاهزاده اسپانیا مرتکب حرکت منشوری شد. زمانی که برای اهدای مدال به پایین آمد برای بازیکنان مزاحمت ایجاد کرد اما با بوسیدن بی موقع جنی هرموسو، شماره ۱۰ تیم ملی و یکی از معترضان به ویلدا در هشت ماه پیش، خود را در زمره انتقادات جهانی قرار داد. بعد ها مشخص شد که روبیالس به چند تن از بازیکنان دیگر اسپانیا و انگلیس نیز دست درازی کرده است. همچنین در رختکن لاروخا با اقدامی عجیب اعلام کرده خودش و جنی در ایبیزا ازدواج خواهند کرد. هرموسو در لایوی در کمتر از یک ساعت از خروج ماتادور ها از زمین اعلام کرد که اصلا از این کار لذت نبرده است. حمله رسانه ها آن هم فقط در یک روز باعث شد که روبیالس آن را لحظه ای سرخوشانه قلمداد و عذرخواهی کند.
اتحادیه فوتبالیست های اسپانیا متقاضی استعفای لوئیس روبیالس از سمت خود شدند. رسانه ها از درخواست ویلدا و روبیالس از هرموسو برای حضور در یک ویدیوی معذرت خواهی شدند. هرموسو و انجمن حرفه ای بازیکنان از RFEF خواست تا احترام بازیکنان را تضمین کنند. همچنین بازیکنانی چون داوید دخئا،هکتور بیرین،برخا ایگلاسیاس و ایکر کاسیاس همراه با بسیاری از فوتبالیس های زن حرفه ای جهان به رفتار روبیالس اقدام کردند. فدراسیون چهار روز بعد از فینال در حمایت از روبیالس بیانیه ای را به اطلاع عموم رساند و باعث شد که پای روبیالس به کمیته انضباطی فیفا و حتی به دادگاه ملی اسپانیا باز شود.
آخر خط
اتحادیه فوتبالیست های اسپانیا متقاضی استعفای او از سمت خود شدند. رسانه ها از درخواست ویلدا و لوئیس روبیالس از هرموسو برای حضور در یک ویدیوی معذرت خواهی شدند. هرموسو و انجمن حرفه ای بازیکنان از RFEF خواست تا احترام بازیکنان را تضمین کنند. همچنین بازیکنانی چون داوید دخئا،هکتور بیرین،برخا ایگلاسیاس و ایکر کاسیاس همراه با بسیاری از فوتبالیس های زن حرفه ای جهان به رفتار روبیالس اقدام کردند. فدراسیون چهار روز بعد از فینال در حمایت از روبیالس بیانیه ای را به اطلاع عموم رساند و باعث شد که پای روبیالس به کمیته انضباطی فیفا و حتی به دادگاه ملی اسپانیا باز شود.
در ۲۵ آگوست علارقم همه حجمه ها اعلام کرد از سمت خود استعفا نخواهد داد اما روز بعد توسط فیفا به تعلیق نود روزه درآمد. دولت اسپانیا نیز در همان روز او را از وظایفش معلق کرد و پس از آن ۸۱ بازیکن از جمله ۲۳ نفر بازیکن حاضر در جام تیم ملی را تا پایان حضور او تعلیق کردند.
در روز ۲۸ آگوست اعلام شد که مادر او در کلیسایی در موتریل اقدام به اعتصاب غذا زده و خواستار پایان محاکمه پسرش شده است. ونسا رویز، دختر خاله او، رسانه ها را به آزار اذیت علیه او و خوانوادهاش کرد و گفت قبل از زمان خود محاکمه شده است. در تاریخ ۲۹ آگوست،حقوق ۶۳۵ هزار یورویی او حق داشتن خودروی رسمی فدراسیو از او سلب شد. کلیه اقلام متعلق به دولت از او باز پس گرفته شد و از پرداخت هزینه های حقوقی خود با بودجه فدراسیون منع شد. در ۳۰ آگوست همان پاه توسط عموی خود فردی شیفته قدرت،تجمل،پول و زنان معرفی شد. اظهاراتی که لوئیس روبیالس در مصاحبه ای با پیرس مورگان رد کرد.
دستگیری
در ۱ سپتامبر تحقیقات علیه او توسط دادگاه ورزشی اسپانیا آغاز شد. عمل او سوء رفتار جدی نامبرده شد. دادگاه ورطش با قید نکردن کلمه بسیار جدی در عنوان پرونده او مانع از اختیار دولت برای تعلیق او پس از دوره نود روزه فیفا برای هدایت RFEF شد.
۶ سپتامبر نیز جنیفر هرموسو با طرح شکایتی او را به دادگاه ملی کشاند. دادگاهی که حدود دو ماه طول کشید و در نهایت روبیالس موظف شد تا به علاوه پرداخت جریمه حداقل از او ۵۰۰ متر فاصله داشته باشد. علارغم داده شدن این حکم اما همچنان این پرونده باز و با اعتراض روبیالس مواجه شده است.
در ۱۰ سپتامبر همزمان با دادگاه خود از سمت هایش استعفا داد. ۱۳ سپتامبر توسط فیفا به مدت ۳ سال از هرگونه فعالیت فوتبالی مستقیم یا غیر مستقیم بازداشته شد و چند روز بعد هیئت حقوقی اسپانیا جریمه مشابهی وضع کرد.
در ۲۰ مارس پلیس در حین اتفاقات برای رسیدگی به پرونده فایل های صوتی سوپر کاپ و فساد ۴۰ میلیون یورویی وارد عمل شد. خانه و دفتر او را در اسپانیا جستوجو کرد. در ۳ آوریل خانه او نیز در دومینیکن بازرسی شد و در نهایت در همام روز در فرودگاه مادرید به دلیل اتهامات خود دستگیر شد.
رودری به عنوان بازیکنی در قالب بوسکتس وارد منچسترسیتی شد اما در سال های اخیر اعداد تهاجمی باورنکردنی را ثبت کرد.
محمدرضا حیدری؛ فوتبال لب- شاید به این دلیل است که او اسپانیایی است. شاید این احترامی است که پپ گواردیولا برای او قائل است. به احتمال زیاد، به این دلیل است که او یک هافبک میانی برنده سه گانه، سقوط ناپذیر و توپگیر است.
رودری در طول دوران حرفه ای خود با سرخیو بوسکتس اسطوره بارسلونا مقایسه شده است.
از نظر سبک، البته، شباهت های زیادی وجود دارد. اما حقیقت این است که در حالی که رودری به سیتی آمد تا سوراخ بوسکتس شکل در پازل گواردیولا را پر کند. او به چیزی کاملاً متفاوت تبدیل شد.
او همچنان یک توپگیر نخبه است و هنوز هم در محوطه مقابل مدافعان تیمش رژه می رود. مالکیت توپ را بالا می برد و آن را بین مهاجمان تقسیم می کند. او همچنان مرتباً توپ را از خط دفاعی خارج میکند و نقشی کلیدی در ترکیب سیتی بازی میکند.
اما عملکرد هجومی او در این فصل افزایش چشمگیری داشته است. رودری با یک گل و یک پاس گل در پیروزی 4-1 مقابل استون ویلا و یک پاس گل دیگر در پیروزی 4-2 در کریستال پالاس ، تعداد گل های خود را در این فصل به 14 رساند.
بهتر از خیلی ها
او با هفت گل و هفت پاس گل، در رده شانزدهم لیگ برتر از نظر تعداد گلزنیها قرار دارد. در این فصل، او به طور مستقیم به گل های بیشتری نسبت به مارتین اودگارد (13)، نیکلاس جکسون (12)، برونو فرناندس (12)، لوئیس دیاز (12)، برناردو سیلوا (10) و دژان کولوسفسکی (9) کمک کرد. این لیست ادامه دارد.
بوسکتس چیزهای زیادی بود – از جمله استعدادی نسلی که الهام بخش نسل بعدی هافبک های دفاعی بود – اما او هرگز تهدیدی برای گل نبود. او در 481 بازی حرفه ای خود در لالیگا، تنها 11 گل به ثمر رساند.
رودری زمانی که برای اولین بار به سیتی نقل مکان کرد، بیشتر از این نوع بازیکن بود. او در 97 بازی خود در لالیگا برای ویارئال و اتلتیکو مادرید، تنها 4 گل به ثمر رساند و میانگین 0.9 شوت در 90 دقیقه بازی را به ثمر رساند. در سه فصل کامل حضورش در اسپانیا، میانگین کمتر از یک لمس در محوطه حریف به ازای هر 90 نفر بود.
این در سیتی ادامه یافت، جایی که او در اولین فصل حضورش، تنها سه گل به ثمر رساند. میانگین 0.9 شوت و 1.0 لمس در محوطه جریمه حریف در هر 90 ضربه داشت.
بیشتر از یک هافبک دفاعی
تاثیرات او در محوطه حریف فصل به فصل افزایش یافته است و در فصل 2023-2024 عدد 2.8 در 90 است. او تعداد پاسهای بیشتری در یک سوم پایانی (13.8)، داشتن ضربات (2.1) بیشتر و ایجاد موقعیتهای بیشتر در هر 90 (1.5) نسبت به هر فصل دیگری در دوران حرفهای خود دارد.
این بازیکن اسپانیایی همچنین 0.52 گل یا پاس گل به ازای هر 90 گل می دهد. که به راحتی بالاترین میزان او در تاریخ است، و بهتر از هر بازیکن دیگری است. یک نرخ شگفت انگیز برای بازیکنی که هنوز در درجه اول یک هافبک دفاعی است.
مقایسه نقشه لمسی رودری از فصل اول (2019-2019) در سیتی با 2023-24 تصویر قابل توجهی را نشان می دهد. هافبک اسپانیایی در این فصل به طور متوسط 20 لمس بیشتر در هر 90 بازی (125.9) نسبت به هر دوره دیگری برای سیتی دارد. چهار منطقه ای که بیشترین افزایش را داشته اند در یک سوم هجومی زمین بوده اند.
همانطور که نقشه لمسی او در زیر نشان می دهد، او به طور متوسط 5.4 لمس بیشتر در هر 90 دقیقه در منطقه مهم 14 و 5.2 در 90 در دو نیمه فاصله در هر طرف دارد.
بیشتر هجومی تا دفاعی
او همچنین تقریباً سه برابر بیشتر از اولین فصل حضورش در باشگاه (1.0 در 90) در مجوطه حریف در هر 90 (2.8) لمس می کند. واضح است که او تشویق شده است که بیشتر به مناطق هجومی وارد شود.
سیتی این روزها حتی از زمانی که رودری برای اولین بار به آن پیوست، تسلط بیشتری دارد. و آنها با یک های لاین بازی میکنند و درست به سمت زمین پیش میروند تا حریف را در نیمه خود نگه دارند.
همانطور که نقشه منطقه لمسی زیر برای کل تیم نشان می دهد، سیتی در موقعیت های مرکزی بسیار بیشتر در رده سوم حمله قرار می گیرد.
به این ترتیب رودری در موقعیت های پیشرفته تری قرار خواهد گرفت.
تغییرات پپ
یکی از تغییراتی که گواردیولا ایجاد کرده این است که رودری دیگر در طول تمرین سیتی وارد خط دفاعی نمی شود. او به قدری در برابر مطبوعات مقاومت می کند که گواردیولا متوجه شد که هیچ فایده ای برای حضور او در خط مقدم حریف وجود ندارد. او همچنین ممکن است رودری را در یک منطقه شلوغ در وسط زمین داشته باشد. در این فصل، گواردیولا رودری را حتی بیشتر جلو برد.
هافبک سیتی در این فصل لیگ برتر را برای تعداد دفعاتی که در زمان مالکیت توپ تحت فشار قرار گرفته است (1075) رهبری می کند. در موقعیت های بازی باز که حداقل یکی از حریف ها در فاصله دو متری قرار دارد، ضریب موفقیت پاس 87.3 درصد را حفظ کرده است.
این دومین بالاترین میزان در بین بازیکنان لیگ برتر است که حداقل 300 پاس با حریف در فاصله 2 متری انجام می دهند، پس از بیلی گیلمور از برایتون (88.4٪). گیلمور این میزان موفقیت را از 361 پاس حفظ کرده است. مرد سیتی با نگاه کردن به میزان موفقیت پاس با حریفی در فاصله 3 متری خود (90.3%) در لیگ برتر پیشتاز است.
اینطور نیست که رودری با پاسهایش به خوبی بازی کند. تنها پاسکال گروس (169) در این فصل بیشتر از اسپانیایی (168) در بازیهای لیگ برتر پاسهای مترقی داده است. در حالی که رودری 1179 پاس داده است که حداقل دو حریف را دور زده است – 247 پاس بیشتر از هر کس دیگری (یان پل ون هکه). دوم، با 932). او همچنین در این فصل بیش از هر بازیکن دیگری (137) پاس های خط شکن در لیگ قهرمانان اروپا انجام داده است.
یک پاسور مورد اعتماد
همچنین میتوانیم از معیاری به نام تأثیر پاسور برای اندازهگیری میزان خوب پاسهای یک بازیکن در مقایسه با آنچه که باید از یک پاسور معمولی انتظار داشته باشیم استفاده کنیم.
تاثیر کل پاسور رودری در این فصل 182.1 است – تقریباً دو برابر هر بازیکن دیگری، با گروس (96.4) و اودگارد (80.7) در ردیف بعدی. او همچنین از نظر میانگین تاثیر پاسهایش (0.06) از بازیکنان در رتبه اول قرار دارد تا حداقل 500 پاس در این فصل انجام دهد. رودری با پاس های خود در این فصل بیش از هر کس دیگری در لیگ برتر روی بازی ها تأثیر می گذارد.
اگر او را بیش از حد عمق در اختیار داشته باشد، استعداد او هدر میرود، و او آنقدر تحت فشار است که گواردیولا از او خواسته حتی بیشتر از گذشته جلوتر برود. نتایج ویرانگر بوده است.
او در لحظات کلیدی جلوی دروازه نقش می بندد، دقیقاً مانند گل برنده فصل گذشته اش در فینال لیگ قهرمانان اروپا. از 14 گل یا پاس گل او در این فصل، 10 گل سیتی را به برد رسانده یا آنها را به تساوی رسانده است، از جمله اولین گل او مقابل ویلا در هفته گذشته. او در اوایل فصل در دقیقه 88 در شفیلد یونایتد گل برتری را به ثمر رساند و همچنین گل های مهمی را هم در خانه و هم در خارج از خانه به چلسی زد.
رودری در این فصل نسبت به هر فصل دیگری در دوران حرفهای خود ریکاوری کمتری (مجموع دفعات بازیابی مالکیت) انجام میدهد، با 7.3 در 90. همچنین او میانگین بیش از 9 بازیابی در هر 90 در هر یک از سه فصل گذشته داشته است.
تهاجمی تر از گذشته
با این حال، به طور باورنکردنی، مجموع 195 ریکاوری او بیش از هر بازیکن دیگری در لیگ برتر در این فصل است. او حجم وسیعی از زمین را پوشش می دهد، و از بسیاری جهات، کار بیش از یک بازیکن را انجام می دهد.
رودری هوشمندانه بازی را قطع میکند و میداند چه زمانی باید خطا کند. او مدتهاست که بهعنوان استاد لیگ برتر در انجام هرچه بیشتر خطاها بدون جریمه مورد تحسین و نفرت قرار میگیرد. اما با وجود زمینهای زیاد برای جبران دورههای ریکاوریاش، او بیشتر در سمت اشتباه توپ قرار میگیرد.
که منجر به خطاهای بیشتر و کارت های بیشتر شده است. در حالی که هفت بازی تا پایان فصل 2023-24 باقی مانده است، او در حال حاضر با هشت بازی با بیشترین تعداد زردها در یک فصل برابری کرده است.
بد انضباط مسلما تنها نقص فصل او بوده است. او برای اولین بار در دوران حرفه ای خود در سیتی یک بازی را به دلیل انباشته شدن کارت های زرد از دست داد. و همچنین کارت قرمز و متعاقباً سه جلسه محرومیتی که در مقابل ناتینگهام دریافت کرد وجود داشت.
او در غیر این صورت تقریبا همیشه در دسترس است. این چهار بازی اولین بازیهایی بود که او به دلیل محرومیت برای سیتی از دست داد، و از نوامبر 2019 تاکنون حتی یک بازی را به دلیل مصدومیت از دست نداده است. این رکورد در دسترس بودن، او را ارزشمندتر میکند، بهویژه با توجه به اینکه سیتی در هر چهار بازی بدون او شکست خورد.
مهره کلیدی
گواردیولا بیش از هر بازیکن دیگری در تیم خود به ژنرال هافبک خود متکی است و به راحتی می توان دلیل آن را فهمید.
اما اگرچه آمادگی جسمانی برای رودری مشکلی به نظر نمیرسد، چند اشتباه و پاسهای نابجا مقابل پالاس در روز شنبه رخ داد که نشان میدهد او ممکن است آسیبهای روانی را احساس کند که هرگز نمیتواند یک بازی را از دست بدهد.
شاید بتوان این واقعیت را خواند که گواردیولا به محض اینکه سیتی در مقابل ویلا و پالاس 4-1 پیش رفت – در هر نوبت 15 دقیقه مانده به پایان – که قبلا تنها یک بار رودری را از زمین خارج کرده بود – پس از 87 دقیقه در خانه، رودری را تعویض کرد. سرمربی سیتی باید رودری را برای هر بازی آماده و شاداب نگه دارد.
در این فصل، شاهد پیشرفت رودری به هافبک باکس به باکس بودیم. یک ناوشکن در هر دو انتهای زمین؛ و یک پست هشت در حالی که همچنان کارهای شش را انجام می دهد. او از این نظر در فوتبال جهان منحصر به فرد است و اکنون، به معنای واقعی کلمه، شکست ناپذیر است. رودری به چیزی بیش از یک هافبک دفاعی تبدیل شده است.
روبن آموریم پس از خبر ماندن ژابی آلونسو در بایرلورکوزن به اصلی ترین گزینه نیمکت لیورپول در دوران پساکلوپ تبدیل شد.
محمدرضا حیدری فوتبال لب- روبن آموریم تنها چند سالی است که در مربیگری به یکی از مربیان جوان با رتبه بالا و پرتقاضا در فوتبال تبدیل شده است. آموریم در سال 2018 در کاسا پیا در رده سوم پرتغال شروع به کار کرد. سپس اولین فرصت خود را در یک باشگاه بزرگ زمانی که براگا او را به عنوان مربی تیم دوم منصوب کرد، به دست آورد. تنها سه ماه بعد، پس از اخراج ریکاردو سا پینتو، مربی جوان هدایت براگا را بر عهده گرفت. با انجام این کار، او در سن 34 سالگی مربی یک تیم باشگاهی شد که در یک لیگ معتبر اروپایی شرکت می کرد.
روبن آموریم در 13 بازی سرمربیگری خود آنقدر تحت تأثیر قرار گرفت که اسپورتینگ لیسبون فراخوان داد. در مارس 2020 آنها مبلغ قابل توجهی را برای خرید این مربی از قراردادش با براگا پرداخت کردند. سپس، به طور قابل توجهی، در اولین فصل کامل خود در این باشگاه، آموریم اسپورتینگ را به دوگانه داخلی، از جمله اولین قهرمانی آنها در لیگ در 19 سال، هدایت کرد. اسپورتینگ در تمام فصل تنها یک شکست در لیگ متحمل شد، آن باخت در بازی 33 از 34 و پس از پایان عنوان قهرمانی بود.
بک تری تطبیق پذیر
روبن آموریم با اسپورتینگ به دنبال یک ساختار سه نفره دفاعی است. در طول دوران هدایتش، تیمش یک بازی مبتنی بر مالکیت انجام میدهد. آموریم در طول بازی عمیق خود، از سه مدافع میانی خود میخواهد که تا آنجا که ممکن است خط فشار حریف را از طریق پاس عمقی بشکنند.
با عقب آمدن دابل پیوت در عمق، مدافعان میانی گونسالو ایناسیو و کوتس و ماتئوس ریس به دنبال پاسهای رو به جلو به پای دابل پیوت هستند. هافبک ها به دنبال بازی رو به جلو هستند و اگر نتوانند در عوض توپ را به سمت مدافعان کناری میبرند.
روبن آموریم همچنین فرم سمت خود را تنظیم می کند و مدافع میانی معمولاً کوتس کمی بالاتر بازی میکند. این به این معنی است که دو پیوت باز می شوند و به مدافعان کناری نزدیک می شوند. این همچنین میتواند خطوط عبور بیشتری را برای پاسهای رو به جلو مستقیم و عرضی برای مدافعین ایجاد کند. این پاسها گزیه های نزدیک را رد میکنند و در عوض مهاجمی را پیدا میکنند که از طریق کانالهای داخلی حرکت میکند.
کانال های داخلی
در بالای زمین، روبن آموریم دوست دارد تیم هایش با سه بازیکن جلو حمله کنند که می چرخند تا بین خطوط فضا پیدا کنند. در اکثر موارد، مدافعان کناری عرض را نگه می دارند. سپس به داخل حرکت می کنند، چه تیم در مالکیت یا خارج از مالکیت باشد. مهاجمان گسترده اسپورتینگ در چند فصل گذشته – بازیکنانی مانند مارکوس ادواردز، پدرو گونسالوز، فرانسیسکو ترینکائو، پابلو سارابیا و برونو تاباتا – همگی با کار کردن در جلو و پشت یک مهاجم وسط، به دنبال تسلط بر فضاها، تهدیدی ثابت برای گل ایجاد کردهاند.
آموریم از پائولینیو، یک مهاجم وسط سنتی تر، در میانه این سه مهاجم استفاده کرده است. اما او به تدریج به یک مهاجم روان تر شد. با بازیکنانی که می توانند از موقعیت های گسترده حمله کنند و همچنین به یک موقعیت مرکزی بچرخند. این امکان چرخش های بیشتر را برای قرار دادن بازیکنان بین خطوط و اضافه بارهای مهم در کانال های داخلی فراهم کرده است.
پرتعداد در حمله
با داشتن وینگبک ها، روبن آموریم اغلب دو تا از سه نفر جلو را در یک کانال داخلی میخواهد. مهاجم سوم و آخر پس از آن باریک می شود تا به یک تهدید مرکزی تبدیل شود و مدافع کناری در سمت دور برای تغییر بازی در دسترس است. این استراتژی یک طرف زمین را اورلود می کند. روبن آموریم بازیکنانی را جذب و انتخاب می کند که قادر به بازی ترکیبی نزدیک در یک کانال داخلی هستند تا مخالفان را به آن طرف زمین بکشاند. اگر آنها نتوانند از طریق کانال داخلی پیشرفت کنند، این فرصت را برای تغییر بازی و پا به توپ کردن یک مدافع در طرف دیگر زمین باز می کند.
نونو سانتوس که وینگر بود به عنوان مدافع چپ استفاده می شود که در یک سوم پایانی از سمت چپ، یک حضور هجومی اضافی اضافه کرده است. این شبیه به نحوه ای است که گراهام پاتر گاهی اوقات در کنار برایتون به عنوان مدافع کناری بازی می کرد. در اسپورتینگ، این منجر به اورلود در کانال سمت راست داخلی شد. با سانتوس، که راحت در حمله 1 به 1، آزاد در سمت چپ است. پس از تغییر بازی، بازیکنانی که قبلاً کانال سمت راست را پر کرده بودند، برای پاس سانتوس برای ارسال سانترها یا کات بک ها به دروازه حمله می کنند.
دابل پیوت دفاع را پوشش می دهد و به مدافعان کناری اجازه می دهد همزمان به جلو فشار بیاورند. آموریم دوست دارد تیم هایش با پنج بازیکن حمله کنند و به طور کلی پنج بازیکن را نگه می دارد.
پرسینگ
خارج از مالکیت، اسپورتینگ آموریم یکی از پرقدرت ترین تیم های پرتغال است. هنگام پزس، سه بازیکن جلو باریک می شوند تا از فضاهای مرکزی محافظت کنند. درست مانند زمانی که تیمش مالکیت توپ را در اختیار دارد، اولین فکر آموریم این است که مناطق مرکزی را اشغال کند.
هنگامی که پرس انجام میشود، هدف مهاجمان این است که به زور بازی را به سمت بیرون سوق دهند. دابل پیوت با توپ حرکت می کند، اغلب موقعیت خود را رها میکنند تا توپ را از مهاجمان حریف بدزدند. قرار گرفتن عضو بالاتر دابل پیوت بین حریفان به آنها این امکان را می دهد که درست در مقابل نزدیکترین مدافع کناری دفاع کنند و بسته به اینکه حریف پاس بعدی خود را کجا انجام دهد تصمیم بگیرد که چه کسی را تحت فشار قرار دهند. در صورتی که حریف از خط اول عبور کند مدافعان کناری به شدت فشار خواهند آورد.
بازیکن دوم پیوت خطوط میانی را پوشش می دهد و آماده است تا بین مدافعان میانی قرار بگیرد. دفاع کناری باریک خواهد شد و در فضاهای مرکزی محافظت بیشتری از مدافعان میانی ایجاد میکند. این همچنین باعث میشود که دابلپیوت با موقعیتهای تکاندهندهشان و در تصمیمگیریهای خود برای حرکت به بیرون و تحت فشار قرار دادن توپ، تهاجمیتر عمل کنند.
تله های کناری
هنگامی که حریف مالکیت توپ را به دست آورد و برای تیم آموریم امکان پرس از بالا وجود نداشته باشد، معمولاً به شکل 5-2-3 میشوند، اگرچه گاهی اوقات از 5-4-1 استفاده می شود. تیم او همچنان حفاظت از مرکز زمین را در اولویت قرار میدهد، با بلوک 5-2-3 خود که طبیعتاً بازی را مجبور میکند باز تر باشد.
همانطور که خط جلو به توپ فشار می آورد، وینگ بک از خط دفاع پنج نفره بیرون می آید. وینگر سمت دور در یک خط پشتیبانی چهار نفره می ماند. دابل پیوت به طور تهاجمی در سراسر زمین حرکت می کند تا بازی را در یک طرف قفل نگه دارد. کمتر احتمال دارد که آنها در این شرایط موقعیت خود را در خط دوم متزلزل کنند، و اکنون تمرکز آنها بر جلوگیری از بازی مجدد حریف در مناطق میانی است. نزدیکترین مدافع میانی آماده ردیابی هر دونده ای است. بقیه خط دفاعی برای رقابت برای هر دوئل هوایی یا تغییر بازی در موقعیت قرار دارند.
خط جلو هنوز هم برای پرس کردن توپ کار می کند. مهاجم وسط موقعیت خود را حفظ می کند تا از نفوذ پاس ها به وسط بلاک جلوگیری کند و مهاجم در سمت دور موقعیت خود را بسته به نقاط قوت حریف تطبیق می دهد. اگر آنها در تعویض بازی مهارت داشته باشند، بازیکن با عرض دور به خط دوم بازمی گردد. اگر آموریم فکر میکند ارزش ریسک بیشتری را دارد، این بازیکن همچنان بالا باقی میماند، آماده انتقال سریع یا فشار بالا اگر حریف پاس ماشهای را انجام دهد.
فوتبال فعال آموریم منجر به صحبت های مثبت زیادی در مورد آینده او شده است. جالب خواهد بود که ببینیم او تا چه حد در نخبگان فوتبال قرار می گیرد.
در دهه های اخیر یکی از پست های فوتبال که تغییراتی زیادی را داشته است وینگر بوده است.وینگر ها نقش زیادی در فوتبال دارند.
محمدرضا حیدری;فوتبال لب- رایان گیگز افسانه ای 3 دهه به عنوان یک وینگر کلاسیک چپ پا در منچستریونایتد سرالکس فرگوسن خدمت کرد. در سال های اخیر پست وینگر در فوتبال دچار تغییر مداوم است. وینگر های کلاسیک اما رفته رفته از تاکتیک ها کنار رفته اند.
وینگر اسپانیایی
زمانی که ژسوس ناواس رهبر سویا برای ششمین قهرمانی در لیگ اروپا شد، حس نوستالژی وجود داشت. وینگری که اساساً روی همان جناح پای مورد علاقهاش عمل میکرد. از کناره ها به سمت محوطه جریمه حرکت میکرد. هدف اصلی آن به عنوان یک وینگر رساندن توپ با مهاجم یا تمام کننده تیم بود.
ناواس به دلیل اینکه یکی از نمونههای نادر وینگر ارتدکس یا مدرسه قدیمی (old school) بود شهرت زیادی داشت. اما حتی او در نهایت مجبور شد خود را تطبیق دهد و خود را به عنوان یک مدافع راست در فوتبال مورد استفاده قرار دهد.
این سوال پیش میآید که چرا وینگر ارتدوکس به عنوان یک مفهوم تاکتیکی منسوخ شد؟ فوتبال آنطور که ما می شناسیم، یک چرخه کامل را طی کرده است. بسیاری از تاکتیکهای قدیمی دوباره ظاهر شدهاند، و بسیاری از تاکتیکهای معتبر سیستمهای مدرسه قدیمی را بازسازی کردهاند تا بتوانند بازی مدرنی را که پیش روی ما میبینیم ایجاد کنند آیا احتمال این وجود دارد که وینگر یک بار دیگر ضروری شود؟
442 خطی سرالکس فرگوسن
شاید آخرین تیم بزرگی که از وینگر های ارتدوکس خیره کننده استفاده کرد، منچستریونایتد تحت هدایت سرالکس فرگوسن بود. در حالی که رایان گیگز از مدتها پیش نماینده هنر وینگر ارتدوکس بود، شاید تنها نسخه 2006 منچستریونایتد و نسخه 1994 بود که توانستند به طور همزمان در هر دو جناح وینگر های ارتدوکس داشتند. رونالدو جوان و آندری کانچلسکیس شایستگی گیگز را نشان دادند.
این طرفین دو خط مستقیم 4 نفره با تاکید بر گسترش هر چه بیشتر بازی انجام دادند. وظیفه این وینگرها بود که یک سانتر عالی را ارسال کنند که سپس توسط مهاجم برای ضربه زدن به توپ یا تلاش های هوایی روبرو شود. رونالدو جوان نیز خودش را وارد محوطه میکرد و گلزنی میکرد، اما این یک دستورالعمل تاکتیکی نبود. بیشتر از آن بود که او نتوانست درخشش محض خود را فقط در جناحین اجرا کند و احساس می کرد مجبور است خودش هم به سمت گلزنی برود.
شهرت توتال فوتبال
تاثیر 4-3-3 الهام گرفته از آژاکس بر همه تیم های مدرن غیرقابل انکار است و به ویژه این تاکتیک هلندی است که شکل مدرن تری از وینگر را به ما میدهد. در 4-3-3، استفاده از یک مهاجم وسط به تیم اجازه می دهد تا با بازگرداندن مهاجم دوم به خط هافبک، به مالکیت بیشتری دست یابد، بنابراین ایجاد مثلث های پاس آسان تر می شود.
اما یک اشکال بالقوه بزرگ وجود داشت. اگر وینگرهای ارتدکس توپ را به داخل محوطه جریمه عبور می دادند، تنها یک مهاجم انفرادی در انتهای مسیر توپ وجود داشت و تعداد مدافعین از تعداد او بیشتر بود. نه تنها توسط مدافعان میانی، بلکه با پوشش دفاع کناری در تیرک دورتر. این بدان معنی بود که تمام مالکیت اساسا بیهوده بود.
تغییر در وینگر ارتدکس
بنابراین به منظور استفاده مثبت از این مالکیت، آژاکس وینگرها را به عنوان مهاجمان در حمایت از مهاجم نوک مستقر می کند. در حالی که تمرکز اصلی یکسان بود. با توجه به موقعیت خود، مهاجمان بیرونی نزدیکتر به دروازه بازی میکردند و این منجر به افزایش سانترها میشد که به ضربههای آسان ختم میشد.
اینورتد وینگر
این نیاز فزاینده به گل در موقعیتهای “فوروارد دور از دروازه” در نهایت منجر به ایجاد و برتری وینگرهای وارونه (اینورتد)شد. بازیکنانی که میتوانستند از کانالهای نیمهفضای چپ/راست وارد شوند و با پای مورد علاقهشان شوت بزنند. به نفع آنهایی که مانند فیگو بازی در هر دو جناح را تجربه کردند. وینگر وارونه به ویژه با ظهور رونالدینیو، آرین روبن و مسی برجسته شد.
این سه بازیکن به حدی بر بازی مدرن تأثیر گذاشتند که اکنون بازی با وینگرهای وارونه عادی شده است. همچنین باید به کریستیانو رونالدو که این وظیفه را بر عهده گرفت تا از یک وینگر سمت راست ارتدکس به یکی از بهترین وینگر وارونه های تمام دوران تبدیل شود.
با ظهور وینگر وارونه، مسئولیت اکنون به عهده دفاع افتاد که از کناره ها نفوذ کند. یک عارضه جانبی سودمند این بود که تیم ها اکنون بهترین های هر دو جهان را داشتند. افزایش خطر گلزنی، با سه مهاجم که میتوانند وارد محوطه شوند و گل بزنند، در عین حال از طریق حمایت بازیکنان کناری.با وجود طیف وسیع تری از امکانات هجومی که اکنون در اختیار دارند، آیا واقعاً فرصتی برای وینگر ارتدوکس وجود داشت که از خاکستر بلند شود؟
بازگشتی از آینده
بازی مدرن همچنان در حال تکامل است، اما اخیراً ما متوجه بازگشت انواع سیستم های قدیمی شدیم. البته با تغییر، برخی از مجموعههای تاکتیکی داستانهای موفقیت خود را بیان میکنند. وینگر مدرن ممکن است چندان شبیه به کلاسیک نباشد، اما نشانه هایی از احیای آن وجود دارد.
در قهرمانی سویا در لیگ اروپا، از نظر تاکتیکی شاهد هر دو طرف بازی بودیم. تیم لوپتگی یک بازی بسیار انعطاف پذیر 1-4-1-4 3-3-4 با یک وینگر بیرونی لوکاس اوکامپوس و یک وینگر وارونه سوسو بازی کرد.
چیزی به همان اندازه کلیدی برای احیای بایرن مونیخ تحت هدایت هانسی فلیک بوده است. او از وینگر ارتدکس گنابری در سمت راست و دیویس دفاع کناری هجومی مدرن با پریسیچ/کومان وینگرهای وارونه در سیستم 4-2-3-1 مورد علاقه خود استفاده کرد که در بعضی مواقع شکست ناپذیر به نظر می رسید. او از آن زمان لروی سانه را به دست آورد. مسلماً بهترین بازیکن ارتدکسس در این بازی مدرن. من سیتی به عنوان یک جایگزین تاکتیکی برای رویکرد وینگر معکوس سانه را از دست داد.
یوسف جوانشیر، فوتباللب – به گزارش فوتباللب و به نقل از اتلتیک، در این مقاله به بررسی تفاوتهای میان سرمربیگری در فوتبال مردان و زنان پرداخته میشود. زمانی که سرمربی زنان تاتنهام، رابرت ویلاهام، سرپرستی تیم مردان را در زادگاه خود، سوئد، برعهده داشت، بسیار پر سروصدا بود. رابرت در مصاحبه با اتلتیک چنین گفت:
من فریاد میزدم، تهییجشان میکردم. شما باید تمام 90 دقیقه صدای منو بشنوید؛ مخصوصا هنگامی که توپ را در اختیار ندارید.
زمانی که ویلاهام به تیم زنان هاکن در شهر گوتنبرگ رفت، همین سبک را پیش گرفت. هنگامیکه آنها چند بازی را واگذار کردند، بازیکنان علیالخصوص بازیکنانی که نزدیک به نیمکت سرمربی بودند، این سروصداها باعث استرس آنها میشد. ویلاهام میگوید:
چیزی که لازم بود را انجام میدادم. مرا به فکر فرو میبرد. چرا چیزی که به آنها میگفتم را انجام نمیدادند؟ من اگر جلوی همسرم صدایم را بلند کنم، او به حرفهای من گوش نخواهد داد. احتمالا آنها هم حس کردهاند جای همسرم هستند.
ویلاهام، مردی با قد بلند است که صدای بم، به او پتانسیل انتقال حس تهدید بالقوه را میدهد. اکنون دیگر، تغییراتی در کار خود اعمال نمود تا به یک فرد آرام 41 ساله تبدیل شود. او فردی آرام و ساکت در کنار زمین است. ویلاهام ادامه میدهد:
من سعی کردم تا آنها را بدون فریادزدن کنترل کنم. این موضوعی واضح است که در طول تجربه مربیگریام در فوتبال زنان به آن دست یافتم.
این تنها یک تفاوت ظریف در سرمربیگری میان فوتبال مردان و زنان است، که رابرت ویلاهام موفق به کشف آن شد.
تفاوت یا همپوشانی؟
اتلتیک برای این مقاله، از 11 نفر از سرمربیان (منیجرها) مصاحبه کرده است و مسائل مربوط به منیجرینگ تیمهای مردان و زنان را مورد بررسی قرارداد. البته که ممکن است همپوشانیهایی میان این دو نیز وجود داشته باشد. علاوه بر این، اکثر منیجرهایی که در هردو محیط کارکردند، تنها در تیمهای زیر 21 سال مردان بودند و در تیم اصلی حضور نداشتند.
برخی از آنها احساس میکنند که هیچ تفاوتی در این دو اتمسفر وجود ندارد و باید درباره نحوه مدیریت بحث شود تا جنسیت افراد. با این حال همین منیجرها به تفاوتهای ظریفی اشاره نمودند که برخی خوب و برخی بد هستند. موضوع حائز اهمیت اما، این است که گاهی این دو تنها متفاوت اند و دچار اختلاف نخواهند شد؛ که الیته دانستن آن میتواند کمک بسزایی را به قدرت مدیریت منیجر القا کند.
بزرگترین و رایجترین تفاوت نقلی که ذکر شد، این بود که مردان میخواهند بدانند «چه کار کنند». این درصورتی است که بازیکنان زن میخواهند بدانند «چرا» باید تمرین خاصی را انحام دهند. منیجرها، بازیکنان زن را با عناوین کنجکاو و علاقمند به همراه پرسشهای فراوان توصیف میکنند. به گفته گرت تیلور، منیجر تیم زنان منچسترسیتی، استفاده از دیالوگها و کلمات میتواند یک خرید بزرگ را در پی داشته باشد. این درصورتی است که برخی منیجرها بر این باورند که بازیکنان زن بیش از اندازه به پیشنهادات خود فکر میکنند.
فوتبال زنان کنجکاوانه، فوتبال مردان عملگرا | لیدیا بدفورد
لیدیا بدفورد، منیجر سابق و کمکمربی زنان لسترسیتی و زنان آرسنال به ترتیب، اکنون سرمربی تیم زیر 18 سال مردان برنتفورد، معتقد است که تیم کنونی او عملگراتر و با کنجکاوی کمتری به تمرینات تیمی خود میپردازند. لیدیا بردفورد میگوید:
آنها از رختکن خارج میشوند و تمام برنامهها را به اجرا در میآورند و بعضا برای برخی مسائل راهحل لازم را مییابند. گویا از کودکی به آنها آموختهاند تا گوش کنند و سپس برنامهها را در زمین عملی نمایند.
لیف اسمرود
لیف اسمرود یک روانشناس بالینی و بازیکن سابق فوتبال است. او در دورههای مختلف (10سال گذشته تاکنون) سرمربی موقت تیمهای بزرگسالان مردان و زنان نروژ و همچنین سرمربی تیم مردان زیر 21 سال بوده است. تجربه او در این زمینه، دانستن کار درست پیش از شروع آن کار است. او میگوید:
مربیان مردی که برای اولین بار وارد فوتبال زنان میشوند، منحنی یادگیری صعودیای در زمینه دانستن این سری مسائل را تجربه خواهند کرد.
اسمرود که مربی ستارگان نروژی مانند ارلینگ هالند، مارتین اودگارد، آدا هگربرگ و گورو ریتن بوده است، میگوید:
درک این منطقها باعث بروز یک ساختار خواهد شد. اما او متوجه شده است که بازیکنان زن، ریسک کمتری در بازی خود دارند و کمتر به تصمیمگیری شخصی میپردازند. در حالیکه بازیکنان مرد این کار را کاملا با ریسک و طبیعیتر انجام خواهد داد. بازیکنانی که عقب بنشینند و منتظر انجام کار درست بمانند، برای ورزشهای سرعتی و حرفهای اینچنینی مناسب نیستند.
از سویی، ویلاهام در تلاش است تا محیطی آرام را در تاتنهام بوجود آورد که درست و غلطی نداشته باشد و بازیکنان به ابتکار عمل و آزادی تشویق شوند. به عنوان مثال او به گریس کلینتون، ملیپوش 20 ساله انگلیس که بصورت قرضی ار منچستریونایتد در اسپرز بازی میکند، میگوید:
شما باید با شجاعت کامل وظایف خود را انجام دهید. میخواهم او حس کند که حق انتخاب از آن اوست. میتواند آن را انتخاب کند یا چیز دیگری را، این بحث درست یا غلط نیست، تصمیمگیریست.
در نتیجه تمایل به انجام کار درست، اسمرود دریافته است که زنان اغلب به دنبال بازخورد و واکنش منیجر خود هستند تا بدانند فرد بالادستیشان درمورد آنها چه فکری میکنند. اسمرود همچنین اینگونه دریافت که بازیکنان زن، در اظهارنظر بسیار مرددتر بودند و در عوض، به دنبال انجام کاری درست تلاش میکردند. او میگوید:
اگر یک بازیکن مرد را روی نیمکت یا بیرون از تیم بگذارم، آنها فکر میکنند مربی یک احمق است. اما بازیکنان زن بیشتر فکر میکنند که چه کار اشتباهی باعث نیمکت نشینی و بیرون بودنشان بوده است.
اسمرود دریافته است که زنان بیشتر دروننگرند و میپرسند:
چه اشتباهی انجام دادم؟ مسئولیتپذیری کمتری برای مردان و مسئولیتپذیری بیشتری برای زنان وجود دارد که حتی میتواند از حد خارج شود. من متوجه شدم که مردها به تواناییهای خود، اطمینان بیشتری دارند. آنها معتقدند که مهارتهای لازم برای این کار را دارند. در مقابل برخی زنان که درسطح بالایی از بازی قراردارند، انتقادات شدیدی از خود دارند، حتی پیش از اینکه به کارهای خوب خود فکر کنند، نکات منفی خود را مییابند و مسائل را شخصی و جزئیتر دنبال میکنند.
مردان بیشتر از دیگران انتقاد میکنند. هنگامیکه از آنها بخواهید چیزی را بهبود ببخشند، فکر میکنند شرایط دشوار شده است و فضا سختتر خواهد بود.
آنها با چشمهای درشت وارد میشوند، رویای اینکه یک بازیکن تاپ لیگبرتری شوند یا برای تیم ملی خود بازی کنند آنها را بسیار مشتاق ساخته که از طرفی، این موضوع بسیار حساس و خطرناک نیز میباشد. آنها پر از هورمون، پول، عوامل مختلف طبیعی و شخصی و والدینیاند که همه، این جاهطلبی را به همراه دارند.
تمرکز اصلی او در تیم مردان زیر 21 سال نروژ بود که تیم را در اولویت قراردهد و در عین حال، به جاهطلبیهای فردی نیز احترام بگذارد. بازیهای فوتبال مردان و زنان در ردههای مختلف در حال توسعه هستند و از سویی درک زندگی بازیکنان زن نیز، امری حیاتی است. از تحقیق درمورد سلامتی آنها گرفته تا مفاد زایمان، رفت و آمد بازیکنان تا تاثیر هر یک بر وامهای مسکن.
فوتبال زنان کنجکاوانه، فوتبال مردان عملگرا | هایز
هایز، منیجر تیم زنان چلسی، بر این تصور است که داشتن زنان در پستهای مهم و رهبری در اطراف تیمش بسیار مهم است. زیرا آنها ممکن است به دلیل زن بودن، با بازیکنان همدردی کنند. هایز میگوید:
مهمتر از هر چیزی، داشتن دانش و آگاهی درمورد خود زنان است. یک فرد آگاه در حوزه دانش فوتبالی کافی نیست.
او اطمینان میدهد که تمامی کارکنان خود را در مورد نیازهای عملکردی خاص زنان تحت آموزش قرارداده؛ که اثرات دوران قاعدگی یک نمونه از آنهاست. هایز تابستان امسال چلسی را ترک خواهد کرد تا به تیم ملی زنان ایالات متحده آمریکا پیوندد.
هرشخصی که در تیم زنان کار میکند، شما باید مدام او را با این مفاهیم به چالش بکشید: “زنان همان مردان کوچک نیستند؛ بنابراین آیا ما باید کار همیشگی خود را انجام دهیم، زیرا آن را همیشه انجام میدادیم یا به دلیل اینکه مردان نیز آن را انجام میدهند؟” ما باید مدام این مفهوم را به چالش بکشیم.
فوتبال زنان کنجکاوانه، فوتبال مردان عملگرا | ریهان اسکینر
ریهان اسکینر منیجر تیم فوتبال وستهم نیز بر تفاوت «سبک زندگی کلی» تاکید بسزایی دارد. او در مورد «تاثیر حقوق مالی مرتبط با آنها، و همه چیزهایی که به بازیکنان، تمرکز بیشتری برای ادامه روند خود و عملکرد بهتر کمک میکند.» صحبت میکند. اسکینر نقل و انتقالات بازیکنان را تنها به عنوان نمونه نام میبرد. او میگوید:
این کاری نیست که آنها فقط از روی علاقه و هوس خود انجامش دهند. بلکه تاثیر بسیاری بر روی چیزهای ساده و پیش پا افتاده خواهد داشت. مانند اینکه بایستی چند ماه پیش از انتقال باید نقل مکان کنید، درحالیکه اجاره ملک خود را از پیش پرداختهاید. اینها عوامل مهم و در عین حال ساده در فوتبال و ورزش زنان است که از لحاظ مالی، تاثیر بسیار اندکی در ورزش مردان دارد.
تیلور، وارد
شاید به همین دلیل اسنت که تیلور در منچسترسیتی، در میان دیگران با «میزان اهمیت و کاربرد بازیکنان زن» که عامل «موفقیت و دستیابی به چیزی است که میتواند وجود داشته باشد» میباشد. در مقابل بازیکنان آکادمی مردان با کمی تلاش به موفقیت میرسند و تصور میکنند آنها عامل اصلی این موفقیت بودند. تیلور میگوید:
در مورد زنان و دخترها، تواضع بسیاری وجود دارد. آنها مدام در پی بهبودی هستند و تلاش میکنند.
یکی از بزرگترین کلیشهها میان زنان و مردان، احساسی بودن بیشتر زنان بوده است. او ادامه میدهد:
من از اینکه زن هستم و این را میگویم عبایی ندارم. زنان احساسیتر هستند، اینطور نیست؟
همچنین کارلا وارد، منیجر تیم بانوان استون ویلا، معتقد است که میان این دو فضای کاری/ورزشی، تفاوتهای اساسی وجود دارد. او میگوید:
برخی روزها ما به یک آغوش نیاز داریم و گاهی اوقات، به یک لگد خوردن! ما نیاز به درک شدن داریم، و همچنین پیچیدهتر از مردان هستیم.
دیوید آزنار، ویلاهام
بزرگترین تغییر برای دیوید آزنار، منیجر تیم بانوان اتلتیکو بیلبائو، که پیش از این در فوتبال مردان کار میکرد همین موضوع بود. او به اتلتیک گفت:
صادقانه معتقدم که مربیگری در فوتبال زنان نیازمند حساسیت بسیاری است. زنان نسبت به مردان بسیار حساستر هستند. این نکتهی بسیار مهمی بود که تجربهاش کردم.
ویلاهام نیز نظری مشابه با دیگران دارد. او معتقد است:
در فوتبال مردان بیشتر همان سیاه و سفید است که وجود دارد. کمی خنده و کمی شوخی و نه احساسات. پویایی و حرکت تیمی در فوتبال زنان، نیازمند احساسات بیشتر، روابط قویتر شخصی و شخصیتی است و آنها درواقع در حال معاشرت فوتبال بازی میکنند. در فوتبال مردانن اما، اینگونه نیست و روابط عمیقی میان آنها شکل نمیگیرد.
فوتبال زنان احساسیتر از فوتبال مردان | بدفورد، اسمرود
بدفورد در اولین بازی فصل خود به عنوان مربی تیم زیر 18 سالههای برنتفورد فعالیت میکرد. یک مقام رسمی از او در مورد اینکه منیجر تیم کجاست سوال کرد که او اینگونه پاسخ داد: “تو دنبال او میگردی؟ معتقد است که میتوان بسیار مستقیمتر با مردان و پسران ارتباط برقرار کرد. این موضوع به دلیل عادت آنها به سبک قاطعانه و برخورد مستقیم است.” او در ادامه میگوید:
در مورد مردان، آنها موضوعات را شخصی نمیکنند. اگر بینشان کسی به دیگری بدگویی کند، ممکن است به یکدیگر حمله کنند، به یکدیگر لگد بزنند و در همانجا همه چیز تمام شود. در مورد زنان اما، اگر بخواهد اتفاقی بیفتد و چیزی باعث درگیری میان دو نفر بشود، این موضوع زمانبر خواهد بود.
اسمرود معتقد است که تنوع در حساسیت وجود دارد. اما او بر این باور است که مردان به اندازه زنان دارای احساسات اند. او میگوید:
مردان دارای احساساتی هستند که ما از آنها خبر نداریم. علاقه کمتری به بروز آنها دارند و سخت است که به شناخت این احساسات برسیم. مردان نمیدانند که چگونه این احساسات را بروز بدهند و در انتقال ان به مشکل برمیخورند. این روش متفاوتی برای برخورد با احساسات را میطلبد.
انرژی بسزایی در ایجاد فضای عاطفی میان تیم وجود خواهد داشت. به این معنا که باید احساسات را بپذیریم، اما نباید توسط آنها کنترل شویم. این بخش بزرگ و نقطه عطف مدیریت من است. این همان موردی است که شما را قدرتمند میکند. شما همچنین بایستی نقطه اوج احساس را در تیم پیدا کنیم و در همان حدود حفظ کنید. این دو روی یک سکه است و نشاندهنده این است که شما، با بازیکنان، فوتبال و انسانها کار میکنید.
کلمه “انسانها” واژهایست که مایکی هریس، در پی انتقال خود از آکادمی مردان برایتون به سرپرستی موقت تیم زنان برایتون، به آن اشاره نمود. او میگوید:
شما با انسانها سر و کار دارید.
هریس که به دلیل عشقی که به مدیتیشن داشت، به عنوان مایک خوشذهن شناخته میشود؛ بر اهمیت خودآگاهی و هوش هیجانی در بازیهای فوتبال مردان و زنان تاکید دارد. او میگوید:”کنجکاو باشید. در مورد آنها اطلاعات کسب کنیدو به آنها نشان دهید که برای کاری که میکنید ارزش قائلید. آنها این را میبینند و سعی میکنند ارزش قائل شوند. زمانی که ارتباط خاص خود را ایجاد نمودید، در زمانهای مناسب نوبت به چالش کشیدن آنها فرا میرسد.”
در مورد هایز، یکی از نکات کلیدی، مدیریت افراد آن هم صرف نظر از جنسیت آنهاست. او میگوید:
من باید در مورد مشخصات شخصیتی شما، نحوه واکنش به استرس یا در شرایط بحرانی، بیشتر بدانم. این، باعث میشود تا بهترین نتیجه و بهترین عملکرد را از شما دریافت کنم. من مردان زیادی را درمیان مربیان خود دارم که میتوان آنها را بسیار راحتتر از زنان مدیریت نمود. این همیشه یک ارتباط جنسیتی نیست، برای اینکه منیجری خوب باشید، به هوش هیجانی و مهارتهای ارتباطی موثری نیازمندید. آنها به اندازه کاربرد تاکتیکی و فنی شما مهماند.
بخش مهم سبک مدیریت هریس اما، ایجاد یک محیط امن روانی است. او میگوید:
من از زیردستان و بازیکنان خود میخواهم که خود واقعیشان باشند. وقتی وانمود میکنید شخصی دیگر هستید، شرایط متفاوت میشود و ممکن است مشکلات بزرگی ایجاد شود و از لحاظ روانشاختی موضوع بسیار حائز اهمیتی خواهد بود زیرا به خستهکننده شدن ارتباطات، شرایط و کاری که میکنید منجر شود.
اسمرود، ادامه دهنده سبکی ارزشمند
اسمرود معتقد است که تیمهای زنان بطور کلی ریسک گریزند و این موضوع، نیازمندی بیشتری را برای ایجاد یک محیط امن میطلبد. او میگوید:”صادق بودن و استحکام شخصیتی، باعث ایجاد امنیت تیمی خواهد شد. اگر با خود صادق نباشید، اینی را از خود و تیم میگیرید. شما باید برای نحوه رفتار و ارزشهای ما نیز احترام قائل شوید و این موضوعی ارزشمند است.”
این یادآور سبک منیجر تیم زنان انگلیس، سارینا ویگمن است. او در سپتامبر 2021 که به این مقام منصوب شد، صداقت و شفاف بودن را برای بازیکنان آشکار کرد، چیزی که کاملا مورد پسند آنها قرارگرفت. به گفته اسمرود، وضوج چیزی است و مراقبت از این شفافیت، چیزی دیگر است. او میگوید:
شما باید به هر بازیکن ارزش خود را بشناسانید. به آنها بگویید، من اینجا هستم که به شناخت شما برسم و به یکدیگر کمک کنیم. اولین چیزی که به هر بازیکنی میگویم این است که به شما نیاز دارم که بهترین نسخه خود را ارائه دهید و تبدیل به بهترین بازیکن تیم شوید. همان که هستید باشید و کاری که فکر میکنید درست است را انجام دهید. این وظیفه من است که این را عملی کنم. اگر از شما بخواهم چیزی را تغییر دهید، به شما میگویم اما؛ نقطه قوت یک تیم این است که افراد با تفاوتهای خود در تیم حاضر شوند. این امری حیاتی است و نکتهایست که ابتکار را ایجاد میکند.
یکی از راههایی که ویلاهام میتوانست احساسات تیم مردان را بررسی نماید، حضور در رختکن آنها بود. او میگوید:
شما مستقیما میتوانید احساسات تیمی و شخصی هر فرد را در بین دو نیمه، پایان بازی و شرایط درگیر دریافت نمایید، زیرا میتوانید در کنار بازیکنان قرارگیرید. به ناامیدی آنها گوش میدهید. احساسات را لمس میکنید و این به عنوان یک مربی برای من از اهمیت بالایی برخودار است.
این درحالیست که یک مربی مرد نمیتواند در زمانی که بازیکنان در حال عوض کردن لباسهای خود هستند، وارد رختکن تیم زنان شود و یا برعکس، این موضوع نیز در فوتبال جوانان به دلایل حفاظتی صادق است. منیجرها و مدیرانی که جنسیت متفاوتی با سایر تیم دارند، تمایل بیشتری به آمدن بازیکنان چند دقیقه زودتر به زمین دارند، تا صحبتهای پیش از بازی خود را با آنها درمیان بگذارند.
ویلاهام میگوید:
واقعا نمیتوانم در مورد افکار و بحثهایشان چیزی را حس کنم. آنها پیش از بازی چه میزان عصبیاند؟ در رابطه با چه موضوعاتی ممکن است بحث کنند؟ تنها زمانی که این احساسات را درک میکنم، بین دو نیمه است. دوست دارم افکار آنها را بشنوم و در جریان آن قرارگیرم. این زمانی است که شما بیشتر از فوتبال مردان، از تیم فاصله میگیرید.
ویلاهام در ابتدای کارش در فوتبال زنان، این موضوع را دشوار میدید. اما به تدریج محیطی را بازسازی نمود تا به رهبران خود و مربیان زن، اعتماد بسزایی را قائل شود. بدفورد و هریس نیز، هیچ تفاوتی با ویلاهام ندارند و از پنجرههای زمانی متغدد برای تعامل با بازیکنان بهره میبرند. این موضوع چه در سوپرلیگ زنان و چه با تیمهای آکادمی مردان قابل اجراست.
تفاوتهایی در اجرای سبک
هریس میگوید من وقتم را در رختکن نمیگذرانم. این در حالیست که بدفورد براساس تجربه شخصی، متخصصان فیزیوتراپ و ورزشی را بسیار با اهمیت و موثر در نحوه رفتار بازیکنان میداند. او میگوید:
تا زمانیکه به افراد اعتماد کنید، آنچه موردنیاز شما است را با شما به اشتراک میگذارند. بازیکنان نیازمند همان فضای امن هستند. از نظر من، نیاز به دانستن لحظه به لحظه احساسات آنها نیست. من هرگز به دلیل زن بودن خود و بودن در رخنکم کردانه، احساس ناتوانی نکردهام. همه مدیران و منیجرهایی که با آنها ارتباط داشتم، به “عقل سلیم” از نظر زمان ورود به رختکن اشاره داشتند.
آنها همیشه یک روال ثابت داشتند، یک ضربه به در، چک شدن وضعیت تعویض لباس و سپس ورود منیجر به داخل رختکن. و حالا درمورد فوتبال چطور؟ خب، اکثریت بر این باور بودند که شباهتهایی میان این دو موضوع پابرجاست. ویلاهام و بدفورد به تغییرات فیزیولوژیکی قدرت و سرعت اشاره کردند. درحالیکه اسمرود همان مدلهای بازی را در هردو مورد استفاده قرارداده بود.
آنچه که واضح است، هیچ یک از این مباحث ارتباطی با برنامه درسی دورههای مربیگری ندارند وامری تجربی تلقی میشوند. اما بسیاری از مدیران، مربیان و منیجرها معتقدند که امری بسیار کمک کننده است.
و در پایان نیز، هایز دریافت تنها «استفاده از اشارات» برای بازی زنان میتواند بسیار مفید باشد؛ صرف نظر از اینکه شما تفاوت میان مدیریت فوتبال مردان یا زنان را متوجه شوید. او همچنین میخواهد مدت زمان بیشتری را بر روی “مدیریت انسان، نه مدیریت بیزنس یا نحوه رساندن توپ به دروازه” تمرکز کند.
برای شنیدن تحلیلهای صوتی هفتگی در پادکست فوتبال لب، از این لینک به ما گوش کنید!
امیرحسین مرادی، فوتبال لب – جود بلینگهام در 23 ژوئن سال 2003 در استائربریج انگلستان چشم به جهان گشود و فوتبال خود را در نوجوانی با تیم جوانان این شهر در منطقه نیوکاسل آغاز کرد.
جود بلینگهام در سال 2010 به جوانان بیرمنگام پیوست و بعد از 9 سال تلاش، با قراردادی یک ساله به تیم بزرگسالان این تیم راه یافت؛ مدیران باشگاه بیرمنگام بعد از یک سال با پیشنهاد دورتموند رو به رو شدند!
بلینگهام به دورتموند پیوست و پس از سه سال طلایی و درخشان به تیم محبوب خود از کودکی یعنی رئال مادرید پیوست.
او در کنفرانس خبری معارفه خود در مادرید گفت:
برای من بودن در بهترین باشگاه دنیا یک افتخار بزرگ است و اینجا بسیار مورد لطف قرار گرفتهام. ممنون از همه کسانی که کمک کردند این انتقال نهایی شود.
همچنین از خانواده وی از او پرسیدند و او از احساسات خانواده خود به رسانهها نشر داد:
آنها گریه میکردند، در حالی که بغض گلویشان را فشرده بود! در واقع این یک لحظه خاص برای آنها بود و برایشان ارزش زیادی داشت. احترامی که باشگاه برای خانواده من قائل شده، باورنکردنی است.
بلینگهام همچنین از لحظه پیشنهاد رئال مادرید به خود صحبت کرد :
من همیشه از علاقه رئال آگاه بودم، اما لحظه کلیدی هشت یا 10 ماه پیش بود، زمانی که پدرم به من گفت رئال مادرید در مورد من سوال کرده است. من انتظارش را نداشتم و لحظهای قلبم ایستاد!
بلینگهام در رئال مادرید شماره 5 را بر تن میکند و از او به عنوان میراثدار زیدان یاد میشود؛ او در این مورد توضیح داد :
میخواهم از خسوس وایِخو به خاطر دادن شماره پنج تشکر کنم، از خسوس این را پرسیدم و او مرد بزرگی است؛ من زیدان را بسیار تحسین میکنم و این شمارهای است که به من الهام میدهد، من خصوصیاتی متفاوت با زیدان دارم و نمیتوانم مثل او باشم ولی افتخار میکنم شماره او را بر تن خواهم کرد. پیراهن به خودی خود مسئولیت بزرگی است، زیدان کسی است که همیشه برای من ارزش فوق العادهای داشته و برای من بهترین بوده است، میخواهم میراث شماره پنج را گسترش دهم!
او از عشق خود به کهکشانیها از کودکی صحبت کرد:
احترامی که در انگلیس برای رئال مادرید قائلند، قابل توجه است؛ من بازیهای سالهای گذشته رئال را دیدهام و دستاوردهای آنها فوق العاده است، رئال باشگاهی بسیار جذاب و دوست داشتنی است.
سرمربی تیم ملی انگلیس پس از دیدار با بلژیک با جمله ” بلینگهام همیشه تیتر یک است ” به تعریف از این بازیکن پرداخت!
بلینگهام حالا به یکی از مهرههای اصلی سه شیرها در خط مرکزی تیم ساوتگیت تبدیل شد تا خط هافبک انگلیسیها تا سالها تمدید شود!
انگلیس حالا در سودای قهرمانی در یورو 2024 و همچنین رویای قهرمانی با این نسل طلایی انگلیس در جام جهانی 2026 به سر میبرد.
برای شنیدن تحلیلهای صوتی هفتگی در پادکست فوتبال لب، از این لینک به ما گوش کنید!
امیرحسین مرادی، فوتبال لب – در روزهایی که فوتبال اروپا به نقطه حساس خود نزدیک میشود، به مرور پنج تیم بالای جدول لالیگا میپردازیم. راه رستگاری این پنج تیم در 9 بازی باقی مانده جذاب این لیگ، به کجا ختم میشود؟
5- رتبه پنجم – اتلتیکو مادرید
اتلتیها در فصل سینوسی وار خود، نتوانستند روند خوب اول فصل خود را حفظ کنند و با یک روند نزولی و عدم امتیاز گیری مقابل تیمهای مدعی بالای جدول تا هفته ۲۹ ام در لالیگا توانستند رتبه پنجم را کسب کنند. همچنین شاگردان دیگو سیمئونه در کوپا دل ری در نیمه نهایی شکست خوردند تا دستان کوکه، کاپیتان روخی بلانکو از یک جام مهم دیگر در این فصل هم کوتاه بماند.
شاگردان سیمئونه کار سختی برای تصاحب یازدهمین لالیگا خود دارند و این تیم در ادامه مسیر خود در 9 بازی باقی مانده باید با تیمهایی همچون خیرونا، اتلتیکو بیلبائو، و رئال سوسیداد دیدار کند. بازیهای بسیار دشواری که میتواند سهمیه فصل بعد لیگ قهرمانان این تیم را به خطر بیندازد. اتلتیها حالا تمام تمرکز خود را برای موفقیت در مرحله یک هشتم نهایی لیگ قهرمانان اروپا، در مقابل بورسیا دورتموند آلمان گذاشتهاند و امیدوارند که بعد از حذف اینتر که رسانهها و هواداران فوتبال آنها را یکی از مدعیان فینالیست شدن در UCL میدانستند، حالا زنبورها را به دام بیاندازند.
4- رتبه چهارم – اتلتیکو بیلبائو
در رتبه چهارم لالیگا اسپانیا، شیرهای بیلبائو با یک امتیاز بیشتر بالاتر از اتلتیها قرار دارند. شاگردان ارنستو والورده سرمربی سابق بارسلونا به نتیجههای مطلوب و امتیازهای حیاتی توانستند در این فصل از لالیگا مانند هر سال، خودشان را در بالای جدول لالیگا حفظ کنند؛ آنها با شکست اتلتیکومادرید در استادیوم خانگی خود یعنی سن مامس، توانستند به فینال کوپا دل ری صعود کنند و در 6 آوریل در فینال جام حذفی اسپانیا، مقابل مایورکا قرار بگیرند.
شیرها برای حفظ و صعود به رتبههای بالاتر لیگ در 9 بازی باقی مانده خود باید در مقابل تیمهایی همچون رئال مادرید، اتلتیکومادرید و سویا قرار بگیرند تا نتایج این بازیهای سرنوشت ساز، تعیین کننده رتبه و سهمیه تیم شهر بیلبائو اسپانیا باشد.
3- رتبه سوم – خیرونا
پدیده این فصل لالیگا اسپانیا یعنی خیرونا، با خلق شگفتی در این فصل، تمامی نگاه فوتبال جهان و رسانهها را به خود جلب کرد. صدرنشین چندین هفته لالیگا، تیمی منسجم و نتایج مطلوب مقابل اکثر تیمهای این لیگ در اوایل فصل کسب نمود. این امر موجب شد تا تیم ساده و معمولی اسپانیایی، به شگفتی لیگ تبدیل شود. این موضوع باعث شد تا در حال حاضر خیرونا در منطقه کسب سهمیه لیگ قهرمانان اروپا قرار گیرد. رقابت با دو غول فوتبال جهان و اسپانیا یعنی رئال مادرید و بارسلونا برای قهرمانی باشند؛
تیمی با تحت مالکیت سیتی گروپ و بازیکنان جوان و منسجم باعث این موفقیت و شگفتی شد! البته به نقل از رسانههای اسپانیایی اگر این تیم به لیگ قهرمانان اروپا صعود کند به علت مالکیت مشترک با منچسترسیتی، نمیتواند در فصل بعدی و ورژن جدید لیگ قهرمانان اروپا حضور داشته باشد!
خیرونا در جام حذفی اسپانیا مقابل تیم فینالیست جام شگفتیها یعنی مایورکا در مرحله یک چهارم نهایی حذف شد. این تیم برای کسب قهرمانی باید در 9 بازی باقی مانده خود، باید بازیهای مهمی مقابل سه تیم اتلتیکومادرید، بارسلونا و والنسیا برگزار کند.
2- رتبه دوم – بارسلونا
کاتالانها با کوله باری از بازیکنان جوان بیتجربه و مصدوم توانستند با 64 امتیاز و دو امتیاز بیشتر نسبت به خیرونا، در رتبه دوم قرار بگیرند. ژاوی هرناندز در این فصل از لالیگا توانست با نتیجههای خوب و حفظ بارسلونا در لیگ قهرمانان اروپا، تا حدودی انتظارات هواداران را برآورده کند.
آبی اناریها در کوپا دل ری در یک چهارم نهایی این رقابتها با نتیجه چهار بر دو مقلوب اتلتیکو بیلبائو شدند. همچنین با از دست دادن این جام، سودای کسب سهگانه از سر ژاوی و هواداران نیز پرید. بلوگرانا در لیگ قهرمانان اروپا با حذف ناپولی دچار بحران، به مرحله یک چهارم نهایی صعود کرد و حریف پاریسیها شد.
بارساییها در ادامه راه خود در لالیگا باید بازیهای مهمی همچون الکلاسیکو و جدال با تیمهایی مانند خیرونا، رئال سوسیداد و سویا انجام دهد! مسیر فوق العاده دشوار و سختی که باعث شده ژاوی تمام تمرکز خود را بر روی لیگ قهرمانان اروپا بگذارد.
1- رتبه اول( قهرمان احتمالی لالیگا) – رئال مادرید
کهکشانیهای اسپانیا با صدرنشینی بر بام لالیگا، حالا تمامی نگاههای رسانهها و فوتبال دوستان کره زمین را به خود جلب کرده است. با نتایج سایر رقبا در این فصل از لالیگا، قهرمانی لالیگا برای مادریدیها و شاگردان کارلتو هر هفته مسجلتر خواهد شد. رئالیها در این فصل با کسب 72 امتیاز و فقط یک باخت توانستهاند صدرنشین لالیگا لقب بگیرند.
بازیهای مهم و حساس در این 9 هفته باقی مانده در مقابل تیمهایی مانند بارسلونا، رئال سوسیداد و اتلتیکو بیلبائو، تعیین کننده زمان قهرمانی لالیگا برای شاگردان آنچلوتی است. رئال مادرید در کوپا دل ری، در یک شانزدهم نهایی مقابل همشهری خود در دربی مادرید حذف شد تا رویای سهگانه برای مادریدیها همچنان در حد همان رویا بماند! مادریدیها در لیگ قهرمانان همانند دو سال گذشته، باید برای سومین سال پیاپی به رقابت با اصلیترین رقیب اروپایی خود یعنی منچسترسیتی بروند، رقابتی که میتواند تعیین کننده سرنوشت و آینده کارلو آنچلوتی هم باشد.
حالا باید دید که در این 9 هفته باقی مانده چه اتفاقات و حادثهای رخ میدهد، نظر شما چیست؟ کدام تیم قهرمان لالیگا اسپانیا میشود؟
برای شنیدن تحلیلهای صوتی هفتگی در پادکست فوتبال لب، از این لینک به ما گوش کنید!
اونای امری و مونچی زمانی همکاری درخشانی در سویا داشتند. اکنون، آنها انتخاب شده اند که استون ویلا را به سطح بالاتری ببرند.
محمدرضا حیدری;فوتبال لب-هیچ کس انتظار تفتیش عقاید اسپانیایی را ندارد، کمتر از همه مردم وست میدلندز. اما یک هاله جدید غیرقابل انکار در استون ویلا، یا استون سویای مونچی وجود دارد.
آوردن اونای امری به ویلا پارک به خودی خود نوعی کودتا محسوب می شد. مونچی دومین دوره خود را به عنوان مدیر ورزشی سویا در اواسط ژوئن به پایان رساند. زیرا انتقال او به ویلا تنها چند هفته بعد از اینکه باشگاه سابقش لیگ اروپا را برای هفتمین بار قهرمان کرد، رسمی شد.
تمام این هفت قهرمانی زیر نظر مونچی بود و از زمانی که دروازه بان سابق سویا برای اولین بار در سال 2000 به عنوان مدیر ورزشی استخدام شد، باشگاه را متحول کرد. همه آنها با مثبت اندیشی و خوش بینی احاطه شده بودند، گویی هر یک از آنها شروع یک دوره با شکوه جدید است.
در حالی که هواداران بدون شک از شکست رم در ضربات پنالتی در بوداپست در ماه مه لذت بردند و در جشن پوئرتا د خرز در سویا حضور داشتند. شکوه با پس زمینه نگران کننده تری رقم خورد. مدتی قبل آنها با سقوط به دسته پایین تر دست و پنجه نرم می کردند. استاندارد تیم ساخته شده توسط مونچی در تمام فصل مورد انتقاد قرار گرفت. وضعیت مالی باشگاه در وضعیت خوبی نیست. شک و تردیدها در مورد آینده نقل و انتقالات شروع شده بود.
این یک فصل طاقت فرسا از نظر احساسی برای سویا و مونچی بود. برای او جدایی معنا داشت. استون ویلا به نوعی گام بعدی عالی است که آشنایی، جاه طلبی و فضای قابل توجهی برای رشد ارائه می دهد.
زوج پویا
مونچی و امری دو مهره خوب در رامون سانچز پیزخوان بودند و سه قهرمانی لیگ اروپا را پشت سر هم بین ژانویه 2013 و ژوئن 2016 به دست آوردند.
اکنون یک پذیرش نیمه جدی وجود دارد که سویا هر سال که در لیگ اروپا حضور دارد قهرمان لیگ اروپا می شود. اما چشم انداز باشگاه زمانی که امری و مونچی برای اولین بار با هم همکاری کردند 10 سال و نیم پیش نسبتاً بدتر بود. .
سویا قدرتی که در دهه قبل بود نبود، با کسب رتبه نهم در فصل 2011-2012 که دومین رتبه پایانی از زمان صعود در سال 2001 بود. اسطوره باشگاه مانولو خیمنز، آنتونیو آلوارز، گرگوریو مانزانو، مارسلینو گارسیا تورال و میشل همگی برکنار شدند.
مطمئنا امری تیمی را به ارث برد که استعدادی در آن وجود داشت. فدریکو فازیو، خسوس ناواس، گری مدل، آلوارو نگردو، دیگو پروتی، ایوان راکیتیچ، خوزه آنتونیو ریس و جفری کوندوگبیا همگی در آنجا حضور داشتند. اما حتی در میان آن گروه نیز بازیکنانی بودند که عملکرد ضعیفی داشتند یا به دلیل مصدومیت به طور مداوم در دسترس نبودند.
فصل 13-2012 با کسب مقام نهمی دیگر به اوج خود رسید. بازی آخر فصل، پیروزی مهیج 4-3 خانگی مقابل تیم سابق امری، والنسیا، حس پایان یک دوران را در خود داشت. آندرس پالوپ دروازه بان باسابقه در حال بازنشستگی بود. پسر محلی ناواس با دستان خود خداحافظی کرد و انتقالش به منچسترسیتی انجام شد و روز بعد اعلام خواهد شد. نگردو او را تا استادیوم اتحاد دنبال کرد و کوندوگبیا و گری مدل نیز از دیگر افراد فروخته شده خواهند بود.
خوش شانسی
با این حال، خوشبختانه برای سویا، مالاگا و رایو وایکانو از رقابت در اروپا در فصل بعد محروم شدند، به این معنی که مونچی با وجود موقعیت ناامیدکننده نهایی لیگ، به ساخت تیمی متهم شد که بتواند در چند جبهه بجنگد.
برای بسیاری از هواداران، کاری که مدیر ورزشی در تابستان 2013 انجام داد بهترین کار او بود.
کمتر از 14 بازیکن وارد شدند که کارلوس باکا با تقریباً 10 میلیون یورو گرانترین آنها بود. مجموع هزینه های تخمینی 35 میلیون یورو توسط خروجی هایی به ارزش 90 میلیون یورو تامین شد و برخی از خریدهای آنها هنوز هم می تواند به عنوان بهترین خریدهای مونچی در نظر گرفته شود. باکا، کوین گامیرو و ویتولو همگی به سودهای قابل توجه سویا دست یافتند، در حالی که استفان امبیا، نیکو پارجا و دانیل کاریکو به محبوب هواداران تبدیل شدند.
مونچی اغلب به عنوان الهامبخش اصلی بسیاری از موفقیتهای سویا در نظر گرفته میشود، و با توجه به تصمیمهای کلیدی و این که تیمسازی همیشه به او بازمیگردد، قابل درک است. اما دشوار است که به فصل 2013-14 نگاهی بیندازیم و امری را بهعنوان تفاوتساز نگاه نکنیم. . جابجایی تیم قابل توجه بود، و با این حال مربی اهل باسک به سرعت آنها را به یک واحد منسجم تبدیل کرد که نه تنها پنجم شد، بلکه به لطف شکست بنفیکا در ضربات پنالتی در فینال، لیگ اروپا را نیز به دست آورد.
برنامه مشخص
مونچی در اواخر سال 2013 درباره امری گفت: “او ایده های روشنی دارد.” نگرانی من این بود که درباره [ایده های امری] متقاعد نشده بودم، اما [اکنون] هیچ شکی وجود ندارد. او می توانست تیمی بسازد که عقب بنشیند، اما پس از آن اونای نیست. او فکر می کند – و از این نظر بسیار شبیه به خواندی راموس است – که بهتر است 4-3 پیروز شویم تا 1-0. تنها چیزی که از یک مربی میخواهم، شفافیت ایدهها است و او کاملاً واضح است.»
برخی از بازیکنان نمی توانند این وضوح را تحمل کنند. در طول روزهای حضورش در آلمریا، که امری با کسب صعود اولین طعم سرمربیگری در لالیگا را با آن چشید، گفته میشد که وسواس او در تجزیه و تحلیل ویدئو، برخی افراد را به خواب میبرد. اما در سویا، بازیکنان بیشتر تحت رهبری او پیشرفت کردند. ویتولو از سگوندا آمد. کاریکو نتوانست در ریدینگ جایگاه تیم اصلی را بدست آورد. به نظر می رسید که اِور بانگا در حال هدر دادن پتانسیل باورنکردنی خود بود. آلکس ویدال، گرزگورز کریچوویاک و استون نزونزی همگی نسبتاً ارزان قرارداد داشتند و پس از فروش برای سودهای کلان به سطوحی رسیدند که دیگر هرگز نمی دیدند.
تاثیر فراوان امری
مطمئناً مونچی سهم خود را از اعتبار دارا بود، اما امری بود که از نظر نوع بازیکنانی که میخواست، وضوح را ارائه کرد و سپس آن افراد را به یک تیم تبدیل کرد. در هر سه تابستانی که امری در سویا گذراند، این باشگاه حداقل 10 بازیکن جدید آورد. با این حال، جام های لیگ اروپا همچنان از راه رسید. مونچی گفت: «او کاملترین مربی است که تا به حال داشتهام.
آنها در سال 2015 دنیپرو را در ورشو شکست دادند تا به رکورد چهار موفقیت در رقابتهای اروپا برسند، سپس یک سال بعد لیورپول یورگن کلوپ را شکست دادند تا اولین تیمی شوند که با قهرمانی در لیگ اروپا به لیگ قهرمانان اروپا راه یافته است. دوران باشکوهی بود، اما در باشگاهی مانند سویا، چنین طلسمهایی میتواند تا این حد طول بکشد که متفکران به کار خود ادامه دهند. پاری سن ژرمن برای امری خیلی زیاد بود.
سقوط مونچی
مونچی در همان تابستان امری تلاش کرد تا سویا را ترک کند، اما باشگاه اجازه نداد. کمتر از یک سال بعد، در آوریل 2017، آرزوی او برآورده شد. یک دوران جدید در رم آغاز شد.
جیم پالوتا، مالک رم در آن زمان، از این استخدام هیجان زده بود: “من نمی توانم از این انتصاب خوشحال باشم زیرا مونچی به طور گسترده به عنوان یکی از بهترین ذهن های فوتبال جهان شناخته می شود.”
مونچی کمی کمتر از دو سال بعد استعفا داد، اقامت او در ایتالیا یک شکست بیدرنگ بود. پالوتا، در مصاحبهای در سال ۲۰۲۱ با The Athletic درباره آن طلسم، گفت: «شما به کل این کار نگاه میکنید. ما میگفتیم، «این اشتباهات گران قیمت بودند».
موفق اما نه کامل!
انصافاً، رم در سری آ سوم شد و در اولین فصل کامل مونچی به نیمه نهایی لیگ قهرمانان اروپا رسید، و برای اولین بار در تاریخ رم، رم را به 5 رتبه متوالی در سه رده بالای جدول رساند. اما تابستان بعد بود که همچنان او را آزار می دهد.
رم به دلایل مالی مجبور به فروش دارایی های خاصی شد – مانند محمد صلاح و آلیسون – اما بازیکنانی که وارد زمین شدند تا حد زیادی ناامید کننده بودند. بیش از 100 میلیون یورو برای پاتریک شیک، استیون نزونزی، خاویر پاستوره و جاستین کلایورت هزینه شد. تنها یکی از کسانی که بیش از 60 بازی برای رم در تمام رقابت ها انجام داد، دومی (68) بود که فقط پنج سال بعد توانستند به بورنموث بفروشند.
لورنزو پلگرینی و برایان کریستانته را میتوان دو مورد از معدود داستانهای موفقیتآمیز در میان کسانی که مونچی امضا کردند در نظر گرفت – نیکولو زانیولو از نظر فنی تحت نظر او قرار گرفت، اگرچه قرارداد او توسط فرانکو بالدینی امضا شد نه مونچی. علاوه بر مواردی که قبلاً ذکر شد، شکست های بسیار بیشتری نیز وجود داشت. ماکسیم گونالون، گرگوار دفرل، ماریو روئی، هکتور مورنو، آنته کوریک و جاناتان سیلوا همگی بیشتر از 23 بازی انجام ندادند.
دوران پسا رم
با وجود دوران مونچی در رم، او تقریباً بلافاصله دوباره با امری ارتباط برقرار کرد. چه کسی می داند، اگر او این کار را انجام می داد، دوران امری در آرسنال ممکن بود بسیار متفاوت باشد – درست است، مونچی اساساً با قراردادی برای انتقال به ورزشگاه امارات در سال 2019 موافقت کرده بود. حتی از امری در یک کنفرانس مطبوعاتی در مورد آن سؤال شد. او گفت: من سه سال و نیم در سویا با او خیلی خوب کار کردم. رابطه من با او خوب است اما این کار برای باشگاه است و این موضوع به عهده باشگاه است. من فقط می توانم به شما بگویم که او یک فرد خوب و یک حرفه ای خوب است.
اما سویا تماس گرفت و توانست او را متقاعد کند که به خانه بازگردد. مونچی گفت: از آرسنال به خاطر علاقه اش تشکر می کنم. آنها باشگاهی بودند که بیشترین علاقه را به من نشان دادند، اما در نهایت، من تمام پیشنهاداتی را که روی میز داشتم ارزیابی کردم و یکی را انتخاب کردم که بیش از همه مرا متقاعد کرد. من گزینههای دیگری داشتم و گزینههای بسیار مهمی که درخشانتر بودند، اما سویا را انتخاب کردم زیرا پروژه ورزشی آن من را متقاعد کرد.»
بازگشت به خانه
پروژه؟ تبدیل سویا به تیمی که می تواند در بین بهترین ها بجنگد. بازسازی دیگری آغاز شد. او به عنوان مربی خولن لوپتگی را استخدام کرد. آن فصل یک مقام چهارم را به همراه داشت، به علاوه یک قهرمانی دیگر در لیگ اروپا. سپس، در فصل 2020-21، سویا در بیشتر فصل قبل از محو شدن در هفته های پایانی رقابت های قهرمانی، رقیب واقعی قهرمانی بود – اما آنها همچنان رکورد باشگاه خود را برای بیشترین امتیاز در یک فصل برتر (77) شکستند. اوج آنها این خواهد بود. سومین رتبه متوالی در جمع چهار تیم برتر – چیزی که از دهه 1950 موفق نشده بودند – در سال 2021-22 به دست آمد، اما این اساساً پایان چرخه بود.
دفاع تیم سویا که تقریباً نظم برقرار شده را به هم ریخته بود، با فروش ضروری دیگو کارلوس و ژول کونده از هم پاشید. مسلماً مونچی به هدفی که برای آن تعیین کرده بود رسید، اما برنامه ریزی تیم قبل از فصل 2022-23 وخیم بود. اینکه خوزه لوئیس مندیلیبار چگونه آنها را به هفتمین قهرمانی در لیگ اروپا هدایت کرد، یک راز است و مطمئناً داستان کمپین آنها را بازگو نمی کند. زمانی که او در ماه مارس استخدام شد، سویا واقعاً کاندیدای سقوط بود. آخرین رتبه آنها در رده دوازدهم یک لغزش بزرگ از رتبه چهارم نسبت به والنسیا بود.
مونچی تصمیم گرفت برود. استراحت چیزی است که او میل داشت، اما پس از آن یک فرصت خاص پیش آمد – این بار او نتوانست آن را رد کند.
اتحاد دوباره
ویلا با اخراج استیون جرارد در اواخر اکتبر در رده هفدهم لیگ برتر قرار داشت. اولین بازی امری در 6 نوامبر بود. بین شروع آن آخر هفته تا پایان فصل، تنها چهار تیم امتیاز بیشتری نسبت به ویلا (49) کسب کردند که یک بازی کمتر از رقبای خود انجام دادند.
1.96 امتیاز آنها در هر بازی مشابه لیورپول در آن دوره بود و تنها توسط منچسترسیتی (2.31)، آرسنال (2.04) و منچستریونایتد (2.0) بهتر بود. این یک چرخش سریع و خیره کننده دیگر بود که از امری الهام گرفته شده بود.
شهرت او در پاری سن ژرمن و سپس آرسنال به نوعی تضعیف شد، اما او دوباره با ویارئال به ترفندهای معمول خود ادامه داد و با شکست منچستریونایتد در ضربات پنالتی در سال 2021 برای چهارمین بار قهرمان لیگ اروپا شد.
بهرهبرداریهای اروپایی ویارئال در این دو سال سرمربیگری، بهعلاوه شروع درخشان او در ویلا، راه زیادی را برای اصلاح تصورات امری در پاریسنژرمن و آرسنال طی کرده است، اما چقدر بیشتر در راه است؟ این بدیهی است که بسیار دشوار یا حتی غیر ممکن است؟ – سوال برای پاسخ، با این حال حداقل باید رکورد او در مسابقات لیگ را در نظر بگیریم.
در 10 سال گذشته، تنها باشگاهی که او توانسته به جمع چهار تیم برتر هدایت کند، PSG است. البته، او در مسابقات حذفی خوب عمل کرده است. علاوه بر موفقیت هایی که قبلا ذکر شد، او همچنین آرسنال را به فینال لیگ اروپا برد و ویارئال را به چهار تیم آخر لیگ قهرمانان اروپا در فصل 2021-22 رساند. اما حتی تیم سه قهرمانی او در لیگ اروپا، سویا، هرگز بالاتر از پنجمی در لالیگا به پایان نرسید، در حالی که او ویارئال را به مقام هفتم رساند.
اسکواد ضغیف
اما در هر مورد با سویا و ویارئال، می توان گفت تمرکز آنها به طور موجهی روی موفقیت اروپا بود، و به طور واقع بینانه تنها تیم هایی با ترکیب بسیار عمیق می توانند سطح بسیار بالایی را در چندین جبهه در تمام فصل حفظ کنند.
شروع امری در ویلا این امر را تایید می کند. آنها یک رقابت اروپایی برای نگرانی نداشتند، بنابراین حواسپرتیها به حداقل میرسید و زمان ریکاوری به حداکثر میرسید. با این حال، آنها در فصل آینده لیگ کنفرانس اروپا حضور خواهند داشت. در حالی که ممکن است اولویت دادن به لیگ برتر بدیهی به نظر برسد، رقابت اضافی مطمئناً سطح تیم آنها را افزایش می دهد.
ویلا امیدی دوباره
با این حال، پتانسیل ویلا نباید نادیده گرفته شود. امری در فصل گذشته تاثیری که می تواند به تنهایی داشته باشد را نشان داد. او مربی بسیار خوبی است و اکنون بار دیگر با مردی که مسلماً بهترین استعداد یاب اروپا در این قرن بوده است، جفت شده است، کسی که قبلاً با او پیشرفت کرده است. مسلما، زمینه در حال حاضر به طور قابل توجهی متفاوت است. صاحبان ویلا جاه طلب هستند. مدل آنها لزوماً حول و حوش خرید الماس های خام و صیقل دادن آنها برای فروش با سود نیست – و سپس دوباره این کار را انجام دهند. نه، پول در حال حاضر وجود دارد، آنها فقط نیاز به یک اقدام مضاعف برای شناسایی و شکوفایی استعدادها داشتند.
در امری و مونچی، بدون شک آنها دو نفر دارند که هم به صورت مشارکتی و هم به صورت انحصاری و به صورت ثابت در آن زمینه ها برتری داشته اند. ماجراجویی رومی و پیش فصل 2022 ممکن است برخی را نگران کند، اما چند تابستان بد نباید تابستان های درخشان بی شماری را تحت الشعاع قرار دهد. برای هر پاستوره یک راکیتیچ و یک بانگا وجود دارد. برای هر ایسکو یک دنی آلوز، یک کونده وجود دارد.
هم تیمی شدن امری با مونچی مطمئناً تضمینی برای موفقیت نیست، اما بیانیه بزرگی از قصد برای آن است.
یوسف جوانشیر، فوتبال لب – استیون جرارد، سرمربی سابق زیر18سالههای لیورپول، زیر19سالههای این تیم، گلاسکو رنجرز و استون ویلا است. امروز خبر پیوستنش به الاتفاق عربستان قطعی شد. استیوی میانگین سابقه 1.5 ساله حضور روی نیمکت تیمها را دارد. بازیکن سابق ساید قرمز بندر لیورپول، فصل گذشته به دلیل نتایج بد از روی نیمکت استون ویلا اخراج شد.
به بهانه این اتفاق تصمیم گرفتیم تا عملکرد استیوی را از زمان حضور وی در گلاسکو رنجرز تا به الان مورد بررسی قراردهیم:
جرارد، بلندپروازی و نوآوری تاکتیکی / گلاسکو رنجرز
استیوی در تاریخ 1ام جون 2018 به تیم رنجرز اسکاتلند پیوست. این درحالی بود که پیش از آن در آکادمی لیورپول نمایش نسبتا خوبی را نمایش داد. تاکتیک منحصربفرد جرارد توانست نظرات زیادی را به خود جلب نماید، چینش 433 و بدون استفاده از وینگر بود. این تاکتیک شامل 3 بازیکن هجومی در خط حمله خواهد بود. یک تارگت من، یک شدو استرایکر (مهاجم سایه) و یک بازیکن فالس ناین، این سه بازیکن هجومی را تشکیل میدادند. او با این تاکتیک توانست 192 بازی را روی نیمکت رنجرز بنشیند که سهم او 124 برد، 41 تساوی و تنها 27 شکست بود.
چیدمان 433 بدون وینگر / بررسی دقیق
تارگت من (مورلوس) در محدوده محوطه 18 قدم صرفا وظیفه گلزنی را برعهده داشت. در لیست وظایف او اثری از حمل یا پخش توپ نبود. مهاجم سایه (جوردن آیب) با قرارگرفتن بروی خط آفساید و ایجاد فضا پشت مدافعین حریف، از فرارهای سریع خود استفاده میکرد و به دفعات، خود را در موقعیت گلزنی یا پاس گل قرار میداد. این بازیکن همچنین وظیفهی درگیری در یک سوم دفاعی حریف و جمع کردن توپهای دوم را برعهده داشت. اما نقطه عطف این سبک، استفاده از فالس ناین در کنار این دو بازیکن هجومی بود.
بازیکن فالس ناین در این تاکتیک، علاوه بر ارسال پاسها پراگرسیو در یک سوم دفاعی حریف، مسئول پوششدهی و کاورکردن فضای پشت تارگت من و شدو استرایکر بود. این بازیکن تا میانه زمین به عقب برمیگشت و در درگیریها و دوئلهای میانه زمین شرکت مینمود. این موضوع باعث ایجاد فضا برای دو بازیکن هجومی دیگر، فولبکها و همچنین فضای پیشروی و اورلپ برای هافبکها میشد. در هنگام حمله، این بازیکن با چرخشهای به موقع و جابجایی هوشمندانه، فضا و موقعیت گلزنی را برای خود و بازیکنان همتیمی فراهم میساخت. همچنین در زمان دفاع، کمک زیادی به پرسینگ از بالا و حتی از میانه زمین میکرد.
تبدیل 433 به چینش 442 و 4141 / جرارد فوتبال در رنجرز
هنگامیکه فالس ناین به عقب بازمیگشت، با توجه به شرایط بازی چیدمان تیم تغییر مییافت و به 442 لوزی یا 4141 تبدیل میشد.
در چینش 442 لوزی، بازیکن فالس ناین با وظیفهی پست 10 و در نقش بازیسازی به تیم کمک میکرد. او بوسیلهی درگیری با هافبک پست 6 حریف، زون 14 را دراختیار میگرفت. همچنین با پاسهای پشت مدافین، دو بازیکن دیگر را در موقعیت گلزنی قرار میداد یا پاسهای عرضی و مورب او، باعث باز شدن بازی و صاحب توپ شدن فولبکها میشد.
در چینش 4141 نیز، شدو استرایکر به سمت راست میآمد و به عنوان وینگر راست ایفای نقش میکرد. بازیکن فالس ناین نیز با قرارگرفتن در مرکز خط هافبک به عنوان بازیکن پست 8 رجیستا تغییر نقش میداد. همچنین بازیکن سمت چپ خط هافبک، به لب خط هدایت میشد تا نقش وینگر را بازی کند. در این تاکتیک برنامهی اصلی تیم حرکت در لب خط هافبکهای کناری با هدف اورلپ و آندرلپ فولبکها بود.
خط دفاع و هافبک در تاکتیک بدون وینگر
یکی از بزرگترین مشکلات این تاکتیک، خالی شدن کنارههای زمین در خط هافبک و پیشروی راحت وینگبکها و فولبکهای تیم حریف بود. فولبکها در نقش اینورتد فولبک و با شرح وظایف کاملا تهاجمی و دوندگی بالا، تمامی طول زمین را طی میکردند. با پیشروی فولبکها و پیوستن به خط تهاجمی تیم، خط دفاع دو نفره میشد. دو دفاع وسط به سمت خط میانی میآمدند و با قرارگرفتن در دو طرف هافبک پست 6، خط آفساید تیم را در بالاترین حالت خود قرار میدادند.
ریسک این نحوه پوشش خط دفاعی، هنگام مقابله با یک بازیکن سرعتی یا بروز اشتباه توسط بازیکنان فعال در خط آفساید به چشم میآید. با کوچکترین اشتباه، مهاجم حریف یک فضای بسیار خالی پیش روی خود میبیند و جای هرگونه مانور را خواهد داشت که احتمالا کاری از دست دروازبان نیز برنخواهد آمد.
جرارد در فصل قهرمانی بدون شکست در لیگ اسکاتلند، این خط دفاع 3 نفره شکل گرفته را یک خط عقبتر برد. هنگامیکه پست 6 با مدافعین حرکت مینمود، تنها دو بازیکن پست 8 در میانه زمین باقی میماندند. به عبارت دیگر، مشکل کمبود بازیکن در خط دفاع در ایده ابتدایی این تاکتیک، اینبار داشت درمورد خط هافبک رخ میداد! راهحل کادرفنی استیوی اما، تغییر نحوه بازیسازی توسط فولبکها بود.
دو بازوی چپ و راست تیم، به جای ارسالها کوتاه و تلاش برای کاتبک، توپ را بصورت مورب و به اصلاح تاخیری سانتر میکردند (سانترهای با ارتفاع بیشتر). با این تغییر، محل بازی آنها به خط هافبک نزدیکتر میشد و آمار درگیری آنها بالاتر میرفت. در این صورت یک خط هافبک 4 نفره جلوتر از خط دفاع 3 نفره تیم، شکل میگرفت و بازیکن فالس ناین، نقطهی ارتباطی خط هافبک و خط هجومی تیم میشد.
جرارد و داستان سقوط به چاله / احمقِ انگلیسی
استیوی پس از قهرمانی رنجرز اما، به دنبال یک تجربه جدیتر در جایی سختتر میگشت. استون ویلا در آن زمان در میانه جدول همچنان سرگردان بود و تهدید زیادی برای تیمهای دیگر محسوب نمیشد. آمدن جرارد، بوی تجدید حیات را به اردوی ویلا بازگردانده بود. همانطور که میدانیم افزایش انگیزه باعث میشود تا انسجام تیمی بیشتر شده و در نتیجه، هوش بازی و تصمیمگیری میان بازیکنان ارتقا یابد.
این نکات، شرایطی بود که حضور استیوی به ویلا پارک را به یک خوشبینی در طلوع یک دوره جدید یا کاریزمای سرمربی تازه وارد، سوق میداد. سبک بازی جرارد و رفتار او اما، با سلیقه بازیکنان و سیاست مدیریتی ویلا هماهنگ نبود. استیوی تنها 40 بازی را روی نیمکت آنها نشست (دو بازی بیشتر از یک فصل). سهم او از این 40 بازی، 13 برد، 8 تساوی و 19 باخت بود. سقوطی از صخرهی اسکاتلندیها به درهی انگلیسیها!
تغییر سبک بازی ویلا! / دین اسمیت یا استیوی؟
در زمانی که دین اسمیت هدایت ویلا را برعهده داشت، تمامی تاکتیک این تیم و سرمربی، در دفاعی منسجم اما نفوذپذیر خلاصه میشد. به نوعی سبک آقای اسمیت، در استفاده از جادوی جک گریلیش در حملات و همچنین بازگشت به عقب، زمانی که توپ را از دست میدادند، تعریف میشد. در تیم تحت نظر او، اثری از پیچیدگی تاکتیکی و جزئیات نبود. تعداد شوت بالا، گل دریافتی بیشتر، همچنین متکیبودن بیش از حد به گریلیش و عدم نظم تیمی، آنها را به تیمی آسیب پذیر تبدیل کرده بود. پس از نشستن جرارد بروی نیمکت ویلا، انگار آنها برنامه هماهنگی برای بازی در دست داشتند. دوندگیهای موثر، خلق موقعیت به صرفه و عدم شوتزنی مداوم نشان دهندهی تاثیر بسزای این داستان بود.
استفاده از سیستم 4321 فضای بسیار خوبی را برای پیاده نمودن تاکتیک جرارد فراهم میآورد. در این چیدمان فولبک راست (متی کش) آنقدری به بالا نفوذ نمیکرد و این وظیفه بیشتر بر دوش فولبک چپ (مت تارگت) بود. بازیکنان وینگر (اشلی یانگ و لئون بیلی یا امیلیانو بوئندیا و کوتینیو) به سمت تارگت من (اولی واتکینر یا دنی اینگز) حرکت میکردند و به عنوان پست 10 وظیفه خلاقیت و ایجاد درگیری و پرسینگ را بر عهده داشتند. این داستان بیانگر همان 442 لوزی و بدون وینگر جرارد در رنجرز، منتهی با تغییری کوچک و اینبار با سیستم 4321 بدون وینگر در ویلا شکل میگرفت. این موضوع همپوشانی کاملی را در میانه زمین فراهم میکرد. پرسینگی هدفمند در یک سوم میانی، فوتبالی با مالکیت، منظم و مستقیم که هر هوادار فوتبالی از آن لذت میبرد.
تغییر سبک در ویلا / جرارد دیفنسینگ
با این وجود که تیم تحت هدایت جرارد از لحاظ هجومی افت نه چندانی چشمگیری نسبت به زمان دین اسمیت کرده بود، به طور چشمگیری در بحث تدافعی آن را جبران و به نوعی تیم را در مسیری درست قرارداده بود. ورژن تحت هدایت استیوی کونسا و تایرون مینگز بسیار بهتر عمل میکردند.
تغییر بزرگ اما آنجایی دیده شد، که میانگین عدد پرسینگ ویلا از 21.4 به 27.5 در هر بازی افزایش مییابد. این موضوع درحالیست که میانگین تعداد پرسینگ انفرادی در استون ویلای جرارد به نسبت اسمیت، از عدد 237.5 به 329.8 تغییر مییابد. فرم فشردهی بدون وینگر آنها از 4321 به دو شیوهی 4141 و 4231 تبدیل میشود.
سیستم 4141 و 4231 / سبک جدیدی از 433 در رنجرز
در 4141، دو بازیکن پست 8 به بازیکنان وینگری که حالا نقش پست 10 را دارند، اضافه میشوند و به عنوان وینگر، از فضای کنارهی آنها برای پیشروی و ایجاد فضای جدید برای نفوذ و اورلپ فولبکها استفاده مینمایند. این موضوع به ایجاد فضای بهتر برای بازشدن دفاع حریف و همچنین ایجاد موقعیت بهتر سانتر، کمک شایانی میکرد.
سیستم 4231 نیز با تغییر کوچک نسبت به قبل، تنها از یک پست 8، به عنوان پست 10 استفاده مینمود. دو وینگر نیز، یکی در نقش شدو استرایکر از نقاط کور دفاعی استفاده میکرد و دیگری، نقشی مشابه با فالس ناین را از خود ارائه میداد. این نکته به نوعی همان بازی 433 لوزی جرارد در رنجرز را در درون خود حل نموده بود. اگر میزان پرسینگ ویلا را در زمان اسمیت با زمان استیوی بررسی نمائیم، متوجه عقب رفتن تیم جرارد و افزایش این پرسینگ در زمین خودی خواهیم شد (چیزی که به هیچ وجه در تیم رنجرز او ندیده بودیم).
نقاط ضعف استیوی / بحران در ویلا پارک
سبک بازی او به نوعی در اختیار داشتن مالکیت توپ تلقی میشد اما با این حال، افتضاحی با میانگین 46.4 پوزیشن را در فصل 22-2021 به ثبت رساند. آمار قطع توپ پایین (8.9 قطع توپ در هر بازی)، دقت پاس پایین (312 پاس موفق در هر بازی با وجود بازی مالکانه)، آمار دقت پاس بلند پایین (20.8 پاس بلند موفق در هر بازی با وجود استفاده از بازی مستقیم) و همچنین آمار دقت سانتر بسیار ضعیف (3.8 سانتر در هربازی با وجود سیاست استفاده از سرزنی و توپها دوم و سوم ریباند حمله)، همه و همه نشاندهنده جواب ندادن سبک جرارد در این تیم بود.
نکتهی حائز اهمیت در تمام این تاکتیکها، جواب دادن اولیه و پیشرفت فوقالعاده آن بود. ابتدای کار به خوبی میان بازیکنان جا باز کرد و جرارد توانست خودش را تثبیت نماید. اما رفته رفته این ضعف قابل مشاهدهتر شد و با افت درصد گلزنی خود را نمایان کرد. استیوی برای در دست گرفتن و مدیریت رختکن، بزرگترین ریسک زندگیاش را انجام داد و با این کار تیر خلاص را به این نمایش بد خود زد؛ بازوبند کاپیتانی را از تایرون مینگز گرفت. این کار نه تنها رختکن تیم، بلکه فن بیس هواداری ویلا را بر ضد جرارد یکصدا کرد.
پایان تلخ یک رویا
استیوی تیم خوبی را با عمق اسکواد فوقالعاده مهیا ساخت. اما این حواشی و عدم تطابق تاکتیکهای او با تیم و بازیکنان باعث شد تا نتایج بدی را رقم بزند. بطوری که از 12 بازی ابتدای فصل 23-2022 تنها موفق به برد دو بازی شدند. موضوع اخراج جرارد در حالی رقم خورد که 11 بازی گذشته خود را به بدی سپری نموده بود و بازی مقابل فولام به نوعی تاثیرگذار تلقی میشد؛ اما باخت 3-0 آنها به فولام تیر خلاصی بر پیکره استیون جرارد بود.
او در روز پنجشنبه 20ام اکتبر 2022 و پس از فقط 11 ماه نشستن بر روی نیمکت ویلا از سمت خود اخراج شد. این لکه عمیق و ننگین بروی کارنامه استیوی باعث شد تا او تا پایان فصل بیکار بماند و هیچ تیمی به سمت او نرود.
سقوط به اعماق چاه یا مسیری برای احیا؟
اکنون پس از 8 ماه بیکاری وی و اولویت نبودن توسط هیچ تیمی، تیم الاتفاق عربستان با پیشنهادی پرسود و وسوسه کننده به سوی نیمکت نشینی جرارد میرود. او همچنین پس از سقوط لستر تحت هدایت دین اسمیت، به این تیم لینک شد؛ اما تا کنون اثری از تفاهم مشترک بین استیوی و لسترسیتی دیده نشده است.
تعدادی از رسانهها خبر از قطعی شدن و تفاهم مشترک میان جرارد و الاتفاق میدهند، که اکنون رسمیت آن اعلا شده است. در صورتی این پیشنهاد از سوی استیوی مورد قبول قرارگرفت که سرمربی 43 سالهی انگلیسی زمان کافی را برای پیاده کردن فلسفه و تاکتیک خود در این تیم خواهد داشت؛ زیرا فصل جدید لیگ عربستان از ماه آگست شروع خواهد شد. باشگاه الاتفاق تا به حال توانسته دوبار قهرمان لیگ شود که آخرین دفعه به سال 1987 برمیگردد.
به طور کلی، لیگ های آسیایی و آمریکای شمالی جایی برای مربی ها و بازیکن های تمام شده است، با این حال در سال های اخیر مربیانی همچون رودی گارسیا، لئون ژاردیم، کیکه ستین و ژاوی موفق شدند با احیای اعتبار خود به لیگ های بزرگ اروپایی راه یابند. تصمیم او میتواند دو جنبه داشته باشد: احیاشدن و بازگشت به دوران اوج خویش، افتادن از درون چاله (فاجعه در ویلا) به درون چاه. آیا به عاقبت نونو اسپریتو روی نیمکت الاتحاد بدل خواهد شد؟
برای شنیدن تحلیلهای صوتی هفتگی در پادکست فوتبال لب، از این لینک به ما گوش کنید!
به نظر میرسد همه چیز برای بازگشت راموس به لالیگا آماده باشد. اما مقصد این اسطوره رئال مادرید نیست.
رضا حسینی، فوتبال لب- مدافع میانی اسطورهای رئالیها پس از جدایی از پاری سن ژرمن بازیکن آزاد است و گزینههای مختلفی پیش رو دارد. با توجه به اتفاقات اخیر، عربستان سعودی مقصدی ایدهآل و جذاب برای راموس به نظر میرسد اما اخبار رسیده حاکی از چیز دیگری است.
اخبار حاکی از آن است که پیلار روبیو (همسر او) تمایلی به زندگی در خاورمیانه ندارد. او همچنین پیشنهادهایی از ایتالیا دارد. اما جالبتر از همه اخباری است که نشان از علاقهمندی سویا به وی دارد. راموس در جوانی سویا را ترک کرد و به رئال مادرید پیوست. از آن زمان بود که روابط بین راموس و طرفداران سویا تیره و تار شد. در آخرین اتفاق بین آنها، راموس در سال 2018 در استادیوم خانگی سویا، رامون سانچز پیسخوان، دو گل به سویا زد و خوشحالی زایدالوصفی از خود نشان داد. به همین دلیل او مورد اهانت شدید هوادارن سویا قرار گرفت. لالیگا نیز بخشی از استادیوم را مورد تنبیه و محرومیت قرار داد. همین مسئله آتش دشمنی بین او و هواداران سویا را شعلهورتر نمود. ب این حال به نظر میرسد هر دو طرف ممکن است به زودی اختلافات را کنار بگذارند. خوزه مانوئل گارسیا نیز تایید میکند که سویا نیز مورد علاقه راموس است. برادر وی این ایده را با کاپیتان فعلی سویا، خسوس ناواس، در میان گذاشته است. سویا در حال حاضر بدون مدیر ورزشی است و انتظار میرود مونچی بهزودی راهی استون ویلا شود. این بدان معناست که بعید است به زودی شاهد نقل و انتقالات در سویا باشیم. در صورت بازگشت وی، مطمئنا به جذابیت لالیگا در سال آینده افزوده خواهد شد. باید منتظر باشیم تا مشخص شود که راموس را در مقابل رئال مادرید خواهیم دید یا خیر.