Category Archives: اقتصاد ورزشی

لیگ برتر و مالکان غیر‌انگلیسی؛ علاقه روزافزون آمریکایی‌ها به فوتبال انگلیس

مالکان آمریکایی لیورپول و منچستریونایتد
چهار تیم از "بیگ سیکس" انگلستان مالکیت عمده آمریکایی دارند.

عماد معمار، فوتبال لب– وقتی لیگ برتر انگلیس در سال ۱۹۹۲ از سایر ساختارهای فوتبال این کشور جدا شد، ۲۲ باشگاه این لیگ در اولین فصل فعالیت خود ۲۰۵ میلیون پوند درآمد ایجاد کردند. بازیکنان نیز به طور متوسط هفته‌ای ۲٬۰۵۰ پوند درآمد داشتند. سی سال بعد، با افزایش ۲۸۵۰ درصدی درآمد به ۶.۱ میلیارد پوند رسید و متوسط دستمزد بازیکنان به ۹۳٬۰۰۰ پوند در هفته افزایش یافت. به نظر می‌رسد علاوه بر تورم، سرمایه‌گذاری‌‌های سنگین آمریکایی‌ها هم دلیل این جهش باشند.

تغییرات عمده در مدیریت باشگاه‌های لیگ با ظهور آمریکایی‌ها

در قلب این رشد خارق‌العاده، یک انقلاب آمریکایی نهان است. در فصل آغازین لیگ برتر، فوتبال هنوز در حال بهبود از فجایع فاجعه‌های استادیوم هیلزبرو و هیسل بود. مالکان معمولاً از منطقه محلی و با پیشینه تجاری بودند. تنها سرمایه‌گذار خارجی، سام هامان در ویمبلدون بود. یک میلیونر لبنانی که این باشگاه را از روی هوس خریداری کرد و بعدها گزارش شد که به تنیس علاقه بسیار بیشتری داشت. آن فصل با قهرمانی منچستریونایتد (تحت هدایت الکس فرگوسن) در سطح اول فوتبال انگلیس به پایان رسید.

اکنون، با قبول شدن پیشنهاد خرید اورتون توسط گروه فریدکین (پیش از این گروه، مالکیت اورتون با فرهاد مشیری بود) ۱۲ باشگاه از ۲۰ باشگاه لیگ برتر تحت کنترل یا بخشی از مالکیت سرمایه‌گذاران آمریکایی خواهند بود.

چهار مورد از «بیگ سیکس» لیگ برتر در مالکیت آمریکایی‌ها هستند – منچستر یونایتد، لیورپول، آرسنال و چلسی. در حالی که پنجمی، منچسترسیتی، دارای سهم اقلیتی قابل توجهی از سوی آمریکا است. استون ویلا، فولام، بورنموث، کریستال پالاس، وستهام، برنلی و لیدز یونایتد نیز دارای درجات مختلفی از مالکیت آمریکایی هستند.

قمار آمریکایی‌ها روی باشگاه‌های کوچکتر

و این مسئله تنها به باشگاه‌های پرزرق و برق در سطح اول انگلیس محدود نمی‌شود. سرمایه‌گذاری آمریکایی در سطوح پایین‌تر هرم فوتبال نیز قابل توجه بوده است. از جمله این موارد می‌توان به خرید پرسر و صدای باشگاه رکسهم (که در آن زمان در لیگ غیرحرفه‌ای بازی می‌کرد) توسط بازیگران هالیوود، رایان رینولدز و راب مک‌الهنی، و همچنین خرید باشگاه بیرمنگام‌سیتی توسط سرمایه‌گذاران آمریکایی از جمله تام بردی، برنده هفت سوپربول اشاره کرد. سرمایه‌گذاری آمریکایی در فوتبال به تنوع جغرافیایی گسترده‌ای از جمله کارلایل و کراولی در انگلیس و ابردین و ادینبرو در اسکاتلند نیز رسید.

اما دلیل این علاقه شدید آمریکایی‌ها به فوتبال انگلیس چیست؟ و نگرانی‌ها از اینکه این مالکان آمریکایی ممکن است برای «آمریکایی کردن» سنت‌های لیگ برتر تبانی کنند چقدر واقعی است؟

اولین باشگاه با مالکیت آمریکایی

منچستریونایتد اولین باشگاه لیگ برتر انگلیس بود که تحت مالکیت آمریکایی‌ها قرار گرفت، و این ماجرا به خاطر اختلاف بر سر یک اسب شروع شد!

در سال ۲۰۰۵، منچستریونایتد توسط سرمایه‌گذاران مختلفی، از جمله دو تاجر ایرلندی که مالک اسب‌های مسابقه‌ای هم بودند، یعنی جان مگنیر و جی.پی. مک‌منوس، اداره می‌شد. الکس فرگوسن، سرمربی وقت یونایتد و دوست قدیمی این دو، معتقد بود که مالکیت اسب مسابقه‌ای معروف “راک آو جبل‌الطار”، بین آن‌ها مشترک است. اما مگنیر و مک‌منوس این ادعا را قبول نداشتند. این اختلاف آن‌قدر بالا گرفت که آن‌ها تصمیم گرفتند سهام خود در باشگاه را بفروشند.

خانواده گلیزر، از میامی آمریکا و مالک تیم فوتبال آمریکایی تامپا بی باکنیرز در NFL بودند. آن‌ها پیش‌تر شروع به خرید تدریجی سهام یونایتد کرده بودند. اما فروش ناگهانی سهام ایرلندی‌ها فرصتی طلایی برای مالکوم گلیزر فراهم کرد. او با پرداخت ۷۹۰ میلیون پوند (معادل حدود ۱.۵ میلیارد پوند امروزی) کنترل باشگاه را به دست بگیرد.

هوش اقتصادی مالکوم گلیزر

مالکان آمریکایی شیاطین سرخ

این واقعیت که گلیزر پول کافی برای خرید سهام منچستریونایتد نداشت، مشکلی قابل حل بود. در دنیای فوتبال حرفه‌ای انگلیس پیش از تأسیس لیگ برتر، منچستریونایتد باشگاهی بود که هیچ بدهی نداشت. این باشگاه هزینه‌های خود را بدون استفاده از موقعیتش به عنوان یکی از معروف‌ترین باشگاه‌های فوتبال جهان تأمین می‌کرد.

این وضعیت برای گلیزر فرصتی طلایی ایجاد کرد. او از این موقعیت استفاده کرد و یک خرید اهرمی (LBO) ترتیب داد. در این روش، خود باشگاه منچستریونایتد با گرفتن وامی بیش از ۶۰۰ میلیون پوند، که با تضمین دارایی‌های خودش (مانند ورزشگاه، برند و سایر دارایی‌های ارزشمند) تأمین شد، عملاً خودش را خرید. به عبارت دیگر، گلیزر با استفاده از اعتبار و ارزش مالی خود باشگاه، وامی گرفت تا سهام آن را تصاحب کند، بدون اینکه نیاز باشد خودش سرمایه هنگفتی تأمین کند. این معامله در سال ۲۰۰۵ نهایی شد و به این ترتیب، منچستریونایتد که تا آن زمان بدهی نداشت، ناگهان با بدهی قابل توجهی مواجه شد که باید بازپرداخت می‌شد.

ساده ترین گام برای افزایش درآمدزایی باشگاه

با وجود فشار بازپرداخت سود بالای این وام، یونایتد تحت هدایت فرگوسن همچنان به موفقیت‌هایش ادامه داد. سرالکس سه عنوان قهرمانی پیاپی لیگ برتر در سال‌های ۲۰۰۷ تا ۲۰۰۹ و همچنین قهرمانی لیگ قهرمانان اروپا در ۲۰۰۸ را به دست آورد. در این میان، گلیزرها احساس کردند که قیمت بلیت‌ها پایین است. با افزایش آن‌ها، درآمدزایی روز بازی برای آن‌ها از ۶۶ میلیون پوند در فصل ۲۰۰۴/۰۵ به بیش از ۱۰۱ میلیون پوند در فصل ۲۰۰۷/۰۸ رسید.

گلیزرها همچنین به دنبال افزایش درآمدهای تجاری بودند. آن‌ها دفتری در لندن راه‌اندازی کردند و با رویکردی جهانی، قراردادهای اسپانسری متنوعی از برندهای خوراکی گرفته تا تولیدکنندگان تراکتور و لاستیک امضا کردند. کاری که باعث دو برابر شدن درآمد تجاری آن‌ها شد.

اما در این دنیای جدید که هدفش “حداکثر بهره‌برداری از دارایی” بود، بدهی‌ها همچنان باقی ماندند. از طرفی هواداران یونایتد هم به شدت به مالکان آمریکایی خود بدبین بودند. پس از مرگ مالکوم گلیزر در سال ۲۰۱۴، باشگاه به شش فرزند او رسید. برادران آورام و جوئل گلیزر نیز به عنوان رئیس مشترک انتخاب شدند.

بدهی‌هایی که پس از یک دهه هم تمام نشدند

سر جیم رتکلیف

امروز، با وجود عرضه بخشی از سهام باشگاه در بورس نیویورک و فروش ۲۷.۷ درصد از سهام به میلیاردر بریتانیایی، سر جیم رتکلیف، یونایتد همچنان بیش از ۵۴۶ میلیون پوند بدهی دارد. شایان ذکر است که باشگاه از زمان خرید در سال ۲۰۰۵، در مجموع ۹۶۹ میلیون پوند سود وام پرداخت کرده است. با این حال، ارزش فعلی باشگاه که حدود ۵ میلیارد پوند (۶.۵۵ میلیارد دلار) برآورد می‌شود، نشان‌دهنده سرمایه‌گذاری بسیار هوشمندانه‌ای برای خانواده گلیزر بوده است.

در حالی که قیمت خرید باشگاه‌های فوتبال در اروپا به ارقام بی‌سابقه‌ای رسیده، این باشگاه‌ها در مقایسه با تیم‌های برتر ورزش‌های آمریکایی همچنان ارزان به نظر می‌رسند. طبق فهرست سالانه فوربس از با‌ارزش‌ترین تیم‌های ورزشی جهان، تیم‌های فوتبال آمریکایی (NFL)، بیسبال (MLB) و بسکتبال (NBA) ده رتبه برتر را در اختیار دارند. این یعنی تنها سه باشگاه لیگ برتر انگلیس – منچستریونایتد، لیورپول و منچسترسیتی – در میان ۵۰ تیم برتر قرار دارند.

با میانگین ارزش ۵.۱ میلیارد دلار برای تیم‌های NFL و ۳.۹ میلیارد دلار برای تیم‌های NBA، بسیاری از باشگاه‌های فوتبال انگلیسی همچنان از نگاه سرمایه‌گذاران آمریکایی گزینه‌هایی مقرون‌به‌صرفه به حساب می‌آیند.

ریسک سقوط و تاثیر آن در سرمایه گذاری بلند مدت

لیگ برتر انگلستان با سه جایگاه سقوط در پایان هر فصل، از زمان آغاز به کارش تاکنون ۵۱ تیم مختلف را در خود دیده است. تنها شش تیم آرسنال، تاتنهام، چلسی، منچستر یونایتد، لیورپول و اورتون از ابتدا تاکنون همیشه در این لیگ حضور داشته‌اند،. همچنین آرسنال صدمین سال حضور مداوم خود در سطح اول فوتبال انگلستان را جشن گرفت.

تیم‌های دیگر لیگ برتر، تجربه‌های پر فراز و نشیبی از سقوط و صعود را پشت سر گذاشته‌اند. اولدهام اتلتیک که در دو فصل اول لیگ برتر حضور داشت، حالا در سطح پنجم فوتبال انگلستان به سر می‌برد. در مقابل، لوتون تاون که تا سال ۲۰۱۴ در سطح پنجم بود، در سال ۲۰۲۳ به لیگ برتر صعود کرد. اگرچه آن‌ها در پایان فصل گذشته دوباره سقوط کردند.

تفاوت دو سیستم رقابتی مختلف

اگرچه مقایسه تیم‌های فوتبال با تیم‌های بسکتبال و فوتبال آمریکایی دشوار است، اما تفاوت مالی بین یک لیگ باز با سیستم سقوط و صعود و یک لیگ بسته، وقتی به فوتبال زنان در دو سوی اقیانوس اطلس نگاه می‌کنیم، آشکار می‌شود.

انجل سیتی، تیم فوتبال زنان مستقر در لس‌آنجلس، که در سال ۲۰۲۲ به لیگ ملی فوتبال زنان (NWSL) پیوست و هنوز جامی در این لیگ نبرده، ماه گذشته به قیمت ۲۵۰ میلیون دلار (معادل ۱۸۸ میلیون پوند) به باب ایگر، مدیرعامل دیزنی، و ویلو بی، روزنامه‌نگار تلویزیونی، واگذار شد. گران‌ترین معامله در تاریخ ورزش حرفه‌ای زنان.

در مقایسه، چلسی که هفت بار قهرمان سوپرلیگ زنان انگلیس شده و یکی از موفق‌ترین تیم‌های اروپا به شمار می‌رود، ارزش تیم زنان خود را در اوایل تابستان امسال ۱۵۰ میلیون پوند (معادل ۱۹۶ میلیون دلار) تخمین زد. اگرچه عوامل متعددی در این تفاوت قیمت نقش دارند، اما اطمینان از اینکه انجل سیتی همیشه در لیگ برتر فوتبال زنان آمریکا حضور خواهد داشت و به‌طور برابر از درآمدهای آن بهره‌مند می‌شود، باعث شده که مالکان جدیدش به پایداری بلندمدت این معامله بسیار مطمئن باشند.

علاقمندی روزافزون آمریکایی‌ها به فوتبال زنان

جذابیت بیشتر برای سرمایه‌گذاران آمریکایی، امکان ورود همزمان به دو بازار است. یکی بازار تثبیت‌شده (فوتبال مردان) و دیگری بازاری نوپا و در حال رشد (فوتبال زنان). در آمریکا، تیم‌های برتر مردان و زنان کاملاً از هم جدا هستند. اما در اروپا، بیشتر تیم‌های برتر زنان به باشگاه‌های مردان وابسته‌ هستند، به استثنای المپیک لیون زنان، که هشت بار قهرمان لیگ قهرمانان زنان شده و در فوریه ۲۰۲۴، پس از خرید اکثریت سهام توسط میکله کانگ، تاجر کره‌ای-آمریکایی، از باشگاه مردان فرانسوی جدا شد.

در حالی که علاقه به سوپرلیگ زنان انگلیس (WSL) و در نتیجه ارزش آن به‌سرعت در حال افزایش است، فوتبال زنان در انگلیس همچنان در مقایسه با مخاطبان لیگ برتر که پربیننده‌ترین لیگ ورزشی جهان با حدود ۱.۸۷ میلیارد بیننده در هفته در ۱۸۹ کشور است، در سایه قرار دارد.

این ارقام حتی در مقایسه با لیگ ملی فوتبال آمریکایی (NFL) که در حال حاضر از نظر قراردادهای پخش، باارزش‌ترین لیگ ورزشی است، بسیار چشمگیر است. این موضوع ممکن است حسادت NFL به رشد لیگ برتر را توضیح دهد. شاید به همین دلیل است که برخی از مالکان تیم‌های آمریکایی، اقدام به خرید باشگاه‌های لیگ برتر کرده‌اند.

برای بسیاری از تماشاگران شدت و رقابت بالای اکثر مسابقات لیگ برتر که تا حدی نتیجه تهدید سقوط و پاداش صعود به رقابت‌های اروپایی است، این لیگ را بسیار جذاب کرده است. با این حال، سرمایه‌گذاران میلیاردر به دنبال اعداد تضمین‌شده هستند. آن‌ها از ریسک کردن، به‌ویژه ریسک مالی موجود در لیگ برتر و لیگ فوتبال انگلیس، بیزارند.

رویای سوپرلیگ با درآمدزایی به سبک آمریکایی

طرح انقلابی سوپرلیگ پرز که بسیار بحث برانگیز بود.

در آوریل ۲۰۲۱، دوازده باشگاه برتر اروپایی (شش تیم از انگلیس، سه تیم از اسپانیا و سه تیم از ایتالیا) از ایجاد سوپرلیگ اروپا (ESL) خبر دادند. این رقابت جدید که قرار بود در وسط هفته برگزار شود، یک رقابت بسته و درآمدزا با (حداکثر) ۱۵ تیم دائمی و پنج تیم اضافی که هر سال از اروپا به آن ملحق می‌شدند، طراحی شده بود. به گفته جوئل گلیزر، یکی از نیروهای اصلی پشت این طرح و رئیس مشترک منچستر یونایتد:

“با گردهم آوردن بهترین باشگاه‌ها و بازیکنان جهان برای رقابت با یکدیگر در طول فصل، سوپرلیگ اروپا دوره جدیدی برای فوتبال اروپا باز خواهد کرد، با تضمین رقابت و امکانات در سطح جهانی و فراهم کردن حمایت مالی بیشتری برای باشگاه های شرکت کننده

مشکل پیش‌ روی شش باشگاه بزرگ لیگ برتر این است که در حال حاضر محدودیت سهمیه برای حضور در لیگ قهرمانان اروپا وجود دارد. بنابراین، آن‌ها فکر کردند چرا ریسک عدم صعود به این رقابت را حذف نکنیم؟ با این حال، این پیشنهاد به‌سرعت از سوی هواداران سراسر اروپا، نهادهای حاکم بر فوتبال و لیگ‌ها محکوم شد. همه آن‌ها پیشنهاد ESL را تهدیدی برای کیفیت و یکپارچگی لیگ‌های داخلی خود می‌دیدند. پس از اعتراضات گسترده هواداران، از جمله در استمفوردبریج، منچسترسیتی اولین باشگاهی بود که از این طرح خارج شد. در عرض چند روز، بقیه باشگاه‌های انگلیسی نیز به دنبال آن از این طرح کناره‌گیری کردند.

سوپرلیگ از چه طریقی درآمد باشگاه‌ها را بیشتر می‌کرد؟

بر اساس شرایط پیشنهادی ESL، باشگاه‌های بنیان‌گذار برای همیشه حضورشان در این رقابت تضمین می‌شد. حضور تضمین‌شده به معنای درآمدهای تضمین‌شده است. شکاف مالی کنونی بین شش باشگاه بزرگ و دیگر اعضای لیگ برتر، که در فصل ۲۰۲۲/۲۳ به طور متوسط ۳۹۶ میلیون پوند بود، به‌سرعت افزایش می‌یافت.

جان استونز بازیکن منچسترسیتی مقابل هواداران

برای مثال، این باشگاه‌ها می‌توانستند حق پخش برخی از بازی‌های خانگی ESL را مستقیماً به هواداران بفروشند، به جای اینکه از طریق یک شبکه پخش‌کننده این کار را انجام دهند. ناگهان، هوادارانی که اپلیکیشن رسمی باشگاه را دانلود کرده‌اند یا در لیست ایمیل آن‌ها هستند، بسیار ارزشمندتر می‌شود. این افراد کسانی هستند که بیش از همه مایل‌اند بازی‌های تیم مورد علاقه‌شان را به‌صورت پرداخت به‌ازای هر نمایش تماشا کنند و این امر درآمد را بیشتر افزایش می‌دهد.

در عین حال، سقف دستمزد پیشنهادی ESL مانع از آن می‌شد که بازیکنان تمام این درآمدهای افزایش‌یافته را به شکل دستمزدهای بالاتر دریافت کنند. این مورد، این امکان را به باشگاه‌ها می‌داد که سودآوری بیشتری ثبت کنند و مالکیت آن‌ها حتی پرسودتر از قبل شود.

تکاپوی آمریکایی‌ها برای قدرت بیشتر

منچستر یونایتد و لیورپول، که مالکیت آمریکایی دارند، پیش‌تر در دوران قرنطینه‌های کووید با طرحی به نام (Project Big Picture) تلاش کرده بودند ارزش سرمایه‌گذاری خود را افزایش دهند. این طرح پیشنهاد کاهش تعداد تیم‌های لیگ برتر و حذف یکی از دو جام داخلی را مطرح می‌کرد. آن‌ها می‌خواستند از این طریق زمان بیشتری برای باشگاه‌های بزرگ‌تر فراهم شود و بتوانند تورهای پرسودتر و بازی‌های اروپایی مقابل حریفان سرشناس ترتیب دهند.

مهم‌تر از همه، این پروژه باعث تغییر در حاکمیت فوتبال انگلیس می‌شد. طبق این پیشنهاد، شش باشگاه بزرگ از حقوق رأی بیشتری برخوردار می‌شدند و در نتیجه می‌توانستند تأثیر قابل‌توجهی بر نحوه اداره فوتبال انگلستان داشته باشند.

تمرکز قدرت آمریکایی یا رقابت جذاب‌تر انگلیسی؟

هر تلاشی برای افزایش تمرکز قدرت، نگرانی‌هایی درباره کاهش تعادل در رقابت ایجاد می‌کند. موضوعی که باعث می‌شود تیم‌های کمتری شانس قهرمانی داشته باشند و بازی‌های کمتری هیجان انگیز شوند. این مشکلی است که برخی دیگر از لیگ‌های بزرگ اروپایی، از جمله لیگ ۱ فرانسه، با آن روبرو هستند. جایی که سلطه پاری سن ژرمن باعث کاهش علاقه پخش‌کنندگان شده است.

بنابراین، اگرچه تاکنون تلاش‌های تحت رهبری آمریکا برای تغییر ساختار لیگ برتر ناکام ماند، بعید است که این ایده‌ها برای همیشه دست نیافتنی باشند. ترس تقریباً همگانی هواداران، این است که اگر چنین طرح‌هایی موفق شوند، جذابیت لیگ کاهش خواهد یافت.

همچنین شواهدی از فوتبال زنان وجود دارد که نشان می‌دهد ساختار لیگ بسته آمریکا تحت فشار نیروهای جهانی فوتبال می‌باشد. لیگ ملی فوتبال زنان (NWSL) اخیراً اعلام کرد که سیستم درفت (انتخاب بازیکن) را حذف می‌کند.

باشگاه‌های برتر فوتبال زنان آمریکا برخی از بازیکنان برجسته خود را به دلیل نبود محدودیت‌های مشابه قوانین استخدامی در اروپا به سایر لیگ‌ها از دست می‌دهند. در یک ورزش حرفه‌ای واقعاً جهانی مانند فوتبال، رقابت بین‌المللی همیشه تمایل به بی‌ثبات کردن لیگ‌های بسته دارد.

با همه این دردسرها، چرا هنوز آمریکایی‌ها به خریدن باشگاه در انگلیس ادامه می‌دهند؟

آیا این به این معناست که مالکان آمریکایی و دیگر ثروتمندان لیگ برتر که به دنبال کاهش ریسک‌های خود هستند، در نهایت در حال مبارزه در یک نبرد بازنده‌اند؟ و اگر چنین است، با توجه به ریسک‌های بالقوه مالی و حتی شخصی در مالکیت یک باشگاه فوتبال، چرا آن‌ها همچنان به خرید این باشگاه‌ها ادامه می‌دهند؟

انگیزه‌ها تا حدی مالی، تا بخشی فناوری و همان‌طور که همیشه در مالکیت ورزشی صادق بوده، تا حدی ناشی از خودنمایی است.

اقتصاد آمریکا در سال‌های اخیر بسیار سریع‌تر از اقتصاد اتحادیه اروپا یا بریتانیا رشد کرده است. در نتیجه، بسیاری از افرادی که از این رشد سود برده‌اند، پول نقد مازادی دارند و اینجا فوتبال به یک پیشنهاد جذاب تبدیل می‌شود. در واقع، باشگاه‌های فوتبال در مقایسه با صنایع دیگر در برابر رکودهای اقتصادی مقاوم‌تر هستند و ارزش خود را بهتر حفظ می‌کنند.

از سال ۱۹۹۳ تا ۲۰۱۸، دوره‌ای که اقتصاد بریتانیا بیش از دو برابر شد، ارزش کل باشگاه‌های لیگ برتر ۳۰ برابر افزایش یافت. بسیاری از هواداران به حمایت از یک باشگاه خاص وابسته‌اند. این امر باعث می‌شود بزرگ‌ترین باشگاه‌ها در برابر تغییرات اقتصادی مقاوم‌تر از دیگر صنایع باشند. اگرچه فوتبال، مانند بسیاری از بخش‌های صنعت سرگرمی، در دوران قرنطینه‌های کووید آسیب دید، با وجود چالش‌هایی که بازی‌ها در استادیوم‌های خالی ایجاد کردند، هیچ باشگاهی ورشکست نشد.

علاوه بر این، نرخ تبدیل دلار آمریکا تا همین اواخر بسیار مطلوب بوده و سرمایه‌گذاری‌های آمریکایی در بریتانیا و اروپا را برای سرمایه‌گذاران آمریکایی ارزان‌تر کرده است.

بنابراین، در حالی که هواداران منچستر یونایتد معتقدند خانواده گلیزر برای این باشگاه خوب نبوده‌اند، منچستر یونایتد برای گلیزرها سودآور بوده است. همچنین گروه ورزشی فن‌وی (FSG) که در سال ۲۰۱۰ لیورپول را به قیمت ۳۰۰ میلیون پوند خرید، تقریباً تمام این مبلغ را از طریق فروش سهام‌های کوچک‌تر بازیافت کرده و همچنان مالک اکثریت لیورپول باقی مانده است.

انقلاب بزرگ در مالکیت شیرهای لندن با مالکیت آمریکایی

تاد بولی مالک آمریکایی چلسی و وارث آبراموویچ

با این حال، قیمت ۲.۵ میلیارد پوندی که کنسرسیوم آمریکایی کلیرلیک- تاد بولی در می ۲۰۲۲ برای خرید چلسی پرداخت کرد، بازارها را شگفت‌زده کرد.

این فروش که پس از توقیف دارایی‌های رومن آبراموویچ، مالک الیگارش روس این باشگاه، توسط دولت بریتانیا به دنبال تهاجم به اوکراین انجام شد، کمتر از یک سال پس از فروش نیوکاسل یونایتد توسط مایک اشلی، بنیان‌گذار اسپورتس دایرکت، به صندوق سرمایه‌گذاری عمومی عربستان سعودی به قیمت ۳۰۵ میلیون پوند (تقریباً دو برابر درآمد سالانه این باشگاه) صورت گرفت. با این حال، کلیرلیک- بولی حاضر شدند بیش از پنج برابر درآمد سالانه چلسی را برای خرید این باشگاه بپردازند، حتی با وجود وضعیت مالی متزلزل آن.

کلیرلیک یک گروه سرمایه‌گذاری خصوصی است که هدف اصلی آن کسب سود برای سرمایه‌گذارانش است. اکثر سرمایه‌گذاران این‌چنینی معمولاً بر کاهش هزینه‌ها تمرکز دارند. مالکان چلسی اما با استراتژی هزینه‌های بالا و ایده‌های جدید ساختار مالی، مانند ارائه قراردادهای طولانی‌تر به بازیکنان برای دور زدن قوانین سودآوری و پایداری مالی فوتبال وارد شدند. هرچند این باگ قانونی بعداً رفع شد و یوفا، نهاد حاکم بر فوتبال اروپا، طول قراردادها را برای اهداف مقررات مالی به پنج سال محدود کرد.

موقعیت چلسی در یکی از گران‌قیمت‌ترین مناطق لندن، همراه با موفقیت‌های این تیم در زمین بازی تحت مالکیت آبراموویچ، قطعاً به جذابیت آن افزود. اما دلایل دیگری نیز وجود دارد که چرا کلیرلیک، همراه با تاجر میلیاردر بولی، حاضر شدند چنین مبلغ هنگفتی برای این باشگاه بپردازند.

از هالیوود تا متاورس

در حالی که برخی هواداران بریتانیایی ممکن است سریال «تد لاسو» را داستانی خیالی و کمی شیرین درباره دخالت آمریکایی‌ها در فوتبال انگلیس بدانند، این سریال جذابیت این ورزش را در آمریکا افزایش داده است. همین‌طور مستند «به رکسهم خوش آمدید» که داستان دو صعود پیاپی قدیمی‌ترین باشگاه فوتبال ولز را تحت مالکیت غیرمنتظره هالیوودی رایان رینولدز و راب مک‌الهنی دنبال می‌کند.

رشد علاقه آمریکا به فوتبال انگلیس در قرارداد رکوردشکن حقوق رسانه‌ای لیگ برتر در سال ۲۰۲۲ منعکس شد. طبق گزارش‌ها شبکه NBC Sports برای قرارداد شش‌ساله جدید خود ۲.۷ میلیارد دلار (۲.۰۶ میلیارد پوند) پرداخت کرده است.

سرمایه‌گذاری روی واقعیت مجازی

اما علاوه بر اینکه فوتبال یکی از معدود «تجربیات زنده تلویزیونی مشترک» را ارائه می‌دهد که جایگاه‌های تبلیغاتی پرسودی دارند، ممکن است فرصت‌های بیشتری برای پوشش پشت‌صحنه لیگ برتر وجود داشته باشد. مشابه آنچه در پوشش بازی‌های NBA در آمریکا مشاهده می‌شود، جایی که بازیکنان بلافاصله پس از بازی‌ها در رختکن مصاحبه می‌شوند.

طبق آخرین گزارش سالانه منچستریونایتد، این باشگاه اکنون «جامعه جهانی ۱.۱ میلیارد هوادار و دنبال‌کننده» دارد. چنین اعدادی باعث می‌شود که مالکان این باشگاه و دیگران نسبت به پتانسیل متاورس برای ارائه تجربه‌ای مشابه حضور در روز مسابقه، خوش‌بین باشند.

همسایه آن‌ها، منچسترسیتی، در سال ۲۰۲۲ با امضای قرارداد متاورس با سونی، قدم جدیدی در دنیای مجازی برداشت. واقعیت مجازی می‌تواند به هواداران در سراسر جهان این حس را بدهد که در یک مسابقه زنده حضور دارند، کنار دوستانشان نشسته‌اند و همراه با جمعیت هم‌خوانی می‌کنند.

برخی سرمایه‌گذاران حتی مطمئن‌ هستند که پیشرفت‌های فناوری آواتار به سبک گروه آبا (ABBA) روزی به هواداران امکان می‌دهد تا شبیه‌سازی‌های سه‌بعدی زنده از مسابقات لیگ برتر را در استادیوم‌های سراسر جهان تماشا کنند.

تلاش آمریکایی‌ها برای برگزاری بازی ها در کشورهای دیگر

در کوتاه‌مدت، نشانه‌هایی وجود دارد که مسابقات رقابتی با حضور تیم‌های برتر مردان انگلیس ممکن است به‌زودی در آمریکا یا مکان‌های دیگر برگزار شود. تاد بولی، یکی از مالکان چلسی، پیش‌تر پیشنهاد داد که برخی از عناصر ورزش‌های آمریکایی مانند (All-Star) برای افزایش درآمد در فوتبال ترکیب شوند. در واقع، در سال ۲۰۰۸، لیگ برتر به‌طور آزمایشی ایده «بازی سی‌ونهم» در خارج از کشور را مطرح کرد. ایده ای که به‌سرعت رد شد.

مالکان آمریکایی بیرمنگام سیتی مشتاق بودند که بازی این فصل لیگ یک EFL مقابل رکسهم را در آمریکا برگزار کنند، اما این پیشنهاد نیز چندان پیش نرفت. تام ورنر، رئیس لیورپول، می‌گوید مصمم است که بازی‌ها در خارج از کشور برگزار شود و تغییرات اخیر در کتاب قوانین فیفا، نهاد حاکم جهانی فوتبال، می‌تواند این پیشنهاد را آسان‌تر کند.

مزایای بالقوه برگزاری بازی‌ها در خارج از کشور شامل درآمدهای بالاتر در روز مسابقه، افزایش آگاهی از برند و بهبود حقوق پخش است. این طرح احتمالاً با مخالفت شدید هواداران محلی روبرو خواهد شد. حداقل مالکان آمریکایی می‌دانند که در آمریکا با همان دشمنی‌ای که در انگلیس به دلیل افزایش قیمت بلیت‌های روز مسابقه با آن مواجه شده‌اند، روبرو نخواهند شد.

وقتی لیونل مسی، اسطوره آرژانتینی، در سال ۲۰۲۳ به تیم جدید MLS، اینتر میامی، پیوست، قیمت بلیت‌های فصل تقریباً دو برابر شد. در حالی که در انگلیس مخالفت‌های صوتی با افزایش قیمت بلیت‌ها وجود دارد، این موضوع در کاهش حضور تماشاگران در بازی‌های مقابل حریفان باکیفیت تأثیری نداشته است. برای مثال استون ویلا برای دیدار لیگ قهرمانان مقابل بایرن مونیخ تا ۹۷ پوند قیمت‌گذاری کرد.

کریس هک، مدیر عملیات ویلا، از این قیمت‌ها دفاع کرد و گفت که برای رقابت‌پذیر ماندن باشگاه، تصمیمات دشواری باید اتخاذ شود.

درآمد روز مسابقه منچستر یونایتد در هر فصل لیگ برتر ( بر حسب میلیون پوند)

درآمد روز مسابقه منچستر یونایتد در هر فصل لیگ برتر ( بر حسب میلیون پوند)

درآمدزایی یا رضایت هوادار؟ آمریکایی‌ها به کدام یک اهمیت بیشتری می‌دهند؟

در طول دهه ۲۰۱۰، با افزایش سریع درآمدهای پخش، بسیاری از مالکان لیگ برتر تلاش چندانی برای افزایش قیمت بلیت‌ها و ایجاد تنش با پایگاه هواداران وفادار خود نکردند. در واقع، منچستریونایتد در فصل ۲۰۲۱-۲۲، زمانی که فوتبال از همه‌گیری کرونا خارج می‌شد، درآمد روز مسابقه‌اش تفاوت چندانی با فصل ۲۰۱۰-۱۱ نداشت.

با این حال، این آتش‌بس ناپایدار بین هواداران و مالکان به پایان رسید. توقف نسبی رشد درآمدهای پخش از سال ۲۰۱۷، همراه با قوانین کنترل هزینه که شروع به تأثیرگذاری بر توانایی باشگاه‌ها برای صرف هزینه در خرید بازیکنان و دستمزدها کرده‌اند، رویکرد باشگاه‌ها را نسبت به کاهش قیمت بلیت‌ها تغییر داده است. این امر منجر به افزایش قابل‌توجه قیمت بلیت‌های تکی و بلیت‌های فصلی توسط برخی باشگاه‌ها شده است.

با این حال، هواداران دارای بلیت فصلی و دیگر هواداران محلی در مقایسه با هواداران خارجی و گردشگران، که درآمدزایی بیشتری دارند، پول کمی برای باشگاه‌ها تولید می‌کنند. این هواداران خارجی ممکن است تنها یک بار در فصل تیم مورد علاقه خود را به‌صورت زنده تماشا کنند. آن‌ها اما وقتی به استادیوم می‌آیند، نه‌تنها احتمال بیشتری دارد که قیمت‌های بالاتر روز مسابقه را بپردازند، بلکه هزینه بیشتری برای خرید محصولات، خدمات پذیرایی و دیگر پیشنهادات باشگاه صرف می‌کنند.

نسل امروزی مالکان آمریکایی لیگ برتر، که به دنبال سود حداکثری هستند و توسط خانواده گلیزر پیشگام شده‌اند (کسانی که دریافتند «استفاده حداکثری از دارایی» به معنای چیزی فراتر از تماشای دویدن بازیکنان فوتبال است) درک کرده‌اند که ارزش بسیار بیشتری از تیم‌های فوتبال انگلیسی می‌توان استخراج کرد. هواداران وفادار محلی ممکن است از این موضوع خوششان نیاید، اما انقلاب آمریکایی‌ها در فوتبال انگلیس هنوز به پایان نرسیده است.

منچستریونایتد؛ وضع مالی و منجلاب اقتصادی

src سه فصل اخیر منچستریونایتد

یوسف جوانشیر، فوتبال‌لب – در ۲۰ فوریه ۲۰۲۴، تقریباً دو ماه پس از اعلام اولیه و ۱۵ ماه پس از آن‌که خانواده‌ی گلیزر تمایل خود را به فروش کامل یا جزئی باشگاه اعلام کرد. شرکت Trawlers Limited متعلق به سر جیم رتکلیف، خرید ۲۷.۷% از سهام باشگاه منچستریونایتد را نهایی کرد. این خرید، آن جدایی کامل از خانواده‌ی گلیزر که بسیاری از هواداران یونایتد آرزویش را داشتند نبود. در نظر بسیاری، این موضوع یک گام آشکار به سوی پیشرفت به حساب می‌آمد. پس از یک دهه افول، باشگاه می‌توانست بالاخره به آینده امیدوار باشد.

حال، کمی بیش از یک سال بعد، سایه‌ی ناامیدی دوباره بر تلاش‌های باشگاه برای پیشرفت سنگینی می‌کند. جدول پریمیرلیگ، به‌تنهایی نشان می‌دهد که وضعیت باشگاه از زمان فروش آن، به خانواده‌ی گلیزر در سال ۲۰۰۵، هیچ‌گاه تا این اندازه وخیم نیست. یونایتد اکنون در رتبه‌ی سیزدهم قرار دارد. پیشرفت اخیر آن‌ها در لیگ اروپا و برد ۳-۰ مقابل لسترسیتی کمی اوضاع را بهتر کرد. اما دید کلی چیز دیگری‌ست. شکست‌های خانگی متوالی سرمربی تازه‌واردی که با مصدومیت بازیکنان و کمبود مهره‌های مناسب برای سیستم خود مواجه است. همچنین، نگرانی‌هایی وجود دارد که رتکلیف، مانند کسانی که سهام‌شان را از آن‌ها خرید، نداند چگونه باید باشگاه را به شکوه ورزشی سابق خود، بازگرداند.

باشگاه همچنان در بازار بورس وارد شده است. بنابراین بیش از هر باشگاه انگلیسی دیگری می‌توان وضعیت مالی پشت‌صحنه‌ی آن را به شکل منظم بررسی کرد.

یک‌سالگی رتکلیف در منچستریونایتد

در فاصله‌ی یک روز مانده به یک‌سالگی مدیریت رتکلیف، منچستریونایتد گزارش مالی سه‌ماهه‌ی دوم (Q2) خود برای فصل جاری را منتشر کرد. گزارشی که بازه‌ی زمانی اول ژوئیه تا ۳۱ دسامبر ۲۰۲۴ را پوشش می‌دهد. این گزارش در عین حال قابل پیش‌بینی و شگفت‌انگیز بود. درآمد باشگاه با وجود کاهش قابل توجه درآمدهای تلویزیونی به دلیل غیبت در لیگ قهرمانان اروپا و دور بودن از کسب سهمیه‌ی فصل آینده، همچنان مطابق با پیش‌بینی‌ها باقی ماند. با این حال، بدهی‌های باشگاه بسیار زیاد است. پرداخت‌های بهره همچنان بر تراز مالی اثر منفی می‌گذارد. با وجود صحبت‌ها در مورد کاهش هزینه‌ها، باشگاه همچنان زیان‌ده است.

آموریم در جریان برد منچستریونایتد در برابر لسترسیتی
روبن آموریم سرمربی منچستریونایتد در برد مقابل لسترسیتی

یونایتد، مانند هر کسب‌وکار زیان‌ده دیگری، تلاش کرد تا مزایای شاخص‌های مالی دیگری، غیر از سود خالص را برجسته کند. همچنین، گزارش Q2 اخیر نیز همین روند را ادامه‌دار نشان می‌دهد. شاخص مورد علاقه‌ی یونایتد EBITDA تعدیل‌شده است. یعنی سود پیش از بهره، مالیات، استهلاک و کاهش ارزش، با تعدیلاتی که سود حاصل از فروش بازیکن و سایر موارد استثنایی را حذف می‌کند. ماه گذشته، باشگاه از پیش‌بینی مثبت EBITDA تعدیل‌شده‌ی خود، خبر داد. آن‌ها در «سطح بالای بازه‌ی قبلاً اعلام‌شده‌ی ۱۴۵ تا ۱۶۰ میلیون پوند (۱۸۸.۴ تا ۲۰۷.۹ میلیون دلار)» قرار دارند. اما باقی اعداد و ارقام چیز چندان دلگرم‌کننده‌ای ارائه نمی‌دهند.

صحبت درباره‌ی شاخص‌های مالی مثبت زمانی ناهمخوان به نظر می‌رسد که اخبار منتشرشده از باشگاه از یک دور دیگر اخراج کارکنان و پذیرش این موضوع توسط باشگاه نزد گروه هواداری «۱۹۵۸» نشان‌می‌دهند که منچستریونایتد در خطر نقض قوانین سودآوری و پایداری مالی (PSR) قرار دارد.

چگونه می‌توانیم افزایش EBITDA را با این واقعیت‌ها تطبیق دهیم؟ شاید وارن بافت، رئیس شرکت برکشایر هاتاوی و سرمایه‌گذار مشهور جهانی، بهترین پاسخ را داده باشد:

ارجاع به EBITDA باعث می‌شود تنمان بلرزد. آیا مدیران فکر می‌کنند پری دندونی، هزینه‌ی سرمایه‌گذاری را پرداخت می‌کند؟

منچستریونایتد چقدر در خطر نقض قوانین PSR است؟

این‌که چهارمین باشگاه پردرآمد جهان باز هم نگران نقض قوانین PSR است، نشان‌دهنده‌ی میزان ریخت‌وپاش و اتلاف منابع در اولدترافورد طی سال‌های اخیر است. یونایتد همچنان مانند یک باشگاه حاضر در لیگ قهرمانان هزینه می‌کند. این درحالیست که در ۵ فصل از ۱۱ فصل گذشته، در این رقابت‌ها حضور نداشته است.

این‌که یونایتد دقیقاً چقدر به نقض PSR نزدیک است، به حدس‌های تحلیلی بستگی دارد. با این وجود که مانند تقریباً همه‌ی باشگاه‌ها، یونایتد هم محاسبه‌ی دقیق PSR خود را منتشر نمی‌کند. اما نگاهی به صورت‌های مالی فصل گذشته کافی است تا دلیل نگرانی‌هایی که در راهروهای اولدترافورد شنیده می‌شود را درک کنیم.

زیان بی‌سابقه شیاطین سرخ

منچستریونایتد برنو فرناندز

بر اساس برآورد The Athletic، منچستریونایتد تنها حدود ۱۶ میلیون پوند حاشیه‌ی مجاز در چهارچوب قوانین PSR (قوانین سودآوری و پایداری مالی) داشت. این فقط در صورتی است، که بتوان هزینه‌ی ۳۴.۶ میلیون پوندی مربوط به خرید سهام توسط رتکلیف را از زیان‌های باشگاه کسر کرد. نه باشگاه منچستریونایتد و نه لیگ برتر، این کسر را تأیید نکردند. اما با این وجود، به‌سختی می‌توان تصور کرد که یونایتد چگونه توانسته مطابق با الزامات PSR سرپا بماند.

در طول سه‌ساله‌ی ارزیابی مالی که تا پایان فصل گذشته ادامه داشت، منچستریونایتد مجموعاً ۳۱۲.۹ میلیون پوند زیان پیش از مالیات ثبت کرد. خبر خوب برای فصل جاری، این است که زیان ۱۴۹.۶ میلیون پوندی فصل ۲۲-۲۰۲۱ از محاسبات جاری حذف می‌شود. بنابراین تخمین زده می‌شود که باشگاه می‌تواند در حدود ۱۳۳ میلیون پوند در این فصل زیان دهد و همچنان با قوانین PSR لیگ برتر سازگار باشد.

رکورد جدید یونایتد

در فصل گذشته، درآمد منچستریونایتد به رکورد جدیدی رسید. آن‌ها با رقم ۶۶۱.۸ میلیون پوند، نسبت به سال قبل، ۱۳.۴ میلیون پوند یا معادل ۲% افزایش داشت. این رقم در نگاه اول خوب به نظر می‌رسد. اما درآمدزایی یونایتد دیگر مثل گذشته مورد تحسین نیست. بین سال‌های ۱۹۹۶ تا ۲۰۰۴، منچستریونایتد بیشترین درآمد را در فوتبال جهان داشت. در ۲۸ فصل پس از آغاز لیگ برتر از سال ۱۹۹۲ تا ۲۰۲۰، یونایتد پردرآمدترین باشگاه انگلیسی بود. به‌جز در دو سال ۲۰۰۹ و ۲۰۱۰ که تنها به دلیل فروش املاک آرسنال در زمین ورزشگاه قدیمی هایبوری، این رتبه را از دست داد.

از فصل ۲۱-۲۰۲۰ به بعد، منچسترسیتی جایگاه نخست را از یونایتد گرفت و فاصله‌ی درآمدی هم رشد چشم‌گیری داشت. در فصل قبل، درآمد سیتی ۵۳.۲ میلیون پوند بیشتر از یونایتد بود. این در حالی بود که یونایتد از درآمد لیگ قهرمانان نیز بهره‌مند بود. درآمد تجاری سیتی بیش از ۴۰ میلیون پوند بیشتر از یونایتد است. این موضوع به‌گونه‌است که تنها در سال ۲۰۱۹، یونایتد ۴۸ میلیون پوند از این نظر جلوتر بود.

درآمدهای تجاری سیتی خود جای بحث جداگانه‌ای دارد، اما رشد درآمد یونایتد در این بخش کند است. با وجود اینکه گزارش‌های فصل دوم مالی (Q2) رشد تجاری را نشان می‌دهد، عملکرد ضعیف تیم در زمین بالاخره تأثیر خودش را می‌گذارد. قرارداد تأمین لباس با شرکت آدیداس، نشان می‌دهد که اگر یونایتد از فصل ۲۶-۲۰۲۵ به بعد نتواند به لیگ قهرمانان راه یابد، پرداخت سالانه آدیداس ۱۰ میلیون پوند کاهش می‌یابد.

خارج‌شدن از باتلاق یا فرورفتن در مرداب؟

یونایتد پیش‌بینی می‌کند که درآمد فصل جاری آن‌ها بین ۶۵۰ تا ۶۷۰ میلیون پوند خواهد بود. موضوعی که در گزارش Q2 نیز تکرار شد، هرچند معلوم نیست دقیقاً به چه شکلی انجام شود. درآمدهای پخش بازی‌های این فصل قطعاً از رقم ۲۲۱.۷ میلیون پوند سال گذشته کمتر خواهد بود. تا پایان دسامبر، این رقم ۵۲.۹ میلیون پوند نسبت به سال گذشته کاهش داشت. درآمدهای حاصل از روز مسابقه و بخش تجاری کمی افزایش داشتند. اما اینکه بتوانند کاهش درآمد پخش را جبران کنند، هنوز در هاله‌ای از ابهام قرار دارد.

با این حال باشگاه به آینده امیدوار است. یکی از نکات مثبت گزارش فصل دوم، رشد درآمد تجاری حتی در فصلی ضعیف از نظر فوتبالی بود. یونایتد، قرارداد حامی پیراهن ۷۵ میلیون دلاری با شرکت Snapdragon در ماه اوت را عامل این رشد معرفی کرد. برخلاف قرارداد با آدیداس، در قرارداد با Snapdragon، جریمه‌ای برای عدم راه‌یابی به لیگ قهرمانان در نظر گرفته نشد.

صاحب جشن، در جشن حضور ندارد!

نکته‌ای که در جشن گرفتن این قرارداد نادیده گرفته شد، این است که اعضای کلیدی تیم اسپانسرینگ که این قرارداد را به سرانجام رساندند، از باشگاه جدا شدند. از جمله ویکتوریا تیمپسون، مدیر ارشد گروه‌ها و شراکت‌های منچستریونایتد. این تغییرات در بخش تجاری ادامه‌دار هم بود. فلورنس لافای، مدیر تجاری و جیمز هالروید، مدیر توسعه تجاری هم اخراج شدند.

درآمد پخش یونایتد این فصل ممکن بود حتی کمتر شود، اگر جذابیت همیشگی باشگاه نبود. هزینه‌های مربوط به پخش تلویزیونی بازی‌های لیگ برتر که بر اساس تعداد پخش زنده بازی‌ها بین باشگاه‌ها تقسیم می‌شود، حدود ۱۲.۵% از کل درآمد توزیعی لیگ را شامل می‌شود. این رقم در چرخه قراردادهای ۲۰۱۶ تا ۲۰۱۹، بین ۱۶ تا ۱۷% بود.

سهم بزرگ منچستریونایتد در پخش تلوزیونی

از آغاز این چرخه تا فصل ۲۴-۲۰۲۳ (به‌جز فصل آشفته کرونایی ۲۰-۲۰۱۹)، از ۲۶۶ بازی لیگ یونایتد، ۱۹۴ بازی به‌صورت زنده پخش شد. رقمی که تنها لیورپول با ۲۰۱ بازی از آن جلوتر است. در نتیجه، یونایتد دومین سهم بزرگ را از صندوق پخش تلویزیونی به دست آورد. همچنین درآمد آن‌ها از این جهت، به ۱۹۴.۴ میلیون پوند رسید. یعنی حدود یک میلیون پوند به‌ازای هر بازی زنده. همین صندوق باعث شده کف درآمدی یونایتد بالا بماند. حتی در شرایط کنونی پرآشوب، تا تاریخ ۲۸ آوریل، بازی‌های یونایتد ۲۶ بار به‌صورت زنده پخش شدند؛ که بیشترین تعداد بین تیم‌های دیگر لیگ است (مشترک با آرسنال و لیورپول).

اختلاف فاحش در کسب جوایز مالی به نسبت رقبا

درآمد یونایتد از دستاوردهای داخلی رشد چندانی به خود ندید. اما اختلاف واقعی در سطح بین‌المللی است. تا پایان فصل گذشته، منچستریونایتد در طول یک دهه از حضور در لیگ قهرمانان اروپا و لیگ اروپا، ۵۰۴ میلیون یورو درآمد کسب کرد. در مقابل، منچسترسیتی ۹۰۴ میلیون یورو به دست آورد و لیورپول و چلسی نیز، در رقابت‌های اروپایی درآمد بیشتری از یونایتد داشتند. در مجموع، ۱۰ باشگاه در این دوره بیش از یونایتد از مسابقات یوفا درآمد داشتند.

حتی اگر یونایتد این فصل قهرمان لیگ اروپا می‌شد، جایزه‌ی نقدی آن به ۴۰ میلیون پوند هم نمی‌رسید. با این حال، چنین قهرمانی یک سود مالی بزرگ در پی داشت که از مسیر جایگاه یونایتد در پریمیرلیگ قابل دستیابی نیست؛ یعنی بازگشت به لیگ قهرمانان. از منظر مالی، قهرمانی در لیگ اروپا باید اولویت اصلی یونایتد در این فصل باشد.

با اینکه رتکلیف با افزایش قیمت بلیت‌ها جنجال به پا کرد، اما از منظر مالی، تأثیر مثبت آن‌ها مشخص شد. تا پایان دسامبر، یونایتد از ۱۵ بازی خانگی خود در این فصل (۱۰ بازی لیگ برتر، ۳ بازی لیگ اروپا و ۲ بازی جام اتحادیه) حدود ۷۸.۵ میلیون پوند درآمد روز مسابقه داشت. ابن موضوع، نسبت به سال قبل، ۳.۵ میلیون پوند (۵ درصد) افزایش یافته است. درآمد هر بازی خانگی نیز بیشتر شد: از ۵ میلیون پوند در فصل قبل، به ۵.۲ میلیون پوند در این فصل رسید. آن هم در حالی که فصل قبل شامل بازی‌های لیگ قهرمانان هم بود. انتظار می‌رود این درآمد در فصل ۲۶-۲۰۲۵ حتی بیشتر شود، چرا که به گفته‌ی The Athletic، قیمت بلیت‌های فصلی یونایتد فصل آینده ۵ درصد دیگر افزایش خواهد یافت.

خرج‌های در سطح لیگ قهرمانان، واقعیت مجازی

یکی از مشکلات اصلی در اولدترافورد ساده است؛ کمبود نقدینگی. منچستریونایتد همیشه توانایی بالایی در تولید نقدینگی داشت. با اینکه هنوز هم جریان نقد عملیاتی قابل توجهی دارد (۱۲۱.۱ میلیون پوند در فصل گذشته)! اما خرج‌های سنگین برای نقل‌وانتقالات مشکل‌ساز شدند. جریان نقدی آزاد (FCF) یونایتد در سال‌های اخیر کاهش زیادی داشته است. FCF در اصل، پولی است که پس از پرداخت هزینه‌های سرمایه‌ای باقی می‌ماند؛ که در مورد یونایتد بیشتر شامل هزینه‌های خرید بازیکن می‌شود.

FCF یونایتد در فصل ۲۴-۲۰۲۳ با سقوطی ۹۰ میلیون پوندی وارد محدوده منفی شد. به‌جز دوران کرونا، این بدترین وضعیت مالی در اولدترافورد بود و دلیل اصلی سیاست‌های کاهش هزینه تحت مدیریت رتکلیف است. به زبان ساده، اگرچه یونایتد در عملیات روزمره درآمد زیادی دارد. اما هزینه‌های عظیم نقل‌وانتقالی از آن فراتر رفتند. در فصل گذشته، هزینه‌ی نقدی خالص یونایتد برای نقل‌وانتقالات ۱۵۳.۷ میلیون پوند بود و فقط در نیمه اول این فصل، این رقم به ۱۶۴.۳ میلیون پوند رسید.

با همه‌ی این‌ها، تا پایان دسامبر، یونایتد هنوز ۳۰۰.۱ میلیون پوند بابت نقل‌وانتقالات به دیگر باشگاه‌ها بدهکار بود. از این میان، ۱۶۷.۹ میلیون پوند باید تا پایان سال ۲۰۲۵ پرداخت شود. به‌جز چلسی (که جزئیات بدهی‌های نقل‌وانتقالی را منتشر نمی‌کند، اما بدهی‌های سنگینش مشخص است)، هیچ باشگاه دیگری در لیگ برتر به اندازه‌ی یونایتد در این زمینه بدهی ندارد.

بدهی‌ها، تقصیر مدیر قبلی است!

رتکلیف اخیراً درباره‌ی تأثیر این بدهی‌ها گفت: «این‌ها همه چیزهایی هستند که از گذشته به ما رسیدند، چه خوشمان بیاید چه نه، آن‌ها را به ارث برده‌ایم و باید حل‌شان کنیم.» این بدهی‌های جاری، که یونایتد راهی برای گریز از آن‌ها ندارد، مستقیماً با تصمیم باشگاه برای کاهش تعداد کارکنان در اولدترافورد مرتبط است.

با این‌حال، خرج‌های یونایتد در نقل‌وانتقالات پس از ورود مالک جدید کاهش نیافت. تابستان ۲۰۲۴، باشگاه ۲۱۹ میلیون پوند دیگر برای خرید بازیکن هزینه کرد و با اینکه خرج‌های ژانویه محدود به ۳۷.۷ میلیون پوند بود، این سومین فصل پیاپی است که یونایتد بیش از ۲۰۰ میلیون پوند برای خرید بازیکن هزینه می‌کند.

میزان هزینه‌ی نقل‌وانتقالات لزوماً معیار موفقیت نیست (دستمزدها معیار بهتری هستند). اما اینکه باشگاهی این همه خرج کند و همچنان اینقدر ضعیف عمل کند، نشان‌دهنده‌ی سال‌ها سوء‌مدیریت است. متأسفانه برای رتکلیف و INEOS، در سال اول مدیریت‌شان، نشانه‌ای از پایان این ولخرجی‌های بی‌ثمر دیده نمی‌شود.

عملکرد ضعیف بازیکنان به نسبت دستمزدشان

صحبت از دستمزدها که می‌شود، باید گفت حقوق پرداختی یونایتد در فصل گذشته باز هم افزایش یافت. هرچند رقم ۳۶۴.۷ میلیون پوندی آن پایین‌تر از رکورد ۳۸۴.۲ میلیون پوندی سال ۲۰۲۲ بود. اما این نکته زیاد جالب به نظر نمی‌رسد. چون تیم عملکردی به‌مراتب پایین‌تر از حد انتظار داشت و تنها در رده هشتم لیگ برتر قرارگرفت و در همان مرحله گروهی لیگ قهرمانان حذف شد. آن هم در حالی که یونایتد سومین دستمزد بالای لیگ را پرداخت می‌کرد. این دومین بار در سه فصل اخیر بود که یونایتد پنج رتبه پایین‌تر از جایگاه دستمزدی‌اش در جدول لیگ قرار گرفت.

فصلرتبه لیگرتبه دستمزدعملکرد نسبت به دستمزد
۲۰۱۳–۱۴۷۱۶-
۲۰۱۴–۱۵۴۲۲-
۲۰۱۵–۱۶۵۱۴-
۲۰۱۶–۱۷۶۲۴-
۲۰۱۷–۱۸۲۱۱-
۲۰۱۸–۱۹۶۱۵-
۲۰۱۹–۲۰۳۳۰
۲۰۲۰–۲۱۲۳۱
۲۰۲۱–۲۲۶۱۵-
۲۰۲۲–۲۳۳۴۱
۲۰۲۳–۲۴۸۳۵-

این جدول البته به نکته مهمی درباره هزینه‌های کارکنان غیر فوتبالی اشاره نمی‌کند. یونایتد یکی از بزرگ‌ترین کارفرماهای دنیای فوتبال است. در فصل گذشته، این باشگاه به‌طور میانگین ۸۱۱ نیروی تمام‌وقت غیر فوتبالی داشت که بیشترین در لیگ، با لیورپول در رده دوم (۷۸۲ نفر) قرار دارد.

عملکرد افتضاح و مدیریت غلط منچستریونایتد

تعداد کمی از باشگاه‌های انگلیسی، جزئیات تقسیم‌بندی دستمزد بازیکنان و سایر کارکنان را منتشر می‌کنند. اما گزارشی از یوفا در سال ۲۰۲۴ (که بعداً حذف شد) نشان می‌داد که در فصل ۲۰۲۲–۲۳، تنها ۳۳% از درآمد منچستریونایتد صرف پرداخت به بازیکنان شد. این موضوع بدین معناست که دستمزد سایر کارکنان حدوداً به ۱۱۵ میلیون پوند می‌رسید (رقمی حتی بیشتر از کل دستمزد باشگاه برنتفورد در آن فصل).

چه خوشایند باشد چه نه، دلیل تعدیل ۴۰۰ تا ۴۵۰ نیروی انسانی در یونایتد توسط رتکلیف همین است. عملکرد ضعیف این باشگاه در نقل‌وانتقالات طی سال‌های اخیر باعث شد تا باشگاه وارد بحران شود. از آن‌جا که امکان بازنگری در حقوق بازیکنان یا بدهی‌های مرتبط با خرید آن‌ها وجود ندارد، باشگاه سراغ هزینه‌هایی رفت که می‌تواند بلافاصله کاهش دهد (حتی اگر این تصمیم‌ها تلخ باشد).

سقوط تدریجی و دردناک شیاطین سرخ

نگاهی به سود حاصل از فروش بازیکنان در سال‌های اخیر نشان می‌دهد که یونایتد نه‌تنها نسبت به تیم‌های برتر لیگ برتر عملکرد ضعیفی داشته، بلکه حتی از سطح میانه جدول هم پایین‌تر است.

رم در یک شب ساخته نشد و منچستریونایتد نیز در یک شب از هم نپاشید. خرید اهرمی این باشگاه در حدود ۲۰ سال گذشته، بلافاصله ترازنامه مالی باشگاه را دگرگون کرد. اما سال‌ها مدیریت ضعیف طول کشید تا یونایتد به وضعیت تأسف‌بار کنونی برسد. تعدیل نیرو و افزایش قیمت بلیت‌ها تصمیم‌های نامحبوبی هستند. زمانیکه این‌ها با اتلاف منابع در بخش فوتبال همراه می‌شود، این احساس ایجاد می‌شود که دیگران باید تاوان اشتباهات مالکیت را بدهند. و درواقع نیز همین‌طور است. با وجود بدهی‌های سنگین، درآمدهای ثابت و نیاز به تأمین ۲ میلیارد پوند برای ساخت ورزشگاه جدید، اگر یونایتد خیلی زود در زمینه‌ی فوتبالی تغییری ایجاد نکند، تصمیم‌های سخت‌تری در راه خواهد بود. هشدار اخیر رتکلیف درباره این‌که باشگاه ممکن است «تا کریسمس ورشکسته شود»، اگرچه اغراق‌آمیز بود، اما خطر مالی در این باشگاه کاملاً حس می‌شود.

هیچ‌وقت قرار نبود این مشکلات به‌سرعت حل شوند و اگرچه جهت‌گیری جدیدی در باشگاه شکل گرفته؛ اما اوضاع ابتدایی بسیار پرتنش‌تر از آن چیزی بود که انتظار می‌رفت. هواداران و مدیران جدید به‌شدت به تغییر جریان امیدوارند و این تغییر هرچه زودتر رخ دهد، به سود باشگاه خواهد بود.

با باخت اخیر یونایتد، در فینال لیگ اروپا در برابر تاتنهام در سن‌مامس، تقریبا امید این تیم برای بودجه فصل آینده نیز به هاله‌ای از ابهام درآمد. هم‌چنین آن‌ها در لیگ، با قرارگیری در رتبه 16ام، تقریبا تمام امید خود برای درآمدزایی در این فصل و همچنین فصل آینده را از دست دادند.

استراسبورگ در مالکیت BlueCo؛ اعتراضات، مهره های قرضی چلسی و رویای روزنیور

امیر محمد کلانتری، فوتبال‌لب – شبی الهام‌بخش برای اکثر حاضران در ورزشگاه استاد-ده-لا-مینو بود. استراسبورگ با اعتماد به نفس، پس از عقب‌افتادن از لیل، حریفی که آن زمان به دنبال قرارگیری در هشت تیم برتر لیگ قهرمانان اروپا بود، بازی را برگرداند و پیروز شد. تمایلی به ترک سکوهای پرجنبوجوشی که در نیمه دوم، همزمان با بازگشت تیم به بازی، می‌لرزیدند، وجود نداشت.

مخالفت هواداران استراسبورگ با قرارگیری در سیستم مدیریت چند باشگاهی!

با ثبت یک نوار شکست ناپذیری از 9 فوریه تاکنون، صحبت‌های خوش‌بینانه درباره صعود به رقابت‌های اروپایی در جریان است.

مخالفت بخشی از هواداران با قرارگیری استراسبورگ در زیرمجموعه چندباشگاهی چلسی (BlueCo) همچنان موجب شکاف میان آن‌هاست. اما حبیب دیارا، کاپیتان 21 ساله استراسبورگ، در پایان بازی با میکروفون در مقابل هواداران پرشور تیم، بر ضرورت اتحاد و همبستگی تاکید کرد.

لیام روزنیور، سرمربی انگلیسی تیم، ترجیح داد بازی را از لب خط همراه با اعضای کادر فنی تماشا کند. او پس از بازی به خبرنگاران گفت: «می‌خواستم تصویر کلی بازی را ببینم. فضای ورزشگاه بی‌نظیر بود. ما به همبستگی همه اعضای این باشگاه نیاز داریم.»

تشکر اعضای تیم استراسبورگ از هواداران

حدود هفت یا هشت ماه از آغاز فعالیت لیام روزنیور در تیم جدیدش می‌گذرد. این مربی 40 ساله اهل لندن که برای اولین بار تصمیم گرفت در خارج از کشور کار کند، هنوز از انتخاب تابستانی خود پشیمان نیست. تیم جوان او، استراسبورگ، با روندی رو به رشد در لیگ 1 فرانسه، اکنون در رتبه چهارم جدول قرار دارد و با نزدیک‌شدن به پایان فصل، شتاب مثبتی را تجربه می‌کند.

روزنیور در گفت‌وگو با نشریه The Athletic، در دفتر کارش در محل تمرینات تیم، یک روز قبل از پیروزی مقابل لیل، می‌‌گوید: «من عاشق اینجا هستم. به عنوان یک مربی یا حتی یک انسان، نمی‌دانی رفتن به کشوری دیگر چگونه خواهد بود، اما همین بخشی از جذابیت این تصمیم بود. هر ثانیه‌اش را دوست دارم. این یک تجربه بی‌نظیر است. چون نه تنها مرا به مربی بهتر، بلکه به انسان بهتری تبدیل می‌کند.»

زندگی ساده و به دور از خانواده توسط مربی استراسبورگ

روزنیور به منطقه آلزاس در شرق کشور آمد و عمداً زندگی جدیدش را ساده و متمرکز باقی گذاشت. او خانه‌ای نزدیک به زمین تمرین استراسبورگ را انتخاب کرده و خلیفه سیسه، دستیار مربی و مترجم غیررسمی او که پیش‌تر هم‌تیمی‌اش در باشگاه انگلیسی ردینگ بود، همخانه‌اش است. اعضای قدیمی کادر فنی، جاستین واکر و بن وارنر، در خانه مجاور زندگی می‌کنند. فاصله تا محل تمرینات در سوپرما پارک، مجموعه‌ای ساده که در حومه آرام جنوب شهر به ورزشگاه لا-مینو متصل است، تنها پنج دقیقه پیاده‌روی است.

او ترجیح داد همسرش اریکا و فرزندانش را فعلاً به فرانسه نیاورد. در شش ماه گذشته، پنج بار در فواصل استراحت در بازه فیفادی به خانه خانوادگی‌اش در داربی (منطقه ای در میدلند انگلیس) سر زد. او این دوری از خانواده را به عنوان نقطه ضعفی شخصی در مربیگری خارج از کشور می‌پذیرد.

روزنیور در توصیف برنامه روزانه خود و کادرش می‌گوید: «ما ساعت هشت صبح کار را شروع می‌کنیم و گاهی تا هفت شب اینجا هستیم. به خانه می‌رویم، غذا می‌خوریم، فوتبال تماشا می‌کنیم و درباره فوتبال حرف می‌زنیم. می‌خوابیم، بیدار می‌شویم و دوباره همه چیز تکرار می‌شود. این روند بسیار فشرده است.»

اما آیا این سبک زندگی سالم است؟

او با خنده‌ای بلند پاسخ می‌دهد: «نه! اصلاً سالم نیست. خیلی از دوستان و خانواده نگرانند که من از پا دربیایم. اما من جوانم و در این سن باید سخت‌کوش باشم و غرق فوتبال شوم. برای رسیدن به جایگاهی که در فوتبال به دنبالش می‌باشم، باید عاشقش بود. من دارم رویایم را زندگی می‌کنم.»

روزنیور با حضور در استراسبورگ، طلسمی را شکست. او اولین مربی غیرفرانسوی این باشگاه در 20 سال اخیر و به همراه ویل استیل یکی از دو مربی انگلیسی است که از دهه 1950 تاکنون هدایت یک تیم در لیگ برتر فرانسه را برعهده گرفتند. این مربی که سابقه هدایت تیم های دربی کانتی و هال سیتی در دسته‌های دوم و سوم انگلیس را دارد، با امضای قراردادی سه ساله در ژوئیه گذشته، گامی بزرگ به سوی چالشی جدید برداشت.

حضور در استراسبورگ، تجربه ای متفاوت برای روزنیور

او می‌گوید: «این تجربه مرا بیشتر به چالش کشید. اینجا زبان متفاوت است، بنابراین بیشتر به زبان بدن و حالات چهره توجه می‌کنم. باید از راه های دیگری با بازیکنان ارتباط برقرار کنم؛ گفت‌وگوهای روزمره مثل: «امشب فیلم چی دیدی؟»، «حال والدینت چطوره؟» یا «همسرت خوبه؟». این موضوع فقط مربوط به بازیکنان نیست، بلکه شامل کارکنان باشگاه هم می‌شود. آن‌ها هم به همین اندازه برایم مهم‌اند.»

وی ادامه می‌دهد: «گاهی کار حوصله سر بری است. در جلسات، با احساسات بیشتری نظراتم را بیان می‌کنم. انتقال دقیق منظورمان انرژی بیشتری می‌طلبد.»

روزنیور در تمرینات استراسبورگ

هدایت تیمی در خارج از کشور ارزشش را داشت؟

اگر روزنیور تصمیم می‌گرفت در انگلیس بماند و منتظر فرصتی دیگر در فوتبال این کشور شود، احتمالاً زندگی ساده‌تری داشت. پس از اخراج او از هال سیتی دو روز پس از پایان فصل گذشته (نتیجه باخت تیمش در آستانه صعود به پلی آف دسته بالاتر)، مذاکره‌ای با ساندرلند، تیمی از لیگ دسته دوم انگلیس، انجام شد.

روزنیور می‌گوید: «نمی‌دانم چطور برخی مربیان نامزد بهترین مربی سال می‌شوند و یک ماه بعد اخراج می‌شوند، اما این ذات فوتبال است. من هیچ چیز از عملکردم در آنجا را تغییر نمی‌دهم.»

او مسیری که به لیگ 1 فرانسه ختم شد را نیز تغییر نمی‌دهد. روزنیور در مواجهه با مربیانی مانند لوئیس انریکه و روبرتو دی‌زربی، تجربه اندوزی کرده و یک هفته قبل از مصاحبه با این نشریه، در بازی مقابل مارسی در جنوب فرانسه به تساوی 1-1 دست یافت.

وی می‌افزاید: «این لیگ از نظر تاکتیکی بسیار قوی است. نمی‌توانم برای دیگر مربیان انگلیسی توضیح دهم که چرا به خارج نمی‌آیند، اما مطمئنم این تجربه من را به مربی بهتر تبدیل می‌کند. گراهام پاتر به خارج رفت و در اوسترشوندز کار شگفت انگیزی کرد. او جایگاه خود را ساخت و من برای این موضوع احترام زیادی قائلم. وقتی در برایتون بودم (آخرین تیم روزنیور به عنوان بازیکن قبل از بازنشستگی در 2018 و مربیگری تیم زیر 23 سال)، با او آشنا شدم. فکر می‌کنم فقط دو ماه باهم کار کردیم، اما او مربی خوبی است. از کسب تجربه خارجی نترسید. من هم نمی‌ترسم.»

روزنیور همواره تصویر بزرگتری از آینده حرفه ای خود در ذهن دارد. او مدرک پرو لیسانس یوفا را هنگام بازی در برایتون کسب کرد و هرگز جاه طلبی‌اش برای هدایت تیم‌ها در بالاترین سطوح را پنهان نکرده است.

هدف نهایی او کجاست؟

روزنیور ادامه می‌دهد: «اوج! می‌خواهم تیم ملی کشورم را مربیگری کنم. می‌خواهم در سطح برتر لیگ قهرمانان اروپا کار کنم. وقتی این را می‌گویم، غرور نیست؛ این هدفی است که به سوی آن حرکت می‌کنم. می‌خواهم بازیکنان جوانم اینجا نیز به سطوح بالا فکر کنند. اگر می‌خواهم به آن برسم، باید خودم هم آن استانداردها را به آن‌ها ارائه دهم.»

او در پایان می‌گوید: «هرچه بیشتر در این حرفه کار می‌کنم، بیشتر باور دارم که می‌توانم به هدفم برسم.»

روزنیور از بازیکنان استراسبورگ می‌پرسد: «اگر لیل پاس به عقب بدهد، چه واکنشی نشان می‌دهند؟» در شلوغی و هیاهوی تمرین روز جمعه، فرصتی برای پاسخ دادن به بازیکنان نمی‌دهد و خودش جواب می‌دهد: «حریف فشار می‌آورد!»

تمرینات تیم استراسبورگ

نیم ساعت به تمرینات اختصاصی با توپ و بدون توپ اختصاص می‌یابد، آن هم برای آمادگی مقابل حریفی که تنها دو روز قبلش در لیگ قهرمانان اروپا، لیورپول را در آنفیلد به زحمت انداخت. روزنیور در دایره مرکزی زمین می‌ایستد و تمام تمرین را هدایت می‌کند. او شکل بازی را مشخص کرده و زمان حمله را اعلام می‌کند: «صبر کنید… صبر کنید… مجبورش کنید به عقب برگردد!»

با اینکه اکثر بازیکنان جوان تیم فرانسوی زبان هستند، به روزنیور توصیه شد به انگلیسی مربیگری کند.

او که هفته‌ای یک بار در کلاس 90 دقیقه‌ای زبان فرانسه شرکت می‌کند، می‌گوید: «خلیفه همه چیز را ترجمه می‌کند، اما بخشی از دلیل مربیگری به انگلیسی این است که خود باشگاه هم مرا به این کار تشویق کرده. آن‌ها می‌خواهند بازیکنان انگلیسی یاد بگیرند، چون نمی‌دانیم در آینده به کجا خواهند رسید. انگلیسی زبانی است که همه تا حدی بلدند، به همین خاطر بازیکنان ما هم در کلاس های انگلیسی شرکت می‌کنند.»

روزنیور و دستیارش در استراسبورگ

روزنیور: «باشگاه این کلاس‌ها را برای بازیکنان تنظیم کرده. اجباری در کار نیست. همه چیز بر پایه اعتماد است. من قانون‌های زیادی ندارم. همه چیز به احترام متقابل برمی‌گردد. اولین حرفم به بازیکنان این بود که مسؤولیت موفقیت بر عهده خودشان است. اگر به گروهی جوان چنین اختیاری بدهی، آن‌ها هم تمام وجودشان را برایت می‌گذارند.»

استراسبورگ، تیمی یک‌دست جوان و با انگیزه

جوان؛ توصیفی ساده است. هیچ تیمی در پنج لیگ معتبر اروپایی در این فصل تیمی با میانگین سنی پایین‌تر از استراسبورگ به میدان نبرده است. در پیروزی شنبه مقابل لیل، هیچ بازیکن بالای 22 سال در ترکیب آغازین حضور نداشت. دروازه‌بان قرضی از چلسی، پتروویچ، با 25 سال سن، مسن‌ترین بازیکن تیم بود.

روزنیور از دیدن رشد بازیکنان جوان لذت می‌برد. او علاوه بر تجربه مربیگری تیم‌های پایه در برایتون، در دربی کانتی و هال سیتی نیز به راه دادن جوانان به تیم اول شهرت یافت. لیام دلاپ، جیدن فیلوژن و جیکوب گریوس همگی زیر نظر او در هال سیتی بازی کردند و تابستان گذشته با انتقال‌های گران قیمت به لیگ برتر انگلیس رفتند.

این بخشی از دلایل انتخاب روزنیور برای هدایت استراسبورگ بود. مدیران ورزشی چلسی، پل وینستنلی و لورنس استوارت، هر دو پیشتر با او همکاری داشتند (وینستنلی در برایتون و استوارت در دوران حضورش به عنوان بازیکن در هال سیتی) و در برنامه‌هایشان برای استراسبورگ همسو بودند. روزنیور می‌گوید: «وقتی در مسیر فوتبالی خود با آدم‌های خوبی آشنا می‌شوی، ارتباطت را حفظ می‌کنی. آن‌ها به من گفتند مشتاقانه منتظر آمدنم به استراسبورگ هستند. قبول کردن این پیشنهاد اصلاً سخت نبود.»

اما هدایت استراسبورگ همیشه آسان نبود. پاتریک ویرا، بازیکن افسانه‌ای آرسنال و مربی سابق کریستال پالاس، که پیش از روزنیور هدایت تیم را برعهده داشت، فصل گذشته با چالش‌های زیادی رو‌به‌رو شد و تیم در آستانه سقوط به لیگ 2 قرار گرفت، اما نهایتاً با رتبه سیزدهم در میان 18 تیم نجات یافت.

مخالفت هواداران با قرارگیری استراسبورگ در زیرمجموعه چند باشگاهی چلسی

مخالفت‌ها با مالکیت BlueCo حتی پس از 18 ماه هنوز ادامه دارد. بنر «BlueCo Out» پشت یکی از دروازه‌های ورزشگاه به چشم می‌خورد و هواداران پرشور استراسبورگ در 15 دقیقه ابتدایی بازی مقابل لیل، با سکوت اعتراض آمیز خود موضع‌شان را نشان دادند.

استراسبورگ هنوز باشگاهی با تناقض‌های عمیق است. سرمایه‌گذاری BlueCo بلند پروازی‌هایی مانند صعود به اروپا را جایگزین مبارزه برای بقا در لیگ 1 کرده، اما بسیاری از هواداران نمی‌توانند پذیرای نقش این باشگاه به عنوان چرخ‌دنده ماشین چلسی باشند!

بنر دیگری با شعار «مالکیت چندگانه غیر قابل قبول» (Non à la multipropriété) پیش از نمایش هماهنگ حمایت هواداران (با پرچم ها و آتش بازی) در دقیقه 15 به اهتزاز درآمد. استراسبورگ تا آن زمان با گل دقیقه 8 اسامه سحراوی، 1-0 عقب بود.

هواداران پر شور استراسبورگ

سخنرانی کاپیتان دیارا پس از پایان بازی، درخواستی برای حمایت کامل از تیم بود. موضعی که مارک کلر، بازیکن سابق تیم ملی فرانسه و رئیس کنسرسیوم مالک پیشین باشگاه، نیز آن را تکرار کرد. کلر روز دوشنبه در بیانیه‌ای اعلام کرد که فروش باشگاه به BlueCo به استراسبورگ اجازه داد گامی به جلو بردارد و بازیکنان سزاوار حمایت بی قید و شرط هواداران هستند.

مالکان BlueCo به ندرت در ورزشگاه لا-مینو ظاهر میشوند، اما بهداد اقبالی، مدیر شریک شرکت «کلیرلیک کپتال»، در بازی مقابل مارسی حضور داشت.

حمایت سرمربی از مدیریت BlueCo

روزنیور می‌گوید: «آن‌ها (BlueCo) اشتیاق زیادی دارند. مدام تلاش می‌کنند به پیشرفت ما کمک کنند. اعضایی از کادر ما به زمین تمرین چلسی رفتند تا از تجربیات‌شان بیاموزند، و من نیز به طور مداوم با پل، لورنس و سَم جول، مدیر جذب جهانی چلسی، در تماس می‌باشم. BlueCo همانقدر که به چلسی متعهد است، برای استراسبورگ نیز سرمایه‌گذاری و اشتیاق دارد. این برای من عالی است. ما اینجا هستیم تا در بلندمدت کارهای بزرگی انجام دهیم.»

برخی این دیدگاه را می‌پذیرند، و برخی نه، شاید هرگز نپذیرند. استراسبورگ پیشتر طعم تلخ ورشکستگی در سال 2011 و سقوط به لیگ های آماتور فرانسه را چشید.

روزنیور اضافه می‌کند: «برای درک این شرایط باید تاریخچه استراسبورگ را فهمید. قبل از مارک کلر، باشگاه در لیگ پنجم بود، چون سرمایه‌گذاران خارجی مدیریت ضعیفی داشتند. همین حالا هم به خاطر آن تجربه، بی‌اعتمادی نسبت به هر سرمایه‌گذار خارجی جدید وجود دارد.»

اعتراض هواداران استراسبورگ نسبت به مدیریت BlueCo

بازیکنان چلسی، یکی از فرمول های موفقیت استراسبورگ

واقعیت این است که مالکیت BlueCo کیفیت ترکیب استراسبورگ را ارتقا داده است. پتروویچ فصل گذشته برای مدتی در چلسی و پریمیرلیگ بازی می‌کرد. و آندره سانتوس، مهاجم 11 میلیون پوندی خریداری شده در 2023 نوجوانی است که برای سطوح بالای فوتبال نشانه گذاری شده. یکی از آن‌ها در دقایق پایانی شنبه شب با یک مهار خیره کننده برتری استراسبورگ را حفظ کرد، و دیگری با یک ضربه والی بینظیر بازی را به تساوی کشاند. بازیکنان قرضی چلسی، کلید احیای تیم و تلاش برای صعود به اروپا هستند.

روزنیور که پس از عملکرد قهرمانانه پتروویچ، او را در سطح جهانی می‌نامد، در تعریف از سانتوس، هافبک مستعد اما سخت‌کوش، می‌گوید: «آندره آینده‌ای درخشان خواهد داشت. فراموش می‌کنید بعضی از آن‌ها چقدر جوانند. آندره مثل یک بازیکن 32 ساله بازی می‌کند. من به او «دونگا» (کاپیتان قهرمان جام جهانی 1994 برزیل) می‌گویم: او برزیلی است اما سبک بازی‌اش متفاوت است. هوش بالایی دارد و آمارش در گلزنی و پیروزی در دوئل‌ها فوق العاده است. آینده‌اش بی‌نظیر خواهد بود.»

چلسی دلایل بیشتری برای پیگیری اخبار استراسبورگ در نیم فصل دوم دارد، پس از توافق برای جذب مامادو سار، مدافع 19 ساله، به استمفورد بریج، روزنیور می‌گوید: «خلق و خو، آمادگی بدنی، توانایی کنترل توپ… او تمام ویژگی‌های یک مدافع مرکزی سطح جهانی را دارد.»

پیروزی 2-1 شنبه شب با دو گل سانتوس و امانوئل امقا در چهار دقیقه، تأیید دیگری بر پیشرفت استراسبورگ بود. این پنجاه و دومین بازی پیاپی لیگ 1 بود که ورزشگاه لا-مینو با ظرفیت کامل (در حال حاضر حدود 20000 نفر) به فروش رسید. پس از تکمیل پروژه 135 میلیون پوندی سکوی جدید در تابستان آینده، ظرفیت به 34000 نفر افزایش می یابد.

رویای صعود به رقابت های اروپایی و مشکل مالکیت مشترک!

روزنیور می‌گوید: «دوست دارم به اروپا صعود کنم و در آن سطح مربیگری کنم. رتبه هفتم می‌تواند ما را به لیگ کنفرانس برساند، که هدفی واقع‌بینانه است، اما تواضع را فراموش نمی‌کنیم.»

صعود به اروپا ممکن است چالش‌هایی ایجاد کند اگر استراسبورگ و چلسی، به طور غیرمنتظره‌ای، در یک رقابت اروپایی قرار گیرند. یوفا قوانینی برای ممنوعیت حضور باشگاه‌های تحت مالکیت مشترک در یک تورنمنت دارد، اما همانطور که اینئوس با نیس و منچستریونایتد نشان داده، راه‌های فراری وجود دارد.

فعلاً این نگرانی‌ها ارجحیت ندارند. استراسبورگ به آینده امیدوار است و روزنیور هم دلتنگی خانه را ندارد.

تحلیل جامع چالش‌های مالی منچسترسیتی و تأثیر آن بر آینده لیگ برتر

وام های مالی منچسترسیتی
Premier League profit and sustainability regulations explained: What  restrictions are there on clubs spending what they want? | Football News |  Sky Sports مالی

وام‌های مالکان: از توسعه استادیوم تا ابزار دور زدن قوانین

علیرضا خلیلی، فوتبال‌لب – بر اساس آخرین گزارش‌های مالی، شش باشگاه لیگ برتر بیش از ۱۰۰ میلیون پوند به مالکان یا شرکت‌های وابسته بدهی دارند. این وام‌ها به‌طور عمده برای ساخت یا نوسازی استادیوم‌ها استفاده شده‌اند، اما همیشه اینگونه نیست:

تعدادباشگاهمبلغ وام (میلیون پوند)هدف اصلی
1اورتون۴۵۰.۸تبدیل به سهام پس از فروش
2آرسنال۳۲۴.۱بازپرداخت بدهی‌های دوران پاندمی
3برایتون۲۹۹.۷توسعه زیرساخت و تیم‌سازی
4چلسی۱۴۶.۱نامشخص

نمونه‌های کلیدی:

برایتون:

  • مالک تونی بلوم تا ژوئن ۲۰۲۲، ۴۰۶.۴ میلیون پوند به باشگاه وام داده بود.
  • علی‌رغم ساخت استادیوم ۱۰۱ میلیون پوندی در ۲۰۱۱، ۱۰۶.۷ میلیون پوند از این بدهی در دو فصل اخیر بازپرداخت شده است.
  • این بازپرداخت اگرچه بر رعایت PSR تأثیری نداشت، اما جریان نقدی باشگاه را تحت فشار قرار داد.

آرسنال:

  • تا ۲۰۲۰، تمام بدهی‌های آرسنال خارجی و ناشی از ساخت استادیوم امارات بود.
  • در دوران پاندمی، مالکان با بازپرداخت زودهنگام ۲۰۲ میلیون پوندی بدهی‌ها (و هزینه ۳۲.۲ میلیون پوندی) به نجات مالی باشگاه آمدند.

مدل‌های مالی متفاوت: از سهام تا وام خارجی

FILE PHOTO: Soccer Football – Premier League – Manchester City v Tottenham Hotspur – Etihad Stadium, Manchester, Britain – February 13, 2021 General view of a corner flag before the match Pool via REUTERS/Rui Vieira

۱. منچسترسیتی و نیوکاسل:

  • بدون بدهی به مالکان، تأمین مالی از طریق سهام و سرمایه‌گذاری مستقیم.
  • مزیت: اجتناب از فشار بدهی و بهره.
  • چالش: وابستگی به جیب عمیق مالکان.

۲. تاتنهام هاتسپر:

  • نمونه بارز اتکا به وام خارجی: ۸۵۱.۴ میلیون پوند بدهی برای ساخت استادیوم.
  • سالانه ۲۹.۷ میلیون پوند صرف سود این وام‌ها می‌شود.

۳. چلسی و اورتون:

استفاده از وام‌های بدون بهره برای پوشش کسری بودجه یا تبدیل به سهام.

آیا وام‌های مالکان «مزیت رقابتی» ایجاد می‌کنند؟

موافقان:

  • وام‌های بدون بهره یا کم‌بهره، میلیون‌ها پوند صرفه‌جویی در هزینه‌های مالی ایجاد می‌کند.
  • مثال: اگر وام ۴۵۰ میلیون پوندی اورتون با نرخ بازار محاسبه می‌شد، فشار مالی باشگاه را فلج می‌کرد.

مخالفان:

  • این وام‌ها لزوماً رایگان نیستند. بازپرداخت آن‌ها می‌تواند جریان نقدی را مختل کند (نمونه: برایتون).
  • برخی باشگاه‌ها مانند آرسنال، تنها در شرایط بحرانی (مثل پاندمی) به مالکان متکی شده‌اند.

پارادوکس منچسترسیتی:

  • این باشگاه در فاصله ۲۰۰۸ تا ۲۰۱۳ حدود ۹۸۴.۸ میلیون پوند از مالکان دریافت کرد (عمدتاً از طریق سهام).
  • اگر قوانین PSR آن زمان وجود داشت، منچسترسیتی با «تخلف بزرگ» مواجه می‌شد.

پیوند چالش‌های حقوقی با آینده لیگ برتر

Man City given fresh verdict on 115 FFP charges as Arsenal, Chelsea and  Tottenham await decision - football.london

دو جبهه نبرد:

۱. چالش APT (معاملات اشخاص وابسته):

  • منچسترسیتی خواهان بررسی وام‌های بدون بهره، مشابه قراردادهای اسپانسری وابسته است.
  • پیروزی احتمالی سیتی می‌تواند قوانین لیگ برتر را تضعیف و به رقبایی مانند آرسنال و برایتون آسیب بزند.

۲. پرونده ۱۳۰ اتهام اصلی:

  • این چالش‌ها رسماً به پرونده اصلی مرتبط نیستند، اما هر شکست لیگ برتر در دادگاه، موضع سیتی را در پرونده بزرگ‌تر تقویت می‌کند.
    سناریوهای محتمل:
  • اگر لیگ برتر بازنده شود:
  • قوانین مالی به دهه ۲۰۰۰ بازمی‌گردند؛ عصر سلطه باشگاه‌های با مالکان ثروتمند.
  • اگر لیگ برتر پیروز شود:
  • نظارت بر کلیه معاملات مالی تشدید می‌شود؛ محدودیت‌های سخت‌تر برای همه باشگاه‌ها.

آزمونی برای تعادل قدرت

این مناقشه تنها درباره پول نیست؛ بلکه نبردی برای تعریف عدالت در لیگ برتر است. آیا لیگ برتر می‌تواند قوانینی ایجاد کند که هم از باشگاه‌های کوچک محافظت کند و هم جذابیت سرمایه‌گذاری را حفظ نماید؟ پاسخ این پرسش آینده فوتبال انگلستان را شکل خواهد داد.

منابع:

  • سام لی (خبرنگار ورزشی)
  • کریس ودراسپون (تحلیلگر مالی)
  • صورت‌های مالی باشگاه‌های لیگ برتر

وضعیت مالی باشگاه‌های لیگ برتر: تمرکز بر وام‌های وابسته به مالکان

مدیریت مالی و بدهی باشگاه‌ها

نقشه مالی لیگ برتر: کدام باشگاه‌ها بیشترین بدهی به مالکان را دارند؟

علیرضا خلیلی – بر اساس آخرین گزارش‌های مالی منتشرشده از سوی باشگاه‌ها تا پایان فصل ۲۴-۲۰۲۳، شش باشگاه لیگ برتر بیش از ۱۰۰ میلیون پوند به مالکان یا شرکت‌های وابسته به آنان بدهی داشته‌اند، در حالی که هشت باشگاه چنین بدهی‌ای را گزارش نکرده‌اند.

بدهی باشگاه‌های لیگ برتری پریمیرلیگ

جدول رتبه‌بندی بدهی باشگاه‌ها به مالکان (بر حسب میلیون پوند)

رتبهنام باشگاهمبلغ بدهیتوضیحات
1اورتون۴۵۰.۸وام بدون بهره از بلواسکی کپیتال
2آرسنال۳۲۴.۱
3برایتون۲۹۹.۷
4لیورپول۱۹۸.۷
5چلسی (آمار ۲۰۲۳-۲۰۲۲)۱۴۶.۱
6فولهام۱۲۴.۹
7بورنموث۸۹.۸
8برنتفورد۶۱.۶
9شفیلد یونایتد (۲۰۲۳-۲۰۲۲)۲۸.۸
10کریستال پالاس۱۲.۱
11استون ویلا (۲۰۲۳-۲۰۲۲)۱۰.۳
12ولورهمپتون۲.۸

باشگاه‌های بدون بدهی به مالکان

  • منچستریونایتد
  • منچسترسیتی
  • وستهام یونایتد
  • نیوکاسل یونایتد
  • ناتینگهام فارست
  • تاتنهام هاتسپر
  • لوتون تاون
  • برنلی (آمار ۲۰۲۳-۲۰۲۲)

تحلیل داده‌ها: چرا برخی باشگاه‌ها به وام‌های مالکانی متکی‌اند؟

۱. اورتون: بحران مالی و تبدیل بدهی به سهام

  • بدهی ۴۵۰ میلیون پوندی اورتون به فرهاد مشیری، پیش از فروش باشگاه به گروه فریدکین، به طور کامل به سهام تبدیل شد. این اقدام از فشار مستقیم بدهی کاست، اما ابهامات درباره تأثیر آن بر محاسبات PSR باقی است.

۲. آرسنال و برایتون: استراتژی توسعه با سرمایه مالکان

Brighton vs Arsenal highlights: Joao Pedro equaliser dents Mikel Arteta's title hopes - football.london باشگاه‌ها آرسنال و برایتون
  • وام‌های کلان به مالکان نشان می‌دهد این باشگاه‌ها ترجیح می‌دهند به جای جذب سرمایه خارجی، از منابع درون‌گروهی برای توسعه استادیوم یا تقویت تیم استفاده کنند.

۳. منچسترسیتی و یونایتد: مدل مالی متفاوت

Is Manchester red or blue? Official results ahead of Manchester United vs  Man City FA Cup final - Manchester Evening Newsبدهی باشگاه‌ها مدیریت مالی
  • عدم گزارش بدهی به مالکان در این باشگاه‌ها نشان‌دهنده اتکا به درآمدهای تجاری (اسپانسرشیپ، رسانه‌ها) یا سرمایه‌گذاری مستقیم سهامداران بدون سازوکار وام است.

نکات کلیدی از گزارش مالی

  • وام‌های بدون بهره لزوماً بی‌ریسک نیستند:
    اگرچه برخی وام‌ها (مانند اورتون) بدون بهره هستند، اما تبدیل آن‌ها به سهام می‌تواند مالکیت باشگاه را متمرکزتر کند و تصمیم‌گیری استراتژیک را تحت تأثیر قرار دهد.
  • تأثیر بر قوانین سود و پایداری (PSR):
    لیگ برتر هنوز سازوکار شفافی برای محاسبه سود بالقوه این وام‌ها (در صورت اعمال نرخ بهره بازار) در محاسبات PSR ندارد. این شکاف قانونی به باشگاه‌های دارای بدهی کلان اجازه می‌دهد از صرفه‌جویی میلیونی در هزینه‌های مالی بهره‌مند شوند.

تغییرات پس از گزارش:

طبق یادداشت پایانی، برخی باشگاه‌ها (مانند چلسی و برنلی) بخشی از بدهی‌های خود را پس از تاریخ گزارش تسویه یا حذف کرده‌اند.

فلسفه ردبول و جنجال خرید باشگاه لیدز یونایتد

ردبول

مقدمه

مهران قهرمانی-فوتبال لب، در سال‌های اخیر، مدل مالکیت چند باشگاهی در فوتبال به سرعت در حال گسترش است. برخلاف گذشته که باشگاه‌ها عمدتاً توسط یک فرد ثروتمند یا کنسرسیوم محلی اداره می‌شدند، اکنون مدل‌هایی مانند مدل ردبول به عنوان الگوی موفقیت در فوتبال مدرن مطرح شده‌اند. ردبول که در ابتدا به عنوان یک برند نوشیدنی انرژی‌زا شناخته می‌شد، در دهه گذشته به یکی از بزرگترین سرمایه‌گذاران در فوتبال جهان تبدیل شده است. این مقاله به بررسی فلسفه، استراتژی‌ها و چالش‌های ردبول در مدیریت چند باشگاهی این تیم و در ادامه به بررسی جنجال های خرید لیدز یونایتد و ورود به فوتبال انگلیس خواهد پرداخت.

نوشیدنی انرژی زا محبوب ردبول

فلسفه ردبول در فوتبال

ردبول GmbH در سال ۱۹۸۷ تأسیس شد و با گذشت چند دهه، فعالیت‌های خود را به دنیای ورزش گسترش داد. این برند اتریشی با خرید باشگاه آستریا سالزبورگ در سال ۲۰۰۵، ورود خود به دنیای فوتبال را آغاز کرد. پس از تغییر نام باشگاه به اف‌سی ردبول سالزبورگ، این شرکت شروع به گسترش در رشته‌های دیگر ورزشی مانند فرمول ۱، نسکار و گلف کرد. این اقدامات نشان‌دهنده تمایل ردبول به ایجاد شبکه‌ای جهانی از باشگاه‌های ورزشی است.

مدل چند باشگاهی ردبول

مدل ردبول مبتنی بر ایجاد شبکه‌ای از باشگاه‌ها است که به طور منسجم با یکدیگر مرتبط هستند. هر باشگاه در لیگ داخلی خود رقابت می‌کند اما همچنان تحت هدایت یک استراتژی مرکزی قرار دارد. باشگاه‌هایی مانند نیویورک ردبولز و ردبول براگانتینو به عنوان تیم‌های تغذیه‌کننده عمل می‌کنند، در حالی که آربی لایپزیگ به عنوان مرکز اصلی شبکه و مقصد نهایی استعدادهای جوان است. این مدل به ردبول امکان می‌دهد که نه تنها در سطح داخلی بلکه در عرصه بین‌المللی نیز حضور قدرتمندی داشته باشد.

ورود ردبول به فوتبال انگلستان: تجربه لیدز یونایتد

یکی از بحث‌برانگیزترین ورودهای ردبول به فوتبال، خرید سهام اقلیتی باشگاه لیدز یونایتد است. ورود ردبول به فوتبال انگلستان با واکنش‌های مختلفی در میان هواداران همراه شد. بسیاری از هواداران لیدز نگران تغییر هویت باشگاه خود بودند، به‌خصوص با توجه به اینکه ردبول به عنوان اسپانسر اصلی پیراهن فصل آینده معرفی شده است. رنگ قرمز، که مشخصه برند ردبول است، در میان هواداران لیدز چندان محبوب نیست؛ چرا که این رنگ به رقیب سنتی آن‌ها یعنی منچستر یونایتد مرتبط است.

ردبول و لیدز یونایتد

واکنش هواداران و مدیریت لیدز

نگرانی هواداران لیدز تنها به رنگ پیراهن محدود نمی‌شود. آن‌ها نگران تغییرات اساسی در هویت باشگاه هستند. انجمن هواداران لیدز یونایتد به صراحت اعلام کرده است که هرگونه تغییر در نام، لوگو یا ویژگی‌های هویتی باشگاه با مقاومت شدید مواجه خواهد شد. پراگ ماراته، رئیس باشگاه لیدز، تأکید کرده است که این باشگاه همیشه لیدز یونایتد باقی خواهد ماند و هیچ نماینده‌ای از ردبول در هیئت مدیره حضور نخواهد داشت.

تجربیات قبلی ردبول در تغییر هویت باشگاه‌ها

ردبول فعالیت فوتبالی خود را با تغییرات بنیادین در هویت باشگاه‌ها آغاز کرد. برای مثال، باشگاه آستریا سالزبورگ پس از تغییر نام به ردبول سالزبورگ با تغییر رنگ پیراهن و لوگو مواجه شد. این تغییرات باعث خشم بسیاری از هواداران شد و حتی برخی از آن‌ها باشگاه جدیدی با نام آستریا سالزبورگ تأسیس کردند. این تجارب نشان می‌دهد که ردبول در حفظ برند خود مصر است. حتی اگر به قیمت از دست دادن بخش‌هایی از پایگاه هواداران باشد.

مدیریت و استراتژی حرفه‌ای ردبول

یکی از ویژگی‌های بارز ردبول، سرمایه‌گذاری هوشمندانه در کشف استعدادهای جوان است. این شرکت با بهره‌گیری از مدیریت متمرکز و استخدام مدیران ورزشی مانند رالف رانگنیک، ساختار موفقی را پایه‌گذاری کرده است. این مدل نه تنها به پیشرفت باشگاه‌های تحت مالکیت ردبول منجر شده بلکه این تیم‌ها را به مراکز پرورش بازیکنان جوانی چون ارلینگ هالند و ساديو مانه تبدیل کرده است.

هالند در تیم سالزبورگ زیر نظر ردبول

فرصت‌ها و چالش‌های لیدز یونایتد

ورود ردبول به لیدز یونایتد، برخلاف پروژه‌های دیگر این برند، به‌صورت خرید سهام اقلیتی انجام شده است. این نشان‌دهنده تغییری در استراتژی ردبول پس از درگذشت دیترش ماتشیتز است. در حالی که این همکاری می‌تواند منابع مالی و مدیریت حرفه‌ای را برای لیدز به همراه داشته باشد، چالش‌های فرهنگی و مقاومت هواداران نیز باید به‌دقت مدیریت شود.

آینده همکاری ردبول و لیدز

اگرچه ورود ردبول به لیدز همچنان با ابهامات زیادی همراه است، اما این اقدام می‌تواند نقطه آغازی برای حضور گسترده‌تر ردبول در فوتبال انگلستان باشد. با توجه به موفقیت‌های قبلی ردبول در دیگر باشگاه‌ها، انتظار می‌رود که در صورت حفظ هویت اصلی باشگاه، این همکاری برای هر دو طرف مفید باشد.

ردبول و لیدزیونایتد

جمع‌بندی

مدل ردبول به عنوان یکی از موفق‌ترین مدل‌های چند باشگاهی، همواره با چالش‌های اجتماعی و فرهنگی مواجه بوده است. ورود به فوتبال انگلستان از طریق لیدز یونایتد، آزمایشی جدید برای این برند است. اگرچه مخالفت‌هایی وجود دارد، اما موفقیت در این پروژه می‌تواند جایگاه ردبول در فوتبال انگلستان را تثبیت کند.

اگر به تحلیل دقیق‌تر فلسفه ردبول، باشگاه های فوتبالی و غیرفوتبالی تحت نظارت ردبول و جزئیات جنجال‌های پیرامون این برند و باشگاه لیدز علاقه‌مندید، نسخه کامل این مقاله در قالب گفت و گو در پادکست گریفین منتشر خواهد شد.

درس‌هایی که پریمیرلیگ می‌تواند از جلسات مالکان NFL بیاموزد

NFL در فلوریدا

یوسف جوانشیر، فوتبال‌لب – در پالم بیچ، فلوریدا با غلتیدن ابرهای طوفانی بر فراز حیاط هتل «بریکرز»، جمعیت حاضر در مراسم پذیرایی نشست سالانه لیگ ملی فوتبال آمریکا (NFL) دوشنبه شب به داخل هتل نقل مکان کردند. تا جشن را در راهروها و سالن‌های این مجموعه لوکس تاریخی ادامه دهند.

مالکان تیم‌های NFL، مربیان، مدیران کل و راجر گودل، کمیسر لیگ، در حالی که نوشیدنی و غذاهای متنوعی مانند استیک، سالاد، پاستا و پوک‌بول (غذای هاوایی) میل می‌کردند، با یکدیگر گفتگو می‌کردند. اما ویژگی خاص این مراسم، حضور گروه دیگری بود که به مهمانی دعوت شدند: اعضای رسانه‌هایی که به طور منظم NFL را پوشش می‌دهند.

این مراسم کاملاً غیررسمی بود و همین باعث شد گفتگوها صمیمانه و بدون حاشیه پیش برود. خبرنگاران در کنار تصمیم‌گیران لیگ غذا خوردند، نوشیدنی میل کردند و گپ زدند. این طراحی عمدی بود. مهمانی دوشنبه شب نشان‌دهنده سبک همایشی است که لیگ NFL دهه‌هاست برگزار می‌کند. «نشست سالانه» حول محور گردهمایی مالکان می‌چرخد که در آن قوانین جدید رقابتی بررسی، بحث و گاهی رأی‌گیری می‌شوند. این رویداد شباهت زیادی به جلسات هیأت مدیره لیگ‌های دیگر دارد. با این تفاوت که NFL این کنفرانس سه‌روزه را به مقصدی برای رسانه‌های پوشش‌دهنده لیگ تبدیل کرده است.

NFL

میزگرد با حضور سرمربیان و مالکان NFL

در روزهای دوشنبه و سه‌شنبه صبح، میزگردهایی با حضور سرمربیان تمام تیم‌های NFL برگزار شد. چندین مالک تیم به سوالات رسانه‌ها پاسخ دادند و اخبار مربوط به بازارهای محلی خود را پیش بردند.

دوشنبه بعدازظهر، رابرت کرافت، مالک نیوانگلند پاتریوتس، در حیاط هتل و در فاصله صد متری از محل پخش زنده شبکه NFL، حلقه‌ای از دوربین‌ها و ضبط‌صوت‌ها را به دور خود دید. روز بعد، جری جونز، مالک دالاس کاوبویز، پس از پایان جلسات در راهرویی خارج از سالن کنفرانس، با بیش از ده خبرنگار گفتگو کرد. او درباره احتمال حضور بازیکنان NFL در مسابقات فوتبال، پرچم المپیک و ارزش میزبانی بازی‌های جام جهانی ۲۰۲۶ صحبت کرد.

در حیاطی آرام با نخل‌های وزش‌خورده و فواره‌ای سنتی به سبک مدیترانه‌ای، مدیران کل و مربیان برای مصاحبه تک‌به‌تک با خبرنگاران نشستند. شاید مهم‌تر از همه، راهروی اصلی هتل با چلچراغ‌های کریستالی و سقفی پر از نقاشی دستی، مکانی غیررسمی بود که خبرنگاران در آن با مالکان و مدیران ارشد گفتگو می‌کردند.

این سطح از دسترسی، بازتابی از شفافیت NFL در امور تجاری بود. لیگ جزئیات طرح‌های رقابتی که مالکان قرار بود درباره آنها بحث و رأی گیری کنند را در اختیار رسانه‌ها گذاشت و سپس کنفرانس‌های مطبوعاتی برای توضیح مصوبات برگزار کرد. این هفته با کنفرانس مطبوعاتی گودل به پایان رسید.

مالکین NFL کرونکه و گلیزر

تضاد آشکار با فوتبال؟

برخورد باز NFL در تضاد آشکار با اکوسیستم فوتبال جهانی است. پریمیرلیگ از نظر محبوبیت و اهمیت، نزدیک‌ترین معادل به NFL است. این لیگ روابط نزدیکی با NFL داشته و چندین مالک مشترک دارد. جوئل گلیزر، مالک مشترک منچستریونایتد (و تامپا بی بوکانیرز)، استن و جاش کرونکه، مالکان آرسنال (و لس‌آنجلس رمز)، و شاهید خان، مالک فولهام (و جکسونویل جگوارز) در این رویداد حضور داشتند. مالکان مشترک لیدز یونایتد (جد یورک از سانفرانسیسکو ۴۹ers) و کریستال پالاس (جاش هریس از واشنگتن کمانداران) نیز حاضر بودند.

اما در لیگ برتر انگلیس، دسترسی رسانه‌ها عمدتاً به کنفرانس‌های هفتگی مربیان محدود می‌شود. امکان مصاحبه با بازیکنان به شدت کاهش یافته و مدیران اجرایی به ندرت صحبت می‌کنند. همانطور که الیور کی، روزنامه‌نگار The Athletic دو سال پیش نوشت: «فوتبال انگلیس اهل شفافیت نیست.» مربیان اغلب تنها صدای عمومی باشگاه‌ها هستند.

استثناهایی هم وجود دارد. همانطور که کی توضیح داد، برخی مدیران اجرایی لیگ برتر با رسانه‌ها گفتگو می‌کنند، اما فرهنگ حاکم به جای تشویق، این استثناها را ناپسند می‌داند.

«یک مدیر اجرایی تعریف می‌کند که همتایانش در سایر باشگاه‌ها او را به خاطر قرار گرفتن در معرض سوالات رسانه‌ها و جلسات پرسش و پاسخ با هواداران، «احمق» می‌دانند. به مدیر دیگری که روابط رسانه‌ای خوبی دارد، انگ «خودنمایی» زده می‌شود.»

آیا روزی پریمیرلیگ می‌تواند مانند NFL رفتار کند؟

نمی‌توان از خود پرسید که آیا لیگ برتر انگلیس هم می‌تواند از برگزاری رویدادها و دسترسی‌های مشابه بهره ببرد؟ حتی با وجود اینکه ممکن است پیشنهاد چنین ایده‌ای شبیه به حرفهای تاد بولی (مالک چلسی) درباره برگزاری بازی ستارگان به نظر برسد، سخت است بتوان استدلال کرد که رویکرد NFL در تعامل با رسانهها در چنین رویدادهایی اشتباه است.

محبوبیت این لیگ در آمریکا بی‌همتاست. NFL بر آمار بینندگان تلویزیون حکمرانی می‌کند و ۷۲ مورد از ۱۰۰ برنامه پربیننده سال ۲۰۲۴ در آمریکا را به خود اختصاص داد – آماری که به شکلی عجیب نسبت به سال ۲۰۲۳ کاهش یافته بود. بر اساس گزارش‌های متعدد، NFL قصد دارد از توافقنامه حقوق رسانه‌ای ۱۱۱ میلیارد دلاری ۱۱ ساله خود خارج شود، چرا که حالا محصول خود را «کم‌ارزشگذاری شده» می‌داند. در مقابل، NBC سالانه ۴۵۰ میلیون دلار به لیگ برتر انگلیس پرداخت می‌کند، درحالی که حقوق پخش داخلی این لیگ در بریتانیا برای چهار سال ۸.۴ میلیارد دلار ارزشگذاری شده است.

NFL به همه بها می‌دهد!

NFL به دسترسی رسمی و غیررسمی به رسانه‌ها بها داده، زیرا معتقد است این شفافیت به پوشش بیشتر و آگاهانه‌تر منجر می‌شود. با وجود محبوبیت بالای لیگ، مدیران اجرایی NFL همچنین بر این باورند که چنین رویدادهای رسانه‌محور، عنصری کلیدی برای ایجاد تعامل بیشتر بین لیگ و هوادارانش است.

سه روز برگزاری نشست در پالم بیچ، نشان داد که NFL چقدر آسان بر قلمرو ورزش آمریکا تسلط یافته است. آنچه می‌توانست یک جلسه هیئت مدیره خسته‌کننده باشد. به جای آن NFL را پنج ماه قبل از شروع فصل جدید و سه ماه و نیم پیش از بازگشایی اردوهای تمرینی، دوباره به صدر اخبار و کانون توجهات بازگرداند.

قدرت اول اخبار

فصل NFL شاید تنها پنج ماه طول بکشد، اما قدرت اول و همیشگی در اخبار ورزشی است. سوپربول به کمباین NFL در فوریه ختم می‌شود. روزهای تمرین و سنجش آمادگی بازیکنان که به صورت زنده پخش شد و مانند یک بازی حذفی پخش می‌شوند. پس از آن، نوبت به نشست سالانه و سپس درفت NFL در آوریل می‌رسد. که به رویدادی سه‌روزه تبدیل و صدها هزار هوادار را به صورت حضوری (بیش از ۷۷۵٬۰۰۰ نفر در دیترویت در ۲۰۲۴) و میلیون‌ها بیننده تلویزیونی جذب می‌کند. اردوهای تمرینی بهاره و کمپ‌های تابستانی نیز باعث می‌شوند تقریباً هیچ زمانی وجود نداشته باشد که هواداران NFL مجبور به یافتن سرگرمی جایگزین باشند.

لیگ برتر انگلیس نیز به همین شکل بر چرخه اخبار مسلط است. و در خانه (بریتانیا) رقابت کمتری دارد. اما نمی‌توان از این سوال اجتناب کرد که آیا اشتراکات و ارتباطات با NFL می‌تواند به تغییر فرهنگ حاکم بر لیگ برتر و دسترسی رسانه‌ها کمک کند. حتی اگر این تغییر از جبهه جهانی و با تمرکز بر محبوبیت روزافزون لیگ در آمریکا آغاز شود.

برگزاری رویدادی مشابه «نشست سالانه NFL» می‌تواند نقطه شروع خوبی باشد.

استقلال و پرسپولیس/ دربی اقتصادی پفک آبی و تن ماهی!

امیرحسین مرادی، فوتبال لب – کارهای کوچک بخش برندینگ، در ایران، میتواند مشکلات عدیده دو تیم بزرگ پایتخت، یعنی استقلال و پرسپولیس را حل کند!

استقلال و پرسپولیس با طرفداران میلیونی در ایران، که یک منبع درآمد قوی برای وزارت ورزش و جوانان محسوب می‌شوند،

حدود دوسال اخیر با فشار AFC برای دریافت مجوز حرفه‌ای اقدام نموده تا خطر حذف از لیگ قهرمانان آسیا، تیم‌های پایتخت نشین را تهدید نکند.

مشکلاتی همچون مالکیت مشترک و تفکیک‌ سازی درآمد دو تیم همچنان ادامه دارد!

داستان هزار و یک‌شب خصوصی سازی سرخابی ها به بیش از 6 هزار روز که معادل 16 سال است به طول انجامید!

حالا با اعلام AFC، تیم‌ها برای حضور در لیگ نخبگان آسیا در فصل بعد، نباید از مالک مشترک برخوردار باشند.

مشکل کسب مجوز حرفه‌ای که حالا این دو تیم تهرانی با واگذاری درصدی از سهام تیم‌ها به بانک‌ها در حال حل مشکلات مجوز AFC می‌باشند.

با رعایت کردن ساده‌ترین متد‌های برندینگ در فوتبال این کشور می‌توانند دو تیم جدا از حل مشکلات مالی و پرونده‌های شکایت‌ مربیان و بازیکنان سابق خود، با توسعه و تبلیغ برند و محصولات خود، نظر شرکت‌ها و هلدینگ‌ها را به خود جلب کرده و انتظارات چندین ساله هواداران را برای مشکلات مالکیتی حل کند!

فروش تقویم، سررسید سالانه، کتاب تاریخچه و افتخارات باشگاه و استفاده از اسپانسرهایی برای ایجاد طرح و لوگو باشگاه روی مواد غذایی و.. نمونه بارز کار برندینگ تبلیغات باشگاه پرسپولیس تاکنون با درصد زیادی از همین طریق درآمدزایی کرده و همین حرکت باعث شد تا در خرید بازیکنانی مانند اوستون اورونوف و محمد خدابنده‌لو‌ کار دشواری نداشته باشند!

کار برندینگ را البته چندین سال پیش، استقلال در دوران مدیریت احمد سعادتمند با محصولاتی مانند پفک آبی و آب معدنی استقلال آغاز کرد، اما هواداران استقلال که با به تمسخر این موضوع باعث شکست پروژه برندینگ و درآمدزایی باشگاه شدند؛ دودی که تا به امروز به چشمان خود هواداران استقلال رفت و شاید آن‌ها می‌توانستند با همین چیزهای کوچک مشکلات عدیده خود را در قبال بدهی‌های میلیون دلاری استراماچونی و.. دست به دامان وزارت ورزش و جوانان نشوند تا از آسیا حذف نمیشدند!

برای شنیدن تحلیل‌های صوتی هفتگی در پادکست فوتبال لب، از این لینک به ما گوش کنید!

المپیک تابستانی و تورنومنت هایی که باعث تغییر شد

المپیک 2020 توکیو به دلیل همه گیری کووید 19 یک سال با تاخیر برگذار شد.

امیررضا همایون; فوتبال لب- در گذشته به ورزش و المپیک تابستانی تنها به چشم یک تورنمنت ورزشی نگاه میشد که هیچ سود آوری ای برای جامعه نداشت. اما امروزه این اتفاق برعکس است. برای نهاد ها و کشورهای برگزار کننده یک تورنمنت ورزشی ابتدا تامین اقتصاد آن. یعنی بازگشت حداقلی سرمایه هزینه شده برای ساخت اماکن ورزشی در اولویت قرار می گیرد. امروز نگاهی به آمار و ارقام بازی های المپیک تابستانی توکیو می اندازیم . همچنین آن را با اقتصاد جام جهانی فوتبال که یکی از پردر آمد ترین رویداد های ورزشی در سراسر جهان است،می اندازیم. معیار مقایسه در این مطلب بازی های تابستانی توکیو با جام جهانی قطر که پائیز 2022 برگزار شد،خواهد بود.

دولت ها و نهاد های برگزار کننده یک تورنمنت که در اینجا کمیته بین الملی المپیک (IOC) و فدراسیون جهانی فوتبال (FIFA ) است. چند راه برای در آمد زایی از تورنمنت برگزار شده دارند.

تبلیغات

امروزه تبلیغات یکی از روش های نوین درآمد زایی در تورنمنت های ورزشی و یا فرهنگی در سراسر جهان است. طبعا وقتی اسم جام جهانی و یا المپیک تابستانی به میان آید بسیاری از کمپانی های بزرگ جهان برای اینکه نامشان در این رویداد بزرگ که میلیون ها بیننده دارد،دیده شود،هرکاری انجام می دهند. البته باید گفت تبلیغات در بازی های المپیک تابستانی نقش کمتری را نسبت به بازی های جام جهانی بازی می کند. تویوتا یکی از برند های خودروسازی مشهور ژاپن برای بازی های 2020 رباط خودرویی ها را ساخت که نامش را بر سر زبان ها انداخت. یا اینکه این شرکت ژاپنی تاکسی هایی را برای انتقال ورزشکاران و خبرنگاران به مرکز خبری،دهکده و سالن های برگزاری ساخت. البته باید گفت به مثال هایی که در بالا خواندید تبلیغات غیر مستقیم میگویند.

ربات های تویوتوا برای المپیک تابستانی توکیو 2020.

حق پخش تلویزیونی

حق پخش تلوزیونی در تورنمت های بزرگ یکی از ارکان اصلی است. آنچه به واسطه شیوع گشترده کووید 19 در جهان نقش اول بازی های 2020 بود، چراکه ژاپن به علت کووید 19 درآمد زایی از گردشگران را از دست داد. با این حال حق پخش برای ژاپن در المپیک توکیو 1.76 میلیارد دلار سود به همراه داشت. آمار بزرگی که از ضرر این کشور و مخاطراتی که مردم این کشور در زمان برگزاری بازی های توکیو تحمل کرده اند،بسیار ناچیز بود.

هزینه های ثانویه

هر تورنمنت هزینه های غیر پیش بینی شده با خودش دارد. به طور مثال برای بازی های توکیو زمانی که کمیته برگزاری بودجه مسابقات را تدوین کرد خبری از کرونا در سطح جهان نبود اما زمان برگزاری دولت ژاپن مجبور به استفاده از کیت های تشخیص کووید 19 شد. آنچه هزینه های زیادی را به این کشور تحمیل کرد. بهتر است بگوییم شاید اگر این هزینه ها نبود سرزمین آفتاب تابان هیچ گاه تا این اندازه دچار ضرر از المپیک و پار المپیک 2020 توکیو نمی شد.

مقایسه هزینه های کمیته بین الملی المپیک تابستانی برای توکیو 2020 و ریو 2016

علاوه بر هزینه هایی که کشورها برای دستیابی به میزبانی المپیک می‌کنند، کمیته بین الملی المپیک هم برای جابجایی ورزشکاران و کشورها به بازی های تابستانی و زمستانی هزینه هایی را دارد. این مبلغ برای بازی های تابستانی توکیو 1892 میلیارد دلار امریکا است. در صورتی که این رقم برای المپیک 2016 ریو دوژانیرو برزیل تنها 1 میلیارد پنجاه و سه میلیون دلار بوده است. البته بیشتر شدن هزینه ها در توکیو نسبت به ریو یکی از دلایل اصلی افزایش بودجه کمیته بین الملی المپیک برای بازی 2020 است.

جام جهانی و المپیک تابستانی

بی تردید مقایسه رقابت های المپیک و جام جهانی کار درستی نخواهد بود. چراکه تفاوت برگزاری این دو رویداد بزرگ کار را برای مقایسه در این باره سخت می کند. جام جهانی تنها یک رشته را شامل می‌شود اما المپیک تابستانی چندین رشته را در بر خواهد گرفت. با این وجود اما برای دانستن این موضوع که سود کدام یک بیشتر است باید این اتفاق را رقم بزنیم.
البته باید گفت فیفا و جام جهانی تحت امرش هیچ گاه درگیر اتفاقی همچون کرونا و یا تهدید های ترروریستی نشده اند. بنابراین بسیاری از هزینه های ثانویه که در المپیک 2020 برای ویروس کرونا و در ریو 2016 برای مقابله با تهدید های تروریستی. آن زمان و مقابله با ویروس زیکا بوده است را نداشت. به همین دلیل تفاوت های بسیاری را را می توان بین دو المپیک تابستانی گذشته و جام جهانی 2022 که در قطر برگزار شد را قائل گشت.

شرکای تجاری فیفا

اسپانسرینگ بزرگ و ملموس یکی از اتفاقات ویژه فیفا و جام جهانی نسبت به کمیته بین الملی المپیک و بازی ها است. البته باید گفت IOC هم شرکای گسترده تجاری خودش را دارد اما آنها به اندازه فیفا در زمان برگزاری رقابت ها مملموس نیستند. به طور مثال در جام های جهانی گذشته از 2010 آفریقای جنوبی به این سو خطوط هوایی دولتی قطر،مک دونالد و کوکا کولا سه شریک اصلی فیفا برای برگزاری جام جهانی در هر رده های سنی هستند.

البته بسیاری از شرکت ها با پرداخت هزینه تنها برای تبلیغ در یک دوره از مسابقات به جمع شرکای تجاری فیفا می آیند و پس از آن هم می روند. فیفا از جام جهانی قطر در مجموع 6314 میلیون دلار سود کرد. آنچه باعث شد قطر 2022 تبدیل به سود آور ترین دوره جام جهانی در تاریخ شود. بنابراین سود جام جهانی قطر با المپیک توکیو غیر قابل مقایسه خواهد بود. البته باید به این نکته توجه داشت که المپیک حق اسپانسرینگ ملموس ندارد. دوره قبل بازی های تابستانی هم که معیار مقایسه ما در این مطلب است، در شرایط غیر عادی (شیوع ویروس کرونا) برگزار شد و برهمین اساس کمیته بین الملی المپیک و کشور میزبان بسیاری از درآمد ها مانند بلیت فروشی و گردشگری را از دست دادند.

به همین خاطر به نظر می آید مقایسه درآمد بازی های پاریس که مرداد امسال در پایتخت فرانسه برگزار می شود. به دلیل داشتن شرایط یکسان نسبت به قطر 2022 نگاه واضح تری را به ما در این زمینه می دهد. با این وجود اما توکیو 2020 و قطر 2022 دو تورنمنتی که بودند که هر دو شرایط خاصی را به نهاد های برگزار کننده تحمیل کرده اند. بنابراین این دو رویداد ورزشی مسیر برگزاری تورنمنت ها در سالیان آتی را به کلی تغییر می دهد.